_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

روزگار سپری شده ی یک مجاهد خلق - 1

 

 

مجاهدین مانیتور، دهم دسامبر 2012
http://mojahedinmonitor.blogspot.de/2012/12/1.html

 

نخست بگذارید از آقای محمود دولت آبادی نویسنده ی گرانقدر کتاب کلیدر و کتابهای بیشمار دیگر یادی کنیم که عنوان این مطلب وامدار نام کتاب ایشان (روزگار سپری شده مردم سالخورده) است.

این مطلب تلاش دارد تا نگاهی باشد به شناخت واقعیت های موجود در پس صورت انقلابی و بازشناخت هویت واقعی و خودِ اصلیِ اعضای سازمان مجاهدین، نقاب برافکنده و واضح.

همانطور که می دانید به دلیل بسته بودن و عملکرد فرقه ای سازمان مجاهدین خلق، شناخت این گروه تنها از دو راه مطالعه ی ادبیات خود این سازمان و یا بازخوانی و مصاحبه با اعضای جدا شده ی آن میسر است.

در این میان هرازگاهی در فضای مجازی اینترنت اسناد و مدارکی منتشر می شود که توسط اعضای جدا شده از این سازمان و یا افراد مخالف و ناراضی سازمان رجوی به بیرون درز می کند و سند طراز اول است.

در اینجا بحث مربوط به گزارشی است که مدتی پیش تحت عنوان "عملیات جاری مهدی ابریشمچی" (گزارش از خود) در فضای وب منتشر شد. مجاهدین مانیتور پس از گفتگو با تعدادی از اعضای اسبق مجاهدین خلق به این نتیجه رسیده است که سند فوق دارای اصالت و صحیح می باشد.

بدین لحاظ دست به بررسی و نقد این مطلب زده ایم که امیدواریم مورد توجه کنشگران و افرادی که به مطالعه در خصوص این گروه می پردازند قرار گیرد. این مطلب سراسر نگرانی ها، هراس و شکست خط فکری یک گروه بازنده را به نمایش می گذارد که قادر نبوده و نیست تا پاسخگوی نیاز های اعضا، هموندان و جامعه ی هدف خود باشد.
پاراگراف ابتدایی این گزارش از خود بدین گونه آغاز می شود:

"سونامی، اولین ضربه مهلکش را در زمینه استراتژی به من زد و من را جا کن کرد ، بعد از جریاناتی که به شروع جنگ منجر شد و بعد بمباران و خلع سلاح و حکم شورای حکومتی قدم به قدم منو مثل یک درخت ریشه کن کرد و بطور خودبخودی بر اثر این ضربه به استراتژی سرنگونی از طریق ارتش آزادیبخش شک کردم و آنرا منتفی می‌دیدم"

توضیح: ظاهرا سونامی، نامی است که مجاهدین در سطوح اعضای ارشد برای مسائل مربوط به سقوط صدام ( پدرخوانده ی رجوی) برگزیده اند.

در اینجا نگارنده ی گزارش به وضوح نگرانی و هراس خود در خصوص حمله ی نظامی ایالات متحده به حکومت صدام را ابراز می کند. وی ابراز می کند که "به استراتژی ارتش آزادیبخش شک کردم" که می تواند اینگونه بازگو شود که به این نتیجه رسیده که سازماندهی مجاهدین تحت پوشش ارتش آزادیبخش جهت اجرای عملیات نظامی تروریستی، در صورت سقوط صدام توسط آمریکا کاملا شکست خورده و نابود است. البته حوادث سالهای اخیر و دست آخر وادار شدن رجوی ها به انتقال به کمپ موقت لیبرتی نشان داد که گویا این عضو گروه، بهتر و بیشتر از رهبرانش می فهمیده و پیش از آنها به این نتیجه رسیده بوده که در نبود صدام بدنه ی نظامی و تروریستی هم برای مجاهدین موجود نخواهد بود.

"تمامی فعالیتهای را که چه بصورت جلسات و یا فعالیتهای مختلف چه گرفتن حمایتهای میلیونی و یا شخصیتهای عراقی در عراق میشد میگفتم که اینها موثر نیست و تضادی حل نمیکند "

پر واضح است که رجوی اعضای خود را با دروغ پراکنی و تغذیه از طریق جعلیات سرپا نگاه می دارد و قبلا افشا شده که حمایت ها از سازمان مجاهدین خلق یا جعلی هستند و یا با صرف پولهای کلان به دست می آیند. اما نکته جالب اینجاست که مجاهد رجوی خود اذعان می کند حمایت های شخصیت های عراقی ( منظور وابستگان صدام است) مشکلی را از این گروه حل نمی کند. تحولات امروزه ( انتقال به کمپ لیبرتی و تخلیه پادگان بدنام اشرف ) نشان داد که این دغدغه های عضو مجاهدین کاملا صحت داشته اند.

"- وقتی میدیدم که بوش در پیامهایش دنبال تفاله های درون رژیم مثل گنجی و شیرین عبادی و نفرات تحکیم وحدت است میگفتم که آمریکا انتخاب خودش را کرده است و از ما تنها میخواهد استفاده کند ولی هرگز بما امتیازی نخواهد داد ."

ایالات متحده آمریکا در ماه های قبل به حضور گروه مجاهدین خلق در لیست گروه های تروریستی خاتمه داد. این موضوع اگرچه با شور و شعف اعضای این گروه و ابراز انزجار طیف های مختلف اپوزیسیون همراه شد، ولی یک موضوع را مشخص کرد و آنهم اینکه تروریست قلمداد شدن و یا نشدن مجاهدین از سوی آمریکا، مشروعیت و محبوبیتی برای این سازمان به ارمغان نیاورد و گروه های اصلی اپوزیسیون، فعالین سیاسی و حقوق بشر و سایر شخصیت ها تعیین کننده ی آینده ایران هستند. در این میان جا دارد یاد آور شویم که اصولا قیاس مابین مجاهدین رجوی و سرکار خانم شیرین عبادی و آقای گنجی مضحک است. اما این مطلب بخوبی نشان دهنده ی نحوه تبلیغات درون این سازمان بر علیه اپوزیسیون و شخصیت های آزادیخواه است.

نکته بسیار مهم دیگری که از این مطلب قابل درک است این است که مجاهدین رجوی به عنوان یک گروه تمامیت خواه و با برخورداری از رهبری از جنس ولایت فقیه توان اتحاد با سایر بخش های اپوزیسیون را ندارند و در درون گروه به بدگویی از آنها مشغولند.

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

صداقت و فنا! (مجاهدین خلق، فرقه رجوی)

 

 

مجاهدین مونیتور، چهاردهم نوامبر 2012
http://mojahedinmonitor.blogspot.de/2012/11/blog-post_13.html

 

یکی از وسایل و اسباب مسعود رجوی برای تحت سلطه نگاه داشتن پیروانش استفاده از ابزار های روانشناسی بوده و هست. مثلا اگر پای صحبت های یکی از این برادران و خواهران رجوی الهی بنشینید درمی یابید که سطح فکری این بنده ی خدا کاملا با شعار آمیخته. شعار هایی که انقدر برایش تکرار شده که گویی همچون کتابی مقدس از بر است.

از یکی از مجاهدین پرسیدم جاذبه ی این سازمان برایت چیست. او پاسخ داد صداقت و فدا. خواستم که توضیح بیتری بدهد و گفت اعضای سازمان به صداقت و فدا پایبندند. دوباره از او خواستم تا این تریمنالوژی های خاص را برایم معنی کند. از نقل کلمه به کلمه ی حرفهایش خودداری می کنم چرا که برای مخاطبینی که با این فرهنگ کلامی که مختص یک گروه بسته است آشنایی ندارند کاملا بیگانه است.

خلاصه ی مطلب اینکه دوست مجاهد ما اعتقاد داشت همه ی اعضای مجاهد با سازمانشان صادق هستند و هر آنچه در درونشان می گذرد را به اطلاع سازمان می رسانند. تا اینجای مطلب برای من، استفاده ی عمیق سازمان از یک روش شناخته شده ی کنترل ذهن است. یعنی وقتی به آدمها القا کنید باید هرچه در ذهن دارند بگویند و بر این کار اصرار بورزید و آنها را تحت فشار قرار دهید ( تا جایی که خود فرد آن را بعنوان یک ارزش تلقی کند) برای کنترل آن فرد تقریبا از هر وسیله ی دیگری بی نیاز می شوید.

در این جا است که بخش دوم شعار درون گروهی مجاهدین معنا می یابد. یعنی سطح صداقت این بندگان خدا انقدر بالا است! که حاضرند صادقانه فدا هم بشوند. مثلا خودسوزی کنند. مثلا از نوع آن عملیات کذایی حماقت جاویدان را مرتکب شوند و یا پا برهنه و تنها به فرمان خدایگانشان به زیر ماشین های در حال حرکت عراقی ها بخوابند.

از برادر مجاهد خواستم که بین واژه های فدا و فنا تفاوت قائل شود. افزودم تفاوت بسیار است میان ستار بهشتی آزادیخواهی که جان بر سر آزادی اندیشه و گفتار می گذارد تا آنکسی که برای مسعود رجوی خود را به فنا می دهد. پاسخ تکراری بود: مزدور، اطلاعاتی، پاسدار...

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دغدغه های یک آدم آزرده

ایرج مصداقی مطلبی نوشته است بنام "آیا مجاهدین و دشمنانشان فرهنگی مشابه دارند؟ "

 

 


(ایرج مصداقی)

 

مجاهدین مونیتور، چهارم نوامبر 2012
http://mojahedinmonitor.blogspot.de/2012/11/blog-post_3.html

 

پیش از این مجاهدین مانیتور مطلبی در نقد فعالیت های مصداقی منتشر کرده بود و با ذکر مثال از میان اعضای اسبق و رده بالای مجاهدین به مصداقی توصیه کرده بودیم مسعود رجوی را بهتر بشناسد.
البته مصداقی بدون هیچ توضیح و نظری بخش کوتاهی از مطلب را در مقاله ی خود منتشر کرده ولی اثری از تاثیر در او نیافتیم که گویا نرود میخ آهنین در سنگ. لذا پرداختن دوباره به این موضوع را ضروری نمی یابیم.
مطلب مصداقی را می توان به دو بخش کلی و اصلی تقسیم کرد. بخش اول حمله ی وی به منتقدین مجاهدین است که با شدید ترین توهین و تهمت ها صورت می گیرد و تفاوتی با ادبیات و فرهنگ رایج در میان گروه رجوی ندارد.

سو تیتر اول رنجنامه ی مصداقی! اینگونه آغاز می شود:

واکنش عناصر وابسته به رژیم نسبت به شرکت من در میزگرد بی بی سی

آقای مصداقی تبریک می گوییم. از دید مسعود رجوی و همه ی عمله و عکره ی دستگاه ولایت فقیه وی هم، منتقدین و مخالفین همگی عوامل رژیم هستند. این جاست که می توان گفت شما و مجاهدین رجوی فرهنگ مشابهی دارید. کیست که نداند رجوی برای خاموش کردن منتقدین از این حربه استفاده می کند.

ایرج مصداقی بدون ارائه ی هیچ سند و مدرکی و بدون رعایت هیچ پرنسیپ انسانی که تهمت زدن را در هر فرهنگ و مرامی کاری ناشایست می داند آورده است:
"محمد کرمی یکی از اعضای سابق سازمان مجاهدین و فرماندهان ارتش آزادیبخش که پس از جدایی از این سازمان برای جبران مافات به خدمت دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم در آمد و به پاریس صادر شد نیز خط مشخص شده از سوی رژیم را دنبال کرده و نوشت:"
و نیز،

"سپس حامد صرافپور یکی دیگر از اعضای سابق مجاهدین که پس از بازگشت به ایران و کسب آموزش‌های لازم توسط رژیم به فرانسه اعزام شد، در مورد حضور من در برنامه‌ی بی بی سی نوشت:"
همچنین:
"مسعود تقی بوریان یکی از جداشدگان مجاهدین که به خدمت رژیم در آمده در سایت «نیم‌نگاه» ضمن تأیید دیدگاه‌های هوشنگ امیر احمدی و علی کشتگر در مورد من نوشت:"

مرحبا به ایرج مصداقی که درس اساتیدش در گروه رجوی را خوب فرا گرفته و خوب هم پس می دهد.
آقای مصداقی شما بدون هیچ سند و مدرکی سه نفر از اعضای اسبق سازمان مجاهدین رجوی را متهم کرده اید که عوامل رژیم هستند. پس کو سند و مدرکتان؟ اگر صرف جدا شدن از مجاهدین را مترادف با خدمت به رژیم می دانی که خود تو هم در خدمت رژیم هستی چرا که قبلا هوادار رجوی ها بودی ولی جرات نکردی هیچگاه، حداقل مثل کسانی باشی که امروزه آنها را هدف تهمت خویش قرار داده ای.
صمیمانه مایلیم مدارک و اسناد شما را در وصف کسانی که مورد اتهام قرار داده ای ببینیم و در غیر اینصورت ازاشخاص حقیقی که نامشان ذکر شده است دعوت می کنیم پروسه ی قضایی این ایراد اتهام را مد نظر قرار دهند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. باید افزود اگر گریز ناگزیراز تشکیلات جهنمی رجوی به ایران و سپس گریز از حکومت دیکتاتوری ولایت فقیه به خارجه جرم تلقی شود، این مطلب در مورد خود مصداقی هم کم و بیش صدق می کند!

بخش دوم مطلب مصداقی به انتقاداتی سطحی از مجاهدین پرداخته و گله دارد که چرا علی رغم تلاش مصداقی برای ماستمالی نقض حقوق بشر، فرهنگ خشونت طلبی و روایت وارونه ی تاریخ به نفع ارتجاع مغلوب رجوی از تایید و فرستادن دسته گل خودداری نموده اند.
اگر مصداقی در این بخش از صحبت هایش صداقت دارد، که باید گفت هنوز راه درازی مانده تا باند مافیایی و فرقه گونه ی رجوی را بخوبی بشناسد و لذا از او دعوت می کنیم مطالب مندرج در نقد این گروه را به دقت بیشتری بخواند.
اگر هم گلایه های او و مقاله ی منتسب به مجاهدین که او را براشفته! (الف- پاییزی)جنگ زرگری و حساب شده است تا آقای مجاهد لباس شخصی برای مصرف آینده حفظ شود، باید خطاب به مخاطبین گفت مصداقی از دایره ی بی طرفی خارج است و در صورت لزوم به استفاده از ایشان در مدیای خبری فارسی زبان می توان از وی به عنوان بازتاب فرهنگ بی فرهنگی رجوی سود برد.

این نوشتار برای ایرج مصداقی و سایت گویا فرستاده شد. انتشار آن در این سایت می تواند دلیل پای بندی مسئولین این رسانه به مقوله آزادی اندیشه وبیان وپاسخی به اتهام های مصداقی باشد ......

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد