_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

نگاهی به شورای دست ساز رجوی

 

 

شهروز تاجبخش
10.11.2012

 

از دیرباز همواره واقعیت آشکار بوده است که رهبری مجاهدین به دلیل عدم اعتماد به چند نفری که با عنوان شورای ملی مقاومت گردآورده، کادرهای مورد اعتماد و حرفه ای خود را به عنوان اعضای این شورا منصوب کرده است، با این وصف و در حالی که مجاهدین مدعی اند مریم رجوی ( یعنی همان پرزیدنت شورا) مدیریت یک کارزار جهانی را برعهده دارد، سئوال این است که آیا آنچه مجاهدین به عنوان شورای ملی مقاومت ساخته اند نمی تواند در صحنه بین المللی حضور داشته باشد؟
گروه تروریستی مجاهدین با پرداخت مخارج همان چندنفری که رهبری رجوی را پذیرفته اند، آنان را برای مقاله نویسی، ایراد سخنرانی به نفع مجاهدین و شرکت در برنامه های تبلیغی مجاهدین می خواهد و اجازه نقش آفرینی به آنها در روابط سیاسی را نمی دهد.

آنها عروسکهایی هستند که فقط باید حرفهای قشنگ در مورد منافع مجاهدین بزنند، هیچکس هیچ تعامل مستقلی را از آنها سراغ ندارد، گاهی اگر با رسانه ها مصاحبه می کنند در قالب سخنگویان مجاهدین به دفاع از مواضع آنان و طرح اولویتهای سیاسی و تشکیلاتی این گروه می پردازند.

تلاش برای پایین آوردن وزن سیاسی هر یک از این افراد و این که در مقابل و یا به موازات مجاهدین احساس استقلال و هویت نکنند، از جمله اهداف رهبری مجاهدین بوده و هست.

علاوه بر این، در حاشیه ی توطئه های ضدایرانی کراراً بحث خلاء آلترناتیو در میان اپوزیسیون مطرح می شود، این بحث بیشتر ناظر بر بی اعتباری تشکیلاتی به نام شورای ملی مقاومت از نظر سیاسی و نیز یکی بودن شورا با مجاهدین و اجتناب سایر گروهها و شخصیتهای مخالف از هم پیمانی با باندرجوی است.

واقعیت این است که سی سال تبلیغ در باره این که شورای ملی مقاومت یک ائتلاف فراگیر است که گروههای مختلف را نمایندگی می کند و می تواند به عنوان آلترناتیو شناخته شود، هیچ دولتی را فریب نداده است.
از سویی پنهان شدن مجاهدین زیر عنوان شورای ملی مقاومت نه تنها به مقبولیت در بین سایر گروهها و تمایل برای همبستگی به آنان راه نبرد، بلکه اکنون یکی از مهمترین اتهامات مجاهدین ، دغلکاری در همین زمینه است.

از این رو تجربه ی سی سال فریبکاری مجاهدین در برپایی یک تشکیلات پوشالی به نام شورای ملی مقاومت را از تمام وجوه باید شکست خورده دید
اینکه غیبت ۱۰ ساله مسعود رجوی ، که عدم حضور ش دلیل اشکاری بر عدم آزادی عمل توسط دولت آمریکا هست ، همچنان فریبکارانه از وی به عنوان مسول شورای ملی مقاومت یاد می شود در حالی که اطلاعیه های رجوی ، سالهاست که بدون هیچ عنوانی منتشر می شود ..
رجوی چند سال بعد در سالگرد تاسیس شورا در سوم مرداد ۱۳۶۸ ، صدها نفر از بهترین کادرهای با تجربه مجاهد را در طرحی کودکانه ، به قتلگاه فرستاد . شورا ، هیچگاه سوالی و یا ، کمیته ای حقیقت یاب برای بررسی شکست فروغ ، مطرح و یا تشکیل نداد وهرساله ، تحلیل ها را با تعویض تاریخ آن ، تکرار می کند. و این در حالی است که اعضای شورا بخوبی آگاه بودند که رجوی از علت شکست نظامی و سیاسی در فروغ را رجوی عدم اتصال به رهبری وی و مریم ، خواند و زندگان و مجروحان را به این دلیل سرزنش می کرد .در حالیکه کسی که الفبای نظامی را می دانست و در تنگه چارزبر ، شدت اتش توپخانه رژیم را می دید ، می دانست که اشتباه نظامی رجوی مسبب شکست هست .

اساسا این رجوی و شورای وابسته به وی هستند که باید در عمل ثابت کنند که آیا در کنار مردم ایران هستند یا با دشمنان آزادی و استقلال مردم ایران . سابقه حضور رجوی در عراق از ۱۳۶۵ و عملکرد آنها تا امروز نشان داده است که رجوی اپوزیسیونی است از جنس حاکمیت که برای رسیدن به قدرت ،بقول فرماندهان آن دوره ارتش رجوی ، از معامله با شیطان هم ابایی نخواهند داشت.

برای رسیدن به دمکراسی ، اپوزیسیون خود باید الگوی دمکراسی باشد و حقوق بشر را در تشکیلات خود رعایت و نهادینه کرده باشداولاً که این نام یک عنوان پوششی برای فرقه است چنان که در هنگام قرار گرفتن نام فرقه در لیست تروریستی به این مسئله اشاره شده، نام شورا به عنوان شاخه ای از فرقه در لیست قرار می گیرد و در بیانیه ی وزارت خارجه ی آمریکا به تفصیل در مورد آن توضیح داده شده. اما بشنویم از زبان احزابی که فرقه ادعا می کند عضو شورا هستند و می خواهند این گونه وانمود کنند که شورا شامل تمام گروه های مخالف دولت ایران است و مریم رجوی منتخب همه ی نیروهای اپوزسیون خارج کشور است. در ابتدای تشکیل در سال ۶۰ چریک های فدایی به رهبری مهدی سامع ، متین دفتری و بنی صدرء رئیس جمهور خلع شده ء و حزب دمکرات ، خان بابا تهرانی ،محمد برقعه ای ، علی اصغر حاج سید جوادی و .. به عضویت شورا درآمدند اما دیری نپایید که همگی خروج از شورا را آغاز و از دلایل مهم آ ن خود کامگی رهبری شورا یعنی مسعود رجوی را اعلام نمودند.
دکتر حاج سید جوادی می گوید بعضی از این گروه ها از ابتدا هم ساختگی بودند و نه تشکیلاتی وجود داشت و نه اعضایی که عضو آن گروه خاص محسوب شوند !
بنی صدر که در ابتدا به عنوان رئیس جمهور برگزیده ی معرفی شده بود هنوز مدت زیادی از عمر شورا نگذشته که از آن خارج شد و بدین ترتیب از سال ۶۳ یعنی دو سال و اندی از تشکیل شورا نمی گذرد که اعضای غیر فرقه ای آن بیرون رفته و نابودی شورا شروع می شود.
دلیلش هم آشکار است ؛ اعضای جدا شده گرچه وجود یک آلترناتیو و تشکل را برا ی مقابله با ایران ضروری می دانستند و به همین دلیل ابتدا با شورای رجوی همراه می شوند و لیکن خیلی زود متوجه می گردند که به چند دلیل زیر نمی توان برای این شورا مشروعیتی قائل شد:
۱. رفتن به عراق و هم پیمان شدن با صدام در حالی که به خاک ایران تجاوز کرده و بنی صدر در اعتراض به این موضوع از شورا بیرون رفت.
۲. دوشادوشی ارتش رجوی با ارتش صدام
۳. نبودن وضع مستقل در قبال انقلابات ایدئولوژیکی
۴. تنها آلترناتیو خواندن خود و برنتابیدن دیگر گروه های سیاسی دگر اندیش
۵. مقابله با انتقادات به صورت فحاشی و ترور شخصیت. در این رابطه بنی صدر می گوید قرار شد هر کس و هر سازمان با هر دید گاهی که مبارزه کند ، شورا با او همراه باشد ولی خیلی زود رجوی راه مبارزه را خود انتخاب کرد و هر کس را که تن به هژمونی مطلق سازمان نداد اخراج کرد، آزادی را فراموش کرده و با نقض اصل استقلال به عراق رفت و در خدمت جنایت کارترین رژیم در آمد. و در نتیجه سازمان منفورترین گروه در نزد مردم ایران و اپوزیسیون های خارج کشور شد.
۶. وسیله ی دست بیگانه شدن برای گرفتن امتیاز بر علیه دولت ایران.
۷. بله قربان گو کردن اعضا و نداشتن موضع مستقل.
۸. تأیید عملیات تروریستی توسط شورا (در همین اطلاعیه ای که در اواخر تیر ماه ۸۶ هم آمده رجوی مشی مسلحانه را به عنوان تنها راه حل از سوی شورا اعلام می نماید .)
۹. حاکمیت اصول فرقه بر شورا؛ اجلاسیه هایی که آن را مرجع تصمیم گیری می دانند باحضور اعضای فرقه صورت می گیرد و پر واضح است که چیزی جز اهداف رجوی را در پی ندارد.)
۱۰. تشکیل جلسات تروریستی در بغداد که تنها برای برنامه های تروریستی بود.
۱۱. و بالاخره ارتش به اصطلاح آزادیبخش و شورا نام مستعار سازمان می شود. چرا که شورا فعالیتش محدود شد به تأیید عملیات های تروریستی داخل کشور و صحه گذاشتن بر خط مشی مسلحانه ای که بنا بر ماهیت فرقه تعیین شده بود و نه نظر دیگر اعضا.
خان بابا تهرانی درمورد استراتژی شورا می گوید : اصولاً شورا به شورا تعلق نداشت بلکه استراتژی مبارزه ی مسلحانه بود که چگونگی آن را مجاهدین تعیین می کردند.
بنابراین شورا عملاً در سال ۶۳ از بین رفت و آن ها که رفتند شأن خود را حفظ نموده و آن ها که ماندند به افرادی بله قربان گو تبدیل شدند و همه نظاره گر خود تباه سازی شخصیتی و سیاسی بودند و هر که نپذیرفت مورد شکنجه و آزار قرار گرفت. چنان که رجوی در خرداد سال ۷۰ در سالن عمومی گفت: من از این به بعد عضو لم یرتابو می خواهم . به این ترتیب مسئول شورا یعنی مسعود رجوی رکوردار مزدوری ، وطن فروشی و خیانت به مردم ایران شد.این ها و صدها نمونه ی دیگر مثل به کشتن دادن افراد زیر ۱۸ سال در عملیات موسوم به فروغ جاویدان و تیرخلاص زدن به این افراد به دستور مهنازشهنازی ثمره ی تأسیس شورایی است که امروز فرقه دربیست و پنجمین سالگرد تأسیس آن از تلاشش برای دمکراسی ، تشکیل دولت موقت ، انتخاب یک سویه ی مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور ، دادن طرح صلح در جنگ نابرابر علیه ملت ایران، اطلاعیه می دهد و آن را بازوی مقاومت می داند در حالی که شورا چیزی نیست جز یک پوشش بیرونی برای مشروع جلوه دادن فرقه.


شهروز تاج بخش
آلمان

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرقه رجوی و چشم اندازها

 

 

شهروز تاجبخش
13.10.2012


سازمان مجاهدین خلق که در حین جنگ هشت ساله ایران و عراق در سالهای هشتاد با قرار گرفتن تحت امر دستگاه صدام حسین تتمه حمایت مردمی خود را هم از دست داد، پس از سقوط صدام حسین سعی نمود تا خود را به زیر چتر حمایتی نئو محافظه کاران امریکا بکشاند،و با چشمانی نگران ناظر احتمال مصرف شدن خود بعنوان یک کارت بازی در عراق بود.
گرچه فرقه رجوی سالها ازطریق صرف هزینه های سرسام آور از دولت امریکا تقاضای حذف خود از لیست سیاه تروریستی را می نمود ولیکن طی دوسال اخیر این تلاش ها توام با پرداخت رشوه های کلان به دادگاه ها و وکلا و خریدن گروهی از نمایندگان کنگره و سیاستمداران از رده خارج و لابی های اسرائیلی تکمیل گردید.بعد از تخلیه‌ی پادگان اشرف، که مهم‌ترین مرحله در اخراج مجاهدین از خاک عراق محسوب می‌شود، وزارت امور خارجه‌ی آمریکا نام این گروه را از فهرست سازمان‌های تروریستی ایالات متحده آمریکا خارج نمود. آمریکایی‌ها برای توجیه این اقدام خود ادعا کردند که سازمان مجاهدین در طول یک دهه‌ی گذشته هیچ اقدام تروریستی انجام نداده و همچنین در خروج از پادگان اشرف همکاری کرده‌اند!در خصوص خروج مجاهدین از پادگان اشرف، واضح بود که این اتفاق به هیچ وجه به اختیار این گروه صورت نگرفت و همان طور که در خبرها و گزارش‌های بین‌المللی مشاهده شد، اجبار دولت عراق و پیگیری ملت این کشور این اتفاق را رقم زد؛ اما برای دلیل دیگر آمریکا مبنی بر ۱۰ سال توقف فعالیت‌های تروریستی مجاهدین، می‌توان پرونده‌ای بسیار قطور از اقدامات این گروه ارائه کرد
واقعیت این است که با خروج نام سازمان رجوی از لیست های سیاه آمریکایی و اروپایی تغییری در ایدئولوژی خشونت بار و ضد انسانی این فرقه پدید نخواهد آمد ، این اندیشه رجوی است که با معیارهای دمکراتیک دنیای امروز هم خوانی ندارد و بالطبع در قدم های بعدی نیز مانند همیشه به تضاد های جدی در اندیشه و عمل خواهند رسید .
این هیاهو و جنجال بر سر بیرون آمدن از لیست تروریستی چند روزی برای سران فرقه کارآیی دارد چرا که بعد از این باید در مورد انجام عملیات مسلحانه و تغییر آرم خود و استراتژی جدید سازمان موضع گیری کنند که آیا هنوز به شیوه گذشته و با شعار توخالی جنگ صد برابر !! به راه خود ادامه میدهند یا خیر ؟
سران فرقه بین بد و بدتر سعی کردند بد را انتخاب کنند چرا که اگر از اشرف خارج نمی شدند سازمان همچنان در لیست تروریستی قرار داشت و امکان دستگیری مسعود هم وجود داشت. طبیعی بود مریم برای نجات مسعود تن به خفت و خواری دهد و عملا سرسپردگی به غرب را نشان داده تا شاید بتواند جان بی ارزش مسعود را نجات دهد چرا که وی معتقد است اگر همه اعضای سازمان کشته شوند و فقط مسعود باقی بماند دوباره سازمان وی احیا می شود .
سران فرقه بعد از سالیان با شعار به اصطلاح مبارزه برای سرنگونی !! و جنگ مسلحانه !! اکنون به زمان قبل از سی خرداد سال ۶۰ رسیده و دست از پا درازتر باید به سوی فعالیت های سیاسی روی بیاورند در حالی که اصلا شرایط کنونی قابل مقایسه با زمان قبل از سال ۶۰ نیست. اکنون فرقه به مرحله فروپاشی رسیده است و کار سیاسی هم مشکلی از آنان حل نخواهد کرداز سوی دیگر شیوه تعامل این گروه با نیروها و جریانهای سیاسی ایرانی نشان داده است که فرقه رجوی زبان گفتگوی آزاد و دمکراتیک را نمی داند و تنها به دنبال هژمونی خواهی است وبرآیند این شیوه تعامل و گذشته پر ننگ این گروه جایگاهی را در بین نیروهای سیاسی ایرانی برایش باقی نگذاشته است
ماهیت فرقه ای بقایای رجوی از پارامتر های مهم دیگری است که تاثیر بیرون آمدن از لیست آمریکا را در آینده بی اثر میکند .فرقه هيچ عقيده اي را جز عقيده خودشان برسميت نميشناسند. فرقه ها با مقوله آزادي و حقوق بشر كاملاً بيگانه هستند. فرقه ها داراي عقايدي منحصر به خودشان بوده و مناسبات انساني را فقط از ديدگاه و نظر خودشان تفسير و تعريف ميكنند. آنان هيچ كدام از عقايد موجود در دنيا را قبول ندارند و مدعي ميباشند كه تنها عقيده درست ، نظر آنان بوده و بر همين مبنا روابط دروني و بيروني خويش را تنظيم ميكنند.

در چارچوب همين طرز تفكر فرقه ها نيز ميباشد كه شاهد هستيم فرقه ها مرتكب جنايات بسياري ميشوند.تهديدي كه از جانب فرقه هامتوجه انسان امروزي ميباشد بسيار بيشتر از تهديدي است كه از جانب دول ياغي و سركش متوجه بشريت ميباشد و اين به دليل پراكنده گي اعضاي فرقه ها در بطن و سطوح و لايه هاي مختلف جوامع ميباشد.

اكثريت اعضاي فرقه ها از فعاليت رسمي خودداري كرده و مخفيانه فعاليتهايشان را انجام ميدهند تا در موقعيكه رهبرانشان تشخيص دهند با توسل به خشونت و ترور اهداف خويش را به پيش ببرند. امروزه خطر يك فرقه تروريستي بسيار بيشتر ازهر نوع ديگري از خشونتي است . اعضاي فرقه ها همگي داراي عقايد ايدئولوژيكي منحصر به گروه خويش ميباشند. فرقه ها به دليل همين ماهيت ساختگي و بي پشتوانه عقيدتيشان است كه توسل به ترور و خشونت جزئي جدائي ناپذير از ساختار عملي شان ميباشد. يك تفكر فرقه گرايانه آن هنگام كه در تنگنا قرار ميگيرد بدون شك به خشونت روي خواهد آورد. اعضاي فرقه ها متخصص در ترور و آدم كشي ميباشند و در انجام چنين عملي كمتر كسي ميتواند با فردي از اعضاي فرقه كه تصميم به آدم كشي گرفته است مقابله كند به دليل كه اين فرد از لحاظ فكري از جانب مربيان ايدئولوژيكي و رهبري فرقه كاملاً شستشوي مغزي داده شده و از لحاظ تكنيك هاي خشونت نيز از آموزش كافي برخوردار هست.

اما بد روز گار آنجاست كه گاهي دولت ها ، احزاب و افرادي كه ژست آزادي خواهي و مردم سالاري نيز ميگرند از اين فرقه ها گاه براي پيشبرد اهداف و منافع سياسي شان استفاده كرده و آنان را تحت حمايت خويش قرار ميدهند.اين امر سبب آن گرديده كه فرقه احساس كند كه از يك چتر حمايتي قدرتمند برخوردارميباشد. امري كه سبب رشد و قدرتمند تر شدن و خطرناك تر شدن فرقه ميگردد. از آنجا كه فرقه ها بي شك توسل به خشونت را در تقدير خويش دارند دول، سازمانها وافراد شناخته شده اي كه از اين فرقه ها حمايت ميكنند بايد جوابگوي عواقب اين عمل خويش باشند.
فرقه رجوی نیزكه صدها عمليات تروريستي، صدها عمليات انتحاري، آدم كشي و آدم ربايي و چندين فقره هواپيما ربايي وانبوهي از جنايات ديگر را در كارنامه خويش دارد. اين روزها كه شاخ و شانه كشيدن غرب با حكومت ايران در برابر همديگر ادامه دارد هر طرف با توجه به ابزارهايي كه در دست دارد سعي در امتياز گرفتن از طرف مقابل را دارد.

با توجه به اينكه اكنون فرقه تروريستي مجاهدين خلق اروپا را عرصه و قلمرو فعاليتهايش قرار داده بعضي از سياستمداران ناآگاه و يا فرصت طلب و منفعت جوي غربي با بازيچه قرار دادن وحمايت ازاين فرقه سعي در امتياز گيري از رژيم جمهوري اسلامي را دارند.
اما اين بازي، بازي بسيار خطرناكي ا ست .
باحمايت از فرقه تروريستي مجاهدين خلق، پيش از آنكه امتيازي از رژيم ايران گرفته شود به تقويت پيش زمينه هاي تروريستي اين فرقه در اروپا و آمریکا كمك ميكند. امري كه بدون شك جان شهروندان اروپائي رابه خطر مي اندازد. اعضاي فرقه اي كه براي رسيدن به اهدف شان بنا به دستور رهبران فرقه اقدام به خود سوزي ميكنند مطمئناً در صورت لزوم و در مواقعي كه رهبران فرقه تشخيص دهند به جان شهروندان اروپائي رحم نخواهند كرد.
يادم مي آيد كه روزي مسعود رجوي، رهبر فرقه تروريستي مجاهدين خلق ميگفت :‌(( اگر منفعتمان ايجاب كند كاري ميكنيم به مراتب دهها برابر گسترده تر از عملات ۱۱سپتامبر، در صورت لزوم تمامي خيابانهاي اروپا و آمريكا را به خاك وخون خواهيم كشيد.)) .
این اندیشه واپسگرا و ارتجاعی که در عمل با خشونت و ترور نمود پیدا میکند نمیتواند در پس پشت شعارهای دهان پر کن تبلیغاتی همیشه پنهان بماند و این تناقض پنهان و رو به رشد نهفته در ژست های سران مجاهدین است .
حال كساني كه از فرقه تروريستي مجاهدين خلق حمايت ميكنند آگاه باشند و بدانند در هر جنايتي كه از جانب اين فرقه صورت پذيرد اين حاميان فرقه نيز سهيم بوده و بايد پاسخگو باشند.
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آیا رجوی محاکمه خواهد شد ؟

 

 

شهروز تاجبخش
22.09.2012
 

با تبریک به دوستان رها شده ام از فرقه رجوی ، دوستان عزیزم حسن شرقی ، حجت رفیعی و عبدالکریم ابراهیمی و با امید به این که با تکیه بر عزم جزمی که توانایی فرار از زندان رجوی را به آنها داده است بتوانند سالهای پیش رویشان را با موفقیت و سلامت و هر آنگونه که میخواهند سپری کنند .
بیش از چند ماه است که آقای بانکی مون دبیرکل سازمان ملل،نماینده ویژه دبیرکل، نماینده یونامی ، کمسیاریای عالی پناهندگان ، نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا و دیگر سازمان های بین المللی هرچه اصرار می کردند که سازمان مجاهدین همکاری کند تا افراد از اردوگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت انتقال داده شوند ، با مخالفت سران سازمان وهیاهوی دستگاه تبلیغاتی اش مواجه میشدند. شخص مسعود رجوی و دیگر سران جنایت کارسازمان می دانستند، اگر به همین منوال بخواهند تخلیه کردن اردوگاه اشرف را ادامه بدهند، دست آخرآن جنایت کاران دستگیر شده وبه قانون سپرده می شوند. بهمین دلیل بیش از سه ماه انتقال دادن افراد از اردوگاه اشرف را کنسل کردند.چند روز قبل از آنکه پاتریک کندی نماینده مجلس امریکا به مقر فرماندهی مجاهدین در قلعه اورسوراواز برود، مریم قجر عضدانلو در اطلاعیه ای که داده بود، سه شرط اصلی را بیان کرده بود خواستار آن بودند. دو روز بعد از ملاقات با پاتریک کندی تحت پوش نشان دادن حسن نیت اعلام آمادگی کردند که ۴۰۰ نفر آماده حرکت هستند و سه شرط را مجدد مطرح کردند . بعد از آنکه ۴۰۰ نفر به کمپ ترانزیت موقت رسیدند، سخنگوی وزارت خارجه امریکا خانم ویکتورا نولند در بیانیه ای که از جانب وزارت خارجه امریکا انتشار داد به نوعی همان سه شرطی که مریم قجر عضدانلو چندین بار مطرح کرده بود را در بیانیه مورد تأئید قرار داد ، خواسته های مجاهدین که مهمترین آن بند سوم بود که در پوش مسله امنیت و عدم دستگیری های سران فرقه را از دولت امریکا گرفت.(حمایت ازسلامت و امنیت ساکنان تا زمان جابجائی آنها به کشورهای ثالث در خارج عراق.با اشراف نسبت به این واقعیت که این نتیجه مطلوب بین المللی،بدون خروج ار لیست ، بطور سریع متصور نیست.) در واقع این همان موضوع اصلی است که سازمان مجاهدین در پوش این بند توانست موقتا مسعود رجوی ، مریم قجر عضدانلو، و دیگر سران، را بطور موقت از دست قانون فراری بدهد از سوی دیگر در بسته شدن پرونده مجاهدین در عراق تردیدی نیست مقامات محلی استان دیالی اعلام کردند که دولت عراق مقدمات اخراج ۶۸۰ تن دیگر از اعضای مجاهدین خلق از کمپ "عراق جدید" (سابقا اشرف) را آماده می کند.
عدی خدران فرماندار شهرستان الخالص گفت که دولت عراق در حال آماده سازی انتقال ۶۸۰ تن دیگر از مجاهدین خلق از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی در نزدیکی بغداد می باشد. این هفتمین گروهی است که منتقل می گردند و حال سؤال اینجاست که با پرونده های قضایی جنایات رجوی و سران سازمان چگونه برخورد خواهد شد.
طبیعتا ما اعضای جدا شده از این فرقه خواهان محاکمه عادلانه و علنی آنها و به طور خاص شخص رجوی هستیم اما آیا سازمان تضمینی برای حفاظت از رجوی از اربابان آمریکایی شان گرفته اند ؟ و آیا میتوان در آن صورت باز مسعود رجوی را به پای میز محاکمه کشاند ؟پاسخ این سؤال هرچه که باشد ، آنچه به فعالین حقوق بشری در حوزه مبارزه با فرقه ها بر میگردد این است که می بایست پیگیرانه و از کانال های قانونی این خواسته بر حق را دنبال کرد.رجوی مسؤول تمام خونها و رنج و شکنج اسیران ذهنی و جسمی این فرقه است. خودشیفته بیماری که در راستای منافع قدرت طلبانه خود ، خائنانه با سرنوشت هزاران نفر بازی کرد و هنوز هم نمیخواهد آنها را به حال خود بگذارد و تا آخرین لحظه آنها را سپر بلای خود میخواهد .
به محاکمه کشاندن رجوی تنها به خاطر جنایتش به عنوان رهبر یک فرقه مافیایی نیست ، بلکه تضمینی برای آینده ایران و تمام کشورهایی است که به نوعی با خطر فرقه ها دست به گریبانند .هرچند پیشاپیش در پیشگاه مردم ایران و حتی مردم عراق محکوم است و به عنوان رسواترین وطن فروش نام پر ننگش در تاریخ ثبت شده است .

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

قاطعیت تنها راه تمکین فرقه مجاهدین است

 

 

شهروز تاجبخش
22.08.2012

پذیرش خروج گروه ۴۰۰ نفره دیگری از اشرف به کمپ موقت ترانزیت لیبرتی با ژست مریم عضدانلو همراه بوده است. مرمی رجوی مدعی شده است که ما حسن نیت !!خودمان را نشان دادیم، اما در واقع قدم ناگزیر دیگری از عقب نشینی سرکرده فرقه مجاهدین در بن بست عراق است .
قدمی که پس ازگردنکشی های باج خواهانه رجوی در برابر جامعه بین المللی قبل از هر چیز نشان از شکست تمام ترفند های فرقه از خرید سیاستمداران از دور خارج شده جهت لابی گری گرفته تا عرضه کردن خود در بازار جنگ طلبان و تمام سنگ اندازی ها در نقشه راه سازمان ملل است .
رجوی اکنون بهتر از هر کسی میفهمد که آغاز پایانش شروع شده و با شتابی افزاینده رو به فرو پاشی به پیش میرود . در حالی که شورای دست ساز رجوی با هیاهویی کر کننده شرط و شروط چند گانه میگذاشت وتلویحا تهدید به ایجاد فاجعه انسانی میکرد کوتاه نیامدن جامعه بین المللی و دولت عراق از حقوق قانونی شان فرقه را با خفت به تسلیم شدن در برابر قانون کشانده است .این تجربه میتواند الگوی رفتاری مناسبی برای طرف های درگیر با فرقه مجاهدین باشد که اگر رجوی با قاطعیت مواجه شود مجبور به تمکین از قانون شده و مسیر را تا پایان " نقشه راه " میپیماید .هرچند آنچه که دلخواه رجوی است به خون کشاندن پروسه جابجایی است اما شناخت اصولی از این فرقه و برخورد قاطع قانونی دست رجوی را در رسیدن به هدفش خواهد بست و پیروزی بزرگی را با برچیده شدن اشرف بد نام برای خانواده ها و اسیران سابق فرقه به ارمغان خواهد آورد .
نتیجه اینکه وقت کشی ها بهانه گیری ها ویاغیگریهای سرکرده فرقه درمقابل تصمیم دولت عراق وسازمان ملل هیچ نتیجه ای برای این فرقه مجاهدین دربرنخواهد داشت وسرکرده این گروه مجبوراست درمقابل خواست دولت عراق زانو زده و به تصمیمات آن دولت گردن نهد شمارش معکوس تخلیه وتحویل اسارتگاه فرقه رجوی آغاز شده و طی هفته های پیش رو این اردوگاه تروریستی تخلیه کامل خواهد شد اقدامات انحرافی سرکرده این فرقه در توقف مقطعی این روند آخرین دست وپازدن های غریقی قبل از خفه شدن ومرگ است و خانواده های اسیران فرقه رجوی درآینده نزدیک فرزندان اسیرخود را خواهند دید وپرونده بیش از سی سال خیانت وجنایت ومزدوری این گروه منفور برای همیشه بسته خواهد گردید.
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سرنوشت کنونی فرقه رجوی ناشی از چیست؟‏

 

 

علی جهانی
10.08.2012
 

از زمانی که رجوی با شیادی خاص خودش رهبری سازمان را بدست گرفت و آنرا تبدیل به سازمان مسعود و مریم کرد و با ویژگی های خاص خودش یعنی قدرت طلبی و هوس رانی همواره دچار توهمات ابلهانه بوده و هست . بله رجوی بر اثر این توهمات ابلهانه اش و تنگ نظری هایش که ناشی از افکار پوسیده فرقه گرایانه اش هست همواره برخلاف جریان آب شنا کرده است و بر خلاف نظر همه دنیا بر نظرات ابلهانه خودش اصرار ورزیده و آنرا درست ترین نظر دانسته است وهمین امر هم باعث سقوط این فرقه به ورطه نابودی ودچار شدن سازمان به سرنوشت تیره وتار کنونی گشته است
اکنون برای روشن تر شدن موضوع نگاهی گذرا می اندازیم به مقاطه ای از پروسه حیات این فرقه در زمان صدارت رجوی و تصمیمات و توهمات ابلهانه و تنگ نظری هایش و از اینکه چطور خود را محور عالم دانسته و بر این افکار پوسیده اصرار ورزیده است و با عث فروپاشی و نابودی این فرقه گشته است.

یکم) در حالی که در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق در زمان صدام همه دنیا صدام را شروع کننده جنگ می دانستند و همچنین در حالی که همه دنیا صدام را
بر اثر جنایاتی که در جنگ نظیر بمباران شهرها و مناطق غیر نظامی و استفاده از بمب شیمیایی و جنایاتی که بر علیه مردم عراق مرتکب شده بود دیکتاتور می دانستند و مورد نفرت وتنفر شدید مردم دنیا وبطور خاص مردم ایران و عراق بود رجوی با صدام پیمان صلح امضاء کرد و بعد هم از فرانسه به عراق آمد و او را تنها دوست سازمان که اسم مستعار خودش هست دانست و همچنین از او به عنوان صاحب خانه که در واقع اسم مستعار ارباب هست یاد می کرد و بعد هم در کنار او بعنوان غلام حلقه به گوش در سرکوب شیعیان جنوب عراق و کرد کشی و سرباز کشی در جبهه های جنگ شرکت کرد.

دوم) در حالی که بر اثر باد جهانی دیگر دوران مبارزه مسلحانه بسر رسیده و تمامی بلوک شرق و خود شوروی سابق هم بر اثر این باد جهانی فروپاشید و دیگر همه گروههای مسلح نظیر گروه تامیل در سری لانکا و ارتش ایرلند و جدایی خواهان باسک و سازمان فتح در فلسطین مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته وبه راه حل سیاسی روی آوردند .ولی این رجوی همچنان بر مبارزه مسلحانه اصرار می ورزد و بر خلاف نظر همه دنیا طرفدار راه حل نظامی و خشونت هست و اکنون علی رغم اینکه بعد از سقوط صدام مجبور به ترک سلاح شده است نه تنها این شیوه مبارزه مسلحانه را رسما رد نکرده است بلکه هنوز همگان شاهد هستند که همه ساله سالروز ترور وخشونت را گرامی می دارد و امیدوار هست که روزی بتواند دوباره به سلاح دسترسی پیدا کند و به اعمال تروریستی خودش ادامه دهد و یکی از گلایه های رجوی از ارباب جدیدش آمریکا اینست که چرا آنها را خلع سلاح کرده است و نگذاشته به خشونت گرائی اش ادامه دهد.

سوم) در حالی که همه دنیا و همه ادیان الهی و حتی آنانی که به خدا اعتقاد ندارند نظیر کمونیستها بر کانون گرم خانواده اصرار می ورزند و خواهان گرم تر شدن و استمرار ومستحکم تر شدن این کانون هستند و برای بقای آن تلاش می کنند و به ادامه آن پای می فشارند تنها این رجوی هست که بر اثر افکار پوسیده فرقه گرایانه اش کانون خانواده را کانون فساد می داند و خواهان منفجر کردن این کانون می گردد و باز با همین افکار پلیدش طلاق اجباری را در سازمان تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک راه می اندازد و بچه های خردسال را از والدین شان جدا کرده و آواره خارجه کشور می کند و تماس باخانواده را در مناسبات اکیدا ممنوع می سازد و خانواده ها را دشمن سازمان خطاب می کند و نیروها را از ملاقات با خانواده محروم می کند و بدینوسیله همگان شاهد هستند که تنها نقطه ای که در جهان در آن ازدواج ممنوع هست قلعه اشرف هست که توسط رجوی دایر شده است.

چهارم) در حالی که همه دنیا در تلاش بودند که بین ایران عراق آتش بس برقرار شود و این جنگ ویرانگر هشت ساله پایان بپذیرد تنها این رجوی بود که مخالف پایان جنگ و برقراری آتش بس بود چون استراتژی بقای خودش را به جنگ استوار کرده و به آن گره زده بود. لذا نه تنها با پایان یافتن و خاتمه جنگ مخالفت می ورزید بلکه با راه اندازی فروغ جاویدان که در واقع دروغ جاویدان بود تعداد زیادی را به کشتن داد تا بلکه بتواند جلوی اجرای قرار داد آتش بس و خاتمه جنگ را بگیرد که موفق نشد .ولی باز همگان شاهد بودند که در دوران آتش بس همواره امیدوار بود که روزی این جنگ ویرانگر و خانمان سوز دوباره شروع گردد و رجوی همواره در نشستها به تابلوی جنگ امیدواری می داد و می گفت این آتش بس نا پایدار و شکننده هست و دوام نمی آورد و در همین راستا با راه اندازی تیم های داخله و عملیات تروریستی در داخل کشور که این کار نقض آشکار قرار داد آتش بس بود سعی داشت این آتش بس را از بین ببرد و شعله های جنگ را فروزان کند.

پنجم) در حالی که در سال 1376 بعد انتخاب خاتمی به عنوان رئیس جمهور در ایران همه دنیا از آن استقبال کردند و آنرا دوران گشایش و دوران اصلاحات در ایران می دانستند و در این راستا حتی اعضای شورای دست ساز رجوی مانند آقای متین دفتری و همسرشان و همچنین اکثریت نیروها در داخل تشکیلات سازمان دوران خاتمی را دوران خوبی می دانستند و خواهان تجدید نظر سازمان در خط و مشی مبارزه مسلحانه بودند این تنها رجوی بود که نه تنها آنرا دوران گشایش نمی دانست بلکه با راه اندازی عملیات داخله و خمپاره اندازی به مناطق مسکونی و کشتن شهروندان غیر نظامی در ایران و راه اندازی عملیات تروریستی سعی کرد این دوران را به شکست بکشاند و در داخل مناسبات هم با راه اندازی نشستهایی تحت عنوان نشست طعمه که مستقیما توسط خودش اداره می شد و به مدت چهار ماه و نیم ادامه داشت همه افکار را رد کرد و برای اثبات نظر خودش همه را سرکوب کرد و دستور مغزشوئی گسترده در مناسبات را تحت عنوان عملیات جاری و غسل هفتگی صادر کرد.

ششم) در حالی که همه دنیا از جمله فعالین حقوق بشری و سازمان ملل و دولت عراق و دولت آمریکا خواهان بر چیده شدن قلعه اشرف و انتقال نیروها به کمپ موقت لیبرتی هستند و از راه حل مسالمت آمیز برای حل این مشکل حمایت می کنند . تنها این رجوی هست که با کار شکنی هایش و با بهانه تراشی هایش مانع از ادامه این روند جابجائی شده است و در این راستا با فرافکنی و وارونه گوئی دولت عراق را مسئول این توقف می داند و علی رغم هشدار آمریکا و دولت عراق و توصیه سازمان ملل و راه حل و نقش راه آقای کوپلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق نه تنها این نقشه راه را رد کرده و جلوی دنیا به گردن کشی و پا فشاری خود به راه حل خشونت آفرینی ادامه می دهد بلکه با کمال پر روئی و وقاحت خاص خودش نماینده ویژه سازمان ملل در عراق جناب آقای کوپلر را متهم به همکاری با حکو مت ایران می کند و خواهان تعویض آن می گردد و اکنون هم چند روز پیش جناب آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل از این فرقه خواست در جهت تخلیه اشرف همکاری کند .احتمالا رجوی با متهم کردن دبیر کل سازمان ملل به همکاری با ایران خواهان تعویض او خواهد شد
هفتم) در حالی که همه دنیا می دانند که کمپ لیبرتی کمپ موقت و ترازیتی هست اما رجوی با خواستار شدن راه اندازی درختکاری و ساختمان سازی و سبزی کاری و غیره می خواهد آنرا جایگزین قلعه اشرف کند و به ادامه حیات در آن بپردازد و اصلا به دنبال رهائی و خروج نیروها از عراق نیست و همچنان در صدد اینست که آنها را با از دست دادن اشرف در این کمپ موقت برای بقای عمر ننگینش در اسارت خودش نگه دارد
هشتم ) و بلاخره باز در حالی که همه دنیا به بسر آمدن دوران عمر این سازمان و پایان رسیدن تاریخ مصرفش اذعان دارند .ولی این رجوی هست که همچنان خود را نه تنها آلتر ناتیو بلکه تنها آلتر ناتیو می پندارد و هموار ه دم از او ج ترقی و بالای قله بودن سازمان و پیروزی های واهی و پوشالی این دستاورد های خیالی و پوشالی را نتیجه رهبری و افکار پوشالی و فرقه گرایانه خودش می داند
اما با همه این وارونه گوئی های رجوی و بر خلاف جهت آب شنا کردن هایش در این پروسه ای که بطور مختصر به گوشه ای از آن اشاره تیتر وار کردیم همواره خلاف نظرات ابلهانه و فرقه گرایانه اش به اثبات رسیده است و در آینده هم چنین خواهد شد و رجوی با این گردن کشی و قلدری خودش نمی تواند در مقابل افکار عمومی دنیا ایستادگی کند و بر افکار پوسیده فرقه گرایانه اش اصرار بورزد . و در اینجا می توان نتیجه گرفت که در یک کلام علت اصلی سرنوشت فلاکت باری که هم اینک سازمان دچار آن گشته است رجوی ها هستند و با دستگیری و محاکمه این زوج می توان به پایان این مشکلات امیدوار بود و مطمئنا این امر محقق خواهد گشت و بزودی همگان شاهد خواهند بود که همانطور یکه رجوی مجبور به ترک سلاح و ترک خاک شده است . بر اثر فشار بین المللی مجبور خواهد شد سوراخ موش را هم ترک کند و پشت میز محاکمه و پاسخگویی در قبال این همه فجایعی که مرتکب شده قرار خواهد گرفت و آنروز دیر نیست و رجوی را هم از آنروز گریزی نیست


به امید آنروز
و به امید و آرزوی رهایی همه اسیران در قلعه اشرف
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چرا شهروندان فرانسوی از حضور فرقه مجاهدین در کشورشان وحشت دارند ؟‏
 

 

علی جهانی
01.08.2012

اخیرا گروهی از جوانان شجاع فرانسوی به نمایندگی از مردم شریف فرانسه در استان والدواز تحت عنوان MAST گروهی را تشکیل داده اند که اساس فعالیت شان ضد فرقه گرائی و ضد فرقه تروریستی مجاهدین می باشد . وجای بسی خوشحالی دارد که مردم فرانسه هم همانند مردم ایران و مردم عراق خواهان برچیده شدن بساط فرقه گرائی فرقه رجوی هستند . و اما اینکه چرا مردم فرانسه از حضور این فرقه در کشورشان نگرانند و وحشت دارند بر می گردد به سوابق عملکرد های فرقه گرایانه و تروریستی که این فرقه در کشور فرانسه که به مام آزادی معروف هست داشته است . و این ترس و وحشت و نگرانی شهروندان فرانسوی از زمانی که مسعود رجوی از ایران فرار کرد و در منطقه اورسورواز پاریس مستقر شد و از آنجا بعنوان مقر فرماندهی و هدایت تیم های عملیات تروریستی در ایران استفاده نمود شروع شده و اکنون به اوج خودش رسیده که منجر به این شده که گروهی از جوانان به این فکر بیفتند که گروهی را برای مبارزه با عملکرد فرقه گرایانه این فرقه در کشورشان تشکیل دهند و خواهان ترک این گروه از اور سورواز و برچیده شدن بساط فرقه گرائی شان در فرانسه گردند . در این رابطه دلایلی که به نظر می رسد از بدو حضور رجوی تا به امروز تنفر و انزجار مردم فرانسه را به اوج رسانده است که منجر به تشکیل چنین گروهی شده است به قرار زیر می باشد.
یکم)هدایت عملیات تروریستی از کشور فرانسه و پشتیبانی از تیم های عملیاتی در ایران که منجر به تنش مداوم در روابط دیپلماتیک بین کشور فرانسه و ایران شده است .

دوم) اقدامات پول شوئی و اخاذی از شهروندان فرانسوی تحت عنوان دروغین جمع آوری کمک مالی برای بچه هایی که والدین شان توسط دولت ایران کشته شده اند که واقعیت بیرونی نداشت و این کار غیر قانونی و کلاهبرداری بود و این پولهای اخاذی شده از مردم برای مصارف عملیات تروریستی استفاده می شد .

سوم) عملکرد فرقه گرایانه این سازمان و سکت بودن آن بخصوص که بعد از دستگیری مریم رجوی به اوج خود رسید و سران فرقه و بطور خاص سرکرده آن مریم رجوی برای آزادی خودش از زندان دستور داد که تعدادی دست به عمل خودسوزی در خیابانهای پاریس بزنند که این عمل فرقه که نفرات راوادار به آتش زدن خود کردند تاثیر بسیار منفی روی شهروندان فرانسوی گذاشت و باعث وحشت شدید آنان از این فرقه تروریستی گردید و نفرت شان از این فرقه را چند برابر نمود.
چهارم ) اقدامات تروریستی و چماقدارانه این فرقه که در کشور فرانسه علیه مخالفین خودش انجام می دهد که با عث تاثیر منفی روی شهر وندان و ترس و وحشت شان از این گروه تروریستی می گردد که در این رابطه می توان به یورش وحشیانه چماقداران و چاقو کشان و ارازل و اوباش اعزامی از اور سورواز که به دستور سرکرده این فرقه به آکسیون اعتراضی و تظاهرات آرام و روشنگرانه مخالفان فرقه گرائی در شهر پاریس صورت گرفت اشاره کرد که خشم انزجار شهروندان فرانسوی حاضر در صحنه را دوچندان کرد و باعث محبوبیت بیشتر مخالفان عملکرد فرقه گرایانه این فرقه در بین مردم عادی گردید
پنجم) واما مهمترین دلیل ترس و وحشت مردم فرانسه از حضور این فرقه تروریستی در کشورشان این است که فرقه رجوی بعد از اینکه قلعه اشرف این مقر اصلی فرقه گرائی اش را از دست بدهد بخواهد مقر اور سورواز را جایگزین قلعه اشرف کند و برای ترویج اندیشه فرقه گرایانه اش استفاده نماید و کشور فرانسه را به جولانگاه اقدامات تروریستی و هدایت آنها و عملکرد فرقه گرایانه اش نماید . کما اینکه هم اکنون شواهد نشان می دهد که سران فرقه بویژه سرکرده آن در پاریس در صدد هستند که با فروپاشی اشرف اور را جایگزین آن نمایند و از اینجا کنترل و هدایت اقدامات تروریستی را انجام دهند و این مهمترین و ترس و وحشت مردم فرانسه از این فرقه تروریستی هست .لذا به همین دلیل جوانان آگاه استان والدواز تصمیم گرفته اند چنین گروهی را برای مبارزه با اقدامات روبه گسترش فرقه گرایانه این گروه در کشورشان تشکیل بدهند تا بتوانند بدینوسیله به ترس و وحشت ونگرانی های هموطنان شان پاسخ بدهند . که بسیار کار شایسته و قابل تقدیر هست و اقدام بجایی بوده که این جوانان آگاه انجام داده اند وحتما پیروز خواهند شد .زیرا همانطور که مردم ایران این فرقه را از کشور بیرون کردند و همانگونه که مردم و جوانان کشور عراق در حال بیرون کردن و برچیدن بساط فرقه گری این گروه تروریستی از کشورشان هستند شما نیز موفق خواهید شد با پافشاری روی خواسته برحق خود مبنی بر اینکه خواستار ترک این گروه از اور سورواز و برچیده شدن بساط فرقه گری در کشورتان توسط این فرقه آنها را مجبور به کنار گذاشتن اقدامات فرقه گرایانه نمائید و هیچ شکی درش وجود ندارد که شما جوانان دلیر پیروز خواهید شد و اجازه نخواهید داد که کشور تان جولانگاه این فرقه گردد


با آرزوی پیروزی برای شما
به امید آنروز که کشور فرانسه هم از لوث وجود این فرقه پاک گردد
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چرا رجوی مخفی شده است؟

 

 

علی جهانی
31.07.2012

ابتدا برای یافتن پاسخی برای این سئوال مهم واساسی و پرداختن به آن باید کمی به عقب برگردیم و مروری بیندازیم به کار نامه سیاه عملکردهای فرقه گرایانه رجوی در این سالیانی که زمام امور سازمان را بدست گرفته است.
رجوی بواسطه دو ویژگی بارز و برجسته ای که دارد یعنی قدرت طلبی و هوسرانی که جزو ذات جدائی ناپذیرش هست ، بسیار ترسو وبزدل می باشد و لذا برای حفظ جان خویش دست به هر عمل خیانت بار و جنایت کارانه ای دست زده و می زند تا به هر قیمتی که شده خودش را از خطرات جانی نجات دهد . وباز در همین رابطه به شدت از پذیرش مسئولیت اعمالی که مرتکب شده فراری هست و حاضر نیست پاسخگوی این اعمال خودش باشد چون بهتر از هر کس دیگری می داند که جواب قانع کننده ای ندارد و محکوم به شکست می گردد . برای روشن تر شدن و اثبات این توضیحات در زیر مروری می اندازیم به پروسه رجوی از بدو ورودش به سازمان تا به امروز که در سوراخ موش گیر کرده است .

یکم) در مورد ویژگی هوسرانی هایش می توان به ازدواجهای مکرر ورسمی و غیر رسمی اش اشاره کرد. که در این راستا می بینیم وقتی که عاشق مریم می گردد دیگر به نزدیکترین یار خودش مهدی ابریشم چی رحم نمی کند و او را وادار به طلاق اجباری می کند. و یا به راه اندازی حرمسرا تحت عنوان زنان شورای رهبری برای ارضای هوس بازی هایش می توان اشاره کرد.

دوم) در مورد قدرت طلبی هایش می توان از ابتدا به خیانت و لو دادن بنیانگذاران سازمان در زندانهای شاه اشاره کرد که بخاطر حفظ جان خویش و رسیدن به کرسی رهبری سازمان آنان را فروخت و خودش را رهانید و بعد هم رهبری سازمان را غصب کرد .

سوم ) بعد از آزادی از زندان شاه باز همگان شاهد بودند که چطور با بی دفاع گذاشتن نیروها در سال 60 و جا گذاشتن زن و بچه اش برای حفظ جانش فرار را بر قرار ترجیح داد و به فرانسه گریخت .
چهارم) در فرانسه در حالی که وعده و وعیدهای دروغینش در مورد سرنگونی شش ماهه رو شده بود طوری که افراد اصلی شورای دست سازش مثل بنی صدر و قاسملو ازش جدا شده و فاصله گرفتند . ودر حالی که تیم های عملیاتی که برای عملیات تروریستی به ایران اعزام کرده بود شکست خوردند . برای اینکه باز زیر بار پاسخگویی نرود و برای محکم کردن جایگاه رهبری خودش که سست شده بود دفتر سیاسی سازمان را منحل کرد و خودش را رهبر عقیدتی نامید . وبعدش هم که دیدیم چون دیگر در فرانسه اوضاع را بر وفق مراد خودش ندید و برای تثبیت کردن رهبری خودش و کنترل شدید نیروها توسط خودش دست به فرار تاریخی تحت عنوان پرواز تاریخ ساز از فرانسه به عراق زد تا در آنجا بعنوان غلام حلقه بگوش صدام در جنگ ایران عراق بنفع صدام شرکت کند و همچنین بتواند افکار فرقه گرایانه اش را براحتی ترویج دهد .

پنجم) باز در سال 67 بعد از آتش بس احساس خطر کرد ودید کشتی استراتژیش که روی جنگ ایران وعراق سوار بود به گل نشسته و می رود تا نابودی خودش را به همراه داشته باشد و نیروهای زیادی ناراضی شده بودند . رجوی برای خلاص شدن از دست این نیروها و نجات جان خویش همه را به تنور جنگ ریخت و آن دروغ جاویدان را تحت عنوان فروغ جاویدان را ه انداخت که منجر به کشته و مفقود شدن هزاران تن گردید . و بعد هم که نیروها باقی مانده او را مسبب این شکست .
می دانستند زیر بار نرفت و با وقاحت خاص خودش آنرا به گردن نیروها انداخت که شما چون وابسته به زن و بچه بودید نتوانستیم پیروز شویم . و در اینجا بود که با راه اندازی خیمه شب بازی انقلاب ایدئولوژیک همه را به طلاق اجباری وادار کرد و با تبدیل سازمان به سازمان مسعود ومریم رسما و با شتاب بیشتری به رواج اندیشه فرقه گرایانه خودش در مناسبات پرداخت و به مغز شوئی نیروها مشغول گشت و در اینجا بود که دیگر همه چیز و همه کس و همه موضعگیریها و تحلیل های سازمان بطور مطلق از منافع و حفظ جان خودش در مناسبات چیده شد.

ششم) در زمان جنگ خلیج هم که دید اربابش صدام دارد سقوط می کند و اگر او سقوط کند سازمان که اسم مستعار خودش هست هم نابود خواهد شد به یاری صدام شتافت و در کرد کشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق شرکت کرد .
هفتم) و باز همگان شاهد بودند که در زمان جنگ عراق و آمریکا و سقوط صدام نیروها را در مقابل مهیب ترین بمبارانها تنها گذاشت و برای نجات جان خویش به سوراخ موش خزید.
حال با این مقدمه می پردازیم به سئوال اصلی این بحث که چرا رجوی مخفی شده است ؟
اولا : برای اینکه رجوی مسئول شماره یک همه جنایاتی هست که تا کنون در سازمان تحت رهبریش صورت گرفته است . بله جنایاتی از قبیل :کرد کشی،سرکوب شیعیان جنوب عراق ،پول شوئی در کشورهای اروپائی ،مغز شوئی در داخل مناسبات ،قتل و شکنجه و زندانی کردن اعضای ناراضی در داخل مناسبات مخوف و استالینی خودش،سرباز کشی در جبهه های جنگ ایران و عراق، رهبری و فرماندهی مستقیم عملیات تروریستی سازمان در ایران و هزاران جنایت دیگر که رجوی مستقیما مسئول انجام آنها می باشد و به دستور مستقیم خودش مورد اجرا قرار گرفته است .

ثانیا: رجوی همواره علی رغم اینکه مسئول شماره یک همه جنایات بوده ولی همواره نه تنها از پاسخگوئی فرار کرده و از پذیرش مسئولیت این اعمال سرباز زده است بلکه با کمال بی شرمی و وقاحت آنرا به گردن نیروها و دیگرا ن انداخته است و خودش را با دجالیت خاص خودش پاک و معصوم دانسته و از پاسخگوئی طفره رفته است.

ثالثا: باز در مرور کارنامه سیاه رجوی در بالا گفتیم که رجوی هر جا که هوا پس بوده و احساس خطر کرده به هر قیمتی شده خودش را از مهلکه بدر برده و فرار کرده است و به همین دلیل بین مردم به مسعود ددری معروف شده است.

رابعا : اینبار اما چون رجوی نتوانست فرار کند و سقوط غیر مترقبه صدام فرصت فرار را بهش نداد مجبور شده است که موقتا مخفی شود تا در فرصت مناسب فرار کند و خودش را از مهلکه نجات دهد .بله به همین دلیل به سوراخ موش خزیده و گفت که من شیر خفته هستم که بسیار مضحک و خنده دار بود آخر ما تا آنجا که شنیده ایم شیر هیچگاه زیاد نمی خوابد و تنها خرس و خرگوش هستند که به خواب زمستانی می روند وآنهم به مدت شش ماه نه اینکه مثل ایشان بیش از ده سال خوابیده باشند . البته این گفته آنقدر مضحک و مسخره بود که در مناسبات آنرا با شعار شیر همیشه بیدار تصحیح کردند .
لذا به همین دلیل هست که برای اینکه بتواند آن فرصت مناسب را ایجاد کند و خودش را فراری دهد در این سالیان بعد سقوط صدام با راه اندازی خشونت و حادثه آفرینی تعدادی را در اشرف به کشتن داده تحت عنوان حفظ اشرف که در واقع امر اسم مستعار حفظ جان خویش بوده است . و باز درست به همین دلیل هست که جلوی سازمان ملل و هشدارهای آمریکا و دولت عراق گرد ن کشی می کند و جلوی ادامه روند جابجائی و انتقال نیروها به کمپ ترانزیت را گرفته است تا اینکه مسئله فرار خودش از سوراخ موش و فرار از پاسخگویی در قبال جنایاتی که طی این سالیان مرتکب شده است حل و فصل گردد . ودر همین راستا بر اساس مطامع شیطانی خودش بدنبال خونریزی بیشتر در اشرف هست تا بتواند بدینوسیله چند صباحی به حیات خفیف و خار و ذلیل لانه خودش بیفزاید .

بنابراین در یک کلام رجوی برای فرار از پاسخگوئی مخفی شده است . اما به گواهی تاریخ هیچگاه جنایت کاران را از سزای اعمالی که مرتکب شده اند گریزی نیست . لذا همانطور که صدام را از سوراخ موش بیرون کشیدند و به سزای اعمالش رسید رجوی را هم بزودی از سوراخ موش بیرون کشیده ومورد محاکمه قرار خواهند داد و او همانطور که مجبور به ترک سلاح و ترک خاک شده است روزی هم مجبور به ترک سوراخ موش و قرار گرفتن پشت میز محاکمه خواهد شد و مجبور می شود پاسخگوی همه جنایاتی باشد که تا کنون فقط برای حفظ خودش مرتکب شده است
به امید آنروز

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد