_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

مصاحبه سایت ایران قلم با آقای قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد سابق در بخش روابط خارجی مجاهدین ـ قسمت دوم

چرا سازمان مجاهدین خط بازگشت از لیبرتی به اشرف را دنبال می کند؟

مریم رجوی به ما گفت که شما باید لیبرتی را زیباترین شهر جهان بکنید!!

 

 

ایران قلم
20.04.2013

لینک به قسمت اول

 

ایران قلم:

بسیار ممنون از توضیحاتی که دادید، شما فرمودید که سازمان مجاهدین به نام مردم عراق بیانیه جعل می کرد یا دستکاری می کرد و خلاصه از جانب مردم عراق به دروغ مدعی می شد که یک نیروی غیر عراقی مثل سازمان مجاهدین را اصرار دارند که در عراق بمانند شما توضیحات مبسوطی ارائه کردید، ولی آیا مستنداتی هم در این ارتباط دارید که به خوانندگان ارائه دهید؟

 

آقای حسین نژاد:

بله اینجا به چند نمونۀ زیر که از سایتهای فارسی و عربی سازمان مجاهدین کپی شده اند، دقت کنید:

در نمونۀ اولی که تازه ترین کار دستگاه بیانیه ساز سازمان مجاهدین می باشد مطلقا متن عربی بیانیه وجود ندارد حتی فارسی آن هم خبری و مطبوعاتی است و کلیشه هم نه خود بیانیه بلکه انعکاس خبری آن است که البته انعکاس هم نمی توان گفت برای اینکه اصلا اصل بیانیه را نداده اند که انعکاس یابد بلکه همین خبرش را هم خودشان داده اند.

در نمونۀ دومی، متن فارسی که خودنوشتۀ اصلی است یعنی متن اصلی و کامل بیانیه است با آنکه ادعا می شود که بیانیۀ زنان عراقی است ولی متن عربی ندارد!! متن عربی ساختگی که کلیشه شده است بیانیۀ مطبوعاتی و خبری و نقل قول از این زنان می باشد و اساسا عربی این متن فارسی نیست!! بسم الله هم که در قدیم متون اصلی و کامل بیانیه ها فاقد آن بود و انتقاد کرده بودند که چرا بسم الله ندارد حالا روی بیانیۀ مطبوعاتی یعنی روی خبرش گذاشته شده که معمولا روی متن خبری گذاشته نمی شود!! و تاریخ روی بیانیۀ مطبوعاتی عراقی ادعائی نیز روش تاریخ نویسی غیر عراقی و عربهای اروپایی است!! زیرا در عراق هیچوقت نام لاتین ماههای میلادی را نمی نویسند و به نام عربی آنها اکتفا می کنند. نمونه های بعدی هم مانند آنها هستند که می بینید.

 

فراخوان شخصيتها و رهبران سياسی و اجتماعی عراق به بازگشت فوری مجاهدان ليبرتی به اشرف
فراخوان 259 شخصيت سياسی و اجتماعی و رهبران 38 تشکل سياسی و سازمان غيردولتی عراق برای بازگشت فوری مجاهدان از ليبرتی به اشرف 

کميساريای عالی پناهندگان بايد مسئوليت تمام عيار ساکنان را که افراد مورد نگرانی و افراد حفاظت شده هستند برعهده بگيرد. 

259 شخصيت سياسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، رهبران عشاير، سازمانهای غيردولتی، روزنامه نگاران، روشنفکران و هنرمندان، وکلا و حقوقدانان عراقی ضمن محکوم کردن حمله موشکی 9فوريه به کمپ ليبرتی محل استقرار اعضای سازمان مجاهدين خلق که طبق کنوانسيون چهارم ژنو سال 1949 و قانون انسان دوستانه بين المللی و بيانيه کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل افراد حفاظت شده هستند را محکوم کردند و برای تأمين امنيت آنها خواستار برگرداندن آنها به قرارگاه اشرف که دارای وسعت بيشتر و ساختمانهای مستحکم و پناهگاه است و با هزينه ساکنان ساخته شده شدند . 
امضا کنندگان که شامل 33 شخصيت سياسی و رهبران عشاير، رهبران 38 تشکل سياسی و سازمانهای غيردولتی و اقليتهای

 

مارس 2013:

فراخوان بيش از ۵۰۰۰تن از زنان استان ديالی عراق به بازگشت مجاهدان ليبرتی به اشرف

 فراخوان بيش از ۵۰۰۰تن از زنان استان ديالی عراق بازگشت مجاهدان ليبرتی به ويژه ۱۰۰۰ زن مجاهد به اشرف برای تأمين حفاظت و امنيت

جابه جايی مجاهدين از اشرف به ليبرتی، توطئه رژيم ايران و دولت عراق و يک بی خانماسازی با اعمال فريبکارانه کوبلر بود که هم چنان در زمينه سازی برای يک کشتار ديگر همدستی می کند 

ما زنان عراقی از جامعه بين المللی به ويژه آمريکا و سازمان ملل می خواهيم در اسرع وقت شرايط مناسبی را برای بازگشت مجاهدين از ليبرتی به اشرف فراهم سازند، چرا که تنها راه تأمين حفاظت و امنيت آنها است.
پس از گذشت يک سال از جابه جايی اجباری ساکنان اشرف به ليبرتی، بر همگان روشن شده که اين جابه جايی چيزی جز استمرار توطئه های رژيم ايران در همکاری با دولت عراق و اعمال فريبکارانه کوبلر نبوده است و هدف بی خانمان کردن و به بند کشيدن آنها در زندان ليبرتی بوده است. در اين راستا رژيم آدمکش حاکم بر ايران در همکاری با حکومت عراق از هيچ رذالت و دنائت در حق آنها و به طور خاص در مورد 1000 زن مجاهد فروگذار نکرد و آخرين آن حمله موشکی جنايتکارانه 9فوريه به ليبرتی بود که منجر به کشته شدن 8نفر از ساکنان و بيش از 100 مجروح شد و يکی از زنان مجاهد در زمره شهدا است. آنچه که مايه شرم و ننگ است اين است که رژيم ايران اين جنايت را از اطراف ليبرتی و به اسم

 

فراخوان ۴۰ نماينده پارلمان از کشورهای مصر، اردن، فلسطين و بحرين به بازگشت سريع مجاهدين به اشرف
بيانيه40 نماينده پارلمان از کشورهای مصر، اردن، فلسطين و بحرين - محکوميت حمله موشکی به ليبرتی، فراخوان به بازگشت سريع مجاهدين به اشرف 
حمله موشکی به ليبرتی به دستور خامنه ای، با همکاری و هماهنگی حکومت عراق صورت گرفته است 
اگر امکان انتقال سريع کليه ساکنان ليبرتی به کشوری ديگر وجود ندارد، تنها راه بازگشت به اشرف خانه 26ساله آنهاست 
ما سازمان ملل را مسئول نتايج هر فاجعه انسانی ديگر در صورت باقی ماندن اين پناهندگان در ليبرتی می دانيم. بعد از حمله موشکی به کمپ ليبرتی بازگشت به اشرف تنها راه برای جلوگيری از حملات جنايتکارانه ديگر است 
40 پارلمانتر از کشورهای مصر، اردن، فلسطين و بحرين با امضای بيانيه ها و ارسال نامه هايی خطاب به بان کی مون دبيرکل ملل متحد حمله جنايتکارانه موشکی به کمپ ليبرتی را که منجر به شهادت 8تن و مجروح شدن بيش از 100تن ديگر شد، به شدت محکوم و تأکيد کردند اين حمله به دستور شخص خامنه ای و با همکاری و هماهنگی حکومت عراق صورت گرفته است. 
امضا کنندگان خاطرنشان کردند که کمپ ليبرتی در يک منطقه نظامی با حفاظت شديد امنيتی با 7 نقطه کنترلی چک و بازرسی قرار دارد، لذا اين حمله به طور هماهنگ انجام گرفته و موفقيت آن بدون کمک از طرف حکومت عراق امکانپذير نبوده است. 
فراخوان ۸۱۶۰ وکيل و حقوقدان از کشورهای عربی برای بازگرداندن مجاهدين به اشرف
فراخوان 8160 وکيل و حقوقدان از کشورهای عربی به شورای امنيت برای بازگرداندن مجاهدين به اشرف، در پی حمله جنايتکارانه موشکی به ليبرتی 
حمله خونين 9فوريه به افراد حفاظت شده که پناهندگان مورد نگرانی بين المللی هستند، بی ترديد يک جنايت عليه بشريت است 
ضرورت برکناری فوری مارتين کوبلر به دليل تسهيل کنندگی جنايت و تعويض او با يک شخص ذيصلاح 
8160 وکيل و حقوقدان از کشورهای مختلف عربی، طی بيانيه يی حمله موشکی به ليبرتی توسط نيروی تروريستی قدس رژيم ايران در هماهنگی با حکومت عراق را مصداق بی ترديد جنايت عليه بشريت دانستند و از شورای امنيت ملل متحد خواستار بازگرداندن بلادرنگ مجاهدين از ليبرتی به اشرف شدند. 
دکتر وليد فرحات رئيس جمعيت وکلای مصری در دفاع از مجاهدان اشرفی، اعلام کرد، اين بيانيه با امضای 40 حقوقدان و وکيل برجسته از بانيان بيانيه، برای رئيس شورای امنيت ارسال شده است. 
در اين بيانيه آمده است: 
کمپ ليبرتی روز 9فوريه 2013 مورد حمله خونين موشکی توسط نيروی تروريستی قدس رژيم ايران در هماهنگی با حکومت عراق قرار گرفت. در اثر اين حمله جنايتکارانه 8تن به جنايتکارانه ترين صورت کشته و بيش از 100تن مجروح شدند که 10تن از آنها دچار نقص عضوهای جدی شدند. 
8160 حقوقيا ومحاميا من بلدان عربية يطالبون بإعادة سكان ليبرتي الى مخيم أشرف

نينا العراقية
20/03/2013

بغداد- طالب /8160/ حقوقيا ومحاميا يمثلون عددا من البلدان العربية بـ ' اعادة سكان ليبرتي الى مخيم أشرف فورا حفاظا على أمنهم وسلامتهم بعد تعرضهم لهجوم صاروخي أدى الى مقتل /8/ منهم وجرح اكثر من /100/ اخرين '.
وذكر المحامون في بيان حمل تواقيعهم أنه :' تزامنا مع الحملة الدولية الواسعة لادانة الهجوم الذي تعرض له المخيم في 9 شباط/فبراير الماضي ما اسفر عن مقتل /8/ من السكان واصابة نحو /100/ منهم بجروح ، وقع /8160/ حقوقييا وقاضيا ومحاميا واستاذا جامعيا في القانون في مختلف البلدان العربية بيانا مشتركا اعتبروا فيه ما حصل مجزرة ضد اشخاص محميين بموجب الاتفاقيات الدولية وجريمة ضد الانسانية ، ودعوا الأمم المتحدة لبذل كل ما بوسعها لضمان أمن وحماية سكان مخيمي ليبرتي واشرف '.
وطالب الحقوقيين والمحامين العرب الأمم المتحدة والولايات المتحدة بـ ' إعادة جميع سكان مخيم ليبرتي مباشرة الى مخيم أشرف ، وبخلاف ذلك فمن واجب الحكومة الأمريكية أن تنقل جميع السكان الى أمريكا حيث تقوم باعادة توطينهم ، داعين الى استبدال مارتن كوبلر في أسرع وقت بممثل آخر يلتزم بالحياد لكونه عامل تسهيل في النقل القسري لسكان مخيم أشرف الى ليبرتي وعلى الأمم المتحدة والمفوضية العليا لشؤون اللاجئين والحكومة الأمريكية ممارسة الضغط على الحكومة العراقية لأن تفتح ابواب ليبرتي امام الحقوقيين والمحاميين والمدافعين عن حقوق الانسان ، وأن تعترف المفوضية السامية للأمم المتحدة لشؤون اللاجئين بموقع سكان اشرف وليبرتي كلاجئين

28 نائبا يطالبون بعودة عاجلة لسكان ليبرتي الى أشرف لضمان سلامتهم

نينا العراقية
18/3/2013

بغداد - طالب /28/ عضوا في مجلس النواب بـ ' إعادة سكان مخيم ليبرتي الى /أشرف/ بشكل عاجل لضمان سلامتهم بعد تعرضهم لهجوم صاروخي في التاسع من شباط الماضي '.
وأدان النواب الـ /28/ في رسالة موجهة الى المفوض السامي لشؤون اللاجئين للأمم المتحدة انطونيو غوتيرز ' الهجوم الصاروخي على اللاجئين الايرانيين من سكان مخيم ليبرتي الذي وقع في 9 شباط/ فبراير الماضي وخلف /7/ قتلى وحوالي مئة جريح من اللاجئين ' ، 
وأكد النواب الذين يمثلون لجان حقوق الانسان والشؤون الخارجية والهجرة والأمن والدفاع رسالتهم :' ان المخيم يفتقر الى الحد الأدنى للضمانات الأمنية ، وأن السكان هم عرضة لهجمات ارهابية معلنة مسبقا ' ، مطالبين بـ :' التدخل الفوري للمفوض السامي لنقل عاجل لهؤلاء اللاجئين الى موقع استقرارهم الدائم في /أشرف/ الواقع في محافظة ديالى '.
 
 
بیانیه های ادعایی دیگر نیز چنانکه می بینید هیچکدام بیانیۀ اصلی و کامل و امضا شده نیستند بلکه خبر صدور بیانیه و یا بیانیۀ مطبوعاتی آنهم به نقل از رسانه های عربی دستساز خود سازمان می باشد در حالیکه اگر این افراد و شخصیتها و گروههای عراقی یا عرب بیانیۀ حمایت از باقی ماندن سازمان در عراق داده اند چرا اصل و کامل بیانیه همراه با امضاها (حد اقل تصویر دور نمایی از امضاها یا مقداری از امضاها) در سایتهای سازمان چاپ نمی شود تا حمایت مستندتر و روشن تر شده و ثابت شود؟؟.  بقیۀ بیانیه های صد هزار نفره یا چند صد هزار نفره و بیانیه های قدیم چند میلیونی بویژه متن بیانیه 3 میلیون شیعه که ساختگی بودن آن کاملا واضح بود و از همان اول بلافاصله بعد از جلسۀ پارلمان عراق در مورد آن در اعتراض به عدم جلوگیری از دخالتهای مکرر سازمان در امور عراق بویژه صدور بیانیه های ساختگی از زبان عراقیان و توهین به شعور مردم عراق جلسه ای که مستقیما از تلویزیون عراق پخش شد، مسئولان بخش روابط خارجی سازمان دستور پاک کردن آن از تمام کامپیوترها و از بین بردن سندهای کاغذی آن را صادر کردند و به متن خبری و بیانیۀ مطبوعاتی اکتفا نمودند، تماما از آرشیو سایتهای مجاهد فارسی و عربی پاک شده و الآن اگر کسی از شان بخواهد آقا این بیانیۀ 3 میلیون شیعه با امضا و حتی بدون امضا کو؟ بیار ببینیم، جز بیانیۀ خبری و مطبوعاتی آن را که حتی آنهم الآن در سایتشان موجود نیست ارائه نمی دهند!! سایتهای اصلی مجاهدین بر خلاف همۀ سایتهای احزاب و گروهها و سایتهای دیگر که آرشیو چند ساله دارند فاقد هر گونه آرشیو سالهای قبل می باشند که البته مطالب و بیانیه های تقلبی را اکنون بیش از چند روز نگه نمی دارند و زود پاک می کنند که در آرشیو نماند.
در سال 2011 به دنبال حمله و کشتار 19 فروردین توسط نیروهای عراقی در قرارگاه اشرف و اخطار و مهلت دولت عراق به سازمان مبنی بر تخلیۀ اشرف تا آخر آن سال و احتمال حملۀ سراسری و تصرف کل اشرف توسط نیروهای عراقی و سخنرانیهای مکرر مقامات عراقی علیه دخالتهای سازمان در امور عراق در آن سال و حتی قبل از آن (از جمله نشان دادن یک تیتر صحفۀ اول نشریۀ مجاهد عربی در تلویزیون عراق توسط علی الدباغ سخنگوی دولت عراق در آن موقع که نشریۀ مجاهد در آن تیتر انتخابات عراق را خیمه شب بازی توصیف کرده بود و سخنگوی دولت عراق این را توهین یک خارجی در خاک عراق به مردم و کشور عراق و دخالت آشکار در امور عراق نامید و نیز نشان دادن عددهای ریاضی با شکل کتابت فارسی در یک آگهی پولی سازمان در روزنامه های عراق که به نام و با اسم تقلبی و ساختگی یک گروه عراقی چاپ شده بود توسط سخنگوی دولت در تلویزیون عراق) مسئولان روابط دستور دادند تمام کتابها و جزوات عربی که متضمن بیانیه های ساختگی و تقلبی حمایت 8/2 میلیون و 2/5 میلیون عراقی و 450 هزار اهالی استان دیالی و امثال آنها و خود این بیانیه ها و بیانیه های محلی و گروهی که تماما ساختگی و با امضاهای موهوم و تقلبی بودند و گزارشهای مصور جلسات و جشنها و کنفرانسهای احزاب و شخصیتهای سیاسی و عشایری عراقی از جمله شیوخ عشایر که در اشرف برگزار می شد و بارها توسط مسئولان دولتی و نمایندگان پارلمان عراق دخالت در امور عراق به شمار رفته بود و نیز تمام بولتننها و نوشته ها و انتشارات و فعالیتها در کادر بسیج معروف به «سین چهل» در سال 87 برای به اصطلاح سرنگون کردن دولت عراق (دولت مالکی) در عرض چهل روز!! از کامپیوترها و سایت مجاهد  پاک شده و کاغذی آنها هم سوزانده شود. لذا اکنون در سازمان هیچگونه اثری از  ترجمۀ عربی این بیانیه های به اصطلاح میلیونی که هنوز هم در تبلیغات فارسی و انگلیسی سازمان و برای ایرانیان خارج کشور و غربیها  توسط مسعود و مریم رجوی و لابیهایشان خرج و مصرف می شود وجود ندارد.
گذشته از این، سازمان مجاهدین بعد از خروج من از لیبرتی و اعلام جداییم از سازمان و شروع افشاگریهایم علیه فریبکاریهای رهبری این سازمان تمام کتابهایی را که من به عربی ترجمه کرده بودم و یا قسمتهای زیادی از آنها ترجمه شده از فارسی توسط من بود ولی هر یک به نام یکی از نویسندگان عراقی منتشر شده بود و در این سالها در لینگ «إصدارات» (انتشارات) سایت مجاهد عربی گذاشته شده بود اکنون از این سایت حذف کرده است و به قدری این دستور و تأکید مسئولان بالای روابط خارجی سازمان عجولانه و سراسیمه و از روی کینه و غیظ نسبت به من بوده که به اصطلاح معروف تر و خشک را باهم سوزانده و تمام کتابهای خود سازمان را نیز از جمله سخنرانیهای مسعود و مریم رجوی و کتابهای خاطرات زندان که توسط زنان زندانی سابق در زندانهای رژیم در مورد شکنجه ها و اعدامها و تجاوزها در زندان و کتاب پر حجم «مرزهای اسلام با بنیادگرایی تروریست» تألیف جلال گنجه ای به صورت چند جلد و کتاب قتل عام سال 67 و بسیاری کتابهای دیگر که به حدود 30 عنوان می رسید (جدا از حدود 30 کتاب دیگر که به علت شرایط اشرف و لیبرتی چاپ و انتشار آنها یا گذاشتن آنها روی سایت ممکن نشد) و تماما توسط من طی 20 سال گذشته در عراق به عربی ترجمه و منتشر شده و بسیاری از آنها تا قبل از خروج من از سازمان و ماههای اول بعد از خروجم هنوز در سایت مجاهد عربی بودند اکنون از روی سایت مجاهد عربی برداشته شده اند و در قسمت «إصدارات» (انتشارات) این سایت چنانکه در کلیشۀ زیر می بینید تنها یک کتاب را باقی گذاشته اند (کتاب سازمان مجاهدین خلق و عراق)  که آن هم به علت این است که نوشتۀ خود صافی الیاسری نویسندۀ عراقی حقوق بگیر سازمان می باشد و در اوائل بعد از سرنگونی صدام نوشته شده و تنها کتاب از میان کتابهای متعدد این نویسنده و نویسندگان دیگر در مورد سازمان می باشد که در آن از ترجمه های من کمتر استفاده شده است، در حالیکه بقیۀ کتابها را حتی بدون در نظر گرفتن اهداف سازمان و مبارزه با رژیم فقط به علت اینکه به طور کامل و یا بخش عمده ای از آنها ترجمۀ من بوده از سایت مجاهد عربی حذف کرده اند!!... حال تو خود این فرقه را مفصل بشناس از این مجمل!!...
 

ایران قلم:

اگر اجازه بدهید ما گفتگویمان را همچنان در عراق دنبال کنیم و در جلسات بعد به وضعیت سازمان مجاهدین در اروپا و آمریکا و قلعه این سازمان در اوورسورواز فرانسه خواهیم پرداخت. اخیرا سیاست تبلیغاتی رهبری مجاهدین و مریم رجوی در کنش و واکنش با نهاد های بین المللی بویژه کمیساریای عالی پناهندگان و سازمان ملل متحد این است که می گویند ما را از کمپ لیبرتی به کمپ اشرف برگردانید، استدلالشان هم این است که کمپ لیبرتی مورد حمله تروریستی قرار گرفته و ما رو برگردونید به اشرف تا نجات پیدا کنیم ، شعار محوری درست کرده که از زندان لیبرتی ما رو نجات بدهید و... خب هر کارشناس سیاسی و هر کسی که اوضاع سیاسی عراق رو مطلع باشه میدونه که لیبرتی منطقه حفاظت شده نظامی نیروهای آمریکایی بود، نزدیک فرودگاه بغداد هست و از یک حداقل های امنیتی برخوردار بوده و با این وصف مورد حمله تروریستی قرار گرفته است. حالا اشرف که به منطقه درگیری ها و بی ثباتی های سیاسی نظامی توی بغداد نزدیکتر میشه ، طبیعیه که این تهدید بیشتر هست . چرا سازمان مجاهدین بر روی این موضوع متمرکز شده است که از لیبرتی به اشرف برگردند ؟

 

آقای حسین نژاد:

بله، خود رجوی وقتی طی پیامی که دو سال پیش به ما در اشرف داد و در آن در میان بهت و حیرت همه مان بعد از آنهمه مقدس و مرز سرخ دانستن اشرف انتقال به لیبرتی را پذیرفت گفت: اشرف پرت و دور از چشم جهانیان است اگر به لیبرتی برویم نمی توانند به ما حمله کنند چون زیر دید رسانه ها و سفارتخانه ها و سازمان ملل بویژه سفارت آمریکا که در نزدیکی آن قرار دارد و نزدیک فرودگاه بغداد می باشد. حالا آمده با هر حادثه ای خواستار بازگرداندن قربانیانش به اشرف می شود انگار در همین اشرف نبود که سال گذشته و دو سال قبل از آن مجموعا نزدیک 50 نفر از اسرای فرقه کشته و صدها تن دیگر زخمی و برای همیشه معلول شدند.

چند وقت پیش هم مریم رجوی در مراسمی به مناسبت 19 و 22 بهمن در پاریس خواستار برگرداندن افراد مصاحبه شدۀ لیبرتی به اشرف شد تا از آنجا به کشور ثالث بروند، الآن هم در تمام بیانیه ها و نامه های خودنوشته شان از زبان انجمنها یا تشکلهای عراقی و یا عربی و یا غربی خودساخته شان و توسط لابیهای خریداری شده و طوطی وارشان خواستار برگرداندن ساکنان لیبرتی به قرارگاه اشرف می شود که کاملا مضحک و غیر واقعی است و خودشان هم به خوبی می دانند نه عراق و نه سازمان ملل که بر اساس یک توافق بین خودشان و پذیرفتن خود سازمان این انتقال را با صرف هزینه و نیرو و وقت و انرژی کلانی حتی توسط خود سازمان و افراد آن انجام داده اند هرگز این خواسته را نمی پذیرند و انجام نمی دهند و با این شرایط بسیار ناامن و بحرانی عراق هم به هیچوجه عملی نیست و به خطر انداختن بیشتر و چند برابر جان افراد لیبرتی می باشد، بنابراین این درخواست در محتوا و جوهر آن یعنی هیچکس را نباید به خارج فرستاد و الا سازمانمان فرو می پاشد و تنها هدفشان از این خواسته بستن دهان منتقدین حتی دوستان و لابیهای خودشان می باشد که انتقاد می کنند چرا جلوی کشور ثالث را می گیرید و می خواهید بچه ها در عراق بمانند و الا هر فرد عاقلی می پرسد اگر واقعا کشور ثالث می خواهی لیبرتی که بغل فرودگاه بغداد است نزدیکتر و بهتر است چرا بروند از بیابان اشرف بروند خارج؟ در ثانی تو که می گفتی لیبرتی باید کمپ پناهندگی بشود با آنکه می گفتی استاندارد و قابل سکونت نیست و زندان است!! حالا چه شده خواستار بازگشت به اشرفی؟ فقط رهبری مجاهدین مانع خروج افراد از لیبرتی و عراق می باشد زیرا مسعود رجوی دستور و پیام به همۀ افراد در لیبرتی داد که همه تعهد بدهند که در عراق بمانند و هرکس فکر کشور ثالث بکند بورژوازی زده و زندگی طلب است! وقتی ما در اشرف و لیبرتی بودیم می دیدیم و می شنیدیم که اکثریت افراد خواست خودشان رفتن به خارج می باشد و همه هم در نشستها بلند می شوند و نظرشان را به عنوان تناقض یعنی انتقاد از فکر خودشان! می گویند که خارج رفتن به نفع ما می باشد برای چه ما اینجا بیهوده برای سرنگون کردن دولت عراق فعالیت می کنیم!! بسیاری مخصوصا آنها که خانواده هایشان در خارج هستند و پناهندگی کشورهای غربی را دارند آنگونه که من خودم از زبانشان می شنیدم آرزوی آمدن خانواده هایشان به عراق و رفتن با آنها را دارند، بسیاری از دوستان خود من که خانواده شان در خارج بودند می گفتند اگر خانواده مان بیایند ما سریع با آنها می رویم خارج. لذا این دستور و پیام رهبری سازمان و کارشکنیهایش در برابر اقدامات جهت انتقال افراد است که مانع این انتقال به خارج است چرا که از فروپاشی تشکیلات و افشاگریهای اکثریت ناراضی و مخالف سیاستها و عملکرهایش در صورت آمدن به خارج و رسیدن آنها به دنیای آزاد می ترسد. وقتی من در عراق بودم مطلع شدم مسئولان وزارت حقوق بشر عراق فرمهایی را تدوین کرده اند که خانواده های افراد لیبرتی در داخل و خارج ایران در صورت رسیدن به توافق با سازمان مجاهدین آنها را پر کنند (با مراجعه به سفارتخانه های عراق) تا ترتیب دیدار آنها با فرزندانشان در لیبرتی داده شود ولی این طرح بعد از مذاکرات سه جانبه بین دولت عراق و سازمان مجاهدین و نمایندگی سازمان ملل متحد در عراق به علت اصرار نمایندگان سازمان مجاهدین بر گرفتن امتیاز در رابطه با اشرف یعنی گذاشتن شرط عدم فشار بر سازمان برای تخلیۀ اشرف و اجازۀ فروش آزاد اموال آن شکست خورد و این یعنی به گروگان گرفتن ساکنان اشرف و لیبرتی و خانواده هایشان توسط رهبری سازمان مجاهدین که دیدار خانواده ها با افراد خودشان را خطری برای خودش می داند زیرا از رفتن افراد با خانواده هایشان بیم دارد. اینجا باید از رهبری سازمان پرسید اگر واقعا معتقدی افراد سازمان به رهبریشان ایمان دارند چرا اینقدر از دیدار آنها با خانواده هایشان و از رفتن آنها به کشورهای ثالث بیمناک و نگران هستید؟


ایران قلم:

در صحبتهایی که خانم رجوی ماه گذشته در ژنو داشت یک پارادوکس آشکار در صحبت های وی وجئد داشت . وی می گفت اگر ما را در اشرف نگه نمیدارید پس همه ما را از کمپ لیبرتی با یک هواپیما یعنی به قول معروف تو یک چمدون بفرستید آمریکا، خب واقعا طنز هم میتونه باشه ولی طنز تلخ و رنج آوری هست برای ما به ویژه که اونجا بودیم و میفهمیم شرایط اون سه هزار نفری رو که تو کمپ لیبرتی اسیرند .

نظرتون در رابطه با بحث هایی که خانم مریم رجوی مطرح میکنه و به قول معروف بالا و پایین پریدن ها و تناقض گویی ها  ناشی از چیست ؟

 

آقای حسین نژاد:

عباس داوری (رحمان) موقعی که ما در لیبرتی بودیم طی نشستی که با ما در کلیسای آمریکایی ها در لیبرتی گذاشت گفت ما تا مرگ در اینجا می مانیم و گفت بگذارید به اینجا بگویند کمپ موقت و کمپ ترانزیت اصلا عمر آدم در این دنیا موقت است و دنیا ترانزیت برای آخرت است من الان 70 سال است که در ترانزیت هستم!!. بعد از او معصومه ملک محمدی صحبت کرد و گفت اینجا آمریکاییها دریایی امکانات گذاشته ورفته اند که ما هنوز نتوانسته ایم همه اش را کشف کرده و بتوانیم استفاده کنیم!! ما باید اینجا را اشرف ثانی بکنیم و مریم رجوی موقع خروج ما از اشرف در تماسی تلفنی از پاریس به ما گفت که شما باید لیبرتی را زیباترین شهر جهان بکنید!! مسعود رجوی نیز در نشستی با ما موقع خروج از اشرف گفت: اشرف تکثیر شد!! حالا چه شده که همان خانم مریم رجوی لیبرتی را زندان دولت عراق می نامد و خواستار برگشتن به اشرف می باشد؟ پس اشرف ثانی چه شد؟ زیباترین شهر جهان یعنی لیبرتی چرا نشد؟ این را معلوم است وقتی می تواند جواب بدهد که به 30 سال هر سال وعدۀ سرنگون کردن رژیم به این جوانان پیرشدۀ الآن جواب بدهد!! رهبری سازمان مجاهدین با تحلیل نادرست از اوضاع از جمله امید واهی به حملۀ آمریکا بر ایران و تغییر دولت عراق و به هدف حفاظت از رأس رهبری اصرار بر نگهداشتن بهترین نیروهای مبارز و آزادیخواه مردم ایران در عراق سراسر ترور و جنگ مذهبی دارد و تنها برای اینکه گوشت دم توپ یا دیوار گوشتی دور رهبران باشند و برای این کار کشته بشوند تمام فعالیتها و امکانات مالی و حقوقی و سیاسی خودش را از همان آغاز سقوط رژیم سابق عراق تا کنون برای باقی ماندن افراد در عراق اختصاص داده است چرا؟ برای اینکه تنها عاملی که از دستگیری اعضای رهبری در آنجا جلوگیری می کند نیروی انسانی آنهم بدون سلاح و بی دفاع است و این رهبری و در رأسش مسعود رجوی که همیشه با دجالی تمام دم از یکان 72 (تعداد شهدای کربلا) می زند و به ما در نشست عمومی دو سال پیش خود در اشرف می گفت اگر همه تان هم بروید و برایم فقط 72 نفر بمانند کافی است و در صورت حملۀ نیروهای عراقی تک تک باید کشته شوید تا به مرکز لشکر (مقر خودش و درباریانش) نرسند علیرغم این شعر و شعارهایش خوب  می داند در شرایط جهانی و حقوق بشری امروز هیچوقت عاشورا تکرار نمی شود و هیچوقت همه را نمی کشند تا به او برسند. این هدف رهبری سازمان را می توان به خوبی از حرفهای اخیر مریم رجوی در ژنو و بیانیه های اخیر سازمان مجاهدین در رد پیشنهاد آلبانی مبنی بر پذیرفتن 210 نفر از ساکنان لیبرتی دریافت که تأکید می کنند در صورت پذیرفتن انتقال گروهی افراد آنهایی که با تعداد کمی می مانند جانشان به خطر می افتد. منظور اصلی و واقعی آنها از این حرف و آن تعداد اندک کسی جز سران این فرقه نیست و الا به هیچ عقل و منطقی نمی توان این بهانۀ واهی را توجیه کرد زیرا افراد با تعداد بیشتر در حالیکه حملات هم  نه زمینی و به صورت درگیری رویارو بلکه شلیک از راه دور می باشد جان بیشتری از آنان در معرض خطر قرار می گیرد.  گذشته از آن اگر این بهانۀ مریم رجوی درست است باید از او پرسید پس چرا تعداد 100 نفر را آنهم نه به صورت پراکنده بلکه همگی در یک مقر مشخص و شناخته شده در اشرف نگه داشته اید و به نزد جمع بیشتر در لیبرتی نمی فرستید؟  و چرا خودتان چند صد نفر را با مریم رجوی و مهدی ابریشمچی و گروهی دیگر از دست چین شدگانتان را برای فرار از عراق در همان سال حملۀ آمریکا به عراق و قبل از شروع بمبارانها به فرانسه منتقل و بقیۀ جمع مجاهدین را در آن شرایط عراق و زیر بمباران رها کردید؟ این هم که مریم رجوی می گوید هواپیما بیاورید و همۀ را جمعی و یک جا یعنی به قول شما در یک چمدان یا بسته بندی شده!! به آمریکا ببرید حرف جدیدشان نیست ما از همان 10 سال پیش که آمریکایی ها عراق را اشغال کردند و برای توجیه تحویل دادن سلاحها به آمریکاییها مسعود رجوی طی یک پیامی داخلی که برای همۀ ما در اشرف خوانده شد این اشغالگران را با بیشرمی و بی احترامی تمام به مردم عراق، «صاحبخانۀ جدید»!! نامید «که حاضریم برایش دامن زنانه هم بپوشیم»!! و اعتراض یا به اصطلاح فرقه «تناقض خوانی» خیلی از افراد را برانگیخت از همان موقع به آمریکایی ها این پیشنهاد مضحک و غیر واقعی (عین همین خواستۀ امروزشان مبنی بر برگرداندن به اشرف!) را می گفتند تا دهان آنها را مبنی بر اینکه چرا در عراق می مانید و به کشورهای محل پناهندگی سابقتان نمی روید؟ ببندند در حالیکه همانموقع بلافاصله شروع به فعالیت در داخل و خارج عراق با هزینه های هنگفت برای گرفتن انبوهی وکیل و لابی در جهت تضمین باقی ماندن در عراق و گرفتن استاتو (موقعیت قانونی در عراق) کردند. اکنون هم همین پیشنهاد بی پایه و ناشدنی در شرایط امروز جهانی را که خودشان می دانند کسی نمی پذیرد ارائه می دهند تا از فشارها روی خودشان حتی از جانب برخی لابیهایشان مبنی بر اینکه چرا برای بیرون بردن این افراد از عراق فعالیت نمی کنید؟ بکاهند و این هم یعنی مثل همۀ حرفهای دیگرشان توهین به شعور دیگران ولی کسی فریب این ترفندهای فرقۀ رجوی را نخورده و نمی خورد و همچنان فشارهای ایرانی و بین المللی بر آنها برای تلاش جهت انتقال افراد به خارج از عراق به هر صورت ممکن ادامه دارد.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه سایت ایران قلم با آقای قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد سابق در بخش روابط خارجی مجاهدین ـ قسمت اول
چگونه سازمان مجاهدین از طرف مردم عراق بیانیه حمایت از این فرقه را جعل می کرد؟
بعد از سی سال مجاهدین اجازه ندادند دو خواهر یکدیگر را ببینند

 

 

ایران قلم
10.04.2013

 

ایران قلم:
با تشکر از شما آقای حسین نژاد که د راین مصاحبه شرکت می کنید. ضمن تبریک رهایی و آزادی شما از اسارتگاه مجاهدین خلق، می خواستم مختصری از بیوگرافی و سوابق خودتان را بیان بفرمایید هر چند که بسیاری از مخاطبین با نام و فعالیت های شما در این مدت کوتاه اشنایی پیدا کرده اند و نیز از کجا و چگونه از اسارت فرقۀ رجوی توانستید خودتان را نجات دهید؟

آقای حسین نژاد:
من هم از شما تشکر می کنم. اسم اصلیم قربانعلی حسین نژاد می باشد با اسم مستعار غلام در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق با سابقۀ تشکیلاتی بیش از 30 سال در داخل این سازمان در فرانسه و در عراق سازمانی که متأسفانه اکنون دیگر به یک فرقه تبدیل شده است. من در سازمان به عنوان مترجم عربی ارشد سازمان و مترجم همۀ کتابها و نشریات و اطلاعیه ها و نامه ها و پیامها از جمله تمام نامه های مسعود رجوی ومریم رجوی و مژگان پارسایی و دیگر مسئولین به رئیس جمهور و وزرا و دیگر مقامات و نهادهای دولتی عراق و رهبران دیگر کشورهای عربی و بیانیه ها و سایت سازمان به زبان عربی همراه با انبوهی کار آموزشی در این زمینه و تألیف کتابهای متعدد آموزش عربی و تدریس این زبان وآموزش ترجمۀ عربی به اغلب ساکنان اشرف و دیگر قرارگاههای قدیم سازمان در عراق و به بلندپایه ترین مسئولین شاخۀ روابط خارجی سازمان از جمله مهدی ابریشمچی و به مترجمین این قسمت و به خود مسعود رجوی و به مترجم شفاهی ملاقاتهایش احمد افشار و چک و تصحیح ترجمه های او و دیگر مترجمین، مشغول بودم و سرانجام ظهر روز چهارشنبه 6 اردیبهشت 91 توانستم به کمک مسئولین و کارمندان نمایندگی سازمان ملل در عراق موقع بازدید هیئت مانیتورینگ حقوق بشر یونامی از کمپ لیبرتی کنترلها و تعقیب ومراقبت شدید اطلاعاتی های این فرقه را که در اشرف و لیبرتی حاکم کرده اند درهم شکسته و از کمپ ترانزیت لیبرتی در بغداد خارج شوم.

ایران قلم:
چه شدکه به سازمان مجاهدین پیوستید و با این سازمان فعالیت سیاسی خود را آغاز کردید؟

آقای حسین نژاد:
سابقه آشنایی من با سازمان مجاهدین به زمان رژیم شاه بر می گردد که به علت هواداری و فعالیت برای تبلیغ اندیشه و راه انقلابی و اسلام راستین بنیانگذاران سازمان به زندان و تبعید سالیان و محرومیت اجتماعی و اخراج از شغل معلمی در زمان شاه محکوم شدم.
از همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب علیرغم اصرار برخی یاران و همبندانم در زندانهای شاه بر پیوستن حرفه ای به تشکیلات سازمان از این کار خودداری کردم و به خواست جوانان و مردم شهرم (میانه – آذربایجان شرقی) فرمانداری شهر زادگاهم (میانه) را بر عهده گرفتم تا اینکه به صورت مستقل کاندیکاتوری خودم برای نمایندگی مردم شهرم در اولین دورۀ مجلس شورا بعد از انقلاب را اعلام کرده و لذا از سمتم استعفا دادم. همۀ گروههای مذهبی مترقی شهرم در آن موقع از جمله سازمان مجاهدین خلق از کاندیداتوری من در انتخابات مجلس یکم حمایت کردند. بعد از بازگشتم به سر شغل اصلی و قبلی خود به عنوان دبیر دبیرستانهای کرج، در تابستان سال 60 با توجه به شرایط سرکوب و اعدام و خفقانی که در نتیجۀ جنایات این سازمان در جامعۀ ایران علیه حتی دورترین هوادار سازمان به وجود آمده بود به ناچار به اصرار مسئولان سازمان برای ورود به تشکیلات آن جهت مخفی شدن تن دادم تا اینکه من و همسرم را با یک فرزندم از کشور خارج کردند و بعد از سالها کار برای سازمان در زمینۀ تخصصم در کشورهای مختلف اروپا و بیشتر آن در فرانسه و به دنبال انتقال رهبری سازمان به عراق به علت نیاز شدیدی که به تخصصم (زبان عربی) داشتند مرا در سال 67همراه خانواده ام به عراق منتقل کردند.

ایران قلم:
وضعیت خانوادگی تان چطور هست؟ آیا شما هم مثل بسیاری از اعضای جداشده از این سازمان، فرد اسیر و قربانی از افراد خانواده تان در عراق دارید یا خیر؟ وضعیت خانواده تان اکنون چگونه است؟

آقای حسین نژاد:
متاسفانه دختر بزرگم زینب (34 ساله) هم اکنون در کمپ لیبرتی است. او 17 سالش بود که بعد از انتقالش به فرانسه بعد از بمبارانهای سال 70 عراق در جنگ کویت بار دیگر در سال 74 توسط رهبران سازمان به عراق برگردانده شد. دختر کوچکم مونا (30 ساله) که در 20 روزگی در سال 61 او را در نزد مادرم در ایران گذاشتیم و کشور را ترک کردیم اکنون متأهل و تحصیلکرده می باشد و در ایران زندگی می کند.
رهبران فرقۀ رجوی حتی مانع دیدار و صحبت من با دخترم زینب که هر دو در داخل سازمان و در کمپ اشرف بودیم می شدند و تنها سالی یک بار در عید نوروز به مدت فقط یک تا دو ساعت به ما اجازۀ دیدار و صحبت آنهم تحت کنترل و مراقبت می دادند که در عید نوروز سال 91 حتی این دیدار را نیز از ما دریغ کردند و اکنون من بیش از دو سال است که دخترم زینب را که هم اکنون در کمپ لیبرتی بسر می برد ندیده ام و در حال حاضر از او هیچ خبری ندارم. موقعی که در بغداد بودم توسط دفتر کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و وزارت حقوق بشر عراق تلاش کردم من و خواهرش مونا که از ایران برای دیدار با ما آمده بود و این دو خواهر در عمرشان همدیگر را ندیده اند دیداری با او داشته باشیم ولی رهبران سازمان به او اجازۀ این دیدار و حتی اجازۀ یک تماس تلفنی را هم ندادند ولی خواهر کوچکترش مونا که سالهای عمرش را با آرزوی یک بار دیدار خواهرش بسر برده بازهم نا امید نشد و موقع برگشتن از عراق به ایران دو ساعت قبل از پرواز هواپیما تنهایی به دم در کمپ لیبرتی که جنب فرودگاه بغداد می باشد رفت و اصرار کرد که فقط یک لحظه می خواهد خواهرش زینب را حتی از دور ببیند بعد برود ولی بعد از یک ساعت معطلی چند تا از زنان مسئول فرقۀ رجوی با بهزاد صفاری از مسئولان بخش سیاسی فرقه آمده و با تهمت و برچسب اینکه تو را اطلاعات رژیم به اینجا آورده!! جواب رد به او دادند تا اینکه در حالیکه وقت زیادی به پرواز هواپیما نمانده بود به فرودگاه رفته و با چشمانی گریان بغداد را به سوی تهران ترک کرد.

ایران قلم:
اخیرا مریم رجوی به اتفاق کارچاق کن های خودش جلسه ای را در یکی از سالن های اجاره ای پارلمان اروپا برگزار کرده است و یکی از این افراد کارچاق کن به نام اقای استیونسن مدعی شده است که مردم عراق در یک بیانیه با امضای صد هزار نفر!!؟ خواستار حضور مجاهدین در عراق و بازگرداندن آنها از لیبرتی به اشرف هستند. شما این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟ البته یک نکته جالبی هم هست که فرقه مجاهدین از بیانیه های چند میلیونی مردم عراق به بیانیه صد هزار نفره رضایت داده است!!، شما که خودتان در بخش روابط خارجی سازمان در عراق به عنوان مترجم عربی طی سالهای اخیر از نزدیک در جریان موارد متعددی از صدور این نوع بیانیه ها بودید، این بیانیه ها را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا واقعا این بیانیه ها را مردم عراق می دهند؟

آقای حسین نژاد:
بله اولا خود همین بیانیه اعترافی است که دیگر بعد از آنهمه ادعاهای 5 میلیونی شان اکنون دیگر هواداران و پایگاهشان در میان مردم عراق به یک پنجاهم گذشته گذشته کاهش یافته است!! و ثانیا من به عنوان یکی از اعضای قدیمی بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین و به عنوان مترجم تمام بیانیه های میلیونی ساختگی در این بخش و شاهد عینی تهیۀ آنها توسط مسئولین این بخش از سازمان که چگونگی این تقلبها و دخالتهای گسترده در امور عراق را شرح خواهم داد از این آقای استونسون لابی قدیمی خریداری شده توسط سازمان مجاهدین در پارلمان اروپا می پرسم چطور این بیانیۀ صدهزار نفر از مردم عراق را مسئولین مجاهدین فقط به شما نشان داده اند و دیگران از آن بی خبرند؟ چرا رسانه های سازمان فقط بیانیۀ مطبوعاتی یعنی خبر و نقل قول از بیانیه را منتشر کرده و از خود متن و اصل بیانیه با امضاهای زیر آن یا حتی بدون امضا خبری نیست؟ اگر به شما هم همین بیانیۀ مطبوعاتی را که خودشان چاپ کرده اند داده اند چرا نپرسیدید پس اصل بیانیه کو؟ چرا نه یک رسانۀ بین المللی بلکه حتی یک رسانۀ عراقی موافق یا مخالف دولت عراق نیز آن را چاپ نکرده اند؟ هر چه هم از این بیانیه ها تا حالا در مطبوعات عراقی یا عربی یا ترجمۀ آنها در مطبوعات خارجی چاپ شده به صورت آگهی یا به اصطلاح خارجی خودشان پوبلسیته بوده که با پرداخت پول به آن روزنامه به اسم یک گروه عراقی ساختگی در صفحۀ آگهیها و نه اخبار بوده است و خنده دار اینکه سازمان همین آگهیها را هم که خودش پول میدهد چاپ می کنند به عنوان انعکاسات مطبوعاتی این بیانیه ها در رسانه های خودشان برای چندمین بار چاپ می کند و این یعنی واقعا توهین به شعور مردم ایران و جهان!! به حدی که ما مترجمین روابط وقتی خودمان بیانیۀ به اصطلاح عراقیها را یک بار از فارسی!! به عربی ترجمه کرده و دوباره باید همان آگهی متن ترجمۀ خودمان را در فلان روزنامۀ عراقی یا عربی به عنوان انعکاس مطبوعاتی برای پخش دوباره و سه باره در تلویزیون و نشریه یا سایت سازمان ترجمه می کردیم که ناچار همان متن اصلی فارسی را کپی چسبان می کردیم خنده مان می گرفت و موضوع در روابط به یک طنز تبدیل شده بود و می گفتیم «خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی؟!» همین است؟!!...
رهبری رجوی تمامی وقت ما ستادها و اف امها را در این ده سال اخیر در اشرف برای سرنگون کردن دولت عراق و دخالت در امور داخلی عراق با تلف کردن عمر و جان و خون بهترین جوانان ما صرف کرد و به هدر داد. عراقیها هزار هزار می آمدند و می خوردند و می بردند می خوابیدند و اشرفیان از صبح تا شب برایشان کار می کردند آخر هم همین کارها وبال گردنش شد و درست به ضد خود تبدیل گشت و دست دخالتهای رژیم را هر چه بیشتر در عراق باز نمود چون دولت عراق را تحریک می کرد و شده بود یک دولت در داخل خاک عراق... با آنهمه کار و خوراک و مهمانی و خدمت به عشایر اطراف اشرف در این ده سال، ولی یک شیخ عشیره از آن شیوخ به افراد عشیره اش دستور دفاع از ما را نداد و حتی یک تظاهرات هم راه نینداختند و جلوی اتوبوسهای عراقی که ما اشرفیان را به لیبرتی می بردند نخوابیدند که ما نمی گذاریم مهمانانمان (آنگونه که در بیانیه های ساختگی شان ادعا می کردند) را ببرید. اگر می گویید از سرکوب می ترسند پس چرا اینهمه تظاهرات علیه مالکی در میدان تحریر بغداد کردند و حتی کلی دستگیری و زندانی دادند ولی حمایتی و اسمی از مجاهدین و اشرف و ساکنان اشرف نمی آوردند؟ برای اینکه همه آن بیانیه ها به فارسی در بخشهای روابط و اجتماعی نوشته میشد از زبان این شیخها و شخصیتها و مردم عراق بویژه دیالی که اینها مهمانان ما هستند و اصلا جزء عشیرۀ ما می باشند و جلوی تانکها می خوابیم اگر به اینها حمله شود وو... و ما خودمان این بیانیه ها را از فارسی به عربی ترجمه می کردیم و فقط از این شیوخ در قبال پول و پلو قول گرفته بودند که بله شما اسم و امضای ما را زیر هر بیانیه ای خواستید بگذارید. اینطوری می شود حمایت زبانی و پولی بی پایه و اساس و بی ماده که وقتی موقعش می رسد بها نمی پردازد چون خودش که نگفته بلکه از قولش نوشته اند... انواع بیانیه های تقلبی را که از قول عراقیها به فارسی می دادند من خودم ترجمه می کردم و امضاهای ملیونی تماما ساختگی که در قسمت خودمان روابط و بخش اجتماعی با پول دادن به عراقیها فرمها و زونکن ها را پر می کردند به قدری ناشیانه بود که سر و صدای استاندار سابق دیالی عبد الله الجبوری که حامی ما بود را نیز در آورد و نامه اش به مسئولین اشرف را من خودم ترجمه کردم که نوشته بود آخر شما می دانید یا نمی دانید که در این وضعیت عراق کسی حاضر نمی شود به خاطر پول جانش را به خطر بیندازد و بیفتد امضا جمع کند همه این افراد پولها را می گیرند و افراد خانواده و زنها و قوم و خویش خودشان را جمع می کنند و فرمهای شما را هر نفر 1000 امضا می کند و پولش را می گیرد (برای هر زونکن با 10 هزار امضا 10 هزار دینار به فرد عراقی آورندۀ آن می دادند).... مسئولان و بخشهای روابط و اجتماعی و حقوقی در اشرف و در رأس آنها عباس داوری و حسین داعی الاسلام و معصومه ملک محمدی و حسین مدنی و عباس صنوبری و پری بخشایی و احمد انتظار و بهروز فتح الله نژاد و نوچه هایشان مانند رضا صادقی و فرامرز صفا و مهدی عقبائی و علی اشرف و علیرضا صداقت اسمها و بیانیه های انواع گروهها و شوراها و تجمعها و کانونهای سیاسی یا صنفی یا اجتماعی به اصطلاح شیوخ عشایر، نمایندگان پارلمان، حقوقدانان و وکلا، دانشجویان و استادان، دارندگان شغلهای آزاد، ورزشکاران و شهروندان مختلف را به زبان فارسی می ساختند و برای ترجمه به عربی به من می دادند و مواردی را که مترجمین پایینتر ترجمه می کردند و عربی آنها درست نبود می دادند من چک و تصحیح می کردم تا اسم و بیانیۀ عربی آنها درست باشد و اسم و بیانیۀ جعلی بعضیها را هم عجله می کردند و برای چک و تصحیح من که ضابطه کرده بودند نمی آوردند و به همان صورت غلط و مفتضح با تعبیرها و اصطلاحات فارسی و آنهم خاص فرقۀ رجوی منتشر می کردند به طوریکه می دیدی اسم فلان انجمن یا شورای عشایری عراقی در آرم ساختگی که بالای بیانیه می زدند با اسم امضای آن کاملا متفاوت است! و بعضی وقتها روی آرم بیانیه حتی پرچم ملغی شدۀ زمان صدام یعنی با سه ستاره را چاپ می کردند!! و حتی می دیدی مثلا اسم یک کانون استادان و دانشجویان و روشنفکران دیالی از لحاظ عربی کاملا غلط و خنده دار است!! عجب استادان دانشگاهی که حتی سواد ابتدایی عربی هم نداشتند!! که هر عراقی و عرب اسم این گروهها و انجمنهای ساختگی و بیانیه های آنها را می دید فورا می فهمید ساختگی است و جعل شده توسط مجاهدین خلق می باشد و از خودش می پرسید چرا این گروهها و انجمنهای عراقی فقط برای حمایت از اهداف مجاهدین خلق و ماندن در عراق بیانیه می دهند و اینهمه مسائل عراق را فراموش کرده اند؟ و نیز چرا حتی یکی از این انجمنها و گروهها و تشکلها روی انترنت سایت ندارند و حتی فاقد ایمیل برای تماس با آنها هستند!! زیرا تماما موهوم و ساختگی بودند و وجود خارجی نداشتند. مثلا به اصطلاح یک تجمع درست کرده بودند به نام تجمع حقوقدانان مستقل برای دفاع از حقوق بشر در عراق که حتی یک بیانیه را در طول این سالیان در مورد حقوق بشر در عراق و مسائل عراق صادر نکرده بود همۀ بیانیه های آن در مورد اشرف و حمایت از اهداف رهبری مجاهدین خلق در عراق و فراخوان به ابقای آنها در عراق بود که حتی این بیانیه ها هم به فارسی نوشته می شد و من آنها را به عربی ترجمه می کردم. آنها حتی مصاحبه های کاملا ساختگی به زبان فارسی!! به اسم افراد شورای استان دیالی و نمایندگان پارلمان عراق بویژه از العراقیه و دیالی و شخصیتهای دیگر سیاسی و اجتماعی عراق درست می کردند که هم سؤال و هم جواب آنها به فارسی بود!! که می دادند من به عربی ترجمه می کردم و در سایت فارسی و عربی مجاهد منتشرش می کردند و به سایتهای عربی دست ساز خودشان نیز می دادند تا منتشرش سازند.

ایران قلم:
سازمان مجاهدین چگونه این بیانیه ها را به عنوان بیانیه های عراقیان معرفی می کرد و جا می انداخت و این تبلیغات و دخالتها در امور عراق چه نتیجه ای داد؟

آقای حسین نژاد:
آنها خودشان بیانیه های خودساخته به اسم عراقیان را می بردند به صورت لوحه در می آوردند و به دست چند عراقی مزدورشان می دادند که بیاورند آن را طی مراسمی بسیار مضحک و ساختگی تقدیم مژگان پارسایی و عباس داوری کنند!! و کتابهای نوشته شده به نام عراقیان را که از فارسی به عربی ترجمه شده بود چاپ می کردند و اسم یک نویسندۀ عراقی را روی آن می نوشتند و با پولی که به آن نویسنده می دادند کتاب را به دست خود او می دادند تا در مراسم و تجمع عراقیان بیاید آن را به رهبران اشرف اهدا کند!!
زونکنهای به اصطلاح امضاها را که تماما خودشان درست کرده بودند و می دانستند که هیچکس ارزشی به آنها قائل نیست که بیاید در مورد آنها تحقیق کند به دست تعدادی عراقیان خریداری شده با پول از استانهای مختلف و با تابلوی اسامی استانها آنهم با املای غلط و به خط فارسی!! می دادند و آنها را به صف می کردند تا در مراسم اعلام بیانیۀ فلان میلیون و فلان هزار!! آنها را دسته دسته تسلیم صف رهبران مجاهدین در اشرف بکنند!! مراسم و تجمعهایی با حدود صد نفر عراقی و پر کرده بقیه صندلیها توسط خود ما ساکنان اشرف فقط برای فیلمبرداری و پخش از تلویزیون مجاهدین برای فریب افکار ایرانیان خارج کشور و نگهداشتن آنها!! با بیان آمارهایی مانند 10 هزار یا 15 هزار نفر از عراقیان!! در حالیکه همه می دانند سالنهای اشرف همیشه فقط گنجایش حد اکثر سه هزار نفر را داشتند که حتی در تجمعهای عراقیان اکثر صندلیها توسط خود افراد مجاهدین و اشرف پر می شد.
بیانیه ها تماما با فرهنگ و اصطلاحات و تعابیر فارسی آنهم خاص مجاهدین نوشته می شد و هیچ شباهتی به بیانیه های عربی و عراقی نداشت و هر فرد باسواد به راحتی می فهمید که نوشتۀ خود مجاهدین می باشد از جمله بیانیۀ سه میلیون شیعۀ عراقی مبنی بر حمایت از باقی ماندن اشرف و مجاهدین در عراق که از همین اسم و موضوعش برای همۀ عراقیان حتی لابیهای مجاهدین مانند برخی شخصیتهای فهرست العراقیه معلوم بود که ساخته و نوشته شده توسط مسئولان مجاهدین خلق می باشد زیرا در عراق هیچوقت مذاهب سنی و شیعه به اسم و با کلمۀ سنی و شیعه اطلاعیه و بیانیه نمی دهند و تمام احزاب سیاسی شیعه اسمهایی کاملا ملی و یا اسلامی دارند و برای متهم نشدن به فرقه گرایی و ایجاد اختلاف مطلقا از گذاشتن نام شیعه به رسانه هایشان و احزاب و تشکلها و بیانیه هایشان خودداری می کنند.
بله آخرش هم این شد که در نتیجۀ این دخالتهای آشکار رهبری مجاهدین خلق در امور عراق و تلاشهایش برای ایجاد تفرقه و تشدید تضادهای مذهبی و ملی و سیاسی در عراق ما را از اشرف بیرون کردند و در تمام مسیر و خیابانها دهها اتوبوس ما که رد می شد به سوی لیبرتی یک نمونه واکنش از عراقیان ندیدیم همه تماشاگر بودند پس چه شد آن حمایتهای عوامفریبانه و ساختگی پنج و دو میلیون و دو و هشت میلیون که از ماهها قبل از به اصطلاح امضا کردن آنها عددها و ارقام را پیش خودمان بالا و پایین می کردند که باید 5 میلیون اعلام کنیم و سه میلیون اعلام کنیم آخر هم گفتند که خوب نیست عدد تمام اعلام کنیم یک دویست هزاری باید اضافه یا کم کنیم!! برای همین است که از 5 میلیون 5 نفر و از 3 میلیون 3 نفر هم اعتراضی نکرد که برخلاف متن اعلامیه امضا شده چرا اینها را بیرون می کنید؟ برای اینکه هیچگونه بیانیه و اعلامیه ای واقعی که مردم داده باشند در کار نبوده بلکه همه را خودمان نوشته و خودمان هم به مطبوعات می دادیم.

سایت ایران قلم:
پس نظر شما این است که مردم عراق از مجاهدین حمایت نمی کنند و خواستار باقی ماندن این گروه در عراق نیستند؟

آقای حسین نژاد:
بله، بطور واقعی هیچ عراقی خواهان باقی ماندن مجاهدین در خاک عراق نیست و همه اعلامیه ها با این مضمون ساخته و پرداختۀ خود باند رجوی است و من در همان قسمت که این اعلامیه ها درست می شد کار می کردم و فارسی می نوشتند می دادند من ترجمه می کردم امضاها هم تماما قلابی است و با پول راضی می کردند که نامشان را زیر اعلامیه ای که خود باند رجوی نوشته بود بگذارند برای همین یک عراقی و یک همسایه اشرف که آنهمه آمدند در اشرف خوردند و خوابیدند یک تظاهرات راه نینداخت و یک نفر جلوی اتوبوسهای ما نخوابید که ما نمی گذاریم مهمانانمان را ببرید. اینها نه فقط حرف من بلکه همۀ افراد در اشرف و لیبرتی این را می گفتند و به شکل سؤال در گفتگوهایشان بین خود و حتی با مسئولان مطرح می کردند ولی جوابی نمی یافتند.
لازم به یادآوری است بعد از آنکه در سال 85 (2006) رسوایی بیانیۀ کاملا تقلبی 3 میلیون شیعه عراق در حمایت از باقی ماندن سازمان در عراق بالا گرفت و موجب شد لایحه ای در پارلمان عراق مبنی بر جلوگیری از دخالتهای سازمان مجاهدین خلق در امور داخلی این کشور و اخراج این سازمان از عراق از جمله به علت این دخالتها و توهین به شعور مردم عراق با استناد به این بیانیه که تقلبی بودن آن و امضاهایش کاملا روشن بود مطرح شود به حدی که حتی افراد لیست العراقیه که لابی سازمان بودند دفاعی از سازمان در قبال این لایحه نکردند زیرا بری خودشان بد بود، بعد از آن دیگر سازمان مجبور شد هیچ بیانیه ای را به صورت کامل تهیه و منتشر نکند بلکه به صورت بیانیۀ مطبوعاتی و خبری آن را تدوین نماید و به مطبوعات و رسانه ها بدهد تا فرهنگ فارسی و ایرانی آن برجسته نشود، زیرا تمام این بیانیه ها به شکل قطعنامه های سازمان ملل!! و با سبک نگارش و تدوین و پاراگراف بندی رایج در اروپا و آمریکا تهیه و به همان فرم هم به عربی ترجمه می شد در حالیکه عراقیها و عربها بویژه عشایر و شیوخ وقتی خودشان در مورد مسائل عراق بیانیه می دهند سبک نگارش خاص خودشان را دارند مثلا امکان ندارد یک بیانیه عربی مردمی با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نشود و یا در آن از آیات قرآنی یا احادیث و مثلها و ترمها و حتی شعرهای عربی استفاده نشود در حالیکه این بیانیه های دست ساز مسئولین سازمان مجاهدین حتی بسم الله هم نداشتند!! و این را خود من به صورت کتبی شفاهی و برخی مسئولین روابط از جمله رحیم باطبی از مسئولین قدیمی روابط خارجی و مسئول کنونی حقوقی و قانونی سازمان در عراق بارها گوشزد کردیم که این بیانیه ها نمی توانند دولت و مسئولین عراقی و افراد باسواد عراقی را گول بزند و همه می فهمند که ما خودمان آنها را می نویسیم نه عراقیها و بالاخره به ضد خود سازمان در عراق توسط دولت و پارلمان عراق مورد استفاده قرار می گیرد، ولی کسی توجه نمی کرد. تا اینکه سرانجام به همین علل که واقعیت پیدا کرد مجبور شدند روش تهیۀ بیانیه را آنگونه که گفتم تغییر بدهند. الآن شما اگر نگاهی به سایتهای فارسی و عربی سازمان بکنید می بینید هیچیک از بیانیه های حمایتی که در این سالیان و تا کنون و حتی همین روزها از قول پارلمانترها و یا شیوخ و شخصیتها و گروههای ساختگی عراقی و عرب تهیه و ترجمه و منتشر می شود با آنکه آرم ساختگی دارد و ظاهرا رسمی و با سربرگ می باشد ولی هیچکدام اصل بیانیه نیست بلکه متن خبری با نقل قول از قسمتهایی از یک بیانیۀ موهوم می باشد (یعنی با جملاتی مانند: طی بیانیه ای اعلام کردند.... در این بیانیه آمده:.... بیانیه افزود....!!) و طبعا هر خبرنگار و فرد سیاسی می پرسد خوب پس اصل و کامل بیانیه کو؟ اگر این متن فقط خبر صدور بیانیه و نقل قول از آن است دیگر آرم و سربرگ گروه یا شخصیت صادر کننده دیگر برای چیست؟ و اگر بیانیۀ مطبوعاتی است بفرمایید اصل بیانیه و امضاهای زیر آن و یا حتی بدون امضای آن را چگونه می شود به دست آورد؟؟!! تمام سایت مجاهد را بگردید چه فارسی و چه عربی آن هیچگونه اثری از کلیشه یا عکس یا متنی از اصل یا متن کامل این بیانیه ها با امضاهای ادعائی وجود ندارد!! زیرا اساسا نه بیانیه ای در کار است و نه هیچ امضائی!!.. و تنها یک بیانیۀ خبری و مطبوعاتی است!! که همان هم اگر یک متخصص زبان و ترجمۀ عربی بویژه یک نویسنده و شخص باسواد عرب امروز به آنها نگاه کند ترجمه شدگی آنها از زبان فارسی با فرهنگ کاملا ایرانی و خاص فرقۀ رجوی با انواع اغلاط ترجمه ای و زبانی خنده دار را در آنها به وضوح می بیند.


ادامه دارد
 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد