_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

این روزها بوی معامله ای دیگر می آید

مسعود رجوی باز هم برای ادامه حیات خودش زندانیان اسیر در فرقه را معامله کرده است

 

 

کریم غلامی

25.09.2012

http://iran-fanous.de/middle/1369-Gholami-Moalele%20Jadid-25.09.2012.htm

 

 

طی دو هفته گذشته اخبار باورنکردنی از مجاهدین به گوش میرسد چنانکه به یکباره تصمیم به انتقال تمامی اعضای باقی مانده در اسارتگاه اشرف به لیبرتی را میگیرند و یک هفته بعد از انتقال این خبر می آید که گویا آمریکا تصمیم دارد نام سازمان مجاهدین را از لیست سیاه تروریستی حذف بکند.

این اخبار به این ترتیب یادآور روزهای سیاه حمله آمریکا به عراق در سال 2003 است، مسعود رجوی در آخرین نشستی که با اعضای رده بالای سازمان داشت گفت که محمد محدثین  (بهنام) را برای مذاکره با آمریکا فرستاده و از قبل قول آتش بس و عدم شلیک مجاهدین به سوی نیروهای آمریکایی را داده است. این خبر همان زمان بسیار شبهه برانگیز بود تا این که شهر بغداد سقوط کرد و پیامی از طرف مسعود رجوی به مجاهدین داده شد که در هیچ شرایطی بر روی نیروهای آمریکایی آتش باز نکنند حتی اگر نیروهای آمریکایی بر روی مجاهدین آتش باز کردند.

 

منطقه امام ویس در نزدیکی شهر بعقوبه بغداد:

در این محل 3 مرکز کامل نیورهای مجاهدین مسقر بود نیروهایی کاملا آماده و مسلح تحت فرماندهی رقیه عباسی، دو یا سه روز بعداز شکست و فورپاشی عراق ساعت 2200 تعدادی از هواپیماهای آمریکایی به این موقعیت حمله میکنند و خسارات مادی به بار می آورند. طی این حمله حتی یک گلوله از طرف نیروهای مجاهدین شلیک نشد در حالی که آنها مسلح به موشکهای رهگیر بودند.

صبح همان روز ساعت نه صبح  یک گروه از مجاهدین با تعدادی از نیروهای ویژه آمریکایی در همان محل ملاقات میکنند این ملاقات توسط رقیه عباسی کنترل میشد. از همان روز حفاظت کل منطقه به عهده نیروهای مجاهدین قرار گرفت چنانکه نیروهای گشت آمریکایی (قبل از اینکه گردانهای آمریکایی به منطقه برسند و همه چیز را تحت کنترل خود بگیرند گشت های نیروهای ویژه آمریکا که شامل دو خودروی جیپ و 8 افسر تفنگدار آمریکایی میشد حفاظت میشد) برای استراحت به مقر فرماندهی رقیه عباسی میرفتند که البته به خوبی از این نیروها پذیرایی میشد.

بعد از خلع سلاح مجاهدین و انتقال همه نیروها به اسارتگاه اشرف همه چیز به خوبی برای مجاهدین پیش میرفت از استاتوی شهروندی گرفته تا عدم تقیب فرمانده هان مجاهدین و .... همان زمان این بسیار سئوال برانگیز بود. ولی به دلیل سرکوبی که در درون تشکیلات مجاهدین بود کسی جرئت سئوال کردن نداشت. البته بعدها فاش شد که مسعود رجوی برای حفظ جانش و عدم دستگیری و پیگرد او توسط دولت آمریکا با آمریکا معامله کرده است. این معامله شامله عدم شلیک به نیروهای آمریکایی، همکاری بدون قید و شرط، تحویل سلاحها یعنی خلع کامل مابه ازاع این خوش خدمتی به آمریکا مسعود رجوی چه چیزی به دست آورد. مسعود رجوی و سران مجاهدین از پیگرد قانونی و دستگیری توسط نیروهای آمریکایی معاف میشوند، به جای استاتوی اسیر جنگی به مجاهدین استاتوی شهروند حافظت شده داده شود این به این معنی بود که اعضای مجاهدین بطور مستقیم با نیروهای آمریکایی در تماس نباشد و نیروهای آمریکایی فقط با سران مجاهدین در ارتباط قرار بگیرند. این کاملا به ضرر اعضای اسیر در اشرف و کاملا به سود مسعود رجوی بود چون می توانست همچنان اهرم سیاه تشکیلات را در اسارتگاه اشرف حفظ بکند. بعداز گذشت 9 سال از سال 2003 تا کنون یعنی سال 2012 هنوز اعضای مجاهدین بلاتکلیف هستند.

امروز نیز باز بویی از همان معامله های کثیف پشت سال 2003 می آید معامله بر سر اعضای اسیر، تا کنون در اشرف اسیر بودند و الان در لیبرتی. به گفته مسعود رجوی آیا آمریکا امریالیست جهان خوار نبود؟

 آیا مگر مجاهدین سرودهایی مثل "سر کوچه کمینه" را برای ایجاد هیجان و شور ضدامپریالیستی در جنگ با آمریکایی ها نسروده بودند؟

آیا باز به گفته مسعود رجوی آمریکا تضاد اصلی جهان امروزی نبود؟

حال آمریکا برای مسعود رجوی صحبت از "موازی بودن خطوط استراتژیشان با آمریکا" میکند. تنها چیزی که این میان از بین میرود و آسیب میبیند اعضای اسیر در مجاهدین است.

نبایستی به این موضوع نگاه ساده بکنیم و بگوییم که مجاهدین متلاشی شدند و فرو پاشیدند،  بلکه باید بسیار هوشیار باشیم و اجازه ندهیم که اینبار مسعود رجوی بر سر اعضای اسیر معامله بکند و دوباره از دست عدالت فرار بکند تنها زمانی متوانیم بگوییم که مجاهدین از هم فروپاشیده اند که مسعود رجوی و مریم رجوی در یک دادگاه بین المللی جوابگویی جنایاتشان باشند. "قرارگاه اشرف" و "کانون نبرد" و یا "کانون استراتژی" و .... همه بهانه است اصل خود مسعود رجوی است که هرکجا برود کانون خیانت و فساد و آدم کشی آنجا است.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چرا باید مسعود رجوی رهبر فرقه مجاهدین محاکمه شود؟

 


کریم غلامی - آلمان
17.08.2012

http://iran-fanous.de/middle/1222-Gholami-Mohakeme%20Rajavi-17.08.2012.htm



بنظر من حتی جنایتکارترین افراد نیز حق دفاع از خود و حق داشتن وکیل و هیئت منصفه را باید داشته باشند.
شاید سئوال کنید که چرا من این مطلب را میگویم چون ما فعالان حقوق بشر هستیم و در نتیجه ذره ای از بی عدالتی و کینه نباید درون ما باشد. هر چند مسعود رجوی در درون فرقه مجاهدین هرگز به اندازه سر سوزن به هیچ کس حق دفاع از خودش را نمی داد و چه بسیار انسانهایی که بدون کوچترین فرصتی و یا این که از آنها خبری باشد برای همیشه ناپدید شده اند. نشستهای شستشوی مغزی مثل حوض و یا پرچم و یا طعمه و نشستهای شستشوی مغزی روزانه مثل عملیات جاری و غسل هفتگی.
روزهای آخری که در سازمان بودم به مدت 10 روز زیر فشار و شکنجه جسمی و روحی قرار گرفتم زیرا میخواستم فرقه مجاهدین را ترک بکنم در روز سوم و یا چهارم بود که برای من نشست جمعی تشکیل دادند به نفرات حاضر گفتند که کریم غلامی میخواهد "خیانت بکند و در این شرایت بحرانی سازمان را ترک بکند" جمله تمام نشده جمعیتی که از قبل توجیه شده بودند فحاشی و عربده کشی را شروع کردند. من ساکت بودم و چیزی نمی گفتم چون مشکل من این افراد نبودند چونکه همه این افراد یا زیر فشار مجبور به این کار بودند و یا منطق و عقل خود را در نشستهای شستشوی مغزی از دست داده بودند.
اصرار به اصرار که چرا میخواهی "سازمان پر افتخار مجاهدین" را ترک بکنی و این "خیانت" است و ...
بعد از دو یا سه ساعت برای اینکه به افراد بفهمانم که مشکل آنها نیستند بلکه مشکل خود سازمان مجاهدین است خط و مشی سیاسی سازمان بخصوص بعد از 2003 اشتباه بوده و ما بارها به مسئولین و رهبری گفتیم ولی کسی این حرف را گوش نکرد ، چرا بیخود با جان افراد بازی میشود و باید در اشرف بمانیم و .... فکر کنم 20 ثانیه بیشتر نتوانستم حرف بزنم رگبار فحش و مشت و لگد بود که به سوی من سرازیر شد وقتی افراد خسته شدند و به خود انتراکت دادند گفتم:
از آنجایی که شما حرف و منطق نمیدانید من در اعتراض دست به اعتصاب غذا میزنم. آدمها در حالی که نفس نفس میزدند دوباره شروع کردند به کتک زدن و فحاشی. این به اصطلاح نشست و یا دقیق بگویم بازجویی و شکنجه از ساعت چهار بعدازظهر شروع شد تا ساعت پنج صبح روز بعد ادامه داشت. درد شدیدی در پاهایم و دستم داشتم . به سختی ویلچرم را تا آسایشگاه بردم تا ظهر نتوانستم از درد بخوابم. پای شکسته ام بشدت ورم کرده بود حتی به من اجازه ندادند که دکتر را ببینم. این داستان هر روزه درون فرقه مجاهدین است.
ما فعالان حقوق بشر خواهان یک دادگاه کاملا عادلانه با حضور وکیل و هیئت منصفه و خبرنگار و حتی ارگانهای حقوق بشری برای مسعود رجوی هسیتم. چرا؟ زیرا همه حقوقی که مسعود رجوی از سایرین دریغ کرده بود به او بدهیم، زیرا ما ضد بشر نیستیم و دستمان به جرمی آلوده نشده و نخواهد شد.
از همه اینها مهمتر می خواهیم واقعیت ها را بدانیم طی 30 ساله گذشته هرگز مسعود رجوی پاسخگو نبوده. انبوه اتهامات و جرائمی که به مسعود رجوی نسبت میدهند باید مشخص شود. بخصوص این روزها اتهام جدیدی را میشنویم که مسعود رجوی در زمان محمدرضا شاه به رهبران خود خیانت کرده و علت زنده ماندن او در زندان این موضوع بوده است.


سئوالات بسیاری است که چند نمونه آن را مطرح میکنم:
1. پولهای کلانی که مسعود رجوی خرج میکرد از کجا تامین میشد؟ چرا خود مسعود رجوی و همسرش مریم رجوی به همه چیز دست رسی داشتند و پولهای کلانی را خرج خود و لباس و آرایش و ... میکردند ولی اعضای آنها ماهانه با 10 یورو زندگی میکردند و در گرمای سوزان عراق بدون امکانات زندگی میکردند و از همه چیز محروم بودند؟
2. آیا تجاوز به زنان در اشرف بخصوص لایه شورای رهبری توسط خود مسعود رجوی صحت دارد یا نه؟
3. لیست بلندی از افراد ناپدید شده وجود دارد این افراد کجا هستند؟
4. اتهامات مربوط به همکاری با صدام و دادن اطلاعات به او و دریافت پول آیا صحت داد؟
5. آیا این صحت دارد که افراد ناراضی را به اسم عملیات به درون ایران میفرستادید و موقعیت آنها را به وزارت اطلاعات ایران اطلاع میدادید تا کشته شوند؟
6. چرا افراد ناراضی در سازمان مجاهدین بطور مشکوکی همگی در اثر بیماری فوت میکردند؟
7. داستان شکنجه گاه ها و زندانهای مخوف چیست؟ چند انسان در زیر شکنجه ها کشته شدند و یا بعد از سالیان در زندان اعدام شده اند؟
8. چرا اعضای اسیر در فرقه اجازه تماس با خانواده خود را ندارند؟ من بعد از 25 سال هنوز موفق به یافتن خانواده ام نشده ام؟
9. و ....

و سئوالهای بیشمار دیگر، از آنجایی که مسعود رجوی بسیار فردی ترسو است و جان خود را خیلی دوست دارد در مقابل یک دادگاه عادلانه به همه چیز اعتراف خواهد کرد. من آرزو دارم که مسعود رجوی را در این دادگاه ها ببینم اویی که همه را به ترسو بودن و خیانت و .... محکوم میکرد، آیا خودش میتواند در یک دادگاهی بدون کوچکترین فشار و تهدید و ... مقاومت کند و هیچ چیز را لو ندهد؟ بعید میدانم .
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده آقای کریم غلامی به خانم هیلاری کیلینتون
مریم رجوی دروغ می گوید

 


کریم غلامی - آلمان
18.07.2012
http://iran-fanous.de/middle/1136-Gholami-Name-18.07.2012.htm

 


با احترام
من به عنوان یکی از مسئولین سابق سازمان مجاهدین که 25 سال سابقه جراحت های سنگین در این سازمان را دارم و بیش از 24 سا لاست که اجبارا از صندلی چرخدار استفاده می کنم، میخواهم توجه شما را به وضعیت بیماران و مجروحین این سازمان جلب بکنم، زیرا که اخیرا مریم رجوی و سازمان مجاهدین با اطلاعیه ها و مراجعه به مسئولین حفاظت کمپ لیبرتی با آوردن بهانه های مختلف مثل " ساختن جاده برای بیماران و مجروحین و طرح مسخره درخت کاری دنبال بهانه تراشی و خرید زمان تا لیبرتی را به یک اشرف جدید تبدیل بکنند. به درستی شما یک ضرب العجل مشخص کردید که باید کمپ اشرف تخلیه شود زیرا رهبران سازمان مجاهدین حرف منطق و همکاری را نشان ضعف میدانند به همین دلیل مطلقا همکاری نمی کنند تنها منطقی که رهبران این سازمان میفهمند زبان قدرت است.
بمنظور اینکه شرایط افراد اسیر در سازمان مجاهدین و بخصوص وضعیت بیماران و مجروحین را بیشتر مطلع شوید توجه شما را به نکات زیر جلب میکنم:


1. سازمان مجاهدین یک تشکیلات فرقه ای است که اعضای آن هیچ اختیاری برای تصمیم گیری ندارند. ایرانیانی که درون این فرقه اسیر هستند سالیان زیادی است که از هر گونه دسترسی به رسانه های جمعی محروم بوده اند. اعضای این سازمان از ابتدایی ترین امکانات مثل رادیو، تلوزیون، تلفن، اینترنت و روزنامه محروم هستند اخباری هم که به اعضای این گروه داده میشود تحریف شده و دست چین شده است. به همین دلیل اعضای این فرقه هیچگونه آگاهی نصبت به حق و حقوق خود و قوانین بین المللی ندارند که بتوانند آزادانه و آگاهانه تصمیم بگیرند.

2. رهبران این فرقه با اختناق و سرکوب شدید از درون و شانتاژ علیه تمامی اعضای جدا شده از این فرقه ترس شدیدی در درون تشکیلات ایجاد کرده است که اعضای این فرقه از ترس مجازات جدا شدن این فرقه را ترک نمی کنند. اعضایی که میخواهند جدا بشوند با مجازاتهای شدیدی روبرو میشوند مانند برگذاری نشست های مغز شویی و ضرب وشتم افراد در این نشست ها و در ادامه زندان و شکنجه و حتی مواردی بوده که این افراد سربنیست و اعدام شده اند.


3. این فرقه با اهرم های زیادی اعضایش را مغزشویی میکند یکی از این اهرم ها نشست های مغزشویی طولانی است طی سالیان طولانی و تکرار مکرر مغز اعضای خود را پر از دروغ کرده است دروغ های مثل اینکه هر فردی از این فرقه جدا شود توسط وزارت اطلاعات ایران و دولت عراق تحت تعقیب قرار میگرد و زندانی و شکنجه و اعدام میشود به همین دلیل اعضای این فرقه از ترس جانشان این فرقه را ترک نمی کنند.

4. از سال 2003 تا سال 2009 اردوگاه اشرف تحت کنترل ارتش آمریکا بود به این فرقه کمک های فراوانی مثل دارو امکانات پزشکی و سوخت و مواد غذایی میرساند ولی هیچ یک از این اقلام به دست اعضای این گروه نمی رسید این اقلام یا در بازادهای سیاه عراق فروخته میشد و یا در انحصار رهبران این فرقه بود. به عنوان مثال من یک بانک اطلاعاتی برای داروخانه اردوگاه اشرف برنامه نویسی کردم. به مدت یکسال برای نوشتن این بانک و توسعه آن به این داروخانه در رفت و آمد بودم، بارها شاهد بودم که جعبه های بزرگ دارو در ابعاد 2 متر مکعب توسط ارتش آمریکا تحویل این داروخانه میشد ولی طی این سالیان حتی یکی از این داروها را من در دست هیچ یک از اعضای این فرقه ندیدم و رهبران این فرقه به اعضای بیمارشان می گفتند که دولت عراق از ورود دارو به اردوگاه ممانعت میکند و ما دارو نداریم.


5. مرگ بیماران و مجروحین این فرقه به دلیل عدم درمان آنها. به دوتا از دوستانم اشاره میکنم آقای عباس حاج حسینی عباس در یکی از عملیات های این فرقه در سال 1988 از ناحیه نخاع گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و فلج شد عباس همیشه خواهان رفتن به اروپا بود تا مورد معالجه قرار بگیرد ولی رهبران این فرقه نه تنها توجهی به این مسئله نکردند. اینها در شرایطی بود که افراد مورد اعتماد سازمان در زمان صدام حسین روزانه با هواپیما از عراق به کشورهای مختلف اروپایی و آمریکا تردد داشتند، من دو بار خود شاهد بودم که آقای عباس حاج حسینی و یکی دیگر از دوستانم با نام فرهاد ـ متاسفانه نام خانوادگی وی را نمی دانم ـ توسط مسعود رجوی رهبر این فرقه مورد تهدید قرار گرفت که اگر به این خواسته اش پافشاری کند او را تحویل دولت ایران خواهد داد. بار اول در نشستهای مغز شویی سال 1995 و بار دوم در نشست های مغز شویی سال 2002. ولی متاسفانه به دلیل عدم توجه به عباس او به دلیل بیماری تنفسی فوت کرد و قبر عباس اکنون در قطعه مروارید اردوگاه اشرف است. و دوست دیگرم آقای فرهاد ... در یکی از عملیاتهای این فرقه در سال 1986 از ناحیه نخاع کمر مورد اثابت گلوله قرار گرفت و فلج شد. فرهاد همیشه خواهان خروج از این فرقه بود ولی رهبران این فرقه مانع میشدند تا اینکه در سال 2008 به دلیل شکستگی استخوان پا و عدم درمان او پایش عفونت میکند و نهایتان به دلیل سرایت عفونت به خونش فوت میکند.

6. در این اطلاعیه ها رهبران فرقه مجاهدین مدعی شده اند که در گرمای شدید عراق اعضای این فرقه مجبور به تخلیه اموال با دست هستند و خواهان ابزاری مثل لیفتراک شده است. این درخواست بهانه ای بیش نیست زیرا شما در کمپ اشرف اثری از لیفتراک نمی بینید، اعضای این سازمان برای سالیان همیشه با دست خالی بارها را خالی میکردند. در گرمای بسیار شدید عراق همه مجبور به کار بودند حتی بیماران هم اجازه استراحت نداشتند و بایستی روزانه تا 18 ساعت هر فرد کار میکرد. یکی از این بیگاریها ساختن کانتینرها بود. داخل کانتیرهای فلزی که در تابستان عراق تبدیل به جهنم واقعی میشدند. مطلقا رهبران سازمان مجاهدین دلشان به حال اعضای این فرقه بخصوص بیماران و مجروحین نسوخته است بلکه میخواهند هر چه بیشتر این فرقه را حفظ بکنند و لیبرتی را به یک زندان دیگر مثل کمپ اشرف بکنند.

با توجه به نکات فوق برای جلوگیری از سوءاستفاده رهبران فرقه مجاهدین از وضعیت بیماران و مجروحین این سازمان از شما درخواست دارم بطور ویژه به وضعیت بیماران و مجروحین رسیدگی شود کنترل این افراد را از دست سران این فرقه خارج سازید تا دیگر از این بیماران به عنوان یک اهرم فشار استفاده نکنند. کمپ لیبرتی یک کمپ ترانزیت است و افراد حاضر در آن قرار نیست همیشه در آنجا مسکن کنند در نتیجه کاشتن درخت و ساختمان سازی و وارد کردن ابزار و ماشین الات فقط برای اطلاف وقت و به عقب انداختن پروسه انحلال این فرقه است. درنتیجه در مقابل فشارهای سران فرقه مجاهدین کوتاه نیایید و هرچه بیشتر آنها را تحت فشار قرار بدهید تا هر چه زودتر این فرقه مذهبی و عقب مانده به نام سازمان مجاهدین برای همیشه منحل شود.
برای کمک به افراد بیمار و مجروح ابتدا آنها را از سیطره این فرقه خارج کنید تا در رابطه با حقوق و امکانات درمانیشان به آگاهی برسند که بتوانند آزادانه و آگاهانه در رابطه با آینده و زندگیشان تصمیم بگیرند. در این رابطه من بطور داوطلبانه با شما هماری میکنم حتی از سفر به عراق و یاری رساندن به این افراد کوتاهی نمیکنم.


با احترام
کریم غلامی
 

 


Open letter of Mr. Karim GHolami to Mrs. Hillary Rodham Clinton
¨Maryam Rajavi Is Lying¨

 


I ,as one of the former officials and authorities of the people’s mujahedin organization of Iran who have 25 years record of heavy injuries in this organization and for more than 24 years I have been forcibly using the wheelchair , would like to draw your attention to the situation of the patients as well as injured people in this organization , because recently , Maryam Rajavi and the people’s mujahedin organization by announcements and attending to the security officials of the camp Liberty and by creating different pretexts and excuses like building roads for the patients and injured people and the ridiculous plan of planting trees , are looking for creating more excuses to buy time to convert the Liberty camp to a new Ashraf camp. Truly , you specified a deadline for the closure and evacuation of Ashraf camp because according to the leaders of the people’s mujahedin organization ¨any logic word and cooperation is a sign of weakness¨ for that reason , they do not cooperate by no means , the only logic that the leaders of this organization understand is the language of power.
Becoming more informed about the situation of the captives specially the patients and the injured people in people’s mujahedin organization , I would like to draw your attention to the following topics :

 
1. The people’s mujahedin organization is a cultic organization which its members do not have any option and authority to make decision . the Iranian people who are captive in this organization , have been deprived of having any access to the media and the press for many years. The members of this organization have been deprived of having any access to the preliminary facilities like Radio , Television , Telephone, Internet, and newspaper . the news which is given to these members , are all censored and chosen by the cult leadership ,for this reason the members of this cult do not have any knowledge about their rights and international laws to decide deliberately and freely .


2. The leaders of this cult by political strangulation and severe suppression inside of the organization and by insult and threat against all the separated members has created severe fear inside the organization so the members of the cult ,by the fear of the separating punishment , do not dare to leave the organization. the members who want to separate will be confronted with the severe punishments like holding the brainwashing sessions for them and beating them up in those sessions and in continuation ,prison and torture and even in some cases the dissidents were disappeared and executed .


3. This cult brainwashes its members by different methods . one of these methods is the long brainwashing sessions . this cult during many years and by repetitive sessions has filled its members’ brains with lots of lies and rumors , the lies like this ¨any person who separate from the organization , he or she will be followed and chased by the Iranian intelligence service as well as the Iraqi government and will be incarcerated, tortured , and executed , for this reason the members of this cult because of their fear for their lives , do not dare to leave this cult .


4. From 2003 to 2009 the Ashraf camp was under the supervision and control of the American army and they were helping them by giving medication, medical facilities and fuel and foodstuff, but none of those items mentioned above reached to the hands of the members of this cult . those items either were sold in the Iraq black market or was in monopolization of the cult leaders. For instance I programmed a database for the Ashraf garrison’s pharmacy . during one year I was supposed to work on this database in the mentioned pharmacy . I witnessed many times that the big boxes in 2-cubic meter full of medicine and medication were delivered to this pharmacy by the US army , but during all these years I had not seen any of those medicines and medications in the hands of the members of this cult and the leaders of this cult were telling to their sick members that ¨the Iraqi government does not allow us to receive those medicines and medications and for that reason we do not have any medicine to give you !¨


5. The death of the patients and the wounded of this cult as a result of the lack of treatment : I would like to draw your attention to the health situation of the two of my friends , the first one Mr. Abbas Haj Husseini who in one of the cult military operations in 1988 got wounded by a bullet in his Cervical Spinal Cord and he got paralyzed , Abbas always wanted to go to Europe to be treated and cured but the leaders of this cult not only did not pay attention to his request , but also as I saw twice he was threatened by the leader of this cult ,Massoud Rajavi , to be handed over to the Iranian government. The first time was in 1995 and the second time was in 2002 , but unfortunately as a result of the lack of attention and treatment , he died and was buried in pmoi cemetery called Ghatayeh Morvarid( The Pearl) in Ashraf.
My second friend , Mr. Farhad……… who in one of the pmoi military operations in 1986 got wounded by a bullet in his Lumbar Spinal Cord and he got paralyzed . Farhad always wanted to leave this cult but the leaders of this cult rejected his request every time and finally in 2008 as a result of the foot bone fracture and the lack of treatment ,his foot got infected and he died.


6. In all the announcements ,the pmoi leaders have claimed that their members are forced to evacuate their properties in the hot weather of Iraq by their hands and they have requested the appropriate tools such as lift-truck and…...etc ,all those requests are just excuses and pretexts, because you do not see any lift-truck in Ashraf camp , the members of this cult were moving the goods and heavy stuffs by their hands for years. Under the hot weather of Iraq , the members of this cult had to work all day long ,and even the patients were not allowed to rest and each person had to work 18 hours a day . one of the forced labors was making the containers . working inside those containers which were made of metal during the hot summers of Iraq , was like working in the hell itself. The leaders of this cult do not care and do not pay attention to the well being and the health of their members specially the patients and injured by no means ,and the only thing which is important for them is to keep this cult alive as long as possible ,and convert the liberty camp to another prison like Ashraf .


According to the facts mentioned above , I am urging you to pay special attention to those patients and wounded ,and their juridical situation be prioritized ,so they can be able to have access to the doctor and medicine as soon as possible to prevent the death of many more.
The liberty camp is a temporary transit location and the people who are residing in there are not supposed to stay there for ever so planting trees , making new buildings ,and tools and the machinery requests are just to postpone the dismantling of this cult . I am urging you not to retreat vis a vis the pressures of the mujahedin’s leaders and put them under severe pressures to dismantle this retarded and religious cult , mujahidin organization, as soon as possible and for ever.
To help these people , first you should take them out of the cult perimeter ,so they can meet their medical needs and get familiar with their rights to make a decision for their future and life freely and consciously . in this regard I am ready to cooperate with you voluntarily and even, if it is necessary , I am ready to go to Iraq to help those people .


Respectfully
Karim Gholami
 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد