_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

فیلم سینمایی 300

 

مهرانگیز کار

04.04.2007

به نظر مي رسد که هاليوود، به اصطلاح "کم آورده است". فيلم 300 چندان بي بضاعت است که ارزش اعتراض نداشته و ندارد. اعتراض به اين فيلم ضعيف و فاقد هويت، به آن جان بخشيد. توليد کنندگان فيلم 300 بي گمان تنها اميدشان براي برخورداري از بازار فروش، اين بوده و هست که احساسات و اعتراض ايرانيان را برانگيزند و به ياري هيجان سازي هاي خبري و رسانه اي، خوب بازاريابي کنند. تاکنون موفق بوده اند و حتي صداي اعتراض برخي مقامات ايراني که بي گمان نسبت به خشايار شاه و تاريخ باستان ايران چندان احترام و ارادتي ندارند، به صورت رسمي به گوش رسيده است.

در فيلم 300 هر چند تلاش ورزيده اند لشکر مجهز و بزرگ ايرانيان را در برابر 300 رزمنده خوار و ذليل جلوه دهند، اما اين توليد سينمايي که بيشتر به بازي هاي کامپيوتري کودکان مي ماند، به اندازه اي سطحي و قلابي از کار درآمده که نمي تواند تلاش سينماگران را تبديل به موضوعي جدي کرده و در تماشاچي تأثير بگذارد. داوري ذهني در صورتي به طور جدي در تماشاچي ايجاد مي شود که در درجه اول صحنه ها را باور کند. نظر به اينکه فيلم فاقد يک چنين اثرگذاري است، حتي نمي توان آن را با فيلم هاي کامپيوتري و پرهيجان تاريخي که گزارشگر نوعي هويت و ارزش گذاري تاريخي مي شوند مقايسه کرد. فيلم را که با استفاده از حرکات و نقش هاي سفيهانه و شکل هاي کريه چند جادوگر و ديو و دلقک پر ماجرا ساخته اند، حتي مانند يک توليد مرموز و در آميخته با جاذبه هاي ماوراء الطبيعه جذاب نيست.

اينکه از امپراطور ايران سيما و آرايش مضحکي ارائه داده و او را يک موجود مبتذل با ظواهر و آرايش افراطي و زنانه معرفي کرده اند، چيزي را تغيير نداده است. احتمالا اين شکل از نمايش هم نشان از يک سهل انگاري و جهل و ناداني دارد که وقتي در فيلم هاي سينمايي به آن روي مي آورند، فيلم بکلي از سکه مي افتد و فاقد ارزش و اهميت هنري يا تاريخي مي شود. قصه همان قدر که به مضحکه نزديک شده، از تاريخ نگاري دور افتاده است.

امپراطور ايران سيمايي دو جنسي دارد. او بزک کرده است. به برخي جوان هاي بيکاره و عاطل و باطل غرب شبيه است که تمام اجزاي صورت خود را سوراخ سوراخ مي کنند و ده ها حلقه و گوشواره از زبان، ابروان، گوش ها و پره هاي بيني مي گذرانند. امپراطور ايران وسط ميدان جنگي که سخت غير واقعي و مضحک کارگرداني شده، روي ارابه اي جواهر نشان نشسته و مثل بچه ها، بي خيال شادماني مي کند. تا مدتها که قرار است اين فيلم بي محتوا ادامه يابد، امپراطور درست در اوج کشت و کشتار خندان و خوشحال به نظر مي رسد. درست مثل اين است که امپراطور ايران دارد يک نمايش کامپيوتري را نگاه مي کند و خود مي داند همه چيز ساختگي است و اينکه کله هاي سربازانش يکي يکي به هوا مي پرد کاري است که فقط از عهده کامپيوتر بر مي آيد. امپراطور جنگ را همچون نمايشي کودکانه تماشا مي کند و به واقع هم چنين است.

و اما امپراطور رقيب که تافته اي جدا بافته است و قدرت و صلابت غرب را به نمايش مي گذارد، چهره و اندامي مردانه دارد. قدرت لايزال کامپيوتر به او مصونيت بخشيده. در سخت ترين برخوردهاي خونين، هنگامي که ده ها جنگجوي ايراني به وي حمله ور مي شوند، کلاهخود و زره اش تکان نمي خورد و لبخند زير کلاهخود سر جاي خود باقي است. او نيز با طبيعت انساني که ترس و وحشت اقتضاي آن است وداع گفته و به يک بازي کامپيوتري مشغول است و خوب مي داند اين او نيست که بازي مي کند و بلکه برنامه کامپيوتر است که او را بازي مي دهد.

امپراطوري که رهبر 300 نفر جنگجو است يک تنه بسياري را مي کشد و خود تا وقتي قرار است فيلم ادامه يابد زنده مي ماند. تازه موقعي هم که قرار مي شود فيلم پايان بگيرد، يک جادوگر و دلقک خيانتکار است که مي آيد و فاتحه اش را مي خواند.

در فيلم 300 به هر بهانه اي تلاش شده اين گونه ادعا شود که جنگ 300 رزمجو، براي آزادي است. تأکيد مي شود بر اينکه در ذهيت اين جنگجويان، زن به راستي داراي ارزش و احترام است. در هر حال فيلمي که به نيروي کامپيوتر، اما در کمال بد سيلقگي ساخته شده، براي پر کردن ساعاتي از زندگي مردمي که از روزمرگي ترسناک آمريکا خسته مي شوند مفيد است. آنها روزمرگي را با اين جنگ هاي دروغي و قهرمان هاي دروغي از ياد مي برند. با اين وصف فيلم به اندازه اي در مقايسه با فيلم هاي مشابه و متوسط و سطحي بي رمق است که هر گاه اعتراضي بر ضد آن آغاز نمي شد و به آن هويت تاريخي نمي بخشيدند، زود از بازار بيرون مي افتاد.

افسوس که اعتراض مردم اين سوي جهان (خاور ميانه) تبديل شده است به نردبان ترقي نويسندگان متوسط غربي، هنرمندان متوسط غربي، فلاسفه متوسط غربي، کاريکاتوريست هاي متوسط غربي ... و در مجموع عاملي است براي بازار يابي براي کالاهايي که بدون اين اعتراض، دست آوردي کسب نمي کنند.

کاريکاتوريست هايي که در پناه اعتراض مسلمانان قهرمان هاي دوران شده اند هنوز دارند از شهد شهرت و بازار غير متنظره اي که به دست آورده اند لذت مي برند. شايد توليد کنندگان، کارگردان و هنرپيشگان فيلم بي بضاعت 300 هم تبديل به چهره هاي پولسازتر بشوند و از نمد اعتراض غير ضروري ساکنان خاورميانه، کلاهي نصيب شان بشود. اگر آنها تنه به تنه قهرمانان بزنند يا بازار فروش غير قابل تصوري را قبضه کنند، اين همه را از تمايلات مردم خاورميانه نسبت به اعتراض هاي بي جا دارند. مردمي که به جاي ورود به جهان توليد، از تکذيب ديگران لذت مي برند و به ديگران نيرو و اعتبار مي بخشند.

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد