_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

هشدار به هموطنان ایرانی درداخل و خارج کشور

توطئه های جدید مجاهدین خلق، فرقه رجوی

 

 

کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی، نهم دسامبر 2012
http://www.cibloggers.com/?p=2202

 

سازمان مجاهدین خلق برای علاج منفوریت خود در نزد ایرانیان و برای مطرح شدن خود ,که این روزها چه از نظر داخلی و چه از نظر بین المللی بیش از هر زمانی به آن نیاز دارند توطئه های کثیفی را در سر میپرورانند , این سازمان قصد دارد با فریب ایرانیان داخل کشور و یا ایرانیان خارج کشور که به ایران سفر میکنند ابتدا آنها را به همکاری با خود کشانده و سپس موجبات دستگیری و زندان وحتی اعدام آنها را توسط جمهوری اسلامی فراهم کند . مجاهدین بر این عقیده اند که یک کشته یا زندانی در داخل ایران نشاندهنده حضور سازمان و ارتش ادعایی آنان در داخل مرز است و این گمان را بوجود می آورد که تعداد کثیری از مجاهدین در ایران فعال هستند که زندانی و کشته هم داده اند . سالیان است که این فرقه با خون جوانان این مرز و بوم ارتزاق میکنند و به لیست کسانی که به کشتن داده اند مفتخرند , لیستی که باید مایه شرمساریشان باشد. .

مراقبت و هوشیاری و اعلام به موقع تماس های این گروه برای خنثی کردن این توطئه کثیف و بازی با خون هموطنانمان امری ضروری است

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زنان در فرقه رجوی. سلطه جو؛ انقلابی یا فریب خورده

 

 

کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی

30.11.2012

http://www.cibloggers.com/?p=1998

 

قسمت اول - گزارش یک گفتگو

این گفتگو مابین خانم مهتاب علیپور و آقایان بهزاد علیشاهی و پژمان امید انجام گرفته که به همت خانم مینا اسماعیلی به نوشتار در آمده است .

مهتاب علیپور – آقای علیشاهی ما اینجا میخواهیم سئوالات خودمان و دوستان و حتی دشمنان را که در شبکه های اجتماعی مطرح شده در باره تاسیس انجمن زنان و افشاگریهای زنان جداشده مطرح کنیم ,پس نباید منتظر تایید یا شنیدن حرف موافق باشید و البته الزاما همه سئوالات هم سئوال من و پژمان نیست .

بهزاد علیشاهی – طبعا موافقم در واقع کاش این کار شما را سازمان مجاهدین انجام میداد من حاضرم در تلویزیون ماهواره ای مجاهدین هم حاضر شوم و به سئوالات مجری و بینندگانش جواب بدهم لازم هم نیست که حتی یک مخالف سازمان روی خط تلفن بیاید این را میگویم که مبادا بگویند قصد فضاسازی و سیاه نمایی داریم در ضمن آنها هم سئوال کنند و من مطلقا هیچ سئوالی نخواهم کرد , بگذریم چون فکر نمیکنم که آنها با این درخواست موافقت کنند بهتر است فعلا همین بحث را ادامه دهیم , این را گفتم که از موافقت من مطمئن شوید.

مهتاب – اول از همه اینکه چرا افشاگری باید حول مسئله زنان و تجاوزات جنسی صورت بگیرد درحالی که به خیلی از مسائل درون سازمان هنوز خوب پرداخته نشده با توجه به اینکه این امرنه تایید تروریست بودن سازمان است ونه شامل حکم جنایی برای سازمان میشود ؟

پژمان امید – خلاصه سئوال این است که تا وقتی میشود حرفهای بی حاشیه تر و تاثیر گذار تر را بیان کرد چرا باید به این موضوع پرداخته بشه که خیلی ها ممکن است فکر کنند دروغ و متعصبانه و خلاصه اینکه جای سئوال دارد ؟

بهزاد – ببینید شما این سئوال را با فرض سناریویی بودن اخبار و افشاگریها ی جداشده ها از درون سازمان مطرح میکنید و حالا اشکال میگیرید که ببین این همه سناریو همه فهم ترین و ساده ترین را انتخاب کنیم , اما من میخواهم به این قضیه وهمه افشاگریهای دیگر از درون مجاهدین بصورت یک واقعیت انجام گرفته نگاه کنید , نمیشود یک واقعیت را بخاطر انعکاسات اجتماعی یا حتی عکس العمل های منفی کتمان کرد , این ذات سازمان مجاهدین است وظیفه بیان واقعیت است بدون هیچ حسابگری ما جداشده ها ننشسته ایم فکر کنیم که حالا چه بگوییم حتی این امکان را هم نداریم در اقصا نقاط دنیا بدون هیچ ارتباط منظم وبرخلاف مجاهدین خلق هر بار هم که ارتباطی داشته ایم چه در اینترنت و چت و چه در زیر یک سقف همیشه مخالفان و مردم عادی و حتی اعضای مجاهدین خلق هم حضور داشته اند .

پژمان – چرا بعد از دو دهه از اولین جدایی ها از سازمان و بعد از این همه افشاگری این مسئله امروز مطرح میشود ؟

مهتاب علیپور – این سئوال من هم بود به هر حال یکی از دلایل دافعه لحظه ای نسبت به این امر همین است که هیچکس نسبت به آن ذهنیتی ندارد.حتی جمهوری اسلامی هم این را مطرح نکرده .

بهزاد – ببینید در سازمان افراد بصورت های مختلف از هم جدا میشوند ,بصورت قرارگاه های مختلف , لایه های تشکیلاتی مختلف و زن و مرد و این همه مجزا سازیها نیست , کسی که بنا به کارش در جریان یک عمل بمب گذاری و خرابکارانه قرار میگرفت حق نداشت مطلقا با شخص دیگری آن را مطرح کند و گاه حتی قرنطینه هم میشد , بسیاری از نشست ها برای لایه خاصی بود , مواردی که من به عنوان کسی که در تبلیغات کار میکردم مشاهده کردم کسی که در ستاد اطلاعات سازمان هم بود از آن بی خبر بود و بلعکس و این برای فرماندهان بالا هم بود , در مورد زنان بیشتر هم میشد , شاید باشند زنانی در سازمان که از این سوأستفاده و فریب علیه زنان هنوز هم بی خبر باشند , کسانی که قبل تر آمده بودند واقعا بی خبر بودند مثل خود من کما اینکه وقتی من به اروپا آمدنم و از زندان و شکنجه حرف زدم بسیاری از جداشده های قدیمی باور نمیکردند چون یا ندیده بودند یا شکنجه نشده بودند و یا شکنجه را سازمان با دست افراد صدام و در زندانهای او انجام داده بود و حق هم داشتند که بی خبر باشند , فکر کنید کسی که هوادار ساده بود و حرفهای دلچسب و آرمانی شنیده برایش سخت است , من وقتی در سازمان به سطوح بالای تشکیلاتی رسیدم , چند بار آرزو کردم کاش عضو ساده میماندم چون تحمل سازمان برایم راحتتر بود و فکر میکردم در یک آرمانشهر به سر میبرم ولی یکباره مواجه شدم با انبوهی فریب و نیرنگ و حقه بازی و بند و بست که تحملش را نداشتم, ما واقعا تا پیش از این زن رها شده در سطح شورای رهبری نداشتیم و اگر هم داشتیم به دلیل شخصی سعی کرده بودند که زندگی خودشان را بکنند و حرفی از این قضایا نزنند , یکی از همانها به من میگفت که بیست سال اسیر رجوی بوده ام و همه روز و شبم برای او صرف شده حالا میخواهم زندگی کنم و نمیخواهم یک لحظه را هم برای رجوی چه به نفع چه برعلیه او صرف کنم که به نظرم حق هم داشت به هر حال هرکس در جهان آزاد سرنوشتش را خودش انتخاب میکند و همه انتخابها هم میتواند درست باشد یکی دنبال زندگی میرود یکی هم برای بیان حقیقت و واقعیت دست به افشاگری میزند.

مهتاب – این را که خودت اشاره کردی منظورم دلیل افشاگریهاست ! از چه بابت است همان که گفتی بخاطر بیان واقعیت محض , بخاطر تنفر و یا بخاطر چیز دیگری ؟

بهزاد – این را باید از زنان عضو انجمن تازه تاسیس بپرسید من واقعا نمیدانم , شاید بخاطر کمک به دوستان اسیرشان , شاید بخاطر شناخت کامل من و شما از یک فرقه و شاید هم بخاطر اینکه دیگر کسی قربانی نشود و هم چیزهایی که شما گفتید شکایت و انتقام و این چیزها ولی این مهم نیست مهم واقعیتی است که بیان شده و ما در معرضش قرار گرفته ایم .

پژمان – چرا باید مجاهدین اینکار را بکنند کاری که مشخص است به ضررشان تمام میشود در حالی که نیروهای مخلص و تمام عیار داشتند و شرایط برایشان خوب بود چرا باید با این کارها خرابش بکنند ؟

مهتاب – اجازه میخواهم من هم سئوالی را بپرسم که شاید تکمیل همین سئوال پژمان باشد چرا سازمان باید رحم زنان را در بیاورد عمل و هزینه ای که هیچ تاثیری ندارد , زنان با خارج شدن رحم نه تمایلات جنسی را از دست میدهند و نه احساسات عاطفی خود را ؟

بهزاد – شما برای فهم سازمان نباید الگویتان سازمانهای معمول سیاسی و تشکیلات های حزبی باشد بله در یک حزب که رهبرش هر چند سال عوض میشود اینها این حرف شما کاملا صدق میکند اما در یک فرقه که رهبرش همه چیز است و مقدس است موضوع چیزی دیگری است , ر جوی به قدرت نیاز دارد و این نیاز هم شامل قدرت سیاسی میشود و هم شامل قدرت نظامی و هم تشکیلاتی و هم خلاصه بند نمیآید , او خودش را امام زمان میخواند و از اعضا میخواهد که همه چیزشان را هدیه کنند به او از خون و زن و زندگی گرفته تا احساسات روزمره و حتی خواب و افکارشان , عمل رحم زنان هم برای کم کردن تمایلات جنسی آنان نبود که رجوی از قضا در این قید نبود او میخواست مردان و زنان این تمایلات را داشته باشند ولی در مواجه با آن در جمع مطرح کنند و خود را خورد کنند که چنین تمایلاتی دارند پس باید بیشتر تلاش کنند تا به رهبری و نقطه اوج برسند , در همه فرقه ها عضو باید گناهکار باشد تا برای نجات و شفا به رهبرش متصل شود و غلام و برده و بنده او شود , عمل رحم زنان خراب شدن دنیای معمول زنان و آینده آنان است, خراب شدن احساس مادر شدن و یک زندگی خارج از فرقه و وابستگی مطلق به فرقه را در پی باید داشته باشد ,یکبار یادم است در یک نشست برادران مهدی ابریشمچی میگفت ما نمیخواهیم که شما توان زن گرفتن و لذت بردن را از دست بدهید ما میخواهیم که شما این توان را داشته باشید اما نتوانید استفاده کنید ,خواهری که میل جنسی نداشته باشد کار مهمی نکرده اما خواهری که قید زندگی و خانواده را بزند و صرف انقلاب شود تا جایی که این توان و میل یادش برود مهم است .

رجوی بیشتر از قدرت که از این کار نصیبش میشد و احساس میکرد سرمست میشدتا از لذت جنسی . به نظر من طلاق برادران و مجرد بودن همه مردان در سازمان و بیان افکار جنسی خود درگزارش برای مسعود رجوی به همان اندازه همخوابی با زنان رجوی را سرکیف می آورد و باعث ارضای قدرت در او میشد. کما اینکه طلاق مریم از همسرش مهدی ابریشمچی هم در این دستگاه میتوان دید چون هم زنان زیباتر و متعهد تراز مریم در سازمان بودند وهم اینکار حاشیه های خودش را داشت اما مسعود رجوی را هیچ زن دیگری ارضا نمیکرد یعنی تشنگی قدرت طلبانه اش را فقط این امر که یک زن از شوهرش طلاق بگیرد و همان روز با شکستن همه مرسومات جامعه و عرف و شرع و اخلاق به ازدواجش در آید ارضا میکرد و بس.

ادامه دارد
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زنان برعلیه سلطه

 

 

مهتاب علیپور – کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی

http://www.cibloggers.com/?p=1992

 

تبریک مهتاب علیپور به انجمن زنان رها شده از فرقه رجوی

 

شجاعت دفاع از حقیقت وخروج آگاهانه از مدار بسته فرقه ای با پرداخت تمام هزینه هایش , شکستن سلطه رجوی وخواست او که شرکت ناآگاهانه زنان درتحکیم پایه های فرقه منحوسش میباشد و بالاتر از آن تلاش برای آگاهی و ثمربخشی و رهایی دیگر زنان که تلاش مقدس ضد سلطه و ضد فرقه است را به شما عزیزان تبریک میگویم .

رودر روی سوأستفاده از زنان , رو در روی فریب و نیرنگ فرقه ای , رو در روی مردم فریبی مریم رجوی ما تمام قد در کنارشما ایستاده ایم , روی همکاری و کمک های ما حساب کنید.

به امید رهایی زنان و مردان اسیر فرقه رجوی

 

مهتاب علیپور – کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اعترافات مهدی ابریشمچی: مجاهدین خلق (فرقه رجوی) کادوی امریکا به اسرائیل

 

 

کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی، چهارم اکتبر 2012
http://www.cibloggers.com/?p=1074

 

روز دوشنبه همین هفته در یک نشست پنج ساعته که مهدی ابریشمچی برای برخی اعضای اروپایی فرقه رجوی در اورسوراز برگزار کردضمن اظهار شعف و شادمانی از بیرون آمدن از لیست تروریستی این سر فصل را با بیرون آمدن مسعود رجوی و برخی از مسئولین سازمان از زندان قبل از انقلاب و با خروج او از کشور برای زنده ماندن و ادامه مبارزه مقایسه کردو آن را درست مثل بیرون آمدن مسعود رجوی از زندان سرمنشاء گسترش سازمان و تماس مستقیم رهبران سازمان با مردم عنوان کرد , مهدی ابریشمچی در مقابل سئوال یکی از اعضا که با وجه مثبت پرسید پس برادر مسعود را خواهیم دید ؟ با عصبانیت پاسخ داد که چنین منظوری در حرفش نداشته و حرف و بحث را نباید سطحی بگیرید , مهدی ابریشمچی بیرون آمدن سازمان را در ابعاد بین المللی مقایسه کرد و گفت سالهاست که اسرائیل برای ویران کردن نیروگاههای هسته ای رژیم از آمریکا بمب قوی سنگر شکن میخواهد و آمریکا نمیدهد چرا که تحویل چنین بمبی تبعات زیادی در خاورمیانه دارد اما الان اسرائیل میفهمد که آزادی عمل مجاهدین و کاری که آمریکا کرد خیلی مهم است و سئوال کرد که بمب سنگر شکن برای رژیم تهران خطرناک تر است یا مجاهدین خلق . او که با این جملات سازمان مجاهدین را کادوی آمریکا به اسرائیل مینامید , در ادامه گفت که ما دو انتخابات در پیش رو داریم که سرنوشت ساز است انتخابات آمریکا و رژیم (جمهوری اسلامی ) و گفت اگر این شرایط نبود ما به این زودی نمیتوانستیم از لیست بیرون بیاییم



مهدی ابریشمچی همچنین اذعان داشت که مجاهدین در خاورمیانه با دشمنان کنونی ایران رابطه خوبی دارند و به عربستان و ترکیه و قطر و بحرین و مخالفان سوری و اسرائیل اشاره کرد و گفت مانع همکاری بیشتر و گسترده تر نه بعنوان یک گروه که بعنوان یک دولت و یک آلترناتیو همین لیست بوده که برداشته شده . او همچنین از حاضرین خواست که با عمق بیشتری شادی کنند و جشن بگیرند و ابعاد بزرگ این پیروزی را درک کنندو در آخر گفت وقت ماندن در سازمان و چیدن میوه آنهمه تعهد دادن ها و تعهد گرفتن ها و حاضر گفتن ها همین الان است و وقت پیوستن به سازمان هم همین الان است .

از مطالب گفته شده برمیاید که سازمان قصد دارد با بیرون آمدن از لیست خودش را بعنوان مزدور و جاسوس رسمی کشورهای متخاصم علیه ایران به ثبت رسانده وبا کمک و حمایت خارجی و فریب دست به جذب نیرو و اقدامات ضد ملی و ضدمیهنی بزند .

او همچنین بیرون رانده شدن از اشرف را با فریبکاری و دغلبازی توجیه کرده و گفت که این نیروها که کادرهای همه جانبه سازمان هستند برای همین روز آموزش دیده اند آنها نباید بیشتر در حصار محصور اشرف میماندند وقت معرفی سازمان به جهان و حضور آنها در همه دنیا رسده است و بیشرمانه آن را با معرفی اسلام توسط پیامبر و بیرون آمدن مسلمانان اولیه از خانه ها یشان مقایسه کرد و گفت صبر کنید که همه آنهایی که خواهان تعطیلی و بچیده شدن اشرف بوده اند را خواهیم دید که پشیمانند و دست حسرت بر سر میزنند.

سازمان میخواهد از این فرصت به دست آمده و خروج از لیست حداکثر استفاده را برای تامین روحیه و جلوگیری از گسترش بریدگی در میان اعضای خودش بکند. .اما همه اعضای جداشده به خوبی آگاهی دارند که این شعارها با مضمونهای مشابه تا کنون بسیار تکرار شده منجمله در حمله عراق به کویت و یا در حمله آمریکا به عراق که هر بار هم سرمنشاء پسرفت و رکود و فروپاشی بیشتر سازمان شده است .

 

مختصری در باره مهدی ابریشمچی از سایت کانون هابیلیان

مهدی ابریشمچی

کانون هابیلیان

مهدی ابریشمچی موسوم به برادر شریف از سال ۱۳۶۴ به عنوان رابط اصلی تحویل اطلاعات جمع آوری شده توسط سازمان مجاهدین خلق به مسوولان حزب بعث عراق شناخته می شود. این اطلاعات ابتدا توسط تیم های شنود در مرز ایران و عراق ضبط و جمع آوری می شد و سپس توسط بخش دیگری به نام ” سیستم تخلیه اطلاعات تلفنی” که در آلمان و فرانسه فعالیت داشت تکمیل می گردید و در نهایت توسط ابریشمچی بطور حضوری در اختیار بالاترین مقامات حزب بعث قرار می گرفت. این اطلاعات عمدتا شامل این اهداف می شد:

- تعیین مراکز نظامی و تجمع نیروهای ارتش ایران که مورد هدف جنگنده های عراقی قرار می گرفت

- تعیین زمان و مکان حملات جبهه ای ایران و استعداد نیروی انسانی موجود در مراکز نظامی

- تعیین مختصات مراکز مهم دولتی در شهرهای بزرگ ایران جهت بمباران نیروهای صدام

- تعیین خسارات وارده بر شهرها پس از حملات بمباران هوایی

ابریشمچی در تمامی نشست های سری رجوی که با رییس وقت سازمان امنیت حزب بعث عراق (ژنرال حبوش) مبنی بر گرفتن امکانات ترور شخصیت ها در داخل ایران صورت می گرفت حضور داشته است.

وی که پس از اشغال خاک عراق توسط آمریکا مخفیانه به فرانسه اعزام شد، همسر اول مریم رجوی بوده و در جریان انقلاب ایدئولوژیک مریم را به مسعود رجوی بخشیده و در عوض دختر جوانی را که با وی ۱۷ سال تفاوت سنی داشت تصاحب نمود.

نقشی که امروزه ابریشمچی بدان مشغول است برگزاری کنفرانس های خبری و ارایه اطلاعاتی است که دولت های غربی با پوش اپوزیسیون در اختیار منافقین قرار می دهند.

گفتنی است در گروهک منافقین مهدی ابریشمچی به “بی غیرتی” مشهور است.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اعلام جدایی عبد الکریم ابراهیمی از فرقۀ رجوی (مجاهدین خلق)

 

 

کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی، دهم سپتامبر 2012
http://www.cibloggers.com/?p=629

 

اینجانب عبد الکریم ابراهیمی متولد سال 1346 در ایلام بعد از 24 سال اسارت در فرقۀ ضد ایرانی رجوی سر انجام بعد از انتقال از اشرف به لیبرتی با سری دوم توانستم روز 8 شهریور ماه 91 در حالیکه افراد پستهای امنیتی رجوی به شدت تعقیب و دنبالم می کردند با دویدن به سرعت به طرف پاسگاه پلیس عراق موانع ایجاد شده توسط فرقۀ رجوی در کمپ لیبرتی برای جلوگیری از فرار افراد را پشت سر گذاشته و خودم را به پاسگاه پلیس عراق در این کمپ رساندم.

پیش از آن در قرارگاه اشرف بارها درخواست خروج داده بودم ولی نه تنها پذیرفته نشده بود بلکه به علت آن مورد شکنجۀ روانی و انواع توهینها و تحقیرها توسط مسئولین فرقه قرار گرفتم.

در سال 73 که 5 سال بود در سازمان بودم همراه عدۀ زیادی از افراد پیوسته به فرقۀ رجوی در پادگان اشرف توسط مسئولین این فرقه به بهانۀ عدم اعتماد تشکیلاتی دستگیر و در زندان این پادگان مورد انواع شکنجه ها قرار گرفتیم. خودم شاهد شکنجه های وحشیانۀ جسمی و روحی افراد زندانی در آنجا به دست مسئولین سازمان بودم از جمله یکی از این افراد که هم سلول من بود تمامی سرش از شدت ضربات باد کرده بود.

بعد از اینکه در سال 68 فریب وعده های پوچ این سازمان را خورده و به قرارگاه آنها در عراق آمدم خودم را در اسارت یک فرقۀ ضد انسانی یافتم که حتی حق فکر کردن واندیشیدن آزاد به فرد نمی دهد و هر گونه صحبت کردن با دیگران را تحت عنوان «محفل» ممنوع کرده و افراد را هر روز و هر هفته به خاطر صحبت با دیگران و داشتن افکار یا نظراتی برخلاف خطوط و مواضع رهبری فرقه با انواع کنترلها و تعقیب و مراقبتها و با تشکیل نشستهای روزانه و هفتگی تفتیش عقاید و افکار و مجبور کردن افراد به نوشتن هرچه در ذهنش بر علیه رهبری و تشکیلات فرقه بوده است مورد شدیدترین تفتیش عقاید و توهینها و تحقیرها و شکنجۀ روانی در برابر دیگران قرار می دهد و آنها را مجبور می کند افکار وحتی رؤیاهای جنسی خودشان را نوشته و جلوی دیگران بخوانند تا شخصیتشان خرد شده و در برابر دیگران تحقیر شوند که با توجه به طلاق اجباری و جداسازی زوجها و ممنوعیت ازدواج نوعی شکنجۀ جنسی به شمار می رود.

افراد در این سازمان از هر گونه ارتباط با بیرون از جمله با افراد خانوادۀ خودشان و اطلاع از اخبار و حوادث بیرون محروم و ممنوع می باشند و به علت کوچکترین مخالفت با سیاست و خطوط رهبری و ضوابط دگم و خفقان آور تشکیلاتی مورد اهانت و شکنجۀ روانی و حتی گاه مورد ضرب و شتم و شکنجۀ جسمی قرار می گیرند از جمله خود مرا به همین علت بارها مورد انواع ناسزاها و دشنامها و توهین و تحقیر و شکنجۀ روانی قرار دادند.

رهبران این فرقه که پیوسته از به اصطلاح زندانسازی لیبرتی شکایت می کنند خودشان اولین کسانی هستند که طی 30 سال گذشته، سازمان و اشرف و اکنون لیبرتی را به زندان تبدیل کرده اند آنهم زندان منحصر به فرد که در آن زندانیان حق ارتباط و تماس با خانواده هایشان نه از طریق نامه و نه تلفن و نه انترنت و نه ملاقات و دیدار و حق استفاده از رسانه های مختلف و اطلاع از جهان بیرونی را ندارند در حالیکه در همۀ زندانهای دنیا و در دیکتاتورترین رژیمها زندانی از همۀ این حقوق بویژه ارتباط و ملاقات با افراد خانواده اش و حتی مرخصی برخوردار هستند.

روابط و مناسبات سرکوبگرانه و فضای اختناق و رفتارهای فرقه گرایانه و شدت تعقیب و مراقبت و کنترل حاکم در اشرف و لیبرتی و نگهداشتن افراد در بی خبری محض از خانواده و بیرون کمپ و مجبور کردن آنان به طلاق همسرانشان و جدا شدن از فرزندانشان و ممنوع کردن ازدواج و عواطف جنسی و خانوادگی و تبلیغ و ترویج افکار ضد عواطف خانوادگی و محروم کردن افراد از وسایل ارتباطی امروز از جمله انترنت و موبایل و رادیو و تلویزیون و روزنامه و ممنوع کردن خبر یابی و اطلاع رسانی و حتی کتاب خواندن افراد توسط رهبری و ممنوعیت خروج از مقر و قسمت و یکان خود بدون اجازۀ مسئولین، مقرهای این سازمان را به زندانی مخوف برای افراد تبدیل کرده است.

از سازمان ملل و خانواده های اسیران کمپهای اشرف و لیبرتی می خواهم که با تمام توان برای رهایی دیگر دوستانم که بسیاری از آنها خواستار خروج از این فرقه هستند تلاش کنند بویژه بدین منظور حضور خانواده ها از داخل و خارج ایران در عراق ضروری و بسیار مؤثر می باشد.

عبد الکریم ابراهیمی
بغداد – 18 شهریور 1391

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نارضایتی های تشکیلاتی ضامن سلامت اعضای دربند در تشکیلات مجاهدین خلق (فرقه رجوی)

 

 

کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی، هشتم سپتامبر 2012
http://www.cibloggers.com/?p=589

 

سران مجاهدین خلق البته قصد داشتند که سری ششم انتقال کادرهایشان از اشرف به اردوگاه موقت لیبرتی را انجام ندهند , آنها بعد از گذاشتن شرط و شروط های بسیار در نهایت مجبور شدند که عقب نشینی کرده و تن به انتقال بدهند , درحالیکه مریم رجوی مشغول نوشتن بیانیه پذیرفتن انتقال بود و آن را نشان حسن نیت خود میدانست در خفا برای شکست این انتقال برنامه ریزی میکرد و نشست میگذاشت .

برنامه این بود که این انتقال بعلت درگیری خونین و کشته شدن تعداد زیادی از اعضا کنسل شده و مجاهدین فرصت کافی به دست بیاورند , قرار بودکه با تحریک سربازان عراقی و نیز اصرار برای انتقال وسایل ممنوع اعلام شده توسط دولت عراق , صفوف بازرسی به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود .

همه چیز مهیا بود از وسایل ایجاد ضرب و شتم تا دوربین و وسایل ممنوعه برای انتقال , جرقه اصلی هم توسط مسئولین رده بالای سازمان زده شد , اما به دو دلیل این درگیریها سر نگرفت و بجز تعدادی زخمی سطحی که ناشی از تحرکات خود مجاهدین بود اتفاق خاصی نیفتاد .

- هوشیاری سربازان عراقی و کنترل مسئول آنها در ایجاد آرامش

- نارضایتی اعضای مجاهدین با سیاست سران این فرقه و شرکت نکردن در درگیری و کنارکشیدن

این دو عامل البته باعث شد که سیاست جنگ طلبانه و خشونت طلبانه مجاهدین با شکست مواجه شود.

مجاهدین با وجود فیلم برداری بسیار بجز یک فیلم چند دقیقه ای برا ی انتشار عمومی هیچکدام را مناسب ندیدند . در همین فیلم هم به وضوح دیده میشود که مجاهدین در ابتدا با هل دادن و پرتاب اشیاء و نیز فحاشی قصد تحریک دارند اما با نشان دادن اقتدار توسط پلیس و سربازان عراقی بلافاصله اعضا کنار کشیده و دور میشوند . اسامی زخمی ها هم که توسط دوست عزیزمان قربانعلی حسین نژاد مشخص شده که میتوانید در آخر مطلب مشاهده کنید , بخوبی نشان میدهد که این افراد از مسئولین رده بالا بوده اند که قصد آنها نه شرکت در درگیری و زخمی شدن که صرفا تحریک اعضای رده پایین تر برای کشته شدن بوده است .

قربانعلی حسین نژاد

افراد زخمی شده در درگیری روز دوشنبه در اشرف که عکسهایشان در سایت مجاهد با سرو صورت و دستهای زخمی منتشر شده همه شان از افراد قدیمی و ثابت اشرف و مسئولان امور مالی و حقوقی و تهیه هستند که برای فروش و تعیین تکلیف دارایی های باقی مانده در اشرف در اشرف مانده اند در حالیکه قسمتهای مربوط به آنها همه شان به لیبرتی منتقل شده اند. این افراد زخمی (عباس فیلی از قسمت تهیه و فروش، علیرضا صداقت از قسمت حقوقی روابط، حسین اصفهانی از قسمت حقوقی روابط و مهدی برائی با اسم مستعار احمد واقف مرد شماره ۲ بعد از رجوی در اشرف و مسئول کل امور اشرف و ملاقاتها) می خواستند اجناس فروشی را به لیبرتی به عنوان وسایل افراد اعزامی منتقل کنند که با ممانعت عراقیان روبرو شده اند.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

توان بسیج و تاثیر گذاری مجاهدین خلق (فرقه رجوی) روی ایرانیان داخل و خارج کشور

 

 

کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی، بیست و سوم اوت 2012
http://www.cibloggers.com/?p=392

 

سازمان مجاهدین خلق یک بسیج در حمایت از ” حسن نیست ” خانم رجوی راه انداخته و قصد داشت که در تمام کشورهای اروپایی تظاهرات و آکسیونهایی را ترتیب دهد , التبه چون اینبار سفر مجانی پاریس و پول هتل و شام و ناهار و کرایه ها در کار نبود , خبری هم از تجمع آنچنانی نبود نه اهالی اروپای شرقی نه آسیایی ها و سیاه پوستان و نه حتی ایرانیان آزاده به قول مجاهدین هیچکدام نیامدند .در عکسهای زیر شما میتوانید تعداد تک به تک حامیان مقاومت یا همان فرقه را بشمارید ؛ کسانی که شاید بیش از نیمشان به اجبار در حمایت مجاهدین هستند؛ قطعا اگر مجاهدین پول خرج نکنند تعداد حامیانشان همین است و اگر خرج کنند بیشتر از اینها میتوانند نماینده پارلمان به میدان بیاورند اما در هر دو صورت نتیجه تنفر ایرانیان است و بس .

در نهایت در پنج شهر اروپایی ۴۳ نفر با احتساب پنج نفر عکاس که در عکس دیده نمیشوند در مراسم و آکسیونهای مجاهدین آنهم برای فقط یک یا دو ساعت شرکت کردند

از آنجایی که هر ده و یا شاید صد نفر که در خارج کشور جمع میشوند یکی یا کمتر در ایران برای مجاهدین حاضر است اقدامی انجام دهد چرا که همکاری با صدام و ستون پنجمی دشمن توسط این گروه هنوز از اذهان محو نشده میتوان نتیجه گرفت که در ایران این گروه چیزی حدود چهار یا پنج هوادار دارد.

به عکسها نگاه کنید

 

بروکسل هشت نفر

دانمارک هفت نفر

اسلو هشت نفر

اتاوا چهار نفر

سیدنی یازده نفر

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هشدار به همه ایرانیان خارج کشوری و بنیادهای خیریه

(کلاشی مجاهدین خلق، فرقه رجوی، تحت عنوان کمک به زلزله زدگان)

 

 

کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی، چهاردهم اوت 2012
لینک به منبع

 

لینک به متن نامه کانون به مقامات اروپایی (انگلیسی)
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=13159

 

در پی زلزله فاجعه بار و خونینی که در کشورمان رخ داده و دلهای همه ایرانیان را داغدار کشته شدگان و نگران بازماندگان کرده است , سازمان مجاهدین خلق که همیشه بر مرام سوأستفاده از خون ملت ایران زیسته, در صدد بر آمده که بار دیگر از این موقعیت پیش آمده سوأستفاده کرده و با تلاش برای جمع کردن پول به اسم کمک به زلزله زدگان و قربانیان ,ضمن تهیه پول برای مقاصد شرارت بار و تروریستی خود اقدام به پولشویی و نیزجذب ایرانیان آزاده با تحریک احساساتشان و همچنین مطرح نمودن خود در اذهان بنماید.

ما ضمن محکوم کردن این اقدام کثیف و غیر انسانی با توجه به سوابق این گروه در تشکیل انجمن های خیریه قلابی که توسط دولتهای انگلیس و آمریکا و آلمان و سایر کشورها نیز برملا شده؛ از کلیه ایرانیان خارج کشوری و نیز انجمن های خیریه میخواهیم که خود بصورت مستقل و از طریق منابع تایید شده و معتبر همچون صلیب سرخ اقدام به کمک رسانی به هموطنان زلزله زده نمایند , همچنین در صورت مشاهده تحرکات مجاهدین در این زمینه به مقامات قانونی ذیربط در کشور خود اطلاع دهند.

هرگونه همکاری مالی با سازمان مجاهدین و هرگونه اقدام مالی آنها به دلیل حضورشان در لیست تروریستی جرم محسوب شده و آنها باید پاسخگو باشند؛سابقه شرارت بار این سازمان از جمله اقدام به کودک ربایی در سوئد , اقدام به قاچاق مواد مخدر در کانادا , و اقدام به اخاذی از هموطنان در سایر شهرها وکشورهای اروپایی موید این نکته است که این سازمان در منتهای ورشکستگی و افلاس هرگز ذره ای به مقاصد انسانی و ملی نمی اندیشد .

ما اعضا و وابستگان کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی ضمن هشدار به هموطنان, با مقامات ذیربط در کشورهای اروپایی تماس خواهیم گرفت و همچنین طی نامه ای از پلیس و سازمانهای خیریه و ادارات صدور مجوز برای اینکار خواهیم خواست که جلوی این اخاذی را با هر اسمی که انجام میشود بگیرند. ما را در این امر انسانی یاری رسانید.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد