_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran-ghalam@hotmail.com
عباس بادفر، عضو اسبق مجاهدین، زندانی جمهوری اسلامی و مخالف رجوی + سند
مجاهدین
مونیتور، یازدهم دسامبر 2012
هرانا خبری در باره یک زندانی، آقای عباس دادفر منتشر نموده است که بر مبنای آن آقای دادفر عضو پیشین گروه مجاهدین خلق به 10 سال زندان و تبعید محکوم شده است. مجاهدین مانیتور ضمن اعتراض شدید به این حکم، محامع بین المللی را به بررسی وضعیت آقای دادفر فراخوانده و خواستار آزادی وی از زندانهای جمهوری اسلامی است. در این میان اما اطلاعاتی به دست ما رسیده که اثبات می کند آقای دادفر قربانی حکومت جمهوری اسلامی و بازی کثیف مجاهدین است. اطلاعات بدست آمده حاکی از آن است که آقای دادفر پس از گریز از زندان مجاهدین در پادگان بدنام اشرف مدتی را در کمپ تیپف که درمجاورت این پادگان توسط ارتش آمریکا برپا شده بود بسر برده و پس از فرار از این کمپ خود را به شمال عراق و سپس ترکیه می رساند و از آنجا به ایران باز می گردد. اما توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر می شود چرا که اینان اعتقاد دارند ( با عرض پوزش از تمام آزادگانی که به دیکتاتوری مسعود رجوی نه گفته اند، ناچاریم عین ادبیات موهن ماموران امنیتی جمهوری اسلامی را نقل کنیم) " منافق خوب، منافق مرده است" در این میان مجاهدین خلق در قبال پرونده ی آقای بادفر رویکرد دوگانه ای اتخاذ نموده اند. آنها از طریق وابستگان خود در زندان بخوبی مطلع هستند که عباس بادفر مخالف و منتقد رجوی است. به همین دلیل در تاریخ 23 دی 1389 سایت همبستگی ملی وابسته به رجوی ها خبری را منتشر نمود که بر مبنای آن آقای دادفر خبرچین وزارت اطلاعات در زندان قلمداد شده است!
لینک به خبر در سایت مجاهدین ( همبستگی ملی)
لینک همین مطلب در سایت بالاترین که توسط یکی از شناخته شده ترین کاربران وابسته به رجوی آپ شده است:
فراخوان و
هوشیاری در رابطه با عباس بادفر مأمور اطلاعات در
زندان گوهردشت مجاهدین فراموشکار پس از انتشار خبر هرانا دست به انتشار سلسله مطالبی در فضای مجازی زده اند و بر مبنای آن نتیجه گیری کرده اند که همه ی اعضای اسبق مجاهدین که امروزه منتقد سیاست های رجوی هستند،ماموران حکومتی هستند. رجوی ها گویا حافظه تاریخی ندارند که بیاد بیاورند همین زندانی، عباس بادفر را هم درست مانند همه جداشدگان دیگر از فرقه ی مسعود رجوی، عامل رژیم خوانده بودند. واقعیت این است که اعضای اسبق مجاهدین بخصوص کسانی که در این سازمان حائز سابقه و مسئولیت بوده اند، همواره با تهدیدات و فشارهای دو دیکتاتوری جمهوری اسلامی و گروه تروریستی مجاهدین خلق روبرو بوده و هستند. آنها آزادگانی هستند که تبعید را بجان خریده و برگزیده اند و نقض حقوق بشر را در ایران و در تشکیلات فرقه ای و قرون وسطایی مجاهدین فریاد می کنند. مطمئنا تلاش های پر ثمر همین افراد رنج دیده و سختی کشیده، که خود قربانی دو نظام ایدئولوژیک و دیکتاتوری جمهوری اسلامی و مجاهدین خلق هستند و در برابر اتهام های واهی هر دو نظام سینه سپر کرده اند، چراغ راه آیندگان خواهد بود. اگر مجاهدین در فهم این مسئله مشکل دارند که هم می توان مخالف جمهوری اسلامی بود و هم مخالف رجوی ها، این مشکل خودشان است. اما همین نکته بخوبی نشان می دهد که نحوه تعامل این گروه با دگ اندیشان و منتقدین در درون حصار های پادگان اشرف چگونه بوده است.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روزگار سپری شده ی یک مجاهد خلق - 1
مجاهدین
مانیتور، دهم دسامبر 2012
نخست بگذارید
از آقای محمود دولت آبادی نویسنده ی گرانقدر کتاب
کلیدر و کتابهای بیشمار دیگر یادی کنیم که عنوان این
مطلب وامدار نام کتاب ایشان (روزگار سپری شده مردم
سالخورده) است. همانطور که می دانید به دلیل بسته بودن و عملکرد فرقه ای سازمان مجاهدین خلق، شناخت این گروه تنها از دو راه مطالعه ی ادبیات خود این سازمان و یا بازخوانی و مصاحبه با اعضای جدا شده ی آن میسر است. در این میان هرازگاهی در فضای مجازی اینترنت اسناد و مدارکی منتشر می شود که توسط اعضای جدا شده از این سازمان و یا افراد مخالف و ناراضی سازمان رجوی به بیرون درز می کند و سند طراز اول است.
در اینجا بحث
مربوط به گزارشی است که مدتی پیش تحت عنوان "عملیات
جاری مهدی ابریشمچی" (گزارش از خود) در فضای وب
منتشر شد. مجاهدین مانیتور پس از گفتگو با تعدادی از
اعضای اسبق مجاهدین خلق به این نتیجه رسیده است که سند
فوق دارای اصالت و صحیح می باشد. ایالات متحده آمریکا در ماه های قبل به حضور گروه مجاهدین خلق در لیست گروه های تروریستی خاتمه داد. این موضوع اگرچه با شور و شعف اعضای این گروه و ابراز انزجار طیف های مختلف اپوزیسیون همراه شد، ولی یک موضوع را مشخص کرد و آنهم اینکه تروریست قلمداد شدن و یا نشدن مجاهدین از سوی آمریکا، مشروعیت و محبوبیتی برای این سازمان به ارمغان نیاورد و گروه های اصلی اپوزیسیون، فعالین سیاسی و حقوق بشر و سایر شخصیت ها تعیین کننده ی آینده ایران هستند. در این میان جا دارد یاد آور شویم که اصولا قیاس مابین مجاهدین رجوی و سرکار خانم شیرین عبادی و آقای گنجی مضحک است. اما این مطلب بخوبی نشان دهنده ی نحوه تبلیغات درون این سازمان بر علیه اپوزیسیون و شخصیت های آزادیخواه است. نکته بسیار مهم دیگری که از این مطلب قابل درک است این است که مجاهدین رجوی به عنوان یک گروه تمامیت خواه و با برخورداری از رهبری از جنس ولایت فقیه توان اتحاد با سایر بخش های اپوزیسیون را ندارند و در درون گروه به بدگویی از آنها مشغولند.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صداقت و فنا! (مجاهدین خلق، فرقه رجوی)
مجاهدین
مونیتور، چهاردهم نوامبر 2012
یکی از وسایل و اسباب مسعود رجوی برای تحت سلطه نگاه داشتن پیروانش استفاده از ابزار های روانشناسی بوده و هست. مثلا اگر پای صحبت های یکی از این برادران و خواهران رجوی الهی بنشینید درمی یابید که سطح فکری این بنده ی خدا کاملا با شعار آمیخته. شعار هایی که انقدر برایش تکرار شده که گویی همچون کتابی مقدس از بر است. از یکی از مجاهدین پرسیدم جاذبه ی این سازمان برایت چیست. او پاسخ داد صداقت و فدا. خواستم که توضیح بیتری بدهد و گفت اعضای سازمان به صداقت و فدا پایبندند. دوباره از او خواستم تا این تریمنالوژی های خاص را برایم معنی کند. از نقل کلمه به کلمه ی حرفهایش خودداری می کنم چرا که برای مخاطبینی که با این فرهنگ کلامی که مختص یک گروه بسته است آشنایی ندارند کاملا بیگانه است. خلاصه ی مطلب اینکه دوست مجاهد ما اعتقاد داشت همه ی اعضای مجاهد با سازمانشان صادق هستند و هر آنچه در درونشان می گذرد را به اطلاع سازمان می رسانند. تا اینجای مطلب برای من، استفاده ی عمیق سازمان از یک روش شناخته شده ی کنترل ذهن است. یعنی وقتی به آدمها القا کنید باید هرچه در ذهن دارند بگویند و بر این کار اصرار بورزید و آنها را تحت فشار قرار دهید ( تا جایی که خود فرد آن را بعنوان یک ارزش تلقی کند) برای کنترل آن فرد تقریبا از هر وسیله ی دیگری بی نیاز می شوید. در این جا است که بخش دوم شعار درون گروهی مجاهدین معنا می یابد. یعنی سطح صداقت این بندگان خدا انقدر بالا است! که حاضرند صادقانه فدا هم بشوند. مثلا خودسوزی کنند. مثلا از نوع آن عملیات کذایی حماقت جاویدان را مرتکب شوند و یا پا برهنه و تنها به فرمان خدایگانشان به زیر ماشین های در حال حرکت عراقی ها بخوابند. از برادر مجاهد خواستم که بین واژه های فدا و فنا تفاوت قائل شود. افزودم تفاوت بسیار است میان ستار بهشتی آزادیخواهی که جان بر سر آزادی اندیشه و گفتار می گذارد تا آنکسی که برای مسعود رجوی خود را به فنا می دهد. پاسخ تکراری بود: مزدور، اطلاعاتی، پاسدار...
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دغدغه های یک آدم آزرده ایرج مصداقی مطلبی نوشته است بنام "آیا مجاهدین و دشمنانشان فرهنگی مشابه دارند؟ "
مجاهدین
مونیتور، چهارم نوامبر 2012
پیش از این
مجاهدین مانیتور مطلبی در نقد فعالیت های مصداقی منتشر
کرده بود و با ذکر مثال از میان اعضای اسبق و رده
بالای مجاهدین به مصداقی توصیه کرده بودیم مسعود رجوی
را بهتر بشناسد.
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |