بی هویت کردن
افراد در سازمان فرقه ای,مقالهای به قلم خانم مریم
سنجابی، عضو سابق شورای رهبری مجاهدین خلق(فرقه رجوی)
کانون صلح و آزادی دنا ، وین، اول ماه می ۲۰۱۳
لینک به منبع
نکته:این مطلب با هماهنگی خانم سنجابی در کانون صلح و
آزادی دنا انتشار مییابد.هدف از انتشار این مطلب
واکاوی ریشههای شکلگیری شکنجه در فرقه رجوی میباشد
بی هویت کردن افراد در سازمان فرقه ای
یکی از اموزش های پایه ای که از بدو ورود هر فرد به
سازمان داده میشد این بود که تو آلوده به زنگار های
جامعه بیرون هستی و از این بابت بایستی خودت را پاک
کنی
در درجه اول و بالاتر از هر چیری به افراد در ظاهر تحت
عنوان صداقت ودرباطن تفتیش عقاید این آموزش داده میشد
که هر چه درونت می گذرد و هر کاری اعم از گناه و ….
بایستی اعتراف کرده و بگویی و مکتوب از فرد میخواستند
که بنویسد و البته توصیه میکردند که احسن این است که
همه مطالب را در جمع بگویی و به همین مناسبت جلساتی
گاه تا ۱۰۰نفر تشکیل میشد و از فرد میخواستند که تمام
خطا و گناهان خود را در گذشته بیان کنند
ناگفته نماند که اعترافات افراد نیز هیچگاه درامان
نمانده و در سلسله مراتب تشکیلات منتشر شده و هیچ حریم
و حرمتی برای کسی قائل نبودند
حال این موضوع نیز را بر روی یک اصل فرقه ای سازمانی
نیز بنا میکردند که در سالهای ۷۰ شمسی به بعد وپس ار
بحث انقلاب ایدئولوژیک در درون سازمان آموزش داده شده
بود و محتوای ان این بود
وقتی کسی رهبری عقیدتی انتخاب میکند ا زخودش دیگر هیچ
هویتی نبایستی داشته باشد
چه مرد و چه زن با هر سابقه و با هر توانمندی و در هر
سطح هوش و سواد و تحصیلات و خانواده و….. دیگر هیچ
هویتی از خود ندارند و همه چیزشان متعلق به رهبری است
که انتخاب کرده
می گفتند خوبی های شما دیگر مال خودتان نیست – نکات
مثبت و توانمندی هایتان دیگر مال خودتان نیست و به شما
ربطی ندارد ایضا بدی هایی هم که داشتید و قتی بیان
کردید دیگر مال خودتان نیست
یعنی افراد هیچ هویت و هیچ شخصیتی از خود نباید داشته
باشد وبه این ترتیب رجوی با ایجاد فاصله بین خودش و
اعضا شخصیتی خداگونه از خودش میخواست ترسیم کند که به
راحتی به همه مقاصد دیکتاتوری وخودخواهانه اش برسد
یادم است در ان دوران تعدادی از افراد با تحصیلات بالا
در کشورهای خارجی بودند که ادامه تحصیل و زندگی خودر
را رها کرده و به سارمان پیوسته و از صبح تا شب برای
کارهای محول شده در کشورهای خارجی تلاش میکردند وخیلی
از کارها را به یمن سابقه تحصیلاتی و توانمندی ها ی
خود و امکانات حرفه ای خودشان پیش میبردند و این بحث
اولین بار در حضور انها انجام شد و در عین اینکه شخصیت
همه این افراد را درجمع چند صدنفره خرد میکردند به
انها گفته میشد که فکر نکنند هنری کرده اند که اگر فکر
کنند انها نماینده سازمان در این کشورها هستند و کاری
را خودشان پیش میبرند سخت در اشتباهند و از مسئولیت
ساقط هستند بلکه همه این کارها را مسعود رجوی دارد
انجام میدهد و انها ابزاری بیش نیستند
و سپس این بحث را عمومی کرده و مریم رجوی شخصا آموزش
میداد که هیچکس هیچ هویتی از خود ندارد ونباید چیزی
برای خودش داشته باشد
بعدها این بحث مفصل تر شده و هر روز ابعاد تازه تر و
در واقع مستبدانه تری از ان نمود پیدا میکرد
در بحث های بعدی گفته میشد
هر فرد در سازمان طبق کسر انقلاب که صورت ان خون و
مخرج ان نفس است – خون و نفسش متعلق به رهبری سازمان
است خون همه افراد متعلق به مسعود رجوی است و نفس انان
متعلق به مریم رجوی است یعنی هر لحظه و هر زمان انها
تصمیم بگیرند بایستی جانشان را فدا کنند و هم چنین
افراد هیچ اندیشه و فکری از خود ندارند و حتی نفس
کشیدن انها متعلق به مریم رجوی است
بر پایه این معیار ازآن پس تشکیلات اجازه داشت هرکاری
که میخواهد با افراد انجام بدهد بعنوان نمونه
تقریبا هر وقت مسئولین دلشان میخواست افراد را از شغلی
که داشتند جابجا میکردند هر وقت تصمیم میگرفتند هر
فردی را میخواستند از محلی به محل دیگر جابجا میکردند
از عراق به کشورهای اروپایی یا از دل اروپا و امریکا
به عراق – از اشرف به بغداد و یا غیره – ازقسمت نظامی
سازمان به سیاسی و یا بالعکس … و هیچ کس هم حق هیچ
اعتراضی که نداشت هیچ حتی سوال و توضیح هم به وی
نمیدادند و سوال کردن جرمی بزرگ بود
هروقت تصمیم میگرفتند فردی را از کار برکنار میکردند –
هر وقت میخواستند امکانات کاری یک فرد را از وی گرفته
و یا اضافه میکردند – برای هر کسی تصمیم میگرفتند که
به کدام کلاس اموزشی برود یا نرود – در چه سطح
تشکیلاتی باشد – چه افرادی تحت مسئولیت اش باشند و چه
افرادی مسئولش و همه بدون چون و چرا بایستی اطاعت
میکردند اینها البته جز امور ساده و پیش افتاده ای در
سازمان شده بود که در طی سالیان افراد با ان خو گرفته
و تقریبا به ان تن میدادند ولی انچه که روز به روز
وحشتناک تر میشد درخواست و در واقع اجبارات تشکیلات
بود که پایانی بر ان نبود
تقریبا پس از همان سال های ۷۰تا ۷۴ که بحث های به
اصطلاع انقلاب ایدئولوژیک در سازمان شد سیل تناقضات و
ناباوری های افرادنیز شروع شده و از آن پس علاوه بر
اینکه سازمان با افت جذب نیرو مواجه شد در درون نیز
افراد خیلی بصورت جدی اعتقادی به این بحث انقلاب درونی
نداشتند و و مستمرا برسرآ ن با صطلاح سازمانی تناقض و
باصطلاح رایج حرف داشنند بطوریکه دیگر یکی از کارهای
جدی سازمان و مسئولین آن برگزاری نشست هایی بصورت
فشرده بود که برای تثبیت این ایدئولوژی تلاش میکردند
بطور خلاصه بخواهم شرح دهم شاید صدها هزار ساعت وقت
مسئولین و کادرها در نشست های شبانه روزی می گذشت و
حال دیگر شرکت در این نشست ها نیز یکی از پایه های این
سازمان شده و کسی را از آن گریزی نبود
ساعت ها و ساعت وقت صرف این می شد که کاری کنند افراد
به انچه سازمان اسمش را انقلاب گذاشته بود ایمان
بیاورند و بگویند این کار سازمان حق بوده – در سازمان
نباید خانواده باشد – نباید کسی فرزندی داشته باشد –
همه باید فقط رهبری را دوست داشته و همه چیر همه رهبری
باید باشد – کسی از خودش نباید هویتی داشته باشد و به
این ترتیب هر روز فاصله افراد را با رجوی بیشتر و
بیشتر میکردند
در طی این سالیان اخیر مسعود رجوی به صراحت به همه
افراد میگفت در بحث هایی که من میکنم شما درکتان
ماکزیمم ۵/۲ درصد است و این اصطلاحی عام در بین نفرات
شده بود که هر بار صحبت میکردند میگفتند که ما بیش از
۵/۲ درصد فهم نمیکنیم و هر روز که میگذشت خودرا بیشتر
به عرش برده ونفرات به زمین هل میداد
کسی را حق سوال و اعتراضی نبود – حتی در تشکیلات شورای
رهبری وضع از این بدتر بود و زنان نیز حق هیچ اظهار
نظری نیز نداشته و در ان نشست ها با صراحت بیشتری به
اعضای شورا توهین میشد
بعنوان نمونه یکبار در یکی از نشستها در سالنی که
اطراف ان درخت هایی کاشته شده بود – رجوی خطاب به
بیرون سالن گفت من به جای شما با درخت ها صحبت میکنم و
زیاد فرقی نمیکند که خطابم به شما یا انها باشد –
همچینین در جلسات دیگر بارها و بارها تکرار میکرد که
شما مغز های گنجشکی دارید (یعنی قادر به درک حرف های
من نیستید ) و خیلی وقت ها هنگامی یکسری نفرات صحبت
میکردند علیرغم اینکه حتی اگر پاسخ سوالی را هم درست
میدادند میگفت نمره شما صفر ۴گوش است و هیچ نفهمیده
ایدو گاه خطاب به مریم رجوی میگفت این زن ها چه
میگویند و چرا مرا به این نشست اورده ای و وقت خودرا
در بحث با زنان تلف شده می دید
از اینها که بگذرم – همچنین در سال های اخیر که
خانواده ها به جلوی درب اشرف امدند کم کم حکم قتل همه
انها نیز توسط مسعود رجوی حتی در نشست های عمومی ابلاغ
شده و ریاکارانه با یاد کردن از حضرت علی میگفت حق
انان این است که همه کشته و در چاه ریخته شوند
و خطاب به نفراتی که خانواده هایشان به درب اشرف امده
بودند میگفت هیچکس هیچ خانواده ای ندارد و همه این
خانواده ها متعلق به من هستند خوب یا بد شما هیچکدام
هیچ خانواده ای ندارید و نباید به فکر انها باشید و نه
تنها اجازه دیدار که نداشتند بلکه تصمیم گیر مطلق
تشکیلات و سازمان بود ازکشاندن نفرات به موضعگیری های
تلویزیونی و تا تظاهرات در مقابل خانواده ها ایستادن و
قطع ارتباط خانواده ها با فرزندان
راستی مگر خانواده ها چه درخواستی جز دیدار ی حتی
چندساعته با عزیزانشان را داشته ولی تشکیلات از همین
نیز وحشت داشت
در راستای همین بی هویت کردن افراد دیگر هیچ کار و هیچ
برنامه ای در اختیار کسی نبود و افراد مهره ای بیش در
دستان تشکیلات نبودند که اینها فقط شرح نمونه های
مختصری بود
و انچه که مشخص است چنین تشکیلات مخوفی هیچگاه راه به
جلو نخواهد داشت و تاریخ در آینده نشان خواهد داد که
هیچگاه نمیتوان با دروغ و نیرنگ یک ایدئولوژی را تبلیغ
کرد و انسان های بیگناه را برای مدت های طولانی فریب
داد و اون روز دور نیست و طلایه های روشن ان از هم
اکنون هویدا ست.
همچنین .......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اطلاعیه کانون
صلح و آزادی دنا درباره انتخابات ریاست جمهوری و
غوغاسالاری مجاهدین خلق(فرقه رجوی)
کانون صلح و آزادی دنا، وین، بیست و ششم آوریل ۲۰۱۳
لینک به منبع
برگزاری انتخابات در تمامی کشورهای مردمسالار نشانه
پایبندی دولتها به اصل حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش
و متعهد بودن دولتها به رعایت اصول آزادی میباشد.
امروزه در اکثر کشورهای جهان مردم کم و بیش با این
پدیده با ارزش دنیای مدرن آشنا میباشند.
مردم با شرکت در انتخابات به دولتها، پارلمانها و سایر
نهادهای حکومتی خویش شکلی تازه بخشیده و با نحوه
انتخاب و رأی دادن خویش آمال و خواسته های خویش را به
دولتمردان کشورشان منتقل کرده و به آنان میگویند که در
چه مسیری باید سیاستهای اجراییشان را هدایت نمایند.
میزان پایبندی دولتها به رأی و انتخاب مردم متفاوت
بوده، در بعضی از کشورها انتخابات فقط جنبه نمایشی و
فرمایشی داشته و در برخی دیگر از کشورها رأی مردم از
تأثیر گذاری بیشتری برخوردار میباشد. اما آنچه که مهم
میباشد این است که اکثر دولتهای جهان حق حاکمیت مردم
بر سرنوشت خویش را پذیرفته و به نوعی بة آن احترام
میگذارند.
شکل و برگزاری انتخابات در جوامع مختلف متفاوت بوده و
نحوه برگزاری انتخابات بر اساس قوانین مندرج در قانون
اساسی هر کشور، شکلی متفاوت داشته و میزان پایبندی هر
دولت به آزادی و حق انتخاب مردم و میزان تأثیرگذاری
احزاب آن کشور، بیان کننده میزان و درجه وجود
مردمسالاری در کشورهای گوناگون میباشد.
مردم کشور ما ایران از زمان انقلاب مشروطیت تا به
امروز شاهد برگزاری انتخابات مختلفی در کشورمان بوده
اند. هر چند که با کمال تأسف باید گفت در هیچ دوره ای
ما شاهد برگزاری انتخاباتی کاملاٌ آزاد و مردمسالار
نبوده ایم، اما همین برگزاری انتخابات مختلف نشانه ای
از با اهمیت بودن مردمسالاری برای مردمان ایران زمین
میباشد.
مردم ایران حدود ۱۰۰سال است که برای به دست آوردن
آزادی و مردمسالاری در کشورشان مبارزه بی وقفه و پر
فراز و نشیبی را آغاز کرده و ادامه میدهند، به امید
آنکه در ایران زمین حکومتی مردمسالار و پایبند به اصول
با ارزش آزادی مستقر گردد.
یکی از دورانهای بزرگ تاریخی کشور ما پیروزی انقلاب ضد
سلطنتی مردم ایران بر حکوت شاهنشاهی و دیکتاتوری پهلوی
در سال ۱۳۵۷خورشیدی بود. همگان میدانند که تلاش برای
به دست آوردن آزادی و استقرار حکومتی مرمسالار، جوهره
و موتور محرک مردم ایران در این انقلاب بود.
هرچند که تحولات بعدی، جامعه ما را در مسیر و دوران
تاریخی دیگری قرار داد اما ایرانیان سرافراز از
تلاشهایشان برای رسیدن به آزادی دست برنداشته و در
اشکال و قالبهای جدیدی مبارزات آزادی خواهانه شان را
پیگیری میکنند.
وجود و شکل گیری انواع تشکلهای
دانشجویی،کارگری،فرهنگی،احزاب و سازمانهای مختلف چه در
درون حاکمیت و چه در بیرون حاکمیت، نشانه هائی از
باارزش بودن آزادی و مردمسالاری برای مردم کشور ما
میباشد.
ایرانیان به هیچ وجه خسته و نا امید نشده و همچنان تا
رسیدن به خواستگاهشان دست از تلاش و مبارزه بر نداشته
و نمیدارند.
اکثریت قریب به اتفاق جامعه شناسان، اقتصاددانان،
سیاستمداران و پژوهشگران منصف و بی طرف که امور و
تحولات مربوط به ایران بزرگ را پیگیری میکنند، عدم
موفقیت جامعه ایرانی را در راه رسیدن به آزادی و
مردمسالاری کامل، ناصادق و ناپاک بودن رهبران احزاب،
تشکلها،سازمانها، جنبشها و برخی از دولتمردان و بیگانه
بودن آنان با آزادی و مردمسالاری میدانند و الا مردم
شریف ایران از هیچ تلاش و جانفشانی دریغ نکرده اند،
این رهبران سیاسی آنان بوده اند که به خواستگاه و آمال
واقعی مردم توجهی نشان نداده و کشور ایران را در مسیری
دیگر قرار داده اند.
اما در همین ایران کنونی نیز بطور میانگین هر دوسال
یکبار شاهد برگزاری انتخابات هستیم و قدرت در بین
جناههای درون حکومتی دست به دست شده و هر جناح سهم
خویش را از قدرت و حاکمیت به دست می آورد.
مقامات جمهوری اسلامی ایران از بی برنامگی و عدم
پایبندی اپوزوسیونهای درونی و بیرونی به اصول
مردمسالارانه بهره جسته و پایه های قدرت خویش را
مستحکم تر کرده اند.
بدون داشتن احزاب، سازمانها و گروههای سازمان یافته و
پایبند به اصول آزادی و مردمسالاری، دست یابی جامعه
ایرانی به آزادی و حکومتی مردمسالار، امری دشوار و
بسیار سخت به نظر می آید. این سازمانها و احزاب
میباشند که باید به تحرکات و مطالبات مردم شکل داده و
آن را تا رسیدن به نتیجه و مطلوب مورد نظر هدایت کرده
و در مسیر درستی قرار دهند.
وقتی که اپوزوسیونهای ما بوئی از آزادی و مردمسالاری
نبرده اند و خود را در عمل متعهد به آن نمیدانند چگونه
ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که در کشورمان هرچه
سریعتر نظامی مردمسالار و برخواسته از رأی و انتخاب
واقعی مردم مستقر گردد؟!
وقتی رهبران احزاب و جریانات سیاسی فعال کشور ما
افرادی ناصادق و ناپاک میباشند، مسلم است که مردم نیز
به همین حداقل های آزادی رضایت میدهند.
تا زمانی که آزادی و مردمسالاری در بین احزاب و
سازمانهای سیاسی کشور ما نهادینه نشده باشد، دست یافتن
به حکومتی کاملا مردمسالار امری دور از ذهن به نظر
میرسد.
وقتی که مردم ما میبینند تشکلهائی که مدعی مبارزه برای
دستیابی به حکوتی مردمسالار میباشند در عمل در جهت
مخالف آزادی و مردمسالاری حرکت میکنند، پرواضح است که
به همین شرایط موجود تن میدهند.
ذکر این نکته را ضروری میدانم که مسلماٌ حاکمین جمهوری
اسلامی به تنهائی هرگز قادر نبودند جامعه ما را در
مسیری غیر از خواستگاه اصلی مردم ایران قرار دهند.
بودند و هستند جریانات و تشکلهائی که ادعای اپوزوسیون
حاکمیت موجود را داشته و دارند اما در عمل به تثبیت
شدن موقعیت ملاها در ایران کمکهای شایان و قابل توجهی
نمودند.
در میان این تشکلها و جریانات، نقش فرقه مجاهدین نقشی
بارز و پراهمیت میباشد، به طوری که میتوان گفت این
فرقه خرابکار و خائن به میهن یکی از اصلی ترین عوامل
درون کشوری، انحصاری شدن قدرت در دست حکومت فعلی
میباشد.
فرقه مجاهدین با آغاز عملیاتهای تروریستی در سالهای
اولیه بعد از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷خورشیدی بهانه اصلی
را به حکومت داد که حاکمیت را یکدست نموده و به قلع و
قمع جریانات و تشکلات آزادی خواه پرداخته و موقعیت و
قدرت خویش را در ایران تثبیت نماید.
همزمان با آغاز جنگ عراق و ایران، فرقه رجوی( مجاهدین
خلق) نیز با انجام گسترده عملیاتهای خرابکارانه، بهانه
اصلی را به حاکمیت داد که فضای جامعه را فضائی امنیتی
پلیسی کرده و تمامی جریانات و احزاب مخالف خویش را حذف
نموده و از صحنه خارج نماید.
هرگز این نقش خائنانه و مخرب فرقه مجاهدین خلق از ذهن
مردم ما پاک نشده و مردم ما مجاهدین خلق را نیز شریک
جنایات صورت گرفته در کشورمان در دهه های اخیر
میدانند.
این عملکرد مخرب و منفی مجاهدین خلق مسلماٌ نشأت گرفته
از بیگانه بودن این فرقه با آزادی و مردمسالاری
میباشد.
فرقه مذهبی و خرابکار مجاهدین خلق پرهیاهوترین جریان
خارج از حاکمیت بوده که دم از آزادی و مردمسالاری
واقعی زده و خود را اپوزوسیون اصلی حاکمیت موجود
دانسته و مدعی است که تنها تشکلی که میتواند آزادی و
مردمسالاری را در ایران مستقر نماید این فرقه میباشند.
فارغ از هرگونه هیاهو و ادعاهای سرکرده گان ناپاک
فرقه، مردم ما به خوبی میدانند که این فرقه خرابکار
هیچ بوئی از آزادی و مردمسالاری نبرده که هیچ بلکه از
دشمنان اصلی آزادی و مردمسالاری میباشد.
چگونه میتواند این جریان خرابکار و خائن به وطن ادعای
آزادی و مردمسالاری کند در حالی که سرکرده فرقه فردی
خود انتصابی و ثابت بوده و هرگز در درون فرقه رجوی
(مجاهدین خلق ) حتی یکبار نیز انتخابات درون حزبی
برگزار نشده است.
مرسوم است که در درون احزاب مختلف نیز انتخابات وجود
دارد و کادرهای هر حزب و تشکل هر چند وقت یکبار دبیر
کل و اعضای مرکزی حزب را انتخاب میکنند. اما آقای
مسعود رجوی به این اصل اولیه مردمسالارنه هیچ اعتقادی
ندارد و فقط خود را شایسته و با کفایت برای رهبری فرقه
دانسته و دیگران را نادان و ناشایسته میداند.
همین اعتقاد و رویکرد دیکتاتورمآبانه سرکرده فرقه رجوی
(مجاهدین خلق )میباشد که این جریان را تبدیل به جریانی
دیکتاتور پرست و یاور دیکتاتور و دشمن آزادی و
مردمسالاری نموده است.
در دیدگاه فرقه رجوی(مجاهدین خلق )برگزاری انتخابات
هیچ ارزش واقعی نداشته و اگر هم میبینیم سرکرده گان
فرقه خواستار برگزاری انتخاباتی آزاد و مردمسالار در
ایران میباشند این به این معنا نیست که مجاهدین از
مردمسالاری دفاع میکنند، بلکه این یک تاکتیک و شعار
عوامفریبانه برای در دست گرفتن قدرت و حاکمیت و آغاز
نمودن دوران و شکل جدیدی از دیکتاتوری در ایران
میباشد.
کسانی که فرقه رجوی(مجاهدین خلق) را به خوبی میشناسند
میدانند که این فرقه کاملاٌ با استبداد و استبدادگری
عجین بوده و دیکتاتورپرستی و همراهی و یاری رساندن به
دیکتاتورها جزئی جدائی ناپذیر از اصول عقیدتی فرقه
جنایتکار مجاهدین خلق میباشد.
دیکتاتور کوچک فرقه مجاهدین، آقای مسعود رجوی به هیچ
عنوان به خرد و تصمیم گیری جمعی هیچ اعتقادی ندارد،
اگر داشت الان خود و دار و دسته اش به این اوضاع و
احوال فلاکتبار دچار نبودند.
از دیدگاه کانون صلح و آزادی دنا، همین منش و دیدگاه
مستبدانه رجوی و عدم اعتقاد او به آراء و نظرات دیگران
میباشد که فرقه مجاهدین را در آستانه نابودی کامل قرار
داده است.
بنا بر همین سابقه و رویکرد دیکتاتورمآبانه رهبری فرقه
مجاهدین میباشد که این فرقه در قبال برگزاری انتخابات
ریاست جمهوری در ایران در موضعی انفعالی قرار گرفته و
حرف باارزش و قابل اتکائی برای گفتن ندارد.
کانون صلح و آزادی دنا-وین-اتریش
همچنین .......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دولت آمریکا
متهم به برخورد دوگانه با تروریزم میباشد
کانون صلح و آزادی دنا، وین، سیزدهم آوریل ۲۰۱۳
لینک به
منبع
منطقه خاورمیانه یکی از کانون
های اصلی فعالیت گروههای تروریستی
جهان میباشد.بیشتر تروریستهای
فعال در این نقطه استراتژیک و
حساس جهان از وابستگان به تشکیلات
القاعده و یا متعلق به جریانهای
سنی مذهب افراطی هستند.
این تروریستها تحت حمایت مالی
و امنیتی کشورهای عرب منطقه بویژه
سعودی ها ، اردنیها و قطری ها
بوده و بدون حمایت این سه کشور
وسایر کشورهای عرب منطقه این
گروههای خشونتگرا و خونریز حتی یک
ماه هم قادر به ادامه حیات
تروریستی شان نیستند.
همین کشورها از متحدان نزدیک
دولت ایالات متحده در منطقه خاور
میانه بوده و دارای روابط گسترده
تجاری ، نظامی و امنیتی با دولت
آمریکا هستند. حاکمان کاخ سفید
حتی یک بار بطور جدی و عملی نسبت
به حمایت و عبور تروریستها از این
کشورها به داخل عراق و سوریه
واکنش نشان نداده که هیچ، بلکه از
این روند در عمل نیز حمایت و
پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کرده
اند . این تنها نمونه ای از
برخورد مشکوک آمریکا در مسیر
مبارزه با تروریسم است.
اما آنچه که بیشتر به ما
ایرانیان بر میگردد نحوه بر خورد
دولت آمریکا با تروریستهای ایرانی
است که بویژه در خاک کشور عراق
حضور دارند . تروریستهای ایرانی
مستقر در عراق سه دسته عمده
میباشند: دسته اول اعراب جدائی
طلب ایرانی بوده که طی چند سال
گذشته اقدام به چندین عملیات
تروریستی در استان خوزستان نموده
و تعدادی انسان بیگناه را به خاک
و خون کشیدند . مسلم است که این
افراد بدون حمایت نیروهای اشغالگر
در عراق بویژه نیروهای انگلیسی و
آمریکائی به هیچ عنوان قادر به
انجام عملیات تروریستی در خاک
ایران نبودند.
دسته دوم نیروهای سازمان
تروریستی پژاک میباشند که
درکوهستانهای شمالی عراق در منطقه
خودمختار کردستان عراق و در
مجاورت مرزهای ایران مستقر هستند
. برطبق بسیاری از اخبار منتشر
شده و به نقل از مسئولین خود این
تشکیلات تروریستی، افراد این
تشکیلات دیدارهای زیادی با مقامات
و نیروهای آمریکائی مستقر در عراق
داشته اند. مقامامات و نیروهای
آمریکائی جهت نا امن کردن مرزهای
غربی ایران و بر آشفتن آتش در
گیری های قومی در ایران از این
جریانات حمایت کرده و به آنان
امدادرسانی میکنند.لازم به ذکر
است که نیروهای تروریستی گروه
جندالله در شرق ایران نیز تحت
حمایت و بنا به سفارش جنگ طلبان
کاخ سفید شکل گرفته اندو مرتب با
نیروهای امنیتی آمریکائی در رابطه
بوده اند.
البته در طی سال گذشته خورشیدی
به دلیل برخورد قهرآمیز دولت
ایران با این گروههای تروریستی،
سطح فعالیت عملی و خشونت آمیز
آنها به صفر رسیده و همچنین باید
یادآور شد که دستگیری و اعدام
عبدالمالک ریگی سرکرده گروه
تروریستی جندالله ضربه محکمی بر
پیکره گروههای تروریستی ایرانی
بود.
دسته سوم تروریستهای ایرانی
مستقر در عراق اعضای مجاهدین خلق
(فرقه رجوی) هستند.(مجاهدین خلق
طبق قوانین و مواضع دولت عراق
همچنان یک گروه تروریستی بشمار می
آیند.)
فرقه مجاهدین شناخته شده ترین
و با سابقه ترین جریان تروریستی
در عراق و حتی میتوان گفت در
خاورمیانه میباشد. باسابقه ترین
جریان تروریستی از این حیث به
سازمان مجاهدین خلق گفته میشود که
سابقه انجام عملیاتهای تروریستی
توسط این فرقه به مدت زمانی بالای
۴۰سال پیش برمیگردد. جالب اینکه
در سالهای قبل از سرنگونی حکومت
شاهنشاهی در ایران تعدادی از
مستشاران آمریکائی توسط اعضای
همین فرقه تروریستی به قتل رسیدند
و افرادی از این فرقه در جریان
تصرف سفارت آمریکا در۱۳آبان ۱۳۵۸
خورشیدی درتهران نیز دست داشته و
از دیدگاه ایدئولوژیکی نیز مبارزه
با امپریالیسم آمریکا و نظام
سرمایه داری، در ظاهر از محوری
ترین پایه های عقیدتی این فرقه
میباشد به گونه ای که قبل از سر
نگونی حکومت دیکتاتوری صدام حسین
در تشکیلات این فرقه روزانه
خواندن سرود نبرد با آمریکا یک
واجب شرعی و تشکیلاتی محسوب میشد.
بیشترین خسارات جانی و مالی که
به مردم ایران و عراق ازجانب
تروریستها وارد شده است به
عملیاتهای تروریستی همین فرقه
رجوی بر میگردد.
پس از اشغال عراق توسط نیروهای
ائتلاف به فرماندهی آمریکا و سقوط
حکومت صدام حسین در ظاهر امر این
تشکیلات که در آن سالها همچنان در
لیست سازمانهای تروریستی آمریکا و
اتحادیه اروپا قرار داشت خلع سلاح
گردید. اما نه تنها این امر موجب
توقف عملیاتهای خرابکارانه توسط
این فرقه نشده بلکه مسئولین و
رهبر فرقه وارد فاز جدیدی از شکل
گیری ، انجام وسازماندهی
عملیاتهای تروریستی شده اند.
اکثر جریانات تروریستی که هم
اکنون مردم سوریه و عراق را به
خاک و خون میکشند دارای روابطی
دیرینه و نزدیک با مجاهدین خلق
بوده و وابسته گان و حامیان این
تروریستها به طور مداوم و مستمر
با مسئولین فرقه مجاهدین در
ارتباط میباشند.
نیروهای امنیتی آمریکا به طور
مداوم و گسترده با مسئولین
مجاهدین خلق (فرقه رجوی)در ارتباط
بوده و و از اعضای این فرقه جهت
انجام عملیاتهای جاسوسی نیز
استفاده میکنند. شاید به دلیل
همین خوش خدمتی های مسئولین فرقه
به دولت آمریکا میباشد که هم
اکنون عملاً این فرقه تحت حمایت
کاخ سفید قرار گرفته است.
دولت ایالات متحده آمریکا به
عنوان برگی در برابر رژیم ایران
جهت امتیاز گیری از دولت ایران و
تحت فشار قراردادن حکومت جمهوری
اسلامی از این فرقه حمایت کرده و
آنرا بازیچه دست خویش کرده اند.
از دیدگاه کانون صلح و آزادی
دنا، دولت واشنگتن رفتاری ناصادق
و دوگانه در برخورد با جریانات
تروریستی داشته و افتتاح دوباره
دفتر فرقه خرابکار رجوی در
واشنگتن مهر تأییدی بر ادعای ما
مبنی بر برخورد دوگانه دولت
آمریکا با گروههای خشونت طلب است.
نقش حمایتی ایالات متحده از
گروههای تروریستی سوری نیز دلیل
دیگری از این مدعاست.
کانون صلح و آزادی دنا
وین، پایتخت جمهوری اتریش
همچنین .......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامه سرگشاده
کانون صلح و آزادی دنا به نماینده ویژه سازمان ملل
متحد در امور عراق و پرونده مجاهدین خلق (فرقه رجوی)
کانون صلح و آزادی دنا، وین، یازدهم مارس 2013
http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=505
جناب آقای مارتین کوبلر! نماینده ویژه سازمان ملل متحد
در امور عراق و پرونده مجاهدین خلق ( فرقه رجوی)
با ادای درود ویژه به شما
جنابعالی از سوی سازمان ملل متحد به عنوان نماینده
ویژه سازمان ملل متحد در امور عراق و همچنین جهت رسیده
گی به پرونده مجاهدین خلق (فرقه رجوی ) در عراق منصوب
شده اید، کانون صلح و آزادی دنا از تلاشهای شما در
راستای رسیده گی به امور آواره گان عراقی و همچنین
اسرای فرقه رجوی (مجاهدین خلق ) سپاسگذاری کرده و
آرزوی پیروزی شما در راستای انجام این مأموریت مهم را
دارد .
کانون صلح و آزادی دنا یک انجمن حقوق بشری و مدافع
حقوق اسیران و قربانیان خشونت بوده و در کشور اتریش
فعال است.کانون صلح و آزادی دنا، متشکل از اعضای جدا
شده فرقه مذهبی و خرابکار مجاهدین و همچنین تعدادی از
شهروندان صلح دوست کشور اتریش میباشد. فعالین کانون
صلح و آزادی دنا درواقع قربانیان فرقه ای میباشند که
به هیچ معیار و ارزش بشری به ویژه به معیارهای شناخته
شده حقوق بشری بینالمللی پایبند نمیباشد.
اعضای کانون صلح و آزادی دنا با جسم و تن خویش طعم تلخ
بیعدالتیهای فرقه رجوی را چشیده و شناخت کامل و
دقیقی از مناسبات درونی این فرقه دارند.
.فعالین کانون صلح و آزادی دنا با وجود تمام سختیهای
راه و همچنین تهدیدها و فشارهای ادامه دار مسئولین و
مزدوران مجاهدین خلق (فرقه رجوی)، در راستای رهائی
اسرا و قربانیان این فرقه، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده
و همیشه پیگیر سرنوشت غمبار نزدیک به 3500 تن از اسرای
این فرقه در کمپ لیبرتی واقع در کشور عراق و همچنین
پادگان مریم واقع در اورسورواز فرانسه بوده و میباشند.
جناب آقای مارتین کوبلر نماینده سازمان ملل متحد در
امور عراق و پرونده مجاهدین خلق در عراق
از آنجا که یکی از مسئولیتهای شما پیگیری و رسیدگی به
وضعیت اسرای فرقه رجوی بوده و نظر به این که بیشتر
قربانیان و اسرای فرقه مجاهدین ، ایرانی هستند و با
توجه به اینکه این فرقه به هیچ معیار و ارزش شناخته
شده حقوق بشری بینالمللی پایبند نبوده و در طول
سالیان متمادی و در حال حاضر، روزانه حقوق اولیه اعضای
مجاهدین خلق (اسرای فرقه رجوی) در این فرقه به طرز
بسیار غیر انسانی نقض میشود، لذا توجه ویژه شما را به
وضعیت نزدیک به 3500 تن از اسرای این فرقه در کمپ
لیبرتی واقع در کشور عراق جلب مینماییم.
در اینجا به مواردی از نقض حقوق بشر در درون سازمان
مجاهدین خلق ایران (فرقه رجوی) اشارهای اجمالی
میکنیم:
یک : فرقه مجاهدین ، سابقه نزدیک به چهار دهه انجام
عملیات تروریستی و خشونت طلبانه در ایران و کشور عراق
را کارنامه سیاه خویش دارد.از این نظر فرقه مجاهدین ضد
خلق یکی از با سابقه ترین سازمانهای تروریستی شناخته
شده ، در خاورمیانه و حتی جهان در قرن بیستم و بیست و
یکم میباشد.
در طول این چهار دهه فعالیتهای خشونت آمیز این فرقه ،
هزاران فرد غیرنظامی اعم از کودک ، زن ، پیر و جوان
کشته شده ،صدها تن نقض عضو گردیده و هزاران تن نیز
مجروح شدهاند . عده زیادی نیز به دلیل فعالیتهای
خشونت آمیز این فرقه خانه وکاشانه خویش را از دست داده
و آواره گردیده اند
دو: در درون فرقه مجاهدین ضد خلق ، اعضای این فرقه حق
ازدواج ، تشکیل خانواده و سرپرستی کودکان خویش را
ندارند.
،سه: در صورتی که اعضای فرقه دارای همسر میباشند
،میباید از همسر خویش جدا شوند ، فرقه مجاهدین اجازه
ازدواج و تولید مثل به اعضای خویش را نداده وبه دستور
مسعود و مریم رجوی، رحم تعدادی از زنان عضو فرقه بیرون
آورده شده است و از این جهت فرقه مجاهدین متهم به نسل
کشی میباشد
چهار : اسرای فرقه مجاهدین ، حق دسترسی به رسانههای
آزاد از قبیل اینترنت،رادیو، تلویزیون،روزنامه ،کتاب و
... را ندارند. اسرای فرقه تنها حق دارند که روزنامه
وابسته به فرقه را خوانده و تنها میتوانند از رادیو و
تلویزیون وابسته به فرقه استفاده نمایند.
پنج: سلب حق سرپرستی فرزندان از والدین عضو فرقه. در
صورتی که یک عضو فرقه دارای فرزند باشد، فرزند وی از
او گرفته شده و به مراکز سرپرستی کودکان بی والدین
فرستاده شده و یا مستقیماٌ توسط فرقه در امور غیر
انسانی مورد بهره کشی قرار میگیرد.
شش:شنکجه فیزیکی و جسمانی و قطع عضو اعضای ناراضی فرقه
و حتی قتل آنها توسط مسئولین فرقه.
هفت: سلب حق انتخاب آزادانه روش زنده گی از افراد.
مسئولین فرقه رجوی بر این باورند که اگر کسی به عضویت
این فرقه در آمد تا آخر عمر باید در خدمت این فرقه
باقیمانده و حق خروج از فرقه مجاهدین ضد خلق را
ندارد.
هشت: اعضای فرقه مجاهدین ضدخلق حق تماس مستقیم و غیر
مستقیم با اعضای خانواده خویش را ندارند.
نه:سلب حق مالکیت فردی افراد ، هیچ عضو فرقه مجاهدین
ضد خلق حق برخورداری از اموال شخصی منقول و غیرمنقول
را ندارد.در درون فرقه مجاهدین ضد خلق به هیچ عنوان
مالکیت فردی وجود نداشته و هرچه هست از آن رهبر فرقه
یعنی آقای مسعود رجوی میباشد.
ده : تمام 24 ساعت شبانهروز اسرای درونی فرقه مجاهدین
برنامهریزی شده از سوی مسئولین فرقه میباشد و فرد
برای زنده گی روزمره خویش نیز ،هیچ حق انتخاب و گزینشی
ندارد.
یازده : نقض آزادی ادیان و مذاهب توسط فرقه مجاهدین،
اعضای فرقه مجاهدین حق انتخاب آزادانه مذهب و دین مورد
دلخواه خویش را ندارند.تمامی اعضای این فرقه باید شیعه
دوازده امامی مسلمان باشند. هیچ دین و مذهب دیگری در
فرقه رجوی به رسمیت شناخته نمیشود. لازم به یادآوری
میباشد که رهبری مجاهدین دارای تعریف خاص خویش از مذهب
شیعه دوازده امامی مسلمان را داشته و تنها این برداشت
،مورد قبول فرقه میباشد.
دوازده :اعضای فرقه مجاهدین هیچ حق انتخاب و فعالیت
آزادانه سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی را ندارند. تا کنون
در درون فرقه مجاهدین هیچ انتخابات درون حزبی آزادانه
برگزار نگردیده است و فرقه دارای رهبری مادام العمری
میباشد که تمام امور فرقه تحت هدایت و کنترل شخصی شدید
وی میباشند.
جناب آقای مارتین کوبلر نماینده ملل متحد در امور عراق
و مسئول رسیده گی به پرونده مجاهدین خلق (فرقه رجوی)
در کشور عراق!
به موارد اسفبار نقض حقوق بشر توسط فرقه مجاهدین و
کادر رهبری این فرقه ، نگاهی کلی ،اجمالی و گزینشی
انداختیم . گزارش ریز موارد به همراه اسناد مربوطه ،
شامل تعداد زیادی سی دی ، فیلم، عکس ، کتاب و مقالات
نگارش شده در این زمینه و تعدادی دیگر از اسناد را به
صورت زمیمه به دفتر شما و همچنین به آقای بان کی مون
دبیرکل سازمان ملل متحد ارسال خواهیم نمود.
جناب آقای مارتین کوبلر گرامی
با توجه به وضعیت اسفبار و دردناک حقوق بشر در درون
فرقه مجاهدین در کمپ لیبرتی و با نظر به اینکه بیشتر
اعضای درونی فرقه از مناسبات درون فرقه ای ناخشنود
بوده و خواستار جدایی از فرقه میباشند و به این دلیل
هر لحظه جانشان مورد تهدید جدی رهبری و مسئولین ارشد
فرقه مجاهدین قرار دارد، لذا کانون صلح و آزادی دنا از
شما درخواست میکند که با جدیت و پیگیری تمام بر اصل
خروج اعضای مجاهدین خلق از عراق تأکید نمایید
در طول مدت مأموریت شما در حوزه پرونده مجاهدین خلق
(فرقه رجوی) شخص شما شاهد بودید که مورد بیرحمانه ترین
و بیاخلاقی ترین اتهامات از سوی فرقه رجوی قرار
گرفتید. این همان شیوه شناخته شده و سلاح غیراخلاقی
مجاهدین خلق (فرقه رجوی) در مواجهه با کسانی است که
انتقادی به تشکیلات ضد بشری فرقه رجوی روا داشته و از
حقوق قربانیان و اسرای این فرقه دفاع نمایند.
جناب آقای مارتین کوبلر گرامی، نماینده ویژه دبیرکل
سازمان ملل متحد در پرونده مجاهدین خلق (فرقه رجوی)!
سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) با حملات تبلیغاتی و
رسانه ای فاشیستی ،تمامی سعی و تلاش خویش را بکار
گرفته که شما را به انزوا کشانیده و در موضعی انفعالی
قرار دهد. با این شیوه غیر اخلاقی فرقه رجوی ، بار
دیگر ماهیت تشکیلات ضد بشری مجاهدین خلق برای افکار
عمومی و جهانیان آشکار و آشکار تر گردید. کانون صلح و
آزادی دنا مصرانه از شما درخواست نموده که بر مواضع
انسانی خویش پایفشاری نموده و تحت تأثیر القائات
فاشیستی فرقه رجوی قرار نگیرید.
کانون صلح و آزادی دنا از تلاشهای انساندوستانه شما
حمایت کامل را بعمل آورده و آماده گی خود را جهت
همکاری بیشتر با شما و انتقال تجربیاتمان جهت کمک به
قربانیان سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) را اعلام
میداریم.
با تقدیم احترامات ویژه
کانون صلح و آزادی دنا،11.03.2013
وین ،اتریش
همچنین .......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقش بی همتای
خانوادهها در رهایی اسرای فرقه رجوی، مجاهدین خلق
کانون صلح و آزادی دنا، وین، پنجم مارس 2013
http://www.iran-dena.at/index.php?newsid=482
در جریان پروسه مغزشویی موسوم به انقلاب ایدئولوژیک در
تشکیلات مجاهدین خلق (فرقه رجوی)،رهبر بی احساس این
فرقه آقای مسعود رجوی از اسرای تشکیلات شیطانی تحت
امرش درخواست میکند که تمامی عواطف و وابستگیهای
خانواده گی را قطع کرده، خانواده خویش را به فراموشی
سپرده و فقط و فقط به وی و مریم قجر عضدانلو(رجوی) فکر
کنند.
مسعود رجوی اینگونه به افراد اسیر فرقه تحت کنترلش
القاء میکند که خانواده آنها هیچ ارزشی نداشته و مانع
و سدی در راه مبارزه بوده و بنابراین افراد باید این
مانع را کنار زده و از سر راه مبارزه بردارند.
آقای رجوی از اسرای تحت امرش میخواهد که جهت سرعت و
تکامل بخشیدن به پروسه فراموش کردن خانواده ها، افراد
عشق و علاقه به وی و همسرش را جایگزین عشق و علاقه به
خانواده خوشان کنند.!
تمامی جامعه شناسان و فلاسفه در تمامی دورانهای تاریخ
بشری بر نقش بی همتای خانواده در تکامل جامعه بشری
تأکید داشته و بر تقویت جایگاه خانواده در اجتماعات
بشری پافشاری نموده اند،این در حالی است که مسعود رجوی
فرمان فروپاشی خانوادهها را صادر کرده و بر آن
پافشاری میکند.جریان طلاقهای ایدئولوژیک و وادار کردن
عضو یک خانواده به موضع گیری علیه اعضاء خانواده خود
،عدم اجازه تماس اسرا با خانوادههایشان از نمونههای
جنگ رجوی با بنیان جامعه بشری یعنی خانواده میباشد.
این فرد بیمار روانی میخواهد به جنگ بنیان جوامع بشری
برود.فردی خیالپرداز و بی بهره از عواطف انسانی و
تعادل روحی و شخصیتی.
دیو فرقه مجاهدین به خوبی این نکته را میداند: یکی از
عواملی که میتواند تمامی نقشه های شوم وی در کنترل و
به بند کشیدن اسرای فرقه تحت امرش را نقش بر آب کرده و
عامل اصلی که میتواند به فروپاشی تشکیلات شیطانی
مجاهدین خلق (فرقه رجوی) بینجامد تماس اسرای فرقه با
اعضای خانوادهشان میباشد. ترس و دشمنی بی حد و مرز
آقای مسعود رجوی با خانوادهها نیز از همین جا نشأت
میگیرد.
در تمامی سالیان سیاه تسط مسعود رجوی بر اردوگاه کار
اجباری اشرف سابق و تشکیلات شیطانی مجاهدین خلق ، شاید
تنها نقطه امید و انرژی دهنده به تک تک اسرای فرقه جهت
زنده ماندن و امید داشتن ، عشق به خانوادهها بوده و
هست. ضحاک زمانه هیچگاه نتوانست عشق به پدر و مادر و
سایر اعضای خانواده را از دل اسرای فرقه مجاهدین
بزداید.در تمامی لحظات و شرایط سخت و تاریک حاکم بر
تشکیلات مجاهدین خلق (فرقه رجوی) اسرای این فرقه به
خانوادههایشان فکر میکردند و امید دیدار دوباره آنها
،روح ادامه زنده گی را در دل آنها زنده نگه میداشت.
از دیدگاه کانون صلح و آزادی دنا، خانوداه ها نقش بی
همتایی در رهایی سایر اسرای فرقه رجوی داشته و تأکید
بر این است که خانوادهها صدای خویش را به گوش اسرای
فرقه مجاهدین برسانند. کانون صلح و آزادی دنا از
خانوادههای اسرای مجاهدین خلق (فرقه رجوی) درخواست
میکند که جهت کمک به آزادی فرزندان اسیرشان از این
تشکیلات شیطانی و بیرحم ، دوباره در مقابل کمپ لیبرتی
جمع شده و صدای امید بخش خویش را به گوش فرزندان ،
برادران، خواهران و یا سایر اعضای اسیر خانوده شان
رسانده و عشق به زنده گی و امید به رهایی را در دل
آنان زنده کنند.
کانون صلح و آزادی دنا
وین، اتریش
سایت ایران قلم از انتشار
مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است
مسئولیت
مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد
|