_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون قلم"
دیکتاتوری حزبی و زندگی روزمره
13.04.2007 صادق سعیدی رادیو آلمان در برلین نمایشگاهی برقرار است به نام " دیکتاتوری حزبی و زندگی روزمره". این نمایشگاه که در محوطهای به وسعت ۸۰۰ مترمربع در دو طبقه در پیباو (Pei-Bau) با استفاده از مجموعهی عظیم "موزهی تاریخی" تشکیل شده، به این موضوع میپردازد که شهروندان "جمهوری دموکراتیک آلمان" چگونه زندگی روزمرهی خود را پیش میبردند. موضوع مرکزی طبقهی اول "کار" است و موضوع مرکزی طبقهی دوم "حوزهی خصوصی". ترکیب موضوعها چنان است که بیننده بتواند تصوری به دست آورد از نحوهی کار و زندگی در دیکتاتوری حزبی. صادق سعیدی از گزارشگران ما برداشتهای شخصی خود را از این نمایشگاه ، به شرحی که در پی میآید، نگاشته است. او تجربهی آلمان شرقی را با آنچه خود تجربه کرده تفسیر نموده و برعکس. در روز جمعه، سیام مارس 2007، یک روز بهاری زیبا و آفتابی، در موزۀ تاریخ آلمان در برلین نمایشگاهی گشایش یافت که هدف آن آشنا ساختن نسل جوان آلمان با یکی از دورانهای تاریک تاریخ معاصر این کشور است. نمایشگاه "دیکتاتوری حزبی و زندگی روزمره در جمهوری دموکراتیک آلمان". این نمایشگاه درساختمانی برگزار شده که در سال 2004 به بنای قدیمی موزه افزوده شده است. طراح این بنا یکی از سرشناسترین معماران معاصر جهان، معمار چینی تبار امریکایی، "ای. ام. پی" است که قبل از این با طرحهایش برای نشنال گالری در واشنگتن و بنای جدید در مجموعهی موزهی لوور پاریس جهانیان را بهتحسین واداشته بود. او اینبار با تلفیقی سحرآمیز از نور وفضا و در زیربنایی سهضلعی، بازدیدکننده را با یکی نمونههای عالی معماری مدرن در سالهای پایانی قرن بیستم و آغاز هزارهی سوم روبرو میسازد. من که برای اولین بار این بنا را میدیدم، قبل از ورود بهموزه مدتی طولانی به تماشای آن ایستادم و با سرخوشی از اینهمه زیبایی و هنر پا به نمایشگاه گذاشتم. هنوز دقایق زیادی از گردشم در موزه سپری نشده بود که فشار شدید جو سنگین حاکم بر نمایشگاه و یادآوری تلخیها و صدماتی که بر میلیونها قربانی آن رژیم تحمیل شده بود، گلویم را فشرد و تاب ماندن در آن فضا را از من گرفت. بی اختیار از نمایشگاه بیرون آمدم تا از آن فضا رها شوم و با دیدن واقعیت اطرافم باور کنم که که از فروپاشی آن نظام دیکتاتوری نزدیک به دو دهه سپری شده است. ولی کنجکاوی کار خود را کرد. به دنبال یافتن تشابهها و تفاوتهای آن جامعه با شرایطی بودم که خود قریب سه دهه در میهنم آن را از نزدیک تجربه کرده بودم. ترتیبدهندگان نمایشگاه سعی کردهاند در کنار نمایش نقش حزب حاکم و حکومت ناشی از آن در آلمان شرقی سابق در بخشهای مختلف حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، اختناق سیستماتیک و به دقت برنامهریزی شده و کنترل اکثریت قریب بهاتفاق شهروندان، تبلیغات حزبی یکسویه و فرمانبرداری از اتحاد جماهیر شوروی از طریق سند، عکس، مجسمه و نمونهها و شواهد متعدد، به زندگی روزمره مردم نیز بپردازند. آنچه این مردم تولید میکردهاند، جایی که میزیسته یا کار میکردهاند، آنچه میخورده و مینوشیدهاند و چگونگی گذران ساعات فراغتشان. بخش کوچکی از نمایشگاه نیز به اعتراضات روشنفکران آن دوران و فعالیتهایشان اشاره دارد. کسی مانند من که نزدیک به سهدههی گذشته را در ایران بهسر برده و موقعیتهای گوناگون در یک رژیم دیکتاتوری مبتنی بر ایدئولوژی را درک کرده، در هر بخش از نمایشگاه ناخودآگاه به دنبال یافتن شباهتها و نقاط افتراق است. تاریخ گذشتهی دو کشور را بهسرعت در ذهن مرور میکند و گاه با لبخندی از اینکه در کشوری "جهان سومی" پا بهجهان گذاشته اظهار رضایت میکند. از اینکه در کشورش از آن نظم آهنین نه در حکومت و کارگزارانش خبری هست و نه در مردم. از اینکه عدم دقت و پایبندی کارگزاران رژیم به دستورات و فرامین سران نظام و بیتوجهی مردم به اطاعت از این فرامین تا چه اندازه میتواند زندگی روزمره را برای تودهی مردم تحملپذیرتر کند. با وجود این شباهتها انکار ناپذیر است. روشهای کم و بیش مشابه برای اعلام صوری وفاداری مردم و نمایش قدرت نظام حاکم، تبلیغات یکسویه و سرکوب و ترور و اختناق به بهانهی وجود دشمنان فراوان خارجی و . در همهی این چنین نظامهایی مردم خیلی زود راههایی را برای رهایی از تور سرکوب و خفقان مییابند. میآموزند با اعلام وفاداری ظاهری و نمایشی در محیط کاردولتی امکان درگیری با نظام را به حداقل برسانند و در پنهان و خلوت خانهها زندگی دیگری را برای خود سامان دهند. در چاردیواری خانه است که عطش برای آزادی و رهایی از قیدوبندهای ایدئولوژیک به تمام رخ مینماید. در این نمایشگاه با ارایهی نمونههای بیشمار از فعالیت حزب سوسیالیست متحده در آن دوران، وضعیت مدارس، سازمانهای تودهای، سازمان امنیت، جایگاه زنان و جوانان در محیط کار، برنامههای اقتصادی دولت و... معرفی میشوند و بازدید کنندهای را که تصوری از زندگی در چنین جوامعی ندارد با واقعیات یک جامعهی توتالیتر آشنا میکنند. این نمایشگاه نشان میدهد که حزب حاکم به رغم تلاش بیوقفهی عناصر وفادارش طی چهار دهه و نظمی آهنین و خدشه ناپذیر که خصوصیت ذاتی مردم این سرزمین است، در رام کردن تودهها موفقیتی نیافت و طی مدت کوتاهی شیرازهی حکومت خودکامهاش درهم پیچیده شد. سرنوشتی که به گواه تاریخ در انتظار همهی نظامهای سرکوبگر است. همین پایان است که نور امید را در دلت زنده میکند و وامیدارت با سرخوشی و امید نمایشگاه را ترک کنی و با نگاهی دوباره به بنای زیبای معمار برجسته "پی" به این بیندیشی که آیا بهتر نبود این نمایشگاه در فضایی برگزار میشد که به حال و هوای آن دوران نزدیکتر باشد؟ و در بخش شرقی برلین هنوز به کفایت از این گونه فضاها میتوان یافت.
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |