_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

تجمیع ضد ایرانی, تجمع ضدملی

(مجاهدین خلق، فرقه رجوی)

 

 

بهزاد علیشاهی، وبلاگ حسن زبل، هفدهم اکتبر 2012
http://hasanzebel.blogfa.com/post-942.aspx

 

همانوقع که صدام و رجوی با هم دست میدادند و عکس یادگاری میگرفتند , هواپیماهای عراقی با گرای مجاهدین مشغول بمباران شهرهای ایران بودند و صدام پلاکی آهنین روی میزش بود با نوشته ای که: " ما هدف خدا از خلق فارس ها و یهودیها و مگس را درک نمیکنیم ". جمله ای که قسمتی از کتابهای درسی عراقی را تشکیل میداد و در آن ایرانیان به حیواناتی که خداوند در قالب انسان آفریده‌است تعریف میشد .

قبل از آمدن رجوی به عراق ایشان به نیابت از مردم ایران طی یک قرارداد با طارق عزیز به اسم قرارداد صلح که بخشی از مفاد آن هیچوقت علنی نشد دست به بذل و بخشش زد ورودخانه اروند را شط العرب و رودخانه عراقی دانست و برخی امتیازات کلان دیگر را نیز در صورت پیروزی و کسب قدرت متعلق به عراقی ها خواند.

همانموقع که ارتش آزادیبخش رجوی به حمله به مرزهای ایران تحت حمایت توپخانه عراقی از پیروزی دم میزد , صدام دستور داده بود که با کلاه خودهای پنج هزارسرباز ایرانی کشته شده برای حفظ خاک وطن نماد و بنای یادبود درست کنند.

کاربه اینجا ختم نمیشود مجاهدین از بی آبی مردم جنوب ایران از زلزله مردم شمال از سیل و تصادف در شهرهای میهن چنان به وجد می آمدند که بارها خودم شاهد جشن و پایکوبی در اشرف بوده ام و مسئولین مجاهدین و شخص رجوی آن را شروع اعتراضات مردم و استارت حرکت مجاهدین برای کسب قدرت تلقی میکردند.

همانموقع که شیخ نشین ها ی عرب ادعای مالکیت جزایرایرانی را داشتند مجاهدین با شعف از تضاد و اختلاف ایران با همسایگانش مینوشتند و برای خوش آمد البته همان همسایگان از نام جعلی برای خلیج همیشه فارس استفاده میکردند و یا فقط خلیج میگفتند و بی اعتنا به همه تلاشهای وبلاگنویسان و جوانان ایرانی برای اعتلای نام ایران و ایرانی , به دنبال مطامع خود بود و حتی یک بار هم این فعالیت های ملی و میهنی را بازتاب ندادند .

با تجزیه طلبان و تحریم کنندگان و تهدیدکنندگان مخفیانه و علنی به مذاکره و معامله ومعاشقه پرداختند وجاسوسی کردند و ترور .

حالا مجاهدین خلق یک لیست از کسانی ارائه داده اند که خروج سازمان از لیست ترور را تبریک گفته اند , در کنار اسامی جعلی و کاذب البته امضای واقعی برخی اضداد و دشمنان ایران و ایرانی ووابستگان سابق صدام و همکاران امروز سازمان اطلاعاتی اسرائیل را هم منتشر کرده اند .تجمعی قلیل و منفور و منزوی برای یک تجمیع ضد ایرانی و ضد ملی .

بعد از سقوط صدام سازمان مجاهدین خلق عده ای از افسران ارشد استخبارات صدام را که به دلیل ماهیت کاری ناشناخته بودند بعنوان کنتراکتچی و بازاری ومامور خرید و رابط به استخدام خود در آورد و با ارائه خدمات وپول هنگفت به آنان از خدمات آنان برخوردار شد , خدماتی مثل جمع کردن لیست کاذب امضا ها و کمک برای خروج برخی مسئولین و دادن اطلاعیه ومهم تر از همه اقدامات تروریستی در عراق برای فشار آوردن به دولت عراق و بهم زدن امنتیت برای رسیدن به مقصود و البته انگیزه این همکاران مجاهدین علاوه بر پول ضدیت با ایران و ایرانی بود .

برخی از این افراد استخدام شده بعنوان مسئول یک سازمان و حزب و انجمن ساختگی معرفی شدند , انجمنهایی که اطلاعیه ها و گاه نشریاتشان در همان اشرف چاپ میشد و برای انتشار به همان استخدامی ها داده میشد , و تا حدی سازمان روی این کار تمرکز و خود رایی داشت که حتی فرد معرفی شده به عنوان مسئول آن انجمن هیچگاه از زمان انتشار و مطالب منشر شده با خبر نبود و آن اشخاص هم البته نیازی به اطلاع سازمان نداشتند چون کاملا به نیت ضد ایرانی سازمان واقف بودند

در ستاد تبلیغات بارها به شخصه شاهد چاپ وانتقال اینگونه نشریات و اطلاعیه ها به زبانهای عربی , کردی و انگلیسی بوده ام , رابطین و کسانی که شیوخ عشایر نامیده میشدند ( گاه در روستاهای عراق یک روستای چهار خانواره یک عشیره نامیده میشود )پول های توافق شده خود با مجاهدین را به صورت دلار و در خارج از عراق تحویل میگرفتند .

از جمله تحرکات ضد ایرانی دیگر مجاهدین خلق سرو دست شکستن برای اپوزسیون سوریه و شرکت در صفوف آنان بصورت مادی و معنوی است ,اهدای پولهای باد آورده و در اختیار گذاشتن تجربیات گرانقدر تروریستی و رابط های خرید و انتقال سلاح و مواد منفجره و......همه و همه کارهایی است که سازمان مجاهدین فقط و فقط بخاطرتنفرش از ایران وایرانی انجام میدهد و منطقه و جهان را بیشتر و بیشتر به آشوب میکشاند .

کشتن زائران خانه خدا و انفجار در مسیر زائران کربلا و اسارت زائران در سوریه و اقدام به قتل آنان همه و همه یا با دخالت این گروه ضد ایرانی یا با تایید و حمایت آن و یا با سکوت از طرف آنها مواجه بوده .

شادی این گروه از کم شدن ارزش پول ایران ویا حمایت از تحریم مردم ایران بخوبی این فرقه را با حامیان ایران ستیزش که در تحریمهای تکمیلی انرژی را تحریم میکنند ولی خالق اختلاس بزرگ یعنی خاوری را که مورد تنفر اغلب ایرانیان است از لیست تحریم بیرون میاورد پیوند میزند.

واضح است که طالبان والقاعده دشمن ترین دشمنان مردم افعانستان بودند و همچنین دشمنی سلفی ها با مردم سوریه و گروههای جهادی با مردم لیبی و طارق الهاشمی با مردم عراق وگروههایی در سودان و تونس و سومالی با مردم آن کشورها .

اما تجربه نشان میدهد که آمریکا و اسرائیل تاکنون از تمام این دشمنان ملت ها و کشورهای جهان آنچنان حمایتی کرده است که گاه باعث به قدرت رسیدن آن گروهها هم شده است , قدرتی که یا با خشم ملت ها مواجه شده و یا همان مزدوران سر سلاحهایشان را به سمت آمریکا برگردانده اند و در هر حالت این مردم و دمکراسی و عدالت بوده که قربانی شده است .

با همین سناریوی کهنه امروز مجاهدین خلق مورد حمایت قرار گرفته اند . مجاهدینی که بارها میبایست نابود شده و به آرشیو تلاشهای ضد ایرانی بیگانگان میپوستند ,مجاهدینی که بویی از ایرانیت و دمکراسی و حتی ادب و فرهنگ نبرده اند .

به باده مشکین دلم کشد شاید

که بوی خیر ز زهد ریا نمی‌آید

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حکمت خروج "در" از لیست تروریستی به خدمت گرفتن "دیوار" است

 

 

بهزاد علیشاهی، وبلاگ حسن زبل، یازدهم اکتبر 2012
http://hasanzebel.blogfa.com/post-941.aspx

 

شروع تحولات سوریه از بیست و ششم ژانویه دوهزار و یازده و سوأستفاده غرب از بهار عربی برای رسیدن به مقاصدش وهمزمان سرریز شدن پولهای بی حد و حساب وکلان به ترکیب های مختلف ناراضیان و مخالفان سوری , نه تنها برخی مقامات و نظامیان سوری را به هوس انداخت و به صفوف اپوزسیون کشاند , بلکه در بین اپوزسیون جمهوری اسلامی نیز ولوله ای برپا کرد.

در سوریه شورای ملی سوریه , شورای هماهنگی سوریه , هیئت عمومی انقلاب سوریه , کمیته هماهنگی ملی و ارتش آزاد سوریه عناوین و ترکیبهایی بودند که سعی داشتند با بزرگ نمایی خود و جذب شخصیت ها و افراد صاحب نام بیشتر , مقدار بیشتری از وجوه نقدی را به خود جذب کنند . این اپیدمی و تبدیل شدن شخصیت ها و جریانات سیاسی به اسفنجی برای جذب کمک های مالی به سرعت به اپوزسیون جمهوری اسلامی نیز کشیده شد.

گردهمایی 150 نفره در بروکسل , نشست بیست نفره در واشنگتن که البته از شصت نفر دعوت شده بود , نشستی که به دعوت بنیاد اولاف پالمه در سوئد برگزار شد, کنفرانس لندن , کنفرانس برلین , تشکیل شورای ملی توسط رضا پهلوی , اتحاد گروههای کردی و بیانیه مشترک و بسیاری تلاشهای دیگر از سوی اپوزسیون خارج کشور صرفأ برای جذب احتمالی پولهای هنگفت بود. بوی پول اپوزسیون خفته و به روزمرگی افتاده را بیدار کرده و هرکدام همانطور که در اطلاعیه هایشان آمد فکر میکردند بزرگترین اتحاد اپوزسیون را ایجاد کرده و بالطبع حق و سهم بیشتری از پولها را طلب میکردند . عملا ویترین ها و مغازه هایی توسط اپوزسیون برای عرضه گشوده شده بود.

گران و پرخرج شدن اپوزسیون در این بازار مکاره , البته آمریکا را برای بکارگیری آنان دچار مشکل میکرد , چرا که این طمع و طلب چنان شروع شده بود که به نظر میرسید سر باز ایستادن ندارد .

رونمایی و علنی کردن یک اپوزسیون کم خرج و ارزان که دست به هر کار کثیفی هم میزند قطعا توقع و خواست مابقی اپوزسیون خارجه نشین را کم کرده و پایین می آورد و باعث کسادی بازار آنها میشد , بیرون آوردن سازمان مجاهدین خلق از لیست تروریستی یک پیام واضح از طرف آمریکا به تمامی تشکلات و نشست ها و اجلاسها ی اپوزسیون بود که جنس ارزان با بکارگیری ساده در دسترس است و شما باید در این سطح برای عرضه خود رقابت کنید.

البته که این تنها دلیل نیست ولی یکی از دلایلی است که نتیجه اش جری تر شدن سازمان مجاهدین و به چالش کشیده شدن مابقی اپوزسیون خارج کشور است .

امری که باعث شده تا هیلاری کلینتون در کنار مریم رجوی که مادرخوانده عقیدتی مجاهدین است بعنوان مادرخوانده سیاسی مطرح شود نه تغییر ماهیت تروریستی مجاهدین است ونه مشروعیت و یا توان این سازمان , آمریکا بخوبی میداند که این سازمان بین ایرانیان منفور است و نیز بخوبی میداند که برای مطرح شدن و امکان بقا دست به هرکار کثیفی خواهد زد .

استفاده از این قابلیت ها وسوسه برانگیز است بخصوص اینکه به وضوح به بقیه میفهماند که اپوزسیون مطلوب از نظر آمریکا کدام گزینه است .

اما آیا این خواسته باعث غلتیدن باقی مخالفان جمهوری اسلامی به دامن خشونت و ترور و عرضه آسان خود در جهت جاسوسی برخلاف منافع ایران وایرانی خواهد شد؟ ویا سابقه ننگین این گروه برعلیه عالی ترین منافع ملی ایران و ایرانی در مقاطع مختلف و تنفر شدید ایرانیان از این بابت وسیله ای خواهد شد که کلیت این نقشه راه استعماری را نابود کند؟

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بعد از مهره به مهره کردن حریف, حالا حرکت با ماست

 

 

بهزاد علیشاهی، وبلاگ حسن زبل، بیست و هشتم سپتامبر 2012
http://hasanzebel.blogfa.com/post-938.aspx

 

مجاهدین در یک حرکت برای نجات خودش از کیش و مات شدن حاضر شد که مهره به مهره کرده و با گردن گذاشتن به تخریب "قلعه" مخوفش اشرف , شانس بیرون آمدن از لیست را پیدا کند . اما آیا این میتواند ورود به دنیای جدیدی برای آنها و نجاتشان از این بازی باشد یا بازی با حرکت ما ادامه پیدا میکند؟

جمله مشهور نلسون ماندلا در رابطه با زندانبانانش که گفت " میبخشم ولی فراموش نمیکنم " البته سیاست صحیح مدارا و عدم خشونت بعد از قدرت یافتن است , او برای صلح و پیشرفت در کشورش کسانی را بخشید که سالها مرتکب جنایت شده بودند ,اما نکته مهم این بود که آنها دیگر نمیتوانستند به جنایت خود ادامه دهند چرا که نظام و سیستمی که آنها را به کار میگرفت منحل شده بود .

فرقه مجاهدین خلق که سابقه سالها جنایت وخیانت را علیه مردم و میهنم ایران و نیز خودم و یارانم دارد ونه تنها ازآنهمه جنایت و رذالت و خیانت تبری نجسته وعذرخواهی نکرده بلکه با شدت بیشتر به آن ادامه میدهد, نه بخشودنی است و نه فراموش شدنی چرا که هنوز نظام و سیستمش برقرار است و توسط دشمنان به کار گرفته میشود .

بیرون آمدن از لیست تروریستی توسط آمریکا برای به خدمت گرفتن این گروه البته دست آنها را هر چه بیشتر در پولشویی و فریب ایرانیان خارج کشورباز میکند و بالقوه میتواند اختیارات بیشتری برایشان ایجاد کند منجمله تماس مستقیم با اربابان بیشمارش و گرفتن پول و ارائه خدمات به آنها که البته چون نمیخواستند ننگ تماس با یک گروه تروریستی را به جان بخرند تصمیم به حذف صورت مسئله کرده اند .

بیرون آمدن از لیست با همه این محاسن برای مجاهدین البته فضای بازتر تشکیلاتی را هم ,برایشان الزام آور میکند که این از قضا چون زهر برایشان عمل خواهد کرد و به مصداق "از قضا سرانگبین صفرا فزود " بیشتر به متلاشی شدن این فرقه کمک خواهد کرد , مجاهدین خلق همیشه سعی داشته اند که در فضای بسته به حیات خود ادامه دهند , فضایی که به اسم مشکلات امنیتی و شرایط پیچیده مبارزه و مسائلی که لازم نیست بدانید و.....جلوی فهم و آگاهی اعضایش را بگیردو به پرسش های آنان پاسخ ندهد و ذهن ها را ببندد . فاز نظامی , خانه تیمی , جنگ مسلحانه , اطلاعات ارتش , لیست تروریستی , ..... همه شرایطی بود که سازمان یا فراهم میکرد و یا از آن سود میجست تا پروسه فرقه سازی اش را تکمیل کند .

حالا که مجاهدین از لیست بیرون آمده , مسعود رجوی نیازی به مخفی ماندن ندارد و باید حاضرباشد و پاسخگو , نیازی به خانه های مخفی در اروپا و آمریکا نیست , دفاتری باید داشته باشد که مردم بتوانند آنجا ازفرزندانشان سئوال کنند و پاسخ بگیرند که کجا هستند و چه سرنوشتی داشته اند و البته یک هزارم این شرایط اساس فرقه را از هم خواهد پاشید .

با این اوضاف نگرانی من بشخصه از بیرون آمدن این فرقه از لیست نیست , من نگران فراموش شدن جنایت و خیانت های این فرقه در اذهان هستم , نسل دوران جنگ و نسل بعد از آن که دهن به دهن از گرا دادن ها و همکاری مجاهدین با صدام و جاسوسی آنها شنید ه اند , سازمان را بخوبی میشناسند , اما نسلی هم هست که حتی اسم مجاهدین را نشنیده اند , نسلی که بسیاری از آنها را مجاهدین به اسم استخدام و با نام نیروی کاریاب فریب داده و به عراق کشانده و اسیر کرده .

متاسفانه افکار عمومی گاه دیده شده که حافظه کوتاهی دارند, مثلا طالبان با آنهمه جنایت درزمان حاکمیت خود در افغانستان امروزه توسط حاکمان افغان برای مذاکره فراخوانده میشوند و مردم هم اعتراضی ندارند , یا شخصی مثل شعبان بی مخ در کشور خودمان بعد از آنهمه خیانت به مردم با گذشت زمان توسط افکار عمومی بخشیده و فراموش میشود تا جایی که برخی روزنامه نگاران و فیلم سازمان و روشنفکرها جرئت میکنند که با او مصاحبه کنند و از او روشنفکرانه یاد کنند . و بسیاری از این نمونه ها

آمریکا البته انتظار دارد که گروهی را که از لیست بیرون آورده و قصد بکارگیری اش را دارد با مرور زمان بخشیده و فراموش شود و بتواند نقش یک گروه سیاسی اپوزسیون و یک اهرم اجرایی را بازی کند , البته برخی شواهد هم امیدش را تقویت میکند , وقتی کسانی دست به هزل و تمسخر مدافعان کشور در سالهای جنگ با صدام را میزنند و کاریکاتور میکشند یا مطلب مینویسند و... قطعا روزنه ای باز میشود که بتوان همدستان صدام و قاتلین مردم بیگناهِ پناه گرفته در سرپناه عمومی را هم قهرمان معرفی کرد .

تا زمانی که فرقه رجوی منجل نشده است و تا زمانی که همه یارانم آزاد نشده اند نه میبخشم و نه فراموش میکنم , و صد البته با روشنگری نخواهم گذاشت که بخشیده یا فراموش شوند , قطعا آمریکا هم روزی از این همه هزینه که برای این فرقه پرداخت کرده است پشیمان خواهد شد والبته این فرقه آنگاه از همه لیست ها و همچنین از تاریخ ایران خط خواهد خورد و تبدیل خواهد شد به یک تجربه تلخ.

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رقص با یک زمزمه

(حکایت زمزمه امریکا، رقص مجاهدین و تهدید منافع وطن)

 

 

بهزاد علبیشاهی، وبلاگ حسن زبل، بیست و سوم سپتامبر 2012
http://hasanzebel.blogfa.com/post-936.aspx

 

خیال ندارم در باره بیرون آمدن یا نیامدن و یا عواقب این بیرون آمدن یا نیامدن مجاهدین از لیست بنویسم , اما عملکرد سازمان مجاهدین خلق جای بحث و تعمق بیشتری در این میانه دارد .

امروز فقط یک زمزمه برای بیرون آمدن مجاهدین از لیست شنیده میشود، صرفنظر از محقق شدن یا نشدنش ,مجاهدین با همین زمزمه به جشن و پایکوبی پرداخته اند واز آن با عناوینی چون "آغاز یک دوران خجسته " " طلیعه پیروزی " "پیروزی بزرگ مقاومت ""روز بزرگ پیروزی" و بسیاری تعابیر دیگر یاد میکنند .

آنها با همین زمزمه ترانه ساختند و شعرخواندند و جشن گرفتند , حتی ده روز باقیمانده برای نهایی شدن این زمزمه را هم نتوانستند خویشتن داری به خرج دهند . به شخصه اگر بیرون آمدن از لیست باعث پذیرفتن اعضای دربند این سازمان توسط کشورهای اروپایی و آمریکایی بشود از آن استقبال میکنم اما این بسته پیشنهادی آمریکا که شامل خروج و تخلیه اشرف و همکاری مزدوری وکنترل رهبری مفقود شده و... در قبال بیرون آمدن از لیست ترور است چنان مجاهدین را مجذوب کرده و به وجد آورده که کاملا واضح است که این فرقه درهر شرایط دیگری هم که قرار میگرفت بازهم حاضر بود در یک معامله بسته پیشنهادی غرب را بپذیرد و همه دار و ندار و شور وشعار و منافع خود را بدهد در عوض یک لبخند غرب .

و وضع فاجعه بار میبود اگر همین سازمان به قدرت رسیده بود و ما انتظار دفاع از منافع ملی را از آن داشتیم ؛ قطعا کار به تحریم ویا خطر حمله نمیرسید چرا که خیلی پیش از آن پیشرفت کشور ومنابع و ذخایر ملی و انسانی و جزایر سه گانه و بیش از آن را از ترس اخم و به شوق چشمک هیلاری کلینتون واگذار کرده بود.

میگویند شیطان شاگرد ارشدش را به کارگاه خود برده بود و زنجیرها و طنابها را به ترتیب ضخامت و کلفتی نشانش میداد که این برای به بند کشیدن فلان است و این را برای بهمان کس ساخته ام اگر موثر افتد و شاگر کنجکاو پرسید که طناب من کدام است و چه ضخامتی دارد که شیطان پاسخ داد : تو طناب میخواهی چه کار با یک چشمک خودت میایی .

و این حکایت مجاهدین است و آمریکا

کاش مجاهدین یک بار روی اصول خود می ایستادند تا ما "بریدگان" کمی درانتقاداتمان شک کنیم و در خلوت و البته آشکار به پایداری اش احسنت بگوییم.

اما رهایی که طلیعه اش آمریکا باشد و یا دوران طلایی و خجسته که آمریکا دگمه اش را زده باشد بسیار تنفر انگیز به نظر میرسد و آدم را یاد دوران طلایی لیبی و افغانستان می اندازد که خیلی وقت است کلید خورده .

سرمایه گذاری آمریکا روی گروههای تروریستی مثل القاعده و طالبان و تندروها ی سلفی و مجاهدین خلق دکترین کهنه ای است که کاربردش را از دست داده و مجاهدین از آن محروم خواهند ماند .

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از منزل گلشن تا آخرین منزل

 

 

بهزاد علیشاهی، کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی، بیستم سپتامبر 2012
http://www.cibloggers.com/?p=781


البته که روز تاسیس سازمان مجاهدین خلق آنطور که امروز میگویند نیمه شهریور سال 1344 نیست , به گمان من تاریخ دقیق تاسیس سازمان مجاهدین خلق پنجم مرداد ماه سال 1350 یعنی 5/5/1350 میباشد یعنی چهار روز بعد از دستیگیری مسعود رجوی . در واقع سازمان مجاهدین کنونی با اعترفات مسعود رجوی و کشیدن کروکی خانه محمد حنیف نژاد و لو دادن آنها شکل گرفت ؛ طبقه اول خانه گلشن پلاک 27 در یکی از کوچه های خیابان خوش محلی بود که مسعود رجوی کروکی آن را به ساواک داده بود ,دستگیری و اعدام بنیانگذاران سازمان و زنده ماندن مسعود رجوی (اسناد در انتهای متن) عملا این شخص را تبدیل به مسئول اول سازمان و این سازمان را تبدیل به یک فرقه کرد. از همان آغازهیاهو و غوغا و جنجال آفرینی و در عین حال معامله و زد و بند و وطن فروشی شیوه های مبارزاتی این فرد و فرقه اش را تشکیل میداد .

ترورهایی که امروزه باشرم از آن یاد میکنند و آن را منتسب به بخش منشعب خود میدانند

دامن زدن به اختلافات درونی و انشعاب

جاسوسی برای شوروی سابق

به غارت بردن اموال مردم و اموال عمومی و جمع آوری سلاح

ازدواج های مکرر با جنجال و سیاسی یا عقیدتی معرفی کردن آنها و مشابه خواندن خود با شیوه کار پیامبر اسلام

شکنجه و سوزاندن و زنده به گور کردن مخالف و منتقد

ستون پنجم عراق و شرکت در جنگ با مردم ایران

پیوستن علنی به صدام حسین و رفتن به زیر حمایت او علیه منافع ملی و مردم ایران

ساختن یک فرقه تمام عیار برای مغزشویی اعضا

قلع و قمع مخالفین و منتقدین در خاک عراق و اروپا و ایران

پولشویی , قاچاق انسان و مواد مخدر .

انفجار و ترورهای کور و عملیات های شبه نظامی .

ساخت یک ایدئولوژی مخلوط ازبرخی مکاتب وترویج آن به عنوان یک مکتب و رهبری شخصیت محور و کیش شخصیت

اخاذی مالی از خانواده اسرا و مردم اروپایی و نیز همکاری با سازمانهای جاسوسی بیگانه در ازای دریافت پول

ظاهر شدن بعنوان جاسوس و خبرچین برای کشورهای دشمن

تحلیل های غلط و انتزاعی وماورائی که هیچ کدام به حقیقت نپویست

سرمایه گذاری روی حمله بیگانگان به ایران و کسب قدرت از این راه

و در نهایت ترک اشرف توسط مسئولین بالا و بخصوص مریم رجوی و نیز پنهان شدن مسعود رجوی , سازمان را از طبقه اول خانه گلشن بعد از چهل سال به پایگاه موقت لیبرتی امروز کشاند. سازمانی که مردم ایران “منافقین ” و اپوزسیون خارج نشین “خشونت طلب و پوپولیست ” و غربیهایی که آن را به بازی گرفته اند “تروریست ” میخوانندش.

رشد طبیعی یک گروه هم فکر و هم سنخ و با امکانات مالی واقتصادی نامحدود علی القاعده باید بعد از چهل سال بسیار بیش از این باشد. شاید نشود نسبت رشد در جهل سال را با رشد یک گروه اجتماعی در فضای مجازی یا یک کلوپ یا مشتریان یک مغازه مقایسه کرد اما رشد کمی به ازای هر ماه پنج نفر با آنهمه تبلیغات و رادیو و تلویزیون ماهواره ای و شیوه هایی برای فریب کاریابان و غیره در حالی که بیش از هفتاد درصد آنها امروز ناراضی و مترصد راهی برای گریز هستند نشان میدهد که این سازمان در همه این دوران در حال افول بوده است و آمار واقعی حاکی از پیوستن متوسط ماهی یک یا دونفر به این سازمان است رقمی که در صورت ممنوع نبودن ازدواج و بچه دارشدن اعضای زندانی در اشرف و باقی قرارگاهها قطعا بسیار بیشتر از این بود.

منابع مالی سازمان البته در این چهل سال رشد قابل توجهی داشته است , ازیک خانه اجاره ای کوچک در خیابان خوش تا یک مقر بزرگ در فرانسه و بسیاری کشورهای دیگر و نیز پول هنگفت برای خرید تماشاچی و راه انداختن تظاهرات و ساختن یک شهر به ادعای مریم رجوی که خواهان ساختن یک قرارگاه ویک شهر در مرز اردن با هزینه خودشان بود ونیز تطمیع برخی پارلمانترها برای تایید و سخنرانی و جلب حمایت میباشند, و همه اینها در حالی است که هیچ یک از سران , مسئولین و اعضای اصلی سازمان حتی یک ساعت در هیچ کجای دنیا شغل , کار و درآمدی نداشته است .

بدون نیرو , بدون آبرو , بدون ایدئولوژی , بدون مقری برای مغزشویی , بدون پایگاه اجتماعی آیا سازمان میتواند به حیاتش ادامه دهد ؟

سابقه سازمان نشان داده که امکانات در دسترس محتوای عملکردش را شکل میدهد , مثلا اهدای چندصد تانک و توپ و کاتیوشا از طرف صدام باعث شد که سازمان خودش را ارتش آزادیبخش ملی نام گذاری کند و عملکردش حمله به مرزداران ایرانی شود.

آیا اینهمه پول سازمان را تبدیل به یک مافیای خشن و انتقامجو نخواهد کرد؟

به درستی که همانطور که از زبان رهبر مفقود شده این فرقه شنیده ایم سازمان وارد یک دوران جدید شده است , دورانی که میتواند خود را به شکل دیگری ظاهر کند .و البته مهم است که درک و شناخت ما جداشده ها از این فرقه به مناسبات فرقه ای و تشکیلاتی اشرف و سایرقرارگاههای واقع در عراق و زیر چتر صدام محدود نشود.

طالبان و القاعده که روزی نقاشی و مجسمه سازی را حرام میدانستند و آثار باستانی را تخریب میکردند و زنان را بخاطرنداشتن برقع و روبند شلاق میزدند امروز در فیس بوک از اسم و عکس زنان برهنه برای گرفتن اطلاعات و جاسوسی استفاده میکنند ,

منزل آخر برای مجاهدین الزاما حرکت آخر نیست حالا با یک سازمان مفقودالرهبر و خانه خراب مواجهیم .

———————————

وی بازجوئی تاریخ دستگیری خود را ۴ شهریور اعلام کرده، اما در کارت بازداشتگاه متهمین، تاریخ بازداشت وی اول مرداد یعنی حدود یک ماه قبل از ضربه شهریور ذکر شده‌است.[۲][۳] بنا بر گفته روزنامه حکومتی کیهان که همان زمان منتشر شد، وی اطلاعات مفصلی در مورد کادرها و اعضای بازداشت شده و نشده و نیز کروکی محل اقامت آنها را در اختیار ساواک قرار داد. تا جایی که ارتشبد نعمت الله نصیری، رئیس وقت سازمان امنیت، وی را از همکاران ساواک معرفی می‌کند.[۴] برای دلیل اینکه وی بر خلاف سایر سران سازمان به اعدام محکوم نشد، در کتب و نشریات رسمی سازمان پس از انقلاب همواره تاکید می‌شود که بر اثر فشار بین‌المللی و اقدامات برادرش کاظم رجوی(ساکن سوئیس) اعدام وی لغو گردید.[۵] اما روزنامه کیهان آن موقع از قول نصیری بیان می‌دارد که: «چون در جریان تعقیب، کمال همکاری را در معرفی اعضای جمعیت به عمل آورده و در داخل سازمان نیز برای کشف کامل شبکه با مامورین همکاری نموده، به فرمودهمبارک شاهانه، کیفر اعدام او با یک درجه تخفیف به زندان دائم با اعمال شاقه تبدیل گردیده‌است.» بر طبق این روایت، وی مسئول ضربه شهریور سازمان که در واقع موجبات ایجاد چالش بزرگ و دستگیری و قتل رهبران و اعضای سازمان شد قرار می‌گیرد..[۶]

سند ساواک درباره افشاگری مسعود رجوی دربارهٔ اعضای مجاهدین خلق

در سندی از ساواک اینچنین آمده است: «نامبرده بالا [مسعود رجوی] که از محکومین سازمان باصطلاح آزادیبخش ایران وابسته به نهضت آزادی است و در دادگاه تجدید نظر نظامی به اعدام محکوم گردیده بعد از دستگیری در جریان تحقیقات کمال همکاری را در معرفی اعضاء ‌سازمان مکشوفه بعمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده از هر جهت در روشن شدن وضعیت شبکه مزبور مؤثر و مفید بوده و پس از خاتمه تحقیقات نیز در داخل بازداشتگاه همکاری‌های صمیمانه‌ای با مأمورین بعمل آورده لذا به نظر این سازمان استحقاق ارفاق و تخفیف در مجازات را دارد…»

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%D8%B9%
D9%88%D8%AF_%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C?match=en

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد