_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

مرضیه قرصی (عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق): چرا رهبر فرقه رجوی علیه من لجن پراکنی می کند؟

 

 

مرضیه قرصی، عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق، نیم نگاه، ترکیه، هفتم فوریه 2013
http://www.nimnegah.org/farsi/?p=3189

 

 

آقای رجوی من نمیدانم منطق شما برچه اساس است که مرا مزدور خطاب میکنی!؟ با توجه به شناختی که از شما دارم نه تنها دارای هیچ منطقی نیستی که

دائما درحال لجن پراکنی بر علیه منتقدان و مخالفان خودت هستی شما لطف کنید برای اثبات گفته هایت علیه من سندی هم ارائه بدهید از آنجائی که شما قادر به اثبات حرفها و تهمت هایی که بر من زدی، نیستی

ولی من برای اثبات مزدوری شما سند ارائه میدهم سندی محکمه پسند. یک دلیل برای مزدوری شما خدمت به دشمن ایران صدام حسین بود که در بحبوحه ی جنگ ایران و عراق برای صدام مستبد دم تکان میدادی.

آقای رجوی من سیاسی نبودم ولی شما با فریب و نیرنگ من و شوهرم را به اشرف کشاندی و ما را رودرروی ملت ایران قرار دادی بچه ی شش ماهه ام را از من جدا کردی در حالی که هنوز به اندازه ی کافی شیر من را نخورده بود شوهر مرا به ایران فرستادی و درعملیات تروریستی به کشتن دادی .

زندگی مرا تباه کردی. آخه کمی وجدان داشته باش هر چند شما فاقد تمام علائم و شاخص های انسانی هستی من فقط از خودم دفاع کردم از زندگیم که شما ازمن گرفتی آیا دفاع از خود ، مزدوری قلمداد میشه؟

من هر حرفی و سخنی علیه فرقه مجاهدین گفتم عین واقعیت بود. شما جناب رجوی بجای اینکه مارک به من بچسبانی بفرما ثابت کن که من واقعیت را نمی گویم دلیل و سند بیار.


خانم مرضیه قرصی عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق به همراه فرزندش سعید ـ ایران ـ ارومیه


شما نامه ای از من به عنوان سند ارائه دادی به این خیال که یاوه گوئی خودت را اثبات کنی تا آنجایی که به خاطر دارم در طول این ۱۴ سالی که من در اشرف بودم در هر یکماه به عناوین مختلف ما خانم ها را در اسارتگاه اشرف مجبور و وادار به نوشتن نامه با امضا میکردی.

آقای رجوی من سکوت نخواهم کرد زیرا شما زندگی من و خانواده ام را تباه کردی.

من به افشاگری خود ادامه خواهم داد تا همه بدانند شما چه حیوان پلیدی هستی. تا مانع از این شوم که کسی به دام شما نیافتد این حداقل کاری است که میتوانم انجام بدهم.

 

سالها مزدوری و پادوئی دارودسته رجوی به نفع رژیم منفور و تبهکار صدام

سالها مزدوری و پادوئی دارودسته رجوی به نفع رژیم منفور و تبهکار صدام

زنان قربانیان خشونت سیستماتیک در فرقه مجاهدین

زنان قربانیان خشونت سیستماتیک در فرقه مجاهدین

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

غلامرضا شیردم(همسر خانم مرضیه قرصی) ـ عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق:

یاوه گوئی فرقه رجوی در مورد رهاشدگان از زندان اشرف

 

 

نیم نگاه، ترکیه، ششم فوریه 2013
http://www.nimnegah.org/farsi/?p=3148

غلامرضا شیردم(همسر خانم مرضیه قرصی) ـ عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق: یاوه گوئی فرقه رجوی در مورد رهاشدگان از زندان اشرف

آقای رجوی شما که ادعا می کنید جداشدگان مزدورهستند برای یک بار هم که شده همین گفته خودت را ثابت کن.

خیلی عجیب است تا دیروز که از جان مایه میگذاشتیم مزدور نبودیم فکر کنم تک تک ما جداشده ها خودمان را ثابت کردیم درمسیر مبارزه ، هزینه ی سنگینی هم پرداخت کردیم این شما هستی که باید ثابت کنی مزدور نیستی شما علیه ملت ایران فتوا صادر میکردی و میکنی .

شما ۲۵ درصد از پول نفت عراق را از اربابت صدام مستبد میگرفتی وعلیه ایران و ملت ایران هزینه میکردی آن وقت ما مزدوریم!؟

تا کی میتونی مردم را فریب بدی؟

شما جناب رجوی برای اینکه بتوانی به زندگی فلاکت بار خودت ادامه بدی دست به هر کاری میزنی. تضمین بقای شما قربانی کردن جوانهای ایران است.


خانم مرضیه قرصی عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق و همسرش آقای غلامرضا شیردم17


شما برای خودت یک سیستم دیکتاتوری دراشرف و تشکیلاتت درست کرده بودی و هنوزهم داری، حکومت میکردی هر وقت هم کم میاوردی قربانی میکردی در واقع از انسانها یک سیستم دفاعی درست کرده بودی اسمش را هم گذاشته بودی مبارزه! و شعار می دادی مبارزه می کنم! کدام مبارزه؟ آیا خارکندن دربیابانهای عراق مبارزه بود؟

آقای رجوی ، من به عنوان یک ایرانی وظیفه خودم میدانم افشاگری کنم این رسالتی است که تاریخ بر دوش ما گذاشته است. اگرساکت بمانیم در واقع به ملت ایران خیانت کردیم …

باید ملت ایران بدانند چه کسانی قصد دارند در ایران به حکومت برسند باید بدانند انتخاب دیگری هم دارند البته به غیر از شما جناب رجوی.

حال به جای اینکه دچار توهم بشوی و مدام مارک بزنی بفرما ثابت کن که مزدور صدام نبودی … الان هم کهمزدور ملکه انگلیس شدی و با کمک اربابانت شب و روزعلیه ملت ایران توطئه چینی میکنی.

البته من درکت میکنم شما همانند کسی میمانی که در باتلاق گیرکرده باشه وبرای نجات خودش دست پا میزند ولی غافل از این که فایده ای ندارد. هر چقدر بیشتر تلاش کنی بیشتر فروخواهی رفت. به جای دست و پا زدن در باتلاقی که فرو رفته ای ، برای یک بارهم که شده شهامت داشته باش بیا از ملت ایران طلب بخشش کن.

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سخنی صریح، صمیمانه و انتقادی با خانم مریم عضدانلو ـ قسمت سوم

چه منظره دلخراش و رنجزائی است سرنوشت زنان در مناسبات تشکیلاتی مجاهدین؟

 

 

آرش رضایی، از کادرهای تشکیلاتی و با سابقه مجاهدین خلق، نیم نگاه، نوزدهم ژانویه 2013
http://www.nimnegah.org/farsi/?p=2718


لینک به قسمت اول
http://iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=14168

 

لینک به قسمت دوم
http://iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=14241

 

خانم مریم عضدانلو، به اندیشه ای بپرداز که مبتنی براخلاق مدرن و پایبند به آزادی انسان و احترام به حقوق فردی آدمی ست. از الگوئی تبعیت کن که نمونه کلاسیک یک فرد عقده ای همانند همسرت نباشد. دراین دنیا به آدمی دوبار فرصت نمی دهند با به خاطرآوردن وضعیت اسفناک زنان درقرارگاه اشرف و حال کمپ لیبرتی که پیامد آزاردهنده ی افکار مالیخولیائی همسرت بوده است از او دوری کن، باور کنید هیچ زنی نیست که نخواهد خانه و زندگی و فرزند نداشته باشد مگراینکه معیارهای فکری و اخلاقی درستی نداشته باشد و اما زنان اسیر در تشکیلات مجاهدین ناآگاهانه به دام برنامه های جنایتکارانه و قرون وسطایی همسرت افتادند و بدینسان از حق برخورداری از اقتضائات و الزامات زندگی در جهان مدرن بازماندند.

بی شک شما نیز در تحمیل ستم مضاعف برآنان همدست و شریک مسعود بوده ای. آیا فاجعه غم انگیز کشتن نیروی “عشق به فرزند” در وجود زنان مجاهد در قرارگاه اشرف طی یک پروسه سیستماتیـک شست و شوی مغزی، حیرت آور و چندش آور نیست؟ آیا می دانید یک زن چرا کودک خود را دوست دارد؟ کودک ادامه وجود آدمی است در آینه سیمای اوست که یک زن خویشتن خود را می بیند و به تعبیر “نیچه” زن با عشق به فرزند و تربیت کودک تولدی دوباره می یابد و به باور” موریس دوباره” فرزند “من دیگر” یک زن است و نه جلوه ای از غریزه جنسی و یا مظهری از خود خواهی آدمی، چنانکه در تحلیل های فرویدی و القائات فرقه ای به زنان مجاهد دیکته می شود.

خانم مریم عضدانلو، این یک واقعیت است که همسرت و دیگرسران فاشیست فرقه با کورنمودن زاویه دید رئالیستی و واقعگرایانه زنان حاضر در تشکیلات مجاهدین ملاک و معیارهای تفکرمنطقی، متد درست اندیشیدن و کانونهای گرم احساس و ادراکشان را سلب و با توجیهات غیرانسانی و غیرعلمی هویت زنانه شان را مخدوش و در نهایت آنان را از امکان برخورداری از خوشبختی در زندگی محروم کردند.

شما نیز با مشارکت درقربانی کردن زنان مجاهد در واقع و به باورم قربانی افکار پلید همسرتان شدید. زیرا عشق و احساس در وجود شما نیز از بین رفت. براستی گناه آنان چه بود؟ من و همه افراد جدا شده از فرقه و شاید شما نیز به این نتیجه رسیده ایم که زندگی تشکیلاتی و جنایتکارانه همسرتان درحال حاضر به بن بست ناگزیری رسیده است. این موضوع خیلی اهمیت دارد زیرا شروع زندگی نوین برای افراد تحت اسارت فرقه مجاهدین و بازگشت آنان را به آغوش خانواده هایشان نوید می دهد. به باور من، شما نیز باید خود را از اسارت ذهنی، روانی و تشکیلاتی شوهرتان رها کنید زیرا در وجود او چیزی نیست که دلبسته باشید براستی وابستگی به رهبر فرقه ای که در بیرون از معادلات منطقه ای و جهانی قرار دارد و دیگر به بازی گرفته نمی شود، رفتاری منطقی و عقلانی نیست همچنانکه مسعود در نگاه و قضاوت ملت بزرگ ایران تروریست و خیانتکاری بیش نیست.

خانم مریم عضدانلو، آیا فکر کرده اید درحال حاضر کجائید؟ در سرزمین بی ساحل؟ از چه کسی الهام می گیرید؟ چه کسانی را تحسین می کنید؟ آیا دنباله روی از سیاستمداران بیگانه ای که خود و اسلافشان در ضدیت با آرمان استقلال خواهی ملت بزرگ ایران در یکصد سال اخیر به هر جنایت و خیانتی دست یازیدند، میهن پرستی و آزادیخواهی است؟

آیا نیاندیشیدن و تامل نکردنتان به محتوای مقالات، نوشته ها و سخنان جداشدگان از فرقه مجاهدین که بعد از پی بردن به ماهیت تروریستی فرقه همسرت برای جبران عملکرد گذشته و ادای دین به ملت بزرگ ایران اقدام به افشاگری، نقد و بررسی خط مشی ضدمیهنی و ضدمردمی مجاهدین نمودند، واکنشی غیرعقلانی و نادرست نیست؟

تمامی افشاگریهایی که از سوی نیروهای جداشده فرقه مجاهدین درسالهای اخیر انجام گرفته است درواقع یک فرصت و نه تهدید برای دیگرانی است که هنوز از “مستقل بودن” بشدت می هراسند و تاکنون در باره اش هیچ فکری نکرده اند. ولی آنچه که مسلم است در مورد انتقادها و افشاگریهای مذکور باید به آن نگاه کرد، اندیشید و عبرت گرفت و…

خانم مریم عضدانلو، ما انسانها قلمرو بررسی و شناخت هایمان بسی کوچکتر از قلمرو نیازهای حقیقی و متعالی و بی حدوحصر آدمی است و اما شما، افسوس که کوچکترین لحظه های تامل در خویش را ندارید، لحظات بشـدت می گذرند و هر روز بیشتر از شما گرفته می شوند. عقلانیت مدرن و اخلاق منبعث از آن با پویایی و جویایی در ارتباط مستقیم قرار دارد اندیشه مدرن نتیجه این پویشها و جستارهاست و درعین حال هیچوقت کامل نیست و دچار مطلق انگاری نمی شود. زیرا مبانی و اصول فکری و فلسفی آن بر “عدم قطعیت” استوار است. دراین دیدگاه (عقلانیت انتقادی) خوب و بد مطلق درمحدوده مفاهیم انسانی- اجتماعی وجود ندارد آدمها و پدیده های اجتماعی تابع شرایط و موقعیت های متغیر و متحول و ناگزیر” خاکستری اند.” آدمی به طور مداوم و مستمر خود و جهان را تجربه و معنا می کند زیرا که انسان از خطرتکرار خود هراس دارد و مدام درحال شدن است با عطف به پارادایم گفتمان مدرن شعار واهی و نظریه ی غیر علمی فرقه شما و همسرت که عنصر مجاهد را در نوک پیکان تکامل اجتماعی قلمداد می نمائید، سخنی سخیف و بی مایه است. شما و سران فرقه علیرغم باورها و ارزشهای اندیشه مدرن و دموکراتیک تعاریف اسطوره ای و افسانه ای از رهبرعقیدتی خود ارائه می دهید و او را در اوج تکامل انسانی می پندارید به گونه ای موقعیت تاریخی و سیاسی فرقه را تئوریزه و شعار حقانیت و قطعیت باورهای اعتقادی و سیاسی و تقدیس روش های خشونت آمیز فرقه را توجیه و بازگو می کنید که گویی به حد نهایی تکامل در دنیای زمینی رسیده اید!! لذا به زمین و زمان و همه آدمیان و نظریه های سیاسی و اجتماعی و فلسفی مغایر با ایدئولوژی فرقه با دیده تحقیر و حقارت نگریسته و حقیقت را در خود محـدود می کنید.

خانم مریم عضدانلو، آیا شما و همسرت و دیگر سران فرقه دچار نوعی آشفتگی ذهنی نشده اید؟ نوعی خود بزرگ بینی و توهمی افسارگسیخته و غیرقابل توصیف؟ تمامی تعلیمات فرقه شما که برمبنای “این است و جز این نیست” در پروسه ای غیردموکراتیک در تشکیلات مجاهدین به ذهنیت افراد از همه جا بی خبر القاء می کنید به ایده فاشیسم، رفتارهای گشتاپوئی در روابط و مناسبات درون تشکیلاتی و تحرکات خشن تروریستی در ضدیت با احسـاسات میهن پرستانه و مغایر با منافع ملی ایران منجر گردیده است. آیا جز این است؟

ادامه دارد …

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سخنی صریح، صمیمانه و انتقادی با خانم مریم عضدانلو ـ بخش دوم

 

 

آرش رضایی، نیم نگاه، دهم ژانویه 2013
http://www.nimnegah.org/farsi/?p=2646

 

لینک به قسمت اول
http://iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=14168

 

خانم مریم عضدانلو، آیا شما تاکنون در رابطه با فاشیسم و ماهیت رفتارهای فاشیستی تامل کرده اید؟ آیا نیم نگاهی به منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد انداخته اید؟

به شما توصیه می کنم قبل از پاسخ به سوالات مذکور که احتمالا با فحش و دشنام همراه خواهد بود با بازگشت به خویشتن خویش و با اندک تاملی در سرشت و احساس زنانه تان نسبت به وضعیت و شرایط تراژیکی که برای اعضای حاضردرکمپ لیبرتی و .. به وجود آورده اید، بیندیشید و دراعماق وجود زنانه تان به سرنوشت غم انگیز انسانهای تحت فشاردرتشکیلات مجاهدین که با دسیسه شما و همسرتان به ابتذال روزمرگی دچار شده اند، فکر کنید؟

خانم مریم عضدانلو، افراد تحت سیطره فرقه شما به مثابه انسانهای آزاد با تمام رویاها و آرزوهایشان باید بنا به اختیار و انتخاب خود زندگی کنند، عشق بورزند، دوست داشته باشند و دوستشان بدارند ولی متاسفانه شما و همسرتان به خود اجازه دادید تا اساسی ترین نیازانسانی یعنی عشق ورزیدن را از آنان بگیرید و نفرت را جایگزین آن کنید. بدینگونه سرنوشتی تراژیک، بیروح و بدون عاطفه را برای افراد درکمپ لیبرتی و تشکیلات مجاهدین رقم زدید زیرا آبشخورهیچ احساسی نبودید.

به نظر من و کادرهای تشکیلاتی جدا شده از مجاهدین خلق، شما و همسرتان منشور جهانی حقوق بشر را با تجاوز آشکار به حریم خصوصی افراد تشکیلاتی نقض کرده اید و کرامت انسان را به سخره گرفتید. آیا پاسخی دارید؟ بعید می دانم، نشست طلاق را به یاد بیاورید…

خانم مریم عضدانلو، من باور دارم که اگرآدمیان بخواهند ممتاز و برجسته باشند معنایش این نیست که با نیازها، انتخاب و آزادی فردی، رویاها و احساسات انسانی دیگران در افتند و با نقشی که آنان برای ایفـایش متــولد شده اند، سرناسازگاری داشته باشند. در حالیکه درماجرای نشست طلاق شما و همسرتان براحتی با سرکوب تمایلات ذهنی و روانی اعضای مجاهدین به مفاهیم انسانی و نیازهای طبیعی افراد دهن کجی کردید نقش واقعی آنان را در زندگی تحریف و به باد تمسخر گرفتید. نشست طلاق در واقع فریب افراد تشکیلاتی بود و معتقدم که مرور زمان واقعیات زشت و پیامدهای منفی آن را هر چه بیشتر آشکار خواهد نمود.

به نظر من هرکنشی واکنش متناسب با خود را به همراه خواهد داشت. گسستن علائق انسانی و احساسی افراد در نشست طلاق در زمانی که چندان دور به نظر نمی رسد ذهن و روانتان را آزار خواهد داد. یقین دارم گذر ایام حقایق را به همه از جمله شما و همسرت تحمیل خواهد کرد و اما اطمینان نیز دارم در صورتی که شما با رجوع به احساس و سرشت زنانه تان از سلطه و سیطره شیطانی شوهرتان رها شوید در نهایت تسلیم ارزش های انسانی و حقیــقت خواهید شد. براستی آیا زمان خودفریبی بسر نیامده است؟

خانم مریم عضدانلو، بی شک شما گریزی از ندای وجدانت نداری، پس با تامل در نشست طلاق و پیامدهای ضد انسانی و غیردموکراتیک آن که شامل نقض گسترده حقوق افرادتان درقرارگاه اشرف و تشکیلات مخوف مجاهدین بود، کمی به خود آئید. به انهدام بنیــان خانواده ها، پریشانی روحی و ذهنی مردان و زنان، به کودکان بیشماری که با توجیهات بیمارگونه شوهرتان از محبت والدین خود محروم ماندند و درکشورهای غربی آواره شدند، به تاثیرات ویرانگر روحی و روانی نشست طلاق در سالهای بعد از آن در افراد تشکیلاتی بیاندیشید که چگونه تحت فشار شوهر فاشیست و بی احساس شما و دیگر سران بداندیش فرقه، افراد مذکور دچار انواع و اقسام بیماری های روحی و روانی شدند.

آیا می دانید که توجیه و تحلیل های بی مایه شوهرتان در نشست طلاق با مبانی و اصول علم روانشناسی درتناقض آشکار است و از منظر علم روانشناسی سرکوب تمایلات و نیازهای درونی و حیاتی، مـوثرترین و تعیـین کننده ترین نقش را در ایجاد عقده و افسرده گی در افراد مجاهد بازی می کند. وتاثیر مستقیم بر روی احساس آنان می گذارد؟ پس چگونه فرقه شما داعیه علمی بودن مبارزه و انطباق برداشت های ایدئولوژیک خود را با مبانی و اصول علمی سرمی دهد؟ این معامله ای بود که سالهای طولانی شوهر فاشیست شما با افراد مستقر در قرارگاه اشرف به خصوص شما زنان تشکیلات کرد.

آیا زمان استقلال و رهائی از سلطه برتری طلبانه شوهرخودخواهتان، فرا نرسیده است؟ به قول معروف شما هـم می توانید کیک تان را خود بپزید و هم خود بخورید و بیش از این وامدار شوهرخود نباشید. به شرط اینکه تصمیم عاقلانه بگیرید و یک “نه” ی شجاعانه به شوهر روانی و بیمارتان بگویید کارساده ای است به اخلاص و شهامت نیاز دارید البته با الهام از احساس زیبای زنانه و اندیشه انسانی و….

خانم مریم عضدانلو، یک اشتباه را بارها تکرار نکنید و مانند کسانی راه را نپیمائید که صدها باراشتباه می کنند ما راه درازی را با هم طی کردیم اما براستی چرا شما نتوانستید همانند تعداد بیشماری ازجداشدگان راه خود را از مسیرخیانت و تبهکاری و تروریسم جدا کنید؟ وچرا نخواستید صداقت داشته باشید؟ جزاین است که شما از موضع ضعف با شوهرت رابطه برقرار کردید و در نهایت خود انسانی تان را به عبث به وی فروختید؟ و او نیززیرکانه بعد از بازی با احساسات زنانی چون خانم فیروزه ( دختر آقای بنی صدر )…. با شناخت ضعف های شخصیتی شما تسلط شیطانی اش را بر سرزمین وجودتان گستراند. امیدوارم که کمی درخلوت تنهایی تان بیندیشید و ازابتذال وابستگی به شوهرتان رها شوید وبه این نکته مهم توجه کنید که شما باید راه خودتان را با تکیه برسرشت و احساس زنانه تان پیدا کنید و نه با اتکـــا به وجود شوهرمستبدتان. خانم مریم عضدانلو، با تامل عمیق درعکس های اخیر شما که در دیدار با برخی از سیاستمداران امپریالیست و گرگ صفت که جز به استثمار خلقهای جهان نمی اندیشند و در سایت های متعلق به مجاهدین انعکاس یافته است غالبا لبخند بر لب دارید که ناخودآگاه مرا به یاد شاهکارلئوناردوداوینچی “لبخند مونالیزا” می اندازد پیشنهاد می کنم که شما نیز شاهکارداوینچی را با دقت نگاه کنید. مونالیزا می خندد ولی آیا او خوشبخت است؟ بنا به نظرهنرمندان و منتقدان برجسته دنیا مونالیزا ظاهرا می خندد ولی در پس لبخند او غمی بزرگ نهفته است لبخند غم انگیز؟

. با توجه به اینکه مونالیزا یک اثر هنری است و نه یک تروریست تمام عیارو همدست تبهکاران جنایت پیشه ای چون صدام .

خانم مریم عضدانلو، آدمی چرک هایش را درملاعام نمی شوید حقیقت ورای ذهن من و شما است بیائید صادقانه خودمان را آماده پذیرش افکار نو و مدرن کنیم. دوران توهمات انقلابیگری، عملیات جاری و حاکمیت ایدئولوژی با قرائت و مختصات فرقه ای بسر آمده است و درتفکر انسان مدرن جایگاهی ندارد. به انطباق خود با جهان مدرن فکر کنید. امکان ندارد که با دستهای آلوده، ذهن توسعه نیافته، روش های خشونت آمیز، سوابق تروریستی و تبهکارانه، شیوه های غیردموکراتیک و با انهدام کانون مقدس خانواده از آزادی خلق و رهائی زنان تحت ستم سخن گفت و نیز از راه حل سوم. شما بهتر می دانید که طرح راه حل از سوی شما برای خروج از بن بست استراتژیک جز فریب افکار عمومی اصالتی ندارد زیرا مفهوم تروریسم و تقدیس خشونت با ذهن خشن و بیمارشوهرتان همخوانی تام وتمام دارد و ادعای راهکاراصولی جز با نقد گذشته تروریستی و خیانتکارانه همسرتان و فرقه رجوی و برائت صادقانه از آن همه خیانت و جنایت امکانپذیر نیست و راه به جایی نمی برد.

به دفن عشق در نشست طلاق بیندیشید و…

ادامه دارد …

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد