_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

سخنی صمیمی با کارشناس مسائل مجاهدین – بهار ایرانی

 

 

میلاد آریایی

19.12.2012

 

از اینکه شخصی چون شما به جنبه‌های گوناگون مسایل مجاهدین تا این حد اشراف داشته و تحرکات آن‌ها را زیر  ذره‌بین نقد و بررسی خود نشانده است بسیار خوشحالم  من مطالب شما را مطالعه کرده و دنبال میکنم و برایتان آرزوی سلامتی و  پیشرفت و ژرف اندیشی ادامه دار  در زوایای ناشناخته و پنهان این سازمان مخوف سیاسی که بطور توامان یک فرقه کامل خشونت طلب  وتند روی مذهبی را نمایندگی میکند را داشته و دارم.

 

 واقعیت  این است که پس از خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی و خروج همزمان این فرقه مخوف سیاسی از اصلی‌ترین پایگاه تاریخی خود در عراق گرد و خاک‌های بسیاری پدید آمد واکنون فکر میکنم پس از گذشت این زمان محدود کمتر از شاید 3 ماه ، گرد و خاک‌هایی که آگاهانه برپا شده بود تا حقیقت در پشت پرده‌ای از ابهام باقی بماند ، بر زمین  نشسته و بهتر میتوان صحنه سیاسی امروز را رصد کرد.

 

با این نظر گاه شما که در مقاله اخیر تان منعکس شده مبنی بر اینکه  آمریکا طرح مشخصی را در مورد مجاهدین با  برنامه‌ریزی از قبل طراحی شده دنبال میکند کاملاً موافق ام.

 به نظر میرسد  اگرچه  مسعود رجوی و مجاهدین از اصلی‌ترین قرارگاه شان اشرف در خاک عراق وبطور همزمان از لیست گروههای تروریستی آمریکا البته به بهانه رأی دادگاهی در این کشور خارج  شدند ولی بلاتکلیف  در خاک عراق یک پا در هوا نگاه داشته شده‌اند . مطمئن هستم ژرف نگری در این موضوع باریک‌تر از مو سر نخ بسیاری از اتفاقات سیاسی در آینده را میتواند بدست دهد.

 

 برخی از اتفاقاًت مهم سیاسی در سال میلادی که آخرین روزهایش در حال سپری شدن است عبارت بودند از :

 

ــ خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی آمریکا با پرداخت بهایی بسیار سنگین

ــ خروج از اصلی‌ترین پایگاه شان در عراق که بر سر درب آن شعار « چو اشرف نباشد تن من مباد » نقش بسته بود

   برخورد تحقیر آمیز نیروهای سیاسی با طرح همبستگی!! مجاهدین که مسعود رجوی بار دیگر آنرا پیشنهاد داد با بالاترین بی‌اعتنایی  ممکن از جانب نیروهای سیاسی روبرو شد که  در خوش‌بینانه ترین تحلیل‌ها نشان از عدم اعتماد این نیروها به مجاهدین دارد

 

رهبری سیاسی مجاهدین در فرانسه اکنون چاره را در این دیده که حداقل هم‌سطح ارتش آزادیبخش سوریه مهم و به رسمیت شناخته شود افکاری که بیشتر رؤیاهای مجاهدین را نمایندگی میکند تا اینکه ریشه در واقعیت داشته باشد. 

خلع سلاح آنان نیز در سالهای گذشته همچنان به قوت خود باقی است و از آنجا که هیچ‌گاه این موضوع منتفی شده نیست آنان را همچنان با امید روزی که همچون شبه نظامیان سوری مسلح شده و ماموریت های محول شده را با جان و دل انجام دهند ، بسر میبرند و بر این اساس و دهها دلیل ریز و درشت دیگر هیچ گونه تغییری در اندیشه مبارزه جویانه شان با شیوه‌های تروریستی و خشونت طلبانه شان پدید نیامده است.

 

  انتخابات آمریکا با پیروزی نماینده دمکرات به سرانجام رسیده و شکست نماینده ای که از طرف مجاهدین هم بشدت پشتیبانی میشد بر شمار شکست ها و پریشان فکری های انان افزوده است.

 

در چنین آرایش سیاسی اما هنوز مجاهدین در خاک عراق جا خوش کرده‌اند و به نظر من نیز سالیان طول خواهد کشید که مجاهدین حاضر به پذیرش ترک خاک عراق شوند ضمن اینکه همانطور که شما اشاره کرده‌اید بلاتکلیفی مجاهدین امری طراحی شده است و فعلاً نه آمریکا و نه کشورهای اروپایی هرگز قصد ندارند که افراد این سازمان را در خاک خود پناه دهند.

 

نتیجه اینکه برخی بر این تصور بودند که با مجبور شدن مجاهدین مبنی بر ترک خاک اشرف همه چیز تمام شده است حال آنکه تنها 3 ماه پس از گذشت این واقعه بزرگ و تاریخی مشاهده میکنیم آن رخداد ها شاید تنها بخشی از نقشه بزرگی باشد که برای آینده ایران طرح ریزی و برنامه‌ریزی شده است و علی‌رغم اینکه آینده روشنی هم برای این نقشه های شوم و پوچ متصور نیست اما برنامه ریزان وحمایت کنندگان رسمی آن از جمله اسراییل و نوع عربی آن عربستان سعودی از آن دل نمیکنند و آنرا فرصتی می‌بینند که شانس خودشان را به بهره گیری از مجاهدینی که براحتی خود را در اختیار همگان میگذارند آزمایش و تجربه کنند  .

 

 باز هم در پایان این مطلب از حسن تشخیص شما خرسند و برایتان آرزوی موفقیت دارم

 

میلاد آریایی – دسامبر 2012

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شورای ملی مقاومت منسوب به مجاهدین

غیر دمکراتیک - وابسته - سرسپرده به بیگانگان

 

 

میلاد آریایی

17.11.2012

 

پس از خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی آمریکا زمزمه های جدیدی مبنی بر اتحاد و همبستگی احتمالی مجاهدین با دیگر گروهها بر سر زبانها افتاده که البته این موضوع بیشتر از جانب مجاهدین در سایت‌های مجازی و پالتالک دامن زده می‌شود تا ببینند انعکاس آن چگونه است_

آیا چنین فرضی در دنیای امروز و شرایط سیاسی موجود واقعی است؟
بدلایلی که در زیر لیست می‌شود چنین امری مطلقاً غیر واقعی است

رهبری غیر دمکراتیک و عقیدتی مسعود رجوی بر این ارگان
از حدود 20 سال پیش همبستگی با دیگر گروههای سیاسی را مجاهدین زمزمه میکردند و بسیار امید وار بودند با برگزاری کنسرت های بزرگ در فاصله سالهای 1373-1375 ابتدا هنرمندان را به دام انداخته و سپس بطور موازی با برخی از گروههای سیاسی ولی با هژمونی بدون چون وچرای مجاهدین به همان‌گونه که هم‌اکنون با دیگر اعضای این شورا برخورد می‌شود تشکلی جدید شکل گیرد ولی این طرح در نطفه خفه شد بسیاری از گروههای سیاسی دست رد بر سینه مجاهدین زدند و افشاگری های به موقع اعضای سابق این شورا هیچ راه پیشرفتی برای این طرح باقی نگذاشت و سرمیایه گذاری عظیمی که برای این موضوع شد با برگشت دادن مریم رجوی به عراق که آن زمان در پاریس بسر میبرد با شکست کامل روبرو گردید

وابسته مالی بودن تک تک اعضای به اصطلاح شورای ملی مقاومت به مجاهدین به شکلی که حتی اجاره خانه مسکونی و خرج ماهانه آنان از طریق مجاهدین تأمین میگردد
مجاهدین از همان زمان متوجه شدند همین تعداد باقی‌مانده اعضای شورا را بایست نمک گیر!! کرده و به بهانه‌های واهی ضمن تعیین حقوق و مستمری ماهانه برای اعضای غیر مجاهد آنان را در‌واقع یک‌دست و یک‌جا خریداری کردند تا در مواقع لازم با فرمان دادان با آنان را به تلویزیون خودشان آورده وبر تصمیات که اساساً توسط مسعود رجوی گرفته میشد صحه بگذارند و دیگر هیچ کارآیی دیگری برایشان متصور نبود نیروها و اشخاصی که زمانی در روزهای نخستین تشکیل این شورا ابراز نظری میکردند همان هم خاموش گردید و این افراد تنها اتیکت ای بودند که روی لبای مجاهدین قیمت انان را مشخص میکرد

مناسبات غیر دمکراتیک و سرکوب گرانه
همان‌گونه که رهبری مجاهدین بهای شکست هایش را سعی داشت از افراد خود بستاند این موضوع دقیقاً در چهارچوب مناسبات شورای ملی مقاومت هم جاری شد مناسباتی بله قربان گو و ارباب و رعیتی که هرگز هیچ اندیشه غیر چه برسد به صدای مخالف را بر نمی تابید و آنرا بدلایل واهی بشدت سرکوب و منکوب می‌کرد

این ویژگی‌های سه گانه اکنون برای این نهاد غیر دمکراتیک امری شناخته شده در دنیای برون است و با توجه به سیطره ای که مجاهدین روی آن دارند هرگز توسط هیچ گروه سیاسی به رسمیت شناخته نشده و آگاهی اجتماعی و سیاسی مردم ایران بسا جلوتر از عقب‌ماندگی‌های تاریخی مجاهدین عمل کرده است

طرح و برنامه بیگانگان برای شورای ملی مقاومت
اکنون پس از خروج برنامه‌ریزی شده مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا آنان خواستار این تغییر سه ویژگی غیر دمکراتیک – وابسته بودن و مناسبات قرون وسطایی که امری شناخته شده از نظر کارشناسان خارجی و بویژه آمریکایی شده و برای اجرای آن تلاش و هماهنگی هایی صورت میگیرد با این هدف که دیگر گروههای سیاسی اگر بشود با انان همراه کنند و تحت نام و مشخصات جدیدتر انرا به خورد مردم ایران بدهند و برای این منظور

اول : تغییر رهبری شورای و جابجایی مسئول این شورا که از بدو تاسیس شخص مسعود رجوی بوده و محصول بدست آمده حاصل افکار این فرد بوده وهست
دوم :تغییر مناسبات از حالت عقیدتی و ایدئولوژیک به امری ساده و قابل پذیرش برای غرب همراه با انتخاب و رأی گیری

در صورت اجرای این دو خواسته که کاملاً امری غیر واقعی است غرب میتواند روی این اسب مرده شرط بندی بکند اما پیروزی این طرح به مانند خواسته ظهور مجدد هیتلر در آلمان به همان اندازه غیر واقعی – کودکانه و سطحی نگرانه است


نتیجه گیری
آمریکا شاید بتواند با خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی روحی تازه بر کالبد مرده این جریان خشونت طلب و ضد ملی بدمد ولی هرگز نمی‌تواند شعور سیاسی مردم ایران که طی این سالها بسیار پخته و با تجربه شده است را نادیده و به سخره بگیرد . مردم ایران نظر تاریخی خود را در رابطه با هر نوع خشونت و خون ریزی برای تغییر در ایران پیشاپیش مشخص کرده ا ند و سابقه تاریخی این نوع نگرش در سال‌های 1376 و 1388 تجربه شده است

میلاد آریایی
نوامبر 2012

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ورود به دوران فروپاشی و اضمحلال نهایی

فرقه سرگردان مجاهدین

 

 

میلاد آریایی

20.09.2012

 

ابعاد شکست و بحرانی که بعد از تخلیه پادگان اشرف بر سر رجوی و همراهانش آوار شده است قطعاً به بررسی طولانی مدت احتیاج داشته وابعاد آن غیر قابل وصف و غیر قابل تصور است، سازمانی که همه چیز را از دست داده است و سرافکنده تاریخ ایران زمین باقی‌مانده ، درست در زمانی که نیم قرن پیش در ایران متولد شده بود می‌رود که در خاک عراق به گور تاریخی اش سپرده شود
ورود این سازمان به دوران فروپاشی و اضمحلال نهایی که نقطه آغازش اتفاقاً از عراق رقم خورده است بسا شگفت‌آور است
بحرانی دائم التزاید، ادامه دار و همراه با شرمساری بی شمار. البته این سرنوشت تمام کسانی است که دل در گرو حمایت خارجی و نه توده مردم تحت ستم سپرده اند ، آنانی که چشمشان پیوسته به دستان اجنبی دوخته شده است و زندگی‌شان پیوسته تابعی از تغییرات قدرت هاست بنابراین سرنوشت سازمان مجاهدین به رهبری مادالعمر رجوی بهتر از این نمیبایست میشد
او خیلی خون ریخت وبالاترین جفا را نیز در حق یاران پیشین و اعضای ناراضی خود کرد که به وی پشت کرده بودند او از سلف تاریخی خویش استالین درس‌ها یاد گرفته و تجربه‌ها آموخته است. ولی این‌ها هم برایش دردی را دوا نکرد اکنون چشم انتظار این مانده است که از لیست تروریستی آمریکا بیرون آمده و اجازه داده شود فعلاً در خاک عراق باقی‌مانده تا رئیس جمهور جدید آمریکا انتخاب شود و در تنور جنگی خانمان سوز دمیده شده و آنان به خدمت گرفته شود و خواب و خیال هایی از این سنخ پیوسته رجوی را قلقلک میدهدو او باز هم نا امیدانه میداند و میگوید «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من ..» او هنوز هم در فکر داشتن ناو جنگی است و پریشان حالی های بیشمار که از حوصله این نوشته خارج است
به زعم انان تلاش دارند دمکراسی !! را با زور اسلحه آمریکایی و بمب اسراییلی برای هموطنان ایرانی به ارمغان آورند و در این میان به تکه استخوانی شاید قناعت کنند . در آن زمان باز چون گذشته مخالفان فکری و عقیدتی خویش را به گلوله بسته و دیکتاتوری نوینی را سامان وسازمان دهند .اینها رؤیا ها و خواب‌هایی است که رجوی در خلوت خود میبیند .
ولی واقعیت چیز دیگری است جهان مدت هاست به گونه دیگری در مسیر تغییر است و تحولاتش خارج از فهم رجوی و شورای دست آموزش است دوران افسانه دمکراسی به زور اسلحه گذشته است
مردم ایران تغییر میخواهند ولی هرگز به دنبال انقلاب دیگری که سرلوحه اش خون و خونریزی است نیستند
جامعه روشن‌فکر ایران دمکراسی را در پناه آگاهی و سپس آزادی اجتماعی طلب میکند و هرگز به دنبال فرقه ها نبوده و نیست و بسیار آینده‌نگر تر از آن است که رجوی کوتوله را به عنوان آلترناتیو خود بشناسد . دانشجویان و فرهیخته گان ایرانی هر چیزی را میپذیرند الا مجاهدین را در هر قامت وهر رنگ و هر لباسی که درایند بسرعت تشخیص شان داده و
جامعه رها شدگان از این جریان ضد ملی و خشونت طلب در صف اول این زورآزمایی است

زمان برای شرمساری های بیشتر و شکست های افزون تر برای رجوی در راه است ولی آنچه شکرش واجب است اینکه به هر تقدیر پروسه جابجایی قربانیان و گروگانهای رجوی بدون خونریزی به اتمام رسید و پادگان اشرف که نزدیک به ربع قرن جنایات بسیاری در آن طراحی ، سازماندهی و اجرا گردید برای همیشه تعطیل و به تاریخ پیوست

این پیروزی قطعاً شایان تبریک به مردم ایران و همچنین ثمره ای از تلاش‌های خانواده‌ها و رها شدگانی است که قبل از هرچیز بهترین زمان عمرشان را برای این پیروزی هزینه کرده و تاریخ معاصر ایران در آینده سپاس مند آنان خواهد بود .

میلاد آریایی
20 سپتامبر 2012
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تفاهم احتمالی رجوی با امپریالیست ها!!

( از نظر سازمان حفظ جان رجوی از اوجب واجبات است)

 

 

میلاد آریایی

04.09.2012

 

شرایط برای رجوی و همسر سوم اش مریم قجر عضدانلو بیش از گذشته بغرنج می‌شود ، رجوی ها  دیر یا زود همچون همه دیوانگان و دیکتاتورهای کوتوله که سازمان خود را محیطی برای اعمال دیکتاتوری و عقده‌های فروخورده، دیده بودند بر دیوار سخت واقعیت سر خواهد کوبید و بور و سرافکنده تاریخ ایران زمین باقی خواهند ماند .در ا ین میان البته مثل ده‌ها تجربه در سالیان گذشته تنها و تنها حفظ جان خودش در محور امور قرار داشته است و تمام این وقت کشی ها برای انتقال افراد به کمپ جدید برای این بوده که برای رجوی بشکلی کاملاً مخفیانه و البته با توافق وزارت خارجه آمریکا جایی دنج و بدور از هیاهو برایش تأمین و ادامه زندگی و حیات خفیفانه میسر گردد.

 

پادگان اهدایی صدام حسین بعد از ربع قرن تخلیه خواهد گشت و به فراموشی خواهد رفت و اسیران ایدئولوژیکی و بردگان و گروگان های رجوی در سرزمینی که نفرین شده است در رؤیای آینده خویش باز هم دراندیشه آب سراب میجویند. در این میان تاریکی های زندگی رجوی افزون و افزون تر می‌شود . شکست های باز هم بزرگ‌تری در انتظار او و ایدئولوژی استثمارگرانه و اندیشه ارتجاعی اش خواهد بود.

 

اگر چه درچنین شرایط خرد کننده و تحقیر کننده ای ، میتواند فجایع باز هم بزرگتری از گذشته رقم بخورد  و در این شک نباید کرد تاآنجایی که به رجوی و اندیشه خشونت زا و خشونت زی وی بر میگردد او خواسته و میخواهد جابجایی مسالمت آمیزافراد را به خون آغشته گردد تا با این خون ها صورت خود را سرخ کرده و از خون های به زمین ریخته شده تغذیه کند.اما برای رجوی جزی مهم‌تر از حفظ جان و جابجایی بی درد سر و بدون دستگیری اش نیست .

 

ولی تا آنجایی که به ما رها شدگان و خانواده‌های داغدار این عزیزان برمیگردد هرگز نخواسته ونخواهیم خواست که خونی حتی از دماغ کسی جاری شود پس بنابراین قابل پیش‌بینی است که در این روزها و شب‌ها رجوی چون مار به خود میپیچد و بایست هر لحظه منتظر نیش عقرب گونه او بود . از سویی دیگر تلاش‌ها و رنج‌های رها شدگان و صدها خانواده آرزومند و قلب های دردمند در ایران به ثمر می‌نشیند . پروسه پذیرش پناهندگی و آغازی جدید برای همه اسیران قابل تصور است . رجوی بیش از گذشته همه چیز را باخته و از دست داده است .

 

پس از ترک سلاح و ترک اصلی‌ترین پایگاه اش در جهان و سپس چند صباحی دورتر  ترک مخفیانه خاک عراق و سفر پنهانی به سوی سوییس ویا  نروژ و شاید سرزمینی  در شاخ آفریقا ! ، دور از انتظار نیست اما باید بداند و آگاه باشد که دادگاهی عادلانه در فراسوی او انتظارش را بکشد . اگر چه در دادگاه تاریخی مردم ایران رجوی حکم ا ش را گرفته است و اکنون سرخورده و شکست‌خورده ننگ تاریخی خود را مزه مزه میکند .

 

 مزدوری و مزدورپروری حاصل اش برای رجوی جز لعنت تاریخی از جانب مردم ایران نبوده  است،  کافی است که به کامنت های هموطنان مان در باره این سازمان که هر از گاهی در فضای مجازی اعلام می‌شود و پرده از درجه نفرت بی مانند در باره این سازمان مجاهدین وشخص رجوی  بر میدارد،  توجه کرد تا به این حقیقت اذعان نمود که در کمتر موردی این چنین مردم ایران یک صدا و یک سخن از نفرت خود در باره این سازمان سخن به میان آورده و مریم و مسعود رجوی را مزدوران دیگر کشورها و قدرت طلب و … برای عام و خاص  معرفی مینمایند .

البته برای ما رها شدگان که بر اساس تشخیص به‌موقع  و شانس های بدست آورده ،و بر اساس توانایی خود هر چه زودتر صفوف این سازمان را ترک کرده‌ایم موفق تر بوده‌ایم و بر اساس اصول وانسانیت ، توانسته ایم گذشته خود را نقد نموده و در کنار مردمان قرار بگیریم و از طی چنین مسیری بسا خرسند که خوشایند مردم ایران بوده و شکر گذار خداوندی هستیم که بر ما منت گذارده است  .

 

این همه ما را در مسئولیت تاریخی که همانا افشای فرقه خشونت طلب مجاهدین با رهبری فاسد زن پرست آن است ، بیشتر و بیشتر راغب گردانده و در این مسیر از یاری مردم مان در ایران بهره ور  و اجر تاریخی و الهی بهره مند خواهیم برد .

 

به امید بهروزی یاران

 و پیروزی همراهان

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سماجت ها ، لجاجت ها و رجوی ها
 

 

میلاد آریایی
20.08.2012


در شرایطی که جامعه بین الملل شناخت هر چه دقیق تری از فرقه خشونت زا و خشونت زی مجاهدین به رهبری رجوی بدست آورده و در این فرایند صحت نظر رها شدگان از این سازمان هر چه بیشتر به اثبات میرسد.
در شرایطی که مسعود رجوی بن بست استراتژیکی خود را در زمان حیات اش، نظاره گر است. سماجت ها و لجالت های کودکانه رجوی راه به جایی نمی برد و رسوا برانگیز تر از گذشته مجبور میشود به قوانین بین المللی بویژه نطرگاههای سازمان ملل و نماینده اش «مارتین کوبلز » سر بسپارد.
از گذشته های دور رجوی تنها شعار میداد و با کلمات بازی میکرد و بخت برگشتگان سیاسی که اینک نام اعضای سازمان مجاهدین را یدک میکشند را فریب میداد و تنها به کمک بیگانگان و تکه استخوانی بود که برایش در کسوت حمایت سیاسی و مالی از تشکیلات مجاهدین در عراق داشتند دل خوش کرده بود و تا هم امروز هم از آن دل نکنده است. اما به نظر نگارننده رجوی خودش بیش از هر کس دیگری بر پوچی و سرانجام ناپذیری نظرگاهایش اشراف داشته و دارد ولی شهامت پذیرش شکست در وجود او نیست .
او که اکنون بیش از یک دهه است که همچنان مخفی است و قادر نیست در انظار عمومی ظاهر گردد او سزافکنده ذوب شدن تشکیلات جهنمی اش را شاهد است و هیچ چیزی بالا تر از این برای وی سنگین و دردآور تر نیست.
پذیرش خروج گروه 400 نفره دیگری از اشرف به کمپ ترانزیت لیبرتی جرعه دیگری از جام زهری است که رجوی جرعه جرعه آن را تا به آخر سر خواهد کشید . او در عین حال که نمیخواهد بپذیرد که در حال نوشیدن جام زهری است که تا نابودی کامل تشکیلات اش وی را همراهی خواهد کرد، از سویی دیگر میخواهد چهره خود را همچنان با سیلی های پیاپی سرخ نگاه داشته تا بیش از این رسوای عام و خاص نگردد

اما از پیش گفته و تاکید کرده بودیم که پذیرش ورود جامعه جهانی به مسایل مجاهدین و حضو 25 ساله اش در خاک عراق شکست بزرگ استراتژیکی بود که نشان دهنده این است که هر سرکشی و قلدری مجاهدین سریعا سر از بالاترین مجامع حقوقی جهانی درآورده و این برای مجاهدین خیلی بیش از گذشته سنگین تمام میشود طوری که انسان را به یاد شعار قدیمی می اندازد که « مجاهدین زیر بار زور نمی روند مگر اینکه سمبه خیلی پر زور باشد » این داستان حکایت امروز و فردای مجاهدین و رهبر ورشکسته و در هم شکسته آنان است که هر روز مجبور به اتخاذ موضعی است که با مواضع دیروز اش در تضاد و مقابله است .
به هر صورت اگر چه با تاخیر چند ماهه مسعود رجوی میپذیرد بقیه اعضای این سازمان از اشرف پایگاه تاریخی اهدایی صدام حسین به تشکیلات این جریان آن را ترک کنند تف سر بالایی که بر ریش رجوی پدیدار میشود و رجوی چاره ای ندارد که این مسیر را تا پایان « نقشه راه » شده با چک و لقد بپیماید.

بنابراین باز هم به مسئولین جامعه جهانی بویژه « مارتین کوبلز» هشدار میدهیم آنچه به رجوی بر میگردد به خونین کشاندن این پروسه جابجایی است و آنچه یک پیروزی بزرگ برای خانواده قربانیان این سازمان ، رها شدگان و هم چنین اعضای اسیر این سازمان محسوب میشود طی شدن پروسه جابجایی قریانیان این سازمان بشکلی کاملا مسالمت آمیز و بدور از خشونت است . آن چیزی که هرگز رجوی نمی خواهد آن را بپذیرد .
 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد