_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

پرواز تاریخساز یا سقوط تاریخسوز؟!

 

 

علی حسین نژاد، بنیاد خانواده سحر، بغداد، دوازدهم ژوئن 2012
http://www.saharngo.com/fa/story/1729

 

نوشته ای از علی (غلام) حسین نژاد

 

تا سالهای اخیر همه ساله در روز 17 خرداد رسانه های فرقۀ رجوی به مناسبت سالگرد انتقال رجوی و عیال ثالث و اعضای باندشان گفتاری و برنامه ای با آب و تاب با عنوان «پرواز تاریخساز صلح و آزادی از پاریس به بغداد» پخش می کردند که تا قبل از سقوط رژیم صدام حسین این برنامه در سیمای مغازلت آمریکایی این فرقه همراه با فیلمهای پیام مسعود رجوی مبنی بر قصدش برای «بر افروختن آتشها در کوهستانها» وبعد هم پیاده شدن مسعود رجوی از هواپیما در فرودگاه بغداد و استقبال رسمی از او توسط نفر سوم رژیم عراق در آن روز یعنی طه یاسین رمضان و هیأت مستقبلین شامل تعدادی از وزرا و مسئولین نظامی و اطلاعاتی دولت صدام حسین از جمله وزیر دفاع او پخش می شد و بعد از زیارت آنها زیارت «رهبری» از نجف و کربلا پخش می گردید تا خیانت ورود به عراق و زیارت جنایتکاران جنگی در حق مردم ایران و در حال جنگ علیه این مردم با زرورق زیارت عتبات عالیات ساندویچ شده و به خورد اعضا و هواداران در خارج کشور و نیروهای آواره آن موقع در به اصطلاح «منطقه مرزی» داده شود. نیروهایی که در همان روز و همان سال (65 شمسی) از این خبر پخش شده بعد از ساعتها تبلیغ و مقدمه چینی و انتظار برای «شنیدن یک خبر بسیار مهم» به تعبیر خود مسعود رجوی ساعتها و روزها «هاج و واج و گیج و منگ» و منتظر تحلیل و پاسخ به «لحظات تناقض» خود بودند که چرا عراق در حال جنگ با ایران به عنوان «پایگاه مقاومت ایران»! انتخاب شده است؟!...

اما بعد از سقوط صدام حسین و همزمان با خلع سلاح نیروهای رجوی و اسم بی مسمی شدن «ارتش آزادیبخش ملی» و در حقیقت سقوط آن، دیگر در تبلیغات فرقۀ رجوی در این مناسبت فیلم استقبال و مستقبلین به هیچ وجه پخش نمی شد چرا که همۀ آن مستقبلین یا کشته شده و یا دستگیر و زندانی و اعدام شده و یا فرار کرده بودند و اگر در این موقعیت پخش شود اعترافی در برابر دولت کنونی و مردم عراق به همکاری با نظام صدام خواهد بود!، بلکه فقط به نشان دادن فرود هواپیمای رجوی و زیارت او از عتبات عالیات اکتفا می شد... ولی حالا که حتی خود «رهبری» هم به دنبال قبول رسمی برچیدن اشرف و حتی اعلام بیرونی طرحهای متعددش برای آمادگی جهت خروج از عراق رسما به شکست استراتژی «جنگ آزادیبخش» فرقۀ خود بر پایۀ آمدن به عراق و از خاک عراق اعتراف نموده و در حقیقت انحلال سازمان و ارتش به اصطلاح آزادیبخش خود را اعلام کرده است دیگر در رسانه های «مقاومت»! درِ این برنامه را گِل گرفته و هیچ اشاره ای به این مناسبت دیده نمی شود! حتی از سایت فارسی مجاهدین خلق نیز این مناسبت که تا پارسال ولی بدون عکسهای استقبال از رجوی وجود داشت اکنون برداشته شده و حذف شده است، در سایت عربی شان که من خودم تا ماههای اخیر مسئول ترجمه و تدوین آن بودم و بعد از سقوط صدام دایر شد از همان اول دستور دادند که این مناسبت «پرواز تاریخساز»! به عراق در قسمت مناسبتها درج نشود چون «در شرایط فعلی عراق مصلحت نیست!...

در شهریور سال 79 که رجوی آخرین دیدارش را با صدام حسین در یکی از کاخهای ریاست جمهوری وی در بیرون بغداد انجام داد و او و همۀ اعضای هیأتش را با چشم بسته به آنجا بردند من به عنوان مترجم ارشد بخش روابط خارجی سازمان (بخش روابط با دولت عراق) از افراد دست اندر کار این پروژه (دیدار با صدام حسین) بودم. صدام حسین در این دیدار سهمیه رجوی از فروش نفت را به روزی 100 هزار بشکه افزایش داد (ماهی 3 میلیون بشکه). رجوی که مسئولش در سیستم دولت عراق رئیس سازمان اطلاعات صدام بود و خود فریق طاهر رئیس اطلاعات صدام در آن دیدار حضور داشت رو به فریق طاهر کرد و با اشاره به طارق عزیز که او هم آنجا بود گفت: "همانطور که آقای طارق عزیز دست مرا گرفت و از پاریس به بغداد آورد، امیدوارم روزی هم فریق طاهر دست مرا بگیرد و مرا از بغداد به تهران ببرد!!" و این جمله را دوبار تکرار کرد بطوریکه حتی طارق عزیز و فریق طاهر هم از اینهمه ذلت و خواری او رو ترش کردند و پاسخی ندادند چون حداقل به این ایمان داشتند که یک رهبر مردمی را ملت و مردمش به قدرت و حکومت می رسانند نه رئیس اطلاعات یک کشور دیگر، آنهم کشوری که دولتش سالها در جنگ با آن ملت بوده است. قبح رفتن به عراق نزد ملت ایران حتی برای خود رجوی و دستگاهش به قدری روشن و واضح بود که به آن «جزام عراق» می گفتند و خود رجوی می گفت: «شاه و شیخ برای سوزاندن انقلابیون و مبارزان آنها را همیشه به عراق نسبت می دادند» و سازمان رجوی هیچوقت در تبلیغات خود خاک و مقر نیروهای مسلح و ارتش به اصطلاح آزایبخش خود را عراق یا خاک عراق نمی گفت بلکه «جوار خاک میهن» یا «منطقۀ مرزی» می نامید در حالیکه قرارگاه اشرف 150 کیلومتر با مرز ایران فاصله دارد و در عمق خاک عراق می باشد. مهدی ابریشمچی در همان اول آمدن به عراق گفته بود اگر در عرض یک سال نتوانیم با آمدن به عراق رژیم را سرنگون کنیم خواهیم سوخت زیرا عراق جزام است و پایگاه مردمی ما را از بین می برد که چنین هم شد و بدینگونه سازمان مجاهدین باقی ماندۀ پایگاه خود در میان مردم ایران را از دست داد. خود رجوی هم در بدو ورود به عراق گفته بود در اینجا نمیتوانیم مثل فرانسه 5 سال بمانیم چون در این صورت ما را ترشی خواهند انداخت.

اکنون به رجوی باید گفت در حالیکه دست تو را گرفته و از پاریس به بغداد برده بودند پس چرا رو به بیرون می گفتی: «می روم تا برفروزم آتشها در کوهستانها»؟! حال نتیجۀ آن آتش افروزیها و به کشتن دادن هزاران نفر از بهترین جوانان و نیروهای ملت ایران چه شد؟ تو که در سال 61 یک جمع بندی تحلیلی در مورد علل شکست و اشتباهات «مقاومت مسلحانۀ یکساله» ارائه دادی چرا یک تحلیل در تمام این سالیان و نیز در حال حاضر در مورد علل شکست استراتژیک و اشتباهات 31 ساله ارائه ندادی و نمی دهی؟ و برای همین هم به یک تجربۀ بسیار عبرت انگیزی برای تاریخ همۀ ملتها تبدیل شدی تا بیش از پیش دریابند و ثابت شود که هیچ مبارزه ای خارج از صفوف مردم و با همدستی با دشمن خارجی به پیروزی نرسیده بلکه محکوم به شکست است و همۀ انقلابها و مبارزات پیروز از داخل مردم نشأت گرفته و در همانجا در پیوند با خواسته ها و عواطف مردم پیروز شده اند نه در خارجه و با اتحاد با دشمن خاک این ملت، مانند پیروزی پیغمبر اسلام (ص) و انقلاب ایران و انقلاب چین و انقلاب روسیه و انقلابهای آمریکای لاتین و... پیغمبر اسلام (ص) و یاران مهاجرش از مکه به مدینه هجرت کردند نه از مکه به روم یا ایران تا از آنجا مکه را فتح کنند! پایگاهش در داخل کشورو مردم خودش بود ولی رجوی این «دست دادن به دست عراق و آوردنش به عراق» را در تبلیغات بیرونی خود با هجرت پیغمبر از مکه به مدینه مقایسه می کرد واستراتژی شکست خورده اش برای فتح تهران را با فتح مکه!!... مائو و یارانش در داخل چین راهپیمایی کرده و جنگیدند و پیروز شدند نه در خارج چین و از خاک دشمنشان ژاپن بلکه وقتی ژاپن همانموقع به چین حملۀ نظامی کرد مائو موقتا با رژیم چیانکایچک اعلام آتش بس و صلح کرد تا همکار و همدست ژاپن در میان مردم خود جلوه نکند اما رجوی در اوج جنگ ایران و عراق نه تنها جنگ داخلی را متوقف نکرد بلکه رفت جزء نیروی دشمن خارجی شد.

رجوی این روزها با شکست قبول انتقال به عراق کاملا این شکست استراتژیک خود را حس و لمس می کند و به همین علت با انواع بهانه ها علیرغم تبلیغات بیرونیش مبنی بر رفتن به کشور ثالث در پیشرفت پروسۀ انتقال ساکنان اشرف و لیبرتی به خارج کارشکنی می کند تا از یک طرف ضمن جلوگیری موقت از فروپاشی کامل فرقۀ خود، سازمانش با حسابرسی ایرانیان بویژه خانواده های کشته شدگان ماجراجوییهای رجوی طی این سالیان روبرو نشود که بگویند اگر می خواستی برگردی پس چرا رفتی آنهم با آنهمه تبلیغات کر کننده و ناسزاها و دشنامهای زشت به مخالفان رفتنت به عراق!!... و از طرف دیگر با کش دادن قضیه به امیدهای واهی تغییرات در عراق و سوریه و آمریکا!! خود و دستیارانش را به قیمت به کشتن دادن ساکنان دو کمپ اشرف و لیبرتی به عنوان دیوار انسانی بر گرد خود یا به تعبیر خودش بر گرد «مرکز لشکر» موقتا هم که شده از خطر دستگیری توسط دولت عراق حفظ کند.

بنابراین اینک برای همگان و در درجۀ اول برای خود مسعود رجوی و «رئیسه جمهور»! آرزو به دلش ثابت شده که عراق برایش نه «کانون نبرد استراتژیک» بلکه باتلاق غرق استراتژیک بوده و راهی شدنش به عراق نه «پرواز تاریخساز» بلکه «سقوط تاریخسوز» بوده که تاریخ و دفتر بوق و کرناهای ادعائی رجوی از «مقاومت سازمان یافته» تا «شورای ملی مقاومت» و «ارتش آزایبخش ملی» و «آلترناتیو انقلابی» و تا بساط پلید و مزخرف «انقلاب ایدئولوژیک مریم»! برای سرکوب و شکنجۀ روحی و فکری و جنسی افراد و اسرای فرقۀ ضد بشری اش و... همه و همه را یک جا سوزاند و خاکستر کرد.

علی (غلام) حسین نژاد - بغداد

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حقیقت گویی وارونه خزایی درباره مجاهدین

خزایی خطاب به همه جریانهای اپوزیسیون: آمدن و نظاره کردن و سیاهی لشکر شدن در گرد هم ایی مجاهدین که دیگر معصیت ندارد

 

 

بهار ایرانی، مجاهدین دبلیو اس، یازدهم ژوئن 2012
http://www.mojahedin.ws/?p=8030

 

از پرویز خزایی مدت ها خبری نبود، تا آنجا که شایعه زاویه گرفتن او با شورا و رجوی هر روز بیشتر تقویت می شد. اما پس از یک غیبت نسبتا طولانی با درج مقاله ای با عنوان دنیای هرکه سی خوش! در سایت همبستگی بار دیگر در آستانه برگزاری گردهمایی ۲۳ ژوئن به صحنه آمده است. به این امید که تا می تواند تنور این گردهمایی ملال آور را گرم کند، و جالب اینجا است که می داند این تنور به این حرف ها و بیشتر از این حرف ها و وعده ها و امیدها و شعر و شعارها گرم شدنی نیست.

برای همین در ادامه بر بی وزنی و بی اعتباری مجاهدین و شورای رجوی اذعان و ملتسمانه می خواهد که همگان با هر فکر و ایده و تمایل سیاسی در این گرد هم ایی شرکت کنند. خزایی که می داند فراخوان های سازمان در طی این سه دهه همه مصداق آب در هاون کوبیدن بوده و آن همه وعده و فیل هوا کردن و التماس و ولخرجی و بریز و بپاش نتوانسته تغییری در نظرگاه خارجه نشینان و اپوزیسیون خارجه نشین نسبت به رجوی و سازمان مجاهدین ایجاد کند، این بار با تمسک به حضور برخی اعضای کنگره آمریکا و دیگر حامیان اروپایی بر آن شده تا بلکه دل خارجه نشینان را برای آبروداری پیش مدعوین استیجاری سازمان نرم کند. اما از آنجا که چندان امیدی به این فراخوان و التماس و دعاها ندارد و از سویی هم نمی تواند از خیر خیل خارجه نشینان به دلیل اهمیت شان بگذرد، با ادبیات متفاوتی ضمن تقسیم بندی جهان به اردوی انترناسیونال های بی غیرت و با غیرت و تأکید بر حضور آن دسته از انترناسیونال های با غیرت در این گرد هم ایی و ضرورت حضور فراگیر ایرانیان برای جلب اعتماد بیشتر آنها به سازمان می نویسد:

“امروز این انترناسیونال انسانی در کنار رجوی و اشرف و شورای ملی مقاومت ایران- ائتلاف تاریخی بسیاری از نیروهای گوناگون اما همگون بر سر سرنگونی رژیم فاشیستی-جدایی دین از دولت و دمکراسی بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر-در اوج شکل گیری است. هرکس شک دارد روز ۲۳ ژوئن امسال به پاریس بیاید و تنها نظاره گر باشد. معصیت ندارد.”

خزایی ظاهرا فراموش می کند که فیل جدایی دین از دولت فیل تازه ای نیست که بخواهد به بهانه آن ایرانیان خارجه نشین را اغوا و فریب بدهد، مضاف بر اینکه همان خارجه نشین ها بهتر از هر کس می دانند که دغدغه واقعی و ماهوی سازمان نه جدایی دین از دولت که اتفاقا تلفیق دین و دولت منتهی با تعریف و تفسیر منحصر به فرد رجوی است. و مهمتر از همه باز همین خارجه نشینان بهتر از همه ایرانیان داخل کشور می دانند که دغدغه رجوی برای ایران فردای او، نه دمکراسی و نه اعلامیه حقوق بشر است. و آقای خزایی باز بهتر از هرکس می داند که فیل اعلامیه حقوق بشر هم سالها پیش به هوا رفته و ترکیده است.

واقعیت این است که رجوی در پس همه این سالها به حد کافی از جدایی دین از دولت و دمکراسی و حقوق بشر و راه حل سوم و رفراندوم و … حرف داده و هر سال به بهانه یکی از این ابداعات موضع خارجه نشین ها را ارزیابی و برآورد کرده است. و بهتر از هرکس می داند که از خیل این همه ایرانی خارجه نشین آبی برای او گرم نمی شود و نخواهد شد. جالب اینجا است که آقای خزایی هم این حقیقت را می داند و اتفاقا بهتر از خیلی ها می فهمد که مشکل اصلی بی اعتنایی خارجه نشین ها با رجوی و مجاهدین چیست. برای همین هم ضمن دعوت مجدد از آنها حتی در شکل و شمائل نظاره گر و سیاهی لشکر در کمال استیصال تأکید می کند آمدن و نظاره کردن و سیاهی لشکر شدن در این گرد هم ایی که دیگر معصیت ندارد.

به گمانم کسی به شیوایی و شفافیت آقای خزایی نمی توانست اینگونه بر درماندگی و عجز و بی کسی و غربت سیاسی مجاهدین صحه بگذارد. آقای خزایی وارونه حرف می زند، اما حقیقت را جز از طریق وارونه گویی در دستگاه فرقه ای مجاهدین نمی توان بیان کرد. او می گوید آمدن در این گرد هم ایی معصیت نیست، اما بهتر از هرکس می داند که به زعم ایرانیان شریف با هر تمایل و گرایش سیاسی حتی نزدیک شدن آن اندازه به مجاهدین که شبه سیاهی لشکری نیز تداعی کند، فی النفسه معصیت است آن هم از جنس و نوع کبیره اش.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

احضار مریم رجوی به دادگاه رسیدگی به پرونده ۱۷ ژوئن

تنها پس از دو هفته از روی کار آمدن رئیس جمهور چپ گرای فرانسه، ظاهرا تمامی معادلات مریم رجوی درباره آینده سازمان در فرانسه به هم ریخته است

 

 

بهار ایرانی، دهم ژوئن 2012
http://www.mojahedin.ws/?p=8022

 

در حالی که مریم رجوی در نشئگی و سرمستی نامه دادگاه استیناف کلمبیا به وزارت خارجه آمریکا و مهلت چهار ماهه به کلینتون برای تعیین تکلیف وضعیت سازمان در لیست تروریستی سر از پا نمی شناسد، احضار او به دادگستری فرانسه در رابطه با پرونده ۱۷ ژوئن بساط جشن و سرور و سرمستی او را به خماری تبدیل کرد. خبرهای رسیده حاکی از شروع پروسه رسیدگی به این پرونده از روز ۱۵ خرداد خبر می دهد. این در حالی است که بر اساس خبرهای دریافتی گروهی از ایرانیان مخالف سازمان با تجمع در مقابل کاخ دادگستری پاریس از مقامات فرانسوی خواستار اخراج مریم رجوی و دیگر اعضای سازمان از خاک فرانسه شده اند. این در حالی است که همزمان مریم رجوی با حمایت حامیان فرانسوی و غرب خود تلاش های تازه ای را برای اخذ پناهندگی اعضای سازمان و همچنین بازپناهندگی آن تعداد از اعضای سازمان که پیشتر موفق به دریافت پناهندگی شده اما سالها است در اشرف مستقر هستند، شروع کرده است.

بر خلاف تبلیغات و جوسازی هایی که سازمان در طی سالهای ۲۰۰۳ تاکنون درباره پرونده ۱۷ ژوئن و سیاسی بودن آن براه انداخته، اما فراخوان مریم رجوی توسط دادگستری پاریس بر تمامی این جوسازی ها خط بطلان کشیده و خبر از به جریان افتادن پرونده می دهد. لازم به تذکر است در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ پلیس امنیت فرانسه با یورش به مقر اوورسورواز به اتهامات عدیده از جمله پولشویی، طراحی اقدامات تروریستی، و … دهها اتهام دیگر مریم رجوی و کلیه افراد مستقر در اوور را دستگیر نمود. متعاقب این اقدام بر اساس فراخوان تشکیلاتی مسعود رجوی دهها تن از اعضای سازمان در سراسر اروپا اقدام به خودسوزی نمودند که از میان آنها دو عضو زن سازمان به نام های مرضیه باباخانی و ندا حسنی بر اثر شدت جراحات ناشی از خودسوزی کشته و دهها نفر دیگر صدمات سخت و غیر قابل جبرانی متحمل شدند. دستگاه قضایی و مقامات فرانسوی به دلیل تبعات غیر منتظره این اقدامات فرقه ای، مریم رجوی را موقتا به قید ضمانت آزاد کردند. از آن زمان تاکنون دستگاه های تبلیغاتی و رسانه ای سازمان این اقدام فرانسه را به منزله بی پایه بودن اتهامات دستگاه قضایی و سرویس های امنیتی تلقی کرده و آن را مختومه اعلام نمودند. این در حالی است که گزارشات سری و رسمی سرویس امنیتی فرانسه موسوم به دی اس تی حاکی از دهها فقره تخلفات امنیتی و … از سوی سازمان و رهبران آن می کند. بخشی از این تخلفات در کتاب معروف آنتونی گسلر منعکس شده است.

به جریان افتادن این پرونده و در شرایطی که سازمان درگیر اخذ پناهندگی و باز پناهندگی برای شماری از اعضای بالای خود در فرانسه است، از جهاتی می تواند تأثیرات و بازخوردهای منفی بجا بگذارد. مضاف بر اینکه سازمان در تلاش است بعد از تخلیه قرارگاه اشرف و خارج شدن از عراق خاک فرانسه را به مهمترین مقر تشکیلاتی خود تبدیل کند. نکته دیگر اینکه از سه دهه پیش خاک فرانسه به عنوان ترانزیت ثابت یک گروه تروریستی این سؤال را پیش روی ناظران بی طرف و همچنین ایرانیان مخالف و منتقد سازمان قرار داده که دولت فرانسه چه سنخیت و قرابتی با سازمان مجاهدین می تواند داشته باشد. لازم به یادآوری است مجاهدین و مریم رجوی در چند ماه اخیر و درجریان انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه تحرکات تازه ای در حمایت از کاندیدای چپ گرای فرانسه براه انداختند. پیش بینی می شد این تحرکات و حمایت مریم رجوی از رقیب چپ گرای سارکوزی با هدف جلب حمایت او و گرفتن امتیازات از دولت چپ گرای فرانسه باشد. از جمله امتیازاتی که پیش بینی می شد یکی هم به فراموشی سپردن پرونده ۱۷ ژوئن بود. اما احضار مریم رجوی و تنها پس از دو هفته از روی کار آمدن رئیس جمهور چپ گرای فرانسه ظاهرا تمامی معادلات و محاسبات مریم رجوی را درباره آینده سازمان در فرانسه به هم ریخته است.

یادآور می شود که فرانسه علیرغم خارج کردن نام سازمان از لیست تروریستی اتحادیه اروپا یکی از کشورهایی است که کماکان مواضع خود را در قبال سازمان مجاهدین تغییر نداده است. به همین دلیل مریم رجوی کینه و خصومتی دیرینه با شخص سارکوزی دارد. یکی از دلایل این کینه توزی سوای مواضع سارکوزی به عنوان رئیس جمهور فرانسه به سال ۲۰۰۳ و در دولت ژاک شیراک بر می گردد که سارکوزی وزیر کشور بود و مواضع شدیدی علیه مجاهدین داشت. با تمامی این احوال و کنار رفتن سارکوزی و روی کار آمدن حزب چپ گرای فرانسه، اما بر خلاف انتظارات معمول و حداقلی مریم رجوی او پس از قریب به نیم دهه بار دیگر توسط دادگاه پاریس احضار شده است. سوای هر قضاوت و حکمی که دادگاه درباره این پرونده صادر کند، نفس احضار مریم رجوی و در شرایطی که وی در سرمستی نامه تعیین تکلیف دادگاه استیناف کلمبیا به کلینتون به سر می برد، می تواند به تشدید وضعیت بحرانی او و سازمان مجاهدین منجر بشود.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بازجویی و محاکمه مریم رجوی در دادگستری فرانسه  و آکسیون قربانیان فرقه مجاهدین

 

09.06.2012

تحریریه ایران فانوس

http://iran-fanous.de/middle/995-Iran%20Fanous-Aksiun-06.06.2012.htm

 

دیروز سه شنبه به تاریخ پنجم ماه یونی، جمع زیادی از اعضای جداشده، معترض و قربانیان رهبری مجاهدین از کشورهای مختلف اروپا در شهر پاریس و مقابل دادگستری این شهر، جمع شده تا به اعتراض بپردازند.

هدف از اعتراض این گروه از منتقدین و معترضین در شهر پاریس، بر می گردد به بازجویی مجدد خانم مریم رجوی که به درخواست دادگستری شهر پاریس در ارتباط با نقض مستمر حقوق بشر که مجاهدین خلق به فرمان رهبرشان در کشور فرانسه انجام داده اند.

 

 

براساس گزارش خبرنگار کانون ایران فانوس که برای گزارش این مراسم و اعتراض به جمع معترضین ملحق شده بود، شور و شعف و شعارهای سیاسی که بچه ها سر می دادند، حاکی از عزم جدی آنها در افشاگری فرقه مجاهدین بود. آنان با نظمی کاملاً سیاسی و متمدنانه، پلاکاردهایی را در دست داشتند و آن عکسها را به شهروندان فرانسوی نشان می دادند. همچنین، اعلامیه هایی را در ارتباط با تروریسم و نقض حقوق بشر مجاهدین به زبان فرانسه تهیه کرده و به دست حضار و علاقه مندان می دادند.

جمع معترضین را تعدادی از پلیس ضد شورش فرانسه احاطه کرده و محافظت می کردند تا مبادا آنان در معرض حمله و هجوم عوامل مجاهدین قرار گیرند. اعضای کادر حفاظت مریم رجوی که تعدادی زیادی از آنان در این مراسم حضور داشتند و دائماً خود را به حلقه معترضین نزدیک تر می کردند و عکس و فیلم بر می داشتند مداوم مورد توبیخ و تذکر پلیس قرار می گرفتند و از هر گونه درگیری و حمله به معترضین، ممنوع شده بودند.

اعضای معترض، از زن و مرد که از کشورهای مختلف اروپایی و با انواع محدودیت سفر به این اجتماع پیوسته بودند، در میدان مقابل دادگستری اقدام به مصاحبه هایی کردند. محتوای مصاحبه ها آن گونه که از نزدیک شاهد بودم، در ارتباط با 30 خرداد مجاهدین بود که آنان قصد برگزاری این اجتماع را در هفته های آینده دارند. که این خود نشانی از استراتژی شکست خورده مجاهدین دارد که رهبران شان برای روحیه دادن به نیروهای سرخورده خود، تهیه دیده اند.

در انتهای این مراسم که بیش از سه ساعت به طول کشیده، افراد جداشده و معترض خود را به همراه پلاکاردها در مقابل دادگستری شهر پاریس رسانده و عکسها و فیلمهایی از مراسم اعتراض، برای درج در سایت های اینترنتی ضبط کردند.

پس از پایان این بخش از مراسم اعتراض، معترضین پس از استراحت کوتاهی در سالنی از شهر پاریس به اجتماع مجدد خود ادامه دادند. در این بخش از مراسم که تعدادی مهمانان دیگر حضور به هم رسانده بودند، به ایراد سخنرانی به مناسبت مختلف پرداختند. ابتدا محمدحسین سبحانی در ارتباط با فوت یکی از یاران و قربانیان معروف رهبری مجاهدین، به نام هادی شمس حائری به ایراد سخنرانی پرداخته و جمع بچه ها با یادآوری یاد و خاطره آن یار و یاور صدیق، این سخنرانی را همراهی کردند. محمد حسین سبحانی تلاش و فعالیت  آکسیون اعتراضی امروز پاریس در ارتباط با بازجویی و محاکمه مریم رجوی را با یاد مرحوم هادی شمس حائری برای شادی روحش به وی تقدیم کرد.

سخنرانهای بعدی این مراسم آقای جواد فیروزمند بود که ایشان نیز در باب فلسفه اعتراض به رهبران مجاهدین و این که ما ناچار به اعتراض به سیاسیتهای تروریستی این گروه هستیم. سخنرانان بعدی این مراسم، آقایان شادانلو و خانم دکتر جیلانی بودند. آقای شادانلو، در سخنرانی خود به سوابق سراسر فریب و خودکامگی رهبران مجاهدین و ضدیت بیجای آنان با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر، پرداخته و سپس خانم دکتر جیلانی، نقض فاحش حقوق اعضای مجاهدین را توسط رهبران فاسدشان از حیث روان شناسی و جامعه شناسی، مورد بحث و ارزیابی قرار داده و النهایه نتیجه گرفتند که این گروه خودکامه به دلیل عدم رعایت و در نظر گرفتن ارزشهای والای انسانی و در افتادن با روح و روان اعضایشان، قافیه را باخته و محکوم به شکست هستند.

این مراسم دوستانه، روشنگرانه و معترضانه پس از ساعاتی به کار خود خاتمه داده و اعضایی که از کشورهای مختلف اروپا در این مراسم شرکت کرده بودند، رهسپار محل ها و کشورهای اقامت خود شدند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد