_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

مشروح گزارش سمینار آغاز به کار انجمن زنان قسمت آخر

پرسش و پاسخ توسط حاضرین در جلسه

 

 

انجمن زنان ایران، پنجم  دسامبر 2012

 

آدرس سایت زنان:
www.iran-zanan.de

 

 

آقای راستگو: من خیلی خوشحالم تبریک میگویم از اینکه انجمن زنان شما تشکیل شده است. جای این ا نجمن از خیلی وقت پیش در خارج از کشور کمبودش احساس می شد در میان انجمن های دیگر، من امید دارم مطمئن هستم که شما به اهدافتون می رسید اهداف بزرگی دارید.

 

 

این مسائلی که اینجا مطرح شده برای ما که هر کداممان به هر حال به نحوی از انحاء با مجاهدین بودیم، عضوش بودیم و در مناسباتش بودیم شنیدنش خیلی سنگین است و برای شما که این انجمن را تشکیل دادید یک مشکل بزرگی جلو پایتان هست همچنانکه برای ما هم بوده اون موقعی که اولین انجمن جدا شده ها اینجا تو خارج از کشور تشکیل شد و من افتخار همکاری با آن را داشتم با پیوند آقای حقی و آقای خوشحال که اینجا هستند و تقریبا می شه گفت که اولین خانم جدا شده خانم نادره افشاری بود که متأسفانه ماه پیش فوت کردند اون موقع حرفهائی که زده می شد هیچکس باور نمی کرد در خارج از کشور از عفو بین الملل بگیرید تا ارگانهای پائین تر حتی سازمانهای ایرانی اینجا حرفشان این بود که دروغ است، صحبت از زندان، شکنجه، نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین اصلا حرف جدیدی بود و البته سازمان هم اقدامات خاص خودش را انجام می داد و حتی پلیس آلمان درب ضد گلوله برای خانه اش گذاشته بود یعنی تهدید سازمان تا این حد بالا بود.

 

 

سازمان نمی خواست این حرفها زده بشود در بیرون با اینکه هیچکس باور نمی کرد الان هم مسائلی که شما مطرح کردید که حتی خانم ملکی با اینکه در این مناسبات بوده گفت باورش سخت بوده تا اینکه به چشم دیده و خودش زن هست نتوانسته باور بکند شما حسابش را بکنید این موضوع برای ما هم سنگین است ما به شما اطمینان داریم باور می کنیم ولی شما می آئید در جامعه اینجا خارج از کشور و می خواهید افشاگری بکنید و می خواهید این حرفها را بزنید پس بنابر این بایستی هم فرکانس بشوید طوری بایداین حرفها زده بشود این مسائل مطرح بشود که طرف مقابل می خواهد انجمن زنان باشد یا انجمن مردان شما بایستی بتوانید طوری صحبت کنید که حرفهایتان فهمیده بشود. در درجه اول بفهمند و بعد باور بکنند آقای سبحانی می دانند جریان دیدبان حقوق بشر وقتی که یک گزارشی نوشت در رابطه با خروج ممنوع هیچکی باور نمی کرد می گفت که من هشت سال زندان بودم. بچه های دیگر مسائلی را مطرح کردند برای اولین بار و حتی قتل درون سازمانی شاهدش هم آقای صادقی اینجا هستند اینها خوب روز اول هیچکس باور نمی کرد مسئله ای بنام " سازمان یک فرقه است " الان راحت می گوئیم فرقه مجاهدین حتی خود آمریکا می گه فرقه مجاهدین سیاستمدارهای اینجا می گویند فرقه مجاهدین حالا صحبتم را کوتاه بکنم این مشکل بزرگ پیش پای شماست بعنوان یک پیشنهاد و تجربه ای که گذرانده ایم . من تبریک می گویم به شهامت شما و افتخار می کنم که شما اینکار را کردید منتهی توی فعالیت خودتان بایستی اون قله رهائی و اون بحثها را بگذارید در مرحله دوم و سوم بیائید اول مسائل درونی سازمان را مطرح بکنید چه روابطی تو این روابط فرقه ای وجود داره چه در رابطه با مرد و چه در رابطه با زن چون فقط مسائل زنان مطرح بشه خانم ملکی اینجا توخارج کشور هستند می دانند می گویند طرف فمنیست است اصلا بکلی ضد مرد است چون جریان فمنیستی ضد مرد است اما این ستم ها چون هم در رابطه با مردها و هم در رابطه با زنها بطور مضاعف انجام شده است. این نباید فراموش بشود که ما همگی وظیفه مان هست که این چند سالی که در اشرف بودیم و مسائلی که توش بوده این مسائل بایستی بیرون آورده بشه منتهی هر چه که این بزرگ و در سطح بالا مطرح بشه این باور کردنی نیست هضمش مشکل است برای خانم من هم وقتی شما مطرح کرده بودید جریان جراحی رحم زنان را خانم من اصلا سیاسی نیست می گفت اصلا همچنین چیزی مگر می شود فرض کن من خوب برایش مقداری توضیح می دادم. این کسی هست که بیرون هست یک زن ایرانی بوده سیاسی هم نیست تو جامعه معمولی ا ینجا داره زندگی می کنه این حرفها برایش سنگین است بخاطر همین من از شما خواهش می کنم و افتخار همکاری هم به ما بدهید خیلی خوشحال می شوم که در این رابطه اگر برای شما از دست من بر می آید برای شما با کمال میل با کمال افتخار انجام بدهم

خانم سلطانی: من هم خیلی تشکر می کنم بعنوان انجمنی که تا همینجا هم خیلی به ما کمک کرده و متشکرم از شما فعالیتهای ما امیدواریم که هر دو جنبه را در بر بگیرد. هم رو به مناسبات داخل این فرقه که بهرحال شاید دسترسی پیدا کنند و آگاه بشوند چون بهرحال حرفهای ما را می فهمند و فهوای پیام رامی گیرند که خود را برهانند از مناسبات و ظلم فرقه و هم رو به افراد جامعه که بتوانند با فهم مسئله با ما همراه بشوند.

بهزاد علیشاهی: من هم تبریک می گویم و امیدوارم که انجمن شما بتواند اون جایگاه و خلائی که هست را پر کند و بتواند کارش را انجام بدهد ولی چند تا نکته داشتم همینطوری که به ذهنم رسید توی بحثهائی که می شد ما مردها در سازمان خوب خیلی فاصله داشتیم از این بحثها با اینحال باز به گوش من خورده بود مثلا شما لیست را میگفتید من خودم دو نفر را تو ذهنم بود که این عمل رحم را انجام داده اند و به طریقی در جریانش قرار گرفته بودیم. یا بحثی که الان نسرین خانم کردند که همه زنها در حریم رهبری هستند شده بود یا به نوعی بحثهای جنسی به مردها هم کشیده می شد یعنی توی محیط مردانه توی آسایشگاه مردانه بطور مشخص اصلا ما همیشه نگهبان داخل آسایشگاه داشتیم توی حمامها دستشوئی ها شبها که مراقب رابطه دو تا مرد حتی باشند. ولی من چیزی که به ذهنم رسید واژه هائی که استفاده می شود اگر درست باشه به اینکار تو سطح رهبری مسعود رجوی تجاوز نمی شود گفت خشونت هم نمی شود گفت چون اینها ترمهائی هست که بلاخره معانی خاصی دارند. مثلا می شود سوء استفاده جنسی را گفت که چطور آدمها را می کشانند به آن نقطه. بعد به نظر من خلائی که هست شما صحبت کردید قبلا راجع به رقص رهائی اما خلاء این هست که تئوری چی بود و مسعود رجوی با چه تئوری زنها را به این نقطه می کشاند دوم اینکه هدفش چی بود من الان در مورد مردها می دانم همه طلاق را پذیرفته بودند ولی با یک تئوری که مثلا اینکه ما را در مبارزه تیز تر می کند. و محکم تر می کند.

 

 

من خودم پذیرفته بودم. الان می دانم که اشتباه است ولی اون موقع خودم جزو حامیانش بودم چون یک تئوری قوی ایدئولوژیک و مذهبی و یک تاریخچه ای و یک استناداتی به قرآن و سنت و اینها توش بود آدم می پذیرفت و هدف چی بود هدف این بود که من بعنوان یک مرد اونقدر مسائل جنسی از من خواسته می شد غسل هفتگی، بیا بگو چه دیدی چه رابطه ای داشتی من فکر می کردم من این هستم یعنی ذهن من همش این هست و اگر کسی هم جدا می شد می گفتند که این بخاطر مسائل زن و زندگی رفت و من باور می کردم. مسئله دیگه سیاسی نبود دیگه شک به خط مشی سیاسی رهبری نبود می گفتم کسی که جدا شده نتوانسته مسائل جنسی را حل کند و نتوانسته تو این مبارزه گام بردارد پس رفته و خودم را موجه می دانستم که تو نشست نفرینش هم بکنم و بر علیه او در نشست هم حرف برنم یعنی دو تا بار داشت که اینکار را می کرد یک بار تئوریش بود و یک بارش این بود که یک هدفی پشت اون تئوری هست. مثلا برای چی مسعود رجوی خوب

اگر بار جنسی اش باشد خوب طرق دیگری هم برایش باز بود می توانست اینکار را بکند برای چی اینکار را می کرد چه فلسفه ای پشتش بود و چگونه این را تئوریزه می کرد این را برای زنها من فکر می کنم خلاء هست در این بحثها ولی کلا من فکر میکنم این بیشتر باید گفته بشود

آقای سبحانی: البته من فکر می کنم که خانم سلطانی تو این جلسه نه ولی یک جلسه دیگر تحت عنوان آزمایش ایدئولوژیک به این موضوع اشاره کرد که فرد را به این شکل آزمایش می کردند

آقای علیشاهی: من فکر میکنم که این بحث یک روز و دو روز نبوده انقلاب که شروع شد در رابطه با زنها اون بحث آقا جمال شد که مسعود رجوی برای مردها همه گفت که طلاق بگیرند زندگی نکنند برای زنها یک شوهری را تصویر کرد که همه عیوب را داشت کچله، چاق، شکم گنده، پاش گنده است دماغش ا ینطوری است اون تو این فاصله شاید سه سال گذشته تو این سه سال یعنی تئوری پشت این قضیه است که ریز ریز بافته من فکر می کنم که از قبل راجع به اون داستان پرویز یعقوبی شروع شد یعنی یک بحث خیلی ریشه داری است تو سازمان

آقای سبحانی: کوتاه فقط بگوئید

خانم میرباقری: این بحثی نیستش که الان ما بتوانیم پاسخ بدهیم این یک کمبودی است که جامعه نیاز داره و کمبودی که آقایون که هستند آقا مهدی کمک کنند که بیاوریم فلسفه اش را ارائه بدهیم این نیست که الان من در چند جمله بخواهم بگویم من خیلی چیزها الان به نظرم می رسد، نکات و صحبتهای آقای راستگو جالب بود. یک بحث مفصلی می خواهد که روی آن کار کنیم هم آقایون و هم ما بحث زن و مرد هم نیست و بتوانیم به جامعه ارائه بدهیم

 

 

 

خانم ملکی: من فکر می کنم که مسعود رجوی حالا هر منظوری داشته باشد ولی کمبودهائی داره به لحاظ روانی و دچار مشکل روانی هست و من بر اساس تحقیقاتی که کرده ام این را بایستی جدی در نظر گرفت وگرنه هیچ رهبری با داشتن یک همسر دنبال این قضیه نمی رود

 

 

آقای سبحانی: مرسی خانم ابراهیمی بفرمائید

خانم ابراهیمی: در جواب آقا بهزاد رجوی همیشه به ما می گفت شما باید جا پای جای پای مریم بگذارید، مریم زن رها شده وذوب شده در من است و شماها باید مثل این بشوید که بتوانید به اون سطح از مبارزه برسید این بود

 

 

مریم رجوی هم صحبتهائی که می کردند این بود که ما باید ذوب بشویم در مسعود رجوی که بتوانیم اون مبارزه ای که رجوی ازما می خواهد را ارائه بدهیم این داستان ذوب شدن این پله پله ها بود که حالا ما صحبتش را کردیم من فکر می کنم که تئوری و هدفی که شما گفتید بیشتر این بود

آقای سبحانی: مرسی خانم سلطانی شما توضیحی دارید

خانم سلطانی: در پاسخ آقای علیشاهی می توانم بگویم که رجوی کارش را با رنگ و لعاب ایدئولوژیک توجیه میکرد، من تو این زمینه خیلی کنجکاو بودم که ببینم پشت همه این توجیه ها از جمله همین بحث همچون خودش یعنی همچون مریم که خانم ابراهیمی اشاره کردند اینها در یک پروسه طولانی و مستمر کارشان توجیه و کنترل یعنی وجه مخفی کاری آن که جزو اطلاعات بسیار مهم بود بطوری که اگر همه فقط یک قرص سیانور برای خودکشی داشتند اعضای شورای رهبری قرص سیانور دومی هم داده می شد که فقط برای همین اطلاعات بطور روشن و شفاف به آنها می گفتند که برای این اطلاعات تو است تا اگر با اولی نشد که خودت را بکشی با دومی بکشی. تازه این علاوه بر همه کنترلهای فیزیکی و فکری روانی و دیگر بود. مریم می گفت که من عاشق ترین هستم و شما عاشق او نیستید و اگر شما عاشق او بشوید ما می توانیم به سرنگونی هم برسیم و این بحثها ادامه داشت. نقش مریم در تمام این سالها این بود که ما را به مسعود نزدیک و نزدیک تر کند.

 

 

اول گردنبند مریمی به گردن ما انداختند که ما خودمان را کامل به مریم بسپاریم بعد مریم واسطه ما با رجوی می شد همینطور قدم به قدم و من در تمام این سالیان که خود را شیفته این موضوع کرده بودم که ببینم بلاخره اون رهائی چیست و کجاست بعد رجوی شخصا گردنبند به گردن ما انداخت به من حلقه ازدواج داده بود و گفته بودند که حلقه را برای اینکه دیگران نبینند داخل زنجیرم به گردنم بیندازم. بعدها که در لایه کاندید شورای رهبری تناقض پیش آمده بود و فهمیده بودند که ما گردنبند با تصویر رجوی داریم. در نشست تعیین شد که به آنها هم بدهند یعنی زیر این خاکستر یک دعوائی عمیق و کینه دار بین زنهائی که یک مرد داشتند بنام رجوی و همه چشم و هم چشمی و رقابت برای نزدیک شدن به رجوی، من بارها به خاطر دارم که مهوش سپهری(نسرین) در نشستهای سرکوبی زنان می گفت که بایستی همچون سگ جلوی در خانه مسعود پارس کنید و بتوانید پاچه بیگانه را برایش بگیرید هر کی می خواهد این بیگانه باشد. حتی اگر از خودتان شورای رهبری باشد باید منافع رهبر را اصل بگیرید بارها میگفت من قرص را دهان کسی که بخواهد خیانت به مسعود بکند می شکنم. اما در رابطه با برخوردهای شخص رجوی می گفتم که همه اینها یک تست ایدئولوژیک است و به سکس ختم نخواهد شد و می خواهد ببیند که ما بعنوان زن و کسی که قدم در این مسیر گذاشتیم و هدف این است که تست کند که من زن تا چه حد خودم را سپرده ام و هیچ مانعی ندارم برای ا ینکه خودم را تمام عیار مثل مریم رجوی که از مهدی ا بریشمچی طلاق گرفت بعد آمد خود را عرضه کرد. از ما حسابرسی می کرد که چرا نگفتید که می خواهید همبستر بشوید با مسعود چرا ننوشتید هیچ درخواستی از شماها ندارم که نوشته باشید کی می روید اتاق خواب مسعود پس شما چه عاشقی هستید به همه ما که اون موقع یک گروه 25 نفره بودیم تازه عقد شده بودیم. گروههای کوچک و نشستهای طولانی با اعضای قدیمی تر نظیر شهره عین الیقین، فهیمه اروانی، شهرزاد صدرحاج سید جوادی، سوسن علوی طالقانی، و.... و شبانه روز نشست القائاتی که شبانه روز توی نشست شاید همه شما به یاد داشته باشید که تمام این شبها و روزها که فرمانده بالای شما در مقر نبود پس کجا بود. نزد ا ین دو نفرو بطور خاص مریم و مستمر می گفت خودتان را نسپرده اید و مانع دارید و بروید گزارش بنویسید و تناقض بنویسید و مستمر این روند ادامه داشت و ما مستمر خود را سرکوب می کردیم که چرا نمی فهمیم و من بارها به خودم می گفتم دیگه چه باید بکنم، من چی باید بنویسم دیگه، من که هرچی دارم را نوشتم و گفتم، من که دارائی و هر چه که ارزش مادی داشته موقع ورود به این سازمان به آنها تحویل داده ام، من که دانشگاه و خانه و زندگی را رها کرده و بهمراه همسر راهی بیابانهای عراق شده ام حالا با هر کم و کیفی، من که اسناد ومدارک هویت هر چه داشته ام از پاسپورت گرفته تا شناسنامه تا حتی یک عکس از همسر و خانواده داده ام به سازمان، من که بچه هایم را دادم به این سازمان و هنوز تا همین الان ارتباط من با آنها برقرار نشده و سازمان به هر طریق که می توانسته مانع این ارتباط شده است، باشیطان سازی از من و ... که از حوصله بحث الان من خارج است خلاصه من که از همسرم طلاق گرفته ام من که به عقد رجوی در آمده ام، من که برهنه جلوی او رقصیده ام، تا اینکه یک روز عصر بعد از برنامه رقص که اسم آن البته حوض هم بود. مریم مرا صدا زد و گفت که من همه درخواستهای تو را خوانده ام و امشب شب هجله تو، شب زفاف تو و معراج تو است و امشب مسعود نزد تو می آید قدر شناس قیمتی باش که مسعود برایت داده و مرا به محل با شکوهی راهنمائی کرد و گفت به خودت برس تا شب و استراحت کن تا مسعود بیاید و من واقعا در آن ساعتها لحظات بسیار سختی داشتم، و حتی روزهای بعد از آن هر گز نمی توانستم با دیگران درست ارتباط برقرار کنم، وقتی چهره های خشکیده مردان را می دیدم که در گرمای سوزان عراق بدون هیچ تفریحی ... جان می کنند.

 

 

وقتی می دیدم که چقدر رجوی بی رحمانه به ما دستور می دهد که همواره بایستی تیغ و طبر و طپانچه را بر گردنشان حس کنند و وقتی به رختخواب رسیدند توان خیال نداشته باشند که فکر کنند و فیلشان یاد هندوستان کند و مستمر از ما سختگیری و فشار روز افزون روی برادرهای تحت مسئول می خواست، و آنوقت خودش در چنین وضعیتی، از آن شب و شبهای بعد از آن من مسعود را فقط یک خودکامه می دیدم و تحمل می کردم تا بتوانم بگریزم. یکباربر اثر فشار مناسبات دست به خودکشی زده ام که پس از 11 سال هنوز اثر آن بر دست چپ من مشخص است. من بارها گفته ام که فقط رجوی توضیح بدهد مگر خودش نمی گفت سیاسی اش کنید و بیرونی کنید تا بفهمید الان بیاید این موضوع را سیاسی کند بیرونی کند و اگر هم من دروغ میگویم بگوید. من نه می گویم کشته بشود نه می گویم آسیبی ببیند فقط جواب بدهند و اگر ناحق هستند دیگر مدعی اپوزسیون نباشند. اگر اشتباه کردند بگویند اشتباه کردیم و انتقاد کنند نه اینکه به همه مارک مزدور بزنند و همه رقبای سیاسی را حذف کنند

آقای علیشاهی: من تئوری آن مثلا به ما می گفتند کسر رهائی یعنی صورت کسر مسعود و مخرج کسر مریم و خونتون مال مسعود است و نفستان مال مریم این را تئوریزه می کردند مدتها روش بحث می کردند شاید الان وقت نباشه

خانم میرباقری: درسته اینها که می گوید خانم سلطانی و دقیق برای من خیلی جالب است حرفهایش، همه اینها یک پازل است وما باید یک پازل کامل ارائه بدهیم تا ذهن شما قانع شود همه ما یک قسمت را می گوئیم ولی یک پازل کامل را می خواهیم و شاید جای آن اینجا نباشد

آقای علیشاهی: شاید الان وقت کم باشه ولی من اتفاقا فکر می کنم تو پرسش و پاسخ حل می شه تا اینکه یک نفر حتی بنشیند بنویسید مثلا تو بحث اینجوی چند نفر باشند بخواهیم بصورت سوال و جواب یک مجموعه جامع می شود که همه بفهمند که سازمان چطور به این نقطه کشیده شد از کجا چه مرحله ای

 

 

همین بحثی که من کردم در مورد مردها یک وقت هست من پذیرفته ام بروم کشته بشوم خیلی هم خوشحال بودم می رفتم عملیات، سلاح و تجهیزات می گرفتم می رفتم تهران برمی گشتم کی من را رساند به اونجا که الان با اینهمه تنفرم از سازمان بااینکه می دونم سازمان یک فرقه است اونجا اینکار را برایش می کردم، سالها بحث روی من شد سالها مغز شوئی شد از همین کسر شروع شد یک کسر برای من کشیدند از ریاضی و فیزیک و فلسفه تا دین و مذهب و خدا و همه چیز کمک گرفتند روی تابلو تا نهایتش من باورم شد که این یک نوع رستگاری است که من بروم اونجا بروم عملیات کشته بشوم مثلا من کتاب شهیدان گمراه شده نوشته شده مشخص است که این شهیدان چطوری رفتند کشته شدند در صورتی که یک خارجی این کتاب را نوشته ولی در مورد زنان توی سازمان این کم گفته شده

خانم ملکی: مریم رجوی گفته بود من ازدواج سیاسی کردم با روزنامه نگارهای فرانسه مثل اینکه بود اگر یادتان باشه بعد تو سازمان به اینها می گوید که چرا درخواست ننوشید که بروید اتاق خواب مسعود

آقای سبحانی: مرسی از آقای علیشاهی و همینطور خانم سلطانی و خانم میرباقری و خانم ابراهیمی و خانم ملکی که پاسخ دادند خیلی پرسش و پاسخ خوبی بود البته من هم خودم نقطه نظرهائی دارم که انتها مطرح می کنم آقای رستمی خوشبختانه یکی از دوستانی است که تازه از سازمان جدا شدند خواهش می کنم سوآلتان را بفرمائید

 

آقای رستمی: ضمن اینکه تبریک می گویم وقتی آمدم اینجا از این فعالیت انجمن زنان یک حس دافعه ای داشتم بعد فکر می کردم این دافعه از کجاست بعد دیدم یک واقعیتی است که با آدمهای مختلف که هیچ شناختی از سازمان نداشتند گاها حرف می زدم از افشاگریهای اونها سر مناسبات بعد این سوآل را می کنند که اگر ا ینطوری است چطوری 22 سال ماندید سوآل حقی که همیشه تو جوابش تو جوابش آدم احساس درد می کند.

 

 

سخت است خوب ما باور داشتیم من تا حرفهای شما را، خانم سلطانی را نشنیده بودم واقعا من فکر می کردم که مریم جلوی مسعود حتی حجابش را هم بر نمی دارد سر مسائل خطی، سیاسی مشکل داشتم، مسئله داشتم، سر استالینست، دیکتاتوری اینهمه ضد آزادی مشکل داشتم همیشه ولی فکر می کردم یک فلسفه یک اعتقاد پشت این سرکوب اینقدر محکم هست که تئوریزه می کند این روش را ولی الان آمدم بیرون چشمم به چیزهای دیگر باز شده است.

متأسفانه عنصر زن بدترین، بزرگترین اهرم فشار روی ما مردها بود همیشه تو مناسبات زن چماقی بود تو سر ما که زن غر نمی زند، زن مسئله سیاسی ندارد، زن سوآل نمی کند، بی شکاف است این باعث می شد که ماها به خودمان شک کنیم بخاطر همینه که می گم در عین حال که مسئولیتتون سنگین تر است ولی خیلی هم موثرتر است. وقتی نوار شما در سازمان پخش می شد مسعود رجوی سه چهار بار برای آن نشست گذاشت. خودش را با امام حسن مقایسه می کرد. زن بارگی خودش را نقطه مثبت خودش می گفت البته نباید زیاد دیدگاه جنسی پیدا کرد این همون چیزی است که اون می خواهد ایکاش فقط این بود چه زندگیهائی را متلاشی کرد چه کثافتکاریهائی که نکرد و چه خونهائی که تو فروغ ریخته نشد یا قبل از فروغ تا همین الان این بحثها در کهریزک هم بوده در آمریکای جنوبی نباید دریغ کرد که حالا چون جنسی است گفته نشود هر چه بیشتر این افشا بشود بهتر است خیلی بوده تو این سالیان کی بوده که سه نفر زن که در معرضش بودند بیایند اینقدر به نظر من شجاعانه و در عین حال مسئولانه چون ما مسئولیم در برابر چیزهائی که می گوئیم ولی خیلی جسارت می خواهد وقتی این را من شنیدم برای خود من انگیزه شد خوب ما خیلی از مسائل مردان راهم نشنیدیم ما اونجا یک رابطه ساده دوستانه را مارک جنسی می خوردیم اینقدر شنیع اینقدرنازل که در پائین ترین سطح یک جامعه هم این جریان ندارد ولی اونها خیلی راحت می گفتند می دانستند که شرم داریم، حیا داریم، روی ما تأثیر داره باعث می شه که از ترس این مارکها حتی همدیگر را دوست نداشته باشیم

 

 

چون رابطه ساده دوستانه کم کم رهبری را می برد زیر علامت سوآل آنها خوب می فهمیدند دارند چیکار می کنند اندیشه کثیف قبل از اینکه کشش های غریزی باشه برای همین من خیلی تبریک می گویم و امیدورام که خانمها خوب من با خانم سنجابی هم که فرار کرد از آنجا ارتباط داشتم در عراق با همه اینها چگونه رجوی می تواند ادعا کند و بگوید که من بزرگترین حامی زنان دنیا هستم امیدوارم اینقدر رسوا و بدنام بشوند و افشا بشوند که تو جامعه روشنفکری اروپا بطور خاص که او جرات این خزئبلات را نداشته باشه اینقدر یاوه گویی و کسانی که شناخت ندارند را فریب بدهند، غافل از اینکه تو سازمان چه اتفاقاتی دارد زیاد وقتتان را نمی گیرم و از شما تشکر می کنم

آقای سبحانی:خسته نباشید آقای رستمی آقای جهانی بفرمائید

آقای جهانی :من هم ضمن تبریک و اظهار خوشحالی از اینکه این انجمن تشکیل شده امیدوارم که به اهداف والا و مقدسی که دارد برسد یک سئوالی داشتم از خانم میرباقری من راستش واقعا برای من باور کردنی نبود تا حالا خوب خیلی افشاگری خانم ابراهیمی و خانم سلطانی کردند راجع به تجاوزاتی که از طرف خود مسعود صورت گرفته خوب اندیشه اش برایم معلومه چون رجوی دو تا مشخصه دارد یکی قدرت طلبی و دیگری هوسرانی هست این دوتا ویژگی مشخص او هست ولی تا این حد بصورت پراتیک و عملی برای من باور کردنی نبود وحتی خود خانم ملکی که تو مناسبات بوده براش باور کردنی نبود واین یک چیز طبیعی هست ولی وقتی این مدال ها را دیدم که عکس خودش را روش حک کرده واقعا برای من شوکه کننده بود

 

 

سئوالم این هست که چه ریلی را می رفت که شما را به این حد می رساند که این هدیه هایی را بپذیرید خوب هدیه پذیرفتن توسط یک زن خوب معنی خاص خودش را دارد مثلا من بعنوان مثال میخوام بگم که بحث انقلاب و جدایی از شوهر و بچه را می کرد و می گفت که ضرورت سرنگونی هست حالا برای شما چه ریلی را می رفت که شما را به این نقطه می رساند که این هدیه ها را بگیرید و بعد هم ریلهای بعدی

خانم میرباقری:این بحث رهبر عقیدتی یکی از پایه های بحث شان بود دیگه به اصطلاح ضرورت انقلاب بحث رسیدن به رهبر عقیدتی بود بحث رهبر عقیدتی را وقتی آوردند و تو ذهن ما جا انداختند گفتند باید هرچه بیشتر یگانه بشوید با رهبر عقیدتی برای یگانه شدن با رهبر عقیدتی همانطور که این دو تا از دوستان ما گفتند پله های مختلفی را طی کردند خوب مرحله به مرحله هدیه دادنش چی بود همه اش با توجیهات مذهبی دوران حضرت محمد را مثال می زدند باید اینقدر رابطه تان را با رهبری نزدیک کنید دوران تمام امامها را مثال می زدند و همه اینها ابزاری بود برای زن مسلمان تا اینکه کم کم لایه های ذهنش برداشته بشه اگه شرم و خجالتی هست خجالتی نباید باشد تو باید رابطه ات را نزدیک بکنی با رهبری اصلا ما کم کم می دیدیم روسری ها هی می رود عقب جلوی رجوی بعد باید مثل مریم ناموس همچون خودش بشوید ما بعد نمی فهمیدیم رابطه چیه همه از سس های ایدئولوژیکی استفاده می کردند بحث اینه که از تئوری های ایدئولوژیکی استفاده کردند گام به گام مرحله به مرحله همین که من گفتم همان اول ما خجالت می کشیدیم که جلوی مسعود رجوی روسری خودمان عقب بدهیم هنوز ذهن مان رابطه پیامبر بود با زنان اینجور چیزها بود آنهم در چی بحث ایدئولوژیک خوب باید با رهبر عقیدتی تان یگانه بشوید تمام جیزها ی تان را برای مسعود و مریم بنویسید حرفها تان و لحظات ذهن تان را آنها کم کم و یواش یواش ما چکار می کردند هل می دادند به این سمت مثلا می آمدند یک شورای رهبری می گفت که مسعود جان .... از این کلمات استفاده می کردند خوب این یعنی با رهبری خودش هست دیگه خوب داری می بینی تو که داری جونت را می دهی بنابراین باید عواطفت را هم بدهی

 

 

یکی که می آمد بر فرض می گفت که آره مثلا اگه همسر داشت من دیشب یاد همسرم افتادم و آمدم اینجا بگویم که متاسفانه این چیزها از ذهنم گذشت اینجا می خوام بگم تا از من کنده بشود وبه رهبری نزدیک بشوم چون باید من باید از آن چیزها زدوده بشوم بعد یگانه بشوم با رهبری همانطوری که مریم از شوهرسابقش جدا شد اینها پله پله های مختلفی بود که بعد چکار می کردند این زنان را تشویق می کردند بعضی مواقع می آمدند مسئولیت بیشتری بهش می دادند ومی گفتند تو لیاقت داری و بعد از طرف رجوی بهش هدیه هایی می دادند بطور مشخص اینطوری لایه به لایه بر فرض چیزهای مختلف حتی از این پیپ های سیگار بود که افراد را تشویق می کردند برای رهبری پیپ سیگار بخرند تا نشان بدهند که چطور به فکر سلامتی رهبری هستی از این چیزهای مختلف استفاده می کردند تا زنان تشویق بشوند و پولی که دارند برای رهبری هدیه بخرند و تشویق می کردند که خانمی که رفت خرید و به این شکل به ما یاد می دادند ببین او رفت پیپ خرید واینطوری خودش را نزدیک کرد به رهبری و به فکر رهبری بود آن بهش هدیه می داد و خاطراتش را تعریف می کرد اینطوری گام به گام نفرات را می بردند به جلو وبه اهداف شان نزدیک می کردند صحبتها خوب بسیار هست ما باید فاکت های بسیاری بگیم تا ذهن تان قانع بشود نمی دونم اصلا الان تونستم تا حدودی بحث توضیح بدهم اصلا قصد اول همین بود دیگه یگانه شدن با رهبری رهبری عقیدتی بحث مهم بود دیگه کاری که مریم انجام داد ما باید نگاه کنیم به مریم ناموس همچون خودش ما باید نگاه کنیم به مریم بعد ما اصلا بحث سیاسی نباید داشته باشیم و خیلی از زنان ما بعدا می دیدیم که آنهایی که مقاومت می کردند کشته شدند بعدا همه اینها را ریز به ریز می گیم مراحلش چطوری بوده است یا زنانی که نخواستند برای مراحل بعدی به حرم سرای رهبری بروند ودیدند این کارها چه کارهایی هست و اصلا مسئله دار شدند اینها را بعد بعنوان اینکه با رهبری یگانه نیستند قرص سیانور را زنان شورای رهبری قبلی تو دهن آنها شکستند و اینها را جزو کشته شدگان بمباران آمریکا اعلام کردند واقعا فجایعی بوده که خبر نداره هیچکس بعد یک نکته ای که الان گفتند اینکه واقعا ما را استثمار کردند تا ما وسیله استثمار شما بشویم از ما استفاده کردند یعنی اگر ما نبودیم شاید آقایون هم به اینصورت نمی ماندند و سازمان متلاشی می شد از ما از این عواطف ما استفاده کردند ما را محرم کردند و هی زمان خریدند و ما را وسیله استثمار برادران کردند و از این چیزهای مختلف. ما را وسیله قرار دادند و برادران خجالت می کشیدند از خواهران دیگه همینطوری ما وسیله استثمار برادران شدیم بردگان علیه بردگان استفاده می شد خودشان برده بودند و متاسفانه بقیه را برده کردند اینها بردگی نوین بود همه ما مغزشویی شده بودیم من باید خیلی جلوتر از اینها می آمدم بیرون مثلا من چهار بار طراحی داشتم چرا نیومدم بیرون چرا زودتر نیومدم و چرا بقیه نیومدند همه اش از همین وسیله استفاده شد نمی دونم تونستم کمی توضیح بدهم یا نه

آقای سبحانی:خیلی ممنون البته دوستان بازم سئوال دارند

خانم میرباقری:خوب به میزان سالهایی که بودیم سئوال هست و در این فرصت نمی گنجد

آقای سبحانی:بله تشکر می کنم از همه دوستانی که همکاری کردند با ما و معذرت می خواهم از آقای ساغر چی که چند بار دستشان را بلند کردند و متاسفانه وقت نشد مثل اینکه به ما اطلاع می دهد آقای آریایی که وقت تمام هست و باید برنامه را به اتمام برسانیم من صحبتهای پایانی را در اختیار خانم سلطانی قرار می دهم که اگر صحبتی هست در صحبت کوتاهی یکی دو دقیقه ای خدا حافظی بکنیم و یا هر صحبت دیگه ای که دارند

خانم سلطانی:آنچه که باید بگیم من فکر می کنم که هنوز نگفتیم چون هرچه که آدم باز هر وجهی را که باز میشه می بینه هنوز خیلی چیزها را نگفته و هنوز آن بخش از تشکیلات در هاله ای از ابهام مانده است وخیلی جا دارد که آدم بخواد بگوید که توی ربع قرن رجوی نشسته طراحی کرده برای به اسارت در آوردن ذهن ما که توی این جلسه نمی گنجد و انشااله که ما بتوانیم در آینده اینرا بیشتر باز کنیم. همینجا به آقای رستمی که در حضور ماست تبریک می گویم و خیلی خوشبختم از رها شدنشان از چنگال این تشکیلات و واقعا با هر کدام از این بچه هایی که رها می شوند از اسارت ذهنی رها شدند. متاسفانه خیلی ها را میبینم که هنوز ذهنشان اسیر هست یعنی نمی تواند بیاد و حقیقت را بگویدحقیقت را باید گفت نتیجه اش هر چه که باشه مبارک است و بهتراست از نگفتن و سانسور است و این عین یگانگی با مردم است نه با یک فرقه که 30 سال رهبرش سانسور کرده و دروغ به اعضاء گفته وحتی قرآن را آنطور که دلش می خواسته تفسیر کرده. از همه شما باردیگر تشکر می کنم و برایتان موفقیت روز افزون آرزومندم

 

 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت اول فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان
 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت دوم فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان

 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده قسمت سوم فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان اینجا
را کلیک کنید

 

Benachrichtigungssymbol

لینک به نوار ویدئوئی سخنرانی خانم ملکی

 

Benachrichtigungssymbol

لینک به نوار ویدئوئی سخنرانی خانم نسرین ابراهیمی

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشروح گزارش سمینار آغاز به کار انجمن زنان قسمت ششم

سخنرانی خانم نسرین ابراهیمی در سمینار آغاز بکار انجمن زنان ایران

 

 

انجمن زنان ایران، سوم  دسامبر 2012

 

آدرس سایت زنان:
www.iran-zanan.de

 

Benachrichtigungssymbol

لینک به نوار ویدئوئی سخنرانی خانم نسرین ابراهیمی

 

تشکر می کنم از همه شما که تشریف آوردید

در واقع ما از انجمنی که تشکیل دادیم 2 هدف را دنبال می کنیم یکی اینکه : کمک به زنان اسیر داخل فرقه رجوی و دوم اینکه بتونیم پیامی را به زنان داخل ایران برسونیم . که پیاممان برای زنهای داخل ایران با افشاگری و معرفی هر چه بیشتر فرقه هستش , که بتونند فرقه ای را بشناسند که در حقیقت سالهاست کسی از حقایق داخل آن به دلیل بسته بودنش خبری ندارد و هر چه هست تبلیغات دروغین فرقه است. در نتیجه فکر می کنم یکی از کارهای ما این هست که بتونیم این افشاگری را به خوبی انجام بدهیم و زنان کشورمان از تجربیات ما استفاده کنند و گرفتار این فرقه نشوند و گول تبلیغات دروغین این فرقه را نخورند.

 

 

هدف بعدی ما این هست که بتونیم یک نقطه امیدی برای زنهای داخل اشرف باشیم , چرا من این را می گم ؟ حقیقت این است که در داخل اشرف و در داخل فرقه رجوی , زنان را از همه چیز می ترسونند و با اینها باورانده اند که گویا خارج از اشرف و خارج از فرقه رجوی برای آنها هیچ امیدی و هیچ جایی و هیچ مکانی متصور نیست و نخواهد بود, به همین دلیل من فکر می کنم که این می تونه یک نقطه امید برای تک تک اونها بشود و این پیام رو بهشون بدهد که خارج از فرقه آن چیزی نیست که رجوی سالیان است در گوش آنها خوانده است .

قبل از اینکه مطالب دیگرم را شروع کنم دلم می خواست بگویم که من خیلی خوشحالم در رابطه با آزادی و رهایی زهرای عزیز , دیروز وقتی ایشون را دیدم باورم نمی شد , و خیلی خیلی خوشحال شدم و دقیقا یاد اون روزی افتادم که خودم از اونجا فرار کردم , و احساسی که داشتم به واقع احساس یک تولد دوباره بود. خیلی خوشحالم به خاطر آزادی ایشون و خیلی بهشون تبریک می گویم . و امیدوارم ما زنانی که توانستیم از اون فرقه آزاد بشویم که با کمک خود شماها و انجمنهای دیگر توانیستیم این انجمن را تشکیل بدهیم بتوانیم کمکی کرده باشیم و کمکی بکنیم به زنهای فرقه رجوی که اسیر و زیر ظلم و ستم رجوی هستند

آقا محمد یک نکته ای را اشاره کردند که من دلم می خواهد یکبار دیگر به این نکته اشاره کنم, وقتی که بتول خانم صحبت می کردند اقا محمد گفتند که در حقیقت برای خانمهایی که آنجا یعنی در فرقه رجوی بودند , آنچه که دیدند و آنچه که بر آنها گذشته بیان کردنش ساده نیست , این صحبت برای من جالب بود و این حرف کاملا درسته به این دلیل که خود من با انکه تقریبا 6 سال است از آنجا خارج شده ام و 4 سال است که در دنیای آزاد زندگی می کنم و صحبتهای زیادی در مورد فرقه انجام داده ام ولی به واقع حرفهایی هست که هنوز بیان آنها سخته , و به لحاظ روحی و روانی خیلی به آدم فشار میاد و سخته بیان کردنشون و حتی بعضا آدم احساس می کنه که درک این صحبتها و این چیزهایی که ما در فرقه گذراندیم برای افرادی که در یک دنیا و جامعه نرمال زندگی کردند خیلی سخت هستش همینطور با آنکه وقت کم است ولی من خیلی دلم می خواست اشاره کنم به اینکه چرا ما می گوییم در فرقه مجاهدین زنان بیشتر از مردان تحت ستم بودند بر خلاف شعار رجوی از آزادی و رهایی زنان

 

 

خیلی از خود شماها می پرسیدید که چرا ما فکر می کنیم که زنان از مردان در داخل سازمان تحت ستم بوده اند ؟ من سعی می کنم که اشاره کوتاهی داشته باشم به فاکتهایی که وجود داشته و اینطوری مقداری روشن خواهد بود که بر زنان داخل سازمان چی گذشته . اگر در یک کلام بگویم که زنان در مجاهدین کی بودند می توانم بگویم زنان برده های رجوی بودند . در نگاه اول وقتی که می بینیم که زنان به ظاهر مسئولین این سازمان هستند این تصور به وجود می آید که گویا این اثبات شعار رجوی است و این حقیقت دارد که زنان در آنجا رها , آزاد و مسئول هستند , در صورتی که وقتی پله به پله به این مسئله نگاه کنیم می بینیم که چطوری رجوی زنان را در اشرف مورد استفاده خودش برای پیشبرد اهدافش قرار می داده است.

 

 

اولین باری که خود من هم از رابطه های جنسی رجوی با زنان شورای رهبری از بتول می شنیدم به واقع خیلی فشار داشت و خیلی دردناک بود, زنانی که با اعتماد به رجوی و بی خبر از اینکه رجوی چه برنامه هایی برایشان دارد در سازمان بودند و بعد هم دیدیم که چگونه پله به پله روی آنها کار می کرده برای به بردگی کشیدن و سوء استفاده که درپله اول شاهد بودیم که بچه ها و جگر گوشه هایشان را به بهانه جنگ خلیج از آنها جدا کرد و بعد هم به بهانه اینکه مبادا مردان داخل سازمان به این زنان نگاه کنند پس می بایست در حریم رجوی قرار بگیرند و برای رجوی و مال رجوی باشند تا مردان به خودشان اجازه هیچ گونه فکر و نگاهی ندهند . و در مرحله بعد هم یادم هست که مریم رجوی با ماها یک نشستی داشتند به نام نشست چهار دیواری , یعنی اینکه ما باید خودمان را در یک چهار دیواری می دیدم به این معنی که به جز رجوی به کس دیگری در ذهنمان حق فکر نداشتیم . ایشان به ما گفتند که شما باید مثل زنهای ایران که با لباس سفید عروس وارد خونه شوهرشان می شدند و بعد هم با لباس سفید یعنی کفن خارج می شدند باشید , می گفت که مسعود قشنگترین و زیباترین شوهر توی این دنیاست و شما این را دارید و نباید به خودتان اجازه بدهید فکرتان به جز مسعود به جای دیگری برود . ما اون زمان فکر می کردیم که شاید این را می گوید که ما به کسی فکر نکنیم و اینجوری ما را مجبور به ماندن با این فرقه بکنند و فکر نمی کردم عملی هم در کار باشد چون به هر حال ما رجوی را برادر صدا می کردیم و یا خوب اگر مردی به زنی اونجا نگاه می کرد زندان می رفت و شکنجه می شد , خوب سخت بود که باور کنیم که رجوی خودش آزاد است که هر کاری انجام بدهد در صورتی که بقیه فقط برای یک فکر که مثلا کسی لحظه ای به زن سابقش و یا شوهر سابقش فکر کرده است باید حساب پس می داد و می بایست زندان می رفت و می بایست جواب می داد که چطوری به خود اجازه داده است که لحظه ای به زن یا شوهرش فکر کند با آنکه فاکتهای زیادی از رجوی می دیدیم که چگونه با زنها برخورد می کنند ولی باز هم فکر نمی کردم که رجوی تا این حد به خودش اجازه همه نوع سوء استفاده از زنها به نام مبارزه را بدهد

 

 

یادم هست که رجوی در نشست زنها همیشه کاپشن می پوشید و یا معمولا لباسی را می پوشید که در نشست جمعی با مردها نمی پوشید , و یا در ماه رمضان می آمد و می نشست پیش زنها که زنها دورش حلقه بزنند و بهش دست بزنند , چیزی که توی سازمان جرم بود ولی رجوی وسط زنها قرار می گرفت و حتی برای اینکه خیلی نزدیکی خودش را به آنها نشان بدهد از لیوان چایی که خورده بود به بقیه می داد که اونها از لیوان استفاده شده رجوی بخورند . و یا از میان زنهایی که جوان بودند و قشنگ بودند اسم صدا می کرد و نزد خودش می برد و باهاشون شروع به شوخی کردن می کرد , مثلا یادم هست دختری به نام سارا حسنی که دختر خیلی قشنگی بودند را صدا کرد و بهش گفت که سارا برام یک چایی میاری ؟ سارا هم برایش چایی برد و کمی با سارا شوخی کرد و بعد از مدتی سارا غیبش زد و نبودش ولی بعد از مدتی که سارا را دیدیم متاسفانه متاسفانه سارا کاملا حالشان بد بود و ایشان به مریضی شدید روانی دچار شده بودند , که معلوم نبود که چه بلایی سر سارا آمده بود

رجوی از دختران زیبایی که در اشرف بودند نمی گذشت , از آنجا که ماها هنوز لایه های پایینتر بودیم و شورای رهبری نبودیم , چون رجوی با لایه های شورای رهبری رابطه می داشته ولی با این حال از دختران جوان و زیبای لایه های ما هم نمی گذشت

کارهای رجوی من را یاد حسن صباح و داستان قلعه الموت می اندازد و ایشان فکر می کنم از حسن صباح الگو برداری کرده بودند در تمام کارهایشان

وهمینطور به یاد دارم که یک دختری به نام مستعار الهه عربی می رقصیدند که خیلی دختر قشنگ و جوانی بودند و رقص عربی را از ایران یاد گرفته بودند , یکبار جلوی مریم رجوی رقصید و بعد هم مریم رجوی بهش گفت که وقتی که مسعود آمد برایش برقصد , این همان چیزی بود که در سازمان برای بقیه حرام و ضد انقلابی و ضد اسلام و ضد ... بود و این کار جرم بود و اصلا محال بود که در برنامه های مشترک زنان و مردان در فرقه , هیچ زنی حق اجرای هیچ گونه برنامه ای نزد مردان نداشتند , ولی در دستگاه فرقه رجوی همه این مسائل برای شخص رجوی اوکی بود .

و یا داستان جدا کردن زمان پمپ بنزین برای زنها و مردها کاری بود که واقع فکر نمی کنم شما در هیچ کجای دنیا شنیده باشید , در عقب مانده ترین کشور حتی ولی در اشرف به این گونه بود که زنها می بایست برای اینکه مردان را نبینند و یا برعکس , می بایست 2 زمانبندی برای سوخت زدن ماشینها وجود می داشت , مثلا صبح ها برای زنان و بعد از ظهر ها برای آقایان , و اگر کسی این را نقض می کرد بهش تهمت می زدند که ریگی در کفش داشته و می خواسته که مردی یا زنی را نگاه کند و این به عنوان یک جرم بزرگ در پرونده شخص قرار می گرفت، نکته دیگری که می خواستم راجع به ظلم و ستم رجوی نسبت به زنان درون فرقه اش بگویم این بود که رجوی از آنجا خودش به هر کاری دست می زد و ذهن بسیار بیماری داشت , در نتیجه به زنها گیر می دادند و تهمت می زند که ممکن است برای خود ارضایی به همدیگر نزدیک شوند و برای همین ممنوع بود که زنها با هم صحبت کنند و یا با هم تنها باشند , غریضه های جنسی چیزی نیست که رجوی با اون افکار عقب مانده اش بخواهد جلوی آن را بگیرد و به جای اینکه به این فکر کند ایشان بزرگترین ظلم را در حق این زنان و مردان کرده است , ظلمی نا بخشودنی , ولی ذهن بیمار ایشان به جای این به زنان نگونبخت گیر می داد که حتی حرف زدن هم با هم ممنوع است .

حالا فاکتهای و نمونه ها خیلی زیاد هستند و گفتنش هم واقعا ساده نیست ولی حالا ما تلاش می کنیم با انجمنی که تشکیل دادیم همه این افشاگریها را روی سایتمان بگذاریم و بتونیم در اختیار همه قرار بدهیم و بدونند همه که واقعا بر ما چی گذشته

از آنجا که رجوی همیشه شعارش رهایی و آزادی زن بوده و خودش بهتر از همه می دانسته که این یک شعاری بیش نیست ؛ و برای اینکه این حقیقت , که رجوی فریبکار و دروغگویی بیش نیست به بیرون از فرقه درز نکند لذا این زنان بودند که قیمت این را هم دادند , به این صورت که خارج شدن زنان از اشرف مرز سرخ بود و هیچ زنی حق نداشت که از اشرف و از این فرقه خارج شود , ما می دونیم که مردان چقدر تحت فشار بودند و چقدر مورد ستم رجوی واقع شدند ولی به هرحال اگر می دیدند مردی به قول خودشان به ته خط رسیده و نمی خواهد با این فرقه بماند در نهایت و بعد از زمان جنگ عراق و آمریکا این اجازه را می دادند به مردان که اشرف را ترک کنند ولی برای زنان این نبود و مرز سرخ بود فقط هم به دلیل این بود که مسائل و جنایات رجوی به بیرون درز نکنه , و اینجا فکر می کنم که ما باید خوشحال باشیم که کسانی مثل بتول و زهرا از شورای رهبری فرقه بیرون آمدند و دارند این جنایات را به خوبی افشا می کنند همان جنایاتی که رجوی از اون نگران بود و و از ترس این افشاگریها خروج زنان از اونجا را ممنوع کرده بود.

من وقتتان را نمی گیرم و تشکر می کنم از همه شما و امیدوارم که بتوانیم نقطه امیدی باشیم برای زنان اسیر فرقه و آروزی رهای و آزادی تک تکشان را دارم

متشکرم

آقای سبحانی: خیلی متشکرم، خیلی خیلی متشکرم، خیلی سخنان خوبی را مطرح کردید ما به مرحله پرسش و پاسخ می رسیم

 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت اول فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان
 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت دوم فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان

 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده قسمت سوم فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان اینجا
را کلیک کنید

 

Benachrichtigungssymbol

لینک به نوار ویدئوئی سخنرانی خانم ملکی

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشروح گزارش سمینار آغاز به کار انجمن زنان قسمت پنجم

سخنرانی خانم ملکی در سمینار آغاز بکار انجمن زنان ایران

 

 

انجمن زنان ایران، سوم  دسامبر 2012

 

آدرس سایت زنان:
www.iran-zanan.de

 

Benachrichtigungssymbol

لینک به نوار ویدئوئی سخنرانی خانم ملکی

 

درود بر شما و خیلی خوشحالم که شما را می بینم خیلی ممنون که تشریف آوردید از جاهای مختلف. برای ا ولین بار است که یک انجمنی برای پیشبرد اهداف و خواسته های زنان تشکیل می شود من از این بابت به موسسین این انجمن خصوصا خانم بتول سلطانی تبریک می گویم و آرزوی پیشرفت بیشتر را دارم

 

 

باید عرض کنم که تو سازمان مجاهدین در دو بخش بگوئیم بخشی که اوایل تشکیل شده بود دوران رژیم شاه اینها آن زمان هم از زنان دعوت می کردند زنان در تشکیلاتشان بود البته نشان می دادند که برای رهائی مردم از قید رژیم شاهنشاهی است ولی اون زمان اگر هرنوع برخوردی با زنان می شد به این شکل حاد مشخص نبود. برای انقلاب سال 57 زنان زیادی نبودند که سازمان از اینها نام ببرند فقط من یادم هست یک زنی به اسم فاطمه امینی را نام می بردند زنهای دیگری که تو سازمان مجاهدین فعالیت داشتند که بعدا تغییرعقیده دادند از جمله فاطمه رضائی وخیلی از کسان دیگر آنها را اصلا نام نمی بردند. وقتی که سازمان بعد از ا نقلاب وارد یک فاز دیگر شد و رهبران سازمان مجاهدین دیگر نبودند، همه اعدام شده بودند رهبریت سازمان را مسعود رجوی به عهده گرفت اینها با بکار گیری همین یکی دوتا از زنانی که تو رژیم شاه مبارزه کرده و شهید شده بود به قول خودشان من که به شهید و این چیزها اعتقاد ندارم ولی اینها توانستند زنهای زیادی دخترها، دانشجو ها و دانش آموزان که حتی زنانی که روشنفکر بودند به طرف خودشان جذب کنند بخاطر اینکه نشان بدهند که برای رهائی زن و ستم مضاعف و استثماری که شده تلاش می کنند.

 

 

وقتی که شرایط خیلی سخت شد و رژیم خمینی و سازمان مجاهدین با هم دچار بحران شدند، از سال 1364 اگر در نظر بگیریم سازمان قبلا که با اشرف ربیعی ازدواج کرده بود، رجوی اون زمان که با اشرف ربیعی ازدواج کرده بود نشان می داد که مثلا اشرف ربیعی یک زن قبلا متأهل بوده می خواست بگه که من فداکاری کرده ام با زنی که قبلا متأهل بوده ازدواج کرده ام . بطور مرموز می خواست از اشرف ربیعی استفاده کند بعد که اشرف ربیعی در ایران کشته شد و رجوی اونها را آنجا گذاشته بود رفته بود فرانسه باز هم گفته که بخاطر پیشبرد انقلاب آمده باز هم پای یک زن را وسط کشیده قبلا که با آقای بنی صدر یک رابطه سیاسی برقرار کرده بود گفت که بخاطر پیشبرد کارهای سیاسی باز هم آمد زن را عنوان کرد و با دختر آقای بنی صدر ازدواج کرد نتوانست این رابطه سیاسی را ادامه بدهد یعنی منظورم این است که همه کارهای رجوی از جمله ازدواجش هم طبق عرف نبود که تو جامعه ازدواجی صورت می گیرد برای ادامه زندگی و تشکیل خانواده این حتی منظورش این نبود و برای کارهای سیاسی هم زن را علم می کرد بعد که نتوانست با آقای دکتر بنی صدر سیاستش را پیش ببرد بخاطر خیانتهائی که کرد و با صدام حسین رابطه برقرار کرد، آقای بنی صدر دخترش از رجوی جدا شد یعنی این دوتا رابطه را با هم یکی کرد رابطه سیاسی با زن و شوهری . د رسال 1364 که حتی با مریم رجوی ازدواج کرد معلوم نیست که به چه مناستبی اسمش را ازدواج گذاشت و خیلی از هواداران مشکل داشتند اینها گفتند که ما بخاطررهائی زن و تیز شدن رهبری اینکار را کردیم یعنی زن تا حالا نتوانسته شوهرش را طلاق بدهد ولی حالا مریم رجوی توانسته شوهرش را طلاق بدهد بیاید یک شوهر دیگر بکند یعنی رهائی زن اینجا گفته می شد.

 

 

همچنین می گفتند که ما نمی توانستیم اون موقع بگوئیم رهبر مسعود رجوی ولی الان بواسطه مریم رجوی توانستیم بگوئیم. یعنی نشان می دادند که ما نمی توانستیم بگوئیم رهبر حمتا باید یک زن باهاش باشه اینجا خود مریم رجوی خواسته یا نا خواسته بازیچه دست رجوی شد یعنی اگرمثلا مریم رجوی نبود مسعود رجوی به این نقطه ای که الان خانم سلطانی گفت که توانست تا این حد به این نقطه نزول برسه به این نقطه خیلی حضیض برسه فکر می کنم وجود همین مریم رجوی است که مورد سوء استفاده است و خودش نمی داند که مورد سوء استفاده قرار گرفته و همچنین تو روابطی که تو سازمان مجاهدین برای زنان من که تازه اونجا وارد شده بودم یک آقائی که مسئول تشکیلاتی اونجا بود دو بار روسری من را کشید پائین با دست خودش روسری ام را کمی بالا بود کشید پائین گفت که چند نخ موی تو دیده می شود و من ناراحت شدم و گفتم چه فرقی هست بین حزب اللهی با شما گفت ما به لحاظ ایدئولوژیک فرق می کنیم ما را مقایسه نکن گفتم خوب ایدئولوژی در عمل دیده می شود. مثلا جائی بود که ما میوه می شستیم یک طرف یک آقائی راحت آستین بالا زده و خیلی راحت داشت میوه می شست من آستینم را زدم تا اینجا همه آمدند به من توپیدند گفتند که آستینت را بیاور پائین به من گفتم آخه دارم میوه می شورم گفتند که باشه برادری اینجاست گفتم آخه اون برادر هم آستینش بالاست و من آستینم خیس می شه من که نمی توانم با آستین خیس چه اشکالی داره آخر سر گفتم که ببین خواهر جون یا این را قبول می کنی که اگر می خواهی من میوه بشورم یا اگر نمی کنی خودت بیا بشور من برم تو اتاقم بنشینم گفت که من این را گزارش می کنم گفتم من از هیچ کس نمی ترسم حالا می خواهی گزارش بده بلاخرهمانطور میوه ها را شستم. اینها می گفتند که ما زنان را ارتقاء دادیم بوسیله این انقلاب ایدئولوژیک ولی اینها هدفشان استثمار زنها بود . اونجا می دیدم که یک زن باید هم بچه اش را نگهدارد و هم مشکلات گزارش نویسی و کارهای زیاد پایگاه را بایستی انجام می داد و اینها می گفتند ببینید زن چقدر ارتقاء پیدا کرده است در صورتی که زن داشت بسیار کار می کرد اصلا از خستگی می مرد نمی توانست حتی به بچه های کوچکش برسه یا آن زمان که من بودم ازدواجهای دسته جمعی راه می انداختند 50 تا 60 . حتی تو فروغ جاویدان که خودشان می دانستند می خواهند راه بیندازند و ما نمی دانستیم چندین گروه ازدواج اینها راه انداختند که سه روز بعدش رفتند عملیات . یعنی سه چهار روز فقط اینها وقت داشتند خیلی از کسانی که ازدواج کرده بودند اصلا همسرانشان را ندیدند مثلا یک خانمی بود یک دختر جوانی بود بعد از فروغ جاویدان آمده بود من تو بغداد بودم اون تو قرارگاه اشرف بود گفت من ازدواج کردم بعد گریه می کرد میگفت من ازدواج کردم از ساعت 11 شب شوهرم را دیدم تا 6 صبح این ا ولین و آخرین دیداری بود که من کردم بعد هم شوهرم کشته شد و من هم اومدم اینجا بعد گریه می کرد می گفت الان صورت شوهرم یادم نیست و همچنین بعد ازعملیات فروغ جاویدان خیلی از آقایان بدون زن شده بودند و یا زنها شوهرشان کشته شده بودند خیلی سریع به سرعت حتی نگذاشتن که یک مدت بگذرد از اینها خواستند که به ازدواج هم در بیایند. حتی زنانی بودند که برای از دست دادن شوهرهاشون گریه می کردند ولی باید می رفتند پیش نفر دیگر. می گفتند ما اصلا نمی شناسیمش این شوهری که کردم.

 

 

بعد از آن جریان طلاقهای اجباری صورت گرفت و دادن بچه ها و همچنین تمام اینها که من تیتر وار دارم می گویم همه اینها رجوی برای استفاده از وجود زن بود نه برای رهائی زن حتی به ما گفته بودند خود مهدی ابریشمچی آمده بود گفته بودکه شما ناراحت نباشید این ازدواج و طلاق فقط تو سطح رهبری است. قول داده بود که هیچوقت تو سازمان تکرار نخواهد شد ولی دیدیم که خیلی راحت انجام دادند بعد از چند سال و من بعد از جنگ خلیج فارس من از اونها جدا شدم اما اون بچه ها که از مادرها جدا کردند اون زجری که مادر کشیدن خوب پدر هم کشید فرقی نمی کند چندین برابر است این اصلا رهائی نیست افرادی که بعدا وقتی که من از سازمان جدا شدم افرادی که بعدا اومدند آمدند کم کم از سازمان جدا شدند دیدم ابعاد خیلی وسیع تری داره از استثمارزن تا اینکه رسید به این نقطه ای که من خیلی اولین بار که شنیدم شوکه شده بودم که تجاوز جنسی مسعود رجوی که اصلانمی توانستم باور کنم و وقتی این مدال یعنی گردنبند را دیدم دیگه برام ماده شد این مسئله.

الان این انجمن زنان که تشکیل می شه امیدوارم که تو کارش موفق باشه من آرزوی موفقیت می کنم ولی یک چیزی که نظر من را گرفته اینکه اگر این انجمن بخواهد بیشتر مورد توجه گروهها و شخصیتهای مبارز دیگرقرار بگیرد بهتره که توجهی هم به مشکلات زنانی که داخل ایران است در درجه اول مشکلات زنانی که تو سازمان هستند و بعد مشکلات اجتماعی، مشکلات خانوادگی، یا هرچیزی که در رسانه های ایران مثلا سنگسار یا اسید پاشی و همه این چیزها را منعکس کنند و همچنین اگر می توانند با شخصیتها و گروههای سیاسی دیگر که در مورد زنان فعالیت می کنند تماس بگیرند فکر می کنم پربارتر می شود بهرحال خیلی متشکرم از شما

 

 

آقای سبحانی:

خیلی متشکرم از شما خیلی استفاده کردیم از صحبتها تون

 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت اول فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان
 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت دوم فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان

 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده قسمت سوم فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان اینجا
را کلیک کنید

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشروح گزارش سمینار آغاز به کار انجمن زنان قسمت چهارم

پیام خانم آن سینگلتون ، خانم پروین حاجی و انجمن پیام رهایی به سمینار آغاز بکار انجمن زنان

 

 

انجمن زنان ایران، دوم دسامبر 2012

 

آدرس سایت زنان:
www.iran-zanan.de

 

در ادامه سمینار آغاز بکار انجمن زنان بخش هایی از پیام های ، خانم سینگلتون ، خانم پروین حاجی و انجمن رهایی قرائت شد. محمد حسین سبحانی ضمن تجلیل از خانم ها میترا یوسفی ، سینگلتون ، پروین حاجی ، نلی ماتوسینی که از پیشگامان مبارزه علیه فرقه گرایی و تروریسم بوده اند، یاد زنده یادان معصومه یگانه و نادره افشاری را گرامی داشت و تاکید کرد حضور ما در اینجا مدیون زحمات و تلاش نخستین زنان جداشده بوده است که با صدای رسا و بلند به رجوی نه گفتند .

 

 

پیام خانم سینگلتون به سمینار آغاز بکار انجمن زنان


سلام
متاسفانه امروز نتوانستم در کنار شما باشم ولی میخواهم که بدین وسیله گرم ترین عواطف و تبریکات خودم را به همه شمایانی که قدم در این راه گذاشته اید برسانم.
این تشکل جدید که به همت تک تک شما بوجود آمده و امروز اعلام موجودیت کرده است سمبل بالاترین میزان اهمیت و لزوم در افشای نقض حقوق بشریست که هنوز هم در داخل سازمان مجاهدین خلق ادامه دارد. نقض حقوق بشری که نوک تیز و حمله اصلی آن بسوی زنان بوده و هست.
شجاعت تک تک شما را هرگز نباید دست کم گرفت. شما در زمانی که در داخل مجاهدین خلق بودید مورد آزار و اذیت قرار گرفتید و زجر کشیده اید.
شما در زمانی که دوره بهبود و پشت سر گذاشتن آن دوران را می گذرانده اید باز زجر کشیده اید.
شما در تمام روزهایی که سعی کرده اید جهان خارج را از این نقض اولیه ترین حقوق تان مطلع کنید زجر کشیده اید. جهانی که حتی فهم چنین قساوت و بی رحمی را سنگین می بیند.
و من مطمئن هستم که شمایی که امروز با این شجاعت ایستاده اید و سخن می رانید نه تنها امروز این درد را تحمل می کنید که در آینده نیز باید با این زجر و درد بسازید.
ولی از طرف دیگر شما بهتر از هر کسی اهمیت موضوع را درک می کنید. اگر نجات یافتگان این جنایات سخن نگویند دیگر چه امیدی برای بشریت باقی خواهد ماند. شما بهتر از هر کسی میدانید که اگر چه کاری که شما شروع کرده اید بسا سخت و دردناک، ولی به همان اندازه مهم و لازم هم هست.
از طرف دیگر اذعان کنیم که این شجاعت امروز شما راهگشا هم هست. این شجاعت شما باعث شده است تا واقعیات بدین وسیله شنیده شوند. مسلما بسیاری از تصمیم گیرندگان و بخصوص تصمیم گیرندگان در اروپا خواهان شنیدن این واقعیات بوده و بدنبال پایان بخشیدن به این وضعیت اسفناک هستند.
برای ما واضح است که سران مجاهدین خلق در هیچ شکل متصوری جزئی از آپوزیسیون ایرانی محسوب نمی گردند و تنها فرقه ای است مخرب و خطرناک. میتینگ امروز شما قدم عظیمی است در جهت شناساندن این موضوع به کسانی که مسئله برایشان مهم باشد.
من از صمیم قلب از تمامی شما متشکرم
آن سینگلتون
لیدز، انگلستان، بیست و چهارم نوامبر 2012



Unfortunately I am unable to be with you today, but I want to send you my warmest greetings and congratulate you all on the step you are taking.


The new association which you have brought together and announced today marks a highly significant step toward exposing the terrible abuses which are still going on inside the Mojahedin-e Khalq organisation, in particular against women.
Your courage should never be underestimated. You have suffered once inside the MEK. You suffered during your recovery from that experience, dealing with the painful and difficult memories and the difficulty of explaining such experiences to an outside world which can barely comprehend such bizarre cruelties as you have endured. And I know you will also suffer today whilst you so courageously speak out, not only today but in the future.


But you know better than anyone how important it is to do this. If the survivors of such crimes cannot speak out, there is no hope for humanity. Although what you are doing is difficult, it is vital. You can take courage from the fact that you speak the truth and that the truth will be heard, and that there are many policy makers and decision makers, particularly in Europe who are really willing to hear you and work to bring this situation to an end.
You know that the MEK is not part of the Iranian opposition. It is instead a dangerous and destructive mind control cult. Your meeting today is a huge step toward bringing that understanding to the people who matter. I thank you from the bottom of my heart for this.


Anne Singleton
 

 

رجوی گردنبندی طلا که عکس خودش بر روی آن حک شده را به خانم ها هدیه می کرده است!

 

استثمار زنان در فرقه رجوی
پیام خانم پروین حاجی به مناسبت آغاز بکار انجمن زنان


پروین حاجی


در ابتدا لازم می دانم که آغاز بکار انجمن زنان را به همه دوستان گرامی بویژه زنان آزاده ای که با شجاعت دست به روشنگری علیه فرقه مجاهدین زده اند، تشکر کنم. همچنین دوست دارم کمی هم برایتان بنویسم.
همیشه در تاریخ مبارزات سیاسی،اجتماعی مردم در سراسر جهان روزهای بیاد ماندنی وجود دارند، روزهایی که به عنوان نشانه و مظهر هر مبارزه ثبت می شود. چنین روزهایی، خود به فراخوان مبارزه برای احقاق حقوق غصب شده تبدیل میشوند. هر سال در این روزها، آمال و اهداف مبارزه با صدای بلند اعلام میشود. هر سال، به دنیا گوشزد میشود، که این اهداف زنده اند. هشتم مارس، یکی از این روزها است . من به عنوان یک زن می خواهم نگاهی به وضعیت زنان در سازمان مجاهدین خلق در این روزداشته باشم، زیرا این سازمان از زنان برای سرپوش گذاشتن برای اعمال تروریستی خود استفاده می کند و با دادن شخصیتهای کاذب به زنان که در رژیمهای شاه و ملا تحت فشارهای اجتماعی و قومی و مذهبی قرار گرفتند و از این موضوع سوء استفاده کامل شده و به نام آزادی و برابری بدون اعتقاد به آن در سازمان مجاهدین به زنان ظلم و ستم می شود و مهر وعاطفه که حداقل حق هر مادر به فرزندش می باشد از آنان سلب شده است چه رسد به انتخاب و عشق.
در سال 1365 سازمان به ارتش صدام حسین پیوست و شعار پوشالی ضد جنگ داد و به اصطلاح پرچم صلح را بلند کردند و رجوی در فرانسه با طارق عزیز نماینده صدام حسین ملاقات کرد و قرارداد مزدوری را برای حفظ بقا ء سیاسی و موجودیت خود امضاء کرد. مجاهدین برای کنترل و جبران نیرو هر گونه شیاد بازی را برای پیشبرد اهداف خائنانه خود بکار گرفت از جمله بکارگیری و استثمار زنان با نام فریبنده رهایی زن.
به این مزدوران باید گفت نمیتوان زنان را با گرفتن هویت واقعیشان و تبد یل کردنشان به اشیائی بی روح آزاد کرد، بلکه باید با آموزش و شناساندن حق و حقوق واقعیشان به عنوان یک انسان آنها را به مبارزه طلبید و این مبارزه باید کاملا بر حسب آگاهی و انتخاب کامل یک زن باشد که نمونه آن را میتوان در بسیاری از زنان آزاده ایرانی جستجو کرد و به روان پاک آن زنانی که در مطالبه حق و آزادی خود از جانشان مایع گذاشتند درود فرستاد از جمله آنان می توان از زنده یاد فاطمه امینی و پروانه فروهر و... یاد کرد.
دقیقا به خاطر دارم که سازمان زمانی که در جبهه های جنگ ایران و عراق به کشتن سربازان ایرانی و گرفتن اسیر جنگی برای امتیاز و خوش خدمتی برای صدام مشغول بود افرادی که در درگیری ها کشته می شدند بلافاصله همسرهای آنها را به زور وادار به ازدواج تشکیلاتی با افرادی دیگر میکردند حتی با مخالفت شدید زنان و بدون رضایت آنان این کار را می کردند. این کاربه جزسؤاستفاده جنسی هدفی دیگر را دنبال نمیکرد و گاهاً بعضی از زنان مجاهد 5 ال 6 بار ازدواج می کردند.
من که خودم در آن ایام در سازمان حضور داشتم و از کسی نه شنیده ونه نقل و قول میکنم شخصآ شاهد این وضعتها در سازمان بودم و به عنوان یک زن از این حرکات سازمان به غایت شوکه و متنفر بودم که چگونه از زنان به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خا ئِنانه خود استفاده می شود. در سال1365 در قرارگاههای مجاهدین بخاطر و ضعیت جسمی بارداری و کسالتم نسبت به افراد دیگر وقت آزاد بیشتری داشتم و بیشتر به محیط پیرامون و تشکیلات سازمان واقف بودم و می دیدم که اکثر زنان را از لحاظ کار و وقت شدیداً کنترل می کردند که قادر به فکر کردن و تمرکز واقعی که در این فرقه و سکت بسته چه می گذرد نباشند تا مبادا به خودشان بیایند که چگونه در حال استثمار محض هستند .
موضوع ازدواج هاي اجباري فقط رفع نيازهاي جنسي بود ، و نه ايجاد عشق و محبت خانوادگي . در قرارگاه اشرف همه مي دانستند .و كاملاْ معروف بود كه براي عناصر سرسپرده رجوي ، يعني آناني كه رجوي به عنوان فدايي خود باورشان كرده بود ، از پانسيون بچه ها " هلو " مي برند.
شرط ازدواج ، مخصوصاْ با "هلو "ها را خود رجوي تعيين مي كند ؛ حداقل سن سي و دو سال ، و حداقل رده تشكيلاتي فرمانده گردان .
برای نمونه جواد برومند (حجت) فاشیست شکنجه گر که همسرش آذر نام داشت که در یکی از عملیات براثر تصادف کشته شد بلافاصله این فرد با یکی از زنان قرارگاه ازدواج کرد که سن حجت تقریباً دوبرابر بود، البته از این نمونه ها زیاد است.
زنانی كه در قرارگاه اشرف بودند .اكثراْ شوهرانشان را يا در عمليات چريكي داخل كشور از دست داده بودند ، يا در عمليات مشترک نظامي صدام و رجوي ، عده اي از دختران جوان هم بودند كه از ميان پناهندگان خارج كشور شكار شده و به قرارگاه اشرف آمده بودند كه ديگر نياز به ارتقاء درجه نداشتند و تا پايشان به عراق مي رسيد سر ضرب شوهرشان مي دادند .
" هلو " هاي پانسيون هم كه جاي خود داشتند و به بالايي ها مي رسيدند .
اما در مكتب خودپسندانه رجوي كه هر احساس و عاطفه و محبتي فقط بايد به سمت او و همسرش كاناليزه شود ، اين عاليترين پيوند بشري ، يعني زناشويي هم ، چنين بي رحمانه مخدوش شده است .
زناني كه بايد در قرارگاه مسعود رجوي اجباراْ ازدواج مي كردند ، به آساني و به ميل خود ، زير بار اين تحقير نمي رفتند و به آنان مي گفتند مصالح مردم و تكامل و «انقلاب نوين مردم ايران » كه از مجراي وابسته بودن تمام عيار به مسعود و مريم مي گذرد ، حكم مي كند كه شما فرمان ازدواج را هم كه از جانب « رهبري » صادر شده است ، بدون هيچ اعتراضي بپذيريد .
براي اين كه اين زنان و دختران به ازدواج اجباري تن دردهند ، شخصاْ زنان سرسپرده اي مثل محبوبه جمشيدي ، مهوش سپهري ، عذرا علوي طالقاني ، فرشته يگانه و مهناز شهنازي ، براي آنان جلسات اجباري – توجيهي طولاني و متعدد مي گذاشتند تا آنان را وادار به ازدواج كنند .
اين زنان و دختران تا آنجا كه من خود در جريان بودم ، با چشمان اشكبار پاي سفره عقد مي نشستند .
عنوان اين ازدواج هاي اجباري را در سال های 1365 تا 1368 را هم گذاشته بودند تكامل. مي گفتند زن نصفه است كامل نيست و نياز به مرد دارد . اين مرحله تا سال 1368 به طول انجاميد ، اما در مرحله بعد حكم طلاق هاي اجباري از طرف ( رهبر ) صادر شد ديگر از تكامل و تكامل طبيعي و نصفه بودن زن ، خبري نبود و تئوري به كلي تغيير كرد
در تمام جلسات طولاني آن سالها هم كه در قرارگاه اشرف بر پا مي شد و به ( نشست هاي رهبري ) معروف بود ، آقاي رجوي به مردان رزمنده غير از فرماندهان كه مشمول دريافت ( هلو ) مي شدند . وعده مي داد كه چون تعداد ( خواهران ) كم است ، در ايران آزاد شده فردا ، براي همه شان زن خواهد گرفت .
مسأله طبيعي ازدواج و انتخاب همسر
از سال شصت و نه كه معضل خانواده و عواطف خانوادگي _ چه در ميان همسران و چه در ميان والدين و فرزندان ، رجوي را مستأصل كرده بود .
خود رجوي بارها گفته بود كه خانواده ها حاضر نيستند ( شب جمعه ) به عمليات بروند . رجوي از اين ارتباط و علاقه هم ، شديداْ به وحشت افتاده بود .
بارها دختران و پسران جواني كه مجبور به ازدواج شده بودند ، ازآنجا كه همواره از كمبود عاطفه و محبت رنج مي بردند ، در همان تماس هاي اوليه به هم دلبستگي پيدا كرده بودند و خواسته بودند كه قرارگاه اشرف در عراق را ترك كنند .
رجوي كه به اين خطر پي برده بود ، به سعي مي كرد باعث گسستن اين ارتباط شود .كلمه ( عيال ) و ( شب جمعه ) را هم آن چنان در نشست ها با تحقير به زبان مي راند كه رزمندگان از داشتن روابط طبيعي با همسران ، شرمشان بشود .
رجوي از خانواده تصوير بسيار پليدي در ذهن مجردها مي ساخت
به هر حال خانواده به يك تركيب زشت بدل شده بود و محل ملاقات زنان و شوهران به مكان ( بد ) تعبير مي شد . همه عواطف و روابط و پيوندهاي طبيعي خانوادگي در زير پوشش اين تلقين پليد و كثيف ، رفته رفته به لجن كشيده مي شد.
محترم بابائي از خانواده اش 9 نفر کشته شدند .خواهر محترم بابائي كسي بود كه در شهرستان نارنجك كشيد و تمام ماشين پاسدارها را منفجر كرد و کشته شد .يعني يك همچنين کساني هستند اما همين محترم باور داشت وقتي كه مسعود اولين بار به چه دليلي آن را خائن اعلام كرد . يعني تمام ساخته هاي آن در ذهن محترم فرو ريخت و محترم ديگر خودش را هم قبول نداشت . به همين دليل بود كه ديگر هيچ نقطه وصلي آن را به زندگي حتي شوهر فداكارش و حتي آن بچه اي كه در رحم داشت و بچه كوچكي كه داشت نتوانست پيوند دهد .يعني ديگر هيچي نبود . او قبل از اينكه بميرد مرده بود.
مسعود رجوی در جريان صدور و جا انداختن فتواي طلاق هاي عمومي در ارديبهشت سال 70 سعي مي كرد عواطف و احساسات افراد تحت اختيارش را به سمت همسرش مریم جهت بدهد .
به همين دليل در جلسات طولاني توجيه دلايل ايدئولوژيك زندگي بدون همسر و انتخاب و جانشين كردن رهير به جاي همسر و فرزند ، مي گفت : بيا و با من معامله كن . تو همسرت را به من بده و من هم ( سيمرغ )را به تو خواهم داد .در واقع ( رهبر عقيدتي مجاهدين )كه پديده اي است شبيه هر رهبر عقيدتي ديگر در اعتقادات مذهبي ، با سوء استفاده از اعتقادات مذهبي مردم ، براي حفظ و تداوم اقتدار خود در سازمان مجاهدين و قطع همه وابستگي هاي انساني
چرا كه در سازمان تحت استيلا و القاي مسعود رجوي ، همه بايد به او بدهكار باشند و طلبكار بودن در حكم تمرد و تزلزل و حمل تناقض است !
مريم رجوي به اعضاء و نيروهاي سازمان تلقين مي كرد كه پس از طلاق رها خواهند شد و به شكوفائي خواهند رسيد
استدلال مذهبي آقاي رجوي اين بود كه :
هر زني كه به ازدواج رهبري درآيد به سرعت رشد مي كند و به ارتقاء شخصيت و صلاحيت دست مي يابد.
مجموعه مجاهديني كه زير بار فتواي طلاق هاي اجباري نرفتند . به ندرت مشاهده مي شود كه زن و شوهر هر دو با هم توانسته باشند آن جهنم سوزان را ترك كنند .
نمونه گيري آماري نشان مي دهد كه مسعود رجوي يكي از دو طرف ازدواج را در عراق گروگان گرفته است . يا زن به همراه يك يا چند فرزند از عراق خارج شده ، يا مرد با همين مختصات .
معمولاْ طرفي كه در عراق باقي مانده است هرازگاهي به همسرش تلفن مي زند يا عليه او در لجن نامه مجاهدين مطلبي مي نويسد و او را بريده و مزدور و مأمور سفارت آخوندي و خائن و كثيف مي نامد
از نمونه مردان ، مي توان همسر ناهيد حسيني را نام برد به نام سليمان حيدري و از نمونه زنان مي توان مهين نظري همسر هادي شمس حائري و نسرين يونسي همسر حيدر بابائي را نام برد كه بي وقفه همسرانشان را به باد ناسزا مي گيرند.
سازمان مجاهدين نسبت به زنان و مرداني كه زير بار فتواي طلاق هاي عمومي نرفته اند يا انتقادها و اعتراضات ديگري دارند ، به شدت انتقام جويانه و كين توزانه برخورد مي كند
موضوع طلاق هاي اجباري كه هم در عراق قابل رؤيت است و هم در شهادت زنان و مرداني كه به اجبار از همسرانشان جدا شده اند و به وفور در سراسر جهان پراكنده اند .
به نظر من اين بهترين موقعيت است كه آقا و خانم رجوي رسماْ از نظريه هاي طلاق در رسانه هاي عمومي اعتراف كنند كه اشتباه كرده اند.
سازمان مجاهدين فرزندان اين زنان و مردان متمرد نسبت به فتواي رهبري را هم به گروگان گرفته است. رجوي قيم زنان ايران نيست كه به خود اجازه بدهد (شوهاي )زنانه راه بيندازد واز نام وحرمت زن ،درعين ناجوانمردانه ترين بي حرمتي ها به او،براي خود پلكان بسازد. تعليم و تربيت در دستگاه رجوي يعني فحش و كتك و تحقير و توهين و اجبار و فشار ، نه محبت و روابط عاطفي.
رجوي در فضاي خارج كشور ، به اين حركت نظامي ديوانه وار مي گفت عمليات فتح تهران ؛! اما در دستگاه خود او معروف بود به " عمليات فروغ جاويدان " به هرحال ليست شهداي رجوي براي دريافت پول هاي بيشتر و شهيد نمايي در محافل ديپلماتيك وسيع تر شده بود.
رجوي هميشه دستش را دراز مي كرد مي گفت :بده بده بيا بده در راه خدا فقط من اين دلت را مي خواهم فقط براي خودم مي خواهم . يك چيز عادي بود .در نشستهايش .
از تابستان سال 67 تا تابستان سال 1368، نظر مسعود رجوي صد و هشتاد درجه تغيير كرد تا تابستان سال 1368 از نظر او زن با مرد كامل مي شد .اما از مهر 1368 ، زن فقط با ( رهبر ذيصلاح ) به كمال مي رسد .
در اواخر تير ماه و اوايل خرداد ماه سال 67 ، معركه ازدواج هاي اجباري در دستگاه رجوي چنان گرم بود كه به قول خودش ازدواجهاي جمعي راه مي انداخت ..در اينگونه مراسم گاهي فقط در يك شب بيست و پنج عروسي ، در يك جا و يك سالن انجام مي گرفت .
اما ناگهان ورق برگشت و ( رهبر) بنا به موقعيت خطرناك خود سعي كرد با استدلال مذهبي خانواده را بي بها كند و زنان را زير فشار تلقين و توجيه و ايجاد هيجان و شست و شوي مغزي ، قانع كند كه تنها ( رهبري ذيصلاح ) مي تواند آنان را كامل كند ، نه همسر و فرزند و خانواده ! البته زمينه هاي ( ايدئولوژيك !) اين حركت كه به مات شدن خود ( رهبر ذيصلاح ) انجاميد .قبلاْ در ذهن ديكتاتور و در جلسات محرمانه او با ( محارم ) فراهم شده بود .
جلسه عمومي معروف به (نشست طلاق ) را هم روز جمعه بر پا كردند تا فردايش روز كار باشد و زنان و شوهران فرصتي نداشته باشند كه همديگر را ببينند و با هم تبادل نظر كنند .اين ( نشست طلاق )درارديبهشت ماه سال 70 برای سراسر اعضا اجباری شد. عنوان سر فصل طلاق همگاني تشكيل شد و نوار ويدئوئي آن هم به سرعت در پايگاهاي خارج كشور براي نيروهائي كه در مأموريت خارج كشوري بودند به نمايش در آمد .
شکست فروغ جاویدان ، خالي در آمدن وعده هاي ( آخرين نبرد ) تغيير مجموعه شرايط به زيان مسعود رجوي ، بيكاري نيروهائي كه براي تعيين تكليف مملكت دم گلوله رفته بودند ارضاي نفس رجوي ، دلايل اين تصميم شتابزده بود كه شديداْ توصيه مي شد به خارج از سازمان درز نكند .
حتي مريم رجوي اصرار داشت كه فعلاْ بايد خبر اين ( انقلاب دروني ) را از مردم مخفي نگهداشت تا خود او در فرصت مناسب اين را به آنها بدهد .
در ابتدا ( عمليات !) طلاق روي شورای مرکزی و سپس ( بدنه ) سازمان صورت پذيرفت و سپس طلاق تا پائين ترين لايه هاي سازمان به مرحله اجرا در آمد.
توجيه اصلي هم اين بود كه همه عواطف متعلق به (رهبري ) است ، پس هيچ عاطفه و عشقي به زن و شوهر و بچه ها نمي رسد و فقط بايد در يك سمت كاناليزه شود .
رجوي در اين مورد خاص سوره ( فلق ) را به سود خود تحريف كرد و گفت : زن ها مانند جن هائي هستند كه مردان صالح خدا را از راه راست باز مي دارند و آنان را افسون مي كنند .
در اين مرحله من بايد در ته دل هاتان باشم و قلب تان با من بزند ( خود پيامبربيني و فساد مطلق ناشي از قدرت مطلق را ملاحظه فرمائيد؟
شما رستگار خواهيد شد و به بهشت خواهيد رفت .( واقعاْ كه انگار پيامبر اسلام براي مؤمنان مذكر و مونث پيام صادر مي فرمايد!)
در انتشارات رجوي از قول كميسيون تروريسم او نوشته مي شود كه اعضای جداشده محاهدین مأمور وزارت اطلاعات و فاسد هستند و همه آنهائي كه به ( خط ) و خطابه رهبري تف كرده اند و از او جدا شده اند ، بريده و مزدور هستند
علت شكست هاي شما در جنگ ها ، در درجه اول به خاطر عدم حل تضاد جنسيت و تلاش در حفظ خودتان بود از خارج شدن از قلعه الموت اشرف با خريدن تهمت هاي ناجوانمردانه ( خائن ) و ( مزدور ) و ( پاسدار )
.صدها مجاهد جدا شده هم شهادت مي دهند كه آقاي رجوي اول زنان و مردان را در قرارگاه اشرف ( اصل امامت )و امام بودن خود ،وادار به ازدواج و ازدواج هاي مكرر كرد ، بعد هم وادارشان كرد طلاق بدهند.
در زمان حکومت صدام سازمان مجاهدین از زنان به حد کامل برای اهداف سیاسی استفاده می کرد و اگر زنی قصد جدا شدن از سازمان را داشت با انواع تهدیدات مبنی بر اینکه زنها مورد تجاوز جنسی عراقی ها قرار می گیرند سعی داشتند زنان را در قرارگاههایشان با شیوه های مختلف تا حد اکثر ممکن نگه داشته و مانع از خروج آنان شوند. حال نیز بعد از سقوط صدام و مخفی و بازداشت شدن رجوی افراد خسته و روحیه باخته دنبال راه گریزی میگردند تا از این ورطه هلاک سکت گونه فرقه رجوی رهایی جسته. رهبری سازمان با دنائت و دجالیت خاص خودش فیلمهای زندان ابوغریب که زندانیان توسط سربازان آمریکایی شکنجه و تجاوز می شوند را در قرارگاه نشان می دهند تا کسانی که قصد جدا شدن از سازمان را دارند، را بترسانند و با این ترس مواجه باشند که در کمپ آمریکاییها توسط سربازان آمریکایی مورد تجاوز قرار میگیرند.
در پایان اگر چه نتوانستم در جلسه اغاز بکار انجمن زنان حضور داشته باشم ولی از صمیم قلب برایتان آرزوی موفقیت می کنم و من نیز همیشه در کنارتان خواهم بود و آماده هر گونه کمک و همکاری خواهم بود.


با سپاس فراوان
پروین حاجی

 

افشای اسامی بیش از 95 نفر از زنان قربانی فرقه مجاهدین که به دستور مسعود رجوی رحم خود را خارج کرده اند

 

اطلاعیه پیام رهائی به مناسبت اغاز بکار انجمن زنان


پیام رهایی
30.11.2012


تاسیس انجمن زنان در مقطع اخراج فرقه رجوی از عراق را به موسسین و آزاد زنانی که توانسته اند خود را از اسارت ذهنی مناسبات استثمارگرایانه فرقه نجات بخشند، تبریک می گوئیم.
در مناسبات فرقه ای مادرنمونه فرزندش را قربانی رهبری میکند.
در مناسبات فرقه ای داشتن همسر جرم است.
در مناسبات فرقه ای جسم و روح زن متعلق به رهبری است.
در مناسبات فرقه ای عشق در اسارت رهبری است.
در مناسبات فرقه ای زن می تواند فقط چگونه مردن را انتخاب کند.
در مناسبات فرقه ای زن همبستر تشکیلات می شود.
در مناسبات فرقه ای هیچ مادری نمی تواند بچه اش را ببوسد و ببوید مگر اینکه او مرده باشد.
در مناسبات فرقه ای باید شوق مادر شدن، همسر داشتن را به فراموشی سپرد.
در مناسبات فرقه ای روزی که استثمار شوی شیرزن خوانده می شوی و روزی که قدعلم کنی هرزه نامیده میشوی.
در مناسبات فرقه ای اوج رشد و بلوغ تو زمانی است که در حرم رجوی اجازه دخول داشته باشی.
در مناسبات فرقه ای زن با مرد برابر است هردو باید در راه اهداف فرقه بمیرند.
در مناسبات فرقه مرد با زن برابرست هردو باید عشقشان رابه رهبری بدهند و تنفرشان را به دشمنان
در مناسبات زنان و مردان با هم برابرند برای هردو عشق ممنوع است و هردو به آرزوی پدر و مادر شدن می مانند
در مناسبات فرقه زن استثمار مضاعف می شود
داستان امروز مناسبات فرقه ای رجوی و استثمار زنان درون این تشکیلات، فردا تجربه مردم آگاه کشورمان خواهد شد.


پیروز باشید

 

 

 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت اول فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان
 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت دوم فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان

 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده قسمت سوم فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان اینجا
را کلیک کنید

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشروح گزارش سمینار آغاز به کار انجمن زنان قسمت سوم

متن سخنرانی خانم سلطانی در گردهمائی انجمن زنان

 

 

انجمن زنان ایران، سی ام نوامبر 2012

 

آدرس سایت زنان:
www.iran-zanan.de

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده قسمت سوم فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان اینجا
را کلیک کنید

 

ضمن خوشامد گوئی به همه دوستانی که از کشورهای مختلف توانستند خودشان را به این جلسه برسانند و جای بقیه دوستان خالی امروز ما خوشحال هستیم که در روز حذف خشونت علیه زنان روز 25 نوامبر تأسیس انجمن خودمان را اعلام می کنیم.

 

 

انجمن ما تعدادی زنان جدا شده هستیم که از فرقه مجاهدین و تشکیلات مجاهدین خلق تونستیم جان سالم به در ببریم و خودمان را به جامعه و دنیای آزاد برسانیم. در همین جا لازم است من از خیلی دوستهامون یادی بکنم و اینها نتوانستند و خیلی هاشون توی اون فرقه کشته شدند کسانی همچون مینو فتحعلی، مهری موسوی، مرجان محمدی، آلان محمدی، نغمه حکمی، زهرا فیض بخش، معصومه غیبی پور یا کسانی که هنوز در زندان این تشکیلات هستند کسانی فاطمه حاج خداوردی(تهمینه) و یا کسان دیگر که به هر دلیل ما اینجا نمی توانیم اسم ببریم من اینجا یادشان را گرامی می دارم و خوشحالم همین تعداد محدودی که تونستیم بیائیم به دنیای آزاد و با انبوه مشکلاتی که وجود دارد بتوانیم پشتوانه ای باشیم برای سایر زنها ما کسانی هستیم که سالیان سال با گوشت و پوستمون شکنجه ها و فشارهائی که این تشکیلات بطور خاص روی زنها آورده به خلاف همه شعارهای دمکراتیک و برابری زن و مرد اما در عمق این مناسبات دیدیم که اینطور نیست. زن حجاب اجباری داره، کودکان زنان عضو این تشکیلات از آنها جدا شد و ستمی که چه به بچه ها و چه به مادران آنها روا شد بعد ازدواجها و طلاقهای اجباری، زنان و مردان در این فرقه حق نداشتند که همدیگر را دوست داشته باشند و سر کوچکترین ابراز علاقه و رابطه زنی با مردی چه می کردند و بعضا می دانید که چقدر جدا سازی بود و سر هر مورد کوچکی که بود مثلا یکبار که یک نفر پیام تبریک عید به یکی از اقوامش داده بود روزها و ساعتها برای این نشست گذاشتند و سرکوب و اهانت این طرف قضیه را داشته باشید و اون طرف قضیه که همه چیز تحت استثمار مطلق مسعود رجوی قرار داشت و اوجش اونجاست که زنانی که تمام هستی خودشان بچه و همه عواطفشان را همسر و زندگیشان را به اسم آزادی گذاشتند در نهایت جسمشان هم توسط مسعود رجوی سوء استفاده جنسی بشود و راهی اتاق خواب مسعود رجوی هم بشوند که باشه تا در یک دادگاه عادلانه مسعود رجوی توضیح بدهد که بعنوان یک رهبر چگونه و چرا این تجاوز را انجام داد.

 

رجوی گردنبندی طلا که عکس خودش بر روی آن حک شده را به خانم ها هدیه می کرده است!

 

من اصلا می گم که باشه مریم رجوی مقصر بود چون می دانید که این مسعود رجوی هیچ جا مسئولیت هیچی را به عهده نمیگیرد همین الان مگر از لیست تروریستی خارج نشدند چرا نمی آید یک موضعگیری کند و سوالات بی جواب را جواب بدهد مریم رجوی را انداخته جلو با بقیه باز هم استثمار اززنان ایشون پاسخگوی هیچکدام از اعمالش نیست و نخواهد بود. من می گم که مسعود رجوی احتیاجی به این نداشته و تحمیل شده بهش این ایجاد رابطه جنسی از طرف مریم و بقیه چونکه این خودش را پیغمبر می داند و بالاتر خودش را خدا می داند حالا من می گم که آره تقصیر مریم رجوی بوده این زنها را می فرستاده با هزار رنگ و لعاب ایدئولوژیک اتاق خواب مسعود توئی که رهبری چطور دست به اینکار زدی، چطور برای تو حلاله که تجاوز کنی به زنی که عاشق شوهر خودش بوده در راه آزادی اومده تو این مسیر برای تو حلاله که او را از همسرش جدا کنی و بهش تجاوز کنی و لذت ببری ولی برای شوهرش حرامه این چه منطقی است آخه، من بار دیگر از مسعود رجوی می خواهم که پاسخگو بشه اگر همه در جامعه حق دادند و رأی دادند به این کارها باشه من بسیار خوشحالم که الان یکی یکی این مدعی ها زیاد می شود و او باید جوابگو باشه من بسیار خوشحالم که خواهرم خانم میرباقری خودش را آزاد کرد. روزی که من شنیدم که یک زن دیگر از ا ین فرقه نجات پیدا کرده یک نفس راحت کشیدم یا همینطور خانم ابراهیمی یا کسان دیگری که روزانه از اسارت فکری این فرقه فاصله می گیرند و خودشان را رها می کنند.

 

ما امیدواریم که بتوانیم پاسخگوی سوآلاتی باشیم که از ما دارند. امیدوارم که با تکیه به همدیگر و با افشاگری بتوانیم پشتوانه ای باشیم برای کسانی که چه در کشورهای اروپائی یا در خود این تشکیلات در لیبرتی بتوانند راه گریزی پیدا کنند. از همه مجامع بین المللی از همه سازمانها و کانونهای جدا شده کمک می خواهیم.

 

افشای اسامی بیش از 95 نفر از زنان قربانی فرقه مجاهدین که به دستور مسعود رجوی رحم خود را خارج کرده اند

 

آقای سبحانی:

خیلی تشکر می کنم از خانم سلطانی و صحبتهای ارزنده ای که فرمودند. ما شرایط را متوجه می شویم که حجب و حیای زنانه باعث می شه که خانم سلطانی و سایر خانمها نتوانند که ابعاد را باز کنند چون که در صحبتهای خصوصی تر مشخص می شه که ابعاد چی هست و هنوز اون فضا و راحتی برایشان وجود ندارد که بتوانند آنچه که بر همه زنانی که وارد این مرحله سوء استفاده جنسی توسط رجوی شده اند آشکار بشه اتفاقا من فکر می کنم که رجوی هم به همین دلیل که می دونست و این یک تابو هست زن با خصوصیات زن ایرانی اگر چنین بلائی را سرش بیاورند نمی تونه جائی بگه و خجالت می کشه و می ترسه و بنابر این، این یکی از دلایلی بود که رجوی رویش حساب کرده بود و پیش بینی کرده امیدورایم که بتوانیم هر آنچه بر ما گذشته بگوئیم تا هم برای خودمان راحت تر باشه و هم جلوگیری بشه از ادامه این سوء استفاده جنسی

 

 

 

 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت اول فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان
 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت دوم فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشروح گزارش سمینار آغاز به کار انجمن زنان قسمت دوم

قرائت پیام مادر رضوان توسط آقای مهدی خوشحال که هر دو نفرشان از فعالان حقوق بشر و پیشتازان روشنگری و افشاگری علیه فرقه مجاهدین هستند

 

 

انجمن زنان ایران، بیست و هشتم نوامبر 2012

 

آدرس سایت زنان:
www.iran-zanan.de

 

قرائت پیام مادر رضوان توسط آقای مهدی خوشحال که هر دو نفرشان از فعالان حقوق بشر و پیشتازان روشنگری و افشاگری علیه فرقه مجاهدین هستند

 

 

پیام به مناسبت آغاز به کار انجمن زنان

با سلام به شما دختران عزیزم زنان آزاده و دلیر همچنین برادران و پسران عزیزم من رابعه شاهرخی مادر رضوان هستم که سه تن از فرزندان خودم را توسط فرقه رجوی و مطامع شیطانی آنان از دست داده ام و خودم هم مدتی در این مناسبات جهنمی بوده ام و مورد بدترین اذیت و آزارها قرار گرفته ام چرا که رجوی زن ستیز بر خلاف شعارهائی که دم از رهائی زنان می زند با همین بهانه و ترفند هم انقلاب مریم به راه انداخت و بدترین ستمها را بر زنان روا داشت

 

با خبر شدم که انجمن زنان تشکیل گردیده که این انجمن متشکل از زنان آزاده و شجاعی است که به تازگی مناسبات فرقه رجوی را ترک کرده اند و در اروپا به سر می برند و باهدف کمک به دیگر قربانیان گرفتار در این فرقه بخصوص زنان می باشد.

 

 

برای من جای بسی خوشحالی دارد و امیدوارم به اهداف والائی که دارید برسید و به نظر من در این شرایط که نیروها بخصوص زنان گرفتار در این فرقه در کمپ موقت لیبرتی به سر می برند و منتظر پذیرفته شدن آنان در کشورهای پناهنده پذیر هستند تشکیل این انجمن در چنین شرایطی بسیار تصمیم بجا و به موقعی بوده است و جای بسی خوشحالی و قدردانی از شما زنان شجاعی است که با تشکیل این انجمن به فکر همرزمان قدیمی خودتان بوده اید تا به آنان کمک کنید هر چه زودتر از فرقه مجاهدین رهائی پیدا کنند و سرنوشت خودشان را خود انتخاب کنند.

 

 

از صمیم قلب به شما تبریک می گویم و برای شما در جهت رسیدن به اهداف والائی که دارید صمیمانه آرزوی موفقیت دارم من هم بعنوان مادر شما و زنی که ظلم و ستم فرقه رجوی را از نزدیک با گوشت و پوست لمس کرده اعلام می کنم آماده هر گونه کمک به شما عزیرانم هستم و از هیچ کمکی به شما عزیزانم و دختران خوبم دریغ نخواهم کرد تا شما در این اهداف مقدسی که دارید پیروز شوید و سایر زنان اسیر در فرقه رجوی نیز نجات یابند شما را به خدای بزرگ می سپارم قربانتان

 

مادررضوان

 

دست زدن حضار

 


 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشروح گزارش سمینار آغاز به کار انجمن زنان قسمت اول

سخنرانی افشاگرانه خانم میرباقری کاندید عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران

افشای اسامی بیش از 95 تن از زنان قربانی فرقه مجاهدین که با طرح تشکیلاتی رجوی عمل جراحی شدند تا ناامید به زندگی آینده شوند و برای همیشه برده این تشکیلات بمانند.رجوی گردنبندی طلا که عکس خودش بر روی آن حک شده را به خانم ها هدیه می کرده است!

 

 

انجمن زنان ایران، بیست و هفتم نوامبر 2012

آدرس سایت زنان:
www.iran-zanan.de

 

Benachrichtigungssymbol

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید)

قسمت اول فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان
 

 

رجوی گردنبندی طلا که عکس خودش بر روی آن حک شده را به خانم ها هدیه می کرده است!

 

افشای اسامی بیش از 95 نفر از زنان قربانی فرقه مجاهدین که به دستور مسعود رجوی رحم خود را خارج کرده اند

 

خانم میرباقری:

با سلام به دوستان که زحمت کشیدند و به اینجا تشریف آوردند. من زهرا سادات میرباقری هستم. همانطور که در مصاحبه بغداد اعلام کردم بعد از چهار بار طراحی برای فرار از سازمان مجاهدین خلق ، سرانجام موفق شدم در طراحی چهارم خودم را از کمپ اشرف در استان دیالی واقع در عراق نجات بدهم و فرار کنم. خوشبختانه این مسیر را با کمک مادر عزیزو دردمندم خانم فاطمه سادات رضائی و سایر دوستان طی نمودم و خودم را به اروپا رساندم. قبلا قول داده بودم که حرفهای ناگفته ام را در رابطه با فرقه مجاهدین و استثمار انسان و بویژه استثمار زنان در این فرقه مرحله به مرحله به اطلاع افکار عمومی برسانم تا راهی باشد برای شناخت هر چه بیشتر این فرقه و کمکی باشه برای هموار نمودن راه و نجات سایر قربانیان و جدائی اونها از این فرقه البته باید بگم که کارهای خودم شخصا مرحله به مرحله با موفقیت انجام شده و اکنون زندگی جدیدی آغاز نمودم. در این مرحله می خواهم لیستی از 95 نفراز قربانیان زن این فرقه را به اطلاع افکار عمومی برسانم من یک لیست تهیه کردم از اسامی 95 نفر که البته اسامی بیشتر از اینها وبالاتر از 100 هست که انشالله در مراحل بعدی لیست را کامل می کنم و به اطلاع افکار عمومی می رسانم. این لیست موضوعش چی است؟ موضوعش در واقع عمل جراحی است که سازمان مجاهدین خلق با حیله ها و نیرنگهای مختلف روی این قربانیان انجام داده است عمل جراحی خارج کردن رحم و تخمدانهای تعدادی از اسامی را من اینجا می خوانم:

 

کبری طهماسبی(هاجر)

صدیقه خدائی صفت

حبیبه طاولی

حوری سیدی

حوری چرندابی

شهربانو فسنقری

شراره فریبرز

فرزانه پوراقبال

پروین پوراقبال

طاهره زارنجی

انسیه گلشاهی

مهوش کرمی

مهوش علیمددی

ماندانا روستا

مریم نظام الملکی

فرح امامی

فروزان تقی زاده

مریم طبا طبائی

انسیه قلی زاده

فاطمه همدانی

افسانه طاهریان

سوسن بزرگان فرد

اشرف تقوائی

البته این لیست گفتم 95 نفر است که من در اختیار افکار عمومی می گذارم و شما خودتان می توانید مطالعه کنید.

 

 

در مرحله بعد می خواهم موضوع دیگری از استثمار جنسی زنان را برای شما مطرح کنم حتما شما هم مثل من از خبر تجاوز مسعود رجوی به زنان شورای رهبری لایه اول شوکه شدید و براتون این سوال بزرگ پیش اومده چگونه مسعود رجوی بعد از عبور از بندهای انقلاب و بحثهای ایدئولوژیک داغ به این رسید که به تجاوز جنسی شورای رهبری دست ساز خودش مبادرت کنه من می تونم مراحلی که بوده تو این مدت در سازمان دور از چشم برادران و مردان طی شده در جلسات زنان و دختران با مسعود رجوی مقداری برای شما باز گو کنم تا این پازل که از الف به ی منتهی شد چگونه انجام شد. بطور نوبه ای بنام بحثهای انقلاب و جلسات مسعود رجوی ما را، زنان را به نزد مسعود رجوی صدا می کردند و ما مستمر باجشنهای مختلف مواجه می شدیم در این جلسات و خبری از بحثهای ایدئولوژیک نبود در واقع فقط بحث رابطه زدن با رهبر عقیدتی و برخوردهای ناموسی و یگانه بامسعود رجوی مطرح بود با هدایای مختلفی که از طریق مریم رجوی و خود مسعود رجوی شخصا به ما داده می شد شامل حوله حمام، لباسهای زیر زنانه، عطر و ادکلن و چیزهائی از این قبیل توسط زنان شورای رهبری لایه بالاتر که به مسعود رجوی نزدیک بودند و قبلا این مراحل را گذرانده بودند و به اصطلاح به یگانگی رسیده بودند

 

 

ما را تشویق می کردند که رابطه ای یگانه بزنیم با مسعود رجوی و از کلمات عاشقانه و صحبتهای عاطفی با مسعود رجوی صحبت بکنیم خوب ما همیشه برامون سخت بود چون بیشتر از هرچیز ما این را یک روابط ایدئولوژیک می دونستیم بخاطر فرهنگ سنتی و فرهنگی که بین زنان ایران رواج داشت و بحث شیعه و مسلمان بودن روابطی بود که اقتباس گرفته شده بود از امام حسین یا پیامبر روابط زنان با پیامبر بیشتر ما در این رِنج می دیدیم و فکر می کنیم که ما چیزی را نمی فهمیم که باید بفهمیم و از این زنان شورای رهبری که قبلا این مسیر را گذرانده و بیشتر شناخت دارند و آگاه تر از ما هستند بعنوان خواهران بزرگتر ما باید یاد بگیریم و مرحله به مرحله اینطوری مغز شوئی ما گسترش و عمق پیدا می کرد مثلا غیر از اون هدایائی که گفتم گردنبندهای طلا می دادند گردنبندها ابتدا گردنبند مریمی بود که به خودم هم هدیه دادند ما تو جلسات فقط زنان بودند بامسعود رجوی خوب بعضا ما مشاهده می کردیم و خود من تعجب می کردم بلاخره بحثی که بود بعنوان زنان مسلمان داشتیم این بود که بحث محرم ونامحرم و اینجورچیزها هم تو سازمان خیلی مطرح کرده بودند ما در این تحویل گرفتن هدیه می دیدیم که حتی دست مسعود رجوی لمس می شد یا خود مسعود رجوی از روابطی که داشت از شوخی هائی که استفاده می کرد و بحثی که او هم مستمر مطرح میکرد: ناموس همچون خودش ما نمی فهمیدیم که ناموس همچون خودش یعنی و همینطور تکرار می کردیم خوب البته اگر کمی دقت می کردیم خوب تو خیلی از بحثها گفته شده بود که بحث طلاق شامل مسعود و مریم نمی شه پس این بحث ناموس که مطرح می کنند ناموس همچون خودش پس ما هم باید همچون مریم این مراحل را طی کنیم این را هیچوقت نمی فهمیدیم و بیشتر به اصطلاح روی ابرها وبحثهای ایدئولوژیک سیر می کردیم .

مثلا غیر از اونکه گفتم گردنبند مریمی که عکس حضرت مریم بود روی اون طلائی که داده بودند غیر از اون در مرحله بعد به زنان شورای رهبری لایه دوم که من جزو آنها بودم و می گفتند شورای رهبری آزمایشی گردنبندی به ما هدیه داده شد در این جشنها که الان شما مشاهده می کنید عکس مسعود رجوی روی آن حک شده است

 

 

 

این لیست که مشاهده می کنید همانطور که گفتم شامل 95 نفر از قربانیان زن این فرقه را شامل می شود که با حیله های مختلف حیله های مختلف مثلا چی بود اینکه شما کم خون هستید برای، عمل سنگ کلیه، برای درمان سردرتون باید این عمل را انجام بدهید مثلا افسانه طاهریان دوست من بود یعنی با هم هم یگان بودیم اون فرمانده یک یگان بود من فرمانده یک یگان و همانطور که می شناسید همسر سابق محمد آقا هستند افسانه من دیدم بستری بود بیمارستان خوب کمردرد داشت اینها مراحل مختلفی را داشتند برای انتقام گرفتن یا برای بی بازگشت کردن اینها و برای اینکه برای اینها آینده ای متصور نباشد یا اینهمه انرژی گذاشتن برای اینها و اینکه با دادن مقام و منصب به اونها او را از شوهرسابقشون جدا بکنند و به مسعود رجوی نزدیک بکنند. ایشون لایه اول بودند و من متوجه شدم خواهر دیگرم هم که شورای رهبری لایه اول است به من گفت که افسانه را عمل زنان کردند تو را هم اگر اینکار را بکنی کمرت بهتر می شود این در واقع پیغامشون را به من می رساند یکی از فرماندهان رده بالاعجیب دنبال من افتاده بود که این عمل را انجام بده. چون همه اینها قبل از این آگاه شده بودند که نفراتی که جدا می خواهند بشوند از سازمان و مسئله دارند به این شکل اینها را هم به رهبری نزدیکتر می کنند اسم این مرحله را گذاشته بودند رفتن بالای قله اینها زنانی هستند که به قله رهائی رسیده اند، اگر این قله رهائی است پس چرا مسعود رجوی خودش در هنگام اجرای روابط جنسی خودش با شورای رهبری لایه اول می گوید این روابط جنسی از نماز شب هم واجب تر است. از آن طرف به آقایان و خانم های داخل تشکیلات می گوید فکر رابطه جنسی هم حرام و خیانت است ولی خودش در اتاق خوابش برای وادار کردن زنان می گوید که مثل نماز شب است و به زنانی که عمل جراحی می کرده اند تشویق کرده و می گوید که از جنسیت رها شدید و بالای قله رفتید تشکیلات و حرفهای مسعود رجوی غرق دغل و تضاد و دروغ است البته می دانید که این را داخل پرانتز بگم مثلا تابلوهائی که مسعود رجوی هر بار مثلا در رابطه با موضوعات مختلف مطرح میکرد هر بار مثلا من یکبار خودم برای مسعود رجوی نوشتم ما جزو لایه ای بودیم که باید موضع گیریمون را سریع می نوشتیم و من هم پوش عادیسازی داشتم چون طرح داشتم برای فرار می گفتم این موضوعاتی که شما مطرح می کنید من با کوچکترین اخباری که می شنوم از بالای قله سقوط می کنم می افتم پائین یعنی تابلوها اینقدر آبکی مرحله به مرحله اینقدر پوشال بود بخاطر چی بخاطر این که رهبر عقیدتی خودش اون بالا چیزی که خودش گفته داره نقض میکنه از یکطرف می گه این تجاوز جنسی یعنی خوشبختانه من خودم لایه دوم مرحله اش به این مرحله نرسیده بود که این رابطه نزدیکتر را با مسعود رجوی داشته باشه به اصطلاح ما کسانی بودیم در مراحل بعدی قرار داشتیم این بود که چگونه این مراحل ا نجام شد از یک طرف گفته بود که این روابط جنسی از نماز شب هم واجب تر است در اونجا به اون شکل در پائین چکار می کردند برادرخودمن 5 ساعت این را در جلسه ای ازش خواستند 5 ساعت توی جلسه ای این را سرپا گذاشتند از اون خواستند که بیاید حرفی که تو یک محفلش گفته که "اینها غرق جیم هستند" را پس بگیره 5 ساعت این را فقط سر پا نگهداشتند که بیا اینکار را بکن بگه بعد خود مسعود رجوی می گه که از نماز شب واجب تر است. حرفها همه متناقض در رابطه با تابلوها که گفتم اینطوری بود که بعد در بین شماها فکر کنم که من در بین شما آخرین جدا شده باشم بعداز این گفت دیگه دیگه از تابلو ها خبری نیست بحث تابلوها را گذاشت کناربحث خلص ایدئولوژیک را شروع کرد که کسی نتواند روی اون هیچ حرفی بزند هیچ تناقضی باشه که بعد مرحله معرفی مسئول اول جدید سازمان شد. من انشاالله بقیه حرفهای ناگفته ام رادر مراحل مختلف به اطلاع افکار عمومی می رسانم در آخر تبریک خودم را به مناسبت تأسیس انجمن زنان اینجا اعلام کنم. با تشکر

 

 

آقای سبحانی: تشکر می کنم از سرکار خانم میرباقری و خوشحالیم که توانستند خودشان را از فرقه مجاهدین نجات دهند. آرزو می کنیم که خواهران ایشان و برادرشان هم بتوانند از فرقه نجات پیدا کنند. همین آروز را داریم برای سه هزار نفر باقی مانده در کمپ لیبرتی

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

انجمن زنان در یک گردهمائی فعالیت رسمی خود را آغاز کرد

خانم میر باقری کاندیدای عضویت شورای رهبری سازمان مجاهدین جدایی خود را از این فرقه رسما اعلام کرد
 

 

انجمن زنان رسما فعالیت خود را در یک سمینار با شکوه آغاز کرد وسایت این انجمن به آدرس اینترنتی زیر در دسترس علاقمندان قرار گرفت.


آدرس سایت زنان:
www.iran-zanan.de


 

 

این انجمن با هدف حمایت و پشتیبانی از همه قربانیان و جدا شدگان از این فرقه بویژه زنان تشکیل گردید.

در این گردهمایی که بیش از 30 تن در آن حضور یافته بودند ابتدا آقای محمد حسین سبحانی ضمن تشکر از حضار اعلام برنامه کرد.

سپس خانم زهرا سادات میرباقری، نحوه فرار و اخبار بسیار مهم از سوء استفاده جنسی و استثمار زنان را توضیح و تکمیل نمودند.

آنگاه خانم سلطانی در مورد اهداف و ضرورت تشکیل انجمن زنان صحبت نمودند.

همچنین خانم ملکی نقطه نظراتشون را در رابطه با سابقه استثمار زنان در درون فرقه ایراد کردند.

و درانتها خانم نسرین ابراهیمی توضیحاتی را پیرامون اهداف انجمن زنان و سایر امور مرتبط با قربانیان زن فرقه مجاهدین را مطرح کردند.

در این گردهمائی همچنین پیامهای از خانم هائی که متأسفانه موفق نشده بودند که در جلسه حضور یابند قرائت گردید.

قسمت آخر این گردهمائی پرسش و پاسخ انجام شد و حاضرین در جلسه سوالات خود را مطرح وبه تبادل نظر پرداختند.

شرح گزارش کامل این گردهمائی بزودی منتشر خواهد شد.

 

 

مشروح گزارش کامل این گردهمایی بزودی منتشر خواهد شد.

 

آدرس سایت زنان:

www.iran-zanan.de

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد