_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

رجوی عبرت نگرفته است

 

 

مهدی نیکبخت
02.11.2012

 

مدتی است که مسعود رجوی بعد از شکستهای سیاسی و استراتژیکی ش در عراق به دنبال مردم فریبی دیگر است , ایشان از مردم فریبیها و خیانتهای گذشتشان نه تنها درس و عبرتی نگرفتند بلکه , مردم فریبی و خیانت از خط و خطوط رجوی جدا ناشدنی هستند , حال ایشان شورای به اصطلاح مقاومت که به آن شاخه سیاسی مجاهدین می گفتند را می خواهد به عنوان یک شورای مستقل از مجاهدین به خورد دیگر جریانها بدهد و اینگونه رجوی که در همه راه ها و تحلیهایش به دلیل خیانت به ملت ایران به بدترین شق شکست خورده است ماسک دیگر جریانها را به چهره زده و از دیگر جریانها سوء استفاده کند .
شورایی که مریم رجوی سالهاست خود را رئیس جمهور خود خوانده و مادامالعمر این تشکل به اصطلاح ملی‌ مینامد نام دیگری از سازمان مجاهدین است که اعضای غیر مجاهد در ان وجود ندارد و انها هم که مدعی هستند با فرقه مجاهدین فرق می کنند آن هیچ گونه تصمیم و اراده در این شورأ ندارند و نه میتوانند که داشته باشند و فقط پیش برنده سیاستهای شخص رجوی هستند .
اگر این شورا مستقل از مجاهدین است و اگر حقیقتا ظرفی است که همه جریانهای سیاسی می توانند در آن گرد هم آیند و اگر همه جریانها با هر نظری در آن پذیرفته می شوند , پس برای یک بار هم که شده رئیس جدیدی غیر از مریم رجوی و از دیگر جریانها برای شورا منتخب شود ! این همان مرز سرخ رجوی است که غیر از مریم رجوی کس دیگری نمی تواند رئیس این شورا باشد و از همینجا دم خروسش بیرون می زند !
تک تک افراد شورای رجوی , تماما انتخاب شده توسط ایشان هستند و نظری مخالف با رجوی وجود نخواهد داشت . در طول سالیانی که رجوی ادعای مبارزه می‌کند هیچگاه تفکری از هیچ جریانی را به رسمیت نشناخته و نمی شناسد و فقط روش و استراتژی شکست خورده خودش را کاملا درست میبیند . همانطور که ایشان نمی‌تواند نظر مخالف هیچیک از اعضای خودش در سازمان تحمل کند در شورایی که او آن را ملی‌ مینامد هم کاملا همینطور است و این همان حقیقتی است که رجوی نمی تواند آن را بپوشاند .
قابل توجه شخصیتهای سیاسی و جریانهای که شاید در ابتدا به ظاهر این شورأ و شعارهایشان توجه کنند یادآور میشوم که کافیست به خاطرات کسانی‌ که زمانی‌ عضو این شورأ بوده‌اند و از آنها جدا شده اند مراجعه کنند.


مهدی نیکبخت
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رهبری فرقه مجاهدین همچنان در توهم

 

 

مهدی نیکبخت
05.10.2012


با خروج مجاهدین از لیست سیاه آمریکا , مریم رجوی با شور و فطور و با تاکید بر پیروزی که به دست آوردند مدعی شد که موازنه قدرت تغییر خواهد کرد!
حقیقت این است که سازمان با تمام قوا با پرداختن به تبلیغ بر روی این قضیه تلاش می‌کند که هر چه بیشتر شکستها ی پی در پی و به طور خاص انحلال این سازمان که روزی مرز سرخ رجوی بوده است را بپوشانند , و با جلوه دادن این موضوع به عنوان یک موضوع مهم و اساسی از پاسخگویی به هر آنچه که تا به حال انجام دادند بگریزند و همینطور جلوگیری کنند از ریزش افرادشان در لیبرتی و فرار از جواب دادن و پاسخگویی به آنها.
مشکلاتی که سازمان با آن روبروست بسا بیشتر از آن چیزی است که با این تبلیغات بشود بر روی آن سر پوش گذاشت , در آمدن از لیست سیاه آمریکا در کوتا مدت شاید بشود بر روی ان تبلیغ کرد ولی اینکه مدعی شدن تغییر موازنه صرفا یک تبلیغ است , اینکه سازمان ادعا می کند که تا به حال راهش برای سرنگونی به وسیله این لیست بسته شده بود این یک دروغ بزرگ است , سازمان تا به حال هر کاری که در آمریکا و هر جایی از دنیا خواسته است را انجام داده است به وسیله لابی های که دارد و با استفاده از اسامی غیر سازمانی که دارند.


حقایقی که سازمان با این تبلیغات پوچ می پوشاند این است که ؛ تعطیلی‌ دکانی به نام اشرف به عنوان همه چیز رجوی که دیگر نمیتواند پوزش را به دولتمردان خارجی‌ برای گرفتن پول بدهد و یا ادعای اپوزیسیون را برای خارج از کشور در بیاورد , سازمان به عنوان یک اپوزیسیون رسمیتی نخواهد داشت و این اون شکست بزرگ رجوی است که حاضر به پذیرش این حقیقت نیستند . همینطور راه یافتن اعضای به بند کشیده به بیرون که در تمام این سالیان در یک محیط بسته به زور نگاه داشته شدند و ریزش و فروپاشی آنها و رو شدن جنایات سازمان به وسیله همین اعضا .


مریم رجوی مستمرا در صحبتهایش از ملت ایران صحبت می کند و طوری ملت ایران را خطاب قرار می دهند که گویا نه زمانی علیه ملت ایرانی جنگیدند و نه زمانی به دلارهای صدام انها را فروختند و اینکه حال با چه رویی ایشان از ملتی نام می برند که قربانی جنایاتشان بوده اند جای تامل دارد . ایشان که اینقدر نگران ملت ایران هستند و اگر ایشان حقیقتا ارزشی برای انسانیت قبل از هر چیزی قائل بودند اول کمی نگران اعضایی باشند که سالیان سال همه زندگیشان را گرفتند, به جای این که این همه سال برای لابی گری در آمریکا و گرفتن جشنهای پر زرق و برق آنچنانی‌ , مقداری هم به فکر انسانهایی می بایست می‌بودند که تمام زندگی‌شان را سالیان در زندانی به نام اشرف گذاشتند وحال آنها را با انبوهی از مشکلات جسمی‌ و روحی در عراق و کمپ لیبرتی رها شدند و هنوز با وعده های تو خالی‌ و نیرنگ به خاطر پیشبرد اهداف ضّد انسانی باز هم آنها را به بند می کشند.

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گفتگوی سایت ایران قلم با آقای مهدی نیکبخت در مورد فرقه مجاهدین

قسمت دوم
 

 

مهدی نیکبخت
15.09.2012

 

سایت ایران قلم:
هنگامیکه شما در سازمان مجاهدین در عراق فعالیت می کردید، آیا به ذهنتان نمی زد که چرا بیهوده در عراق و اشرف حضور دارید ؟


آقای مهدی نیکبخت :
واقعیت این است که وقتی خارج از سازمان قرار دارید و هنوز وارد مناسبات تشکیلاتی سازمان نشده اید به دلیل تبلیغات گسترده ای که دارند نمی شود سازمان را شناخت و خود من شخصا تا زمانی که وارد سازمان نشده بودم ماهیت حقیقی سازمان را نمی دانستم ولی بعد از مدت خیلی کوتاهی که وارد سازمان شدم ماهیت حقیقی سازمان برایم آشکارشد و پوچ بودن و دروغین بودن شعارهای سازمان برایم روشن شد , در حقیقت سازمان نه بعد از سرنگونی صدام بلکه از ابتدا بیهوده در عراق بود و این حقیقتی است که سازمان آن را می پوشاند , وگرنه شعاری به نام ارتش آزادیبخش دروغی بیش نبود , رجوی دنبال فرصتی بود که به ایران روزی حمله ای بشود و از او و سازمانش استفاده شود . ولی اینکه من و یا افراد داخل سازمان به این پوچی و بیهودگی اشرافی نداشتیم , چرا , اتفاقا برای خیلی از افراد داخل سازمان واضح و روشن بود , ولی تا قبل از سرنگونی صدام که هر صدایی مبنی بر اعتراض به خط و مشی سازمان و یا بیهوده بودن و ماندن در عراق و یا هر چیز دیگری به شدت سرکوب می شد و سازمان هم تا می توانست سلاح و توپ و تانکش را به رخ افرادش می کشید و تا کسی حرفی می زد ارتش آزادیبخش را جلو می انداختند و حتی من از کسانی شنیده بودم که در مورد تعادل قوا سوال می کردند از مسئولین سازمان که به لحاظ تعادل قوایی نمی توانند با ایران مقابله کنند ولی مسئولین در لفافه می گفتند که حمایت عراقیها را خواهند داشت و در این جنگ تنها نخواهند بود و بعد هم بحث هر رزمنده در مقابل 100 نفر دشمن باید توانایی جنگ داشته باشد چون انقلاب ایدولوژک کردند و خوب اینها همه برای سرپوش گذاشتن بر این واقعیت بود که حتی اگر واقعیت داشت و مجاهدین روزی با حتی 10 هزار نفر وارد جنگ با ایران می شدند در دنیای تعادل قوایی اگر واقع بینانه نگاه کنیم برای همین تعداد افراد کافی بود که ایران تعدادی هواپیما می فرستاد و دیگه این افراد حتی از مرز هم رد نمی شدند چه برسد به تهران و ... که رجوی همیشه وعده می داد , ولی بعد از سرنگونی صدام خیلی راهها باز شد و بیش از پیش حتی مشخص شد که سازمان بیهوده در عراق است و حتی افرادی که شعارهای پوچ رجوی را باور کرده بودند بعد از سرنگونی صدام این بیهودگی برای اغلب افراد روشن شد و خوب خیلی ها منتظر روزی بودند که بشود از این سازمان نجات پیدا کنند و بعد از سرنگونی صدام بهترین موقعیت بود که با توجه به اینکه آمریکاییها هم در کنار اشرف محلی برای جدا شده ها درست کرده بودند هرکسی خودش را از شر سازمان نجات بدهد و من هم مثل خیلی های دیگر به محض اولین فرصت از سازمان بیرون آمدم .


سایت ایران قلم:
سازمان در حال چاپلوسی و ابراز ارادت مداوم برای آمریکایی هست که روزگاری جهانخوار و امپریالیست می نامید، آیا آمریکا انها را به عنوان مزدور می پذیرد.


آقای مهدی نیکبخت:
من فکر می کنم که آمریکا ماهیت حقیقی سازمان را به خوبی می شناسد و حتی بعد از سرنگونی صدام هم بیشتر از قبل اینها را شناختند , ولی در دنیای سیاست, آمریکا به صورت کوتاه مدت از مجاهدین استفاده می کند , ولی اینکه در نهایت روی این سازمان حساب خاص و ویژه ای برای آینده ایران بکند من فکر نمی کنم آمریکا این کار را بکند , قبل از هر چیز آمریکا از بی پشتوانه بودن سازمان در ایران به خوبی خبر دارد و بهترین نمونه اش همین اعتراضاتی که در ایران انجام شد ولی یک نفر حتی به حمایت از مجاهدین حضور نداشت و دیگه روشنتر از این که مردم ایران مجاهدین را نمی خواهند. اون زمان به واقع مجاهدین تمام تلاششان را می کردند که اعتراضات را به خودشان ربط بدهند , واقعیت این است که مجاهدین سالیان سال است که منتظر فرصتی هستند و البته تمام تلاششان را خواهند کرد که هیچ فرصتی را از دست ندهند کما اینکه تعدادی افراد را از خارج به ایران اعزام کردند برای شلوغ کاری و اینکه شعار های مردم را عوض کنند به نفع خودشان که البته کسی بهشون اجازه نداد، به همین دلیل اساسا آمریکا حتی فرقه مجاهدین را لایق مزدوری نمی داند و باید در یک راه طولانی همچنان فرقه مجاهدین به مجیزگویی و چاپلوسی از آمریکا مشغول باشد.

سایت ایران قلم:
شما الان در اروپا حضور دارید، نقش قلعه اوورسورواز در فرانسه را در ادامه حیات این فرقه تروریستی چگونه می بینید، توصیه شما به مقامات کشور فرانسه و سایر دولتمردان اروپایی در این مورد چیست؟


آقای مهدی نیکبخت:
من فکر می کنم که اروپا در قلب خودش یک غده خطرناک دارد که هر لحظه ممکن است این غده سر باز کند و خیلی مشکلات جدی و خطرناک برای شهروندان اروپایی به بار بیاورد . کما اینکه این افراد در جریان دستگیری مریم رجوی نشان دادند که تا چه حد می توانند خطرناک باشند , با خودسوزیهایی که انجام دادند و با حملاتی که به افرادی که غیر از اونها فکر می کنند و ..., و کسی که بهش فرمان داده می شود که خودت را بسوزان و این کار را انجام می دهد پر واضح است که هر فرمان دیگری را هم اجرا خواهد کرد .
قلعه اورسورواز یک اشرف کوچک شده است که با همان شیوه اداره می شود و من فکر می کنم همه ترورها و خشونتها به راحتی از همین قلعه هدایت و سازماندهی می شود .
افرادی در این قلعه هستند که حتی 20 سال است که از این قلعه بیرون نیا مده اند واین یک برده داری وحشتناک در قلب اروپا است و از طرف دیگه یک خطر جدی بیخ گوش کسانی که به دمکراسی و آزادی اعتقاد دارند, مجاهدین از قوانین اروپا که بر اساس احترام به دمکراسی و آزادی بنا شده سوء استفاده می کنند و مقاصد خودشان را پیش می برند . من فکر می کنم بعد از بسته شدن دکان و قلعه اشرف می بایست قدم بعدی بستن قلعه اورسورواز باشد , و مقامات و دولتمردان فرانسوی و اروپایی به واقع باید متوجه این خطر بزرگ باشند و برای امنیت مردم و کشورشان می بایست قلعه اورسورواز را ببندند و می بایست متوجه نقض شدید حقوق بشر مجاهدین و برده داری مجاهدین در درون این قلعه باشند که این در کشوری مثل فرانسه به عنوان مهد آزادی اتفاق می افتد .
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گفتگوی سایت ایران قلم با آقای مهدی نیکبخت در مورد فرقه مجاهدین
 

 

مهدی نیکبخت
03.09.2012


سایت ایران قلم:
ضمن سلام خدمت شما آقای مهدی نیک بخت و تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار داده اید می خواستم از شما بپرسم با توجه به اینکه شما خودتان یکی از قربانیان اسیر در قلعه اشرف بوده اید و خوشبختانه نجات پیدا کرده اید و به اروپا آمده اید، نظرتان در باره وضعیت جدید سازمان مجاهدین در عراق چیست؟ سازمان بعد از حدود چند ماه گردنکشی در مقابل قوانین عراق و سازمان ملل بالاخره یک گروه دیگر را از اسرای اشرف را به لیبرتی فرستاد, شما فکر می کنید که به چه دلیل سازمان در راه حل مسالمت آمیز اشرف سنگ اندازی می کند و چرا افرادش را وادار می کند که حتی در مرحله انتقال و بازرسی هم با سربازهای عراقی درگیر شوند ؟


آقای مهدی نیکبخت :
با سلام خدمت شما , در جواب سئوال شما باید بگویم که مسئله ترک اشرف مطابق قوانین عراق چیزی نبوده که خود سازمان آن را پذیرفته باشد بلکه در حقیقت دولت عراق و سازمان ملل و آمریکا سازمان را مجبور به پذیرش ترک و تخلیه اشرف کرده اند, کاری که سازمان می بایست بعد از جنگ عراق انجام می داد حالا به زور و اجبار به آن تن داده است . سازمان به خوبی می داند که نمونه مثل اشرف را هرگز پیدا نخواهد کرد که افرادش را در حصار تشکیلاتیش قرار دهد و به شستشوی مغزی آنها ادامه دهد , به لحاظ موقعیتی و شکل اشرف سازمان هرگز جایگزینی برای آن پیدا نخواهد کرد , کمااینکه من و امثال من در عراق و قلعه اشرف در سیکل همین مغزشویی قرار داشتیم و باید ابتدا با خود روزها و ماه ها مبارزه می کردیم تا بتوانیم از سیکل مغزشویی به لخاظ ذهنی خودمان را خارج کنیم هر چند که بطر فیزیکی باید در این نشست مغزشویی ها اجبارا حضور می داشتیم. سازمان در تمام این سالیان اشرف را به عنوان هسته مقاومت کل دنیا معرفی کرد و با شعار اشرف بایستد دنیا می ایستد و طبق معمول و همیشگی , مسعود رجوی با تحلیلهای اشتباه که قیمت این تحلیلها افراد اسیر در داخل کمپ اشرف را دادند فکر می کرد که با وایستادن در اشرف می تواند روی کمک آمریکاییها و جنگ با ایران حساب کند و یکی از دلایلی که سازمان هنوز گردنکشی می کند مقابل عراق و سازمان ملل همین داستان جنگ با ایران است که تنها گزینه ای است که سازمان روی آن حساب کرده است ,از انجا که سازمان جایی در بین مردم ایران ندارد و خود سازمان هم این را به خوبی می داند روی گزینه داخل و مردم حسابی نمی کند و فقط حسابی که می کند روی جنگ با ایران است وبه همین دلیل تلاش می کند که پروسه انتقال را ولو چند ماه هم که شده طولانی تر کنند. دلیل دیگرکه سازمان هنوز مقاومت می کند در مقابل قوانین دولت عراق و سازمان ملل این است که افراد به محض بیرون آمدن از کمپ اشرف و دیدن حقایق دنیای بیرون و ارتباط با دنیای آزاد تمام این سالیانی که در سازمان بودند و تمام حرفها و تحلیلهای مسعود رجوی و تمام اذیت و آزارها و سختیها و عمر هدر دادنها و .......را زیر علامت سوال خواهند برد و بعد هم خواهند دید که در طول این همه سال فقط مورد سوء استفاده قرار گرفتند وفقط عمر خودشان را هدر داده اند , خوب طبیعی است که این افراد سازمان را ترک خواهند کرد و به طبع سازمان هم از هم می پاشد به همین دلیل سازمان تا هرچقدر که بتواند مقاومت خواهد.
حالا دلیل اینکه چرا هنگام بازرسیها برای ترک اشرف, سازمان افراد را وادار می کند به درگیری با سربازهای عراقی این است که راه حل مسالمت آمیز به نفع سازمان نیست و سازمان باید با شلوغکاری و درگیری خبر سازی کند و خودش را روی آنتن قرار دهد برای جلب توجه و بزرگنمایی , همینطور سازمان برای مظلوم نمایی و باج گیری به درگیری و خونریزی نیاز دارد .


سایت ایران قلم:
شما فکر می کنید که بعد از سرنگونی صدام آیا سازمان مجاهدین امکان و توانایی خروج نیروهایش از عراق را داشت یا نه ؟

آقای مهدی نیکبخت :
با توجه به هزینه های نجومی که سازمان برای لابی گری و تبلیغات برای ماندن در اشرف می کند در طی این سالیان بعد از سرنگونی صدام , خیلی روشن است که اگر سازمان برای هر نفر به اندازه هزینه ای که برای یک بارسخنرانی یک سخنران هزینه می کند هزینه می کرد, تا الان خیلی ساده همه افرادش را بدون هیچ گونه مشکلی به خارج انتقال داده بود وحتی هزینه انتقال این افراد خیلی کمتر از هزینه هایی بود که سازمان برای جلب حمایت افراد خارجی هزینه می کند و این چیزی نیست که بگوییم سازمان با آن آشنا نیست و از دستش بر نمی آمد , سازمان به خوبی اشراف داشت که خارج کردن این افراد برایش کاری ندارد ولی هدفی که سازمان دنبال می کرد حفظ اشرف به هر قیمت بود به دلیل تحلیلهای اشتباه رجوی که فکر می کرد که جنگی با ایران صورت خواهد گرفت و آمریکا هم از آنها استفاده خواهد کرد .


سایت ایران قلم:
شما آینده این افراد اسیر در سازمان و آینده خود فرقه مجاهدین را چگونه بررسی می کنید ؟


آقای مهدی نیکبخت :
به طور قطع آن چیزی که روشن است , سازمان مثل قبل نخواهد توانست افرادش را در حصار تشکیلاتی قرار دهد و مغز شویی کند , قبل از هر چیز به دلیل نبودن ظرفی به نام اشرف و همین باعث فروپاشی این سازمان خواهد شد و من فکر می کنم که سازمان از آنجا که در خارج و در ایران چه بین مردم و چه بین گروهای دیگر جایی ندارد و افراد مغز شویی شده خودش هم برایش نخواهند ماند به طبع این باعث از هم پاشیدن سازمان می شود .
افراد سازمان هم که الان در لیبرتی هستند , هرچند مسئولین سازمان آنها را به حال خود رها نخواهند کرد و بیشتر از قبل آنها را مغز شویی خواهند کرد ولی همین جو حاکم بر لیبرتی به عنوان یک کمپ موقت که افراد بایستی با سازمان ملل مصاحبه کنند و خشونت را رد کنند و بعد هم به عنوان پناهنده اگر کشوری آنها را پذیرفت عراق را ترک کنند این خود نشانه شکست استراتژیکی و ایدولوژی سازمان است و نشانه از بیهوده ماندن و بودن در عراق را می دهد و به طبع افراد به خود خواهند آمد و احتمالا اگر مسیر پناهندگی این افراد خیلی طولانی شود تعدادی در صورت تمایل به ایران برگردند و تعدادی هم که از قبل پناهنده کشورهای اروپایی بودند احتمالا به این کشورها برگردانده می شوند و تعدادی که احتمالا باید پرونده های آنها مورد بررسی قرار بگیرد و کشورهای اروپایی اینها را به عنوان پناهنده قبول کنند . ولی آنچه که روشن است اگر این افراد خود را از سیطره تشکلاتی سازمان خارج کنند، براحتی می توانند از عراق خارج شوند و به یکی از کشورهای اروپایی بیایند. اما اگر این افراد همچنان خود را در سیطره تشکیلاتی سازمان حفظ کنند پیداست مسیر طولانی در پیش خواهد بود , چون این افراد باید به همراه سازمان ثابت کنند که خشونت را در عمل در هر حالتی و در هر جایی کنار گذاشته اند .


ادامه دارد

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد