_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran_ghalam@yahoo.de

www.iran-ghalam.de

دیوار مقدس مقررات و تعهدات به من اجازه نداده که به قواعد بازی پشت پا بزنم
 

 

22.08.2013

محمدرضا روحانی

پژواک ایران: اول مصاحبه جایی پایان یافت که به تاریخ استعفای دکتر قصیم و شما از شورا رسیدیم و نیمه تمام ماند آنرا ادامه می‌دهیم.

محمدرضا روحانی: ببخشید. اجازه می‌خواهم برایتان یک خاطره بگویم و یک پیشنهاد کنم. حدود ۱۵ سال پیش با یکی از پیش‌کسوتان اختلاف نظری پیدا کردم. در بین جمع تندخویی کرد. دم فروبستم. پاسخی ندادم. به اعتراض برخاستم و رفتم پشت میز کارم. یادداشت شدید‌اللحنی برایش نوشتم. بعد نزد دوستی که مورد  اعتمادم بود، سفره دل را باز کردم. گفت حالا چه می‌کنی؟‌ نامه را به او نشان دادم. گفت می‌توانی نامه را فردا صبح بدهی؟ گفتم چرا فوراً ندهم؟‌ گفت : فردا صبح نامه را پس می‌دهم و دلیل آن را می‌گویم. پیشنهاد او را پذیرفتم. فردا صبح رفتم نامه را بگیرم. داد و گفت:‌ حالا بخوان. خواندم. گفت  تند نیست؟ گفتم : چرا. گفت می‌ارزد که چنین دوستی را از دست بدهی؟‌ گفتم نه. گفت: فراموش کن یا در فرصتی که خشمگین نیستی از او استفاده کن. این بهتر نیست؟ گفتم چرا همین را دیشب نگفتی؟ در پاسخ یک اصطلاح به زبان فرانسه گفت. ترجمه‌اش این است. «شب اندرز می‌دهد». من دیدم درست می‌گوید و تجدید نظر کردم. حالا هم پیشنهاد دادم در روش تجدید نظر کنیم. دیشب من متن نوشتاری مصاحبه قبلی را یک بار دیگر خواندم. دیدم دو کمبود جدی دارد یکی آن که از شما نخواستم سخنرانی اول ماه مه دکتر قصیم در میدان باستیل پاریس و سخنرانی هفته بعد مرا در میدان ملت‌های ژنو، مقابل ملل متحد به عنوان مستندات ذیل مصاحبه بگذارید تا خواننده عمق بیداد، بی‌پایگایگی در همسان خواندن اعتراضات خیرخواهانه ما را با نیات جنایتکارانه دستگاه فاسد، آدمخوار، ضد ایرانی و غارتگر ولایت فقیه را بهتر دریابد.

پٰژواک ایران:‌ این کمبود همانطور که خواستید رفع خواهد شد. (سخنرانی آقایان قصیم و روحانی در لینک‌های زیر آمده است)

http://www.youtube.com/watch?v=jooPLe7uzAA

http://www.youtube.com/watch?v=g0bJQuynNc4

نقص دیگر چیست؟‌

محمدرضا روحانی: اگر شتاب در کار نبود و من هم توجه داشتم بدون ورود به مقدمات، پس از چند دقیقه با سرعت به نتایج استعفا نمی‌رسیدیم. آن اصطلاح فرانسوی که می‌گوید (شب اندرز می‌دهد) کار خود را کرد. بعد از خواندن بخش نخست مصاحبه دیشب فکر کردم اگر دقت در کار بود و پله پله حرکت می‌کردیم روشن شدن ابعاد واقعیت برای خواننده آسان تر می‌بود. حالا می‌خواهم شما هم تجدید نظر طلب شوید عیبی دارد؟

پژواک ایران:‌ نظر شما چیست؟ ‌چه تجدید نظری بکنیم؟

محمدرضا روحانی: حرکت لیبرالی،‌ گام به گام و بی شتاب در این گفتگو. این تجربه بیش از سی و چهارسال مبارزه است. شاید پرداختن دقیق تر به آن برای آینده مبارزه و آیندگان به کار آید. ضعف‌ها و قدرت‌های ما را نشان دهد. البته این کار مصاحبه را طولانی می‌کند. توجه  داشته باشید که من سخت فرمالیست هستم. هنوز دیوار مقدس مقررات و تعهدات به من اجازه نداده که به قواعد بازی پشت پا بزنم. شاید روزی ناگزیر با توجه به اصل دفاع مشروع، تصمیم بگیرم که از حق خود استفاده کنم.

پژواک ایران: چه تعهدی؟

محمدرضا روحانی: این که مذاکرات شورا سری است. من این محدودیت را هنوز رعایت می‌کنم. اگر توجه کرده باشید آقای متین دفتری هم هنوز بعد از سال‌ها به این تعهد پایبند هستند. بنابر این دست بستگی‌های فعلی مرا رعایت خواهید کرد.

پژواک ایران:‌ در جایی که آقای مهدی سامع سخنگوی سازمان چریک‌های فدایی خلق به مذاکرات جلسات شورا استناد می‌کند و دبیرخانه شورا هم همین‌ها را چاپ می‌کند چرا شما نمی‌توانید؟‌

محمدرضا روحانی: حرف شما درست است. فعلا ما هنوز به مقطع استعفا نرسیده‌ایم. قرار است گام به گام، با رعایت زمانبندی وقایع با هم گفتگو کنیم. ما از تظاهرات ماه مه در پاریس و ژنو حرف می‌زدیم. کارنامه آقای سامع برای پوست خربزه زیر پای این و آن گذاشتن بماند برای فرصتی دیگر.

پژواک ایران: و شما از بیماری خود گفتید. بعد از تظاهرات چه پیش آمد؟

محمدرضا روحانی: باران رحمت الهی به شدت می‌بارید. خانم دبیر ارشد شورا که در روابط مدیریتی‌اش با خیلی‌ها از جمله من نقش مادر، خواهر و دخترم را داشت و من هرگز فراموش نخواهم کرد با دلسوزی برایم چتری آورد به رنگ زرد. من از این ظاهرسازی‌ها برای نمایش یکرنگی نفرت دارم. من اهل رنگارنگی هستم. مرحمت خانم دبیر ارشد را نپذیرفتم. گفت خیس می‌شوی. گفتم من این چتر را دست نمی‌گیرم. خیس بشوم بهتر است. آقای مهدوی (دبیر شورا) به دادم رسید و یک چتر سیاه به من مرحمت کردند. این لجاجت سابقه طولانی دارد. مردم را دعوت می‌کنند به تظاهرات ولی به آن‌ها بارانی و چتر و لباس واحد و شعار واحد و عکس واحد عرضه می‌کردند. «ایران رجوی- رجوی ایران». «مریم مهر تابان می بریمت به تهران». این کارها مردم را فراری می‌دهد. در جلسات عمومی شال‌گردن بنفش یا زرد می‌دادند. من و دکتر قصیم معمولاً به این بازی‌ها تن در نمی‌دادیم. شاید چند بار برای همبستگی کلاه یا کراواتی به رنگ‌هایی نزدیک را به کار برده باشیم. اما خودمان انتخاب کردیم. تحمیل یک رنگی برای ما رنج‌آور بود. من چند بار از آقای ائمی در ژنو پرسیدم معنای این رنگها چیست؟ پاسخ آن نگه کردن عاقل اندر سفیه بود و لبخند ملیح. پرچم ایران که پرچم شورا بود معمولاً فراموش می‌شد. بعضی از اعضای شورا هم متوجه قباحت این کار شده بودند و پرهیز می‌کردند از «اونیفورم» تحمیلی.

پژواک ایران:‌ بازگردیم به اونیفورم. این کارها برای آن‌ها چه اهمیتی داشت؟

محمدرضا روحانی: یا روسری یا توسری چه اهمیتی داشت؟ ببینید با همین روش‌هاست که حزب آهنین مسلط می‌شود. به هرحال عصر پس از پایان تظاهرات در ژنو قرار بود برویم به محل ترور شهید دکتر کاظم رجوی. باران شدید بود. به نظر می‌رسید این برنامه عملی نیست. من از پا افتاده بودم ولی اصرار داشتم که در یادبود آن شهید حاضر شوم.

پژواک ایران:‌ نمی‌توانستید به آن‌جا بروید؟

محمدرضا روحانی: خانم دبیر ارشد که همیشه نگران سلامتی من بود گفت خیس شدید شاید اصلا نتوانیم به محل برویم. خانم بزرگواری که مادر یک شهید است می‌خواست آن شب به سفری برود با پسرخوانده‌اش همانجا بود. مرا می‌شناخت از من خواست که به خانه‌اش بروم. غذا بخورم، استراحت کنم. شب که به سفر می‌روند مرا هم در مسیر خود به ایستگاه قطار می‌رسانند. هر دو پا دوباره ورم کرده بود. به این ترتیب ما از هم جدا شدیم. نمی‌دانم مراسم دکتر کاظم رجوی انجام شد یا نه. من به خانه آن خانم بزرگوار رفتم. دوش گرفتم. شام خوردم. خوابیدم، ساعت ۱۲ شب برخاستیم. با مادر و پسرخوانده‌اش راهی سفر شدیم. شانس آوردم که پاها را تا صبح روی قسمت جلوی ماشین، به طرف شیشه دراز کردم. ولی دوستان بدشانسی آوردند. اگر خون لخته می‌‌شد از شر این لیبرال مزاحم خلاص می‌شدند. چند روز مراسم کفن و دفن، سوم و هفتم برپا می‌شد. یک لقب وکیل مجاهد هم به ناف ما می‌بستند. دکتر معصومی آثار «با ارزش»، مقالات، گزارش، سخنرانی‌ها، مصاحبه‌های سی ساله‌ی ما را جمع می‌کرد و به چاپ می‌رساند. برادر شریف بر سرگور ما سخنرانی غرایی می‌‌کرد. با دسته گل‌های بزرگ و فیلم و پخش خاطرات دوستان از مأموریت‌های مشترک و اذکرو اموتاکم بالخیر به اضافه یک جمله به زبان‌های زنده‌ی دنیا برای هزاران مهمان خارجی در اجتماع بزرگ ایرانیان در «ویلپنت» برای آن وکیل مرحوم، انالله و انا الیه راجعون. متأسفانه سفر آخرت من همراه با یک مراسم با شکوه به تعویق افتاد. یاد ساعدی افتادم که راه می‌رفت و می‌خواند: ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت. حالا باید ما زنده باشیم و ببینیم که زندانیان جان به در برده از قتل‌عام را در تبعید علیه یکدیگر سازمان می‌دهند. این هم نامش «همبستگی ملی» است به نحو مدرن!

پژواک ایران: آیا این فشارهای مربوط به لباس برای همه بود؟‌

محمدرضا روحانی: من شخصاً شاهد اجبار بعضی از اعضای شورا که قبل از تولد سازمان مجاهدین خلق فعالیت سیاسی داشتند بودم مثل آقای مهندس «ن – الف» یا مهندس «ی – ح – ح»، آنان را به ته صف می‌فرستادند تا فیلم خراب نشود. یا به آن‌ها تذکر می‌دادند. یک بار به مهندس «ح- ف» گفته شد، بدون لباس همرنگ وجود تو در صف مثل دندان شکسته است در یک دهان که در حال خندیدن است. من شنیدم و از او پرسیدم چرا حرف نزدی؟ گفت به این بیچاره دستور داده‌اند، من به مسئولش خواهم گفت. نمی‌دانم این آقا دهانش را باز کرد یا نه و به مسئولی گفت یا نه؟ من البته گوش جوان لاغر‌اندامی را که جسارت کرده بود کشیدم و به او گفتم پر‌رویی هم حدی دارد. خودش را جمع کرد. چیزی نگفت. اما من خبر‌نشدم که این آقا مهندس به آن آقا مهندس (شریف) شکایت برده باشد. همه ملاحظه می‌‌کردند.

پژواک ایران: شما در این مورد با مسئولی صحبت کردید؟‌

محمدرضا روحانی: واقعیت آن است که این تذکرها مثلاً به آقای ائمی که در ژنو مسئولیت داشت موجب شد که سفر هفتگی من به تحصن ژنو را لغو کنند. این مورد مثال کوچکی است. در ژنو جوانان مرا در باره‌‌ی روش‌های مجاهدین سؤال پیچ می‌کردند منهم البته با رعابت و ملاحظه فراوان حرف خودم را می‌زدم. میدانید اسم این کار محفل زدن است. محفل زدن را برادر شریف کار وزارت اطلاعات می‌داند!!. سفرهای مرتب من قطع شد تا آن روز کذایی.

پژواک ایران: کدام روز؟ چه تاریخی؟

محمدرضا روحانی: تاریخ دقیق یادم نیست. با دکتر قصیم رفته بودیم میدان ملت‌ها در ژنو تا در تحصنی حاضر باشیم. عصر قبل از پایان برنامه همه اونیفورم پوش‌ها در میدان ملت‌ها مقابل ملل متحد رژه نظامی دادند. یک، دو، سه، چهار، قدم آهسته می‌رفتند.

پژواک ایران:‌ چرا؟

محمدرضا روحانی:‌ برای این که بگویند ما نیروی شبه نظامی هستیم. میلیشیا هستیم. روزی یک وکیل مجلس سوئیس که قد بلندی دارد سرش را هم می‌تراشد و اشرفی‌ها را حمایت می‌کند و غالباً حاضر و ناظر است دست به دامن من شد که بگویم اونیفورم را کنار بگذارند. می‌گفت وحشت‌آفرین است. او را به سراغ مسئول «پروژه» فرستادم که ظاهراً زبان نمی‌دانست و با چند «یس»، «یس» قال قضیه را کند. بعد به سراغ من آمد که بپرسد او چه می‌خواست؟ و چرا شما مرا به او نشان دادید؟ توصیه نماینده سوئیسی را گفتم.  گفت خواهش می‌کنم وقتی دوباره آمد خودتان کله‌پزی کنید. من زبان نمی‌دانم. گفتم به «اف» خودت بگو. گفت او که این‌جا نیست. شما خودتان کله پزی کنید. عصبانی شدم و گفتم من هیچ وقت کله‌پز نبودم. این شغل «اف» شماست. می‌دانید این‌ها به فرمانده می‌گویند «اف». بیچاره چاره نداشت، نمی‌توانست شورایی‌ها را برنجاند. عصبانی شد اما دم نزد.

پژواک ایران:  شما با این زبان آشنا هستید؟ می‌دانید «اف»، «ف»، «ج» و ... چه معنایی دارد؟‌

محمدرضا روحانی: کنجکاوی می‌کردم. طی سال‌ها کمی آموختم. حتی ۲۲ بیت شعر با لغات آن ساختم. برای بعضی‌ از کادرها خواندم. فتوکپی از آن گرفتند. از خنده روده‌بر شدند. آنرا یک روز برای یک مقام «شامخ» می‌خواندم. معلوم شد از آن خبر دارد. با بی‌اعتنایی شروع کرد با دیگری حرف زدن. فهمیدم هوا پس است. از آن پس اشعار من مغضوب واقع شدند و از چشم افتادند. دیگر شاعر نبودم. ببخشید. ما هر دو  خسته هستیم و می‌توانیم ادامه گفتگو را به وقت دیگری موکول کنیم؟

چرا نه، خداحافظ شما تا بعد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کریم قصیم: پاسخگویی محول به بعد از سرنگونی نمی شود. سرنگونی بهانه نیست. رهبران مجاهدین خلق امروز جواب دهند

30.07.2013

لینک به منبع (صفحه فیسبوک)

Karim Ghassim سرنگونی رژیم ضد بشری بهانه نیست ، هدف و محتوای همبستگی ملی ایرانیان است. انتقادات برای بهبودی درون و نما و تآثیربخشی و جایگاه و منزلت مجاهدین و همه ماست. زمان سکوت و صبر فرساینده پایان یافته . همان طور که زمان خودسری این و آن مسئول مقاومت پایان یافته. رهبران باید پاسخگو باشند، در مقابل خلق و افکارعمومی ایرانی نه در برابر خدا – که هرکس در خلوت خود با او راز و نیاز یا منکر و مخالف است – در روی زمین و این دنیا پاسخگویی دائم و جاری و ساری لازمست، همان طور که مایه گذاری و تلاش و کوشش مبارزان موکول به فردا نمی شود پاسخگویی و مسئولیت نیز محول به فردا و بعد از سرنگونی نمی شود. مسئولان باید بپذیرند که قله قاف قدرت آنها برای خدمت به همه است نه برای سیادت بر همه . فهم و قبول و اقرار به اشتباهات از بصیرت و کیاست یک رهبر و مسئول حکایت می کند. ترس از قبول اشتباه بی پایه است. مردم و افکار عمومی بزرگوار و بخشنده است و پذیرش اشتباه به نفع دستگاه مبارزاتی و مقاومت مردم اثر می بخشد. استبداد رآی موجب اشتباه مرکب می شود و تراکم اشتباهات موجب شکست اندر شکست. رهبری مجاهدین اگر به موقع – اواخر ۲۰۰۸ – ارزیابی درستی از توازن قوا در عراق می داشت و تصمیمات بعدی را به اقتضای یک بررسی واقع بینانه از وضعیت توازن قوای دوست و دشمن در عراق/ بعد از خروج آمرکا/ می کرد به احتمال زیاد اکنون از وضعیت مناسبتری برخوردار بود و مجبور نبود – با چشم بستن بر کل و کمال وضعیت عراق – از سلسله «پیروری» سخن گوید در حالیکه کل قوای مقاومت در عراق در پی تحویل سلاح اساساً وارد مرحله دیگری شده بود که در بهترین حالت نامش عقب نشینی سنجیده و برنامه ریزی شده است که در استراتژیهای نظامی انقلاب – ضد انقلاب به هیچ وجه به معنای شکست نیم باشد. ولی زمانی که منکر واقعیات مادی صحنه شویم و کل و کمال شرایط مادی را آوانتوریستی تفسیر به مطلوب کنیم …. بعد ا هم بر اشتباهات چشم بندیم و مرتب دیگران را مقصر و خود را معصوم و بی خطا جلوه دهیم آن گاه روزی می رسد که دیگر انکار شرایط امکان ناپذیر می شود و آفتاب درخشان هم شب تاریک نامیده می شود…. اشتباهات به انکارها و کور بینی تبدیل می شود. برای تصحیح چنین دیدگاه شکست آمیزی است که باید سخن گفت و از افترا و تهمت و برچسب نترسید. منافع انقلاب آزادیخواهانه مردم و جنبش عمومی مردم علیه فاشیسم مذهبی و احیاء بیش از پیش نیرو و ابتکار و توان و استقامت مجاهدین ایجاب می کند دست از انتقاد و مبارزه نشوییم و معایب آشکار را به صدای بلند فریاد کنیم. چه فایده دارد که سالها تغییر توازن قوا را ندیده بگیریم کوه اگر بجنبد اشرف نمی جنبد فریاد کنیم و بعد خودمان پای جابه جایی اجباری را امضاء گذاریم. از تجارب تلخ باید آموخت . شکست و اشتباه و باز هم شکست پیش می آید ولی نیروهای انقلابی درس می گیرند و اشتباهات را تصحیح می کنند و دور باطل اشتباه و شکست را می گسلند و با ادامه مبارزه تصحیح شده به پیروزیهای تازه و تعیین کننده نائل می شوند.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

میز گرد کانون ایران قلم پیرامون جدایی آقایان قصیم و روحانی از " شورای ملی مقاومت " مجاهدین

آقایان قصیم و روحانی و متین دفتری سکوت نکنید، تشکل جدید راه اندازی کنید

 

 

ایران قلم، یازدهم ژوئن 2013

 

 

در ادامه سلسله بحث های بررسی شرایط و وضعیت فرقه مجاهدین خلق ، روز گذشته میزگرد دیگری با شرکت آقایان علی جهانی ، محمد حسین سبحانی ، مهدی سجودی و شهروز تاج بخش در دفتر انجمن ایران قلم در آلمان برگزار شد .
هدف از این میزگرد بررسی جداشدن آقایان دکتر روحانی و دکتر قصیم از شورای فرمایشی رجوی موسوم به" شورای ملی مقاومت" و دلایل و تاثیرات آن بود .
در ابتدای بحث آقای محمد حسین سبحانی با ایراد توضیحاتی پیرامون جدایی آقایان روحانی و قصیم از شورا ، به دلایل مطرح شده در نامه سرگشاده آن دو که ضمیمه استعفانامه شان بود اشاره کردند و با توضیحاتی در باره سابقه شکل گیری شورا به روند جدایی اعضای سابق آن پرداختند .


لازم به ذکر است که در نامه سرگشاده آقایان روحانی و قصیم آمده بود :
ـ " باری، ما در چهارسال گذشته نه تنها در هیچیک از محورهای فوق گشایش و اصلاحی ندیدیم بلکه دردمندانه شاهد انقباض و تکرار اشتباهات نیز بوده ایم….
ــ ادامه مطالبات اصلاحی فوق گاه حتی موجب خشم دوستان مجاهد و طبعاً عذاب ما بوده است. به ویژه که همزمان به پرسشهای مصرّانه افکار عمومی و مسائل مطروحه نیز پاسخ شایسته داده نمی شد.
ــ لازم به یادآوری است که ما، درست یا نادرست، بحث و بررسی مشکلات را به خارج شورا نمی کشاندیم. می کوشیدیم سربسته و درخود، هنگام جلسات بزرگ، بیشتر در نشستهای محدود ولی رسمی، پیشنهادهای مشخصی برای موضوعات مورد اختلاف عرضه کنیم.
ــ اینها نمونه هایی از انبوه مشکلات سالهای اخیرمان بوده اند…. در ماههای اخیر که انواع معضلات جدید به دشواریهای پیشین افزوده شده است:
ــ افشای مسائل شخصی و تعرض غیرقابل دفاع و علنی چند ماه پیش به موضوعی که درحوزه حقوق بشر افراد قرار دارد.
ــ پیامهای (نصیحت و اِنذار !) آقای رجوی خطاب به سران غالب و مغلوب رژیم ولایت فقیه!


مداخله دادن مکرر و بی وجه کمیسیونها و دبیرخانه شورای ملی مقاومت در مسائل ، و بعضاً مشاجراتی ، که آشکارا به ایدئولوژی و تشکیلات و …. سازمان مجاهدین خلق مربوط بوده اند…."
سپس آقای مهدی سجودی به بیان نظر خود در این باره پرداختند و با ذکر خاطراتی از دوران حضور خود در تشکیلات مجاهدین و شیوه برخورد آنها با منتقدین از این منظر موضوع را مورد بررسی قرار دادند و تاکید کردند که شورای ملی مقاومت همان مجاهدین هستند و بسو با جدایی آقایان روحانی و قصیم از این معجون رجوی چیزی باقی نمانده است.
آقای علی جهانی نیز با استقبال از جدایی این دو تن به نقد و بررسی موضوع پرداختند و بحث جبهه همبستگی مجاهدین را مورد کنکاش قرار دادند و اشاره کردند که جبهه معنی خاص خود را دارد که چند گروه و خزب دگر اندیش با یکدیگر اتحاد و ائتلاف سیاسی برقرار می کنند ولی نگاهی به اسامی افراد جبهه همبستگی ملی و شورای ملی مقاومت مشخص می شود که همه اعضای بلندپایه سازمان مجاهدین هستند.
آقای سبحانی در سخنانی خطاب به آقایان روحانی و قصیم و با تقدیر از تصمیم اصولی شان از آنها خواستند که اینک که گام اول را برداشته اند و با جدایی خود از سیستم رجوی راه دیگری را برگزیده اند ، خاموش ننشینند و به سکوت تن ندهند و با ایجاد تشکلی دمکراتیک و با همکاری دوستان و یاران هم عقیده شان چون آقای متین دفتری که سالها پیش از شورا جدا شده بود به راه خود ادامه دهند و اینک که استقلال خود را باز یافته اند صحنه سیاسی ایران را خالی نگذارند و از پا ننشینند .


در ادامه آقای سبحانی به نامه سرگشاده ای که از طرف تحریریه کانون ایران قلم خطاب به آقای مهدی سامع نوشته شده بود اشاره کرده و با خواندن مقدمه این نامه از آقای تاج بخش خواستند به عنوان عضو تحریریه در مورد انتشار این نامه از طرف کانون ایران قلم توضیحاتی ارائه کنند .


در مقدمه این نامه سرگشاده آمده است :
" با شناخت واشراف به روح آزادیخواهی ای که در گذشته از یک چریک فدایی خلق با سابقه درخشان مبارزاتی دیده ایم ، زمان را مناسب می بینیم که به حکم وظیفه روشنگرانه ای که سالهاست بهای آن را با همه چیز خود پرداخته ایم نکاتی را به شما رفیق گرامی یادآور شویم ، باشد که خیرات آزاده گی و آگاهی به مستحکم شدن جبهه خلق و فرارسیدن بهار آزادی منجر شود. شاید و امیدواریم که هنوز عنصر شجاعت و آزادگی یک چریک فدایی در شما باقی مانده باشد. شما نیز بدانید اگر با تکیه بر این شجاعت و آزادگی بر ظلم و استبداد حاکم بر سازمان مجاهدین نه گفتید، در این روزگار آکنده از نامردمیها و بی پرنسیبی ها که داعیان دروغین مبارزه به سوداهای سیاسی ، پا بر اصل الاصول ها میگذارند ، تنها نیستید و هستند کسانی که قدر استقلال و مواضع انقلابی شما را بدانند که در روزگاری که هر که بر در می کوبد شباهنگام ، به کشتن چراغ آمده است ، می خواهند اگرچه حتی نه مشعلی که شعله ای ، که شمعی از آگاهی برفروزند."
سپس آقای تاج بخش به دلایل خطاب قرار دادن آقای مهدی سامع و نیز به طور کلی به جدایی اخیر دو عضو شورا پرداخته و با اشاره به نوع برخورد مجاهدین با منتقدین داخلی و بیرونی ، موضوع را از این زاویه بررسی کردند .
در پایان اعضای شرکت کننده در میزگرد که همگی از جداشدگان فرقه مجاهدین هستند به جمعبندی موضوع پرداختند و بار دیگر با استقبال از جدایی آقایان روحانی و قصیم از شورای رجوی ، از آنها خواستند که کاستی های موضع گیری خود را برطرف کرده و خود سانسوری را کنار گذاشته و شجاعانه به افشاگری بپردازند .
مشروح این میزگرد و فایل ویدیویی آن به زودی در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت .


کانون ایران قلم

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد