_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

این کار ، کار انگلیس است!

 

NRC ترجمه از روزنامه هلندی ان ار سی

نویسنده: توماس اردبرینک

 مترجم: رضا اسدی      

 

هر اتفاق نامناسبی که در ایران پیش بیاید بلافاصله انگلیس مقصر شناخته خواهد شد. و مردم میگویند کار کار انگلیسی ها است. و پشت قضیه حکومت انگیس قرار دارد. چنین رابطه ای بین این دو کشور به قرن ها پیش بر میگردد. این عدم اعتماد ریشه دیرینه دارد.

 

تهران 31مارچ 2007

چند ماه قبل، در شبی زیبا با دیدن فیلمی در سفارت ایران. ایرانی ها و انگلیسی ها در رابطه با یک فیلم ایرانی  صحبت میکنند که به تازگی به نمایش گذاشته شده است.  سالن محل بحث آن ها با مبلمان قدیمی و فرش های عریض و طویل ایرانی مزین بود. دستگیری پانزده عضو نیروی دریائی انگلیس در یک هفته قبل از آن باعث تیره شدن روابطه دو کشور شده بود. این تیرگی سابقه تاریخی دارد.

یک کارمند سفارت میگفت که در همین اطاق وینستون چرچیل مراسم شصت و نهمین سالگرد تولدش را در سال 1943و همزمان با نشست سران سه کشور بزرگ برگذار کرد. در زمان جنگ جهانی  چرچیل، استالین (رهبر روسیه) فرانکلین روزولت (رئیس جمهور آمریکا) در نشستی در تهران شرکت کردند تا راجع به طرح حمله دوم در اروپا تصمیم بگیرند. آن سه رهبر در یک عکس دیده میشوند که در همین سالن روی یک میز عتیقه گذاشته شده است. آن ها روی صندلی و در زیر نور آفتاب نشسته اند.

اما نکته ای که در عکس مطلقا نشان داده نمیشود این است که به چه صورت و به چه دلیل روس و انگلیس ایران را اشغال کردند. آن ها گرسنگی شدید، فقر سرسام آور، نابودی اقتصاد و دخالت در امور سیاسی ایران را به همراه آوردند. رضا شاه را خلع و فرزند نو جوان او محمد رضا را به تخت سلطنت نشاندند. یک پیرمرد میگفت" من هنوز به خاطر میاورم زمانی را که سربازان روسی و انگلیسی در زمان جنگ در کنار جاده ایستاده بودند تا رهبرانشان از آنجا عبور کنند" برای من جالب بود اما والدینم بسیار عصبانی بودند.

 

در قرن پانزدهم یک نماینده انگلیس به دیدار پادشاه وقت ( شاه عباس) به ایران آمد. شاه را متقاعد کردند تا سپاهیان خود را در برابر عثمانی ها قوی کند. شاه به یک گروه از آنها دستور تاسیس سپاه سلطنتی را داد.

دخالت و تاثیر انگلیس در امورات ایران بیشتر به سده هیجدهم میلادی بر میگردد. زمانی که یک سری پادشاهان تشنه ثروت و قدرت در ایران به قدرت نمائی با روس، انگلیس و فرانسه  پرداختند. با به پا کردن جنگهای مختلف و صرف مخارج سرسام آور  برای مسافرت شاهانه به اروپا مجبور به سازش های اقتصادی و دادن باج و جریمه به تجار و  حکومت وقت انگلیس شدند. بانک ملی، راه آهن و صدور خاویار به انگلیسی ها فروخته شد.

در سال 1891 میلادی ناصرالدین شاه در قبال دریافت پانزده هزار پوند با انگلیسی ها سازش و اجازه فروش، تولید و صادرات تنباکو به کارخانه جات انگلیس را صادر کرد. مردم از شدت عصبانیت منفجر شده و حتی زنان در حرم شاه به اعتصاب نشستند و یک آیت الله معروف آن زمان فتوای منع مصرف تنباکو را داد. با توجه به تمامی این موارد انگلیس دست از دخالت در امور ایران بر نداشت.

در سال 1909میلادی نفت در ایران کشف شد و به طور کامل در اختیار انگلیسی ها قرار گرفت. ایران در صد بسیار کمی از آن ها میگرفت. ایرانی ها تحت شرایط  درد آوری کار میکردند. دستمزد پنجاه سنت در روز بود و از پاداش برای زمان مرخصی نیز خبری نبود. نه استراحت در زمان بیماری مجاز بود ونه مرخصی معمولی وجود داشت. کارگرها در خانه هائی زندگی میکردند که، شهر کاغذی، نامیده میشد. لجن در داخل آن شهرک تا به زانو میرسید و مردم برای عبور و مرور مشکل داشتند در صورتیکه در محل اقامت انگلیسی ها زمین تنیس و استخر شنای مجلل وجود داشت.

تنفر مردم ایران نسبت به انگلیسی ها شدید بود. در سال 1951 نخست وزیر ایران دکتر محمد مصدق صنعت نفت را ملی کرد، کاری که انگلیسی ها را تا حد جنون پیش برد. کشتی های جنگی به طرف خلیج فارس حرکت کردند، سازمان های بین المللی مجبور به  دخالتشدند. نهایتا انگلیسی ها توانستند آمریکائی ها را متقائد کنند که مصدق تصمیم دارد که ایران را به اتحاد شوروی تحویل بدهد. در سال 1953 سی آی ای یک کودتا بر علیه مصدق انجام داد و محمد رضا شاه فراری را به ایران برگرداند و بر کرسی نشاند. در این میان انگلیسی ها هم نفوذ مستقیم خود در ایران را از دست دادند و از نظر قشر وسیعی از جامعه ایران به عنوان مشاور دروغ گوی قدرت طلبان آمریکا محسوب میشوند.

هر اتفاق ناگواری که در ایران بیافتد - از تصادف دو ماشین گرفته تا صدور قطعنامعه شورای امنیت -  بلافاصله انگلیس مقصر شناخته میشود و مردم میگویند که این کار کار انگلیس است. این تاکیدات توده مردم در سال 1970 باعث تولید سریال فکاهی دائی جان ناپلئون شد. نقش اصلی این داستان دوست داشتنی رفتار انگلیسی ها را مجسم و آن ها را ،روباه مکار و حیله گر، مینامد.

سیستم حکومت اسلامی کنونی ایران کاملا نسبت به انگلیس بی اعتماد است. انگلیس مکررا مقصر شناخته میشود که در قسمت های اقلیت نشین ایران بمب منفجر کرده است. همزمان انگلیس ها مشکل دارند از اینکه یک خیابان بزرگ در تهران به نام بابی ساندز از ایرلند شمالی نام گذاری شده که در اثر اعتصاب غذا خود کشی کرد. انگلیسی ها واقعا وقت زیادی جهت کسب ارتباط با ایران صرف میکنند.

خیلی از ایرانی ها میگویند که خود انگلیسی ها انقلاب را در ایران ترتیب دادند. یک ضرب المثل معروف در ایران میگوید: در نهایت همه چیز در ایران کار انگلیس است.

 

دوم اردیبهشت هشتاد و شش    

 

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد