_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran_ghalam@yahoo.de

www.iran-ghalam.de

مصاحبه با آقای میرباقر صداقی در رابطه با مناسبات و تشکیلات فرقه ای رجوی

لینک به منبع

مصاحبه انجمن ایران ستارگان با آقای میرباقر صداقی از اعضاء با سابقه فرقه رجوی در رابطه با مناسبات و تشکیلات فرقه ای رجوی

بخش اول

ضمن سلام و تشکر از از اینکه وقتتان را در اختیار انجمن ستارگان قرار دادید می خواستم اگر امکان داره لطف کنید و خودتان را برای خواننده های ما مقداری معرفی کنید که بیشتر با شما به عنوان یکی از کادرهای با سابقه و عضو سابق مجاهدین آشنا بشوند , بفرمائید که در چه سالی و چگونه با مجاهدین آشنا شدید و به اشرف رفتید( البته من یک توضیح کوتاهی بدهم که من ترجیح می دهم در ابتدای این مصاحبه به طور خلاصه و کلی یکسری سوالها را از شما بپرسم و بعد با توجه به سابقه و شناخت عمیق شما از فرقه رجوی , به صورت مفصل و دقیق از شما می خواهیم به بررسی پروسه به پروسه سازمان در سالهای مختلف بپردازید)؟

 

من میر باقر صداقی متولد سال ۱۳۴۸از خوی بدلیل اینکه برادرم میر واقف صداقی از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ بود بصورت ناخواسته با سازمان مجاهدین آشنا شدم از سال ۱۳۶۵ بصورت خودجوش هواداری سازمان مجاهدین را میکرده ام و در سال ۶۷ ارتباط رادیوئی با سازمان داشتم و نهایتا در خرداد ۶۸, همراه برادرم میرواقف ( زندانی سیاسی فراری ) و مهدی سید اسماعیلی از مسیر مرز قطور شهرستان خوی توسط پیک سازماناول به ترکیه و در نهایت به عراق اعزام شدم , ۱۵ سال در قرارگاه اشرف عضو مجاهدین بوده ام و چهارو نیم سال در کمپ تیف که جمعا نوزده ونیم سال عمرم در عراق سپری شده است و الان در کشور سوئیس زندگی میکنم

در حقیقت شما ۲۰ سال زندگیتان آن هم بهترین سالهای عمرتان را رجوی در عراق سوزاند , شما جزو کسانی هستید که سالیان زیادی را با مجاهدین بودید , در حقیقت فکر می کنم ماهیت حقیقی سازمان و یا همان فرقه رجوی را به خوبی بشناسید , ماهیت واقعی این فرقه را شما چگونه بررسی می کنید با توجه به تجربه شخصی خودتان در این سازمان ؟

از همان ابتدای ورود ماهیت اپورتونیستی سازمان در رویکردهای سازمان به راحتی قابل تشخیص بود , برخلاف صدق وفای نیروها , رهبری این سازمان صرفا به خاطر قدرت طلبی حاضر به هر وطن فروشی بوده و هستند و متاسفانه با سوء استفاده از بی تجربگی ما نیروها در امور سیاسی و اجتماعی امیال خویش را در این ۳۵ سال گذشته بر گرده ما اعضاء , به پیش برده است . هرجای سازمان را که نگاه میکنی تناقض بوده است و این تناقضات از همان ابتدا بوده است و عطف به زمان خاصی نمیشود مثالی میزنم

سه ماه از ورودم به سازمان نگذشته بود که مرا همراه چند نفر به یک ماموریت فرستادند فرمانده وقت برادر مراد در توجیه اولیه گفت حتی فرمانده مستقیم شما هم نباید از چند وچون این ماموریت اطلاع داشته باشد فقط بگوئید ما ماموریت میرویم شما بایستی پوشاک و سیگار مورد نیاز یک ماه خود را بردارید صبح روز بعد سوار خوردوی باری هینو شدیم و بعد از چند ساعت هماهنگی با عارفی نهایـتا بعد از ظهر همان روز در قرارگاه عسگری زاده پیاده شدیم , فرمانده قرارگاه حسین ادیب بود و مسؤل پاسبخشی عبدل بود آنجا عبدل ما را توجیه کرد که اینجا مهمانسرای خروجیهای سازمان است ( مهمانسرا اسم مستعار زندان بود) و اکیپ ما ماموریت حفاظت از این زندان را داشت بما گفته شده هرکسی را که دیدید فرار میکند با گلوله بزنید نگران کشته شدن فراری نباشید عارفی( نیروهای ارتش عراق) بیرون از حصار نیز توجیه است هیچکس نباید زنده از اینجا فرار کند این قرارگاه پشت پالایشگاه شهر کرکوک بود در مسیر منتهی به این قرارگاه یک پایگاه شکاری بمب افکن ارتش عراق قرار داشت, کل منطقه نظامی بود و تردد نفرات عادی در این منطقه ممنوع بود دیوارهای دور قرارگاه بصورت دژ مستحکم بود با ارتفای خیلی زیاد و در فاصله ۵۰ متر۵۰ متربرجهای نگهبانی مشرف به این دیوارها قرار داشت محل اسکان نیروهای سازمان ساختمان ورودی بود که پرسنل رادیو مجاهد در آنجا مستقر بود بعد چهار مجموع ۱۰۰ و ۲۰۰ و۳۰۰ و ۴۰۰ بودند که همان بخش زندان محسوب می شدند, زندانیان حق خروج از این بخش را نداشتند با اینکه این چهار مجموعه حیاط بزرگی داشتند اما زندانیان در سلول نگهداری میشدند وحتی حق هوا خوری را هم نداشتند بخش ۴۰۰ مربوط به زنان بود حسین ادیب با عبدل و تنی چند هر روز چند بار به این مجموعه ها میرفتند وبعضا ساعتها درآنجا بودند آنجا چکار میکردند من نمیدانم فقط بما گفته شده بود که لیست صنفی خروجیها را میگیرم و ریل قانونی آنها را دنبال میکنم تا بخارج اعزام شوند ولی در آن یک ماه حتی یک نفر هم اعزام نشد

با همه این تناقضات باز ما اعضای قدیمی به رجوی اعتماد کردیم و تمامی هست و نیست خود را به فنا دادیم

چه زمانی تصمیم گرفتید از سازمان جدا شوید و به چه علتی ؟

از سال ۱۳۷۷ از سازمان میخواستم جدا بشوم دلیل آنهم بر میگشت به خودسوزی فرمان در مقر ۳۵ از قرارگاه پنجم به فرماندهی مهری علی قلی

فرمان نوجوان کردی بود که در کمپ رمادیه عراق بدنیا آمده بود بدلیل بزرگ شدن در عراق فارسی نمیدانست سر این موضوع همیشه زیر انتقاد بود که چرا در مناسبات فارسی صحبت نمیکند و کردی حرف میزند در آخرین دیگی ( نشست انتقادی بزرگ) که خانم مهری علی قلی بخاطر این موضوع برای او ترتیب داده بود به فرمان گفت فرمان الان آمدی برای ما شاخ شدی مگر کی هستی , یادت هست پدرت برای سیر کردن شکم شما در رمادیه خواهرانتان را میفروخت الان آمدی برای ما شاخ شدی و زیر بار نمی ری

بعد از نشست فرمان به بیرون رفت و نفت عشتار را روی سرش ریخت و به سالن برگشت فندک را بخود کشید و آتش گرفت و بعد از تلاش بچه ها و خاموش شدن به بغداد فرستاده شد و دو روز بعد فوت کرد .صحنه این خودسوزی به قدری دردناک و تکان دهنده بود که هر وجدانی را به عذاب در میاورد از همان لحظه زمزمه های خروج از سازمان را به زبان آوردم چند شب از ناراحتی خوابم نمیگرفت . اما در مقابل این فردای فوت فرمان , مهوش سپهری (خواهر نسرین مسئول اول آن زمان) برای مقر ۳۵ نشست گذاشت که شما خوب روی فرمان تیغ نکشیدید ( یعنی انتقاد تند و تیز نکردید ) اگر خوب تیغ میکشیدی فرمان خودش را لوث نمیکرد . انسان بایستی چقدر شنیع باشد که در مقابل این خودسوزی با خونسردی بگوید شما خوب تیغ نکشیدید

اما متاسفانه دیو سر مست اشرف ( مسعود رجوی ) به یمن وجود استخبارات عراق (اداره امنیت عراق) تمامی راه های خروجی را بسته بود امکان خروج از سازمان در آنموقع نبود

شما به موضوعی پرداختید که ما نمی توانیم از آن مختصر بگذریم چرا که از شنیدن این داستانی که شما در مورد خودسوزی این جوان کرد صحبت کردید هر وجدان بیداری و هر قلبی از این جنایت به واقع به درد میاد و من از شما خواهش می کنم چه در این مورد خاص و چه در موارد مشابه بعدا به صورت مفصل برای خوانندگان ما توضیح بدهید. این از همان مواردی است که تشکیلات بسته و فرقه ای رجوی هرگز اجازه درز آن را به بیرون نداده و به اعتقاد من خیلی از ما که از اعضای این فرقه بودیم حتی , خبر دار نشدیم چه بر این افراد که حتی اغلب دوستان و هم یگانی های خودمان بودند گذشت و یا چیزهایی که بر ما گذشت بقیه نفهمیدند , البته به قول شما دیو سر مست اشرف با ایجاد فضای رعب و وحشت نگذاشت که افراد از این جنایات خبر دار شوند, ولی به اعتقاد من ماه زیر ابربرای همیشه نمی ماند و یک روزی بیرون می یاید و حالا هر چند بعد از سالیان , ولی باز یکی مثل شما این جنایت را برای همگان افشا می کند و نتیجه اینکه جنایت و ظلم و ستم را نمی شود برای همیشه پنهان کرد

آیا جدا شدن شما به عنوان یک کادر با سابقه از مجاهدین راحت بود و مجاهدین با جدا شدن شما به راحتی موافقت کردند و یا مثل دوستان دیگر جدا شده , این اجازه را نمی دادند تا آنجایی که خیلی از دوستان ناچار به فرار می شدند ؟

خب من تصمیم خروجم را از سال ۱۳۷۷ گرفته بودم اما شرایط محیا نبود باید مثل خیلیها صبر میکردم

بعد از سرنگونی صدام با محسن ….طرح فرار را ریختیم که شب پنجشنبه بعد از فیلم سینمایی که معمولا یکبار در هفته و آنهم شب پنجشنبه بود و مقداری شرایط پلیس و امنیتی و تحت نظر بودن شل میشد به مقر امریکائیها فرار کنیم اما بحث استاتوی مجاهدین پیش آمد( استاتوی مجاهدین : یعنی بین نیروهای سازمان و دولت امریکا قرارداد بسته میشد که ما سلاح را زمین گذاشته ایم وخشونت را نفی میکنیم و در عوض نیروهای امریکایی به اعضاء امکان پناهندگی توسط کمیساریای عالی پناهنده گی رافراهم میکرد) از این رو سر طرح فرار دست نگه داشتیم , شرایط خیلی مناسبی بود بیش از ۴۰۰ نفر در عرض یک هفته از ۳۰ ژوئن از سازمان خارج شدن و من نیز درانتهای هفته از سازمان خارج شدم . فکر کنم سال ۲۰۰۳ بود

با خروج من موافقت نمیکردن یک هفته مرا سر دواندن , میگفتند تو از خانواده مجاهدین هستی مثل یک اردوگاهی نیستی ( اردوگاهی منظور اسیرهای جنگ عراق و ایران که در اردوگاههای عراق زندانی بودند و مجاهدین به این اردوگاهها مراجعه می کردند و از شرایط سختی که این اسرا داشتند سوء استفاده می کردند و با وعده و وعید تلاش می کردند جذب خودشان بکنند و به قرارگاه اشرف ببرند ) براحتی حاضرنمی شدند من بروم , نهایتا دیدن من روی حرف خودم محکم ایستاده ام برادرم را پیش من آوردن تا مرا منصرف کند برادرم نیز حرفی برای گفتن نداشت و برای من آرزوی موفقیت کرد

چی شد که تصمیم گرفتید که پرده از چهره واقعی سازمان بردارید و دست به افشاگری بزنید ؟

نزدیک سه ماه است که پدرم فوت کرده است در این ۲۵ سال گذشته او یک خواسته کوچک داشت آنهم حتی یکبار هم شده بتواند صدای برادرم را بشنوند اما عجل مجال نداد و حیات ابدی گزید .و حال مادرم نیز در این آرزو شب روز ندارد بخاطر برآورده شدن خواست مادرم و خواست هزاران مادر همرزمم حاضر شدم دست به افشا گری بزنم

شاید این افشا گری من , یک روز به خروج زودتر اعضای دربند کمک کند . شما میدانید خیلی از این اعضا همرزم های سابق من بودند و من از ته دل آرزوی رهای دوستانم را دارم

ادامه دارد

 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مصاحبه انجمن ایران ستارگان با آقای مهدی نیکبخت از اعضاء سابق فرقه رجوی

08.08.2013

 ایران ستارگان

http://www.iran-setaregan.com/#!-/c1b3r

بخش اول

ایران ستارگان : ضمن سلام و تشکر از شما آقای نیکبخت به خاطر اختصاص وقتتان به این مصاحبه . خوانندگان ما کم و بیش با افشاگریهای شما از فرقه رجوی آشنا هستند , ولی ما می خواستیم اگر مایل هستید لطف کنید و در ابتدا خودتان را بیشتر به خوانندگان ما معرفی کنید و بفرمائید چه سالی وارد پایگاه اشرف شدید و چگونه به ماهیت واقعی این فرقه پی برده و جدا شدید و ما همینطور در بخشهای بعدی این مصاحبه سوالاتی مبنی بر وضعیت کنونی فرقه و از هم پاشیده شدن تشکیلات و جدایی و ناراضایتی بین شوراییهای این فرفه از شما خواهیم داشت

آقای نیکبخت : با سلام خدمت شما و خوانندگان محترم سایت ایران ستارگان

من در سال ۱۳۷۹ از مرز عراق به صورت قاچاقی وارد سازمان شدم , بر اساس تبلیغاتی که سازمان از خودش می کرد من حقیقتا دیدگاه خیلی مثبتی به این سازمان داشتم

از ابتدای ورودم به این سازمان تلاش کردم با دید مثبتی وارد شوم , حتی در ابتدا خیلی بحثها و مجموعه رفتاری و ایدئولوژیکی و نظامی سازمان با تبلیغات سازمان نمی خوند و خیلی در همان ابتدا سوال بر انگیز بود , ولی من تلاش می کردم مخالفت نکنم و تا جایی که می توانم قضیه را مثبت ببینم و حقیقتا من خیلی صادقانه با سازمان رفتار کردم

تا اینکه پله به پله که حالا توضیح خواهم داد متوجه شدم که هر چند من بخواهم با دید مثبت نگاه کنم ولی سازمان اونی نیست که من فکر می کردم و اونی نیست که در تبلیغاتشون تبلیغ می کنند , اصلا ماهیت سازمان اساسا چیز دیگری است

در ابتدا وقتی در پذیرش سازمان بودم ( پذیرش برای افراد جدیدالورود بود که قبل از رفتن به داخل به اصطلاح ارتش می بایست یکسری مغزشوییها می شدند و بعد به ارتش فرستاده می شدند ) در همین پذیرش اولین چیزی که توجه من را به خودش جلب کرد این بود که افرادی که در آنجا بودند , خودشان به سازمان نپیوسته بودند و خیلی از آنها قاچاق شده بودند , و با وعده فرستادن به اروپا از طریق اشرف اینها را به اشرف آورده بودند و یا افراد دیگری بودند با وعده های دیگری باز به اشرف آورده شده بودند و خوب این افراد طبیعی بود که نخواهند در اشرف بمانند , ولی سازمان با زور راه پشت سرشان را می بست و این افراد را به زور در تشکیلات نگه می داشت و بعد هم با بحثهای ایدئولوژیکی آنها را مغزشویی می داد و در نهایت یک خفقان تشکیلاتی ایجاد می کرد که جایی برای اعتراض این افراد نباشد

خوب این یک شک بزرگی بود و باور این برای هر کسی سخت است , ولی باز ما حرفی نزدیم و وارد بحثهای ایدئولوژیکی سازمان شدیم و بعد هم به اصطلاح به ارتش منتقل شدیم در قرارگاهی به نام موزرمی

به محض ورود به ارتش خیلی مسائل برای من با اون دید مثبتم به سازمان روشن شد , از جمله اینکه همه افراد در سازمان تمام مدت سر کار بودند یعنی رجوی همه را سر کار گذاشته بود . بحثی به نام انقلاب هم درست کرده بود که کاملا یک خفقان تشکیلاتی درست کند و مجبور به پاسخگویی نباشد و در حقیقت خط خودش را پیش ببرد و از طرفی افراد را هم به مجبور به ماندن با خودش بکند . رجوی از همه می خواست که صادق و فداکار باشند و خودش دقیقا عکس این بود . تمام مدت به افراد وانمود می شد که یک عملیات بزرگ در پیش است و قدرت به اصطلاح ارتش باید تقویت و اضافه شود با کار و آموزش بیشتر و با اعتقاد به انقلاب و بحث های ایدئولوژیک . بعد هم افراد را وادار به کارهای خیلی سخت جسمی می کردند و کارهایی که ربطی به کار نظامی نداشت و تقویت و قدرت ارتش نداشت , کارهایی که انجام آن به هیچ وجه ضرورتی نداشت وبعد متوجه شدیم که می خواهند افراد را تا سر حد مرگ خسته کنند که کسی وقت فکر کردن نداشته باشد و بعد هم رجوی و تشکیلات سرکوبگرش زیر سوال برود

ایران ستارگان : آقای نیکبخت داستان این به اصطلاح ارتش آزادی چی بود ؟ این را به این لحاظ پرسیدم که رجوی ادعا می کرد که این ارتش می تواند به ایران حمله کند و کشوری به بزرگی ایران را به تصرف در بیاره , خوب این حرف مرغ پخته را هم به خنده وا می داره , چون به هر حال ماهایی که اونجا بودیم به خوبی می دانیم که اولا تعداد این افراد بالای ۵ هزار نفر به هیچ عنوان تجاوز نمی کرد تازه این ۵ هزار با هواداران خارج من جمع زدم , بعد هم با تعدادی تانک و سلاح شکسته و تازه این افراد هم اغلب مریض و … , آیا رجوی این را نمی دانست ؟ اگر می دانست که این ارتش به در مقابل تنها یک گردان مرزی ایران هم مقاومت نخواهد کرد پس چرا این همه تبلیغ می کرد ؟ آیا افراد داخل تشکیلات این حقیقت را نمی دانستند ؟

مهدی نیکبخت : نگاه کنید این ارتش آزادی فقط و فقط یک دکان برای رجوی بود و نه بیشتر , رجوی خودش این را به خوبی می دانست که در دنیای تعادل قوا عددی نیست , رجوی اولا دکانی را باز کرده بود برای گرفتن پولهای کلان چه از صدام و چه از یکسری از کشورهای دیگه , بعد هم می دانست به تنهایی قادر به هیچ کاری نخواهد بود , در حقیقت می خواست به یکسری کشورها خودش را نشان بدهد و خریدار پیدا کند که یک ارتش آماده کنار مرزهای ایران و می تواند به خوبی مورد استفاده قرار بگیرد , و بعد هم اینکه افراد داخل سازمان این را می دانستند یا نه , خوب به نظر من تعداد زیادی این را می دانستند ولی خفقان و سرکوب تشکیلاتی اجازه نمی داد که کسی به این مرز سرخها وارد شود و صحبت بکند

ادامه دارد

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشارکت گسترده مردمی در انتخابات ریاست جمهوری ایران و سوزش شدید مجاهدین و تکرار پرت و پلاهای هر ساله

 

 

نسرین ابراهیمی، ایران ستارگان، شانزدهم ژوئن ۲۰۱۳

لینک به منبع

 

در حالی که همه خبرنگارها و حتی همه دولتمردان کشورهای مختلف به حضور گسترده مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری اذعان کردند , مریم رجوی از تحریم سراسری انتخابات صحبت می کند و ادعا می کند که مردم انتخابات را تحریم کرده و کسی در آن شرکت نداشته است ! حقیقت این است که شرکت گسترده ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری , خائنین را بیش از پیش ناامید و عصبانی کرد , خائنین و دروغگویانی مثل رجویها بیش از پیش رو سیاه شده و بیش از پیش دیدند که ملت ایران از خائنین بیزارند و دیدند که ملت ایران وطن فروش نبوده و نیستند و بیش از پیش روشن شد که مجاهدین نه تنها جایی بین ملت ایران ندارند بلکه خیلی وقت است که مردم ایران آنها را فراموش کرده و حتی از آنها اسمی هم نمی آورند

 

و حال با انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور دولت یازدهم , رجوی کابوس مرگ خودش را بیش از پیش می بیند , به محض انتخاب آقای روحانی کشورهایی مثل فرانسه از آمدن وی استقبال کرده و خواهان مذاکره با وی شدند , این همان کابوس وحشتناک رجوی است که از آمدن اصلاح طلبان و کسانی که خواهان تغییرات کیفی در سیاست خارجی و … هستند وحشت دارد

 

در حالی که شاهد نابودی فرقه رجوی و تشکیلات ظالمش هستیم , و در حالی که شاهد ریزش اعضا و هواداران نزدیکش و اعضای شورای دست سازش هستیم , رجوی به دست و پا زدن در این لجن زار خود ساخته افتاده و هر روز با هر دست و پا زدن بیش از پیش در حال غرق شدن است , تکرار حرفهای مضحک هر ساله مثل امسال سال آخره , امسال سال سرنگونیه و شعارهایی از این قبیل به واقع چندش آور و بغایت تهوع آور است و این شعارها و حرفهای مضحک و تکراری دردی از رجوی دوا نخواهد کرد

 

نسرین ابراهیمی
ایران ستارگان
۱۶٫۰۶٫۲۰۱۳

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

صحبتی کوتاه با آقایان کریم قصیم و محمد رضا روحانی

 

 

کانون ایران ستارگان - نسرین ابراهیمی، دهم یونی 2013

لینک به منبع

 

قبل از هر چیز جای خوشحالی و تبریک دارد که در هر زمان و مکانی عضوی چه از به اصطلاح شورای دست ساز رجوی و چه از اعضای گرفتار و زندانی و اسیر در اشرف و لیبرتی به این گروه ضد ایران و ایرانی و خائن که در کارنامه سی و چند ساله خود جز خیانت , دورویی , جنایت , دوروغگویی , وطن فروشی و ...چیزی ندارد نه گفته و از آنها جدا بشوند

امیدوارم که وجدان بقیه دوستان به اصطلاح شورایی هم بیدار شده , و از خود جرات و شهامت نشان داده و از این گروه منفور جدا شده و به افشاگری حقایق درونی این سازمان بپردازند

در اینجا در متن استعفا نامه آقای روحانی و قصیم از شورای دست ساز رجوی نکاتی وجود دارد که مایلم توضیحاتی مختصر در این رابطه خدمت خوانندگان گرامی بدهم

قبل از هر چیز همه ما به خصوص کسانی که از این فرقه جدا شده اند , بسیار برایمان دشوار و سخت بوده و هست که به این حقیقت اعتراف کنیم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با یک گروه منفور و ضد ایرانی همکاری داشته ایم , هر چند تفاوت اعضای سازمان در عراق با شوراییهایی که در دنیای آزاد خط رجوی را پیش می بردند خیلی زیاد است , به این دلیل که اعضای اسیر و گرفتار در عراق زندانی رجوی بودیم و هر گونه اعتراض به کارهای ضد انسانی رجوی مساوی با مرگ و سرکوب افراد در تشکیلات می شد و برای همین اغلب افرادی که نمی خواستند در جبهه ضد مردمی رجوی باشند , راهی جز سکوت نداشتند وگرنه جواب رجوی به این افراد زندان و شکنجه و سرکوب تشکیلاتی و در نهایت سربه نیست کردن افراد بود . ولی افراد شورایی در دنیای بازی بودند , به هر حال فکر می کنم بارها همین جدا شده هایی که در اسارت رجوی بودند و نمی خواستند به هیچ عنوان با این گروه منفور همکاری داشته باشیم ولی باز به این حقیقت اعتراف می کنیم که اشتباه کردیم و در کارنامه هایمان افتخاری از این بابت وجود ندارد و دستاوردی جز تجربه ای تلخ وجود ندارد و من شخصا تنها افتخارم زمانی بود که از این فرقه فرار کردم و تنها دستاوردم قرار دادن تجربه ام در اختیار بقیه وافشاگری حقایق درونی این سازمان , ولی راستی شما از کدام افتخار صحبت می کنید و از کدام دستاورد ؟

جناب آقای روحانی و جناب آقای قصیم , حقیقت تلخ است و دشوار , 30 سال با مجاهدین بودن خیانت به مردم ایران بوده است , بعید می دانم کارنامه سی و چند ساله مجاهدین برای تک تک شماها که آدمهای سیاسی هستید روشن نبوده باشد , آیا می شود 30 سال جاده صاف کن و همکار گروهی بود که در کنار دیکتاتوری مثل صدام بر علیه ملت خود جنگیدند , آنوقت به دستاوردهای پوشالی آن افتخار کرد ؟ آیا قرار گرفتن در کنار جنگ طلبان آمریکایی افتخار دارد ؟ آیا حمایت از تحریمهای کمر شکن علیه ملت ایران که خود شماها هم خوب می دانید که فشارش جز به مردم ایران به کس دیگری نیست افتخار دارد و این را می شود دستاورد خواند ؟ شما از دستاوردهایی مثل جدایی دین از دولت و آزادیها و حقوق زنان صحبت کردید و به آن افتخار کردید ! سوال این است که آیا در طی این سی و اندی سال که با رجوی از نزدیک کار کردید ندیدید که تنها چیزی که رجوی به آن اعتقاد ندارد آزادیها و حقوق زنان است ؟ آیا از سرکوبهای تشکیلاتی رجوی بی اطلاع بودید و یا سرکوب آن افراد بیگناه به نفع شوراییها هم بود ؟ آیا شما نمی دانستید که این افراد که رجوی آنها را به گروگان گرفته هرگز از دنیای بیرون خبری نداشته و هیچ گونه وسیله ارتباطی در اختیار ندارند ؟ آیا از طلاقهای اجباری خبر نداشتید ؟

​شما از همبستگی ملی صحبت کردید که به جایی نرسیده ! به راستی در این سی و اندی سال که همکاری نزدیک و تنگاتنگی با رجوی داشتید نمی دانستید که رجوی کسی جز خودش را قبول نداشته و ندارد و ایشان همیشه تمامیت خواه بوده و هست ؟

اما در مورد اعضای گرفتار و اسیر در لیبرتی

شما گفته اید که در حد توان خودتان از آزادییهای اساسی هموطنانتان در خانه خود ساخته شان اشرف و لیبرتی قاطعانه دفاع می کنید ! شما قبل از هرچیز اگر به آزادیهای انسانها احترام می گذارید و اگر ادعا می کنید که برای حقوق بشر و به قول خودتان آزادی انسانها و دمکراسی تلاش می کنید و فعال هستید , من به عنوان یکی از اعضای جدا شده مجاهدین که سالیان سال تحت سرکوب خانم و آقای رجوی بودم به شما پیشنهاد می کنم خیلی راه دور نروید , افرادی هستند که هزار بار بیشتر از مردم ایران نیاز به کمک دارند , همین افرادی که سالیان سال است تحت بدترین شکنجه های روحی و روانی بوده اند و همین افرادی که همه حقوق اولیه آنها توسط رجوی از انها سلب شده و خود شماها هم بیشتر از هر کسی در جریان آن هستید , اینها بیشتر از هر کسی در این دنیا نیازمند کمک هستند . چرا خودمان را گول بزنیم و ادعا کنیم برای حقوق انسانها مبارزه می کنیم و برای برقراری دمکراسی در ایران مبارزه می کنیم , آنوقت تعدادی اسیر و کهنسال در بیابانهای عراق که گروگان رجوی هستند را نه تنها حقوق اولیه آنها را نادیده بگیریم بلکه با موضعگیری خود کمک به زنده به گور کردن آنها بکنیم , آیا اینها انسان نیستند و حقوق ندارند ؟ و یا هنوز به خاطر سادگی به وعده های رجوی باور داریم که باید این افراد را در عراق به هر قیمت نگه داشت شاید ..... کسی این افراد مریض و کهنسال که فقط به رسیدگی و درمان نیاز دارند بر علیه ایران استفاده کرده و وعده رجوی به حقیقت بپیوندد ؟

این همان تناقض آشکار بین گفتار و عمل ماست که ادعای مبارزه برای آزادییها و حقوق انسانها می کنیم , آنوقت از طرف دیگر جاده صاف کن خیانتکاری مثل رجوی می شویم که یک مشت انسان بیگناه را در بیابانهای عراق به گروگان گرفته است

​خوب است که با خود صادق بوده وحداقل در دنیای خلوت خودمان از خودمان بپرسیم ماندن یک مشت افراد اسیر و کهنسال و مریض در بیابانهای عراق که پادگان اهدایی صدام را خانه آنها می خوانیم , چه سودی خواهد داشت ؟ آیا این افراد ظرفیت سرنگونی جمهوری اسلامی را در جوار خاک ایران را خواهند داشت ؟ اگر آری چگونه ؟ با کدام سلاح ؟ با کدام ارتش آزادی ؟ با حمایت کدام دیکتاتور ؟ و اگر هم حقیقت را می دانیم که این افراد اکثرا مریض و کهنسال هستند و احتیاج به رسیدگی ویژه پزشکی دارند و دوم هم دیگه آن دوران گذشت که رجوی دست به کمر بگذارد و با حمایت صدام دستور حمله های ناشیانه ای را صادر کند که اون هم فقط به قتلگاه افراد می انجامید ! و سوم خوب است که در دنیای واقعی و منطقی سیر کنیم و نه دنیای خیالی که رجوی برای ما ساخته است که گویا اگر کشوری این افراد را حمایت کند می توانند به کشور بزرگی با اون قدرت حمله کرده و خبری بشود

نسرین ابراهیمی
ایران ستارگان
10.06.2013

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زندگی ما در پادگان مخوف اشرف و زندگی مریم رجوی ! خود قضاوت کنید

 

 

نسرین ابراهیمی، ایران ستارگاه، سوییس، سوم ژوئن ۲۰۱۳

لینک به منبع

 

از راست به چپ، مینا بهزادی , نسرین ابراهیمی , فریده یزدان پناه و لیدا نظری

 

عکس به قدری گویاست که ترجیح می دهم در مورد آن صحبتی نکنم و فقط بگویم آن زنان دست پرورده مریم رجوی و انقلابش اینها هستند که قرار بود سرنگونی به دست همین زنان آزاد و انقلاب کرده انجام بشود, آزادی و شور و نشاط انقلابی را می توانید در قیافه ها و صورتهای آفتاب سوخته و خسته از علف کنی و …. ما ببینید ! زنان آزادی که تمام آزادیها از آنها سلب شده بود ولی مریم رجوی آنها را آزاد می خواند

حقیقتا وقتی که این عکس را نگاه می کنم از طرفی احساس غمگینی شدیدی می کنم به خاطر از دست دادن قشنگترین لحظات عمرمان و سوء استفاده ای که رجویها از ما کردند و …. و از طرفی خوشحالم که از جهنم وحشت رجویها نجات پیدا کردم و حال می توانم

 

از حق زنان قربانی دیگه مثل مینا و فریده و لیدا و … دفاع کنم و در مقابل جنایات رجوی بایستم

به یاد دارم وقتی که در یکی از نشستهای مغزشویی گفتم که خیلی دلم می خواهد یک لباس رنگی داشته باشم , مسئولین بر سرم داد و فریاد کردند که زن مجاهد جز لباس فرم رنگ دیگه ای بر او حرام است. عجبا که در عکسهای عفریته خانم می بینیم که ایشان شوی مد لباس به راه انداخته و بر ما حرام بود ولی بر ایشان در حد شوی لباس حلال بود

به کوری چشم مریم رجوی، از خودم ۲ تا عکس گذاشتم تا تفاوت درون مجاهدین و زن آزاد و انقلاب کرده ای که مریم رجوی ورد زبانش است را با دنیای بیرون از مجاهدین ببینید

این زنی که در عکس می بینید , حداقل از مریم رجوی ۱۰ سال جوانتر است ولی چرا باید این بنده خدا ۲۰ سال از این عفریته پیرتر به نظر برسد

به یاد دارم که همین افریطه خیانتکار به زنها می گفت که او قیافه های آفتاب سوخته را دوست دارد و به ما می گفت که نباید به فکر قشنگ کردن خودمان باشیم و این کار یعنی خیانت به رجوی

و حالا نگاه کنید تفاوت را و خود قضاوت کنید

بدون شرح

در لیبرتی این وضعیت زنان نگونبخت و اسیر است و در عکس بالا خانم عفریته را ببینید

جامعه بدون طبقه توحیدی

عدالت و برابری برای همه

shame on you

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تبریک خانم نسرین ابراهیمی به ۱۴ تن از به نجات یافتگان از کمپ ترانزیت لیبرتی

 

 

نسرین ابراهیمی، انجمن زنان، بیست و دوم می ۲۰۱۳

لینک به منبع

 

خبر انتقال ۱۴ نفر از اسرای تشکیلاتی مجاهدین در کمپ لیبرتی به کشور آلبانی که در بین آنان دو تن از زنان رنج دیده نیز به چشم می خورد به واقع خوشحال کننده است

این حرکت نور امیدی را در دل بقیه اسرا روشن خواهد کرد و امیدوار هستیم که به زودی بقیه افراد هم به کشورهایی که پذیرای آنها هستند منتقل شوند، آزادی و پا نهادن این افراد به دنیای آزاد را به تک تک آنها تبریک می گویم و امیدورام که بزودی جسم و روحشان هم از گرداب تشکیلاتی آزاد گردد

با وجود سنگ اندازیها و تلاشهای شبانه روزی رهبری مجاهدین برای جلوگیری از انتقال این افراد به دنیای آزاد ولی سازمان ملل و صلیب سرخ و سازمانهای حقوق بشری تسلیم خواسته ها و ترفندها و حقه بازیهای رجوی نشده و اولین قدم را برای آزادی این افراد از چنگال وحشی تشکیلات ظالم رجوی برداشتند، در این میان سکوت مذبوحانه سازمان مجاهدین عجیب است آنها که حتی تا ریز و درشت اخبار لبنان و سوریه را مانیتور می کنند در قبال این خبر مهم و سرنوشت ساز در حالی سکوت می کنند که تمام رسانه های بین المللی آن را منعکس کرده اند

ما به عنوان انجمن زنان جدا شده از فرقه تروریستی رجوی ؛ بارها و بارها برای نجات جان این افراد اسیر وگرفتار از سازمانهای حقوق بشری کمک خواسته ایم و به طور خاص از تک تک این سازمانها خواسته ایم که به زنان تحت ستم رجوی به طور ویژه بپردازند چرا که آنها بیشتر از بقیه افراد تحت ظلم و ستم و سوء استفاده بوده اند

زنانی که در این فرقه به گروگان گرفته شده اند مریم رجوی از آنها به عنوان هزار زن قهرمان اشرفی صحبت می کند ولی این همان حقه بازی و سوء استفاده رجوی از این زنان بیگناه است , ولی حقیقت این زنان در اشرف چیست و آنها چه کسانی هستند ؟ هزار زن اشرفی که مریم رجوی مدعی است که سرنگونی به دست آنها رقم می خورد زنانی هستند که سالیان سال است تحت ظلم و ستم تشکیلاتی مجاهدین هستند رجوی از هیچ جنایتی علیه آنها دریغ نکرد طلاقهای اجباری، جدا کردن جگرگوشهایشان از آنها، عقیم کردن آنها، کشیدن بیگاری در حد کار در اردوگاههای اجباری زمان نازیها، مغزشویی کردن آنها , حبس کردن آنها در اشرف و قطع کردن ارتباط آنها با دنیای خارج از زندان اشرف و……….

اغلب این زنان که سالیان است در اشرف به زور نگه داشته شده اند در محدوده سنی ۵۰ سال هستند و تک تک آنها به دکتر و دارو و استراحت نیازمند هستند در حقیقت تعداد بالایی از آنها بازنشته هستند و می بایست فقط زیر نظر پزشک استراحت کنند تعداد دیگری که سنین کمتری دارند هم به دلیل فشارهای روحی و فشارهای جسمی به دلیل بیگاری که سازمان از آنها کشیده است همگی فقط نیازمند استراحت و پزشک و درمان هستند

حقیقت این هزار زن اشرفی این است و نه آنچه که مریم رجوی نشسته در اور سورواز و یا در اروپا گردی خودش خرج می کند.

ما به عنوان انجمن زنان وظیفه خودمان می دانیم که تا آنجایی که بتوانیم به نجات جان این زنان گرفتار کمک کنیم و نگذاریم رجوی به خاطر امیال شیطانی و کثیف خود این زنان بیگناه را قربانی کند

حقیقت این است که ظلم پایدار نیست و نمی شود با زور چماق و اسلحه و تهدید و وعده دروغین و … تعدادی بیگناه را به بند کشید , به یاد دارم که رجوی هر سال مثل سال قبلش دکل سرنگونی را نشان می داد و می گفت که دکل سرنگونی پیدا شده ودیگه امسال سرنگون می کنیم و ایران می رویم , حالا ایشان باید دکل از هم پاشیدن تشکیلات ظالمش را به بقیه نشان بدهد.

 

نسرین ابراهیمی
۲۱٫۰۵٫۲۰۱۳

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه خانم ابراهیمی  به شهردار ژنو آقای پاگانی در کشور سوئیس

 

 

نسرین ابراهیمی، زنان ایران، ششم آپریل 2013

لینک به منبع

 

آقای رمی پاگانی

با سلام و احترام

 

اینجانب نسرین ابراهیمی یکی از اعضای سابق مجاهدین هستم که طی یک دهه در پادگان اشرف تحت رهبری مریم رجوی و مسعود رجوی در اسارت آنها بودم و از نزدیک شاهد جنایات و ظلم و ستم و کارهای تروریستی این فرقه بودم. اخیرا در یکی از سایتهای وابسته به مجاهدین دیدم که رهبری فرقه یعنی مریم رجوی به شهر ژنو، شهر نهادهای عالی حقوق بشر و پناهندگی آمده و با شما ملاقاتی داشته است و اطلاعات دروغ و غلطی را در اختیار شما گذاشته است.

 قبل از هر چیز باید بگویم که شهر ژنو نزد ملتها یادآور حمایت و دفاع از حقوق انسانهاست و نه محلی که تروریستها بخواهند از قوانین حقوق بشری آن در جهت پیش برد اهداف ضد انسانی خود سوء استفاده بکنند من به عنوان کسی که سالیان سال تحت ستم همین خانم در پادگان اشرف بودم از شنیدن این خبر متاثر شدم چرا که همین خانمی که خود را حامی ملت ایران می داند و خود را اپوزسیون ایران معرفی می کند و از حقوق انسانها سخن می گوید و از مساوی بودن حقوق زن و مرد سخن می گوید خود یکی از ناقضین اصلی حقوق بشر است.

 ایشان همان شخصی است که در پادگان اشرف فرمان طلاق اجباری را داد و زنها و مردها را به اجبار از هم جدا کرد و بعد هم فرزندان آنها را به زور از آنها جدا کرد و بعد هم از همگی خواست تا نسبت به همدیگر تنفر پیدا کرده و عشق و عواطف آنها فقط برای شوهر ایشان باشد و کسی حق نداشت که به کسی غیر از شوهر ایشان محبت کند و یا عاطفه ای داشته باشد

ایشان همان شخصی هستند که دستورعقیم کردن زنها را داد تا آنها را از امید به آینده قطع کند و تا آخر عمر آنها را به نوکران و کلفتهای شوهرش تبدیل کند ایشان همان شخصی هستند که به دستور ایشان تعداد زیادی از افراد خودش در پادگان اشرف که نمی خواستند با فرقه همکاری داشته باشند را روانه زندان کرد و بعد هم تعدادی را حکم اعدام داد همین خانمی که ادعا می کند که در آینده ایران حکم اعدام را لغو خواهد کرد.

 ایشان همان شخصی است که به دستور ایشان افراد زیر سن در اشرف که خود من یکی از آنها بودم را در سن 14 سالگی روانه زندان و بعد هم تحت بدترین شکنجه های روحی قرار دادند همین خانمی که مدعی حقوق افراد زیر سن در ایران می باشد ایشان همان شخصی است که با فرمان ایشان برای حفظ صدام در قدرت در آن زمان در زمانی که کردهای عراقی برای دمکراسی و آزادی به مبارزه با صدام پرداخته بودند ایشان فرمان کشتار کردها را دادند و همان فرمانی که از خاطره هیچ کدام از افرادی که در آن زمان در پادگان اشرف بودند پاک نمی شود که گفت گلوله ها را هدر ندهید کردها را زیر تانکهایتان بگیرید و ....

 

آقای پاگانی

خانم مریم رجوی که خود را سالیان سال است رئیس جمهور مادام العمر مردم ایران می خواند و حتی بعد از این همه سال حتی یکبار حاضر نشده است که در درون فرقه اش به خاطر ترس از دست دادن جایگاه خود ساخته اش, یکبار هم شده انتخاباتی بگذارد چگونه صلاحیت این را دارد که از طرف مردمی سخن بگوید که خود قربانی فرقه اش هستند ؟ چگونه ایشان صلاحیت دارد که از حقوق زنان صحبت کند وقتی که ایشان دستور عقیم کردن زنان داخل فرقه اش را می داد و ایشان چگونه می توانند از حقوق بشر صحبت کنند وقتی در فرقه ایشان جز خفقان و سرکوب چیز دیگری نبود و کسی اجازه حتی یک انتقاد را از ایشان نداشت و انتقاد از ایشان مساوی با مرگ شخص در درون فرقه اش بود و ...

 

مریم رجوی ادعا می کند که تروریست نیستند و کارهای تروریستی خود را کنار گذاشته اند ولی همزمان از مسلح کردن افرادی صحبت می کند که برای کارهای تروریستی روانه ایران کرده اند و آنها را در ایران مستقر کرده است که این همان تناقض آشکار حرف ایشان است و این نشان از این است که این گروه به کارهای تروریستی کاملا معتقد است وهرگزآن را کنار نخواهد گذاشت همانطوری که خود ایشان در سخنرانیهایش به این حقیقت اعتراف کرد متاسفانه ایشان می خواهند با سوء استفاده از قوانین حقوق بشری کارهای ضد انسانی و تروریستی خود را پیش ببرند.

 ما اعضای سابق این گروه از شما می خواهیم که نسبت به این گروه هوشیار باشید و به کسانی که خود ناقض حقوق بشر هستند و هنوز به دنبال کارهای تروریستی که خود اعتراف می کنند هستند اجازه سوء استفاده از قانون را ندهید.

جناب آقای پاگانی شهردار محترم ژنو

افراد عضو فرقه مجاهدین که هم اکنون در عراق در کمپ لیبرتی می باشند که سالیان سال است تحت سرکوب شدید تشکیلاتی فرقه بوده اند و به وسیله مغزشویی و به اجبار از طرف رهبری فرقه نگه داشته شده اند جان تک تک آنها در خطر است عراق محل امنی برای این افراد نخواهد بود ولی از آنجا که رهبری فرقه یعنی مریم رجوی می خواهد این افراد را به هر نحوی که شده در عراق نگه دارد به این دلیل که می داند اگر پای این افراد به دنیای آزاد باز شود و بفهمند که تا حالا در سراب زندگی کرده و هر چه شنیده اند دروغ بوده است و فقط مورد سوء استفاده قرار گرفتند و...به طبع از فرقه جدا شده و به دنبال زندگی خود می روند لذا رهبری فرقه از این می ترسد و برای همین با تمام قوا جلوگیری می کند از انتقال این افراد به خارج ازعراق ,با وجود آنکه مریم رجوی می داند که با سابقه وحشتناکی که در عراق داشته اند

 مردم عراق نمی خواهند این افراد در عراق بمانند و لذا عراق منطقه خطرناکی برای این افراد خواهد بود وهمانطوری که شاهد بودیم در یک حمله تعدادی از این قربانیان کشته و زخمی شدند ولی با این حال مریم رجوی حاضر نیست که این افراد به خارج از عراق منتقل شوند و جان آنها نجات پیدا کند ایشان حاضر است که همه افراد در کمپ لیبرتی کشته شوند ولی پای آنها به خارج از عراق نرسد .

 

آقای پاگانی  من به عنوان یکی از قربانیان و زندانیان و شکنجه شده های این فرقه به دستور مستقیم مریم رجوی از شما خواستار ملاقات حضوری هستم تا اطلاعات دقیق و مستندات خود را کاملا در اختیار شما قرار بدهم و از شما می خواهم که به ناقضین اصلی حقوق بشر و به تروریستها اجازه سوء استفاده از قوانین انساندوستانه حقوق بشر را ندهید , این گروه نماینده ملت ایران نیست و نخواهد بود چرا که ملت ایران قربانی این فرقه هستند و ما به عنوان قربانیان اصلی این فرقه نسبت به عواقب همکاری با این فرقه ضد ایرانی هشدار می دهیم

 

با تشکر

نسرین ابراهیمی 06.04.2013

 

 

 

 

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه به آقای مارتین کوبلر

 

 

نسرین ابراهیمی، زنان ایران، سیزدهم مارس 2013
http://www.iran-zanan.de/Maghalat/2013/3/n.htm

با سلام و احترام

اینجانب نسرین ابراهیمی یکی از قربانیان فرقه رجوی که یک دهه در قلعه مخوف اشرف توسط رجوی به گروگان و به زور نگه داشته شده بودم، بعد از حمله آمریکا به عراق و تشکیل کمپی به نام تیف نزدیک این قلعه مخوف توسط ارتش آمریکا، موفق به فرار به این محل شدم و حال در دنیای آزاد اروپا زندگی می کنم

قبل از هر چیز از طرف خودم و انجمن زنان رها شده از فرقه رجوی که برای کمک به زنان گروگان و اسیر فرقه رجوی تاسیس شده است ، از شما تشکر و قدردانی می کنیم به خاطر زحمات و تلاشهای شما در راستای احقاق حقوق افراد به گروگان گرفته شده در لیبرتی و تلاش شما برای آزادی تک تک آنها و فرستادن آنها به کشورهای امن،از سنگ اندازیها و تهمتهای رهبری فرقه به شما هم که واقعا حتی ما هم متعجب و متأسفیم.

جناب آقای کوبلر

همانطوری که خود شما هم به خوبی شاهد هستید، رهبری فرقه هر کسی که بخواهد به افراد گروگان و اسیر در لیبرتی کمک بکند او را به جمهوری اسلامی نسبت می دهد تا مانع هرگونه کمکی به این افراد بشود،

رجوی می خواهد که این افراد را در عراق زنده به گور کند ویا به کشتن بدهد تا از خون آنها سوء استفاده کند واز طرفی هم نمی خواهد این افراد به دنیای آزاد پا بگذارند زیرا به خوبی می داند آنوقت کسی برایش باقی نمی ماند و همگی دست به افشاگری علیه ایشان خواهند زد و دست ایشان را بیش از پیش در جنایت علیه ایران و ایرانی رو خواهند کرد، به همین خاطر ایشان با تمام قوا در مقابل کارهای انسانی شما ایستاده و باز هم بیشتر و بیشتر خواهد ایستاد

اخیرا و بعد از حمله جنایتکارانه به کمپ لیبرتی که تک تک افراد جدا شده از این فرقه این حمله را محکوم کرده و هشدار داده اند که رهبری فرقه از این حمله به سود خود سوء استفاده خواهد کرد و می بایست مجامع حقوق بشری به این مسئله اشراف داشته و به دام تبلیغات دروغین رجوی نیفتند، خانم مریم رجوی خواستار برگشتن تمامی افراد از لیبرتی به اشرف شده است که ادعا می کند در لیبرتی افراد هیچ امنیتی ندارند و در اشرف امنیت آنها بیشتر خواهد بود

در حقیقت این سوء استفاده رجوی از این حمله است که می خواهد افراد را مجددا به اشرف برگرداند، همه ما و خود شخص رجوی هم به خوبی می داند که عراق به طور کلی برای این افراد امن نبوده و نیست حال چه لیبرتی باشد و چه اشرف ، راه حل درست برای کمک به این افراد همان است که شما مدتهاست در تلاش برای انجام آن هستید یعنی فرستادن افراد به کشورهای ثالث

جنابت آقای کوبلر

رهبری و مسئولین این فرقه سالیان است که به خوبی و روشنی نشان داده اند که هیچ گونه صلاحیت نمایندگی این افراد اسیر و گرفتار و مغزشویی شده را نداشته و ندارند، به همین منظور باید افراد اسیر و گرفتار را در کمپ لیبرتی از کسانی که از طرف رهبری سازمان به نمایندگی این افراد گماشته شده اند را جدا کرد، به این ترتیب یک بار هم که شده این افراد می توانند خود به دور از زور و فشار روحی و ... برای خودشان و آینده شان تصمیم بگیرند و رهبری سازمان هم نمی تواند سنگ اندازی کرده و مانع کمکها و تلاشهای سازمانهای حقوق بشری برای انتقال و تعیین تکلیف این افراد شود

خانم مریم رجوی در سفرهای اروپایی خود در حالی از حقوق بشر و حقوق انسانها صحبت می کند که خود ایشان شخصا دستور زندانی کردن افراد و شکنجه آنها را در اشرف می داد و یکی ازهمان افراد هم خود من بودم که در سن 14سالگی به خاطر مخالفت با دروغهای رهبری سازمان به زندان فرستاده شدم ، و ایشان در حالی از حقوق انسانها صحبت می کند که در نشستهای مختلفی در اشرف به ما می گفت که هیچکدام از اعضاء هیچ حق و حقوقی ندارند و باید همگی خودمان را فدای رهبری سازمان کرده و هر کاری که او خواست انجام دهیم حتی اگر بی دلیل از ما بخواهد خودمان را از فلان پرتگاه به پایین پرت کنیم باید بکنیم چرا که همه حقها فقط مال اوست و ما فقط یک مشت جانباز و فداکار در راه این رهبری هستیم

ایشان در حالی از حقوق زنان صحبت می کند که در سازمان ایشان از زنان بیگاری می کشیدند و به ما می گفت که باید تا سر حد مرگ کار کنیم تا فکرمان به زندگی و خانوده مان مشغول نشود و مانع عشق و عواطفمان به رهبری سازمان نشود به همین دلیل زنان را در هوای سوزان عراق جلوی آفتاب می فرستادند و به بدترین صورت از آنها بیگاری می کشیدند

خانم رجوی که خودش به شدت از پوستش مراقبت می کند اما از ما می خواست جلوی آفتاب سوزان عراق برویم و کار کنیم تا صورتهایمان آفتاب سوخته شود چرا که ایشان صورتهای زنان را اینگونه دوست دارد که نشان از کار و تلاش زنان است ولی ایشان هدفش این بود که زنان را به لحاظ ظاهر زشت کند که آنها را نا امید از آینده بکند و مجبور به ماندن در اشرف بکند

ایشان در حالی از حقوق زنان صحبت می کند که حق مادر شدن را از تک تک آنها گرفته بود و حتی به دستور ایشان تعداد زیادی از آنها عقیم شدند تا آنها را از زندگی آینده نا امید کند

و هزاران جنایت دیگه علیه این افراد

خانم مریم رجوی اخیرا ترفندی بکار برده و از تعدادی از اعضاء و گماشتگان خودش را توجیه کرده تا جای خانواده افراد کشته شده حمله اخیر به لیبرتی با سازمانهای حقوق بشری ایمیل و تلفن کنند و بخواهند افراد را به کمپ اشرف برگردانند چرا که لیبرتی امن نیست و برای همین بچه های آنها کشته شده اند و اگر به اشرف برگردند امنیت خواهند داشت، من ضمن محکوم کردن این فریب کاریها و تبلیغات دروغین رهبری فرقه از شما می خواهم که توجهی به تبلیغات دروغین این سازمان نداشته وتوجه داشته باشید که آنها این ترفندها را بکار می برند. و فقط کشورهای اروپایی و آمریکایی را وادار به پذیرش این افراد قربانی کرده و هر چه زودتر به کشورهای امن فرستاده شوند

همینطور از شما می خواهم که نمایندگانی که رهبری فرقه برای این افراد مشخص کرده است که خط رهبری فرقه را پیش ببرند به رسمیت نشناسید و هر فرد خود به رسمیت شناخته شود چرا که این نمایندگان فقط مانع کمکهای انسانی به این افراد خواهند شد

 

با احترام

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اصلا عجیب نیست رجوی اقدام کمپین خواهران اقبال را محکوم کند

 

 

نسرین ابراهیمی، زنان ایران، بیست و دوم فوریه 2013
http://www.iran-zanan.de/Maghalat/2013/2/n2.htm

 

 

سالیان سال است که ما جدا شده های مجاهدین گفته ایم که این سازمان ظرفیت کوچکترین انتقاد را نداشته و هر گونه نظر مخالف با رهبری این سازمان مساوی است با تهمت، تهدید، فحاشی و ارعاب و وحشت و .... برای بستن دهنها و خفه کردن آدمها، حتی اگر روزی این منتقد مهدی ابریشمچی و یا مژگان پارسایی و .... باشند . رهبری خود کامه فرقه، هیچگونه نظری جز نظر خودش را قبول نداشته و ندارد و نخواهد داشت.

حالا اینکه رجوی دهن خود را علیه خواهران محترم اقبال که سالیان سال است خود از هواداران آنها هستند باز کند و هر چه لایق رهبری خود کامه است را نثار این خواهران محترم بکند چیز تازه ای نیست.

 خواهران اقبال که سهل است ، اگر همین الان مهدی ابریشمچی با همه سوابقش و با همه مایه گذاشتنش برای رجوی که بالاترینش گذشتن از زن خودش برای رجوی بود، حتی ایشان هم الان اگر کوچکترین انتقاد را به رجوی داشته باشند ، فردا ایشان را هم رجوی جزو مزدوران اطلاعات می داند.

 

اینکه رجوی برادر را علیه خواهر و خواهر را علیه برادر و مادر را علیه جگر گوشه خود و .... وادار به فحاشی کند باز هم چیز جدیدی نیست، ما بارها خود شاهد این حرکت کثیف، زشت و زننده و ضد انسانی رجوی از نزدیک بوده ایم. ما از یاد نبرده ایم که مادرها را در نشستهای مغز شویی در اشرف وادار به بد و بیراه گفتن علیه دختران معصوم خود می کرد، نمونه اش هم مادر مرجان اکبری، دختری که می خواست به دنبال زندگی خود برود و نمی خواست تن به این همه ذلت و خواری بدهد، مادرش را به جانش انداختند تا در میان 400 زنی که در این نشست بودند دخترش را تحقیر کند و بعد هم دخترک معصوم را وادار به خودکشی کردند تا بمیرد ولی از مجاهدین جدا نشود که مبادا روزی حقایق درون این فرقه جنایتکار را افشا کند و بعد هم یک شهید برای رجوی ساخته شود و به لیست شهدایش اضافه شود تا دلش خنک شود و از قطور شدن لیست شهدایش لذت ببرد

 

و یا اخیرا مگر شاهد نبودیم که خانم میرباقری به محض افشاگری ظلم و ستم رجوی علیه زنان در سازمان چگونه خواهرش را وادار به فحاشی علیه او کردند

ولی وقتی که متاسفانه در مقابل این حرکتهای ضد انسانی سکوت می کنیم و لب بر نمی آوریم، البته که رجوی تشویق به ادامه کارهای ضد انسانی خود می شود و البته که روزی این داستان برای خود ما هم اتفاق می افتد، سکوت کردن در مقابل کارهای ضد انسانی سازمان، فقط و فقط تشویق کردن این فرقه به ادامه جنایات خود است و وقتی که متوجه می شویم که دیگر دیر است

مطالب و نوشته های خواهران اقبال را اغلب دیدیم و خواندیم، هرگز نه به این سازمان بی احترامی کرده اند و نه حتی مخالفت تند و تیزی وجود داشته است با وجود همه جنایاتی که این سازمان مرتکب شده و هر فعال حقوق بشری به خوبی بر این جنایات اشراف دارد و باید در مقابل همچین مافیایی موضع مشخصی داشت

ولی به هر حال مطالب و نوشته های خواهران اقبال حتی مورد حمایت فرقه بود و خود آنها اعضای سابق این سازمان بودند , و بخشی از خانواده اقبال هم در لیبرتی و عضو فرقه هستند.

اخیرا خواهران اقبال از سر دلسوزی، بعد از کشته شدن افراد بیگناه در لیبرتی، برای نجات جان این افراد، کمپینی را به راه انداختند که مورد توجه خیلی از ایرانیها واقع شده است، ولی از آنجا که این کمپین به مزاج رجوی خوش نیامده است، دم خروس رجوی بیرون زده و ایشان نشان داد که سالهای نوری با چیزی به نام حقوق بشر، آزادی بیان، احترام به دیگران و افکار دیگران فاصله دارد، دوم اینکه ثابت کرد و به خوبی نشان داد که فقط خود مانع انتقال افراد به کشورهای سوم می باشد ، و به هر قیمت می خواهد افراد را در عراق نگه دارد و آنها را قربانی امیال خود بکند ، و گرنه تشکیل یک کمپین برای نجات جان افراد از عراق آیا نمی بایست رجوی را خوشحال می کرد و حتی از خواهران اقبال خود شخصا تشکر می کرد برای این همه تلاش و کوشش در مسیر نجات افرادش در عراق؟

بسا روشنتر از قبل رجوی به همه ما نشان داد که، حرف حرف رجوی است و خلاف حرف ایشان مساوی است با مزدور و وزرات اطلاعاتی، خواه خانواده اقبال به عنوان هوادار و اعضای این سازمان باشند و خواه فریبا هشترودی عضو به اصطلاح شورای ملی مقاومت باشد و خواه آقای غلام حسین نژاد نزدیکترین شخص به رجوی باشد

دوم اینکه این افراد متعلق به شخص رجوی می باشند و کسی نباید سراغ حق آنها را به عنوان انسانهای گرفتار را بگیرد ، باید اجازه داد رجوی آنها را هر جا لازم می بیند به کشتن بدهد و قربانی کند

سوم رجوی پایش را در یک کفش کرده که در عراق بماند، و تنها کسی که مانع تراشی می کند برای خروج از عراق تنها خود رجوی است و در افتادن با مارتین کوبلر فقط به این خاطر است که ایشان در تلاش هستند که افراد را از عراق نجات بدهند و این خلاف خواسته رجوی است

چهارم اینکه رجوی در سیاستهای مسخره خود به شدت شکست خورده است، سیاست خطی و استراتژیک و ایدئولوژیک رجوی به گل نشست، حال ایشان با این کوله بار پر از خیانت و جنایت و شکست نمی خواهد از عراق بیرون بیاید، می خواهد با شلوغ کاری و مایه گذاشتن از این افراد روی این خرابکاریها و شکستها و خیانتها را خاک بپاشد و حواسها را پرت کند ، تا شاید اینگونه به زعم خود چهره خودش را باز زیر خون افراد قایم کند.

 

نامه ای که رجوی به نام محمد اقبال در سایتهایش درج کرده است، به راستی که می شود بیشتر و بیشتر از قبل رجوی و آن ذات بد و ضد انسانیش را شناخت . برای ما این نامه علیه خواهران اقبال نیست، برای ما این نامه آینه رجوی است و او خود را کاملا نشان داده است و همگی می توانند چهره حقیقی رجوی را در این نامه ببینند، در این نامه رجوی به ما نشان داده است که به راستی ارزشهای والای انسانی برایش معنی ندارند و بر ضد تمامی ارزشهای انسانی است، حقوق بشر و جان آدمی جایی برای رجوی ندارد، و نشان داده که ایشان فقط یک رهبر خودکامه و خودشیفته ای هستند که برای بقای خود جان تعدادی را گروگان گرفته است و دست بر دار هم نیست

من به عنوان کسی که سالیان از نزدیک خود شاهد جنایات رجوی از هر سنخش بوده ام این حرکت ضد انسانی رجوی علیه خانواده اقبال با هر فکر و اندیشه ای که دارند را ضد ارزشهای انسانی می دانم و محکوم می کنم و از حرکت انساندوستانه و خیر خواهانه این دو خواهر استقبال و حمایت می کنم

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده خانم نسرین ابراهیمی به مجامع بین المللی و حقوق بشری

(گروگانهای مجاهدین خلق، فرقه رجوی، در عراق را نجات دهید)

 

 

نسرین ابراهیمی، زنان ایران، یازدهم فوریه 2013
http://www.iran-zanan.de/Maghalat/2013/2/n1.htm

با سلام و تقدیم احترام

اینجانب نسرین ابراهیمی یکی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین ضمن محکوم کردن حمله خونبار به کمپ ترانزیت لیبرتی از تمامی ارگانهای مسئول از جمله کمیساریای عالی پناهندگان، دبیر کل سازمان ملل متحد، پارلمان اروپا، دیدبان حقوق بشر و .. می خواهم که به پناهندگی تک تک افراد در لیبرتی هر چه سریعتر رسیدگی شود و کشورهای اروپایی و آمریکا ملزم به پذیرش این افراد شوند چرا که کشور عراق برای این افراد محلی بسیار خطرناک و نا امن می باشد و جان این افراد در معرض خطر جدی می باشد .

همانطوری که خود شما در جریان هستید مجاهدین خلق به هیچ وجه حاضر به ترک عراق نمی باشند لذا تا می توانند در امر پناهندگی و انتقال افراد به کشور سوم سنگ اندازی می کنند و بسیار در تلاش هستند که با ترفندها و بهانه های مختلف افراد را به کمپ اشرف برگردانند و یا کمپ موقت لیبرتی را به کمپ پناهندگی تبدیل کرده که در اینصورت مدتها طول خواهد کشید که کشورهای اروپایی و آمریکا بخواهند این افراد را به عنوان پناهنده به کشور خود ببرند

اینگونه مجاهدین می توانند باز این افراد را به اسارت خود درآورده و این کمپ را به اشرف دیگری تبدیل کنند و باز افراد را مورد سوء استفاده قرار بدهند و یا همینطور سازمان ادعا می کند که حمایت و امضای پنچ میلیون و دویست هزار عراقی را برای ماندن در عراق را دارد و به این ترتیب می خواهد کشورهای اروپایی را وادار به فشار بر دولت عراق مبنی بر ماندن مجاهدین در عراق بکند

این از آن دروغهایی است که ما خود شاهد آن بوده ایم زمانی که حفاظت اشرف در دست امریکاییها بود سازمان مردم عراق را به کمپ اشرف به بهانه یک وعده غذای خوب و مقداری پول تو جیبی اون هم در آن شرایط سخت جنگ که مردم داشتند دعوت می کرد و بعد از یک مراسم سخنرانی به آنها غذایی داده می شد و برای گرفتن پول توجیبی اول باید یک برگه را امضا می کردند و آنها را تشویق می کردند که در هر صفحه هر چقدر که می خواهند اسامی بنویسند و امضاء کنند بدون آنکه این افراد خبر داشته باشند که به چه دلیل این کاغذها را امضاء می کنند و بعد هم به آنها پول توجیبی می دادند و یا بعضا فقط رئیس یک قبیله یک پولی را می گرفت و هزاران ورقه را امضا می کرد به اسمهای مختلف و هر چه بیشتر امضا می کرد پول بیشتری می گرفت و ایشان حتی خبر نداشتند که این امضاهها برای چی استفاده می شود و این حمایتی که مجاهدین از آن صحبت می کنند اینگونه جمع آوری شده است

پس آن حمایت مردم عراق که مجاهدین از آن صحبت می کنند دروغی بیش نیست و فقط برای این است که به هر قیمت این سازمان در خاک عراق بماند. بعد از این حمله خونبار به خوبی باید روشن باشد که کشور عراق چه اشرف و چه لیبرتی برای این افراد خطرناک می باشد و نباید بیشتر از این افراد را در این کشور نگه داشت و می بایست کشورهای اروپایی و آمریکا به پذیرش این افراد در کشورهای خود به لحاظ انسانی ملزم شوند و گول دروغهای مجاهدین را نخورده و به وظایف انسانی خود عمل کنند چرا که مجاهدین تنها چیزی که برایشان ارزش ندارد جان آن انسانهای بیگناه می باشد

از آنجا که ما به عنوان اعضای سابق این سازمان از توانایی های مالی و غیره این سازمان به خوبی آشنایی داریم لذا انتقال و کمک به این افراد برای خروج از عراق برای سازمان مجاهدین یک کار ساده ای است ولی از آنجا که رهبری سازمان می خواهد این افراد را همواره به عنوان گروگان اهداف خود نگه دارد تا مورد سوء استفاده قرار بدهد به همین خاطر نه تنها حاضر به کمک نیست بلکه به شدت سنگ اندازی کرده و حتی افراد را وادار می کند که به نامه نگاری به ارگانهای مختلف اروپایی و آمریکایی پرداخته و در خواست برگشت به اشرف را بکنند, و یا اینکه در مصاحبه هایشان با کمیساریا چی باید بگویند را سازمان برایشان مشخص می کند که روند مصاحبه ها را کند کرده و در پناهندگی افراد اخلال وارد کند .
من به عنوان یکی از اعضای سابق این سازمان که از نزدیک شاهد کارهای مافیایی این گروه بوده ام و به خوبی با کارکردهای آن آشنایی دارم شهادت می دهم که این افراد به خواست خود در عراق نمانده اند و فقط بر اساس شتشوی مغزی و ترساندن افراد از خارج از مجاهدین آنها را نگه داشته اند این افراد به حدی مغز شویی شده اند که توان و اراده آنها را از آنها گرفته اند لذا مجاهدین صلاحیت نمایندگی این افراد را نداشته و ندارند و از شما می خواهم رهبری مجاهدین و نماینده معرفی شده از طرف رهبری را به عنوان نماینده این افراد به رسمیت نشناخته و ترتیبی داده شود که مسئولین مجاهدین از افراد جدا شده باشند و هیچ گونه فشار و اجباری بر روی این افراد گرفتار نباشد و این افراد خود بتوانند برای خودشان و آینده شان تصمیم بگیرند.

با سپاس فراوان نسرین ابراهیمی 11.02.2013
رو نوشت به
دبیر کل سازمان ملل متحد آقای بان کی مون
صلیب سرخ
دیده بان حقوق بشر
دفتر یونامی در بغداد
کمیساریای عالی پناهندگان
پارلمان اروپا

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد