_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran-ghalam@hotmail.com
راه حل مسالمت آمیز بحران اشرف در گروی تغییر خط رجوی مبنی بر ماندن در عراق است و الا او مسئول هر حادثۀ خشونت بار دیگر خواهد بود
ق. حسین نژاد (غلام)، وبلاگ در
بند رجوی، بغداد، سیزدهم اوت 2012
به عنوان فرد مطلعی که به تازگی از اشرف و لیبرتی و بعد از 30 سال از سازمان مجاهدین بیرون آمده ام و در تمام نشستهای داخلی رهبری و مسئولان سازمان در اشرف و لیبرتی بودم به طور کاملا مستقل و بدون اینکه کسی به من دیکته بکند به همۀ ایرانیان خارج می گویم که تنها راه حل بحران اشرف به طور مسالمت آمیز، تغییر خط و سیاست واقعی رهبری سازمان از ماندن در عراق به انتقال به خارج می باشد، چرا که رهبران سازمان به شدت در درون سازمان در اشرف و لیبرتی چنانکه من خودم شاهد بودم با هر گونه فکر کردن به کشور ثالث مبارزه می کنند و افراد را مجبور می کنند روزانه اگر در ذهنشان آرزوی رفتن به کشور ثالث داشته باشند آنرا نوشته و جلوی دیگران بخوانند تا مورد توهین و تحقیر و ناسزا با این اتهام که راحت طلب و خواستار زندگی عادی و طرفدار بورژوازی هستند قرار بگیرند. مریم رجوی در آخرین پیام خود به ما در فروردین ماه گذشته قبل از حرکتمان به لیبرتی گفت شما باید لیبرتی را زیباترین شهر جهان و اشرف ثانی بکنید و عباس داوری هم در نشستی که برای ما در کلیسای آمریکایی ها در لیبرتی برگزار کرد گفت بگذارید بگویند کمپ ترانزیت اصلا این دنیا خودش یک کمپ ترانزیت است و من 70 سال است که در ترانزیت هستم و این یعنی شما تا مرگتان اینجا خواهید ماند و معصومه ملک محمدی نیز در نشست دیگری به ما گفت که اینجا نه کمپ موقت بلکه برای ما اشرف ثانی است. مسعود رجوی هم در نشستی که برای گروه ما (گروه چهارم انتقالی به لیبرتی) در اشرف چند روز قبل از حرکت ما در فروردین ماه گذشته برگزار کرد گفت ما می خواهیم دو اشرف داشته باشیم خواهید دید که رژیم توی سر مالکی خواهد زد و گوشش را خواهد گرفت که پدر سوخته ما خواستیم اینها را بریزی بیرون و دستگیر کنی بدهی به ما و اشرف را ببندی بفرما حالا به جای یک اشرف دو اشرف دارند!! (کف و سوت زدنهای افراد). به همۀ ما هم قبل از رفتن برای مصاحبه خط داده و توجیه می کردند که در مصاحبه با کمیساریا بگوییم که خواستۀ شخصی و فردی من این است که در عراق بمانم و به مبارزه ام علیه رژیم ادامه دهم در حالیکه مسئولان سازمان در مذاکراتشان با کوبلر و نمایندگان یونامی و کمیساریا چیز دیگری می گویند و تأکید می کنند که ما خواستار پیشرفت مصاحبه ها و کار پناهندگی و اسکان در کشورهای ثالث هستیم ولی اگر به تبلیغات رهبران سازمان در کشورهای اروپایی و آمریکا و فعالیتها و سخنرانیهای لابیهای آنان نگاه کنید می بینید که تماما در جهت تأمین نیازهای مادی ساکنان اشرف و لیبرتی با هدف باقی ماندن در عراق می باشد و هیچگونه فعالیت و تبلیغ جدی و فشار بر کشورها و دولتهای اروپا و آمریکا برای انتقال ساکنان دو کمپ به این کشورها وجود ندارد. کوبلر به درستی از این لابیها و حامیان سازمان در خارج خواست که در جهت وادار کردن رهبران سازمان به همکاری با سازمان ملل برای انتقال به لیبرتی و از آنجا به کشورهای ثالث تلاش کنند. این خط و سیاست اصلی و درونی بر خلاف خط و سیاست بیرونی و اعلام شدۀ سازمان می باشد که طرحهای مختلفی برای انتقال به کشورهای ثالث پیشنهاد می دهد و برای آن اعلام آمادگی می کند هر چند حتی همین طرحها نیز غیر واقعی است و طوری ریخته شده اند که کسی نتواند آنها را اجرا کند و خودش نیز می داند که در شرایط امروز جهانی و بین المللی اجرا نشدنی است مانند انتقال یک جا و همگی با هم به یک کشور مخصوصا به آمریکا و توسط آمریکا و یا انتقال به صحرایی در اردن باز هم همگی با هم وو... چرا؟ برای اینکه سازمان به افراد خود مطلقا بی اعتماد شده بویژه به افراد قدیمی که سیاستمدار هستند و تحلیل می کنند و می دانند علت این ضربات و شکستهای استراتژیک خطوط سازمان برای سرنگونی رژیم چیست و چه کسی است و به همین دلیل هم سازمان انتقال به هتل را که پیشنهاد دولت عراق و کوبلر می باشد و همۀ شروط سازمان را که تماما صنفی هستند برآورده می کند رد می کند و می گوید این توطئه برای فروپاشی و انهدام سازمان است خوب عراق و سازمان ملل هم می گوید تو اگر به ایمان و وفاداری افراد خودت اعتماد داری چرا از انتقال به هتل می ترسی؟ دلیل عدم تبلیغ و فعالیت جدی سازمان برای انتقال به خارج نیز همین است زیرا از فروپاشی می ترسد و به ایمان و وفاداری افراد بویژه قدیمی ها اعتماد ندارد و می داند که بسیاری در این شرایط به دنبال زندگی خواهند رفت و اگر شما در همین دقت کنید وضعیت داخل سازمان و افراد در اشرف و لیبرتی را می توانید حدس بزنید. تا حالا که کسی را به عنوان مجاهد و تشکیلاتی جز چند نفر سی تی زن انگشت شمار که توسط سفارت کشورهای خودشان برده شدند به خارج منتقل نکرده اند چنانکه در گزارش اخیر دبیر کل فقط آمارهای مصاحبه شونده ها بود و هیچ اشاره ای به منتقل شدن یک نفرهم نشد که اگر بود حتما در گزارشش به عنوان موفقیت سازمان ملل می آورد. مطمئن باشید که حتی یک نفر به عنوان مجاهد و تشکیلاتی مستقیما از لیبرتی به خارج اعزام نخواهد شد زیرا رژیم با همۀ کشورها صحبت کرده و هر گونه جا دادن بدون اطلاع و موافقت رژیم یعنی به عنوان مجاهدین و تشکیلات را اعلام جنگ علیه ایران دانسته است لذا کشورها طبیعی است که منافع خودشان را به پناه دادن به چند نفر ترجیح می دهند و به آنها ربطی ندارد که چه نوعی رژیمی در ایران حاکم است آنها رابطه شان را با حاکم کوک می کنند و از این جهت خواسته و خط و سیاست رژیم و رهبری سازمان یکی شده است ولی هر کدام از موضع منافع خودشان یعنی هم رژیم و هم رهبری سازمان در عمل خواستار انتقال به خارج نیستند با این فرق که رژیم خواستار بیرون رفتن از عراق فقط به عنوان افراد و نه تشکیلات است زیرا از یک سو می خواهد رهبران را که در عراق نیز پروندۀ قضائی دارند دستگیر کند و از سوی دیگر موجب فروپاشی سازمان و جلوگیری از فعالیت مجدد آن در خارجه بیشتر از سابق علیه رژیم بشود در صورتیکه سازمان خواستار بیرون رفتن از عراق فقط به عنوان تشکیلات می باشد و همین منجر شده که موضوع لا ینحل بماند و عملا نتیجۀ خواستۀ هر دو طرف باقی ماندن در عراق باشد البته رهبری مجاهدین خوب می داند که امکان انتقال تشکیلاتی به خارج در این شرایط جهانی و بین المللی وجود ندارد، پس چرا تلاش می کند که در عراق آنهم در کمپ و نه هتل بماند؟ به سه علت مشخص و روشن زیر:
1- انتقال به صورت فردی و افراد پراکنده و با تقسیم بین کشورها و یا انتقال به هتل در عراق موجب فروپاشی سازمان خواهد شد چرا که رهبری سازمان به افراد خود بویژه به قدیمترها به دنبال ضربات استراتژیکی که خورده است دیگر اعتماد ندارد و به قول مسعود رجوی که مرتب به ما تأکید می کرد «این ضربات موجب رشد اپورتونیسم در صفوف سازمان ما شده است» (عین جملۀ مسعود رجوی که موجب آغاز موجی از فشار و بسیج فاکت و پروژه نویسی برای مبارزه با عارضه و آفت «اپورتونیسم ناشی از ضربه در داخل سازمان» گردید). 2-سازمان در این صورت دیوار گوشتی حفاظتی بر دور رهبران و فرماندهانی را که عراق و رژیم برای دستگیری آنان دندان تیز کرده اند از دست خواهد داد و چون کشتن و هر گونه رفتار خشونت آمیز بهای گرانی برای دولت عراق دارد این کار برایش بسیار مشکل است. علت این ترس رهبری سازمان هم از دستگیری این است که دولت عراق حق قانونی و بین المللی دارد که بداند چه افرادی داخل کشور خود شده و از آن خارج می شوند و مسلما همۀ افراد را که خارج بشوند تشخیص هویت خواهد داد. 3- رهبری سازمان مثل سی سال گذشته سیاست تجربه شده و شکست خوردۀ از این ستون به آن ستون فرج است را در پیش گرفته و چشم امید به تحولات آینده با تحلیلهای غلط همانند تحلیلهای سی سال گذشتۀ خود دوخته است. یکی روی سقوط مالکی و روی کار آمدن العراقیه و دومی روی سقوط بشار اسد و سومی روی تحولات داخل ایران و چهارمی روی خروج از لیست حساب باز کرده است که هر چهار آن موهوم و کاملا غیر واقعی است و هیچ ربطی با سرنگونی رژیم حد اقل در کوتاه مدتی که صبر دولت عراق به تأکید سازمان ملل به سر آمده است ندارد چرا که تنها دولت عراق واقعا خواستار خروج سازمان از خاک خود در اسرع وقت (چه به صورت افراد و چه به صورت تشکیلاتی) است و این فقط هم خواست دولت مالکی نیست بلکه خواست همۀ گروهها و جریانات اصلی سیاسی عراق حتی العراقیه هم می باشد که فقط بر مسالمت آمیز و انسانی بودن رفتار تأکید می کند.
تمام کسانی که از اشرف و لیبرتی بیرون آمده و اعلام جدایی از سازمان کرده اند تا کنون هر جا خواسته اند رفته اند چون رژیم اعلام کرده همه شان عفو شده اند به جز صد و چند نفر مشخص و رژیم با سکونت این افراد در کشورها مخالفت نمی کند لذا کشورها که دنبال منافع و رابطه با رژیم هستند به آنها پناهندگی می دهند. این الآن واقعیت قضیه است و حتی یک نفر هم به عنوان فرد مجاهد و تشکیلاتی به خارج منتقل نخواهد شد حتی آمریکا هم نمی پذیرد چون مچاهدین در لیست تروریستی آن هستند و می گوید اگر از مجاهدین بیرون بیایند و ثابت شود که در تشکیلات نیستند به عنوان افراد مستقل به آنها پناهندگی می دهد. من وقتی تا همین سه ماه پیش داخل سازمان در اشرف و لیبرتی بودم با افراد مخالف رهبری فرقۀ رجوی که خود مسعود و مریم رجوی را فحش می دادند ولی متأسفانه هنوز هم آنجا هستند و جرأت بیرون آمدن ندارند و ریسک نمی کنند مخفیانه صحبت می کردم چون به همدیگر اعتماد کرده بودیم فضا الآن در اشرف و لیبرتی اینگونه است و علت آن ضربه ای است که استراتژی سازمان (جنگ آزادیبخش و ارتش آزادیبخش) با گره زدن سرنوشت سازمان به وضعیت عراق خورده است و این را افراد بویژه قدیمیها حس می کنند ولی جرأت بیان ندارند چون جو به شدت خفقان و حصارها و فشارها و کنترلهای شدید فکری و ذهنی و روحی و ممنوعیت صحبتها و تماسها با همدیگر و با بیرون و کنترل هر گونه اقدام برای فرار و رفتن بسیار زیاد شده است و کمتر کسی جرأت و ریسک بیرون آمدن و فرار را به خود می دهد، هیچکسی جز رهبری سازمان اشرف و لیبرتی را به زندان مبدل نکرده است و اینکه دیگران را به این کار متهم می کند جز فرار به جلو و رو دست زدن نیست. بنابراین وظیفۀ تمام ایرانیان در خارج و داخل بویژه خانواده های ساکنان اشرف و لیبرتی مخصوصا خانواده هایی که در خارج کشور هستند در درجۀ اول فشار آوردن به هر وسیله ای بر رهبری سازمان و مشخصا مریم رجوی در پاریس برای تغییر خط و سیاست واقعی سازمان مبنی بر ماندن در عراق و تغییر سمت و سوی تبلیغ و فعالیت سازمان از جمله توسط لابی گسترده ای که به وجود آورده از خواسته های صنفی و تأمین امکانات زندگی و ماندن در عراق به سوی فشار بر دولتها و کشورها برای قبول کردن افراد سازمان حتی با حفظ موضع خودشان و تسلیم نشدن به فشارهای رژیم ایران می باشد و در درجۀ دوم فشار بر سازمانهای بین المللی و آمریکا و عراق برای تحت فشار قرار دادن رهبران سازمان تا دست از اصرار بر ماندن در عراق و بهانه تراشی های صنفی با هدف واقعی حفظ تشکیلات و حفظ رهبران بر دارد و همۀ فشارها و حصارهای تشکیلاتی و شکنجۀ روحی و تفتیش عقاید و افکار سیاسی و جنسی و کنترل اطلاعاتی و فیزیکی تحرکات وارتباطات افراد را لغو کند و به ترویج ماندن در عراق و نفی عواطف خانوادگی و مبارزه با آن در داخل سازمان پایان دهد و بگذارد افراد با بیرون خود بویژه با خانواده هایشان ارتباط و تماس و ملاقات داشته باشند و از اخبار و رویدادها با استفاده از وسایل ارتباط جمعی امروز مانند تلفن و انترنت و رادیو و کانالهای مختلف ماهواره ای که آنان از تمام آنها محروم هستند مطلع شوند و مشخصا خانواده ها باید برای رفتن به عراق و ملاقات با فرزندانشان در اشرف و لیبرتی و ترتیب دادن چنین امکانی توسط سازمان ملل و دولت عراق تحت نظر یونامی بویژه در لیبرتی که کوچک است و خانواده ها به راحتی می توانند صدایشان را به گوش فرزندانشان برسانند و آنها را به بیرون آمدن برای ملاقات با خانواده هایشان و رفتن به خارجه فرا بخوانند تلاش کنند و در این راستا از تلاشهای یونامی و در رأس آن آقای کوبلر برای خاتمه دادن مسالمت آمیز به این بحران و نیز از اطلاعیۀ گروه کاری سازمان ملل علیه بازداشتهای خود سرانه که دقیقا زندان سازی اشرف و لیبرتی توسط رهبری سازمان را مورد حمله قرار داده است حمایت کنند و حملات مزورانۀ و توهینها و تهمتهای رهبری سازمان به همۀ طرفهایی که به واقع خواستار حل مسالمت آمیز این بحران هستند (دولت عراق، دولت آمریکا و سازمان ملل) بویژه توهینها و تهمتهای ناجوانمردانۀ رایجش علیه شخص آقای کوبلر را محکوم نمایند و از رهبری سازمان بخواهند که با یونامی در این رابطه همکاری کند و اعلام کنند که در غیر این صورت و در صورت اصرار رهبری سازمان و مشخصا مریم رجوی و دار و دسته اش در پاریس به خواسته ها و مواضع مبتنی بر باقی ماندن در عراق و حفظ اشرف با عناوین موهوم و غیر واقعی و ساختگی «کانون نبرد استراتژیک» و«چو اشرف نباشد تن من مباد» که بر درب اشرف نصب کرده اند و علنا جنگ طلبی و مرگ جویی رهبری سازمان را می رساند رهبری سازمان را مقصر و مسئول هر گونه آسیب رسیدن به بهترین فرزندان ایران زمین در اشرف و لیبرتی خواهند دانست. به جز این یعنی به جز مبارزه با جنگ افروزی و خشونت طلبی رهبری سازمان برای حفظ خودش و تشکیلات فرقه ای و قفل شدۀ خودش در عراق راهی برای نجات فرزندانشان نیست و الا ادامۀ این وضعیت در داخل سازمان و اصرار رهبری سازمان بر خط و سیاست کهنه شدۀ سالیان قبلش مبنی بر حفظ اشرف به هر قیمت در این شرایط جز به درگیری با نیروهای عراقی و راه افتادن حمام خونی دیگر نخواهد انجامید.
قربانعلی حسین نژاد (غلام) 13 اوت 2012
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چگونه فرقۀ رجوی (مجاهدین خلق) برای آمریکاییها «علیه نیروهای مقاومت عراق» جاسوسی می کردند؟ مترجم رجوی خوش خدمتی های سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق به آمریکاییها را در عراق افشا می کند
ق. حسین نژاد (غلام)، وبلاگ در
بند رجوی، بغداد، هشتم اوت 2012
همچنین در سایت فریاد آزادی
من یک عضو قدیمی بخش روابط خارجی فرقۀ رجوی (مترجم ارشد این بخش که جزء ارگانهای دفتر رجوی است) بودم که چند ماه پیش از این فرقه جدا شدم. روابط خارجی جزء شاخۀ سیاسی است و با آقایانی که در این عکس می بینید در یک مقر بودم. آنها به علت تخصصشان در زبان انگلیسی و تحصیل در آمریکا مسئولین بخش کاویان یعنی روابط با آمریکایی ها بودند و هنوز هم به روابط انترنتی با آمریکایی ها ادامه می دهند
سور چرانی و دم جنبانی و لاسهای
سران فرقه با افسران و فرماندهان نیروهای آمریکایی در عراق و حتی تحویل
همۀ سلاحها و مهماتشان به آمریکایی ها که در حقیقت سلاحها و مهمات عراق
و ملت عراق یعنی طرف مورد ستم و اشغال بود و در واقع خلع سلاح عراقیان
به نمایندگی از جانب آمریکاییان به شمار می رفت هیچ سودی نبخشید و
همچون سورچرانی برای عراقیها در اشرف و بیانیه نویسی و امضاها با
دروغهای میلیونی منجر به هیچ حمایتی از اشرفیان و دفاع عملی از آنها در
برابر محاصره و قتل و کشتار جوانان مردم، به اعتراف خود فرقۀ رجوی
نگردید بلکه هم آمریکایی ها و هم عراقیها به دنبال منافع و اهداف سیاسی
خودشان بودند و پشیزی به این سورچرانیها و خوشرقصی ها قائل نشدند.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فروغ جاویدان یا دروغ شارلاتان! (آخرین عملیات صدام و مجاهدین خلق، فرقه رجوی)
ق. حسين نژاد (غلام) عضو قدیمی
جدا شدۀ اخیر از فرقۀ رجوی، وبلاگ افشای وطن فروشی فرقه رجوی، بیست و
نهم ژوئیه 2012
در سالگرد عملیات جنایتکارانۀ
موسوم به «فروغ جاویدان» همۀ جدا شدگان 67 به بعد از فرقۀ نابکار رجوی
ادا و اطوارها و دروغهای شارلاتانی و دجالانۀ مسعود رجوی در هر دو نشست
توجیهی و جمع بندی (قبل و بعد از این عملیات) را به یاد می آورند که
چگونه وی به دنبال کشاندن هزاران جوان تحصیلکرده و یا دانشجو از
کشورهای اروپا و آمریکا به عراق و به کشتن دادن بسیاری از آنها و
نگهداشتن بسیاری دیگر در اسارت تا همین الان در اشرف و لیبرتی دجالانه
و با شارلاتانی کوشید دروغ بزرگ فتح یک شبۀ تهران!! را همچون دروغهای
سرنگونی همه سالۀ رژیم!! قابل هضم مغزها و اذهان و دلهای هزاران جوان
بیگناه از بهترین وکارآترین نیروهای مردم و کشور ایران نماید و دروغ و
فریبی بزرگ را در تاریخ نسل امروز ملت ایران «جاویدان» سازد! و بعد هم
به توجیه آن شکست و رسوایی بزرگ و به کشتن دادن بیش از هزار جوان و
نیروی بالندۀ ایران بنشیند و بعد از آنهمه ستایش از این عملیات قبل از
انجام آن علت شکست را نه خودخواهی و «فردیت» محض خود و طر ح و برنامۀ
غلط و من درآوردی نظامی و تحلیل و حساب پوچ سیاسی خودش بلکه «جنسیت» یا
جیم (گرایش جنسی) و داشتن زن!! توسط افراد جا بزند.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دروغ و دغل و فریبکاری تحت عنوان «همیاری» تا کی؟دروغ و دغل و فریبکاری تحت عنوان «همیاری» تا کی؟
ق. حسین نژاد (مترجم ارشد جدا
شده اخیر از فرقۀ رجوی)، وبلاگ دربند رجوی، بغداد، نوزدهم ژوئیه 2012
خجالت هم خوب چیزی است... واقعا
که این سران فرقۀ رجوی از اینهمه دروغ و دغل و فریبکاری و دجالی و
توهین به عقل و شعور دیگران شرم نمی کنند! از آنان باید پرسید سر کی می
خواهید کلاه بگذارید؟ جز سر اندک افراد باقی مانده در اشرف و لیبرتی و
اندک ایرانیان بی خبر از ماهیت و کارهای این فرقۀ نابکار؟... به سران
فرقۀ رجوی در پاریس که شوی گدایی تحت عنوان «همیاری» را در سیمای
مغازلت آمریکایی به راه انداخته اند باید گفت: حتی در صورت واقعی بودن
این کمکها و پولها مگر شما چه کاری برای مردم ایران کرده اید و می کنید
که حالا برای پیشبرد آن از مردم پول جمع می کنید؟ چه کاری جز بهترین
خدمت به دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران با تباه کردن و به هدر دادن
وقت و توان و عمر بهترین نیروهای انقلاب و مبارزات این مردم کرده و می
کنید؟ مورد و جای مصرف این پولها حتی اگر واقعی و از جیب ایرانیان
باشد، کجاست؟ جز پر کردن جیب مقامات سابق سیا و ارتش جنایتکار آمریکا؟!
و صاحبان سالنها و هتلهای آنچنانی در واشنگتن و نیویورک و اروپا؟! و
لباسهای ملکه مریم؟! و مطبوعات و تلویزیونهای آمریکا و اروپا؟؟ و اگر
واقعا این پولها برای ادامۀ کار سیما و تلویزیون شما جمع آوری می شود
چطور شما میلیون میلیون برای تبلیغات ویلپنی! و خرید افراد خارجی برای
پر کردن صندلیها! و اجارۀ سالنهای پنج ستاره و سخنرانان سیایی آمریکایی
و اروپایی و ارکسترها و پوبلسیته ها در گرانبهاترین روزنامه ها و
تلویزیونهای آمریکا و اروپا خرج می کنید و پول دارید ولی برای سیمایتان
پول ندارید؟!... گویندۀ تلویزیون رجوی در توصیف برنامۀ همیاری می گوید:
«برای تحقق آزادی مردم خودتان از ستم آخوندی به همیاری بپیوندید»، مردم
ایران به او و سردمداران فرقۀ رجوی می گویند: شما آن موقع که تانک و
توپ و همه گونه سلاح با همۀ پشتیبانی یک کشور و دولتی همچون رژیم صدام
داشتید و با آن قیام مردمی که بهانۀ نبودن آن را می آوردید نتوانستید
ما را از ستم آخوندی برهانید حالا با سیما و تلویزیون می خواهید ما را
آزاد کنید، خوب، اگر با حرف و تبلیغ و راه سیاسی می شد ما را آزاد کنید
پس چرا از اول این کار را نکردید و اینهمه به هدر و به کشتن دادن
بهترین نیروها و نسل بالندۀ این ملت دیگر چه نیازی بود؟!
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به مناسبت فاجعۀ 7 تیر فرقۀ رجوی: من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود!!
حسین نژاد، وبلاگ در بند رجوی،
اول ژوئیه 2012
از سالهای 50 که ما در دانشگاه
و بیشتر از آن در زندانهای شاه با سازمان مجاهدین آشنا شدیم معروف بود
که اختلاف مشی و مبارزۀ مسلحانۀ این سازمان با مشی و مبارزۀ مسلحانۀ
چریکهای فدائی در این است که سازمان مجاهدین غیر از موارد درگیری و
دفاع تنها به عملیات مسلحانه علیه مستشارهای آمریکایی یا سران نظامی
سرکوبگر درجه اول رژیم شاه معتقد است و ترور نیروی داخلی مانند ترور
سرمایه داران را که چریکهای فدایی انجام می دادند قبول ندارد و حتی قتل
یک پاسبان را هم مجاز نمی شمارد هر چند که در کتاب «دموکراسی خیانت
شده» که توبه نامه و التماس نامۀ فرقۀ رجوی برای آمریکایی ها می باشد و
در سالهای خارجه نشینی بعد از سال 60 توسط فرقۀ رجوی انتشار یافته است
انجام هرگونه عملیات مسلحانه بوسیلۀ سازمان مجاهدین در زمان شاه به طور
کامل و ذلیلانه ای انکار شده است. ولی رهبری رجوی که این سازمان را بعد
از پیروزی انقلاب ایران تبدیل به یک فرقۀ نمود با 180 درجه چرخش در
اصول و خط مشی سازمان بیشترین عملیات مسلحانه و ترورها را به قتل نیروی
داخلی آنهم از میان غیرنظامی ترین افراد نظام که شامل طبقات پایین و
کسبه و صاحبان مشاغلی ساده مانند خیاط و بقال و کفاش وو... هم می بود
اختصاص داد در حالیکه اساسا و برخلاف ادعای دروغین این فرقه مبنی بر
داشتن ایدئولوژی اسلامی و پیروی از مشی مبارزاتی امام حسین (ع) مطلقا
خط مشی ترور و قتل غافلگیرانه در اسلام مجاز و به رسمیت شناخته نشده و
چنین روشی در مبارزه علیه دشمن نه در سنت پیامبر (ص( و نه در سنت امام
علی (ع) که تمام جنگهایشان علنی و در میدان نبرد رودررو صورت می گرفت
وجود نداشته است و فقط خط مشی خوارج و فرقه های منفوری مانند حسن صباح
بوده است. همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رجوی و ترفند اخراج بیماران!
01.06.2012 علی حسین نژاد (غلام)، بنیاد
خانواده سحر، بغداد نوشته علی حسین نژاد (غلام)
به دنبال موج نارضایتی و مخالفت
در درون فرقۀ تبهکار رجوی و فرار افراد آگاه و دارای اندیشۀ مستقل از
این فرقۀ در حال اضمحلال و فروپاشی بویژه فرار چند نفر از اعضای رده
بالا و قدیمی این فرقه و افشاگریهای آنها علیه رجوی و مزدوریها و
جنایتها و دخالتهایش در عراق طی 26 سال اخیر، مسعود رجوی با اقدام فرار
به جلو و تلاشی مذبوحانه برای دست پیش گرفتن برای پس نیافتادن از این
موج خروج و فرار افراد و افشاگریهایشان علیه باند او، طی یک پیام داخلی
عمومی از افراد خواسته که هر کس خواهان بیرون رفتن از سازمان می باشد
بیاید بگوید تا ما خودمان او را با تأمین هزینه هایش تحویل نیروهای
عراقی بدهیم.
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |