_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran-ghalam@hotmail.com
متهم شدن سازمان مجاهدین خلق به نقض حقوق بشر در عراق و تکذیبیه این سازمان + تحویل حکم قضایی تخلیه کمپ اشرف 24.07.2013 فرستاده ویژه سازمان ملل متحد در عراق، سران سازمان مجاهدین خلق مخالف نظام ایران را به نقض حقوق بشر در اردوگاهی در عراق متهم کرد، اتهامی که این سازمان آن را نپذیرفته و آن را ادعایی بی پایه و عاری از حقیقت خوانده که ممکن است خطری برای مخالفین در خارج به دنبال داشته باشد. اعضای این سازمان که در اردوگاه اشرف در شمال بغداد پایتخت عراق زندگی می کردند، به اردوگاه لیبرتی در نزدیکی بغداد منتقل شده اند و از دهها سال پیش تا سال گذشته در اردوگاه اشرف ساکن بودند. این برای چندمین بار است که شورای ملی مقاومت ایران، شاخه سیاسی سازمان خلق در اردوگاه لیبرتی از اوضاع اردوگاه و مشکلات امنیتی آن، شکایت می کند. “مارتین کوبلر” فرستاده ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد که ماه آینده فرستاده شورای امنیت سازمان ملل متحد در جمهوری کنگو خواهد بود، تصریح داشت که سازمان ملل متحد شکایت هایی در خصوص فرماندهی این سازمان ایرانی در اردوگاه مذکور دریافت کرده است. کوبلر افزود “نقض حقوق بشر در اردوگاه لیبرتی از سوی سران این اردوگاه بسیار نگران کننده است و صدها گزارش به صورت روزانه ارائه شده که به محدودیت های شدید علیه زندگی ساکنان اردوگاه لیبرتی اشاره دارد”. وی همچنین گفت: “تعداد زیادی از ساکنان اردوگاه به اطلاع ناظران سازمان ملل رسانده اند که حق ترک اردوگاه یا مشارکت در عملیات اسکان مجدد را که از سوی کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان پیشنهاد و ارائه می شود را ندارند، کما اینکه حق برقراری ارتباط با نزدیکان خود در خارج از عراق یا حتی در داخل اردوگاه را نیز ندارند.” کوبلر اظهار داشت که برخی از ساکنان اردوگاه لیبرتی یادآور شده اند که سران اردوگاه از دست یابی آنان به مراقبت های پزشکی ممانعت به عمل آورده اند و برخی دیگر توهین های لفظی و اشکال دیگری از اهانت ها به آنها شده است که این مساله به سبب اختلاف با فرماندهان اردوگاه یا به خاطر ابراز تمایل در خصوص ترک این اردوگاه بوده است. سازمان مجاهدین خلق که سال گذشته از لیست سازمان های تروریستی ایالات متحده حذف شده است، خواستار نابودی رهبری دینی شیعه در ایران است و در صف نیروهای صدام حسین در جنگ ایران و عراق که از سال ۱۹۸۰ تا سال ۱۹۸۸ ادامه یافت، علیه ایران جنگیده اند. هم اکنون نیز در سایه حکومت شیعی عراق که پس از حمله تعدادی از قدرتها به سرکردگی آمریکا به این کشور و به دنبال نابودی حکومت صدام حسین در سال ۲۰۰۳ حکومت را دراین کشور به دست گرفت، این سازمان مقبول نیست و از آن استقبال نمی شود وبرخی از مخالفان خارجی معتقدند در اینکه شاید بغداد آماده بازگرداندن آنها به ایران باشد، به اشتباه افتاده اند. اردوگاه لیبرتی سال جاری دوبار مورد حمله موشکی قرار گرفته است که یکی از این حمله ها در ماه فوریه و دیگری ماه گذشته میلادی بود و به دنبال آن حدود ۱۰ تن از ساکنان کشته و ۷۱ تن دیگر نیز زخمی شدند. این در حالی است که “شاهین قبادی” سخنگوی شورای ملی مقاومت ایران، درستی اظهارات کوبلر را رد کرده است. مخالفان ایرانی مدتهاست کوبلر را به دروغگویی و سرپوش گذاشتن بر حقایق در خصوص اوضاع معیشتی آنها که می گویند در سطح پایینی قرار دارد، متهم می کنند. قبادی تصریح داشت “این ادعاها بی پایه و اساس و عاری از حقیقت است و سازمان مقاومت ایران در ۵۰ مناسبت مختلف، خواستار ارسال هیئتی مستقل برای کشف حقیقت و تحقیق در خصوص این ادعاها و تمامی ادعاهای دروغین دیگری که کوبلر منتشر کرده شده است، اما نه کوبلر ونه حکومت عراق هیچ کدام با اجرای تحقیقات مستقل در این خصوص موافقت نکرده اند.” سخنگوی شورای ملی مقاومت ایران افزود: “اظهارات کوبلر و ادعاهای او، زمینه را برای حملات بیشتر به ساکنان بی گناه کمپ لیبرتی فراهم می کند. کوبلر از طریق این اظهارات امید داشت که شکایت های ساکنان کمپ لیبرتی به سازمان ملل متحد و ندای آنها برای تحقیق در خصوص رفتار وی مسکوت بماند” و سازمان ملل نیز از کوبلر دفاع کرد و اظهارات در خصوص سرپوش گذاشتن بر حقایق را نپذیرفت. “مارتین نسیرکی” سخنگوی سازمان ملل نیز اظهار داشت “متاسفیم که سازمان مجاهدین خلق و دوستانش همچنان در صدد خدشه دار کردن تلاش های سازمان ملل در جهت دست یابی به یک راه حل مسالمت آمیز و انسان دوستانه در اردوگاه لیبرتی و به خصوص حمله به فرستاده سازمان ملل در عراق، هستند.” کوبلر اظهار داشت که همچنان ۱۰۰ ایرانی در اردوگاه اشرف هستند که مخالف با انتقال از این اردوگاه هستند و اوضاع اردوگاه را نابسامان توصیف کرد. هفته گذشته نیز وکلای خانواده های ساکن در اردوگاه لیبرتی، کنفرانسی خبری را در نیویورک به منظور تقدیم خواسته های خود به سازمان ملل متحد برگزار کردند و در آن بازگشت فوری به اردوگاه اشرف را خواستار شدند. سازمان مجاهدین خلق اصرار دارد که ایالات متحده آمریکا که نیروهای آن در ابتدا و پس از حمله سال ۲۰۰۳، اعضای این سازمان را در جهت اسکان در اردوگاه اشرف یاری کرده، همچنان مسئول سلامتی آنان است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سؤالات بی پاسخ ساکنان لیبرتی
بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و پنجم ژوئن ۲۰۱۳
اخبار رسیده از داخل اردوگاه لیبرتی در عراق حاکی است که مسعود رجوی حساب های جدی برای برهم خوردن انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۲ در ایران باز کرده و ظاهرا مسئولین فرقه اش تمامی مقدمات کار را هم از قبل فراهم نموده بودند. آنان تا جائی اطمینان خاطر داشتند که حتی قول هائی هم به اعضای گرفتار در لیبرتی داده بودند که این بار چنین و چنان خواهد شد و به این ترتیب سعی کرده بودند آنان را به آینده خوشبین و امیدوار نگاه داشته و از فرارشان جلوگیری بعمل آورند. در نوروز سال ۹۲ نیز وقتی در ایران صحبت از حماسه سیاسی شده بود یکی از مسئولین فرقه در لیبرتی در جمع اعضا این خبر را با کنایه و تمسخر به اطلاع افراد رسانده و اشاره کرده بود که “فلانی مراقب باشد انتخاباتش در خرداد ماه آینده به فاجعه سیاسی برای رژیمش تبدیل نشود حماسه پیشکش”. یکی از مسئولین، مشخصا از قول مسعود رجوی، اظهار کرده بود که “سال ۸۸ را از دست دادیم و اگر سال ۹۲ را هم از دست بدهیم سرنگونی ۸ سال دیگر به عقب خواهد افتاد”. از قرار معلوم تیم هائی هم برای انجام حرکات ایذائی به داخل ایران فرستاده بودند که دستگیر شده و موفق به انجام کاری نگردیدند. حسابی که رجوی در تحلیل های ارائه شده درونی خود باز کرده بود این بود که با کاندیدا شدن رفسنجانی و مشاعی، رژیم در شرایط دشواری قرار خواهد گرفت و چه آنان تأیید صلاحیت بشوند و چه نشوند به درگیری و برهم خوردن اوضاع منجر خواهد شد. رجوی هم این میان فرصت را غنیمت شمرده و تدارک تشدید درگیری و برهم خوردن اوضاع را دیده بود. بعد از برگزاری آرام و بدون مسئله انتخابات ریاست جمهوری در ایران و شرکت گسترده مردم در آن به تأیید تمامی طرفهای مطبوعاتی و سیاسی – البته به غیر از شخص رجوی که همچنان اصرار دارد بگوید کسی شرکت نکرد و مردم علیه نظام شعار میدادند – و انتخاب غیرمتحمل ترین کاندیدا از نظر سازمان مجاهدین خلق، فضای سؤال و مسئله داری در میان اعضای فرقه بالا گرفته است و مسئولین که هیچ جوابی در برابر انبوه سؤالاتی که خود به دست خود باب آنها را باز کرده اند ندارند صرفا افراد را با این ترفند همیشگی که “اینها تکرار حرفهای رژیم است” سرکوب میکنند. موضوع دیگری که موجب طرح سؤالات بسیاری شده جدا شدن آقایان روحانی و قصیم از شورای ملی مقاومت و به تبع آن برملا شدن افشاگری های آقایان یغمائی و مصداقی بوده است. مسئولین فرقه اعضا را اینطور توجیه میکنند که از ۶ ماه قبل در صدد اخراج آنان بودند و به دنبال فرصت مناسب میگشته اند. یعنی علیرغم اینکه فرقه در اطلاعیه خود ابراز نموده که در برابر استعفای دو تن از مسئولین کمیسیون های شورای ملی مقاومت قافلگیر شده و آنرا به نفوذ رژیم ایران به داخل شورا نسبت داده است، در برابر اعضای خود اینطور وانمود میکند که آنان اخراج گردیده اند. فرقه رجوی همچنین تلاش دارد جابجائی آتی مارتین کوبلر نماینده ویژه دبیر کل ملل متحد در عراق را به حساب یک پیروزی و حاصل فعالیت هایش بگذارد و به خورد اعضایش که دسترسی به اطلاعات آزاد ندارند بدهد. موضوعی که همه از آن مطلع هستند اینست که اولا مدت مأموریت کوبلر در عراق تمام شده و مأموریت بعدی وی در کنگو است و ثانیا سیاست ملل متحد با جابجا شدن نماینده دبیرکل کوچکترین تغییری نمیکند. مضافا بر اینکه آقای کوبلر وضعیت سازمان مجاهدین خلق و رفتارهای فرقه ای آن را حتما به طور کامل به جانشین خود منتقل می نماید. خبر دیگر اینکه تلاش میشود فضا را در داخل مناسبات به گونه ای هدایت کنند که گویا افراد با اکراه و با دستور تشکیلاتی به آلبانی میروند تا رفتن به آلبانی ضد ارزش تلقی شده و کسی داوطلب رفتن نباشد و بدین ترتیب بتوانند نفراتی که خود میخواهند را انتخاب نمایند.
بنیاد خانواده سحر
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نامه بنیاد خانواده سحر به مارتین کوبلر
بنیاد خانواده سحر، بغداد، پنجم ژوئن ۲۰۱۳
لینک به منبع
به دنبال اظهارات آقای مارتین کوبلر، نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد در عراق، مبنی بر عدم همکاری سازمان مجاهدین خلق با ارگان های بین المللی مسئول انتقال ساکنان لیبرتی به کشورهای ثالث، بنیاد خانواده سحر نامه ای خطاب به ایشان نوشته و موارد و سؤالاتی را مطرح و پیشنهادات و درخواست هائی را ارائه نمود. ترجمه فارسی متن این نامه در زیر عینا آورده شده است: آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه دبیر کل ملل متحد در عراق یونامی، بغداد، ۱ ژوئن ۲۰۱۳ آقای کوبلر عزیز به دنبال اظهارات شما مبنی بر اینکه سازمان مجاهدین خلق که حدود ۳۴۰۰ تن از اعضای آن در اردوگاه لیبرتی در عراق به سر می برند همکاریهای لازمه را با ارگان های بین المللی برای حل معضل استقرار آنان در کشورهای ثالث بعمل نمی آورد، بر آن شدیم تا موارد و سؤالاتی را مطرح و پیشنهادات و درخواست هائی را ارائه نمائیم. ممکن است مطالب مندرج در این نامه تماما تکراری بوده و در گذشته چه در ملاقات ها از جانب خانواده ها و جداشدگان و چه به صورت نامه های متعدد به اطلاع شما رسانده شده باشد، اما در این مقطع ضروری دیدیم بار دیگر مطالب مهم را یادآوری نمائیم.
سوابق امر: ۱٫بعد از اینکه اعضای سازمان مجاهدین خلق از پادگان اشرف به اردوگاه لیبرتی منتقل شدند شرایط آنان کاملا فرق کرد و دیگر سازمان به دلیل کم بودن مساحت این اردوگاه، امکان اعمال ضوابط کنترلی به شکل سابق را نداشت و لذا روند خروج و جداشدن افراد سرعت گرفت و به مراتب بیشتر شد. همین امر نشان میدهد که اکثریت اعضای فرقه رجوی ناراضی بوده و مایل به خروج می باشند اما ضوابط و مقررات فرقه ای و اعمال کنترل شدید از جانب مسئولین، آنهم در محیطی ایزوله و بدون ارتباط با دنیای خارج، مانع راه آنان است.
۲٫اخیرا مسعود رجوی در نشست درونی خود به ساکنان لیبرتی گفته است که فضای لیبرتی مسموم بوده و می بایست سم زدائی شود. توضیحات او مشخص کرد که منظورش حضور نفرات ملل متحد و صلیب سرخ و عراقی ها در مجاورت اردوگاه لیبرتی می باشد. همه میدانند که فرقه ها استانداردهای دوگانه درون و بیرون دارند. فرقه رجوی از یک طرف با ارگان های بین المللی تعامل دارد و از امکانات آنان به خوبی در هر کجا استفاده میکند و از طرف دیگر در رابطه با کمک به نفرات خودش آنان را سم کشنده میداند.
۳٫رجوی همچنین در صحبت هایش با ساکنان لیبرتی گفته است که بالاترین خیانت جداشدن و خروج از فرقه وی می باشد و هر کس پایش را بیرون بگذارد خونش مباح است. این امر در خصوص جداشدگان در آمریکا و اروپا هم صدق میکند. رجوی به وضوح دیدگاه و تفکر تروریستی خود را در این خصوص برملا کرده است. این دیدگاه تمامی فرقه های تروریستی است که حکم جداشدن از آنها مرگ است. به عبارت ساده تر جان ساکنان لیبرتی در خطر است و رجوی بالاترین تهدید امنیت آنان محسوب میگردد.
۴٫این فرقه سالها تلاش کرده است تا به هر شکل ممکن در عراق بماند و شرایط دوران صدام حسین را برای خود فراهم نماید. گزینه بعدی در صورت اجبار این است که نفرات به صورت یکجا از عراق به یک کشور دیگر منتقل شوند. این البته خلاف قوانین بین المللی است و از نظر کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان قابل قبول نیست. فرقه در برابر انتقال به کشور ثالث کار شکنی میکند و دلیل آنهم روشن است. رهبران فرقه مجاهدین خلق خوب میدانند که اگر افرادشان از محیط ایزوله فرقه ای و دیسیپلین فوق نظامی در عراق خارج شوند از فرقه جدا شده و حتی دست به افشاگری خواهند زد.
۵٫در جریان هستید که نزدیک به دوسال و نیم است که خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی در اردوگاه لیبرتی در عراق تحصن کرده و خواهان دیدار با عزیزان خود می باشند اما رجوی نه تنها چنین اجازه ای نداده بلکه آنان را آماج انواع اتهامات و بدرفتاری ها از جمله تهاجم فیزیکی و سنگ پرانی قرار داده است. او خوب میداند که زنده شدن عواطف و احساسات گذشته در ذهن و ضمیر پیروانش تأثیرات مغزشوئی را در آنان از بین می برد.
۶٫رجوی در داخل تشکیلات حتی فکر کردن به عزیمت به یک کشور ثالث را غدغن کرده و این فکر را به ویروسی تشبیه نموده که اپیدمی داشته و کشنده است. مطلع هستید که او دیدار و مصاحبه با ناظران ملل متحد را به لحاظ ایدئولوژیکی ممنوع اعلام کرده و آنرا عبور از خط سرخ ایدئولوژیک قلمداد نموده است. رجوی به وضوح خروج نفراتش از عراق با مدیریت ملل متحد را مترادف با فروپاشی و پایان فرقه اش می داند.
۷٫نکته آخر اینکه فرقه رجوی تحت هیچ شرایطی همکاری نکرده و نمی کند مگر آنکه مجبور باشد. شما خوب میدانید که چه در جریان خلع سلاح و چه در جریان ترک پادگان فرقه ای اشرف و چه حتی موافقت با عزیمت تعدادی اندک به کشور آلبانی، فرقه رجوی تا جائی که توانست مقاومت کرد و کارشکنی نمود و نهایتا از سر ناچاری و اجبار موضوع را پذیرفت. انتظار و توقع از مسعود رجوی برای همکاری تفاهم آمیز هرگز پاسخ نخواهد گرفت.
سؤالات اساسی و مهم: ۱٫حال که به اذعان خودتان رجوی همکاری نمی نماید، و البته هرگز در هیچ شرایطی همکاری نکرده و نخواهد کرد مگر اینکه کاملا مجبور باشد تا تن به خواسته های بین المللی بدهد، راه کار و برنامه عملی ملل متحد که مسئولیت جابجائی قربانیان فرقه به کشورهای ثالث را بر عهده دارد چیست و انچام چه اقداماتی را در دستور کار قرار داده است؟
۲٫ آیا اساسا اراده ای برای حل این مشکل و نجات جان قربانیان بی گناه وجود دارد و آیا بدور از مانورهای سیاسی تلاشی برای حل این معضل صورت میگیرد؟
۳٫ به نظر شما چه کاری از خانواده ها و جداشدگان و فعالان حقوق بشری در این رابطه ساخته است و آیا ملل متحد خود را بی نیاز از هر کمکی میداند؟
پیشنهادات و درخواستها: ۱٫اگر تجربه سالیان اخیر بوضوح نشان داده است که رجوی تن به خواسته های بین المللی نمیدهد مگر اینکه مجبور شده باشد، پس باید فشار سیاسی و بین المللی را هر چه بیشتر کرد و در این رابطه خصوصا از خانواده ها و جداشدگان بالاترین استفاده را نمود.
۲٫لازم است لابی حامی سازمان مجاهدین خلق در غرب و در عراق را که صرفا منافع سیاسی مشخصی را دنبال می نمایند افشا کرد و پس زد و نگذاشت با حمایت مادی و سیاسی خود از یک فرقه مخرب کنترل ذهن بیش از این با جان قربانیان بی گناه بازی شود.
۳٫ باید به هر نحو ممکن راه ارتباط اعضای گرفتار در داخل فرقه با دنیای خارج، خصوصا خانواده های متحصن در عراق، را باز کرد و آنان را با شرایط خارج از فرقه که کوچکترین اطلاعی از آن ندارند آشنا نمود.
بنیاد خانواده سحر بغداد – ۱ ژوئن ۲۰۱۳
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اخبار انتقال به کشور ثالث
بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و هشتم می ۲۰۱۳
آخرین خبر رسیده حاکی است که کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان UNHCR، لیستی از نفراتی که باید در اولویت اول از عراق و از اردوگاه لیبرتی به کشورهای دیگر منتقل شوند را به مسئولین سازمان مجاهدین خلق داده است. ملل متحد به دنبال اینست که انتقال نفرات به خارج از عراق را خود بر اساس مصاحبه هائی که انجام داده مدیریت نماید و افراد را بر اساس اولویت بندی مسئولین و ناظران ملل متحد اعزام کند. این امر قانونا جزو وظایف ملل متحد است و نفرات به صفت فردی طرف حساب کمیساریا می باشند. اما موضوع از جانب مسئولین سازمان رد شده و حاضر به فرستادن نفرات بر اساس لیست پیشنهادی ملل متحد نیستند و میخواهند اولویت ها و گروه بندی ها را خود معین نمایند که کاملا مغایر با قوانین بین المللی و پناهندگی است و تاکنون سابقه نداشته است. بهرحال درگیری بین سازمان مجاهدین خلق و حامیان صهیونیستی و امپریالیستی اش از یک طرف و دولت عراق و ملل متحد و خانواده ها از طرف دیگر همچنان در جریان است. در این میان مسئولین آمریکائی و اروپائی هم چندان تمایلی به خروج فوری قربانیان گرفتار در فرقه رجوی نشان نمیدهند. خبر دیگر اینکه در داخل عراق لابی صهیونیستی و بقایای رژیم گذشته و حامیان فرقه رجوی به شدت در برابر تعطیل شدن پادگان اشرف مقاومت میکنند. نقش حامیان عراقی فرقه رجوی و مخالفان داخلی دولت عراق در این رابطه کاملا بارز است که با صرف پول های هنگفت که منبع آن مشخص نیست در داخل این کشور تلاش می نمایند تا پادگان اشرف به صورتی که هست در اختیار فرقه رجوی باقی بماند و کاملا تخلیه نشود. فرقه رجوی به بهانه های مختلف سعی میکند تا جائی که می تواند در برابر روند انتقال مانع تراشی کند. آنچه مسلم است و جهان نیز پذیرفته اینست که فرقه رجوی دیگر هیچ جائی در عراق ندارد و اعضای این فرقه دیر یا زود باید خاک این کشور را به مقصد کشورهای دیگر ترک کنند. اما رجوی آنقدر خودخواه و قدرت پرست و جاه طلب است که حاضر است تمامی پیروان خود را یک به یک به کشتن بدهد اما دست از بازی کودکانه و بی نتیجه خود برندارد. کینه او از خصوصا خانواده ها به قدری است که حاضر است دست به هر کاری بزند تا مانع رسیدن مادران و پدران دردمند و رنج کشیده به آرزوی دیرینه خود یعنی دیدار رودرو با عزیزانشان بشود. روی دیگر این ماجرا البته مقاومتی است که خانواده های متحصن همچنان از خود نشان میدهند. آنان دست از تلاش برای رسیدن به مقصود یعنی ارتباط با عزیزانشان بر نمیدارند و نشان داده اند که عواطف خانوادگی که فرقه ها به شدت از آن واهمه دارند تا کجا کارآئی دارد و این نیرو تا چه حد میتواند در برابر طلسم فرقه ای ایستادگی کند.
بنیاد خانواده سحر
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با عزیمت ۱۴ نفر از ساکنان لیبرتی به آلبانی، آیا روند نهائی انتقال به کشور ثالث آغاز شده است؟
بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیستم می ۲۰۱۳
اخبار رسیده از داخل اردوگاه لیبرتی در عراق، مرکز تجمع ۳۴۰۰ نفر نیروهای سازمان مجاهدین خلق در این کشور، حاکی است که فضای مسئله داری و نارضایتی روز به روز تشدید شده و کسانی که علنا خواهان خروج از عراق و رفتن به کشور ثالث هستند در حال ازدیاد می باشند. در عین حال افراد به دلیل تحریم ایدئولوژیک که از جانب سازمان اعلام گردیده و ارتباط با افراد بیرونی مرز سرخ ایدئولوژیکی قلمداد شده جرأت نمیکنند به مقامات مسئول بین المللی در اردوگاه مراجعه نمایند. عزیمت ۱۴ نفر از ساکنان لیبرتی به کشور آلبانی اینطور نشان میدهد که گویا روندی برای تعیین تکلیف نهائی شروع شده و انتقال نفرات به خارج از عراق قطعی گردیده است. ناگفته نماند که مشخص نیست که با حرکت لاک پشتی ملل متحد و آمریکا و اروپا و دولت عراق چه مدت زمان طول خواهد کشید تا این مقصود یعنی خروج تمامی افراد فرقه رجوی از عراق برآورده شود. رجوی در بحثی تحت عنوان “ویروس سه نقطه” تأکید کرده بود که هرگز نیروهایش از عراق خارج نخواهند شد. مطلوب رجوی اینست که نیروهایش در این کشور با همان شرایطی که در زمان صدام حسین معدوم حضور داشتند بمانند یا حتی اگر لازم باشد تا نفرات فرقه اش خاک عراق را ترک کنند یکجا به محل دیگر برده شوند تا پادگان اشرف دیگری برپا شود. شاید خود رجوی تاکنون به نامعقول بودن خواسته هایش و لبریز شدن کاسه صبر و تحمل جامعه بین المللی واقف شده و شاید روند عزیمت به کشور ثالث به صورت فردی و نه به صفت فرقه ای آغاز گردیده باشد. با این حساب باید فرض را بر این گرفت که تمایلات رجوی محقق نشده و موضوع رفتن به کشور ثالث، آنهم به صورت تدریجی، دارد عملی میشود. بنابراین باید پذیرفت که آنچه که رجوی از آن وحشت داشت و احساس تهدید و خطر میکرد در حال اتفاق افتادن است. مسعود رجوی در ایام عید نوروز امسال یک سلسله نشست های صوتی برای ساکنان لیبرتی از طریق اینترنت برقرار نمود. در این نشست ها تلاش وی این بود که با وعده و وعید و همچنین با تهدید و ارعاب افراد را از جدا شدن منصرف نماید. او با نشان دادن در باغ سبز خصوصا در رابطه با سوریه و ایران و قریب الوقوع دانستن سرنگونی رژیم و بازگشت همگی به ایران سعی کرده بود تا افراد را به ماندن در عراق ترغیب و امیدوار نماید. از طرف دیگر او همچنان تلاش کرده بود تا نفرات را نسبت به جدا شدن از فرقه اش بترساند. در این نشست ها او صراحتا گفته بود که اگر کسی از فرقه او جدا شود “خسرالدنیا و الآخره” میشود. یعنی هم در دنیا و هم در آخرت دچار خسارت و زیان میگردد. البته او به این سؤال پاسخ نداد که مگر کسانی که از این فرقه جدا شده اند شرایط بدتری پیدا کرده اند یا اینکه آیا وضعیت کسانی که مانده اند بهتر است. قابل ذکر است که متوسط سنی اعضای فرقه رجوی حداقل ۵۰ سال می باشد که به انواع بیمارهای جسمی و روحی مزمن دچار هستند. این افراد نه از زندگی و نه از مبارزه چیزی نفهمیدند و عمر خود را در فرقه رجوی به امید پیروزی کاذبی که وعده آن داده شده بود تلف کردند و از استعداد و توانشان هم هیچ استفاده ای به غیر از برآورده کردن تمایلات کودکانه و خودپرستانه مسعود رجوی استفاده دیگری نشد و البته به انواع خیانت ها و جنایت ها هم کشانده شدند. موضوع دیگر در بیانات رجوی در نشست هایش این بود که: “فضای لیبرتی مسموم و کشنده است و باید حتما به سرعت سم زدائی شود”. رجوی بعد از توضیحاتش مشخص کرد که منظورش حضور نفرات ملل متحد و صلیب سرخ و پلیس عراق است که اذهان مسدود و مانیپوله قربانیان فرقه گرفتار در لیبرتی را به دنیای خارج وصل میکند و تأثیرات مغزشوئی را از بین می برد. او به صراحت از پیروانش خواسته بود تا مانع از ورود آنان به اردوگاه شوند. قابل توجه تمامی ارگان های بین المللی است که رجوی افراد آنان در اردوگاه لیبرتی را مانند سمومی میداند که موجب مسمومیت و بیماری پیروانش گردیده و باید فورا زدوده شوند. در این نشست ها رجوی به صراحت تهدید کرده و گفته است که: “به عنوان رهبر عقیدتی شما وصیت میکنم وصیت میکنم (تکرار از خود رجوی است) که هرکس پایش را از اینجا بیرون گذاشت خونش حلال است.” سپس رجوی خروج از فرقه اش را بالاترین خیانت و گناهی که یک فرد میتواند مرتکب شود عنوان کرده و خواهان بالاترین مجازات برای چنین کاری شده است. قابل توجه کشورهای غربی است که باید پرسید دیگر یک فرد باید چه بگوید که افکار تروریستی خود را برملا نماید. اطلاع داریم که در اروپا هم به نیروهای سازمان رهنمود داده شده است که به هر شکلی که میتوانند جداشدگان و مخالفان را به سزای اعمالشان برسانند. رجوی سال ها قبل وعده داده بود که چنانچه سازمانش شکست بخورد تمامی کسانی که از فرقه وی جداشده اند را هر کجا که باشند به قتل خواهد رساند و این وصیت را آنزمان هم برای نیروهای باقیمانده اش کرده بود. بنیاد خانواده سحر ضمن استقبال از عزیمت تعداد فوق العاده اندکی از اعضای فرقه رجوی به کشور آلبانی همچنان معتقد است که باید به کار سرعت بخشید و هرچه زودتر افراد فرقه را به جائی که بتوانند آزادانه با دنیای خارج و خصوصا خانواده هایشان ارتباط برقرار کنند و آگاهانه و مختارانه در خصوص سرنوشت خود تصمیم بگیرند منتقل نمود. در این رابطه لازم است که طرف های قضیه قدری از سستی و ملاحظات سیاسی دست برداشته و به کار شتاب بیشتری بدهند.
بنیاد خانواده سحر
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نگاهی به وضعیت ساکنان اردوگاه لیبرتی
بنیاد خانواده سحر، بغداد، چهارم می ۲۰۱۳
در مقاله ای که از نظرتان
میگذرد قصد داریم نگاهی اجمالی به یک مشکل مهم انسانی یعنی وضعیت
نیروهای سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه لیبرتی در عراق بیندازیم. منظور
ما اینست که نگرانی های خود در این خصوص را مطرح نموده، موانع سر راه
برای رفع مشکلات را مشخص ساخته، و راه حل های عملی ارائه دهیم.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شهید سازی برای جنجال سیاسی و اشک تمساح مریم رجوی
بنیاد خانواده سحر، بغداد، هفدهم آوریل ۲۰۱۳ درگذشت جانسوز حسین برزمهری از اعضای فرقه رجوی در لیبرتی بر اثر سکته مغزی و مرثیه خوانی مریم رجوی بخاطر فقدان امکانات پزشکی آقای میم میم از جداشدگان اخیر فرقه رجوی که هم اکنون در بغداد بسر میبرد مطلب زیر را در اختیار بنیاد خانواده سحر قرار داده که عینا از نظرتان میگذرد. ایشان فعلا به دلایلی مایل به اعلام نام خود نیستند. شهید سازی برای جنجال سیاسی و اشک تمساح مریم رجوی درگذشت جانسوز حسین برزمهری از اعضای فرقه رجوی در لیبرتی بر اثر سکته مغزی و مرثیه خوانی مریم رجوی بخاطر فقدان امکانات پزشکی با کمال تأسف و تأثر مطلع شدم که صبح روز شنبه ۲۴ فروردین، مهندس محمد حسین برزمهری، یکی از ساکنان گرفتار در دست رجوی در اردوگاه لیبرتی، در کلینیک عراقی مجاور این اردوگاه جان سپرد. علت فوت وی سکته مغزی و همچنین نبودن حداقل امکانات ضروری برای موارد اورژانس در کلینیک عراقی ذکر شده است. حسین فارغ التحصیل مهندسی راه و ساختمان از آمریکا بود و در اشرف و لیبرتی بعنوان مترجم پزشکان و همچنین دستیار دندانپزشکی کار می کرد و از کادرهای با سابقه بخش امداد پزشکی سازمان بود. این ترفند ها دیگر کسی را نمی فریبد و همه می دانند که مجاهدین خلق در داخل اردوگاه لیبرتی درمانگاه مخصوص خودشان را دارند که در زمینه امکانات پزشکی هیچ کمبودی ندارد. بردن فردی که سکته مغزی کرده و خودشان هم می دانستند که تمام نموده به کلینیک عراقی و جنجال سازی بخاطر فقدان امکانات، صرفا برای بهره برداری سیاسی است که فرقه رجوی در آن سابقه طولانی دارد. اگر رجوی دلش برای قربانیانش می سوخت هرگز نمی گذاشت بیماری یک فرد اسیر و گرفتار در دست او به این مرحله حاد برسد و بعد وی را به کلینیک عراقی منتقل نماید و زودتر اجازه میداد تا به بیمارستان در بغداد برده شود که همیشه امکان آن وجود دارد. مسئولین سازمان همیشه مدعی بودند که تمامی نفرات بطور مرتب و مستمر چکاپ پزشکی می شوند. پس چرا همیشه بیماری افراد لحظه آخر که دیگر کار از کار گذشته مشخص میشود؟ آنهم برای فردی که خودش جزو پرسنل امداد بوده است. به محض اینکه فردی از اعضای سازمان می میمرد فورا او را شهید و مجاهد صدیق و … می خوانند و برایش اشک تمساح میریزند؛ اما تا زمانی که زنده است وی را مدام تحت شدیدترین بی حرمتی ها و حتاکی ها و فشارهای روحی و جسمی قرار میدهند. این ترفندها دیگر کسی را نمی فریبد. خودم به عینه شاهد بودم که به عکس های مسعود و مریم که همه جای اردوگاه فراوان یافت میشود تف می کردند. دیگر کسی برای حرفها و وعده وعیدهای توخالی مسعود رجوی و تعریف و تمجیدهای مشمئز کننده مریم رجوی پشیزی ارزش قائل نیست. یک روز اردوگاه لیبرتی پلی بسوی پیروزی و فتح تهران است و مثلث اشرف – لیبرتی – تهران میکشند. روز دیگر از سرنگونی قریب الوقوع حکومت سوریه تا پایان سال ۹۱ و سرنگونی جمهوری اسلامی تا ۳۰ مهر ۹۲ صحبت میکنند و نهایتا هرکس که صحبت از کشور ثالث کند را شکنجه جسمی و روانی می نمایند. همه اینها برای اینست که رجوی نمیخواهد بپذیرد که به آخر خط رسیده است. اگر رهبری این فرقه صادق بود و ذره ای انسانیت داشت همان خزعبلاتی که در نشست های درونی سازمانی می گفت را در اطلاعیه های رسمی و علنی اش در انواع و اقسام سایت های رنگارنگش منعکس میکرد. این مطالب را حتی در همان سایت مدار بسته و مهندسی شده به اصلاح اشرف نت هم نمیگذارند. یکبار در نشستی که مسعود رجوی به صورت رادیو کنفرانس با لایه های پایینی سازمان گذاشته بود، جوانی پای میکروفن رفت و گفت که چرا اخبار سایت داخلی سازمان به فارسی و به عربی متفاوت است و مطالبی در سایت عربی داخلی در رابطه با آینده ما وجود دارد که در اخبار سایت فارسی داخلی نیست. چرا من نباید از مواردی که به سرنوشتم و آینده ام مربوط می شود مطلع باشم. حدس میزنید رجوی چه پاسخی به این جوان داد؟ او پاسخ داد: “من جلوی هر چیزی که بوی نجنگ بدهد را می گیرم.” ما که نفهمیدیم چرا او از پخش یک خبر که تصور میکند بوی نجنگ میدهد جلوگیری می کند و اینقدر هم وقیحانه به این سانسور اعتراف می نماید. البته الان به وضوح بر همگان روشن است که شخص رجوی تمام تلاشش در تشکیلات از اول این بوده و هست و خواهد بود که نفرات از دنیای واقعی قطع باشند. قربانیان گرفتار در دست رجوی فقط مجازند که اطلاعیه های او و مریم را بخوانند و اخبار سراپا کذب سیمای خودش را، آنهم به صورت منتخب و ضبط شده، ببینند. داستان حسین هم همین است و جدای از این نیست. تمام دوستان نزدیک حسین بخوبی او را میشناختند که اهل چاپلوسی و تملق گوئی دستگاه رجوی و انقلاب کذایی مریم نبود و ذره ای هم به آن اعتقاد نداشت. شهید سازی او توسط مریم رجوی چیزی جز بهره برداری سیاسی از جان یک انسان بیگاه، که آنقدر تحت فشارهای روحی نشست های بی محتوا و سرکوبگرانه موسوم به عملیات جاری قرار گرفت تا سکته مغزی کرد، نیست. البته این سرنوشت متأسفانه در انتظار تمامی اسیران در فرقه رجوی به طرق مختلف هست. اگر جان انسانها برای تشکیلات رجوی ذره ای ارزش داشت در آخرین نشستش نمی گفت “کاری می کنم که لیبرتی را هر روز با موشک وخمپاره بزنند چون به لحاظ استراتژیک به نفع ماست و شکست دشمن محسوب میشود.” اگر جان انسانها برایش ارزش داشت در نشست های تشکیلاتی و شکنجه گاههای روحی به نفرات نمی گفت “همه شما به ویروس کشور ثالث دچار شده اید و باید این ویروس را از بدنتان مانند غده سرطانی جراحی کنید و دور بیندازید و فکر خروج از عراق را از سرتان بیرون کنید و هرکس چنین فکری کند خائن است، بله خائن” علت این همه مشکلات جسمی و روحی و بیمارهای صعب العلاج نفرات سازمان مجاهدین خلق در چیست و ریشه در کجا دارد؟ چیزی نیست جز فشار های روحی فوق طاقتی که در قالب نشست های عجیب وغریب عملیات جاری به نفرات وارد میشود و همچنین بیگاری طاقت فرسائی است که برای ممانعت از فکر کردن افراد از گرده آنان کشیده میشود. فتوای صادره از طرف مریم رجوی این است که باید کل ساعات از صبح تا شب نفرات برنامه ریزی شود و افراد آنقدر باید کار کنند تا شب مثل جنازه بیهوش شوند و بیفتند و فکرشان به بیراهه نرود و به بیرون از تشکیلات فکر نکنند. او خطاب به مسئولین میگفت: “شما هم حواستان نیست و خودتان هم همین مرض را دارید و نمی دانید و لذا به نفرات زیر دست خود سهل میگیرید”. مریم به صراحت گفت که اگر هم کسی از فرط کار کردن مرد هیچ ربطی به مسئولین ندارد و مسئول مستقیم آن خودش است. ما که تاکنون ندیدیم مریم در قبال مرگ های مستمر در لیبرتی مسئولیتی بپذیرد و تنها به یک اطلاعیه و تعریف و تمجید پوچ و مسخره اکتفا کرده است. این منطق انقلاب مریم است که باید حداکثر فشار روحی و جسمی را به نفرات وارد کرد و آنها را تحت سرکوب روانی قرار داد و از آنان تا حد ورای طاقت انسان بیگاری کشید. مژگان پارسایی همیشه در قالب شوخی و مسخره روز جمعه را روز “سخت شنبه” می نامید. ظاهرا روزهای جمعه کارهای جسمی نبود اما واقعا سخت شنبه و عزای همه بود چون روزهای جمعه می بایست از صبح تا شب از این نشست به آن نشست رفت و تحقیر و توهین شنید. جمعه روز تعطیلی بود، حال خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل که روز های اصلی هفته چگونه بود. این مشتی از خروار است. امسال چه تعداد حسین ها و منصورها و شمس الله ها دق مرگ خواهند شد یا خود کشی خواهند کرد یا توسط این فرقه جهنمی سر به نیست خواهند گردید؟ کسی که هیچ اعتقادی به چرندیات موسوم به انقلاب مریم ندارد چگونه شهید مجاهد خلق می شود؟ بعد با اسم و خون او هم تجارت می کنند و پس از مرگ هم راحتش نمی گذارند. بر اساس همین منطق مسعود رجوی حاضراست هر روز لیبرتی موشک و خمپاره بخورد ولی پای کسی به دنیای بیرون باز نشود چون می داند که هر کس پایش به دنیای آزاد برسد دیگر برده فکری او نخواهد بود و به او و فرقه اش تف خواهد کرد. کجای دنیا دیده اید که خواندن روزنامه و گوش کردن رادیو و نگاه کردن تلویزیون جرم باشد و اینترنت مرز سرخ اعلام گردد وداشتن موبایل و تلفن گناه محسوب شود. اشک تمساح ریختن برای در گذشتگان و شهید سازی از آنان حقه ای بیش نیست که البته این شیادی ها دیگر کسی را نمی فریبد و دیگر با روشنگریهایی که شده نمیتوان اذهان را بیش از این فریب داد. باید حقایق را گفت و افشا کرد. تا زمانیکه یک اسیر در این تشکیلات گرفتار است نباید نظاره گر بود. دیگر دوران عوام فریبی و فرقه گرایی تمام شده است. آن زمانی که رجوی بد مستی می کرد و عربده می کشید و خطاب به زندانیان سال ۷۲ می گفت که همه تان فدای یک تار موی مریم دیگر تمام شده و گذشته است. الان کسی تف هم به روی مریم و انقلابش نمی اندازد چه برسد به این که فدای یک تار مویش بشود.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشک تمساح فرقه رجوی و نوش دارو بعد از مرگ سهراب برای منصور کوفه ای
بنیاد خانواده سحر، بغداد،
هفدهم مارس 2013
یکی از جداشدگان اخیر فرقه رجوی که هم اکنون در بغداد مستقر بوده و با بنیاد خانواده سحر همکاری دارد مطلب زیر را در اختیار ما قرار داده است که در زیر با امضائی که خود ایشان انتخاب کرده از نظرتان میگذرد:
منصور کوفه ای قبل و بعد از انقلاب ایدئولوژیکی مسعود رجوی
در اخبار منتشره از جانب سازمان
مجاهدین خلق خواندیم که مجاهد خلق منصور کوفه ای يکی ديگر از ساکنان
اردوگاه ليبرتی در عراق عصر روز سه شنبه 22 اسفند بر اثر عدم رسيدگيهای
پزشکی پس از استفراغ نزديک به سه ليتر خون در کلينيک عراقی در لیبرتی
درگذشت.
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |