_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

رهبری ورشکسته مجاهدین باز هم دست به دامن شدن پناهندهای خارجی



سعید ناصری ـ انجمن یاران ، پاریس
18.06.2012


این بار رهبری ورشکسته مجاهدین به اسم( کمیته برگزاری گردهمایی) که معلوم نیست کی هست و کجا هستند،البته ناگفته نماند برای ما اعضای جدا شده کاملا واضح و روشن است که کمیته برگزاری گردهمایی همان نام مستعار مریم رجوی است در اورسواواز،این بار دست به اقدام گسترده ای زده اند به اسم ازادی و حفاظت از مجاهدین اشرف و لیبرتی.
شاید بتوانند با دادن پولهای کلان این بار هم عده ای خارجی و پناهندهای بی خانمان را گرد هم اورد و در تلویزیون و سایت خودش یک پیروزی دیگری اعلام کند،که شاید مرحمی باشد به دل زخمی اعضای گرفتار در کمپ ترانزیت لیبرتی و قلعه مفلوک اشرف.


چند روز پیش دم عصر بود که توی مترو شماره هفت ایستگاه استالینگراد بودم میخواستم به خانه ام برگردم ناگهان با صحنه ای مواجه شدم که ناخدا گاه در لحظاتی ورشکستگی و خارو ذلیل بودن رهبری مجاهدین برام تصویر شد ،و برام روشن و واضح شد اخر عاقبت دروغ و ریا یک رهبری ناصالح همین است و بس.
داستان از این قرار بود، یک شخصی که بعد از چند دقیقه فهمیدم افغانی و پشتو زبان است و با زحمت کلماتی فقط فارسی صحبت میکرد وارد مترو شد در حالیکه که یک البوم در دست داشت و با کنار دستی اش در حال صحبت بود من متوجه داستان شدم که این شخص اجیر شده رجوی است،از روی کنجکاوی خودم به سراغ انها رفتم اول با زبان فرانسه مقداری صحبت کردم که هیچ کدام بلد نبودند مقداری عربی صحبت کردم انها مجدد بلد نبودند و بعد شروع کردم به فارسی صحبت کردن با انها بعد از لحظاتی شخصی که افغانی و پشتو زبان بود یک البوم در اورد به من نشان داد تماما عکسهای فتوشابی و درست شده بود،انگاه ان شخص شروع کرد به توضیح دادن که یک سازمانی است نیاز به نفر دارد چرا که یک برنامه دارند و هر نفری که توی این مراسم و جشن شرکت کند به او پول و غذا میدهند حتی اگر هم کسی دیگری هم در کشور دیگری میشناسی می توانی به ما بگوی ما او را به اینجا میاوریم برای او هتل میگیریم به او هم پول هم میدهیم و اضافه کرد اگر هم کارت یا پاسپورت هم نداشت مجاهدین کار او را درست میکنند و او را به اینجا میاوردند.بعد از اینکه صحبت این شخص تمام شد من گفتم که میخواهم من هم نفر بیاورم بایستی چکار کنم ایشون گفت شما را معرفی میکنم ما به ازا هر نفری که بیاری سازمان بهت 50یورو میدهد.


خلاصه داستان را طولانی نکنم در یک جمله بخواهم نتیجه بگیرم اولا تمام پناهنده ها بایستی هوشیار باشند که در دام این باند کثیف نیفتند فرقی ندارد از ایرانی تا افغانی تا عرب و بلغار و رومن گرفته.
دوما اوج فلاکت رجوی این بار با چشم خودم دیدم برای اینکه به مردم نشان بده پایگاه مردمی در خارج کشور داره دست به این کارهای کثیف میزنه با پول و نفرات خارجی هم که شده میخواهد عده ای را عجیر خودش بکند که با گرفتن یک فیلم یا یک عکس ان را در رسانه های خودش نشان بدهد.


و سوما بایستی به سیاستمداران فرانسوی و اروپایی گوشزد کرد که تروریستهای دیروزی و امروزی اینجوری دارن از کشور شما و زیر شعار دمکراسی شما به این شکل سو استفاده میکنند بهتره که چشم باز کنید و ببینید و مانع این حرکات شوید این به شما اهانت میباشد چرا که من به عنوان یک ناظر بیرونی نگاه کنم و این حرکات را ببینم این نتیجه را میگیرم که کشور فرانسه نمیتواند پاسخگوی پناهنده ها باشد و مسئله خانه و مخارج انها را حل و فصل کند برای همین عده ای همیشه هستند که کارتون خواب هستند و به این شکل یک گروه داره از انها سو استفاده میکند و این مایه شرم برای کشور فرانسه نیز میباشد،امیدوارم که مسئولین فرانسوی مقداری به خودشان امده و جلوی این داستان را بگیرند.


سیعد ناصری پاریس
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رهبری ورشکسته فرقه تروریستی از شعار سرنگونی تا گیر دادن به جدا شده ها و انجمن یاران
 

 


سعید ناصری ـ پاریس، انجمن یاران

14.06.2012


مقاله ای که فرقه تروریستی رجوی به فرمان مریم قجر که در سایت های بی مصرفشان درج شده بود و چندین بار هم از تلویزیون آنها بازپخش شده است، مرا بر آن داشت از بابت مزاج نگاهی به ان انداختم و چند سطر از ان را خواندم که ببینم کلمه جدید توش پیدا میشه یا اینکه همان خضعلات قبلی است که مغز خشک شده سیاست مداران فرقه ورشکسته رجوی همیشه انها را علم میکنند.
دوستان خواننده از شما چه پنهان از خواندن این اطلاعیه فرقه تروریستی خیلی خوشحال شدم،هر چند که در اطلاعیه اسم مرا به عنوان مزدور برده اند، ولی به عنوان کسی که نصفی از عمرم در درون تشکیلات جهنمی فرقه بودم و تجربیان داخلی انان را دارم، میدانم که این چه امری باعث شده که فرقه تروریستی این اطلاعیه را درج کنند.


به این دلیل که بچه های جدا شده مخصوصا بچه های که اخیرا جدا شده اند و تونستن از کمپ ترانزیت لیبرتی فرار کنند با افشاگری های که کردند پته مجاهدین را روی اب ریختن و ...نقطه مجاهدین و رهبری فرقه مسعود و مریم به شدت سوخته برای همین این بار به نفرات جدا شده گیر دادن و اسم انها را مزدور میگذارند این در حالی است که اگه تعریفی از مزدور داشته باشیم مزدور اصلی شخص مسعود رجوی است و مریم رجوی با سردمداران فرقه،بگذار همه بدانند در جنگ عراق با ایران رجوی بود که به صدام حسین کمک کرد،این شخص مسعود رجوی هست که تمام اطلاعات میهنمان را به بیگانه ها میفروشد به چه قیمتی ..


به فرمان مسعود رجوی بود که کرد کشی راه اندازی شد و ستون پنجم عراق این در حالی بود که مسعود رجوی نقش سپاه پنجم عراق و صدام حسین ملعون بازی میکرد،بله اگر مزدور میخواهیم بشناسیم این نمونه بارز هستش که با تلاشهای بچه های جدا شده از جمله انجمن یاران در فرانسه و افشاگریهایشان تونستن این مزدور میهنی را به دنیا بشناسانند.
با این حال اگر رجوی و مریم قجر اسم مرا مزدور میگذارد من به این مزدوری افتخار میکنم و این مزدوری را ادامه میدهم تا زمانی که رهبران فرقه را پای محاکمه بکشانم و حسابرسی بکنم تا زمانی که تشکیلات ننگین و پوسیده فرقه را از هم بپاشانم اره از روزی که تونستم با زحمات زیاد از کمپ ننگین اشرف فرار کنم گفتم افشاگری میکنم و ان چیزی که بر من گذشت در سالیان درون تشکیلات ننگین فرقه بیان میکنم و در سایتها درج میکنم ان چیزی که بر من گذشته تا الان درصد ناچیزی از ان گفتم و از این به بعد تلاش میکنم بیشتر و بیشتر تشکیلات پوسیده و جهنمی فرقه را افشا کنم.


و در اینجا جا داره به بچه های جدا شده تبریک بگم و دست مریزا بگم که تلاششان و افشاگریشان باعث شده که جیغ فرقه در بیاد و به شکل خفت باری هم که شده این چنین اطلاعیه ای صادر کنند،حال خوب بنگرید سالیان گذشته در حالی که رهبری فرقه شعار سرنگونی می داد و اطلاعیه ها صادر میکرد و هر روز در رادیو تلویزیون وسایتش چندین و چند بار ان را پخش میکرد الان ببینید به چه روزی افتاده که کارش شده گیر دادن به جدا شده ها و انجمن یاران.


اما نکته ای که در اطلاعیه فرقه امده است در رابطه با گردهمایی هستش در اطلاعیه اشاره کرده که از اقسا نقاط دنیا و امریکا هموطنان استقبال بینظیری به خرج دادند برای اینکه در این گردهمایی شرکت کنند،اگر این حرف هم جلوی مرغ پخته هم بگذاریم خنده اش میگیره،دستگاه تبلیغاتی فرقه اینتقدر بازارش کساد شده و هیچ ایرانی شریف انها را تحویل نمیگیره و محل نمیگذاره برای تبلیغات از شهروندان افغانی استفاده میکند این هم نمونه ای بود که خودم در پاریس با ان مواجهه بودم در حالی ک یک پشتو زبان را عجیر کرده بودند و معلوم بود که پول کلانی به ان داده اند،این شخص پشتو زبان که زبان فارسی و فرانسوی هم بلد نبود در مترو لین دو سراغ من امد در حالی که یک البوم در دست داشت و نمیدانست که محتوای البوم چی است میخواست برای من توضیح بدهد که بیام در جشن مجاهدین شرکت کنم و ادامه داد اگر بروم جشن مجاهدین شرکت کنم انجا غذا میدن پول میدن و ...
بایستی به رجوی گفت این بار از اب گل الود نمیتونی ماهی بگیری دستت برای همه رو شده و اخر خط هستی و کسی نیست که نداند مجاهدین از چه ترفندهایی استفاده میکنند تا شاید چهار نفر را در اروپا دور هم جمع کنند شاید با گرفتن چهار عکس و تصویر بتوانند یک خوراک تبلیغاتی برای خود درست کنند و همین تبلیغات را به خورد اعضا بدهند شاید از انها بیشتر استفاده کنند برای گوشت جلوی توپ واقعا رجوی ننگت باد با این سیاست ننگین و خونبارت.
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه میلاد آریایی با شهروز تاجبخش در پاریس
در حاشیه آکسیون قربانیان فرقه مجاهدین در مقابل دادگستری فرانسه در حمایت از محاکمه مریم رجوی

 

 

شهروز تاجبخش - ایران قلم

11.06.2012

 

برای مشاهده فیلم روی عکس کلیک کنید

 


میلاد آریایی :
شنیدیم که امروز در مقابل کاخ دادگستری فرانسه آکسیونی را جداشد گان و تعدادی از منتقدین این سازمان در اعتراض به رهبران فرقه مجاهدین و درحمایت از دادگستری فرانسه برای بازجوئی وبازپرسی ازمریم رجوی و برخی از سران سازمان مجاهدین حضور بهم رسانده اند.
میخواستم بپرسم بطورمشخص هدف شما از برگزاری این آکسیون اعتراضی چی هست؟


شهروز تاجبخش :
اگر بخواهم که خیلی روشن بی مقدمه خدمتتون عرض کنم در واقع این مسئولیتی هست که برعهده ما اعضای جدا شده از این سازمان هست .به عنوان کسانیکه در مناسبات سازمان مجاهدین بودیم و ماهیت سازمان را بخوبی میشناسیم وظیفه خودمان میدانیم که با افشاگری هایمان در واقع جامعه بین المللی و کسانیکه در معرض فریب خوردن این سازمان هستند را آگاه و روشن کنیم.
این بار هم همینطور، یعنی دادگاهی که برای خانم رجوی و سایر اعوان و انصارش تشکیل شده ما آمدیم با تهیه فیلم و خبر عکس افشاگری کنیم و چراکه سرنوشت محتوم اینها این است که مانند هر جنایتکاری محاکمه شوند و به دست عدالت سپرده شوند.


میلاد آریایی :
شما صحبتتان این بود که ازمناسبات این سازمان وشیوه هایشان اطلاع دارید . میتوانید برای بینندگان توضیح دهید که چه مدت در مناسبات این سازمان بودید و چه مدت است از مناسبات این سازمان خارج شدید در کجا حضور دارید؟؟


شهروز تاجبخش:
من حدود دوازده سال در مناسبات سازمان بودم و الان مدت چهار سال است که از مناسبات سازمان خارج شدم. و ساکن اروپا و کشور آلمان هستم.


میلاد آریایی :
با توجه به تجربیاتتان از درون مناسبات این سازمان میتوانید برای بینندگان توضیح دهید که سازمان مجاهدین چه برخوردی با اعضائی که خواهان خروج از سازمان هستند میکند؟؟


شهروز تاجبخش :
خوب این واقعیتی است درمقابل تبلیغاتی که سازمان مجاهدین میکند و اشرف و مناسبات سازمانشان را یک مناسبات دموکراتیک نشان میدهد دقیقا برخلاف این است، و شدیدا برخورد میشود باکسانی که خواهان جدائی هستند و تحت برخورد شدید قرار می گیرند و شدیدا بایکوت میشوند وتحت فشارهای تشکیلاتی قرار میگیرند و سازمان در دوره های مختلف بسته به شرایطی که در آن وجود داشته و هر چقدر شرایط به سازمان اجازه میداده این طیف سرکوب مخالفان داخلی خودش را نوسان داده است.
مثلا توجه کنید زمانیکه هنوز چتر دولت سابق عراق و صدام حسین بر سر این سازمان بود حتی با شکنجه در سلولهای انفرادی وزندانهای دراز مدت ودست آخر هم تحویل به دولت سابق عراق مخالفان و کسانی که خواهان جدائی بودند را سرکوب میکردند. قدم به قدم دست سازمان بسته تر شده و سازمانهای بین المللی مطلع شدند که چه اتفاقاتی در این سازمان میافتد سازمان مجبور شده و ناخواسته این شرایط سرکوب را کمتر کرده ولی کماکان این در بطن و اندیشه سازمان وجود دارد یعنی کاملا خروج ممنوع است و این از مرزسرخ های سازمان است و شدیدا برخورد میشود.
هر کسی که یک روزی داوطلبانه به خاطر آرمانهای انسانی و در واقع این احساس وطن پرستی که داشته و اشتباها فکر میکرده که را میتواند در سازمان بهش برسد و کسی که داوطلبانه وارد سازمان شده در واقع بنوعی برده و اسیر سازمان شده و امکان خروج ندارد.
بنظر من کسانیکه الان درسازمان هستند در واقع اسیر سازمان هستند و امکان خروج برایشان وجود ندارد.


میلاد آریایی :
باتوجه به شرایط و مواردیکه شما فرمودید که بسیاری از اعضای سازمان بر اساس اجبار درسازمان هستند وازسوی دیگر دولت عراق خواستار اخراج همه اعضا از خاک عراق و امروز در خاک اروپا و در فرانسه شهر پاریس دادگستری فرانسه فرماندهان و اعضا و مسئولان این سازمان را برای بازجوئی و بازپرسی فراخوانده ! شما آینده تشکیلات با توجه به سه شرط که من گفتم را چگونه ارزیابی میکنید.؟؟


شهروز تاجبخش :
این یک واقعیت است که آغاز پایان مجاهدین در واقع شروع شده همانطور که خودتان اشاره کردید عوامل متعددی وجود دارد که این رو به مانشان میدهد.از جمله میزان اعضای ناراضی که در درون این سازمان هستند و شرایطی که تشکیلات و بدنه سازمان در عراق دارد شاهد هستیم که روزانه فرارهای متعددی از رده های مختلف سازمان میبینیم.و این تشکیلات سازمان را از هم گسسته و سازمان هم با همه سرکوب هائی که میکند امکان مهار نیروهای مخالفش را در تشکیلات ندارد.
ازطرفی در تشکیلات خارج کشورش که مرکزش و نقطه ثقلش در فرانسه و مقرخانم رجوی هستش خیلی سعی میکردند با خرید پارلمانترهای از دور خارج شده های اروپائی در واقع جا پای در مجامع بین المللی برای خودشان باز کنند که بتوانند از قانون بگریزند و باز هم به دستگاه فریب خودشان ادامه بدهند ولی الان از جمله این دادگاهی که درپاریس برگزار میشود نشانه خوبی از این هست که وجدانهای بیداری هست که در
در دستگاه قضائی اروپا هستند و سازمان هر چقدر هم پول خرج کند نمیتواند بفریبد و این خیلی نوید بخش است که بالاخره سازمان باید نتیجه جنایتهای خودش را حتی در اروپا پس میداد چرا که خوبه که اشاره کنم اعضای ناراضی سازمان که بنوعی گروگان گرفته شده اند در تشکیلات عراق آقا وخانم رجوی گروگان گرفته شدند در واقع در تشکیلات اروپا هم همینطور است شاید جالب باشد برای بینندگان که کسی در تشکیلات اروپا باشد ولی بنوعی گروگان باشد درواقع این طور است و سازمان ازترفندهای مختلفی برای اسیر نگه داشتن اعضاش استفاده میکند و نمونه چنین دادگاههائی و به محاکمه کشیده شدن سران این جریان نوید این را میدهد که بساط این سازمان و تشکیلات در اروپا جمع خواهد شد .یعنی از طرفی برچیده شدن تشکیلات عراق واز طرفی فشار آوردن روی تشکیلات اروپا باعث میشود این جریان بطورکامل محو بشود.


میلاد آریایی :
بسیار سپاسگزاریم از توضیحات روشنگرانه شما و این فرصت را که در اختیار ما گذاشتید .امیدواریم فرصت دیدار و گفتگو در موقع دیگری باشد.


شهروز تاجبخش :
با تشکر از اینکه امکان و فرصت صحبت با بینندگان عزیز را برای من گذاشتید.
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سخنرانی آقای محمد حسین سبحانی در جمع معترضین به فرقه رجوی

 

 

آریا ایران

09.06.2012

http://www.ariairan.com

 

 

روز سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۱ برابر با ۵ ژوئن ۲۰۱۲،گروه هایی از ایرانیان آزاده با تجمع در مقابل کاخ دادگستری،میدان سن میشل و نقاط دیگری از مرکز پاریس به تظاهرات اعتراضی بر علیه فرقه تروریستی رجوی پرداختند.

این تظاهرات که همزمان با بازجویی از مریم رجوی سرکرده سازمان تروریستی مجاهدین در کاخ دادگستری پاریس صورت گرفته بود،مورد استقبال مردم منطقه قرار گرفته و با شعارهای کوبنده همراه با تظاهر کنندگان،خواستار اخراج گروه تروریستی رجوی از فرانسه شدند.

آقای محمد حسین سبحانی ضمن شرکت در این حرکت اعتراضی از سخنرانان جلسه بودند و سخنانی در بازخوانی خاطرات مرحوم هادی شمس حائری و مصیبت هایی که او و خانواده اش از فرقه رجوی کشیده بودند، ایراد نمودند که با استقبال حاضران مواجه گردید.

 

 

*متن سخنرانی آقای محمد حسین سبحانی:

 

هادی عزیز،دوست همه ما بود.و بنظرم تک تک ما به هادی مدیون هستیم.فکر میکنم کاری که امروز انجام دادیم،با این انگیزه و نیت بود که مریم رجوی بعد از ۷،۸سال و پرونده های متوالی که در فرانسه بر علیه اش تشکیل شده بود.چه خوب بود،هادی حضور داشت و ثمره زحمات اش را به چشم می دید.بهر حال تلاشی که امروز تک تک بچه ها انجام دادند رو نثار روح هادی می کنیم.من شخصا دوست داشتم عکس هایی رو برای این روز آماده کنیم و روی پیراهن هایمان بچسبانیم و فرصت نشد.

در هر صورت کاری که امروز انجام دادیم و مریم رجوی در دادگاه فرانسه مورد بازپرسی و بازجویی قرار گرفته و اعتراضی که ما کردیم علیه این فرقه و همچنین حمایتی که از دادگستری فرانسه انجام دادیم،برای این بود که پرونده رهبران فرقه مجاهدین پیگیری دقیق تر و بیشتر بشود.

اما در مورد هادی عزیز،شاید بعضی از دوستان مطلع نباشند.مرحوم هادی شمس حائری فعالیت های سیاسی خودش رو از دوران دکتر محمد مصدق آغاز کرد.در تظاهرات ۳۰ تیر شرکت داشت و تیر خورد،همان دوران به حزب ملل اسلامی پیوست،دستگیر شد و به زندان رفت.در زندان شاه با مجاهدین آشنا شده و توسط آنان عضو گیری گردید.پس از پیروزی انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ،فعالیت هایش را با سازمان مجاهدین ادامه داده ،بعدها به کردستان رفته و در عراق وارد پایگاه های سازمان مجاهدین شد.

در مقطع سال ۱۳۷۰،سازمان مجاهدین از روش های مغزشویی و فرقه گرایانه استفاده کرد و بچه های هادی (نصر و امیر عزیز) رو بین ۱۰ تا ۱۳ ساله بودند از شهر کلن آلمان به عراق برد تا بتونه هادی رو در عراق زمین گیر کند و نگذارد از فرقه جدا شود.

البته هادی مقاوم تر از این حرف ها بود.مجاهدین بچه های او را یک بار نزدش بردند تا مانع از فرار یا جدایی هادی شوند.آنجا فضایی که بین هادی و بچه هایش بوجود آمد،در صحبت های خصوصی که با هادی داشتم،همیشه از این رنج می برد.این عذاب وجدان رو داشت که امیر و نصرت نتوانسته باشند نقشه سازمان مجاهدین رو درک کنند.چون با تلقینات مجاهدین بچه هایش این احساس رو پیدا کرده بودند،حالا که از آلمان به عراق برده شده اند و در کنارش هستند،چرا پدرشان می خواهد برود؟!این موضوع مانند یک غده چرکین در درون و قلب هادی عمل می کرد.هیچگاه نشان نمی داد،اما در صحبت های خصوصی این رو بیان می کرد و افسوس می خورد که چنین شرایطی برایش پیش آمده است!

دومین ویژه گی هادی این بود که در مقطعی که کسی نبود،صدایی نبود که بیاد و آنچه در درون فرقه می گذشت رو بیان کنه،بعد از اینکه وارد اروپا شد و در کشور هلند اقامت گزید،آمد ، ایستاد و با گردنی سرفراز و قلمی روان،تیز و قاطع آنچه درون فرقه مجاهدین می گذشت را با کتاب هایی تحت عنوان “ارتجاع غالب و ارتجاع مغلوب” و “مرداب” و صدها مقاله بر علیه فرقه،تروریسم و خشونت نگاشته، بیان کرد!

کاری که هادی در آن دوران کرد باعث شد تابویی که سازمان مجاهدین در نزد افکار عمومی و بویژه در اروپا ساخته بود،بشکند و کارکرد خودش رو از دست بدهد.در همین رابطه فضایی بوجود آمد تا دوستان دیگری مانند آقایان،مهدی خوشحال،کریم حقی و دیگران قدم نهاده و به روشنگری بپردازند.هادی کوه استوار و صف شکنی بود که در مقابل استبداد و فرقه گرایی ایستاد و فعالیت های افشاگرانه اش را گسترش داد.

ساعت ۶ صبح روز جمعه گذشته بود که هادی از خواب بیدار می شود و به همسر مهربانش سرکار خانم محبوبه براتی می گوید حالش خوب نیست.می خواستند برایش دکتر بیاورند که البته پزشکان بدلیل گسترش بیماری سختی که داشت مدت ها بود درمان خاص دیگری را نمی توانستند تجویز کنند.اما باز هم او تلاش می کرد.نکته ای را میخواهم بگویم که شاید مورد تجعب شما بشود،شب قبل روزی که جانش را به جان آفرین تسلیم کرد،ایمیل اش رو باز کرده بود و به ایمیل هایش جواب می داد.یادم هست که خانم نسرین ابراهیمی چند روز قبل از آن ایمیلی ارسال کرده بود و با بغضی که در نوشته اش هویدا بود،می گفت نسبت به کمک هایی که هادی برای او انجام داده بود عذاب وجدان دارد و حالا می خواهم با او صحبت کنم،ایمیل بزنم .متاسفانه روزهای آخر هادی بود و او فرصت نکرد …

می خواهم بگویم که هادی تا آخرین لحظات کار می کرد و از تلاش باز نمی ایستاد.به یاد بچه هایش بود.به یاد دوستانش بود و آنهایی که از فرقه رجوی جدا شده بودند.تک تک آنها رو برادران،خواهران ،دختران و فرزندان خودش می دانست.بویژه در این یک ماه اخیر همیشه منتظر بود.

چند هفته پیش با تعدادی از دوستان برای ملاقات هادی رفته و یک دیدار خصوصی با او داشتیم.به هادی گفتم تلفن هایی رو زیر نوشته ات در سایت بگذار تا شاید سازمان مجاهدین و رهبری این فرقه دلش به درد بیاد و اجازه بدهد بچه هایت تلفنی با تو صحبت بکنند.هادی گفت ایده خوبی است.شماره تلفن اش رو گذاشت اما متاسفانه تا لحظه ای که جان در بدن داشت،این شرایط برایش فراهم نشد و با دلی اندوهگین از میان ما رفت!

هادی را پس از فوت حدود ۲۴ ساعت در محلی نگهداری می کردند تا دوستانش اگر آمدند مجدد او را حس کنند و …آنروز که در کنار پیکر بیجان اش ایستاده بودم به خودم می گفتم او در خواب است و برایم باور کردنی نبود که هادی رفته است.و کماکان به خودم می گفتم که هنوز مریض و خواب است.اما متاسفانه واقعیتی وجود داشت و از میان ما رفته بود.

امیدوارم همیشه بتوانیم تک تک مون یاد و راه هادی رو گرامی بداریم و مطمئن هستم که روح اش شاد خواهد بود برای کاری که تک تک مون امروز انجام دادیم و توانستیم به سهم خودمون فرقه رجوی و مریم رجوی رو در میان افکار عمومی و مقابل کاخ دادگستری فرانسه افشاگری کرده و به محاکمه بکشیم،راضی و خشنود است.

در پایان صحبت هایم به دوست عزیزم آقای علیرضا نصراللهی تسلیت می گویم برای از دست دادن پدر بزرگوارشون.امیدوارم غم آخرشان باشد .برای همه بچه ها این مصیبت ها کمتر پیش بیاید.امیدوارم همیشه شادی باشد.برای همه عزیزانی که در این جلسه هستند آرزوی سلامتی دارم و آرزوی موفقیت دارم.ممنونم از اینکه این فرصت رو به من دادید.

هادی شمس حائری سفارشی داشت و گفته بود؛” دوست ندارم کسی برایم لباس سیاه بپوشد،حتما لباس های شاد بپوشید!

 

پیاده کردن متن ویدئو از آریا ایران

کمیته برگزاری تظاهرات ـ پاریس

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد