_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran-ghalam@hotmail.com
به بهانه آغاز به فعالیت انجمن زنان
با تبریک و
شادباش به مناسبت آغاز به کار انجمن زنان ایران
مهرداد ساغرچی - آلمان
صورتهای سوخته و قلبهای منهدم شده
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فرقه رجوی فرصت طلب ترین گروه ایرانی (قسمت چهارم)
مهرداد ساغرچی - آلمان http://iran-fanous.de/middle/1529-Sagharchi-Forsat%20Talabi-12.11.2012.htm
فرقه رجوی هر روز که به حیاتش ادامه میدهد به جای همخوانی با دنیای جدید که دیگر پایان عصر دیکتاتوری ها و شخصیت پرستی است با کلان خرج های بی پایان به قلم به مزدانش برای بستن دست و دهان مخالفان یا منتقدان خودش به هردری میزند...که کلامی به آنچه واقعیت این گروه است اشاره نشود...بگذریم که هر چه بیشتر از این کارها میکنند بیشتر دستشان رو میشود که واقعا چقدر به شعارها و حرفهائی که میزنند پایبند هستند. وقتی که در روز روشن و علنا از زبان و قلم مزد بگیرانش میگوید هیچکس حق انتقاد به رجوی ها را ندارد و جایگاه خدائی به خودشان میدهند پس بخوانید اگر روزی به حاکمیت برسند به منتقدانشان چه میگویند حال که با این پرونده سیاه و پراز سوال و ابهام هستند اگر روزی به حاکمیت برسند خواهند گفت که ما دیگر فرستادگان از آسمان هستیم..و باید که همه به خدائی ما اقرار کنند .... در ادامه بحث فرصت طلب ترین گروه ایرانی به مقطع سال 67 و عملیات فروغ مجاهدین رسیدیم...با پذیرش آتش بس توسط ایران عملا استراتژی مجاهدین و مشخصا رجوی به گل و کاه نشست.که تا امروز آثارش نیز پیداست. این عمل باعث شد رجوی با التماس و زاری به خدمت صدام رسیده که بتواند پاسخ را چند روزی به عقب بیندازد(به گفته خودش) و در عرض یک هفته همه نیروها را به قربانگاه بفرستد...این عمل اولا یک بازی کارت لاتاری برای رجوی محسوب میشد که از سوئی فکر میکرد با پشتیبانی هوائی عراق و شرایط بهم ریخته حاکمیت در ایران میتواند به هدف و سرنگون کردن رژیم و نهایتا آروزی چندین ساله یعنی رسیدن به قدرت ,برسد......دوم اینکه میخواست که در این مقطع آنچه که از نیروهای قدیمی و سابقه دار سازمان باقیمانده بود به قربانگاه بفرستد تا هم ازخون آنها نهایت استفاده را بکند و هم بتواند موانع بر سر ولایت مطلقه خودش برسازمان را بردارد.............
اما آنچه که پیش آمد شکست فضاحت بار نظامی با بالاترین خسارت وارده بر بدنه و راس سازمان و تشکیلات بود. تمامی پیش بینی ها غلط از آب درآمد و همه به گفته خود مریم رجوی طلبکار این تصمیم رجوی بودند. به قول خودش همه درهم شکسته و خرد شده بازگشتند. حال رجوی باید با یک حرکت میخ خودش را الی الابد میکوبید. انقلابی که خودش برای کادر مرکزی راه انداخته بود فراگیر کرد. به همه دستور داد آماده نبردی سنگین تر از فروغ شوند. با یک فرصت طلبی منحصربه فرد از خونهای ریخته شده دستمال خون آلود درست کرد و گفت باید که همه چیز را به جز رهبر عقیدتی طلاق دهید. به این صورت همه را یک بازی کشاند که فکرشان از شکست جنگی و ایدئولوژیک که خورده بودند فاصله بگیرد....اما مرگ خمینی آخرین ضربه را به استراتژی جنگ و خونریزی و ترور رجوی زد. حال همه سران سازمان میگویند باید عملیات انجام داد. رجوی به حالت آماده باش در میآید. اما صدام حسین حاضر نمیشود که امنیت کشورش را به خطر بیندازد. با حمله مخالف است. پس رجوی تسلیم صاحبخانه اش میشود. بعد نفر شماره دو سازمان مهدی افتخاری به خاطر مخالفت با رجوی تحریم و تبعید میشود. بعد با یک حرکت تمامی مواضع مسئولیت در سازمان را تحت عنوان انقلاب مریم به زنان میدهد. چرا؟؟ این فرصت طلب ماهر میداند از باقیمانده پرنسیب مبارزین سابق باید استفاده کند و به آنها بگوید شما اثبات کنید برای جاه و مقام که به مبارزه قدم نگذاشتید و بعد هم بایک حرکت همه را به حاشیه کشاند. در این ایام یعنی از سال 68 تا 70 بسیاری از سازمان خارج شدند و بسیاری هم به مرگهای مشکوک از بین رفتند که در خیلی از مقالات دوستان جداشده شرحی بر آنها رفته است اما سوال اینجاستکه چگونه شد که بعد از آتش بس از بین نرفت.؟؟!
بله مائده ایکه برای رجوی رسید" جنگ کویت "بود. از خیلی وقت قبل دولت عراق تصمیم گرفته بود که از شر رجوی و گروهش خلاص شود. اما خوب خیلی مسائل بود که مانع میشد منجمله فکر میکرد با تسخیر کویت میتواند باج خوبی از رژیم ایران بگیرد. اما همه چیز آنطور که فکر میکرد پیش نرفت و بالاخره با شکست و تحریم دهه ساله روبرو شد. اما رجوی با حفاظت از مرز شرقی عراق در منطقه کردی خودش را به صدام نشان داد که قبل از هر چیز دوست کسی است که برایش منفعت داشته باشد و در نتیجه با ایستادن در مقابل شورش و نفوذ کردها به منطقه عربی از پاشیدن عراق در آن روزها جلوگیری کرد و این خوش خدمتی هرگز از چشمان صدام حسین کنار نرفت. و آن شد که سهمیه کاملی از فروش نفت در حساب رجوی سرازیر شد. با حمایت کامل از رجوی در عراق, سازمان هم ماکزمیم فشار را بر نیروها وارد کرد...
در موقع تحریم های اولیه عراق توانست از فرصت بدست آمده امکانات و تجهیزات زیادی را بدست بیاورد...بعد هم نیروها مجبور شدند یکی یکی بندهای اسارت بار"انقلابش" را بپذیرند....حال ببینید که در کدام مقطع این رهبری حتی یک مورد بجز به موقعیت شخص خودش به سایرین فکر میکند... به هر حال در این ایام باید رجوی فکری میکرد که یک تصفیه کامل تشکیلات را انجام میداد. رجوی قصد داشت با از بین بردن دفتر مرکزی و یکدست کردن تمامیت تشکیلات تحت عنوان شورای رهبری و آوردن زنان در راس در بیرون ژست دموکرات بودن بگیرد و در درون هم همه سران قبلی یعنی مردها را به زیر بکشد و بعد یک ترکیب کاملا گوسفند وار که حتی اجازه سوال کردن به ذهن خودشان ندهند را به راس کشاند البته حتی در زنان هم کسانی که حتی یک بار سابقه سرکشی داشتند را اجازه ورود به شورای رهبری کذائی اش را نداد..بعد هم به فکر سرکوب واقعی افتاد . چه کار کرد؟ با یک حرکت تحت عنوان" نفوذی" تمامی بچه های سابقا زندانی یا سابقه دار تشکیلاتی را به زندان و شکنجه کشاند و صد البته در الویت افراد به اصطلاح مساله دار مشکل دار با بازی انقلاب قرار داد.وبا اتهام اینکه نفرات زندانی سابقه خیانت یا آدم فروشی یا همکاری با دشمن دارند ویا اتهامات دیگر خیلی را هم سربه نیست شدند...چه بسیار کسانی که امروز از سازمان خارج شدند از خاطرات آن روزها چیزی نمیگویند و بسیار دل چرکین و پر ازراز و درد هستند... به هر حال دوره تصفیه درونی سازمان در آن ایام با نشست هائی تحت عنوان "نشست های حوض" پایان یافت اما آثارش تا امروزبه عنوان یک جنایت رجوی علیه نیروهای خودش باقیست. البته که این اعمال مادر زاد فرقه هاست که در محتوای آن بوده و خواهد بود.
بعد از سال 73 یک سری تصفیه دیگر در سازمان انجام شد قبل از آن با یکدست کردن راس سازمان توانست چند قرارگاه در نوار مرزی برقرار کند که اجالتا برای مردهای بیکار شده به اسم افسر قرارگاه یا .....کار درست کند واز طرفی هم به مطامع خودش درباره زنان میرسید چون دیگر آن افراد که رجوی را از نزدیک کنترل میکردند را از خودش دور کرده بود ..به گفته خانم سلطانی چه بسا اگر یکی از کادرهای مرد قدیمی سازمان از کارهای رجوی خبر دار میشد و از رقص رهائی یا...سایر گند کاریها خبر دار میشد اجازه ادامه حیات به او نمیدادند....اما تاریخ قضاوت خواهد کرد...کسانی که با خون و جان و زندگی خود در مسیر ی قدم گذاشتند چگونه تحت نام های مقدس به بازیچه ای تبدیل شدند و روح و جمسشان تسخیر شد به خاطر رهبری یک کسی که بیش از هر چیزی خودش و خود ش مهم بود و فرصت طلبی های بی اندازه او..به تباهی و نیستی رفتند... بی جهت نیست که امروز مزدورش را به میدان میفرستد که کسی حق ندارد به رجوی ها انتقاد کند...تصور کنید ما افراد جدا شده که روزگاری همه عشق وعمرمان را دراین مسیر گذاشته ایم حال با چه انگیزه ای باید زندگی کنیم یا اینکه باید چه نگاهی به زندگی داشته باشیم... خانواده ایکه حتی به انسان بودن عزیزانشان شک دارند که مگر میشود کسی بیست سال با مادر تماس نگیرد یا یادی نکند یا نامه ای برای فرزند یا همسرش نفرستاده باشد....هنوز هم برای خانواده ما باور نکردنی است که احساس یا عاطفه ای برای ما باقی مانده باشد!! شاید زخمهای این زندگی هرگز خوب نشود...اما نگاشتن شاید اندکی مارا آرام کند و شاید هم شنیدن اینکه یک نفر مجبور شد به این موضوع فقط فکر کند و راحت فریب نخورد به ما کمی آرامش دهد......آآ
بعد از فرار چند نفر در عملیاتهای مرزی سازمان رجوی دید همه آنچه که سرکوب و کوبیدن تحت عنوان انقلاب و رهایی و نفوذی و طلاق و "هفت بند ان قلاب" انجام داده است باز هم "شکافهایش " را نبسته است...بازهم دردهایش زیاد شد و صبر کرد و عملیاتهایش را قطع کرد.... سال 76 است با آمدن خاتمی و شعار اصلاحات و پیدا شدن زمزمه تغییر در درون رژیم این بار مجبور شد هم درون شورا هم درون سازمان تصفیه جدی بکند. بحث های خاتمی زده گی با نمایش بالاترین نفرات بخش سیاسی که همه را از خارجه فراخوان داده بود شد.این جریان با نمایش ابریشمچی و محدثین و چند زن و مرد دیگر روی سن انجام میشد و با تایید سران دیگر در پشت میکروفن ها انجام گرفت که هر کس که اندکی فکری دارد که فکر کند خاتمی مصدق است شناسائی شود و سرکوب کامل شود.
بعد بلافاصله با پذیرش ریسک فرار نفرات عملیاتهای مرزی و داخلی را شروع کرد. چون باید نان را به نرخ روز خورد. چون اگر خودش رانشان نمیداد شاید قدرتهافکر میکردند تمام شده..شاید هم فرصت طلبی با رگ و پوست آنها گره خورده است... با یکی مخالفان رژیم که در پاریس در سالهای 59و58 فعال بود حرف میزدم دیدم یک زخم درکنار گلوی او هست گفتم چیست با تمسخر گفت دوستای سابقا مجاهد تو در وحدت با انصار حزب الهی در پاریس یک سیخ در گلویم فرو کردند که شعار ندهم! بله اگر لازم باشد برای رسیدن به هدفشان طبق گفته خودشان با شیطان هم هم کاسه میشوند... بعد از انتخاب خاتمی که رجوی خیلی بهم ریخته بود در دور دوم گفت باید کاری کرد که او انتخاب نشود..در بهمن و اسفند 79 بیشترین عملیات را به ثبت رساند که با شکاف در حاکمیت نگذارد خاتمی انتخاب بشود. اما خاتمی انتخاب شد وپیش بینی رجوی غلط از آب درامد و بعد آمد گفت خاتمی یک تشکر به ما بدهکار است که خامنه ای از ترس مجاهدین او را قبول کرد درحالیکه چند هفته قبل میگفت خاتمی انتخاب نمیشود چون شکاف در حاکمیت است... به این ترتیب یک بار دیگر بعد از ده سال سرفصل دیگری به پایان رسید. سرفصلی که بعد از آن منجر به تصفیه دیگری درسازمان شد.و مرحله ایکه به مخفی شدن ابدی" رهبری نوین" انجامید.
ادامه دارد......
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فرقه رجوی فرصت طلب ترین گروه ایرانی (قسمت سوم) هر چه گذشته را بهتر وبیشتر ورق میزنیم بیشتر دوست داریم که کمتر بدانیم.
مهرداد ساغرچی - آلمان http://iran-fanous.de/middle/1529-Sagharchi-Forsat%20Talabi-12.11.2012.htm
هر چه گذشته را بهتر وبیشتر ورق میزنیم بیشتر دوست داریم که کمتر بدانیم.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرقه رجوی فرصت
طلب ترین گروه ایرانی (قسمت دوم)
مهرداد
ساغرچی - آلمان http://iran-fanous.de/middle/1467-Sagharchi-Forsat%20Talabi-24.10.2012.htm
در قسمت اول بدون توضیحات به فرصت طلبی و نان به نرخ روز خوردن فرقه رجوی پرداختیم وبا اشاره به سوالات محوری این بحث به خواننده این امکان را داده که خود نیز به تحقیق و بررسی بپردازد.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرقه رجوی فرصت
طلب ترین گروه ایرانی (قسمت اول)
مهرداد
ساغرچی - آلمان http://iran-fanous.de/middle/1467-Sagharchi-Forsat%20Talabi-24.10.2012.htm
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |