_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

بن بست روابط ایران و آمریكا

گفت‌وگوی دویچه وله با منصور فرهنگ

 

03.05.2007

لحن مسئولان دولتى ایران و آمریكا نسبت به یكدیگر، گاه مسالمت‌جویانه و گاه تهدید آمیز مى نماید. اینك در آستانه اجلاس شرم الشیخ با دستور كار مسایل عراق، از احتمال دیدار متكى و رایس وزراى خارجه دو كشور سخن مى رود.

آیا چشم اندازى در برابر ایران و آمریكا براى تجدید مناسبات و گفتگوى مستقیم وجود دارد؟ دكتر منصور فرهنگ، كارشناس سیاست بین الملل و نماینده پیشین ایران درسازمان ملل در گفتگو با دویچه وله، به پاره‌اى از پرسش‌ها در این زمینه پاسخ داده است.

دویچه وله: بعد از ماجراى ملوان هاى انگلیسى خیلى ها تحلیل میكنند كه ایران بعید نیست به صورتىغافلگیركننده، حتىهمانطور كه قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت، از در آشتى با آمریكا وارد شود. آیا شما زمینه هاى عینى و ذهنى اوضاع را به گونه اى مى بینید كه این تحلیل جدى جلوه كند؟

 

 منصور فرهنگ: متاسفانه من چنین امكانى در كوتاه مدت نمى بینم، چون روابط ایران و آمریكا به بن بستى رسیده كه خروج از آن براى هر دو طرف بهاى غیرقابل تحملى دارد. دولت بوش از ایران مى خواهد كه براى پیش شرط آغاز مذاكره، غنى سازى اورانیوم را بطور دایم متوقف كند و اجازه دهد كه كارشناسان بین المللى این تعلیق را تایید كنند. به نظر من نه ایران و نه آمریكا هیچیك حاضر به تمكین به پیشنهادهاى یكدیگر نیستند. این اتحادیه اروپا است كه اخیرا با فعالیت هاى خاویر سولانا،سعى میكند راه حل میانه اى پیدا كند كه بخشى از خواسته هاى هر دو طرف برآورده شود. تنها امیدى كه براى مذاكره وجود دارد، در حریم میانجیگرى هاى اتحادیه اروپاست كه تا كنون بى نتیجه بوده است. در حال حاضر امیدى نیست كه این گره كور باز شود و هیچ بعید نیست كه تا بقیه دوره ریاست جمهورى آقاى بوش روابط ایران و آمریكا به شكل كنونى اش ادامه پیدا كند.

 

 

 به وساطت هاى آقاى سولانا اشاره كردید.اتفاقا آقاى زید آبادى در تحلیلى اخیرا نوشته اند كه از اخبار رسانه هاى حكومتى میتوان به گرایش حاكمیت به مذاكره با آمریكا پى برد و میگویند  این رسانه ها با توجه به نحوه پوشش خبرى شان از مذاكره استقبال مى كنند....

 

  مهم ترین مسئله ایران اینست كه میانجیگرى هاى اتحادیه اروپا به پایان تحریم هاى اقتصادى آمریكا علیه ایران بیانجامد. خصوصا تحریم هاى اقتصادى یكجانبه ى آمریكا براى اقتصاد ایران بسیار منفى بوده و امروز صنعت نفت ایران توانایى تولید حداكثر نفت در كشور را ندارد، ولى در حال حاضر دولت بوش به هیچ وجه در این مورد خاص از خود انعطاف نشان نمى دهد. البته بعید نیست خلاقیت اروپا و نیاز ایران به پایان تحریم ها، بتواند راه حلى ایجاد كند اما از آنجا كه حمله نظامى آمریكا به ایران بى اعتبار شده و غالب كارشناسان نظامى آمریكایى میگویند حتى اگر چنین حمله اى بشود،هیچ معلوم نیست به نتیجه دلخواه برسد. كار میتواند به جایى برسد كه ایران از عهد نامه منع گسترش سلاح هاى هسته اى خارج شود و دقیقا مثل كره شمالى با آزادى بیشتر به فعالیت هاى خود ادامه دهد. امروز دست راستى ترین جناح سیاسى آمریكا در موضع قدرت است، به نظر من بسیار بعید است كه در مورد ایران كوتاه بیایند.

 در گذشته دوبارما فرصت طلایى داشته ایم. یكبار آمریكا و یكبار ایران پیشقدم شدند. دولت كلینتون سخت علاقمند به آشتى بود و آن وقتى بود كه خانم آلبرایت از نقش آمریكا در كودتاى ۲۸ مرداد عذر خواهى كرد. آن موقع آقاى خاتمى مقبولیت داشت و رفسنجانى و خاتمى نمى خواستند او اعتبار بیشترى در داخل و خارج كسب كند. در نتیجه اجازه ندادند به این اقدام بدیع دولت كلینتون جواب داده شود. یكبار دیگر هم ایران در ماه آوریل سال ۲۰۰۳ پس از سرنگونى رژیم صدام، خود را مورد تهدید نظامى آمریكا حس كرد و به دولت آمریكا پیشنهاد آغاز مذاكره داد.  آن موقع دولت بوش به دلیل اینكه فكر میكرد ایران میتواند هدف حمله نظامى بعدى باشد، این پیشنهاد را رد كرد. ما امروز به جایى رسیده ایم كه دو طرف در مرحله اى هستند كه فكر مى كنند نیازى به نشان دادن انعطاف ندارند و میتوانند براى بقاى خود به وضع كنونى ادامه دهند.

 

 

 اشاره جالبى كردید به اینكه برقرارى مناسبات میان ایران و آمریكا نباید به نام آقاى خاتمى نوشته مى شد. الان آقاى احمدى نژاد خیلی تلاش مى كند در این زمینه... او براى بوش نامه نوشت و اخیرا هم پیشنهاد مناظره داد. آیا بى توجهى به تلاش هاى آقاى احمدى نژاد هم متقابلا به این معناست كه نمى خواهند تجدید رابطه به اسم ایشان تمام شود؟

 

باید گفت لابى اسراییل در آمریكا نقش بسیار مهمى در تعیین سیاست خارجى آمریكا در ایران و خاورمیانه دارد. نه این كه صد در صد تعیین كننده باشد اما بسیار موثر است. آقاى احمدى نژاد یك هدیه بود به دست راستى ترین جناح سیاسى آمریكا و اسراییل و امروز تنها چیزى كه مردم آمریكا  و سیاستمداران آن از احمدى نژاد میدانند اینست كه او هولوكاست را انكار كرده و میخواهد اسراییل را از بین ببرد. وقتى ایشان حرف میزند، كسى جدى نمى گیرد و غالب كارشناسان  و محققین امور ایران هم میگویند او صاحب قدرتى نیست. هرگونه بحث و گفتگو باید با كسى باشد كه با آقاى خامنه اى نزدیك است. به همین دلیل امروز آقاى لاریجانى است كه مخاطب اتحادیه اروپاست نه یك نماینده دولت احمدى نژاد. بنابراین احمدى نژاد یارى رسان لابى اسراییل در امریكا بوده و تا آخر هم نمى تواند نقشى فراتر از این داشته باشد

 

در رابطه با عراق، هم ایران و هم آمریكا هر یك دیگرى را متهم به سلطه جویى در منطقه مى كنند. آمریكا سعى میكند ضمانت هایى از ایران بگیرد تا در عراق دخالت نكند و ایران هم متقابلا اتهام دخالت در عراق را به آمریكا میزند. این شروطى كه هر دو كشور براى همدیگر در عراق مىگذارند، تا چه اندازه میتواند سنگ اندازى یا برعكس زمینه سازى براى تفاهم تلقى شود؟

 

ثبات سیاسى در عراق یعنى  حاكمیت اكثریت مردم در بخش هاى نفت خیز این كشور و این فقط میتواند به نفع ایران باشد. رهبران كنونى عراق با ایران روابط نزدیكى دارند. ارتباط فرهنگى و مذهبى شیعیان دو كشور یك امر تاریخى است كه میتواند مورد استفاده ایرانى ها قرار گیرد. ثبات عراق نوعى ناسیونالیسم را میتواند در عراق رشد دهد كه موجب اختلاف میان ایران و عراق شود اما در آینده قابل پیش بینى، ثبات سیاسى در عراق و تحكیم دولت كنونى آن به نفع ایران است. تمام كمك هایى كه دولت ایران به دولت عراق میكند با خواست و توافق دولت مالكى است. آمریكایى ها هم اینرا خوب میدانند. براندازى صدام یك كمك بزرگ آمریكا به ایران بود. نه تنها دشمن دیرینه ایران را از بین بردند، بلكه دولتى سركار آوردند كه از نظر احساسى و مذهبى، نوعى خویشاوندى با رژیم ایران دارد. البته ما همه میدانیم كه رژیم ایران هم براى ثبات و پیشرفت اهداف خود این رابطه را با عراقى ها دارد اما در حال حاضر نوعى همسویى بینش بین ایران و عراق وجود دارد چون ایران تنها كشور خاورمیانه است كه میتواند با تمام امكانات به دولت كنونى و شیعه عراق كمك كند. آمریكایى و دولت هاى سنى عرب هم این را میدانند. این دستاوردى براى ایران بوده است. آمریكا میخواهد در این چارچوب نفوذ ایران را كم كند.

 

و ایران به این زودى كوتاه نخواهد آمد؟

 این عراق است كه به ایران نیاز دارد. مالكى ماه آینده دوباره به ایران میرود. رهبران عراق مدام به ایران میروند. تنها یك كشور در خاورمیانه است كه عراق با اطمینان كامل میتواند روى حمایت هایش حساب كند و آن ایران است. این ایران نیست كه باید عقب نشینى كند و كوتاه بیاید، بلكه ایران از موقعیت خودش در عراق براى پیشرفت اهداف امنیتى یا گسترش نفوذ در خاورمیانه استفاده مى كند و تا زمانى كه عراق به ایران نیاز دارد، این سیاست نیز ادامه خواهد داشت

 

مصاحبه‌گر مهیندخت مصباح

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد