_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

استدلال کم مایه هزارخانی و تائید منافق و فرقه بودن سازمان

07.05.2007

بهزاد علیشاهی

زمانی که اوج اقتدار صدام حسین بود مسعود رجوی در اشرفبا افتخار میگفت : به این دلیل به ما میگویند تروریست که کم کشته ایم . همچنین او مخفی نمیکرد که سازمان یک فرقه است و باز در نشست ها میگفت : مذهب مجاهدین نه اسلام است و نه هیچ دین دیگری ، آن دنیا میگویند جماعت رجوی جدا بایستاند و دیگر از هیچکدام حسابرسی نمیکنند، و بسیاری دیگر از این نمونه ها

اما چند سالی است که مجاهدین سعی دارند که همه اینها را مخفی کنند و وانمود کنند که نه تروریست هستند و نه فرقه و نه منافق و دورو ومزدور اجنبی و غیره ، البته این تلاش را نه با نفی این جنبه ها که نکند برای مردم یاد آور نمونه های بارز اثباتی اش در مجاهدین باشد ، بلکه با ژست های صلحجویانه و فرهنگی خواسته اند این نتیجه را کسب کنند ، مثلا مریم رجوی که تا دیروز با تانک و سلاح عکس میگرفت یکشبه علاقمند به عکس گرفتن با کبوتر میشود و نمونه هایی از این دست .

اما افکار عمومی تحت تاثیر روشنگریها بعد از بیرون آمدن شاهدین از دژ اشرف چنان به شناخت واقعی از مجاهدین دست پیدا کرده که به ناچار منوچهر هزارخانی را به صحنه آوردند که استدلال کند مجاهدین سکت و فرقه و یا تروریست و منافق نیستند ؛ اما از آنجا که پای چوبین سخت بی تمکین بود ، آقای هزارخانی با استدلالش مهر تائیدی بر ماهیت این فرقه گذاشته است .

هزارخانی میگوید سکت کجا و فرقه تروریستی کجا !؟ غافل از اینکه یک سکت و فرقه میتواند کار فرهنگی کند و یا کار تروریستی و عملکرد فرقه ربطی به ماهیتش ندارد و نمونه های بسیار هست که دوستانی در موردش صحبت کرده یا نوشته اندکه از حوصله مطلب ما خارج است .

باز هم هزارخانی نوشته :

"بگذاريد نظري اجمالي هم به سكتهاي خطرناكي بيندازيم كه در سالهاي اخير نگرانيهاي زيادي در جوامع مختلف به وجود آوردند. اين سكتها، كه عموما منشأ مذهبي دارند، پايان هزاره دوم را زمان بازگشت نجات‌دهنده موعود و دوره آخرالزمان مي‌انگاشتند و از همين رو براي رسيدن به رستگاري، خودكشي جمعي را – كه هميشه هم داوطلبانه و انتخابي نبود – تجويز مي‌كردند، خطر عمده‌شان درهمين بود. اما عمل خونبار آنها – كه شايد اين نظر شباهتكي با «اقدام تروريستي» پيدا كند – ناشي از ديد آخرالزماني آنهاست، نه براي انتقامجويي از- يا دهن‌كجي به – فلان ابر قدرت قهار. حال مي‌شود پرسيدآيا طرزفكر و عمل سازمان مجاهدين كوچكترين شباهتي به طرز‌فكر و نحوه عمل اين سكتها دارد؟ جواب منطقي، روشن و قاطع اين است كه نه، به هيچ وجه. ولي اگر به كسي بر نمي‌خورد بگذاريد اضافه كنم كه اين نحوه ديد آخرالزماني كه تجويز خودكشي جمعي را به دنبال دارد، به عكس، شباهت زيادي دارد با نحوه ديد ديگري كه تاريخ را پايان يافته و«جنگ پيشگيرانه» را مشروع و لازم تلقي مي‌كند! "
باز هم مشکل آقای هزارخانی عدم درک صحیح از ماهیت فرقه هاست که البته شاید تا وقتی که کسی در یک فرقه اسیر است قدرت درک وفهم ماهیت فرقه ها را نداشته باشد، بهتر است به هزارخانی فقط یک نمونه از فرقه را متذکر شوم که هم ترور کرده اند و هم اینکه برای آخر الزمان خود را نکشته اند بلکه برای رهایی از چنگ قانون این کار را کرده اند کاری که ممکن است مجاهدین هم در اشرف انجام دهند .

شانزده نفر از افراد فرقه جیم جونز که میخواستند از این فرقه جداشوند بعد از نظارت یک گروه دیپلماسی آمریکا به این گروه گفتند که به ما اجازه خروج داده نمیشود و تحت حمایت آن گروه از فرقه جداشدند افراد فرقه آنها را تا فرودگاه تعقیب کرده و به طرف آنها شلیک کردند ، یازده نفر زخمی و یک عضو کنگره آمریکا کشته شد بعلاوه سه خبرنگار و یک عضو فرقه که قصد خروج داشت. ترس از برخورد قانون و عواقب این قضیه لو رفته باعث شد که رهبر این فرقه تصمیم بگیرد که همه خود کشی کنند ، چون یک نفر از کنگره کشته شده بود .

بازهم در ادامه افاضاتش آقای هزارخانی میافزاید چون به مجاهدین گفته اند مارکسیست اسلامی و یا منافق و التقاطی همین نشان میدهد که مجاهدین فرقه نیستند چون همه اینها نشان دهنده باز بودن ذهن مجاهدین به جریانهای فکری دیگر است که با فرقه بودن منافات دارد،

به آقای هزارخانی باید گفت اولا این استدلال درست نیست چون داشتن ذهن بسته در تعریف فرقه نیامده است و بسیاری از فرقه ها دارای ایدئولوژیهای دست ساز و التقاطی هستند و رهبر فرقه با جمع آوری و التقاط چیزی را سرهم کرده و بخورد پیروانش داده است ، ولی حتی اگر فکر کنیم این استدلال درست باشد آیا جناب هزارخانی تلویحا التقاطی و منافق بودن را پذیرفته است ؟ چون برای نفی فرقه بودن میگوید چون منافقیم پس فرقه نیستیم ..

و نکته آخر هم اینکه خود هزارخانی بخوبی میداند که نفاق و التقاط نشانه ذهن باز به جریانهای فکری دیگر نبوده و نیست اما معلوم نیست کدام اجبار او را به نوشتن این استدلال های کم مایه واداشته است . شاید اجبار بودن در یک فرقه

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد