_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran-ghalam@hotmail.com
موجودی به نام «حمید امامقلی»
محمد ب، وبلاگ باند رجوی، بیست و هفتم می ۲۰۱۳
این که عرض می کنم «موجود» چون فی الواقع نمی توان اسم انسان یا آدم روی او گذاشت. نام اصلی اش «حمید امامقلی» است ولی برای آنکه اسمش را شاعرانه کند و از آنجایی که فکر می کند «قلی» برای شخصیتش کثر شأن است خودش را «حمید نصیری» معرفی می کند. گاهی اوقات جفنگیاتی به اسم «شعر» در سایتهای مجاهدین منتشر می کند. به همین خاطر اسم خود را «شاعر» (البته با عرض معذرت از شاعران گرامی) گذاشته است. در سایت «آفتابکاران» که بین ایرانیان خارج از کشور به سایت «آفتابه کاران» معروف است، مطلبی از این «موجود» دیدم، هرچند که فرهنگ کثیف و عقب افتاده او نیازی به پاسخگویی ندارد ولی برای تنویر افکار عمومی لازم می بینم چند نکته را بنویسم. «موجود» مربوطه گوی لمپنی و چاله میدانی را از رهبر عقیدتی و «خواهر نسرین» خود هم ربوده و به فحشهای رکیک به خانم عاطفه اقبال و آقای ایرج مصداقی پرداخته است. برای مثال نگاه کنید: ـ «افاضات این «زاغ ….دریده»، با پیروی از «رونوشت برابر اصل» رونویسی از آن تیپا خورده شورای ملی مقاومت است، که در واکنش به نامه روشنگرانه مجاهد خلق محمد اقبال، به جنون گاوی دچار شده بود» ـ «خیابانگرد معلوم الحال و عاشق سینه چاک ماماچه، مازیار» ـ «این است که صدایت، بوی سم میدهد و دهان گشادت گور تهمت. تکیه بر شانههای ابلیسی و بر مناره رذالت آخوندی، اذان تکفیر مجاهدین را سر میدهی. واژهها را با خودت به ولگردی میکشانی و به هرزگی میبخشی. همچون هند جگر خواره کلمات را از روحشان بیرون میکشی و میجوی. شوق آرزوهایت داغ ننگ است. پر از هیچی و لبالب از نفرت. خیابانگردی با کولهباری از هیچ، حتی در زندگی خصوصی. وامانده عمرت را مدیون فیسبوک و انترنت [بیچاره نمیداند اینترنت چیست] هستی، وگرنه باید در قبرستان دور افتادهیی، خاک بیجان را هم میآلودی» ـ «۲۷سال است که در فرانسه زمینگیر هستی و به خیابان گردی اشتغال داری. از وقتی انترنت و بخصوص فیسبوک به ظهور رسید، مانند شلغم آنهم از نوع ترشیده، خود را قاطی میوهها کردی. آخر شلغم ترشیده! تو را چه به میوه و اظهار فضل و کد آوردن از سیمون دوبوآور؟ تو را که میوهها میشناسند، بگذار فصل میوهها بگذرد بعد اظهار فضل کن که کسی تو را نشاسد» شاید برای خوانندگان محترم روشن شده باشد که چرا من نام «موجود» را به او دادم و از استفاده کردن نام انسان و آدمیزاد پرهیز کردم . در فرهنگ چاله میدانی و لمپنیسم رجوی هرچقدر که حرفهایت رکیک تر و بقول خودشان «تیز» تر باشد بیشتر مورد قبول بارگاه ملکوتی رهبر عقیدتی خواهد بود. این موجود مفلوک و بیچاره نیز بخاطر اینکه «مسئول» مربوطه او را تحسین کند، چنین نوشته که خود شمه ای از درون مایه کثیف «امامقلی» و البته رهبری عقیدتی است. جالب است در ادامه مقاله نوشته است «من از تبار حنیف و رهروان پاکبازش مینویسم….» حنیف را که ما ندیده ایم ولی می توانم بگویم که از تبار «رجوی» می نویسی. جملات بالایی که نقل قول کرده ام همه از «تبار رجوی» است. تبار رجوی منظور همان «چاله میدان» است. جایی دیگر این «موجود» در پاسخ به یکی از کسانی که او را نصیحت کرده بود که «مجاهدین علیه تو هم پرونده قطوری دارند و منتظر هستند که علیه آنها موضعگیری کنی پرونده تو را رو خواهند کرد» نوشته است: «خود میبالم که پرونده قطوری در مجاهدین دارم و ای کاش شایسته آن بودم که روزی –وهرچه زودتر- مجاهدین نامه اعمال مرا میگشودند و در معرض افکار عمومی قرار میدادند. آن روز، روز بالاترین سربلندی و افتخار من است. چون قصور و ناکردههایم در مسئولیتهایی که داشتم، در برابر مردم گشوده میشد.» در اینجا لازم می دانم به این موجود مفلوک یادآوری کنم که آیا مطمئن هستی پرونده ات را اگر سازمان رو کند، افتخار خواهی کرد؟ آیا گزارشهایی که در مورد مسائل جنسی ات نوشته بودی را هم اگر سازمان رو کند افتخار خواهی کرد؟ بایستی به عرض خوانندگان محترم برسانم که زمانی من در تشکیلات مجاهدین در عراق در بخشی کار می کردم که این «موجود» نیز در آن بود. بنا به موقعیت تشکیلاتی که داشتم در نشستهایی که برای بررسی وضعیت تشکیلاتی افراد بخش گذاشته میشد، شرکت می کردم. مسئول بخش که یک زن بود، بارها و بارها می گفت من گزارشهای این فرد را حتی خودم به تنهایی نیز خجالت می کشم که بخوانم. در گزارشهای «بند جیم» که مربوط به امورات جنسی بود و همه افراد می بایستی بنویسند، تماما این فرد در مورد «تمایلات جنسی خود نسبت به مردان» می نوشت. به همین خاطر در تشکیلات همیشه در حالتی از انزوا بود. بخاطر مسائل اخلاقی و حفظ شئون انسانی از جزئیات مطلب در می گذرم. آیا حمید امامقلی فکر میکند هنوز شایسته آن نیست که گزارشهای جنسی او در انظار عمومی باز شود تا افتخار کند؟!!
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دفاع از رهبری، ناموس هر مجاهد خلق (رجوی: رژیم مصداقی را از ترس مراسم هفده ژوئن رو کرده است. مقابله کنید)
محمد ب، وبلاگ باند رجوی، یازدهم می ۲۰۱۳
بنابر اطلاعات دقیقی که از درون
مجاهدین بدست آمده است، پس از نامه آقای مصداقی به رجوی، از بالا به
اعضای تشکیلات ابلاغ شده است که «با تمام توان، با چنگ و ناخن و دندان
بایستی از رهبری به مثابه ناموس هر مجاهد خلق، دفاع کرد» به مسئولین
بخشهای مختلف مجاهدین ابلاغ شده است که به تمامی هواداران و «اشرف
نشانان» گفته شود که در صفحات فیس بوک و وبلاگها و تویتر را پر کنند از
فحش و فضیحت به ایرج مصداقی و دفاع از رهبری.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مریم رجوی نویسنده می شود
محمد ب، سی ام آوریل ۲۰۱۳
مریم رجوی که همه مدارج نظامی
مثل «جانشین فرمانده کل ارتش آزادیبخش» و «مسئول اول مجاهدین» را پشت
سر گذاشته و همینطور رده «رئیس جمهور» را نیز طی کرده است، و دیگر این
مدارج و مقامها برای او کهنه شده، اکنون هوس کرده است که کتابی به نام
او منتشر شود. به همین خاطر کتابی در باره آزادی زنان و حقوق برابر
آنها با مردان توسط دبیرخانه مجاهدین و به نام مریم رجوی منتشر شد. تا
آنجا که ما مریم رجوی را سالیان سال دیدیم وشناختیم چیزی غیر از «بند
جیم» و «بند ف» و چگونگی پرستیدن مسعود و اعمالی مثل زن عقدی برای
مسعود پیدا کردن و برنامه زفاف زنان را برنامه ریزی کردن چیز دیگری بلد
نبوده، حالا چه شده که یک شبه او را وارد خم رنگرزی کرده و نویسنده در
آورده اند، خدا میداند!
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مرگ در عراق، مراسم گل گذاری در پاریس
محمد ب، وبلاگ باند رجوی، بیست و سوم آوریل ۲۰۱۳
تقریبا دیگر این رویه کار به یک
روال تبدیل شده است. ساکنان لیبرتی و اشرف در عراق بر اثر انواع
فشارهای روانی و جسمی و حملات مرگبار عراقیان کشته می شوند و مریم رجوی
نیز در حالی که چهره ای ماتم زده به خود گرفته است، بر روی عکسهای آنها
گل می گذارد و برخی اوقات نیز سخنانی در وصف آنان میراند.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زلزله بلوچستان و به کاهدان زدن مجاهدین خلق (فرقه رجوی)
محمد ب، وبلاگ باند رجوی، هجدهم آوریل ۲۰۱۳
روز سه شنبه زلزله ای به شدت ۷٫۷ درجه شهرستان سراوان و خاش در استان سیستان بلوچستان را لرزاند. خوشبختانه این زلزله تنها یک نفر خسارت جانی داشت و تعداد زخمی ها هم فقط پانزده نفر بوده است. علیرغم اینکه شدت زلزله گفته می شود که از پنجاه سال اخیر تاکنون در ایران بی سابقه بوده است اما عمق زیاد زلزله که در عمق نود کیلومتری سطح زمین بوده است و همچنین غلظت پایین جمعیت در منطقه باعث پایین بودن تلفات بوده است. اما مجاهدین خلق مثل همیشه اخباری بدون هیچگونه منبع و درجه وثوقی در رسانه های خود منتشر کردند که باعث خنده و تمسخر عموم شده است. اولا در تمامی رسانه های داخلی و خارجی شدت زلزله ۷٫۷ ریشتر عنوان شده ولی مجاهدین آنرا هشت ریشتر اعلام کرده و پس از دو روز از وقوع زلزله هم حاضر نیستند از دروغی که گفته اند کوتاه بیایند. ثانیا پس از ساعتهای اولیه زلزله که آمار متناقضی از زلزله منتشر می شد اکنون همه رسانه های داخلی و خارجی آمار تلفات زلزله را یک نفر کشته و دوازده نفر زخمی اعلام کرده اند. در حالی که مجاهدین آنرا صدها کشته و هزاران زخمی عنوان کرده اند. معلوم نیست این خواسته قلبی مجاهدین است که آمار کشته ها زیاد باشد یا اخبار آنها؟ ثالثا. با این همه وسائل ارتباط جمعی مگر می شود تلفات با این وسعت را از دید افکار عمومی مخفی نگاه داشت؟ شب گذشته تلویزیون بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا و رادیو آلمان و رادیو فرانسه و رادیو اتحاد و رادیو زمانه و رادیو کوچه و غیره همگی از طریق اهالی شهرهای سراوان و زاهدان و خاش و غیره اخبار پخش می کردند و مستقیم با آنها صحبت می کردند. همگی بر این عقیده بودند که هیچگونه تلفاتی زلزله نداشته است. از طرفی در اطلاعیه مجاهدین آمده است «خانم مریم رجوی : کمک رسانی مستقل به زلزله زدگان سراوان یک وظیفه میهنی است.» در این جمله دو نکته خنده دار وجود دارد که محض تفریح در این مقاله آورده ام. یکی اصطلاح «وظیفه ملی و میهنی» است و دیگری گوینده مطلب یعنی مریم رجوی است. کسی که برای ویران کردن میهن خود دست به دامان صدام و حالا کاسه لیسی آمریکا را می کند و هر روز خواهان حمله نظامی قدرتهای جهانی به ایران هستند چگونه بی هیچگونه شرم و حیایی «وظیفه ملی و میهنی» برای مردم ایران مشخص می کنند. قطعا مجاهدین انتظار داشتند که هزاران نفر از مردم ایران در این زلزله کشته می شدند. و البته این خواسته قلبی آنها هست تا مثل گذشته بتوانند روی آن مانور تبلیغاتی کنند که از خون زنان و مردان محروم بلوچ تغذیه کنند. حال که این خواسته قلبی آنها برآورده نشده، این خواسته را در قالب اخبار بیان می کنند. اینکه می گویند مجاهدین در غار زندگی می کنند حرف بیهوده ای نیست. در این دنیای تلفن و اینترنت و ارتباطات آیا می شود این دروغ را همچنان در سایتها و رسانه ها ادامه داد؟
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |