_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

کین هنوز از نتایج سحر است

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، شانزدهم می 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-کین%20هنوز%20از%20نتایج%20سحر%20است/17850

 

فرار روز افزون اعضای سازمان از قرارگاه اشرف و کمپ ترانزیت موقت همچنان ادامه داد و این در حالی است که هنوز پروژه انتقال ساکنان از اشرف به کمپ به پایان نرسیده است.

طی چند ماه گذشته و پس از شروع پروژه انتقال ساکنان از اشرف به کمپ ترانزیت موقت نزدیک به 20 نفر از رده های مختلف تشکیلاتی؛ از مسئولین گرفته تا اعضاء ، از قرارگاه اشرف و یا در حین انتقال از اشرف به کمپ و یا در خود کمپ ترانزیت موقت، اقدام به فرار کرده اند که در نوع خود در خور توجه است.

کسانی همچون ؛ خدابخش میریان ، عبدالمجید رئوفیان ، سیروس مرسل پور ، مجتبی هاشمی، مجید محمدی ، حسن یزدی، شهاب کریمی، میثم پناهی ، قربانعلی حسینی نژاد با نام مستعار غلام از اعضای قدیمی و با سابقه بخش روابط خارجی در عراق ، آقای محمد کریم میری ، علی قزل قارشی ، صادق خاوری (صمد) ، محمد کریم گل شیر میری (حامد) ، احسان بیدی ، علی نجاتی ، سیروس مرسل پور ، علیرضا رحمانی و . . .

حال بخوبی میتوان فهمید که چرا حفظ مقوله "حصارهای تشکیلاتی" در کمپ ترانزیت موقت برای رهبران مجاهدین امری حیاتی است . به همین دلیل سران مجاهدین تلاش میکنند با فریبکاری و تحت عناوین و مقولات انساندوستانه از قبیل "تامین اطمینانهای حداقل" و یا "تامین حداقل نیازمندیهای انسانی" پای همان مناسبات بغایت ارتجاعی، ضد انسانی و فرقه ای را در بین ساکنان هم در اشرف و هم در بین کمپ حفظ کنند.

هر عضوی که از تشکیلات مجاهدین جدا میشود خود یک تاریخ است و دلی پر از از ظلم و خیانت های مجاهدین را در سینه دارد. وطن فروشی های مجاهدین علیرغم انبوه افشاگری که توسط جداشدگان صورت گرفته است ، هنوز مشتی از خروار است . مجاهدین طی سی سال گذشته و متاسفانه با فریبکاری محض و تحت پوشش "مبارزه با جمهوری اسلامی ایران" دست به هر جنایت و خیانت و وطن فروشی که در تاریخ مبارزات چند صد ساله ایران بی سابقه است ، زده است که البته هنوز ابعاد فاجعه بار آن که بشود در تمامی ابعاد، آن را در معرض دید مردم قرار داد برملا نشده است.

افشاگریهای مستمر جداشدگان، که این روزها با فرار از اشرف و لیبرتی انزجار خود را از مجاهدین اعلام میکنند و خواب راحت را از چشمان رهبران مجاهدین ربوده و نفس آنها را به شماره انداخته اند، باعث شده است که مجاهدین در یک سکوت رسانه ای مرگبار در مورد جداشدگان از یک سو و ترس و وحشت از انتشار آن به تمامی بدنه تشکیلات از سوی دیگر بسر برند و این در حالی است که هنوز تنها بخشی از ساکنان قرارگاه اشرف در لیبرتی مستقر شده است.

در شرایط فعلی که مصاحبه های یونامی با ساکنان در لیبرتی هم شروع شده است وضعیت سازمان آنقدر فلاکت بار است که میتوان گفت این ایام ، روزهای سخت ، وحشت آلود و عجز و ناله سر دادن های رهبران مجاهدین است و رهبران مجاهدین تلاش میکنند هرطور شده جلو این ریزش و جداشدن های مستمر اعضا را بگیرد. در همین رابطه رهبری مجاهدین در تاریخ 14 می 2012 برابر با 25/02/1391 و البته تحت پوشش "دارالوکاله میشگان دوریا در لندن " بعنوان وکیل مجاهدین خطاب به ساکنان در کمپ لیبرتی و اشرف تحت این عنوان که : " . . . سوالات مغرضانه که در مصاحبه با پناهجویان در کمپ لیبرتی مطرح میشود ربطی به تعیین استاتوی پناهندگی آنها ندارد . . . " مطالبی را ابراز داشته است.

این توصیه ها ، که همه مسئولین یونامی نیز از مضحک بودن آن باخبرند، صرفا تلاشی برای جلوگیری از جدا شدن بیشتر اعضا و برملا شدن ماهیت واقعی مجاهدین در زمینه های مالی ، سیاسی ، اطلاعاتی و عملیاتی طی سه دهه حضور در خاح عراق است.
در بخشی از این رهنمودها آمده است: " . . . در 21 مارس، ما نوشتیم که ما قانع نیستیم و تاکید کردیم که "بسیاری از مطالبی که افسران مصاحبه کننده دنبال می کنند . . . ربطی به تعیین استاتوی پناهندگی ندارد. از آن بیشتر، بسیاری از سوالات ، که به ما گزارش شده است، سوالات جهت دار هستند و آنچه را شایعه یا اطلاعات غلط یا مورد مناقشه یا اثبات نشده است، حقیقت تلقی می کنند . . . ."

رهبری مجاهدین در بخشی دیگری از رهنمودهای خود به ساکنان و بخاطر اینکه بتواند جلو بر ملا شدن افتضحات بیشتر از این مجاهدین را بگیرد ، میگوید: " از شما انتظار میرود که اطلاعات لازم برای تعیین موقعیت پناهندگی شامل اطلاعات شخصی ، اینکه به چه دلیل شما نگران مجازات هستید و به همین خاطر باید بعنوان یک پناهنده به رسمیت شناخته شوید را در اختیار قرار دهید. این اطلاعات جزئیات هرگونه تهدید، دستگیری و مجازات در صورتیکه به ایران بازگردید را شامل میشود. در عین حال شما مجبور نیستید به سوالات نامربوط یا هر سوالی که ممکن است حاوی غرض ورزی نسبت به شما یا افراد دیگر یا سازمان سیاسی شما باشد جواب بدهید ".

تا همین جا باید گفت: این یک حقه کثیف است. چرا که رهبران مجاهدین خیلی خوب میدانند بدلیل عدم اعتمادی که در بین اعضای سازمان نسبت به رهبران و مسئولین آنها در اشرف و کمپ ترانزیت موقت وجود دارد ، کسی رهنمودهای آنها را که تماما در راستای حفظ منافع رهبران مجاهدین طراحی و به اجرا در می آید را جدی نخواهد گرفت و همچنین بخاطر اینکه در این رابطه هیچگونه مسئولیت حقوقی نیز به گردن رهبری مجاهدین نباشد به این شیوه اقدام کرده است.
بنابراین رهبران مجاهدین سعی کرده اند تا حرفها و رهنمود های تشکیلاتی شان را در قالب و از زبان یک تشکل حقوقی به ساکنان در اشرف و کمپ بدهند تا در نظر ساکنان اینطور تلقی شود که این رهنمود ها صرفا جنبه حقوقی داشته که باید بدان عمل کنند تا به امر پناهندگی آنها در کشورهای ثالث منجر شود .

مجاهدین میخواهند اعضا را همچنان در ترس از جمهوری اسلامی ایران و اینکه اگر به ایران بروند آنها زندانی و یا اعدام خواهند شد، نگه دارند و میخواهند به اعضا بگویند اگر پناهندگی میخواهید حتما ترس خود را از رفتن به ایران بیان کنید. از سوی دیگر نیز میخواهند اینرا به آنها تفهیم کنند که ماندن با مجاهدین و تائید تشکیلات و رهبری آن و عدم افشاگری از مناسبات مجاهدین، مسیر پناهندگی آنها در کشورهای ثالث را هموار خواهد کرد.

ظاهرا رهبری مجاهدین فراموش کرده است بگوید از زمان سقوط صدام حسین در سال 1382 به این سو تعداد زیادی از اعضای مجاهدین که در همان قرارگاه اشرف در "تیف" - کمپ پناهندگان که توسط نیروهای آمریکایی اداره میشد تحت نظارت صلیب سرخ جهانی به ایران رفتند و در حال حاضر نیز در صحت و سلامتی کامل در کنار خانواده هایشان مشغول زندگی شان هستند. بنحویکه صلیب سرخ جهانی در بازدید های نوبه ای و در مصاحبه های خصوصی که با این افراد داشته و دارد از سلامتی آنها اطمینان حاصل میکند.

در ثانی باید این موضوع مهم را هم، همچنانکه قبلا هم گفتم ام به هر طریق ممکن به ساکنان کمپ ترانزیت موقت تفهیم کرد: اگر آنها تا دیروز از این ترس و وحشت داشتند که اگر از مجاهدین جدا شوند هیچ گونه پشتیبان حقوقی در بیرون از اشرف و عراق نخواهند داشت و اگر تا دیروز کسانی که از مجاهدین جدا میشدند بخاطر گرفتن پاس پناهندگی مجبور بودند در لفظ و کلام هم شده با مجاهدین همراه شوند تا کیس پناهندگی آنها حول عضو و یا هوادار مجاهدین بودن نوشته شود، حال وضعیت طوری تغییر یافته است که هرکس به میزانی که از بودن در تشکیلات مجاهدین و گذشته خود تبری جوید شاید راهی در مسیر پر پیچ و خم پناهندگی برایشان باز شود و این حاصل تغییر شرایط منطقه ای و بین المللی و افشای ماهیت تروریستی و بغایت فرقه ای مجاهدین توسط کسانی است که تشکیلات مجاهدین را ترک کرده اند.

در بخش دیگری از رهنمودهای رهبری مجاهدین به ساکنان آمده است: " . . . شما مجبور نیستید به سوالاتی پاسخ بدهید که ربطی به وضعیت فردی شما ندارد. یا خیلی ساده " جمع آوری اطلاعات" محسوب میشود؛ یعنی سوالاتی از قبیل اینکه چه کسانی اشرف را رهبری می کنند، یا درخواست اطلاعات در مورد دیگران و نقش و رده آنها در سازمان مجاهدین خلق ایران ، همچنین است در مورد سوالات مرتبط با سازماندهی ، منابع مالی، پروسه های تصمیم گیری، یا روابط سیاسی و دیپلماتیک سازمان مجاهدین با دولت ها ".

بدیهی است این همه به دست و پا افتادن های مجاهدین تنها بخاطر این است که می ترسد بازهم افشاگریهای جدیدی توسط کسانی که از مناسبات فرقه ای و تشکیلات مافیایی مجاهدین در اشرف و کمپ جدا میشوند ، در خصوص نحوه تامین منابع مالی ، ارتباطات نامشروع سیاسی، اطلاعاتی و عملیاتی شان با دولت عراق و سایر دولت ها صورت بگیرد.

بدیهی است جدا شدن آقای قربانعلی حسینی نژاد از اعضای قدیمی و با سابقه که عمری را در بخش روابط خارجی مجاهدین در عراق سپری کرده است و افشاگری های جسورانه وی در خصوص نامناسبات مالی و سیاسی و دیپلماتیک مجاهدین در عراق و در گفتگوی مستقیم با آقای مارتین کوبلر ضربه مهلک دیگری بر پیکر فرتوت و در حال اضمحلال مجاهدین است که باید به مجاهدین گفت: کین هنوز از نتایج سحر است باش تا صبح دولتت بدمد

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درخواست مجاهدین از وزارت خارجه و ارتش آمریکا در مورد بازرسی قرارگاه اشرف

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای رهبری و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، سیزدهم می 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-درخواست%20مجاهدین%20از%20وزارت%20خارجه
%20و%20ارتش%20آمریکا%20در%20مورد%20بازرسی%20قرارگاه%20اشرف/17831

 

در دادگاه جلسه استیناف فدرال ایالات متحده آمریکا در واشینگتن دی سی که در تاریخ 8 می 2012 برابر با 19 اردیبهشت 1391 برگزار گردید، آقای رابرت لوب وکیل وزارت خارجه در مقابل وکلای مجاهدین که خواستار خروج نام این سازمان از لیست گروههای تروریستی آمریکا بودند ، اعلام کرد: " . . .

" . . . مجاهدین ادعا می کنند که خلع سلاح شده اند در صورتی که هیچ موقع یک جستجوی کامل خانه به خانه در اشرف نشده است، اشرف 15 مایل مربع وسعت دارد. این یک شهرک است . . . ارتش آمریکا هیچ گاه تأیید نکرده (مجاهدین) کاملاً بازرسی و خلع سلاح شده باشند . . . (بنابراین) ما اینکار را 60روز پس از این که قرارگاه اشرف تخلیه شود و امکان بازرسی و آنالیز اطلاعات آن را به دست بیاوریم انجام خواهیم داد . . . ".

در فردای روز دادگاه در روز 9 می 2012 برابر با بیستم اردیبهشت سال 1391 سازمان مجاهدین در واکنش به اظهارات آقای رابرت لوب بیانیه ای تحت عنوان " بیانیه نمایندگان ساکنان اشرف - مهدی براعی" را صادر کرد.

در این بیانیه آمده است : " . . . اکنون ساکنان اشرف از وزارت خارجه و ارتش آمریکا میخواهند که بلادرنگ و در هر ساعتی از شبانه روز با تجهزات کامل و کافی به اشرف بیایند و همه جای آنرا مجددا بازرسی کنند. اگر این تقاضا پذیرفته نشود بوضوح نشان میدهد که اظهارات وکیل وزارت خارجه در دادگاه یک بهانه جویی بی ارزش بیش نیست . . . ساکنان اشرف ابراز آمادگی میکنند که با هزینه خودشان امکانات رفاهی و استقراری نیروهای آمریکایی در اشرف را به هر تعداد که باشند در طول مدت بازرسی تامین کنند. امیدوارم وزارت خارجه به فوریت اظهارات غلط وکیل خود را تصحیح کند یا اینکه دعوت ما را برای بازرسی فوری از اشرف بپذیرد".

بنابراین در رابطه با آنچه که فوقا گفته شد جای کمی تعمق و تفکر دارد و ذکر برخی نکات لازم و ضروری است:

1 - اینکه نیروهای آمریکایی از زمان سقوط صدام ، تا استقرار در خاک عراق و تا زمان ترک این کشور قرارگاه اشرف را مورد بازرسی قرار نداده اند یک واقعیت انکار ناپذیر است. بنحوی که میتوان گفت در این قضیه ارتش آمریکا از مجاهدین فریب خورده است.

مجاهدین با نیرنگ و فریب و با تغییر سیاست از ستیزه جویی به حرکت موازی و با ایجاد یک رابطه فعال اطلاعاتی با نیروهای آمریکایی مستقر در استان دیالی و قرارگاههای فعال مجاهدین در اشرف و علوی و همچنین ایجاد انواع امکانات رفاهی و تفریحی برای نیروهای آمریکایی در هر دوی این قرارگاه توانستند اعتماد نیروهای آمریکایی را جلب و مانع از بازرسی کامل و دقیق قرارگاه اشرف شوند. مستقل از اینکه در وضعیت فعلی چه سلاح ها و یا تجهیزات نظامی در قرارگاه اشرف وجود داشته و یا نداشته باشد.

بدیهی است بزرگترین تهدیدی که سران مجاهدین در خاک عراق و در فردای سقوط صدام احساس میکردند همین موضوع تصرف و بازرسی های دقیق قرارگاه اشرف بود که اگر انجام میگرفت خیلی از افتضاحات مجاهدین بویژه در ارتباط با صدام حسین برملا میشد. به همین دلیل، مجاهدین هم با رندی تمام نه تنها این تهدید را از سر گذراندند بلکه توانستند قرارگاه اشرف را به مکانی امن و بمدت یک دوره نسبتا طولانی برای ارتباط گیری و فعالیت عناصر بعثی در راستای تضعیف دولت نوپای عراق تبدیل کنند.

2 - اینکه آقای مهدی براعی اطلاعیه داده و با یک ژست فرار به جلو درخواست بازرسی قرارگاه اشرف را در هر ساعت از روز و شب میکند طبعا یک بلوف سیاسی بیش نیست. چرا که مجاهدین بخوبی میدانند که حرف وکیل وزارت خارجه در محتوا این نیست که اکنون آنها بخواهند اشرف را بازرسی کنند تا ببینند سلاحی در آن یافت میشود یا خیر . بلکه وزارت خارجه آمریکا با توجه به شناختی که از ماهیت مجاهدین دارد میخواهد با این حرف راه عقب نشینی و فرار مجاهدین از دامی که در آن گرفتار آمده است را بسته و در عمل ببینند که مجاهدین چقدر به اینکه میگویند دیگر خشونت را کنار گذاشته اند، پایبندند.

بدیهی است قرارگاه اشرف دیر یا زود و البته نه توسط نیروهای آمریکایی بلکه توسط نیروهای عراقی و پس از خروج آخرین گروه از ساکنان آن، بطور ریز و دقیق مورد بازرسی قرار گرفته و اخبار آن در سطح دنیا انتشار خواهد یافت. پس چه نیازی به دادن اطلاعیه و عجله کاری در این رابطه است ؟ که حتما باید اینکار خیلی زود و توسط نیروهای آمریکایی انجام گیرد. ضمن اینکه در شرایط فعلی، اینکار هم باعث سلب آسایش از باقیمانده ساکنان در قرارگاه اشرف میشود و هم در روند تخلیه اشرف نیز وقفه جدی ایجاد خواهد کرد.

بنابراین آیا منطقی ترین راه کار این نیست که : اگر مجاهدین ریگی به کفش ندارند، باید با وزارت خارجه آمریکا ، دولت عراق و سازمان ملل متحد همکاری کرده و هرچه زودتر اشرف را از باقیمانده ساکنان آن تخلیه کنند که هم پوچی ادعای وکیل وزارت خارجه آمریکا عیان شود و هم مجاهدین به آرزی قلبی شان، یعنی خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا در کمترین زمان ممکن برسند

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حاشیه های انتقال گروه پنجم ، تهدیدات مریم رجوی و تغییر شرایط

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، هشتم می 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-حاشیه%20های%20انتقال%20گرو
ه%20پنجم%20،%20تهدیدات%20مریم%20رجوی%20و%20تغییر%20شرایط/17816

 

بعد از انتقال پر تنش گروه پنجم از ساکنان قرارگاه اشرف به "کمپ ترانزیت موقت"، (TTL) ، شورای ملی مقاومت مجاهدین در همان روزِ انتقال، یعنی جمعه 15 اردیبهشت 1391برابر با 4 مه 2012 اطلاعیه ای صادر نمود و ضمن اشاره به وقایع و حاشیه های پر تنش انتقال گروه پنجم و ضمن انتقاد از دولت عراق و آقای مارتین کوبلر مبنی بر نقض توافقات بعمل آمده اعلام کرد: " . . . خانم رجوی خواستار مداخله بلادرنگ دبیرکل ملل متحد و مقامهای آمریکایی شد و اعلام کرد تا حل و فصل این موضوع و اجرای کامل همه توافقها دیگر توصیه نخواهد کرد کسی از اشرف به لیبرتی برود . . . ".

وی همچنین گفت: " . . . کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد در اطلاعیه های پیاپی خود بر حق آزادی رفت و آمد ساکنان لیبرتی تأکید کرده است اما لیبرتی هم چنان یک زندان احاطه شده با زرهپوشها باقی مانده است".

در رابطه با موضعگیری فوق الذکر خانم مریم رجوی و تهدید به توقف روند انتقال باقیمانده ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ ترانزیت موقت ذکر برخی مطالب زیر ضروری است.

 

1 - با انتقال گروه پنجم از ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ ترانزیت موقت ، تقریبا دو سوم ساکنان در کمپ و تنها یک سوم آن در اشرف باقیمانده اند که این وضعیت حاکی از قاطعیت دولت عراق در اخراج مجاهدین از خاک عراق و تن دادن مجاهدین به مفاد یادداشت تفاهمی است که بین سازمان ملل متحد و دولت عراق در 25 دسامبر 2011 بسته شد. هر چند مجاهدین طی این مدت تلاش کردند به کمک حامیان سیاسی شان زیرآب این تفاهم نامه را بزنند.

 

2- وضعیت فعلی یعنی حضور اکثریت در کمپ ترانزیت موقت و اقلیت در اشرف تا حدود زیادی از بار و وزن قرارگاه اشرف کاسته و مجاهدین در موضع ضعیف تری به نسبت قبل قرار گرفته اند و بازگشت به وضعیت قبلی تقریبا غیر ممکن است بنحویکه هرگونه امتناع از تخلیه قرارگاه اشرف از بقیه ساکنان توسط مجاهدین را منتفی میکند.

 

3 - بررسی تحولات از سرفصل 25 دسامبر 2011 تاکنون نشان میدهد که مجاهدین نتوانسته اند در پیشبرد تاکتیک؛ گرفتن امتیاز در هر مرحله از انتقال با هدف حفظ حصارهای تشکیلاتی در کمپ که خارج از چارچوب های به رسمیت شناخته شده بین المللی بوده است موفق شوند و دولت عراق قاطعانه در مقابل خواسته های غیر منطقی و هدف دار آنها ایستاده است. همچنانکه بیانیه 5 می 2012 - 16 اردیبهشت ماه سال 1391 سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا آقای مارک تونر در فردای انتقال گروه پنجم از ساکنان قرارگاه اشرف ضمن قدردانی از همکاری دولت عراق در اجرای پروژه انتقال، ، پروپاگاندای ناکارآمد مجاهدین در خراب کردن چهره دولت عراق را بخوبی آشکار میکند.

 

4- تهدیدات مریم رجوی از این نقطه به بعد صرفا بار تبلیغاتی خواهد داشت و با توجه به شرایطی که مجاهدین در حال حاضر در آن قرار دارند، عملا راهی جز تخلیه کامل قرارگاه اشرف و آنهم بطور مسالمت آمیز که شرط هموار شدن مسیر آنها به کشورهای ثالث نیز هست، برایشان باقی نمانده است. هرچند همچنان تهدید به اعمال خشونت آمیز در انتقال گروههای بعدی کنند که بیشتر مصرف داخلی خواهد داشت..

عواملی که میتواند مجاهدین را به ادامه روند تخلیه مسالمت آمیز قرارگاه اشرف مجبور کند و راه بازگشت آنها به عقب را ببندد میتواند شامل این موارد زیر باشد:

- قاطعیت دولت عراق برای اخراج مجاهدین از خاک عراق و عزم جهانی بویژه دولت آمریکا برای بستن پرونده مجاهدین .

- حضور اکثریت ساکنان در کمپ ترانزیت موقت و اقلیت در اشرف که باعث میشود از بار و وزن قرارگاه اشرف به مقدار زیادی کاسته شود و مجاهدین در موضع پائین تری به نسبت قبل در مقابل دولت عراق قرار گیرند.

- خروج مسالمت آمیز از اشرف و رفتن به کمپ ، تلویحا به شرطی برای خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا تبدیل شده است.

- بیانیه 5 می 2012 برابر با 16 اردیبهشت سخنگوی وزارت خارجه آمریکا آقای مارک تونر و سفت کردن پای یادداشت تفاهم 25 دسامبر 2011 که بین سازمان ملل متحد و عراق به امضا رسید.

این مقام وزارت خارجه یادآوری می‌کند که این انتقال برپایه یادداشت تفاهم دولت عراق و سازمان ملل که در تاریخ ۲۵ دسامبر ۲۰۱۱ به امضا رسید، صورت گرفته است.

 

5 - متوسل شدن به خشونت و ایجاد درگیری با نیروهای عراقی و حتی کشته شدن تعداد محدود از ساکنان اشرف با هدف گرفتن امتیازات مورد نظر در کمپ ترانزیت موقت بعد از انتقال گروه پنجم مسئله ای از مجاهدین حل نخواهد کرد و اگر سازمان دست به اینکار بزند، طبعا یک خودکشی سیاسی و بدترین گزینه برای مجاهدین خواهد بود

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجاهدین و تلاش برای تبدیل لیبرتی به «کمپ پناهندگی»

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، ششم می 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-مجاهدین%20و%20تلاش%2
0برای%20تبدیل%20لیبرتی%20به%20«کمپ%20پناهندگی»/17810


بررسی تحولات بعد از انتقال گروه چهارم تا این لحظه که گروه پنجم از ساکنان اشرف در راه انتقال به کمپ ترانزیت موقت هستند نشان میدهد که مجاهدین در رابطه با تحمیل خواسته هایشان به دولت عراق در ارتباط با کمپ ترانزیت موقت به موفقیت هایی که مد نظر مجاهدین بوده نرسیده اند.

بدیهی است خواسته های مجاهدین صرفا بهانه و پوششی برای حفظ حصارهای تشکیلاتی در کمپ است و به همین دلیل هم مجاهدین تلاش میکنند در هر دور انتقال با نامه نگاریهای مطول و خسته کننده به نماینده دبیر کل ملل متحد و همچنین نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور اشرف ، شکایاتی را دولت عراق در اداره کمپ مطرح نمایند تا ضمن اختلال در روند انتقال گروههای بعدی ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ ترانزیت موقت تا آنجا که هم امکان دارد به خواست های خود در کمپ نیز برسند.

ولی در ورای همه کارشکنی های مجاهدین آنچه که مانع جدی در پیشبرد اهداف طراحی شده مجاهدین محسوب میشود، قاطعیت دولت عراق در عدم تحقق خواسته های غیر واقعی و خارج از استانداردهای شناخته شده بین المللی برای یک مکان ترانزیت موقت از یک سو و برملا شدن اهداف پنهان مجاهدین در نزد مقامات ملل متحد و نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور اشرف از سوی دیگر است. بنحویکه هر روزی که میگذرد فریبکاریهای مجاهدین بیشتر از هر زمان دیگری باعث بی اعتباری آنها در سطح بین المللی میشود.

با توجه به اینکه موضوع "غیر استاندارد بودن کمپ " به محور اصلی تبلیغات مجاهدین برای رسیدن به خواسته های تشکیلاتی و فرقه یی شان در کمپ ترانزیت موقت تبدیل شده است بار دیگر جای دارد به موضعگیریهای آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه ملل متحد و آقای دانیل فراید نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور اشرف در پروسه های قبلی اشاره کوتاهی بکنم.

آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق روز چهارشنبه ۲۱ مارس ۲۰۱۲ ضمن شرکت در جلسه‌ای در مقر پارلمان اروپا در بروکسل گزارشی را در مورد کمپ ترانزیت موقت به نمایندگان عضو کمیسیون خارجی این پارلمان داد. که رئیس جلسه در مقابل اظهارات آقای مارتین کوبلر گفت: " . . . با این حساب وضع لیبرتی خیلی بهتر از کمپ های پناهندگی در اروپاست . . . ".

در ادامه همین جلسه نیز آقای دانیل فرید نماینده ویژه آمریکا در امور اشرف اظهار داشت اطلاعاتی که در مورد کمپ اشرف و لیبرتی در اختیار وی می‌باشد با اظهارات آقای کوبلر مطابقت دارد . وی گفت: "وضعیت کمپ لیبرتی آنقدر که سازمان مجاهدین ادعا می‌کند وخیم نیست و به جای بحث بیخودی راجع به وضعیت داخل لیبرتی باید ببینیم کمیساریای پناهندگان سازمان ملل چکارمی کند" .

در تاریخ دهم اردیبهشت نیز آقای دانیل فراید نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در پاسخ نامه نگاریهای خسته کننده مجاهدین پیش از انتقال گروه پنجم مجددا هما موضع قبلی را اتخاذ کرده و به آنها گفته بود : " . . . (ما) بدنبال یک راه حل صلح آمیز و بادوام در خارج از عراق هستیم و امیدواریم همکاری شما در انتقال گروههای بعدی هم ادامه یابد . . . "

اکنون نیز بنظر میرسد وضعیت فعلی چشم انداز روشنی از آنچه که خواست رهبران مجاهدین در کمپ ترانزیت موقت است بدست رهبران مجاهدین نمی‌دهد و آنها بخوبی میدانند که باید دیر یا زود به مفاد توافقنامه 25 دسامبر 2011 که بین دولت عراق و یونامی امضا گردید تن بدهند.

بنابراین آنچه که در مقطع فعلی و بعنوان یک هدف مرحله ای پیش برده میشود و مجاهدین نیز تمامی تلاش های خود را در راستای تحقق آن بکار گرفته اند این است که کمپ ترانزیت موقت از سوی سازمان ملل متحد بعنوان یک کمپ پناهندگی به رسمیت شناخته شود .

در همین رابطه - در تاریخ دهم اردیبهشت سیمای آزادی - برنامه تلویزیونی مجاهدین تحت عنوان "سند ترتیبات افزوده - مفاد سند توافق شده بین دولت عراق و آقای مارتین کوبلر " به ده روز نامه نگاری بین مجاهدین و سازمان و ملل متحد و نماینده آمریکا در امور اشرف اشاره کرد که پایان این نامه نگاریها با پاراگراف زیر خاتمه یافت: " . . . از سوی دیگر حقوقدانان و وکلای اشرف . . . از دبیرکل و کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و یونامی خواسته اند به وضعیت نامعین حقوقی لیبرتی که تحت عنوان "محل موقت ترانزیت" . . . خاتمه بدهند و طبق قوانین و کنوانسیونهای بین المللی و حقوق پناهندگی، هم چنان که در 6دسامبر ۲۰۱۱ در شورای امنیت از سوی نماینده ویژه دبیرکل اعلام شد، عاری از هرگونه ابهام و دوگانگی و تناقض، لیبرتی را کمپ پناهندگی و تحت قوانین شناخته شده مربوط به پناهندگان سیاسی اعلام کنند " .

سازمان مجاهدین همچنین در انتهای اطلاعیه خود بتاریخ 12 اردیبهشت ماه که بر علیه صلیب سرخ جهانی انتشار یافت ، نوشت: " . . . اکنون سوال اصلی جامعه ایرانیان و خانواده هایی که بیش از یک سال است در نزدیکی مقر مرکزی صلیب در ژنو تحصن کرده اند، این است که چرا صلیب درباره استاتو و حقوق عزیزانشان و همچنین درباره تعریف و موقعیت حقوقی کمپی که "محل ترانزیت موقت" نامیده شده، سکوت پیشه کرده است و حرفی نمی‌زند؟

و نهایتا اینکه سیمای آزادی - برنامه تلویزیونی مجاهدین در اخبار ساعت 2030 روز 13/02/91 خود اعلام کرد: " وکلای مدافعان وکلای اشرف و لیبرتی از جمله پروفسو ر "گای گودوینگیل" متخصص حقوق پناهندگی و حقوق بین الملل و استاد دانشگاه آکسفورد و دانشگاه گینس طی نامه ای از سوی دارالوکاله میشگان دوریا در لندن خطاب به "آنتونیا بوته رز" کمیسر عالی پناهندگان ملل متحد نوشتند: . . . مهم است که دو اقدام زیر توسط کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد بطور فوری انجام شود .

اول : تامین حفاظت بین المللی برای پناهجویان در حالیکه آنان در کمپ لیبرتی هستند

دوم : تسریح پروسه باز تائید موقعیت پناهندگی و استقرار آنها در کشورهای ثالث.

حفاظت بین المللی تنها میتواند با اعلام رسمی کمپ لیبرتی بعنوان یک کمپ پناهندگی از سوی کمیساریای عالی پناهندگان محقق شود.

لازم بتوضیح است که طبق مفاد توافقنامه دولت عراق با یونامی که در 25 دسامبر سال 2011 صورت گرفت لیبرتی بعنوان "کمپ ترانزیت موقت" (TTL) ، بعنوان محلی برای اسکان موقت در نظر گرفته شده است. ولی هدف رجوی تبدیل کمپ ترانزیت موقت به یک محل پناهندگی رسمی و تحت پرچم سازمان ملل متحد است .

مجاهدین به برای ادامه حیات تشکیلاتی شان به محیطی ایزوله نیاز دارند که بتوانند حصارهای تشکیلاتی را تا رسیدن به کشورهای ثالث حفظ کنند به همین دلیل هم که کمپ ترانزیت موقت با شرایط فعلی مسئله مجاهدین را حل نمی کند مگر اینکه پرچم ملل متحد بر بام آن کوبیده شود.

هدف اصلی رهبران مجاهدین از درخواست "تامین اطمینانهای حداقل" که اخیرا به "تامین حداقل نیازمندیهای انسانی" تغییر نام داده است و مالکیت دارائی هایی منقول و غیر منقول در قرارگاه اشرف که هر روز در ابعاد تازه تری مطرح میشود تنها با هدف هرچه پیچیده کردن مسئله اخراج مجاهدین از خاک عراق و طولانی تر شدن روند انتقال همچنین مستاصل کردن دولت عراق و ملل متحد صورت میگیرد تا بتوانند به هدف غایی خود یعنی تبدیل کمپ ترانزیت موقت بعنوان یک کمپ دائم پناهندگی و تحت پرچم سازمان ملل متحد برسند.

هدف رهبران مجاهدین این است که این مکان موقت را به یک کمپ دائم مبدل کرده تا بتوانند د رکنار کم رنگ کردن نقش دولت و ارتش عراق پای سازمان ملل را به این ماجرا وارد نماید که در آنصورت قادر خواهند بود کمپ جدید را زیر پرچم سازمان ملل متحد به اشرف دیگری تبدیل نمایند.

در طرح یونامی و دولت عراق به صراحت قید گردیده که لیبرتی یک مکان ترانزیت ( TTL) محسوب می گردد و این دقیقا بدین معناست که این محل کمپ متقاضیان پناهندگی نیست و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل آنرا بعنوان کمپ به رسمیت نمی شناسد. ضمن اینکه در این طرح تسریح شده است که نگاهداری و حفاظت از این مکان ترانزیت بعهده دولت عراق و تحت نظرکمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد خواهد بود.

بنابراین درخواست مجاهدین خارج از چارچوب توافقنامه 25 دسامبر 2011 بوده و دولت عراق تحت هیج شرایطی حاضر نخواهد بود به آن تن دهد.

رهبران مجاهدین بخوبی میدانند پذیرش ساکنان کمپ ترانزیت موقت در کشورهای ثالث موضوع خلق الساعه ای نیست و پروسه طولانی در پیش است که آنها به کشورهای ثالث منتقل شوند پس تنها راه کار برای در بند نگه داشتن اعضا و برملا نشدن مناسبات فرقه ای تشکیلات مجاهدین همانا خزیدن زیر پرچم ملل متحد و بی خاصیت کردن نقش دولت عراق در حفظ حاکمیت خود بر کمپ موقت است و در شرایط فعلی این تنها گزینه مطلوب برای مجاهدین است.

در چنین شرایطی است که بخوبی میتوان وقت کشی در انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ ، طرح درخواست های 6 ماده ای و تلاش برای تهیه مقدمات ساخت و ساز در لیبرتی را بخوبی فهم کرد.

بنابراین نباید گذاشت مجاهدین با لابیگری و بکارگیری ترفند های سیاسی، طرح 25 دسامبر را بعنوان طرحی قابل قبول و بنیادین که هم از سوی دولت عراق و هم سازمان ملل متحد به رسمیت شناخت شده است توسط رهبران مجاهدین زیر علامت سوال برده شده و کم رنگ شود.

نتیجه اینکه:

1 - ریزش نیرو از تشکیلات مجاهدین با وضعیت و ساختار فعلی کمپ ترانزیت موقت یک امر بدیهی و غیر قابل بازگشت است. به همین دلیل تمام تلاش رهبران مجاهدین هم این است که نگذارند در پروسه "کمپ ترانزیت موقت" کسی از مجاهدین جدا شود و تمامی سخت گیریهای فعلی درکمپ هم ناشی از همین امر است.

گفتنی است فحاشی های مجاهدین علیه مسئولین سازمان صلیب سرخ جهانی در اطلاعیه مورخه 12 اردیبهشت شورای ملی مقاومت مجاهدین نیز ناشی از همین وضعیت موجود و شرایط سختی که دامنگیر رهبران مجاهدین شده است میباشد.

فرهنگ فحاشی و ترور شخصیت تنها به جداشدگان و مخالفین خط و مشی مجاهدین در طیف نیروهای اپوزیسیون ایران ختم نمی شود و بعنوان یک خصیصه ذاتی و فرقه ای امری فراگیر است. و اگر تا دیروز لبه تیز تهمت ها و فحاشی های چاله میدانی رهبران مجاهدین دامنگیر آقای مارتین کوبلر نمانیده ویژه دبیر کل ملل متحد شده بود حال امروز هم مجاهدین پاچه مسئولین صلیب سرخ جهانی را گرفته اند تا ضمن معرفی آنها بعنوان عوامل و مزدوران رژیم جمهوری اسلامی از وظایف قانونی شان بازدارند. فرهنگ منحصربفردی که تنها و تنها خاص تشکیلات فرقه ای مجاهدین و نشات گرفته از ایدئولوژی حاکم بر رهبری مجاهدین است. هیچ نمونه مشابه آن یافت نمی شود.

2 - مجاهدین تلاش میکنند همچنانکه از متن درخواست هایشان نیز بر می آید با اعلام کمپ ترانزیت موقت بعنوان یک کمپ پناهندگی، این محل از کنترل دولت عراق خارج و تحت نظارت نیروهای ملل متحد قرار گیرد که تحقق این امر خواست عمیق مجاهدین است و باعث میشود یک قدم جدی در حفظ و حصارهای تشکیلاتی و تحت پرچم ملل متحد برداشته شود.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حفظ حقوق اولیه انسانی؟ آمریکائی های خوب - آمریکایی های بد

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، دوم می 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-آمریکائی%20های%20خوب%20-%20آمریکایی%20های%20بد%20/17793

 

در تاریخ پنجم اردیبهشت 1391 مقاله ای بنام "مشکلات آنها و مشکلات اینها" به قلم آقای دکتر منوچهر هزارخانی را در سایت " همبستگی ملی" وابسته به مجاهدین خواندم که از برخی جهات قابل توجه و ضمنا در خور پاسخگویی است.

ایشان که تلاش کرده اند با همان فرهنگ خاص مجاهدین که سالیان سال است به آن خو گرفته اند به بخش هایی از مصاحبه آقای هنری ووستر، مدیر دفتر ایران در وزارت خارجه آمریکا که در تاریخ 30/01/91 از صدای آمریکا پخش شد پاسخ بدهند. ولی آنچه در این پاسخگویی خیلی کم رنگ و یا اساسا از آن خبری نبود صداقت از یک سو و ناآگاهی به مسائل درون تشکیلاتی مجاهدین از سوی دیگر است و بنظر میرسد مشکلات پیری هم مزید بر علت شده است.

آقای هزارخانی در این مقاله به دو مورد از صحبت های آقای ووستر ایراد گرفته اند. اول اینکه چرا ایشان مجاهدین را یک جنبش اصطلاح طلب دموکراتیک نمی داند و بلافاصله این سوال را از ایشان مطرح کرده اند که "آیا حتما باید نماینده جنبش اصلاح طلب دموکراتیک بود تا به تروریسم متهم نشد ؟ "

البته آقای هزارخانی میتوانند همچنان منتظر پاسخ آقای ووستر در رابطه با سوالشان باشند ولی چرا آقای هزارخانی خودشان به این سوال پاسخ نمی دهند که آیا مجاهدین واقعا یک جنبش دموکراتیک و اصلاح طلب هستند ؟

ایشان که خیلی تلاش کرده اند موضوع را ساده سازی کنند، میگویند : " . . . مشکل متقابل مجاهدین با دولت آمریکا، آن طور که واقعیتهای روزمره نشان میدهند، اصلا به این پیچیدگی نیست . . . مشکل بی اعتنایی به لگدمال شدن حقوق اولیه انسانی، مثل حق زندگی، حق مالک بودن داراییهای خود و حق استفاده از آنها، . . . ـ چه نمایندة یک جنبش اصلاح طلب دموکراتیک باشند و چه نباشند ـ به رسمیت شناخته است . . . " .

نه خیر ، آقای هزارخانی مشکل خیلی پیچیده تر از تصورات ساده لوحانه شماست. هر دو طرف خوب می فهمند که به همدیگر چه میگویند مشکل اینجاست، بدلیل اینکه شما در حاشیه هستید توان درک حرفهای هیچکدام را هم ندارید. دعوای ما با شما و امثال شما هم که در حول و حوش مجاهدین زندگی می کنند نیز همین است.

مشکل در ده سال ارتباط تنگاتنک و بده بستان های غیر متعارف، خارج از چارچوب های اخلاقی و کاملا ضد ملی و ضد میهنی مجاهدین با ارتش و دولت وقت و فعلی آمریکاست که شما و امثال شماها از آن اطلاع ندارید.

حال با این توصیفات اگر آقای هزارخانی بازهم اینقدر به حقوق اولیه انسانی و حق زندگی، حق مالک بودن داراییهای خود . . . مجاهدین معتقد هستند آیا تابحال به این موضوع هم فکر کرده اند که در سه دهه گذشته رهبران مجاهدین چقدر به حق و حقوق اعضای خود پایبند بودند ؟ آیا تا بحال ایشان از خودشان سوال کرده اید که چرا زنان و مردانی که چندین و چند سال از بهترین سالهای عمرشان را با مجاهدین گذرانده اند و هزاران بار به استقبال مرگ رفته و حاضر بودند در هر لحظه شهید هم بشوند و البته خیلی هایشان هم شهید شدند ولی حق کوچکترین اعتراضی را نداشتنند ؟ و اگر هم اعتراض میکردند سر و کارشان با انواع و اقسام شکنجه های روحی و روانی و محاکمات غیر عادلانه که نهایتا به زندان ختم میشد، بود ؟ آیا آقای هزارخانی از خودشان در رابطه با مناسبات دورن تشکیلاتی مجاهدین سوال کرده اند و آیا تاکنون خواسته اند برای پی بردن به حقیقت درون تشکیلاتی مجاهدین حتی دقایقی را پای صحبت همین جداشدگان که تعداشان هم در حول و حوش ایشان کم نیست و براحتی برای ایشان قابل دسترسی است ، بنشینید ؟ تا بفهمند که رهبران مجاهدین خود بزرگترین نقض کننده حقوق اولیه انسانی در تشکیلات مجاهدین هستند ؟ و حال سوال از ایشان اینکه: آیا شما تابحال داستان جذب نیرو به شیوه کاریابی را شنیده اید ؟ و واقعا چقدر از این پدیده گوی در گوی مجاهدین سر در می آورید و به مناسبات فرقه ای و ساختارهای عقیدتی - تشکیلاتی و سیاسی آن واقفید ؟

آقای هزارخانی آیا شما میدانید کسانی که در درون تشکیلات مجاهدین زندانی بودند و یا کسانی که دست به خودکشی زدند و یا زیر شکنجه جان باختند تنها جرمشان این بود که میگفتند دیگر نمی خواهیم نزد مجاهدین بمانیم ؟ و آیا جای درنگ و تامل ندارد که لختی را به این موضوع بیندیشید ؛ کسانی که بعنوان هوادار و یا عضو مجاهدین که تا دیروز در زندانهای رژیم ایران بسر میبردند حال باید در قرارگاه اشرف یا مجددا سر از زندان مجاهدین در آورده و شکنجه شوند و یا خود به شکنجه گر دیگری تبدیل شوند. این محصول کدام ایدئولوژی است که این چنین روح و روان انسانها را اسیر کرده و آنها را در راستای اهداف فرقه ای شان بکار میگیرد ؟

آیا این حقوق اولیه انسانی نیست کسانی را که مجاهدین به دروغ متهم به خیانت میکردند باید از حق یک محاکمه عادلانه برخوردار میبودند ولی متاسفانه هرگز فرصت دفاع از خود را پیدا نکردند ؟ و چه کسانی که در خلوت و سکوت خود و تحت انواع شکنجه های روحی و روانی جان نباختند ؟ و حال چگونه است که شما به این همه ظلم و جنایت درون تشکیلاتی مجاهدین چشم هایتان را می بندید ؟ واقعا به کدامین دلیل و منطق ؟

و اما مورد دوم؛ جای بسی تاسف است که شما در مقاله تان از ژنرالها و سیاسیون کهنه کار و بازنشسته فعلی و دولتمردان پیشین آمریکا بعنوان کسانی که " . . . جهت طلب عدالت برای مجاهدین . . . " فعالیت میکنند نام میبرید. البته آقای هزارخانی به عمد چشمش را روی این موضوع که اگر تعدادی آمریکایی "خوب و با وجدان" پیدا شده اند " . . . که با اقدام شجاعانه شان . . . " از مجاهدین حمایت میکنند بخاطر پولهای هنگفتی که آنها در این تجارت سودآور از مجاهدین نصیب شان میشود نیست بلکه بخاطر این است که آنها " . . . از آرمانهای اصیلی دفاع می کنند که . . . جزء ذاتی فرهنگشان است . . . از این روست که از ته دل فریاد می زنند ننگ بر ما که نقض عهد کردیم و به تعهداتمان پاسخ ندادیم . . . ". ؟ !

آقای هزارخانی در مقاله شان از این هم پای را فراتر گذاشته و تلاش کرده اند از زحمات حامیان مجاهدین از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه یکجا تشکر و قدردانی کنند . وی میگوید : . . . این فریاد اعتراض "دوحزبی" هم، که طنینش در واشنگتن، "تجار محترم" همان دو حزب را به وحشت انداخته است ، نوعی "صدای آمریکا"ست . . . آمریکای آرمانخواه و طالب آزادی . . . ". عجب ؟ !

بنظر میرسد آقای هزارخانی در مقاله شان خیلی عجله داشتند ، خرابکاریهای مشمئز کننده و ضد ملی مجاهدین را طوری بسته بندی کنند که بوی گندش بیشتر از این عالمگیر نشود ، به همین دلیل مجبور میشوند آمریکائیان را به دو دسته ی آمریکائیان "خوب و شجاع" و آمریکائیان "بد " و یا بقول ایشان "تجار محترم " تقسیم کنند تا شاید بتواند بنوعی افتضاحات مجاهدین را در یک دهه ارتباط ننگ آور هم با ارتش و هم با دولت آمریکا را توجیه و لاپوشانی کند.

نتیجه اینکه با اینگونه توجیهات و رفع و رجوع کردنهای کودکانه ، هرگز نمی تواند افکار عمومی و مردم ایران را از اقدامات ضد ملی و ضد میهنی مجاهدین تنها به بهانه مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی ایران منحرف کند. چرا که مردم ایران آنقدر هوشیارند که بتوانند سره را از ناسره تشخیص داده و از چاله به چاه نیفتند.

حرف آخر اینکه مجاهدین باید به سه دهه ؛ خیانت به آرمانها ، همکاری با دشمن مردم ایران و خدمت تمام عیار اطلاعاتی ، عملیاتی و سیاسی به صدام و سایر حاکمیت های منطقه ، به آمریکا و سایر کشورهای اروپایی و بالاتر از همه به سرکوب وحشیانه درون تشکیلاتی و حاکم کردن مناسبات فرقه ای پاسخ دهند

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بهانه ها و مانع تراشی های مجاهدین در آستانه انتقال گروه پنجم

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، سی ام آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-بهانه%20ها%20و%20مانع%20
تراشی%20های%20مجاهدین%20در%20آستانه%20انتقال%20گروه%20پنجم/17786

 

سازمان مجاهدین در روز ۲ اردیبهشت برابر با 21 آوریل 2012 طی نامه ای به مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا در امور اشرف، و نماینده ویژه دبیرکل، خواستار "حداقل نیازمندیهای لازم" در شش ماده برای رفتن گروههای بعدی از اشرف به لیبرتی شدند که همچنان در دستگاه فریب و با هدف پیش برد اهداف فرقه گرایانه این گروه تنظیم شده بود .

ولی پاسخ های منطقی و صرفا از موضع انسانی ایندو مشاور و نماینده ، آب پاکی بر تمامی ترفند های فریبکارانه سازمان مجاهدین ریخت و بار دیگر نقشه های مجاهدین را که در راستای حفظ حصارهای تشکیلاتی در لیبرتی و نگه داشتن جا پایی در قرارگاه اشرف بود را ناکام گذاشت.

مشاور ویژه آمریکا در امور اشرف که بخوبی با فریبکاری مجاهدین آشنایی دارد به سران مجاهدین اعلام کرد: " . . . حرکت پنجمین گروه از اشرف به لیبرتی بطور منظم و صلح آمیز صورت بگیرد . . . چرا که این پیشرفت به ما اجازه میدهد بر روی سایر موضوعات بویژه انتقال ساکنان لیبرتی به کشورهای ثالث متمرکز شویم و این دقیقا همان راه حل بادوامی است که ما بدنبال آن هستیم . . . "

اکنون بیش از یک هفته است که از این توصیه و رهنمود کاملا انسانی میگذرد. ولی رهبران مجاهدین همچنان دنبال جنجال آفرینی و اختلال در روند انتقال و تغییر مسیر تحولات به سمت خواسته های نامشروع و ضد انسانی خود بوده و آینده تیره و تاری که در انتظار ساکنان کمپ قرار دارد شاید آخرین دغدغه مجاهدین هم نباشد.

باید علت این همه اختلاف فاز و جهت گیری 180 درجه ای در مواضع سران مجاهدین و مجامع بین المللی را در این امر جستجو کرد که تمامی اعتبار و پرستیژ ایدئولوژیک- تشکیلاتی و سیاسی مجاهدین با سرنوشت 3400 تن سکنه کمپ موقت ترانزیت و قرارگاه اشرف گره خورده است. بنحویکه هر عضوی که در شرایط فعلی از مجاهدین جدا میشود ضربه ای مستقیم و در خور توجه به اعتبار خود ساخته رهبری این سازمان در موضوعات فوق الذکر است. به همین دلیل است که تمامی بهانه جویهای مجاهدین تنها با هدف طولانی کردن روند انتقال گروههای بعدی از یک سو و کسب امتیازات بیشتر در کمپ موقت ترانزیت از سوی دیگر طراحی شده و تمامی ندارد. و این در حالی است که پیشتر از این، هم مشاور وزارت امور خارجه آمریکا آقای دانیل فراید در امور اشرف ، و هم آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد بالاتفاق، وضعیت کمپ موقت ترانزیت را به لحاظ استانداردهای بشردوستانه مورد تائید قرار داده بودند.

مجاهدین در راستای جوسازیهای هدفمند و برنامه ریزی شده خود در حالیکه تنها سه روز از پاسخ مشاور ویژه آمریکا و آقای مارتین کوبلر به درخواست مجاهدین نگذشته بود بار دیگر دستگاه تبلیغاتی خود را روی موضوعات انسانی با هدف تاثیر گذاری بر طرف حسابهای خود کوک کردند.

در همین رابطه مجاهدین که به بیماری مزمن صدور اطلاعیه هم دچار شده اند در پنجم اردیبهشت در اطلاعیه شماره 25 خود اعلام کردند: " . . . در این شرایط طاقت فرسا، جابه‌جایی اجباری پنجمین گروه از اشرف به لیبرتی, وضعیت را بحرانی تر و غیر قابل‌تحمل‌تر خواهد کرد . . . "

مجاهدین همچنین در همین روز با صدور اطلاعیه شماره 26 خود اعلام کرد: " . . . همزمان با استقرار زرهپوشها در کمپ لیبرتی، نیروهای عراقی تی والهای اطراف بنگالها را جمع می کنند . . . ساکنان پیشنهاد کردند اگر نیروهای عراقی می خواهند این تی والها را بفروشند، حاضرند قیمت آن را بپردازند تا بنگالهای سست و فرسوده بیش از این بی‌حفاظ نشوند . . . ".

در روز 7 اردیبهشت هم مجاهدین اعلام کردند: " . . . خودروی نیروهای عراقی با یک جراثقال برای برداشتن دیوارهای سیمانی، . . . به‌ طور غیر مجاز وارد قسمت مسکونی شده بود و به همین خاطر مورد اعتراض ساکنان قرار گرفت . . . "

در روز نهم اردیبهشت نیز مجاهدین اعلام کردند: " . . . نیروهای عراقی از ورود کارگران برای انجام کارهای تعمیراتی در سرویسهای بهداشتی جلوگیری می‌کند . . . دولت عراق سه روز است از ورود تعداد محدودی نهال برای کاشتن در فضای خشک لیبرتی که توسط ساکنان خریده شده ،جلوگیری می‌کند . . . ".

در یک کلام آنچه که فصل مشترک تمامی اطلاعیه های مجاهدین است اینکه تمامی شرایط بوجود آمده در کمپ موقت ترانزیت بنحوی مانع از شکل گیری مجدد حصارهای تشکیلاتی مجاهدین میشود که بزرگترین فاجعه برای سران مجاهدین است. چرا که در روند خود باعث خواهد شد که تعداد بیشتری از ساکنان از تشکیلات مجاهدین اعلام جدایی کنند.

نتیجه اینکه باید در شرایط فعلی و به هر طریق ممکن این آگاهی را به ساکنان کمپ موقت پناهندگی داد که اگر آنها تا دیروز از این ترس و وحشت داشتند که اگر از مجاهدین جدا شوند هیچ گونه پشتیبان حقوقی در بیرون از اشرف و عراق نخواهند داشت و اگر تا دیروز کسانی که از مجاهدین جدا میشدند بخاطر گرفتن پاس پناهندگی مجبور بودند در لفظ و کلام هم شده با مجاهدین همراه شوند تا کیس پناهندگی آنها حول عضو و یا هوادار مجاهدین بودن نوشته شود، حال وضعیت طوری تغییر یافته است که هرکس به میزانی که از بودن در تشکیلات مجاهدین و گذشته خود تبری جوید شاید راهی در مسیر پر پیچ و خم پناهندگی برایشان باز شود و این حاصل تغییر شرایط منطقه ای و بین المللی در راستای افشای ماهیت تروریستی و بغایت فرقه ای و همچنین عملکرد مجاهدین طی سالیان گذشته است.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ساکنان کمپ موقت ترانزیت و گزینه های پیش رو

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، بیست و دوم آوریل 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-ساکنان%20کمپ%
20موقت%20ترانزیت%20و%20گزینه%20های%20پیش%20رو/17768


مجاهدین در حالی برای انتقال گروه پنجم از ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت آماده میشوند که علیرغم تلاش های مستمر و پیگیر نماینده ویژه دبیرکل، آقای مارتین کوبلر هنوز هیچ کشوری حاضر به پذیرش حتی یک نفر هم از ساکنان کمپ موقت ترانزیت به کشورهای متبوعشان نشده است و آینده آنها همچنان در حاله ای از ابهام قرار دارد.

بعنوان پیشینه بحث باید گفت: آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق روز چهارشنبه دوم فروردین 91 برابر با ۲۱ مارس ۲۰۱۲ در جلسه‌ای در مقر پارلمان اروپا در بروکسل (پایتخت بلژیک) روند کار جابجایی ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت را طبق توافقات بعمل آمده در سه مرحله اعلام کرد:

1- مرحله اول انتقال افراد از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی که باید تا آخر ماه آوریل 2012 صورت بگیرد.

2- مرحله دوم ، مرحله گرفتن در خواست پناهندگی از افراد توسط سازمان ملل می باشد. اینکار در محلی دریک کیلومتری خارج از لیبرتی و بدور از کنترل سازمان و کاملا آزاد انجام میگیرد. افراد می تواتند در آنجا راحت در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند.

3- و بالاخره در مرحله سوم انتقال به کشورهای ثالث مدنظر هست.

آقای مارتین کوبلر طی دو مرحله فراخوان؛ یکی در اجلاس مشترک کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و یونامی و کشورهای ثالث که در 23 مارس در ژنو برگزار شد، و دیگری در 10 آوریل 2012 در اجلاس شورای امنیت ملل متحد، از کشورهای عضو خواست تا ساکنان قرارگاه اشرف را در کشورهایشان بپذیرند ولی تاکنون هیچ کشوری در این زمینه تعهدی نپذیرفته است. همچنین در تاریخ 16 آوریل 2012 برابر با 28/01/1391 مارتین کوبلر در گفتگو با فارین پالیسی گفت: " برداشت من این است که ساکنان اشرف با این واقعیت کنار آمده اند که همگی باید به کمپ لیبرتی بروند، و این که جایی در عراق ندارند و باید این کشور را ترک کنند."

تلویزیون صدای آمریکا نیز در تاریخ 29/01/1391 اعلام کرد: آمریکا و سازمان ملل برای انتقال ساکنان اردوگاه اشرف دچار مشکل شده اند، زیرا هیچ کشوری اعضای مجاهدین خلق را نمی پذیرد.

بنابراین و با توجه به آنچه که فوقا گفته شد در وضعیت فعلی سوالات فراوانی در پیش روی هر کسی که موضوع انتقال مجاهدین از قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت دنبال میکند وجود دارد :

آینده مجاهدین در کمپ موقت ترانزیت چه میشود ؟ چه راه کار عملی برای حل و فصل اسکان مجاهدین وجود دارد ؟ رهبران مجاهدین چه طرح و برنامه ای را همراه با حامیان سیاسی شان میخواهند پیش ببرند ؟ آیا طرح سازمان ملل متحد در انتقال آنها به کشورهای ثالث چشم اندازی دارد ؟ واقعا طرح نهایی دولت آمریکا برای اسکان مجاهدین چیست ؟ آیا دولت عراق طولانی تر شدن حضور مجاهدین در خاک خود را خواهد پذیرفت ؟ در صورتیکه کشورهای ثالث مجاهدین را نپذیرند آیا جمهوری اسلامی آنها را خواهند پذیرفت ؟ با چه شرایطی ؟ و انبوه سوالات دیگر که هنوز پاسخ روشنی برای تک تک آنها وجود ندارد.

بنابراین با توجه به آنچه که فوقا گفته شد و بعد از گذشت چهار ماه از شروع پروسه انتقال و تلاش های سازمان ملل متحد و کمیساریای عالی پناهندگان بنظر میرسد در بن بستی که فرا روی ساکنان کمپ موقت ترانزیت قرار دارد، بهترین گزینه همچنان ایران است. گزینه منحصربفردی که بیشتر از هر زمان و هر جای دیگری میتواند آرزوی دیرینه تک تک کسانی که میخواهند از سازمان و مناسبات فرقه ای آن رهایی یافته و به زندگی و البته در کنار خانواده هایشان باز گردند را فراهم کند. به همین دلیل هم هست که این گزینه از جمله انتخاب هایی است که روی میز ملل متحد هم قرار دارد.

در همین رابطه در تاریخ 30/01/1391 صدای آمریکا میگوید : ". . . دولت عراق بطور رسمی گفته است که این افراد باید از آنکشور خارج شوند. نماینده سازمان ملل در عراق هشدار داد که اگر کشورهای دیگر این افراد را نپذیرند یک راه باقی میماند (و آنهم ) بازگرداندن آنها به ایران است . . . ".

پس طبیعی است مجاهدین از اینکه نهایتا گزینه رفتن به ایران بر سایر گزینه ها پیشی بگیرد دائم در ترس و وحشت بسر ببرند.

بنابراین با حضور کامل ساکنان قرارگاه اشرف در کمپ موقت ترانزیت و با پایان یافتن فرایند انتقال، شرایطی فراهم خواهد شد که ساکنان آن در کمترین قید و بند و حصارهای تشکیلاتی قرار خواهند گرفت و ضمن فراهم شدن ارتباط آنها با خانواده هایشان ، نهایتا آنها فرصت مناسب برای تصمیم درست را بدست خواهند آورد که خروجی آن نیز با توجه به بسته شدن مسیر کشورهای ثالث سرازیر شدن تعداد بیشتری از ساکنان کمپ بسوی ایران خواهد بود و البته تحقق این امر تحرک بیشتر دولت جمهوری اسلامی ایران؛ هم در زمینه فعالیت های دیپلماتیک ، و هم در زمنیه اجرایی و حضور فعال در متن تحولات را می طلبد.

در این میان آنچه که باید بخوبی مدیریت شود طرح جذب مجاهدین از طریق اعتمادسازی دولت ایران در سازمان ملل متحد و در ارتباط با کمیساریای عالی پناهندگان و صلیب سرخ جهانی است تا بتواند این واقعیت را که ایران تنها و مناسب ترین گزینه است که میتواند بدلیل دارا بودن برخی ویژگیهای بی بدیل یعنی وجود خانواده بعنوان منبع عاطفه و پشتیبانی قابل اعتماد از ساکنان کمپ، آنها را در گذار از یک زندگی فرقه ای به یک زندگی متعارف یاری کند.

از سوی دیگر مجاهدین نیز با تمام ظرفیت تشکیلاتی شان در صدد پیشبرد خط و خطوطی هستند که نهایتا خواست رهبران مجاهدین را تامین میکند و البته در نوک این فعالیت ها هم حامیان سیاسی مجاهدین بویژه در کشور آمریکا قرار دارد که با تمامی امکانات مالی و ظرفیت تشکیلاتی مجاهدین پشتیبانی و همراهی میشود.

حضور دراز مدت مجاهدین در کمپ موقت ترانزیت یکی از طرحهای مد نظر مجاهدین است و اگر صحبت های آقای رجوی در کال کنفرانس صوتی 27 اسفند 1390 را مبنای حرکت بعدی مجاهدین قرار داده و روی آن بیشتر تعمق کنیم میتوانیم بوضوح به اهداف مرحله بندی شده مجاهدین پی ببریم.

رجوی در این نشست و در بخشی از صحبت هایش میگوید: " . . . در ماده دوم میگوید اینجا یک مکان ترانزیت موقته البته باید میگفت که (عراق)موافقت نکرده بگوید که بالاخره جنس و سنخش چیست ؟ آیا یک کمپ پناهندگی پناهجویی هست یا نیست ؟ اما سازمان ملل بیشتر از این در رابطه با دولت عراق زورش نرسیده ولی افزوده است که، به درخواست خودمان افزوده است که در این مکان ترانزیت موقت همان پروسه تعیین استاتوی پناهندگی که باید صورت بگیره که 6 الی 7 ماه حکومت عراق مانع شد که در اشرف صورت بگیره. با این هدف که ساکنان کمپ آزادی نهایتا عراق را ترک کنند. ما که از اول گفتیم چرا نهایتا، همین امروز ، همین ماه ، و تاکید بر اینکه در این ماده سازمان ملل طبق یاداشت تفاهمی که با دولت عراق امضا کرده 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته تا زمان استقرار در کشورهای ثالث نظارت خواهد کرد . . . "

بنابراین همچنانکه می بینید رجوی هم ناراحتی خود را از اینکه این محل بعنوان یک کمپ موقت ترانزیت است و نه یک کمپ پناهندگی پنهان نمی کند و تلاش میکند تا ملل متحد این محل را بعنوان یک کمپ پناهندگی به رسمیت بشناسد که در این صورت خیلی از چیزها فرق خواهد کرد و به پیشبرد اهداف مجاهدین در اجرای طرح درازمدت راه خواهد برد.

رجوی در بخش های دیگری از صحبت هایش میگوید: ما مرحله به مرحله پیش می رویم در هر مرحله خواسته های خودمان را مطرح می کنیم . یا یکجا همه ما را به کشورهای ثالث ببرید ( همان طرح کوتاه مدت که نهایتا مجاهدین 18 ماه را برای آن در نظر گرفته اند)و یا اگر قرار است حضور ما در عراق طولانی باشد باید کمپ موقت ترانزیت دیگر کمپ موقت نباشد. باید آنجا را مثل هر کمپ پناهندگی دیگری به رسمیت بشناسید تا ما هم امکان ساخت و ساز را در آن داشته باشیم یعنی تبدیل کردن کمپ موقت ترانزیت به اشرفی دیگر (و این یعنی تحقق راه کار دوم و طرح دراز مدت - ماندن در عراق و ساختن اشرفی دیگر.)

حال بد نیست پیشبرد این خط را از زبان سیاست مدار بازنشسته و کهنه کار آمریکایی آقای ادوارد رندل فرماندار وقت پنسیلوانیا در کنفرانس واشینگتن و بمناسبت گرامیداشت کشته های مجاهدین در 19 فروردین سال 90 ، بشنویم.

ایشان در بخشی از صحبت هایش که سناریوی تنظیم شده توسط مجاهدین را روخوانی میکرد، میگوید: ". . . پروسه کمیساریای پناهندگی ملل متحد با سرعت یک مصاحبه کامل در روز پیش میرود. اگر اینرا حساب کنیم هشت تا نه سال برای همه ۳۴۰۰ ساکن طول میکشد تا به کشورهای دیگر جابجا شوند. هشت تا نه سال. آیا ایالات متحده این قدرت را ندارد که به کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل برود و بگوید، نه نه، روزی شش عدد. اگر ما شش مصاحبه در روز کنیم همه در عرض ۱۸ ماه رفته اند. شاید این بتواند بعنوان یک کمپ ترانزیت قابل بررسی باشد . . . ".

تا اینجای قضیه و حضور 18 ماهه در کمپ موقت ترانزیت ایده آل ترین شکل کار است که مجاهدین برای حضور موقت خود در کمپ موقت ترانزیت آنرا برای خودشان مطلوب دانسته و به آن رضایت میدهند و این به معنی اجرای طرح کوتاه مدت مجاهدین برای خروج از عراق است.

وی در ادامه صحبت هایش میگوید: ". . . ولی اگر ما کاری در این زمینه نکنیم)حدالاقل) بگذارید این کمپ را با استانداردهای یک کمپ پناهندگی بسازیم و بگذارید پناهندگان کمپ لیبرتی تحرک داشته باشند، مثل هر کمپ پناهندگی دیگری، یا این، یا هیچ چیز، مگر نه ؟ . . . " و این یعنی ساختن اشرفی دیگر ولی در ابعاد کوچکتر که در واقع طرح دراز مدت مجاهدین تلقی میشود.

نتیجه اینکه تأکید ایشان روی زمان هشت یا نه ساله، پروسه نهایی انتقال اعضای سازمان به کشورهای ثالث است و این در حالی میتواند محقق شود که دیگر لیبرتی نه بعنوان یک کمپ موقت ترانزیت بلکه بعنوان یک کمپ پناهندگی که هم از سوی ملل متحد و هم از سوی آمریکا به رسمیت شناخته شده است ، مورد تائید قرار گیرد و حتما در گام بعدی هم مجاهدین تلاش خواهند کرد آنرا به کمک ملل متحد و ایالات متحده به دولت عراق تحمیل کنند.

بنابراین در چنین شرایطی است که مجاهدین میتوانند به طرح "تامین اطمینانهای حداقل" که در قالب طرح درازمدت پیش برده میشود برسند، در آن ساخت و ساز کنند.

پیشبرد خط و خطوط مجاهدین در قالب هر دو طرح تنها به کنفرانس هایی که مجاهدین مسئول برگزاری آن هستند ختم نمی‌شود. حامیان مجاهدین هر کجا که فرصتی دست بدهد تلاش میکنند طرحهای مجاهدین را در اشکال گوناگون باز تکرار کرده و آنها را به همه طرف حسابهایشان تحمیل کنند.

در همین رابطه در تاریخ 30 فروردین 91 برابر با 18 آوریل 2012 در کنگره آمریکا در کمیته خارجی - زیر کمیته ضد تروریسم تحت عنوان : استماع مقام ارشد وزارت خارجه، برخی از حامیان مجاهدین سوالاتی را از آقای دانیل بنجامین، هماهنگ کننده ضد تروریسم وزارت خارجه آمریکا مطرح کردند که در خور توجه است. در بخشی از این سوالات که توسط قاضی تدپو از اعضای ارشد کنگره آمریکا مطرح شد آمده است: " . . . عراق نمیخواهد کمپ لیبرتی یک کمپ دائم برای اعضای سازمان مجاهدین باشد . . . افراد سازمان مجاهدین که ناگزیر از ترک خانه خودشان در اشرف شده اند نمیخواهند در کمپ لیبرتی برای مدت طولانی باقی بمانند و من فکر می کنم که آمریکا هم نمیخواهد آنها برای مدت طولانی در آنجا باقی بمانند . . . مشکلی که ما داریم این است که هیچ نشانه ای از انتقال افراد سازمان مجاهدین به جایی بعنوان پناهنده سیاسی نداریم. در مورد 1600 نفری که در کمپ هستند، چهار ماه بعد از شروع پروسه انتقال، هیچکس، حتی یک نفر هم در کشور ثالث مستقر نشده و حتی بعنوان پناهنده سیاسی اعلام نشده است. تا وقتیکه افراد در کشور ثالث مستقر نشده اند چرا ساکنان اشرف باید این جا را به عنوان محل موقت در نظر بگیرند ؟ . . . "

از سوی دیگر در تاریخ 30/01/1391 نیز صدای آمریکا گفت : " . . . . )آقای کوبلر ) تأکید می کند که اگر کار به آنجا بکشد (یعنی هیچ کشوری حاضر نشود مجاهدین را بپذیرند) ، راه حلی پیدا خواهند کرد. کما اینکه آقای کوبلر هفته پیش در واشنگتن بود با معاون خانم کلینتون و دیگر مقامات آمریکایی در کلیات در مورد جابجایی این افراد، رایزنی کردند.

بنابراین اینکه سازمان ملل و دولت آمریکا چه راه کاری را در آینده پیش روی مجاهدین قرار خواهند داد هنوز چیزی مشخص نیست ولی آنچه مسلم است اینکه با توجه به قاطعیت دولت عراق در اخراج مجاهدین از خاک این کشور مجاهدین دیگر در عراق آینده ای ندارند.

حال اگر بخواهیم پارامتر مهم دیگری مثل مذاکرات موفق هسته ای بین ایران و کشورهای 5 بعلاوه یک در تاریخ 26 فروردین را نیز در این فرایند دخالت دهیم و به صحبت های آقای «هنری ووستر» ، مدیر دفتر امور ایران در وزارت خارجه آمریکا در تاریخ 30/01/91 از صدای آمریکا مبنی بر اینکه " . . . دولت آمریکا میگوید قصد براندازی رژیم ایران را ندارد و هنوز تصمیمی در مورد حذف مجاهدین از لیست گروههای تروریستی نگرفته و معلوم هم نیست چه زمانی چنین تصمیمی گرفته شود و اگر هم نهایتاً گروه را از لیست خارج کنند، مجاهدین جایگزین دموکراتیکی نیستند . . . " توجه کنیم ، شاید بازهم به این راه کار که مناسب ترین گزینه برای انتقال ساکنان کمپ موقت ترانزیت بجای آواره شدن در بیابانهای عراق و یا هر جای دیگری، ایران است، برسیم.
ضمن اینکه تجربه خوبی هم در گذشته بین ایران و صلیب سرخ جهانی برای انتقال بخش عمده کسانیکه از مجاهدین جدا شده و در «تیف» و تحت نظر نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف مستقر بودند وجود دارد.

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد