_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

فلاکت را ببینید که رجوی به گفته خودش" به امپریالیسم " برای ترور شخصیت جدا شده ها متوسل شده است

 

 

بتول سلطانی، زنان ایران، دهم ژانویه 2013
http://www.iran-zanan.de/Maghalat/2013/1/b.1.htm

 

فلاکت را ببینید که رجوی به گفته خودش" به امپریالیسم " برای ترور شخصیت جدا شده ها متوسل شده است تا به هوادارها و مردم بگوید که اگر از من باور نمی کنید حداقل از اینها باور کنید

سازمان مثل اینکه یادش رفته این همان امپریالیسم است و زمانی شعارش این بود:

سر کوچه کمینه مجاهد پر کینه

آمریکائی بیرون شو خونت روی زمینه

آنها بعد از سرنگونی اربابش سیدالرئیس صدام به دستوررجوی تمام کتابها و اسناد و آثار ضد آمریکائی را از بین بردند.

رجوی و تشکیلات ضد خلقی مجاهدین خلق در جهت جنگ با اعضای سابق جدا شده منتقد و اینکه رجوی را توان پذیرش این انتقادها نیست و از آنجا که دیگر حتی هوادارانش و مردم حرفهای این سازمان و سایتهای وابسته به سازمان را قبول ندارند و کسی نمی خواند و بی اهمیت است بطوریکه حتی اعضای سازمان در اروپا موضع سیاسی خود را روشن نمی کنند و اسمی از مجاهدین نمی برند بخاطر اینکه این تشکیلات پایگاه مردمی ندارد و محبوب نیست

غافل از اینکه مردم که شنونده این لاطائلات هستند عقل دارند و مثل افراد قربانی این تشکیلات مغزشان یک ربع قرن نیست که فریز شده باشد. آنها درست قضاوت می کنند. چگونه است که همان مجاهد صدیق و گوهر بی بدیل رجوی به یکباره مزدور واستخدامی می شود

عجبا چطور است که همین مسعود خدابنده آن موقع من در تشکیلات بودم یادم هست یکی از گوهرهای بی بدلیل رجوی بود از فردای آن روز که انتقاد کرد و تشکیلات را ترک کرد رجوی تا می توانست به او اتهام بست و از آنجائی که منطق این سازمان ترور شخصیت است حالا اگر بتواند فیزیکی اگر نشد بصورت ترور شخصیت و سند سازی طرف منتقد خود را خراب می کند آیا یک مورد جائی این سازمان و رهبری هست که انتقادی را پذیرفته باشند محض نمونه

وقتی که دید دیگر زبان افرادی که رقعه نویس جنگ اضداد در قسمت ج. اس یعنی جنگ سیاسی هستند قاصر است و خودشان هم مسئله دار شده و از طرف دیگرهم کسی تره برای حرفهای آنها خرد نمی کند دست به دامن تحقيقات فدرال كتابخانه كنگره آمريكا و پنتاگون شد تا شاید که آبروئی برای رجوی بخرد و جلوی آبرو ریزی اعتبار سیاسی مجاهدین گرفته شود. و از طرفی فاحشه گری سیاسی و اخلاقی رهبری هم به این ترتیب ماست مالی شود

در حالیکه به رجوی می گویم که هرچه که برای گزارش تحقيقات فدرال كتابخانه كنگره آمريكا و بقیه فعالیتها در این زمینه هزینه کردید و میهمانی دادید به قول خودتان به چاه ویل رفت چون شما با روند افرادی که هر روز از سازمان جدا می شوند چه می کنید

به رجوی توصیه می کنیم که در پناهگاهش اگر یک گرمی از وجدانش باقی مانده را قاضی بگیرد و از سرنوشت اربابش صدام و سرهنگ قذافی درس بگیرد و حداقل اموالی که باقیمانده است را بجای خرج کردن برای سورچرانیهای آنچنانی مریم رجوی و رشوه دادن به این و آن خرج حداقل حقوق انسانی اعضای باقیمانده خودش بکند، به سی سال بازی با جان و مال و ناموس همه گلهای سر سبد مبارزاتی مردم ایران خاتمه بدهد

از همینجا خطاب به او می گویم که حق را از حلقومت بیرون خواهیم کشید و دیگر نمی توانی پشت رژیم ایران مخفی شوی آن روز که تمام اعضاء را در کوره نشستهای طعمه تحت نظر تو مهوش سپهری یا همان خواهر نسرین تو تف می انداخت و می گفت که بی غیرتها همه بیائید تف کنید و آن روزها که مهدی افتخاری فرمانده فتح الله و بقیه به مرگ محکوم می شدند سرگرم کثافتکاریهای خودت بودی و فکر این روز را باید می کردی که دستت رو خواهد شد

باید بگویم که تشکیلاتت کارت سوخته ای شده در دست این و آن و فقط جهت یاد آوری در نشست خصوصی خودت به ما گفتی که به پاس خدمات ما به این آمریکائی ها هیچگاه ما را در عراق ول نمی کنند و حتما که گزینه مسلح کردن دوباره ما را بررسی می کنند آنوقت با ذوق خاصی می گفتی که بجای این سلاحهای قدیمی و کهنه که ما به آنها تحویل دادیم آنها مارا به سلاحهای مدرن و پیشرفته مجهز میکنند. با همین افکار و خیالات هر سال گفتی سرنگونی! سرنگونی

اما کافی است که نگاهی به حدود 3000 تن از اعضای خودت بکنی که در بیابانهای لیبرتی رها کردی در انتظار پناهندگی حداقل از همین یک واقعه درس بگیر

این اشتباه محاسبه است اگر فکر می کنید همه نفرات را می توانید مقهور کنید و به سکوت وادار کنید چه آن پیشنهاداتی به من دادید ومن دست رد به پیشنهادات شما زدم و خواهر مژگانتان برایم پیامت را رله کرد که اگر به حرف شما گوش بدهم و جائی که شما می گوئید نروم یا به اشرف برنگردم وگرنه چه و چه خواهد شد یا وعده وعید ها از طرف دیگر

یادتان هست که من را ول نمی کردید. همان موقع سرهنگ آمریکائی در مقر جی سی سی به من گفت که به هیچ وجه به حرفهای شما گوش ندهم و گفت که شما گروهی بسیار خطرناک هستید و به هیچ قانونی و حرفی که می زنید پایبند نیستید و به سرعت محل من را جابجا کردند.

تا شما دست از سرم بردارید البته که چقدر خوب شما را می شناسند و حتی مرا ازادامه پیگیری تماس با همسر اسیرم هم منصرف کردند. جواب من به شماها آن موقع نه بود و به آمریکائی ها گفتم و بعدها هم که به ترکیه یا اروپا آمدم به مجامع حقوق بشری در پارلمان اروپا گفتم و افشا کردم چرا که یک عمر دروغ و اسارت و استثمار برایم کافی بود و می خواستم خودم هر کار که صلاح می دانم را انجام بدهم و بقیه عمرم را آزاد باشم نه اینکه تشکیلات رجوی برایم تعیین کند که چه بکنم و چه نکنم

این فقط از مغزهای فریز شده ساطع می شود که باور کنند. کسی مثل همین آقای حسینعلی حسین نژاد یا همان غلام روابط در نزدیک ترین روابط سازمان با دولت عراق بوده است. بچه کوچکش را در ایران گذاشته بود، همسرش در عملیات حمله به خاک ایران کشته شد، و پس از 30 سال حالا بلافاصله بعد از فرار و اولین انتقاد یعنی بعد از یکماه به او مارک مزدور زدید

دختر دیگرش را در تشکیلات را برعلیه او وادار می کنید که رقعه بنویسد. و حتما می گفتید که

کاش می توانستید یک طوری یک سرهنگی یا ارگانی از وزارتخانه های عراق یا آمریکا یا اسرائیل گیر بیاورید که بیاید زحمت ترور شخصیت بقیه جداهای منتقد را هم برای شما بکشند بروید خجالت بکشید از اونهمه جنایت که به اسم آزادی و دمکراسی کردید

رجوی چه کردی با اعتماد یک نسل ! بجای این کاسه لیسی و دست به دامن آمریکائی ها و پارلمانترها و سایر ارگانهای محتاج یورو شدن که خودشان در مشکلات و بحرانهای مالی خودشان دست و پا می زنند بروید حداقل خودتان را به روز کنید و درد جامعه و مردم را بفهمید شاید که جائی در جامعه پیدا کنید

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

معصومه غیبی پور زنده یاد را سال 1372 با روسری اش در آسایشگاه خفه کرده بودند

 

 

بتول سلطانی، سایت زنان ایران، هجدهم دسامبر 2012
http://www.iran-zanan.de/Maghalat/masume%20gheybipoor.htm

 

با درود به روان پاک معصومه زنده یاد و دوست عزیزم من واقعا آرامش ندارم برای اینکه از روزی که از این سازمان جدا شده ام نمی توانم به دنبال زندگی شخصی و خوشی خودم بروم و همواره کابوس این وقایع من را راحت نگذاشته و یاد همه کسانی که اونجا می دانم همین الان در زندان تشکیلاتشون هستند من را اذیت می کنه کاش که نمی دانستم سازمان برای نگهداشتن افراد به چه شیوه ها و ترفندهائی دست می زند.

همیشه که رجوی چه خودش و چه مریم همسر سومش می گفت که صاحب خونتون رجوی است من در دلم می گفتم که صاحب خون خداست و روزی تقاص آن گرفته می شود و من می دانم که این افشاگریها برای من و دوستانم سخت است هم اینکه به نوعی دوباره ما را به گذشته می برد و هم سازمان که جواب نمی دهد و جای آن شروع به لجن پراکنی می کند چرا که نمی خواهد درون صندوق خانه اش هیچ وقت بیرون ریخته بشود.

برای همین از ترور اخلاقی و شخصیتی گرفته تا آزار و اذیتهائی که ایجاد می کنند همانطور که هموطنان در جریان هستند که بعد از جدی شدن فعالیتهای من سازمان بجای پاسخ گوئی به سوآلات و بجای پایان دادن به اسارت و زندان تشکیلات دوباره شروع کرده به لجن پراکنی بر علیه من.

سازمان آنقدر شتابزده عمل کرده و من را مزدور اعلام کرده که برای اعضای باقیمانده خودش هم تضاد و تناقض ایجاد کرده است من مراجع حقوقی و قانونی و پلیس کشور محل اقامتم را در جریان گذاشته ام و ضمنا به آنها هم گفته ام که من نمی توانم سکوت کنم و واقعیتها را نگویم و سکوت بیشتر روانم را می آزارد و از طرف دیگر به آنها خاطر نشان کرده ام که بعد از اینکه من نوارهائی را بصورت صوتی پر کرده و بدست خانواده ها رساندم تا به هر ترتیب که شده به گوش ساکنان پایگاهها یا مقرهای تشکیلات برسانند و من اثرات اینکار را به چشم دیده ام که برخی شنیده و در آنها تأثیر داشته است کسانی همچون همین آقای حسین نژاد یا آقای محمود رستمی یا خانم میرباقری و این انگیزه به من داده است که کارم را ادامه بدهم تا باقیمانده نفرات هم به خودشان بیایند و راه برون رفتی برای خارج شدن از این برکه تشکیلاتی پیدا کنند.

یادم هست که هر وقت که به ما اجازه داده می شد که بصورت گروهی به قبرستان اشرف معروف به مروارید برویم من در همان دقایقی که اجازه داشتم از قبرها دیدن کنم گریه می کردم و برای دقایقی با معصومه ای که بی گناه کشته شده بود حرف می زدم و هیچگاه صحنه کشته شدن او را فراموش نکرده و نمی کنم.

در مورد معصومه و جزئیات قتل ایشان من از همینجا اعلام می کنم که در هر دادگاهی که چه از طرف خانواده ایشان یا هر ارگان حقوق بشری که این موضوع را مایل باشد که دنبال کنند من در آن دادگاه حاضر خواهم شد و جزئیات آن را در اختیار قاضی خواهم گذاشت.

برای اطلاع همه دوستان و ایرانیان آزاده باید بگویم که معصومه به خلاف آنچه که شما مشاهده می کنید بر سنگ قبرش نوشته شده مرحوم و یا سازمان گفته که در اثر بیماری مرده است، اما او به قتل رسیده بود معصومه را با روسری اش در آسایشگاهش خفه کرده بودند.

ایشان عقاید لائیک داشتند و به مناسبات اعتراض داشت اما می خواست که برای آزادی مردمش تلاش کند. برای همین کودکانش را فرستاده بود و خودش مانده بود ولی هر روز ولش نمی کردند و بهش می گفتند که چرا روسری ات عقب رفته چرا نماز نمی خوانی و چراهای دیگر و هر روز به او سخت و سخت تر می گرفتند.

ما با هم دوست بودیم و بارها با من میگفت که چرا ا ینقدر به من می گویند که روسری ات را بکش جلو خفه شدم از دستشان. بارها به من درد دل می کرد که دلش برای بچه هایش تنگ شده است و من هم می گفتم که دلم برای بچه هایم تنگ شده است و خدا کنه که دوام بیارویم ولی گفتیم سکوت کنیم و تحمل کنیم و به فکر آزادی مردم باشیم به زودی تمام می شود و می رویم ایران ولی سازمان هر روز بیشتر و بیشتر به ما سخت می گرفت و می گفت که باید بجای همه اینها رجوی را در قلبتان وارد کنید و بحث رهبر عقیدتی بود.

او خیلی با شهامت بود و جلوشان در نشست ایستاد و می گفت قبول ندارم این تحمیل است بحث رهبری عقیدتی. نشستهای انقلاب بود و با ما مرتب دعوا بود و معصومه را به دلیل اینکه بند ب گیر کرده تحت فشارگذاشته بودند و میگفتند که ما دیگر نباید و نمی توانیم که بریده بطور خاص زن داشته باشیم.

در همین رابطه مریم رجوی با گروه ما نشست انقلاب گذاشته بود و طبق معمول از رهبر عقیدتی و مسعود تعریف و تمجید می کرد و خیلی در آن نشست به به و چه چه از بعضی نفرها که بند ب یعنی رهبری عقیدتی را فهمیده بودند و در همان نشست به معصومه غیبی پورانتقاد شدید می شد که چرا انقلاب نمی کند و انقلاب نکردن یعنی خیانت و بعد دیدم که برخی از خواهرها شروع کردند به زمزمه خائن خائن و یکی از همان زنانی که حسابی تحت تأثیر جلسه نشست و جمع و مریم رجوی قرار گرفته بود فریاد زد اگر بخواهی به مسعود خیانت کنی خودم خفه ات می کنم و بعد مریم رجوی همه را دعوت به آرامش کرد این همیشه از شگردهای او بود که تخم دعوا را می پاشید و بعد چهره علیه السلام گرفته و جمع عصبانی و از کوره در رفته را می خواست به آرامش دعوت کند که البته تا آن موقع فرد سوژه حتما که زهر چشمی از جمع گرفته بود.

به من آن موقع تازه کار انتظامات قرارگاه را داده بودند مقطعی بود که هژمونی را داشتند از مردان می گرفتند و به زنها می دادند پست اتاق عملیات هراسان به اتاق من آمد و گفت که از لشگر 49 خواهری زنگ زده که معصومه غیبی پور را در آسایشگاهشان به قتل رسانده اند ما به محل رفتیم و در آن مقر که یک محدوده 300 متری بود هیچ کس نبود جز دو خانم که در اتاق عملیات با فاصله 200 متری محل حادثه شیفت بودند.

آقایون مدت نیم ساعت همه جا را گشتند اما هیچ کس را پیدا نکردند. خلاصه به سرعت و در عرض 20 دقیقه دیدم بیشتر 12 خانمی که به تازگی اعلام شده بود که شورای رهبری هستند آنجا ریخته و همه جا را قبضه کردند و من و خواهری که همراهم بود را به مقر فرستادند من واو تا حدود یک هفته نتوانستیم سر کار برویم و در آسایشگاه بودیم و گریه می کردیم و بعد هم بیمارستان بستری ام کردند. دو سه روز بعد ما را به قرارگاه بدیع صدا زدند و رجوی سر همین موضوع نشست گذاشت.

تمام نفرات نشست اعضای هیئت اجرائی بودند بجز من و دوستم ما بشدت در هم شکسته و داغون بودیم در اون نشست که 6 ساعت تا صبح روز بعد به طول انجامید. من متوجه بودم که سعی می شه به ما القاء بشه که معصومه تا روز آخر اعتقاد به رجوی داشته در حالیکه من که از درد دلهای معصومه خبر داشتم.

خلاصه عجیب بود که یکی از برادرهای مسئول بلند شد و گفت که از کنار آسایشگاه رد می شده است و صدای یا مسعود یا مسعود می شنود و جای تعجب این بود که او چگونه نرفته این موضوع را بگوید و دنبال کند ولی نشست بنا به سوآلات ما جلو نمی رفت و باید طبق سناریوئی که رجوی می خواست جلو می رفت و ما اصلا جرأت نداشتیم که حرف بزنیم باید فقط یکسره تو مغزمان می کردیم بخصوص که قتلی را هم با چشم دیده بودیم.....خلاصه در اون نشست نتیجه گیری شد که وی به اصطلاح سر موضع بوده و معتقد به انقلاب و رجوی .

اما هیچگاه گفته نشد که وی چگونه کشته شد و چه کسی او را کشت والبته در جای خودش من تمامی اسامی کامل را مطرح خواهم کرد. که البته از نظر من همه اینها صحنه سازی و فیلم رجوی بود و قاتل معصومه از نظر من کسی جزرجوی نبوده و نیست روزهای بعد بین بچه ها گفته می شد که معصومه را کشتند ولی از طرف تشکیلات شدیدا این صحبتها سرکوب و می گفتند اینها محفل و محفل یعنی شعبه سپاه پاسداران اما چند روز بعد و در کمال حیرت در مراسم صبحگاه گفته شد که خاکسپاری معصومه است و او در بیمارستان فوت کرده است!

بتول سلطانی 18.12.2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تشکر و قدردانی از همه پیامهای تبریک، انتقادات و سوآلات شما

 

 

انجمن زنان ایران، هفدهم دسامبر 2012

 

آدرس سایت زنان:
www.iran-zanan.de

 

با گذشت 20 روز از آغاز به کار انجمن زنان مواجه با حجم زیاد ایمیلهای رسیده و پیامهای قدر دانی و حمایت و اظهار محبت و لطف و انتقاداتی از سوی سایر انجمن ها همچون انجمن رهائی، انجمن صلح و آزادی دنا، ایران قلم، ایران اینترلینک، کانون آوا، انجمن ایران سبز،انجمن یاران، سایت نیم نگاه، فریاد آزادی، فانوس و وبلاگ عیاران و همچنین شخصیتها و اعضای خانواده ها و بستگان و همچنین اعضای جدا شده بسیاری همچون آقایان کریم غلامی،مهرداد ساغرچی،حامد صرافپور،شهروز تاحبخش،محمد رزاقی، غلامعلی حسین نژاد،و خانم ها مرضیه قرصی، مریم سنجابی و بسیاری دیگر از دوستان و افرادی که پیامهای تبریک و محبت آمیز برای ما فرستادند همچنین بسیاری انتقاداتی مطرح کرده وپیشنهاداتی ارائه کرده اند که در دستور کارمان رسیدگی به همه آنها قرار دارد و در حد توان و امکاناتمان سعی می کنیم که انجام بدهیم همچنین سوآلات بسیار زیادی در ایمیلها به دست ما رسیده است که انجمن زنان همه کوشش خود را بکار می گیرد تا بتواند طی مصاحبه هائی با اعضای انجمن سوالات شما را پاسخ بدهد.همینجا از همه شما که ما را مورد لطف و توجه خود قرار دادید صمیمانه تشکر می کنیم

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هنوز به قدرت نرسیده اید اینطور هستید

(مجاهدین خلق، فرقه رجوی و ترور و تهدید در خارج از کشور)

 

 

انجمن زنان ایران، نهم دسامبر 2012
http://www.iran-zanan.de/Maghalat/akhtar.htm

 

 

به اطلاع عموم هموطنان و ایرانیان علاقمند به آزادی و ا ستقلال ایران می رسانیم که بنا بر اطلاع خانم اختر قاسمی ژورنالیست و عکاس و همینطور فعال حقوق بشر بعد از اینکه ایشان یک لینک از افشاگری سوء استفاده جنسی رجوی از زنان سطح رهبری تشکیلات از سایت زنان و گزارش گردهم آئی انجمن زنان و مصاحبه با تلویزیون مردم را در صفحه خودشان به اشتراک گذاشته اند تررور اخلاقی و شخصیتی شده و مورد تهدید از طرف عناصر این سازمان قرار گرفته است لازم به توضیح است عملکرد این سازمان برای ما زنان جدا شده از این سازمان (سکت) رو است. حسابش را خودتان بکنید که اپوزسیونی که هنوز در قدرت نیست رقبای سیاسی را قبول ندارند و حتی کسانی را که زمانی متحد آنها بوده اند می گویند از شورا اخراج کردیم و هر روز اینطور تررو شخصیت می کند فردا بر سر مردم ایران چه خواهد آورد. شما کافی است سری به سایتهای آنها بزنید آنوقت می بینید که چگونه عکس هر منتقدی را از کوبلر نماینده یونامی در بغداد گرفته تا هر کسی که کوچکترین انتقادی به این سازمان کرده است را با یک برچسب تخریب کرده اند. دقت داشته باشید

"هنوز به قدرت نرسیده اند"

به امید استقرار صلح و آزادی در تمامی عرصه گیتی

هیئت تحریریه زنان ایران

 

لینک به صفحه فیسبوک خانم اختر قاسمی
http://www.facebook.com/akhtarghasemiI

 

لینک به وبلاگ خانم اختر قاسمی
http://akhtarghasemi.wordpress.com/

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سر گشاده انجمن زنان به رئیس پارلمان فرانسه

 

 

انجمن زنان ایران، هفتم دسامبر 2012

 

آدرس سایت زنان:
www.iran-zanan.de

 

رئیس پارلمان محترم فرانسه با سلام و تقدیم احترام

ما اعضای "انجمن زنان" متشکل از زنان جدا شده و منتقد سازمان مجاهدین خلق ایران ،سازمانی با ساختار فرقه ای به رهبری مسعود و مریم رجوی هستیم.

ما در راستای احقاق حقوق پایمال شده افراد قربانیان و بطور خاص زنان درون تشکیلات فعالیت می کنیم.

روز چهارشنبه مورخ 05.12.2012 خانم مریم رجوی با حضور در پارلمان فرانسه درخواست نمود که نام شورای ملی مقاومت ارگان این سازمان همچون اپوزسیون سوریه توسط پارلمان فرانسه به رسمیت شناخته شود.

ضمن اعتراض به حضور خانم مریم رجوی در پارلمان فرانسه خیلی متأسف ومتأثر می شویم از اینکه می بینیم این تشکیلات همچنان به فریب پارلمانها و افکار عمومی و شخصیتها مشغول است.

این سازمان تبلیغات زیادی می کند اما آنچه که واقعیت دارد و جنبه های عملی این تشکیلات است با همه شعارهایش فرق می کند آنها حتی به اعضای خود آزادی نمی دهند آنوقت چگونه می توانند مدعی آزادی و دمکراسی برای مردم باشند.

رهبران این سازمان یعنی مریم رجوی و همسرش مسعود رجوی مرتکب جرائم بسیار طی حضور 25 ساله در عراق، ایران و سایر کشورها هستند و حالا با فریب افکار عمومی و هزینه های کلان و لابی گری می خواهند که خود را طور دیگری وانمود کرده و بعنوان اپوزسیون معرفی کنند اما اینها هیچ جائی در جامعه ایران ندارند.آنها در ایران اقدام به ترورهای کور کردند وحتی اسنادی وجود دارد که آنها به دستور تشکیلاتی سیکهای هندی را بجای روحانی طرفدار دولت ترور کرده اند و بمب گذاری در محلهائی که مردم معمولی و بیگناه در آن کشته شدند. آنها در جنگ دولت عراق بر علیه ایران در جنگ شرکت کردند. آنها طی سال 2003 و دستگیری مریم رجوی در فرانسه خودسوزیهائی را سازماندهی کردند و اعضاء را تشویق به خودسوزی کردند که اسناد آن موجود است. این سازمان سمبل خشونت و ترور است و نمی تواند آزادی را برای مردم ایران نمایندگی کند.

موارد زیر در تشکیلات این سازمان از دستورات رهبری است که اختناقی آشکار و نقض آزادیهای انسانی است:

- این سازمان اقدام به قتل ناراضیان خود کرده است و شاهدان زنده ای برای این موضوع وجود دارد و همانطور که مطلع هستید فیلمهای آن از تلویزیون مردم تی وی از آمریکا چهارشنبه همین هفته و هفته گذشته پخش شده است و همه افکار عمومی در جریان آن قرار گرفته اند.

- زنان و مردان جدا سازی می شوند و به دستور رهبری از همسران خود بایستی طلاق بگیرند.

- داشتن حجاب در تشکیلات این سازمان اجباری است.

- امکان ارتباط با دنیای آزاد اینترنت و موبایل برای اعضا ممنوع ا ست و آنها در محیطی بسته و سکت مانندهستند.

- اعضا بایستی روزانه اقرار به گناه کنند و هر آنچه که در ذهنشان است را بازگو کرده و منتظر سرکوب و توهین مسئول بالاتر و جمع باشند شیوهای منسوخ شده فرقه ای که ا ین تشکیلات بکار می گیرد مادون بشری است.

- این تشکیلات همه منتقدان خود را ترور شخصیتی می کند برای آنها پاپوش درست کرده و برای آنها پرونده سازی و شیطان سازی می کنند و به آنها مارک مزدور جمهوری اسلامی می زند برای اینکه آنها افشاگران چهره واقعی این سازمان هستند. این سازمان در درون تشکیلات خودش دستور مرگ منتقدان خود را صادر می کند وحتی در کشورهای اروپائی به آنها حمله فیزیکی می کند و دست از شیوه های قرون وسطائی خود برنداشته است.

انجمن ما خواستار ملاقات بیشتر با شما و توضیح مطالب تکمیلی جهت روشن سازی بیشتر ماهیت واقعی این جریان و تشکیلات هستیم

 

با تقدیم احترام

انجمن زنان 07.12.2012

رونوشت به:

پارلمان فرانسه

روزنامه لوموند

روزنامه فیگارو

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد