_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

مصاحبه خانم نسرین ابراهیمی با تلویزیون کانال 5 فرانسه

 

 

نسرین ابراهیمی، ایران ستارگان، بیست و ششم ژوئن ۲۰۱۳

لینک به منبع

 

 

تعدادی از جدا شده ها با مسئولیت کانون ایران قلم در شهر پاریس در یک آکسیون اعتراضی خواستار آزادی اسیران در کمپ لیبرتی و اشرف شدند
در این آکسیون اعتراضی که مورد استقبال فراوان قرار گرفت , یکی از خبرنگارهای کانال 5 فرانسه هم حضور داشتند که با تعدای از جدا شده ها از جمله خانم نسرین ابراهیمی مصاحبه هایی انجام دادند

 

خبرنگار : شما در چه سالی به مجاهدین پیوستی ؟

نسرین ابراهیمی : حدودا 15 سال پیش

خبرنگار : چطوری از اشرف خارج شدید ؟

نسرین ابراهیمی : من فرار کردم

خبرنگار : مگر امکان خارج شدن نبود که فرار کردی ؟

نسرین ابراهیمی : در سازمان مجاهدین همانطوری که رهبران آن همیشه به ما می گفتند , درب ورود باز است ولی دربی به نام خروج وجود نداشت
فرقه رجوی بر خلاف تبلیغاتش همه افراد را به زور نگه داشته است , تعدادی را با مغزشویی کردن و تعدادی را با زور و تهدید , اغلب افرادی که در اشرف بودند به آنجا قاچاق شده بودند با وعده زندگی بهتر و با کار و یا پول و یا فرستادن به کشورهای اروپایی برای کار ... و این افراد وقتی می خواستند از سازمان جدابشوند تهدید می شدند و مجبور به ماندن در اشرف می شدند
سازمان همه جوره از فرد فرد افراد در اشرف سوء استفاده می کرد , از طرفی به اسم هر نفر از صدام پول می گرفت و از طرفی نشان می داد که در ایران خیلی هوادار دارد و این افراد به سازمانش می پیوندند و اینجوری می خواست توجه کشورهایی مثل آمریکا را به خودش جلب بکند که گویا مردم ایران هوادار این فرقه هستند
خیلی از این افراد وقتی که می دیدند راهی به خارج از اشرف نیست و مجاهدین اجازه خارج شدن آنها را نمی دهند , نا امیدانه دست به خودکشی می زندند و من هم خودم یکی از آن افراد هستم که مسئولین فرقه به صراحت به من گفتند که برای خارج شدن از اشرف هیچ راهی نیست به طور خاص دربها بر روی زنها بیشتر بسته بود
و به همین دلیل من هم مثل خیلی ها که نا امید می شدند و دست به خودکشی می زدند این تصمیم را گرفتم و تصمیم به خودکشی گرفتم و انجام دادم که خوشبختانه 2 نفر از زنان اسیر فرقه کمکم کردند و به موقع به بیمارستان رساندند

خبرنگار : آیا شما با مردها یک جا بودید ؟

نسرین ابراهیمی : خیر ,اولا رجوی افراد را مجبور به طلاق از همسران خود کرده بود و بعد هم زن و مرد از هم جدا بودند که ما حتی ماها می شد که مردها را نمی دیدیم و وقتی برای نشستهای بزرگ با آنها در یک سالن می رفتیم نباید به آنها نگاه می کردیم و نگاه کردن و یا صحبت کردن با مردها جرم بزرگی محسوب می شد

خبرنگار : آیا شما کار هم می کردید ؟

نسرین ابراهیمی : بله ولی من هر زمان که در مقابل این سوال قرار می گیرم , به واقع یاد کار اجباری در اردوگاههای نازیها می افتم
این را به جرات می گویم که یاد این داستان کار اجباری در اردوگاه نازیها می افتم , ما از صبح تا شب به اجبار کار می کردیم , به ما عمدا کم خوابی داده می شد , و با کارهای سنگین ما را تا سر حد مرگ خسته می کردند , همه اینها به خاطر این بود که ما به هیچی فکر نکنیم و وقت فکر کردن نداشته باشیم آخه رجوی از فکر آدمها می ترسید و برای همین به کسی امکان و وقت فکر کردن را نمی داد . ما از ساعت 5:30 صبج بیدار می کردند و تا ساعت 11 شب کار بود و وسط شب هم باید پستهای نگهبانی می دادیم و به واقع به خاطر کم خوابی همه افراد ضعف شدید جسمی داشتند , اعتراض کردن هم ممنوع بود و معنی نداشت برای همین خوب همه چیز اجبار بود و جایی هم برای مطرح کردن آن وجود نداشت

خبرنگار: چرا از مجاهدین فرار کردی ؟

نسرین ابراهیمی : من وقتی وارد سازمان شدم به دلایل خیلی زیادی متوجه شدم که مجاهدین دروغ می گویند و هر جه هست فقط یک مشت تبلیغ دروغین است
وقتی که روسری اجباری بود و برای یک تار موهایمان که دیده می شد ساعتها می بایست فحش می شنیدیم و وقتی که متوجه شدم که مجاهدین حکم اعدام دارند
وقتی که فهمیدم که رجوی خودش را رهبر می دونه و به هر حال دنبال سیستم رهبر درست کردن هست و بعد هم طلاقهای اجباری و قطع ارتباط با تمام دنیا حتی خانواده , فروختن مردم و اطلاعات ملت ایران به دلارهای صدام , افکار مرتجع و عقب مانده و قرون وسطایی رجوی , دروغ گفتن در رابطه با آزادی زنان و کشیدن بیگاری از آنها , سر به نیست کردن مخالفین و خیلی مسائل دیگه که الان متاسفانه فرصت نیست مطرح کنم
خوب این دلایل باعث شد که من از همان روز اول با هیچ چیزی از این سازمان موافق نباشم و بلافاصله درخواست کردم که از اشرف بروم , ولی به جای جواب منطقی به درخواست من , من را روانه زندان کردند که بهم نشان بدهند یکبار دیگه نباید درخواست رفتن بکنم و یا با افکار قرون وسطایی رجوی مخالفت کنم
که به همین دلیل 1 سال تمام در زندانهای رجوی در اشرف بودم

خبرنگار : خیلی ممنون هستم که این فرصت را در اختیار من گذاشتید

نسرین ابراهیمی : خواهش می کنم

ایران ستارگان
26.05.2013

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشارکت گسترده مردمی در انتخابات ریاست جمهوری ایران و سوزش شدید مجاهدین و تکرار پرت و پلاهای هر ساله

 

 

نسرین ابراهیمی، ایران ستارگان، شانزدهم ژوئن ۲۰۱۳

لینک به منبع

 

در حالی که همه خبرنگارها و حتی همه دولتمردان کشورهای مختلف به حضور گسترده مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری اذعان کردند , مریم رجوی از تحریم سراسری انتخابات صحبت می کند و ادعا می کند که مردم انتخابات را تحریم کرده و کسی در آن شرکت نداشته است ! حقیقت این است که شرکت گسترده ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری , خائنین را بیش از پیش ناامید و عصبانی کرد , خائنین و دروغگویانی مثل رجویها بیش از پیش رو سیاه شده و بیش از پیش دیدند که ملت ایران از خائنین بیزارند و دیدند که ملت ایران وطن فروش نبوده و نیستند و بیش از پیش روشن شد که مجاهدین نه تنها جایی بین ملت ایران ندارند بلکه خیلی وقت است که مردم ایران آنها را فراموش کرده و حتی از آنها اسمی هم نمی آورند

 

و حال با انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور دولت یازدهم , رجوی کابوس مرگ خودش را بیش از پیش می بیند , به محض انتخاب آقای روحانی کشورهایی مثل فرانسه از آمدن وی استقبال کرده و خواهان مذاکره با وی شدند , این همان کابوس وحشتناک رجوی است که از آمدن اصلاح طلبان و کسانی که خواهان تغییرات کیفی در سیاست خارجی و … هستند وحشت دارد

 

در حالی که شاهد نابودی فرقه رجوی و تشکیلات ظالمش هستیم , و در حالی که شاهد ریزش اعضا و هواداران نزدیکش و اعضای شورای دست سازش هستیم , رجوی به دست و پا زدن در این لجن زار خود ساخته افتاده و هر روز با هر دست و پا زدن بیش از پیش در حال غرق شدن است , تکرار حرفهای مضحک هر ساله مثل امسال سال آخره , امسال سال سرنگونیه و شعارهایی از این قبیل به واقع چندش آور و بغایت تهوع آور است و این شعارها و حرفهای مضحک و تکراری دردی از رجوی دوا نخواهد کرد

 

نسرین ابراهیمی
ایران ستارگان
۱۶٫۰۶٫۲۰۱۳

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

صحبتی کوتاه با آقایان کریم قصیم و محمد رضا روحانی

 

 

کانون ایران ستارگان - نسرین ابراهیمی، دهم یونی 2013

لینک به منبع

 

قبل از هر چیز جای خوشحالی و تبریک دارد که در هر زمان و مکانی عضوی چه از به اصطلاح شورای دست ساز رجوی و چه از اعضای گرفتار و زندانی و اسیر در اشرف و لیبرتی به این گروه ضد ایران و ایرانی و خائن که در کارنامه سی و چند ساله خود جز خیانت , دورویی , جنایت , دوروغگویی , وطن فروشی و ...چیزی ندارد نه گفته و از آنها جدا بشوند

امیدوارم که وجدان بقیه دوستان به اصطلاح شورایی هم بیدار شده , و از خود جرات و شهامت نشان داده و از این گروه منفور جدا شده و به افشاگری حقایق درونی این سازمان بپردازند

در اینجا در متن استعفا نامه آقای روحانی و قصیم از شورای دست ساز رجوی نکاتی وجود دارد که مایلم توضیحاتی مختصر در این رابطه خدمت خوانندگان گرامی بدهم

قبل از هر چیز همه ما به خصوص کسانی که از این فرقه جدا شده اند , بسیار برایمان دشوار و سخت بوده و هست که به این حقیقت اعتراف کنیم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با یک گروه منفور و ضد ایرانی همکاری داشته ایم , هر چند تفاوت اعضای سازمان در عراق با شوراییهایی که در دنیای آزاد خط رجوی را پیش می بردند خیلی زیاد است , به این دلیل که اعضای اسیر و گرفتار در عراق زندانی رجوی بودیم و هر گونه اعتراض به کارهای ضد انسانی رجوی مساوی با مرگ و سرکوب افراد در تشکیلات می شد و برای همین اغلب افرادی که نمی خواستند در جبهه ضد مردمی رجوی باشند , راهی جز سکوت نداشتند وگرنه جواب رجوی به این افراد زندان و شکنجه و سرکوب تشکیلاتی و در نهایت سربه نیست کردن افراد بود . ولی افراد شورایی در دنیای بازی بودند , به هر حال فکر می کنم بارها همین جدا شده هایی که در اسارت رجوی بودند و نمی خواستند به هیچ عنوان با این گروه منفور همکاری داشته باشیم ولی باز به این حقیقت اعتراف می کنیم که اشتباه کردیم و در کارنامه هایمان افتخاری از این بابت وجود ندارد و دستاوردی جز تجربه ای تلخ وجود ندارد و من شخصا تنها افتخارم زمانی بود که از این فرقه فرار کردم و تنها دستاوردم قرار دادن تجربه ام در اختیار بقیه وافشاگری حقایق درونی این سازمان , ولی راستی شما از کدام افتخار صحبت می کنید و از کدام دستاورد ؟

جناب آقای روحانی و جناب آقای قصیم , حقیقت تلخ است و دشوار , 30 سال با مجاهدین بودن خیانت به مردم ایران بوده است , بعید می دانم کارنامه سی و چند ساله مجاهدین برای تک تک شماها که آدمهای سیاسی هستید روشن نبوده باشد , آیا می شود 30 سال جاده صاف کن و همکار گروهی بود که در کنار دیکتاتوری مثل صدام بر علیه ملت خود جنگیدند , آنوقت به دستاوردهای پوشالی آن افتخار کرد ؟ آیا قرار گرفتن در کنار جنگ طلبان آمریکایی افتخار دارد ؟ آیا حمایت از تحریمهای کمر شکن علیه ملت ایران که خود شماها هم خوب می دانید که فشارش جز به مردم ایران به کس دیگری نیست افتخار دارد و این را می شود دستاورد خواند ؟ شما از دستاوردهایی مثل جدایی دین از دولت و آزادیها و حقوق زنان صحبت کردید و به آن افتخار کردید ! سوال این است که آیا در طی این سی و اندی سال که با رجوی از نزدیک کار کردید ندیدید که تنها چیزی که رجوی به آن اعتقاد ندارد آزادیها و حقوق زنان است ؟ آیا از سرکوبهای تشکیلاتی رجوی بی اطلاع بودید و یا سرکوب آن افراد بیگناه به نفع شوراییها هم بود ؟ آیا شما نمی دانستید که این افراد که رجوی آنها را به گروگان گرفته هرگز از دنیای بیرون خبری نداشته و هیچ گونه وسیله ارتباطی در اختیار ندارند ؟ آیا از طلاقهای اجباری خبر نداشتید ؟

​شما از همبستگی ملی صحبت کردید که به جایی نرسیده ! به راستی در این سی و اندی سال که همکاری نزدیک و تنگاتنگی با رجوی داشتید نمی دانستید که رجوی کسی جز خودش را قبول نداشته و ندارد و ایشان همیشه تمامیت خواه بوده و هست ؟

اما در مورد اعضای گرفتار و اسیر در لیبرتی

شما گفته اید که در حد توان خودتان از آزادییهای اساسی هموطنانتان در خانه خود ساخته شان اشرف و لیبرتی قاطعانه دفاع می کنید ! شما قبل از هرچیز اگر به آزادیهای انسانها احترام می گذارید و اگر ادعا می کنید که برای حقوق بشر و به قول خودتان آزادی انسانها و دمکراسی تلاش می کنید و فعال هستید , من به عنوان یکی از اعضای جدا شده مجاهدین که سالیان سال تحت سرکوب خانم و آقای رجوی بودم به شما پیشنهاد می کنم خیلی راه دور نروید , افرادی هستند که هزار بار بیشتر از مردم ایران نیاز به کمک دارند , همین افرادی که سالیان سال است تحت بدترین شکنجه های روحی و روانی بوده اند و همین افرادی که همه حقوق اولیه آنها توسط رجوی از انها سلب شده و خود شماها هم بیشتر از هر کسی در جریان آن هستید , اینها بیشتر از هر کسی در این دنیا نیازمند کمک هستند . چرا خودمان را گول بزنیم و ادعا کنیم برای حقوق انسانها مبارزه می کنیم و برای برقراری دمکراسی در ایران مبارزه می کنیم , آنوقت تعدادی اسیر و کهنسال در بیابانهای عراق که گروگان رجوی هستند را نه تنها حقوق اولیه آنها را نادیده بگیریم بلکه با موضعگیری خود کمک به زنده به گور کردن آنها بکنیم , آیا اینها انسان نیستند و حقوق ندارند ؟ و یا هنوز به خاطر سادگی به وعده های رجوی باور داریم که باید این افراد را در عراق به هر قیمت نگه داشت شاید ..... کسی این افراد مریض و کهنسال که فقط به رسیدگی و درمان نیاز دارند بر علیه ایران استفاده کرده و وعده رجوی به حقیقت بپیوندد ؟

این همان تناقض آشکار بین گفتار و عمل ماست که ادعای مبارزه برای آزادییها و حقوق انسانها می کنیم , آنوقت از طرف دیگر جاده صاف کن خیانتکاری مثل رجوی می شویم که یک مشت انسان بیگناه را در بیابانهای عراق به گروگان گرفته است

​خوب است که با خود صادق بوده وحداقل در دنیای خلوت خودمان از خودمان بپرسیم ماندن یک مشت افراد اسیر و کهنسال و مریض در بیابانهای عراق که پادگان اهدایی صدام را خانه آنها می خوانیم , چه سودی خواهد داشت ؟ آیا این افراد ظرفیت سرنگونی جمهوری اسلامی را در جوار خاک ایران را خواهند داشت ؟ اگر آری چگونه ؟ با کدام سلاح ؟ با کدام ارتش آزادی ؟ با حمایت کدام دیکتاتور ؟ و اگر هم حقیقت را می دانیم که این افراد اکثرا مریض و کهنسال هستند و احتیاج به رسیدگی ویژه پزشکی دارند و دوم هم دیگه آن دوران گذشت که رجوی دست به کمر بگذارد و با حمایت صدام دستور حمله های ناشیانه ای را صادر کند که اون هم فقط به قتلگاه افراد می انجامید ! و سوم خوب است که در دنیای واقعی و منطقی سیر کنیم و نه دنیای خیالی که رجوی برای ما ساخته است که گویا اگر کشوری این افراد را حمایت کند می توانند به کشور بزرگی با اون قدرت حمله کرده و خبری بشود

نسرین ابراهیمی
ایران ستارگان
10.06.2013

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زندگی ما در پادگان مخوف اشرف و زندگی مریم رجوی ! خود قضاوت کنید

 

 

نسرین ابراهیمی، ایران ستارگاه، سوییس، سوم ژوئن ۲۰۱۳

لینک به منبع

 

از راست به چپ، مینا بهزادی , نسرین ابراهیمی , فریده یزدان پناه و لیدا نظری

 

عکس به قدری گویاست که ترجیح می دهم در مورد آن صحبتی نکنم و فقط بگویم آن زنان دست پرورده مریم رجوی و انقلابش اینها هستند که قرار بود سرنگونی به دست همین زنان آزاد و انقلاب کرده انجام بشود, آزادی و شور و نشاط انقلابی را می توانید در قیافه ها و صورتهای آفتاب سوخته و خسته از علف کنی و …. ما ببینید ! زنان آزادی که تمام آزادیها از آنها سلب شده بود ولی مریم رجوی آنها را آزاد می خواند

حقیقتا وقتی که این عکس را نگاه می کنم از طرفی احساس غمگینی شدیدی می کنم به خاطر از دست دادن قشنگترین لحظات عمرمان و سوء استفاده ای که رجویها از ما کردند و …. و از طرفی خوشحالم که از جهنم وحشت رجویها نجات پیدا کردم و حال می توانم

 

از حق زنان قربانی دیگه مثل مینا و فریده و لیدا و … دفاع کنم و در مقابل جنایات رجوی بایستم

به یاد دارم وقتی که در یکی از نشستهای مغزشویی گفتم که خیلی دلم می خواهد یک لباس رنگی داشته باشم , مسئولین بر سرم داد و فریاد کردند که زن مجاهد جز لباس فرم رنگ دیگه ای بر او حرام است. عجبا که در عکسهای عفریته خانم می بینیم که ایشان شوی مد لباس به راه انداخته و بر ما حرام بود ولی بر ایشان در حد شوی لباس حلال بود

به کوری چشم مریم رجوی، از خودم ۲ تا عکس گذاشتم تا تفاوت درون مجاهدین و زن آزاد و انقلاب کرده ای که مریم رجوی ورد زبانش است را با دنیای بیرون از مجاهدین ببینید

این زنی که در عکس می بینید , حداقل از مریم رجوی ۱۰ سال جوانتر است ولی چرا باید این بنده خدا ۲۰ سال از این عفریته پیرتر به نظر برسد

به یاد دارم که همین افریطه خیانتکار به زنها می گفت که او قیافه های آفتاب سوخته را دوست دارد و به ما می گفت که نباید به فکر قشنگ کردن خودمان باشیم و این کار یعنی خیانت به رجوی

و حالا نگاه کنید تفاوت را و خود قضاوت کنید

بدون شرح

در لیبرتی این وضعیت زنان نگونبخت و اسیر است و در عکس بالا خانم عفریته را ببینید

جامعه بدون طبقه توحیدی

عدالت و برابری برای همه

shame on you

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد