_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

مریم سنجابی عضو شورای رهبری مجاهدین خلق در گفتگو با فارس: افرادی که قصد جدایی از فرقه رجوی داشتند را با سیانور می کشتند

 

 

 

خبرگزاری فارس، نهم ژوئن 2012
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910318000434

خبرگزاری فارس: افرادی که قصد جدایی از فرقه رجوی داشتند را با سیانور می‌کشتند


● گزارش تصويري مرتبط

 

خبرگزاری فارس: در سال 82 چند نفر رسماً و علناً اعلام کردند که قصد جدایی از سازمان را دارند که به دستور رجوی با قرص سیانور کشته شدند، اما اعلام بیرونی کردند که آنها در بمباران کشته شده‌اند، پرونده‌های آنها دست من بود.

به گزارش خبرگزاری فارس، مریم سنجابی عضو شورای رهبری سازمان منافقین مدتی است که از این سازمان جدا شده است. وی با بیان خاطرات تلخ خود طی 25 سال حضور در کمپ اشرف و برخورد نزدیک با سران فرقه، به تغییر ماهیت این سازمان طی سالیان دراز پرداخته که در آن تنها یک فرد به نام مسعود رجوی بر تمام شئون سازمان مسلط شده و آن را هر طور که می‌خواست هدایت می‌کرد بدون آنکه به اصول اولیه شکل گیری سازمان توجهی داشته باشد که مهمترین آنها ارتباط گسترده با آمریکا است که زمانی تحت عنوان استکبار از آن یاد می‌شد. شرایط کمپ اشرف، نحوه جذب نیروها در سازمان، بازداشت‌های گسترده در دهه 70 و همکاری با سازمان سیا در دوران حضور آمریکا در عراق از جمله موضوعاتی است که این عضو سابق شورای رهبری سازمان منافقین به آن اشاره کرد که مشروح آن از نظر خوانندگان می‌گذرد.

فارس: نحوه ورود شما به سازمان چگونه بود؟

سنجابی: من از فاز سیاسی هوادار سازمان بودم و با تبلیغاتی که صورت می‌گرفت در دوران دبیرستان و به وسیله برادرم در 15 سالگی جذب سازمان شدم. در سال 63 از سازمان جدا شدم اما مجدداً سال 65 در عراق به سازمان پیوستم.

فارس: در سازمان چه فعالیت‌هایی داشتید؟

سنجابی: مانند هر فرد تازه وارد به سازمان، چند سال اول را در بخش نظامی آموزش دیدم، حدود 15 سال در قسمت اداری و پرسنلی بودم و اطلاعات و آمار و ارقام پرسنلی دست من بود، چند سال در اطلاعات بودم و چند سال هم در قسمت‌های اداری و پشتیبانی مشغول بودم.

فارس: چه زمانی عضو شورا شدید؟

سنجابی: سال 80 عضو شورای رهبری شدم که البته 6 سال پیش از آن یعنی در سال 74 عضو شورای ملی مقاومت بودم که تشکیل شده از گروه‌های مختلف بود اما تصمیم گیری در سازمان تنها مربوط مسعود رجوی است .

فارس: شورای رهبری چه فعالیت‌ها و مسئولیت‌هایی دارد؟

سنجابی:‌ تقریباً هیچ. رهبر سازمان حتی یک جلسه کاری و تصمیم گیری با اعضای شورای رهبری نمی‌گذاشت،‌ چرا که سازمان فرقه‌ای اداره می گردید این شورا فقط یک اسم و برای تبلیغات بیرونی بود که مثلاً سازمان دمکراتیک اداره و به زنان احترام ویژه گذاشته می‌شود و آنها در تصمیم گیریهای سازمان نقش فعال دارند. رجوی اعلام می‌کرد که ما 600 نفر عضو شورای رهبری داریم که همین عدد نشانگر باطل بودن این شورا بود، زیرا به طور کلی 900 زن در سازمان حضور داشتند که 600 نفر آنها در شورا بودند. تصمیم گیری در لایه های مختلف در سازمان محدود به حدود 20 نفر است و به طور خاص تصمیم گیری اصلی و نهایی سازمان غیر از رجوی فرد دیگری نیست. هر فردی در سازمان بر خلاف سخنان رجوی سخنی یا تفکری داشت در مقابل جمع تخریب و تحقیر می‌شد. حتی مریم رجوی هم در اداره سازمان تصمیم گیرنده نیست و همه تصمیمات به مسعود ختم می‌شود.

با آغاز انقلاب ایدئولوژیکی در سازمان، رجوی اعلام کرد که مریم رجوی مسئول اول سازمان است و من هم به عنوان رهبر عقیدتی طرح‌های خود را به او ارائه می‌دهم. در صورتیکه هیچگاه این موضوع محقق نشد و هر سال قدرت تصمیم گیری مسعود با رویکردی که در پیش گرفته بود افزایش یافت و افرادی که هم دوره رجوی بودند به تدریج به حاشیه رانده شدند.

مهدی افتخاری یکی از آنها بود که خلع درجه شد و به یک عضو عادی تبدیل شد، و همین اواخر در وضعیتی بسیار بد مرد و یا محمد حیاتی که الان مانند یک عضو عادی ایزوله و ادامه حیات اجباری می‌دهد.

مسعود به طور پیچیده و گام به گام همه مردها که به نوعی با اختلاف نظر پیدا کرده بودند را از شورای رهبری کنار گذاشت در حالیکه تعدادی از آنها با وی هم دوره بودند و اکنون بالاجبار مشغول کارهای عادی و حاشیه‌ای هستند.

تحقیر اعتراض کنندگان به تصمیمات رجوی در جمع‌های چند صد نفری

فارس: افراد اعتراضی به این موضوع نداشتند؟

سنجابی:‌ اعتراض داشتند و به دلیل همین اعتراضات به حاشیه رانده شده و در جمع‌های چند صد نفری مورد مواخذه و تحقیر قرار می‌گرفتند.

فارس:‌ چه شد که تصمیم به خروج گرفتید؟

سنجابی:‌ از سال 57 و 58 که با سازمان آشنا شدم از روی علاقه و این احساس که سازمان آزادی خواهی، ایجاد جامعه بی طبقه توحیدی و صداقت را آرمان خود قرار داده بود، اما باید اعتراف کنم در این سال‌ها چیزی از این آرمانها باقی نمانده بود.

تمام افراد از اولیه‌ترین حقوق انسانی محروم بودند. کسی اجازه تماس با خانواده نداشت، انجام تماس تلفنی و ارتباط با بستگان و استفاده از کانال‌های ماهواره‌ای و تلویزیونی کاملاً ممنوع بود. افراد اجازه داشتند سالی یکبار در مراسم عید و تحت کنترلهای شدید با اقوام درجه یک خود ملاقات کنند، افراد زیادی بودند که سال‌ها با هیچیک از اقوام خود دیداری نداشتند و تنها زمان فوت یکی از افراد خانواده اجازه داشتند تماس بگیرند. هر کس در خواست تماس با خانواده‌اش را داشت، تحقیر می‌شد. ازدواج ممنوع بود و افراد متاهل پس از سال 68 از هم جدا شدند. بچه‌ها را از خانواده‌ها جدا کردند و به خارج فرستادند که بسیاری از بچه‌ها در این بین گم شدند.

در سال 70 حدود 820 بچه از 2 هفته تا 4 ساله به خارج فرستاده شدند. این کودکان را بین خانواده‌های هوادار‌ و هر کس که آنها را می‌پذیرفت تقسیم کردند، حتی به انجمن‌های خیریه سپرده می‌شدند. تعدادی را که قبول نکرده بودند در کمپینی نگهداری می‌کردند که پس از آنکه بزرگ شدند برای کار به اشرف بازگردانده شوند. بسیاری از آنها در هنگام بازگشت به کمپ اشرف و آغاز فعالیت‌های نظامی زیر 16 سال بودند. یکی از ادعاهای رجوی این است که چرا بچه‌های زیر 18 سال را وارد ارتش می‌‌کنند، اما باید گفت بسیاری از بچه‌هایی که از اروپا به اشرف بازگردانده شده و سلاح به آنها دادند زیر 18 سال بودند.

آنها جزو بی اعتماد ترین و ریزشی ترین نفرات سازمان بودند و به اجبار آنجا بودند، اما به دلیل اینکه خانواده‌ای نداشتند و پدر و مادرشان در اشرف بودند مانند محکومان در این کمپ زندگی می‌کردند. از آنجا که در پرسنلی فعالیت می‌کردم از بسیاری از مسائل دورنی سازمان آگاهی داشتم.

وقتی شورای رهبری تشکیل شد اولین چیزی که به هر عضو اعلام شد این بود که اجازه خروج از سازمان را ندارند و هر کس خارج شود حکمش مرگ است و باید با قرص سیانور خودکشی کند.

کشتن افرادی که قصد جدایی داشتند با سیانور و اعلام شهادت آنها

در سال 82 مینو فتحعلی و مهری موسوی رسماً و علناً اعلام کردند که قصد جدایی دارند و با دستور رجوی با قرص سیانور کشته شدند اما اعلام بیرونی کردند که آنها در بمباران کشته شده‌اند، پرونده‌های آنها پیش من بود.

سال 73 شاهد زندان‌های درونی سازمان بودم و خودم در آن سال زندانی شدم.

خروج از سازمان تنها در سال 65 تا 72 آزاد بود، اما از آنجا که سازمان به صورت فرقه‌ای اداره می شود از آن سال تاکنون اجازه خروج به هیچ فردی داده نشده است. از سال 72 تا 81 که صدام سقوط کرد رسماً ابلاغ شد هر کس قصد خروج دارد باید یکسال در مکان‌هایی خاصی مانند بازداشتگاه نگهداری‌ و پس از آن به ابوغریب منتقل می‌شد.

علی قشقاوی چند سال در ابوغریب بود و سلطانی نیز 7 سال در بازداشتگاه‌های اشرف بسر برد.

نفراتی داشتیم که تا مرز ایران آمدند اما به وسیله استخبارات عراق دستگیر و به اشرف بازگردانده شدند. سال 73 مقامات سازمان ترسیدند که نکند برخی افراد نفوذی باشند. این موضوع باعث به راه افتادن موج بازداشت داخلی شد که حدود 500 نفر از مردان و 100 یا 200 نفر از خانم‌ها را در بازداشتگاه‌های موقت زندانی کردند که خود من یکی از آنها بودم. ما چند ماه زیر ضرب و شتم فشار زیاد بودیم تا اعتراف کنیم نفوذی ایران هستیم که این موضوع بر هیچ پایه‌ای استوار نبود و بدون اینکه دلایل مستندی داشته باشند این اتهامات را به ما وارد می‌کردند.

این موضوع تنها برای اعمال قدرت و فشار از سوی مسئولین سازمان به افراد صورت می‌گرفت. در زندان‌ شلاق و کتک زیادی خوردم بطوریکه 2 هفته بستری بودم و آن زمان بود که اعتمادم را به سازمان از دست دادم زیرا زندگی خود را رها کرده بودم تا در سازمان باشم اما اینگونه رفتارها و تحقیرها را مشاهده می‌کردم.

به افراد بازداشتی در آن سالها کدهای SF زده بودند که این کدها در پرونده‌ها ماند. 6 نفر در آن دوران در بازداشتگاه‌ها و هنگام شکنجه کشته شدند. قربانعلی صادقی یکی از آنها بود که از شدت کتک و جراحات وارده روی دست بچه‌ها جان داد.

بعدها قتل 2 خانم و 6 مرد را که در پرونده‌های آنها نفوذی قید شده بود، مشاهده کردم. در ادامه فشار هر روز بیشتر می‌شد؛ سازمانی که در ابتدا و به اختیار خود وارد آن شده بودیم، دیگر حق خروج از آن را به کسی نمی داد و دائم تحت نظر و کنترل بودیم که نفوذی نباشیم. طبق قوانینی که هر سال سخت‌تر می‌شد، افراد باید از خانواده خود جدا شده و بچه‌هایشان را در ایران می‌گذاشتند و بدون هیچگونه تماس و ارتباطی با خانواده.

افراد در این ساختار وتشکیلات فرقه‌ای از ساعت 5 صبح تا 11 شب کار می‌کردند. کاری که هیچ آرامشی در قبال آن نبود. هر روز 2 ساعت نشست انتقادی داشتیم، و سه تا چهار ساعت مواخذه که شما درست کار نمی‌کنید و افراد در رابطه با کارهایشان مرتباً تحقیر می‌شدند.

مریم رجوی در اروپا در مورد آزادی زنان و لزوم رعایت حقوق آنها تبلیغات زیادی دارد در حالیکه در کمپ اشرف دقیقاً بر خلاف آن عمل می‌شود و افراد از اولیه‌ترین حقوق انسانی خود محرومند. می‌توان گفت که در کمپ اشرف محرومترین افراد زنان هستند. تردد در اشرف برای زنان باید 2 نفره صورت می‌گرفت و بسیاری محدودیت‌های دیگر. خود کمپ اشرف شامل بخش‌های مختلفی بود که دور آنها سیم خاردار کشیده شده بود. برای خروج از آن مقرها و ورود به بخش دیگر باید برگه‌هایی به نام ویزا تهیه می‌کردیم که عبور و مرور با آنها صورت می‌گرفت تا مبادا بدون اطلاع مسئول مستقیم اقدامی یا عبور و مروری صورت بگیرد که همه اینها ناشی از ترس رجوی از فرار اعضا بود که این دقیقاً برعکس شعارهایی بود که در مورد آزادی داده می‌شد.

جذب افراد به نام کار و زندگی خوب در اروپا

فارس: کار جذب افراد در سازمان چگونه بود؟

سنجابی: ستادی به نام ستاد داخلی در سازمان وجود دارد. افراد این ستاد به هر نحوه ممکن به ایران زنگ زده و تلاش می‌کردند افراد را جذب کنند. افرادی که دنبال کار یا ماجراجویی هستند یا اعتراضاتی نسبت به سیستم حکومتی ایران داشتند که جذب سازمان می‌شدند. به آنها می‌گفتند به ترکیه بیایند و سازمان برای آنها پاسپورت تهیه کرده و با پشتیبانی مالی در یک کشور اروپایی می‌توانند کار و زندگی کنند. به آنها می‌گفتند ما شما را پشتیبانی مالی می‌کنیم و فقط باید 6 ماه در کمپ اشرف یک دوره آموزشی ببینید و پس از آن می‌توانید به کشورهای اروپایی بروید که این 6ماه را هم حتی در ایران به آنها نمی‌گفتند و وقتی طعمه‌ها به ترکیه می‌رفتند این حرف را می‌شنیدند. افرادی که در ترکیه نگران سرنوشت و وضعیت خود بودند وارد کمپ اشرف ‌شده و آنجا ماندگار می‌شدند. افراد و خانواده‌های جوانی که وارد اشرف می‌شدند یک هفته بعد اجازه ملاقات با یکدیگر را نداشتند و پس از آن در ریل فرقه قرار گرفته و همسران خود را طلاق می‌دادند.

ارزش‌های فرقه این بود که نباید زن یا شوهر داشته باشید و بچه ممنوع است. تماس با خانواده یک کار پست و بی‌ارزش تلقی می‌شد چرا که اعضای سازمان برای مبارزه و انقلاب باید تلاش کنند که این موضوع حاصل سالیان دراز کار فرقه‌ای بود. از سال 67 که انقلاب ایدئولوژیک شد تا به حال روزانه نشست هست که در آن افراد در بمباران فکری قرار می‌گیرند که واقعاً شستشوی مغزی است.

کاربرد کلمه منافق تا چند ماه پیش برای من حساسیت زا بود، اما با مقایسه رفتارها و گفتار سران سازمان بشدت به آن اعتقاد قلبی پیدا کرده‌ام.

تغییر سیاست رجوی در قبال آمریکا پس از سقوط صدام

فارس: سیاست رجوی در عراق پس از سقوط صدام و ورود آمریکایی‌ها چه تغییراتی کرد؟

سنجابی: پایه‌های این سازمان بر آن استوار بود که این تشکیلات ضدامپریالیسم و ضد آمریکایی است، اما پس از سقوط صدام و ورود آمریکایی‌ها یک شبه دیدیم که چهره‌ سازمان عوض شده و همه کتابهایی که علیه آمریکا بود، نابود و 2 سرود "سرکوچه کمین است" و "نبرد با آمریکا" حذف شد. دستور شبانه دادند که همه کتابها جمع آوری و سرودها حذف شود و بعد به دیدار مقامات آمریکایی رفتند. جلسات هفتگی با آمریکاییها در اشرف برگزار می‌شد که در آن اطلاعات به آنها می‌دادند، درست مانند ستون پنجم.

هیچ اصولی نمانده که رجوی زیر پا نگذاشته باشد. دشمنی با ‌آمریکا جزو اصول اساسی سازمان بود اما به یکباره این تغییر رویکرد را دیدیدم.

رجوی بخش سیاسی سازمان را به مدت 2 ماه بسیج کرد که شبانه‌روز از افراد ایرانی که در عراق کار می‌کردند جاسوسی کنند و در پایان این مدت 35 هزار نام از تجار، بازرگانان و افراد عادی ایرانی که در عراق بودند لیست شده و تحت عنوان مزدوران ایران از سوی مسعود رجوی در اختیار مقامات آمریکایی قرار گرفتند. خوش‌خدمتی‌هایی که رجوی برای دولت آمریکا کرد بسیار زیاد بود بطوریکه وقتی واحد های آمریکایی مستقر در اشرف قصد ترک این کمپ را داشتند اطلاعات بسیار زیادی از مسعود رجوی گرفتند تا به اصطلاح با دست پر به آمریکا بازگردند.

20 هزار دلار برای سخنرانی به سود سازمان در آمریکا

همکاری و استخدام رسمی مقامات سابق آمریکایی مانند بازنشستگان سازمان CIA از سوی سران سازمان که به طور علنی نیز در شبکه سیمای آزادی اعلام می‌شد، از جمله فعالیت‌های دیگر رجوی بود. امروز بیشتر مقامات سابق و اسبق امنیتی آمریکا که پرونده‌های جنایی زیادی در منطقه دارند، از سازمان حمایت می‌کنند که این یک موضوع شرم‌آور است. این استخدام‌ها تماماً در قبال دریافت میلیون‌ها دلار از سازمان صورت می‌گرفت، بطوریکه برای هر سخنرانی در حمایت از سازمان و علیه جمهوری اسلامی بیش از 20 هزار دلار دریافت می‌کردند.

تصور می‌کردیم که مسائل سازمان محور و کانون توجه عالم است

فارس: اعضای سازمان با توجه به قطع ارتباط به مدت طولانی با دنیای بیرون نسبت به آن چه تصوری دارند؟

سنجابی: افراد در سازمان طی سالیان دراز ارتباطی با دنیای بیرون ندارند بطوریکه جز سیمای آزادی هیچ شبکه دیگری وجود ندارد و بسیاری از افراد سازمان از اینترنت یا تلفن همراه چیزی نمی‌دانند. تمام اخبار منتشر شده از این شبکه هم مربوط به اخبار سازمان بود بطوریکه ما تصور می‌کردیم موضوع سازمان یکی از مسائل محوری جهان است و وقتی از سازمان جدا شدیم، دیدیم که در هیچ شبکه جهانی نامی از سازمان نیست.

گدایی از ساعت 4 صبح تا 12 شب برای سازمان در اروپا

فارس: سازمان در اروپا چه فعالیت‌هایی دارد؟

سنجابی: فعالیت‌های مختلفی دارند، اما عمده فعالیتهایشان تبلیغی است. جمع‌آوری اعانه یکی از فعالیت‌های همیشگی آنهاست. افرادی که در اروپا زندگی می‌کردند وقتی به اشرف می‌آمدند می‌گفتند که ما در اروپا بیچاره‌تر از ساکنین اشرف بودیم. آنها از ساعت 4 صبح تا 12 شب در خیابانها از ایرانیان و ساکنان آن مناطق به نام‌های مختلف از جمله کمک به کودکان جنگ عراق و ایران که خانواده‌های خود را از دست دادند گدایی می‌کردند.

عده‌ای دیگر، کار تبلیغی و جذب نفرات (ایرانیان مقیم خارج) برای سازمان را به عهده داشتند. آنجا به هیچ عنوان در مورد وضعیت واقعی اشرف سخنی ذکر نمی‌شد و با تبلیغات دروغین فراوان تلاش می‌کردند تا هوادار جذب کنند. اگر توانستند به اشرف بفرستند، اگر نشد در اروپا برای سازمان کار کنند و اگر این نیز میسر نشد، به عنوان هوادار سازمان در تجمعات شرکت کنند.

کار کردن روی سناتورها و مقامات خارجی برای لابی‌گری و حمایت بین‌المللی از سازمان بخش دیگری از فعالیت‌های اروپایی و آمریکایی سازمان بود که با صرف هزینه‌های میلیون‌دلاری حاصل می‌شد.

فارس: وضعیت زندگی شما پس از جدا شدن از سازمان چطور است؟

سنجابی:‌ من حدود 25 سال از دنیای بیرون خبری نداشتم. می‌گفتند هرکس از سازمان جدا شده و به ایران بازگردد در ایران اعدام خواهد شد. بعدها متوجه شدیم که به اعضای سازمان عفو خورده است که این حاصل کار کارشناسی از سوی نظام ایران بود چرا که مقامات ایرانی فهمیده بودند که 90درصد افراد سازمان قربانی بوده‌اند. از سال 80 به بعد 800 نفر از سازمان جدا شدند که با این عفو بسیاری از آنها جذب جامعه ایران شدند. پس از فرار از اشرف عملا دیدم با من رفتار انسانی شد و کارهای من با حضور وکلای حقوقی پیگیری شد و حتی با خانواده من تماس گرفتند و آنها را به عراق آوردند تا با هم ملاقات کنیم و با کارهایی که صورت گرفت من با انتخاب خود وارد ایران شده و جذب جامعه شدم که از این بابت خدا را شاکرم.

تمام تلاش و تصمیم من این است که فجایع رخ داده در کمپ اشرف را بازگو کرده و اطلاعات خود را در اختیار دیگران قرار دهم تا در دام این فرقه گرفتار نشوند.

افشاگری و روشنگری در مورد این فرقه از اهداف اصلی من است تا چهره و ماهیت واقعی رجوی را روشن کنم. ما در سازمان از احترام به شخصیت و حقوق و آزادی خود محروم بودیم اما پس فرار از سازمان و حضور در عراق وسپس بویژه در ایران، این احترام و آزادی را دیدم که مرا دگرگون کرد. در سازمان ناسزا، توهین و فحاشی به اعضاء به منظور تخریب و تحقیر آنها امری رایج و متداول بود و این موارد باید برای مردم گفته شود تا آنها با ماهیت واقعی فرقه رجوی آشنا شوند.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در سوگ دوست گرامی و بزرگوار آقای هادی شمس حائری

 

 

 

09.06.2012

بتول سلطانی

 

تسلیت می گویم به خانواده آن بزرگمرد و فعال سیاسی و جمع بزرگ جدا شده ها و کسانی که با آن عزیز رفته درد مشترک دارند. مراسم خاکسپاری ایشان با همیاری دوستان و همفکرانش با شکوه فراوان در شهر خرونینگن هلند برگزار شد و یارانش آخرین وداع را با وی کردند.

آقای هادی شمس حائری از جمله مردان بزرگی بود که مغلوب اغواهای فریبنده مسعود رجوی نشد و جزو اولین نفراتی بود که با درک بالائی متوجه خطا بودن مسیر سازمان مجاهدین شد و از مسیر آن فاصله گرفت و البته همه تهمتها را و از جمله به اسارت گرفتن فرزندانش را نیز به جان خرید.

سازمان برای آزار و اذیت وی به هر کاری دست زد و از جمله ربودن فرزندان وی از آلمان و فریب آنها و کشاندن به عراق و هر روز درخواست  از امیر و نصرت فرزندان آقای هادی شمس حائری برای اینکه بر علیه پدر خود نوشته بنویسند تا در سایتهای سازمان منعکس شود یادم هست که در نشستی مسعود رجوی با غیض خاصی به همسرش مهین نظری گفت که داغ دیدار فرزندانش را به دلش می گذارم. و همچنین وی هر بار مهین را به پای بلند گو می کشاند تا به همسر جدا شده خود یعنی آقای هادی فحش و ناسزا بدهد و بیمار گونه این موضوع رجوی را خشنود می کرد ای لعنت خدا به او باد که از هم  پاشیدن خانواده برایش شادی آفرین بود.

همچنین وی رسما در همه فرمهای تشکیلاتی عنکبوتی اش و حتی آی دی کارتی که آمریکائی ها برای  افراد صادر کرده بودند فامیل آنها را عوض کرده بود و قبل از آن با شیوه های مسخره ای که برای همه باز شده بود خودش در پی این خواسته بود اما از بچه ها می خواست که درخواست کتبی بنویسند که فامیلشان را می خواهند عوض کنند و طی یکسری تلقینها برای این دو بچه از پدرشان در ذهنشان دیو ساخته بودند. و بلاخره برای اذیت و آزار وی حتی فامیل آنها را نیز در یک اقدام شیادانه عوض کرده بود.

در آخرین تماسی که قبل از رفتن آقای شمس حائری از این دنیا با وی داشتم گفت که اگر قبلا روشن نبود الان به وضوح روشن است که آینده این تشکیلات زباله دان تاریخ است و دست رجوی رو شده است.

و من هم به این گفته وی ایمان دارم هر چند که آخرین تلاشهایش را هم بکند برای تبرئه و توجیه کارهایش هر چند و هر تعداد پارلمانتر و نماینده هم که بخرد و هر چند که بخواهد روی همه عفونت های تشکیلاتی و ستمهائی که  به سر اعضا منتقد و یا حتی موافق آورده را بپوشاند و  هر چند که بر روی آن جرم و جنایتها خاک بپاشد و سفید سازی کند اما ورق برگشته است و کسانی و شاهدانی زنده آنچه را که باید بگویند گفته اند و باز هم خواهند گفت و به لحاظ استراتژیک هم خط رجوی در عراق شکست خورد  و کشتی اش در لیبرتی و اشرف به گل نشسته است و این همان صحت گفته های آقای شمس حائری است که جزو اولین نفراتی بود که این استراتژی را در خاک عراق به صخره و انتقاد گرفت.

درود و سلام بر  او روحش شاد و با فرشتگان محشور باد

 گرفتن تقاص از رجوی که حسرت دیدار فرزندان را در دم مرگ را بر دل وی گذاشت و گرفتن تقاص سایر خانواده های از هم پاشیده را اول با خدای قادر می سپارم و بعد هم بر عهده ما است.

 

بتول سلطانی

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بازجویی و محاکمه مریم رجوی در دادگستری فرانسه  و آکسیون قربانیان فرقه مجاهدین

 

09.06.2012

تحریریه ایران فانوس

www.iran-fanous.de

دیروز سه شنبه به تاریخ پنجم ماه یونی، جمع زیادی از اعضای جداشده، معترض و قربانیان رهبری مجاهدین از کشورهای مختلف اروپا در شهر پاریس و مقابل دادگستری این شهر، جمع شده تا به اعتراض بپردازند.

هدف از اعتراض این گروه از منتقدین و معترضین در شهر پاریس، بر می گردد به بازجویی مجدد خانم مریم رجوی که به درخواست دادگستری شهر پاریس در ارتباط با نقض مستمر حقوق بشر که مجاهدین خلق به فرمان رهبرشان در کشور فرانسه انجام داده اند.

براساس گزارش خبرنگار کانون ایران فانوس که برای گزارش این مراسم و اعتراض به جمع معترضین ملحق شده بود، شور و شعف و شعارهای سیاسی که بچه ها سر می دادند، حاکی از عزم جدی آنها در افشاگری فرقه مجاهدین بود. آنان با نظمی کاملاً سیاسی و متمدنانه، پلاکاردهایی را در دست داشتند و آن عکسها را به شهروندان فرانسوی نشان می دادند. همچنین، اعلامیه هایی را در ارتباط با تروریسم و نقض حقوق بشر مجاهدین به زبان فرانسه تهیه کرده و به دست حضار و علاقه مندان می دادند.

جمع معترضین را تعدادی از پلیس ضد شورش فرانسه احاطه کرده و محافظت می کردند تا مبادا آنان در معرض حمله و هجوم عوامل مجاهدین قرار گیرند. اعضای کادر حفاظت مریم رجوی که تعدادی زیادی از آنان در این مراسم حضور داشتند و دائماً خود را به حلقه معترضین نزدیک تر می کردند و عکس و فیلم بر می داشتند مداوم مورد توبیخ و تذکر پلیس قرار می گرفتند و از هر گونه درگیری و حمله به معترضین، ممنوع شده بودند.

اعضای معترض، از زن و مرد که از کشورهای مختلف اروپایی و با انواع محدودیت سفر به این اجتماع پیوسته بودند، در میدان مقابل دادگستری اقدام به مصاحبه هایی کردند. محتوای مصاحبه ها آن گونه که از نزدیک شاهد بودم، در ارتباط با 30 خرداد مجاهدین بود که آنان قصد برگزاری این اجتماع را در هفته های آینده دارند. که این خود نشانی از استراتژی شکست خورده مجاهدین دارد که رهبران شان برای روحیه دادن به نیروهای سرخورده خود، تهیه دیده اند.

در انتهای این مراسم که بیش از سه ساعت به طول کشیده، افراد جداشده و معترض خود را به همراه پلاکاردها در مقابل دادگستری شهر پاریس رسانده و عکسها و فیلمهایی از مراسم اعتراض، برای درج در سایت های اینترنتی ضبط کردند.

پس از پایان این بخش از مراسم اعتراض، معترضین پس از استراحت کوتاهی در سالنی از شهر پاریس به اجتماع مجدد خود ادامه دادند. در این بخش از مراسم که تعدادی مهمانان دیگر حضور به هم رسانده بودند، به ایراد سخنرانی به مناسبت مختلف پرداختند. ابتدا محمدحسین سبحانی در ارتباط با فوت یکی از یاران و قربانیان معروف رهبری مجاهدین، به نام هادی شمس حائری به ایراد سخنرانی پرداخته و جمع بچه ها با یادآوری یاد و خاطره آن یار و یاور صدیق، این سخنرانی را همراهی کردند. محمد حسین سبحانی تلاش و فعالیت  آکسیون اعتراضی امروز پاریس در ارتباط با بازجویی و محاکمه مریم رجوی را با یاد مرحوم هادی شمس حائری برای شادی روحش به وی تقدیم کرد.

سخنرانهای بعدی این مراسم آقای جواد فیروزمند بود که ایشان نیز در باب فلسفه اعتراض به رهبران مجاهدین و این که ما ناچار به اعتراض به سیاسیتهای تروریستی این گروه هستیم. سخنرانان بعدی این مراسم، آقایان شادانلو و خانم دکتر جیلانی بودند. آقای شادانلو، در سخنرانی خود به سوابق سراسر فریب و خودکامگی رهبران مجاهدین و ضدیت بیجای آنان با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر، پرداخته و سپس خانم دکتر جیلانی، نقض فاحش حقوق اعضای مجاهدین را توسط رهبران فاسدشان از حیث روان شناسی و جامعه شناسی، مورد بحث و ارزیابی قرار داده و النهایه نتیجه گرفتند که این گروه خودکامه به دلیل عدم رعایت و در نظر گرفتن ارزشهای والای انسانی و در افتادن با روح و روان اعضایشان، قافیه را باخته و محکوم به شکست هستند.

این مراسم دوستانه، روشنگرانه و معترضانه پس از ساعاتی به کار خود خاتمه داده و اعضایی که از کشورهای مختلف اروپا در این مراسم شرکت کرده بودند، رهسپار محل ها و کشورهای اقامت خود شدند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باز پرسی و بازجویی از مریم رجوی در دادگستری فرانسه
آکسیون بزرگ قربانیان مجاهدین در مقابل کاخ دادگستری پاریس
مریم رجوی به دلیل فعالیت‌های تروریستی و نقض حقوق بشر محاکمه میشود

 

ایران قلم

07.06.2012

 


در تاریخ سه شنبه پنجم یونی 2012 مریم قجر عضدانلو همسر سوم مسعود رجوی و مسئول نخست فرقه مجاهدین در فرانسه بخاطر فعالیت های تروریستی ، نقض حقوق بشر، و خود سوزی های پاریس و همچنین بدنبال صدها شکایتی که توسط قربانیان این سازمان از این فرد صورت گرفته برای باز پرسی و بازجویی به دادگستری فرانسه در پاریس احضار شد. لازم به یادآوری است که قبل از وی دادگستری فرانسه از محمد سید المحدثین و مهدی ابریشمچی در مورد فعالیت های تروریستی صورت گرفته توسط آنها و مریم رجوی و مسعود رجوی به دادگاه فرا خوانده شده اند.
 


در همین ارتباط تعداد زیادی از قربانیان واعضای سابق و جدا شده از سازمان مجاهدین در حمایت از محاکمه رهبران سازمان مجاهدین در مقابل کاخ دادگستری فرانسه حاضر شدند و با شعارها و پلاکاردهایی که دردست داشتند از اقدام هر چند دیر هنگام دادگستری فرانسه حمایت کردند . همچنین آن‌ها به نمایندگی از طرف خانواده‌های قربانیان اسیر و کشته شده توسط فرقه مجاهدین بویژه خانواده‌های متحصن در مقابل پادگان اشرف درعراق خواستار تسریع در پیگرد قانونی سایر رهبران این فرقه که در اعمال تروریستی و نقض حقوق بشرمشارکت داشته‌اند از دادگستری فرانسه شدند. آکسیون انجمن های مدافع حقوق بشر از ساعت 12.30 دقیقه آغاز و تا ساعت 15.00 ادامه داشت. البته در هنگام برگزاری این آکسیون ده ها نفر از اعضای فرقه مجاهدین با اقدامات خرابکارانه در صدد برآمدند که مانع فعالیت آکسیون قربانیان شوند که با هوشیاری اعضای منتقد و ناراضی مجاهدین و حمایت پلیس توطئه آنها شکست خورد.
 


لازم به یادآوری است که سازمان مجاهدین فعالیت‌های تروریستی خود را از دهه 60 میلادی با ترورمقامات آمریکایی آغاز کرد و سپس در ده 80 میلادی با ترور مردم و کوچه و بازار که براساس اسناد منتشر شده این سازمان بالغ بر 16000 نفر از جمله بالاترین مقامات حکومتی تهران ادامه یافت .

 


با حضور این سازمان در خاک عراق و استخدام توسط صدام حسین با پرداخت حقوق بالغ بر یک میلیون دلار در روز به عنوان نیروی ستون پنجم در جنگ ایران وعراق نقض حقوق بشر در مناسبات این سازمان گسترش ابعاد تازه‌ای پیدا کرد و با زندانی و شکنجه اعضای ناراضی و انتقال به زندان ابو غریب چهره ضد انسانی رهبری این سازمان بیشتر پدیدار شد . خودسوزی های پاریس در سال 2003 که به دستور مستقیم مریم قجر عضدانلو برای فرار خودش از دست قانون صورت گرفت بخشی جدایی ناپذیر از تاریخچه این سازمان است . در سال 2005 نقض ابتدایی ترین حقوق اولیه بشری توسط دیدبان حقوق بشر در یک سند تاریخی منتشر گردید.
 


این اولین باری است که مریم قجر عضدانلو به شکلی علنی مجبور به ادای توضیحات برای فعالیت‌های غیر قانونی از جمله فعالیت های تروریستی ، نقض حقوق بشر و پولشویی های گسترده در برابر قانون قرار میگیرد، نامبرده با تلاش بسیار و ادای توضیحات انحرافی سعی در منحرف کردن مسیر دادگاه نموده وچون همیشه برای پوشاندن حقایق و صدها جنایت تروریستی که تاکنون به عنوان مسئول اصلی سازمان مجاهدین در فرانسه به آن مبادرت کرده است تلاش بسیار نمود . البته نفس احضار سرکرده یک سازمان تروریستی و قرار گرفتن در مقابل قانون برای خانواده‌های قربانیان و اعضای ناراضی و منتقد این سازمان که سالهاست مورد حبس و زندان و شکنجه قرار گرفته‌اند ومصائب بسیار از وی دیده اند بسیار پر اهمیت و بسا مسرت بخش است. باشد تا در یک محکمه تاریخی در مقابل مردم ایران پاسخگوی رنج و شکنجی باشد که بر سر مردم ایران و فرزندان آنان آورده است ، قرار گیرد.
 


این واقعه مهم که سازمان مجاهدین تلاش بسیار داشت آنرا مخفی نگاه دارد از دید منتقدین این جریان ارتجاعی و عقب‌مانده دور نمانده و با حضور گسترده قربانیان این سازمان ضمن حمایت از عمل‌کرد دادگستری فرانسه به عنوان یک نهاد حقوقی مستقل و ابراز نظرات و مصاحبه با رسانه‌های خبری در بیرون از کاخ دادگستری فرانسه سعی در روشنگری افکار عمومی ایران و جهان داشتند.
 


کانون ایران قلم
در روزهای آینده ضمن پوشش خبری ، نظرات قربانیان این سازمان را که به شکل مصاحبه‌های گوناگون بیان شده است منتشر کرده و افکار عمومی را در جریان اخبار مربوط به این محاکمه تاریخی قرار خواهد داد .

ششم یونی 2012 - پاریس

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سخنرانی خانم دکتر بهیه جیلانی در پاریس
 

 

آریا ایران، ششم ژوئن 2012
 

کمیته برگزاری تظاهرات پاریس ــ پنجشنبه 7 یونی 2012

http://www.ariairan.com/5425/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1l

 

 

سخنرانی خانم دکتر بهیه جیلانی در جمع تظاهر کنندگان و معترضین به فرقه رجوی در پاریس

روز سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۱ برابر با ۵ ژوئن ۲۰۱۲، گروه هایی از ایرانیان آزاده با تجمع در مقابل کاخ دادگستری، میدان سن میشل و نقاط دیگری از مرکز پاریس به تظاهرات اعتراضی بر علیه فرقه تروریستی رجوی پرداختند.

این تظاهرات که همزمان با بازجویی از مریم رجوی سرکرده سازمان تروریستی مجاهدین در کاخ دادگستری پاریس صورت گرفته بود،مورد استقبال مردم منطقه قرار گرفته و با شعارهای کوبنده همراه با تظاهر کنندگان،خواستار اخراج گروه تروریستی رجوی از فرانسه شدند.

خانم دکتر بهیه جیلانی ضمن شرکت در این حرکت اعتراضی از سخنرانان جلسه بودند و سخنانی در نقد و بررسی فرقه تروریستی رجوی ایراد نمودند که با استقبال حاضران مواجه گردید.



متن سخنرانی خانم دکتر بهیه جیلانی:

http://youtu.be/JSGu-YcB7xc

 

فکر میکنم امروز اینجا جمع شده ایم تا مقداری از دردهای خودمون صحبت بکنیم که چه بر ما گذشت و چه بر سر ما آوردند؟!

دوم اینکه بهر حال باید آرزو کرد در رابطه با این بزرگواران که امروز در میان ما نیستند. راهشان برای ما سرمشقی و مبارزات آنها برای ما درسی باشد!

من برای برخی جوانان متاسفم که عمرشان را، انسانیت شان را، زندگی شان را دزدیدند. بنام مریم و مسعود و قدرت طلبی این دو فرد. و امیدوارم امروز جوان های ما برخورد منطقی داشته باشند و به معنای واقعی کلمه، بتوانند این فرقه را افشاگری بکنند برای کسانیکه هنوز در رویا هستند و آرزوی پیوستن به این گروه را دارند!

زیرا این گروه بیکار ننشسته و از تمام قدرت ها و بطور خاص قدرت اقتصادی زیادی که دارد استفاده می کند و هنوز در حال فریب و فریبکاری است. و من فکر می کنم شما بزرگترین مدارکی هستید که می توانید افشاگری کنید تا بلایی که بر شما گذشت از کسانیکه تازه می خواهند تحقیق بکنند و بپیوندند، بلکه درسی باشد برای آنها و این کار رو نکنند.

متاسفانه من در حیرت هستم از مجاهدین با تمام اندیشه ها، فلسفه ها و منطقی که به جوان ها ارائه داده. برای مثال من پریروز با یکی از دوستان مجاهدی که بریده صحبت می کردم و می گفتم این ارتشی که مجاهدین از خانم ها بر پا کردند، چه مفهومی می تواند داشته باشد؟…

هر چقدر هم سیاسی باشم، هر چقدر هم معتقد باشم، فکر میکنم انسان قبل از هر تئوری می تواند باشد. یعنی من قبول ندارم که زن و مرد را باید جدا کرد. چرا؟ چون باید قدرت زن باید شکوفا شود و مرد مزاحمی بیش نیست!

من معتقد به این حرف نیستم. فکر میکنم یک زن در کنار یک مرد مفهوم پیدا می کند. بشرطی که نگاه به زندگی یک نگاه برابر خواهی باشد. ولی متاسفانه در این فرقه زن رو از مرد جدا کردند و بعد شستشوی مغزی و سئوال و جواب در ضمیر ناخودآگاه اش. یعنی نفوذ به درون شما، نقطه صفر ذهن شما! من فکر میکنم این جنایتی بیش نیست. ما همه مان دارای یک فانتزم هایی هستیم که زندگی نمی کنیم ولی وجود دارد. شما هر روز باید بروی اعتراف کنی که در ذهن شما بعنوان خواب چه گذشته است؟ و اعتراف بکنید و بعد خودتون رو آماده کنید به تمدید شدن. من فکر میکنم این شستشوی مغزی است .

متاسفانه فکر می کنم که مجاهدین از بچه ها هدف داشتند. یک سری ربات بسازد که قابل کنترل باشد و اینها انسان نباشند. بلکه رباتی باشند که دستور بگیرند، بکشند و فرمانبر باشند. اشکال مجاهدین در این است که نخواست انسان ها رو و خاصیت انسان رو در نظر بگیره و خواست از آنها سربازی بسازد!

و اینکه به خانم ها قدرتی داد که همیشه آرزوی قدرت داشتند. این یک واقعیت است که اجتماع ما همیشه قدرت رو از زن گرفته و خواسته جنس دوم بکند. و مجاهدین با این قدرت تصنعی و غیر واقعی که به زن ها دادند فکر کردند که می توانند آنها را با خودشان حفظ بکنند. ولی از آنجاییکه معتقدم انسان روزی، روزگاری به خودش می آید، و انسان رو در نظر می گیرد، نیازهایش را در نظر می گیرد. فکر میکنم که یک زن نقش بزرگ اش همسر کسی بودن، در مرحله دوم مادر بودن و در مرحله سوم نقش اجتماعی داشتن، پست اجتماعی داشتن برای توازن است.

مجاهدین اشتباه بزرگ شان این بود که بجای تربیت برابری مرد و زن، خواست از کمپلکس های فردی افراد که زن در استبداد، حرام، حلال، خوب و بد رو که اجازه رشد نیافت، و مسعود و مریم رجوی از این مسئله سوءاستفاده کردند. زن ها رو موقتا به جایی رسوندند که قدرتمند بودند ولی زن نبودند. امروز همین زن ها در حال بیدار شدن هستند و دیدند که اون قدرت تصنعی ارضاء شون نکرد و باید چیزی باشند که طبیعت به اون ها داده یعنی مادر باشند.

امروز وقتی داستان شما رو می شنوم، می بینم، مطمئن هستم که در اشرف ممکنه شما خیلی احساس مثبت و لازم بودن می کردید. ولی به خودتون اومدید و به این رسیدید که زن بودن مهمتر از تمام حرف هایی است که زده می شد. و شما باید دنبال بچه هاتون باشید و دنبال واقعیت ها باشید.

امروز مجاهدین در جلو یک دیوار بتونی هستند که دیگر نمی توانند این دیوار بتونی رو هول بدهند و رد شوند زیرا کم کم واقعیت ها افشا می شود و همه می فهمند که مجاهدین از چه تاکتیکی استفاده کردند. از چه فریبی، از چه شکنجه ای به پدر مادرها استفاده کردند؟ پدر مادرها می رفتند عراق برای دیدن بچه هایشان و می گفتند که نه اینها مامورین وزارت اطلاعات هستند. و چه غمگین پدری که این همه راه رو می رفت و می داند که بعد از برگشتن به ایران ممکن است که دستگیر شود، ممکنه که زندانی شود، ممکنه هزاران انگ جاسوسی بهشون زده شود، باز این کارو می کنند برای دیدن فرزندانشان برای لحظه ای. ولی متاسفانه مجاهدین این رو هم زیادی می دانستند که یک پدر فرزندش را ببیند.

کاش می توانستند یک گروه مبارز با جمهوری اسلامی باشند. ولی چون انگشت گذاشتند روی حساسیت های انسان، یعنی انسان و روح انسان رو می خواستند کنترل بکنند، مطمئن باشید که هیچوقت انسان با صفاتی که بدنیا آمده نمی شود ازش جدا کرد. ولی مجاهدین قوی تر بازی کردند و خواستند روح انسان و نیازهای انسان رو دفورمه و راهش رو عوض بکنند. بهمین علت شکست خوردند و خواهند خورد. گروه های مبارزاتی نمی توانند از روح انسان سرمایه گذاری بکنند. باید انسان رو پیش از گروه و هر ایدئولوژی در نظر گرفت تا ما بتونیم کاری انجام دهیم. این گروه به نظر من شکست خورده است و امروز دارد دست وپا می زند و فکر میکنم که آخر عمر مجاهدین است. زیرا شما اینجا هستید. ما اینجا هستیم. در حال افشاگری و برای انجام دادن یک کار منطقی و این کار خیلی بزرگ و مقدس است. زیرا ما با بریدن از مجاهدین مطمئن هستم انرژی مبارزاتی در جای دیگر صرف خواهد شد که جنبش ملی و واقعی خواهد بود.

فکر میکنم تمام افرادی که اینجا هستند، مبارزه در خون و وجودشان است. ولی برای یک چیز انسانی و منطقی. نه برای ارضاء دو تا آدمی که قدرت طلب هستند، نگلومن هستند و می خواهند که فرمانده باشند. ما امروز دنبال فرمانده نمی گردیم. ما امروز دنبال کارهای انسانی، شورایی و مطرح کردن تک تک افراد هستیم به معنای واقعی کلمه. نه به معنای قدرت طلبانه!

متشکرم از اینکه به حرف های من گوش کردید. فکر میکنم خیلی غمگین هستند این حرف ها ولی باید آینده رو زیبا دید چون در هر حال همه ما داریم به هم می رسیم با هر عقیده ای، با هر اندیشه ای، با ایرانیت و احساس انسانیت داره مطرح میشه که باید مطرح شود!

 

برای دیدن فیلم سخنرانی اینجا کلیک نمایید

 

تنظیم و پیاده کردن متن از آریا ایران

بدلیل اشکال فنی در میکروفون،قسمت هایی از سخنرانی خانم جیلانی بدون صدا ضبط شده بود که متاسفانه حذف گردید.

۰۶/۰۶/۲۰۱۲

کمیته برگزاری تظاهرات

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تظاهرات علیه حضور تروریستها در پاریس

به هنگام بازجویی مریم قجرعضدانلو در کاخ دادگستری فرانسه

 

 

فریاد آزادی، هفتم ژوئن 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Dadgah%20Maryam.HTM

 

روز سه شنبه 5 ژوئن 2012، همزمان با احضار مریم قجرعضدانلو به دادگستری جهت بررسی پرونده های قطور پولشویی و اعمال خشونتبار و اتهامات متعدد دیگر که هنوز پس از ده سال در جریان می باشد، دهها تن از اعضای جداشده مجاهدین ضمن تجمع اعتراض آمیزی که در میدان سن میشل و در برابر کاخ دادگستری فرانسه به انجام رسانیدند، به حضور سران این فرقۀ تروریستی در پاریس معترض شده و از دولت فرانسه خواستار مجازات و اخراج رهبران مجاهدین از فرانسه گردیدند.

 

 

تظاهرات ضد تروریستی اعضای پیشین مجاهدین که از صبح تا ساعتی پس از نیمروز ادامه داشت، با استقبال گسترده مردم فرانسه مواجه گردید و دهها تن از شهروندان فرانسوی با دوربینهای شخصی و موبایل اقدام به گرفتن فیلم و عکس از این گردهمایی نمودند و همزمان تعداد زیادی از شهروندان خواستار توضیحات بیشتر حول شناخت مریم و مسعود رجوی شدند که متعاقباً اعضای جداشده از مجاهدین که هرکدام دهها سال از عمر خویش را از نزدیک با مجاهدین گذرانده و تجارب زیادی از نقض آزادیها و محدودیتهای شدید زنان در این فرقه و جنایتهای سران مجاهدین در دست داشتند، به شرح مفصل این تجارب پرداخته و آگاهی های لازم را به اطلاع آنان رسانیدند.

 

 

پلیس امنیتی فرانسه که از قبل با خصلت تروریستی و خشونتبار مجاهدین آشنایی داشت و می دانستند که مجاهدین به دلیل سابقه تروریستی خویش و مغزشوییهایی که توسط رهبرانشان دارند، احتمال حمله و هجوم آنان به افشاگری معترضین وجود دارد، منطقه را تحت کنترل و نظارت خویش داشت و جهت برگزاری امن این تظاهرات حفاظت ویژه ای را فراهم کرده بود.

لازم به ذکر است که حین برگزاری این برنامه اعتراضی، چندین تن از سران فرقه مجاهدین با حضور در منطقه تلاش می کردند با گرفتن عکس و فیلم و حرکات تحریک آمیز دیگر مراسم را به آشوب بکشانند که اقدام آنان با دخالت پلیس و بیرون راندن آنان از منطقه خنثی گردید. تمامی این گماشتگان رجوی مجهز به دوربینهای فیلمبرداری و عکسبرداری بوده و مستمر با تلفن همراه با فرماندهان خویش در اورسوراواز در تماس بوده و از آنان رهنمود می گرفتند. این سرکردگان فرقه تروریستی در تیمهای دو تا سه نفره و گاه تک نفره در نقاط مختلف میدان و در دو سوی پل واقع بر روخانه مستقر شده و به شناسایی افراد می پرداختند و همزمان فرمانده این افراد بین آنان تردد می نمود و اطلاعات کسب می کرد و یا رهنمودهای لازم را به آنها می داد.

اعضای جداشده از مجاهدین که تمامی حرکات این افراد را زیر نظر داشته و قبل از شروع تظاهرات تک تک آنها را شناسایی و نقاط استقرار آنان (که خود را به مانند گردشگران در آورده بودند) زیر نظر داشتند، با دادن اطلاعات لازم به نیروهای امنیتی، پلیس را به حالت آماده باش در آوردند. گاردهای ویژه پلیس که دهها پلیس را برای حفظ امنیت به منطقه آورده بود، تمامی محدودۀ میدان و پل را تحت کنترل درآورده و این افراد خطرناک را از محل اجتماع جداشدگان بیرون نمودند.

تجمع اعتراضی با توزیع بروشورهای مختلف در بین مردم به مدت طولانی ادامه داشت و جداشدگان با گرفتن پلاکاردهای مختلف و چرخیدن در محوطه میدان، با شعارهای ضدتروریستی خویش، از دولت خواستار محاکمه و مجازات و اخراج مریم رجوی و دیگر تروریستهای فرقه از فرانسه شدند.

در پایان این مراسم اعتراضی، اعضای پیشین مجاهدین با حضور در سالن مخصوص کنفرانس، ضمن تجلیل از آقای هادی شمس حائری و سخنرانی حول مبارزات ایشان و جنایتهایی که رجوی در حق این بزرگمرد انجام داده بود و نقض حقوق بشر علیه این پدر که به مدت بیست سال از حق دیدار فرزندان خویش محروم مانده بود (و مسعود رجوی حتا از یک تماس تلفنی این پدر با فرزندانش دریغ نموده بود و اجازه نداد حتا تا لحظه مرگ با فرزندان خویش صحبت کند)، سخنرانی کردند و یاد و خاطرۀ او را گرامی داشتند.

 

 

در ادامه همچنین از پدر بزرگوار آقای علیرضا نصرالهی (مرحوم حاج محمد کریم) یاد شد و مراسم نمادینی برای ختم ایشان برگزار گردید و حاضران یک دقیقه کف زدند. آقای علیرضا نصرالهی نیز ضمن سخنان پرشور خویش از جنایتهایی که رجوی در مورد او و خانواده اش مرتکب شده بود سخنرانی نمود و شرح داد که چگونه رجوی به دروغ خبر کشته شدن او را به پدر و مادرش داده بودند و اطلاعات غلط به آنها رسانیده بودند که دیگر پیگیر دیدار او نباشند. نشست با سخنرانی آقایان جهانگیر شادانلو و جواد فیروزمند و خانم دکتر بهیه جیلانی (جامعه شناس و روانشناس و از مدافعین حقوق زنان) پیرامون مناسبات درونی مجاهدین و نقض آزادیها و حقوق بشر و محدودیتهای شدید زنان در فرقه به مدت دوساعت ادامه یافت که خبر آن متعاقباً به اطلاع هموطنان خواهد رسید.

 

 

فریاد آزادی
6 ژوئن 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تظاهرات ضد تروریستی،همزمان با بازجویی از مریم رجوی در کاخ دادگستری فرانسه

 

 

آریا ایران، ششم ژوئن 2012
لینک به منبع

 

 

ویدئوی برگزیده:

 

 

از ظهر روز سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۱ برابر با ۵ ژوئن ۲۰۱۲،گروه هایی از ایرانیان آزاده با تجمع در مقابل کاخ دادگستری،میدان سن میشل و نقاط دیگری از مرکز پاریس به تظاهرات اعتراضی بر علیه فرقه تروریستی رجوی پرداختند.

 

 

این تظاهرات که همزمان با بازجویی از مریم رجوی سرکرده سازمان تروریستی مجاهدین در کاخ دادگستری پاریس صورت گرفته بود،مورد استقبال مردم منطقه قرار گرفته و با شعارهای کوبنده همراه با تظاهر کنندگان،خواستار اخراج گروه تروریستی رجوی از فرانسه شدند.

 

 

دولت فرانسه از مدتی پیش با فراخواندن سران فرقه رجوی به کاخ دادگستری،راجع به پرونده ۱۷ ژوئن و اعمال تروریستی این سازمان در خاک فرانسه و کشورهای اروپایی را شروع کرده و آنها را مورد بازخواست قرار دادند.

 

 

در همین رابطه گروه هایی از ایرانیان آزاده و تعدادی از شهروندان فرانسوی همراه با افراد جداشده از مجاهدین،در برابر کاخ دادگستری و خیابان های اطراف آن تجمع کرده و در میان چشمان از حدقه بیرون آمده بادی گاردها و مزدوران رجوی که در تمام منطقه حضور داشتند،با پرچم ایران و پلاکاردهایی حاوی عکس و توزیع هم زمان بروشور اقدام به تظاهرات و حرکت اعتراضی نمودند.تظاهر کنندگان با صدای رسا شعار می دادند؛رجوی تروریست را از فرانسه اخراج کنید.آنها تروریست هستند!

 

 

این تظاهرات که با استقبال مردم منطقه مواجه شده بود،سئوالات زیادی را در بین مردم بر انگیخت.مردم مراجعه کننده ضمن درخواست بروشور می پرسیدند؛چرا فرانسه محل تاخت و تاز گروه تروریستی رجوی است؟آنها که در بین مردم خود جایی ندارند،چرا چنین خطرناک در میان ما جای گرفته اند؟ما از مقامات کشوری خواهیم خواست که آنها را مورد محاکمه قرار داده واز خاک فرانسه اخراج نمایند.فرانسه جای تروریسم نیست!

تظاهرات اعتراضی ایرانیان آزاده که همزمان با بازجویی مقامات قضایی از مریم رجوی در کاخ دادگستری صورت گرفته بود،در میان ابراز احساسات مردم منطقه به پایان رسید.

بخش دوم این حرکت اعتراضی،بحث و گفتگو حول مسئله تروریسم و حضور خطرناک فرقه رجوی در فرانسه و اروپا بود که در یکی از سالن های مجلل پاریس برگزار گردید.

در این جلسه که به مدت ۲ ساعت طول کشید،ضمن سخنرانی تعدادی از حاضرین حول مسائل مربوط به فرقه رجوی،خاطره مرحوم هادی شمس حائری و حاج محمد کریم نصراللهی پدر بزرگوار آقای علیرضا نصراللهی نیز گرامی داشته شد.

در این رابطه آقای محمد حسین سبحانی ضمن تجلیل از مرحوم هادی شمس حائری از خصوصیات،تلاش ها،افشاگری ها وظلمی که فرقه رجوی بر او و خانواده اش روا داشته بود صحبت کرد.

 

 

پس از آن آقای علیرضا نصراللهی ضمن بازگویی برخی خاطرات با پدربزرگوار اش برای اولین بار فاش ساخت که سازمان تروریستی مجاهدین در پادگان اشرف رابطه او و خانواده اش را قطع نموده و به پدرش گفته بودند که علیرضا در یکی از عملیات ها کشته شده است.

 

 

سخنران بعدی آقای مهندس جهانگیر شادانلو بود که به ماهیت تروریستی گروه رجوی و فعالیت آنها برای خروج از لیست تروریستی پرداخت.او در قسمتی از سخنانش تاکید نمود که ایرانیان ساکن غرب به ماهیت خطرناک آنها پی برده و آنها را تروریست می شناسند و از این پس نیز فریب این گروه را نخواهند خورد.

 

 

خانم دکتر بهیه جیلانی از دیگر سخنرانان این جلسه بود که ضمن پرداختن به بی محتوا بودن حضور زنان در مجاهدین ،آنها را فریبی بیش ندانسته و حرکت نمایشی رجوی را در جهت رسیدن به قدرت ارزیابی نمود.او تاکید نمود،رجوی انسانیت اعضا و هوادارن خود را دزدیده و آنها را تهی نمود تا با شستشوی مغزی از آنان ماشینی برای فرمانبری و ابزاری برای تروریسم و فرقه گرایی تولید نماید که از مدت ها پیش شکست خورده و هم اکنون در پایان راه و شکست نهایی است.

فیلم ها و تصاویر تظاهرات و سخنرانی ها در آینده منتشر خواهد گردید.

۰۵/۰۶/۲۰۱۲

کمیته برگزاری تظاهرات

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد