_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

تجارت با خون دیگران
 

میلاد آریایی

28.09.2013


سیاست‌های مسعود رجوی طی سی و اندی سال گذشته درتک مواردی جلوتر از زمان خود حرکتم کرد وبه عنوان مثال از شعله‌ور کردن فتیله طغیان مسلحانه میتوان نام برد که در پیامد آن مسیر دمکراسی خواهی مرد م ایران را دچار فاجعه‌ای برگشت ناپذیر نمود.
ولی در اکثر موارد سیاست‌های این سازمان بشکل فاحشی عقب تر از زمان خود حرکت کرده است و باز تاب این تصمیات غلط قبل از هرچیز و هرکس یقه مسعود رجوی و اعضای آن را گرفته است واز میان دهها نمونه تردید ناپذیر تنها به نمونه ای فاجعه بار اشاره کرد که چگونه با تصمیم شخص مسعود رجوی و پناه گرفتن کل این سازمان به زیر پرچم صدام حسین در خاک عراق دچار اشتباه استراتژیک شد و چگونه آخرین بقایای مشروعیت اندک اجتماعی آن را به باد فنا داد و از زمره ارتجاعی ترین تصمیات این سازمان در تاریخ اش به ثبت رسید .

در هر دوی این موارد البته که مسئولیت مادام العمر آن با مسعود رجوی و بانو است و صدمات جبران ناپذیر آن که تا دهه ها باقی خواهد ماند فراموشی ناپذیر و صد البته تأسف بار است ، ولی
ریشه این نابخردی های سیاسی که اکنون به عنوان یک بیماری لاعلاج سراپای وجود مسعود رجوی و مجاهدین در نوردیده است براستی چیست ؟_

عقب‌ماندگی فکری و دور ماندن از چرخه تحولات فکری جامعه ایران و همچنین جهان از جدی ترین دلایلی است که میتوان برای این عدم تطابق اجتماعی و سیاسی انان برشمرد و این البته جنایات و خیانت های بسیاری را از جانب تنها شخص تصمیم گیرنده در این سازمان یعنی مسعود رجوی رقم زده است که در این مختصر فرصت بررسی کامل آن را نیست اما به عنوان مشتی از خروار به آخرین نمونه آنکه همانا کشته شدن ۵۲ فرمانده مجاهدین در قرارگاه اشرف میتوان اشاره کرد که برای واقعاً هیچ … کشته شدند.

مسعود رجوی آنان و تمامی کسانی که بعد از سال ۲۰۰۳ و تسخیر خاک عراق توسط آمریکا در این سازمان کشته شدند راتنها به این دلیل قربانی کرد و سر برید که پای پاسخگویی اشتباه بودن تصمیم آمدن به عراق نیاید او آنقدر مغرور و خام خیال بوده و هست که تصور میکند اینگونه خواهد توانست از پاسخگویی به تاریخ این مردم سرباز زند و شاید با فجایعی مشابه و خون آلود تر مدت زمان بیشتری این پاسخگویی را به تعویق بیاندازد البته از نظر بسیاری از صاحب نظران پایان جنگ ایران و عراق نقطه پایان حضور این سازمان در خاک عراق بود و گذشت زمان هرچه بیشتر و بیشتر این حقیقت را به اثبات رسانده است .

اکنون در سایت‌های مجاهدین تلاش می‌شود بی ثمر بودن این خون هایی که براحتی میشد از آن جلوگیری کرد را با این مثال تاریخی در شیعه ماست‌مالی کنند که « علی بود که در جای پیامبر خوابید تا دشمنان اش نتوانند او را دستگیر کنند !!» راستی رهبری که خون مریدانش را اینگونه به تجارت نشسته است و پیوسته در پس حوادث و تحولات ایران بدنبال نامه نگاری برای ایجاد تضاد هایی رویایی که تنها از یک ذهن بیمار و جدا مانده از خلق و اجتماع تراوش میکند، آیا میتواند برای بهروزی و پیروزی مردم ایران حرکتی را سازمان دهد او که پیوسته بدنبال نگهبانی از جان خود همه را قربانی کرده و میکند و بدنبال زندگی شاهانه برای خود و همسرش از چیزی فروگذار نکرده است چگونه همه را به قربانگاه میفرستد تا چند صباحی خود زنده بماند پس دقیقاً
به همین دلایل هرگز مورد اعتماد مردم ایران هم نیست .

از نگاه نگارنده این سطور پیوسته خواهان این هستیم که مسعود رجوی زنده بماند و روزی پاسخگوی اعتماد نسلی باشد که همه چیزش را نثار او کرد این همانا بهترین هدیه برای مردم ماست که در پی حقیقت هستند و سودای آن را در سرمی پرورانند .

سخن کوتاه اینکه آنچه برای رجوی از آبرویش نیز مهمتر است همانا جان شیرینی است که تنها برای او گویا شیرین است و ۵۲ فرمانده مجاهدین که قربانی افکارخود و اندیشه‌ای شدند که با عقب‌ماندگی تاریخی و دگماتیزم و یک سو نگری و رد کردن تمامی اندیشه‌های غیر، جایی در آینده این سرزمین ندارند ، تنها باید این سخن را متأسفانه تکرار کرد که « خود کرده را تدبیر چیست ؟ » ، با آرزوی جهانی فارغ از جهل و دروغ و شارلانتاریزم سیاسی که قبل از هر چیز مردم ایران بیش از نان شب به آن نیازمندند .


میلاد آریایی ​ سپتامبر ۲۰۱۳







 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حقارت‌ های یک اندیشه ارتجاعی



میلاد آریایی

26.08.2013

جدایی بدون اعلام قبلی آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی در یک کلام فاجعه ای را برای رجوی رقم زده است آن چنانکه حتی پس از ۹۰ روز داغش همچنان تازه و سوزش اش برای رجوی پایان ناپذیر است۰

اما براستی اتحاد عمل تشکیلات پوششی و رد گم کنی رجوی تحت نام « شورای ملی مقاومت » که قرار بود ورود به آن آزادانه و طبعا خروج از آن نیز آگاهانه انجام پذیرد چرا باعث شده تا بدین حد رجوی راخشمگین و کف به لب آورد؟

ریشه برخوردهای غیردمکراتیک آنان قبل هر چیز در بی ظرفیتی و تحمل ناپذیری مسعود رجوی نهفته است ۰ شاخص و سمبل اندیشه ای که به دروغ خود را به تنهایی شایسته وسزاوار حکومت در تهران میخواند ولی ظرفیت کوچکترین ندای مخالف را حتی از جانب کسانی که بیش از ربع قرن با وی هم آواز و هم پیمان بوده و دست در یک کاسه داشته اند را نیز ندارد۰

البته برای مردم ایران بروز خصلت های ارتجاعی و عقب مانده مجاهدین بسا شادی آور و برای تاریخ و سیاسیون ایران درس آموز است ۰ از این که بگذریم تنش های سلسله وار که حوادث اخیر از جمله نامه انتقادی و سرگشاده آقایان اسماعیل یغمایی و ایرج مصداقی کارد را به استخوان آنان رساند و بدجوری تا پایین ترین لایه های مجاهدین را نه مساله دار بلکه فراری داده است و خوشبختانه چشم آنان را به حقیقت وتحمل ناپذیری مجاهدین باز کرده است۰

خوشا آنچه جدا یی طلبان از این سازمان طی سالیان تایید و تکرار کرده اند بیشتر و بیشتر عیان میگردد ودر برابر مردم سرفراز گردیده اند۰

اما به نکته دیگری باید اشاره کنم و اینکه به لحاظ بین المللی و سیستم های مزدور پرور رجوی و تشکیلات شبهه نظامی اش اکنون در برابر ساپورت های مالی مجاهدین از جمله عربستان سعودی و اسرائیل بسیار آبرو باخته شده اند و قادر نیستند ضربه دریافت شده را توجیه کنند وهمین نکته باریک تر از مو است که رجوی را آشفته و سرآسمیه کرده است ٬ موضوعی که بررسی عمیق تر آن فرصت دیگری را قطعا میطلبد۰ شرایط نابسامانی که نهایتا برآیند آن کنار گذاشتن رجوی و سرمایه گذاری نکردن روی مجاهدین و افسانه جایگزینی آنان است۰

میلاد آریایی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

انتخابات ایران و دودی که به چشم مجاهدین رفت

05.08.2013

میلاد آریایی


دوازدهم مرداد ماه حسن روحانی کاندیدایی که پیروز انتخابات ریاست جمهوری ایران بود به عنوان یازدهمین رییس جمهور ایران در نهاد ریاست جمهوری در خیابان پاستور مستقر شد.
و جالب اینکه از رهگذر انتخابات ایران این مجاهدین بودند که یکی از جدی ترین ضربات تشکیلاتی را طی دهه گذشته دریافت کردند.

پس از خلع سلاح مجاهدین درسال ۱۳۸۲ (ضربه نظامی ) و ترک اردوگاه اشرف در سال ۱۳۹۱( ضربه استراتژیک ) میتوان جدایی محمد رضا روحانی و کریم قصیم را در زمره جدی ترین ضربات سیاسی وارد آمده بر مجاهدین ارزیابی کرد ضرباتی که حاصل مشخصا ندانم کاری و اشتباهات جبران ناپذیر مسعود رجوی در سه دهه گذشته به عنوان مسئول این جریان تلقی میشود.

اصلی ترین عامل این ضربه بنا به شهادت کریم قصیم در مصاحبه تلویزیونی اش همانا نامه نگاری مسعود رجوی با رهبران و اصلی ترین تصمیم گیرندگان حکومت اسلامی بود نامه نگاری هایی که اگر چه هیچ اعتنایی از طرف حکومت اسلامی به آن نشد و شایسته کمترین پاسخگویی نبود ولی باعث گردید حباب نارضایتی های اقایان محمدرضا روحانی و کریم قصیم ترکیده و تعارفات بیست سال گذشته را یکجا کنار بگذارند و و به این ترتیب ضربه ای جبران ناپذیر بربنیاد شورای پوشالی و دهان پر کن ملی ! مقاومت !! وارد آید وهمراه آن موجی از پاسیویسم و انفعال را در بدنه هواداران آن باعث گردد .

اینگونه به نظر میرسد نارضایتی اقایان محمد رضا روحانی و کریم قصیم از مدت ها قبل شروع شده و آنان منتظر فرصتی بودند تا آنرا جامعه عمل بپوشانند و این لحظه طلایی را خود رجوی با حرکت بسیار اشتباه و به لحاظ سیاسی خام و کودکانه در اختیار آنان قرار داده است و به این ترتیب ۲ تن از ۴ عضو غیر مجاهد شورا که پیوسته در شوهای تلویزیونی عملکرد مجاهدین را توجیه میکردند از این جریان اعلام جدایی و برائت کردند.

سالیان بوده و هست که جدا شدگان سابقا مجاهد گفته و تاکید میکردند که مسعود رجوی به طور اخص و مجاهدین خلق به طور اعم هرگز اپوزیسیون حکومت اسلامی نیستند و مسعود رجوی با عقب مانده ترین شیوه ها در سرکوب و نقض ابتدایی ترین حقوق اعضای خود سهیم است اکنون این موج عظیم از جدا شدگان به اصلی ترین و با سابقه ترین اعضای شورای مجاهدین رسیده است و اگر در حقانیت گفته های جداشدگان مجاهدین شائبه ای بود هرگز به این نتایج شگفت آور منجر نمی گردید .

به هر صورت در پی این ضربات واز سویی دیگرنتیجه انتخابات ایران حال رجوی بسیار وخیم و اوضاع و احوال فکری او بسا خطرناک توصیف میشود. انتخابات ایران همیشه برای مجاهدین و رهبری آن حامل شرایطی جدید و غیر قابل پیش بینی بوده است و این امر چیزی جز حاصل عدم شناخت مجاهدین ازشرایط روز ایران نیست و این ضربات نیز چیزی جز برآیند اشتباهات بزرگ در پهنه سیاست ایران نیست اشتباهاتی که ضربات اتودینامیکی آن اگر چه دیر برسد ولی حتما رسیده و خواهد رسید.

نام ( روحانی ) از این پس چه با نام "حسن روحانی" در پست ریاست جمهوری ایران و چه با نام "محمد رضا روحانی" در پست جدیدترین عضو مستعفی شورا که این اجازه را به رجوی نداد که با پیش دستی و مارک اخراج از شورا برای خود آبروی سیاسی بخرد پیوسته تلخ و رنج آور خواهد بود .

میلاد آریایی - پنجم آگوست ۲۰۱۳

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد