_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

شکنجه( بررسی مبحث بکارگیری و روشهای اعمال شکنجه در فرقه رجوی)

بخش سوم: مطلبی به نگارش خانم مریم سنجابی،عضو سابق شورای رهبری فرقه مجاهدین خلق

 

 

کانون صلح و آزادی دنا، وین، نوزدهم آوریل ۲۰۱۳

لینک به منبع

 

کانون صلح و آزادی دنا تصمیم دارد در مبحثی نوشتاری به بررسی تاریخچه شروع ، اعمال، بکارگیری و شیوه‌های مختلف شکنجه در فرقه مجاهدین ضد خلق و ضد ایرانی پرداخته و آن را تجزیه و تحلیل نماید.

ما تصمیم داریم ببینیم از چه زمانی بکارگیری شکنجه در درون فرقه مجاهدین ضد خلق شروع گردید؟! چرا فرقه مجاهدین به شکنجه روی آورد؟ روشهای اعمال شکنجه در این فرقه کدامند؟قربانیان فرقه چه کسانی هستند؟منابع مورد ادعای ما مبنی بر وجود شکنجه در فرقه رجوی چیست؟ و پرسشها و پاسخهایی از این جنس، مورد بررسی ما قرار خواهد گرفت.

کانون صلح و آزادی دنا برای پیشبرد بهتر این مبحث نیاز به همکاری صاحبنظران،کسانی که با این مبحث آشنا بوده، اطلاعات داشته و یا خود قربانی اعمال شکنجه در فرقه رجوی بوده،میباشد.

از علاقه‌مندان به این مبحث درخواست میکنیم که مطالب،دیدگاهها و پیشنهادهای خویش را با ما درمیان بگذارند.مطالب شما با نام و یا اگر مایل نباشید که نامتان ذکر گردد بی نام ،در سایت کانون صلح و آزادی دنا به نمایش درخواهد آمد.

اعضا ،مسئولین و هواداران فرقه مجاهدین و شورای به اصطلاح ملی مقاومت نیز آزاد خواهند بود که نظرات و دفاعیه های خویش را برای ما ارسال کنند. نظرات این افراد نیز در صورتی که اصول نگارش اخلاقی و موءدبانه در آن رعایت گردیده باشد بدون هیچ تغییرو ویرایشی در سایت کانون صلح و آزادی دنا به نمایش درخواهد آمد.

مطالب،تجربیات و دیدگاههای افراد صاحب نظر در این مبحث کمک شایانی به شناخت بهتر اعمال شکنجه در فرقه رجوی و کمک به قربانیان این پدیده شوم خواهد نمود.

کانون صلح و آزادی دنا پیشاپیش قدردان همکاری همگان خواهد بود.

شکنجه( بررسی مبحث بکارگیری و روشهای اعمال شکنجه در فرقه مجاهدین) : بخش سوم:مطلبی به نگارش خانم مریم سنجابی

زندان و شکنجه در سازمان مجاهدین

به قلم مریم سنجابی عضو سابق شورای رهبری

چون من یکی از قربانیان و شاهدان عینی این دوران مخوف بودم به شرح ان روزهای سخت می پردازم

اواخر سال ۷۳ بود و در انزمان من حدود ۸سال بود که به سازمان پیوسته بودم و در رده تشکییلاتی مسئول ستاد مسئولیت یک یگان حفاظتی ساختمان های شهری سازمان در بغداد و همزمان مسئولیت مالی و امور دفتری مسئول کل حفاظت مقر بغداد را بعهده داشتم

با ۸سال سابقه و مسئولیت حساسی که داشتم اساسا فکر نمیکردم که مورد شک و سوظنی در سازمان قرار بگیرم و بخاطر کارها و مسئولیت هایم گاه در روز تا ۱۸ ساعت مشغول کار بودم

در یکی از همین روزها فرمانده ام به نزد من امده و گفت برای یکسری امور مالی و دفتری بایستی به قرارگاه اشرف بروم با اینکه دران روزها تا حدودی در جریان گم شدن و کم شدن برخی نفرات بودم و میدانستم موضوعی به اسم شک کردن به نفرات و تحقیق پیرامون انها پیش امده ولی اساسا فکر نمیکردم در رابطه با خودم نیز چنین اتفاقی بیفتد ولی ازانجا که همواره در سازمان بدون چون و چرا از همه اوامر اطاعت میکردیم بلافاصله اماده رفتن به اشرف شدم هنگام سوار شدن به خودرو متوجه شدم برخلاف روال معمول که همواره یک کلت و کلاش به همراه میبردیم یکی از مسئولین سازمان به نام پری بخشایی نیز همراه من سوار ماشین شده و گفت نیازی به گرفتن سلاح نیست

همانجا درحالیکه میدانستم این موضوعات کمی عجیب است و حدس زدم به من هم شک شده و لی چون خودم در آرامش بودم و فکر میکردم سوتفاهمی شده و با چند و سوال جواب موضوع حل میشود چیزی نگفتم وبه سمت اشرف حرکت کردیم

بعد از رسیدن به اشرف برخلاف روال همیشگی که به یک محل مشخص شده میرفتیم پری بخشایی مرا سوار یک ماشین دیگر کرده و بدون هیچ توضیحی به سمت خیابان ۴۰۰براه افتادیم و ماشین وارد همان قلعه معروف و مخوف واقع در خیابان ۴۰۰ شد

بعد از اینکه درب های اهنی در پشت سرما بسته شد بسرعت و با ضرب و شتم مرا از ماشین پیاده کرده و به د رون اتاقی هل دادند پس ار ورود به اتاق محبوبه جمشیدی را دیدم که در پشت میزی نشسته بود و مرا بر روی صندلی نشاندند وی بلافاصله شروع به داد وفریاد و فحش و ناسزا کرده که تو نفودی هستی و ترا میکشیم و تا میخواستم حرفی بزنم با اماج سیلی و فحش روبرو بودم و بعد از چند دقیقه چشم مرا بسته و به اتاقی بردند وقتی مرا به داخل اتاق پرت کردند متوجه شدم ۵ خواهر دیگر نیز انجا بودند – فریده علیزاده مژگان محمد زمانی – زهرا احمدی که اسامی بقیه یادم نیست

تقریبا به مدت ۲۴ ساعت در شوک و ناباوری بودم و توان هیچ کاری نداشتم و فقط از وضعیتی که پیش امده بود گریه می کردم و نمیتوانستم باور کنم د ر سازمانی که با ان عشق و علاقه انرا انتخاب کرده ام و روزی امال و ارزو های من بوده اینگونه بلایی بسر من بیاورد

بعد از مدتی که دوستانم مرا دلداری دادند به خودم امدم و متوجه اطراف شدم در محلی قرار گرفته بودیم که فکر میکنم سه الی چهار اتاق دیگر داشت و در هر اتاق نیز تعدادی مثل ما را زندانی کرده بودند ما ۵-۶ نفر فقط می توانستیم همدیگر را ببینیم و هنکام بیرون رفتن از اتاق بر روی چشم های ما چشم بند زده و پشت هم ردیف کرده تا برای دستشویی و وضو گرفتن برویم

روزی سه بار درب های اهنی اتاق باز میشد و خارج از ان اجازه نداشتیم که در صورت نیار به بیزون برویم برای هر نفر نیز به مدت یک دقیقه بیشتر برای استفاده از دستشویی اجازه نمیدادند و اکر کسی دیر میکرد سزایش فحش و توسری بود هفته ای یکبار نیز ۵ دقیقه برای استحمام به ما وقت میدادند

بعد از حدود یک هفته ما را به اتاق د یگری بردند که در ان اتاق حدود ۳۰ نفر می شدیم یکسری اسامی علاوه برا سامی فوق که یادم است عبارتند از

مهری سعادت – معصومه ترابی – فاطمه مهرنیا – فتانه عوض پور – عفت نجاتی – فریبا فروغی – مهین لطیف – ناهید سعادت – پروانه یزدیان و…

در محل های دیگر خواهران از جمله مرضیه نوری – مرضیه رضایی – مریم ترابی – فرح حاتمیان – طوبی بزرگمهر – میترا ایلخانی – مینا جهانی فاطمه علیزاده – صغری خان محمدی و…. بودند

حدود یک ماه این شرایط طاقت فرسا ادامه داشت تا اینکه مجددا ما را به محلی دیگر منتقل کردند

در این مدت زندانبان های ما عبارت بودند حشمت تیفتکچی – ناهید صادقی و کبری حسن وند که در هر تردد به بیرون اتاق با فحش و ناسزا و توسری انان روبروبودیم و تا این زمان من کس دیگری را ندیده بودم در اولین روزهایی که به محل جدید منتقل شدیم صبح یکی از روزها مرا صدا زده و درحالیکه چشم ها و دست هایم را بسته بودند به یک اتاقی منتقل نمودند در ان اتاق یکی از زنان مجاهد به نام فاطمه خردمند در پشت میزی حضور داشت و از من خواسته شد که انجا سرپا بایستم وی شروع به سوال وجواب و بازجویی از من نمود وی با فحش و ناسزا شروع کرد که من اعتراف کنم که نفوذی بوده و خودم و برادرم را دولت ایران به قصد نفوذ به داخل سازمان فرستاده است با شنیدن این حرف ها ازانجا که اینقدر برایم غیر منتظره و عجیب و غریب بود به وی اعتراض کردم که این واقعیت ندارد و مگر میشود درحالیکه برادرم در سازمان قربانی شده و خودم نیز به مدت ۸سال است در سازمان هستم و از همه چیزم در این راه گذشته ام نفوذی باشم و لی حرفهای من فایده ای نداشت و اساسا به حرفهای من توجهی نمیکرد و مرا در زیربارانی از مشت و لگد گرفت و با پوتین نظامی از نوک پا تا فرق سرم را لگد مال میکرد در روزهای بعد این وضعیت فجیع تر شده و پس از ۵ دقیقه اول که حرفهایش را تکرار میکرد شروع به کتک زدن من می نمود و ساعت ها مرا ایستاده و رو به دیوار نگه میداشت وقتی که دیگر توان ایستادن نداشتم مرا به زمین انداخته و با پوتین هایش تمام بدنم از جمله صورتم را لگد مال میکرد که در یکی از روزها لبم دچار پارگی و خونریزی شدید شد که نه تنها هیچ مداوایی انجام نشده وبخیه نزدند پس از سالیان ان اثر ان همچنان بر روی لبم باقی است

در یک روز دیگر آنچنان مثل وحشی ها به من حمله ور شد که قصد شکاندن دستم را داشت و دیوانه وار دستم را می پیچاند که بشکند که با مقاومتی که کردم موفق به این کار نشد ولی عسب های دستم آسیب جدی دیدند و تا چند سال در دست راستم بیحسی داشتم ولی همچنان اثار درد و علائم ان در من باقی است

این وضعیت حدود ۱۰ روز ادامه داشت و در این حین مرا از بقیه جدا کرده و به یک سلول انفرادی برده بودند که در ان فقط یک تخت وجود دشت و کف زمین پر از خاک بود و به من گفته میشد هر وقت که صدای باز کردن قفل را شنیدی بایستی بلافاصله از جایت بلند شده و خبر دار بایستی و برای اذیت کردن و ایجاد وحشت و شکنجه من از شب تا صبح چند بار با سروصدای زیاد درب اتاق را باز کرده و اگر قبل از ورود نفر نگهبان در حالت ایستاده وخبر دار نبودم یک فصل کتک دیگر میخوردم

درطی روزها نیز مرا به محلی دیگربرده و وادارم میکردند رو به دیوار ایستاده و یا تا کمر برای ساعت ها خم شوم تا جاییکه حالم بهم خورده و بالا می اوردم و مرا سپس برمیگرداندند

یک روز نیز شهین حائری و سعیده شاهرخی و چند نفر دیگر که نتوانستم مشاهده کنم مرا کشان کشان به محلی برده و دست و پای مرا بسته و به شیوه رایج شلاق زدن/ به کف پایم و تمام بدنم با یک وسیله پلاستیکی شلاق میزدند تا جاییکه از هوش رفتم که بعد از ان اب بر روی سروصورتم ریخته و مجددا مرا به هوش اورده و دوباره شروع به زدن میکردند تا اینکه مجدد بیهوش شدم و وقتی به هوش امدم خودم را در همان سلول دیدم پس از این ده الی دوازده روز طاقت فرسا و شکنجه های متوالی دیگر مرا به نزد بقیه نبرده و مجددا به همان محل قدیمی واقع در خیابان ۴۰۰ برگرداندند

در انجا در اتاقی تنها بودم حوالی غروب بود که بتول یوسفی که فکر میکنم کمی به مسائل پزشکی وارد بود را آوردند که مرا معاینه کند در ان لحظه که خودم نیز از مشاهده بدنم به وحشت افتادم متوجه شدم تمام بدنم از جمله پاها و دستانم کبود و سیاه و ورم کرده و زخمی بود که البته بدون هیچ گونه مداوایی اتاق را ترک کرده و رفت بعد از گدشت چند روز دیگر یک روز لیلا سعادت به اتاق امده وبرای من یک دست لباس تمیز اورد و ماشینی اورده و با اسکورت ۴- ۵ نفر مسلح و همرا با یکی دیگر از خواهران بنام انسیه نوید مرا به بغداد بردند

در انجا مرا به اتاقی برده و دو سه روز در انجا در وضعیت عادی نگه داشتند و دیگر از کتک و فحش و ناسزا خبری نبود در طی ان مدت نوار جدیدی از نشست مریم رجوی با اعضای سازمان که در پاریس ضبط شده بود برای من گذاشتند و به این ترتیب فهمیدم مجددا بند جدیدی را اعلام کرده اند بنام بند فردیت یا بند ف که محتوای این بود همه نفرات بعلت فردیت ممکن است همه سوابق و وضعیت خودرا قبل از سازمان بیان نکرده باشند و با سازمان ناصادق بوده باشند از جمله نفراتی که ممکن است به زندان رفته و همکاری کرده باشند یا مشکلات و مسائل خاصی در جامعه داشته اند و بایستی در طی این بند جدید همه مجد د انقلاب کرده و همه انچه که از سازمان پنهان نگاه داشته اند را بیان کنند

البته این سری نشست ها نیز در درون سازمان بعدا متوجه شدم که خالی از لطف نبود و همه در طی نشست ها اساسی مورد فحاشی و در مواردی ضرب و شتم و هتک حرمت و تحقیر شخصیت قرار گرفته اند و دیگر نشست های سازمان وارد مرحله جدیدی از خشونت شدده بود

خوب بعد از ان دو سه روز حوالی عصر روز سوم انسیه نوید به دنبال من امده و گفت اماده شو کسی می خواهد تراببیند

و مرا به سمت ساختمان های محل استقرار مسعود رجوی در بغداد بردند از انجا که قبلا خودم به این ساختما نها تردد داشتم محل را می شناختم و لی حدس نمیزدم که ممکن است خود مسعود رجوی شخصا جلسه ای با من بگذارد

وقتی وارد اتاقی در طبقه همکف همان ساختمان واقع در مقر جلالزاده در بغداد شدم مشاهده کردم مسعود رجوی در حالیکه خیلی خشن و ناراحت به نطر میرسید در پشست میز نشسته و در اطراف اتاق مهدی ابریشم چی محمدعلی جابرزاده محمد علی توحید ی و یکی دو نفر دیگر از مسئولین برادر و همینطور نصرت توکلی مسئول ستاد سررشته داری و دو سه خواهر رده بالای دیگر سازمان نشسته بودند

مسعود رجوی خودش جلسه محاکمه را شروع کرده و به من گفت تو به جرم نفوذی متهم هستی خودت چه میگویی من که توان و تحمل این حرف را نداشتم بعد از لحظاتی که بر خودم مسلط شدم شرح دادم چنین موضوعی اساسا غلط است و اخر چه سند و مدرکی بر این ادعا دارند و برادر من در سال های گذشته اعدام شده بود و این دلیلی بر رد این اتهامات بود با اینحال در ان جلسه به هیچ عنوان حرف های مرا قبول نکرده و در حالیکه جمع حاضر شروع به تحقیر من میکرد مجددا مسعود رجوی و مهدی ابریشم چی گفتند که ما حرف های تو را در رابطه با خودت قبول میکنیم و تو ممکن است نفوذی نباشی و لی بوسیله برادرت گول خورده ای و ما این موضوع را تحقیق میکنیم و سپس مرا تحویل نصرت توکلی داده و به ستاد اداری در اشرف منتقل کردند

جالب این که بعد از حدود سه ماه زندانی شدن و ان همه شکنجه های طاقت فرسا مسعود رجوی بسیار حق به جانب در این ماجرا میگفت این موضوع برای سازمان لازم و درست بوده و در طی یکی دو نشست دیگرکه برای تعداد زیادی از نفراتی که به همین سرنوشت من دچار شده بودند گذ اشت بشدت از این کار دفاع کرده و بصراحت میگفت موضوع حفاظت من در میان بوده و این کمترین بهایی بوده که شما بعنوان اعضای سازمان بایستی پرداخت میکردید

در طی مراحل بعد و سایر نشست ها نیز از ما میخواستند که درواقع از خود انتقاد کرده و بگوییم که چه برما گذشت و در واقع از نفرات این را میخواستند که بگویند حق با سازمان بوده و ما مستحق چنین ر فتاری بودیم و موضوع جان رهبری درمیان بوده

همان زمان یکبار یکی از مسئولین مرا صدا زده و از من خواست که باصطلاح سازمان تناقضات خودم را در این رابطه نوشته و صفرصفرکنم که من همانجا به وی گفتم هرگز چنین کاری نخواهم کرد و شما از من چه میخواهید – من چه باید به شما بگویم ایا میخواهید من شرح شکنجه هایی که برمن رفته را بنویسم/ ایا تحمل شنیدن و خواندن ان را دارید / در اینجا بود که دست از سر من برداشته و دیگر حداقل در این باره از من سوالی نکردند

و اما ادامه ماجرا بعد از حدود دو ماه که مرا از موضع مسئولیت مهم و حساسی که قبل از این ماجرا داشتم به ستاد اداری فرستاده بودند یک روز مجدد فرمانده ام مرا به اتاقش صدا زده و گفت مسعود رجوی پشت خط است و میخواهد با توصحبت کند وقتی گوشی را گرفتم به من تبریک گفت و گفت ما در این مدت پیکی به ایران فرستاده و دررابطه با تو و برادرت تحقیق کردیم و بالاخره ثابت شد که تو عنصر نفو ذی نبودی و به این ترتیب ماجرای مسخره انها در مورد من بعد از ۵الی ۶ماه پایان یافت

و اما دررابطه با سایر خواهران و برادرانی که اسیر این داستان وحشتناک شدند تا جاییکه می توانم حدس بزنم حدود ۱۰۰ خواهر و ۵۰۰ برادر را در ان مقطع مورد ظن نفوذی قرار داده و در طی این دوسه ماه ایزوله و زندانی نمودند که مربوطه به همه لایه های سازمان از نفرات جدید گرفته تا بالاترین میشد

برغم شهادت یکسری از اقایانی که از سازمان جدا شده و شاهد عینی این زندان ها بودند حدود ۶نفر….. در این رابطه قربانی شدند و من پرونده یکسری از آنان را در پرسنلی مشاهده کردم

ان زمان که من در این زندان ها بودم معصومه ترابی و مریم ترابی نیز به جرم نفوذی دستگیر شده بودند مریم ترابی بعلت اینکه در سطح تشکیلاتی پاین تری بود در نزد ما نبود ولی بعد از اتمام این ماجرا متوجه شدم وی در اثر شکنجه هایی که به وی اعمال کرده بودند دیوانه و روانی شده و الان همچنان در سازمان توسط خواهر بزرگترش معصومه نگه داری میشود

همینطور در روزهایی که در ان محل اول بودیم در طی هفته ها همواره صداهای گوشخراش و فریاد خواهران دیگر را میشینیدم که مرتب فریاد میکشید و کمک میخواست و ناله میکرد

و در ان چند روز اخر که مجددا به زندان واقع در خیابان ۴۰۰ منتقل شدم نیز صدای برادران را بطور واضح میشنیدم که داد و فریاد میکردند و التماس میکردند که مورد ضرب و شتم قرار نگیرند

البته خوشبختانه تعدادی ازآقایانی که در آن زندان ها بوده و بعدها از سازمان جدا شده و نجات پیدا کردند خاطرات خود را نوشته اند و ازمن نیز نام برده اند که بدینوسیله از آنان از جمله اقای جواد فیروزمند و محمد رزاقی تشکر میکنم

در اینجا میخواهم ابتدا اسامی نفراتی که بعنوان زندانبا ن و شکنجه کردن دوستان خودشان دست داشتند افشا کنم و سپس به خاطر ثبت در تاریخ اسامی نفراتی که قربانی این عمل شوم رجوی شدند را اعلام کنم

تعدادی از زندانبانان که در شکنجه افراد زندانی نیز دست داشتند عبارت بودند از

فاضل موسوی،حسن حسن زاده محصل(دو تن از مسؤلین ستاد اطلاعات) ،مجید عالمیان،مختار جنت صادقی ،نریمان عزتی،سید محمد سادات دربندی(عادل).محسن امینی ،حمید یوسفی،حجت بنی عامری(حکمت)،حسن رودباری،حسین اصفهانی،نادررفیعی نژاد، ،محمد رضا محدث،،محمد شعبانی(باقر) فریدون سلیمی و حسین فرزانه سا. ،سپیده ابراهیمی،محبوبه جمشیدی، پری بخشایی – لیلا سعادت – فریبا خداپرستی – سعیده شاهرخی – ناهید صادقی – کبری حسن وند – حشمت تیفکتچی – فاطمه خردمند و انسیه نوید

و حال افرادی که بشدت شکنجه شده و زیر شکنجه جان سپردند

۱٫قربانعلی ترابی اهل شمال در اثر شکنجه و فشار های طاقت فرسا در میان دستان بقیه دوستانش جان سپرد (زنش زهرا سراج بوده و پسرش محمدرضا ترابی در حال حاضر در اشرف است و یکی از خواهرانش نیز به نام مریم ترابی دراثر شکنجه های طاقت فرسا و موضوع کشته شدن برادرش روانی شد)

۲٫پرویز احمدی

۳٫فرهاد طهماسبی اهل تهران که از اردوگاه حله به سازمان پیوسته بود و در نشریه ۳۸۰ در سال ۱۳۷۵ ، سازمان اعلام کرد که این فرد موقع رفتن به عملیات در منطقه مرزی توسط یک نفوذی کشته شده است.در صورتیکه در سال ۱۳۷۳ و در زیر شکنجه توسط دژخیمان رجوی بقتل رسیده بود.

۴٫جلیل بزرگمهر اهل کرمانشاه (برادرش خلیل و خواهرش طوبی بزرگمهر نیز بشدت در ان دوران تحت شکنجه وآزار و اذیت بودند)

۵٫الیاس کرمی اهل ایلام

۶٫حمزه حیدری که خلبان نیروی هوایی ایران بوده و در سال ۱۳۶۸ به عراق آمده بود.

 

لینک به بخش نخستین

لینک به بخش دوم

 

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دولت آمریکا متهم به برخورد دوگانه با تروریزم میباشد

 

 

کانون صلح و آزادی دنا، وین،  سیزدهم آوریل ۲۰۱۳

لینک به منبع
 

منطقه خاورمیانه یکی از کانون های اصلی فعالیت گروههای تروریستی جهان میباشد.بیشتر تروریستهای فعال در این نقطه استراتژیک و حساس جهان از وابستگان به تشکیلات القاعده و یا متعلق به جریانهای سنی مذهب افراطی هستند.

این تروریستها تحت حمایت مالی و امنیتی کشورهای عرب منطقه بویژه سعودی ها ، اردنیها و قطری ها بوده و بدون حمایت این سه کشور وسایر کشورهای عرب منطقه این گروههای خشونتگرا و خونریز حتی یک ماه هم قادر به ادامه حیات تروریستی شان نیستند.

همین کشورها از متحدان نزدیک دولت ایالات متحده در منطقه خاور میانه بوده و دارای روابط گسترده تجاری ، نظامی و امنیتی با دولت آمریکا هستند. حاکمان کاخ سفید حتی یک بار بطور جدی و عملی نسبت به حمایت و عبور تروریستها از این کشورها به داخل عراق و سوریه واکنش نشان نداده که هیچ، بلکه از این روند در عمل نیز حمایت و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کرده اند . این تنها نمونه ای از برخورد مشکوک آمریکا در مسیر مبارزه با تروریسم است.

اما آنچه که بیشتر به ما ایرانیان بر میگردد نحوه بر خورد دولت آمریکا با تروریستهای ایرانی است که بویژه در خاک کشور عراق حضور دارند . تروریستهای ایرانی مستقر در عراق سه دسته عمده میباشند: دسته اول اعراب جدائی طلب ایرانی بوده که طی چند سال گذشته اقدام به چندین عملیات تروریستی در استان خوزستان نموده و تعدادی انسان بیگناه را به خاک و خون کشیدند . مسلم است که این افراد بدون حمایت نیروهای اشغالگر در عراق بویژه نیروهای انگلیسی و آمریکائی به هیچ عنوان قادر به انجام عملیات تروریستی در خاک ایران نبودند.

دسته دوم نیروهای سازمان تروریستی پژاک میباشند که درکوهستانهای شمالی عراق در منطقه خودمختار کردستان عراق و در مجاورت مرزهای ایران مستقر هستند . برطبق بسیاری از اخبار منتشر شده و به نقل از مسئولین خود این تشکیلات تروریستی، افراد این تشکیلات دیدارهای زیادی با مقامات و نیروهای آمریکائی مستقر در عراق داشته اند. مقامامات و نیروهای آمریکائی جهت نا امن کردن مرزهای غربی ایران و بر آشفتن آتش در گیری های قومی در ایران از این جریانات حمایت کرده و به آنان امدادرسانی میکنند.لازم به ذکر است که نیروهای تروریستی گروه جندالله در شرق ایران نیز تحت حمایت و بنا به سفارش جنگ طلبان کاخ سفید شکل گرفته اندو مرتب با نیروهای امنیتی آمریکائی در رابطه بوده اند.

البته در طی سال گذشته خورشیدی به دلیل برخورد قهرآمیز دولت ایران با این گروههای تروریستی، سطح فعالیت عملی و خشونت آمیز آنها به صفر رسیده و همچنین باید یادآور شد که دستگیری و اعدام عبدالمالک ریگی سرکرده گروه تروریستی جندالله ضربه محکمی بر پیکره گروههای تروریستی ایرانی بود.

دسته سوم تروریستهای ایرانی مستقر در عراق اعضای مجاهدین خلق (فرقه رجوی) هستند.(مجاهدین خلق طبق قوانین و مواضع دولت عراق همچنان یک گروه تروریستی بشمار می آیند.)

فرقه مجاهدین شناخته شده ترین و با سابقه ترین جریان تروریستی در عراق و حتی میتوان گفت در خاورمیانه میباشد. باسابقه ترین جریان تروریستی از این حیث به سازمان مجاهدین خلق گفته میشود که سابقه انجام عملیاتهای تروریستی توسط این فرقه به مدت زمانی بالای ۴۰سال پیش برمیگردد. جالب اینکه در سالهای قبل از سرنگونی حکومت شاهنشاهی در ایران تعدادی از مستشاران آمریکائی توسط اعضای همین فرقه تروریستی به قتل رسیدند و افرادی از این فرقه در جریان تصرف سفارت آمریکا در۱۳آبان ۱۳۵۸ خورشیدی درتهران نیز دست داشته و از دیدگاه ایدئولوژیکی نیز مبارزه با امپریالیسم آمریکا و نظام سرمایه داری، در ظاهر از محوری ترین پایه های عقیدتی این فرقه میباشد به گونه ای که قبل از سر نگونی حکومت دیکتاتوری صدام حسین در تشکیلات این فرقه روزانه خواندن سرود نبرد با آمریکا یک واجب شرعی و تشکیلاتی محسوب میشد.

بیشترین خسارات جانی و مالی که به مردم ایران و عراق ازجانب تروریستها وارد شده است به عملیاتهای تروریستی همین فرقه رجوی بر میگردد.

پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به فرماندهی آمریکا و سقوط حکومت صدام حسین در ظاهر امر این تشکیلات که در آن سالها همچنان در لیست سازمانهای تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا قرار داشت خلع سلاح گردید. اما نه تنها این امر موجب توقف عملیاتهای خرابکارانه توسط این فرقه نشده بلکه مسئولین و رهبر فرقه وارد فاز جدیدی از شکل گیری ، انجام وسازماندهی عملیاتهای تروریستی شده اند.

اکثر جریانات تروریستی که هم اکنون مردم سوریه و عراق را به خاک و خون میکشند دارای روابطی دیرینه و نزدیک با مجاهدین خلق بوده و وابسته گان و حامیان این تروریستها به طور مداوم و مستمر با مسئولین فرقه مجاهدین در ارتباط میباشند.

نیروهای امنیتی آمریکا به طور مداوم و گسترده با مسئولین مجاهدین خلق (فرقه رجوی)در ارتباط بوده و و از اعضای این فرقه جهت انجام عملیاتهای جاسوسی نیز استفاده میکنند. شاید به دلیل همین خوش خدمتی های مسئولین فرقه به دولت آمریکا میباشد که هم اکنون عملاً این فرقه تحت حمایت کاخ سفید قرار گرفته است.

دولت ایالات متحده آمریکا به عنوان برگی در برابر رژیم ایران جهت امتیاز گیری از دولت ایران و تحت فشار قراردادن حکومت جمهوری اسلامی از این فرقه حمایت کرده و آنرا بازیچه دست خویش کرده اند.

از دیدگاه کانون صلح و آزادی دنا، دولت واشنگتن رفتاری ناصادق و دوگانه در برخورد با جریانات تروریستی داشته و افتتاح دوباره دفتر فرقه خرابکار رجوی در واشنگتن مهر تأییدی بر ادعای ما مبنی بر برخورد دوگانه دولت آمریکا با گروههای خشونت طلب است. نقش حمایتی ایالات متحده از گروههای تروریستی سوری نیز دلیل دیگری از این مدعاست.

کانون صلح و آزادی دنا

وین، پایتخت جمهوری اتریش

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده کانون صلح و آزادی دنا به نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور عراق و پرونده مجاهدین خلق (فرقه رجوی)

 

 

کانون صلح و آزادی دنا، وین، یازدهم مارس 2013
http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=505

 

جناب آقای مارتین کوبلر! نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور عراق و پرونده مجاهدین خلق ( فرقه رجوی)

با ادای درود ویژه به شما

جناب‌عالی از سوی سازمان ملل متحد به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور عراق و همچنین جهت رسیده گی به پرونده مجاهدین خلق (فرقه رجوی ) در عراق منصوب شده اید، کانون صلح و آزادی دنا از تلاشهای شما در راستای رسیده گی به امور آواره گان عراقی و همچنین اسرای فرقه رجوی (مجاهدین خلق ) سپاسگذاری کرده و آرزوی پیروزی شما در راستای انجام این مأموریت مهم را دارد .

کانون صلح و آزادی دنا یک انجمن حقوق بشری و مدافع حقوق اسیران و قربانیان خشونت بوده و در کشور اتریش فعال است.کانون صلح و آزادی دنا، متشکل از اعضای جدا شده فرقه مذهبی و خرابکار مجاهدین و همچنین تعدادی از شهروندان صلح دوست کشور اتریش میباشد. فعالین کانون صلح و آزادی دنا در‌واقع قربانیان فرقه ای میباشند که به هیچ معیار و ارزش بشری به ویژه به معیارهای شناخته شده حقوق بشری بین‌المللی پایبند نمیباشد.
اعضای کانون صلح و آزادی دنا با جسم و تن خویش طعم تلخ بی‌عدالتی‌های فرقه رجوی را چشیده و شناخت کامل و دقیقی از مناسبات درونی این فرقه دارند.
.فعالین کانون صلح و آزادی دنا با وجود تمام سختی‌های راه و همچنین تهدیدها و فشارهای ادامه دار مسئولین و مزدوران مجاهدین خلق (فرقه رجوی)، در راستای رهائی اسرا و قربانیان این فرقه، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و همیشه پیگیر سرنوشت غمبار نزدیک به 3500 تن از اسرای این فرقه در کمپ لیبرتی واقع در کشور عراق و همچنین پادگان مریم واقع در اورسورواز فرانسه بوده و میباشند.

جناب آقای مارتین کوبلر نماینده سازمان ملل متحد در امور عراق و پرونده مجاهدین خلق در عراق

از آنجا که یکی از مسئولیتهای شما پیگیری و رسیدگی به وضعیت اسرای فرقه رجوی بوده و نظر به این که بیشتر قربانیان و اسرای فرقه مجاهدین ، ایرانی هستند و با توجه به اینکه این فرقه به هیچ معیار و ارزش شناخته شده حقوق بشری بین‌المللی پایبند نبوده و در طول سالیان متمادی و در حال حاضر، روزانه حقوق اولیه اعضای مجاهدین خلق (اسرای فرقه رجوی) در این فرقه به طرز بسیار غیر انسانی نقض میشود، لذا توجه ویژه شما را به وضعیت نزدیک به 3500 تن از اسرای این فرقه در کمپ لیبرتی واقع در کشور عراق جلب مینماییم.

در اینجا به مواردی از نقض حقوق بشر در درون سازمان مجاهدین خلق ایران (فرقه رجوی) اشاره‌ای اجمالی میکنیم:

یک : فرقه مجاهدین ، سابقه نزدیک به چهار دهه انجام عملیات تروریستی و خشونت طلبانه در ایران و کشور عراق را کارنامه سیاه خویش دارد.از این نظر فرقه مجاهدین ضد خلق یکی از با سابقه ترین سازمانهای تروریستی شناخته شده ، در خاورمیانه و حتی جهان در قرن بیستم و بیست و یکم میباشد.
در طول این چهار دهه فعالیتهای خشونت آمیز این فرقه ، هزاران فرد غیرنظامی اعم از کودک ، زن ، پیر و جوان کشته شده ،صدها تن نقض عضو گردیده و هزاران تن نیز مجروح شده‌اند . عده زیادی نیز به دلیل فعالیتهای خشونت آمیز این فرقه خانه وکاشانه خویش را از دست داده و آواره گردیده اند

دو: در درون فرقه مجاهدین ضد خلق ، اعضای این فرقه حق ازدواج ، تشکیل خانواده و سرپرستی کودکان خویش را ندارند.

،سه: در صورتی که اعضای فرقه دارای همسر میباشند ،میباید از همسر خویش جدا شوند ، فرقه مجاهدین اجازه ازدواج و تولید مثل به اعضای خویش را نداده وبه دستور مسعود و مریم رجوی، رحم تعدادی از زنان عضو فرقه بیرون آورده شده است و از این جهت فرقه مجاهدین متهم به نسل کشی میباشد

چهار : اسرای فرقه مجاهدین ، حق دسترسی به رسانه‌های آزاد از قبیل اینترنت،رادیو، تلویزیون،روزنامه ،کتاب و ... را ندارند. اسرای فرقه تنها حق دارند که روزنامه وابسته به فرقه را خوانده و تنها میتوانند از رادیو و تلویزیون وابسته به فرقه استفاده نمایند.

پنج: سلب حق سرپرستی فرزندان از والدین عضو فرقه. در صورتی که یک عضو فرقه دارای فرزند باشد، فرزند وی از او گرفته شده و به مراکز سرپرستی کودکان بی والدین فرستاده شده و یا مستقیماٌ توسط فرقه در امور غیر انسانی مورد بهره کشی قرار میگیرد.

شش:شنکجه فیزیکی و جسمانی و قطع عضو اعضای ناراضی فرقه و حتی قتل آن‌ها توسط مسئولین فرقه.

هفت: سلب حق انتخاب آزادانه روش زنده گی از افراد. مسئولین فرقه رجوی بر این باورند که اگر کسی به عضویت این فرقه در آمد تا آخر عمر باید در خدمت این فرقه باقی‌مانده و حق خروج از فرقه مجاهدین ضد خلق را ندارد.

هشت: اعضای فرقه مجاهدین ضدخلق حق تماس مستقیم و غیر مستقیم با اعضای خانواده خویش را ندارند.

نه:سلب حق مالکیت فردی افراد ، هیچ عضو فرقه مجاهدین ضد خلق حق برخورداری از اموال شخصی منقول و غیرمنقول را ندارد.در درون فرقه مجاهدین ضد خلق به هیچ عنوان مالکیت فردی وجود نداشته و هرچه هست از آن رهبر فرقه یعنی آقای مسعود رجوی میباشد.

ده : تمام 24 ساعت شبانه‌روز اسرای درونی فرقه مجاهدین برنامه‌ریزی شده از سوی مسئولین فرقه میباشد و فرد برای زنده گی روزمره خویش نیز ،هیچ حق انتخاب و گزینشی ندارد.

یازده : نقض آزادی ادیان و مذاهب توسط فرقه مجاهدین، اعضای فرقه مجاهدین حق انتخاب آزادانه مذهب و دین مورد دلخواه خویش را ندارند.تمامی اعضای این فرقه باید شیعه دوازده امامی مسلمان باشند. هیچ دین و مذهب دیگری در فرقه رجوی به رسمیت شناخته نمیشود. لازم به یادآوری میباشد که رهبری مجاهدین دارای تعریف خاص خویش از مذهب شیعه دوازده امامی مسلمان را داشته و تنها این برداشت ،مورد قبول فرقه میباشد.

دوازده :اعضای فرقه مجاهدین هیچ حق انتخاب و فعالیت آزادانه سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی را ندارند. تا کنون در درون فرقه مجاهدین هیچ انتخابات درون حزبی آزادانه برگزار نگردیده است و فرقه دارای رهبری مادام العمری میباشد که تمام امور فرقه تحت هدایت و کنترل شخصی شدید وی میباشند.

جناب آقای مارتین کوبلر نماینده ملل متحد در امور عراق و مسئول رسیده گی به پرونده مجاهدین خلق (فرقه رجوی) در کشور عراق!

به موارد اسفبار نقض حقوق بشر توسط فرقه مجاهدین و کادر رهبری این فرقه ، نگاهی کلی ،اجمالی و گزینشی انداختیم . گزارش ریز موارد به همراه اسناد مربوطه ، شامل تعداد زیادی سی دی ، فیلم، عکس ، کتاب و مقالات نگارش شده در این زمینه و تعدادی دیگر از اسناد را به صورت زمیمه به دفتر شما و همچنین به آقای بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد ارسال خواهیم نمود.

جناب آقای مارتین کوبلر گرامی

با توجه به وضعیت اسفبار و دردناک حقوق بشر در درون فرقه مجاهدین در کمپ لیبرتی و با نظر به اینکه بیشتر اعضای درونی فرقه از مناسبات درون فرقه ای ناخشنود بوده و خواستار جدایی از فرقه میباشند و به این دلیل هر لحظه جانشان مورد تهدید جدی رهبری و مسئولین ارشد فرقه مجاهدین قرار دارد، لذا کانون صلح و آزادی دنا از شما درخواست میکند که با جدیت و پیگیری تمام بر اصل خروج اعضای مجاهدین خلق از عراق تأکید نمایید
در طول مدت مأموریت شما در حوزه پرونده مجاهدین خلق (فرقه رجوی) شخص شما شاهد بودید که مورد بیرحمانه ترین و بی‌اخلاقی ترین اتهامات از سوی فرقه رجوی قرار گرفتید. این همان شیوه شناخته شده و سلاح غیراخلاقی مجاهدین خلق (فرقه رجوی) در مواجهه با کسانی است که انتقادی به تشکیلات ضد بشری فرقه رجوی روا داشته و از حقوق قربانیان و اسرای این فرقه دفاع نمایند.

جناب آقای مارتین کوبلر گرامی، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در پرونده مجاهدین خلق (فرقه رجوی)!

سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) با حملات تبلیغاتی و رسانه ای فاشیستی ،تمامی سعی و تلاش خویش را بکار گرفته که شما را به انزوا کشانیده و در موضعی انفعالی قرار دهد. با این شیوه غیر اخلاقی فرقه رجوی ، بار دیگر ماهیت تشکیلات ضد بشری مجاهدین خلق برای افکار عمومی و جهانیان آشکار و آشکار تر گردید. کانون صلح و آزادی دنا مصرانه از شما درخواست نموده که بر مواضع انسانی خویش پایفشاری نموده و تحت تأثیر القائات فاشیستی فرقه رجوی قرار نگیرید.

کانون صلح و آزادی دنا از تلاشهای انساندوستانه شما حمایت کامل را بعمل آورده و آماده گی خود را جهت همکاری بیشتر با شما و انتقال تجربیاتمان جهت کمک به قربانیان سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) را اعلام میداریم.

با تقدیم احترامات ویژه

کانون صلح و آزادی دنا،11.03.2013
وین ،اتریش

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نقش بی همتای خانواده‌ها در رهایی اسرای فرقه رجوی، مجاهدین خلق

 

 

کانون صلح و آزادی دنا، وین، پنجم مارس 2013
http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=482

 

در جریان پروسه مغزشویی موسوم به انقلاب ایدئولوژیک در تشکیلات مجاهدین خلق (فرقه رجوی)،رهبر بی احساس این فرقه آقای مسعود رجوی از اسرای تشکیلات شیطانی تحت امرش درخواست میکند که تمامی عواطف و وابستگی‌های خانواده گی را قطع کرده، خانواده خویش را به فراموشی سپرده و فقط و فقط به وی و مریم قجر عضدانلو(رجوی) فکر کنند.

مسعود رجوی اینگونه به افراد اسیر فرقه تحت کنترلش القاء میکند که خانواده آن‌ها هیچ ارزشی نداشته و مانع و سدی در راه مبارزه بوده و بنابراین افراد باید این مانع را کنار زده و از سر راه مبارزه بردارند.

آقای رجوی از اسرای تحت امرش میخواهد که جهت سرعت و تکامل بخشیدن به پروسه فراموش کردن خانواده ها، افراد عشق و علاقه به وی و همسرش را جایگزین عشق و علاقه به خانواده خوشان کنند.!

تمامی جامعه شناسان و فلاسفه در تمامی دورانهای تاریخ بشری بر نقش بی همتای خانواده در تکامل جامعه بشری تأکید داشته و بر تقویت جایگاه خانواده در اجتماعات بشری پافشاری نموده اند،این در حالی است که مسعود رجوی فرمان فروپاشی خانواده‌ها را صادر کرده و بر آن پافشاری میکند.جریان طلاقهای ایدئولوژیک و وادار کردن عضو یک خانواده به موضع گیری علیه اعضاء خانواده خود ،عدم اجازه تماس اسرا با خانواده‌هایشان از نمونه‌های جنگ رجوی با بنیان جامعه بشری یعنی خانواده میباشد.
این فرد بیمار روانی میخواهد به جنگ بنیان جوامع بشری برود.فردی خیالپرداز و بی بهره از عواطف انسانی و تعادل روحی و شخصیتی.

دیو فرقه مجاهدین به خوبی این نکته را میداند: یکی از عواملی که میتواند تمامی نقشه های شوم وی در کنترل و به بند کشیدن اسرای فرقه تحت امرش را نقش بر آب کرده و عامل اصلی که میتواند به فروپاشی تشکیلات شیطانی مجاهدین خلق (فرقه رجوی) بینجامد تماس اسرای فرقه با اعضای خانواده‌شان میباشد. ترس و دشمنی بی حد و مرز آقای مسعود رجوی با خانواده‌ها نیز از همین جا نشأت میگیرد.

در تمامی سالیان سیاه تسط مسعود رجوی بر اردوگاه کار اجباری اشرف سابق و تشکیلات شیطانی مجاهدین خلق ، شاید تنها نقطه امید و انرژی دهنده به تک تک اسرای فرقه جهت زنده ماندن و امید داشتن ، عشق به خانواده‌ها بوده و هست. ضحاک زمانه هیچ‌گاه نتوانست عشق به پدر و مادر و سایر اعضای خانواده را از دل اسرای فرقه مجاهدین بزداید.در تمامی لحظات و شرایط سخت و تاریک حاکم بر تشکیلات مجاهدین خلق (فرقه رجوی) اسرای این فرقه به خانواده‌هایشان فکر میکردند و امید دیدار دوباره آن‌ها ،روح ادامه زنده گی را در دل آن‌ها زنده نگه میداشت.

از دیدگاه کانون صلح و آزادی دنا، خانوداه ها نقش بی همتایی در رهایی سایر اسرای فرقه رجوی داشته و تأکید بر این است که خانواده‌ها صدای خویش را به گوش اسرای فرقه مجاهدین برسانند. کانون صلح و آزادی دنا از خانواده‌های اسرای مجاهدین خلق (فرقه رجوی) درخواست میکند که جهت کمک به آزادی فرزندان اسیرشان از این تشکیلات شیطانی و بیرحم ، دوباره در مقابل کمپ لیبرتی جمع شده و صدای امید بخش خویش را به گوش فرزندان ، برادران، خواهران و یا سایر اعضای اسیر خانوده شان رسانده و عشق به زنده گی و امید به رهایی را در دل آنان زنده کنند.

کانون صلح و آزادی دنا
وین، اتریش

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

روی آوری مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به روشهای فاشیستی و گشتاپویی در برخورد با جدا شد گان از این فرقه

 

 

کانون صلح و آزادی دنا، وین، اتریش، هفدهم فوریه 2013
http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=422


از نشانه‌های یک جریان،گروه، سازمان،حزب یا دولت مترقی و شرافتمند، توسل به روشهای انسانی و اخلاقی در شیوه برخورد با منتقدین ویا حتی دشمنان میباشد.یک سازمان مدعی آونگارد و پیشتاز بودن و خود را تنها ارمغان آورنده مردمسالاری به ایران دانستن، باید دارای پرنسیبهای بالای انسانی و اخلاقی بوده و پایبندی خود به اصول شرافتمندانه در تعاملات و برخوردهای اجتماعی و سیاسی را اثبات کرده و الگو و سرمشق دیگران در مدارا و شکیبایی باشد.

اصول برشمرده شده، بالا اصولی میباشند که هیچ زره ای از آن‌ها را در تشکیلات مجاهدین خلق (فرقه رجوی )نمیتوان یافت. این فرقه به هیچ اصل اخلاقی، انسانی و شرافتمندانه پایبند نبوده و تمامی پرنسیبهای مورد احترام جامعه بشری را زیر پا میگذارد.

فرقه رجوی،تشکیلاتی ناشکیبا بوده و به هیچ عنوان به‌ مرامهای یک سازمان مردمسالار ، مترقی و به روز پایبند نیست. مسعود رجوی رهبر فرقه مجاهدین ضد خلق، استفاده از تمامی شیوهای غیر انسانی و غیراخلاقی را برای نیل به اهداف مورد نظرش به کار گرفته ،جایز و واجب میداند،حتی اگر این متدها،متدهایی بغایت غیراخلاقی و مذموم باشند. از دیدگاه رهبر فرقه مجاهدین، نیل به هدف مهم است، حال به هر شیوه و بهایی که شده.

مرام و رفتار رهبر و دست اندرکاران فرقه رجوی بیشتر به روشهای گشتاپویی و فاشیستی شبیه میباشد.به عنوان نمونه نگاهی بیندازید به شیوه برخورد فرقه رجوی با منتقدین و جداشده گان از این فرقه.! افرادی که سالیان سال از عمر گرانبهای خویش را در این فرقه سپری نموده ، دقیقترین و عمیقترین شناخت از ماهیت فرقه مذکور را داشته و به شیوه‌های کارکرد این فرقه کاملاً آگاه میباشند.

مسعود رجوی بیشتر از هر کسی از جداشده گان فرقه تحت امرش میترسد،ترس از افشای زاویه های تاریک و پلید تشکیلات مجاهدین ضد خلق و ضد ایرانی،

صدای افشاگرانه جداشده گان فرقه رجوی نقشه های شوم و اهداف پلید دیو اردوگاه کار اجباری اشرف سابق را نقش برآب کرده و خواهد نمود.

هر انسان باشرافتی نحوه برخورد فرقه رجوی با منتقدینش را به شدت نکوهش کرده و براین باور بوده که رفتارها ،کارکردها و شیوه تعامل فرقه رجوی در حد و قامت یک سازمان مترقی ،بردبار،پایبند به اصول انسانی و مردمسالاری نبوده که هیچ،بلکه مصداق یک جریان فاشیستی میباشد.

در روزهای اخیر فرقه رجوی تلاش زیادی را در جهت ترور شخصیتی خانم بتول سلطانی آغاز نموده و مزاحمتهای زیادی را برای آقای محسن عباسلو اعمال نموده است.مسلماً هدف رجوی از بکارگیری این روشهای گشتاپویی و فاشیستی به سکوت واداشتن جداشده گان فعلی و آینده این فرقه میباشد. مسئولیت و وجدان ما جدا شده گان حکم میکند که تمامی تلاش خویش را جهت آزادی سایر دوستان اسیرمان در فرقه رجوی به کار گرفته و ابعاد و اهداف پلید مجاهدین خلق (فرقه رجوی) را برای افکار عمومی روشن سازیم.

کانون صلح و آزادی دنا نحوه برخورد فرقه رجوی با جداشده گان از این فرقه را محکوم کرده و توسل این فرقه به تاکتیتهای فاشیستی و گشتاپویی در برخورد با جداشده گان را نشانه و اثباتی از ماهیت فرقه ای تشکیلات مجاهدین خلق (فرقه رجوی) میداند.

کانون صلح و آزادی دنا،وین،اتریش

روی آوری مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به روشهای فاشیستی و گشتاپویی در برخورد با جداشده گان از این فرقه

روی آوری مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به روشهای فاشیستی و گشتاپویی در برخورد با جداشده گان از این فرقه

روی آوری مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به روشهای فاشیستی و گشتاپویی در برخورد با جداشده گان از این فرقه

روی آوری مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به روشهای فاشیستی و گشتاپویی در برخورد با جداشده گان از این فرقه

روی آوری مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به روشهای فاشیستی و گشتاپویی در برخورد با جداشده گان از این فرقه

روی آوری مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به روشهای فاشیستی و گشتاپویی در برخورد با جداشده گان از این فرقه
 

روی آوری مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به روشهای فاشیستی و گشتاپویی در برخورد با جداشده گان از این فرقه

نمونه هایی از اسناد عملیات گشتاپویی و فاشیستی فرقه رجوی علیه خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری این فرقه و آقای عباسلو از اعضای تیم های داخل کشور و کادرهای سابق مجاهدین خلق(فرقه رجوی)

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اطلاعیه کانون صلح و آزادی دنا مبنی بر محکومیت حمله طرح ریزی شده از سوی عوامل فرقه رجوی به کمپ لیبرتی

(اطلاعیه مجاهدین خلق قبل از وقوع حمله آماده بود)

 

 

کانون صلح و آزادی دنا، وین، یازدهم فوریه 2013
http://www.iran-dena.at/

 

فرقه رجوی باز جنایت آفرید، تشکیلات مجاهدین خلق(فرقه رجوی) با خونریزی و خشونت ادامه حیات میدهد!بامداد شنبه 21 بهمن ماه حمله ای خمپاره ای به کمپ لیبرتی (محل استقرار اعضای اسیر فرقه رجوی) صورت میگیرد. حمله ای گسترده، شلیک دهها خمپاره و راکت به کمپ لیبرتی، حمله ای در این مقیاس کار هر کسی نمیتواند باشد. این نشان از جنایت و نقشه ای بزرگ است. بوی توطئه می آید.
توطئه ای کثیف و بغایت ضد انسانی!

چندین کشته و دهها زخمی حاصل این جنایت ضد انسانی تا به این لحظه بوده است. پس از این ماجرا سازمان مجاهدین خلق( فرقه رجوی) با تمام قوا وارد صحنه میشوند. روند صدور اطلاعیه ها ،رویکرد و خواسته مطرح شده در این بیانیه های صادره از جانب فرقه رجوی، نشان از نقشه ای از پیش تعیین شده میباشد.

خواسته اصلی فرقه رجوی پس از وقوع این جنایت هولناک بازگشت به اردوگاه کار اجباری اشرف سابق میباشد. رجوی و رجوی پرستان برای این حمله آماده بوده و پس از این جنایت مرگبار نیز پی در پی هشدار میدهند که در شبهای آینده نیز به کمپ لیبرتی حمله خواهد شد.؟!

اگر نگاهی به اطلاعیه های صادره از سوی فرقه بیندازیم به خوبی میتوان درک نمود که فرقه رجوی برای این حمله آماده بوده و پشت پرده این جنایت هولناک میتوان دستان خون آلود مسعود رجوی را مشاهده نمود.تمرکز خواسته مجاهدین خلق(فرقه رجوی) پس از این جنایت مبنی بر بازگشت به اشرف ما را به این باور میرساند که مسعود رجوی در مخفیگاهی در اردوگاه کار اجباری اشرف سابق مخفی میباشد.

از دیدگاه کانون صلح و آزادی دنا،تنها راه جلوگیری از ادامه جنایات فرقه رجوی،تحت کنترل کامل درآوردن اردوگاه کار اجباری اشرف سابق، بیرون کشیدن رجوی از مخفیگاه احتمالی اش در این مکان و اخراج اعضای فرقه از عراق میباشد.

کانون صلح و آزادی دنا ضمن محکوم کردن شدید این جنایت صورت گرفته از مجامع ذیصلاح بین‌المللی درخواست مینماید که اقدام‌های لازمه جهت حفظ جان اسرای فرقه رجوی را بعمل آورده و اولین قدم بزرگ در این راه خارج کردن این افراد از زیر کنترل تشکیلات شیطانی فرقه مجاهدین میباشد.

کانون صلح و آزادی دنا
وین اتریش

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حمایت مشروط کانون صلح و آزادی دنا از طرح ده ماده ای خانم مریم رجوی (قجر عضدانلو)

طرح بصورت آزمایشی در لیبرتی پیاده شود

 

 

کانون صلح و آزادی دنا، وین، هفتم فوریه 2013
http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=365

 

چهاردهم بهمن ماه و تحت عنوان گرامیداشت سالروز انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران، سازمان مجاهدین خلق(فرقه رجوی) همایشی را در پاریس با حضور تعدادی از بازنشسته گان و یا ورشکستگان سیاسی کشورهای مختلف و همراهی جمعی از پناهنده گان بی خانمان ایرانی و غیرایرانی که از کشورهای مختلف اروپایی با صرف هزینه زیاد ،گردآوری شده بودند، برگزار نمود.
در این همایش و شوی تبلیغاتی خانم مریم رجوی (عضدانلو قجر) یک طرح ده ماده‌ای را برای آینده ایران برای چندمین بار اعلام نمود.

http://www.mojahedin.org/pages/detailsNews.aspx?newsid=123661


طرح خانم مریم رجوی(عضدانلو قجر):

((1ـ از نظر ما آرای مردم تنها ملاک سنجش است و بر همين اساس خواهان جمهوری مبتنی بر آرای مردم هستيم.
2ـ ما خواهان يک نظام کثرت گرا و آزادی احزاب و اجتماعات هستيم. در ايران فردا ما به کليه آزاديهای فردی احترام می گذاريم و بر آزادی بيان و آزادی کامل رسانه ها و دسترسی بی قيد و شرط همگان به فضای مجازی تأکيد داريم.
3ـ ما در ايران آزاد شده فردا از لغو حکم اعدام دفاع می کنيم و نسبت به آن معتهديم.
4ـ مقاومت ايران از جدايی دين و دولت دفاع خواهد کرد و هر گونه تبعيضی در مورد پيروان کليه اديان و مذاهب ممنوع خواهد بود.
5ـ ما به برابری کامل زنان و مردان در کليه حقوق سياسی، اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سياسی معتقديم و هر گونه اشکال تبعيض عليه زنان ملغی خواهد شد و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق و تحصيل و اشتغال برخوردار خواهند شد.
6ـ ايران فردا کشور عدالت و قانون است، ما خواهان ايجاد يک نظام قضايی مدرن مبتنی بر احترام و اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات هستيم، همچنين قانون شريعت آخوندها در ايران فردا جايی نخواهد داشت.
7ـ ايران فردا کشور احترام به حقوق بشر است ما متعهد به بيانيه جهانی حقوق بشر و ميثاق ها و کنوانسيون های بين المللی از جمله ميثاق بين المللی حقوق مدنی و سياسی، کنوانسيون عليه شکنجه و کنوانسيون حذف کليه اشکال، اشکال تبعيض عليه زنان می باشيم.
8ـ ما مالکيت شخصی، سرمايه گذاری خصوصی و بازار آزاد را به رسميت می شناسيم و اين اصل را پيش روی خود داريم که چه در اشتغال و چه در کسب و کار تمام مردم ايران بايد از فرصتهای برابر برخوردار باشند. از نظر ما ايران فردا، کشور حفاظت از محيط زيست و احيای آن خواهد بود.
9ـ سياست خارجی ما مبتنی بر همزيستی مسالمت آميز، صلح و همکاريهای بين المللی و منطقه يی و احترام به منشور ملل متحد خواهد بود با همه کشورها رابطه خواهيم داشت.
10ـ ايران آزاد فردا، يک کشور غيراتمی و عاری از سلاحهای کشتار جمعی خواهد بود. ))

تا آنجا که به کانون صلح و آزادی دنا برگشته و با توجه به شناختی که ما از فرقه رجوی داریم، این فرقه در تشکیلات درونی خود به هیچ کدام از این اصول پایبند نبوده و ناقض شدید آن نیز میباشد.

http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=241
 

ویژگی‌های سازمان مجاهدین خلق(فرقه رجوی):
1.در تشكيلات اين فرقه اطاعت محض و بي چون وچرا از رهبر خود انتصابي اين فرقه يعني مسعود رجوي، وظيفه و تكليف تمامي اعظاي فرقه ميباشد.در ضمن بايد ياد آور گرديد كه در اين ميان خانم مريم عضدانلو قجربه عنوان مكمل كمبود هاي شخصيتي رهبر فرقه عمل ميكند.

2.رهبر فرقه از هر گونه خطا و اشتباه مبرا بوده وكسي حق سؤال كردن از رهبر فرقه مجاهدين ضد خلق در مورد عملكرد هايش را ندارد . و بر اساس ايدئولوژي فرقه رجوي نامبرده فقط در مقابل خداوند(كدامين خدا!) پاسخگو ميباشد.

3.تمامي اعضاء ميبايد در نشست هاي تفتيش عقايد مثل: غسل هفتگي و عمليات جاري و بحث هاي انقلاب ايدئولوژيك شركت كنند.نتيجه تمامي اين نشست ها بايد به پذيرش عقايد ساختگي مسعود رجوي از سوي اعضاء ختم شوند.

4.تمامي اعضاء ميبايد تمامي رابطه هاي خانوادگي خويش را قطع كنند.فرزنداني كه سن وسال آنان پايين است و قدرت جنگيدن را ندارند از والدين جا ميشوند.وكسي حق فكر كردن در مورد خانواده و اقوام و فاميل خويش و برقراري ارتباط با آنان را ندارد.فرد فقط اجازه تماس با آندسته از اعضاي خانواده خود را دارد كه جزء اعضاي فرقه باشند. البته آنهم ارتباطي كنترل شده و تحت نظر مسئولين فرقه.

5.تمامي اعضاي متأهل فرقه بايد همسران خويش را طلاق دهند.وحتي اعضاي مجرد هم بايد سوگند طلاق دائمي ياد كنندو فكر ازدواج وتشكيل خانواده را از سر خود دور كرده و تمامي زندگي و همه توانايي هاي خويش را صرف پيشبرد خط و خطوط فرقه كنند.تنها كسي كه در فرقه رجوي حق ازدواج دارد شخص مسعود رجوي است كه مريم عضدانلو را به همسري برگزيده است. مسعود رجوی دارای یک حرامسرای شخصی مثل حرمسرای ناصرالدین شاه قاجار و یا معمر قذافی میباشد.

6.فرد در دنياي افكار خويش حق فكر كردن در مورد چيزي جز اجراي دستورات مسئولين فرقه را ندارد و اگر فكري خارج از اين محدوده به ذهن فرد خطور كرد بايد وي در نشت عمليات جاري روزانه تحت عنوان انتقاد از خود آن را بيان نمايد.

7.در تشكيلات فرقه مجاهدين ضدخلق انجام عمليات انتحاري و خود كشي (كه معمولاًبا خوردن قرص سيانور انجام ميگيرد)و ياد خود سوزي در مواقعي كه سازمان وفرقه تشخيص دهد امري مقدس و قابل تحصين فرقه است.

8.جهت در كنترل داشتن اعضا، تمامي اعضاي فرقه در تيمهاي كوچكتري كه يگان يا دسته ناميده ميشوند تقسيم بندي ميگردند و فردي از طرف مسئولين بالاتركه معمولاً زن است به عنوان فرمانده اين افراد مشخص ميشود.
تمامي افرادي كه در اين تقسم بندي جاي ميگيرند مؤظف به اطاعت بي چون وچرا از اوامراين فرمانده انتصابي ميباشند و هیچکس حق خرده گرفتن از فرمانده گماشته شده در اين منصب را ندارد.

9.بنا بر اصطلاح موجود در اين فرقه: سياه و سفيد دانستن كارها گناهي بزرگ است.يعني اينكه عضو فرقه مؤظف بر انجام كاري است كه به او محول ميشودهر چند كه فرد رغبتي به انجام اين كار نداشته باشد.با بياني واضح تر ميتوان گفت كه فرد عضو فرقه، تمام عيار در اختيار فرقه ميباشد و حق هيچ گونه انتخابي را ندارد.

10.تمامي 24 ساعت زندگي تشكيلاتي عضو فرقه رجوي برنامه ريزي شده است.و فرد به گونه اي مشغول ميشود كه كاملاً از لحاظ جسمي و فكري خسته و قدرت تفكر در مورد چيزي را نداشته باشد.

11.سنجش شايستگي تشكيلاتي اعضاي فرقه رجوی بر اساس ميزان فرمانبرداري فرد از رهبري فرقه انجام ميگيرد.وبنا به اصطلاح رايج در اين فرقه ،فرد هر چه كه بيشتر در مناسبات ذوب شود از شايستگي بيشتري برخوردار است.

12.از ديدگاه ايدئولوژيكي فرقه رجوي زندگي تمامي انسانهايي كه در جوامع گوناگون مشغول انجام زندگي معمولي خود هستند يك نوع حيات پست و حيواني است.و زندگي انساني واقعي، آن است كه ايدئولوژي ساختگي مسعود رجوي حاكم بر آن باشد.

13.تمامي دارئي ، احساسات ،عواطف وتوانائي هاي فردي عضو فرقه مجاهدين متعلق به رهبري فرقه ميباشدو فرد عضو از خود هيچ هويتي ندارد.فرد اعتبار و هويت خويش را از رهبري فرقه ميگيرد و از اين بابت هميشه و در تمامي طول عمر بايد مديون رهبري فرقه باشد.

14.فرد عضو فرقه بايد قلباً وفكراَ به رهبري فرقه اعتماد مطلق داشته باشدو هر گونه شك در اين مورد گناهي غير قابل اغماض است.

15.بنا به گفته شخص مسعود رجويی،سازمان مجاهدين كاملاً مستقل از نقطه نظرهاي موجود در جهان است.در واقع اين فرقه از لحاظ ايدئولوژيكي هيچ كدام از ايدئولوژي هاي موجود در جهان را به رسميت نميشناسد.عقايد و قوانين از ديدگاه فرقه مجاهدين در صورتي اصالت داشته و قابل احترام و پذيرش هستند كه مورد تأ ييد مسعود رجوي رهبر فرقه باشند.و تمامي قوانين و قوائد بين المللي در صورتي كه مغاير با عقيده مسعود رجوي بوده هيچ اعتبار و ارزشي ندارند.

نظر به اینکه کانون صلح و آزادی دنا همیشه به تکامل و تغییر انسان‌ها باور داشته (هر چند که در سازمان مجاهدین خلق به دلیل ماهیت فرقه ای آن، راه هرگونه تغییری کاملاً بسته است)، لذا کانون صلح و آزادی دنا از طرح ده ماده‌ای خانم رجوی به گرمی استقبال نموده و از ایشان و آقای مسعود رجوی رهبر عقیدتی فرقه مجاهدین درخواست میکنیم جهت اثبات پایبندی خود بر این اصول مطرح شده توسط مریم رجوی(عضدانلو قجر)با توجه به اینکه سازمان مجاهدین خلق(فرقه رجوی) بالای سه هزار نفر را در کمپ لیبرتی عراق و پادگان مریم در اورسورواز فرانسه،تحت کنترل و به باور ما تحت اسارت خویش دارد، بدینوسیله کانون صلح و آزادی دنا از سازمان مجاهدین خلق( فرقه رجوی) به طور رسمی درخواست مینماید که طرح ده ماده‌ای خانم مریم رجوی در کنفرانس پاریس ،به طور آزمایشی در پادگان مریم واقع در اورسورواز فرانسه و در کمپ لیبرتی واقع در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی بغداد، به اجرا در بیاید.
از آنجا هزاران انسان یک جامعه کوچک را تشکیل داده و فرقه رجوی نیز هزاران انسان را تحت کنترل و اسارت خویش داشته، لذا این فرقه دارای بهترین شرایط جهت اجرای آزمایشی طرح ده ماده‌ای خانم مریم رجوی(قجر عضدانلو) میباشد.برای پیشبرد بهتر این طرح ده ماده‌ای و اجرای موفق تر آن از تعدادی از فعالین حقوق بشر و سازمانهای شناخته شده بین‌المللی مدافع حقوق انسان‌ها نیز دعوت بعمل خواهیم آورد که بر روند اجرای دقیق این طرح نظارت داشته باشند.
در صورت موفق آمیز بودن اجرای این طرح در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق( فرقه رجوی) ، کانون صلح و آزادی دنا نیز قاطعانه از طرح ده ماده‌ای خانم رجوی برای آینده ایران حمایت کرده و تمام تلاش خویش را جهت اجرای آن در ایران فردا بعمل خواهد آورد.
کانون صلح و آزادی دنا در این زمینه حاضر است که تجربیات خویش را به فرقه رجوی انتقال داده و برروند اجرای طرح ده ماده‌ای خانم مریم رجوی(عضدانلو قجر) در تشکیلات فرقه تحت کنترل همسر ایشان نظارت داشته و در اجرای آن کمک کار این فرقه باشد.

کانون صلح و آزادی دنا

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرقه رجوی (مجاهدین خلق) و نحوه برخورد با منتقدین

 

 

کانون صلح و آزادی دنا، وین، سی و یکم ژانویه 2013
http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=332

 

یکی از اصول بنیادین ومترقی جوامع،دول، احزاب، گروهها و حتی افراد مردمسالار پذیرش و اجرای اصل انتقاد و انتقاد پذیری میباشد. اصلی مترقی و بالنده که با بکار گیری آن اشتباهات و کاستی ها اصلاح شده ،از تکرار خطاها جلوگیری بعمل آمده و سطح کیفی فرد، گروه،سازمان،حزب و دولت ارتقا پیدا کرده و به قله‌های پیشرفت و بالنده گی صعود خواهد کرد.

برای کارائی بیشتر، از اصل انتقاد و انتقاد پذیری بایستی با رویی گشاده استقبال نمود و در پی رفع کاستی ها بود،البته تا آنجا که انتقادات سازنده و مفید باشند.

در فرقه مجاهدین ضد خلق نیز اصل انتقاد و انتقاد از خود از اصول تشکیلاتی این جریان محسوب شده و روی آن تأکید زیادی میشود.یک فرد عضو این فرقه باید این اصل را پذیرفته و بدون چون و چرا اجرا نماید.اما در فرقه رجوی همانگونه که سایر اصول آزادی خواهی و مردمسالاری به بازی گرفته شده، اصل انتقاد و انتقاد پذیری نیز به ابزاری برای سرکوب اعضای فرقه و همچنین منتقدین بیرونی آن تبدیل گشته است.

این اصل مترقی به شیوه تشکیلاتی استالینیستی و مائوئیستی آن در فرقه رجوی اجرا میگردد.اصل انتقاد و انتقاد پذیری جهت سرکوب صدای ناراضیان درون تشکیلاتی و هم چنین ترور شخصیتی هر صدای مخالفی بکار گرفته میشود.

به بهانه انتقاد از فرد و کمک به اعتلاء و ارتقای تشکیلاتی عضو فرقه، فرد را در جمعهای بزرگ چند صدنفری زیر شدیدترن امواج ترور شخصیتی،فحش و ناسزاگویی قرار داده و حتی وی را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.ماشین سرکوب فرقه رجوی تا آنجا پیش رفته که سوژه مورد نظر را کاملاً ترور شخصیتی کرده،هویت فردی وی را از او گرفته و تبدیل به یک بیمار روانی افسرده و پاسیو نماید.از این لحظه به بعد فرد در اختیار اهداف شوم فرقه قرار گرفته و وارد مراحل بعدی پروژه شستشوی مغزی میگردد.

گواهی مدعای ما کاملاً روشن و آشکار میباشد، ببینید نحوه برخورد فرقه رجوی را با افراد منتقد این تشکیلات بویژه نحوه برخورد این فرقه را با اعضای جدا شده اش،؟!

افراد جدا شده‌ای که دقیقترین و عمیق‌ترین شناخت را از این تشکیلات داشته و سالیان سال از عمرشان را با این فرقه سپری نموده، پس از ایراد کوچکترین انتقادی به تشکیلات رجوی مورد امواج بی امان ناسزاگویی ،تهمت و ترور شخصیت قرار گرفته و فرقه با براه انداختی موجی از تبلیغات مسموم تمام تلاش خویش را جهت وادار کردن فرد مورد نظر به سکوت مینماید.

آقای مسعود رجوی رهبر ایدئولوژیک این فرقه شخصاً پیشگام این امر بوده و در پیام اخیر خویش نیز افراد منتقد را مورد فحش و ناسزاگویی قرار داده و با بکارگیری تهمتهای ناروا سعی در ترور شخصیتی منتقدین خود نموده و با ارعاب و تهدید میخواهد منتقدین را وادار به سکوت نماید.

آیا این نحوه برخورد رهبری فرقه مجاهدین ضد خلق و همچنین دستگاه تبلیغاتی و تشکیلاتی وی با منتقدین این تشکیلات را میتوان در چارچوب یک سازمان مترقی و دموکرات تجزیه و تحلیل نمود؟!

از دیدگاه کانون صلح و آزادی دنا رفتار و طرز برخورد فرقه رجوی با دنیای بیرون و همچنین با اعضای درون تشکیلاتی این فرقه،رفتار و طرز برخورد یک باند مافیایی میباشد نه رفتار و طرز عمل یک سازمان مترقی و دموکرات،شیوه های تعامل فرقه رجوی با دنیای پیرامونی آن روشهای برخورد یک تشکیلات سرکوبگر و ضد انسانی را در ذهن تداعی میکند.

کانون صلح و آزادی دنا
وین، اتریش

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یادداشتی در باره مقاله درج شده در روزنامه دی پرسه چاپ اتریش تحت عنوان:

(گزارش آمریکا:وین پر از عوامل حکومت ایران ) متن فارسی،قسمت دوم

 

 

کانون صلح و آزادی دنا، وین، بیست و پنجم ژانویه 2013
http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=305

 

لینک به قسمت اول
http://iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=14324

 

در سازمان مجاهدین خلق مسعود رجوی رهبر ایدئولوژیک است،یک رهبر مقدس که در عالم واقع هیچ‌کس او را انتخاب نکرده است، یک رهبر خود انتخابی.

او تنها کسی است که از سال 1975 برای سازمان مجاهدین خلق تصمیمگیری میکند.هیچ کس در سازمان تحت امر وی، حق سؤال کردن از او را نداشته و در مورد کردار او هیچ‌کس از او نمیتواند بازخواستی کند.

آقای رجوی معتقد است که وی فقط در برابر خداوند پاسخگو میباشد.او خود را در برابر اعضای سازمان مجاهدین خلق و یا در برابر قوانین بین‌المللی پاسخگو نمیداند.تمامی اعضای سازمان مذکور باید اوامر وی را بدون چون و چرا بپذیرند.

تمامی اعضای سازمان مجاهدین خلق باید ارتباطات خانواده گی خویش را قطع کرده و تمامی احساس خویش را به رهبر عقیدتی این سازمان یعنی آقای رجوی بدهند.اعضاء مرد و یا زن باید از همسر خویش جدا شده و طلاق بگیرند.ازدواج در این سازمان وجود نداشته و برقراری رابطه جنسی شدیداً ممنوع بوده و به عنوان گناهی نابخشودنی به آن نگریسته میشود.تنها فردی که اجازه دارد ازدواج کرده و برای خویش همسری برگزیده و رابطه جنسی داشته باشد رهبر سازمان مجاهدین خلق یعنی آقای مسعود رجوی میباشد.

همسر آقای رجوی خانم مریم رجوی میباشد که به او لقب خورشید انقلاب را بخشیده‌اند و وی از طرف مسعود رجوی به عنوان رئیس جمهور برگزیده اپوزوسیون حکومت ایران معرفی میگردد.وی در فرانسه اقامت دارد.

بنا به افشاگری های زنان رها شده از سازمان مجاهدین خلق، مسعود رجوی تعداد زیادی از زنان عضو فرقه را مورد تجاوز جنسی قرار داده است.

در سازمان مجاهدین خلق خودکشی و عملیات اتحاری امری مقدس بوده که تمامی اعضا باید برای انجام آن آماده باشند.

اعضای سازمان مجاهدین خلق هیچگونه انتخابی از خود نداشته و اگر کسی یک بار وارد این سازمان شد باید تا آخز عمر در آن باقی بماند. اگر کسی بتواند از این سازمان بیرون بیاید شانس بزرگی داشته است.

سازمان مجاهدین خلق بالای نیم قرن سابقه انجام عملیات تروریستی و خشونت آمیز را داشته و آن‌ها سالیان زیادی با آقای صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق همکاری تنگاتنگی داشته اند.

گرچه این سازمان در دنیای بیرون ادعای سازمانی مدرن را داشته اما در عالم واقعیت این سازمان با رفتار و عملکردش بهانه لازم را همیشه به حکومت ایران داده که مردم ایران را بیشتر زیر فشار قرار دهند. این سازمان به طور غیر مستقیم ابزاری در دست حکومت ایران بوده است.این سازمان با رفتارش یک سد در راه دستیابی مردم ایران به آزادی بوده است.

بنا به تجربه من سازمان مجاهدین خلق به قوانین و چارچوب دموکراسی ،آزادی یا حقوق زنان اعتقادی نداشته و ندارد.تنها مذهب قاب قبول در این سازمان مذهب شیعه میباشد، آن هم تعریف خاص مسعود رجوی از مذهب شیعه.

ادامه دارد...

ترجمه متن از آلمانی به فارسی :
کانون صلح و آزادی دنا
وین اتریش

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یادداشتی در باره مقاله درج شده در روزنامه دی پرسه چاپ اتریش تحت عنوان: گزارش آمریکا، وین پر از عوامل حکومت ایران

 

 

کانون صلح و آزادی دنا،وین، بیست و دوم ژانویه 2013
http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=290

 

متن فارسی

خطاب به سردبیر و مسئولین روزنامه دی پرسه چاپ اتریش:

-رونوشت به دفتر صدراعظم جمهوری اتریش
-رونوشت به وزارت امور خارجه اتریش
-رونوشت به وزارت کشور اتریش
-رونوشت به پارلمان اتریش
-رونوشت به سفارت آمریکا در اتریش

خانم‌ها و آقایان گرامی:

در وب سایت روزنامه دی پرسه چاپ 18.01.2013یک گزارش با نام : (گزارش آمریکا: وین پر از عوامل حکومت ایران) که در لینک زیر قابل مشاهده میباشد درج گردیده است:

http://diepresse.com/home/panorama/wien/1330409/USBericht_Wien-voll-mit- IranAgenten,

من به عنوان مدیر مسئول وب سایت ایران دنا که متعلق به انجمن صلح و آزادی دنا میباشد لازم میدانم که درباره مقاله درج شده در روزنامه تان گزارشی را به اطلاع شما و افکار عمومی برسانم:
انجمن صلح و آزادی دنا که مقر آن در شهر وین میباشد یک انجمن قانونی به ثبت رسیده به شماره ثبت 434374130 میباشد. اساسنامه انجمن بر مبنای آگاهی رسانی به مردم در راه احقاق حقوقشان و پیدا کردن یک راه حل مسالمت آمیز در نزاعها میباشد.آشنا ساختن مهاجران با فرهنگ و تمدن اتریش و آشنا ساختن شهروندان اتریش با فرهنگ ایرانی،کمک به مهاجران جهت تطابق با فرهنگ اتریش و حمایت از صلح و آزادی از اصول انجمن صلح و آزادی دنا میباشند.

در حیطه دفاع از حقوق بشر ما از قربانیان تروریزم و خشونت حمایت میکنیم:مثل حمایت از زنها و مردهای مورد تجاوز واقع شده،حمایت از کودکانی که در جنگ و یا در اثر فعالیتهای تروریستی خانواده‌شان را از دست داده‌اند و ...

نظریات کانون صلح و آزادی دنا در وبسایت ایران دنا قابل مشاهده میباشد.این وبسایت به زبان فارسی بوده و در این وبسایت تمام فعالیتهای ما قابل مشاهده میباشد.ما در حیطه قوانین جمهوری اتریش و اتحادیه اروپا به فعالیت میپردازیم.

خانمها و آقایان شما اقدام به چاپ مقاله‌ای تحت عنوان:(گزارش آمریکا: وین پر از عوامل حکومت ایران)کرده اید.ما به اطلاع شما و افکار عمومی میرسانیم که سرچشمه اطلاعات درج شده در این گزارش سازمان مجاهدین خلق ایران( که به صورت اختصار ام کا او نیز نامیده می‌شود )میباشد.همانگونه که خود شما نیز در این گزراش به این مطلب اشاره کرده اید.

چندی پیش نیز یک گزراش سیاسی دیگر در روزنامه های اتریش چاپ گردید مبنی بر اینکه حکومت ایران از سیستم بانکی اتریش جهت پولشویی استفاده میکندکه خبر آن در این لینک قابل مشاهده است:

http://www.krone.at/Oesterreich/Nutzt_der_Iran_Wien_als_Drehscheibe_fuer_Geldwaesche-Oe_dient_dem_Teufel-Story-339661

این گزراش نیز که سرچشمه اطلاعات آن سازمان مجاهدین خلق ایران بود از سوی وزارت امورخارجه و وزارت کشور اتریش شدیداً تکذیب شده و خالی از واقعیت قلمداد گردید.

من محسن عباسلو مسئول کانون صلح و آزادی دنا بوده و حدود سه سال از عمرم را در عراق در زندان مجاهدین سپری کردم،آنهم بنا به دلایل عقیدتی و سیاسی.من سالهای زیادی را با مجاهدین خلق سپری کرده و در این زمینه تجربه زیادی دارم.من حدود بالای پنج سال در اروپا فعال بوده و از کسانی که حقوق انسانی شان صدمه دیده حمایت میکنم.

من بنا به سوابق گذشته‌ام و بنا به دارا بودن تجریه چندین ساله در این زمینه، سازمان مجاهدین خلق را به خوبی شناخته و از نیات آن‌ها به خوبی آگاه میباشم.

سازمان مجاهدین خلق در سال 1965 با هدف مبارزه با حکومت شاه سابق ایران تأسیس گردید.ایدئولوژی این سازمان برگرفته از عقاید مارکسیستی و اسلامی میباشد.این سازمان از آغاز تأسیس روش خشونت بار را آغاز نمود ه است.از اولین اقدام‌های خشونت بار این گروه میتوان از ترور چهار مستشار آمریکایی و روی آوردن به روشهای تروریستی در مبارزه با حکومت شاه سابق اشاره کرد.این سازمان از همان ابتدا با گروههای تروریستی همکاری و رابطه برقرار کرده است. مثل تماس با گروههای خشونتگرای موجود در فلسطین.!از سال 1975 مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق میباشد.امروزه این سازمان حدود سه هزار عضود دارد که اکثریت آن‌ها به اجبار در این گروه نگه داشته شده اند.

ادامه دارد...
ترجمه از کانون صلح و آزادی دنا،وین اتریش

 

VEREIN FÜR FRIEDEN UND FREIHEIT DENA
1220 Wien, Postfach 1222

Per E-Mail (chefredaktion@diepresse.com)

„Die Presse“ Verlags-Gesellschaft m.b.H. & Co. KG
„Die Presse“ Digital GmbH & Co. KG
Hainburger Straße 33
1030 Wien

Wien, am 20.01.2013

Sehr geehrte Damen und Herren!

In der Online-Ausgabe der Presse vom 18.01.2013 findet sich unter dem Titel „US-Bericht: „Wien voll mit Iran-Agenten““ ein Artikel darüber, dass Wien voll sei mit iranischen Agenten (siehe http://diepresse.com/home/panorama/wien/1330409/USBericht_Wien-voll-mit-IranAgenten, Abruf: 18.01.2013). Im Namen des Chefredaktion der Website www.iran-dena.at, welche zum Verein für Frieden und Freiheit DENA gehört, dessen Gründer ich bin, halte ich es für notwendig, Sie und die Öffentlichkeit über Folgendes zu informieren:

Der Verein für Frieden und Freiheit DENA mit Sitz in Wien ist ein offizieller Verein, der auch im Vereinsregister abgerufen werden kann (ZVR-Nummer: 434374130). Der Zweck des Vereins ist es, die Menschen über Menschenrechte und Wege zur friedlichen Konfliktlösung zu informieren, Einwanderer über die österreichische Kultur und Österreicher über die persische Kultur zu informieren, Einwanderern bei der Integration zu helfen sowie Kultur, Frieden und Freiheit zu unterstützen. Im Bereich Menschenrechte unterstützen wir die Opfer von Terrorismus, Brutalität und Gewalt wie vergewaltigte Frauen (und Männer), Kinder, die durch Krieg und terroristische Akte ihre Familien verloren haben usw. Der Verein für Frieden und Freiheit DENA ist im Web unter www.iran-dena.at vertreten. Die Website ist in persischer Sprache gehalten und kann man der Website unsere Meinung und unsere Tätigkeit entnehmen. Wir arbeiten ausschließlich im Rahmen der Gesetze der Republik Österreich und der Europäischen Union.

Sehr geehrte Damen und Herren, Sie haben in Ihrem Artikel einen US-Bericht, laut dem Wien voll sei mit iranischen Agenten, angeführt. Wir weisen Sie und die Öffentlichkeit darauf hin, dass die Wurzel dieser Information die Volksmudschahedin (Sazman-e Mojahedin-e Khalgh-e Iran, auch kurz MKO genannt) sind (wie Sie auch in Ihrem Artikel selbst schreiben). Vor einiger Zeit kam durch eben diese politische Vereinigung ein anderer Bericht auf, in welchem behauptet wurde, dass Österreich von der iranischen Regierung zur Geldwäsche benutzt werde (http://www.krone.at/Oesterreich/Nutzt_der_Iran_Wien_als_Drehscheibe_fuer_Geldwaesche-Oe_dient_dem_Teufel-Story-339661). In Reaktion auf diese Anschuldigung hielten sowohl das österreichische Außenministerium als auch das österreichische Innenministerium ausdrücklich fest, dass diese Behauptung nicht der Wahrheit entspräche.

Der Verein für Frieden und Freiheit DENA wird von mir, Mohsen Abbaslou, geführt. Ich war aus ideologischen und politischen Gründen für ca. drei Jahre in Haft bei den Volksmudschahedin im Irak und habe ich viele Jahre Erfahrung betreffend diese Gruppierung. Nunmehr bin mehr als fünf Jahre in Europa, habe mich hier integriert und bin auch hier aktiv, um die Opfer von Menschenrechtsverletzungen zu unterstützen.

Auf Grund meiner persönlichen Vergangenheit sowie meiner langjährigen Arbeit in diesem Bereich kenne ich die Gruppierung der Volksmudschahedin sehr gut, und weise ich Sie auf Folgendes hin:

Die Volksmudschahedin wurden im Jahr 1965 gegründet mit dem Ziel, die Regierung des damaligen iranischen Schahs zu bekämpfen. Die Ideologie der Volksmudschahedin vereint marxistische und islamistische Elemente. Gleich von Beginn wurden seitens dieser Gruppierung gewalttätige Handlungen begangen (z.B. wurden vier amerikanische Berater im Iran umgebracht, gegen die damalige iranische Regierung wurden Anschläge vorgenommen); weiters hatten sie Kontakt zu gewalttätigen Gruppen, beispielsweise in Palästina. Seit 1975 ist Masud Rajavi Führer der Volksmudschahedin. Heute hat die Gruppierung etwa 3.000 Mitglieder, von denen der Großteil mehr oder weniger zwangsweise in der Gruppe bleibt bzw. zu bleiben genötigt wurde

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تأملي كوتاه بر ويژگي هاي فرقه مجاهدين ضد خلق(فرقه رجوی)

 

 

کانون صلح و آزادی دنا،وین، سیزدهم ژانویه 2013
http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=241


افكار فناتيك و رفتار بسته و تحت كنترل فرقه ها مشابه يكديگر بوده ودر هر جاي جهان كه قرار داشته باشند و با هر نوع تظاهري كه روا دارند تمامي فرقه ها از قوانين يكسان و ترفند هاي كلا سه شده مشابهی استفاده ميكنند. اما فرقه مجاهدين علاوه بر شباهتهايي كه با ساير فرقه ها ( به معناي امروزي فرقه) دارد داراي ويژگي ها و كاركردهاي خاص خود ميباشد. فرقه مجاهدين ضد خلق داراي ويژگي هاي زير ميباشد:

1.در تشكيلات اين فرقه اطاعت محض و بي چون وچرا از رهبر خود انتصابي اين فرقه يعني مسعود رجوي، وظيفه و تكليف تمامي اعظاي فرقه ميباشد.در ضمن بايد ياد آور گرديد كه در اين ميان خانم مريم عضدانلو قجربه عنوان مكمل كمبود هاي شخصيتي رهبر فرقه عمل ميكند.

2.رهبر فرقه از هر گونه خطا و اشتباه مبرا بوده وكسي حق سؤال كردن از رهبر فرقه مجاهدين ضد خلق در مورد عملكرد هايش را ندارد . و بر اساس ايدئولوژي فرقه رجوي نامبرده فقط در مقابل خداوند(كدامين خدا!) پاسخگو ميباشد.

3.تمامي اعضاء ميبايد در نشست هاي تفتيش عقايد مثل: غسل هفتگي و عمليات جاري و بحث هاي انقلاب ايدئولوژيك شركت كنند.نتيجه تمامي اين نشست ها بايد به پذيرش عقايد ساختگي مسعود رجوي از سوي اعضاء ختم شوند.

4.تمامي اعضاء ميبايد تمامي رابطه هاي خانوادگي خويش را قطع كنند.فرزنداني كه سن وسال آنان پايين است و قدرت جنگيدن را ندارند از والدين جا ميشوند.وكسي حق فكر كردن در مورد خانواده و اقوام و فاميل خويش و برقراري ارتباط با آنان را ندارد.فرد فقط اجازه تماس با آندسته از اعضاي خانواده خود را دارد كه جزء اعضاي فرقه باشند. البته آنهم ارتباطي كنترل شده و تحت نظر مسئولين فرقه.

5.تمامي اعضاي متأهل فرقه بايد همسران خويش را طلاق دهند.وحتي اعضاي مجرد هم بايد سوگند طلاق دائمي ياد كنندو فكر ازدواج وتشكيل خانواده را از سر خود دور كرده و تمامي زندگي و همه توانايي هاي خويش را صرف پيشبرد خط و خطوط فرقه كنند.تنها كسي كه در فرقه رجوي حق ازدواج دارد شخص مسعود رجوي است كه مريم عضدانلو را به همسري برگزيده است. مسعود رجوی دارای یک حرامسرای شخصی مثل حرمسرای ناصرالدین شاه قاجار و یا معمر قذافی میباشد.

6.فرد در دنياي افكار خويش حق فكر كردن در مورد چيزي جز اجراي دستورات مسئولين فرقه را ندارد و اگر فكري خارج از اين محدوده به ذهن فرد خطور كرد بايد وي در نشت عمليات جاري روزانه تحت عنوان انتقاد از خود آن را بيان نمايد.

7.در تشكيلات فرقه مجاهدين ضدخلق انجام عمليات انتحاري و خود كشي (كه معمولاًبا خوردن قرص سيانور انجام ميگيرد)و ياد خود سوزي در مواقعي كه سازمان وفرقه تشخيص دهد امري مقدس و قابل تحصين فرقه است.

8.جهت در كنترل داشتن اعضا، تمامي اعضاي فرقه در تيمهاي كوچكتري كه يگان يا دسته ناميده ميشوند تقسيم بندي ميگردند و فردي از طرف مسئولين بالاتركه معمولاً زن است به عنوان فرمانده اين افراد مشخص ميشود.
تمامي افرادي كه در اين تقسم بندي جاي ميگيرند مؤظف به اطاعت بي چون وچرا از اوامراين فرمانده انتصابي ميباشند و هیچکس حق خرده گرفتن از فرمانده گماشته شده در اين منصب را ندارد.

9.بنا بر اصطلاح موجود در اين فرقه: سياه و سفيد دانستن كارها گناهي بزرگ است.يعني اينكه عضو فرقه مؤظف بر انجام كاري است كه به او محول ميشودهر چند كه فرد رغبتي به انجام اين كار نداشته باشد.با بياني واضح تر ميتوان گفت كه فرد عضو فرقه، تمام عيار در اختيار فرقه ميباشد و حق هيچ گونه انتخابي را ندارد.

10.تمامي 24 ساعت زندگي تشكيلاتي عضو فرقه رجوي برنامه ريزي شده است.و فرد به گونه اي مشغول ميشود كه كاملاً از لحاظ جسمي و فكري خسته و قدرت تفكر در مورد چيزي را نداشته باشد.

11.سنجش شايستگي تشكيلاتي اعضاي فرقه رجوی بر اساس ميزان فرمانبرداري فرد از رهبري فرقه انجام ميگيرد.وبنا به اصطلاح رايج در اين فرقه ،فرد هر چه كه بيشتر در مناسبات ذوب شود از شايستگي بيشتري برخوردار است.

12.از ديدگاه ايدئولوژيكي فرقه رجوي زندگي تمامي انسانهايي كه در جوامع گوناگون مشغول انجام زندگي معمولي خود هستند يك نوع حيات پست و حيواني است.و زندگي انساني واقعي، آن است كه ايدئولوژي ساختگي مسعود رجوي حاكم بر آن باشد.

13.تمامي دارئي ، احساسات ،عواطف وتوانائي هاي فردي عضو فرقه مجاهدين متعلق به رهبري فرقه ميباشدو فرد عضو از خود هيچ هويتي ندارد.فرد اعتبار و هويت خويش را از رهبري فرقه ميگيرد و از اين بابت هميشه و در تمامي طول عمر بايد مديون رهبري فرقه باشد.

14.فرد عضو فرقه بايد قلباً وفكراَ به رهبري فرقه اعتماد مطلق داشته باشدو هر گونه شك در اين مورد گناهي غير قابل اغماض است.

15.بنا به گفته شخص مسعود رجويی،سازمان مجاهدين كاملاً مستقل از نقطه نظرهاي موجود در جهان است.در واقع اين فرقه از لحاظ ايدئولوژيكي هيچ كدام از ايدئولوژي هاي موجود در جهان را به رسميت نميشناسد.عقايد و قوانين از ديدگاه فرقه مجاهدين در صورتي اصالت داشته و قابل احترام و پذيرش هستند كه مورد تأ ييد مسعود رجوي رهبر فرقه باشند.و تمامي قوانين و قوائد بين المللي در صورتي كه مغاير با عقيده مسعود رجوي بوده هيچ اعتبار و ارزشي ندارند.

 

کانون صلح و آزادی دنا،وین، سیزدهم ژانویه 2013

 

البته از لحاظ ايدئولوژيكي اين روح در فرقه مجاهدين حاكم مي باشد و الا جهت پيش برد خط و خطوط فرقه ، دست زدن به هر كاري كه منافع فرقه را تأمين كند مورد قبول رهبري و مسئولين فرقه ميباشد.و فرقه مجاهدين در موقعيت ها و شرايط مختلف و متفاوت به دليل بي اصالت بودن و بي ريشه بودن آن نقاب هاي مختلفي به صورت زده و چهره عوض ميكند.
هر چند كه تك تك اين ويژگي هاي فرقه مجاهدين (رجوی)بايد كالبد شكافي شده و تمامي جوانب آن را باید از زواياي مختلف بررسي نمود تا به اعماق و ماهيت واقعي اين فرقه پي ببريم.اما با كمي تفكر در مورد اين ويژگي هاي فرقه مجاهدين ،آيا هيچ اصل و ارزش انساني باقي مانده است كه فرقه رجوی آنرا زير سوال نبرده باشد؟!

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد