_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

حُسن چماق یا حُسن هویج

 

 

عباس صادقی، ایران سبز، بیست و یکم اوت 2012
http://www.iran-sabz.de/2Haupt/2012/August/004.HTM

 

آقایان صادقی، سبحانی، خوشحال و عزیزی در گورستان کشته شدگان ف

منطقه آزاد شده کمپ عراق جدید، سابقا اشرف

 

در این روزها شورای به اصطلاح "ملی مقاومت " هراز گاهی خود را تکان تکان میدهد والتماس ودرخواست های فرقه رجوی را به اسم اطلاعیه بیرونی میکند والبته لازم به ذکر نیست که در اگثر مواقع نفرات شورایی از روی سایتهای رجوی از متن این اطلاعیه ها با خبر میشوند وجای هیچگونه اعتراضی هم نیست.

اینبار هم به از نقل از همین " شورا" رجوی اطلاعیه "حُسن نیت" صادر فرمودندواعلام کرده است که حاضر است مثل بچه آدم با ادامه ریل انتقال همکاری نماید و400 عضو پادگان اشرف را آماده کرده اند تا روز دوم شهریور به اردوگاه حریت منتقل کنند.

به نقل از همین اطلاعیه: رجوی این تصمیم را " حسن نیت" توصیف کرد و گفت درمقابل انتظار دارد واشنگتن در " تعهدات خود به رویکرد خارج ساختن مجاهدین از فهرست گروه های تروریستی" بازنگری کند ، به حل " مسائل انسانی" در مرکز جدید بپردازد و " سلامت و ایمنی" ساکنان آنرا تضمین کند.

البته باز هم لازم به ذکرنیست که در فرهنگ فرقه ای رجوی واژه ای به نام حُسن نیت وجود ندارد که ایشان خواسته باشند آنرا به اجرا گذاشته باشند و معنی واقعی این واژه در تشکیلات رجوی همان "غلط کردم" است که با التماس کردن پیوند خورده است دو واژه غلط کردم والتماس دراین اطلاعیه کاملا روشن وواضح بیان شده است.

هنوز جوهر اطلاعیه های قبلی رجوی مبنی بر ممانعت ار انتقال باقیمانده اسیران پادگان اشرف خشک نشده است وهمگان فراموش نکرده اند که رجوی در بیانیه های متعدد از وجود مار ، افعی ،نبود نهال برای کاشت وبرداشت ،استاندارد نبودن شرایط زیستی ، نبود پوشک بزرگسالان،ژنراتور ،بیل وکلنگ،ماسه وسیمان،لیفتراک وفرغان برای جابجایی ماسه وسنگ وکمبود هزار و یک درد بی درمان دیگر؛ که تا برآورده شدن همه خواسته ها حتی یکنفر هم به لیبرتی منتقل نمیشود.

پس چی شد؟

همه خواسته ها برآورده شد؟

رهبری دوباره شکست را با درایتی که مریم قجر در وی سراغ دارد به پیروزی تبدیل کردند؟

"خبرگزاری فرانسه می گوید سازمان مجاهدین خلق و نهادها و افراد وابسته به آن در بیانیه های متعدد از شرایط زندگی در اردوگاه حریت ، پایگاه سابق نظامی آمریکا در نزدیک بغداد، شکایت کرده اند. به دلیل این شکایت ها، ١٢٠٠ عضو مجاهدین ماه ها حاضر نبودند به آنجا بروند و معلوم نیست ٨٠٠ عضو باقیمانده در اشرف چه زمانی منتقل خواهند شد.".

شکایتها کجا رفت ونتیجه آن چی شد؟

چنانچه این بهانه ها بیجا بود پس آن همه لاف در غربت و تریپ گردن کلفتی ها چی بود؟

معمولا این تریپ آدمها کم حافظه هم میشوند وفراموش میکنند که چه شکری را قبلا خورده ؛به همین منظور آخرین پیام رجوی به اسیران پادگان اشرف بعد از توقف ریل انتقال را برایش یادآوری میکنم :

"هنوز نزدیک به ۱۳۰۰ نفر در اشرف هستند. این قدرت بسیار عظیمی است. این یک قدرت اتمی است. آن آقا خیال کرده خوب وقتی که جمعیت مجاهدین در اشرف نصف شد، دیگر اینها هم تعیین تکلیف هستند …. اما نشناخته است مجاهدین را. اشتباه محاسبه در همینجا است، که ۱۲۰۰ که جای خود دارد ۱۰۰۰ نفر که جای خود دارد. ۵۰۰ نفر که جای خود دارد. نشناخته که اگر فقط یک یگان ۷۲ باقی بماند چه خواهد شد".

چرا میخواهی 1300 نفر را که به قول خودت یک قدرت اتمی است از دست بدهی؟

پس نتیجه آن همه اصرار برای ماندن در اشرف چه شد شما تسلیم شدی یا دولت عراق؟

تو میتوانی برای اسیران اشرف خالی یبندی، باز هم ببند ولی آنرا بیرونی نکن وبه فکرباقیمانده هوادارانت در اروپا باش که هر روزباید شاهد عقب نشینی های رهبری باشند.

شعار استقلال میدهی ،میروی زیر چتر صدام ومیشود پدر خوانده ات، یکروز شعار سرنگونی میدهی ،تو زرد از آب درمیآیدواستراتژی جنگ مسلحانه ات زیر گل میرود.

یکروزشعار ضد امپریالیستی میدهی ،هم تسلیم میشوی هم خلع سلاح وهم شراب وشاهد برای امپریالیسم میآوری،

راستی چه خبر از هویج و چماق خانم کلینتون؟

شعار میدهی اشرف بایستد جهان میایستد ؛ جهان ایستاد اما اشرف سقوط میکندو نیمه شب وپای برهنه هویج از راه دور خانم کلینتون را سق میزنی و از اشرف به لیبرتی میروی.

نماینده سازمان ملل را تهدید میکنی که تسلیم فشارهای روانی شوند؛ میلینها دلار خرج میکنی تا به وزارت خارجه آمریکا فشار بیاورند وبرایت لابی گری کنند دولت عراق چماق بالای سرت میگیرد ،مجبور میشوی دوباره فعل کشک را صرف کنی و درد حسن نیت میگیری.

بعد از انتفال 2000نفر به لیبرتی دوباره هوس چماق میکنی ،هل من مبارز میطلبی و ریل انتقال را متوقف میکنی ،اما باز هم کم میآوری و با چماق ارباب اطلاعیه حسن نیت میدهی .

از مضمون اطلاعیه هم کاملا واضح برمیآید که نه به مینیمم خواسته هایت در رابطه بامسائل صنفی توجه شده است ونه باج خواهی برای خروج از لیست به جایی رسیده است ودر اطلاعیه در عین حال که پذیرفتی ریل انتقال دوباره از سر گرفته شود ، انتظار داری واشنگتن در " تعهدات خود به رویکرد خارج ساختن از فهرست گروه های تروریستی" بازنگری کند و به حل " مسائل انسانی" در مرکز جدید بپردازد و " سلامت و ایمنی" ساکنان آنرا تضمین کند.

لحن اطلاعیه در رابطه با خواسته ها حتی ازلحن درخواست معمولی هم ضعیف تر بیان شده است که نشاندهنده این است که سمبه پر زور بوده است ورجوی در اوج ناامیدی ،احساس خطر جدی کرده است.

با پوزش از خوانندگان:

ای احمق ،همان هویج از راه دور را از اول میپذیرفتی و تا آخر خط میرفتی شاید که در پایان تونل یک ته هویجی نصیبت میشد.

بهتر از حالا بود که هم در حسرت هویج مانده ای وهم مجبور شدی با خوردن چماق اطلاعیه حسن نیت بدهی.

چند بار باید پایت در یک چاله برودتا بفهمی نباید از این مسیر بروی و تنها تنها شکر زیادی نخوری.

تازه این از نتایج سحر است باش تا........

عباس صادقی
20.08.2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هدف به خشونت کشاندن طرح انتقال است

(انتقال مجاهدین خلق، فرقه رجوی از اشرف به لیبرتی)

 

 

عباس صادقی، ایران سبز، هفدهم اوت 2012
http://www.iran-sabz.de

 

آقایان صادقی، سبحانی، خوشحال و عزیزی در گورستان کشته شدگان فرقه
منطقه آزاد شده کمپ عراق جدید، سابقا اشرف

 

طرح انتقال ساکنان گرفتار در پادگان اشرف مدتهاست که بدلیل بهانه تراشی های بی پایه واساس رهبر فرقه متوقف شده است وامیدواری برای خلاصی بدون خونریزی این اسیران در هاله ای از یاس قرار گرفته است.

پایان ماه مبارک رمضان نزدیک است وبیم آن میرود که اصرار بی نتیجه رهبر فرقه برای ماندگاری غیر ضروری وغیرممکن در پادگان اشرف از یکطرف ومصمم بودن دولت عراق برای بستن این پادگان که از پشتوانه حقوقی وبین المللی نیز برخوردار است منجر به استفاده اجباری دولت عراق در وارد کردن نیروی نظامی برای پایان دادن به بازی موش وگربه ای رهبر فرقه شود ؛ دولت عراق می خواهد با انتقال ساکنان باقیمانده پادگان اشرف به اردوگاه "الحریه" (یا کمپ لیبرتی) مقدمات خروج آنها از خاک عراق را فراهم کند که این خواسته هیچ مقایرتی با قانون اساسی این کشور وهمچنینین قوانین بین المللی ندارد وبه همین دلیل هرگونه اقدامی از سوی دولت عراق نمیتواند برای فرقه رجوی مشروعیت سیاسی یا حقوقی بوجود آورد.

متوصل شدن فرقه رجوی به بهانه های بنی اسراییلی از قبیل وصل شدن به شبکه آب بغداد ؛انتقال ژنراتورهای برق پادگان اشرف؛ انتقال خودرو وکامیون ولیفتراک از اشرف به لیبرتی واجازه ساخت وساز درلیبرتی که از ضروریات ایدئولوزیک فرقه رجوی برای مشغول نگاه داشتن افراد به بیگاری برای پرهیز از خطر فکر کردن ناشی میشود تا دلسوزی برای افراد مستقر در لیبرتی ؛همه وهمه بعد از انتقال نزدیک به 2000نفر از افراد به لیبرتی صورت میگیرد و رهبر فرقه مدعی است که با مشاهده وضعیت نابسامان لیبرتی به این نتیجه رسیده است در صورتی که واقعیت امر از انجایی ناشی میشود که رجوی بعد از تکان دادن هویج از راه دور توسط خانم کلینتون از حول حلیم با سر توی دیگ افتاد وفکر میکرد با ارسال اولین سری این اسیران به لیبرتی آمریکا این فرقه را حلوا حلوا میکند و در اولین اقدام هم فرقه رجوی رااز لیست تروریستی وزارت خارجه خارج میکند....وطبق برخی از اخبار مریم رجوی سرگرم بزک دوزک شده بود تا حداقل در میهمانی شام سفیر آمریکا در فرانسه دعوت شود و رویای شیرین میهمانی های شبانه دوران صدام برایش تکرار شود امامیسر نشد که هیچ بلکه زمزمه دستگیری ومحاکمه بیش از صد نفر از اعضاء باسابقه فرقه رجوی به اتهام شرکت در کشتار مردم عراق هم آرام ؛آرام بگوش میرسید.....

با توصیف شرایط فوق رجوی که میخواست با یک تیر دو نشان بزند هم از لیست تروریستی خارج شود وهم انسجام تشکیلاتی خود را با انتقال متمرکز آنها در یک کمپ دیگر حفظ کند وهمچنان سیطره کنترل ونفوذ خود را روی این افراد بیخبر از جهان خارج حفظ کند با انتقال انها موافقت کرد تا یکبار دیگر با هزینه کردن بدنه برای نجات خود راه خلاصی وخروج ابرومندانه از عراق را بدست آورد اما طبق روال همیشگی وقتی با کشک از اب درآمدن تحلیل خود مواجه شدو با ورود اولین سری این افراد به لیبرتی موج فرار از تشکیلات به نسبت حضور در پادگان اشرف شدت گرفت وخروج از لیست هم خبری نشد تصمیم گرفت تا یکبار دیگر از این گروگانها بعنوان گوشت دم توپ استفاده کند شاید که به خشونت کشاندن طرح انتقال فرجی شود.

کما اینکه مرحله بعد وحتی پذیرش افراد بعنوان پناهنده توسط کشورهای دیگر بصورت جمعی امکان پذیر نخواهد بود ونگرانی اصلی رهبری این است که خروج از پایگاه اشرف و آزاد شدن ساکنان اسیر آن در کشورهای مختلف آنها را از کنترل تشکیلاتی فرقه رها خواهد کرد ودر نقطه مقابل فرقه قرار خواهند گرفت واین خود یک دغدغه بزرگ برای این رهبری بیمار است زیرا در اینصورت رجوی هم چوب را خورده وهم پیاز را ودر قدم بعد باید صد تومان را هم که همان دستگیری ومحاکمه است با جان ودل بپردازد.

به همین دلیل ریل انتقال توسط رجوی متوقف شد ودلیل این توقف را هم وجود مار ؛ افعی ؛ گرد وخاک ؛و....اعلام شد ومسئول کمیسیون آب وفاضلاب شورا (هزارخانی)هم پاممبری این روضه را به عهده گرفت واهمیت خرابی لوله های فاضلاب لیبرتی را صد چندان وحیاتی اعلام کرد .

رجوی با سرازیر کردن دلارهای صدام به جیب لاشخورهای بازنشسته دست به دامان آنها شد تا برایش حمایت بین المللی کسب کنند وسازمان ملل ودولت عراق را وادار کنند تا پای امریکا را به ماجرا بکشند شاید با این باج خواهی حمایت آمریکا را کسب کند.

از بخت بد رجوی در اوایل آگوست "دولت آمریکا ادعای رهبران مجاهدین خلق مبنی بر غیر انسانی بودن شرایط اردوگاه الحریه را مردود دانسته و گفته است این اردوگاه تحت بازرسی سازمان ملل و آمریکا قرار داشته و استاندارد شرایط زندگی در آن حتی بالاتر از استانداردهای قابل قبول بین المللی است".

وزارت امور خارجه آمریکا در بیانیه ای از رهبران سازمان خواسته که "ناسازگاری" را کنار گذاشته و از اصرار بر شرط گذاری یکجانبه خودداری کند
هرچند که دولت آمریکا همواره از دولت عراق میخواهد که نسبت به خروج اعضای سازمان مجاهدین خلق از پایگاه اشرف قدری سعه صدر نشان دهد اما بلافاصله تاکید میکند رهبر این فرقه باید با مقامات عراقی همکاری کرده و بی درنگ از پایگاه اشرف خارج شوند.

همزمان هم دولت عراق اعلام کرد که امتیاز بیشتری به این فرقه نخواهد داد و اگر آنها خود از پایگاه اشرف خارج نشوند، عراق آن ها را مجبور به ترک آن پایگاه خواهد کرد

فالح فیاض، مشاورامنیت ملی عراق هم اعلام کرد "دولت عراق با گروه مجاهدین خلق "به بن بست رسیده" است و اینک با تمامی امکاناتی که دارد و ضروری می داند، ساکنان پایگاه اشرف را از آن خارج خواهد کرد"

با این تفاصیل انتظار میرود که صبر دولت عراق به پایان رسیده باشد وسازمان ملل وآمریکا هم دلیلی برای توقف انتقال افراد به لیبرتی نمیبینند وهیچ منع قانونی هم برای دولت عراق برای برچیدن پادگان اشرف وجود نداشته باشد واز طرفی هم رجوی راهی غیر از به خشونت کشاندن طرح انتقال برای گرفتن امتیاز سلامت برای شخص خود نمیبیند وفکر میکند چنانچه با انتقال افراد باقیمانده موافقت کند تنها برگ برنده خود را در این بازی از دست میدهد به همین دلیل ترجیح میدهد که همانند سرفصل های گذشته با به کشتن دادن این افراد یکبار دیگر از خون آنها ارتزاق کند وخود را از مهلکه نجات دهد.

در گذشته نیز رجوی بارها برای نجات خود بدنه سازمان را قربانی کرده است همانند دهه 60 با به قربانگاه فرستادن بدنه سازمان وافراد ناراضی شرایط فرار خود واستقرار در فرانسه فراهم کرد.

در سال 67 وپایان جنگ ایران وعراق برای نجات خود خیل افراد بدنه وناراضیان تشکیلاتی را ستونی روانه کمینگاه کرد تا خود بتواند با ارتزاق از خون انها مشروعیت حضور در عراق را بدست اورد.

در سال 82نیز با حمله نیروهای آمریکایی به عراق علیرغم رجز خوانی های عملیات سرنگونی در صورت حمله امریکا به عراق و در حالی که همه نیروها در غفلت فرمان عملیات سرنگونی بودند رجوی در تدارک خروج از عراق بود ومریم قجر را به همراه 150نفر مخفیانه روانه فرانسه کرد اما خودش بدلیل سقوط زود هنگام صدام فرصت خروج پیدا نکرد؛ وقرار بود این نیروها به سوی ایران گسیل شوند وکشته شوند ورجوی هم به سوی پاریس تهاجم کند که خوشبختانه موفق نشد.

طبق این تجارب رجوی قصد دارد اینبار از نیروها برای گرفتن امتیاز برای نجات خود حد اگثر استفاده را کند و بیم آن میرود که برای نجان جان بیمقدار رجوی جان افراد بیگناه وبیخبر از دنیا بخطر بیفتد.

عباس صادقی
16.08.2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش

بیرون کشید باید ازاین ورطه رخت خویش

(پیام به اسرای کمپهای اشرف و لیبرتی)

 

 

عادل اعظمی، پانزدهم اوت 2012
http://iran-interlink.org

 


(تابلوی "امید" اثری از آقای اعظمی)

 

سلام پسر عموی خوبم بهمن و دوست بسیار عزیزم سعد الله و تمام دوستان نزدیک که مرا می شناسید. من عادل هستم. مرا ببخشید اگر وقت آمدن چیزی به شما نگفتم، آخر در آن زندان مخوف رابطه ها که نامش اشرف است اولین چیزی که بین ما نابود کردند اعتماد بود و همدلی و تازه اگر هم دل به دریا می زدم و می گفتم، بعد شما ها باید تاوانش را پس می دادید و مثل داستان نادر و فرار اکبر و احمد و ... نشستهای چند صد نفره و داد و فریاد و سرکوب را چند شبانه روز باید تحمل می کردید.

چیزی به شما نگفتم ولی با خودم فکر می کردم که اگر من بروم قطعا شما هم به فکر خواهید افتاد و آن احساس گمشده در شما زنده خواهد شد که به یقین و حتما مسئله ای بوده و دردی که من رفتم و می دانم حالا خوب دریافته اید که آن درد مسلما سخت شدن شرایط نبوده و نیست. من در پیام بلند قبلی بخشی از دردها را گفتم و دیگر نیاز به تکرار نیست. اگر که شنیده باشید و اگر که گذاشته باشند که بشنوید.

ما آزمون سختی هایمان را پس داده ایم. سالهای پیش پس داده ایم. در تمام آن سالهای طولانی من و خیلی های دیگر که بعضی از آنها حالا در دنیای آزاد هستند چقدر خار خوردیم و بار بردیم و صدایمان هم در نیامد که خار چرا می خوریم؟ و بار به کجا می بریم؟
و هر جا ما را ریختند فرو رفتیم و نگفتیم چرا داریم فرو می رویم؟ و چرا ما را می ریزید و چرا ما را می شکنید و چنگ می زنید؟ با دهان دوخته "بی جرم و بی جنایت" بارها و بارها محاکمه شدیم بی حضور هیئت منصفه و وکیل مدافع و شاهد و حتی شاکی. ساعتها و ساعتها و روزها و روزها ایستاده نعره و فریاد شنیدیم و با دهان بسته خیره شدیم به دهانهای کف کرده و صورتهای برافروخته و از فرط بی خوابی جمع صد نفره صد هزار نفره شده بودند و نعره ها دور می شد و نزدیک می شد تا اینکه سر آخر شکستیم.

خواب، این قانون خدشه ناپذیر طبیعت انسان ما را شکست و به تمام جرمهای کرده و نکرده اعتراف کردیم و گفتیم در این چند شبانه روز "حقانیت انقلاب" برای ما روشن شد و هر چه شما می گویید من هستم. گفتیم تا شاید ولمان کنند و برویم بخوابیم و خواب، این رویای شیرین بشری، تبدیل شده بود به ابزار اعتراف گیری و عذاب.

آری، ما مردان سختی و کار و فشار بوده و هستیم. به آنهابگویید که آیا در سخت ترین شرایط در آفتاب داغ بیابانها و سرمای خشک عراق گرفته تا صخره ها و کوههای صعب العبور با کوله های سنگین نفس به نفس و گام به گام با خط شما نبودیم؟ کدام صخره و دیواره بود که از آن بالا نکشیدیم و کدام دره و وادی و رود خروشان بود که از آن عبور نکردیم؟ و چه شبهای بی ستاره ای که با کوله های سنگین خستگی توی خواب راه نرفتیم و اما آیا هرگز از درد نالیدیم؟

پس سراپا مزخرف است اگر می گویند توان و تحمل سختی را نداشتیم. از احساسات ما سوء استفاده می کنند. از غیرت ما و از توان تحمل ما سوء استفاده کردند و چشم در چشم به ما دروغ گفتند. از صبوری ما سوء استفاده کردند و سال به سال از ما تعهد خواستند و دادیم و امضا کردیم و ماندیم و فرو خوردیم. از حس انقلابی ما سوء استفاده کردند. زندگی و پیشرفت و تکنولوژی، تمدن و تکامل جامعه بشری امروز را زرق و برق بورژوازی نام نهادند تا ازآن بگریزیم و بمانیم. و اکنون سالها از جامعه بشری امروز عقب مانده ایم.

با عشق وطن پرستی ما بازی کردند و برایمان پرچم ساختند با آرم ایران باستان، و اما در نهان هم به شمشیرش و هم به خورشیدش خیانت کردند و شمشیرش را هم سر بازار به حراج گذاشتند و به چند دینار فروختند.

هرگونه صدای اعتراض با مارک "تقابل" در گلو خفه شد. تمامی ویژگی ها و توانمندی های فردی با نام "زیر مینیمم" در درون سرکوب شد. از درد به خود پیچیدیم و لب گزیدیم و صدایمان در نیامد که نگویند "تمارض" می کنیم و با تب 40 درجه سر کار می رفتیم و در خود سوختیم تا غرورمان را حفظ کنیم. ما را بی خبر گذاشتند تا در خود بمیریم. هر گونه رابطه با دنیای بیرون برایمان ممنوع شد، شعر و کتاب و فسلفه تحقیر شد، دوستی و رابطه و همدمی با نام "محفل" خیانت به حساب آمد و اما از آن سو محفل خیانت تا انتهای وقاحت آزاد شد!

خواب زندگی طلبی شد و زندگی جرم و خواب زندگی دیدن جرمی مضاعف و نابخشودنی که شب باید به اعتراف می نشستیم. این حکایت را برای هر کس در این سالها که بیرون بودم گفتم از خنده غش و ریسه رفت که چطور ممکن است خواب دیدن جرم باشد و من با چشمان پر حیرت به آنها خیره ماندم که مضحکه روزگار شده ام.

ما به خواب اعتراف کردیم ولی زندگی که اعتراف نکرد. و باز به خواب ما آمد و مادرم باز به خوابم آمد که مثل همان روز اول پایم را گفته بود و التماس می کرد که نروم و عشقها و رابطه ها و عاطفه های سالهای دور به خواب ما می آمدند و به ما سر می زدند و برادرها و خواهرهای کوچکمان که بعد از این همه سال توی ذهنمان همانطور بچه مانده بودند توی خوابمان می آمدند و می رفتند و این یک دریچه را هیچ قدرتی در عالم نمی تواند ببندد و همچنان باز ماند و ما را در آن سالهای دوری و درد زنده نگه داشت.

دوستان خوبم بهمن و سعد الله. یادتان هست که من روز اول شما را تشویق به پیوستن کردم و یادتان هست که جلودار شما بودم در تمام مسیر عبور از مرز و میدان مین و در تمام آن سالها فعال بودم و مشغول. پس فکر کنید چرا رفتم؟ فکر کنید، چرا که موقعیت حساسی است. موقعیت حساسی که اگر در نیابید هرگز شاید دیگر فرصت جبران پیدا نکنید.

و از آن روز که من رفتم روز به روز وضعیت بی سر انجام تر و بی فرجام تر شده است. تا حالا که نیمی به لیبرتی منتقل شده اید و شیرازه تشکیلات از هم پاشیده است. تا حالا که چوب حراج زده اند به هست و نیست سازمان که اشرف بود. هست و نیستی که تماما و خشت به خشت آن با خون و رنج و عمر و جوانی ما گرد آوری و ساخته شد. با پروژه هایی سنگین و ساختگی و مستحلک کننده.

و چه صحنه دردناکی است بازار حراج اشرف. مال خرها و تاجران شکم بر آمده عرب با کامیونهای خالی منتظرند تا عمر و جوانی و رنج سالیان دراز ما را به تاراج ببرند. و احتمالا بعد از حراج کامل مثل همیشه با وقاحت تمام رجوی پیام خواهد داد، تبریک و صد تبریک!! برای فروش بالا و به موقع اجناس و ... و این که ما 50 میخواستیم و 100 آمد و ... عجب و حیف از عمری که در اشرف تلف شد.

باری... از آنجا که می دانم شما هم مثل بقیه دوستانتان از ساده ترین خبرهای داخل و خارج بی اطلاع هستنید و از وضعیت فرارها خبر ندارید، باید بگویم که در مدت همین چند ماه اخیر موج فرارها اوج گرفته است و تا کنون بسیاری موفق به فرار شده اند و فرارها همچنان ادامه دارد. یقینا بیشتر آنها را خبر ندارید که رفته اند. آخر بیش از بیست سال است که دستگاه سرکوب رجوی بر بی خبری افراد و دروغ سوار است و تنها اخبار دست چین شده و دست پخت خودشان را به خورد شما می دهند و در همین راستا است که هر گونه وسیله ارتباط جمعی از قبیل تلفن و اینترنت و رادیو و روزنامه جرم است.

دوستان من، باور کنید زندانیان در بدترین کشورهای جهان هم وضعیت بهتری دارند و از حداقل حقوق انسانی که با خبر بودن از وضعیت خانواده است و ملاقات برخوردارند. ما بیش از بیست سال در یک غار زیسته ایم که همه چیز وارونه بوده است. در این غار لعنتی همه ارزشها تحقیر شدند و ضد ارزشها ارزش شدند. ضد ارزش هایی مثل توهین و تحقیر و سرکوب و دروغ و چاپلوسی و تملق و ... نعره زدن و تف انداختنن به صورت دیگران و تظاهر و خودنمایی و دلقک شدن ارزش شد و به خاطرش رده و مسئولیت می دادند!!

آری دوستان خوبم بهمن و سعد الله و دیگر دوستان. آنجا جای ما نیست. باید باز کوله ها را ببندیم و برویم به دنبال سرنوشت. سرنوشت ما آنجا تمام شده نیست. هیچ سرنوشتی هیچ کجا تمام شده نیست و هیچ سرنوشتی از پیش تعیین شده نیست. ما رقم می زنیم که این سرنوشت کور را که به کدام سمت حرکت کند. می توانیم و باید که این سرنوشت لعنتی را در دست خود بگیریم و افسارش را بگردانیم به سمتی که ما می خواهیم. ما را به آدمکهای بی اراده و مترسک های سر مزرعه تبدیل کرده اند. از ما انسانهای شورشگر و عاصی، بچه های بی دست و پایی ساخته اند که باید تر و خشک بشویم و حتی برای آب خوردن و توالت رفتن هم باید اجازه بگیریم و بی اجازه نمی توانیم گام از گام برداریم ...

بهمن و سعد الله دوستان عزیزم. در تمام سالهایی که آنجا بودیم حتی اجازه یک تماس ساده به ما ندادند که ببینیم بر سر خانواده هایمان چه آمد، حال کمی از اوضاع روستایمان و خانواده ها و آشنایان با خبرتان می کنم که شاید کمک کند که بتوانید تصمیم درست بگیرید.

بهمن جان. پدرت پنج سال پیش بعد از چند سالی بیماری فوت کرد. خواهرهایت ازدواج کرده اند. برومند برادر کوچکت تازگی ازدواج کرده. حسین و محمد هم چند بچه قد و نیم قد دارند. بهزاد بزرگ شده و جایی در شهر کار می کند. پدر سعدالله هم سکته کرد و سالها خانه نشین شد و نمی توانست حرف بزند تا اینکه دو سه سال پیش فوت کرد. سعد الله، خواهرهایت آرزو و فاطمه بزرگ شده اند. ابراهیم برادرت ازدواج کرده و برادر کوچکت که تو او را هرگز ندیده ای بزرگ شده و روی زمینها کار می کند. مادرت هنوز زنده است و آرزو داشت یک بار قبل از مردن تو را ببیند. پایش خوب شده و دیگر بدون عصا راه می رود. مادر بهمن هم می گفت تا بهمن را نبینم نمی میرم. می گفت چند بار عزرائیل سراغم آمده هر بار به او می گویم ولی من هنوز بهمن را ندیده ام و او هم دلش می سوزد و می رود تا دفعه بعد. با موبایل خودش با او صحبت کردم. باورم نمی شد مادرم و مادر بهمن و سعدالله موبایل توی جیبشان باشد حال بقیه هم کما بیش خوب است. بچه ها بزرگ شده اند. بزرگها ازدواج کرده اند و پیر شده اند و خیلی از پیرها هم رفته اند.

برادرم عیسی (حمید) سال 74 اعدام شد. سازمان دقیقا میدانست تمام تماسها با سرپل ترکیه کنترل می شود ولی چیزی به برادرم نگفتند و هشیارش نکردند. آخر یک نفر بیشتر که اعدام شود سازمان سودش را می برد. سالهاست تمام موجودیت سازمان دارد از خون ارتزاق می کند. هر چه بیشتر اعدام شود خوراک تبلیغاتی بیشتری پیدا می کنند تا جایی که قسم می خورم که رویا و آرزوی مسعود رجوی این است که همین حالا یک شبه تمام زندانیان سیاسی و یا حتی زندانیان عادی در ایران قتل عام شوند تا در شیپور تبلیغات هر چو قوی تر بدمند و شاید هم کمکی شود برای بیرون آمدن از لیست امریکا!

یک بار گفتم فرد به عنوان یک هویت در دستگاه رجوی پشیزی ارزش ندارد و خون فرد است که اگر جاری شود ارزش پیدا می ند برای تبلیغات!

باری برادرم اعدام شد و داغش تا قیامت روی دلم ماند. پدرم یک سال پیش فوت کرد. ما همه در غربت بودیم که یک به یک عزیزانمان رفتند و حتی فرصت وداع آخر هم نشد ...

همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم

کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت

باری ... از اهالی روستا هم تعدادی رفته اند. عمو علی داد، نوروز، امان الله، جیران و عمه نازار و چند تای دیگر فوت کرده اند. خیلی ها به شهر رفته اند ولی زندگی هر چه پر خروش تر در آن روستای کوچک در جریان است. تنها جاده روستا اسفالت شده. برای روستا تلفن کشیده اند و یک مرکز مخابرات دارد که با دنیا می تواند تماس داشته باشد. توی جیب زنان پیر روستا هر کدام یک موبایل هست که وقتی دل تنگ می شوند با بچه هایشان در جاهای دیگر صحبت می کنند. حتی جعفر آباد هم صاحب تلفن شد و وصل شد به دنیای آزاد اما هنوز اشرف و اشرفیان در خواب بی خبری نگه داشته شده اند و ما که روزگاری مدعی تحصیل کرده ترین ارتش عالم بودیم هنوزنمیدانیم موبایل حتی چگونه روشن می شود. وسیله ای که پیشرفته ترین آنها امروزه وسیله بازی بچه های سه چهار ساله شده است.

بهمن و سعد الله و دیگر دوستانم. کسانی که این مدت توانسته اند فرار کنند به طور فردی با سازمان ملل ملاقات کرده اند و نامشان ثبت شده برای انتقال به کشور ثالث. در تاریخ پناهندگی هیچ کشوری اتفاق نیافتاده که تشکلی را گروهی بپذیرند و پناهندگی بدهند. این رویای پنبه دانه سازمان است و سرگردگان آن که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شود. البته قطعا رهبران سازمان خوب می دانند که پناهندگی جمعی یک جک سیاسی است و محال است ولی این را بهانه کرده اند تا شاید چند صباحی بیشتر به آن خاک چنگ بزنند و بلعیده نشوند. و البته می دانم حالا تلاش می کنند با رویا و شکلات "در آمدن از لیست امریکا" شما را فریب بدهند که بمانید. اما مگر وقتی از لیست اروپا بیرون آمدیم به حال ما فرقی کرد و چیزی تغییر کرد؟ و اصلا یادمان هست کی از لیست بیرون آمدیم؟ خار ما و بار ما همچنان سر جایش بود تنها سردگمی و فشار وبی خوابی بیشتر شد و یقین داشته باشید حالا هم همین طور است. اگر حتی از لیست هم بیرون بیایند باز در وضعیت ما چیزی عوض نخواهد شد و تغییری در رفتار و نشستها و شیوه های سرکوب و فشار به وجود نخواهد آمد. تنها تشکلات سیاسی خارج دست بازتر خواهد داشت برای فریب و دروغ بیشتر. پس شما هر چه زودتر باید حسابتان را از این نشکیلات عقب افتاده جدا کنید. هراس نداشته باشید و از فضای بیرون نترسید. من و دیگر دوستانتان در کشورهای اروپایی نهایت تلاشمان را می کنیم برای بیرون آوردن شما از عراق. مهم گام بزرگی است که شما باید اول بردارید و فضا را شکنید. باور کنید نود و پنج درصد راه همان رسیدن به پشت سیاج اشرف است و تمام مشکلات دیگر از قبیل سختی راه و مسیر و بیرون آمدن از عراق و مشکلات پناهندگی تماما فقط پنج درصد مسیر است. آمدن به پشت سیاج یعنی در هم شکستن فضایی که بیش از بیست سال با خفقان و سرکوب و مغز شویی برای ما ساختند و به بندمان کشیدند. پس گام بزرگ به اراده شما بستگی دارد که تصمیم نهایی را بگیرید.

زمانی که آنجا بودم رجوی در آخرین پیامش جمله ای گفته بود که وقت آمدن آن را در پایان نامه ای که بجا گذاشتم نوشتم و حالا هم با فهم و درک و برداشت درست از این جمله مسعود پیام را به پایان می رسانم که "تعجب آنهایی نیستند که می روند. تعجب آنهایی هستند که مانده اند". و در قبال این همه دروغ و خیانت و سرکوب و بی خبری گردن کج کرده اند.

 

به امید دیدار و به آغوش کشیدن تک تک شما در دنیای آزاد

عادل اعظمی، پانزدهم اوت 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مردم آذربایجان نیاز به پیام وطن فروشان و خائنان (مجاهدین خلق، فرقه رجوی) ندارند!

 

 

محمد رزاقی، فریاد آزادی، پاریس، دوازدهم اوت 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Mardom%20Azarbayjan
%20Niaz%20be%20Payam%20VatanFrooshan%20Nadarand.HTM

 

در پی وقوع زلزله در استان آذربایجان شرقی و کشته و مجروح شدن هموطنانم سرکردگان خائن و وطن فروشان فرقه رجوی در سایت متعلق به این فرقه پیامی از طرف مریم قجر برای زلزله زدگان گذاشته که باید بگویم مرده خواران باز به میدان امدند .

مسعود رجوی و مریم قجر که همیشه کینه حیوانی نسبت به مردم غیور آذربایجان داشته و دارند یکباره به یاد مردم آذربایجان افتاده اند و پیام می دهند! این یعنی اوج بی شرافتی و مرده خواری که سران فرقه به ان عادت دارند و از قدیم گفته اند ترک عادت موجب مرض است!

مریم قجر فراموش کرده وقتی پشت اش به صدام گرم بود دستور کشتن همین آذربایجانی ها را صادر می کرد انها را مزدوران ترک خر خطاب میکرد و گویا این را هم فراموش کرده که در زندانهای اردوگاه اشرف همین فرزندان آذربایجان را در زیر بدترین شکنجه ها قرار میدادند!

یاد حمدالله رحمانی افتادم که از اهالی آذربایجان و زندانیان سیاسی سال 60 بوده و بعد از ازاد شدن از زندان رژیم به فرقه رجوی در عراق پیوسته بود ولی باز در سال 73 در زندان رجوی ساخته اردوگاه اشرف زندانی بود ومن وحمدالله با هم در یک سلول بودیم و روزی که رجوی برای ما در اوایل سال 74 دادگاه تشکیل داده بود در ان دادگاه که رجوی هم وکیل؛ هم دادستان؛ هم قاضی بود یقه حمدالله را گرفته بود که تو زندانی مجاهد بودی و چرا رژیم ترا اعدام نکرده!!!

عاقبت رجوی برای حفظ خودش و ادامه حیات ننگین و خائنانه سران فرقه در اروپا و امریکا وی را به درگیری با نیروهای عراقی فرستاد و حمدالله در این درگیریها زخمی شد بعد نزدیک به 2 سال جان باخت با اینکه رجوی می توانست او را برای معالجه به بیرون از اردوگاه اشرف منتقل کند ولی اینکار را نکرد تا اسرار فرقه که در سینه حمدالله مانده بود بیرون درز نکند!

خانواده های آذربایجانی بارها برای دیدار عزیزانشان به درب اسارتگاه اشرف رفته اند تا بتوانند با عزیزان خودشان بعد از 25 سال ملاقات و دیداری داشته باشند اما به فرمان همین رجوی و مریم قجر با بدترین توهین و دشنام از طرف سران فرقه رجوی مقیم اردوگاه بد نام اشرف روبرو شده اند.

اما به سران فرقه و مریم قجر میگویم که مردم آذربایجان نیازی به پیام شما خائنان؛ وطن فروشان و شکنجه گران ندارند بیخود ادا اطور در نیاورید که بیشتر باعث رسوایی تان می شود بهتر است شما در همان اورسورواز با مشتی جنایتکار دمخور باشید و تند تند برای تحریم همین مردم آذربایجان که داخل ایران زندگی می کنند اطلاعیه بدهید تا باعث خوشنودی اربابان امریکایی و اسرائیلیتان بشوید شما را چه به ملت آذربایجان؟! شما فعلا به فکر برپایی شو و سفره های رنگارنگ برای جنایتکاران امریکایی باشید که فرزندان همین آذربایجان را در زندان تیف که ساخته مشترک رجوی و امثال سرهنگ فیلیپس و سرهنگ مارتین جنایتکار امریکایی بود بیش از 4 سال به دور از چشم همه ارگانهای بین المللی در بدترین شرایط انسانی نگه داشتید!

باشد که به زودی زود ناله همین پدران، مادران؛ خواهران وبچه های یتیم آذربایجانی دامن شما را گرفته و شما در یک دادگاه عادلانه جوابگوی این همه جنایاتتان در حق مردم آذربایجان و فرزندان ان باشید که ان روز دور نیست و خواهید دید که در ان روز فرزندان آذربایجان چگونه ریش و ریشه خائنان و وطن فروشانی مثل شما را دود خواهند کرد .

محمد رزاقی. پاریس
12 اوت 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

وقتی که سازمان مجاهدین خلق ایران تبدیل به بلند گو عوامل بیگانه می شود

 

 

محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پاریس، هفتم اوت 2012
http://mohamadkarami.wordpress.com/

 

بنیان و ریشه این فرقه بر می گردد که ذاتأ خوشونت طلب هستند. همین باعث پیوند ایدئولوژیک و استراتژیک مجاهدین با این گروه های تندروو افراطی است و تماما هم با این نوع گروه های تند رو و تروریست رابطه دارند………،…….مریم قجر عضدانلو فراتر از آن در ضیافتی شاهانه به نام افطار صدها تن سوریه ها را بنام شخصیت سیاسی !! دعوت می کنند . که خود جای خیلی سوال ها دارد که آنها اگر انقلابیون سوریه ای هستند ، دراین برهه از انقلابشون در پاریس چه کار می کنند. در این ضیافت بطور غیر مستقیم به غرب انتقاد می کند که چرا مانند لیبی به سوریه تهاجم نظامی نمی کنید!

نقش های که سازمان مجاهدین خلق در جریانات اخیر داشته است ، عمل کرد و ماهیت واقعی این فرقه را بخوبی نشان می دهد.اگر اتفاقاتی که در این دوسال اخیر در کشور های عربی روی داده است ( بهار عربی) نگاه کنید ، خیلی واضح و روشن است که چه خطی را دارند پیش می روند. با هم به خلاصه ای از عمل کرد این فرقه نگاه می کنیم .

در جریان انقلاب لیبی ، اکثر خبر سایت های رسمی آنها از آنقلاب لیبی بود که برای آنها تبلیغ می کردند وانعکاس می دادند . وقتی داستان لیبی را آنهای که می خواستند تمام کنند ، تمام شد . سازمان مجاهدین دیگر از اتفاقاتی که در آنجا روی داد انعکاسی نداد ( از قبیل کشتار و زندان سیاه پوستان در لیبی ، اعتراضات داخلی نصبت به عمل کرد دولت موقت و …..)

در جریان انقلاب مصر ،علاوه بر آنکه تمام خبر های آنها را انعکاس می د ادند . آن را با موضوع و جریانات ایران پیوند می دادند ! کاکل و ثمره آن را هم سازمان مجاهدین خلق می دانستند که هسته مرکزی آن در عراق ، اردوگاه اشرف است. همگان می دادند که بعد از سقوط حسنی مبارک و روی کار آمدن دولت نظامی اعتراضات زیادی در میدان التحریر روی داد. در جریان این اعتراضات ده ها نفر کشته و صدها نفر مجروح شدند ، جریان انقلاب برهنگی اتفاق افتاد که انعکاس فروانی داشت . اما سازمان مجاهدین بعد از سقوط حسنی مبارک اتفاقاتی که در ادامه همان جریان است انعکاس نمی هد .

در جریان انقلاب سوریه: فراترازدو موضوع قبلی انعکاس می دهند ، آن هم فقط آن سری اخبار که چهره به اصظلاح انقلابیون را خوب نشان بدهد ،خیلی از خبر گزاری ها با عکس گزارش داده اند که یکی از گذرگاه های سوریه به ترکیه در دست گروه القاعده است؟سخنگوی همان انقلابیون در مصاحبه می گوید از فرانسه سلاح و کمک می گیریم،…….مریم قجر عضدانلو فراتر از آن در ضیافتی شاهانه به نام افطار صدها تن سوریه ها را بنام شخصیت سیاسی !! دعوت می کنند . که خود جای خیلی سوال ها دارد که آنها اگر انقلابیون سوریه ای هستند ، دراین برهه از انقلابشون در پاریس چه کار می کنند. در این ضیافت بطور غیر مستقیم به غرب انتقاد می کند که چرا مانند لیبی به سوریه تهاجم نظامی نمی کنید!

اما رویکرد دیگر فرقه رجوی در این بهار عربی که در منطقه در حال وزیدن است . بهار عربی به بحرین هم رسید ، مردم توی خیابان ها ریختند . دولت بحرین به تنهائی نتوانست مردم را سر کوب کند ، نیروی نظامی عریستان سعودی که به عنوان ژاندارم دول غرب عمل می کند با قوای زرهی وارد بحرین شد ، انقلاب و بهار عربی را بشدت سرکوب کرد . ده ها کشته و صدها زخمی بر جای گذاشت، صدها تن سیاه چال ها فرستاده شدند. مطلقا سازمان مجاهدین از انقلاب بحرین خبری انتشار نداد.

در روند تکاملی بهار عربی به عربستان سعودی هم رسیده است ، دولت وهابی سعودی جمعیت اقلیت شیعه آن کشور که خواستار برسمیت شماخته شدن حقوق اولیه شهروندی خود هستند ، بشدت تظاهرات ها ی آنها را سرکوب کرد . تعدادی کشته و مجروح بر جای گذاشت ، صدها تن از جمله رهبر آنها را پس از زخمی کردن زندانی کرد . مطلقا سازمان مجاهدین از انقلاب عربستان سعودی هم خبری انتشار نداد.

ورود فرقه رجوی به این جریانات دو روی کرد دارد : اولین رویکرد آن هزینه هنگفتی است که عربستان سعودی و اسرائیل به سازمان مجاهدین خلق می دهند . بلندگوی تبلیغاتی آنها هستند . از طرفی هم این کشور ها غیر مستقیم به آخوند ها پیام می رسانند که از اپوزسیون تو حمایت می کنیم .

رویکرد دوم که فرقه رجوی وارد این مناقشات می شود ،به بنیان و ریشه این فرقه بر می گردد که ذاتأ خوشونت طلب هستند. همین باعث پیوند ایدئولوژیک و استراتژیک مجاهدین با این گروه های تندروو افراطی است و تماما هم با این نوع گروه های تند رو و تروریست رابطه دارند و از آنها حمایت می کنند

shekh

برنامه سورچرانی افطار با سفره رنگین برای سیاست بازان سوریه ای در اورسوراواز

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هشدار به سازمان های بین المللی و حقوق بشری

(در رابطه با مجاهدین خلق، فرقه رجوی)

 

 

محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پاریس، بیست و هفتم ژوئیه 2012
http://mohamadkarami.wordpress.com/

 

* دنیل فرید، فرستاده ویژه هیلاری کلینتون برای حل مناقشه اشرف در مصاحبه با رادیو بی بی سی در تاریخ 26 ژوئیه 2012 رسما اعلام کرد که کمپ لیبرتی برای زندگی مناسب است و همه امکانات لازم در آن فراهم می باشد هرچند که «لوکس» نیست.اما قابل سکونت بنظر می رسد . روزانه هر فرد به 200 لیتر آب دسترسی دارد ، برق هست ، سیستم خنک کننده هست . سکونت گاه ها خنک هستند.غذا هست وباغچه های که ابیاری شده اند، ساکنان گل و سبزی تویش می کارند. وی اعلام کرد که دولت عراق حتا از درخواستهای آمریکا هم فراتر عمل کرده است و این مجاهدین هستند که بر سر راه مانع تراشی می کند ……

با توجه به فرا رسیدن زمان موعد که سازمان مجاهدین خلق می بایست در عراق تعین تکلیف شوند، واردوگاه اشرف را ترک کنند . شخص مسعود رجوی و مریم رجوی به سران ، فرماندهان سازمان درعراق فرمان داده اند

اسیران در کمپ اشرف را آماده کنند ، برای رودرروی دوباره با ارتش عراق، با تحریک کردن دوباره قتل عامی راه بیندازند . زندگی این سپر انسانی ، برای سران فرقه هیچ گونه ارزشی ندارد . مریم رجوی در در موضع گیریهای مختلف چنین بیان کرده است . ( از این پس مسئولیت هر خونی که در اشرف ریخته شود، بر عهده ایالات متحده است ، بر عهده دولت عراق است

مقاومت ایران دیگر حاضر به گفتگو درباره جابجایی ساکنان اشرف در داخل عراق نیست ) محمد محدثین در کنار رود سن به عنوان سخنگوی اسیران کمپ اشرف اعلام کرد که کشته شدن در کمپ اشرف را به آن ترجیح می دهند که به نقطعه ای دیگر در عراق انتقال داده شوند .این همان استراتژی فرقه است که برای خارج شدن از عراق بیشترین بالاترین بهای سیاسی را با بهای جان اسیران در کمپ اشرف از دولت عراق می خواهند بگیرند. و اما پیام سفیر امریکا در عراق آقای جمیز جفری خیلی واضح و روشن به سران سازمان مجاهدین بود که تصمیم بگیرند . اما از انجائی که جان آن نفرات برای اور نشین ها ارزشی ندارد 180 درجه برخلاف سفیر امریکا حرف زدند . که نشان دهنده ماهیت این فرقه می باشد . در همین رابطه به تمامی مدافعان حقوق بشری و سازمان های بین المللی هشدار میدهیم که برای جلو گیری از قتل عامی دیگر بسا گسترده تراز قبل که توسط سازمان مجاهدین طرح ریزی شده ، برای نجات جان اسیران در کمپ اشرف تا زمان باقی است اقدام عاجلی کنند

* دنیل فرید، فرستاده ویژه هیلاری کلینتون برای حل مناقشه اشرف در مصاحبه با رادیو بی بی سی در تاریخ 26 ژوئیه 2012 رسما اعلام کرد که کمپ لیبرتی برای زندگی مناسب است و همه امکانات لازم در آن فراهم می باشد هرچند که «لوکس» نیست.اما قابل سکونت بنظر می رسد . روزانه هر فرد به 200 لیتر آب دسترسی دارد ، برق هست ، سیستم خنک کننده هست . سکونت گاه ها خنک هستند.غذا هست وباغچه های که ابیاری شده اند، ساکنان گل و سبزی تویش می کارند. وی اعلام کرد که دولت عراق حتا از درخواستهای آمریکا هم فراتر عمل کرده است و این مجاهدین هستند که بر سر راه مانع تراشی می کند ……

لازم به یادآوری است که آقای کوبلر، نماینده سازمان ملل در عراق نیز بارها این نکته را مورد تأیید قرار داده است. رجوی برای حفظ جان خودش و برای فرار از محاکمه دست به هر عمل جنایتکارانه ای می زند تا اعضای خودش را به کشتن دهد و نگذارد مناسبات درونی اش بیش از این افشا شود

تاریخی را که دولت عراق برای برچیدن اردوگاه اشرف تعیین كرده بود، این امر توسط دولت آمریكا و مارتین كوپلر نماینده سازمان ملل در عراق نیز به رسمیت شناخته شد. دولت آمریكا چندین بار قبل از فرا رسیدن این زمان از زبان نمایندگان و سخنگویان مختلف خود به مجاهدین هشدار داد. دولت عراق نیز توسط مسئولان و مقامات خود بارها و بارها هشدار داد كه این زمان آخرین ضرب العجلی است كه تعیین می شود.

آقای مارتین كوپلر در گزارشی كه پیرامون همین موضوع به اعضای شورای امنیت داد اعلام كرد، كه مجاهدین با دولت عراق و سازمان ملل همكاری نمی كنند و كاسه صبر دول عراق در حال سر آمدن است.

آقای كوپلر خطاب به كسانی كه از مجاهدین حمایت می كنند، در گزارش خود به شورای امنیت گفت: ( اینهایی كه از روی متن های مجاهدین رونویسی كرده و موضعگیری می كنند، باید بدانند كه بجای اینكار بهتر است آنها را وادار كنند كه به قانون عمل كرده و از یك فاجعه دیگر جلوگیری كنند. ) البته آنچه به دهان سیاست بازان هوادار مجاهدین خوش آمده است، پولهای كلانی است كه بابت هر سخنرانی یا موضعگیری به جیب آنها ریخته می شود، برای آنها مهم نیست كه سرنوشت انسان ها مهم نیست.

اکنون پرده از چهره کریح فرقه رجوی افتاده است ، سازمان های بین المللی و حقوق بشری ، تمامی هموطنان آگاه می دانند که این فرقه رجوی است که با جان افراد بازی می کند ، ارزشی برای جان انسان ها قائل نیست . می خواهد برای حفظ خود خون افراد بی گناهی که در اسارت فرقه هستند ریخته شود.این مسئولیت وجدان های بیدار و آگاه است که برای نجات افرادی که در سازمان مجاهدین اسیر شده اند اقدام کنند ، نگذارند که باز عده ای بیگناه کشته شوند .

*http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/07/120726_l13_mek_vid.shtml

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

افشاء چهره های پنهان سازمان مجاهدین خلق ایران

 

 


(حملات افسران مخابرات صدام و رجوی به مردم در خیابانهای پاریس)

 

محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پاریس، پانزدهم ژوئیه 2012
http://mohamadkarami.wordpress.com/

 

تشکیل دهندگان این انجمن بظاهر از پیر استعمارگران انکلیسی هستند . وقتی که بیشتر کندوکاو کردم و وارد بخشهای مختلف آن شدم دیدم که این سایت و انجمن یکی ازانجمن های پوششی فرقه رجوی است . با استخدام چند پیر استعمارگر از دور خارج شده انگلیسی راه اندازی کرده که بتوانند افراد سیاسی اروپائی و غیره دور خود جمع کنند . از این تزفند با این شیوه اخبار دروغ را بخورد خارجی ها می دهند که هیچ گونه اطلاعی از وضعیت ایران ، فرقه رجوی ، وضعیت مردم ایران ندارند. برای خود حامی و طرفدار جمع می کنند. وارد صفحات سایت که می شوید فقط یک خائن ایرانی یا به عبارت دقیق تر وطن فروش ایرانی نما دیده می شود آن هم مریم قجر عضدانلو هست . مابقی تماما مواجب بگیران امریکائی ، اروپائی هستند

افشاء چهره های پنهان سازمان مجاهدین خلق ایران

در دنیای اینترنت مشغول گشت و گدار بودم سایتی نظرم را جلب کرد که راجب به ایران بود .

با مخفف International Solidarity for Democratic Change in Iran( I.S.D.C.I )

انجمن اتحاد جهانی برای تغیردموکراتیک در ایران .

بظاهر یک سایت انگلیسی است و تمام مطالب آن هم به انگلیسی است با یک اسم روشن فکر پسند . بدنبال هدف و بنیانگذاران این انجمن بودم که بخواهم با آنها همکاری داشته باشم . در قسمت درباره ما توضیح داده بود که شخصیت های سیاسی ، اعضای پارلمان، مدافعان حقوق بشر درسراسر جهان ، همچنین شخصیت ها ،انجمن ها وسازمان های مختلف ایرانی .

هدف آنها ایجاد یک جمهوری پلورالیستی مبتنی بر جدائی دین از دولت است . حمایت از قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری مذهبی و بر قراری دموکراسی در ایران !

تشکیل دهندگان این انجمن بظاهر از پیر استعمارگران انکلیسی هستند . وقتی که بیشتر کندوکاو کردم و وارد بخشهای مختلف آن شدم دیدم که این سایت و انجمن یکی ازانجمن های پوششی فرقه رجوی است . با استخدام چند پیر استعمارگر از دور خارج شده انگلیسی راه اندازی کرده که بتوانند افراد سیاسی اروپائی و غیره دور خود جمع کنند . از این تزفند با این شیوه اخبار دروغ را بخورد خارجی ها می دهند که هیچ گونه اطلاعی از وضعیت ایران ، فرقه رجوی ، وضعیت مردم ایران ندارند. برای خود حامی و طرفدار جمع می کنند. وارد صفحات سایت که می شوید فقط یک خائن ایرانی یا به عبارت دقیق تر وطن فروش ایرانی نما دیده می شود آن هم مریم قجر عضدانلو هست . مابقی تماما مواجب بگیران امریکائی ، اروپائی هستند با این ترفند کثیف فقط از نام ایران برای خوشان استفاده می کنند.

هموطنان :عزیز برای افشاء چهره این مهرهای وطن فروش این اخبار را در همه جا پخش کنید بخصوص به دوستان خارجی خود توضیح بدهید که این انجمن کذائی همان نام سازمان مجاهدین خلق ایران است که بسرکردگی مریم قجر عضدانلو جوانان ایران را با کار های تروریستی خود به خاک و خون کشیدند. این آدرس بظاهر انجمن پوشالی اتحاد جهانی برای تغیردموکراتیک در ایران است.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زنجیر پاره کردن های سازمان مجاهدین خلق ایران برای چی است؟

 

 


(حملات افسران مخابرات صدام و رجوی به مردم در خیابانهای پاریس)

 

محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پاریس، هفتم ژوئیه 2012
http://mohamadkarami.wordpress.com/

 

مسیو مسعود رجوی می گفت اگر می خواهید بدانید که عمل کرد شما یا حرکتی که کرده اید، روی دشمن یا حریف مقابل چی بود ؟ همیشه به عکس العمل او نگاه کنید . اگر به هدف خورده باشد، زنجیرپاره می کنند. دقیقا درست فرموده است . افشاگری های اعضاء جدا شده از سازمان مجاهدین و عکس العمل سازمان مجاهدین مثال بارز گفته مسعود رجوی است . بخصوص فعالت این دو ماه اخیر جدا شده آنچنان فرقه رجوی را افشاء کردند ، که تمام بافته های آنها پنبه شد . بیش از دوماه بود که کل تشکیلات سازمان مجاهدین بسیج جمع کردن نیرو های خارجی شده بود ، سراغ تعداد زیادی از شخصیت های از دورخارج شده رفته بودند ، چندین میلیون یورو خرج کرده بودند ، اتنظار داشتند که حداکثر بتوانند سالن هفت هزار نفره را پر کنند که یک امار صد هزار نفره را اعلام بیرونی کنند!

همیشه مسیو مسعود رجوی می گفت اگر می خواهید بدانید که عمل کرد شما یا حرکتی که کرده اید، روی دشمن یا حریف مقابل چی بود ؟ همیشه به عکس العمل او نگاه کنید . اگر به هدف خورده باشد، زنجیرپاره می کنند. دقیقا درست فرموده است . افشاگری های اعضاء جدا شده از سازمان مجاهدین و عکس العمل سازمان مجاهدین مثال بارز گفته مسعود رجوی است . بخصوص فعالت این دو ماه اخیر جدا شده آنچنان فرقه رجوی را افشاء کردند ، که تمام بافته های آنها پنبه شد . بیش از دوماه بود که کل تشکیلات سازمان مجاهدین بسیج جمع کردن نیرو های خارجی شده بود ، سراغ تعداد زیادی از شخصیت های از دورخارج شده رفته بودند ، چندین میلیون یورو خرج کرده بودند ، اتنظار داشتند که حداکثر بتوانند سالن هفت هزار نفره را پر کنند که یک امار صد هزار نفره را اعلام بیرونی کنند! بخاطر افشاگری ها و روشن گری های که اعضاء جدا شده کرده بودند ، زیر پنج هزار نفر توانستند از اتباع افریقائی ، عرب ، افغانی ، از کشور های اروپای شرقی که شناخت چندانی از آنها ندارند ، با کلی وعده و وعید جمع کردند ،که یک سوم آخر سالن خالی بود . و دوربین فقط این جلو سه – چهار ردیف اول را نشان می داد.

در این رابطه سازمان مجاهدین هم نصبت به عمل کرد اعضاء جدا شده بیکار ننشسته بود . در تاریخ 15 ژوئن بازجوئی از مریم قجر عضدانلو در کاخ دادگستری پاریس بود،همزمان ما هم اکسیون اعتراضی نصبت به سازمان مجاهدین داشتیم. حدود 15 نفر از مسئولین اطلاعات فرقه رجوی به محل آمده بودند . با فیلم برداری و تهدید کردن نفرات از جمله خود من می خواستند بترسانند که دست از افشاگری برداریم . انتظار نداشتند که 22 ژوئن دوباره ما جمع بشویم . این بار تعدادی از چماقداران و تروریست های حرفه ای خود که حدودآ بیست نفر می شدند ، چند نفر آنها هم عرب بودند به تظاهرات قانونی ما حمله کردن و شروع به ضرب و شتم نفرات کردند ، پلیس آنها را دستگیر کرد و برای بازجوئی برد، تهاجم آنها درمیدان سنت میشل وسط شهر پاریس یکی از شلوغ ترین محل های توریستی است صورت گرفت ، توسط خیلی از توریست ها که شاهد این صحنه بودند فیلم برداری شد . کار تروریست های فرقه رجوی در اینجا تمام نشد ، وقتی دیدند که با این کارهایشان نتوانستد جلو فعالیت و افشاگری اعضاء جدا شده را بگیرند شروع به تهاجم و هک کردن سایت ها که صدای رسانه ای ما است اقدام کردند . قبلا سایت آریا ایران را هک کرده بودند که مجدد ترمیم شد ، بعد سایت کانون وبلاک نویسان ، وبلاک حسن زبل هک شده بود که مجدد ترمیم شد . در همین جریان اخیر سایت کانون آوا هک شد که در عرض کمتر بیست و چهار ساعت ترمیم شد . چند روز بود تلاش زیادی می کردند که سایت ایران اینترلینک را هک کنند که موفق نشدند ، یک برنامه ایزائی روی آن فرستادند که کسی نتواند از این سایت استفاده کند ودر آن رابطه هم تیرشان به سنگ خورد. اعضاء جدا شده از سازمان مجاهدین چیزی ندارند که نگران آن باشند که از دست بدهند ، تمامی آنها زمانی که سازمان مجاهدین منحرف نشده بود به سازمان مجاهدین پیوستن برای مردم و وطن خود ، همه چیز خود را در کف دست گذاشتند و تمام بلا ها را بجان خریدند.

الان با این ضرب و شتم ها و تهدید ها از میدان بدر نمی روند تا زمانی که رهبری این سازمان را بجرم جنایت های که در حق اعضاء معترض انجام داده از جمله حذف فیزیکی مخالفین درون تشکیلات ، زندان و شکنجه کردند مخالفین ، جنایت های که در حق مردم بی دفاع ایران انجام دادند، خون های که بناحق ریختند .در دادگاه های بین المللی مورد محاکمه قرار بگیرند، ما تمامی اعضاء جدا شده شاهدین آن جنایت ها بوده ایم ، برای شهادت دادن در هر دادگاهی حاضر هستیم . وعده نهائی ما در دادگاهی که سران سازمان مجاهدین مورد محاکمه قراربگیرند .

در تاریخ هیچ زندانی وجود ندارد که تا ابد پایدار بماند . هیچ جنایتکاری هم از دست دادگاه های عدالت گریزی ندارند

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد