_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

بررسی علل سرنگون نشدن رژیم ایران(2)

 

 

محمد رزاقی، وبلاگ رزاقی، بیست و پنجم فوریه 2013
http://www.razaghi13.blogfa.com/post-265.aspx



لینک به قسمت اول
http://iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=14348

 

قبل از نوشتن این مطلب باز عذر خواهی می کنم به خاطربکار بردن یکسری کلمات ؛که دست من نیست و برای اینکه واقعیت درون فرقه برای همه مشخص شود مجبور هستم افاقات همانطور که هست با رعایت اصول ادب بیان کنم .

این وقایع نه شوخی هست نه برای طنز گرچه کارهای فرقه رجوی از 2 حالت خارج نیست یا بوی خون دارد یا انقدر خنده دارجدی یا جوک بودن ان قابل تفکیک نیست .

اما بپردازم به اصل موضوع که با یکسری تحرکات سران فرقه مافیایی رجوی بی ارتباط نیست !

روزهای گذشته ماماچه مریم با اوردن 4 نماینده امریکایی و با رفتن در مجلس فرانسه و کرایه چند نماینده معلوم الحال که برای هر بار شرکت در شوهای ماماچه مریم چندین هزار دلار و یورو می گیرند تا یک جلسه با حضور ماماچه مریم قجر برگزار کنند بر کسی پوشیده نیست .

در این جلسات ماماچه مریم هر بار با ادا اطوارها به تکرار طوطی وار حرفی که از شوهر فراری و مفقودالاثرش یاد گرفته بپرداز و ان هم اینکه تا پایان سال 2013 رژیم ایران سرنگون خواهد شد!

البته شوهر مفقودالاثر ماماچه مریم قجر در پیامی به اسیران کمپ لیبرتی گفته بود تا سال 2013 هم دولت اقای مالکی هم رژیم ایران سرنگون خواهد شد و از اعضا اسیر خواسته بود برای ماندن در عراق تعهد بدهند .

رجوی این مردک کوتله در سال 77 به همه اعلام کرد که مرحله آ 77 یعنی اماده سازی برای سرنگونی و در سال 78 هم اعلام کرد وارد فاز سرنگونی شده ایم وگفت نیاز که شدت عملیاتها را در درون ایران با حملات تروریستی و خمپاره زنی و همزمان در مرزها هم زدن پاسگاهها و پادگانهای رژیم ایران را افزایش بدهیم تا بدین شیوه رژیم ایران را سرنگون بکنیم !

صبح اول وقت در تعمیرگاه بودم که فرمانده مان امد و گفت خواهر مژگان با تو کار دارد وسریع باید خودت برسان به اتاق کار خواهر مژگان خواستم بروم لباس کار تعویض کنم کا این خواهر فرمانده ما یک دفعه از کوره در رفت که نیاز نیست با همان لباس برو خواهر مژگان کار فوری دارد !

من هم یک راست رفتم بطرف ستاد که محل استقرار دفتر خانم مژگان پارسایی که ان موقع فرمانده قرارگاه 2 بود ؛ در زدم وارد اتاق شدم .

مژگان پارسایی گفت همین الان با یک کامیون میروی برای اوردن یک محموله از قرارگاه علوی اما به یک نکته باید توجه کنی ! گفت این محموله را اوردی به هیچ کس حتی من هم نباید بگویی که محموله چی بوده!!!

من سوال کردم که اگر اینقدر این محموله مهم که لاستیک یا تشک ابری ببرم که شاید برای تثبیت بار لازم باشد که مژگان پارسایی گفت نه نیاز نیست !

از جلولا تا قرارگاه علوی که جنب پادگان سپاه 2 ارتش عراق بنام فیلق 2 بود حدود 45 دقیقه راه بود رفتم یک دستگاه کامیون اسکانیا که چادر کشیده و اماده بود را سوار شدم و با یک اکیپ اسکورت به راه افتادم ساعت نزدیک 10 بود که رسیدیم به قرارگاه علوی و فرمانده اکیپ برای هماهنگی و تحویل گیری این محموله خیلی خیلی مهم رفت و ما در نزد خودروها منتظر ماندیم تا اینکه فرمانده اکیپ با 2 نفر از هفراد همان قرارگاه پیش ما امدند و قرار شد اماده بارگیری این محموله مهم باشیم !

کامیون اسکانیا را عقب ؛ عقب به سمت یک در انباری بردم و امدم درب عقب کامیون را باز کردم تا بتوانم هر چه نزدیکتر به درب انباری باشم چون فرمانده اکیپ تاکید میکرد هیچ کس نباید بارگیری این محموله را ببیند .

راستش از اول ابلاغ اوردن این محموله مهم تا لحظه بارگیری حتا در مسیر هم با سوال به ذهنم می زد که خدایا این محموله به این مهمی چی که مژگان پارسایی هم گفت محموله را اوردی به من هم نگو چی بود .

به هر حال پشت اسکانیا را انقدر نزدیک در بردم که وقتی پیاده شدم بروم برای بارگیری مجبور شدم از زیر خودرو بروم چون امکان رد شدن نبود ؛ فرمانده اکیپ با 2 نفر قرارگاه علوی در انبار باز کرده رفته بودند تو من هم از زیر کامیون رفتم به سمت در که یکباره دیدم 4 تا حیوان گوش دراز چشم درشت در انبار هست .

وقتی این صحنه را دیدم برایم غیر قابل باور بود که به خاطر 4 تا الاغ این همه مخفی کاری می کنند با هزار زحمت و به زور چماق و هل دادن بار اسکانیا زدیم و گردنشان را با طناب به میله بستیم و بار گیری محموله خیلی مهم تمام شد .

بعد از بارگیری مسئول تحویلدهی از فرمانده اکیپ خواست که برگه تحویلدهی و تحویل گیری امضا کند انگار می خواستند سند زرادخانه اتمی امضاء کنند ! فرمانده ما به هر یک از حیوانها تک به تک نگاه میکرد که من برگشتم گفتم خر دیگه پلاک و شماره شاسی یا شماره موتور نداره یک امضاء کن بریم .

در نهایت این محموله مهم بعد از ظهر همان روز به قرارگاه جلولا رساندیم و در جنب تعمیرگاه یک انبار بود که قرار شد محموله را انجا خالی بکنیم و یک نفر از افراد قرارگاه برای تحویل گیری محموله تشریف اوردند .

سید که از زمان منطقه کردستان تجربه نگهداری از چهارپاها را داشت تا این خرها را دید گفت اینها که پیر از کار افتاده هستند توان بردن بار مهمات را ندارند به چه دردی می خورند ؟!

به هر ترتیبی بود سید محموله مهم را تحویل گرفت و ما را مرخص کردند بریم برای ناهار خوردن .

2 روز بعد از این اتفاق بعد از ظهر داشتم در نزدیک محل نگهداری ان گوش درازها زیر خودرو کار میکردم که دیدم همان فرمانده همراه با یکی دیگر از زنان نگون بخت امدند در محل نگهداری الاغها و سید که در حال کار بود را صدا کرد چند دقیقه از صحبت سید و فرمانده گذشته بود که دیدم یکدفعه خواهر فرمانده برگشت به سید گفت تو باید تا 2 روز دیگه پالون اینها را اماده بکنی در این مرحله سرنگونی باید 10 برابر کار کنید و بر گشت به سید گفت پالون این الاغها را اماده نمی کنی یعنی سرنگونی عقب می اندازی !!!

اینچنین بود که با اماده نشدن پالون الاغها سرنگونی رژیم ایران به عقب افتاد !

این اتفاقات واقعی مشخص می کند که استراتژی رجوی با اماده نشدن پالون الاغ یا با 5 دقیقه رفتن به توالت عقب افتاد .

لینک به قسمت اول
http://iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=14348

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بررسی علل سرنگون نشدن رژیم ایران!

 

 

محمد رزاقی، فریاد آزادی، بیست و چهارم ژانویه 2013
لینک به منبع

 

قبل از شروع نوشتن این مطلب از همه دوستان و خوانندگان این مطلب به خاطر بکار بردن بعضی از کلمات عامیانه پوزش می خواهم و امید وارم که حمل بر بی ادبی نباشد چه می شود کرد باید واقعیت گفت تا بر همه مشخص شود که رجوی با چه بهانه هایی سعی میکرد شکست استراتژیک خودش را بپوشاند .

مطلبی را که الان می خواهم بنویسم شاید در اذهان یک شوخی و یا طنز به نظر برسد اما واقعیتی هست که در اردوگاههای بد نام فرقه مافیایی رجوی رخ داده .

بر خلاف ادعاهای رجوی سر نگون نشدن یا عقب افتادن سرنگونی رژیم نه به مماشات غرب ربط دارد نه به پر زور بودن رژیم بلکه مقصر اصلی اش ما بودیم که الان برایتان می گویم .

تابستان سال 78 بود هوا انچنان گرم که خود عراقیها مثل داشتند و می گفتند از گرما میخ راست در دیوار کج می شود !

تعمیرگاه ما در پادگان شهر جلولای عراق با مجموعه اسایشگاهها نزدیک بود و با پای پیاده 5 دقیقه هم راه نبود .

بعد از ظهر بود که وسط کار یک مرتبه نیاز شد که یک لحظه به مجموعه بهداشتی بروم ؛ داخل تعمیرگاه یک مجموعه بهداشتی داشتیم که هر کس 2 دقیقه میرفت می نشست انقدر عرق میکرد که یک دوش برای ادم واجب می شد به همین خاطر پیش خود گفتم بروم مجموعه بهداشتی اسایشگاهها که یک کولر ابی دارد و یک بادی می اید .

من از درب پشتی تعمیرگاه خارج شدن همانا گویا خواهر فرمانده ما از درب اصلی وارد تعمیرگاه می شود و چون ما را سر کار پیدا نمی کند به دفتر کارش بر میگردد .

شب شد و نشست عملیات جاری که هر کس باید فاکتهای کم کاری و ... را می خواند چون خواهر سر فرمانده امده بود تعمیرگاه دیده بود من نیستم از من خواست که فاکتهایم را بخوانم و من هم طبق معمول چند تا فاکت خواندم که به یکباره دیدم خواهر سر فرمانده با یک حالت عصبی و با داد بیداد شروع کرد به صحبت که من امدم دیدم سر کار نبودی و .. ما هم رویمان نمی شد که بگوییم خواهر گلاب به رویتان رفته بودم دستشویی این خواهر سر فرمانده یکدفعه بر گشت گفت تو با این کارهایت سرنگونی عقب می اندازی!!!

یک عده هم بیل به هوا منتظر بودند با دادن فحش ونا سزا دلی از عزا در بیاورند شروع کردند به فحش دادن و تکرار همان حرف خواهر فرمانده که بله تو با این کارهایت سرنگونی عقب می اندازی و چی و چه و........

این خواهر سر فرمانده ما یک هفته هر روز تو نشست گیر میداد مرا سوژه نشست میکرد که بگو کجا رفته بودی و چرا با این کارهایت سرنگونی عقب انداختی!

حالا اینجانب اعتراف میکنم که با رفتن ما به دستشویی رجوی نتوانست رژیم سرنگون بکند!

البته مقصراصلی ؛ اصلی هم من نبودم بلکه رجوی بود که استراتژی سر نگونی رژیم را طوری بنا نهاده بود که با یک دستشویی رفتن یا عقب می افتاد یا اصلا سرنگونی منتفی می شد .

این روزها باز رجوی با داد و فغان از فاضلاب لیبرتی سخن می گوید و حتما فردا روز هم خواهد گفت که عقب افتادن سرنگونی رژیم به خاطر سر ریز شدن فاضلاب لیبرتی بوده و مانع جدی در مقابل حرکت ارتش ازادیبخش ملی در مانده ودسته تی بدست که در لیبرتی زمین گیر شده است .

اما نکته اساسی اینجاست که با رفتن یک نفر به دستشویی این همه سال سرنگونی رژیم عقب افتاد حالا که فاضلاب 3000 نفر بالا زده سرنگونی رژیم چند سال عقب می افتد؟

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کوری عصا کش کوردیگر شده!

(مجاهدین خلق، فرقه رجوی. از ژانرالهای بازنشسته امریکایی تا مشاورین بازنشسته افغان)

 

 

محمد رزاقی، سیزدهم ژانویه 2013
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/roman%20name.HTM

 

سایت فرقه مافیایی رجوی با اب و تاب یک نامه ازفردی بنام خلیل رومان مشاور سابق حامد کرزای را درج کرده که این نامه بی اهمیت از چند جانب اهمیت دارد .

درج این مدل نامه نشان دهنده اینکه کفگیر فرقه مافیایی رجوی به ته دیگ رسیده و الان مجبور شده بعد از استعمال ژنرالهای باز نشسته یا نمایندگان باز نشسته و سابق امریکا و اروپا دست به دامن مشاور سابق افعانی شوند .

مسعود رجوی در نشستهای درونی خود حامد کرزای ریئس جمهور افغانستان را نوکر دست سوم امریکا خطاب میکرد ! حال ببینید که خود رجوی به چه روزی افتاده که دست به دامن مشاور سابق نوکر دست سوم امریکا شده و از جانب وی در سایتهایش نامه استمداد درج می کند !

هر ادم بیسوادی این نامه را بخواند متوجه می شود که این نامه با فرهنگ و انشاء خود افراد فرقه نوشته شده و این مشاور سابق اینقدر سواد فارسی ندارد که بتواند از این کلمات فارسی استفاده کند و نویسنده منگول فرقه رجوی سعی نکرده برای رد گم کنی از یکسری کلمات افغانی استفاده کند و مطمئن هستم همین الان یکی برای این مشاور سابق این نامه را بدهد و بگوید از روی ان کپی بنویسد در 20 تا جمله 21 غلط می نویسد .

اهمیت دیگر این نامه انجاست که این مشاور سابق در دفاع از پناهندگی برای اقای بان کی مون نوشته ! حال یک سوال پیش می اید اگر نامه این مشاور سابق افغانی یک پاپاسی ارزش داشت و یا دارد بهتر نبود این مشاورسابق ریئس جمهور افغانستان برای نجات جان هزاران هموطن خود که هم اکنون در اکثر کشورها اواره هستند در بدترین شرایط ممکن زندگی می کنند اقدامی میکرد و برای انها یک چاره ای می اندیشید؟

 

 

اگر نامه وی به اقای بان کی مون تاثیر داشت بهتر نبود این مشاور سابق ازاقای بان کی مون می خواست چند قطعه پتو برای پناهجویان افعانی که در پارکهای رو باز ایران ؛ ترکیه؛ یونان و کشورهای اروپایی مجبور هستند شب را تا سحر بلرزند بفرستد ؟

فرقه رجوی از این شخص با نامهای دهان پر کنی مثل ریئس انستیتو بازنگریها در سیاست گذاریها در افغانستان را به وی نسبت داده !

حتما نتیجه مشاورات اقای رومان بی اثر نبوده و افزایش کشت خشخاش و افزایش ترور و جنگ و تجاوز از نتایج مشاورات ایشان بوده که فرقه مافیایی رجوی هم خیلی به این موضوعات علاقه دارد و همیشه دنبال همپالگیهایش در هر جا هست .

از اینجا به رجوی و دیگر سران فرقه مافیایی رجوی می گویم با اویزان شدن به امریکا و اسرائیل و این ژنرال یا نماینده سابق امریکا و اروپا نتوانستید یکی از هزاران درد بی درمانتان که همانا ماندن در اردوگاه بد نام اشرف بود الاج بکنید حال این روزگار را ببین به گفته خود رجوی کرزای که نوکر دست سوم امریکا هست شما به مشاور سابق وی اویزان شده اید که حساب کنید این مشاور نوکر دست چندم می شود؟

این درماندگی دریوزگی و پیسی افتادن نتیجه این همه خیانت و جنایت ؛ تجاوزات ؛ وطن فر وشی ؛ زندان وشکنجه کردن در رادوگاههای اهدایی صدام ملعون می باشد که یک روزی هم فکر نمی کردید رجوی در اوج دریوزگی و پیسی به روزی به افتد که محتاج مشاور سابق نوکر دست سوم باشد !

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سوزش رجوی از افشاگری جدا شده ها

 

 

محمد رزاقی ــ فریاد آزادی ــ چهارشنبه 9 ژانویه 2013
http://faryade-azadi.com/2Haupt/sozesh5.HTM


سوزش رجوی از افشاگری جدا شده ها

این روزها افشاگری جدا شده ها از تجاوزات شخص رجوی گرفته تا جنایات سران فرقه بر علیه مردم ایران ؛ عراق و اعضاء خود باعث شده سران فرقه زنجیر پاره کرده و به شکلهای مختلف جداشده ها و حتا اقای سربی مجری برنامه تلویزیون مردم را تهدید کنند !

البته این اولین بار نیست که سران فرقه اینطور عنان از کف داده و زنجیر پاره کرده اند و شعبون بی مخ های خود را برای تهدید به میدان فرستاده باشند بلکه یکی از شگردهای کهنه رجوی برای به سکوت کشاندن منتقدان و جدا شدگان تهدید و ترور شخصیت بوده و رجوی همچنان از این روش استفاده می کند

از انجایی که رجوی و سران فرقه جنایتکاربه لحاظ فکری خود 30 سال عقب تر از زمانه زندگی می کنند فکر میکنند با همان تهدیدهای پوسیده و از دور خارج باز می توانند منتقدان و جدا شده ها را به سکوت وادار کنند .

البته رجوی برای ترساندن هر منتقد و جدا شده از فرقه رجوی قبلا توانسته از این حربه سود ببرد اما اینبار خیلی از معادلات عوض شده که منگولهای رجوی نمی خواهند این واقعیت را بپذیرند .

اولا: جدا شده های این دوره از این تهدیدات پوسیده رجوی ترسی ندارند و این تهدیدات را درون تشکیلات فرقه گرایانه دیده اند و به خوبی می دانند که همه اینها برای ترساندن و جلو گیری از افشاگری جنایات رجوی و دیگر سران فرقه می باشد .

دوم : همه جدا شده ها که مورد تهدید قرار میگیرند به خوبی می دانند که این تهدیدات را از طریق قانونی به مقامات ذی صلاح کشور میزبان برسانند .

سوم : اگر در گذشته افشا گری جدا شده ها به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسید امروزه در همه جا جدا شده ها هستند و به افشاگری خود ادامه می دهند و هر روز هم که می گذرد به تعدادشان اضافه می شود .

چهارم : اگر در گذشته افشا گری جدا شده ها در محافل و محدود بود امروزه از طریق رسانه های اجتماعی و سیاسی می توانند افشاگری خود را انجام بدهند و هیچ چیزی نمی تواند مانع ان شود .

پنجم : رجوی در زمان صدام با خرج ملیونها دلار با تبلیغات دروغ سعی کرده بود میدان را بدست بگیرد اما امروزه با تلاش و همت جدا شده ها وبا افشاء جنایات رجوی و همپالگیهایش این میدان از دست رجوی خارج شده و اکنون رجوی و فرقه اش در میان ایرانیان و ...مورد لعن نفرین عام و خاص شده است .

ششم : مهمتر از همه افشاء فساد و تجاوزات شخص رجوی توسط خانمهایی که قبلا در رده تشکیلاتی شورای رهبری فرقه رجوی بودند پرده از چهره کثیف رجوی برداشته .

هفتم : افشاگری جدا شده ها باعث شده شخص رجوی از سوراخ موشی که پنهان شده در نشستهای درونی فرقه به فحاشی و تهدید جدا شده ها بپردازد این موضوع نشان می دهد که ابعاد افشاگری جدا شده ها وتاثیر ان انقدر بوده که رجوی را مجبور کرده تا زوزه های دلخراش خود را در نشستهای درونی فرقه به نمایش بگذارد .

ما یک مثل محلی داریم که بیانگر حال الان رجوی هست که می گوید :

دوداغی ترپنیر اما .... سسی دالدان اوخییر ( لبهایش تکان می خورد اما صدایش از پشت در می اید )

حال رجوی و رجوی صفتان هر چه می خواهند سر خود را به دیوار بکوبند فحش بدهند و تهدید بکنند همه اینها معلوم می کند که از فشار افشاگری جدا شده ها با اینکه ادای صحبت کردن را در می اورید اما صدایتان از جای دیگر در میاید که قابل فهم است .
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفسطه و شیادی جدید رجوی! (مجاهدین خلق، فرقه رجوی)

(رجوی: با ماندن در لیبرتی تف کنید بر بورژوازی)

 

 

محمد رزاقی، فریاد آزادی، پاریس، هفدهم دسامبر 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/safsate5%20r.HTM

 

بنا بر اخبار موثق از کمپ لیبرتی رجوی طی پیامی برای اعضاءاسیر در کمپ لیبرتی 2 گزینه را اعلام کرده !

رجوی برای نگه داشتن اعضاء در اسارت فرقه خود دست به فریبکاری زده و در پیام گفته سال 92 رژیم ایران سرنگون خواهد شد و از اعضا اسیر خواسته برای ماندن در کمپ لیبرتی تعهد بدهند و هر کس بعد از نوشتن تعهد نامه ان را در نشست جمعی بخواند !

رجوی در این پیام به اعضایی که اسیر چنگال خودش نگه داشته گفته :

1ــ با ماندن در کمپ لیبرتی پلی درست کنید از لیبرتی تا تهران و تف کنید به خارجه و بورژوازی!

2ــ یا خارجه رفتن و رو به کثافت زندگی !

رجوی سالیان سال هست که با وعده سر خرمن و دروغ ؛ دغل بازی سعی دارد اعضاء فرقه را در اسارت ذهنی و جسمی نگه دارد و از فروپاشی تشکیلات فرقه گرایانه اش جلو گیری بکند .

همه ما که سالیان سال در اسارت فرقه بودیم به خوبی میدانیم که رجوی با شیادی و فریب برای اعضاء بی خبر از دنیای بیرون خبرهای دروغ می گوید تا بتواند اعضاء را در اسارت نگه دارد.

رجوی در زمان ارباب سابق اش صدام ملعون هر بار در نشستهایی که برگزار میکرد یک فیلی هوا میکرد یک روز از عدم امضاء اتش بس بین ایران و عراق می گفت و استدلال میکرد که جنگ دوباره شروع خواهد شد و ارتش دست ساز وی برای سرنگونی خیز خواهد برداشت !

رجوی یک روز از به صدا در امدن طبلهای جنگ در مرزهای ایران و عراق می گفت .

یک روز نشست می گذاشت و از دیده شدن دکل جنگ بین ایران و عراق می گفت .

روز دیگر می گفت می خواهد با عملیات خمپاره زدن در داخل شهرهای ایران رژیم را به پای جنگ با عراق بکشاند .

یک روز نشست می کذاشت و مدعی می شد که مرحله آ ( امادگی برای سرنگونی ) .

یکبار مدعی می شد مرحله سرنگونی شروع شده و باید در مرزها عملیات پارتیزانی راه به اندازد .

در زمان خاتمی می گفت چون بنی صدر اولین ریئس جمهور ایران بوده و حال خاتمی ریئس جمهور شده پس اتوماتیک این اخرین ریئس جمهور ایران !

رجوی هر بار با یک مشت چرندیات سعی میکرد عنوان کند بحث جدید هست و اعضاء فرقه باید هر انچه را رجوی گفته باور کنند .

وقتی حرفهای گذشته رجوی را بیاد می اورم فکر می کنم رجوی را باید سر دسته سفسطه بازان و شیادان هم لقب داد به نمونه حرفهایی که رجوی در نشستها مطرح میکرد توجه کنید .

ـ کسی می تواند سر نگون بکند که بتواند !

ـ رجوی در اخر هر نشست می گفت : من که نمی دانم چی می شود اما یک چیزی می شود !

ـ وقتی رجوی می دید تحلیلهای اب دوغ خیاری اش خیلی اوضاع را قارشمیش کرده و اعضاء دیده اند که یک تحلیل رجوی هم درست نبوده با شارلاتانی تمام می گفت : هر چه گفتم ؛ هر چه گفتید؛ هر چه گفتند کشک !

ـ رجوی در بحث سعی میکرد با ادا واطوار و با بیان جملات نا مفهوم اعضا را در حالت ابهام قرار بدهد می گفت : برادران سر نگونی یعنی سر نباشد این بحث کمی نیست !

منظور از نوشتن این نمونه ها این بود که سفسطه بازی رجوی مال دیروز امروز نیست و این فرد از اول هم دچار این بیماری بوده و قابل علاج هم نیست .

اما انچه امروز اهمیت دارد و رجوی سعی می کند در اوج سفسطه بازی و شیادی جلو از هم پاشیدن و خروج افراد را از اسارت فرقه بگیرد افشاء شدن تجاوزات رجوی به زنان در درون مناسبات فرقه رجوی ؛ بیرون اوردن رحم زنان به بهانه های مختلف در اسارتگاههای فرقه و زندانی و کشته شدن مخالفان رجوی در درون اردوگاههای فرقه هست که رجوی را وادار کرده بیشتر به سفسطه و شیادی بپردازد .

رجوی و سران فرقه باید به این جواب بدهند اگر قرار اعضاء اسیر از خود پلی از لیبرتی تا تهران بسازند و این یک افتخار هست چرا خودشان در سوراخ موش تشریف دارند و در ساختن این پل مهم پیش قدم نمی شوند؟

اگر قرار اعضاء اسیر در عراق بمانند و ازکمپ لیبرتی پلی تا تهران درست بکنند پس چرا مریم قجر در فرانسه مشغول جراحی صورت و برگزاری شوء های مختلف به همراه جنایتکاران جنگی امریکا و ... هست ؟

چرا سران فرقه در همین بورژواری کثیف کنگر خورده لنگر انداخته اند و به همان کمپ لیبرتی نمی ورند تا زودتر این پل بی صاحب را بسازند؟

اگر ساختن پل از کمپ لیبرتی تا تهران افتخار و مجاهدت و مبارزه هست پس چرا سران فرقه همراه با مریم قجر در ویلا های پاریس زندگی می کنند و برای ساختن این پل به عراق بر نمی گردند؟

البته سوالهای زیادی هست که رجوی و سران فرقه هیچ وقت به انها جواب نداده و نخواهند داد ویک سوال اساسی اینکه اگر رجوی می خواست از کمپ لیبرتی پلی به تهران بسازد چرا همان زمان که دولت عراق می خواست انها را از اردوگاه بد نام اشرف به کمپ لیبرتی منتقل کند رجوی با ایجاد درگیری و پافشاری برای ماندن در اردوگاه بد نام اشرف با شعار های تو خالی مثل چو اشرف نباشد تن من مباد یا اگر کوهها بجنبد اشرف ز جا نجنبد و اشرف کانون استراتژیک و .... باعث کشته شدن نزدیک به 50 نفر شد ایا رجوی برای این جوابی دارد؟

مطمئن که همه کارهای رجوی در جهت خون و خونریزی بوده و هست و در این کمپ هم می خواهد با به اسارت نگه داشتن اعضاء به بهانه اینکه می خواهد از لیبرتی به تهران پلی بسازد جلو افشاء شدن اسرار درون فرقه را بگیرد اما رجوی باید بداند که اب رفته به جوی بر نخواهد گشت امروزه همه جا از فساد اخلاقی و حرمسرا داری رجوی بحث هست و به زودی با ازاد شدن اسیران فرقه ابعاد بیشتری از این فساد افشاء خواهد شد .

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد