_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

گزارش نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد، مارتین کوبلر درباره انتقال ساکنان اشرف به لیبرتی در اجلاس شورای امنیت

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، دوازدهم آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint
-گزارش%20نماینده%20ویژه%20دبیرکل%20ملل%20متحد،%20مارتین
%20کوبلر%20درباره%20انتقال%20ساکنان%20اشرف%20به%20لیبرتی
%20در%20اجلاس%20شورای%20امنیت/17732

 

در تاریخ 10 آوریل 2012 برابر با 22 فروردین 1391 آقای مارتین کوبلر در اجلاس شورای امنیت ملل متحد که به وضعیت عراق اختصاص داشت شرکت نمود که بخشی هایی از این اجلاس توسط سیمای آزادی - برنامه تلویزیونی مجاهدین نیز پخش گردید.

قسمتی از گزارش آقای کوبلر به روند انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت اختصاص داشت. وی گزارش کوتاهی در خصوص پروسه انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت و مشکلات موجود به رئیس دوره ای شورای امنیت خانم سوزان رایس سفیر آمریکا ارائه داد. که ذیلا به نکات مهم صحبت های آقای کوبلر اشاره میکنم.

آقای مارتین کوبلر در شروع صحبت هایش گفت: یکسال پیش در 8 آوریل 2011 حوادث تراژدیک در کمپ اشرف به مرگ دهها تن از ساکنان کمپ اشرف و زخمی شدن صدها تن دیگر منجر شد. به منظور یافتن یک راه حل مسالمت آمیز و بادوام، یونامی و دولت عراق یک یادداشت تفاهم در 25 دسامبر 2011 امضا کردند. دولت عراق موافقت کرد که مهلت برای بستن کمپ را به تعویض بیندازد. از فوریه تا هم اکنون ، حدود 1200 تن از ساکنان اشرف به طور امن به مکان ترانزیت موقت در کمپ حریه (آزادی) در نزدیکی بغداد منتقل شدند. ناظران سازمان ملل در آنجا مستقر شده اند تا هم جابجایی و هم وضعیت در کمپ حریه (آزادی) را ساعت به ساعت مانیتور کنند.

کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد یک تیم در کمپ آزادی مستقر کرده است که تعیین هویت و بررسی تقاضا برای پناهندگی را بررسی کند . . . باید توجه داشت که در 8 آوریل حادثه در اشرف در جریان آماده سازی برای انتقال چهارمین گروه ساکنان بوقع پیوست . یک رویارویی صورت گرفت و اکنون مانیتورهای سازمان ملل گزارش میدهند که وضعیت به آرامش بازگشته است. هر دو طرف همکاری و آماده سازی برای انتقال گروه بعدی را از سر گرفته اند. من بسیار مایل بودم که گزارش دهم که یک گروه دیگر 400 نفره به کمپ آزادی منتقل شده اند. این حادثه اما به طور موقت در جابجایی وقفه ایجاد کرد. هم اکنون که ما صحبت میکنیم مانیتور کنندگان سازمان ملل در کمپ آزادی و در اشرف هستند و من خوشحالم که گزارش دهم که گروه بعدی 400 نفره ساکنان ، بلافاصله بعد از اینکه بارگیری دارایی های شخصی آنها خاتمه یابد حرکت خواهند کرد . این علامتی مثبت از حسن نیت ساکنان است و من به درگیر بودن فعال خودم ادامه میدهم تا تفاهمی بر سر موضوعات باقیمانده حاصل شود. با این جابجایی نیمی از ساکنان کمپ اشرف به کمپ آزادی جابجا شده اند . . .

وی در ادامه صحبت هایش گفت : میخواهم از مقامات عراقی بطور خاص نخست وزیر مالکی و مشاوران آن و همچنین ژنرالهای درگیر و بسیاری افراد پلیس و ارتش عراق برای صبر و همکاری در تضمین جابجایی امن سه گروه اول ساکنان قدردانی می کنم. من آنها را تشویق می کنم که انتقال باقیمانده ساکنان را به شیوه ای دنبال کنند که حقوق انسانی و سلامت و امنیت ساکنین تضمین شود و از هر چیزی که میتواند تحریک کننده باشد، پرهیز کنند که باقیمانده ساکنین را منتقل کند. هرچند که هنوز موانع عمده ای بر سر راه وجود دارد. که ممکن است نیاز به انعطاف در مورد ضرب الاجل را ایجاب کند . . . و مهمتر از همه من فراخوانم را به کشورهای عضو تکرار میکنم که ساکنان کمپ را در کشورهایشان بپذیرند. اکنون که کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد کارش را شروع کرده است زمان حساسی است که جامعه بین المللی که کاندیداهای واجد شرایط را بپذیرند و در پروسه انتقال به لحاظ مالی تامین کنند.

. . . من از اجلاس مشترک کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و یونامی و کشورهای ثالث که در 23 مارس در ژنو برگزار شد استقبال کردم که بیش از 30 کشور عضو در آن شرکت کردند ولی هیچ کشوری برای پذیرش ساکنان تعهد نپذیرفت. در یک فراخوان کمک که همان روز با هدف بدست آوردن 39 میلیون دلار برای پروژه اشرف صورت گرفت فقط یک کشور تعهد کاملی را پذیرفت که این بمراتب کمتر از آن چیزی است که ما امید داشتیم. بدون حمایت بین المللی این پروسه نمی تواند موفق شود . . . این پروسه هنوز شکننده است و نمی توان لحظات خشونت را از آن حذف کرد. بنابراین ما باید هوشیار باشیم.

در همین رابطه نماینده عراق در ملل متحد نیز اعلام کرد: . . . با کمک یونامی بخصوص نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل مارتین کوبلر 1200 عضو گروه مجاهدین خلق از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی متنقل شده اند. دولت عراق از اعضای شورای امنیت ملل متحد میخواهد که برای جابجایی این افراد به کشورهای دیگر کمک کنند. زیرا دولت عراق بنا به قانون اساسی اش نمیتواند به آنها اجازه دهد که در عراق بمانند.

لازم بذکر است که آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق روز چهارشنبه دوم فروردین 91 برابر با ۲۱ مارس ۲۰۱۲ در جلسه‌ای در مقر پارلمان اروپا دربروکسل (پایتخت بلژیک) روند کار جابجایی ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت لیبرتی را طبق توافقات بعمل آمده در سه مرحله اعلام کرد:

1- مرحله اول انتقال افراد از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی که باید تا آخر ماه آوریل 2012 صورت بگیرد.

2- مرحله دوم ، مرحله گرفتن در خواست پناهندگی از افراد توسط سازمان ملل می باشد. اینکار در محلی دریک کیلومتری خارج از لیبرتی وبدور از کنترل سازمان و کاملا آزاد انجام میگیرد. افراد می تواتند در آنجا راحت در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند.

3- و بالاخره در مرحله سوم انتقال به کشورهای دیگر مدنظرهست.

نتیجه گیریها:

1 - مارتین کوبلر از دولت عراق خواسته است که در رابطه با ضرب الاجل تعطیلی قرارگاه اشرف که 30 آوریل 2012 تعیین شده است انعطاف بخرج دهد. چرا که با توجه به وضعیت فعلی که هنوز گروه چهارم هم قرارگاه اشرف را ترک نکرده است این ضرب الاجل واقعی نخواهد بود.

البته مجاهدین از ادامه دار شدن تخلیه قرارگاه اشرف استقبال میکنند و بنظر میرسد درگیری پیش آمده بین مجاهدین و نیروهای عراقی در جریان انتقال گروه چهارم نیز یک طرح از قبل برنامه ریزی برای توقف و یا کند کردن روند انتقال بوده است و حال اگر دولت عراق بخاطر مسائل انسانی ضرب الاجل را تمدید کند مجاهدین از این موضوع که توانستند ضرب الاجل تعیین شده را بشکنند بهره برداری سیاسی بکنند که البته اگر اینکار را بکنند بیشتر مصرف داخلی خواهد داشت.

2 - مارتین کوبلر در گزارش خود هیچ اشاره ای به وضعیت داخلی کمپ موقت ترانزیت نکرد که نشاندهنده این است که ملل متحد اساسا تحت تاثیر تبلیغات رسانه ای مجاهدین در رابطه با وضعیت واخلی کمپ موقت ترانزیت قرار نگرفته است و وضعیت داخلی کمپ مطابق استانداردهای ملل متحد و مثل هر کمپ پناهندگی دیگر تعریف میشود. در این رابطه میتوان مبنای بی تاثیر بودن تبلیغات مجاهدین را به جلسه پارلمان اروپا در تاریخ 21 مارس 2012 (دوم فروردین 91) در بروکسل و موضعگیری آقای کوبلر و حمایت نماینده ویژه ایالات متحده آمریکا آقای دانیل فراید از اقدامات انجام شده در کمپ موقت ترانزیت عطف داد که دیگر این مسئله بعنوان یک موضوع قابل بررسی و پیگیری از دستور کار ملل متحد خارج شده است. البته خود مجاهدین هم این موضوع را فهمیده اند به همین دلیل خیلی کمتر روی این موضوع مانور میدهند و اساسا در شرایط فعلی روی خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا کوک هستند.

3 - در این جلسه آقای کوبلر برای دومین بار از کشورهای عضو درخواست کرد تا تعدادی از مجاهدین که واجد شرایط پناهندگی هستند را بپذیرند. ولی از اینکه تاکنون هیچ کشوری حاضر نشده است مجاهدین را بعنوان پناهنده سیاسی در کشورهایشان بپذیرند و یا به فراخون دبیر ملل متحد مبنی برکمک مالی به پروژه اشرف بپیوندند قابل توجه است که بنظر میرسد یک نگرش کیفی به موضوع ساکنان قرارگاه اشرف و مجاهدین در ذهن دولتمردان کشورهای عضو وجود دارد و آنها همچنان به مجاهدین بعنوان یک گروه تروریستی نگاه میکنند هرچند ممکن است در تضاد منافع با جمهوری اسلامی بطور مستقیم و یا غیر مستقیم از مجاهدین در قبال ایران حمایت کنند.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آغاز مرحله چهارم انتقال و بازهم سنگ اندازیهای مجاهدین

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، یازدهم آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-آغاز%20مرحله%20چهارم
%20انتقال%20و%20بازهم%20سنگ%20اندازیهای%20مجاهدین/17720

 

اخبار دریافتی حاکی است که هم اکنون اقدامات مقدماتی برای انتقال گروه چهارم از ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت در حال اجراست . در همین رابطه سایت ایران دیدبان به نقل از واحد مرکزی خبر از بغداد گزارش داد که ؛ گروه تروریستی مجاهدین هنگام عملیات بارگیری به دلیل اصرار به ماندن در اردوگاه اشرف با نیروهای امنیتی عراق درگیر شدند که در این درگیری تن به تن 36 نفر از مجاهدین نیز زخمی شدند.

در ادامه این گزارش آمده است؛ هم اکنون بارگیری وسائل 400 نفر دیگر از مجاهدین در پادگان اشرف به پایان رسیده است و عملیات بازرسی افراد برای انتقال به کمپ ترانزیت انجام خواهد شد.

و همه اینها در حالی است که بار دیگر دستگاه فریب و مظلوم نمایی مجاهدین شروع بکار کرده و اینبار نیز پیدا شدن یک "مار افعی خطرناک " در بنگالی در کمپ موقت ترانزیت در تاریخ 20/01/91 موضوع اطلاعیه شماره 22 شورای ملی مقاومت مجاهدین شد تا بدین ترتیب بار دیگر افکار عمومی را به آنچه که مجاهدین آنرا "زندان سازی در لیبرتی" می نامند جلب کنند.

از سوی دیگر هنوز سه چهار روز از سخنرانی مریم رجوی هم در اورسوراز پاریس به مناسبت مراسم سالگرد کشته شده گان قرارگاه اشرف در 19 فروردین سال 90 در درگیری با نیروهای عراقی نگذشته است که تناقضی آشکار در حرف و عمل مجاهدین در ترک مسالمت آمیز کشور عراق دیده میشود.

و حال جای دارد از مریم رجوی پرسیده شود : اگر قرارگاه اشرف و ماندن در آن برای شما اینقدر السویه است و در این مراسم نیز کشف جدید مسعود ، مبنی بر اینکه دوران جدیدی شروع شده و مهم عنصر انسانی است و نه سلاح و زمین . . . را دهها بار تکرار کرده و می کنید، پس چرا همچنان به خاک قرارگاه اشرف چسبیده اید و حاضر نیستید مثل بچه آدم سر را پائین انداخته و راهی کمپ موقت ترانزیت شوید ؟ ! چرا حاضرید علاوه بر کشته های قبلی در آستانه اعزام گروه چهارم نیز برای ماندن در قرارگاه اشرف اینقدر تقلا کرده و حداقل تا این ساعت 36 زخمی بدهید ؟ و چرا حاضر نیستید در چارچوب قوانین کشور عراق و طبق مفاد توافقنامه 25 دسامبر که شما نیز آنرا قبول کرده اید راهی کمپ موقت ترانزیت شوید ؟ ! بالاخره ما دم خروس را باور کنیم یا قصم حضرت عباس را ؟ !

البته جواب واضح و روشن است . همچنانکه قبلا هم گفته ام قراگاه اشرف علیرغم همه این شعارهای پوچ و بی خاصیت همچنان بمثابه شیشه عمر و ظرف ایدئولوژیکی تشکیلات فرقه ای مجاهدین است و رجوی تنها در شرایطی حاضر است تن به خروج مسالمت آمیز از قرارگاه اشرف بدهد که بدون حضور در کمپ موقت ترانزیت و یکجا توسط آمریکا و یا هر کشور اروپائی دیگر و در کادر "آلترناتیو" از عراق خارج شود تا بوی گند مناسبات فرقه ای و عملکرد خائنانه مجاهدین طی سی سال گذشته عالم گیر نشود و باز به همین دلیل هم هست که خانم مریم رجوی در مراسم 19 فروردین بار دیگر آمادگی مجاهدین را برای رفتن به آمریکا و کشورهای اروپائی البته با حذف مرحله حضور در کمپ موقت ترانزیت را برای چندمین بار تکرار کرد . مریم رجوی در سخنرانی اش که سوز و گدازش را از ضرب العجل تعیین شده دولت عراق پنهان نمی کرد گفت: " . . . از روز اول مسعود بارها اعلام کرد همچنین مسئولان مقاومت در اشرف به جانشین نیروهای چند ملیتی و نمایندگان دولت و سفارت آمریکا گفتند، دو روز قبل از حمله 19 فروردین سال 90 هم مجددا به سازمان ملل و آمریکائیان گفته شد که ما اصراری برای ماندن در عراق نداریم و همین الان میتوانند هواپیما آورده و همه ساکنان اشرف را به آمریکا که سلاح هایشان را از آنها گرفته اید و یا به اروپا ببرند . . . این ما بودیم حتی پیشنهاد یک قطعه زمین را در (مرز) کشورهای همسایه عراق را دادیم . . . "

نتیجه اینکه علیرغم تمامی شعر و شعارهای مجاهدین ؛ یعنی از شروع مرحله جدید و تغییر دوران گرفته تا تکیه بر عنصر انسانی و مزخرفاتی از این دست مجاهدین همچنان در وحشت از تخلیه قرارگاه اشرف و حضور در کمپ موقت ترانزیت بسر میبرند. چرا که کمپ موقت ترانزیت همان طناب دار رهبران مجاهدین و ظرف آزادی ساکنان قرارگاه اشرف است و به همین دلیل رهبری مجاهدین در تلاش برای حذف مرحله کمپ موقت ترانزیت از روند انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کشورهای اروپائی است.

در ضمن بد نیست این موضوع هم به مجاهدین یادآوری شود ؛ اینقدر تقلا نکنید که از کشور آمریکا و کشورهای اروپائی بخواهید که شما را و البته در قبال خدماتی که طی دهسال گذشته بویژه برای آمریکا انجام داده اید به کشورهایشان ببرند. چرا که آمریکا آلترناتیو و سر نمی خواهد مزدوری میخواهد که بتواند برایش کار اطلاعاتی و عملیاتی کند و طبیعتا هم جای مزدور نه در کشورهای اروپائی است و نه آمریکا ، چرا که اگر غیر این میبود تاکنون شما نه در لیست گروههای تروریستی آمریکا جا خوش کرده بودید و نه آمریکا اینقدر توی سرتان می زد که راهی کمپ موقت ترانزیت شوید و این همان قانونمندی رابطه بین آمریکا و مزدورانش میباشد.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجاهدین از اعزام گروه سوم تا بکارگیری ترفند شلیک خمپاره به لیبرتی

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، چهارم آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-مجاهدین%20از%20اعزام%20گروه%20س
وم%20تا%20بکارگیری%20ترفند%20شلیک%20خمپاره%20به%20لیبرتی/17687

 

از اعزام سومین گروه از مجاهدین به کمپ موقت ترانزیت که در شبانگاه روز 29 اسفند سال 1390 صورت گرفت 14 روز میگذرد. توجیه گروه سوم و برگزاری نشست بصورت تلفنی با ساکنان اشرف در تاریخ 27/12/1390 و توسط شخص رجوی انجام گرفت. مشروح این نشست نیز توسط مجاهدین و از تاریخ دوم فروردین تا پنجم فروردین از سیمای آزادی - برنامه تلویزیونی مجاهدین پخش گردید.

اصلی ترین محورهای صحبت رجوی این بود که تاکنون توانسته ایم برخی امتیازات و تضمین های امنیتی را تا انتقال به کشورهای ثالث از سازمان ملل متحد، دولت عراق و آمریکا بگیریم که باید در انتقال اکیپ های بعدی بازهم امتیازات بیشتری را طلب کنیم و مسائلی همچون انتقال وسایل منقول و تعیین تکلیف وسایل غیر منقول را روشن سازیم و تلاش کنیم در هر دور انتقال بخشی از خواسته های خود را به آنها تحمیل کنیم .

رجوی همچنین از اینکه تاکنون در رابطه با انتقال آنها به کشورهای ثالث بویژه آمریکا و یا هر جای دیگری به غیر از عراق و البته بدون طی مراحل قانونی یعنی حضور در کمپ موقت ترانزیت و یا حداقل با اقامت کوتاه در کمپ والبته با تامین تمامی خواسته هایشان (تامین اطمینانهای حداقل) پاسخی دریافت نکرده اند بشدت سرخورده و ناراحت است. خواست رجوی این است که وی حاضر است حتی در هر بیابانی و تنها با تامین آب بماند ولی در عراق و تحت کنترل در کمپ موقت ترانزیت نباشد. چرا که رجوی بخوبی میداند که حضور در کمپ موقت ترانزیت و قرار گرفتن در پروسه قانونی پناهندگی یک روند طولانی است که تماما بر ضد اهداف او عمل خواهد کرد. لذا بشدت تمایل دارد که هر چه زودتر از کمپ موقت ترانزیت برود و اگر قرار است بماند، باید هم امنیتش در هر شرایطی تامین شود و هم اختیاراتی در حیطه کمپ و از بابت کنترل نیروها داشته باشد. چرا که همین الان هم وی تلاش میکند خدمات درمانی کمپ را خودش بدست بگیرد و یا امکانات ساخت و ساز در کمپ را فراهم کند ، پلیس را به بیرون براند و خلاصه اینکه شرایطی مشابه اشرف را ایجاد کند و نیروها را بنوعی با کار و ساخت و ساز در زمینه زیرساخت های کمپ تا تعیین تکلیف نهایی آنها مشغول نگه دارد. تا بدلیل طولانی بودن فرآیند پروسه پناهندگی نیروها نبرند و درخواست رفتن به ایران را نکنند.

و این اصلی ترین ترس رجوی از حضور نیروها و بلاتکلیف ماندن آنها در کمپ موقت ترانزیت است . چون که رجوی بخوبی میداند حضور در کمپ برای رهبری تشکیلات مجاهدین و از نگاه فرقه ای او یک باتلاق محض است که خیلی ها را در آن زمین گیر خواهد کرد و اینکه چه تعداد از نیروها پایشان به اروپا برسد علامت سوال بزرگی است که در ذهن رهبری مجاهدین نقش بسته است. به همین دلیل هم او یک تکه زمین خالی و تنها با آب و البته بدون اینکه تحت کنترل نیروهای عراقی باشد را به هر چیز دیگری ترجیح میدهد. قابل توجه اینکه رجوی خشم خود را از اینکه دولت عراق هم به آنها اجازه خروج از عراق را بدون طی مراحل پناهندگی یعنی حضور در کمپ موقت ترانزیت را نداده است پنهان نکرد.

در ابتدای سال جدید هم روز چهارشنبه دوم فروردین برابر با 21 مارس 2012 آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق در جلسه‌ای در مقر پارلمان اروپا دربروکسل حضور یافت و گزارشی از آخرین وضعیت سازمان مجاهدین در کمپ لیبرتی را به نمایندگان عضو کمیسیون خارجی این پارلمان ارائه کرد.

ایشان در ادامه صحبت های خود اظهارداشتند که عراق بعد از خروج آمریکایی ها یک کشور آزاد می باشد که طبق قوانین آن حضور یک گروه شبه نظامی قابل قبول نمی باشد و طبق قانون باید این گروه خاک عراق را ترک کند. از طرف دیگر سازمان مجاهدین درلیست گروه های تروریستی دولت عراق قراردارد.

آقای کوبلر همچنین به کشمکشی که بین مجاهدین و مدریت کمپ بر سر اینکه مجاهدین میخواهند امداد خودشان را داشته باشند و عراق از آن ممانعت میکند و اینکه عراقیان خواستار بررسی مدارک پزشکان مجاهدین شده اند هم صحبت هایی را بیان داشت. همچنین وی اظهار داشت که وضعیت بهداشتی در لیبرتی بسیار بهتر از اشرف می باشد

درادامه جلسه آقای دانیل فرید نماینده ویژه آمریکا در امور اشرف اظهار داشت که اطلاعاتی که در مورد کمپ اشرف و لیبرتی در اختیار وی می‌باشد با اظهارات آقای کوبلر مطابقت دارد. وی همچنین گفت: «وضعیت کمپ لیبرتی آنقدر که سازمان مجاهدین ادعا می‌کند وخیم نیست و به جای بحث بیخودی راجع به وضعیت داخل لیبرتی باید ببینیم کمیساریای پناهندگان سازمان ملل چکارمی کند»

در تحولی دیگر و در تاریخ 5 فروردین 1391 - 24 مارس 2012 کنفرانسی در پاریس و بمناسبت کشته شدن تعدادی از اعضای مجاهدین در درگیری با نیروهای عراقی در 19 فروردین سال 89 برگزار گردید. در این جلسه تعدادی از حامیان سیاسی مجاهدین از جمله رودی جولیانی شهردار نیویورک - مایکل موکیزی وزیر دادگستری سابق آمریکا - تام ریج اولین وزیر امنیت آمریکا - پاتریک کندی - سفیر جان بولتون و . . . نیز حضور داشتند که مریم رجوی سخنران اصلی این جلسه بود.

اولین سخنران و صحنه گردان جلسه نماینده ای از پارلمان انگلستان بنام دیوید ایمس بود که بعد از انجام سخنان کوتاهی مریم رجوی شروع به صحبت کرد و سپس مجددا هریک از حامیان مجاهدین شروع به سخنرانی کردند.

مهمترین قسمت صحبتهای دیوید ایمس این بود که وی گفت : " . . . دولت آمریکا ادعا می کند که سازمان مجاهدین از حمایت مردم ایران برخوردار نیست. این یکی از دلایلی است که آنها برای نگه داشتن غیرعادلانه مجاهدین در لیست تروریستی ارائه داده اند . . .

ولی نکته مهم که یک تحول به نسبت کنفراس های قبلی مجاهدین بحساب می آمد بخشی از صحبت های رودی جولیانی بود که وی سرمست از دریافت دلارهای مجاهدین از آمریکا خواست تا با استفاده از سازمان مجاهدین به تاسیسات هسته ای ایران حمله کند. البته هر چند این سخنان حرف دل مجاهدین بود که از زبان رودی جولیانی در می آمد بیان میکرد ولی آش آنقدر شور شده بود که مجاهدین هم از ترس تبعات بعدی آن و عکس العمل های منفی در محافل ایرانیان خارج از کشور این بخش از صحبت های وی را در تمامی رسانه های خبری شان سانسور کردند. البته در این میان کسانی بودند که این بخش از حرفهای رودی جولیانی را انعکاس خبری بدهند و بعد از این سخنان بود که پایگاه خبری آمریکایی «اینترنشنال بیزینس تایمز» همین بخش از صحبت های رودی جولیانی را در قالب یک گزارش منتشر ساخت.

مریم رجوی نیز در سخنرانی اش خشم خود را از بی توجهی دولتمردان آمریکایی به ژست ها و هیاهوی تبلیغاتی که مجاهدین براه انداخته اند ابراز نمود. مجاهدین اما در این دور از فعالیت های سیاسی شان تلاش کردند با وارد آوردن بیشترین فشارسیاسی ، شاید توجه دولتمردان آمریکایی را به موضوع بودن نام مجاهدین در لیست گروه های تروریستی آمریکا جلب کنند.
مریم رجوی همچنین خشم خود را از اینکه غرب در قبال سوریه نرمش نشان میدهد پنهان نکرد و تلویحا انتقادش به غرب این بود چرا با سوریه هم مثل کشور لیبی عمل نمی شود .
مریم رجوی در بخش دیگری از صحبت هایش گفت: . . . واضح است که حملات برخی مقامهای ناشناس آمریکا به شخصیتهای مدافع دموکراسی در ایران (بخوانید مجاهدین) ، در حقیقت از سر ورشکستگی سیاست تعامل و مماشات است . . .

رجوی در قدردانی از سیاسیون آمریکایی تلاش کرد در سخنرانی اش به جملات کوتاهی از صحبت های هریک از آنها که در حمایت های قبلی از مجاهدین بیان داشته اند اشاره کند . وی چاپلوسی را به حدی رساند که ضمن بیان جمله ای از وزیر تام ریج گفت: " . . . بله، درود بر وزیر تام ریج و همه این شخصیتها ".

بخش پایانی سخنان مریم رجوی هم در رابطه با وضعیت کمپ موقت ترانزیت بود که بار دیگر خواسته های خود را در قالب "تامین اطمینانهای حداقل" بیان کرد:
نکته قابل توجه اینکه مریم رجوی که در هر مناسبتی و طبق روال در قسمت پایانی سخنانش دولت عراق، ملل متحد و آمریکا را با تهدید به اعمال خشونت و عدم اعزام گروههای بعدی در صورت عدم "تامین اطمینانهای حداقل" به کمپ موقت ترانزیت تهدید میکرد اینبار اما از چنین تهدیدات مستقیم خبری نبود.

در تازه ترین تحویل در تاریخ 8 فروردین 91 - 27 مارس 2012 خبرگزاری رویترز گزارش داد که : دولت اوباما روز دوشنبه (هفت فروردین) از دادگاه استیناف خواست که از دخالت در فرایند بازبینی و تصمیم گیری در خصوص حذف گروه مجاهدین خلق از فهرست سازمان های تروریستی آمریکا خودداری کند . . .

از سوی دیگر در تاریخ 28 مارس برابر با نهم فروردین سال 91 بی بی سی نیز گزارش داد که : وکلای وزارت امورخارجه آمریکا به شکایت سازمان مجاهدین خلق پاسخ دادند و خواستار پرهیز دستگاه قضایی این کشور از هرگونه دخالت در تصمیمات دولتی شدند.

. . . وکلای وزارت خارجه آمریکا می گویند که فرآیند حذف یا ابقای نام سازمان مجاهدین خلق در این فهرست نیازمند بررسی های دقیق در میان اطلاعات فوق سری است . . .

در این میان مجاهدین بازهم در اوج استیصال به ترفند های دیگری متوصل شدند تا شاید بتوانند در آستانه انتقال گروه چهارم و گروههای بعدی ساکنان اشرف به کمپ موقت ترانزیت تاثیر گذاشته و وقفه ای در آن ایجاد کنند.
شورای ملی مقامت مجاهدین در اطلاعیه شماره 20 بتاریخ ششم فروردین 1391 برابر با 25 مارس 2012 دولت عراق را به ممانعت از ورود بنزین، ساختن پیاده رو بتونی و قفل و قفل ساز به کمپ موقت ترانزیت متهم نموده و اعلام کرد که دولت عراق میخواهد زندان دیگری در درون زندان آزادی برای آنها ایجاد کند.

در این میان مجاهدین تنها به سانتاژ تبلیغاتی در مورد وضعیت داخلی کمپ اکتفا نکردند.

مجاهدین در اطلاعیه شماره 21 خود بتاریخ نهم فروردین 1391 برابر با 28 مارس 2012 نیز اعلام کردند: " در حوالی ساعت 0930 روز چهارشنبه 9 فروردین صفیر شلیک خمپاره بر فضای کمپ لیبرتی موجب ترس شدید ساکنان شد و گلوله در یک کیلومتری جنوب غربی کمپ فرود آمد " که بنظر میرسد شلیک خمپاره یک عمل برنامه ریزی شده و توسط مزدوران محلی خود مجاهدین که سالهای سال از مجاهدین و برای چنین مواقعی جیره و مواجیب دریافت میکنند صورت گرفته باشد تا بدین ترتیب و در آستانه اجلاس کشورهای عربی در بغداد افکار عمومی را به اینکه در کمپ موقت ترانزیت هیچ امنیتی وجود ندارد جلب کند.

نتیجه گیریها:

1 - از نشست رجوی با ساکنان اشرف و توجیه گروه سوم میتوان نتیجه گرفت که در ترکیب گروه سوم بر خلاف گروههای قبلی نفراتی از لایه های کاندید عضویت و عضو نیز راهی کمپ موقت ترانزیت شده اند که حاکی از شکست طرح و برنامه رجوی برای توقف روند انتقال است.

بنظر میرسد رجوی فکر میکرد نه تنها با ترفند هایی که در آستین دارد پروسه انتقال را بعد از انتقال گروه اول و نهایتا گروه دوم ، متوقف خواهد کرد بلکه خواهد توانست یا دو گروه اعزام شده را مجددا به قرارگاه اشرف باز گرداند و یا ضمن توقف روند انتقال و ایجاد یک وضعیت بلاتکلیفی خواهد توانست در دو جبهه اشرف و لیبرتی (با ساکنانی سرسپرده) در مقابل دولت عراق بایستد. که البته با هوشیاری و انعطاف دولت عراق و ملل متحد و همچنین فشارهای آمریکا باعث شد پروسه انتقال تا این لحظه و علیرغم انبوه بهانه گیریها و فریبکاریهای که مجاهدین بکار بستند بدون خون و خونریزی پیش برود. 

2 - حضور در کمپ موقت ترانزیت بدلیل طولانی بودن پروسه پناهندگی و وا رفتن نیروها و این احتمال که تعداد زیادی به مرور زمان به وی پشت کرده و به ایران بروند ، همچنان بعنوان یک کابوس برای شخص رجوی بحساب می آید و به همین دلیل است که وی مجبور میشود قبل از اعزام هر گروهی به کمپ موقت ترانزیت برای آنها موعظه کرده و به آنها از آینده تیره و تاری که در انتظارشان هست امیدواری بدهد.

بنابراین بدترین شق برای مجاهدین این است که هم تعداد زیادی از ساکنان در کمپ موقت ترانزیت به ایران بروند و هم در لیست گروههای تروریستی ابقا شوند و هم قرارگاه اشرف از دست برود.

3 - فشارهای سازمان بواسطه حامیان سیاسی شان در آمریکا و کشورهای اروپائی بر دولتمران آمریکایی در خروج از لیست گروههای تروریستی طی مدت اخیر قابل توجه بوده است بنحویکه این فشارها باعث شد وزارت خارجه آمریکا عکس العمل شدیدی علیه دادگاه استیناف از خود نشان دهد. که میتوان علت فشارهای مجاهدین را اینگونه تحلیل کرد که رهبری مجاهدین میخواهد قبل از انتقال همه ساکنان اشرف به کمپ موقت ترانزیت از لیست گروههای تروریستی خارج شود تا در بازی شروع شده دست بالا را داشته باشد.

چرا که بخوبی میداند کمپ موقت ترانزیت حکم یک تله را برای او دارد و وقتی او بطور کامل در این تله گرفتار آید، بازنده کامل بازی خواهد بود و در این شرایط نه تنها قرارگاه اشرف را بعنوان کانون و قلب تبنده فتنه از دست خواهد داد بلکه در لیست گروههای تروریستی نیز باقی خواهد ماند و بدین ترتیب شرایطی فراهم خواهد آمد که بیش از هر زمان دیگری مجاهدین و بویژه رهبری آنرا را ضربه پذیر تر خواهد کرد.

4 - رجوی همچنان بدنبال امتیاز گرفتن از دولت عراق و سازمان ملل متحد و آمریکا در کمپ موقت ترانزیت است تا بتواند حداقل حصارهای تشکیلاتی را بعنوان عامل اصلی در کنترل ساکنان قرارگاه اشرف در کمپ موقت ترازیت هم حفظ کند که اینکار هم با این تاکیتک که در هر دور انتقال، خواسته ای جدیدی را مطرح نموده و تلاش میکند آنها را با فریبکاریهای مختلف از جمله تهدید به اعمال خشونت و درگیری و بهانه های دیگر پیش ببرد ، صورت میگیرد.

5 - مریم رجوی نیز همانند مسعود رجوی ترس و وحشت خود را از اینکه اقامت در کمپ موقت ترانزیت طولانی خواهد بود پنهان نمی کند. بنابراین وی نیز بدنبال فراهم نمودن امکاناتی هست که نیروها بتوانند شرایط سخت کمپ را (حضور پلیس، فراهم نبود امکان ساخت و ساز در کمپ بعنوان یک عامل کلیدی در سرگرم کردن نیروها و ...) تحمل کنند. به همین دلیل مریم رجوی میگوید: " . . . مقاومت ایران همچنین بر لزوم فراهم شدن حداقل اطمینان ها در کمپ جدید تأکید دارد به خصوص که شواهد متعدد از جمله طولانی بودن مصاحبه های کمیساری عالی پناهندگان نشان داده است که این محل، یک کمپ ترانزیت موقت نیست . . . "

6-میتوان گفت موضعگیری آقای کوبلر و بویژه نماینده ایالات متحده آمریکا آقای دانیل فراید در جلسه پارلمان اروپا در تاریخ 21 مارس 2012 در بروکسل و همچنین حمایت و پشتیبانی از مواضع آقای کوبلر نقش بسزایی در عقب نشینی رهبران مجاهدین از تهدیدات مستمرشان نسبت به وضعیت ساکنان در کمپ موقت ترانزیت داشته است و "تامین اطمینانهای حداقل" در کمپ موقت ترانزیت که اصلی ترین شعار و موضوع تبلیغاتی مجاهدین بوده و مریم رجوی در هر سخنرانی حول آن مانور میداد ، اکنون دیگر به یک موضوع درجه دوم از نظر مراجع ذیصلاح بین المللی تبدیل شده است. هر چند مجاهدین باز هم بخوانند در هر فرصتی این خواسته ها را باز تکرار کنند.

7- بنظر میرسد درخواست جدید وزارت خارجه آمریکا از دادگاه استیناف کلمبا مبنی بر عدم دخالت در فرایند بازبینی و تصمیم گیری در خصوص حذف نام مجاهدین از فهرست سازمان های تروریستی آمریکا و اخطار جدی وکلای وزارت خارجه به دستگاه قضایی مبنی بر پرهیز از هرگونه دخالت در تصمیمات دولتی حاکی از این باشد که باتوجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که در ماه نوامبر آینده یعنی در آبان ماه امسال انجام میگیرد، دولتمردان آمریکایی نمی خواهند حداقل تا تعیین تکلیف نهایی انتخابات، مجاهدین را از لیست گروههای تروریستی آمریکا خارج کنند. همچنانکه پیشتر از این نیز با برخی از فاکت های مشابه منجمله احضار برخی از حامیان سیاسی مجاهدین به اداره خزانه داری آمریکا که در قبال سخنرانی به نفع مجاهدین که از آنها پول های هنگفت دریافت کرده اند، مواجه بودیم که میتواند دلیل دیگری بر این نظریه باشد.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کمپ موقت ترانزیت؛ کابوس رجوی

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، بیست و پنجم مارس 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-کمپ%20موقت%20ترانزیت؛%20کابوس%20رجوی%20/17664


رجوی، که در کابوس دائم از انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت، به‌سر می‌برد تلاش می‌کند یک‌دهه حضور با ذلت و خواری مجاهدین در خاک عراقِ بعد از سقوط صدام را همچنان، به‌عنوان پیروزی، به‌خورد ساکنان قرارگاه اشرف که بی‌خبر از دنیای بیرون به‌سر می‌برند، بدهد که در این رابطه از هیچ ترفندی هم فروگذار نمی‌کند.

رجوی در تاریخ ۲۷اسفندماه۱۳۹۰ و به بهانه توجیه گروه سوم که در آستانه اعزام به کمپ موقت ترانزیت قرار داشتند در جمع ساکنان اشرف و به‌صورت ارتباط مستقیم سخنرانی کرد.

وی تلاش کرد ضمن روحیه دادن به ساکنان قرارگاه اشرف باز هم از پیروزی‌های واهی مجاهدین به‌سان سی‌سال گذشته سخن بگوید.

رجوی در ابتدای صحبت‌هایش تلاش کرد ضمن تشریح مواد به توافق رسیده شده بین ملل متحد و مجاهدین آنرا یک پیروزی قلمداد کند و با روحیه دادن به نیروهای محصور در قرارگاه اشرف و امیدوار کردن آن‌ها به آینده تیره و تاری که در انتظار شان هست، بار دیگر و برای مدتی دیگر ساکنان اشرف را مجبور به اطاعت از تشکیلات فرقه‌ای خویش کند.

رجوی بار دیگر و با همان وقاحت و پررویی خاص خود خطاب به اعضای حاضر در سالن گفت: «... از نظر ما که همیشه گفته‌ایم هرکس که می‌خواهد تسلیم رژیم بشه خودش می‌داند و رفته است و بازهم البته می‌تواند برود... ولی به‌لحاظ قانونی و حقوقی و سیاسی‌اش می‌گویم اصلا احتیاجی هم نیست که مجاهدین برایش وکیل بگیرند و استاتوی پناهندگی و با آن‌ها به لیبرتی برود که طبق همان نامه قبلی هم که همین آقای کوبلر هم داده بود از طریق معمول یعنی اگر خودش بخواهد برود خودش را به پلیس تسلیم کند و یا ما معرفی کنیم.»

بدین ترتیب رجوی تلاش کرد از یک سو بگوید که در تشکیلات مجاهدین هیچ اجباری برای ماندن نیست و از سوی دیگر ضمن ترساندن ساکنان اشرف از جمهوری اسلامی ایران و سخت نشان دادن امر پناهندگی و اینکه بدون تکیه به مجاهدین و گرفتن وکیل و... شرایط سختی در انتظار کسانی خواهد بود که بخواهند از مجاهدین جدا شوند، خواست بار دیگر اعضای سازمان را به تمکین از تشکیلات فرقه‌ای مجاهدین وادار کند و البته دعوای جامعه جهانی هم با آقای رجوی دقیقاً در همین جاست که ساکنان قرارگاه اشرف به‌مثابه گروگانی در دستان رجوی است که می‌خواهد برای حفظ بقای خود آن‌ها را هزینه کند و باز به همین دلیل هست که رجوی می‌خواهد در کمپ موقت ترانزیت هم، همچنان حصارهای تشکیلاتی را حفظ کند و گرنه چه ضرورتی به این همه اصرار به خروج پلیس از محوطه کمپ موقت ترانزیت است؟!

رجوی از اینکه کمپ موقت ترانزیت به‌عنوان یک کمپ پناهندگی از سوی دولت عراق به رسمیت شناخته نشده است نیز آه‌و‌ناله سر داد و گفت: «در ماده دوم می‌گوید اینجا یک مکان ترانزیت موقته، البته باید می‌گفت که (عراق) موافقت نکرده بگوید که بالاخره جنس و سنخش چیست؟ آیا یک کمپ پناهندگی، پناهجویی هست یا نیست؟ اما سازمان ملل بیشتر از این در رابطه با دولت عراق زورش نرسیده ولی افزوده است که... در این مکان ترانزیت موقت همان پروسه تعیین استاتوی پناهندگی باید صورت بگیرد که ۶ تا ۷ ماه حکومت عراق مانع شد که در اشرف صورت بگیرد.»

رجوی خوشحالی خود را از اینکه در توافق جدید با ملل متحد موقعیت پلیس داخل کمپ به جنب دیوار کمپ منتقل می‌شود پنهان نکرد و ضمن اعتراف به اینکه باید در انتقال گروه‌های بعدی خواسته‌های بیشتری را مطرح کنیم گفت: «... شما توانستید پلیس را تا دم دیوار پس برانید. تا امروز شما به این نقاط در قالب امنیت و حفاظت رسیده‌اید هم دولت عراق و هم سازمان ملل، تا استقرار در کشور ثالث... و تا راندن پلیس به حاشیه، این چیزی است که به‌دست آوردیم. چیزی که به‌دست نیاورده‌اید... در شلیک‌های بعدی (در اعزام گروه‌های بعدی) باید به‌دست بیاورید... موضوع پلیس که موضوع اصلی بود برای رفتن سری‌های بعد، زندان نباید باشه... موضوع زیرساخت‌ها حل نشده هنوز موضوع اموال منقول و غیر منقول که حل نشده اگر حل شده بود همین امروز می‌رفتیم، نه امروز دیروز بدون ضرب‌العجل.»

رجوی بار دیگر همان سیاست لو رفته و اینکه هرکسی با ما نیست با رژیم است را به‌کار گرفت و ژنرال‌ها و سیاسیون آمریکایی و... که از مجاهدین حمایت می‌کنند را انسان‌های اندیشمند و کسانی را که مجاهدین را گروهی خشونت‌طلب و فرقه‌گرا که برای حفظ بقای خود به ترور و فریبکاری متوسل می‌شوند، می‌خوانند را حامیان رژیم ایران معرفی کرد.

رجوی در سخنانش خطاب به ساکنان قرارگاه اشرف عصبانیت خود از لو رفتن جدیدترین و مشمئز کننده‌ترین جنایتش در خدمت‌رسانی به دولت‌های بیگانه را پنهان نکرد و تلاش کرد با مظلوم‌نمایی و زیرآبی‌زدن، خود را از آنچه که آن‌را اتهامات واهی می‌نامید تبرئه کند. وی گفت: «... اینها به نیابت از رژیم به‌مثابه سرانگشتان رژیم عمل می‌کنند اینرا نه فقط ما بلکه تمام انسانیت آگاه، تمام انسان‌های اندیشمند گواهی دادند در کنفرانس‌های بین‌المللی در سراسر دنیا که طرف حساب ما رژیم است... آن مقامی که جرأت نمی‌کند اسمشو بگه تحت عنوان مقام ناشناس می‌گوید مجاهدین بودند که نفر هسته‌ای رژیم را زدند که با اعتراض ژنرال‌های آمریکایی، اساتید آمریکایی و حقوقدانان آمریکایی مواجه شد اگر می‌گویند مجاهدین در تایلند بمب‌گذاری کردند خوب اسمشو بگو همچنانکه شخصیت‌های آمریکایی (بخوانید حامیان سیاسی مجاهدین) گفتند اگر اسمشو بگوید با تعقیب قضایی روبرو خواهد شد... اینها این کار را می‌کنند تا ادامه لیست‌گذاری را توجیه کنند.... (همین) مقام آمریکایی هشدار داد (مجاهدین) هنوز ترفندهای بیشتری ممکن است در آستین داشته باشند. وی گفت: سازمان مجاهدین خلق به تاخیر می‌اندازد گمراه می‌کند انکارمی‌کند می‌چرخد می‌چرخد تا با یک فاجعه قریب‌الوقوع مواجه شود و بعد آن‌ها فقط به اندازه کافی برای اجتناب از فاجعه کوتاه می‌آیند.»

رجوی که در حسرت کشورهای ثالث و البته بدون حضور در کمپ موقت ترانزیت و بدون طی‌کردن پروسه قانونی پناهندگی به‌سر می‌برد و می‌خواهد بدون پس دادن حساب سال‌ها کُشت‌و‌کُشتار و خیانت و جنایت در حق مردم ایران ساکنان اشرف را به کشورهای ثالث منتقل کند تا بیشتر از این گندکاری‌های سی ساله حضور در خاک عراق و همکاری با عراق و ارتش آمریکا لو نرود و به همین دلیل هم در هر چند جمله‌ای که سخن می‌گفت یک‌بار درخواست خود را برای رفتن به مرز اردن یا مرز کشورهای همجوار عراق و حتی خود آمریکا را تکرار می‌کرد تا شاید بتواند راه خروج از بن‌بستی که در آن گرفتار آمده است پیدا کند. وی می‌گوید: « ... کما اینکه می‌گوییم اردن کما اینکه می‌گوییم ایالات متحده آمریکا یا هر جای دیگر، ما همه طرح‌ها را دادیم آن‌ها ما را متهم به فریب‌کاری می‌کنند می‌گویند اینها می‌خواهند کلک بزنند... تو اگر می‌خواهی ما زودتر برویم، چه ریگی به کفش داری که الان هفت ماه است که نگذاشته‌ای کمیساریا بیاید به اشرف... می‌گویند بر سر اینکه گفتید کشور ثالث هستید؟ می‌گوییم بله علی‌رغم اینکه بعد از اقامت بیست و پنج ساله همه حق ما را زیر پا گذاشتند علی‌رغم اینکه موافقنامه امضا کردید و جز نقض عهد... چیزی باقی نگذاشتید ولی باز هم بله بفرمائید کشور ثالث حالا ببینیم و تعریف کنیم اینکه خواسته سنگینی نبود... می‌آیم سر اصل موضوع جان کلام، بله بله از نظر سیاسی و خطی تا آنجا که به ما مربوط می‌شود نه امروز، می‌خواهید کشور ثالث، بفرما، چرا معطلی، می‌خواهی کشور همجوار چرا معطلی... می‌خواهی یک تکه زمینی که آب داشته باشه چرا معطلی؟ پس یکی مانع است پس یکی می‌خواهد نیروی ضد رژیم یا تسلیم شود و یا ببرد وا برود و محو شود که رژیم بماند... بنابراین تا آنجا که به ما مربوط می‌شود گفتیم ۵ بار و بازهم تکرار میکنیم آقا چرا ۴۰۰تا ۴۰۰تا ، چرا نه همه با هم، چرا نه در یک روز.»

نکته آخر اینکه علی‌رغم همه القابی که شخص رجوی در رابطه با وضعیت مجاهدین و ساکنان قرارگاه اشرف به‌کار می‌گیرد، از جمله: تنها نیروی جنگنده ضد رژیم، عنصر مجاهد خلق، گوهر بی‌بدیل، تکثیر اشرف در تک تک اعضای مجاهدین و... باید گفت این حرف‌ها تنها مصرف داخلی دارد و بس، و در همین رابطه به خبری که از سیمای آزادی - برنامه تلویزیونی مجاهدین در تاریخ۲۹ اسفندماه۱۳۹۰ پخش شد اکتفا می‌کنم که تنها می‌شود مجاهدین را با باتوم کنترلشان کرد و این نشان می‌دهد در دنیای بیرون، مجاهدین همچنان به‌عنوان آدم‌های فریب‌کار و خشونت‌طلب و گریزان از قانون که تنها هنرشان در ترور، آدمکشی، شورشگری و مزدوری است، و از هیچ احترامی برخوردار نیستند شناخته می‌شوند و اگر هم موقعیتی پیدا می‌کنند تنها به‌خاطر هزینه کردن پول‌های هنگفت است. اخبار سیمای آزادی - ساعت ۲۱ مورخه ۲۹اسفندماه۱۳۹۰: «در اثنای بازرسی‌های آزاردهنده پلیسی در حوالی ساعت ۷ شب گذشته (۲۸/۱۲/۱۳۹۰) که با بو کشیدن سگ‌های پلیس همراه بود وقتی مجاهدان اشرف به حذف و ممانعت بردن اقلام تاسیساتی از قبیل لامپ‌های خورشیدی اعتراض کردند یکی از سرکردگان عراق به احضار نیروهای سیاهپوش واکنش سریع مبادرت کرد. آنگاه ماموران با باتوم‌های برقی و شوک الکتریکی سر رسیدند و به جانب ساکنان اشرف هجوم آوردند.»

نتیجه اینکه؛

۱. رجوی همچنان به‌دنبال مطالبات خود از آمریکاست و از اینکه طی ده سال گذشته و در قبال ارائه انواع و اقسام خدمات اطلاعاتی، عملیاتی و سیاسی در راستای منافع آمریکا، چه در منطقه و چه در سطح بین‌المللی، همچنان از سوی آمریکا در پست‌ترین شرایط نگه داشته شده است به‌شدت ناراحت و سرخورده است.

۲. حضور در کمپ موقت ترانزیت همچنان به‌عنوان یک کابوس برای شخص رجوی به‌حساب می‌آید و به همین دلیل است که وی مجبور می‌شود قبل از اعزام هر گروهی به کمپ موقت ترانزیت برای آن‌ها موعظه کرده و به آن‌ها از آینده تیره و تاری که در انتظارشان هست امیدواری بدهد.

۳. رجوی همچنان به دنبال امتیاز گرفتن از دولت عراق و سازمان ملل متحد در کمپ موقت ترانزیت است تا بتواند حداقل حصارهای تشکیلاتی را به‌عنوان عامل اصلی در کنترل ساکنان قرارگاه اشرف در کمپ موقت ترانزیت حفظ کند که اینکار هم با این تاکیتک که در هر دور انتقال، خواستة جدیدی را مطرح نموده و آن‌را را با فریبکاری‌های مختلف، از جمله تهدید به اِعمال خشونت و درگیری و بهانه‌های دیگر پیش ببرند، صورت می‌گیرد.

۴. رجوی از اینکه فریبکاری‌هایش برای طرف حساب‌های خارجی‌اش به‌ویژه سازمان ملل متحد و مسئولین آمریکایی لو رفته است و اظهارات آقای کوبلر به‌عنوان نماینده سازمان ملل متحد در مورد وضعیت کمپ موقت ترانزیت چه به لحاظ استانداردها و چه به لحاظ خرابکاری‌های مجاهدین مورد تائید نماینده آمریکا در امور اشرف نیز هست به‌شدت ناراحت و سردرگم است.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرصت ها و حماقت ها

 

 

سیدحجت سیداسماعلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، نوزدهم مارس 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-فرصت%20ها%20و%20حماقت%20ها/17657

 

اخبار دریافتی حاکی است که بزودی گروه سوم از ساکنان قرارگاه اشرف در چارچوب زمان‌بندی های به توافق رسیده شده بین دولت عراق و سازمان ملل متحد از یک سو و سازمان مجاهدین خلق از سوی دیگر به کمپ موقت ترانزیت منتقل شوند.

ولی بنظر میرسد سازمان مجاهدین همچنان در تلاش و تدارک بحران آفرینی در جهت ایجاد اخلال و به شکست کشاندن روند انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت بسر میبرد. بنحویکه آخرین اظهار نظر رسمی رهبری مجاهدین در گردهمائی 10 مارس در پاریس البته با اهداف چند منظوره، دلیلی بر این مدعاست .

در این گردهمائی مریم رجوی در قسمت پایانی سخنرانی شان و با گفتن این جمله که : " . . . اکنون دیگر زمان آن است که دولت آمریکا و سازمان ملل اجرای اطمینانهای حداقل و برخورداری ساکنان از کلیه حقوق شان در لیبرتی را تضمین کنند والا عدم اجرا و امضاء اطمینانها از سوی دولت عراق، انتقال ستون های بعدی از اشرف به لیبرتی را می بندد . . . "، ضمن تهدید جامعه جهانی به اعمال خشونت، ناسازگاری مجاهدین با عزم و اراده جهانی برای بستن قرارگاه اشرف را آشکارا به نمایش گذاشت و با بی توجهی به قوانین به رسمیت شناخته شده بین المللی در مورد کمپ های پناهندگی، همچنان در پی "تامین اطمینانهای حداقل" (بخوانید حفظ حصارهای تشکیلاتی) در کمپ موقت ترانزیت میباشد که البته برگزاری کنفرانس ها و صدور بیانیه های حمایتی و نامه نگاری به دبیر کل ملل متحد از سوی حامیان سیاسی شان از جمله فعالیت های دور جدید و البته بی خاصیت مجاهدین در راستای جلب نظر و حمایت دولتمردان اروپائی و آمریکایی است.

نگاهی اجمالی به مجموعه وقایع و کارشکنی های مجاهدین از 25 دسامبر سال 2011 تا پس از انتقال گروه دوم از ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت حاکی از حماقت مجاهدین و از دست دادن فرصت های پیش آمده است.

مجاهدین با انتقال اولین گروه از ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت تبلیغات رسانه ای گسترده ای در راستای بد نام کردن کمپ را شروع کردند و تا آنجا پیش رفتند که خواستند زیرساخت ها و امکانات بهداشتی و صنفی کمپ را تا سطح زندان و اردوگاههای کار اجباری تنزل دهند و اینکار بلافاصله و با ورود اولین گروه از مجاهدین به کمپ موقت ترانزیت و با خرابکاری در تاسیسات کمپ استارت خورد.

ولی علیرغم تمامی بحران آفرینی های مستمر و نفس گیر رهبران مجاهدین، سازمان نه تنها در این پروژه تبلیغاتی موفقیتی بدست نیاوردند بلکه بنحو افتضاح آمیزی نیز تمامی توطئه هایش همچون آوار بر سر خودشان خراب شد و نتیجه تمامی گردنکشی های مجاهدین چیزی نبود جز تن دادن فضاحت بار به اعزام دومین گروه از ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت.

مجله «فارین پالیسی» طی گرازشی به قلم «جاش راگین» در تاریخ 12 مارس 2012 ( 22 اسفند 90 ) تحت عنوان "مجاهدین در لیبرتی خرابکاری میکنند" از قول یک مقام آمریکایی که نخواست نامش فاش شود، نوشت: " اعضای مجاهدین با هدف نابسامان نشان دادن وضعیت این کمپ خرابکاری می کنند . . . در واقع این سازمان مجاهدین خلق است که با هدف خراب نشان دادن اوضاع، کمپ لیبرتی را به زباله دانی تبدیل کرده است . . . این مقام مسئول آمریکایی با استناد به گزارش سازمان ملل از خرابکاری های مجاهدین از جمله پاشیدن زباله ها و دستکاری تاسیسات کمپ لیبرتی خبر داد . . . وی ادامه داد: سازمان ملل روزانه از کمپ لیبرتی بازدید کرده و وضعیت آب، فاضلاب و غذا را در این کمپ بررسی می کند و گزارش سازمان ملل وضعیت را از آن چیزی که مجاهدین ترسیم می کنند، بهتر ارزیابی کرده است . . . "

آقای جاش راگین پیشتر از این نیز در مورخه 29 فوریه 2012 در مقاله ای که در مجله فارن پالیسی منتشر شد ، اظهار داشت : ". . . اردوگاه مجاهدین آن چیزی که رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک یا درشویتز ادعا می‌کنند، نیست . . . هیچ کدام از این دو فرد "اردوگاه آزادی" را زمانی که این اردوگاه محل استقرار صدها سرباز آمریکایی در جریان جنگ عراق بود یک "زباله‌دانی" یا یک "اردوگاه کار اجباری" ، توصیف نکرده بودند. وی همچنین تاکید کرد، اگر هم همچین چیزی است، اعضای سازمان مجاهدین خلق که در آن سکونت دارند، آن را تبدیل به جایی غیرقابل زندگی کرده‌اند.

ریچارد سیلورستاین، یک نظریه پرداز سیاسی و یک وبلاگ نویس در سیاتل آمریکا نیز در تاریخ 23 اسفند 90 در مقاله ای نوشت: " . . . چه قدر سازمان مجاهدین خلق به آلن درشویتز پول می‌دهد؟ ، اگر درشویتز خود را به مقداری کمتر از ۵۰ هزار دلار بفروشد، من تعجب خواهم کرد."

درشویتز، استاد دانشگاه هاروارد و حقوقدان یهودی - آمریکایی که از حامیان شدید اسرائیل است، ۲۵ فوریه در کنفرانسی در واشنگتن، ضمن حمایت از سازمان مجاهدین ، همچنان این کمپ را یک زباله‌دانی توصیف کرد و تلاش کرد مجاهدین را از اتهامات وارده از سوی سازمان ملل متحد تبرعه کند. وی گفت : " من بارها بصورت تلفنی با مقامات وزارت خارجه و سازمان ملل متحد ارتباط داشته ام و آنها تقصیر را به گردن قربانیان (مجاهدین) می اندازند . . . آنها گزارشاتی را صادر میکنند مبنی بر اینکه ، بله این قربانیان بودند که زباله ریختند، این قربانیان بودند که شیر آب را باز کردند و منابع آب را تمام کردند و این قربانیان بودند که این مکان را غیر قابل سکونت کردند . . . " .

البته همه اینها در حالی است که پیش از این، کشف سلاح های سرد و اشیایی مانند دوربین و . . . در اعزام گروه اول از ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت خود به یک معضل جدی بین مسئولین عراقی و یونامی با سازمان مجاهدین تبدیل شده بود و البته با گزارش آقای مارتین کوبلر به دبیرکل ملل متحد مبنی بر نقض قوانین و تخریب های سازماندهی شده در کمپ موقت ترانزیت ، توطئه های مجاهدین را نقش بر آب کرد و نهایتا با هشدار وزارت امورخارجه آمریکا به سران مجاهدین مبنی بر تخلیه قرارگاه اشرف در موعد مقرر، منجر به اعزام دومین گروه از ساکنان قرارگاه اشرف در 18 اسفند - هشتم مارس 2012 به کمپ موقت ترانزیت شد . البته بحران آفرینی های مجاهدین تمامی نداشت و برای بار دوم نیز کشف تعدادی وسایل ممنوعه دیگر مثل بی سیم های کوچک، جلیقه های ضد گلوله ، مقدار متنابهی سلاح های سرد و یونیفورم های نظامی از گروه دوم که عازم کمپ موقت ترانزیت بودند تعجب و حیرت مسئولین عراقی و یونامی در نقض قوانین به رسمیت شناخته کمپ توسط مجاهدین را بشدت برانگیخت.

بنابراین چنین اقدامات سازماندهی شده که با هدف بحران آفرینی و ایجاد مشکل در روند انتقال ساکنان قراگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت صورت گرفت برگ دیگری بر پرونده خلافکاری و حماقت های مجاهدین افزود و باعث شد شک و تردید و سوظن جدی نسبت به حسن نیت مجاهدین نسبت به حل مسالمت آمیز بحران قرارگاه اشرف و کسانی که "متقاضیان پناهندگی" هستند در افکار عمومی و مسئولین دولت عراق ، یونامی و کشورهای اروپائی و آمریکا ایجاد شود.

بنابراین پر واضح است که نگاه مجاهدین به موضوع ساکنان قرارگاه اشرف اساسا و به هیچ وجه جنبه انسانی ندارد و آنچه که در این میان برای رهبران مجاهدین مهم است همانا پیشبرد اهداف رهبری تشکیلات فرقه ای مجاهدین به هر نحو ممکن است که باید از طریق هزینه کردن جان ساکنان قرارگاه اشرف محقق شود.

نتیجه گیری اینکه رهبران مجاهدین نه تنها به سرنوشت ساکنان اشرف و آینده ای که آنها پیشرو دارند فکر نمی کنند بلکه برعکس تلاش میکنند پرونده ساکنان اشرف را در خشونت طلبی و بحران آفرینی سنگین و سنگین تر هم بکنند و بنظر میرسد رهبران مجاهدین بجای استفاده از فرصت های پیش آمده و تن دادن به الزامات پناهندگی و هموار کردن مسیر آن، همچنان در حماقت محض بسر میبرند.

در ضمن یادآوری این موضوع نیز مهم است که بدانیم موضوع پناهندگی ساکنان قرارگاه اشرف هنوز در مراحل اولیه کار است. مراحلی که باید تک تک اعضای سازمان و بدور از هرگونه تعصب و وابستگی تشکیلاتی از آن عبور کنند.

همچنان که میدانیم کمیساریای عالی پناهندگان و صلیب سرخ جهانی قوانین مهمی در امر پناهندگی دارند که هنوز رهبران مجاهدین خود و ساکنان قرارگاه اشرف را در معرض پاسخگویی به الزامات آن قرار نداده اند . قطع ارتباط تک تک اعضاء با سازمان مجاهدین ، عدم ارتباط با هیچ سازمان نظامی ‌و گروههای تروریستی دیگر و عدم بازگشت به وضعیت قبلی یعنی خشونت طلبی، از جمله شروط مهم و اساسی برای اخذ پناهندگی است که باید نه در حرف بلکه در عمل ثابت شود و ارگانهای ذیربط سلامتی رفتاری آنها در قبال کشورهای ثالث و اینکه آنها دیگر به وضعیت قبلی و عضویت در تشکیلات مجاهدین بر نمی گردند و تنها زندگی عادی خود را خواهند داشت را تضمین کنند.

در غیر اینصورت؛ واقعا چه کسی تضمین خواهد کرد که اگر ساکنان کمپ در کشورهایی که پذیرفته میشوند مجددا برای سازمان و یا هر گروه تروریستی دیگر کار نکنند؟ باز چه کسی تضمین خواهد کرد که آنها برای پیشبرد اهداف رهبری مجاهدین به خشونت از جمله خودسوزی و یا اذیت و آزار شهروندان کشورهایی که در آن سکونت دارند متوصل نشوند ؟ چه کسی تضمین خواهد کرد که آنها وارد باند های مافیایی و پولشویی نشوند ؟ چه کسی تضمین خواهد کرد که آنها برای قدرت های مختلف کار اطلاعاتی و یا عملیاتی که بالقوه مستعد آن هستند انجام نداده و جان شهروندان کشورهای دیگر را به خطر نیاندازند ؟ واقعا چه تضمین هایی وجود خواهد داشت ؟

بنابراین با توجه به شروطی که فوقا به آنها اشاره شد صلیب سرخ جهانی و کمیساریای عالی پناهندگان باید پاسخگوی اعمال و رفتار کسانیکه بعنوان پناهنده در کشورهای ثالث پذیرفته میشوند باشند و آیا واقعا متصور است که اعضای سازمان مجاهدین بقیه عمرشان را بدور از حصارهای تشکیلاتی و سواستفاده هایی که ممکن است رهبران مجاهدین از آنها در راستای اهداف فرقه یی شان بکنند ، زندگی کنند ؟

و حال سوال اساسی اینجاست که رهبران مجاهدین چقدر توانسته اند اعتماد ارگانهای ذیربط را در زمینه آنچه که فوقا گفته شد بدست آورند ؟

قرائن و شواهد امر نشان میدهد که مجاهدین هرگز تمایلی به استفاده از فرصت های پیش آمده را نداشته و ندارند و برعکس همچنان در تلاش برای فریبکاری سیاسی در راستای تامین اهداف فرقه ای سازمان به هر نحو و طریق ممکن هستند و بدور از واقعیت محض خواهد بود که فکر کنیم که رهبران مجاهدین در امر پناهندگی ساکنان کمپ میخواهند کاری بکنند.

بنابراین در چنین شرایطی است که باید تک تک ساکنان کمپ ضمن تبری جستن از تشکیلات مجاهدین و رهبران فرقه گرای آن بعنوان بانی تمامی مسائل و مشکلات و سد کننده مسیر آنها تا رسیدن به کشورهای ثالث در تعیین سرنوشت خود نقش آفرینی کنند.

در ضمن بد نیست یادآوری کنیم علیرغم اینکه مجاهدین اصل موضوع پناهندگی را هم قبول کرده اند ولی تا این لحظه و در هیچ موضعگیری رسمی انحلال سازمان مجاهدین که تنها راهگشای امر پناهندگی اعضای سازمان در کشورهای ثالث خواهد بود را اعلام نکرده اند و بنظر میرسد هنوز رهبران مجاهدین متقاعد نشده اند باید برای تحقق امر پناهندگی اعضای سازمان وارد چنین مسیری شوند و شاید هم آنها منتظر یک معجزه آسمانی برای حل بحرانی که تا خرخره در آن گرفتار آمده اند هستند!

نتیجه اینکه طی چند ماه گذشته رهبران مجاهدین در مقابل تلاش جهانی برای حل مشکل قرارگاه اشرف تنها توانسته اند حماقت خود را نشان دهند و هرگز نخواستند از فرصت های پیش آمده برای رقم زدن سرنوشت کسانی که در قرارگاه اشرف و در بند رهبران تشکیلات فرقه ای مجاهدین گرفتار آمده اند استفاده کنند.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سخنرانی مسعود جابانی در سمپوزیوم دانشگاه “تیل بورخ” هلند

 

 

مسعود جابانی، پیام رهایی، شانزدهم مارس 2012
http://payamerahai.com/?p=2242

 

روز پنجشنبه هشتم مارت در دانشگاه شهر تیلبرخ هلند سمپوزیوم بزرگی با عنوان ” قدرت القائات جمعی ” توسط دانشجویان آن دانشگاه تدارک دیده شده بود. در این سمپوزیوم از سه مهمان با تخصص های مختلف دعوت شده بود تا هر کدام نظریاتشان را زیر عنوان فوق بیان کنند.

هرمان کونینکز روانشناس مد در مورد چگونگی القائات جهان مد و تولید برای کسب مشتری ساکن بلژیک

پروفسور یاب خینکن روانشناس اجتماعی نویسنده در مورد قدرت القائات رفتار جمعی و تاثیر پذیری فردی ساکن فرانسه

مسعود جابانی نویسنده کتاب فرقه و محقق روانشناسی خشونت و ترور در مورد پروسه القائات فرقه ای و رفتار جمعی

زمانیکه نوبت سخنرانی من شد خوشحال بودم که پروفسور ” یاب” راه را برای بیان مطالب من هموار کرده است. او با کمک تصاویر و فیلم های کوتاهی فشارهای جمعی و تاثیر پذیری فردی را با ازمایش های مختلف بیان می کرد. خصوصا شیوه های گوناگون مستقیم و غیر مستقیم مغزشوئی را با توضیح علمی به روشنی برای تعداد زیادی از دانشجویان شرکت کننده به تصویر کشید.

هرکدام از سخنرانان فقط سه ربع وقت داشتند تا بعد از صحبت به سئوالات شرکت کنندگان پاسخ دهند. این زمان برای توضیح پروسه کنترل نیرو در فرقه ها و شیوه های بکار برده شده برای التصاق روانشناسانه وقت بسیار کمی بود .

بهرحال مجبور شدم که از میان آن همه مطلبی که داشتم موضوع نشست های جمعی فرقه را برای درهم شکستن هویت فردی افراد و گوش بفرمان ساختن آنان انتخاب کنم. موضوعی که با عنوان سمپوزیوم مناسبت داشت.

سال گذشته که در سمپوزیوم دانشگاه “اوترخت” برای سخنرانی دعوت شده بودم می بایست در مورد مغزشوئی در فرقه صحبت می کردم. دیگر سخنرانان هم از جنبه های دیگر به این موضوع می پرداختند در واقع این سمپوزیوم از زاویه ای دیگر به این مسئله می پرداخت که بیشتر به رفتار جمعی تحت تاثیرات فشار جمعی صورت می گرفت.

در شروع سخنرانی فرق بین فرقه های مختلف از جمله فرقه های مذهبی و درمانی و تروریستی را با نشان دادن تصاویری تشریح کردم . مهمترین ویژگی فرقه های تروریستی با دیگر فرقه در تزریق تنفر در روح و جان افراد محبوس در مناسبات فرقه ای با بکار بردن تکنیک های گوناگون از جمله کانالیزه کردن عشق و احساس به رهبری و دشمن سازی و بر اساس دیدگاه سیاه و سفید می باشد. تشریح ساختن جو و فضای ایجاد نفرت برای نابودی دشمن در فضای تحت کنترل فرقه با نصب پوسترهای بزرگ با آتش و خون و دود و باروت و انفجار، فشارهای روحی غیر مستقیمی است که در ذهن افراد مستقر در پادگان تاثیر می گذارد. این شیوه تبلیغاتی را هم در کشورهای مختلف بنا به نوع هدفی که دنبال می کنند، می بینیم. در کشورهای اروپائی هم نصب پوسترهای تبلیغاتی برای فروش لباس و… همین نقش را ایفا می کنند و مردم را غیر مستقیم تحت تاثیر قرار می دهند.

تشریح نشست های عملیات جاری، حوض، صلیب، دیگ و…… که شیوه های قدرت القائات جمع را در فرقه رجوی به نمایش می گذارندو می خواهند از او موجودی گوش بفرمان بسازند، برای دانشجویان بسیار تکان دهنده بود.

جلوگیری از خروج اعضا ناراضی از پادگان اشرف توسط رهبران فرقه به بهانه های گوناگون و فشارها و توهین ها به خانواده هائی که برای دیدن فرزندانشان ماه ها جلوی درب پادگان هرگونه توهین و رنجی را متحمل شده اند بسیار دردناک است.

تشریح فعالیت های خانواده های جنگجویان گروه تروریستی “فارک” در کلمبیا برای نجات فرزندانشان از درون این مناسبات و مقایسه انان با خانواده های مجاهدین در پشت درب اشرف که ماه هاست هرگونه فشار و توهین را برای یک لحظه دیدن فرزندانشان پذیرفته اند، بسیار تکان دهنده بود.

وضعیت روحی کسانی که به پدر ومادر خویش فحاشی می نمایند کسانی که بعدا دچار بالاترین عذاب وجدانی شده و راه بازگشت خویش را به خانواده و عزیزانشان با روش های القا شده از سوی رهبری فرقه برای همیشه سد می نمایند.

در پایان به سئوالات دانشجویان پاسخ داده شد برایم بسیار جالب بود زمانیکه سخنران قبلی پروفسور ” یاب خینکن ” از من بابت تشریح و پرداختن به القائات رفتارهای جمعی در فرقه و ذکر منابع علمی که مورد استفاده قرار داده بودم، تشکر نمود و خواهان تبادل نظر بیشتری در این زمینه گردید..

منابع مورد استفاده در این سمپوزیوم

نظرات دوستان شرکت کننده در اولین گردهمائی 8 اکتبر 2011 در کلن در رابطه با ضایعات روحی- روانی در فرقه

کتاب یودیت نورینگ ” شهدای گمراه ”

طرح های جداشدگان برای نمایش پاورپونت

کتاب تانیا نیمیر چریک هلندی که در اسارت ذهنی گروه فارک در کلمبیا بسر می برد

سخنرانان سمپوزیوم در تیلبرخ- هلند

Jaap van Ginneken, media- en massapsycholoog
Herman Konings, trendanalist en consumentenpsycholoog
Massoud Djabani, docent en schrijver van het boek ‘Sekte’

 

درج سمپوزیوم در سایتهای زیر به زبان هلندی :

http://www.tilburguniversity.edu/nl/over-tilburg-university/cultuur-en-sport/academic-forum/agenda/machtvanmassa  

http://www.tilburgdebatstad.nl/agenda 

http://www.facebook.com/photo.php?fbid=266536790088189&set=o.394810017202090&type=1&theater  

http://www.facebook.com/events/394810017202090 

https://stuwww.uvt.nl/complex

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تاثیر فروپاشی اشرف در اضمحلال تتمه شورای رجوی

 

 

محمد علوی، آریا ایران، پاریس، چهاردهم مارس 2012
http://www.ariaonline.info/?p=2056

 

از وقتیکه “اشرف”نایستاد و فروریخت،سروصدای نیم دوجین عمله شورایی رجوی نیز در آمده است.اعتراض اصلی آنان به سیاست ها و روابط داخلی باند تروریستی رجوی است که بجای استفاده در “صحنه های بین المللی!”ملزم به بازدهی در اقدامات تبلیغاتی شده اند.

خبرهای رسیده از درون شورا در اروپا،حاکی است که اعضای قدیمی به روند بکارگیری در تجمعات دست چندم خیابانی اعتراض نموده و از اینکه مانند گذشته توسط رجوی تیمار نشده و شغل پر طمطراق تری به آنان محول نمی گردد به مریم رجوی شکایت برده اند.یکی از معترضین شورایی که هرازچندگاهی در کافه ای سفره دل خود را باز می کند گفته است؛”از هنگامیکه که رجوی تعارفات را کنار گذارده و علنا به جای ما تصمیم گرفته و اطلاعیه می دهد،شورا دیگر موضوعیت ندارد.

مسعود رجوی از سال ۱۹۸۱ میلادی،تشکیلات دوم و تحت هژمونی مجاهدین را بنام “شورای ملی مقاومت” بنیاد نهاد.قرار بود این شورا ائتلافی از سازمان ها،گروه های سیاسی و شخصیت های برجسته ایرانی باشد.بعنوان دولت در سایه عمل نموده و از طرف غربی ها بدیل جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته شود.

اما از آنجا که سیاست های کلی و راهبردی توسط رجوی دیکته می گردید،موجودیت آن از طرف عناصر تشکیل دهنده زیر حمله قرار رفته و روند فروپاشی بسرعت آغاز گردید.تا سال ۱۹۸۶ میلادی یعنی تا هنگام اخراج رجوی به عراق،اصلی ترین گروه ها و افراد تشکیل دهنده یک به یک استعفا داده یا اعلام کناره گیری کردند.

پس از شراکت رجوی با صدام حسین،تعداد انگشت شماری تحت عنوان اعضای شورا باقی مانده بودند که حتی با حمایت و هدایت مستقیم مجاهدین نیز نمی توانستند کاری از پیش ببرند.به همین دلیل بخشی از اعضای سازمان تروریستی مجاهدین به تشکیلات شورا تزریق گردید تا با بالا رفتن عدد و رقم اعضا، ،مورد توجه صدام و غربی ها قرار گرفته و از طرف دیگر مانعی برای انفعال سایر شورایی ها شود.

این موضوع نه تنها مسئله ای حل نکرد بلکه باعث شد تعداد دیگری بریده و از شورا کناره گیری کنند.پس از آن کسانی تحت نام شورا باقی ماندند که ازهواداران یا سمپاتیزان های قدیمی مجاهدین بودند.اما رجوی با ذکر اینکه “سازمان مجاهدین” فقط حق یک رای در شورا دارد، تلاش می کرد تافته جدابافته ای از تشکیلات مجاهدین نشان دهد.با اینکه این روند از نظر مجاهدین رو به گسترش و فزونی بوده و مراحل خوشبختی و صعود را در کنار صدام حسین طی می نمود،عملا چیزی جز تشکیلات مجاهدین نبود که روز به روز کوچکتر و مضمحل تر می گردید.

با نگاهی به گذشته بوضوح روشن است که حضور رجوی در عراق و شراکت مستقیم با صدام حسین در کشتار مردم ایران او را به خیانت و وطن فروش واداشت.با اینحال،حتی اگر صدام سرنگون نمی شد منجر به فروپاشی باند تروریستی رجوی می گردید.چرا که از ابتدای انقلاب،رجوی و سازمان ترویستی اش زائده تجاوز و جنگ صدام با مردم ایران بود.شورای رجوی نیز در همین ترکیب قرار داشت.و اگر چه مستقیما طرف حساب نبود،اما موجودیت خود را مدیون کسانی بود که زائده جنگ صدام با مردم ایران بودند!

اکنون صدام نیست. مردم عراق حکومت مورد نظر خود را با انتخابات و رای مستقیم بدست آورده اند.حکومتی که از ابتدای جان گرفتن،حکم اخراج مجاهدین و ساکنان اشرف را امضا کرده و در صدد محاکمه تعدادی از آنان است.

از چند سال گذشته تا چند ماه پیش،رجوی،پادگان اشرف را مرکز ثقل مجاهدین و پایداری خود می دانست.اما این دیوار کاذب نیز فرو ریخت.انتقال و جابجایی برای درهم شکستن تشکیلات رجوی در عراق آغاز شد.نزدیک به ۸۰۰ تروریست از پادگان اشرف به کمپ لیبرتی منتقل گردیدند.باقیمانده نیز تا مدتی دیگر پادگان اشرف را ترک خواهند کرد.

و حال،از وقتیکه “اشرف”نایستاد و فروریخت،سروصدای نیم دوجین عمله شورایی رجوی نیز در آمده است.اعتراض اصلی آنان به سیاست ها و روابط داخلی باند تروریستی رجوی است که بجای استفاده در “صحنه های بین المللی!”ملزم به بازدهی در اقدامات تبلیغاتی شده اند.

خبرهای رسیده از درون شورا در اروپا،حاکی است که اعضای قدیمی به روند بکارگیری در تجمعات دست چندم خیابانی اعتراض نموده و از اینکه مانند گذشته توسط رجوی تیمار نشده و شغل پر طمطراق تری به آنان محول نمی گردد به مریم رجوی شکایت برده اند.یکی از معترضین شورایی که هرازچندگاهی در کافه ای سفره دل خود را باز می کند گفته است؛”از هنگامیکه که رجوی تعارفات را کنار گذارده و علنا به جای ما تصمیم گرفته و اطلاعیه می دهد،شورا دیگر موضوعیت ندارد.رجوی با بهانه های مختلف همین چند نفر باقیمانده را عملا به حاشیه رانده و گفته است که بروید همراه با مجاهدین در تظاهرات خیابانی شرکت کنید یا اینکه به تولیدات فرهنگی پرداخته و به مقاله نویسی مشغول شوید.”

او در قسمت دیگری از درد دل هایش فاش ساخته بود بارها دیده است که رجوی از ته دل حسرت می خورد و بدون اراده تکرار می کرد؛”کاشکی صدام هرگز سرنگون نمی شد!”برای ما هم خوب بود.بالاخره اسم مان بود شورایی،می نشستیم و در تصمیم گیری ها رای می دادیم و حضور داشتیم.دوربین ها هم روشن بودند.تلویزیون ها پخش می کردند.نشریات خارجی هم به اسم خودمان انعکاس می دادند.حالا چی؟الان مدت هاست که جلسات شورا همانند نشست تشکیلاتی مجاهدین شده است.بجای شرکت در تصمیم گیری ها باید از همدیگر انتقاد کنیم و انتقاد بشنویم.مشکل مالی هم نداشتیم.الان تکان می خوری می گویند مشکل مالی داریم،بروید در برنامه همیاری شرکت کنید.ما را که نگذاشتند در ملاقات با آمریکایی ها شرکت کنیم.اما خود آنها درمصاحبه های مختلف گفتند که برای هر جلسه سخنرانی یا شرکت در جلسه های خانم رجوی تا ۴۰٫۰۰۰ دلار پول دریافت می کنند.معلوم نیست اینها درست می گویند یا آنها؟

۱۳ مارس ۲۰۱۲
محمد علوی

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد