_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

پــــــــایـــــگــاه جــهــنــمـــی اشرف قسمت اول - ۱۶ سال در سلول

 

 

همایون کهزادی، انجمن یاران، پاریس، سوم نوامبر 2012
لینک به منبع

 

روز یکشنبه همراه چند تن دیگر از دوستانم وارد یکی از قرارگاهای سازمان تروریستی واقع در بغداد شدیم هوا بسیار گرم وطاقت فرسا بود هیچکس نمیدانست که یک دقیقه بعد چه خواهد شد در شک وابهامی سنگین نفسهایمان در سینه حبس کرده بودیم که سرنوشتمان چیست وچه خواهد شد ساعاتی بعد صدای یک بی سیم نظر مرا به خود جلب کرد

الو یکتا شقایق به نوروز ما در موقعیت قبلی هستیم

نوروز دریافت شد اقدام میکنیم تمام .

چند دقیقه بعد مسول آن قسمت مارا جمع کرد خوب بچه ها باید برویم قرارگاه باید خدا حافظی کنیم وبریم کارمونو شروع کنیم من ودوستانم با دو خودروی پاترول که تمام درو دیوارش رابا پرده های زخیم پوشانده بودن از مقر اولی مارا سوار وبه سرعت خارج کردن در بین را بایک طرح ساختگی چند تیر هوای شلیک شد ومارا درهمان نقطه توقف داده وفرمانده اکیب به سراغ ما آمد بچه ها کسی از خودرو پیاده نشود دشمن مارا تعغیب کرده وشما الان لو رفته اید ومیدانندکه شما چه کسانی هستین وکجا میروید این حرف باعث شد که یکسری چیزها در ما عوض شود از جمله برگشت به ایران ویا خروج از اشرف به هرکجای دیگر بعد مدت چهار ساعت خوردو توقف کرده ومجددأ حرکت کرد چندین بار این حرکت انجام گرفت ما که نمیدانستیم کجا وچیکار میکنن فقط از حرفهای آنها مطلع شدیم اینها ایست وبازرسی هست که بعد ها فهمیدیم همه اینها دروغ بوده وخودرویی جلویی این کارها را میکرده بعد از وارد شدن به پایگاه شاید بیشتر از یک ساعت و نیم مارا در پایگاه میچرخانده تا خیال کنیم محلی را که ما قرار است برویم با پایگاه فاصله زیادی دارد به به روز اول چه جایی بسیارخوبی مردمانش خونگرم با صفا چنان ماراتحویل گرفتن که واقعا شرمنده شدیم دوستانم گفتن عجب انسانهای شریفی خیلی مهربان وبا معرفتن هستن اینجا بهترین جای دنیاست آن شب با احترامی خاص مارا تحویل گرفتن روز بعد مارا به نزد فرمانده معصومه بردند اوهم با خنده ومهربانی به ما خوش آمدگویی کرد وگفت به خانه خودتان خوش آمدید فقط قبل از اینکه بروید باید این ضوابط وکاغذ هارا امضاء کنید

۱- اینجا خبری از زن وزندگی نیست

۲-محفل شعبه سپاه پاسداران در مناسبات است وکسی حق حرف زدن با همدیگر را ندارد

۳ باید همگی هروابستگی را که دارین طلاق داده

۴- درب قرارگاه برای ورود به سختی باز وبرای خروج همیشه باز میباشد

والا اخر حالا چه باید کرد سکوتی سنگین درمیان چهره دوستانم وخودم مارا تا اعماق مرگ فروبرد راستی این دیگر یعنی چی ایا ما حق نداریم با دوستان ورفقایی که سالیان با هم بزرگ شده ایم حرف بزنیم همگی گفتیم ما این کار را نمی کنیم وبرمیگردیم

معصومه پیرهادی هاهاهاهاهاهاهاهاها مگه اینجا خانه خاله است مگر کارت دعوت دنبالتان فرستادیم غلط کردین اینجا پادگان نظامی است وکسی حق سرپیچی را ندارد چون حکمش مشخص است ما هیچکدام امضاء نکردیم ولی آنها اعتنایی به حرفهای ما نکردن ودستور نظامی از سوی فرمانده معصومه صادر شد بروید آنهارا برای کلاسهای تشکیلاتی ونظامی تا فردا آماده هرکدام هم سرپیچی کرد اورا پیش من بفرستین زود از اتاق من برین بیرون فکر کردن اینجا خانه خاله است فردای روز بعد ساعت ۵ صبح با مارش بیدار باش مارا بیداروبه انبارهای تدارک جهت تحویل گیری لباس برده ومارا به لباسهای تروریستیشان مسلح کردن پوشیدن لباس با ما به آنها ولی در اوردن آنها با خدا به این نشان در پایگاه جهنمی مشغول آموزشهای نظامی وتشکیلاتی شدیم بدون نفس کشیدن در زیر آفتاب سوزان عراق که گاه به ۶۰ درجه میرسید همیشه این را با خودم زمزمه میکردم

شب یکشنبه زه وطن سفر کردم غلط کردم غلط کردم ترک دیار کردم . این تنهایادمن ودوستانم بود که میتوانستیم با ان خودرا تسکین دهیم

همایون کهرزادی انجمن یاران ایران

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد