_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

نقش احزاب سیاسی در اروپا

 

20.04.2007

پروفسور هیو برینگتون

ترجمه فرهاد فرجاد

هارولد لاسکی، نظریه پرداز سیاسی، 75 سال پیش در کتاب «قواعد سیاسی» (Grammar of Politics- 1938) نوشت؛ «ظهور احزاب، طبیعی و حضور آنها الزامی است، اما این به معنای کامل بودن احزاب نیست. احزاب سیاسی مباحثی را که خود مطرح می کنند از ریخت و قیافه می اندازند، مغلطه می کنند، از کسی حمایت می کنند که از دور خارج شده و با کسی مخالفت می کنند که چندان هم شایسته ناسزاگویی نیست. آنها به دنبال قدرت اند یا دستکم سهمی از قدرت می خواهند، مایلند در نهادهای دولتی مشارکت کنند...».

خاصیت نخست احزاب سیاسی، نقد است. این ویژگی در میان احزاب اروپایی، به ویژه در بریتانیا برجسته تر است. در مقابل، همین ویژگی است که از سوی دولت ها مورد انتقاد واقع می شود. حتی این دیدگاه مطرح می شود که بهترین و منزه ترین دولت، دولتی است که بدون وابستگی به احزاب انتخاب شده باشد. با این همه، احزاب سیاسی را می توان محل برخورد و تلاقی ارزش ها و منافع دانست.

اگر یک شرکت بازرگانی بخواهد سیستم کامپیوتری جدیدی را جایگزین سیستم های قدیمی کند، به یقین از بهترین ابزار ممکن استفاده خواهد کرد. در سیاست ، اگرچه بهترین راه حل هیچ گاه وجود ندارد، اما از احزاب می توان به عنوان همان ابزار بهینه استفاده کرد. برای اثبات اینکه احزاب سیاسی - به رغم تمام ایرادها و کاستی ها- ایده آل ترین ابزار ممکن برای نیل به دموکراسی هستند، بیایید مثالی ساده بزنیم؛ انتخابات سراسری بریتانیا را بدون احزاب سیاسی در نظر بگیرید. در این شرایط نامزدان انتخاباتی می بایست براساس شایستگی های شخصی خود پا به عرصه انتخابات بگذارند.

اکنون این پرسش مطرح می شود که آنها چگونه می توانند انتخاب شوند؟ برای رای دهندگان بسیار دشوار است که کاندیداها را بشناسند و از اهداف و کارنامه شان آگاه شوند. در چنین انتخاباتی، شهرت و آوازه شخصی کاندیداها بیش از تفکر و بینش و سیاست تاثیرگذار است. تنها راه شناخت مردم از اهداف و نیت های کاندیداها، مراجعه به سخنرانی ها و شعارهای آنهاست. آیا اینها منابع قابل اعتمادی به شمار می روند؟ و آیا اصولا رای دهندگان چگونه بفهمند که کاندیدا، همانی است که ادعا می کند؟

دومین کاربرد احزاب (پس از نقش آنها در سرنوشت انتخابات) در مقطع پارلمانی به چشم می آید؛ جایی که انسجام، یکپارچگی و وحدت کلمه، امری به غایت دشوار است. جایی که 600 نماینده مستقل (از احزاب) کنار هم بنشینند، توافق آنها بر سر یک موضوع چگونه ممکن است؟ موافقید فضای مثال مان را ادامه دهیم؟ گفتیم که انتخابات سراسری (نخست وزیری) در غیاب احزاب شکل گرفته و ناگزیر، برنده ای هم داشته است.

مردم امکان دسترسی به سوابق دولت را ندارند و مجبورند به پارلمان روی بیاورند. سابقه 600 نماینده مجلس هم قابل استخراج نیست چون آنها شخصا و بدون وابستگی به احزاب راهی پارلمان شده اند. اینجاست که خلاء احزاب به شدت حس می شود. احزاب سیاسی می توانند از طریق مانیفست و چارچوب خود، دسترسی مردم به سوابق افراد منتخب را میسر سازند.

سومین کاربرد احزاب در یک سیستم پارلمانی این است که می توانند دولت را در مقابل رای دهندگان پاسخگو کنند. اگر مردم حس کنند که دولت و حزب متبوع آن، به وعده های خود در زمان انتخابات عمل نمی کند، آنگاه می توانند به احزاب مخالف دولت مراجعه کنند و به آنها رای دهند. احزاب در اساس به مثابه پلی بین شهروندان و دولت عمل می کنند و از جمله ابزار تاثیرگذاری مردم بر سیاست های دولت به شمار می آیند. در بریتانیا، احزاب پیرو سیاست رقیب ستیزی هستند. آنها بر سر هر موضوعی که در مجلس عوام مطرح می شود به مقابله با هم می پردازند.

سخنگوهای احزاب، درست مثل وکلای مدافع از سیاست های احزاب متبوع خود دفاع می کنند؛ حتی اگر در خلوت، به آنها شک داشته باشند. از پس این تقابلات است که گزینه های مختلف مطرح و متکثر می شود. از سال 1920 تاکنون، تقابل اصلی دو حزب بزرگ بریتانیا یعنی حزب محافظه کار و حزب کارگر بر سر اقتصاد بوده است؛ نحوه مالیات بندی، چشم انداز و قواره رفاه عمومی، نقش دولت در نظم دهی اقتصاد و مسائلی از این دست همواره مورد بحث قرار گرفته اند. حزب محافظه کار بیشتر تمایل به بازار آزاد و کاهش مالیات ها دارد و حزب کارگر با مداخله دولت در اقتصاد و افزایش هزینه های دولتی موافق است. مرز اختلاف بین احزاب به طور دائم عریض، باریک، عریض و دوباره باریک می شود.

از سوی دیگر لیبرال دموکرات ها عرض اندام می کنند که از جمله مشتقات حزب کارگر به شمار می آیند. آنها آشکارا از سیاست های محافظه کاران مبنی بر ضرورت شکل گیری اقتصاد متکی بر بازار آزاد حمایت می کنند و در عین حال، موافق دیدگاه های حزب کارگر در خصوص افزایش هزینه های عمومی برای ارتقای سطح رفاه مردم به ازای افزایش مالیات نیز هستند، اما مهمترین ویژگی لیبرال دموکرات ها پایبندی آنها به تعهدات بریتانیا در قبال اتحادیه اروپاست.

در حالی که هر دو حزب محافظه کار و کارگر ثابت کرده اند که نمی توانند دوستان قابل اعتمادی برای اتحادیه اروپا باشند، لیبرال دموکرات ها تا حد امکان سعی کرده اند نقاط اتصال بریتانیا به اروپا را حفظ و مستحکم کنند. اکنون بار دیگر قضاوت کنید؛ آیا هیچ یک از دستاوردها، تفکرات و سیاست های یاد شده، بدون حضور احزاب ممکن بود؟

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد