_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

آقای مارتین کوبلر نماینده محترم یونامی در عراق

 

 

مهدی نیکبخت
15.03.2013


ضمن تشکر از زحمات و تلاشهای بی دریغ و انسانی شما در رابطه با کمک به اعضای گرفتار مجاهدین در عراق مایلم چند نکته را به اطلاع شما برسانم.
رهبر مجاهدین با تمام قوا در مقابل کارهای انسانی شما برای اعضا گرفتارش در عراق و در مقابل سازمانهای حقوق بشری و بین المللی , صلیب سرخ و ... ایستاده و با تبلیغات دروغین نمی خواهد اجازه بدهد که افراد از عراق نجات پیدا کرده و به کشور دیگری منتقل شوند , از تهمتهای دروغین علیه شما و چسباندن شما به جمهوری اسلامی گرفته و تا سوء استفاده از حمله خونبار اخیر به لیبرتی که همه اعضاء جدا شده این حمله را محکوم کرده و خواستار تحقیقات واضح و شفاف از طرف مقامات عراقی شدیم و از طرفی هم به دلیل شناخت کافی از رهبری فرقه به سازمانهای حقوق بشری هشدار دادیم که رجوی به عنوان رهبر این فرقه از این حمله سوء استفاده خواهد کرد و با این بهانه مانع نجات این افراد از عراق خواهد شد .
خانم مریم رجوی اخیرا در تلاش است که با سفر به کشورهای مختلف اروپایی , با لابی گری و با دروغ و دغل و فریبکاری افراد را به اشرف بازگرداند! همانطوری که سابقه این گروه تروریستی بر همگان روشن است , این گروه نمی تواند جایی در عراق داشته باشد , مردم عراق نمی توانند یک گروه تروریستی را در خاک خود قبول کنند که با دیکتاتوری مثل صدام همکاری داشته و دوش به دوش صدام علیه مردم عراق جنگیده است , مجاهدین نمی توانند خود را به مردمی تحمیل کنند که تا قبل از سرنگونی صدام لوله های تفنگهای آنها این مردم را نشانه گرفته بود.
در ثانی , مجاهدین خود را اپوزسیون ایران می دانند و ادعا می کنند که برای سرنگونی حکومت ایران مبارزه می کنند ! و به هیچ کشور و دولت دیگری کاری نداشته و ندارند ! ولی این همان دروغ محض است که رهبری فرقه ادعا می کند , سایتها و سخنرانیها و صحبتهای مجاهدین , از رهبر فرقه گرفته تا تک تک مسئولین این فرقه نشان از دخالت آنها در کشورهای دیگر است , مجاهدین چند سال است از وقتی که مردم عراق خواستار باز پس گرفتن زمینهایشان از مجاهدین که صدام آنها را به زور از مردم گرفته بود و در اختیار مجاهدین گذاشته بود شدند و از زمانی که مردم عراق به حضور این فرقه جنایتکار در عراق به عنوان همدست صدام اعتراض کردند , مجاهدین تحمل نکردند و کینه وحشتناکی را از مردم و دولت عراق به دل گرفتند و شمشیر را از رو به سمت دولت و مردم عراق بستند و شعار سرنگونی نخست وزیر عراق آقای نوری المالکی دادند! مجاهدین تلاش می کنند که مردمی که مشکلات مالی در عراق دارند را خریده و آنها را وادار کنند که در خیابانهای عراق بریزند و علیه نوری المالکی شعار داده و شلوغکاری کنند و دولت وقت را سرنگون کنند و ... آیا این دخالت در کشورهای دیگر نیست ؟ پس با این وضعیت فعلی و سابق قبلی آیا می توان جایی در عراق برای این گروه متصور شد ؟
پس با توجه به سابقه وحشتناک مجاهدین چه در گذشته و چه در حال در عراق نتیجه می گیریم که نه لیبرتی و نه اشرف و نه هیچ مکان دیگری در عراق برای این گروه مناسب و امن نخواهد بود .
آقای کوبلر نماینده محترم یونامی در عراق
اعضای این فرقه که حال در کمپ لیبرتی به سر می برند خود قربانی دروغ و فریبکاری رهبری این فرقه قرار گرفته اند , جز تعدادی از آنها بقیه افرادی مغزشویی شده و قربانی هستند که تک تک آنها نیاز به کمک دارند , قبل از هرچیز باید حق تک تک این افراد را به رسمیت شناخت و نماینده هایی که رهبر فرقه برای پیشبرد نیات شوم خود برای آنها مشخص کرده است را نباید طرف حساب قرار داد و مستقیما باید با افراد صحبت شود و خود آنها می بایست در مرحله اول حق و حقوق خود را بشناسند , همان حق و حقوقی که سالیان سال است رهبری فرقه از آنها گرفته است و آنها فراموش کرده اند که حتی در این دنیا حق و حقوقی دارند و بعد هم کشورهای اروپایی و آمریکایی را وادار به پذیرش هرچه سریعتر تک تک این افراد بکنید ولی به صورت انفرادی و خارج از هر گونه مزاحمت و سنگ اندازی رهبری فرقه . و نکته بعدی این هست که این افراد سالیان سال است که رهبری فرقه رابطه آنها را با خانواده و بستگانشان قطع کرده است , از شما می خواهیم که نگذارید رهبری این فرقه همچنان به این جنایات ادامه داده و مانع ملاقات این افراد گرفتار با خانواده هایشان بشود , بگذارید که خارج از اون چتر رعب و وحشت رهبر فرقه این افراد خانواده های خود را ملاقات کرده و خود برای آینده و زندگی خودشان یکبار هم شده تصمیم بگیرند. همینطور عمر متوسط این افراد بالای 60 سال می باشد که همگی مریض هستند و احتایج به استراحت و آرامش جسمی و روحی و روانی , لذا از شما می خواهیم که نگذارید بیش از این رهبر فرقه به این افراد فشارهای روانی و روحی و جسمی بیاورد و محلی جداگانه در لیبرتی به این افراد اختصاص داده شود که بتوانند با توجه به سن و سال و مریضیهای متعددی که دارند استراحت و آرامش داشته باشند.
با تشکر مجدد از شما برای تلاشهای انساندوستانه شما به خاطر نجات این افراد گرفتار در عراق
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سنگ اندازیهای رجوی در ریل پناهندگی افراد , برای ماندن و چسبیدن به خاک عراق

 

 

مهدی نیکبخت
12.02.2013


اینجانب به عنوان یکی از اعضای سابق سازمان مجاهدین این حمله خونبار که موجب کشته شدن تعدادی از افراد اسیر و بیگناه در لیبرتی شده است را محکوم می کنم و از تمامی ارگانهای حقوق بشری می خواهم که هر چه زودتر به پناهندگی این افراد رسیدگی کرده و کشورهای اروپایی را ملزم به پذیرش تک تک این افراد در کشورهای خود بکنند .


رهبری مجاهدین اخیرا با بهانه های مختلف و با فشار گذاشتن بر دولت عراق , قصد دارد که یا افراد را به اشرف بازگرداند و یا کمپ لیبرتی را به کمپ پناهندگی تبدیل کند , یعنی در هر صورت به دنبال نگه داشتن و زندانی کردن افراد در عراق می باشد . به خوبی به یاد دارم , زمان جنگ عراق و آمریکا که منجر به سرنگونی صدام شد , سازمان یکسری از یگانهای به اصطلاح ارتش را در کنار مرزهای ایران پراکنده کرده بود که به خیال خودش همزمان با حمله آمریکا این افراد به ایران حمله کنند! همین یگانها بارها مورد حمله خود همین عراقیها قرار گرفتیم , خیلی از افراد نگران بودند که اگر صدام سرنگون بشود سازمان در عراق کسی را نخواهد داشت , و در حقیقت تنها حامی خود یعنی صدام را از دست خواهد داد و مردم و گروههای عراقی از سازمان دل خوشی نداشتند, دلیلش هم عملکرد سازمان در سالهای قبل از سرنگونی صدام بود , که سازمان برای حفظ صدام با او همکاری کردند و در سرکوب مردم عراق شرکت کردند. همان موقع یعنی بعد از سرنگونی صدام و اینکه عراقیها به کرات به یگانهای مجاهدین حمله می کردند , مشخص بود که مردم عراق دل خوشی از مجاهدین ندارند و بعد از صدام کشور عراق برای این افراد جایی بسیار خطرناک خواهد بود. بعد از سرنگونی صدام و استقرار آمریکاییها در عراق و خلع سلاح سازمان توسط آمریکاییها , خیلی از افراد این را به سازمان می گفتند که اگر می خواهیم کار سیاسی بکنیم چون دیگر نه ارتشی هست و نه صدامی که حمایت کند , پس اگر قصد ما کار سیاسی است که عراق معنی ندارد و بهترین جا برای کار سیاسی اروپا است ولی سازمان از آنجا که می دانست که خارج شدن از عراق مساوی است با از هم پاشیدن تشکیلاتش و سازمانش , هیچ وقت حاضر نشد و حاضر نیست که از عراق خارج شود .


همان زمان هم رجوی به خوبی می دانست که عراق جای امنی برای افرادش بعد از سرنگونی صدام نخواهد بود و برای همین مریم رجوی و تعدادی از افراد سطح بالای سازمان را از عراق خارج کرد و بقیه را در اشرف نگاه داشت , تا هر وقت که نیاز دارد آنها را قربانی مطامع خود بکند که بارها شاهد بودیم چگونه برای حفظ اشرف , اشرفی که خاک عراق و متعلق به مردم عراق است , این افراد را با دست خالی جلوی گلوله می فرستاد که به قول خودش با خون راه باز کند ! در باور شخص رجوی همه چیز ارزش دارد الا جان آدمی , این همه چیز بی ارزش را که ایشان اسمش ارزش گذاشته و مرز سرخ کرده , آیا شد یکبار هم که شده جان این افراد را ارزش کند و کشته و مجروح شدن این افراد را مرز سرخ کند؟ !!!


ما به عنوان کسانی که با این سازمان بوده ایم , به خوبی می دانیم که سازمان مجاهدین که یک سازمان مافیایی است , تا چه حد به لحاظ قدرت مالی قوی است , رجوی بیشتر از 10 سال وقت داشت که این افراد را از عراق خارج کند , و برای ما خیلی روشن است که خارج کردن افراد از عراق برای سازمان مثل آب خوردن بود , ولی رجوی نمی خواهد این افراد را آزاد کند و نه اینکه نمی تواند ! اخیرا سازمان با نامه نگاری به کشورهای اروپایی از طرف یک مشت اسیردربند , در تلاش است که افراد را به اشرف برگردانند ! اگر بحث امنیت این افراد است که خانم رجوی قبلا اعلام کرده بود که اشرف مورد اصابت خمپاره قرار گرفته است و امن نیست ! پس چگونه باز ایشان در تلاش هستند که افراد را به اشرف برگرداند ؟ مگر بحث امنیت و رفاه افراد نیست ؟ پس اگر ایشان راست می گویند و حقیقتا جان افراد مورد بحث است , پس به همین دو دلیل یعنی امنیت و رفاه افراد را از عراق خارج کند که هم امنیت و هم رفاه داشته باشند !


آیا زمان آن نیست که خانم رجوی از چهره شکسته و پر از غم و خسته این افراد دربند شرم کند , افرادی که جوانی خود را به پای این سازمان گذاشتند و حالا در کهولت سن با تمام مشکلات جسمی و روانی که دارند , باز هم رجوی دست از سر این افراد بر نداشته و تا خونشان را نریزد آرام نمی گیرد


خانم رجوی به جای برگزاری کنفرانسهای آنچنانی با سالنهای آنچنانی و خرجهای کلان برای حفظ افراد در عراق , آیا همین مخارج را نمی شد به راحتی صرف خروج این افراد از عراق کرد ؟ خانم رجوی البته که مشکلش این نیست , چون ایشان هم می توانند هزاران کنفرانس با این پولهایی که دارند را برگزار کنند و هم می توانند همه افراد را از عراق یکجا خارج کنند , ایشان حتی در پیامی که به خاطر حمله به لیبرتی را دادند حاضر نشده حتی از کشورهای اروپایی و غیره بخواهد که اونها به این افراد کمک کرده و آنها را در کشورهای خود بپذیرند ! پس این جز نشان از نگه داشتن افراد و به اسارت کشیدن آنها به خاطر مطامع شخص رجوی است ؟
در آخر از تمام ارگانهای سازمان ملل و دولت عراق می‌خواهم که با توجه با به شرایطی که این افراد در آن به سر میبرند و اسیر ذهنی‌ و جسمی‌ تشکیللات رجوی هستند و خود قادر به تصمیم گیری در این فرقه نیستند , رهبری و نماینده هایی که رهبری سازمان برای این افراد انتخاب کرده است را به رسمیت نشناخته و افراد خود مستقیم مورد خطاب این سازمانها قرار گرفته و هر چه زودتر پناهندگی این افراد بررسی شود و به کشورهای امن منتقل شوند .
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پول شویی فرقه رجوی تحت عنوان همیاری!!

 

 

مهدی نیکبخت
05.02.2013

 

در چند روز گذشته تلویزیون فرقه رجوی برنامه‌ای را تحت عنوان همیاری با سیمای آزادی و یا گل‌ریزان پخش کرد که هدف آن به اصطلاح جمع کردن کمک مالی برای ادامه کار سیمای آزادی عنوان شده است ، چند نکته قابل تامل است در رابطه با این برنامه که بیشتر به شوی تلویزیونی شباهت دارد .
طبق قوانین اروپا تنها مبادلات مالی از مسیر بانکی‌ و مجرای قانونی و پس از پرداخت مالیات امکان پذیر می‌باشد که محل درآمد و نحوه انتقال آن پول باید ثبت شده و کاملا واضح باشد در غیر این صورت با توجه به مبلغ پول جریمه‌های سنگینی‌ برای اتهامات پول شویی وجود دارد .


بعد از دستگیریهای اعضای سازمان در اورسورواز و دستگیری خود شخص مریم رجوی به اتهام سازماندهی عملیاتهای تروریستی , و به طور خاص پولشویی , سازمان شروع به برگزاری یکسری شوها کرده است که پوشی درست کند برای پولشویی های کلانی که می کند . و از طرفی هم وانمود کند که گویا این سازمان یک سازمان مردمی است .
جالب اینجاست که مجاهدین همیشه باید مبلغ پولی‌ که از این به اصطلاح همیاری به دست می‌آورند , مثل شرکت کنندههایی که در مراسم آنها شرکت میکنند , که هر سال تعداد را بیشتر از سال قبل اعلام می کنند , برای این شو سراپا مضحک هم هر بار باید تعداد دلارها بیشتر از سال قبل باشد که این نشان دهنده حمایت بیش از پیش مردم از این سازمان باشد و نشانه محبوبیت این سازمان بیشتر از سال قبل !


یکی از نکات جالب این بود که , وقتی که با 5 هزار و 10 هزار دیدند که این ظرف 4 میلیون دلاری پر نمی شود و زمان اعلام شده هم رو به پایان است , مهدی ابریشمچی به عنوان شومن این برنامه را آوردند که با شلوغ کاری و دلقک بازی این ظرف را پر کند , ایشان از یک هوادار صحبت کردند که تصمیم داشته که قسمتی از یک ملکی را بفروشد و به سازمان 100 هزار دلار کمک کند ولی با شنیدن پیام رجوی ! تصمیم می گیرد که همه ملکش را بفروشد و بعد هم در این سه روز برنامه همیاری ایشان ملکش را فروخت و 400 هزار دلار هم کمک کرد !!! اینکه بگذریم که این نفر نه اسمی داشتند و نه رسمی ! و بگذریم که ایشان چگونه طی این 3 روز ملکشان را فروخته و به سرعت پولش را هم برای مجاهدین فرستادند !


بگذریم که سیستم بانکی آقای رجوی چه از اروپا و چه از ایران و چه از هر کجای دنیا فقط هم دلار قبول می کند ! واحد پول بانکی ایشان حتی از اروپا و ایران هم فقط دلار است و اگر ریال و یورو باشد حساب کتاب آقای مهدی ابریشمچی به هم می خورد و ظرف 4 میلیونی ایشان کم و زیاد می شود !
و بگذریم که رجوی می گفت که مردم ایران نون شب ندارند , اگر این مردم نان شب ندارند پس چگونه این کمکها را به شما می کنند ؟
در ضمن اگر هواداران شما در ایران تحت شکنجه هستند و در زندانها هستند و تحت تعقیب هستند پس چگونه اینگونه آزادانه خود رامعرفی کرده و به راحتی برای شما پول می فرستند ؟
بگذریم که همگی به یاد داریم که وقتی که سیما از این برنامه ها داشت , هفته ها قبلش برنامه ریزی می شد که چه کسانی زنگ بزنند و خودشان را چی معرفی کنند و دقیقا چی بگویند ! و حالا بگذریم که همگی از اورسورواز زنگ می زنند و خود را دسته های ارتش آزادی و یا هواداران مجاهدین در ایران معرفی می کنند !


در ثانی این سازمان با این همه کمک مردمی که حاضرند که حتی خانه ها و املاک خودشان را هم برای این سازمان بفروشند , خوب آیا بهتر نیست که این برنامه ادامه پیدا کند و هر 3 روز 4 میلیون دلار بدست بیاید و آنوقت دسته های ارتش آزادی که در سراسر ایران مستقر شده اند ! را هم مسلح به توپ و تانک کرد ؟ !! و آنوقت با این پولها , ایران که سهل است کل خاورمیانه را هم می شود برای آقای رجوی به تصرف در آورد !
آنچه که روشن است , رجوی سالیان سال است که بر روی کمک مردم ایران چه مالی و چه غیر مالی حسابی نکرده و نمی کند , بعد از سرنگونی صدام بیش از پیش وضعیت سازمان مجاهدین بر همگان روشن شد , اینکه سازمان پولهایش را چگونه و از کجا بدست می آورد بر همگان روشن است ! و اجرای شوهای مضحک و تبلیغ رهبر عقدیتی که سالیان سال است در سوراخ موش قایم شده و اثری ازش نیست هم کاری را درست نمی کند , حال ایشان خود در سوراخ موش و افرادش اغلب بالای 60 سال در لیبرتی , دسته های ارتش آزادی تشکیل می دهد و به سراسر ایران می فرستد این هم خود داستانی است مضحک که فقط برای روحیه دادن به خودش مصرف دارد و نه بیشتر .

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سوریه ای کردن ایران یعنی همان جنگ , خشونت , , برادر کشی و وطن فروشی

 

 

مهدی نیکبخت
11.01.2013

 

اخیرا خانم رجوی از آنجایی که ایشان اصولا خیالاتی و در توهم به سر می برند , باز هم در خیالات و توهمات  خود و در سورچرانی در کشورهای مختلف , خواستار به رسمیت شناختن به اصطلاح مقاومت در هم شکسته فرقه و سوریه ای شدن ایران شد !

خانم رجوی در حالی از مقاومت ایران با آب و تاب صحبت می کند که ته دل خودش به خودش و حرفهایش می خندد ! مقاومتی نه تنها بدون پایگاه اجتماعی در داخل , بلکه مقاومتی که ملت ایران خواستار محاکمه عادلانه تک تک سران این فرقه به دلیل جنایت علیه بشریت  و خیانت به ایران و ایرانی  هستند و رهبر فرقه هم به همین دلیل , خود را سالیان سال است که گم  و قایم کرده است .

ایشان از مقاومتی صحبت می کنند که تمامی مرزهای انسانی را زیر پا گذاشته و از هیچ جنایتی علیه ایران و ایرانی دریغ نکرده است ! مقاومت صد پاره شده ای که از یک طرف رهبرش فراری و به دنبال سوراخ موش و از طرف دیگر اعضایش دربه در و فراری و منتقد و از طرف دیگر رئیس جمهور مادام العمرش در توهم و خیالات و بالای ابرها .

 ایشان از حقوق بشر و حقوق زنان و ... با آنچان آب و تابی صحبت می کنند که گویا ایشان در فرقه اش نه زندانی داشته و نه شکنجه ای و نه محاکمه صحرایی , نه جدا سازی زنها از مردها و نه تشکیل  حرمسرایی از زنان داخل فرقه برای رهبری فرقه و نه جدا کردن بچه ها از مادرها و پدرها , و نه قطع ارتباط افراد با خانواده هایشان ,  نه کشتن عاطفه ها و احساست و نه کشتن مخالفین و منتقدین داخل فرقه و نه .... ایشان از آزادی بیان صحبت می کنند در حالی که کوچیکترین انتقاد به این فرقه که رجوی آن را مقاومت می نامد حکمش مرگ بود , ایشان از حقوق زنان صحبت می کند در صورتی که زنان در این تشکیلات  یکی از اصلی ترین قربانیان همین فرقه هستند , از کشیدن بیگاری از آنها گرفته تا فرستادن آنها  در حرمسرای رجوی , از عملهای جراحی برای عقیم کردن تا از قیافه انداختن آنها  و ...

حال این فرقه که خود را مقاومت می نامد , کوله باری از جنایت و خیانت را با خود یدک می کشد که در تاریخ ایران کم سابقه است , تاریخچه ای که فقط مایه ننگ  برای هر ایرانی آزاده است .

و حالا خانم رجوی به فکر سوریه ای کردن ایران افتاده است !  وقتی ایشان و همسر فراریش  دیدند که از حمله به ایران خبری نشد و همان کشورهایی که رجوی از هیچ پاچه خواری و خودفروشی و وطن فروشی برایشان کوتاهی نکرد ولی آنها آرزوی رجویها را مبنی بر حمله به ایران را بر باد فنا دادند , رجوی حال به فکر سوریه ای کردن ایران افتاده است که مرغ پخته را به خنده وا می دارد !

سوریه ای کردن ایران یعنی همان جنگ , خشونت , درزدی و غارت و کشت و کشتار , برادر کشی , وطن فروشی  و ... حال رجوی که همه راهها را برای به قدرت رسیدن بسته می بیند این را تنها راه باقی مانده می داند . ایشان برای به قدرت رسیدن به هر جنایت و خیانتی دست زدند , از جنگ در جبهه صدام علیه مردم ایران تا فروختن ملت ایران به دلارها و دینارهای صدام , تا چنگ زدن به دامان کشورهای خارجی برای حمله به ایران و در این راه حقیقتا همه جوره مایه گذاری کردند تا به این هدف برسد ولی ایشان به این هدف با اون همه مایه گذاری نرسیدند .

حالا رجویها وقتی که دیدند یکسری کشورها اپوزسیون سوریه را به رسمیت شناختند , اینها هم حول کرده  و فکر کردند که آش نذری می دهند و اینها عقب نیفتند , حالا خانم رجوی تور گردشگری راه انداخته است و شروع به التماس کردن از کشورهای خارجی کرده که این مقاومت با این کوله بار پر از جنایت و خیانت را به رسمیت بشناسند , حالا اینکه موقعیت فعلی سوریه و ایران چه میزان با هم متفاوت وغیر قابل قیاس است بماند و این خود بحثی است طولانی .

ولی خانم رجوی و همسر فراری ایشان خوب است که مقداری تاریخ ملت و کشور بزرگ ایران و فرهنگ غنیش  را مورد مطالعه قرار بدهند تا هم ملت و فرهنگ ایران را بشناسند و هم خود را بهتر بشناسند و بفهمند که نه تنها  سالیان نوری از مردم و فرهنگ و تاریخ ایران و ایرانی عقب هستند , بلکه  به مردم ایران و این فرهنگ ربطی ندشته و ندارند , و خواهند فهمید که در طول تاریخ بزرگ ایران , ملت ایران خودفروش و وطن فروش نبوده و نیستند و نخواهند بود , و خواهند فهمید که  فقط آن لکه ننگ , و آن وطن فروشان فقط مجاهدین هستند در این تاریخ .

پس خانم رجوی بهتر است که از طرف شخص خودش و شوهرش صحبت کند و نه از طرف ملت بزرگی به نام ملت ایران , ملت ایران کلمه ای بسیار بزرگ است که ربطی به  خیانتکاران ندارد و نخواهد داشت و ایشان صلاحیت اسم بردن از ملت ایران را ندارد و نخواهد داشت .

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رجوی همچنان می خواهد قربانیان فرقه را در عراق به اسارت داشته باشد

 

 

مهدی نیکبخت
07.12.2012

 

بعد از انتقال تقریبا همه اعضا مجاهدین به کمپ لیبرتی , سازمان با برگزار کردن جلسات مختلف وبا لابی گری و با نامه نگاری از طرف افراد در بند در لیبرتی به سازمان ملل و با راه اندازی تیمهای مختلف برای جمع آوری امضا از مردم اروپا می خواهند کمپ موقت لیبرتی را به کمپ پناهندگی تبدیل کنند , سازمان با پرویی تمام تیمهای مختلفی را وارد خیابانها اروپا کرده اند و به هر کسی که می رسند به بهانه های واهی و دروغین از آنها امضا می گیرند , کسانی که حتی عراق را هم درست نمی شناسند چه برسد به کمپ موقت لیبرتی , وبعد هم این امضاها را به عنوان حمایت مردم اروپا از اینکه کمپ موقت لیبرتی به کمپ پناهندگی تبدیل شود اعلام می کنند !

در ظاهرتلاش سازمان برای تغییر نام کمپ موقت لیبرتی به کمپ پناهندگی خیلی انساندوستانه به نظر می‌رسد و شاید به نظر دیگران و به خصوص افراد داخل سازمان این کار برای سرعت بخشیدن به انتقال افراد به کشور سوم باشد , ولی این همان سوء استفاده رجوی است از سازمانهای حقوق بشری و قانونهای حقوقی و انسانی در اروپا و کشورهای دیگر , استفاده کردن قانونهای حقوق بشری برای به بند کشیدن  و اسیر کردن دیگران .

به طور خیلی‌ ساده رجوی نمی خواهد به جز تعداد کمی‌ که از معتمدین دستگاه رجوی هستند هیچ کدام از این افراد که سالیان سال در این سازمان , رجوی آنها را با زور و فشار و مغزشویی حبس کرده است به دنیای آزاد راه‌ پیدا کنند و به صورت یک شخصیت حقیقی‌ دور از حصارهای تشکیلاتی یک زندگی‌ معمولی‌ داشته باشند , رجوی در تلاش است برای طولانی تر کردن پروسه انتقال این افراد به کشورهای ثالث , این کمپ موقت را به یک کمپ پناهندگی که می تواند یک کمپ دائم باشد تبدیل کند , کمپ پناهندگی به این معناست که افرادی که در آن کمپ مربوطه می باشند پناهنده  محسوب می شوند , لذا آنها می توانند در آن کمپ بمانند تا روزی کشورثالثی اینها را بپذیرد که معمولا این پروسه ای است بسیار طولانی و این همان چیزی است که رجوی می خواهد, یعنی طولانی کردن پروسه انتقال این افراد و ماندن بیشتر در عراق ,  در دنیایی که کشتی رجوی هم به لحاظ سیاسی و هم استراتژیک و هم ایدئولوژیک به گل نشسته است و در دنیایی که از همه لحاظ به خاطر سابقه پر از ننگ و خیانتش از طرف همه گروههای ایرانی و ایرانیان خارج و داخل طرد شده است , لذا رجوی نه به داخل ایران امیدی دارد و نه به گروههای مخالف خارج از کشور امیدی دارد , تنها امید و البته آرزوی رجوی حمله به ایران از طریق کشورهای خارجی است و بعد هم داشتن تعدادی نیرو ولو بازنشسته و از کار افتاده در کنار مرزهای ایران , تا اینگونه نشان دهد که او تنها گروه مخالف منسجمی است که می شود مورد استفاده اش قرار داد .

هدف دوم رجوی :

سازمان از آنجا که دو رو و دوگانه هست و هرگز بیرون و درونش یکی نبوده و همیشه شعارهایی که مبنی بر آزادی , برابری ؛ دمکراسی و .... داده است پوشالی بیش نبوده ؛ وافراد داخل تشکیلاتش همگی شاهد درویی سازمان و شاهد رفتارهای ضد انسانی رجوی از همه نوعش بوده اند ؛ و شاهد بوده اند که رجوی نه برای ملت ایران که ورد زبان آقای رجوی است , بلکه برای رسیدن به قدرت به هر شقاوتی دست زد , از سرکوب شدید تشکیلاتی , تا زندانی کردن مخالفان و بعد هم قتل آنها گرفته تا همکاری با صدام و قتل و عام کردن کردهای عراق برای خوش آمدن صدام و تا .....

رجوی به هیچ عنوان حاضر نیست این افراد که شاهدان زنده  جنایات رجوی بوده اند , و خود با پوست و گوشت و استخوان جنایات رجوی را چشیده اند  را به دنیای آزاد بفرستد , چرا که به محض پا گذاشتن در دنیای آزاد همگی خواهند فهمید که رجوی چگونه از آنها سوء استفاده کرده و چگونه همه چیز دروغ و سراب بوده است , آن وقت است که افراد به افشاگری رجوی دست خواهند زد و این افراد بر علیه خود رجوی خواهند شد و این اون چیزی است که رجوی از آن حراس دارد.

من فکر می کنم که زمان آن خیلی وقت است فرا رسیده که رجوی در مقابل مردم ایران به زانو بیفتد و بگوید که به مردم و جوانهای این مملکت خیانت کرده است و طلب بخشش بکند , زمان آن است که رجوی به این افراد کاری نداشته باشد و بیشتر از این آنها را شکنجه نکند و به اسرات و گروگان نگیرد , و زمان آن است که رجوی از جیب خود قیمت بدهد , رجوی از روز اول که از ایران فرار کرد همواره از جیب بقیه قیمت داده است برای حفظ خود و بقای خود , در اشرف هم همیشه قیمت همه اشتباهات و خیانتهای ایشان را تک تک افراد در سازمان باید می دادند , از جمله استراتژی جنگ مسلحانه که از همان روز اول بزرگترین اشتباه رجوی و خیانتش به ملت ایران بود شعار اصلی رجوی بود و می گفت که تنها راه رهایی است در مقابل رژیم و ما با این استراتژی سرنگون خواهیم کرد و هر 6 ماه یکبار هم آن را تمدید می کرد و بعد هم به افراد داخل سازمان می گفت که اگر این استراتژی به بار نمی شنید به خاطر شماست , چون شماها آن را محقق نمی کنید , چون شماها انقلاب نکردید و ذهنهای شما برای محقق کردن آن منسجم نیست, شما تلاش نمی کنید و .... , ایشان هرگز نمی گفتند که این استراتژی از روز اول به گل نشسته بود , نمی گفتند که ظاهرا این ایشان است که حتی تحلیل کردن را هم بلد نیستند و اشتباه از ایشان بوده , و ظاهرا این شخص رجوی است که می بایست پاسخگوی این اشتباه باشد و نه افراد داخل سازمان . من فکر می کنم که به جای امضا جمع کردن از مردم اروپا به بهانه های واهی , برای بستن راه خروج این افراد از تشکیلات و محصور و زندانی کردن دوباره آنها , رجوی می بایست آنها را به حال خود رها کند و طلب بخشش کند .

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رجوی عبرت نگرفته است

 

 

مهدی نیکبخت
02.11.2012

 

مدتی است که مسعود رجوی بعد از شکستهای سیاسی و استراتژیکی ش در عراق به دنبال مردم فریبی دیگر است , ایشان از مردم فریبیها و خیانتهای گذشتشان نه تنها درس و عبرتی نگرفتند بلکه , مردم فریبی و خیانت از خط و خطوط رجوی جدا ناشدنی هستند , حال ایشان شورای به اصطلاح مقاومت که به آن شاخه سیاسی مجاهدین می گفتند را می خواهد به عنوان یک شورای مستقل از مجاهدین به خورد دیگر جریانها بدهد و اینگونه رجوی که در همه راه ها و تحلیهایش به دلیل خیانت به ملت ایران به بدترین شق شکست خورده است ماسک دیگر جریانها را به چهره زده و از دیگر جریانها سوء استفاده کند .
شورایی که مریم رجوی سالهاست خود را رئیس جمهور خود خوانده و مادامالعمر این تشکل به اصطلاح ملی‌ مینامد نام دیگری از سازمان مجاهدین است که اعضای غیر مجاهد در ان وجود ندارد و انها هم که مدعی هستند با فرقه مجاهدین فرق می کنند آن هیچ گونه تصمیم و اراده در این شورأ ندارند و نه میتوانند که داشته باشند و فقط پیش برنده سیاستهای شخص رجوی هستند .
اگر این شورا مستقل از مجاهدین است و اگر حقیقتا ظرفی است که همه جریانهای سیاسی می توانند در آن گرد هم آیند و اگر همه جریانها با هر نظری در آن پذیرفته می شوند , پس برای یک بار هم که شده رئیس جدیدی غیر از مریم رجوی و از دیگر جریانها برای شورا منتخب شود ! این همان مرز سرخ رجوی است که غیر از مریم رجوی کس دیگری نمی تواند رئیس این شورا باشد و از همینجا دم خروسش بیرون می زند !
تک تک افراد شورای رجوی , تماما انتخاب شده توسط ایشان هستند و نظری مخالف با رجوی وجود نخواهد داشت . در طول سالیانی که رجوی ادعای مبارزه می‌کند هیچگاه تفکری از هیچ جریانی را به رسمیت نشناخته و نمی شناسد و فقط روش و استراتژی شکست خورده خودش را کاملا درست میبیند . همانطور که ایشان نمی‌تواند نظر مخالف هیچیک از اعضای خودش در سازمان تحمل کند در شورایی که او آن را ملی‌ مینامد هم کاملا همینطور است و این همان حقیقتی است که رجوی نمی تواند آن را بپوشاند .
قابل توجه شخصیتهای سیاسی و جریانهای که شاید در ابتدا به ظاهر این شورأ و شعارهایشان توجه کنند یادآور میشوم که کافیست به خاطرات کسانی‌ که زمانی‌ عضو این شورأ بوده‌اند و از آنها جدا شده اند مراجعه کنند.


مهدی نیکبخت
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رهبری فرقه مجاهدین همچنان در توهم

 

 

مهدی نیکبخت
05.10.2012


با خروج مجاهدین از لیست سیاه آمریکا , مریم رجوی با شور و فطور و با تاکید بر پیروزی که به دست آوردند مدعی شد که موازنه قدرت تغییر خواهد کرد!
حقیقت این است که سازمان با تمام قوا با پرداختن به تبلیغ بر روی این قضیه تلاش می‌کند که هر چه بیشتر شکستها ی پی در پی و به طور خاص انحلال این سازمان که روزی مرز سرخ رجوی بوده است را بپوشانند , و با جلوه دادن این موضوع به عنوان یک موضوع مهم و اساسی از پاسخگویی به هر آنچه که تا به حال انجام دادند بگریزند و همینطور جلوگیری کنند از ریزش افرادشان در لیبرتی و فرار از جواب دادن و پاسخگویی به آنها.
مشکلاتی که سازمان با آن روبروست بسا بیشتر از آن چیزی است که با این تبلیغات بشود بر روی آن سر پوش گذاشت , در آمدن از لیست سیاه آمریکا در کوتا مدت شاید بشود بر روی ان تبلیغ کرد ولی اینکه مدعی شدن تغییر موازنه صرفا یک تبلیغ است , اینکه سازمان ادعا می کند که تا به حال راهش برای سرنگونی به وسیله این لیست بسته شده بود این یک دروغ بزرگ است , سازمان تا به حال هر کاری که در آمریکا و هر جایی از دنیا خواسته است را انجام داده است به وسیله لابی های که دارد و با استفاده از اسامی غیر سازمانی که دارند.


حقایقی که سازمان با این تبلیغات پوچ می پوشاند این است که ؛ تعطیلی‌ دکانی به نام اشرف به عنوان همه چیز رجوی که دیگر نمیتواند پوزش را به دولتمردان خارجی‌ برای گرفتن پول بدهد و یا ادعای اپوزیسیون را برای خارج از کشور در بیاورد , سازمان به عنوان یک اپوزیسیون رسمیتی نخواهد داشت و این اون شکست بزرگ رجوی است که حاضر به پذیرش این حقیقت نیستند . همینطور راه یافتن اعضای به بند کشیده به بیرون که در تمام این سالیان در یک محیط بسته به زور نگاه داشته شدند و ریزش و فروپاشی آنها و رو شدن جنایات سازمان به وسیله همین اعضا .


مریم رجوی مستمرا در صحبتهایش از ملت ایران صحبت می کند و طوری ملت ایران را خطاب قرار می دهند که گویا نه زمانی علیه ملت ایرانی جنگیدند و نه زمانی به دلارهای صدام انها را فروختند و اینکه حال با چه رویی ایشان از ملتی نام می برند که قربانی جنایاتشان بوده اند جای تامل دارد . ایشان که اینقدر نگران ملت ایران هستند و اگر ایشان حقیقتا ارزشی برای انسانیت قبل از هر چیزی قائل بودند اول کمی نگران اعضایی باشند که سالیان سال همه زندگیشان را گرفتند, به جای این که این همه سال برای لابی گری در آمریکا و گرفتن جشنهای پر زرق و برق آنچنانی‌ , مقداری هم به فکر انسانهایی می بایست می‌بودند که تمام زندگی‌شان را سالیان در زندانی به نام اشرف گذاشتند وحال آنها را با انبوهی از مشکلات جسمی‌ و روحی در عراق و کمپ لیبرتی رها شدند و هنوز با وعده های تو خالی‌ و نیرنگ به خاطر پیشبرد اهداف ضّد انسانی باز هم آنها را به بند می کشند.

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گفتگوی سایت ایران قلم با آقای مهدی نیکبخت در مورد فرقه مجاهدین

قسمت دوم
 

 

مهدی نیکبخت
15.09.2012

 

سایت ایران قلم:
هنگامیکه شما در سازمان مجاهدین در عراق فعالیت می کردید، آیا به ذهنتان نمی زد که چرا بیهوده در عراق و اشرف حضور دارید ؟


آقای مهدی نیکبخت :
واقعیت این است که وقتی خارج از سازمان قرار دارید و هنوز وارد مناسبات تشکیلاتی سازمان نشده اید به دلیل تبلیغات گسترده ای که دارند نمی شود سازمان را شناخت و خود من شخصا تا زمانی که وارد سازمان نشده بودم ماهیت حقیقی سازمان را نمی دانستم ولی بعد از مدت خیلی کوتاهی که وارد سازمان شدم ماهیت حقیقی سازمان برایم آشکارشد و پوچ بودن و دروغین بودن شعارهای سازمان برایم روشن شد , در حقیقت سازمان نه بعد از سرنگونی صدام بلکه از ابتدا بیهوده در عراق بود و این حقیقتی است که سازمان آن را می پوشاند , وگرنه شعاری به نام ارتش آزادیبخش دروغی بیش نبود , رجوی دنبال فرصتی بود که به ایران روزی حمله ای بشود و از او و سازمانش استفاده شود . ولی اینکه من و یا افراد داخل سازمان به این پوچی و بیهودگی اشرافی نداشتیم , چرا , اتفاقا برای خیلی از افراد داخل سازمان واضح و روشن بود , ولی تا قبل از سرنگونی صدام که هر صدایی مبنی بر اعتراض به خط و مشی سازمان و یا بیهوده بودن و ماندن در عراق و یا هر چیز دیگری به شدت سرکوب می شد و سازمان هم تا می توانست سلاح و توپ و تانکش را به رخ افرادش می کشید و تا کسی حرفی می زد ارتش آزادیبخش را جلو می انداختند و حتی من از کسانی شنیده بودم که در مورد تعادل قوا سوال می کردند از مسئولین سازمان که به لحاظ تعادل قوایی نمی توانند با ایران مقابله کنند ولی مسئولین در لفافه می گفتند که حمایت عراقیها را خواهند داشت و در این جنگ تنها نخواهند بود و بعد هم بحث هر رزمنده در مقابل 100 نفر دشمن باید توانایی جنگ داشته باشد چون انقلاب ایدولوژک کردند و خوب اینها همه برای سرپوش گذاشتن بر این واقعیت بود که حتی اگر واقعیت داشت و مجاهدین روزی با حتی 10 هزار نفر وارد جنگ با ایران می شدند در دنیای تعادل قوایی اگر واقع بینانه نگاه کنیم برای همین تعداد افراد کافی بود که ایران تعدادی هواپیما می فرستاد و دیگه این افراد حتی از مرز هم رد نمی شدند چه برسد به تهران و ... که رجوی همیشه وعده می داد , ولی بعد از سرنگونی صدام خیلی راهها باز شد و بیش از پیش حتی مشخص شد که سازمان بیهوده در عراق است و حتی افرادی که شعارهای پوچ رجوی را باور کرده بودند بعد از سرنگونی صدام این بیهودگی برای اغلب افراد روشن شد و خوب خیلی ها منتظر روزی بودند که بشود از این سازمان نجات پیدا کنند و بعد از سرنگونی صدام بهترین موقعیت بود که با توجه به اینکه آمریکاییها هم در کنار اشرف محلی برای جدا شده ها درست کرده بودند هرکسی خودش را از شر سازمان نجات بدهد و من هم مثل خیلی های دیگر به محض اولین فرصت از سازمان بیرون آمدم .


سایت ایران قلم:
سازمان در حال چاپلوسی و ابراز ارادت مداوم برای آمریکایی هست که روزگاری جهانخوار و امپریالیست می نامید، آیا آمریکا انها را به عنوان مزدور می پذیرد.


آقای مهدی نیکبخت:
من فکر می کنم که آمریکا ماهیت حقیقی سازمان را به خوبی می شناسد و حتی بعد از سرنگونی صدام هم بیشتر از قبل اینها را شناختند , ولی در دنیای سیاست, آمریکا به صورت کوتاه مدت از مجاهدین استفاده می کند , ولی اینکه در نهایت روی این سازمان حساب خاص و ویژه ای برای آینده ایران بکند من فکر نمی کنم آمریکا این کار را بکند , قبل از هر چیز آمریکا از بی پشتوانه بودن سازمان در ایران به خوبی خبر دارد و بهترین نمونه اش همین اعتراضاتی که در ایران انجام شد ولی یک نفر حتی به حمایت از مجاهدین حضور نداشت و دیگه روشنتر از این که مردم ایران مجاهدین را نمی خواهند. اون زمان به واقع مجاهدین تمام تلاششان را می کردند که اعتراضات را به خودشان ربط بدهند , واقعیت این است که مجاهدین سالیان سال است که منتظر فرصتی هستند و البته تمام تلاششان را خواهند کرد که هیچ فرصتی را از دست ندهند کما اینکه تعدادی افراد را از خارج به ایران اعزام کردند برای شلوغ کاری و اینکه شعار های مردم را عوض کنند به نفع خودشان که البته کسی بهشون اجازه نداد، به همین دلیل اساسا آمریکا حتی فرقه مجاهدین را لایق مزدوری نمی داند و باید در یک راه طولانی همچنان فرقه مجاهدین به مجیزگویی و چاپلوسی از آمریکا مشغول باشد.

سایت ایران قلم:
شما الان در اروپا حضور دارید، نقش قلعه اوورسورواز در فرانسه را در ادامه حیات این فرقه تروریستی چگونه می بینید، توصیه شما به مقامات کشور فرانسه و سایر دولتمردان اروپایی در این مورد چیست؟


آقای مهدی نیکبخت:
من فکر می کنم که اروپا در قلب خودش یک غده خطرناک دارد که هر لحظه ممکن است این غده سر باز کند و خیلی مشکلات جدی و خطرناک برای شهروندان اروپایی به بار بیاورد . کما اینکه این افراد در جریان دستگیری مریم رجوی نشان دادند که تا چه حد می توانند خطرناک باشند , با خودسوزیهایی که انجام دادند و با حملاتی که به افرادی که غیر از اونها فکر می کنند و ..., و کسی که بهش فرمان داده می شود که خودت را بسوزان و این کار را انجام می دهد پر واضح است که هر فرمان دیگری را هم اجرا خواهد کرد .
قلعه اورسورواز یک اشرف کوچک شده است که با همان شیوه اداره می شود و من فکر می کنم همه ترورها و خشونتها به راحتی از همین قلعه هدایت و سازماندهی می شود .
افرادی در این قلعه هستند که حتی 20 سال است که از این قلعه بیرون نیا مده اند واین یک برده داری وحشتناک در قلب اروپا است و از طرف دیگه یک خطر جدی بیخ گوش کسانی که به دمکراسی و آزادی اعتقاد دارند, مجاهدین از قوانین اروپا که بر اساس احترام به دمکراسی و آزادی بنا شده سوء استفاده می کنند و مقاصد خودشان را پیش می برند . من فکر می کنم بعد از بسته شدن دکان و قلعه اشرف می بایست قدم بعدی بستن قلعه اورسورواز باشد , و مقامات و دولتمردان فرانسوی و اروپایی به واقع باید متوجه این خطر بزرگ باشند و برای امنیت مردم و کشورشان می بایست قلعه اورسورواز را ببندند و می بایست متوجه نقض شدید حقوق بشر مجاهدین و برده داری مجاهدین در درون این قلعه باشند که این در کشوری مثل فرانسه به عنوان مهد آزادی اتفاق می افتد .
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گفتگوی سایت ایران قلم با آقای مهدی نیکبخت در مورد فرقه مجاهدین
 

 

مهدی نیکبخت
03.09.2012


سایت ایران قلم:
ضمن سلام خدمت شما آقای مهدی نیک بخت و تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار داده اید می خواستم از شما بپرسم با توجه به اینکه شما خودتان یکی از قربانیان اسیر در قلعه اشرف بوده اید و خوشبختانه نجات پیدا کرده اید و به اروپا آمده اید، نظرتان در باره وضعیت جدید سازمان مجاهدین در عراق چیست؟ سازمان بعد از حدود چند ماه گردنکشی در مقابل قوانین عراق و سازمان ملل بالاخره یک گروه دیگر را از اسرای اشرف را به لیبرتی فرستاد, شما فکر می کنید که به چه دلیل سازمان در راه حل مسالمت آمیز اشرف سنگ اندازی می کند و چرا افرادش را وادار می کند که حتی در مرحله انتقال و بازرسی هم با سربازهای عراقی درگیر شوند ؟


آقای مهدی نیکبخت :
با سلام خدمت شما , در جواب سئوال شما باید بگویم که مسئله ترک اشرف مطابق قوانین عراق چیزی نبوده که خود سازمان آن را پذیرفته باشد بلکه در حقیقت دولت عراق و سازمان ملل و آمریکا سازمان را مجبور به پذیرش ترک و تخلیه اشرف کرده اند, کاری که سازمان می بایست بعد از جنگ عراق انجام می داد حالا به زور و اجبار به آن تن داده است . سازمان به خوبی می داند که نمونه مثل اشرف را هرگز پیدا نخواهد کرد که افرادش را در حصار تشکیلاتیش قرار دهد و به شستشوی مغزی آنها ادامه دهد , به لحاظ موقعیتی و شکل اشرف سازمان هرگز جایگزینی برای آن پیدا نخواهد کرد , کمااینکه من و امثال من در عراق و قلعه اشرف در سیکل همین مغزشویی قرار داشتیم و باید ابتدا با خود روزها و ماه ها مبارزه می کردیم تا بتوانیم از سیکل مغزشویی به لخاظ ذهنی خودمان را خارج کنیم هر چند که بطر فیزیکی باید در این نشست مغزشویی ها اجبارا حضور می داشتیم. سازمان در تمام این سالیان اشرف را به عنوان هسته مقاومت کل دنیا معرفی کرد و با شعار اشرف بایستد دنیا می ایستد و طبق معمول و همیشگی , مسعود رجوی با تحلیلهای اشتباه که قیمت این تحلیلها افراد اسیر در داخل کمپ اشرف را دادند فکر می کرد که با وایستادن در اشرف می تواند روی کمک آمریکاییها و جنگ با ایران حساب کند و یکی از دلایلی که سازمان هنوز گردنکشی می کند مقابل عراق و سازمان ملل همین داستان جنگ با ایران است که تنها گزینه ای است که سازمان روی آن حساب کرده است ,از انجا که سازمان جایی در بین مردم ایران ندارد و خود سازمان هم این را به خوبی می داند روی گزینه داخل و مردم حسابی نمی کند و فقط حسابی که می کند روی جنگ با ایران است وبه همین دلیل تلاش می کند که پروسه انتقال را ولو چند ماه هم که شده طولانی تر کنند. دلیل دیگرکه سازمان هنوز مقاومت می کند در مقابل قوانین دولت عراق و سازمان ملل این است که افراد به محض بیرون آمدن از کمپ اشرف و دیدن حقایق دنیای بیرون و ارتباط با دنیای آزاد تمام این سالیانی که در سازمان بودند و تمام حرفها و تحلیلهای مسعود رجوی و تمام اذیت و آزارها و سختیها و عمر هدر دادنها و .......را زیر علامت سوال خواهند برد و بعد هم خواهند دید که در طول این همه سال فقط مورد سوء استفاده قرار گرفتند وفقط عمر خودشان را هدر داده اند , خوب طبیعی است که این افراد سازمان را ترک خواهند کرد و به طبع سازمان هم از هم می پاشد به همین دلیل سازمان تا هرچقدر که بتواند مقاومت خواهد.
حالا دلیل اینکه چرا هنگام بازرسیها برای ترک اشرف, سازمان افراد را وادار می کند به درگیری با سربازهای عراقی این است که راه حل مسالمت آمیز به نفع سازمان نیست و سازمان باید با شلوغکاری و درگیری خبر سازی کند و خودش را روی آنتن قرار دهد برای جلب توجه و بزرگنمایی , همینطور سازمان برای مظلوم نمایی و باج گیری به درگیری و خونریزی نیاز دارد .


سایت ایران قلم:
شما فکر می کنید که بعد از سرنگونی صدام آیا سازمان مجاهدین امکان و توانایی خروج نیروهایش از عراق را داشت یا نه ؟

آقای مهدی نیکبخت :
با توجه به هزینه های نجومی که سازمان برای لابی گری و تبلیغات برای ماندن در اشرف می کند در طی این سالیان بعد از سرنگونی صدام , خیلی روشن است که اگر سازمان برای هر نفر به اندازه هزینه ای که برای یک بارسخنرانی یک سخنران هزینه می کند هزینه می کرد, تا الان خیلی ساده همه افرادش را بدون هیچ گونه مشکلی به خارج انتقال داده بود وحتی هزینه انتقال این افراد خیلی کمتر از هزینه هایی بود که سازمان برای جلب حمایت افراد خارجی هزینه می کند و این چیزی نیست که بگوییم سازمان با آن آشنا نیست و از دستش بر نمی آمد , سازمان به خوبی اشراف داشت که خارج کردن این افراد برایش کاری ندارد ولی هدفی که سازمان دنبال می کرد حفظ اشرف به هر قیمت بود به دلیل تحلیلهای اشتباه رجوی که فکر می کرد که جنگی با ایران صورت خواهد گرفت و آمریکا هم از آنها استفاده خواهد کرد .


سایت ایران قلم:
شما آینده این افراد اسیر در سازمان و آینده خود فرقه مجاهدین را چگونه بررسی می کنید ؟


آقای مهدی نیکبخت :
به طور قطع آن چیزی که روشن است , سازمان مثل قبل نخواهد توانست افرادش را در حصار تشکیلاتی قرار دهد و مغز شویی کند , قبل از هر چیز به دلیل نبودن ظرفی به نام اشرف و همین باعث فروپاشی این سازمان خواهد شد و من فکر می کنم که سازمان از آنجا که در خارج و در ایران چه بین مردم و چه بین گروهای دیگر جایی ندارد و افراد مغز شویی شده خودش هم برایش نخواهند ماند به طبع این باعث از هم پاشیدن سازمان می شود .
افراد سازمان هم که الان در لیبرتی هستند , هرچند مسئولین سازمان آنها را به حال خود رها نخواهند کرد و بیشتر از قبل آنها را مغز شویی خواهند کرد ولی همین جو حاکم بر لیبرتی به عنوان یک کمپ موقت که افراد بایستی با سازمان ملل مصاحبه کنند و خشونت را رد کنند و بعد هم به عنوان پناهنده اگر کشوری آنها را پذیرفت عراق را ترک کنند این خود نشانه شکست استراتژیکی و ایدولوژی سازمان است و نشانه از بیهوده ماندن و بودن در عراق را می دهد و به طبع افراد به خود خواهند آمد و احتمالا اگر مسیر پناهندگی این افراد خیلی طولانی شود تعدادی در صورت تمایل به ایران برگردند و تعدادی هم که از قبل پناهنده کشورهای اروپایی بودند احتمالا به این کشورها برگردانده می شوند و تعدادی که احتمالا باید پرونده های آنها مورد بررسی قرار بگیرد و کشورهای اروپایی اینها را به عنوان پناهنده قبول کنند . ولی آنچه که روشن است اگر این افراد خود را از سیطره تشکلاتی سازمان خارج کنند، براحتی می توانند از عراق خارج شوند و به یکی از کشورهای اروپایی بیایند. اما اگر این افراد همچنان خود را در سیطره تشکیلاتی سازمان حفظ کنند پیداست مسیر طولانی در پیش خواهد بود , چون این افراد باید به همراه سازمان ثابت کنند که خشونت را در عمل در هر حالتی و در هر جایی کنار گذاشته اند .


ادامه دارد

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد