_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

خیانتی بزرگ به تاریخ و مردم ایران(فرقه رجوی) قسمت اول

 

 

علیرضا نصراللهی، انجمن یاران، پاریس، بیست و هشتم ژانویه 2013
لینک به منبع

 

وقتی تاریخ ایران را ورق میزنیم،میبینیم در گذشته جنایات بزرگ و کوچکی در این سرزمین اتفاق افتاده،کسانی آمدن و رفتن که برای رسیدن به قدرت وخوشگذرانی از هیچ جنایتی وخیانتی دریغ نکردن.البته این نوع وطن فروشیها و خود فروشها برای کسانی که فقط به قدرت وثروت و خودنمای  فکر میکنند یک امر بسیار عادی است. چون برق قدرت چنان آنها رو در بر گرفته که چشمان آنان کور شده و حاضربودن و هستند از هیچ خیانت و جنایتی دریغ نکنند.

ایران از سال پنجاه به پدیده ای برخورد کرد که واقعأ در نوع خودش بی نظیر است شخصی پا در دنیای سیایت گذاشت که باعث شد این مملکت  از نظر خیانت و جنایت واقعأ تکمیل شود و اون کسی نیست جز (مسعود رجوی)

مسعود رجوی از نظر ضد انقلابی در نوع خودش بی نظیر است او به راحتی میتواند مغزتان را شستشو بدهد بی انکه خودتان بفهمید.زمانی که انقلاب شد و درب زندانها باز شد و اون از زندان بیرون آمد.او تصمیم گرفته بود که به هر طریقی قدرت را بدست بگیرد و همه تلاش خودش را هم کرد ولی خوشبختانه به آرزویش نرسید چرا میگم خوشبختانه چون اگر مسعود رجوی به قدرت میرسید از طالبان هم بدتر میشد البته فقط به لحاظ ظاهری نه معنوی

او چنان خشمگین،چشمانش رو گرفته بود که به جز انتقام به چیزی  فکر نمیکرد. در آن زمان کسانی بودن که از قبل با سازمان مجاهدین آشنایی داشتند با رهبران گذشته سازمان ،کسانی که جان خودشان رو در راه هدفشان دادند نه به قدرت فکر میکردن نه به ثروت همه غمشاش مردم و بدبختیهای آنان بود.مسعود رجوی هم سوار بر این موج شد و از نادانی این آدمها استفاده کرد تا بتواند به اهداف خودش برسد.

در آن زمان که مملکت ثبات نداشت و در حال جنگ بود او هم جنگ داخلی به راه انداخت  و مردم رو به جون هم انداخت حالا فکر کنید در حال جنگ خارجی هستید پدیده ای هم به وجود میاد به نام مبارزه مسلحانه،مسعود رجوی به هر قیمت میخواست به قدرت برسد حتی اگر همه در راه افکارش کشته میشدن خودتان بهتر میدانید  که در سالهای ۶۰و۶۱ در اکثر شهرهای ایران به خاطر همین موضوع چقدر کشته دادیم.

مسعود رجوی فهمید که اگر کمی تاخیر کند جانش رو خواهد داد برای همین تصمیم گرفت با نفوذ آقای بنی صدر از کشور خارج شود.سئوال اینجاست چه کسی حاضر است برای زنده بودن خودش زن و بچه خودش را در بدترین شرایط  رها و از ایران خارج شود؟

رجوی میدانست که آنها کشته خواهند شد ولی تلاشی برای نجات آنها نکرد.آدم چقدر باید بی عاطفه باشه که همه چیز رو فدای خودش کنه.باید از این اتفاق فهمید که این شخص چه موجود بی رحمی هست اون که به زن و فرزند خودش رحم نکرد میخواد به ما رحم کند!

اون از زمانی که از ایران خارج شد تصمیم گرفت با دشمنان این آب و خاک دست بدهد تا به هدفش برسد برای همین به عراق رفت و در مقابل ارباب خودش صدام قسم خورد از هیچ کمکی دریغ نکنند از حق نگذریم کارش رو خوب انجام داد چون با اطلاعاتی که به ارتش صدام میداد به غیر ازمناطق جنگی،موشهای صدام فقط در مناطق شلوغ کشورمان اثابت میکرد اون فکر میکرد اگر مردم غیر نظامی کشته شوند مردم به دولت فشار می آورند و همین امر باعث میشه اون سوار بر اسب سپید به ایران بیاید و قدرت رو بدست بگیرد.

اگر به خاطر داشته باشید بیشترین موشها به مناطق جنوب تهران اثابت میکرد،موشک ۱۲ متری برخورد میکرد در کوچه ۸ متری،وبابت این خود شیرینها از ارباب خودش دلار دریافت میکرد که فیلم هایش در اینترنت موجود میباشد.

اگر تاریخ رو بخوانیم تا به حال کسی نظیر مسعود رجوی نداشته ایم که در حین جنگ با دشمن خارجی افرادی پیدا شوند و با آنها همدست شوند و بر علیه کشور خودشان بجنگند و اطلاعات کشورشان رابه به دشمن بدهند این همان خانیت بزرگ به تاریخ ایران است.

 

ادامه دارد

 

علیرضا نصراللهی  انجمن یاران ایران

۴/۲/۲۰۱۳ پاریس

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یک قربانی دیگر درکمپ لیبرتی (مجاهدین خلق، فرقه رجوی)

 

 

علیرضا نصراللهی، انجمن یاران، پاریس، بیست و هشتم ژانویه 2013
لینک به منبع

مرگ غلامحسین صادقی نشان دهنده این است که مسعود رجوی برای رسیدن به هدفهای خیالی خود حاضر است همه اسیران خود را فدا کند اصلا برایش مهم نیست که این افراد در چه سنی و در چه وضعیتی هستند تمامی کسانی که در حال حاضر در عراق و در کمپ لیبرتی هستند میانگین سن آنها بالای ۵۰ میباشد که اکثر آنها به علت فشارهای زیاد جسمی و روحی در این سالیان فرسوده و مریض شده اند و طاقت این فشارهای جسمی و روحی را ندارند و این امر باعث شده، که آنها به علت فکرهای زیاد،که چه سرنوشتی در انتظار آنهاست تهت فشار باشند و چون نمیتواند حرف بزنند باید همه این سئوال ها رو در،درون خودشان حبس کنند و به علت بالا بودن سن بدن آنها جوابگو نیست و همین امر باعث میشه یکی پس از دیگری به زندگی وداع کنند.

من و همه کسانی که در،درون این تشکیلات بودیم خوب میدانیم تو با کارهای سخت و طاقت فرسا سعی میکردی ما سخته کنی تا ما تنوانیم به جز خواب به چیز دیگری فکر کنیم در گرما و سرما از ما کار کشیدی به خدا قسم همه کارهای ما فقط یک بازی بود آن بازی مسعود رجوی ،در همین رابطه خودت بهتر میدانی در گرما عراق چندتا تلفات دادی.آدمها رو از اروپا و جاهای دیگر به عراق میاوردی و بعد آنها رو به کشتن میدای به عنوان مثال حسن جزایری ،چرا مرد؟علت مرگ اون در اثر گرما بود و دیر عمل کردن همراهان او

تو که پدری نکردی فقط اسم پدر را یدک میکشی پس بدان یک پدر و مادر برای بزرگ کردن بچه هایشان چه خون دلها میخورن چه بخوابیها میکشن و تو به راحتی دسته گلهای آنان را پرپر میکنی به ترس از آن زمان که این خونها گریبان گیرت شود و به زودی خواهد شد تو سزای این همه بدی و خیانت را پس خوای داد میدونم برایت مهم نیست تو فقط فکر سود بردن سیاسی خودت هستی و خوب میدونی که کسانی که در لیبرتی هستند شرایط خوبی ندارن ولی اصلا برایت مهم نیست. فقط میخواهی از خون آنها برای اهدافت استفاده کنی از گذشته تا به حال چنین بوده و خواهد بود.

واقعأ تا کجا میخواهی پیش بروی تا کی میخواهی برای رسیدن به افکار پوچ و پوشالی خود قربانی بدهی به قول “آقا امام حسین اگردین نداری پس آزاده باش”تو همه عمر این افراد رو در این سالیان گرفتی روح آنها رو گرفتی زن،فرزند،خانواده و همه قشنگی های این دنیا رو گرفتی در عوض به آنها چه دادی؟دروغ،نیرنگ،تنهای،غصه،و خیلی چیزهای دیگر که هم خودت بهتر میدانی و هم بقیه

در حال حاضر در این وضعیت که برای این افراد به وجود آوردی مرگ شرف داره به این زندگی نکبت بار، همه ما که درتشکیلات بوده ایم و بخوبی می دانیم که برای یک فرد که سالیان سال در عراق بوده، بین زندگی و مرگ هیچ فاصله ای نیست و اصلا برایش مهم نیست که بمیرد یا زنده بماند. چون نه امیدی به زندگی دارد نه امیدی به آینده. از همه چیز این دنیا قطع است حتی از یک اخبار ساده ،پس میشه اینجوری نتیجه بگیریم هیچ امیدی برای یک نفر تشکیلاتی وجود ندارد که بتواند دلش را خوش کند و امیدوار باشد به آینده

مسعود رجوی همیشه تلاش میکنه که رابطه اسیران خود را با دنیای بیرون قطع کنه چون اگر اینکار رو نمیکرد نمیتوانست این تشکیلات رو سالیان سال اداره کند. چون انسان دارای فکر و تصمیم گیری میباشد. اگرافراد این تشکیلات میتوانستند با دنیای بیرون از تماس برقرار کند لحظه ای در درون این فرقه نمیماند.

سئوال اینجاست آقای رجوی از چی میترسدی و یا از چی هراس داری که نمیخواهی هیچ اخباری به جز اخبار فیلتر شده سازمانت به این ادمها برسه؟پس یه ریگی به کفش داری!وگرنه برایت مهم نبود تو که بر حق بودی

ای دوستان با شما هستم با کسانی که پیام منو گرفتید من قضاوت رو به خودتان میسپارم خودتان تصمیم بگیرید ولی باید بیاید بیرون تا با حقیقت روبه رو شوید شما پاک هستید .شما برای هدفتان پا در مبارزه گذاشتید ولی رهبری مجاهدین به همه ما خیانت کرده ،حتی به خودش ،پس بیاید با زیبایهای دنیا روبه رو شوید بیاید دست در دست هم ابن آدم خیانت کار رو به پای میز محاکمه بکشیم .

بیاید مرحمی بر دل زخم خورده پدارن،مادرانی باشیم که سالها از دیدن فرزندان خود محروم بودن و چشم انتطار هم باقی ماندن .به مادری فکر کنید که سالهاست در خواب و بیداری در رویای در آغوش کشیدن فرزند خود میباشد و آن فرزند کسی جز شما نمیباشد به امید آزادی همه اسیران در بند رجویآنکه مرا بر تو فراخوانده است

معنی‌ هستی‌ به جهان داده است
خواند مرا بر سر آن کوه نور
تا دهدم قصه ی آن قوم کور
راز چنان بود و چنین شد بیان
نچه عیان است به همان است نهان
گفته زیاد است و سخن ناتمام
هر چه که گویم رقمیست در رقام
راه دراز است در این راستی‌
مرد بخواهد نکند کاستی

علیرضا نصراللهی انجمن یاران ایران

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیامی به دوستانم در کمپ لیبرتی

 

 

علیرضا نصراللهی، انجمن یاران ایران، پاریس، اول ژانویه 2013
لینک به منبع

 

به شما ای دوستان اسیر در کمپ لیبرتی پیام میدهم.

اگر مجاهدین بگذارند که پیامم به شما برسد؟!؟!

در این روزها که از شما و وضعیت دردآور شما بر هیچ کس ابهامی نیست و شما که دربند و گرفتار چنگال آهنین سازمان درمانده اید و چشم امید به آینده ای آزاد و رها دوخته اید، نوید روزهای نو و روشن می دهم.

قطعاً شما دوستان که سالها در بدترین شرایط در عراق عمر خودتان را برای هدفتان دادید، چون فکر میکردید که واقعأ برای هدف پاکی قدم در این آزمایش سخت و طاقت فرسا نهاده اید، بیش از هر کس دیگری سازمان را می شناسید.

بیش از آنهایی که خودشان را هوادار و یا اعضای خارجه نشین سازمان میدانند .

من هم با شما موافق بودم. چون وقتی ما در جایی بودیم که فقط اطلاعات را از رسانه فیلترشده سازمان میگرفتیم وبرای شما هنوز هم ادامه دارد، نتیجه آن همانی میشود که الان داریم میبینم. شما در کمپ اسیر هستید. اسیر هوس بازیهای رجوی، اسیر قدرت طلبی ها، اسیر خیانتها و اسیر…

واقعأ شما چه تصوری در مورد آقای رجوی دارید؟

به قول خودش که در نشست میگفت: ” من امام حسینم ویا امام زمانم همه گناهای شما برای من”

نه دوستان به خدا که چنین نبوده و چنین هم نخواهد بود. فقط سر من و شما رو کلاه میگذاشتندو بس. خودشان سرشان مشغول حرمسراهایشان در عراق بود و اطلاع رسانی به صدام برای گرفتن حق الزحمه (دلار)

سئوال من از شما قدیمی ترها این است: شما میدانید که درگذشته بنیان گذاران سازمان مجاهدین، سازمان را بر چه پایه ای بنا کردند؟ و در این راه در زمان شاه جان خودشان را هم فدا کردند؟

تنها کسی که از این میدان جان سالم به در برد مسعود رجوی بود که آن هم بر هیچ کس پوشیده نیست که چرا ایشان زنده ماند؟!؟

به قول خودش ” کسی که از زندان بیرون بیاید حتمأ همکاری کرده “، ما باز هم قبول میکنیم که سازمان در آن شرایط به این جمع بندی رسیده که ایشان زنده بماند تا خط مشی سازمان را پیش ببرد.

وقتی انقلاب شد ایشان از زندان بیرون آمد که آرمان های سازمان را پیش ببرد. لازم به توضیح نیست چون همه شما بهتر از من میدانید چه شد از آن زمان ایشان تصمیم گرفت برادر کشی را بنیان گذاری کند تا بتواند به خواسته خود یعنی قدرت برسد. مسعود از ابتدا فقط به یک چیز فکر می کرد آن هم فدا کردن همه برای رسیدن به قدرت یعنی حاکمیت بر مردم. این حس چنان برجسته بود و هست که تا الان ادامه پیدا کرده،

وقتی من سالها پیش برای اولین بار،با شما اعضای درون سازمان آشنا شدم به خدا فکر میکردم شما فرشته هستید. چه انسانهای مهربان! البته این فکر من برای قبل از وارد شدنم به قرارگاه اشرف بود. فکر میکردم در خود تشکیلات هم رابطه ها به هم شکل ادامه پیدا خواهد کرد. البته هیچکس مقصر نیست جز خود مسعود، چون همه خطها از اوست که سرچشمه می گیرد.

برای چند لحظه فکر کنید چرا مسعود رابطه همه اعضای سازمان را با خانواده هایشان قطع کرده بود؟ حتمآ الان میگویید به خاطر امنیت بوده … من هم با شما موافق هستم ولی چرا خودشان میتوانستند به راحتی از تلفن در عراق استفاده کند ولی ما نمی توانستیم؟! امنیت به خطر نمی افتاد؟!؟!!

چرا من و شما سالها صدای پدر،مادر، و …نباید بشنویم واقعأ چرا؟

بعد از سرنگونی صدام اطلاعات سازمان بیرون زد. نمیدانم که آیا شما هم فیلمهای سازمان را در هنگام اطلاعات دادن به نیروهای صدام در زمان جنگ را دیده اید؟ بسته های دلارهایی که در این مستندات لو رفته رد و بدل میشود را دیده اید؟

سئوال بیهودی ای کردم. معلوم است که نمی گذارند شما ببینید! ولی فقط در این حد بدانید که موشکهایی که بر سر هموطنان از پیرو جوان گرفته تا زنان و کودکان از طریق انتقال اطلاعات آقای رجوی بوده…

بعد از حمله امریکا به عراق که آقای رجوی فکر نمیکرد داستان به اینجا برسد، کم کم بچه ها توانستند خودشان فکر کنند و از این زنجیر جدا شوند.

با جدا شدن آدمها هر کس قصه خودش را داشت، هر کس درد خودش را داشت که در زمانی که در اشرف و یا قرارگاهای دیگر بوده چه بلاهایی بر سرش آورده بودند.

چند نفر دورغ میگفتند؟ صد نفر؟ دویست نفر؟ سیصد نفر؟

آیا به نظر شما بقیه چه؟ آیا میشود پانصد نفر دیگر هم دورغ بگویند؟ نه امکان ندارد!

تنها کسانی که میتوانند برچسب دروغ به درد دلها و حرفهای جدا شده ها بزنند این هواداران خارجه نشین سازمان هستند که در ایران و در خارج به خریدن خانه و انباشتن ثروت مشغولند. چرا که طرفداری از سازمان برایشان منبع درآمدی هتگفت است.

راستش الان چیزهای جدیدتری پیش آمده آن هم رسوایی روابط جنسی آقای رجوی است. همان شخصی که به ما میگفت در غسل هفتگی شیرجه بزنید. واقعآ اولین نفر خودش باید شیرجه میزند نه ما،چقدر آدم باید کثیف باشه که آدمها را مجبور به طلاق کنه تا خودش با زنها رابطه جنسی داشته باشد.

از این فاکتها خیلی زیاد هستند. مطمئنم شماها هم از این فاکتها زیاد دیده اید. وقتی من در سازمان بودم شعار صبح ما این بود “سر کوچه کمینه مجاهده پر کینه ،امریکای بیرون شو،خونت رو زمینه”

چه شده که حالا رجوی به سراغ پنتاگون رفته و اذعان کرده که جدا شده گان یکی از موانع رسیدن سازمان به اهدافش هستند؟

می دانید چرا؟ علتش این است که جدا شده گان تنها افرادی هستند که از واقعیتهای درون سازمان پرده برداشتند و این وجهه سازمان را در مجامع بین المللی خدشه دار کرده و میکند.

بر میگردیم به قدرت طلبی آقای رجوی، ایشان الان به هر دری داره خودش رو میزند تا بتواند به خواسته خودش یعنی حاکمیت بر مردم برسد. چنان جنون این فکر در سرش هست که متوجه گافهایی که در راه رسیدن به این هدف دارد نمیشود.

شما در لیبرتی با حداقل امکانات زندگی میکنید. در حالیکه سازمان دراروپا و آمریکا در حال خرج کردن پولهایی کلان برای مراسمهایی است که فقط جنبه نمایشی دارد و بی هیچ فایده ای.

دوستان پیامم به شما این است: بیش از این عمر خودتان را در پای این راه ندهید. به خدا سران این سازمان به همه ما خیانت کرده اند و الان به شما نیاز دارند فقط و فقط برای اینکه چهره ای مظلوم و بی گناه از خود به مجامع بین المللی نشان بدهند و لاغیر.

بعد هم که ببیند به شما دیگر نیاز ندارند، به راحتی از شما هم میگذرند…

به امید آزادی همه شما عزیزان



علیرضا نصراللهی

انجمن یاران ایران

۱۱/۱/۲۰۱۳ پاریس

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

با دورد به آقای حمیدرضا سلمانی

 

 

علیرضا نصراللهی، انجمن یاران ایران، پاریس، اول ژانویه 2013
لینک به منبع

 

خیلی خوشحالم که همه دوستان یک به یک دست، در دست هم می دهند تا بتوانیم به هدفی که در پیش داریم یعنی افشای فرقه رجوی واثبات کردن ناحق بودن حضور آنان در میان جوامع بین المللی ، نزدیکتر شویم.

برای ما مهم نیست که آنها در مورد ما چه فکر می کنند (فرقه رجوی) برای ما مهم این است که اثبات کنیم آنان فقط به قدرت وشهرت فکر میکنند. نه به فکر مردم هستند نه به فکر میهن،

ما ایرانیها مثالی داریم که می گویم “هیچ وقت ماه پشت ابر نمی ماند”

آقای رجوی سالها سوار بر اسب سپید می تاخت بی آن که لحظه ای فکر کند در آینده این اسب کهن سال می شود، خسته می شود، آری هیچ وقت به این فکر نمی کرد که امریکا روزی خاک عراق را بگیرد و صدام را به سزای اعمالش برساند و مجاهدین(فرقه رجوی) را به این روز برساند .

رجوی اگر میدانست روزی در آینده قرار اسرارش فاش شود هیچ کس را در اشرف زنده نمی گذاشت .

مردم در این مقطع تاریخ خود، شاهد هستند که تمام کسانی که از مجاهدین جدا شده اند چه دردها وچه رنجهایی کشیده اند ولذا برای همین است که جهت برملا کردن دست آنان(فرقه رجوی)، فعالیت میکنند و گر نه چه لزمی داره که بخواهند با شما ضدیت کنند؟

اگر شما برحق بودید هیچ کسی با شما کاری نداشت.

در آخر خواهید دید که به زودی بازهم نفرات دیگری از شما فرار خواهند کرد و بازهم پرده از جنایات سر به مهر شده شما خواهند برداشت .

انجمن یاران ایران
علیرضا نصراللهی

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باز هم شیر پنهان ،اعلام سر نگونی کرده

(مجاهدین خلق، فرقه رجوی)

 

 

علیرضا نصراللهی، انجمن یاران ایران، پاریس، نوزدهم دسامبر 2012
لینک به منبع

 

آقای رجوی فکر نمی کنی زمان آن رسیده که حداقل اگه با بقیه رو راست نیستی لااقل با خودت رو راست باشی؟همه آدمها از صبح تا شب میتونند سرهمه رو کلاه بذارن، ولی وقتی شب که میخوان بخوابن دیگه نمی تونند سر خودشون رو کلاه بذارن، ولی شماها در هنگام خوابیدن هم سر خودتون را کلاه میذارین.

واقعأ چه فکری میکنی؟چرا به شعور مردم بی احترامی میکنی؟این پیامها پوشالی برای چیست؟تا آنجا که من یادم هست شما در تمامی روزها همش میگفتی “مرحله ( س) مرتب شعار میدادی بچه های تهران،ایلام،وعیره…”

 

 

منظورت از بچه ها، همانهایی هستند که بی صبرانه منتظر این هستند که همه شما در دادگاها محاکمه شوید. البته باید بگم شما خیلی وقت هست که از مخفیگاه بیرون نیامدی و حق داری از این شعارها بدی چون در همان، زمان گیر کردی، ولی اگر بخواهی من و دوستانم میتوانیم وضعیت را برایت شرح دهیم.

من واقعأ نمی فهم منظورت از ارتش آزادی چیه؟

کدوم ارتش؟

تا کی باید مردم ما داغ فرزند ببینند؟

برای اینکه کسانی مثل تو به قدرت برسند! این جاه طلبی چقدر ارزش داره که به خاطر آن حاضر به هر کاری شدی؟

یاد هست قبل از جنگ امریکا آمدی در سالن و با صدای بلند اعلام کردی “مرحله سرنگونی” ، یاد هست که چی گفتی؟اگر یاد نیست، من بهت میگم،گفتی “اگر امریکا قرارگاهای ما رو بزنه ما در اشرف بزرگ پخش میشم اگر اشرف رو بزنه ما قهر میکنیم میریم خونه خودمان حتی اگه من و مریم را با صلیب به تهران ببرن”

پس چی شد مریم رفت پاریس، خودت هم مخفی شدی و بقیه رو گذاشتی جلوی گلوله؟

الان هم باز دوباره اعلام (س)کردی واقعأ خجالت داره …شماها جواب این همه اشکها رو چجوری میخواهید بدید؟ میخواهی از آب گل آلود ماهی بگیری؟ در این شرایط سخت مردم ایران در کاخهای خودتان نشستید دارید بهترین غذاها رو میخورید، بهترین امکانات در اختیارتون میگین “لنگش کن”

اگه واقعأ دلت برای مردم میسوزد بیا مرحمی بر زخمهایشان باش. البته میدانم چنان غرق در سودای قدرتی که چشمت هیچ نمی بیند.

ولی این را بدان که نه در ایران بلکه در هیچ کجای این کره خاکی به غیره از تعدادی جیره خوار هیچ هواداری نداری…

به زودی با باز شدن درب کمپ لیبرتی خواهی دید که چه بر سرت خواهد آمد.

علیرضا نصراللهی انجمن یاران ایران
۱۹/۱۲/۲۰۱۲ پاریس

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد