_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

بررسی اجمالی خروج مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا

 

 

جواد فیروزمند ــ آریا ایران ــ سه شنبه 2 اکتبر 2012
لینک به منبع

 

بررسی اجمالی خروج مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا

روز جمعه ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ ،وزارت امورخارجه آمریکا طی اطلاعیه ای رسمی فرقه رجوی را از لیست تروریستی آمریکا خارج ساخت.این وزارت خانه که موضع رسمی آمریکا را در قبال سازمان های تروریستی بین المللی اعلام می نماید،مدعی شد به سه دلیل اصلی و چند پارامتر فرعی آنان را از لیست سیاه حذف نموده است.

دلایل عنوان شده برای خروج از لیست تروریستی

آمریکا مدعی است مجاهدین خلق را به سه دلیل اصلی از لیست تروریستی خارج کرده است؛

۱٫در ده سال گذشته دست به عمل تروریستی نزده اند.

۲٫در تخلیه اردوگاه اشرف و انتقال به کمپ لیبرتی همکاری کرده اند.

۳٫اطلاعات ذیقیمتی را از مراکز هسته ای ایران به آمریکا و اسرائیل داده اند.

و اینکه ادامه مخالفت با ایران باید از راه «دموکراتیک» بوده و تشکیلات شبه نظامی مجاهدین به تشکیلات سیاسی و در خدمت هرج و مرج در داخل ایران بکار گرفته شود.یعنی همان نقشه ای که مشابه آن در افغانستان،عراق و لیبی اتفاق افتاده و در سوریه به آنارشیسم ،تسلیح گروه های شبه نظامی و دخالت نظامی منجر گردیده است.یعنی ابزار سیاسی-نظامی برای پیوند اهداف استراتژیک آمریکا و اسرائیل در ایران!

بررسی دلایل عنوان شده توسط آمریکا

در ده سال گذشته دست به عمل تروریستی نزده اند!

از سال ۱۹۸۲میلادی،مجاهدین خلق آخرین پایگاه های مخفی خود در ایران را از دست داده و باقیمانده نیروهایشان را به خارج از مرزهای ایران هدایت کردند.آنان در کشورهایی مانند عراق، پاکستان،ترکیه،هندوستان،کشورهای حاشیه خلیج فارس،افغانستان،اردن،سراسر کشورهای اروپایی و بعضا در آمریکا،استرالیا و کانادا در خانه های تشکیلاتی و سازماندهی شده سکنی گزیدند. تا پس از فراگیری آموزش های نظامی و تجدید سازماندهی به ایران بازگشته و برای سرنگونی حکومت ایران به عمل مسلحانه بپردازند.

بنابر این همه می دانند که در سی سال گذشته،عملیات های تروریستی مجاهدین خلق از پایگاه های آنان در فرانسه و سپس خاک عراق طراحی و فرماندهی می شد.آموزش و اعزام واحد های عملیاتی و پشتیبانی نیز از کردستان عراق،کشورهای اروپایی،کشورهای حاشیه خلیج فارس،پاکستان وترکیه صورت می گرفت.بااینحال اصلی ترین پایگاه نظامی آنان در عراق بوده و از علمیات موسوم به فروغ جاویدان تا ترور اسدالله لاجوردی و صیاد شیرازی از خاک عراق و با فرماندهی مستقیم مسعود و مریم رجوی صورت گرفته است.این روند تا سال ۲۰۰۳ میلادی یعنی زمانیکه صدام حسین سقوط کرده و مجاهدین خلق در جلولا و پادگان اشرف خلع سلاح شدند، ادامه داشت.

از آن زمان تا کنون یعنی ده سال گذشته ای که وزارت امورخارجه آمریکا به آن استناد میکند،تشکیلات خلع سلاح شده مجاهدین که تحت حفاظت آمریکا و بعدا ارتش عراق قرار داشت، درگیر مسائل پادگان اشرف بوده و امکان تجهیز،تسلیح و اعزام نیرو به داخل ایران نداشت.

بنابراین اولین دلیل آمریکا که می خواهد نشان بدهد سازمان تروریستی مجاهدین خلق خشونت را کنار گذاشته و دست به عمل تروریستی نزده پایه و اساس منطقی نداشته و تمامی گزارشات بین المللی منتشر شده تا کنون خلاف آن را نشان می دهند.در این زمینه می توان به «گزارش موسسه راند »،«گزارش دیده بان حقوق بشر»،«گزارش سازمان سیا»،«گزارش اف.بی.آی»،«مقاله مردان ما در ایران – سیمورهرش» و « گزارش سال ۲۰۱۱ وزارت امورخارجه آمریکا » استناد نمود.

در تخلیه اردوگاه اشرف همکاری کرده اند!

با استناد به وقایع منتشر شده در سایت های رسمی سازمان مجاهدین می توان دریافت که آنان نه تنها در تخلیه پادگان اشرف همکاری ننموده اند بلکه در چند سال گذشته هر چه توانستند سنگ اندازی نموده و مانع از اجرای تخلیه زمانبندی شده گردیدند.بنابراین همکاری مجاهدین با نماینده سازمان ملل زمانی میسرگردید که به آنان وعده خروج از لیست تروریستی داده شد.از طرفی این چه استدال منطقی است که تخلیه اردوگاه اهدایی صدام،می تواند موتور محرک خروج آنان از لیست تروریستی بین المللی باشد؟مگر آمریکا مجاهدین خلق را بخاطر استقرار در پادگان اشرف وارد لیست سیاه کرده بود؟

اگر آمریکا در عمل به مفهوم «علیه تروریسم» صداقت داشت،از نهاد های بین المللی می خواست که مجاهدین را در همان پادگان اهدایی صدام محاکمه کرده و آنان را برای ۴۸ سال خشونت و تروریزم مورد بازخواست بین المللی قرار می داد!

مجاهدین اطلاعات ذیقیمتی را از مراکز هسته ای ایران به آمریکا و اسرائیل داده اند!

دقیقا کسی از کم و کیف واقعیت های پشت پرده روابط اطلاعاتی بین سازمان های جاسوسی بین المللی،موساد و مجاهدین خلق مطلع نیست.مشخص نیست که آنان در زمینه اطلاعات هسته ای ایران با چه مکانیزمی به هم پیوند خورده اند.بهتر بود وزارت امورخارجه آمریکا می نوشت؛مجاهدین خلق اطلاعاتی را که از طریق سرویس های جاسوسی و آژانس بین المللی انرژی هسته ای بدست می آورند را از طریق عوامل نفوذی خود در ایران تدقیق نموده و در مسیر همکاری مستقیم با موساد ،مامور به افشاگری و سپس ترور دانشمندان هسته ای ایران هستند.

این موضوع که سازمان مجاهدین خلق از سال ها پیش بطور حرفه ای در خدمت سازمان جاسوسی موساد قرار گرفته و برای نابودی مراکز هسته ای ایران همکاری نزدیک دارند بر کسی پوشیده نیست.شاید این مسئله تنها دلیل اصلی و موجه برای خارج ساختن یک ساختار تروریستی از لیست سیاه باشد.یعنی تنها دلیلی که وزارت امورخارجه آمریکا روی آن انگشت گذاشته و صحت موضوع را تایید نموده است!

مخالفت از راه دموکراتیک و تلاش برای شکاف زدایی در اپوزیسیون !

غربی ها از سال ها پیش دنبال تغییر محتوایی در ایران بوده و بصورت نامحدودی روی این مسئله سرمایه گذاری نموده اند.مطلوب آنها کشوری غیر هسته ای،غیر ایدئولوژیک،هماهنگ با آنها و دوست اسرائیل در منطقه است.فعالیت های آنان برای رسیدن به چنین تحولاتی در ایران از اختصاص بودجه سرنگونی گرفته تا استفاده از ناآرامی ها در تهران و ترور دانشمندان هسته ای در فراز و فرود است.آنها مشتاق تغییر به هر وسیله می باشند و اگر نتوانند در نهایت به تجاوز نظامی دست خواهند زد.

سرمایه گذاری روی پروژه «سردار مدحی» که عامل نفوذی جمهوری اسلامی ایران بود این تئوری را قوت می بخشد که غرب در براندازی حکومت ایران از هر وسیله ممکن تا کنون دریغ ننموده است.استفاده ابزاری از برخی گروه های سیاسی در این راستا نشان می دهد که آنان در اجرای پروژه های خود تا کنون موفقیت لازم را کسب ننموده اند.بنابر این خارج ساختن فرقه رجوی از لیست تروریستی آمریکا و پیوند زدن فعالیت های آتی آنان در این مسیر، نشان می دهد که مجاهدین نیز بعنوان یکی از ابزارهای سرنگونی بکار گرفته می شوند.

اما مجاهدین سال ها است که به حامیان غربی خود دروغ می گویند.فعالیت مردمی و دموکراتیک برای تغییر در ایران از شعارهای فریبنده سازمان مجاهدین پس از سرنگونی صدام حسین در عراق است.آنها با انتقال رهبری خود از عراق به فرانسه که چگونگی انجام آن تردیدهای بسیاری را بر جا گذاشته است،مدعی فعالیت سیاسی،جایگاه مردمی در ایران و تلاش برای تغییر دموکراتیک شده اند.

البته این شعار جدیدی نیست.اگر به ایام فرار رجوی از ایران به فرانسه بازگردیم،مسعود رجوی در مصاحبه با خبرگزاری های بین المللی و همزمان با ترور و انفجارهای عظیم در تهران،همین ادعا را داشته و آزمایش خود را پس داده است.از آنموقع تا کنون بسیاری از سازمان ها،احزاب و شخصیت هایی که به مجاهدین پیوسته بودند،یکایک جداشده و علاوه بر نارضایتی های فراوان از دست مسعود رجوی بر ساختار سکتاریستی و توتالیتاریستی مجاهدین تاکید کرده و هیچ نقشی به آنان در آینده ایران قائل نشدند.

اکنون نیز همان گونه است.نه گروهی سیاسی به رجوی پیوسته و نه اینکه خواهان همکاری مشترک با آنان برای تشکیل جبهه واحدی در اپوزیسیون شده اند.بالعکس تقریبا اکثر گروه ها ،فعالان و شخصیت های سیاسی خارج از ایران از چند وقت پیش خواهان ابقای مجاهدین در لیست تروریستی بوده و با تمام توان تلاش نمودند بیماری شراکت یا همدستی با مجاهدین را از خود دور نمایند.حال نیز به انحاء مختلف با خروج آنان از لیست تروریستی آمریکا مخالفت ورزیده، ابراز انزجار نموده و این مسئله را نشان دهنده وابستگی تمام عیار مجاهدین به آمریکا و اسرائیل دانسته اند!

کلام آخر

برخلاف ادعای مریم رجوی که همزمان با خروج از لیست تروریستی آمریکا نوید تظاهرات و آشوب های گسترده در ایران می دهد،اکثریت قریب به اتفاق گروه های اپوزیسیون خارج از ایران معتقدند که بازمصرف فرقه تروریستی رجوی از طرف وزارت امورخارجه آمریکا بر علیه استقلال و منافع ملی مردم ایران بوده و هرگز نمی تواند نقش برجسته ای در ساختار حیات سیاسی مردم ایران داشته باشد.

آنان نه تنها اعتقادی به تغییرات مورد اشاره وزارت امورخارجه آمریکا در باره مجاهدین ندارند،بلکه با نفی سازمان مجاهدین در اپوزیسیون سیاسی ،سئوالات تاریخی بسیار زیادی را پیش روی رهبری مجاهدین قرار داده اند که پاسخگویی و تن دادن به چنین تغییراتی را نا ممکن می دانند.

گروه های سیاسی خارج از ایران می گویند مجاهدین جزو اپوزیسیون نیستند.آنها برای اتهام زدایی از خود باید به سئوالات بیشماری از جمله خیانت، همکاری جنگی با صدام حسین بر علیه مردم ایران،همکاری اطلاعاتی با موساد و وابستگی تمام عیار به جناح جنگ طلب آمریکا و … پاسخ دهند.از طرف دیگر باید نشان دهند که حمایت های مورد ادعای آنان در کجای ایران قرار دارد که از سال ۱۳۶۰ به بعد از انظار عمومی پنهان بوده و مشاهده نشده است؟

حال که سئوالات بی پاسخ بسیار زیادی رو در روی رهبری مجاهدین قرار گرفته است،باید تاکید نمود امکان بازگشت مجدد مجاهدین به دوران سال ۱۳۶۰ و فعالیت تجدید یافته در عرصه سیاسی ایران تقریبا غیر ممکن می نماید.این مسئله نه دلبخواهی است و نه با تغییر رنگ یا آویزان شدن به این و آن امکانپذیر است.

اگر برای ایران هر تحول ممکن را مفروض بگیریم؛ بازگشت واقعی و حقیقی به معنای بازگشت به خواسته و اراده مردم، از سرنوشتی که مجاهدین طی سی سال گذشته برای خود نوشتند امکانپذیر نیست.مگر آخرین استدلال آمریکا در اطلاعیه رسمی که بخواهد از آنان برای شغل هرج و مرج و جاسوسی حرفه ای در ایران بکار گرفته شوند!

اول اکتبر ۲۰۱۲

جواد فیروزمند

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خروج مجاهدین خلق (فرقه رجوی) از لیست تروریستی آمریکا، شکست یا پیروزی؟

 

 

جواد فیروزمند، آریا ایران، پاریس، بیست و دوم سپتامبر 2012
لینک به منبع

 

عصر روز جمعه ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲ ،عنوان “خروج احتمالی سازمان مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا” تا چند روز دیگر، سرتیتر خبرگزاری های بین المللی شد.

با این خبر قطعی،آمریکا عزم کرده است مجاهدین خلق را از لیست بیرون بکشد.و در این میان شاید مجاهدین تنها کسانی نباشند که شیرینی زودگذری را بر حنجره تلخ ۹ سال گذشته مزه نمایند.

اما آیا مجاهدین پیروز شدند؟!

بهتر است مروری در همین باره داشته باشیم؛

دو هفته پیش وقتی آخرین گروه از مجاهدین، اشرف را به قصد لیبرتی ترک نمودند،نماینده وزارت امورخارجه آمریکا از آنان تمجید نمود.

اما حرف اصلی را خانم ویکتوریا نولاند در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۲ زد.او در بیانه ای رسمی تاکید نموده بود ؛” ایالات متحده روشن کرده است که بسته شدن اردوگاه اشرف، پایگاه شبه نظامی اصلی مجاهدین خلق (MEK)،عاملی اساسی در تعیین این است که آیا این سازمان به گذشته خشونت آمیز خود پایبند است، یا آن را پشت سر گذاشته است.”

این رفتار از طرف نمایندگان،سخنگویان و وزارت امورخارجه آمریکا مسبوق به سابقه است.هیلاری کلینتون در مصاحبه های مختلف تاکید کرده بود اگر آنها پادگان اشرف را ترک نمایند احتمال خروج از لیست سیاه وجود دارد.البته این روند از مدت ها قبل وجود داشت که مبنای شروع آن را می توان زمان فروپاشی صدام حسین در عراق، خلع سلاح مجاهدین در سال ۲۰۰۳ و آغاز تحقیقات گسترده سازمان های اطلاعاتی در مورد مجاهدین ذکر نمود.

تقریبا یک سال پیش نیز در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۱ ،هیلاری کلینتون طی مصاحبه ای در باره آخرین وضعیت مجاهدین گفته بود؛” ارزیابی ما همچنان ادامه دارد، من مطمئن هستم او می داند که اتحادیۀ اروپا یک ارزیابی بسیار دقیق انجام داده و به این نتیجه رسیده که هیچ مدرک تازه ای وجود ندارد و طبق قوانین، برای این که یک گروه یا افرادی در فهرست تروریستی گذاشته شوند باید ارزیابی مستمر وجود داشته باشد. آیا مدرکی که جنبۀ جاری و فعلی داشته باشد وجود دارد؟ و اتحادیه اروپا به این نتیجه رسید، که نه، وجود ندارد، و بنا بر این آنها MEK را از فهرست خارج کردند. ما اینجا در ایالات متحده هنوز در حال ارزیابی مدارک هستیم.”

و اما روز جمعه ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲ ” به گزارش روزنامه واشنگتن پست، مقامهای دولت ایالات متحده اعلام کردند سازمان مجاهدین خلق خشونت را محکوم کرده و اطلاعاتی را نیز پیرامون برنامۀ هسته ای ایران گردآوری کرده، و بنابراین نام آن سازمان نباید در میان سازمانهای تروریستی باشد. دو مقام ارشد دولت آمریکا می گویند انتظار می رود تا پایان امروز جمعه، مدارکی در این خصوص برای تصویب، به کنگرۀ آمریکا تقدیم شود.رهبران سازمان مجاهدین خلق نزدیک به یک دهه است که در تلاشند تا مقامهای آمریکا را متقاعد کنند که نام این ارگان را از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا خارج کنند.پیامد این رویداد آن خواهد بود که اعطای پناهندگی به اعضا و هواداران این سازمان به راحتی انجام می پذیرد. “

بنابر این:

۱٫سازمان مجاهدین در سال ۲۰۰۳ خلع سلاح شده و خانه نشین گردید.

۲٫در سپتامبر ۲۰۱۲ پادگان اشرف و تشکیلات نظامی خود را از دست داده و “لیبرتی” نشین شد.

۳٫حال با فروپاشی و انحلال اتوماتیک «تشکیلات سازمان مجاهدین خلق »،و به قول وزارت امورخارجه آمریکا باید از لیست تروریستی خارج گردند تا بتواند با پایبندی اجباری به قوانین بین المللی برای اعضای اکثرا بازنشسته خود پناهندگی گرفته و از عراق خارج شوند.

بر خلاف نظریه مجاهدین گرچه ورود نام سازمان به لیست تروریستی از سر تزویر یا مماشات با حکومت ایران نبود،باید گفت که خروج از لیست تروریستی،اعطای پناهندگی غرب و روند تبدیل یک گروه شبه نظامی و مسلح در کنار مرز ایران که ترانه های خود را با صدای تفنگ و شلیک تانک می سرود و ۳۰ سال ادعای سرنگونی داشت، به گروهی که بدون سلاح و انبوهی مشکلات همه جانبه به جامعه ای دور از ایران سرازیر می شود،پیروزی نیست بلکه تقدیر تاریخی و سرانجام دفع یک ایده آنارشیستی،توتالیتری و سکت از زندگی اجتماعی است.

بنابر این آنچه به مجاهدین بر می گردد پیروزی و ختم به خیر شدن نیست.چرا که آنها برای کسب قدرت و سرنگونی حکومت ایران به عراق اعزام شده بودند.و اکنون پس از ۳۰ سال تنها چیزی که در انزوای عقب نشینی بدست می آورند خروج از لیست تروریستی و پناهندگی اعضای مسئله دار است.چیزی که پیش از این نیز کم و بیش داشته و در شرایطی بسا بهتر از امروز قرار داشتند.حال با این دارایی ناچیز در مقابل از دست دادن همه چیز، رهبری مجاهدین دیگر نمی تواند ادعای پیروزی و باز هم پیروزی داشته باشد!و اگر چنین ادعایی بوجود آمد باید پرسید نسبت به کجا ،کی و چگونه؟

اما شاید بتوان گفت که ضرر کننده اصلی دولت آمریکا است.یعنی همانهایی که در تلاش بودند با ذکر تغییرکذایی در بنیان های فکری و عملی و اینکه مجاهدین از سال ۲۰۰۳ عمل نظامی نداشته و خشونت را محکوم نموده اند،مجاهدین لایتغیر را رنگ کرده و به بهانه تخلیه پادگان اشرف از لیست خارج نمایند.

با نگاهی به منافع آمریکا باید گفت که دولت آمریکا بر سر اجبار قرار گرفته است.و علاوه بر دشمن تراشی بیشتر از قبل خارج ساختن مجاهدین از لیست تروریستی، با یک مسئله چند وجهی،پیچیده و بسا مشکل تر از قبل روبرو است.نه در خارج از عراق می تواند از آنها بر علیه دولت ایران استفاده نظامی نماید و نه اینکه مجاهدین با کسب جواز خروج از لیست تروریستی می توانند خدماتی بیش از گذشته به آمریکا و سازمان های اطلاعاتی ارائه دهند.و در این میان دشواری اسکان آنان در خارج از عراق و احتمالا اروپا،سن بالا،بیماری، فرار و مشکلات فراوان اجتماعی اعضا پس از کسب پناهندگی و رسیدن به کشور ثالث نیز از معضلات روی میز آمریکا ، کشور یا کشورهای میزبان و سازمان منحل شده مجاهدین خلق است.

با خروج اجباری مجاهدین از پادگان اشرف و در نهایت عراق، در مقابل خروج مجاهدین از لیست تروریستی و کسب پناهندگی در غرب،شاید اینطور بنظر برسد که بازنده این میدان دشمنان دیرین مجاهدین یعنی حکومت جمهوری اسلامی ایران است.ا ما به جرات می توان گفت که بر خلاف میل و اراده مجاهدین و آمریکا،آنها در ارتباط با این مسئله چیزی را کسب نموده و به دست آورده اند که محصول ۳۰ سال هست و نیست سازمان مجاهدین پس از انقلاب ایران است. باید دید آنها با چنین دارایی چه خواهند کرد؟

۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲
جواد فیروزمند

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عملیات «فروغ جاویدان»مجاهدین،خیانت بزرگ رجوی به مردم ایران!_۱

 

 

جواد فیروزمند، آریا ایران، پاریس، بیست و هفتم ژوئیه 2012
لینک به منبع

 

از سال ۱۳۶۶ شمسی که مسعود رجوی ارتش پیشنهادی صدام حسین را در عراق تاسیس نمود،سیلی از جنگ افزارهای سنگین و نیمه سنگین روانه پایگاه های مجاهدین شد.به همین مناسبت صدام حسین لباس چریکی و پیشمرگی را از تن مجاهدین خارج نموده و با متمرکز کردن نیروها در پادگان اشرف به آنان لباس ارتش آزادیبخش پوشاند.

آن روز ها خیلی ها در برابر آن تغییرات مقاومت کردند.چرا که اعضای مجاهدین برای جنگ کلاسیک در کنار نیروهای ارتش صدام حسین ساخته نشده بودند.اما مقاومت ها شکسته شد و یک سال بعد را مجاهدین خلق و صدام حسین،با پیروزی های پیاپی جنگی آغاز نمودند.تداوم محاصره خرمشهر و اشغال خاک ایران توسط ارتش صدام،عملیات آفتاب در ۸ فروردین ۱۳۶۷ و عملیات موسوم به چلچراغ در ۲۸ خرداد ۱۳۶۷ که موجب اشغال شهر مهران شد،سکویی برای بلندپروازی های بعدی آنان گردید.

بعد از تسخیر شهر مهران،کسی تصور نمی کرد که یک ماه بعد، بزرگترین عملیات مشترک صدام حسین و مجاهدین خلق تحت عنوان فروغ جاویدان رقم خواهد خورد.پس از پذیرش قطعنامه آتش بس توسط ایران در تیرماه ۱۳۶۷ پیشنهاد مسعود رجوی در جلسه شورای فرماندهی حزب بعث حتی طارق عزیز را نیز شوکه کرده بود.طارق عزیز گفته بود علاوه بر مشکلات سیاسی بین المللی،چنین عملیاتی یعنی پشتیبانی کامل ۴ لشگر پیاده_زرهی،نیروی هوایی،هوانیروز،پدافند و توپخانه که با توجه به متمرکز بودن نیروها در جنوب چنین امکانی را برای باز نمودن جبهه ای جدید در مرز میانی نداریم.اما حمایت عزت ابراهیم از طرح مسعود رجوی و ارائه طرح جابجایی سریع نیروهای گارد ریاست جمهوری و توپخانه ارتش از شمال به مرکز، موجب رضایت خاطر صدام حسین گردید.ظاهرا آخرین عمل بزرگ مرزی به بهای انحطاط تاریخی سازمان مجاهدین خلق و نهایت استفاده صدام حسین از آنان برای بی اعتبار نمودن مجاهدین خلق در ایران و صحنه های بین المللی باید صورت می گرفت.

شش روز پس از پذیرش قطعنامه سازمان ملل توسط ایران و اعلام رعایت آتش بس در جبهه های جنگ عراق و ایران،نیروهای سازمان مجاهدین خلق با پشتیبانی کامل زمینی و هوایی ارتش صدام حسین،عملیاتی را آغاز نمودند که مسعود رجوی آن را بیمه نامه عمر سازمان خطاب کرده بود.اما این روند که تنها ۴ روز ادامه داشت،عملا به بیمه نامه ایران در قبال اشغالگران منجر گردید.

در آن عملیات که از روز سوم مرداد ۱۳۶۷ آغاز شده و به مدت ۴ روز ادامه داشت، تقریبا تمامی نیروهای سازمان مجاهدین خلق که از سراسر جهان گردآوری شده بودند،شرکت داشتند.مجاهدین طی مدت یک ماه توانسته بودند نزدیک به ۷۰۰۰ نیرو را که نیمی از آن از عراق و نیمی دیگر از اروپا و آمریکا وارد شده و بدون آموزش نظامی بودند را به صحنه جنگ کلاسیک با ارتش و سپاه ایران گسیل دارند.جنگی که نا امیدی و آثار شکست تاریخی آن،پیشاپیش در چهره مسعود رجوی و نیروهای مجاهدین خلق بارز شده و بعنوان خیانت بزرگ میهنی در تاریخ حیات آنان ثبت گردید!

تحلیل مسعود رجوی این بود که ارتش صدام حسین بر ارتش ایران فائق آمده و بخش های زیادی از خاک ایران بدلیل شکستن طلم اختناق،جدایی مردم از حکومت،ضعف و شکننده بودن حاکمیت،تحت اشغال نیروهای صدام است.او تاکید داشت که جمهوری اسلامی ایران در ضعیف ترین نقطه حیات خود بوده و به همین دلیل تن به پذیرش و قبول قطعنامه آتش بس داده و می توان آن را با یک ضربه نظامی برق آسا ساقط نمود.اما او چنین توانی را در خود و سازمانش سراغ نداشت و به همین دلیل نیازمند حمایت همه جانبه و کامل ارتش و گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.او طی ۷ روز ۳ بار در نشست شورای فرماندهی حزب بعث و جلسه ریاست جمهوری عراق شرکت داشت تا با پشتیبانی مادی و معنوی عزت ابراهیم مخالفان را کنار زده و حمایت کامل صدام حسین را جلب نماید.

در عملیات فروغ جاویدان که از بعدازظهر روز دوشنبه سوم مرداد همزمان با عید قربان سال ۱۳۶۷شمسی آغاز شد ،نیروهای مجاهدین خلق پس از عبور از مناطق مرزی استان کرمانشاه و اشغال مناطقی اعم از تنگه گل داوود ،گردنه پاتاق، شهرهای کرند واسلام آباد،در تنگه چهارزبر و در آستانه دروازه کرمانشاه متوقف شده و پس از شکستی سنگین از نیروهای جمهوری اسلامی ایران، وادار به عقب نشینی و دادن تلفات سنگین شدند…

ادامه دارد

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آیا "فروغ جاویدن" دیگری در راه است؟

 

 

علیرضا میرعسگری، کانون آوا، بیست و پنجم ژوئیه 2012
http://aawaassociation.com/index.php?option=com_content
&view=article&id=1409:-q-q-&catid=82:us-politics&Itemid=459

 

ضرب‌الاجل رسمی برای خروج اعضای سازمان مجاهدين خلق از قرارگاه اشرف روز جمعه ۳۰ تيرماه به پايان رسید، در همین حال يکی از مقامات سازمان ملل روز پنج‌شنبه، ۲۹ تيرماه، هشدار داد که صبر دولت عراق در قبال اعضای اين سازمان که حاضر به ترک قرارگاه اشرف نيستند رو به پايان است.

از سوی دیگر سایت رسمی سازمان مجاهدین در مطلبی تحت عنوان" سرآمد نهمين ضرب الاجل در اشرف" تصمیمات و ضرب الاجل دولت عراق را به سخره گرفت .

در قسمتی از این اطلاعیه مسعود رجوی رهبر مفقود سازمان مجاهدین به مانند گذشته با رجز خوانی اعلام می کند:

"نشناخته است مجاهدين را، اشتباه محاسبه در همين جاست، که هزارو دويست سيصد تا که جای خود دارد، هزارتا که جای خود دارد، 500تا که جای خود دارد، نشناخته است که اگر حتی فقط يک يکان 72 از مجاهدين باقی بماند چه خواهد شد.

بله بله، ۱۲۰۰سيصد مجاهد خلق، کماکان برای اين که برای هيچکی سوءتفاهم نشود، می گويم. قدرتی عظيم رو تشکيل می دهند در همين اشرف، در همين امروز، در همين لحظه همين الان، دست کم يک بر 10 البته خودشون می گويند جنگ صد برابر!( برگرفته از سایت رسمی سازمان مجاهدین)"

سوال اصلی این است که چرا سازمان مجاهدین با اخلال در پروسه جابه جایی از کمپ اشرف به کمپ موقت ترانزیت به دنبال ماجراجویی دیگری است و چرا در چنین شرایطی مسعود رجوی این چنین اقدام به رجز خوانی می کند؟

باید یاد آوری شد پرداختن به این سوال و همچنین حوادثی که در گذشته ؛حال یا آینده در کمپ اشرف و کمپ موقت ترانزیت در حال رخ دادن است و بن بستی که این فرقه و رهبر آن مسعود رجوی گرفتار آن شده اند را نمی توان بدون درنظر گرفتن گذشته و نحوه شکل گیری کمپ اشرف در زمان صدام حسین بررسی کرد.

کمپ اشرف در زمان جنگ بین ایران وعراق ودر راستای مزدوری سازمان مجاهدین در پیشبرد منافع صدام حسین با پشتیبانی مالی –لجیستیکی صدام حسین و کشورهای عربی که اهداف ضد ایرانی داشتند، شکل گرفت.

بعد از سرنگونی دیکتاتور صدام حسین و روی کار آمدن دولت مردمی عراق و تصمیم مسئولان عراقی برای خروج سازمان مجاهدین از این کشور، معادلات را برای این گروه به گونه ایی دیگر رقم زد.

دولتمردان عراقی که بر اساس قانون اساسی این کشور نمی توانند پذیرای گروههای تروریستی در خاک خود باشند به جد به دنبال راه حلی برای خاتمه دادن به این معضل بودند و با هشدارهای خود بارها اذعان داشتند که زمان حضور این گروه تروریستی در عراق به پایان رسیده است.

سازمان مجاهدین بعد از سرنگونی صدام حسین به مزدورانی بی صاحب می مانند که حتی مقبول آمریکا و دول غربی نیز نمی باشند .

درست به همین دلیل سازمان تروریستی مجاهدین که در زمان حکومت صدام حسین اقدام به عملیات تروریستی در ایران می کرد به دلیل نداشتن صاحب جدید و بی مصرف بودنش تبدیل به افرادی شده اند که هم و غم آنان کاشتن درخت و سبزی کاری در کمپ ترانزیت موقت است.

به قسمتی از اطلاعیه شورای ملی مقاومت توجه کنید:

.....در يک تحول ديگر سه روز است که کميته سرکوب نخست وزيری اجازه ورود بذر سبزيها به ليبرتی را نمی دهد. (دبيرخانه شورای ملی مقاومت ايران22 ژوئیه 2012)

تناقض بین سخنان مسعود رجوی تا اطلاعیه شورای ملی مقاومت که نرسیدن بذر سبزیها را یک تحول می نامد از زمین تا آسمان است و هر عقل سلیمی را به تفکر وا می دارد که نیروهای این سازمان را باید در کدام جایگاه قرار داد ؟ نیروهایی که توان بمب اتمی را دارند( به گفته مسعود رجوی) یا سبزی کارانی که بذر سبزیها به آنان نرسیده است!

جواب به این سوال را می توان در وابستگی و مزدور صفتی این فرقه بررسی کرد. در واقع این فرقه بدون حمایت و مورد استعمال قرار گرفتن توسط دشمنان ایران زمین به سبزی کارانی تبدیل می شوند که در اطلاعیه ها ی شورای ملی مقاومت به آن اشاره شد.

با توجه به شکل گیری جبهه ایی جدید در خاورمیانه که از یک سو ایران و سوریه و کشورهای روسیه و چین را در بر می گیرد و در سوی دیگر آمریکاو دول غربی را ؛ مسعود رجوی می کوشد با دم تکان دادن به دوستان آمریکایی جنگ طلب خود بگوید که هنوز این سازمان و نیروهای آن مورد استعمال می باشند و می توانند در جهت تقابل با ایران زمین مورد استفاده قرار گیرند .

رهبرمفقود سازمان مجاهدین توجه ندارد که صدام حسین پشتیبان اصلی وی سرنگون شده و خاک عراق نیزپذیرای حضور سازمان مجاهدین نیست و شاید مسعود رجوی با چنین اشتباه محاسبه ایی شعار جنگ صد برابر سر می دهد و در این راستا حتی حاضر است که تعداد دیگر از افراد این گروه را به قربانگاه بفرستد .

مسئولیت حوادث آینده در عراق و آنچه در رابطه با سازمان مجاهدین و نیروهای آن در کمپ اشرف و کمپ ترانزیت موقت روی می دهد فقط و فقط به عهده مسعود و مریم رجوی است.

در پایان باید یاد آور شدسازمانی که زمانی به گفته مسعود رجوی در تهران تظاهرات چند صد هزار نفری راه می انداخت!! و یا در دوران حکومت صدام حسین با تانک ها و سلاح های اهدایی اقدام به رژه قدرت در اردوگاه اشرف و یا عملیات های تروریستی در خاک ایران می نمود و شعار امروز مهران فردا تهران ! سر میداد حال برای حفظ حیات و موجودیت خود در خاک عراق دست و پا می زند .

این است سرنوشت کسانی که برای رسیدن به قدرت و جاه طلبی خود ننگ همکاری با دشمنان ایران و ایران زمین را به جان خریدند و هم اکنون برای موجودیت و حیات سیاسی خود حاضر به هر ننگ و ذلتی هستند.

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد