_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

درخواست مجاهدین از وزارت خارجه و ارتش آمریکا در مورد بازرسی قرارگاه اشرف

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای رهبری و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، سیزدهم می 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-درخواست%20مجاهدین%20از%20وزارت%20خارجه
%20و%20ارتش%20آمریکا%20در%20مورد%20بازرسی%20قرارگاه%20اشرف/17831

 

در دادگاه جلسه استیناف فدرال ایالات متحده آمریکا در واشینگتن دی سی که در تاریخ 8 می 2012 برابر با 19 اردیبهشت 1391 برگزار گردید، آقای رابرت لوب وکیل وزارت خارجه در مقابل وکلای مجاهدین که خواستار خروج نام این سازمان از لیست گروههای تروریستی آمریکا بودند ، اعلام کرد: " . . .

" . . . مجاهدین ادعا می کنند که خلع سلاح شده اند در صورتی که هیچ موقع یک جستجوی کامل خانه به خانه در اشرف نشده است، اشرف 15 مایل مربع وسعت دارد. این یک شهرک است . . . ارتش آمریکا هیچ گاه تأیید نکرده (مجاهدین) کاملاً بازرسی و خلع سلاح شده باشند . . . (بنابراین) ما اینکار را 60روز پس از این که قرارگاه اشرف تخلیه شود و امکان بازرسی و آنالیز اطلاعات آن را به دست بیاوریم انجام خواهیم داد . . . ".

در فردای روز دادگاه در روز 9 می 2012 برابر با بیستم اردیبهشت سال 1391 سازمان مجاهدین در واکنش به اظهارات آقای رابرت لوب بیانیه ای تحت عنوان " بیانیه نمایندگان ساکنان اشرف - مهدی براعی" را صادر کرد.

در این بیانیه آمده است : " . . . اکنون ساکنان اشرف از وزارت خارجه و ارتش آمریکا میخواهند که بلادرنگ و در هر ساعتی از شبانه روز با تجهزات کامل و کافی به اشرف بیایند و همه جای آنرا مجددا بازرسی کنند. اگر این تقاضا پذیرفته نشود بوضوح نشان میدهد که اظهارات وکیل وزارت خارجه در دادگاه یک بهانه جویی بی ارزش بیش نیست . . . ساکنان اشرف ابراز آمادگی میکنند که با هزینه خودشان امکانات رفاهی و استقراری نیروهای آمریکایی در اشرف را به هر تعداد که باشند در طول مدت بازرسی تامین کنند. امیدوارم وزارت خارجه به فوریت اظهارات غلط وکیل خود را تصحیح کند یا اینکه دعوت ما را برای بازرسی فوری از اشرف بپذیرد".

بنابراین در رابطه با آنچه که فوقا گفته شد جای کمی تعمق و تفکر دارد و ذکر برخی نکات لازم و ضروری است:

1 - اینکه نیروهای آمریکایی از زمان سقوط صدام ، تا استقرار در خاک عراق و تا زمان ترک این کشور قرارگاه اشرف را مورد بازرسی قرار نداده اند یک واقعیت انکار ناپذیر است. بنحوی که میتوان گفت در این قضیه ارتش آمریکا از مجاهدین فریب خورده است.

مجاهدین با نیرنگ و فریب و با تغییر سیاست از ستیزه جویی به حرکت موازی و با ایجاد یک رابطه فعال اطلاعاتی با نیروهای آمریکایی مستقر در استان دیالی و قرارگاههای فعال مجاهدین در اشرف و علوی و همچنین ایجاد انواع امکانات رفاهی و تفریحی برای نیروهای آمریکایی در هر دوی این قرارگاه توانستند اعتماد نیروهای آمریکایی را جلب و مانع از بازرسی کامل و دقیق قرارگاه اشرف شوند. مستقل از اینکه در وضعیت فعلی چه سلاح ها و یا تجهیزات نظامی در قرارگاه اشرف وجود داشته و یا نداشته باشد.

بدیهی است بزرگترین تهدیدی که سران مجاهدین در خاک عراق و در فردای سقوط صدام احساس میکردند همین موضوع تصرف و بازرسی های دقیق قرارگاه اشرف بود که اگر انجام میگرفت خیلی از افتضاحات مجاهدین بویژه در ارتباط با صدام حسین برملا میشد. به همین دلیل، مجاهدین هم با رندی تمام نه تنها این تهدید را از سر گذراندند بلکه توانستند قرارگاه اشرف را به مکانی امن و بمدت یک دوره نسبتا طولانی برای ارتباط گیری و فعالیت عناصر بعثی در راستای تضعیف دولت نوپای عراق تبدیل کنند.

2 - اینکه آقای مهدی براعی اطلاعیه داده و با یک ژست فرار به جلو درخواست بازرسی قرارگاه اشرف را در هر ساعت از روز و شب میکند طبعا یک بلوف سیاسی بیش نیست. چرا که مجاهدین بخوبی میدانند که حرف وکیل وزارت خارجه در محتوا این نیست که اکنون آنها بخواهند اشرف را بازرسی کنند تا ببینند سلاحی در آن یافت میشود یا خیر . بلکه وزارت خارجه آمریکا با توجه به شناختی که از ماهیت مجاهدین دارد میخواهد با این حرف راه عقب نشینی و فرار مجاهدین از دامی که در آن گرفتار آمده است را بسته و در عمل ببینند که مجاهدین چقدر به اینکه میگویند دیگر خشونت را کنار گذاشته اند، پایبندند.

بدیهی است قرارگاه اشرف دیر یا زود و البته نه توسط نیروهای آمریکایی بلکه توسط نیروهای عراقی و پس از خروج آخرین گروه از ساکنان آن، بطور ریز و دقیق مورد بازرسی قرار گرفته و اخبار آن در سطح دنیا انتشار خواهد یافت. پس چه نیازی به دادن اطلاعیه و عجله کاری در این رابطه است ؟ که حتما باید اینکار خیلی زود و توسط نیروهای آمریکایی انجام گیرد. ضمن اینکه در شرایط فعلی، اینکار هم باعث سلب آسایش از باقیمانده ساکنان در قرارگاه اشرف میشود و هم در روند تخلیه اشرف نیز وقفه جدی ایجاد خواهد کرد.

بنابراین آیا منطقی ترین راه کار این نیست که : اگر مجاهدین ریگی به کفش ندارند، باید با وزارت خارجه آمریکا ، دولت عراق و سازمان ملل متحد همکاری کرده و هرچه زودتر اشرف را از باقیمانده ساکنان آن تخلیه کنند که هم پوچی ادعای وکیل وزارت خارجه آمریکا عیان شود و هم مجاهدین به آرزی قلبی شان، یعنی خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا در کمترین زمان ممکن برسند

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حاشیه های انتقال گروه پنجم ، تهدیدات مریم رجوی و تغییر شرایط

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، هشتم می 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-حاشیه%20های%20انتقال%20گرو
ه%20پنجم%20،%20تهدیدات%20مریم%20رجوی%20و%20تغییر%20شرایط/17816

 

بعد از انتقال پر تنش گروه پنجم از ساکنان قرارگاه اشرف به "کمپ ترانزیت موقت"، (TTL) ، شورای ملی مقاومت مجاهدین در همان روزِ انتقال، یعنی جمعه 15 اردیبهشت 1391برابر با 4 مه 2012 اطلاعیه ای صادر نمود و ضمن اشاره به وقایع و حاشیه های پر تنش انتقال گروه پنجم و ضمن انتقاد از دولت عراق و آقای مارتین کوبلر مبنی بر نقض توافقات بعمل آمده اعلام کرد: " . . . خانم رجوی خواستار مداخله بلادرنگ دبیرکل ملل متحد و مقامهای آمریکایی شد و اعلام کرد تا حل و فصل این موضوع و اجرای کامل همه توافقها دیگر توصیه نخواهد کرد کسی از اشرف به لیبرتی برود . . . ".

وی همچنین گفت: " . . . کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد در اطلاعیه های پیاپی خود بر حق آزادی رفت و آمد ساکنان لیبرتی تأکید کرده است اما لیبرتی هم چنان یک زندان احاطه شده با زرهپوشها باقی مانده است".

در رابطه با موضعگیری فوق الذکر خانم مریم رجوی و تهدید به توقف روند انتقال باقیمانده ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ ترانزیت موقت ذکر برخی مطالب زیر ضروری است.

 

1 - با انتقال گروه پنجم از ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ ترانزیت موقت ، تقریبا دو سوم ساکنان در کمپ و تنها یک سوم آن در اشرف باقیمانده اند که این وضعیت حاکی از قاطعیت دولت عراق در اخراج مجاهدین از خاک عراق و تن دادن مجاهدین به مفاد یادداشت تفاهمی است که بین سازمان ملل متحد و دولت عراق در 25 دسامبر 2011 بسته شد. هر چند مجاهدین طی این مدت تلاش کردند به کمک حامیان سیاسی شان زیرآب این تفاهم نامه را بزنند.

 

2- وضعیت فعلی یعنی حضور اکثریت در کمپ ترانزیت موقت و اقلیت در اشرف تا حدود زیادی از بار و وزن قرارگاه اشرف کاسته و مجاهدین در موضع ضعیف تری به نسبت قبل قرار گرفته اند و بازگشت به وضعیت قبلی تقریبا غیر ممکن است بنحویکه هرگونه امتناع از تخلیه قرارگاه اشرف از بقیه ساکنان توسط مجاهدین را منتفی میکند.

 

3 - بررسی تحولات از سرفصل 25 دسامبر 2011 تاکنون نشان میدهد که مجاهدین نتوانسته اند در پیشبرد تاکتیک؛ گرفتن امتیاز در هر مرحله از انتقال با هدف حفظ حصارهای تشکیلاتی در کمپ که خارج از چارچوب های به رسمیت شناخته شده بین المللی بوده است موفق شوند و دولت عراق قاطعانه در مقابل خواسته های غیر منطقی و هدف دار آنها ایستاده است. همچنانکه بیانیه 5 می 2012 - 16 اردیبهشت ماه سال 1391 سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا آقای مارک تونر در فردای انتقال گروه پنجم از ساکنان قرارگاه اشرف ضمن قدردانی از همکاری دولت عراق در اجرای پروژه انتقال، ، پروپاگاندای ناکارآمد مجاهدین در خراب کردن چهره دولت عراق را بخوبی آشکار میکند.

 

4- تهدیدات مریم رجوی از این نقطه به بعد صرفا بار تبلیغاتی خواهد داشت و با توجه به شرایطی که مجاهدین در حال حاضر در آن قرار دارند، عملا راهی جز تخلیه کامل قرارگاه اشرف و آنهم بطور مسالمت آمیز که شرط هموار شدن مسیر آنها به کشورهای ثالث نیز هست، برایشان باقی نمانده است. هرچند همچنان تهدید به اعمال خشونت آمیز در انتقال گروههای بعدی کنند که بیشتر مصرف داخلی خواهد داشت..

عواملی که میتواند مجاهدین را به ادامه روند تخلیه مسالمت آمیز قرارگاه اشرف مجبور کند و راه بازگشت آنها به عقب را ببندد میتواند شامل این موارد زیر باشد:

- قاطعیت دولت عراق برای اخراج مجاهدین از خاک عراق و عزم جهانی بویژه دولت آمریکا برای بستن پرونده مجاهدین .

- حضور اکثریت ساکنان در کمپ ترانزیت موقت و اقلیت در اشرف که باعث میشود از بار و وزن قرارگاه اشرف به مقدار زیادی کاسته شود و مجاهدین در موضع پائین تری به نسبت قبل در مقابل دولت عراق قرار گیرند.

- خروج مسالمت آمیز از اشرف و رفتن به کمپ ، تلویحا به شرطی برای خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا تبدیل شده است.

- بیانیه 5 می 2012 برابر با 16 اردیبهشت سخنگوی وزارت خارجه آمریکا آقای مارک تونر و سفت کردن پای یادداشت تفاهم 25 دسامبر 2011 که بین سازمان ملل متحد و عراق به امضا رسید.

این مقام وزارت خارجه یادآوری می‌کند که این انتقال برپایه یادداشت تفاهم دولت عراق و سازمان ملل که در تاریخ ۲۵ دسامبر ۲۰۱۱ به امضا رسید، صورت گرفته است.

 

5 - متوسل شدن به خشونت و ایجاد درگیری با نیروهای عراقی و حتی کشته شدن تعداد محدود از ساکنان اشرف با هدف گرفتن امتیازات مورد نظر در کمپ ترانزیت موقت بعد از انتقال گروه پنجم مسئله ای از مجاهدین حل نخواهد کرد و اگر سازمان دست به اینکار بزند، طبعا یک خودکشی سیاسی و بدترین گزینه برای مجاهدین خواهد بود

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجاهدین و تلاش برای تبدیل لیبرتی به «کمپ پناهندگی»

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، ششم می 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-مجاهدین%20و%20تلاش%2
0برای%20تبدیل%20لیبرتی%20به%20«کمپ%20پناهندگی»/17810


بررسی تحولات بعد از انتقال گروه چهارم تا این لحظه که گروه پنجم از ساکنان اشرف در راه انتقال به کمپ ترانزیت موقت هستند نشان میدهد که مجاهدین در رابطه با تحمیل خواسته هایشان به دولت عراق در ارتباط با کمپ ترانزیت موقت به موفقیت هایی که مد نظر مجاهدین بوده نرسیده اند.

بدیهی است خواسته های مجاهدین صرفا بهانه و پوششی برای حفظ حصارهای تشکیلاتی در کمپ است و به همین دلیل هم مجاهدین تلاش میکنند در هر دور انتقال با نامه نگاریهای مطول و خسته کننده به نماینده دبیر کل ملل متحد و همچنین نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور اشرف ، شکایاتی را دولت عراق در اداره کمپ مطرح نمایند تا ضمن اختلال در روند انتقال گروههای بعدی ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ ترانزیت موقت تا آنجا که هم امکان دارد به خواست های خود در کمپ نیز برسند.

ولی در ورای همه کارشکنی های مجاهدین آنچه که مانع جدی در پیشبرد اهداف طراحی شده مجاهدین محسوب میشود، قاطعیت دولت عراق در عدم تحقق خواسته های غیر واقعی و خارج از استانداردهای شناخته شده بین المللی برای یک مکان ترانزیت موقت از یک سو و برملا شدن اهداف پنهان مجاهدین در نزد مقامات ملل متحد و نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور اشرف از سوی دیگر است. بنحویکه هر روزی که میگذرد فریبکاریهای مجاهدین بیشتر از هر زمان دیگری باعث بی اعتباری آنها در سطح بین المللی میشود.

با توجه به اینکه موضوع "غیر استاندارد بودن کمپ " به محور اصلی تبلیغات مجاهدین برای رسیدن به خواسته های تشکیلاتی و فرقه یی شان در کمپ ترانزیت موقت تبدیل شده است بار دیگر جای دارد به موضعگیریهای آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه ملل متحد و آقای دانیل فراید نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور اشرف در پروسه های قبلی اشاره کوتاهی بکنم.

آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق روز چهارشنبه ۲۱ مارس ۲۰۱۲ ضمن شرکت در جلسه‌ای در مقر پارلمان اروپا در بروکسل گزارشی را در مورد کمپ ترانزیت موقت به نمایندگان عضو کمیسیون خارجی این پارلمان داد. که رئیس جلسه در مقابل اظهارات آقای مارتین کوبلر گفت: " . . . با این حساب وضع لیبرتی خیلی بهتر از کمپ های پناهندگی در اروپاست . . . ".

در ادامه همین جلسه نیز آقای دانیل فرید نماینده ویژه آمریکا در امور اشرف اظهار داشت اطلاعاتی که در مورد کمپ اشرف و لیبرتی در اختیار وی می‌باشد با اظهارات آقای کوبلر مطابقت دارد . وی گفت: "وضعیت کمپ لیبرتی آنقدر که سازمان مجاهدین ادعا می‌کند وخیم نیست و به جای بحث بیخودی راجع به وضعیت داخل لیبرتی باید ببینیم کمیساریای پناهندگان سازمان ملل چکارمی کند" .

در تاریخ دهم اردیبهشت نیز آقای دانیل فراید نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در پاسخ نامه نگاریهای خسته کننده مجاهدین پیش از انتقال گروه پنجم مجددا هما موضع قبلی را اتخاذ کرده و به آنها گفته بود : " . . . (ما) بدنبال یک راه حل صلح آمیز و بادوام در خارج از عراق هستیم و امیدواریم همکاری شما در انتقال گروههای بعدی هم ادامه یابد . . . "

اکنون نیز بنظر میرسد وضعیت فعلی چشم انداز روشنی از آنچه که خواست رهبران مجاهدین در کمپ ترانزیت موقت است بدست رهبران مجاهدین نمی‌دهد و آنها بخوبی میدانند که باید دیر یا زود به مفاد توافقنامه 25 دسامبر 2011 که بین دولت عراق و یونامی امضا گردید تن بدهند.

بنابراین آنچه که در مقطع فعلی و بعنوان یک هدف مرحله ای پیش برده میشود و مجاهدین نیز تمامی تلاش های خود را در راستای تحقق آن بکار گرفته اند این است که کمپ ترانزیت موقت از سوی سازمان ملل متحد بعنوان یک کمپ پناهندگی به رسمیت شناخته شود .

در همین رابطه - در تاریخ دهم اردیبهشت سیمای آزادی - برنامه تلویزیونی مجاهدین تحت عنوان "سند ترتیبات افزوده - مفاد سند توافق شده بین دولت عراق و آقای مارتین کوبلر " به ده روز نامه نگاری بین مجاهدین و سازمان و ملل متحد و نماینده آمریکا در امور اشرف اشاره کرد که پایان این نامه نگاریها با پاراگراف زیر خاتمه یافت: " . . . از سوی دیگر حقوقدانان و وکلای اشرف . . . از دبیرکل و کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و یونامی خواسته اند به وضعیت نامعین حقوقی لیبرتی که تحت عنوان "محل موقت ترانزیت" . . . خاتمه بدهند و طبق قوانین و کنوانسیونهای بین المللی و حقوق پناهندگی، هم چنان که در 6دسامبر ۲۰۱۱ در شورای امنیت از سوی نماینده ویژه دبیرکل اعلام شد، عاری از هرگونه ابهام و دوگانگی و تناقض، لیبرتی را کمپ پناهندگی و تحت قوانین شناخته شده مربوط به پناهندگان سیاسی اعلام کنند " .

سازمان مجاهدین همچنین در انتهای اطلاعیه خود بتاریخ 12 اردیبهشت ماه که بر علیه صلیب سرخ جهانی انتشار یافت ، نوشت: " . . . اکنون سوال اصلی جامعه ایرانیان و خانواده هایی که بیش از یک سال است در نزدیکی مقر مرکزی صلیب در ژنو تحصن کرده اند، این است که چرا صلیب درباره استاتو و حقوق عزیزانشان و همچنین درباره تعریف و موقعیت حقوقی کمپی که "محل ترانزیت موقت" نامیده شده، سکوت پیشه کرده است و حرفی نمی‌زند؟

و نهایتا اینکه سیمای آزادی - برنامه تلویزیونی مجاهدین در اخبار ساعت 2030 روز 13/02/91 خود اعلام کرد: " وکلای مدافعان وکلای اشرف و لیبرتی از جمله پروفسو ر "گای گودوینگیل" متخصص حقوق پناهندگی و حقوق بین الملل و استاد دانشگاه آکسفورد و دانشگاه گینس طی نامه ای از سوی دارالوکاله میشگان دوریا در لندن خطاب به "آنتونیا بوته رز" کمیسر عالی پناهندگان ملل متحد نوشتند: . . . مهم است که دو اقدام زیر توسط کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد بطور فوری انجام شود .

اول : تامین حفاظت بین المللی برای پناهجویان در حالیکه آنان در کمپ لیبرتی هستند

دوم : تسریح پروسه باز تائید موقعیت پناهندگی و استقرار آنها در کشورهای ثالث.

حفاظت بین المللی تنها میتواند با اعلام رسمی کمپ لیبرتی بعنوان یک کمپ پناهندگی از سوی کمیساریای عالی پناهندگان محقق شود.

لازم بتوضیح است که طبق مفاد توافقنامه دولت عراق با یونامی که در 25 دسامبر سال 2011 صورت گرفت لیبرتی بعنوان "کمپ ترانزیت موقت" (TTL) ، بعنوان محلی برای اسکان موقت در نظر گرفته شده است. ولی هدف رجوی تبدیل کمپ ترانزیت موقت به یک محل پناهندگی رسمی و تحت پرچم سازمان ملل متحد است .

مجاهدین به برای ادامه حیات تشکیلاتی شان به محیطی ایزوله نیاز دارند که بتوانند حصارهای تشکیلاتی را تا رسیدن به کشورهای ثالث حفظ کنند به همین دلیل هم که کمپ ترانزیت موقت با شرایط فعلی مسئله مجاهدین را حل نمی کند مگر اینکه پرچم ملل متحد بر بام آن کوبیده شود.

هدف اصلی رهبران مجاهدین از درخواست "تامین اطمینانهای حداقل" که اخیرا به "تامین حداقل نیازمندیهای انسانی" تغییر نام داده است و مالکیت دارائی هایی منقول و غیر منقول در قرارگاه اشرف که هر روز در ابعاد تازه تری مطرح میشود تنها با هدف هرچه پیچیده کردن مسئله اخراج مجاهدین از خاک عراق و طولانی تر شدن روند انتقال همچنین مستاصل کردن دولت عراق و ملل متحد صورت میگیرد تا بتوانند به هدف غایی خود یعنی تبدیل کمپ ترانزیت موقت بعنوان یک کمپ دائم پناهندگی و تحت پرچم سازمان ملل متحد برسند.

هدف رهبران مجاهدین این است که این مکان موقت را به یک کمپ دائم مبدل کرده تا بتوانند د رکنار کم رنگ کردن نقش دولت و ارتش عراق پای سازمان ملل را به این ماجرا وارد نماید که در آنصورت قادر خواهند بود کمپ جدید را زیر پرچم سازمان ملل متحد به اشرف دیگری تبدیل نمایند.

در طرح یونامی و دولت عراق به صراحت قید گردیده که لیبرتی یک مکان ترانزیت ( TTL) محسوب می گردد و این دقیقا بدین معناست که این محل کمپ متقاضیان پناهندگی نیست و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل آنرا بعنوان کمپ به رسمیت نمی شناسد. ضمن اینکه در این طرح تسریح شده است که نگاهداری و حفاظت از این مکان ترانزیت بعهده دولت عراق و تحت نظرکمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد خواهد بود.

بنابراین درخواست مجاهدین خارج از چارچوب توافقنامه 25 دسامبر 2011 بوده و دولت عراق تحت هیج شرایطی حاضر نخواهد بود به آن تن دهد.

رهبران مجاهدین بخوبی میدانند پذیرش ساکنان کمپ ترانزیت موقت در کشورهای ثالث موضوع خلق الساعه ای نیست و پروسه طولانی در پیش است که آنها به کشورهای ثالث منتقل شوند پس تنها راه کار برای در بند نگه داشتن اعضا و برملا نشدن مناسبات فرقه ای تشکیلات مجاهدین همانا خزیدن زیر پرچم ملل متحد و بی خاصیت کردن نقش دولت عراق در حفظ حاکمیت خود بر کمپ موقت است و در شرایط فعلی این تنها گزینه مطلوب برای مجاهدین است.

در چنین شرایطی است که بخوبی میتوان وقت کشی در انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ ، طرح درخواست های 6 ماده ای و تلاش برای تهیه مقدمات ساخت و ساز در لیبرتی را بخوبی فهم کرد.

بنابراین نباید گذاشت مجاهدین با لابیگری و بکارگیری ترفند های سیاسی، طرح 25 دسامبر را بعنوان طرحی قابل قبول و بنیادین که هم از سوی دولت عراق و هم سازمان ملل متحد به رسمیت شناخت شده است توسط رهبران مجاهدین زیر علامت سوال برده شده و کم رنگ شود.

نتیجه اینکه:

1 - ریزش نیرو از تشکیلات مجاهدین با وضعیت و ساختار فعلی کمپ ترانزیت موقت یک امر بدیهی و غیر قابل بازگشت است. به همین دلیل تمام تلاش رهبران مجاهدین هم این است که نگذارند در پروسه "کمپ ترانزیت موقت" کسی از مجاهدین جدا شود و تمامی سخت گیریهای فعلی درکمپ هم ناشی از همین امر است.

گفتنی است فحاشی های مجاهدین علیه مسئولین سازمان صلیب سرخ جهانی در اطلاعیه مورخه 12 اردیبهشت شورای ملی مقاومت مجاهدین نیز ناشی از همین وضعیت موجود و شرایط سختی که دامنگیر رهبران مجاهدین شده است میباشد.

فرهنگ فحاشی و ترور شخصیت تنها به جداشدگان و مخالفین خط و مشی مجاهدین در طیف نیروهای اپوزیسیون ایران ختم نمی شود و بعنوان یک خصیصه ذاتی و فرقه ای امری فراگیر است. و اگر تا دیروز لبه تیز تهمت ها و فحاشی های چاله میدانی رهبران مجاهدین دامنگیر آقای مارتین کوبلر نمانیده ویژه دبیر کل ملل متحد شده بود حال امروز هم مجاهدین پاچه مسئولین صلیب سرخ جهانی را گرفته اند تا ضمن معرفی آنها بعنوان عوامل و مزدوران رژیم جمهوری اسلامی از وظایف قانونی شان بازدارند. فرهنگ منحصربفردی که تنها و تنها خاص تشکیلات فرقه ای مجاهدین و نشات گرفته از ایدئولوژی حاکم بر رهبری مجاهدین است. هیچ نمونه مشابه آن یافت نمی شود.

2 - مجاهدین تلاش میکنند همچنانکه از متن درخواست هایشان نیز بر می آید با اعلام کمپ ترانزیت موقت بعنوان یک کمپ پناهندگی، این محل از کنترل دولت عراق خارج و تحت نظارت نیروهای ملل متحد قرار گیرد که تحقق این امر خواست عمیق مجاهدین است و باعث میشود یک قدم جدی در حفظ و حصارهای تشکیلاتی و تحت پرچم ملل متحد برداشته شود.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حفظ حقوق اولیه انسانی؟ آمریکائی های خوب - آمریکایی های بد

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، دوم می 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-آمریکائی%20های%20خوب%20-%20آمریکایی%20های%20بد%20/17793

 

در تاریخ پنجم اردیبهشت 1391 مقاله ای بنام "مشکلات آنها و مشکلات اینها" به قلم آقای دکتر منوچهر هزارخانی را در سایت " همبستگی ملی" وابسته به مجاهدین خواندم که از برخی جهات قابل توجه و ضمنا در خور پاسخگویی است.

ایشان که تلاش کرده اند با همان فرهنگ خاص مجاهدین که سالیان سال است به آن خو گرفته اند به بخش هایی از مصاحبه آقای هنری ووستر، مدیر دفتر ایران در وزارت خارجه آمریکا که در تاریخ 30/01/91 از صدای آمریکا پخش شد پاسخ بدهند. ولی آنچه در این پاسخگویی خیلی کم رنگ و یا اساسا از آن خبری نبود صداقت از یک سو و ناآگاهی به مسائل درون تشکیلاتی مجاهدین از سوی دیگر است و بنظر میرسد مشکلات پیری هم مزید بر علت شده است.

آقای هزارخانی در این مقاله به دو مورد از صحبت های آقای ووستر ایراد گرفته اند. اول اینکه چرا ایشان مجاهدین را یک جنبش اصطلاح طلب دموکراتیک نمی داند و بلافاصله این سوال را از ایشان مطرح کرده اند که "آیا حتما باید نماینده جنبش اصلاح طلب دموکراتیک بود تا به تروریسم متهم نشد ؟ "

البته آقای هزارخانی میتوانند همچنان منتظر پاسخ آقای ووستر در رابطه با سوالشان باشند ولی چرا آقای هزارخانی خودشان به این سوال پاسخ نمی دهند که آیا مجاهدین واقعا یک جنبش دموکراتیک و اصلاح طلب هستند ؟

ایشان که خیلی تلاش کرده اند موضوع را ساده سازی کنند، میگویند : " . . . مشکل متقابل مجاهدین با دولت آمریکا، آن طور که واقعیتهای روزمره نشان میدهند، اصلا به این پیچیدگی نیست . . . مشکل بی اعتنایی به لگدمال شدن حقوق اولیه انسانی، مثل حق زندگی، حق مالک بودن داراییهای خود و حق استفاده از آنها، . . . ـ چه نمایندة یک جنبش اصلاح طلب دموکراتیک باشند و چه نباشند ـ به رسمیت شناخته است . . . " .

نه خیر ، آقای هزارخانی مشکل خیلی پیچیده تر از تصورات ساده لوحانه شماست. هر دو طرف خوب می فهمند که به همدیگر چه میگویند مشکل اینجاست، بدلیل اینکه شما در حاشیه هستید توان درک حرفهای هیچکدام را هم ندارید. دعوای ما با شما و امثال شما هم که در حول و حوش مجاهدین زندگی می کنند نیز همین است.

مشکل در ده سال ارتباط تنگاتنک و بده بستان های غیر متعارف، خارج از چارچوب های اخلاقی و کاملا ضد ملی و ضد میهنی مجاهدین با ارتش و دولت وقت و فعلی آمریکاست که شما و امثال شماها از آن اطلاع ندارید.

حال با این توصیفات اگر آقای هزارخانی بازهم اینقدر به حقوق اولیه انسانی و حق زندگی، حق مالک بودن داراییهای خود . . . مجاهدین معتقد هستند آیا تابحال به این موضوع هم فکر کرده اند که در سه دهه گذشته رهبران مجاهدین چقدر به حق و حقوق اعضای خود پایبند بودند ؟ آیا تا بحال ایشان از خودشان سوال کرده اید که چرا زنان و مردانی که چندین و چند سال از بهترین سالهای عمرشان را با مجاهدین گذرانده اند و هزاران بار به استقبال مرگ رفته و حاضر بودند در هر لحظه شهید هم بشوند و البته خیلی هایشان هم شهید شدند ولی حق کوچکترین اعتراضی را نداشتنند ؟ و اگر هم اعتراض میکردند سر و کارشان با انواع و اقسام شکنجه های روحی و روانی و محاکمات غیر عادلانه که نهایتا به زندان ختم میشد، بود ؟ آیا آقای هزارخانی از خودشان در رابطه با مناسبات دورن تشکیلاتی مجاهدین سوال کرده اند و آیا تاکنون خواسته اند برای پی بردن به حقیقت درون تشکیلاتی مجاهدین حتی دقایقی را پای صحبت همین جداشدگان که تعداشان هم در حول و حوش ایشان کم نیست و براحتی برای ایشان قابل دسترسی است ، بنشینید ؟ تا بفهمند که رهبران مجاهدین خود بزرگترین نقض کننده حقوق اولیه انسانی در تشکیلات مجاهدین هستند ؟ و حال سوال از ایشان اینکه: آیا شما تابحال داستان جذب نیرو به شیوه کاریابی را شنیده اید ؟ و واقعا چقدر از این پدیده گوی در گوی مجاهدین سر در می آورید و به مناسبات فرقه ای و ساختارهای عقیدتی - تشکیلاتی و سیاسی آن واقفید ؟

آقای هزارخانی آیا شما میدانید کسانی که در درون تشکیلات مجاهدین زندانی بودند و یا کسانی که دست به خودکشی زدند و یا زیر شکنجه جان باختند تنها جرمشان این بود که میگفتند دیگر نمی خواهیم نزد مجاهدین بمانیم ؟ و آیا جای درنگ و تامل ندارد که لختی را به این موضوع بیندیشید ؛ کسانی که بعنوان هوادار و یا عضو مجاهدین که تا دیروز در زندانهای رژیم ایران بسر میبردند حال باید در قرارگاه اشرف یا مجددا سر از زندان مجاهدین در آورده و شکنجه شوند و یا خود به شکنجه گر دیگری تبدیل شوند. این محصول کدام ایدئولوژی است که این چنین روح و روان انسانها را اسیر کرده و آنها را در راستای اهداف فرقه ای شان بکار میگیرد ؟

آیا این حقوق اولیه انسانی نیست کسانی را که مجاهدین به دروغ متهم به خیانت میکردند باید از حق یک محاکمه عادلانه برخوردار میبودند ولی متاسفانه هرگز فرصت دفاع از خود را پیدا نکردند ؟ و چه کسانی که در خلوت و سکوت خود و تحت انواع شکنجه های روحی و روانی جان نباختند ؟ و حال چگونه است که شما به این همه ظلم و جنایت درون تشکیلاتی مجاهدین چشم هایتان را می بندید ؟ واقعا به کدامین دلیل و منطق ؟

و اما مورد دوم؛ جای بسی تاسف است که شما در مقاله تان از ژنرالها و سیاسیون کهنه کار و بازنشسته فعلی و دولتمردان پیشین آمریکا بعنوان کسانی که " . . . جهت طلب عدالت برای مجاهدین . . . " فعالیت میکنند نام میبرید. البته آقای هزارخانی به عمد چشمش را روی این موضوع که اگر تعدادی آمریکایی "خوب و با وجدان" پیدا شده اند " . . . که با اقدام شجاعانه شان . . . " از مجاهدین حمایت میکنند بخاطر پولهای هنگفتی که آنها در این تجارت سودآور از مجاهدین نصیب شان میشود نیست بلکه بخاطر این است که آنها " . . . از آرمانهای اصیلی دفاع می کنند که . . . جزء ذاتی فرهنگشان است . . . از این روست که از ته دل فریاد می زنند ننگ بر ما که نقض عهد کردیم و به تعهداتمان پاسخ ندادیم . . . ". ؟ !

آقای هزارخانی در مقاله شان از این هم پای را فراتر گذاشته و تلاش کرده اند از زحمات حامیان مجاهدین از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه یکجا تشکر و قدردانی کنند . وی میگوید : . . . این فریاد اعتراض "دوحزبی" هم، که طنینش در واشنگتن، "تجار محترم" همان دو حزب را به وحشت انداخته است ، نوعی "صدای آمریکا"ست . . . آمریکای آرمانخواه و طالب آزادی . . . ". عجب ؟ !

بنظر میرسد آقای هزارخانی در مقاله شان خیلی عجله داشتند ، خرابکاریهای مشمئز کننده و ضد ملی مجاهدین را طوری بسته بندی کنند که بوی گندش بیشتر از این عالمگیر نشود ، به همین دلیل مجبور میشوند آمریکائیان را به دو دسته ی آمریکائیان "خوب و شجاع" و آمریکائیان "بد " و یا بقول ایشان "تجار محترم " تقسیم کنند تا شاید بتواند بنوعی افتضاحات مجاهدین را در یک دهه ارتباط ننگ آور هم با ارتش و هم با دولت آمریکا را توجیه و لاپوشانی کند.

نتیجه اینکه با اینگونه توجیهات و رفع و رجوع کردنهای کودکانه ، هرگز نمی تواند افکار عمومی و مردم ایران را از اقدامات ضد ملی و ضد میهنی مجاهدین تنها به بهانه مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی ایران منحرف کند. چرا که مردم ایران آنقدر هوشیارند که بتوانند سره را از ناسره تشخیص داده و از چاله به چاه نیفتند.

حرف آخر اینکه مجاهدین باید به سه دهه ؛ خیانت به آرمانها ، همکاری با دشمن مردم ایران و خدمت تمام عیار اطلاعاتی ، عملیاتی و سیاسی به صدام و سایر حاکمیت های منطقه ، به آمریکا و سایر کشورهای اروپایی و بالاتر از همه به سرکوب وحشیانه درون تشکیلاتی و حاکم کردن مناسبات فرقه ای پاسخ دهند

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بهانه ها و مانع تراشی های مجاهدین در آستانه انتقال گروه پنجم

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، سی ام آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-بهانه%20ها%20و%20مانع%20
تراشی%20های%20مجاهدین%20در%20آستانه%20انتقال%20گروه%20پنجم/17786

 

سازمان مجاهدین در روز ۲ اردیبهشت برابر با 21 آوریل 2012 طی نامه ای به مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا در امور اشرف، و نماینده ویژه دبیرکل، خواستار "حداقل نیازمندیهای لازم" در شش ماده برای رفتن گروههای بعدی از اشرف به لیبرتی شدند که همچنان در دستگاه فریب و با هدف پیش برد اهداف فرقه گرایانه این گروه تنظیم شده بود .

ولی پاسخ های منطقی و صرفا از موضع انسانی ایندو مشاور و نماینده ، آب پاکی بر تمامی ترفند های فریبکارانه سازمان مجاهدین ریخت و بار دیگر نقشه های مجاهدین را که در راستای حفظ حصارهای تشکیلاتی در لیبرتی و نگه داشتن جا پایی در قرارگاه اشرف بود را ناکام گذاشت.

مشاور ویژه آمریکا در امور اشرف که بخوبی با فریبکاری مجاهدین آشنایی دارد به سران مجاهدین اعلام کرد: " . . . حرکت پنجمین گروه از اشرف به لیبرتی بطور منظم و صلح آمیز صورت بگیرد . . . چرا که این پیشرفت به ما اجازه میدهد بر روی سایر موضوعات بویژه انتقال ساکنان لیبرتی به کشورهای ثالث متمرکز شویم و این دقیقا همان راه حل بادوامی است که ما بدنبال آن هستیم . . . "

اکنون بیش از یک هفته است که از این توصیه و رهنمود کاملا انسانی میگذرد. ولی رهبران مجاهدین همچنان دنبال جنجال آفرینی و اختلال در روند انتقال و تغییر مسیر تحولات به سمت خواسته های نامشروع و ضد انسانی خود بوده و آینده تیره و تاری که در انتظار ساکنان کمپ قرار دارد شاید آخرین دغدغه مجاهدین هم نباشد.

باید علت این همه اختلاف فاز و جهت گیری 180 درجه ای در مواضع سران مجاهدین و مجامع بین المللی را در این امر جستجو کرد که تمامی اعتبار و پرستیژ ایدئولوژیک- تشکیلاتی و سیاسی مجاهدین با سرنوشت 3400 تن سکنه کمپ موقت ترانزیت و قرارگاه اشرف گره خورده است. بنحویکه هر عضوی که در شرایط فعلی از مجاهدین جدا میشود ضربه ای مستقیم و در خور توجه به اعتبار خود ساخته رهبری این سازمان در موضوعات فوق الذکر است. به همین دلیل است که تمامی بهانه جویهای مجاهدین تنها با هدف طولانی کردن روند انتقال گروههای بعدی از یک سو و کسب امتیازات بیشتر در کمپ موقت ترانزیت از سوی دیگر طراحی شده و تمامی ندارد. و این در حالی است که پیشتر از این، هم مشاور وزارت امور خارجه آمریکا آقای دانیل فراید در امور اشرف ، و هم آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد بالاتفاق، وضعیت کمپ موقت ترانزیت را به لحاظ استانداردهای بشردوستانه مورد تائید قرار داده بودند.

مجاهدین در راستای جوسازیهای هدفمند و برنامه ریزی شده خود در حالیکه تنها سه روز از پاسخ مشاور ویژه آمریکا و آقای مارتین کوبلر به درخواست مجاهدین نگذشته بود بار دیگر دستگاه تبلیغاتی خود را روی موضوعات انسانی با هدف تاثیر گذاری بر طرف حسابهای خود کوک کردند.

در همین رابطه مجاهدین که به بیماری مزمن صدور اطلاعیه هم دچار شده اند در پنجم اردیبهشت در اطلاعیه شماره 25 خود اعلام کردند: " . . . در این شرایط طاقت فرسا، جابه‌جایی اجباری پنجمین گروه از اشرف به لیبرتی, وضعیت را بحرانی تر و غیر قابل‌تحمل‌تر خواهد کرد . . . "

مجاهدین همچنین در همین روز با صدور اطلاعیه شماره 26 خود اعلام کرد: " . . . همزمان با استقرار زرهپوشها در کمپ لیبرتی، نیروهای عراقی تی والهای اطراف بنگالها را جمع می کنند . . . ساکنان پیشنهاد کردند اگر نیروهای عراقی می خواهند این تی والها را بفروشند، حاضرند قیمت آن را بپردازند تا بنگالهای سست و فرسوده بیش از این بی‌حفاظ نشوند . . . ".

در روز 7 اردیبهشت هم مجاهدین اعلام کردند: " . . . خودروی نیروهای عراقی با یک جراثقال برای برداشتن دیوارهای سیمانی، . . . به‌ طور غیر مجاز وارد قسمت مسکونی شده بود و به همین خاطر مورد اعتراض ساکنان قرار گرفت . . . "

در روز نهم اردیبهشت نیز مجاهدین اعلام کردند: " . . . نیروهای عراقی از ورود کارگران برای انجام کارهای تعمیراتی در سرویسهای بهداشتی جلوگیری می‌کند . . . دولت عراق سه روز است از ورود تعداد محدودی نهال برای کاشتن در فضای خشک لیبرتی که توسط ساکنان خریده شده ،جلوگیری می‌کند . . . ".

در یک کلام آنچه که فصل مشترک تمامی اطلاعیه های مجاهدین است اینکه تمامی شرایط بوجود آمده در کمپ موقت ترانزیت بنحوی مانع از شکل گیری مجدد حصارهای تشکیلاتی مجاهدین میشود که بزرگترین فاجعه برای سران مجاهدین است. چرا که در روند خود باعث خواهد شد که تعداد بیشتری از ساکنان از تشکیلات مجاهدین اعلام جدایی کنند.

نتیجه اینکه باید در شرایط فعلی و به هر طریق ممکن این آگاهی را به ساکنان کمپ موقت پناهندگی داد که اگر آنها تا دیروز از این ترس و وحشت داشتند که اگر از مجاهدین جدا شوند هیچ گونه پشتیبان حقوقی در بیرون از اشرف و عراق نخواهند داشت و اگر تا دیروز کسانی که از مجاهدین جدا میشدند بخاطر گرفتن پاس پناهندگی مجبور بودند در لفظ و کلام هم شده با مجاهدین همراه شوند تا کیس پناهندگی آنها حول عضو و یا هوادار مجاهدین بودن نوشته شود، حال وضعیت طوری تغییر یافته است که هرکس به میزانی که از بودن در تشکیلات مجاهدین و گذشته خود تبری جوید شاید راهی در مسیر پر پیچ و خم پناهندگی برایشان باز شود و این حاصل تغییر شرایط منطقه ای و بین المللی در راستای افشای ماهیت تروریستی و بغایت فرقه ای و همچنین عملکرد مجاهدین طی سالیان گذشته است.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ساکنان کمپ موقت ترانزیت و گزینه های پیش رو

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، بیست و دوم آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-ساکنان%20کمپ%
20موقت%20ترانزیت%20و%20گزینه%20های%20پیش%20رو/17768


مجاهدین در حالی برای انتقال گروه پنجم از ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت آماده میشوند که علیرغم تلاش های مستمر و پیگیر نماینده ویژه دبیرکل، آقای مارتین کوبلر هنوز هیچ کشوری حاضر به پذیرش حتی یک نفر هم از ساکنان کمپ موقت ترانزیت به کشورهای متبوعشان نشده است و آینده آنها همچنان در حاله ای از ابهام قرار دارد.

بعنوان پیشینه بحث باید گفت: آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق روز چهارشنبه دوم فروردین 91 برابر با ۲۱ مارس ۲۰۱۲ در جلسه‌ای در مقر پارلمان اروپا در بروکسل (پایتخت بلژیک) روند کار جابجایی ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت را طبق توافقات بعمل آمده در سه مرحله اعلام کرد:

1- مرحله اول انتقال افراد از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی که باید تا آخر ماه آوریل 2012 صورت بگیرد.

2- مرحله دوم ، مرحله گرفتن در خواست پناهندگی از افراد توسط سازمان ملل می باشد. اینکار در محلی دریک کیلومتری خارج از لیبرتی و بدور از کنترل سازمان و کاملا آزاد انجام میگیرد. افراد می تواتند در آنجا راحت در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند.

3- و بالاخره در مرحله سوم انتقال به کشورهای ثالث مدنظر هست.

آقای مارتین کوبلر طی دو مرحله فراخوان؛ یکی در اجلاس مشترک کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و یونامی و کشورهای ثالث که در 23 مارس در ژنو برگزار شد، و دیگری در 10 آوریل 2012 در اجلاس شورای امنیت ملل متحد، از کشورهای عضو خواست تا ساکنان قرارگاه اشرف را در کشورهایشان بپذیرند ولی تاکنون هیچ کشوری در این زمینه تعهدی نپذیرفته است. همچنین در تاریخ 16 آوریل 2012 برابر با 28/01/1391 مارتین کوبلر در گفتگو با فارین پالیسی گفت: " برداشت من این است که ساکنان اشرف با این واقعیت کنار آمده اند که همگی باید به کمپ لیبرتی بروند، و این که جایی در عراق ندارند و باید این کشور را ترک کنند."

تلویزیون صدای آمریکا نیز در تاریخ 29/01/1391 اعلام کرد: آمریکا و سازمان ملل برای انتقال ساکنان اردوگاه اشرف دچار مشکل شده اند، زیرا هیچ کشوری اعضای مجاهدین خلق را نمی پذیرد.

بنابراین و با توجه به آنچه که فوقا گفته شد در وضعیت فعلی سوالات فراوانی در پیش روی هر کسی که موضوع انتقال مجاهدین از قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت دنبال میکند وجود دارد :

آینده مجاهدین در کمپ موقت ترانزیت چه میشود ؟ چه راه کار عملی برای حل و فصل اسکان مجاهدین وجود دارد ؟ رهبران مجاهدین چه طرح و برنامه ای را همراه با حامیان سیاسی شان میخواهند پیش ببرند ؟ آیا طرح سازمان ملل متحد در انتقال آنها به کشورهای ثالث چشم اندازی دارد ؟ واقعا طرح نهایی دولت آمریکا برای اسکان مجاهدین چیست ؟ آیا دولت عراق طولانی تر شدن حضور مجاهدین در خاک خود را خواهد پذیرفت ؟ در صورتیکه کشورهای ثالث مجاهدین را نپذیرند آیا جمهوری اسلامی آنها را خواهند پذیرفت ؟ با چه شرایطی ؟ و انبوه سوالات دیگر که هنوز پاسخ روشنی برای تک تک آنها وجود ندارد.

بنابراین با توجه به آنچه که فوقا گفته شد و بعد از گذشت چهار ماه از شروع پروسه انتقال و تلاش های سازمان ملل متحد و کمیساریای عالی پناهندگان بنظر میرسد در بن بستی که فرا روی ساکنان کمپ موقت ترانزیت قرار دارد، بهترین گزینه همچنان ایران است. گزینه منحصربفردی که بیشتر از هر زمان و هر جای دیگری میتواند آرزوی دیرینه تک تک کسانی که میخواهند از سازمان و مناسبات فرقه ای آن رهایی یافته و به زندگی و البته در کنار خانواده هایشان باز گردند را فراهم کند. به همین دلیل هم هست که این گزینه از جمله انتخاب هایی است که روی میز ملل متحد هم قرار دارد.

در همین رابطه در تاریخ 30/01/1391 صدای آمریکا میگوید : ". . . دولت عراق بطور رسمی گفته است که این افراد باید از آنکشور خارج شوند. نماینده سازمان ملل در عراق هشدار داد که اگر کشورهای دیگر این افراد را نپذیرند یک راه باقی میماند (و آنهم ) بازگرداندن آنها به ایران است . . . ".

پس طبیعی است مجاهدین از اینکه نهایتا گزینه رفتن به ایران بر سایر گزینه ها پیشی بگیرد دائم در ترس و وحشت بسر ببرند.

بنابراین با حضور کامل ساکنان قرارگاه اشرف در کمپ موقت ترانزیت و با پایان یافتن فرایند انتقال، شرایطی فراهم خواهد شد که ساکنان آن در کمترین قید و بند و حصارهای تشکیلاتی قرار خواهند گرفت و ضمن فراهم شدن ارتباط آنها با خانواده هایشان ، نهایتا آنها فرصت مناسب برای تصمیم درست را بدست خواهند آورد که خروجی آن نیز با توجه به بسته شدن مسیر کشورهای ثالث سرازیر شدن تعداد بیشتری از ساکنان کمپ بسوی ایران خواهد بود و البته تحقق این امر تحرک بیشتر دولت جمهوری اسلامی ایران؛ هم در زمینه فعالیت های دیپلماتیک ، و هم در زمنیه اجرایی و حضور فعال در متن تحولات را می طلبد.

در این میان آنچه که باید بخوبی مدیریت شود طرح جذب مجاهدین از طریق اعتمادسازی دولت ایران در سازمان ملل متحد و در ارتباط با کمیساریای عالی پناهندگان و صلیب سرخ جهانی است تا بتواند این واقعیت را که ایران تنها و مناسب ترین گزینه است که میتواند بدلیل دارا بودن برخی ویژگیهای بی بدیل یعنی وجود خانواده بعنوان منبع عاطفه و پشتیبانی قابل اعتماد از ساکنان کمپ، آنها را در گذار از یک زندگی فرقه ای به یک زندگی متعارف یاری کند.

از سوی دیگر مجاهدین نیز با تمام ظرفیت تشکیلاتی شان در صدد پیشبرد خط و خطوطی هستند که نهایتا خواست رهبران مجاهدین را تامین میکند و البته در نوک این فعالیت ها هم حامیان سیاسی مجاهدین بویژه در کشور آمریکا قرار دارد که با تمامی امکانات مالی و ظرفیت تشکیلاتی مجاهدین پشتیبانی و همراهی میشود.

حضور دراز مدت مجاهدین در کمپ موقت ترانزیت یکی از طرحهای مد نظر مجاهدین است و اگر صحبت های آقای رجوی در کال کنفرانس صوتی 27 اسفند 1390 را مبنای حرکت بعدی مجاهدین قرار داده و روی آن بیشتر تعمق کنیم میتوانیم بوضوح به اهداف مرحله بندی شده مجاهدین پی ببریم.

رجوی در این نشست و در بخشی از صحبت هایش میگوید: " . . . در ماده دوم میگوید اینجا یک مکان ترانزیت موقته البته باید میگفت که (عراق)موافقت نکرده بگوید که بالاخره جنس و سنخش چیست ؟ آیا یک کمپ پناهندگی پناهجویی هست یا نیست ؟ اما سازمان ملل بیشتر از این در رابطه با دولت عراق زورش نرسیده ولی افزوده است که، به درخواست خودمان افزوده است که در این مکان ترانزیت موقت همان پروسه تعیین استاتوی پناهندگی که باید صورت بگیره که 6 الی 7 ماه حکومت عراق مانع شد که در اشرف صورت بگیره. با این هدف که ساکنان کمپ آزادی نهایتا عراق را ترک کنند. ما که از اول گفتیم چرا نهایتا، همین امروز ، همین ماه ، و تاکید بر اینکه در این ماده سازمان ملل طبق یاداشت تفاهمی که با دولت عراق امضا کرده 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته تا زمان استقرار در کشورهای ثالث نظارت خواهد کرد . . . "

بنابراین همچنانکه می بینید رجوی هم ناراحتی خود را از اینکه این محل بعنوان یک کمپ موقت ترانزیت است و نه یک کمپ پناهندگی پنهان نمی کند و تلاش میکند تا ملل متحد این محل را بعنوان یک کمپ پناهندگی به رسمیت بشناسد که در این صورت خیلی از چیزها فرق خواهد کرد و به پیشبرد اهداف مجاهدین در اجرای طرح درازمدت راه خواهد برد.

رجوی در بخش های دیگری از صحبت هایش میگوید: ما مرحله به مرحله پیش می رویم در هر مرحله خواسته های خودمان را مطرح می کنیم . یا یکجا همه ما را به کشورهای ثالث ببرید ( همان طرح کوتاه مدت که نهایتا مجاهدین 18 ماه را برای آن در نظر گرفته اند)و یا اگر قرار است حضور ما در عراق طولانی باشد باید کمپ موقت ترانزیت دیگر کمپ موقت نباشد. باید آنجا را مثل هر کمپ پناهندگی دیگری به رسمیت بشناسید تا ما هم امکان ساخت و ساز را در آن داشته باشیم یعنی تبدیل کردن کمپ موقت ترانزیت به اشرفی دیگر (و این یعنی تحقق راه کار دوم و طرح دراز مدت - ماندن در عراق و ساختن اشرفی دیگر.)

حال بد نیست پیشبرد این خط را از زبان سیاست مدار بازنشسته و کهنه کار آمریکایی آقای ادوارد رندل فرماندار وقت پنسیلوانیا در کنفرانس واشینگتن و بمناسبت گرامیداشت کشته های مجاهدین در 19 فروردین سال 90 ، بشنویم.

ایشان در بخشی از صحبت هایش که سناریوی تنظیم شده توسط مجاهدین را روخوانی میکرد، میگوید: ". . . پروسه کمیساریای پناهندگی ملل متحد با سرعت یک مصاحبه کامل در روز پیش میرود. اگر اینرا حساب کنیم هشت تا نه سال برای همه ۳۴۰۰ ساکن طول میکشد تا به کشورهای دیگر جابجا شوند. هشت تا نه سال. آیا ایالات متحده این قدرت را ندارد که به کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل برود و بگوید، نه نه، روزی شش عدد. اگر ما شش مصاحبه در روز کنیم همه در عرض ۱۸ ماه رفته اند. شاید این بتواند بعنوان یک کمپ ترانزیت قابل بررسی باشد . . . ".

تا اینجای قضیه و حضور 18 ماهه در کمپ موقت ترانزیت ایده آل ترین شکل کار است که مجاهدین برای حضور موقت خود در کمپ موقت ترانزیت آنرا برای خودشان مطلوب دانسته و به آن رضایت میدهند و این به معنی اجرای طرح کوتاه مدت مجاهدین برای خروج از عراق است.

وی در ادامه صحبت هایش میگوید: ". . . ولی اگر ما کاری در این زمینه نکنیم)حدالاقل) بگذارید این کمپ را با استانداردهای یک کمپ پناهندگی بسازیم و بگذارید پناهندگان کمپ لیبرتی تحرک داشته باشند، مثل هر کمپ پناهندگی دیگری، یا این، یا هیچ چیز، مگر نه ؟ . . . " و این یعنی ساختن اشرفی دیگر ولی در ابعاد کوچکتر که در واقع طرح دراز مدت مجاهدین تلقی میشود.

نتیجه اینکه تأکید ایشان روی زمان هشت یا نه ساله، پروسه نهایی انتقال اعضای سازمان به کشورهای ثالث است و این در حالی میتواند محقق شود که دیگر لیبرتی نه بعنوان یک کمپ موقت ترانزیت بلکه بعنوان یک کمپ پناهندگی که هم از سوی ملل متحد و هم از سوی آمریکا به رسمیت شناخته شده است ، مورد تائید قرار گیرد و حتما در گام بعدی هم مجاهدین تلاش خواهند کرد آنرا به کمک ملل متحد و ایالات متحده به دولت عراق تحمیل کنند.

بنابراین در چنین شرایطی است که مجاهدین میتوانند به طرح "تامین اطمینانهای حداقل" که در قالب طرح درازمدت پیش برده میشود برسند، در آن ساخت و ساز کنند.

پیشبرد خط و خطوط مجاهدین در قالب هر دو طرح تنها به کنفرانس هایی که مجاهدین مسئول برگزاری آن هستند ختم نمی‌شود. حامیان مجاهدین هر کجا که فرصتی دست بدهد تلاش میکنند طرحهای مجاهدین را در اشکال گوناگون باز تکرار کرده و آنها را به همه طرف حسابهایشان تحمیل کنند.

در همین رابطه در تاریخ 30 فروردین 91 برابر با 18 آوریل 2012 در کنگره آمریکا در کمیته خارجی - زیر کمیته ضد تروریسم تحت عنوان : استماع مقام ارشد وزارت خارجه، برخی از حامیان مجاهدین سوالاتی را از آقای دانیل بنجامین، هماهنگ کننده ضد تروریسم وزارت خارجه آمریکا مطرح کردند که در خور توجه است. در بخشی از این سوالات که توسط قاضی تدپو از اعضای ارشد کنگره آمریکا مطرح شد آمده است: " . . . عراق نمیخواهد کمپ لیبرتی یک کمپ دائم برای اعضای سازمان مجاهدین باشد . . . افراد سازمان مجاهدین که ناگزیر از ترک خانه خودشان در اشرف شده اند نمیخواهند در کمپ لیبرتی برای مدت طولانی باقی بمانند و من فکر می کنم که آمریکا هم نمیخواهد آنها برای مدت طولانی در آنجا باقی بمانند . . . مشکلی که ما داریم این است که هیچ نشانه ای از انتقال افراد سازمان مجاهدین به جایی بعنوان پناهنده سیاسی نداریم. در مورد 1600 نفری که در کمپ هستند، چهار ماه بعد از شروع پروسه انتقال، هیچکس، حتی یک نفر هم در کشور ثالث مستقر نشده و حتی بعنوان پناهنده سیاسی اعلام نشده است. تا وقتیکه افراد در کشور ثالث مستقر نشده اند چرا ساکنان اشرف باید این جا را به عنوان محل موقت در نظر بگیرند ؟ . . . "

از سوی دیگر در تاریخ 30/01/1391 نیز صدای آمریکا گفت : " . . . . )آقای کوبلر ) تأکید می کند که اگر کار به آنجا بکشد (یعنی هیچ کشوری حاضر نشود مجاهدین را بپذیرند) ، راه حلی پیدا خواهند کرد. کما اینکه آقای کوبلر هفته پیش در واشنگتن بود با معاون خانم کلینتون و دیگر مقامات آمریکایی در کلیات در مورد جابجایی این افراد، رایزنی کردند.

بنابراین اینکه سازمان ملل و دولت آمریکا چه راه کاری را در آینده پیش روی مجاهدین قرار خواهند داد هنوز چیزی مشخص نیست ولی آنچه مسلم است اینکه با توجه به قاطعیت دولت عراق در اخراج مجاهدین از خاک این کشور مجاهدین دیگر در عراق آینده ای ندارند.

حال اگر بخواهیم پارامتر مهم دیگری مثل مذاکرات موفق هسته ای بین ایران و کشورهای 5 بعلاوه یک در تاریخ 26 فروردین را نیز در این فرایند دخالت دهیم و به صحبت های آقای «هنری ووستر» ، مدیر دفتر امور ایران در وزارت خارجه آمریکا در تاریخ 30/01/91 از صدای آمریکا مبنی بر اینکه " . . . دولت آمریکا میگوید قصد براندازی رژیم ایران را ندارد و هنوز تصمیمی در مورد حذف مجاهدین از لیست گروههای تروریستی نگرفته و معلوم هم نیست چه زمانی چنین تصمیمی گرفته شود و اگر هم نهایتاً گروه را از لیست خارج کنند، مجاهدین جایگزین دموکراتیکی نیستند . . . " توجه کنیم ، شاید بازهم به این راه کار که مناسب ترین گزینه برای انتقال ساکنان کمپ موقت ترانزیت بجای آواره شدن در بیابانهای عراق و یا هر جای دیگری، ایران است، برسیم.
ضمن اینکه تجربه خوبی هم در گذشته بین ایران و صلیب سرخ جهانی برای انتقال بخش عمده کسانیکه از مجاهدین جدا شده و در «تیف» و تحت نظر نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف مستقر بودند وجود دارد.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چهره ای منفور تر از همیشه

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، هجدهم آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-چهره%20ای%20منفور%20تر%20از%20همیشه/17754

 

روز سه شنبه 17 آوریل 2012 برابر با 29/01/1391 تلویزیون صدای آمریکا در اخبار شامگاهی خود و در خبری بصورت زیر نویس اعلام کرد: آمریکا و سازمان ملل برای انتقال ساکنان اردوگاه اشرف دچار مشکل شده اند، زیرا هیچ کشوری اعضای مجاهدین خلق را نمی پذیرد.

یک روز قبل از آن نیز آقای مارتین کوبلر در گفتگو با مجله «فارین پالیسی» سخت ترین بخش در فرآیند اخراج مجاهدین از عراق را پیدا کردن منزلی برای آنان پس از خروج آنان از این کشور اعلام کرد. وی همچنین در پیامی به حامیان این فرقه تروریستی ابراز داشت: انرژی خود را صرف حمله به سازمان ملل نکنید و در عوض تلاش کنید دولت های خود را متقاعد کنید تا اعضای این گروه تروریستی را در کشورتان بپذیرند. نماینده ویژه سازمان ملل در عراق افزود: این فرآیند تنها زمانی با موفقیت انجام می شود که کشورهایی پیدا شوند و تمام این ۳۲۰۰ نفر را در درون مرزهای خود بپذیرند.

پیشتر از این نیز در تاریخ 10 آوریل 2012 برابر با 22 فروردین 1391 آقای مارتین کوبلر در اجلاس شورای امنیت ملل متحد ضمن دادن گزارشی از روند انتقال ساکنان اشرف به کمپ موقت ترانزیت و پس از بی نتیجه ماندن فراخوان 23 مارس در ژنو ، بار دیگر از جامعه جهانی و کشورهای عضو خواست تا ضمن پذیرش ساکنان اشرف در کشورهایشان به پروژه 39 میلیون دلاری قرارگاه اشرف نیز کمک های مالی بکنند. ولی تاکنون هیچ کشوری نسبت به پذیرش اعضای مجاهدین در کشور متبوعشان اعلام آمادگی نکرده است.

شاید بتوان علت مشترک مخالفت دولتمردان بیش از سی کشور جامعه جهانی را در یک جمله خلاصه کرد و آن اینکه تشکیلات و سازمانی که به مردم خودشان و حتی به اعضای خودشان که سالهای سال در خدمت سران آن بوده اند خیانت کرده و آنها را می کشند حال چگونه باور کنیم آنها به مردم و ملت ما رحم کنند؟ در همین رابطه آقای "جرمیا گولکا" (وکیل وزارت دادگستری آمریکا آمریکا در دولت بوش و عضو مؤسسه تحقیقات دفاع ملی RAND) چه خوب به شبکه تلویزیونی «ریل نیوز» گفت: بزرگ ترین اشتباه سازمان مجاهدین خیانت به ملت خود بود. مردم ایران این سازمان فرقه ای را خائنانه می شناسند که با شروع کننده جنگ علیه ایران هم پیمان شدند و حتی پس از اعلام آتش بس و پایان جنگ، دست به حمله علیه ایران زدند.

وی می افزاید: در آمریکا فقط تندروهایی که طرفدار حمله به ایران هستند، از این سازمان تروریستی حمایت می کنند. آنها وقتی دیدند کاری از صدام برنمی آید، به نیروهای نظامی آمریکا دل بستند و هراس از ایران هسته ای را در دنیا پراکندند. مطالبی که آنها علیه برنامه هسته ای ایران در رسانه ها منتشر کردند، از اسرائیل گرفته بودند.

مذاکرات هسته ای روز 26 فروردین سال 1391 و موفقیت آمیز بودن آن که حتی کاخ سفید نیز آنرا تائید کرد آب پاکی بر تمامی حساب و کتاب های رهبری مجاهدین ریخت و تمامی رشته های وی را پنبه کرد.

مجاهدین که همچنان به تضاد آمریکا با ایران دل بسته اند و بلحاظ خطی - استراتژیک تحلیل رهبری مجاهدین همیشه این است که تضاد بین ایران و کشورهای غربی و بویژه آمریکا تضادی غیر قابل بازگشت بوده که نهایتا به جنگ ختم میشود به همین دلیل هم پس از ساقط شدن صدام همیشه به نیروهایش این دلگرمی را میداد که اگر روزی ارتش آمریکا ما را خلع سلاح کرد، روزی هم خودشان دو دستی سلاح هایمان را تقدیمان خواهند کرد. بنابراین مجاهدین تمامی فعالیت ها و ظرفیت های سازمان را هم در راستای فعال کردن همین تضاد که نهایتا به جنگ ختم خواهد شد، بکار میگرفت.

ولی نتایج مثبت و سازنده مذاکرات باعث شد رجوی بزرگترین و تنها امید خود برای شروع جنگ را از دست داده و بیش از هر زمان دیگری سرخورده شده و سر در گریبان خود فرو بَرد.

نتیجه اینکه اگر مجاهدین بعد از اعلام جنگ مسلحانه در 30 خرداد سال 1360 تاکنون توانسته اند به حیات خائنانه خود ادامه دهند نه در سایه حمایت خلق و مردم بلکه در سایه خیانت به مردم و همکاری با دشمنان مردم ایران میسر شده است. مجاهدین در طول حیات ِ بعد از انقلاب سال 1357 خائنانه ترین سرفصل ها را در پرونده خود دارند .

مجاهدین در خیانت به مردم ایران مرزهایی در نوردیده اند که در تاریخ معاصر ایران بی سابقه است و به همین دلیل هم هست که مراسم اشکریزان مجاهدین برای بزرگداشت کشته شدگان 19 فروردین سال 90 در قرارگاه اشرف در شهر واشینگتن هم در یکی از سالن های کنگره آمریکا برگزار میشود و بجای شرکت مردم تعدادی از ژنرالها و بازنشستگان معلوم الحال دنیای نظامت و سیاست آمریکا مثل آقایان جان بولتون، اد رندل، مایکل موکیزی، استوارت، یوجین سولیوان، جمیزتری کانوی، آلن درشویتز، مارک گینزبرگ، میچل ریس و . . . امثال اینها در آن شرکت کرده و به کشته شدگان مجاهدین اشک می ریزنند.

حال روی سخنم با مجاهدین است:

مردم و خلقی که شما از آن دم می زنید واقعا به کدامین خصوصیت و ویژگی برجسته شما افتخار کرده و در مقابل نسل سوم به آن بنازند. آیا صحبت از شما و سوابق و علمکردتان جز سرافکندی و شرمساری برای نسلی که خود نیز دستی در آنش داشت چیز دیگری هم دارد ؟ به کدامین گذشته و تاریخ مشعشع و پر افتخار شما باید نازید و حمایتتان کرد.

به آزادی و دموکراسی که بدان معتقدید ؟ به همزیستی مسالمت آمیزتان با طیف نیروهای سیاسی ایران ؟ با ارج گذاری به مردم و یا حتی حفظ کرامت انسانی اعضای خود سازمان ؟

شما که در تئوری و حرف جز فحش و ناسزا و بددهنی و در عمل به جز خشونت ورزی و کشت و کشتار ، چیز دیگری را به رسمیت نمی شناسید و بدان عمل نمی کنید چگونه باور کنیم که شما میتوانید در خدمت مردم باشید ؟ و یا "پول پت" دیگری در ایران نشوید ؟ با کدام تضمین ؟ و حفظ کدام اصول و پرنسیب های ملی، انسانی و وجدانی و اخلاقی ؟ راستی کدامیک ؟

شما که هنوز در الفبای صداقت با خودتان و اعضای خودتان مانده اید و با هیچکس تاکید میکنم با هیچکس صادق نیستید چگونه انتظار دارید مردم از شما نترسند ؟ از شما نهراسند ؟ چه رسد به اینکه به شما اعتماد هم بکنند.

وصف حال شما باز بسان همان ضرب المثلی است که یکبار دیگر هم در یکی از نوشته ایم بدان اشاره کرده بودم و آن اینکه : تو در درون چه کردی که برون خانه آیی.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گزارش نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد، مارتین کوبلر درباره انتقال ساکنان اشرف به لیبرتی در اجلاس شورای امنیت

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، دوازدهم آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint
-گزارش%20نماینده%20ویژه%20دبیرکل%20ملل%20متحد،%20مارتین
%20کوبلر%20درباره%20انتقال%20ساکنان%20اشرف%20به%20لیبرتی
%20در%20اجلاس%20شورای%20امنیت/17732

 

در تاریخ 10 آوریل 2012 برابر با 22 فروردین 1391 آقای مارتین کوبلر در اجلاس شورای امنیت ملل متحد که به وضعیت عراق اختصاص داشت شرکت نمود که بخشی هایی از این اجلاس توسط سیمای آزادی - برنامه تلویزیونی مجاهدین نیز پخش گردید.

قسمتی از گزارش آقای کوبلر به روند انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت اختصاص داشت. وی گزارش کوتاهی در خصوص پروسه انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت و مشکلات موجود به رئیس دوره ای شورای امنیت خانم سوزان رایس سفیر آمریکا ارائه داد. که ذیلا به نکات مهم صحبت های آقای کوبلر اشاره میکنم.

آقای مارتین کوبلر در شروع صحبت هایش گفت: یکسال پیش در 8 آوریل 2011 حوادث تراژدیک در کمپ اشرف به مرگ دهها تن از ساکنان کمپ اشرف و زخمی شدن صدها تن دیگر منجر شد. به منظور یافتن یک راه حل مسالمت آمیز و بادوام، یونامی و دولت عراق یک یادداشت تفاهم در 25 دسامبر 2011 امضا کردند. دولت عراق موافقت کرد که مهلت برای بستن کمپ را به تعویض بیندازد. از فوریه تا هم اکنون ، حدود 1200 تن از ساکنان اشرف به طور امن به مکان ترانزیت موقت در کمپ حریه (آزادی) در نزدیکی بغداد منتقل شدند. ناظران سازمان ملل در آنجا مستقر شده اند تا هم جابجایی و هم وضعیت در کمپ حریه (آزادی) را ساعت به ساعت مانیتور کنند.

کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد یک تیم در کمپ آزادی مستقر کرده است که تعیین هویت و بررسی تقاضا برای پناهندگی را بررسی کند . . . باید توجه داشت که در 8 آوریل حادثه در اشرف در جریان آماده سازی برای انتقال چهارمین گروه ساکنان بوقع پیوست . یک رویارویی صورت گرفت و اکنون مانیتورهای سازمان ملل گزارش میدهند که وضعیت به آرامش بازگشته است. هر دو طرف همکاری و آماده سازی برای انتقال گروه بعدی را از سر گرفته اند. من بسیار مایل بودم که گزارش دهم که یک گروه دیگر 400 نفره به کمپ آزادی منتقل شده اند. این حادثه اما به طور موقت در جابجایی وقفه ایجاد کرد. هم اکنون که ما صحبت میکنیم مانیتور کنندگان سازمان ملل در کمپ آزادی و در اشرف هستند و من خوشحالم که گزارش دهم که گروه بعدی 400 نفره ساکنان ، بلافاصله بعد از اینکه بارگیری دارایی های شخصی آنها خاتمه یابد حرکت خواهند کرد . این علامتی مثبت از حسن نیت ساکنان است و من به درگیر بودن فعال خودم ادامه میدهم تا تفاهمی بر سر موضوعات باقیمانده حاصل شود. با این جابجایی نیمی از ساکنان کمپ اشرف به کمپ آزادی جابجا شده اند . . .

وی در ادامه صحبت هایش گفت : میخواهم از مقامات عراقی بطور خاص نخست وزیر مالکی و مشاوران آن و همچنین ژنرالهای درگیر و بسیاری افراد پلیس و ارتش عراق برای صبر و همکاری در تضمین جابجایی امن سه گروه اول ساکنان قدردانی می کنم. من آنها را تشویق می کنم که انتقال باقیمانده ساکنان را به شیوه ای دنبال کنند که حقوق انسانی و سلامت و امنیت ساکنین تضمین شود و از هر چیزی که میتواند تحریک کننده باشد، پرهیز کنند که باقیمانده ساکنین را منتقل کند. هرچند که هنوز موانع عمده ای بر سر راه وجود دارد. که ممکن است نیاز به انعطاف در مورد ضرب الاجل را ایجاب کند . . . و مهمتر از همه من فراخوانم را به کشورهای عضو تکرار میکنم که ساکنان کمپ را در کشورهایشان بپذیرند. اکنون که کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد کارش را شروع کرده است زمان حساسی است که جامعه بین المللی که کاندیداهای واجد شرایط را بپذیرند و در پروسه انتقال به لحاظ مالی تامین کنند.

. . . من از اجلاس مشترک کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و یونامی و کشورهای ثالث که در 23 مارس در ژنو برگزار شد استقبال کردم که بیش از 30 کشور عضو در آن شرکت کردند ولی هیچ کشوری برای پذیرش ساکنان تعهد نپذیرفت. در یک فراخوان کمک که همان روز با هدف بدست آوردن 39 میلیون دلار برای پروژه اشرف صورت گرفت فقط یک کشور تعهد کاملی را پذیرفت که این بمراتب کمتر از آن چیزی است که ما امید داشتیم. بدون حمایت بین المللی این پروسه نمی تواند موفق شود . . . این پروسه هنوز شکننده است و نمی توان لحظات خشونت را از آن حذف کرد. بنابراین ما باید هوشیار باشیم.

در همین رابطه نماینده عراق در ملل متحد نیز اعلام کرد: . . . با کمک یونامی بخصوص نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل مارتین کوبلر 1200 عضو گروه مجاهدین خلق از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی متنقل شده اند. دولت عراق از اعضای شورای امنیت ملل متحد میخواهد که برای جابجایی این افراد به کشورهای دیگر کمک کنند. زیرا دولت عراق بنا به قانون اساسی اش نمیتواند به آنها اجازه دهد که در عراق بمانند.

لازم بذکر است که آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق روز چهارشنبه دوم فروردین 91 برابر با ۲۱ مارس ۲۰۱۲ در جلسه‌ای در مقر پارلمان اروپا دربروکسل (پایتخت بلژیک) روند کار جابجایی ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت لیبرتی را طبق توافقات بعمل آمده در سه مرحله اعلام کرد:

1- مرحله اول انتقال افراد از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی که باید تا آخر ماه آوریل 2012 صورت بگیرد.

2- مرحله دوم ، مرحله گرفتن در خواست پناهندگی از افراد توسط سازمان ملل می باشد. اینکار در محلی دریک کیلومتری خارج از لیبرتی وبدور از کنترل سازمان و کاملا آزاد انجام میگیرد. افراد می تواتند در آنجا راحت در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند.

3- و بالاخره در مرحله سوم انتقال به کشورهای دیگر مدنظرهست.

نتیجه گیریها:

1 - مارتین کوبلر از دولت عراق خواسته است که در رابطه با ضرب الاجل تعطیلی قرارگاه اشرف که 30 آوریل 2012 تعیین شده است انعطاف بخرج دهد. چرا که با توجه به وضعیت فعلی که هنوز گروه چهارم هم قرارگاه اشرف را ترک نکرده است این ضرب الاجل واقعی نخواهد بود.

البته مجاهدین از ادامه دار شدن تخلیه قرارگاه اشرف استقبال میکنند و بنظر میرسد درگیری پیش آمده بین مجاهدین و نیروهای عراقی در جریان انتقال گروه چهارم نیز یک طرح از قبل برنامه ریزی برای توقف و یا کند کردن روند انتقال بوده است و حال اگر دولت عراق بخاطر مسائل انسانی ضرب الاجل را تمدید کند مجاهدین از این موضوع که توانستند ضرب الاجل تعیین شده را بشکنند بهره برداری سیاسی بکنند که البته اگر اینکار را بکنند بیشتر مصرف داخلی خواهد داشت.

2 - مارتین کوبلر در گزارش خود هیچ اشاره ای به وضعیت داخلی کمپ موقت ترانزیت نکرد که نشاندهنده این است که ملل متحد اساسا تحت تاثیر تبلیغات رسانه ای مجاهدین در رابطه با وضعیت واخلی کمپ موقت ترانزیت قرار نگرفته است و وضعیت داخلی کمپ مطابق استانداردهای ملل متحد و مثل هر کمپ پناهندگی دیگر تعریف میشود. در این رابطه میتوان مبنای بی تاثیر بودن تبلیغات مجاهدین را به جلسه پارلمان اروپا در تاریخ 21 مارس 2012 (دوم فروردین 91) در بروکسل و موضعگیری آقای کوبلر و حمایت نماینده ویژه ایالات متحده آمریکا آقای دانیل فراید از اقدامات انجام شده در کمپ موقت ترانزیت عطف داد که دیگر این مسئله بعنوان یک موضوع قابل بررسی و پیگیری از دستور کار ملل متحد خارج شده است. البته خود مجاهدین هم این موضوع را فهمیده اند به همین دلیل خیلی کمتر روی این موضوع مانور میدهند و اساسا در شرایط فعلی روی خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا کوک هستند.

3 - در این جلسه آقای کوبلر برای دومین بار از کشورهای عضو درخواست کرد تا تعدادی از مجاهدین که واجد شرایط پناهندگی هستند را بپذیرند. ولی از اینکه تاکنون هیچ کشوری حاضر نشده است مجاهدین را بعنوان پناهنده سیاسی در کشورهایشان بپذیرند و یا به فراخون دبیر ملل متحد مبنی برکمک مالی به پروژه اشرف بپیوندند قابل توجه است که بنظر میرسد یک نگرش کیفی به موضوع ساکنان قرارگاه اشرف و مجاهدین در ذهن دولتمردان کشورهای عضو وجود دارد و آنها همچنان به مجاهدین بعنوان یک گروه تروریستی نگاه میکنند هرچند ممکن است در تضاد منافع با جمهوری اسلامی بطور مستقیم و یا غیر مستقیم از مجاهدین در قبال ایران حمایت کنند.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آغاز مرحله چهارم انتقال و بازهم سنگ اندازیهای مجاهدین

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، یازدهم آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-آغاز%20مرحله%20چهارم
%20انتقال%20و%20بازهم%20سنگ%20اندازیهای%20مجاهدین/17720

 

اخبار دریافتی حاکی است که هم اکنون اقدامات مقدماتی برای انتقال گروه چهارم از ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت در حال اجراست . در همین رابطه سایت ایران دیدبان به نقل از واحد مرکزی خبر از بغداد گزارش داد که ؛ گروه تروریستی مجاهدین هنگام عملیات بارگیری به دلیل اصرار به ماندن در اردوگاه اشرف با نیروهای امنیتی عراق درگیر شدند که در این درگیری تن به تن 36 نفر از مجاهدین نیز زخمی شدند.

در ادامه این گزارش آمده است؛ هم اکنون بارگیری وسائل 400 نفر دیگر از مجاهدین در پادگان اشرف به پایان رسیده است و عملیات بازرسی افراد برای انتقال به کمپ ترانزیت انجام خواهد شد.

و همه اینها در حالی است که بار دیگر دستگاه فریب و مظلوم نمایی مجاهدین شروع بکار کرده و اینبار نیز پیدا شدن یک "مار افعی خطرناک " در بنگالی در کمپ موقت ترانزیت در تاریخ 20/01/91 موضوع اطلاعیه شماره 22 شورای ملی مقاومت مجاهدین شد تا بدین ترتیب بار دیگر افکار عمومی را به آنچه که مجاهدین آنرا "زندان سازی در لیبرتی" می نامند جلب کنند.

از سوی دیگر هنوز سه چهار روز از سخنرانی مریم رجوی هم در اورسوراز پاریس به مناسبت مراسم سالگرد کشته شده گان قرارگاه اشرف در 19 فروردین سال 90 در درگیری با نیروهای عراقی نگذشته است که تناقضی آشکار در حرف و عمل مجاهدین در ترک مسالمت آمیز کشور عراق دیده میشود.

و حال جای دارد از مریم رجوی پرسیده شود : اگر قرارگاه اشرف و ماندن در آن برای شما اینقدر السویه است و در این مراسم نیز کشف جدید مسعود ، مبنی بر اینکه دوران جدیدی شروع شده و مهم عنصر انسانی است و نه سلاح و زمین . . . را دهها بار تکرار کرده و می کنید، پس چرا همچنان به خاک قرارگاه اشرف چسبیده اید و حاضر نیستید مثل بچه آدم سر را پائین انداخته و راهی کمپ موقت ترانزیت شوید ؟ ! چرا حاضرید علاوه بر کشته های قبلی در آستانه اعزام گروه چهارم نیز برای ماندن در قرارگاه اشرف اینقدر تقلا کرده و حداقل تا این ساعت 36 زخمی بدهید ؟ و چرا حاضر نیستید در چارچوب قوانین کشور عراق و طبق مفاد توافقنامه 25 دسامبر که شما نیز آنرا قبول کرده اید راهی کمپ موقت ترانزیت شوید ؟ ! بالاخره ما دم خروس را باور کنیم یا قصم حضرت عباس را ؟ !

البته جواب واضح و روشن است . همچنانکه قبلا هم گفته ام قراگاه اشرف علیرغم همه این شعارهای پوچ و بی خاصیت همچنان بمثابه شیشه عمر و ظرف ایدئولوژیکی تشکیلات فرقه ای مجاهدین است و رجوی تنها در شرایطی حاضر است تن به خروج مسالمت آمیز از قرارگاه اشرف بدهد که بدون حضور در کمپ موقت ترانزیت و یکجا توسط آمریکا و یا هر کشور اروپائی دیگر و در کادر "آلترناتیو" از عراق خارج شود تا بوی گند مناسبات فرقه ای و عملکرد خائنانه مجاهدین طی سی سال گذشته عالم گیر نشود و باز به همین دلیل هم هست که خانم مریم رجوی در مراسم 19 فروردین بار دیگر آمادگی مجاهدین را برای رفتن به آمریکا و کشورهای اروپائی البته با حذف مرحله حضور در کمپ موقت ترانزیت را برای چندمین بار تکرار کرد . مریم رجوی در سخنرانی اش که سوز و گدازش را از ضرب العجل تعیین شده دولت عراق پنهان نمی کرد گفت: " . . . از روز اول مسعود بارها اعلام کرد همچنین مسئولان مقاومت در اشرف به جانشین نیروهای چند ملیتی و نمایندگان دولت و سفارت آمریکا گفتند، دو روز قبل از حمله 19 فروردین سال 90 هم مجددا به سازمان ملل و آمریکائیان گفته شد که ما اصراری برای ماندن در عراق نداریم و همین الان میتوانند هواپیما آورده و همه ساکنان اشرف را به آمریکا که سلاح هایشان را از آنها گرفته اید و یا به اروپا ببرند . . . این ما بودیم حتی پیشنهاد یک قطعه زمین را در (مرز) کشورهای همسایه عراق را دادیم . . . "

نتیجه اینکه علیرغم تمامی شعر و شعارهای مجاهدین ؛ یعنی از شروع مرحله جدید و تغییر دوران گرفته تا تکیه بر عنصر انسانی و مزخرفاتی از این دست مجاهدین همچنان در وحشت از تخلیه قرارگاه اشرف و حضور در کمپ موقت ترانزیت بسر میبرند. چرا که کمپ موقت ترانزیت همان طناب دار رهبران مجاهدین و ظرف آزادی ساکنان قرارگاه اشرف است و به همین دلیل رهبری مجاهدین در تلاش برای حذف مرحله کمپ موقت ترانزیت از روند انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کشورهای اروپائی است.

در ضمن بد نیست این موضوع هم به مجاهدین یادآوری شود ؛ اینقدر تقلا نکنید که از کشور آمریکا و کشورهای اروپائی بخواهید که شما را و البته در قبال خدماتی که طی دهسال گذشته بویژه برای آمریکا انجام داده اید به کشورهایشان ببرند. چرا که آمریکا آلترناتیو و سر نمی خواهد مزدوری میخواهد که بتواند برایش کار اطلاعاتی و عملیاتی کند و طبیعتا هم جای مزدور نه در کشورهای اروپائی است و نه آمریکا ، چرا که اگر غیر این میبود تاکنون شما نه در لیست گروههای تروریستی آمریکا جا خوش کرده بودید و نه آمریکا اینقدر توی سرتان می زد که راهی کمپ موقت ترانزیت شوید و این همان قانونمندی رابطه بین آمریکا و مزدورانش میباشد.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجاهدین از اعزام گروه سوم تا بکارگیری ترفند شلیک خمپاره به لیبرتی

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، چهارم آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-مجاهدین%20از%20اعزام%20گروه%20س
وم%20تا%20بکارگیری%20ترفند%20شلیک%20خمپاره%20به%20لیبرتی/17687

 

از اعزام سومین گروه از مجاهدین به کمپ موقت ترانزیت که در شبانگاه روز 29 اسفند سال 1390 صورت گرفت 14 روز میگذرد. توجیه گروه سوم و برگزاری نشست بصورت تلفنی با ساکنان اشرف در تاریخ 27/12/1390 و توسط شخص رجوی انجام گرفت. مشروح این نشست نیز توسط مجاهدین و از تاریخ دوم فروردین تا پنجم فروردین از سیمای آزادی - برنامه تلویزیونی مجاهدین پخش گردید.

اصلی ترین محورهای صحبت رجوی این بود که تاکنون توانسته ایم برخی امتیازات و تضمین های امنیتی را تا انتقال به کشورهای ثالث از سازمان ملل متحد، دولت عراق و آمریکا بگیریم که باید در انتقال اکیپ های بعدی بازهم امتیازات بیشتری را طلب کنیم و مسائلی همچون انتقال وسایل منقول و تعیین تکلیف وسایل غیر منقول را روشن سازیم و تلاش کنیم در هر دور انتقال بخشی از خواسته های خود را به آنها تحمیل کنیم .

رجوی همچنین از اینکه تاکنون در رابطه با انتقال آنها به کشورهای ثالث بویژه آمریکا و یا هر جای دیگری به غیر از عراق و البته بدون طی مراحل قانونی یعنی حضور در کمپ موقت ترانزیت و یا حداقل با اقامت کوتاه در کمپ والبته با تامین تمامی خواسته هایشان (تامین اطمینانهای حداقل) پاسخی دریافت نکرده اند بشدت سرخورده و ناراحت است. خواست رجوی این است که وی حاضر است حتی در هر بیابانی و تنها با تامین آب بماند ولی در عراق و تحت کنترل در کمپ موقت ترانزیت نباشد. چرا که رجوی بخوبی میداند که حضور در کمپ موقت ترانزیت و قرار گرفتن در پروسه قانونی پناهندگی یک روند طولانی است که تماما بر ضد اهداف او عمل خواهد کرد. لذا بشدت تمایل دارد که هر چه زودتر از کمپ موقت ترانزیت برود و اگر قرار است بماند، باید هم امنیتش در هر شرایطی تامین شود و هم اختیاراتی در حیطه کمپ و از بابت کنترل نیروها داشته باشد. چرا که همین الان هم وی تلاش میکند خدمات درمانی کمپ را خودش بدست بگیرد و یا امکانات ساخت و ساز در کمپ را فراهم کند ، پلیس را به بیرون براند و خلاصه اینکه شرایطی مشابه اشرف را ایجاد کند و نیروها را بنوعی با کار و ساخت و ساز در زمینه زیرساخت های کمپ تا تعیین تکلیف نهایی آنها مشغول نگه دارد. تا بدلیل طولانی بودن فرآیند پروسه پناهندگی نیروها نبرند و درخواست رفتن به ایران را نکنند.

و این اصلی ترین ترس رجوی از حضور نیروها و بلاتکلیف ماندن آنها در کمپ موقت ترانزیت است . چون که رجوی بخوبی میداند حضور در کمپ برای رهبری تشکیلات مجاهدین و از نگاه فرقه ای او یک باتلاق محض است که خیلی ها را در آن زمین گیر خواهد کرد و اینکه چه تعداد از نیروها پایشان به اروپا برسد علامت سوال بزرگی است که در ذهن رهبری مجاهدین نقش بسته است. به همین دلیل هم او یک تکه زمین خالی و تنها با آب و البته بدون اینکه تحت کنترل نیروهای عراقی باشد را به هر چیز دیگری ترجیح میدهد. قابل توجه اینکه رجوی خشم خود را از اینکه دولت عراق هم به آنها اجازه خروج از عراق را بدون طی مراحل پناهندگی یعنی حضور در کمپ موقت ترانزیت را نداده است پنهان نکرد.

در ابتدای سال جدید هم روز چهارشنبه دوم فروردین برابر با 21 مارس 2012 آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق در جلسه‌ای در مقر پارلمان اروپا دربروکسل حضور یافت و گزارشی از آخرین وضعیت سازمان مجاهدین در کمپ لیبرتی را به نمایندگان عضو کمیسیون خارجی این پارلمان ارائه کرد.

ایشان در ادامه صحبت های خود اظهارداشتند که عراق بعد از خروج آمریکایی ها یک کشور آزاد می باشد که طبق قوانین آن حضور یک گروه شبه نظامی قابل قبول نمی باشد و طبق قانون باید این گروه خاک عراق را ترک کند. از طرف دیگر سازمان مجاهدین درلیست گروه های تروریستی دولت عراق قراردارد.

آقای کوبلر همچنین به کشمکشی که بین مجاهدین و مدریت کمپ بر سر اینکه مجاهدین میخواهند امداد خودشان را داشته باشند و عراق از آن ممانعت میکند و اینکه عراقیان خواستار بررسی مدارک پزشکان مجاهدین شده اند هم صحبت هایی را بیان داشت. همچنین وی اظهار داشت که وضعیت بهداشتی در لیبرتی بسیار بهتر از اشرف می باشد

درادامه جلسه آقای دانیل فرید نماینده ویژه آمریکا در امور اشرف اظهار داشت که اطلاعاتی که در مورد کمپ اشرف و لیبرتی در اختیار وی می‌باشد با اظهارات آقای کوبلر مطابقت دارد. وی همچنین گفت: «وضعیت کمپ لیبرتی آنقدر که سازمان مجاهدین ادعا می‌کند وخیم نیست و به جای بحث بیخودی راجع به وضعیت داخل لیبرتی باید ببینیم کمیساریای پناهندگان سازمان ملل چکارمی کند»

در تحولی دیگر و در تاریخ 5 فروردین 1391 - 24 مارس 2012 کنفرانسی در پاریس و بمناسبت کشته شدن تعدادی از اعضای مجاهدین در درگیری با نیروهای عراقی در 19 فروردین سال 89 برگزار گردید. در این جلسه تعدادی از حامیان سیاسی مجاهدین از جمله رودی جولیانی شهردار نیویورک - مایکل موکیزی وزیر دادگستری سابق آمریکا - تام ریج اولین وزیر امنیت آمریکا - پاتریک کندی - سفیر جان بولتون و . . . نیز حضور داشتند که مریم رجوی سخنران اصلی این جلسه بود.

اولین سخنران و صحنه گردان جلسه نماینده ای از پارلمان انگلستان بنام دیوید ایمس بود که بعد از انجام سخنان کوتاهی مریم رجوی شروع به صحبت کرد و سپس مجددا هریک از حامیان مجاهدین شروع به سخنرانی کردند.

مهمترین قسمت صحبتهای دیوید ایمس این بود که وی گفت : " . . . دولت آمریکا ادعا می کند که سازمان مجاهدین از حمایت مردم ایران برخوردار نیست. این یکی از دلایلی است که آنها برای نگه داشتن غیرعادلانه مجاهدین در لیست تروریستی ارائه داده اند . . .

ولی نکته مهم که یک تحول به نسبت کنفراس های قبلی مجاهدین بحساب می آمد بخشی از صحبت های رودی جولیانی بود که وی سرمست از دریافت دلارهای مجاهدین از آمریکا خواست تا با استفاده از سازمان مجاهدین به تاسیسات هسته ای ایران حمله کند. البته هر چند این سخنان حرف دل مجاهدین بود که از زبان رودی جولیانی در می آمد بیان میکرد ولی آش آنقدر شور شده بود که مجاهدین هم از ترس تبعات بعدی آن و عکس العمل های منفی در محافل ایرانیان خارج از کشور این بخش از صحبت های وی را در تمامی رسانه های خبری شان سانسور کردند. البته در این میان کسانی بودند که این بخش از حرفهای رودی جولیانی را انعکاس خبری بدهند و بعد از این سخنان بود که پایگاه خبری آمریکایی «اینترنشنال بیزینس تایمز» همین بخش از صحبت های رودی جولیانی را در قالب یک گزارش منتشر ساخت.

مریم رجوی نیز در سخنرانی اش خشم خود را از بی توجهی دولتمردان آمریکایی به ژست ها و هیاهوی تبلیغاتی که مجاهدین براه انداخته اند ابراز نمود. مجاهدین اما در این دور از فعالیت های سیاسی شان تلاش کردند با وارد آوردن بیشترین فشارسیاسی ، شاید توجه دولتمردان آمریکایی را به موضوع بودن نام مجاهدین در لیست گروه های تروریستی آمریکا جلب کنند.
مریم رجوی همچنین خشم خود را از اینکه غرب در قبال سوریه نرمش نشان میدهد پنهان نکرد و تلویحا انتقادش به غرب این بود چرا با سوریه هم مثل کشور لیبی عمل نمی شود .
مریم رجوی در بخش دیگری از صحبت هایش گفت: . . . واضح است که حملات برخی مقامهای ناشناس آمریکا به شخصیتهای مدافع دموکراسی در ایران (بخوانید مجاهدین) ، در حقیقت از سر ورشکستگی سیاست تعامل و مماشات است . . .

رجوی در قدردانی از سیاسیون آمریکایی تلاش کرد در سخنرانی اش به جملات کوتاهی از صحبت های هریک از آنها که در حمایت های قبلی از مجاهدین بیان داشته اند اشاره کند . وی چاپلوسی را به حدی رساند که ضمن بیان جمله ای از وزیر تام ریج گفت: " . . . بله، درود بر وزیر تام ریج و همه این شخصیتها ".

بخش پایانی سخنان مریم رجوی هم در رابطه با وضعیت کمپ موقت ترانزیت بود که بار دیگر خواسته های خود را در قالب "تامین اطمینانهای حداقل" بیان کرد:
نکته قابل توجه اینکه مریم رجوی که در هر مناسبتی و طبق روال در قسمت پایانی سخنانش دولت عراق، ملل متحد و آمریکا را با تهدید به اعمال خشونت و عدم اعزام گروههای بعدی در صورت عدم "تامین اطمینانهای حداقل" به کمپ موقت ترانزیت تهدید میکرد اینبار اما از چنین تهدیدات مستقیم خبری نبود.

در تازه ترین تحویل در تاریخ 8 فروردین 91 - 27 مارس 2012 خبرگزاری رویترز گزارش داد که : دولت اوباما روز دوشنبه (هفت فروردین) از دادگاه استیناف خواست که از دخالت در فرایند بازبینی و تصمیم گیری در خصوص حذف گروه مجاهدین خلق از فهرست سازمان های تروریستی آمریکا خودداری کند . . .

از سوی دیگر در تاریخ 28 مارس برابر با نهم فروردین سال 91 بی بی سی نیز گزارش داد که : وکلای وزارت امورخارجه آمریکا به شکایت سازمان مجاهدین خلق پاسخ دادند و خواستار پرهیز دستگاه قضایی این کشور از هرگونه دخالت در تصمیمات دولتی شدند.

. . . وکلای وزارت خارجه آمریکا می گویند که فرآیند حذف یا ابقای نام سازمان مجاهدین خلق در این فهرست نیازمند بررسی های دقیق در میان اطلاعات فوق سری است . . .

در این میان مجاهدین بازهم در اوج استیصال به ترفند های دیگری متوصل شدند تا شاید بتوانند در آستانه انتقال گروه چهارم و گروههای بعدی ساکنان اشرف به کمپ موقت ترانزیت تاثیر گذاشته و وقفه ای در آن ایجاد کنند.
شورای ملی مقامت مجاهدین در اطلاعیه شماره 20 بتاریخ ششم فروردین 1391 برابر با 25 مارس 2012 دولت عراق را به ممانعت از ورود بنزین، ساختن پیاده رو بتونی و قفل و قفل ساز به کمپ موقت ترانزیت متهم نموده و اعلام کرد که دولت عراق میخواهد زندان دیگری در درون زندان آزادی برای آنها ایجاد کند.

در این میان مجاهدین تنها به سانتاژ تبلیغاتی در مورد وضعیت داخلی کمپ اکتفا نکردند.

مجاهدین در اطلاعیه شماره 21 خود بتاریخ نهم فروردین 1391 برابر با 28 مارس 2012 نیز اعلام کردند: " در حوالی ساعت 0930 روز چهارشنبه 9 فروردین صفیر شلیک خمپاره بر فضای کمپ لیبرتی موجب ترس شدید ساکنان شد و گلوله در یک کیلومتری جنوب غربی کمپ فرود آمد " که بنظر میرسد شلیک خمپاره یک عمل برنامه ریزی شده و توسط مزدوران محلی خود مجاهدین که سالهای سال از مجاهدین و برای چنین مواقعی جیره و مواجیب دریافت میکنند صورت گرفته باشد تا بدین ترتیب و در آستانه اجلاس کشورهای عربی در بغداد افکار عمومی را به اینکه در کمپ موقت ترانزیت هیچ امنیتی وجود ندارد جلب کند.

نتیجه گیریها:

1 - از نشست رجوی با ساکنان اشرف و توجیه گروه سوم میتوان نتیجه گرفت که در ترکیب گروه سوم بر خلاف گروههای قبلی نفراتی از لایه های کاندید عضویت و عضو نیز راهی کمپ موقت ترانزیت شده اند که حاکی از شکست طرح و برنامه رجوی برای توقف روند انتقال است.

بنظر میرسد رجوی فکر میکرد نه تنها با ترفند هایی که در آستین دارد پروسه انتقال را بعد از انتقال گروه اول و نهایتا گروه دوم ، متوقف خواهد کرد بلکه خواهد توانست یا دو گروه اعزام شده را مجددا به قرارگاه اشرف باز گرداند و یا ضمن توقف روند انتقال و ایجاد یک وضعیت بلاتکلیفی خواهد توانست در دو جبهه اشرف و لیبرتی (با ساکنانی سرسپرده) در مقابل دولت عراق بایستد. که البته با هوشیاری و انعطاف دولت عراق و ملل متحد و همچنین فشارهای آمریکا باعث شد پروسه انتقال تا این لحظه و علیرغم انبوه بهانه گیریها و فریبکاریهای که مجاهدین بکار بستند بدون خون و خونریزی پیش برود. 

2 - حضور در کمپ موقت ترانزیت بدلیل طولانی بودن پروسه پناهندگی و وا رفتن نیروها و این احتمال که تعداد زیادی به مرور زمان به وی پشت کرده و به ایران بروند ، همچنان بعنوان یک کابوس برای شخص رجوی بحساب می آید و به همین دلیل است که وی مجبور میشود قبل از اعزام هر گروهی به کمپ موقت ترانزیت برای آنها موعظه کرده و به آنها از آینده تیره و تاری که در انتظارشان هست امیدواری بدهد.

بنابراین بدترین شق برای مجاهدین این است که هم تعداد زیادی از ساکنان در کمپ موقت ترانزیت به ایران بروند و هم در لیست گروههای تروریستی ابقا شوند و هم قرارگاه اشرف از دست برود.

3 - فشارهای سازمان بواسطه حامیان سیاسی شان در آمریکا و کشورهای اروپائی بر دولتمران آمریکایی در خروج از لیست گروههای تروریستی طی مدت اخیر قابل توجه بوده است بنحویکه این فشارها باعث شد وزارت خارجه آمریکا عکس العمل شدیدی علیه دادگاه استیناف از خود نشان دهد. که میتوان علت فشارهای مجاهدین را اینگونه تحلیل کرد که رهبری مجاهدین میخواهد قبل از انتقال همه ساکنان اشرف به کمپ موقت ترانزیت از لیست گروههای تروریستی خارج شود تا در بازی شروع شده دست بالا را داشته باشد.

چرا که بخوبی میداند کمپ موقت ترانزیت حکم یک تله را برای او دارد و وقتی او بطور کامل در این تله گرفتار آید، بازنده کامل بازی خواهد بود و در این شرایط نه تنها قرارگاه اشرف را بعنوان کانون و قلب تبنده فتنه از دست خواهد داد بلکه در لیست گروههای تروریستی نیز باقی خواهد ماند و بدین ترتیب شرایطی فراهم خواهد آمد که بیش از هر زمان دیگری مجاهدین و بویژه رهبری آنرا را ضربه پذیر تر خواهد کرد.

4 - رجوی همچنان بدنبال امتیاز گرفتن از دولت عراق و سازمان ملل متحد و آمریکا در کمپ موقت ترانزیت است تا بتواند حداقل حصارهای تشکیلاتی را بعنوان عامل اصلی در کنترل ساکنان قرارگاه اشرف در کمپ موقت ترازیت هم حفظ کند که اینکار هم با این تاکیتک که در هر دور انتقال، خواسته ای جدیدی را مطرح نموده و تلاش میکند آنها را با فریبکاریهای مختلف از جمله تهدید به اعمال خشونت و درگیری و بهانه های دیگر پیش ببرد ، صورت میگیرد.

5 - مریم رجوی نیز همانند مسعود رجوی ترس و وحشت خود را از اینکه اقامت در کمپ موقت ترانزیت طولانی خواهد بود پنهان نمی کند. بنابراین وی نیز بدنبال فراهم نمودن امکاناتی هست که نیروها بتوانند شرایط سخت کمپ را (حضور پلیس، فراهم نبود امکان ساخت و ساز در کمپ بعنوان یک عامل کلیدی در سرگرم کردن نیروها و ...) تحمل کنند. به همین دلیل مریم رجوی میگوید: " . . . مقاومت ایران همچنین بر لزوم فراهم شدن حداقل اطمینان ها در کمپ جدید تأکید دارد به خصوص که شواهد متعدد از جمله طولانی بودن مصاحبه های کمیساری عالی پناهندگان نشان داده است که این محل، یک کمپ ترانزیت موقت نیست . . . "

6-میتوان گفت موضعگیری آقای کوبلر و بویژه نماینده ایالات متحده آمریکا آقای دانیل فراید در جلسه پارلمان اروپا در تاریخ 21 مارس 2012 در بروکسل و همچنین حمایت و پشتیبانی از مواضع آقای کوبلر نقش بسزایی در عقب نشینی رهبران مجاهدین از تهدیدات مستمرشان نسبت به وضعیت ساکنان در کمپ موقت ترانزیت داشته است و "تامین اطمینانهای حداقل" در کمپ موقت ترانزیت که اصلی ترین شعار و موضوع تبلیغاتی مجاهدین بوده و مریم رجوی در هر سخنرانی حول آن مانور میداد ، اکنون دیگر به یک موضوع درجه دوم از نظر مراجع ذیصلاح بین المللی تبدیل شده است. هر چند مجاهدین باز هم بخوانند در هر فرصتی این خواسته ها را باز تکرار کنند.

7- بنظر میرسد درخواست جدید وزارت خارجه آمریکا از دادگاه استیناف کلمبا مبنی بر عدم دخالت در فرایند بازبینی و تصمیم گیری در خصوص حذف نام مجاهدین از فهرست سازمان های تروریستی آمریکا و اخطار جدی وکلای وزارت خارجه به دستگاه قضایی مبنی بر پرهیز از هرگونه دخالت در تصمیمات دولتی حاکی از این باشد که باتوجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که در ماه نوامبر آینده یعنی در آبان ماه امسال انجام میگیرد، دولتمردان آمریکایی نمی خواهند حداقل تا تعیین تکلیف نهایی انتخابات، مجاهدین را از لیست گروههای تروریستی آمریکا خارج کنند. همچنانکه پیشتر از این نیز با برخی از فاکت های مشابه منجمله احضار برخی از حامیان سیاسی مجاهدین به اداره خزانه داری آمریکا که در قبال سخنرانی به نفع مجاهدین که از آنها پول های هنگفت دریافت کرده اند، مواجه بودیم که میتواند دلیل دیگری بر این نظریه باشد.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد