_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran_ghalam@yahoo.de

www.iran-ghalam.de

گفتگوی علی جهانی با تلویزیون مردم در مورد اهداف نامه سرگشاده کانون ایران قلم به اعضای سازمان مجاهدین ( قسمت اول )

 

http://www.youtube.com/watch?v=DCFmO9HiP0Q

علی جهانی

17.02.2014

 

سربی : آقای علی جهانی من ویدئو شما را ندارم شما لطف کنید بگویید که ویدئو وصل می شود یا عکسی که گذاشته اید من نشان بدهم و مطمئناً صدای شما وصل است شما قبلاً هم لطف کردید و مهمان برنامه ما بودید اجازه بدهید من به دوستان پیشنهاد کنم ویدئو قبلی شما را از کانون آوا یا بایگانی تلویزیون مردم تی وی ببینند و با شما بیشتر آشنا شوند ضمن اینکه معرفی کنم مجدداً برای آنهایی که تازه با شما می خواهند آشنا بشوند آقای علی جهانی یکی از افرادی است که قبلاً عضو سازمان مجاهدین بوده بعداً تصمیم گرفته جدا شوند و الان هم افشاگری می کنند در رابطه با سازمان و ایشان فعال حقوق بشر هستند از انجمن ایران قلم از آلمان. آقای علی جهانی اگر صدای مرا می شنوید لطف کنید صحبت کنید تا من تصویر شما را هم به دستگاه بدهم.

علی جهانی: سلام عرض می کنم خدمت شما آقای سربی و شنوندگان عزیزتان بله صدایتان را می شنوم و الان آماده هستم ولی فکر کنم تصویر نمی آید.

 

آقای سربی: اشکالی ندارد من عکس شما را که روی اسکایپ است نشان می دهم لطف کنید شما در رابطه با سرنوشت اعضای سازمان در عراق و تشریح اهداف نامه سرگشاده کانون ایران قلم به اعضای سازمان در لیبرتی عراق را برای من و بینندگان و شنوندگان شرح داده و توضیح بدهید ضمناً من به دوستان اعلام کنم که در طی برنامه و حتی روزهایی که این برنامه به صورت باز پخش ، پخش می شود می توانند با شماره تلفنهایی که زیر صفحه تلویزیون و یا کامپیوترتان ظاهر می شود تماس بگیرند و پیام بگذارند و پرسش هایشان را مطرح کنند و نظراتشان را بگویند و یا با ایمیل مردم تی وی و یا مستقیماً با خود شما در انجمن ایران قلم یا با کانون آوا تماس بگیرند من ساکت می شوم و با دوستان بیننده پای صحبتهای شما می نشینیم بفرمایید.

علی جهانی:

 ضمن عرض سلام مجدد و تشکر از شما که این وقت را در اختیارم قرار دادید من می خواستم راجع به وضعیت اسف باری که الان نیروهای سازمان در کمپ موقت لیبرتی قرار دارند و در وضعیت خیلی اسف بار و خیلی رقت باری به سر میبرند صحبت کنم.

 

اگر بخواهیم برگردیم به تاریخچه اش هیچ کس بجز رهبری سازمان مسبب اصلی این وضعیت به وجود آمده نیست و رهبری سازمان به طور خاص مسعود و مریم رجوی سر مسائلی که در آنجا وجود دارد مقصر اصلی هستند بلاخره این نیروها بعد از کلی تلاشهای مذبوحانه و درخواستهای غیر واقعی رجوی ها موافقت کردند که آنها را از اشرف به کمپ لیبرتی منتقل کنند تا با هدف اینکه آنها از آنجا به کشورهای ثالث منتقل شوند ولی متاسفانه به دلیل مقاومتی که سران سازمان از خود نشان دادند باعث ایجاد شرایط بدی در آنجا برای نیروهای بی دفاع گشتند. می خواستم بر سر این مسایلی که در آنجا وجود دارد به مواردی اشاره کنم اگر در جریان باشید چند وقت پیش انجمن ایران قلم یک نامه سرگشاده خطاب به نیروهای مستقر در لیبرتی نوشته بود می دانید که ما علیرغم اینکه از سازمان جدا شده ایم و سر خیلی از مسایل با سران سازمان اختلاف نظر داریم ولی اکثریت ساکنان لیبرتی را دوستان خود می دانیم و سر یک سری موارد با همدیگر اتفاق نظر داریم مواردی مثل پایان جنگ ایران و عراق و آتش بس، و اینکه رجوی می گفت آتش بس صورت نمی گیرد و اگر رژیم با عراق صلح کند طناب دارش است ولی چنین اتفاقی نیفتاد یا اینکه صدام سر نگون شده، یا اینکه سازمان توسط ارتش آمریکا خلع سلاح شده و یا اینکه مجبور شده است که اشرف را تخلیه کامل کند اینها همه مواردی است که ما با آنها وحدت نظر داریم و آنها می دانند که این واقعیت هایی است که رخ داده است در صورتیکه سر این واقعیتها و این محورهایی که اشاره کردم رجوی اینها را بر عکس تحلیل می کرد و تحلیلش این نبود که به این صورت اتفاق بیفتد بطور مثال می گفت هیچ گاه بین ایران عراق آتش بس برقرار نمی گردد چون اگر چنین شود و صلح برقرار شود طناب دار رژیم است در صورتیکه این طوری نشد و صلح شد و نه تنها طناب دار نگردید بلکه باعث شد که طناب دار خودشان بگردد و دلیلش هم این است که چون اندیشه سازمان خشونت طلبی و جنگ افروزی است و اصلاً با همین اندیشه زنده هستند و همیشه در شکافها زندگی می کنند و اصلاً علت اصلی اینکه رجوی تصمیم گرفت به عراق برود این بود که بتواند سیاست جنگ افروزی و جنگ طلبی اش را راحتر ادامه دهد چون در اروپا نمی توانست این خط را به خوبی پیش ببرد خلاصه نتیجه اش این شد که سازمان بعد از جنگ ایران و عراق و قرارداد آتش بس روز به روز تحلیل رفت و ضعیف تر شد و الان هم به نقطه ای رسیده که تشکیلاتش در فروپاشی کامل قرار گرفته است یا اینکه می گفت صدام سرنگون نمی شود چون چهارمین ارتش دنیا است و از این قبیل حرفها و نمی توانند سرنگونش کنند ولی همگان دیدند بر عکس صدام سرنگون شد یا اینکه می گفت سلاح ناموس مجاهد خلق است و هیچگاه یک مجاهد خلق از سلاحش جدا نمی شود ولی ما دیدم اینطوری نشد و به محض اینکه آمریکایی ها آمدند اینها سریعاً سلاحهای خود را دو دستی تقدیم کردند یا اینکه سر تخلیه اشرف علیرغم اینکه کلی سنگ اندازی کرد و کلی مقاومت کرد و نیروهای عراقی را تحریک کردند و کلی از نیروهای سازمان کشته شدند و می گفت تمام دنیا بجنبد اشرف نمی جنبد واز سر جایش تکان نمی خورد ولی مجبور شد اشرف را تخلیه کند هر چند اولش حدود 100 نفری از نیروهای بی دفاع را در آنجا به بهانه حفظ اموال اشرف نگه داشت که آنها هم متاسفانه توسط گروه های تروریستی که در جریان هستید مورد حمله قرار گرفتند و تعدادی از آنها به طرز وحشیانه ای کشته شدند خلاصه این تحلیل هایی که رجوی از خوش بیرون داده و اقداماتی که باعث این همه گرفتاری و بدبختی و کشتار برای نیروهای خودش بوجود بیاید و هیچگاه هم پاسخگو هم نبود.

 تمام این چیزهایی که بطور خاص 5 موردی که اشاره کردم و تحلیل کرده بود همش برعکس شد و اگر شما در جریان باشید باز هم بهتر می دانید که در جوامع اروپایی و کشورهای غربی وزیری یا دولتی یا حتی یک حزبی یک تحلیل اشتباهی می کند یا یک حرکت اشتباهی انجام میدهد منجر به سقوط آن حزب و منجر به استتعفاء آن دولت یا مقام دولتی میگردد یعنی من می خواهم بگویم این کوچکترین اقدامی است که رجوی بیاید بگوید من به دلیل این تحلیل هایی که کردم و به دلیل این سیاستهای غلطی که اعمال کردم که منجر به این اشتباه شد و سازمان در نقطه فروپاشی قرار گرفت یعنی کوچکترین اقدامش این است که بیاید استعفاء بدهد و نیروها هم ممکن است که الان جرات نکنند که چنین چیزی را از او بخواهند ولی واقعاً در سوالاتشان است چون خودم در سازمان بودم میدانم که در سوالات تحت عنوان تناقضات خطی حتماً هست که چرا در این شرایط رجوی قادر به پاسخ گویی نمی باشد .

یا چرا نمی آید بگوید که مسبب این شرایط خودم هستم و حداقل کاری که می تواند انجام بدهد این است که بیاید بگوید من اشتباه کردم و معذرت خواهی کند و این کار را هم نمی کند و من یادم است که کلاً در پروسه سازمان به طور خاص زمانی که رجوی رهبری این سازمان را به دست گرفت هیچگاه پاسخ گو نبوده و تا جایی که توانسته از زیر بار مسئولیت کارهایی که انجام داده شانه خالی کرده است و سعی کرده آن را به گردن نیروها بگذارد من یادم است که در دوران آقای خاتمی که در دور دوم انتخابات شرکت کرده بود تحلیل رجوی این بود که خاتمی به دور دوم نمی رسد ولی به محض اینکه ایشان در دوره دوم انتخاب شدند گفت نه اشتباه نیروها بوده و یک نشست گذاشت و نیروهارا کلی زیر ضرب برد که شما نتوانستید کارتان را خوب انجام دهید در صورتیکه این یک امر ساده است که آدم بیاید بگوید که من تحلیلم اشتباه بوده است و اگر یک فرد سیاسی یک تحلیل اشتباه بکند و بیاید اقرار کند که چیزی از او  کم نمی شود.

تا آنجایی که می دانم در این پروسه ای که رجوی رهبری سازمان را به دست گرفته یا زیر بار مسئولیت کارهایش نرفته و شانه خالی کرده و انداخته گردن نیروها یا اینکه سر بزنگاه ها فرار کرده یا مخفی شده و اخیراً هم در این شرایط بحرانی و در این شرایطی که سازمان در فروپاشی کامل قرار دارد رجوی مخفی شده و نمی آید پاسخ گو باشد .

علت این عدم پاسخ گویی و مخفی بودنش به نظر من این است که نمی خواهد اشتباهات خودش را گردن بگیرد و اعتراف بکند که این مسیری را که تابحال سازمان را به آن سمت هدایت کرده مسیر درستی نبوده ، از عراق آمدنش گرفته تا شرکت در جنگ ایران و عراق در کنار صدام و از این دوران اخیر هم بعد از سقوط صدام و مقاومتهای بی موردی که باعث شده اینهمه نیروها در آنجا یا کشته شوند و یا گرفتار باشند در عراقی که نا امن است و مردم عادی هر ورز در حال کشته شدن هستند به جای اینکه کمک کند نیروها توسط کمیساریای عالی پناهندگان هر چه زودتر از آن کشور منتقل شوند بیشتر سنگ اندازی و کار شکنی می کند یا اینکه اخیراً نیروها را وادار به اعتصاب غذای اجباری کرده است و این عدم پاسخ  گویی چیز دور از انتظاری از رجوی نیست به دلیل اینکه آن اندیشه فرقه گرایانه ای که دارد و آن اندیشه خشونت طلبی که دارد به او اجازه نمی دهد که پاسخ گوی کارهایش باشد لذا آن نامه ای که انجمن ایران قلم نوشته خطاب به نیروهای ساکن در لیبرتی نوشته است چون امیدی به رجوی نیست که خودش بیاید نه تنها استعفاء بدهد بلکه حتی حاضر نیست بیاید بگوید که من اشتباه کردم و به خاطر همین نامه خطاب به نیروهای مستقر در کمپ لیبرتی نوشته شده است و با توجه به شرایطی که در آنجا قرار دارد و با توجه به این سوالات و نافرمانی هایی که ما شاهدش بودیم حتی تعدادی از نیروها که به کمپ های آلبانی رفته اند آنجا دست به نافرمانی از تشکیلات زده اند و سوالاتی هم که در داخل تشکیلات در کمپ لیبرتی است و در این شرایط سران فرقه دیگر آن کنترلی که در اشرف داشتند نمی توانند بر نیروها در لیبرتی اعمال کنند و این نامه از نیروها خواسته است که الان دیگر می توانند جلوی این سیاستهای غلط رجوی بایستند و حداقل از او بخواهند که استعفاء بدهد چون تا بحال نه تنها هیچ قدم درستی بر نداشته است بلکه 180 درجه عکس قدم برداشته است و نتیجه این شده که سازمان مجاهدین در این وضعیت اسف بار قرار گرفته و نیروها در شرایط خیلی بدی قرار دارند.

ادامه دارد


http://www.youtube.com/watch?v=DCFmO9HiP0Q

________________________________________________________________-

چرا باید به ساکنان لیبرتی کمک کنیم؟‏

 

علی جهانی

13.02.2014

مقدمتاً برای پرداختن به این موضوع و پاسخ دادن به این سوال باید کمی به عقب برگردیم و به این سوال بپردازیم که اصلاً چرا نیروها به کمپ لیبرتی منتقل شدند؟

همانطور که همگان مطلع هستند رجوی در زمان صدام برای خودش در کمپ اشرف حکومتی راه انداخته بود و حکم فرمایی میکرد . و رجوی ها اصلاً فکرش را هم نمی کردند که یک روزی  صدام سرنگون شود. و در این رابطه من یادم است در حالیکه همه دنیا می گفتند که همین روزهاست بین عراق و آمریکا جنگ به وقوع بپیوندد ولی رجوی می گفت که جنگ نمی شود یا تحلیل هایی از این قبیل که به طور مثال می گفت: صلح طناب دار رژیم است یا هر سال می گفت ، امسال سال سرنگونی است و با این تحلیل ها همه معترضین در سازمان را به شدیدترین وجه ممکن سرکوب میکرد و بعد هم که صدام سرنگون شد برای اینکه قبول نکند که تحلیلش اشتباه بوده است و با درخواست حکومت عراق برای خروج از عراق مخالفت کند می گفت شهر اشرف . و یک شبه کمپ اشرف را به شهر اشرف تبدیل کرد و به صورت اپوزیسیون دولت عراق در آمد و با تحریک نیروهای عراقی موجبات درگیری با نیروهای عراقی را فراهم کرد و تعدادی را به کشتن داد و بعد هم که مجبور شد بر اثر فشارهای بین المللی کمپ اشرف را ترک کند و با انتقال نیروها به لیبرتی موافقت کند و بعد هم تعداد کمی را به بهانه حفظ اموال در      اشرف نگه داشت و به کشتن داد.

خلاصه اینکه هر چیزی که رجوی گفت کاملاً بر عکس اتفاق افتاد. در حالیکه می گفت صلح طناب دار رژیم است صلح طتاب دار فرقه رجوی شد و منجر به شکست سیاستهای جنگ طلبانه اش گشت و یا در عین حال که می گفت جنگ نمی شود ولی جنگ اتفاق افتاد و صدام سرنگون شد یا اینکه می گفت سلاح ناموس مجاهد خلق است با یک درخواست تحویل سلاح آمریکا تمامی سلاح ها را دو دستی به آنان تقدیم کرد.

 یا اینکه می گفت دنیا بجنبد اشرف نمی جنبد ولی بر خلاف توهماتش اشرف تخلیه کامل شد و اکنون نیروها در کمپ نا امن لیبرتی منتظر منتقل شدن به کشور ثالث هستند .

اکنون با این مقدمه می پردازیم به سوال اصلی که چرا بایستی به ساکنان لیبرتی کمک کنیم ؟

:دلایلی که از نظر من ایجاب می کند ما به این دوستان قدیمی کمک کنیم به شرح زیر میباشد.

یکم: ما با اکثریت قریب به اتفاق این دوستان سر یک سری از واقعیت هایی که در بالا درباره اش صحبت کردیم توافق داریم ، واقعیت هایی مثل : صدام سرنگون شده ، سازمان خلع سلاح شده و اشرف تخلیه کامل شده است

دوم: این نیروها در شرایط جسمی و روحی خوبی قرار ندارند و نیاز به کمک فوری دارند

سوم: این نیروها در کشور نا امن عراق در کمپ لیبرتی از کمترین امنیت جانی برخوردار نیستند

چهارم: سران فرقه و به طور خاص زوج رجوی نه تنها کمترین همکاری با مقامات کمیساریای عالی پناهندگان برای انتقال نیروها به کشور ثالث نمی کنند  بلکه از هیچ گونه سنگ اندازی و کار شکنی در این مسیر فرو گذاری نمی کنند و نیروهای نگون بخت را وادار به اعتصاب غذای اجباری کرده اند تا هر چه بیشتر به لحاظ جسمی ضعیف و نا توان گردند

پنجم: این نیروها در حالیکه با شهامت دست یه یک سری نا فرمانی زده اند و با سوالات خود از سران فرقه مخالفت شان با سیاستهای غلط سازمان را نشان داده اند ولی نیاز به کمک از بیرون از تشکیلات را دارند

لذا ما جدا شدگان از این سازمان وظیفه انسانی و حقوق بشری خود می دانیم که به این دوستان گرفتار خود کمک کنیم تا هر چه زودتر از کمپ لیبرتی که توسط رجوی به زندانی برای آنها تبدیل گشته رهایی پیدا کنند و در این رابطه از همه ایرانیان آزاده و ارگانهای حقوق بشری می خواهیم کمک کنند تا این عزیزان هر چه زودتر از عراق خارج شده و به  یک کشور امن ثالث منتقل گردند تا بتوانند خودشان برای زندگیشان تصمیم بگیرند.

 

_____________________________________________

نامه سرگشاده علی جهانی به ماریو اویدو اوبرنا نماینده مجلس سنای رومانی
 




علی جهانی

06.02.1014



حضور محترم جناب اقای ماریو اویدو اوبرنا نماینده محترم مجلس سنای رومانی

با سلام و عرض ادب اینجانب علی جهانی فرد که یکی از قربانیان فرقه رجوی هستم که بیست سال از بهترین دوران عمرم را در این فرقه هدر داده ام ؛ مطلع شدم که سران فرقه رجوی می خواهند از احساسات حقوق بشری و انساندوستانه شما سوء استفاده کرده و توسط شما کمیته ای تحت عنوان کمیته حمایت از ایران آزاد راه اندازی نمایند تا بدین وسیله به مقاصد سیاسی خودشان برسند.

عالیجناب ماریو اویدو

اینجاب می خواهم نکاتی را در مورد این سازمان فرقه گرا به عرض برسانم.

یکم: سازمان مجاهدین از حالت یک سازمان سیاسی درآمده وبصورت یک ساختار فرقه گرایانه اداره می گردد تبدیل به سازمان مسعود و مریم گشته است و عمکردی جز اقدامات تروریستی ندارد.

دوم : این سازمان فرقه گرا علی رغم اینکه ادعای آزادیخواهی و دمکراسی دارد هیچ بویی از ازادی و حقو ق بشر نبرده است و بیشترین موارد نقض حقوق بشری را علیه نیروهای خودش روا می دارد و نیروهای خودش را از کمترین و پایه ای ترین حقوق انسانی نظیر ازدواج و ملاقات با خانواده محروم کرده است و با راه اندازی نشستهای مغز شویی نیروها را تحت فشارهای روحی شدید قرار می دهد و همچنین این سازمان مدعی ازادیخواهی در مناسبات خودش سرکوب و خفقان شدید به سبک استالینی بر قرار کرده است و نیروها در بی خبری مطلق از دنیای بیرون از مناسبات نگه داشته می شوند و انها را وادار می کنند که فقط به اخبار به شدت سانسور شده سازمان گوش کنند.

سوم: رجوی ها اصرار بیهوده دارند تا نیروها را در عراق نگه دارند ونه تنها برای انتقال نیروها به کشور ثالث با کمیساریای عالی پناهندگان همکاری نمی کنند بلکه در این راستا از هیچ کار شکنی و سنگ اندازی کوتاهی نمی کنند و تا کنون به بهانه های پوچ و بی اساس نظیر حفظ اشرف و یا حفظ اموال اشرف عده ای را به کشتن داده اند.

چهارم : این سازمان که مدعی هست برای فردای ایران می خواهد ازادی را به ارمغان بیاورد و خواهان ایرانی ازاد عاری از بهره کشی و اعدام و شکنجه هست و خود را طرفدار سرسخت رهایی زنان می داند ؛ خودش در مناسباتش در زمان صدام حسین نیروهای معترض را زندانی و شکنجه و اعدام می کرد و خود شخص رجوی با راه اندازی طلاقهای اجباری در مناسبات قرون وسطایی اش ؛ بر طبق اسناد و شواهد موثق برای خودش از زنانی که به اجبار و با دستور تشکیلاتی از شوهران خود جدا شده بودند ؛ حرمسرا باز کرده است و انها را مورد بدترین تجاوز و ازار و اذیت جنسی قرار می دهد.

پنجم: این سازمان که مدعی اپوزیسون حکومت ایران هست اکنون بعد سقوط صدام با دخالتهای بیجا در مورد اوضاع سیاسی عراق بعنوان اپوزیسیون دولت منتخب مردم عراق در اومده است و همچنین بعد از جریانات سوریه با حمایت از گروههای افراطی در سوریه در نقش اپوزیسیون دولت سوریه بازی می کند.

عالیجناب ماریو اویدو

نکات وموارد بیشماری هست که دیگر از حوصله این بحث خارج می باشد و اگر امکان داشته باشد ما جدا شدگان حاضر هستیم در یک ملاقات حضوری مفصل برای شما بازگو نموده و توضیح دهیم . ولی در اینجا به همین چند مورد اکتفاء نموده و از شما خواهشمندیم بجای اینکه به فریبکاری های این فرقه تروریستی توجه نمایید از سران این سازمان بخواهید که بیش از این در کار انتقال نیروها به کشور امن مخالفت نکرده و از وادار کردن نیروها به اعتصاب غذای اجباری دست برداردو بیش از این با ممانعت خودش از خروج نیروها از کشور نا امن عراق موجبات کشته شدن نفرات را در کمپ لیبرتی توسط گروههای تروریستی در عراق را فراهم ننماید.

عالیجناب ماریو اویدو در پایان به شما دلسوزانه یاد اوری می کنم سازمان همانطوری که از اقای کازاکا نماینده پارلمان اروپا سوء استفاده کرد و باعث شد کا ایشان دیگر رای نیاورند شما هم به سرنوشت ایشان گرفتار نشوید بنابراین بهتر از که به فریبکاری های این سازمان فرقه گرا توجه نکرده و بجایش بفکر انتقال هر چه سریعتر نیروها که در کمپ لیبرتی در وضعیت اسف باری قرار دارند و از کمترین امنیت جانی برخوردار نیستند باشید.

با تشکر از شما

علی جهانی

 

____________________________________________________________

مریم رجوی برای مردم سوریه نسخه می پیچد


 

28.01.2014

علی جهانی

هنگام برگزاری کنفرانس ژنو 2 که متشکل از نمایندگان دولت سوریه و اپوزیسیون و کشورهای مختلف جهان برای تعیین سرنوشت مردم سوریه بود؛ مریم رجوی در مراسم سورچرانی که اخیرا در فرانسه راه اندازی کرده بود و موفق شده بود تعدادی از سناتورهای فرانسوی را بفریبد و به این سورچرانی بکشاند تا به اراجیف تکراری اش گوش فرا دهند. وی که خود را در نقش اپوزیسون دولت سوریه قرار داده است ؛ برای این کنفرانس راه حل ارائه داد.

البته جای تعجب نیست چون این سازمان فرقه گرا از فردای سرنگونی صدام و تشکیل دولت منتخب مردم عراق ؛ بدلیل از دست دادن سلاح و قلعه اشرف و منتقل شدن نیروهایش به کمپ موقت لیبرتی در استانه اخراج کامل از عراق و فروپاشی تشکیلات مخوفش قرار گرفت و احساس کرد که دیگر نمی تواند ادعای اپوزیسیون دولت ایران و به اصطلاح تنها آلترناتیو را یدک بکشد و دیگر حنای شان نزد مردم ایران رنگی ندارد ؛ این بود که به فکر ابلهانه اش رسید که از خیر ادعای اپوریسیون بودن و تنها آلترناتیو بودن بگذرد و بقول معروف سوراخ دعا را گم نموده و با دخالت در امور داخلی عراق به عنوان اپوزیسیون مردم و دولت منتخب شان عمل کند و در حالی که مردم عراق خواهان اخراج این سازمان تروریستی و فرقه گرا از کشورشان هستند ؛ سران این فرقه در نقش اپوزیسیون دولت عراق خواستار سرنگونی اش هستند ؛ حکایت قضیه ایشان مثل آن فردی هست به ده راهش نمی دادند سراغ خانه کدخدا را می گرفت.

و الان هم بعد از این جریانات اخیر کشور سوریه در نقش اپوزیسیون دولت سوریه وارد شده و درحالی که کنفرانس ژنو2 برای تعیین سرنوشت مردم سویه در حال بر گزاری است ؛ مریم رجوی طی افاضاتی برای مردم سوریه نسخه می پیچد و راه حل ارائه می کند.

ایشان در ادامه اراجیفش با انتقاد از کشورهای غربی و آمریکا که توجهی به افشاگری های دروغین شان در مورد کشف سایت های هسته ای دولت ایران نکرده و در مورد مسئله هسته ای به توافق رسیده اند و خلاصه از اینکه کشورهای غرب سازمان فرقه گرایش را دیگر تحویل نمی گیرند آه وفغان سر داد و گفت کلید تغییر در ایران در دست این سازمان هست و بعد هم از چند سناتور فرانسوی که دعوت کرده بود و با حقه و فریب آنان را به جلسه سورچرانی کشانده بود خواست که برای استقرار دمکراسی در ایران کمک کنند و از آنها در خواست یاری و کمک کرد.

در اینجا می خواستم در مورد این تازه ترین اراجیف ایشان نکاتی را خطاب به ایشان عرض نمایم.

یکم: من سئوالم از این خانم رئیس جمهور مادام العمر اینست که شما اگر اپوزیسیون دولت سوریه هستید و راه حل ارائه می دهید پس چرا به این کنفرانس دعوت نشده اید ؟ ومگر مردم سوریه خودشان نمی توانند برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند که شما می خواهید برای آنها راه حل ارائه دهید؟ ومگر شما با ادعای دروغین اپوزیسیون و تنها آلترناتیو بودن چه گلی به سر مردم ایران زده اید که حالا می خواهید برای مردم سوریه نسخه پیچیده و راه حل ارائه دهید ؟ البته جواب مشخص هست و خودتان بهتر از هر کسی می دانید که اینگونه اراجیف دیگر خریداری ندارد ولی از آنجائیکه شما بدلیل فرقه گرا بودن خودتان برای نیروهای گرفتار در تشکیلات استالینی خود تان تصمیم می گیرید و به آنها اجازه نمی دهید که خودشان برای سرنوشت آینده شان تصمیم بگیرند و در راستای انتقال شان به کشور های ثالث از هیچ گونه مانع تراشی و کار شکنی دریغ نمی کنید ومی خواهید با وادار کردن این نگون بختها به اعتصاب غذای اجباری هر چه بیشتر به لحاظ جسمی تحلیل رفته و از بین بروند . و حالا هم به خیال ابلهانه تان مردم ایران و سوریه و عراق هم مثل نیروهای گرفتار در تشکیلات مخوف شما هستند که می خواهید برای آنها راه حل ارائه دهید و تصمیم بگیرید

دوم: شما گفته اید که کلید تغییر در ایران در دست شماست و بعد هم از سناتورهای فرانسوی برای تغییر در ایران و دمکراسی کمک می خواهید و درخواست یاری و کمک دارید؛ سئوالم از شما اینست که اولا این چه کلیدی هست که اکنون بیش از سی سال هست هنوز نتوانسته نه تنها هیچ در را در ایران باز کند بلکه باعث بسته شدن همه درها به روی این سازمان فرقه گرای تان گشته است و سازمان شما اکنون در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته است ؟ و ثانیا اگر شما راست می گویید و کلید تغییر در ایران در دستان شما هست پس چرا آویزان قدرتهای خارجی هستید و از این چند سناتور فرانسوی که کاری از دست شان بر نمی آید درخواست کمک و یاری کرده و از آنان می خواهید که برای مردم ایران دمکراسی به ارمغان بیاورند ؟ البته جواب در یک کلام واضح و مشخص هست ؛ از آنجائیکه شما از صفت یک گروه انقلابی و سیاسی خارج شده و تبدیل به یک گروه فرقه گرای خطرناک و یک باند ما فیایی و تروریستی تبدیل گشته اید و به سبب همین عملکرد های فرقه گرایانه و خیانت ها و اقدامات تروریستی تان علیه مردم ایران در این سالیان نه تنها از هیچ جایگاه و پایگاه مردمی بر خوردار نیستید بلکه بشدت مورد تنفر و انزجار مردم ایران قرار دارید . بنابر این برای بقای سازمان در حال فروپاشی تان و ادامه حیات خار و خفیف و خائنانه تان مجبور هستید به قدرتهای خارجی آویزان شوید و حالا هم که در نزد قدرتهای اروپایی و آمریکا به کارت سوخته تبدیل شده اید ؛ لذا به طرز خنده دار و مضحکی دست به دامن چند سناتور فرانسوی شده اید که آنها را هزار حقه و کلک به این جلسه خود کشانده اید

سوم: نکته اخر اینکه خانم رجوی شما اگر لالایی بلد هستید چرا خودتان خواب تان نمی برد ؟ و اگر قادر هستید که برای بحران سوریه راه حل ارائه دهید و یا برای مردم ایران و مردم عراق راه حل ارائه دهید و دمکراسی بیاورید و بقول خودتان که مدعی هستید که کلید تغییر در ایران در دست شما ست پس چرا نمی توانید سرنوشت اسف بار سازمان تان را که در عراق بدان گرفتار گشته است با این کلید تغییر دهید ؟ البته بسیار واضح و آشکار هست که این اراجیف تکراری شما کسی را نمی فریبد و خودتان هم بهتر از هر کسی اینرا خوب می دانید ولی برای سرخ کردن صورت خویش با سیلی و برای مصرف داخلی و فریب نیروهای وا رفته و تحلیل رفته گرفتار در کمپ لیبرتی و پر کردن برنامه سیمای به اصطلاح آزادی خودتان این اراجیف را سر هم می کنید تا به این نیروها بگویید که خواهر مریم دارد در خارج کشور تلاش می کند برای تغییر در ایران و اینطوری آن بیچاره ها بیشتر تشویق به اعتصاب غذای اجباری نمایید.

در پایان از شما می خواهم دست از فریبکاری بردارید و بجای این اراجیف و راه حل صادر کردن برای مردم ایران و عراق و سوریه دست از سر این نیروهای گرفتار در کمپ لیبرتی بردارید و بگذارید برای باقیمانده عمر شان و سرنوشت زندگی آینده شان خود شان تصمیم بگیرند و شما هم به اتفاق آن شوهر فراری تان بجای این کارها به فکر پاسخگویی در پیشگاه مردم ایران باشید.

به امید آنروز


 

 

 

 

_________________________________________________

 

رجوی دنبال کشوری جایگزین عراق برای فرقه خودش است

21.11.2013

علی جهانی


ابتدا ترجیح می دهم برای پرداختن به این موضوع و علت این کار رجوی مقدمتاً کمی به گذشته برگشته و به کارنامه سیاه و سراسر خیانت و جاسوسی رجوی بپردازم.
رجوی بعد از خیانت به رهبری سازمان و به دست گرفتن رهبری سازمان همواره تلاش داشته که با آویزان شدن به قدرتهای خارجی و مزدوری و جاسوسی برای آنها فرقه خود را سرپا نگه دارد و علت اصلی این کار هم این بود که به دلیل دزدیدن رهبری سازمان و خیانت به بنیانگذاران این سازمان مشروعیتی بین مردم ایران نداشت و نمی توانست به دلیل عدم پایگاه مردمی روی پای خودش بایستد و استقلال خودش را حفظ نماید لذا برای ادامه حیات خوار و خفیف و خائنانه خودش از همان ابتدا و از فردای انقلاب ضد سلطنتی ایران تمام سعی و تلاش خودش را کرد که به کشورهای خارجی آویزان شود. لذا در همان فردای انقلاب با موضوع جاسوسی برای سفارت روسیه در تهران و لو رفتن سعادتی این نقش سازمان بر ملا گشت و بعد هم در سال 60 با خیانت به نیروهای خود به کشور فرانسه گریخت تا شاید بتواند کشورهای غربی را متقاعد کند که برای آنها به مزدوری بپردازد و بعد هم در کشور فرانسه چون اوضاع را بر وفق مراد ندید به عراق رفت و در زمان جنگ ایران و عراق پیمان صلح و دوستی با صدام حسین دیکتاتور سابق عراق را بست و در جنگ ایران و عراق در کشتن سربازان بی گناه در مناطق مرزی شرکت کرد و برای همکاری با صدام تا آنجا پیش رفت که تمامی اطلاعات نظامی و مناطق مهم ایران را به صدام برای بمب باران داد و حتی برای سرپا ماندن صدام در کرد کشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق هم شرکت کرد و بعد از سقوط صدام این پدر خوانده رجوی او مجبور شد خودش را به آمریکا آویزان کند که از این کار هم سودی عایدش نشد چون که دیگر کارت سوخته ای بیش نیست و اکنون با روی کار آمدن دولت روحانی و پیش برد خط مذاکره با آمریکا و حل و فصل مساله اتمی دیگر حنای سازمان در زمینه بقول خودش افشاء گری سایت های کشف شده اتمی رنگی ندارد و کسی را نمی فریبد.
و حالا با این مقدمه به اصل موضوع یعنی تلاش مذبوهانه رجوی برای جایگزین سازی یک کشور دیگر به جای عراق می پردازم
رجوی به دلیل اینکه بعد از خلع سلاح و تخلیه کامل اشرف و انتقال نیروها به لیبرتی دیگر در آستانه از دست دادن کامل موقعیت خودش در عراق است لذا با انگیزه و هدف کسب جایگاه جدید بین کشورهای منطقه نظیرعربستان و قطر و کویت و بحرین به بهانه گسترش و تحکیم روابط با کشورهای اسلامی دنبال پیش برد اهداف سیاسی خودش است و در این راستا تلاش می کند نیروها را این جور توجیح نماید که اگر ما از عراق برویم و در جوار یک کشورهمسایه ایران نباشیم دولت ایران همه شما را می بلعد و در دیدار با شخصیتهای خارجی هم برای جا انداختن این بحث و پیش برد اهداف خودش می گوید که ما تنها آلترناتیوهستیم و برای داغ کردن این بحث هم موضوع بنیادگرایی و خطر آن را که بحثی غربی پسند است را مطرح می کند و به دروغ مریم عضدانلو را هم سردمدار مبارزه با بنیادگرایی می خواهد معرفی کند تا بدین گونه خطش را پیش ببرد و با از دست دادن عراق بتواند یک کشور همسایه در جوار ایران را به دست بیاورد و به خیال خام خودش بتواند در آینده هم به اقدامات تروریستی ادامه دهد و همچنین بتواند راحتر برای سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل خبرچینی و جاسوسی نماید و بدین گونه به حیات ننگین خودش ادامه دهد. در این رابطه انجمن ایران قلم و دیگر جدا شدگان از این فرقه در سراسر دنیا تمام سعی و تلاش خود را برای افشاء گری این چهره رجوی و اهداف شومی که در سر دارد هستند و با دیدار و ملاقات با شخصیتهای سیاسی در سراسر دنیا و به طور خاص در کشورهای منطقه خلیج فارس سعی می کنند به رجوی اجازه ندهند به فریب این شخصیتها بپردازد و به اهداف شوم خودش برسد چون که رجوی می خواهد با این کار فریبکارانه خودش با بهانه و سس گسترش روابط با کشورهای اسلامی و مبارزه با خطر بنیادگرایی به اهداف زیر برسد.
اولاً: برای فرقه خودش در کشورهای همجوار یک جایگزین برای کشورعراق پیدا کند و راحتر برای اسرائیل و سرویسهای امنیتی غربی به جاسوسی بپردازد.
ثانیاً: از فروپاشی فرقه خودش که با خروج کامل از عراق و انتقال نیروها به کشورهای ثالث انجام می شود جلوگیری نماید تا مبادا نیروها با رفتن به دنیای آزاد از این فرقه جدا شوند و چهره رجوی را افشاء نمایند و بدین وسیله این مناسبات تار عنکبوتی و مخوف تشکیلاتی که رجوی درست کرده است پاشیده شود.
لذا در پایان یک بار دیگر باید به این زوج رجوی گوشزد کنم همانطوری که تجربه در این 30 سال گذشته نشان داده است نمی توانید و نخواهید توانست به اهداف شوم خود در این زمینه برسید و از فرو پاشی این فرقه تروریستی که درست کرده اید جلوگیری نمایید.
بنابراین بهتر است به جای اینکارها به فکر بیرون آمدن از سوراخ موش و پاسخگویی به همان خلق قهرمانی که به دروغ سنگ آن را به سینه می زدید باشید.
به امید آن روز
 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بهانه تراشی های فرقه رجوی برای جلوگیری از خروج نیروها از لیبرتی

31.10.2013

علی جهانی


اگر کمی به گذشته برگردیم می بینیم که رجوی همواره از خروج نیروها از سازمان و رفتن آنها به دنیای آزاد و حتی از هر گونه تماس شان با دنیای آزاد وحشت داشته و دارد و درست به همین دلیل در نشست های خود می گفت خارجه نداریم و نمی توانیم داشته باشیم و یا تماس با خانواده را ممنوع کرده بود و از ملاقات خانواده ها با فرزندان شان جلوگیری می کرد و می گفت خانواده کانون فساد است و حتی گوش دادن به یک رادیو را برای نیروها ممنوع کرده بود همه اینها برای این بود که نیروها در اوج بی خبری و نا آگاهی به سر ببرند و فقط مطیع اوامر رجوی باشند لذا اکنون هم همین خط را دنبال میکند و برای پیش برد همین خط بود که ابتدا برای خروج از اشرف ممانعت کرد و عده ای از نیروها را به کشتن داد که سر انجام به قول مریم رجوی به توصیه وزیر خارجه آمریکا حاضر شد با انتقال نیروها به لیبرتی موافقت نماید و بعد هم برای تخلیه کامل اشرف به بهانه حفظ اموال مقاومت کرد و بعد هم که تعداد کثیری از انسانهای بی گتاه را به کشتن داد موافقت کرد که اشرف را تخلیه کامل نماید و حاضر شد دست از شعار و خط برگشت به اشرف را بردارد. و حال هم باز برای ممانعت از خروج نیروها از کشور عراق نا امن و لیبرتی به انواع و اقسام بهانه تراشی ها دست می زند
قبلاً بهانه جویی می کرد که کمپ لیبرتی نا امن است و استاندارد نیست و خواهان برگشت نیروها به اشرف بود و حالا دیگر چون اشرفی در کار نیست به بهانه آزاد سازی هفت تن از نفراتی که در جریان کشتار وحشیانه در اشرف مفقود شده اند همه نیروها را در کمپ لیبرتی وادار به اعتصاب غذا کرده است تا بدین وسیله برای نیروها خطر جانی درست کند و عده ای را به این طریق به کشتن دهد و یا بدین وسیله بتواند نیروهای عراقی را تحریک و وادار به درگیری و خشونت آفرینی نماید و بدینگونه به اهداف شوم خود یعنی جلوگیری از انتقال نیروها به کشور ثالث برسد
که البته باید عرض کنم که تجربه گذشته نشان داده که رجوی ها نمی توانند به اهداف سیاسی خود برسند و همانطور که در گذشته مجبور به عقب نشینی شدند این بار هم مجبور به عقب نشینی می شوند و آنروز هم دیر نیست به امید آنروز و با آرزوی رهایی همه اسیران گرفتار در لیبرتی

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تازه ترین افاضات مریم عضدانلو

25.09.2013

علی جهانی

در تاریخ بیست ونه شهریور ماه برابر با بیست سپتامبر مریم عضدانلو در ادامه ولگردی های سیاسی خودش به ژنو رفته تا با بدست گرفتن عکس نفراتی که بخاطر سیاست های غلط خودش و ان شوهر فراریش در اشرف کشته شدند مظلوم نمایی کرده و از ریخته شدن خون این قربانیان سوء استفاده کند وبرای دکان شهید سازی و شهید پروری خودش بازار گرمی کند . ایشان جدا از تکرار اراجیف همیشگی خودش به نکاتی اشاره کردند که در زیر به ان اشاره می کنم
یکم: ایشان طبق روال همیشگی این سخنرانی خودش در ژنو را ؛ اجلاس بزرگ بین المللی نامید که خیلی خنده دار و مضحک هست . چون این به اصطلاح اجلاس بین المللی انهم از نوع بزرگش ؛ تشکیل شده است از یک ساختمانی که در کنار مقر سازمان ملل در ژنو کرایه کرده اند و افرادش هم همه اش از مقامات پیشین و نمایندگان سابق چند کشور اروپایی وورشکستگان سیاسی از افراطی ترین جناحهای جنگ طلب امریکا و بازنشستگان دولت سابق امریکا و از افراد به اصطلاح ارتش ازاد سوریه و حتی افسران سابق حفاظت اشرف که اکنون دیگر بازنشسته شده اند و خلاصه از همه لابی های این فرقه که با خرج های هنگفت به این به اصطلاح اجلاس اورده بودند تا به اراجیف تکراری مریم خانم گوش فرا دهند
دوم: ایشان در این سخنرانی طبق روال همیشگی به لجن پراکنی علیه دولت منتخب عراق پرداحت و دولت عراق مسبب کشتار اخیر اشرف دانست .در حالی که دولت عراق دخالت در این کشتار را تکذیب کرده و دولت اقای نوری مالکی دستور تحقیق در مورد این کشتار را صادر کرده است . لذا به نظر می رسد خانم عضدانلو می خواهد با شیادی خاص خودش و با فرا فکنی بدین وسیله مسئولیت اصلی خودش را در نگه داشتن نیروها در اشرف به بهانه حفظ اموال و به کشتن دادن انها توجیه کند . در صورتی که همگان می دانند ایشان بخاطر اصرار بر ماندن نیروها در اشرف و عدم توجه به التیماتومهای دولت عراق و درخواست سازمان ملل برای تخلیه کامل اشرف مسبب اصلی کشته شدن این افراد بدست نیروهای خشونت طلب در عراق هست
سوم: ایشان در قسمتی از حرفهایش باز این درخواست مسخره و غیر واقعی و غیر عملی را تحت عنوان وارد کردن نیروهای کلاه ابی سازمان ملل را مطرح کرد که واقعا دیگر خیلی خنده دار هست .در اینجا من از ایشان سئوال می کنم ایا شما نمی دانید که این درخواست واقعی و عملی نیست یا خودتان را به ان راه زده اید ؟ البته که ایشان و ان شوهر فراری شان خیلی خوب می دانند که این درخواست عملی نیست ولی برای طفره رفتن و کارشکنی در قبال انتقال نیروها به کشور ثالث این درخواست را مطرح می کنند .راستی خانم رجوی شما اگر نگران امنیت نیروها هستید و می گویید که لیبرتی نا امن هست پس چرا خواهان انتقال هر چه سریعتر نیروها به کشور ثالث نمی باشید؟ البته که شما نه تنها نگران امنیت جانی نیروها نیستید بلکه همواره سعی می کنید با تحریک نیروهای عراقی نفرات بیشتری در انجا کشته شوند تا شما بدست گرفتن عکس انها برای خود خیمه شب بازی راه بیندازید . راستی اگر شما اینقدر برای کشته شدن این افراد در اشرف هستید و اشک تمساح می ریزید پس چرا ان شوهر فراری تان حتی یک پیام هم نداد و از کشته شدن این افراد ابراز ناراحتی نکرد ؟ حتما شاید به اصطلاح رهبر عقیدتی حسابی احساس خطر جانی کرده و در حال جابجایی به یک مکان امن تری هست و لذا فرصت حتی یک پیام فرستان برای خانواده های داغدار این کشته شدگان را نداشت
چهارم:ایشان همچنین در ادامه این سخنرانی کذایی اش یک دروغ شاخدار بزرگی هم گفته که فکر کنم همان شرکت کنندگان هم دچار شوک شده اند. ایشان گفته که من نسبت به امنیت ساکنان اشرف و لیبرتی از ماه فوریه بارها هشدار داده ام ؛ واقعا روی همه دروغگویان عالم را سفید کرده است . ما شنیده بودیم که دروغگو کم حافظه هست اما دیگر فکر نمی کردم که تا این حد کم حافظه و کودن و فراموشکار باشد که صد هشتاد درجه عکس حرفها و اقداماتش را بیان کند . بله خانم رجوی انگار یادشان رفته که تا قبل این اتفاق فجیحی که افتاد ایشان خط برگشت به اشرف را تبلیغ می کردند و در همین ژنو هم می گفتند که اشرف صد برابر امنیتش از لیبرتی بیشر هست و بجای همکاری با سازمان ملل برای انتقال نیروها به کشور ثالث خواهان برگشت نیروها به اشرف بود .وحالا ما امنیت اشرف هم دیدیم که عجب امنیتی داشت . ایشان حالا با دجالیت و شیادی خاص خودش میخواهد ان درخواستهای غیر واقعی و ان اداعای امنیت صد برابر اشرف را که مطرح می کرد اینطوری لاپوشانی کند بقول خودش اینطوری به شعور بشریت توهین کند که انگار همگان نمی دانند که این دروغ بزرگ و اشکاری بیش نیست و حالا همگان خیلی خوب متوجه شدند که تبلیغ خط برگشت برای اشرف از جانب شما و شوهرتان برای کشاندن نیروها به قتلگاه و کشته شدن انها بوده است و بس
در پایان من بعنوان یک جدا شده از این سازمان فرقه گرا به شما توصیه می کنم که دیگر دست از سر این قربانیان بردارید و بیش از این باعث کشته شدن انها در کشور نا امن عراق نگردید و دست از این خواسته های غیر واقعی ؛ مانند: نیروهای کلاه ابی و نمی دانم جلیقه و کلاهخود برای حفاظت نیروها در لیبرتی بردارید و خواهان انتقال هر چه سریعتر این نیروها از عراق گردید و در این راستا اگر راست می گویید و دلتان برای نیروها می سوزد و نگران امنیت جانی انها هستید با کمیساریای عالی پناهندگان بجای کارشکنی و سنگ اندازی همکاری کنید تا مسئله انتقال این نیروهای نگون بخت از کشور عراق جنگ زده هر چه زودتر حل و فصل گردد . وخلاصه باز مثل گذشته همانند اصرار بر خط غیر عملی و غیر واقعی برگشت به اشرف که سر انجام منجر به کشته شدن پنجاه و دو تن شد نگردید و بعد هم اشرف را تخلیه کردید . در حالی که اینکار زودتر می توانست صورت گیرد و این نفرات بخاطر سیاست غلط شما کشته نشوند و حالا هم به جای پیش گرفتن تبلیغ خط درخواست غیر واقعی نیروهای کلاه ابی از سازمان ملل بیش از این مانع خروج نیروها از عراق نگردید و از تکرار حوادث دلخراش اخیر جلوگیری کنید و بیش از با جان نیروها بازی نکنید و دست از دکان شهید سازی و شهید پروری بردارید
امیدوارم که گوش شنوایی برای این حرفها داشته باشید

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به کشتن دادن افراد در اشرف به بهانه حفظ اموال

03.09.2013

علی جهانی



بر اساس خبرهای رسیده از قول رسانه ها روز یکشنبه یکم سپتامبر؛ با کمال تاسف نیروهای عراقی به کمپ اشرف حمله کرده و تعدادی از ساکنان انجا را کشته و مجروح کرده اند ؛ ما ضمن محکوم کردن هر گونه خشونت بخصوص افرادی که بی دفاع بوده اند از دولت عراق می خواهیم که جلوی تکرار این گونه اعمال خشونت بار را از طرف نیروهای خودش بگیرد و از راههای مسالمت آمیز مسئله خروج مجاهدین از عراق را دنبال نماید . اما سئوال اساسی اینست که رجوی چرا این تعداد از نیروها را در اشرف نگه داشته است ؟و چرا در مقابل درخواست دولت عراق برای تخلیه کامل اشرف نه تنها تا بحال مقاومت کرده است و به اولتیماتوم های دولت عراق توجهی نکرده است بلکه به تحریک نیروهای عراقی برای متوسل شدن به خشونت پرداخته است ؟ البته مجاهدین می گویند برای تعیین تکلیف اموال خودشان در اشرف این تعداد را نگه داشته اند .ولی سئوال من از رجوی اینست که آیا این حفظ اموال مهمتر از جان افراد هست ؟ البته برای رجوی قدرت و حفظ اموال بسیار مهمتر از جان افراد هست وبرای جان افراد هیچ ارزشی قائل نبوده ونیست و او برای حفظ جان خودش و مال و اموالش با دجالیت خاص خودش دکان شهید سازی راه انداخته و همیشه سعی کرده نیروها را به کشتن بدهد . ولی در مورد حفظ اموال اشرف یک بهانه و دروغی بیش نیست ؛ چرا که رجوی در سال شصت و چهار در یک درگیری لفظی با احزاب کردی عراق در منطقه گلاله کردستان پایگاههای خودش را با دست خودش منفجر کرد و آنجا را ترک کرد و هیچ نیرویی برای حفظ اموال کشته نشدند و یا برای خلع سلاح همان سلاحی را که ناموس مجاهد خلق می دانست نه تنها هیچ مقاومتی نکرد بلکه دودستی آنها را تقدیم ارتش امریکا در عراق کرد . پس حالا چی شده است که به بهانه حفظ اموال افراد را در اشرف به کشتن می دهد ؟ آیا اموالی نظیر تخت و کمد های زنگ زده و درب و داغان و چند خود روی تعمیری و چند ساختمان قدیمی که از ارزش مادی بالایی هم برخوردار نیست ارزش اینرا دارد که جان انسانها را سپر بلای آن کنی و به کشتن بدهی ؟
لذاحفظ اموال دروغی بیش نیست و مسئله رجوی اینست که به هر بهانه ای به سبب طینت و ذات خشونت گرایی خودش که از اندیشه فرقه گرایانه و قرون وسطایی اش نشات می گیرد افراد را به کشتن بدهد و فرق نمی کند چطور باشد ؛یک زمان به بهانه عملیات و یک زمان به بهانه حفظ اشرف و حالا هم به بهانه حفظ اموال اشرف اینطوری نیروهای بی دفاع را به کشتن می دهد و حالا بیش از هر زمان دیگری معلوم می شود که چرا در این مدت مریم رجوی تمام تلاش خودش را معطوف کرده بود که نه تنها با کمیساریای عالی پناهندگان برای انتقال نیروها از کمپ لیبرتی به کشورهای ثالث همکاری نمی کرد بلکه با کار شکنی و سنگ اندازی مانع خروج افراد شده و خط بازگشت به اشرف را تبلیغ می کرد و حالا مریم رجوی باید جواب بدهد که چرا می خواست نیروها را به اشرف منتقل کند ؟ و چرا می گفت که امنیت اشرف صد برابر از امنیت لیبرتی بیشتر هست ؟ لابد می خواسته همه را به اشرف منتقل کند تا در یک قتلگاه همه را به کشتن بدهد و اینطوری از شر نیروها خلاص گردد و تا دیگر به کشورهای ثالث منتقل نشوند و بعد دست به نا فرمانی و افشاگری علیه سران فرقه بزنند
در این رابطه چند وقت پیش رجوی در یک پیام صوتی خشم خودش را از نا فرمانی های نیروهای سازمان در لیبرتی و کمپ پناهندگی در کشور آلبانی ابراز داشته و با لحن چاله میدانی گفته بود که هرکس نمی خواهد بماند ٌبرود گورش را گم کند ٌ و بعد هم با دجالیت به نیروها وعده بهشت داده بود که آدم یاد دوران قرون وسطایی می افتد که کلیسا با سوء استفاده از جهالت مردم بهشت را به انها پیش فروش می کرد و حالا رجوی هم با این اندیشه فرقه گرایانه و قرون وسطایی اش به نیروها وعده بهشت داده و بهشت را به انها پیش فروش کرده است
نتیجه اینکه رجوی به سبب اندیشه خشونت طلبی و برای خلاص شدن از دست نا فرمانی نیروها و جلوگیری از خروج انها از عراق و رد گم کردن مخفیگاه خودش و برای فرار از پاسخگویی در قبال انواع و اقسام سئوالاتی نظیر رجوی کجاست؟ و چرا هنوز مخفی هست و بیرون نمی اید؟ و چرا مانع خروج نیروها از عراق شده است؟و هزاران سئوال دیگر که به ذهن نیروها زده است؛ بسیار از این اتفاق و کشتار نیروها استقبال می کند و همواره رجوی برای حفظ جان خودش و فرار از پاسخگویی؛ نیروها را به بهانه های مختلف سپر بلا کرده است وبا قرار دادن آنها در مقابل نیروهای عراقی و تحریک نیروهای عراقی و وادار کردن انهاکه دست به خشونت بزنند ؛ بدینوسیله نیروهای بی دفاع را به کشتن داده است و زالو صفتانه از خون انها ارتزاق کرده و به حیات خار و خفیف و خائنانه اش ادامه داده است و از این به بعد هم می خواهد اینطوری ادامه دهد . اما دیگر دیر شده و زمان بر علیه رجوی است و شرایط عوض شده و دیگر رجوی نه تنها نمی تواند با تمسک به کارها یی نظیر به کشتن دادن نیروها و مظلوم نمایی و یا آویزان شدن به قدرتهای خارجی و سوء استفاده از جنگ در خاورمیانه و حمایت از جنگ افروزی در سوریه به مطامع شیطانی اش برسد؛ بلکه با شتاب بسوی فروپاشی به پیش می رود
در پایان ما یک بار دیگر ضمن محکوم کردن این خشونت آفرینی و کشتار افراد بی دفاع از طرف نیروهای عراقی از دولت عراق خواهان این هستیم که از طریق راههای مسالمت آمیز مسئله خروج نیروهای سازمان از عراق را حل و فصل نماید

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانون ایران قلم کشتار قربانیان فرقه مجاهدین را محکوم میکند

اصرار رهبری فرقه مجاهدین برای ماندن در عراق بخشودنی نیست ، همانطور که عملکرد آنانی که قربانیان این فرقه را به قتل رساندند، بخشودنی نیست

03.09.2013



سحرگاه یکشنبه پادگان اشرف بعد از اولتیماتومهای فراوان مورد یورش نیروهای انتظامی عراق قرارگرفت. ماموران حکومتی که حکم قضایی تخلیه را دراختیارداشتند، دربدو ورود با مقاومت گسترده حدود ۱۰۰ نفر از اعضای مجاهدین که بدستور رجوی هنوز در پادگان اشرف باقی مانده بودند، روبروشدند. در درگیری حاصله تا بحال بیش از ۵۲ نفر از مجاهدین کشته شده اند. از سرنوشت بقیه افراد هنوز اطلاعی در دست نیست.عکس ها و تصاویر منتشره نشان می دهد که تعدادی از آنان با دستهای بسته به رگبار بسته شده اند. دولت عراق هیچگونه مسئولیتی را در این رابطه بعهده نگرفته و مجاهدین هم بر این اعتقادند که سربازان عراقی آنان را مورد حمله قرار داده اند.

کانون ایران قلم این یورش وحشیانه به انسانهای بی دفاعی که قربانی سیاستی ضد انسانی شده اند را به شدت محکوم می کند و از آقای بانی کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد میخواهد که بلافاصله تحقیق در مورد حوادث خونین شب گذشته را شروع کرده و و باقیمانده ساکنان اشرف را تحت حفاظت فوری سازمان ملل قرار دهد.
سازمان مجاهدین میخواهد با درخواست های بزرگ از قبیل خروج دستجمعی و انتقال به یک کشور شرایط را برای مراحل اجرائی کار مشکل کند. لذا تقاضا داریم که افراد به صورت تک به تک به کشورهای آزاد جهان منتقل شوند. این کار با همکاری ملل متحد و کمیساریا پناهندگان عملی است.
مجاهدین می بایست بلافاصله تمام امکانات خود را برای خروج ساکنان اشرف و لیبرتی از عراق در بحران فرو رفته بکار بگیرند. ساکنان اشرف و لیبرتی باید بلافاصله به کشور ثالث منتقل شوند. اصرار رهبری فرقه مجاهدین برای ماندن در عراق بخشودنی نیست ، همانطور که عملکرد آنانی که قربانیان این فرقه را به قتل رساندند، بخشودنی نیست.
کانون ایران قلم
آلمان

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیامهای بیشتر در محکومیت حمله و کشتار در کمپ اشرف

02.09.2013

مسعود جابانی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:

در طی گزارشات رسیده بیش از پنجاه تن از مجاهدین ساکن پادگان اشرف در شب گذشته مورد حمله گروهی مسلح قرار گرفته و بیرحمانه به قتل رسیده اند.

عکس ها و تصاویر منتشره نشان می دهد که تعدادی از آنان با دستهای بسته به رگبار بسته شده اند. دولت عراق هیچگونه مسئولیتی را در این رابطه بعهده نگرفته و مجاهدین هم بر این اعتقادند که سربازان عراقی آنان را مورد حمله قرار داده اند.

امنیت پادگان اشرف از سال ۲۰۰۹ بعهده دولت عراق سپرده شده است و مجاهدین هم در قراردادی که با دولت عراق بسته اند می بایستی تا دسامبر ۲۰۱۱ این محل را بتدریج ترک می کردند.

آنچه که مسلم است دولت عراق بهیچوجه قادر به برقراری امنیت در کشور خویش نمی باشد. در عراق روزانه بر اثر انفجار بمب و عملیات انتحاری ده ها نفر کشته میشوند و این در حالیست که هنوز ناظران بین المللی در سراسر کشور حضور دارند و در مناطقی حکومت نظامی حاکم است.

گروه های مختلف جهادی و القاعده و طرفداران صدام شیعه ها و سنی های افراطی هرکدام در مناطقی حاکمیت دارند و دولت مرکزی را از اجرای قانون کشوری باز می دارند. دخالت کشورهای مختلف در این بازار آشفته هم به وخامت اوضاع می افزاید.

پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا ، مجاهدین خلع سلاح شدند و مدتی تحت حفاظت آنها قرار گرفتند. موقعیت مجاهدین در کشوری که توانسته بود پس از مدتها دیکتاتور حاکم (صدام) را از پای درآورد بسیار استثنائی بود. در آن زمان نیروهای تازه به قدرت رسیده همه دست نشاندگان صدام را دستگیر کرده و یا از بین برده بودند تنها مجاهدین که در آن زمان دست راست صدام محسوب می شدند، جان سالم بدر برده بودند و ادعای ارث و میراث هم می کردند.

آقای رجوی در طی تمامی این سالها بعنوان مهمان ناخوانده با نیروهای تازه به قدرت رسیده عراق سرجنگ را آغاز کرد و با بازمانده نیروهای صدام از طریق جمع آوری امضا و پول به مبارزه با دولت نوپا پرداخت. سیاستی که برای هیچ دولت تازه به قدرت رسیده ای قابل قبول نخواهد بود.

آقای رجوی در تمامی این سالها جان فرزندان این آب و خاک را برای مطامع سیاسی و فرقه ای اش به خطر انداخته است. رهبری که یازده سال در اختفا بسر می برد و از خون کشته شدگان بی پناه ارتزاق می کند. رهبری که هرگز به نسخه های پیچیده شده سازمان های حقوق بشری و پناهندگی برای نجان جان نیروهایش اعتنائی نکرده است رهبری که برای از هم نپاشیدن مناسبات فرقه ای اش حاضر است که صدها نفر را جلوی تیغ جلادان بیرحم و سقاوت پیشه قرار دهد.

جلادانی که به آخرین گروه بازمانده در اشرف

هجوم برده بودند قصد داشته اند که تمامی افراد ساکن اشرف را به قتل برسانند که خوشبختانه تعدادی از آنان هنوز زنده هستند و می توانند جزئیات این فاجعه هولناک را تشریح نمایند و قاتلین را به جوامع بین الملل معرفی نمایند.

آقای رجوی نیز می بایست در چنین دادگاهی به محاکمه کشیده شود و دلایل خویش را برای سرپیچی از معاهدات بین المللی و به کشتن دادن صدها مجاهدخلق بیان نماید.

کانون وبلانویسان مستقل ایرانی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

کشتار بجای رها شدن خواست کیست؟

در باره کشتار فرماندهان و اعضای بالا و نیز تعدادی از اعضای مسئله دار و مخالف فرقه مجاهدین در قرارگاه اشرف تا این لحظه اخبار ضد و نقیضی به گوش میرسد , حمله نیروهای عراقی , حمله مردم خشمگین , حمله گروههای مسلح داخلی , اختلافات داخلی و درگیری بین نیروها و نیز انفجار منابع سوخت و خشمگین شدن اعضا و حمله به نیروهای ارتش از مواردی است که گفته شده , اما بیشک این کشتار یک هدیه برای مریم و مسعود رجوی است کسانی که ارزش سازمان وفرقه خود را در شهید بیشتر میدانند و در این برهه از زمان که با فروپاشی مواجه هستند نیاز مبرم به مظلوم نمایی جهانی دارند.

اعضایی که میتوانستند در کشور ثالث پناهندگی گرفته وزندگی جدیدی را تجربه کنند به قتلگاه فرستاده شدند اعضایی که برای کشته شدن آماده شده بودندهمگی در عکسها با جلیقه های ضد گلوله و کلاه خود گویی به مصاف دشمن میرفته اند .

ما اعضای کانون وبلاگنویسان ضمن محکوم کردن این جنایت وتسلیت به بازماندگان و خانواده های منتظر تلاش برای نجات باقیماندگان این فرقه در اشرف و لیبرتی را از همه مجامع بین المللی و سازمانهای حقوق بشری و وجدانهای آگاه خواستاریم

همچنین به خانواده مرحوم هادی شمس حائری که عمری در تلاش برای دیدار فرزندانش به سر برد بابت درگذشت امیر شمس حائری فرزند ش تسلیت میگوییم , بالاخره در جهانی فارغ از جنگ و کشتار و در دنیایی بدون محدودیت های فرقه ای وحصار و بند امیر امروز میتواند پدرش را ملاقات کند

انجمن یاران، پاریس، دوم سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

انجمن یاران ایران، فاجعه انسانی اخیر در کمپ اشرف را بشدت محکوم مینماید

آخرین به روز رسانی اسامی قربانیان به شرح زیر است :

زهره قائمی، گیتی گیوه چیان ، میترا باقرزاده، ژیلا طلاع، فاطمه کامیاب، مریم حسینی، مجید شیویاری، عظیم نارویی، رحمان منانی، حسن جباری، سعید اخوان، حسین رسولی، ناصر حبشی، علی اصغر مکانیک، علی محمودی، ابراهیم اسدی، مهدی فتح الله نژاد، علیرضا خوشنویس، محمد رضا صفوی، حمید باطبی، احمد بوستانی، احمد وشاق، قاسم رضوانی، قباد سعید پور، ناصر سرابی، حسین مدنی، اردشیر شریفیان، فریبرز شیخ الاسلام، ذکریا پور محمدی، یاسر حاجیان و حسن غلام پور

انجمن یاران ایران، بدینوسیله این اقدام تاسف بار را که آن را فاجعه انسانی مینامیم، بشدت محکوم می نماییم.

مسوولیت آنچه که در اشرف رخ داد، تنها  و تنها به عهده رجوی میباشد که بهانه فروش باقیمانده اموال، باعث چنین خونریزیهایی میشود.

کسانی که همه از اعضای نفرات حفاظت و امنیت رجوی بوده اند و در اشرف باقی مانده بودند، امروز با دستهای از پشت بسته در اشرف کشته شدند.

چه پاکنی برای پاک کردن این جنایات میتوان پیدا کرد؟

در حالی که رجوی اعضای جدا شده و پناهدگان در آلمان و آلبانی را خائن مینامند، مریم قجر در پی لابیگری برای بدست آوردن جایگاهی در سطح بین المللی است، ولی غافل از اینکه این جنایات، تصویر او را و سازمان مخوف مجاهدین را در سطح بین المللی، منفور و منفور تر میکند.

حمید رضا سلمانی، یاران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

تناقض در حرف ها و موضع گیری های سازمان( فرقه رجوی)

سازمان از طرفی خواهان برگشت نیروهای اسیر در چنگ فرقه به پادگان اشرف را دارد از طرف دیگر جنجال تبلیغاتی برپا میکند که اشرف در محاصره کامل نیروهای امنیتی عراق قرار دارد و جلوی ورود هرگونه مواد غذایی و حتی دارو و سوخت را میگیرند. و لیست منتشر میکنند که مدتهای مدید است که هیچ گونه سوخت و خدمات به آنها نرسیده و جلوی ورود این اقلام گرفته شده است و خواهان سهم بیشتری از آب و برق از کشور عراق هستند حتی بیشتر از سهم شهروندان عراقی چرا که چون ارباب سابق شان آنها را تافته جدا بافته میدانست و کماکان این توهم برای رهبری گروه متصور است که می تواند دوران گذشته را برگرداند. زهی خیال باطل.

اگر اشرف فاقد امکانات اولیه برای اسکان میباشد چرا سازمان درخواست بازگشت به این پادگان را دارند آیا غیر از این است که در آنجا خیال رهبری راحت تر است و می تواند هر سازی برای نیروها بزند و نیروها را کماکان اسیر خود نگه دارد و این دیوار گوشتی را برای حفاظت از رهبری سازمان حفظ کنند. از طرف دیگر در اطلاعیه خود سازمان آمده است که

یک سخنگوی هیأت سازمان ملل در عراق با زبان دوگانه به آسوشیتدپرس گفت مقامات ملل متحد در اشرف حضور ندارند و نمی توانند خبرهای قطع آب و برق را تأیید کنند

اما اسمی از این سخنگو برده نمی شود تنها به ذکر خبر پرداخته میشود تا جلوی تحقیق در این رابطه گرفته شود که مبادا دروغی برملا شود. اشرف یا لیبرته هیچ کدام فرقی با هم نمی کنند هر دو مکان برای رهبران سازمان نقش دیوار گوشتی را بازی میکنند تا مبادا به افراد سطح بالای سازمان آسیبی برسد در تمام درگیری هایی که سازمان با نیروهای عراقی بوجود آورد دیدیم که هیچ کدام از نیروهای سطح بالای سازمان آسیبی ندیدند و تنها افراد معترض و فریب خورده بودند که کشته شدند.

حمید رضا سلمانی

انجمن یاران ایران- پاریس

 

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالب بیشتری مرتبط با حمله و کشتار در کمپ اشرف

02.09.2013

 

 

اسماعیل وفا یغمائی، وبلاگ دریچه زرد، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

اطلاعیه

عده ای فکر میکنند من تنها زندگی میکنم، یا با همسرم. ولی تنها زندگی نمیکنم.صبح وقتی دست و رویم را میشویم دوسه تا شهید در کنار دستشوئی مشغول شستن سر و روی خودند،مسواک که میزنم آنها هم هستند.سر میز صبحانه و از پله ها که پائین میروم دم در منتظرند و در خیابان در کنار منند.تا ظهر تا شب، در کافه، در برگشت به خانه اگرشامی باشد، سر میز نشسته اند و تا وقتی میخوابم.

نصف شبها گاهی که بیدار میشوم میبینمشان. در پرتو چراغ خواب، ولی ترسی از آنها ندارم.دوستان منند. دوستان من بودند و خواهند بود. به آنها عادت کرده ام و آنها هم به من.

امروز صبح تعدادشان بیشتر شد. در سلاخ خانه اشرف و قتی به قناره آویختندشان و کشتندشان وقتی باخبر شدم تعداد زیادی از آنها را در خانه خود یافتم .اکثرشان را میشناختم و حالا خانه بیشتر شلوغ است.شهدا انسانهای خوبی هستند، اطلاعیه های سیاسی را باور ندارندو زیرشان را امضا نمی کنند، مارک و تهمت را باور ندارند، شهدا دروغ نمی گویند، به سر ادم لجن نمیریزند،به دنبال قدرت نیستند، شهیدند فقط! به همین دلیل می آیند وبا هزار تا مارک روی پیشانی آدم با آدم زندگی میکنند، با محبت به آدم لبخند میزنند و دلجوئی میکنند ،بگذرم، گویا میخواستم اطلاعیه بدهم.

می خواهم بگویم جنایتی بزرگ انجام شد . رفتند و تعداد زیادی مجاهد را که اکثرشان سی سالی رنج کشیده بودند کشتند.آنها انسانهای ارزشمندی بودند،آنها بسیار رنج برده بودند، مالکی و خامنه ای کیف کردند.بازیگران جهانی ککشان نگزید، سپاه پاسداران اطلاعیه داد.مجاهدین انعکاسات گرفتند.اطلاعیه دادند، گفتند حماسه است و قهرمانی که من نفهمیدم چرا؟حتما آدم نفهمی هستم که نمیفهمم چرا. وقتی میروند یک عده را دست وپایشان را میبندند و در حصار پولادین جبری که دهسال است زمینه های سیاسی ایدئولوژیکش با صدها آکت سیاسی و سخنرانی و توجیهات مختلف مشروع،چیده شده و میکشندشان،چرا قهرمانی است؟، این را نمیفهمم که مهم نیست، عده ای حتما متاثر شدند وبعضی ها گریستند آقا رضا روحانی که یک خروار تهمت خیانت بر سر ودوشش بار شده امروز دو سه بار تلفن زد چون از این کشتار داشت دق میکرد و میخواست دو کلمه بغضش را با یکی بترکاند، من باز هم گیج شدم که چنین آدمی! که این همه گویا توطئه کرده و گویا با رژیم بند و بست کرده!!چرا باید اینقدر بغض کند، قاعدتا چنین آدم خطرناکی باید خوشحال باشد این را هم نفهمیدم ، به همین دلیل مقالاتی را هم که دوستان سابقش علیه او و رفیق توطئه گرش!نوشته اندوخیلی چیزهای دیگر را نفهمیدم ،که علتش بدون شک نفهمی من است و نه کس دیگر ، بگذرم وبرسم به اصل اطلاعیه…

من این سوگ بزرگ را این درد خونریز کشتار را که هرگز نمیتوانم هضمش کنم (آنقدر که از آدم بودن خودم دلم گرفته و دلم میخواست در چنین وضعی جزو جمعیت پرندگان بودم نه انسانها)،به آنها یعنی مجاهدین و به دوستانشان و به خانواده های رفتگان تسلیت میگویم.امیدوارم روزی بانیان و آمران ودست اندر کاران این جنایت توسط مردم ایران به دادگاهی عادلانه برده شده ومجازات شوند .من نه اعتقاد این افراد را دارم و نه پیرو مشی سیاسی شان هستم و نه رهبرانشان رهبران منند اما باور دارم اینها جزو نیروهای مردم بودندو تسلیت به مردم ایران. اینان بی پناه بودند و مظلوم و رنجکشیده از رژیم خمینی و رژیم عراق و بسا کسان دیگر،آینها ادمهای شریفی بودند که در ته خط بندی وجدانشان و گروگان شرفشان بودند و نه چیز دیگر، به هم میهنان خارج کشور میخواهم بعنوان یک عضو از جامعه ایرانیان خارج کشور که داغ ستم ملایان را داریم ودارند بگویم در این شرایط باید از زاویه انسانی و با تمام تضادهای سیاسی ، ازباقیمانده افرادی که در لیبرتی در معرض قتل عامند هر طور میتوانید حمایت کنید. این حمایت اگر مستلزم حمایت از «دو رهبر» و سازمان آنها و شورای آنهاست در این شرایط باید انجام شود تا کشتاری دیگر انجام نشود تا راهی پیدا شود. به دو رهبر نیز تسلیت میگویم ولی این سئوال را همراه با تسلیت میخواهم اگر باور کنند با کمال ادب ودوستانه مطرح کنم. این پنجمین کشتار است میتواند ششمین و هفتمین بشود و کار را تمام کند.

یکی دو ماه قبل تلاش این بود و گفته میشد باید از لیبرتی به اشرف بازگشت چون اشرف امن تر است! چه امنیتی ؟ امروز امنیتش را دیدیم، رفتند و همه را سر بریدند. میخواهم بگویم ارج و قربتان سرجای خود.شرایط مشخص است و نقش کلیدی شما در سازمانتان ولی بسیاری از نظرات شما و پیش بینی هایتان درست در نیامده که بهایش را سه نسل پدران ما ، ما و فرزندان ما پرداخته ایم و داریم میپردازیم، به این مسئله توجه کنید. لطفا توجه کنید.

چه میخواهید بکنید؟ و میدانید که در اینجا، شمائید که مسئول هستید وباید رهبری کنید.خودتان هم اعلام رهبری کرده اید و گویا یکی از اصلی ترین چالشهای این سی ساله در خارج و داخل سازمان مقوله رهبری بوده است.به کجا میخواهید رهبری کنید؟ تا کجا؟مقصد کجاست؟تا هم اکنون از کجا وتا به کجا رهبری کرده اید؟ .

من به روال عموم اعتقاد مذهبی ندارم وبدون نگرانی از فرجام خود،و در گذر از تجربه ای نظری و عملی اعتقاد دارم در سطحی از آگاهی انسان خود رسول خود است و بی نیاز از آنچه عوام و عموم دنبال میکنند، ولی امروزبا این کشتار خونین و شهادت تقریبا تمام ساکنان اشرف، بار دیگر وزن عظیم شهادت دردناک این شهیدان و بی وزنی و بی ارزشی حیات مادی خود را نه با ارزشهای شیعی و اسلامی بل بطور آزاد با این کشتار حس کردم. احساسی فلسفی، احساس اینکه زندگی با تمام وزنش بجز سایه ای گذرا در زمان بی پایان نیست و آنانکه میروند و این چنین میروند علامت سئوالی را خلق میکنند که وزن آن به سنگینی ستارگان مرده و حفره های سیاه کهکشانی است که می توان در چشم به هم زدنی منظومه شمسی را در خود فروکشد،احساس کردم مرگ حفره سیاه ظاهرا هول انگیزی است که از اینسو فرو میکشد تا در آنسو آنان را که شاستگی وجانی و انسانی( نه صرفا سیاسی و انقلابی) دارند به دامان شاید جهانی دیگر همان سعادت بی پایان پرتاب کند. این احساس را در باره این شهیدان داشتم ولی با این همه و در کنار این احساس (و با تاکید بر اینکه در این جهان با تمام زیبائیهای شگفتش اینقدررنج کشیده ام و از بودن و وزن بار هستی شناخت پیدا کرده ام که از جاودانگی و حیات مجدد علیرغم اعتقاد نسبی به آن بیزارم و میخواهم مرگ من نیستی کامل باشد و خداوند لطف فرموده دیگر بار مرا مثل این بار سر خود و بدون اجازه خلق نفرماید و بگذارد نیست باشیم)میخواهم از شما بپرسم:

ایا این مبارزه صرفا یک مبارزه درزمینه ای اینچنین و حیطه فلسفه ای خونین است که با کشتار تام و تمام هم کوشندگان و باز شدن درهای بهشت وسعادت جاودان پایان میابد و همه باید در درون این حفره فرو روند یا قرار است بر زمین خاکی این سرمایه های سنگین انسانی خشتی بر خشت نهند و زمزمه کنند

ای وطن آباد می سازم ترا

اگر اولی است لطفا اعلام کرده و خیال همه را راحت کنید که بدانیم باید با سینه گشاده هر چند ماه کشتاری را در پی کشتاری را پذیرفت وبا پایان تمام نیروی انسانی وجان دادن آخرین نفر بن بست فلسفی را شکست و در معیت رهبر به جنت الماوا پا گذاشت. واگر دومی است پس باید افقی را نشان داد که بتوان بر این افق نشانی از راه و مقصدی درست یافت راه و مقصدی که برای همگان و نه فقط جمعی از کوره ها و بندها عبور کرده بلکه برای همگان قابل قبول باشد، زیرا شما خود را آلترناتیو سیاسی و تنها آلترناتیو سیاسی یک ملت بزرگ هفتاد و چند میلیونی متنوع با اعتقادات سیاسی و فلسفی بسیار متفاوت وحدود چهارده ملیت نیرومند و ریشه دار و نه آلتر ناتیو فلسفی یک گروه یا فرقه میدانید.

امیدوارم بدانید بیان این همه نه به طنز است و نه به دشمنی ، بیان حقیقت است و بتابراین به آن کمی بیندیشید. پیش از این از حدود هفت سال قبل در همین زمینه چندین مقاله مفصل نوشته ام و چندین شعر سروده ام که در دسترس است بنابراین توضیح بیشتر ضروری نیست.

روان فرزندان مردم ایران که به شقاوتبار ترین شیوه کشتار شدند شاد و هستیشان با رستگاری جاودان ناشناس امیخته باد. به آنان میاندیشیم و اندوهشان را بر دل داریم و ننگ و نفرتی همگانی و ملی بر کسانی که خون اینان را به شقاوت ریختند.

اسماعیل وفا یغمائی

ده شهریور۱۳۹۲

.

حنیف حیدرنژاد، پژواک ایران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

به کشتار انسان ها در قرارگاه اشرف پایان دهید، بازی با جان انسان ها را تمام کنید

گزارش های منتشر شده از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران که تا عصر روز یکشنبه اول سپتامبر ۲۰۱۳ اعلام شده است، از کشته شدن ۵۲ نفر از اعضاء این سازمان در قرارگاه اشرف در عراق خبر می دهند.

دولت عراق با تمام ارتباطات پیدا و پنهانش که با رژیم جنایتکار حاکم در ایران دارد، سازمان ملل متحد و نمایندگی آن در امور مجاهدین در عراق و دولت ایالات متحده آمریکا، همه باید پاسخ دهند که چه تدابیری در زمینه تأمین و تضمین ایمنی جان مجاهدین مستقر در قرارگاه اشرف در عراق انجام داده بودند؟ چرا و چگونه و به چه دلیل این کشتار انجام شده است؟ مسئول کشته شدن این افراد چه کس و چه کسانی بوده اند؟ کلیه آمرین و عاملین و همه مسئولین و مسببین این کشتار باید به سرعت شناسائی، دستگیر، محاکمه و مجازات شوند.

یک هیئت بی طرف از سازمان های حقوق بشری باید بتواند به سرعت و بدون هیچگونه محدودیت، تمام اقدامات لازم برای حقیقت یابی در مورد این کشتار را به عهده بگیرد. هرگونه مانع تراشی از سوی هر نیروئی بر سر راه تشکیل و کارِ چنین هیئتی، نشان از دست داشتنِ مستقیم یا غیر مستقیم در این کشتار از سوی نیروی مخالفِ چنین هیئتی می باشد.

در حالی که ۱۸ ماه از انتقال افراد قرارگاه اشرف به کمپ لیبرتی می گذرد و به لحاظ سیاسی کاملا مشخص است که این سازمان دیگر جائی در کشور عراق ندارد، چرا، چرا، چرا و به چه دلیل و با کدام استدلال این سازمان جان اعضاء خود در این کشور را در معرض خطر مستقیم کشتار قرار می دهد؟ در ۱۸ ماه گذشته ۱۰۰ نفر از اعضاء این سازمان در قراگاه اشرف مانده بودند تا امور مالی و حفاظت از اموال سازمان مجاهدین در قرارگاه اشرف را حل و فصل نمایند. رهبری سازمان مجاهدین خلق باید پاسخ دهد که چرا “حفاظت از اموال” موجود در قرارگاه اشرف بالاتر از حفاظت از “جان” اعضاء این سازمان قرار دارد؟

همه نیروهای مسئول در تامین جان مجاهدین ساکن در عراق، باید به بازی سیاسی خود و وسیله قرار دادن جان انسان ها بخاطر منافع سیاسیشان بلادرنگ پایان دهند. سازمان ملل متحد باید بطور فعال در این بازی کثیف دخالت کرده وهمه اقدامات لازم برای خارج کردن اعضاء سازمان مجاهدین خلق از عراق را به عهده گرفته و تمام اقدامات لازم را به عهده بگیرد که تا زمان خروج آخرین نفر از افراد این سازمان از عراق، دیگر و به هیچ وجه، کمترین تهدیدِ جانی متوجه آنها نگردد.

کشتار امروز اعضاء غیر مسلح سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف لکه ننگی برای تمام طرف های ذی ربط و مسببین این جنایت بوده و روز شرمساریِ همه آنانی است که در هر موضع و منصب توان آن را داشته اند که جلوی چنین کشتاری را بگیرند، اما کوتاهی کرده اند.

حنیف حیدرنژاد

۰۱٫۰۹٫۲۰۱۳

منبع:پژواک ایران

.

محمد رزاقی، وبلاگ رزاقی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

نهایت که رجوی به آرزویش رسید !

دیروز عده ای از اعضاء فرقه رجوی در اردوگاه بد نام اشرف کشته شدند بنا به خبرهایی که سایت فرقه مافیایی رجوی اعلام کرده ۵۲ عضو این فرقه در درگیری با ارتش عراق کشته شده اند و از طرف دیگر دولت عراق هر گونه درگیری ارتش با اعضاء فرقه رجوی را تکذیب کرده و اعلام کرده کشتار بوسیله یک گروه شکل گرفته که خانواده های انها توسط اعضاء فرقه رجوی در انتفاضیه شعبانیه در سال ۱۹۹۱ در داخل عراق کشته شده اند .

شخصآ با هرگونه کشتار و اعدام هر انسانی مخالف هستم و بهترین راه برای اجرای عدالت دادگاههای ذیصلاح میباشد وتاکید می کنم کشتار این عده از اعضاء فرقه مافیایی رجوی نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه باعث خوشحالی رجوی هم می شود چون رجوی رذل زنباره و مریم قجر با دارو دسته جنایتکارش که در کنار رود اور سوراواز پاریس جا خوش کرده نیاز به ننه من غریبم بازی دارد تا در پشت این صحنه بازار گرمی خود ادامه بدهد و خزیدن رجوی در سوراخ موش و فرار خود به پاریس به همراه نزدیک ۲۰۰ عضو فرقه را قبل از شورع جنگ در عراق را لاپوشانی کند .

وقتی اسامی کشته شده های فرقه رجوی را دیدم بین انها کسانی بودند که سالیان سال با روش و استراتزی رجوی مخالف بودند و یک عده هم مسخ شده در ایدئولوژی دست ساز رجوی که در شکنجه اعضا ناراضی دست داشتند و همچنین در توطئه زندانی کردن افراد جدا شده در زندان تیف ساخته مشترک رجوی رذل زنباره و جنایتکاران جنگی پنتاگون در عراق که رجوی مریم قجر دیوانه وار عاشقشان هستند !

واقعیت اینکه رجوی رذل زنباره برای عدم پاسخگویی به شکستهایش همیشه نیاز به خون و خونریزی دارد تا در پشت این خونها خود را مخفی بکند و وانمود کند که در حال مبارزه هست در حالی که بیش از ۱۰ سال معلوم نیست در کدام سوراخ موش پنهان شده .

راستی رجوی رذل زنباره که همیشه عربده می کشید که از سانتی متر به سانتی متر اردوگاه بد نام اشرف دفاع خواهد کرد ؛ اگر کوهها بجنبد اشرف ز جا نجنبد و … الان کجاست تا بیاد از اشرف دفاع کند؟

مریم قجر با پرداخت هزاران دلار به هر نماینده سابق از دور خارج یا جنگ طلبان آمریکایی و بر پا کردن شوهای مختلف با بزک و دوزک روی سن هر بار بوزینه وار ادا اطورا ریئس جمهور باسمه ای را در میاورد وخواهان باز گشت اعضاء از کمپ لیبرتی به اشرف می باشد خود به عراق نمی رود تا در این فیض بزرگ اشرف نشینی سهیم باشد؟!

راستی از جیره خواران و همپالگیهای رجوی باید پرسید شما که در نوشتن فساد نامه بر علیه جدا شده ها و منتقدان فرقه ؛ در حمله به قربانیان فرقه در اروپا و تهدید به قتل مخالفان خود از کافه گراند تا سواحل استرالیا خود را رستم دستان نشان می دهید چرا در عراق حضور ندارید مثل اینکه شما ها هم فقط بعد از خوردن ودکا آبست و یا زدن یک بست تریاک خود را مبارز و مجاهد ؛ شورایی ؛ پسر شجاع حس می کنید؟!

راستی چرا دیگر سران فرقه و همپالگیهای رجوی درشهرهای امن اروپا ویا کنار رود اورسورواز کنگر خورده لنگر انداخته اند و تنها هنرشان در اوردن ادا اطورا بوزینه وار در تلویزیون سیمای اسارت فرقه رجوی و بیل به هوا منتظر هستند در عراق عده ای کشته شوند و اینها بیایند عربده بکشند نمی روند در خط مقدم مبارزه اینها تا کی می خواهند با این دغل بازیها یک عده را به کشتن بدهند تا خود در اروپا با سس مبارزه به زندگی خفیف و خائنانه خود ادامه بدهند ایا مرگ حق برای دیگران؟!

حال با کشته شدن این عده فقط رجوی که یک مدتی از این خونها برای خود دفتر دستک درست می کند و از قبل ان برای خودش نان دانی درست می کند و بیشتر از همه اعضاء اسیر در لیبرتی را به اسارت نگه می دارد تا روزی برسد که یک کشتار دیگری را بوجود بیاورد .

هموطنان ؛ خانواده اعضاء اسیر در چنگال رجوی رذل زنباره ؛ شخصیتهای سیاسی مستقل ؛ ارگانهای بین المللی و حقوق بشری ؛ احزاب و سازمانهای سیاسی ایرانی من بعنوان یک عضو سابق این فرقه و با شناختی که از این فرقه دارم تنها راه نجات اعضاء اسیر خروج هر چه سریعتر اعضاء از عراق می باشد و باید از رهبر این فرقه و مریم قجر خواست دست از سر این اعضاء نگون بخت بردارند و اجازه بدهند انها برای ادامه باقی عمرشان خود تصمیم بگیرند و تا زمانی که رهبر فراری این فرقه رجوی رذل زنباره و مریم قجر و دیگر سران این فرقه مافیایی با سرنوشت این افراد بازی می کنند این کشتار و خونریزیها ادامه دارد و مطمئن هستم تنها کسی که خواهان مرگ اعضاء خود هست رجوی رذل زنباره هست تا از پاسخگویی به شکستهایش فرار کند .

همچنین از دولت عراق تقاضا می کنم که برای پایان دادن به حضور این فرقه مافیایی به هیچ وجه از سلاح و راههای خشونت امیز استفاده نکند و اجازه ندهد گروههای سر خود با کشتن اعضاء فرقه رجوی اب در اسیاب رجوی بریزند و بارها تاکید کرده ام تا زمانی که سران فرقه کنترل این اعضاء نگون بخت را دارند هیچ راه حل مسالمت امیزی متصور نیست و تنها راه برای پایان دادن به این فرقه مافیایی محاکمه سران جنایتکار این فرقه مافیایی است که می تواند جلو خون و خونریزی را بگیرد .

پاریس : محمد رزاقی

.

ع .ریحانی، پژواک ایران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

آقای رجوی ! اموال اشرف چقدر می ارزد؟

آقای رجوی ! در یکی از نشست های انقلاب ایدئولوژیکتان در بحث پاکیزه شدن توسط این انقلاب و دل و جان بە شما سپردن ، آیەای از انجیل را دو بار خواندید و روی آن تاکید کردید

” او چنگال خود را در دست گرفته و خرمن خود را پاک خواهد کرد. گندم را در انبار جمع می کند ولی کاه را در آتش خاموش نشدنی خواهد سوزانید.»

این آیە از متی ، باب ٣ ،آیەء ١٢است . این آیە مربوط بە وعدەای است کە یحیی تعمید دهندە بە مردم می دهد . اشارەء او بە مسیح است و وعدەء آمدن مسیح را می دهد. در آن هنگام این سخن بە شما بر می گشت. منظورتان در اینجا با توجه به حرفهای قبلی و بعدی کە زدید روشن بود . شما می خواستید در موضع نبوی و خدایی، با ابزار انقلاب ایدئولوژیک ، خرمن خودتان را کە ما بودیم پاک کنید ، گندم ها را برای موقعی که نیاز بدانید در انبار ذخیرە کنید وکاهها را هم کە بی ارزش بودند در آتش بسوزانید

آقای رجوی ! در آن لحظاتی کە این کلمات را از زبان شما می شنیدم هرگز تصور نمی کردم کە آن گندم ها را در انبار اشرف و برای حفظ اموال مادی آنجا در آتش “شمر” صفتان و جنایتکاران ،رها کنید .

ای خدای ماده و ای صاحب جانها و نفسها و خونها ! حالا بفرمایید قیمت اموال آنجا چند است؟ ۴٠٠ ملیون خوب است؟! چک و چانەای ندارید بزنید؟

ای خدای مجسم و ای صاحب جانها ! چند نفر دیگر باید توسط آن وحوشان ذبح شوند تا بفرمایید کافی است، اموال را صورت جلسە کنید و پیگیری آن را بە تیم وکلای زبدەء خویش بسپارید و آن جانهای عزیز را از آنجا نجات دهید و تن بی دفاعشان را بیشتر از این به رگبار گلولەء وحوشان نسپارید؟

آقای رجوی ! دل بە دود و دم جنگ و آشوب منطقەای نبندید . این خونهای شریفی کە ریختە می شود یک مسئول دیگر بە غیر از وحوشان ولایت هم دارد که شمایید . اگر صد رژیم هم در سوریه و ایران و عراق بە سر کار بیاید و برود ، پاسخگو هستید. پاسخگوی اینکە چکار می توانستید برای نجات جان آنها بکنید و نکردید

چه سادە

چه به ساده گی گفتند و

ایشان را

چه ساده

چه به ساده گی کشتند

ع . ریحانی

منبع:پژواک ایران

.

سیدامیرموثقی، کانون آوا، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

رجوی در آخورش به این کشته ها می بالد!

درروز گذشته از طریق رسانه‌های خبری مطلع شدم که تعداد ۵۲نفر از اعضای فرقه رجوی در عراق در درگیریهایی که با نیرو های عراقی داشته‌اند، کشته شده‌اند.

برایم سؤال بود آیا هنوز هم رجوی از ریخته شدن خون این انسان‌ها لذت میبرد. انسانهایی که دست و پا بسته و روی تخت درمانگاه و روی زمین در خون خود غلطیده اند ورجوی با شور و شعف تمام و در سیمای موسوم به آزادی در شب گذشته با بیشرافتی تمام شروع به پخش این عکسهای کشته شدگان میکرد ومیگفت این‌ها همه مجاهدان خستگی ناپذیری بودند که با خون خودشان آینده را برای من تضمین کردند. آری این است خصلت رجوی که از ارتزاق خون بی گناهان همواره برای خود زمان را خریداری میکند. براستی سؤال اینجاست که خودت کجائی و چرا بیرون نمی آیی و پاسخگو نیستی. چرا با اندک گماشته در همه کشور های امریکایی و ارو پایی برای تبلیغلت تظاهرات راه می‌اندازی و خودت در خلوت خود در سوراخی خزان خزان دست افشان و پای کوبان به حرافی میپردازی. اری همه باید در اشرف کشته شوند و به خارجه نیایند تا به تو تف کنند و لعنت بفرستند. امروز اشرف هم دیگر پاک سازی شد حالا میخواهی چه کار کنی؟ فردا لیبرتی هم پاک سازی می‌شود. آنوقت میخواهی چه کار کنی؟ با مریم و اطرافیانش از فرانسه میخواهی به ایران حمله کنی و حکومت را سرنگون سازی؟ پس خودت کجایی ای ملعون خبیث! ای خیانتکار! ای تیر خلاص زن! امروز کسانی که با تیر خلاص کشته شدند تو بودی که به آن‌ها تیر خلاص زدی نه سربازان عراقی. تو و زنت هستید که از خونریزی استقبال میکنید. شما مسئول این خونهای ریخته شده هستید نه دولت مالکی ونه حکومت ایران. شما هستید که باید پاسخگوباشید به مجامع بین المللی. شما باید در دادگاه جنایت علیه بشریت محاکمه شوید. به امید آن روز

سید امیر موثقی

آلمان کلن

.

بهروز ریحانی،  پژواک ایران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

قتل‌عام مجاهدین خلق، هماهنگی کامل

سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در یک اقدام نادر دم خروس جنایت فجیع مالکی- خامنه‌ای در اردوگاه اشرف را آشکار کرد. ابعاد این درنده‌خویی وحشیانه به حدی می‌باشد که رژیم و دولت مالکی به پرت‌وپلاگویی‌های متناقض متوسل شده‌اند. علی موسوی سخنگوی نخست‌وزیر عراق کشتار در اشرف را به «درگیری در بین ساکنان این اردوگاه نسبت داد» و به تبعیت از رئیس خبیث‌اش نوری المالکی مدعی شد که «نیروهای عراقی در کشتن این افراد دخالتی نداشته‌‌اند» اما به فاصله چند ساعت سپاه پاسداران طی یک اطلاعیه رسمی اعلام کرد که «در سالروز مرگ باهنر و رجایی» مجاهدین عراقی انتقام تاریخی خود را از منافقین گرفتند»، سپاه سرکوبگر که با همدستی مزدوران عراقی به این قتل‌عام ضد‌انسانی مبادرت کرده بود، فراموش کرده که سخنگوی مالکی قبل از آن گفته بود «این خبر که نیروهای عراقی مسئول کشته شدن اعضای مجاهدین هستند را تکذیب می‌کنیم». البته رادیو بی بی سی که ید طولایی در سرپوش گذاشتن بر جنایت‌های آخوندها دارد، در یک گزارش خبری به مدد قاتلین آمد و چنین وانمود کرد که شنوندگانش بهتر است به تکذیبیه‌ی سخنگوی مالکی اعتماد کنند!

اما واقعیت چیست؟ سپاه قدس خامنه‌ای در هماهنگی کامل سیاسی، امنیتی و نظامی با نیروهای دولت عراق، این جنایت ضدبشری را تدارک و اجرا کردند. آن‌ها بعد از خمپاره باران اردوگاه اشرف، وارد آن شدند و تک تک ساکنین بی دفاع اشرف را به گلوله بستند. با نگاهی به عکس‌های شهدای این جنایت هولناک معلوم می‌گردد که مهاجمین با کینه‌ای حیوانی گلوله‌های تیر خلاص را در شقیقه‌های مجاهدین شلیک کردند. نوع و شیوه‌ی کشتار و سبعانه بودن این جنایت، تماما حاکی از آن است که فقط و فقط چنین وحشیگری از عهده‌ی نیروها و تحت امر و تابع ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه برمی‌آید. زمانی که سپاه پاسداران در یک اطلاعیه رسمی از این کشتار تحت عنوان «انتقال الهی» نام می‌برد، جای کوچکترین شک و تردیدی باقی نمی‌گذارد که این عملیات تهاجمی از پیش توسط نیرو و سپاه قدس رژیم طراحی شده است. اقرار سپاه که کشتار مجاهدین را «مایه تشفی خاطر» دانسته است نشان می‌دهد که این ارگان بعد از طراحی این جنایت در انتظار نتیجه‌ی آن بوده تا بلافاصله اطلاعیه شادباش آنرا صادر کند. باید توجه داشت که زمانبندی این عملیات تروریستی در شرایطی انجام گرفته است که منطقه خاورمیانه و جهان تمامی توجهات خود را معطوف به زمان و چگونه حمله‌ی آمریکا به سوریه کرده است. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس که کشتار مجاهدین در اشرف تحت‌نظر او انجام گرفته، پیش از آن از طریق دولت مالکی و بطور خاص بوسیله‌ی فالح فیاض مشاور امنیت ملی نخست وزیر عراق به آمریکا پیام داده بود که «سوریه خط قرمز انقلاب اسلامی می‌باشد» یا سرزمین سوریه معراج ما به سوی آسمان است و یقیناً گورستان آمریکایی‌ها»، این تهدیدات تروریستی آشکار، چنانچه در عمل تاکنون به اثبات رسانده، چتر حمایتی از ساکنین اشرف و لیبرتی را کوتاه و کم رنگ کرده و می‌کند، به بیان دیگر همین گردنکشی و تهدیدات باعث شده که دولت‌های غربی چشم‌هایشان را بر جنایات انجام گرفته بر علیه مجاهدین در عراق، ببندند. به همین دلایل در شرایط کنونی حفاظت و حمایت از جان ساکنین لیبرتی و اشرف، یک زمینه‌ی انسانی علیرغم هر اختلاف سیاسی می‌باشد. خانم مریم رجوی رییس جمهور برگزیده‌ی شورای ملی مقاومت، بعد از این جنایت سبعانه طی پیامی گفتند «ایالات متحده و ملل متحد را فرا می‌خوانم که برای جلوگیری از استمرار این قتل‌عام‌ها، تمامی اعضای مجاهدین را به فوریت به آمریکا و اروپا منتقل کنند.» به عقیده‌ی من این یک خواست عاجل می‌باشد، و هر آنکس که خواهان حفظ جان و سلامت این رزمندگان می‌باشد، باید به هر طریق ممکن برای انتقال مجاهدین به مقاصدی که خانم رجوی آنرا درخواست کرده است، تلاش کند. تماس و ارتباط و درخواست از دولت آمریکا و دولت‌های اروپایی می‌تواند از طریق ایمیل، تماس تلفنی و نامه‌نگاری انجام گیرد و این عمل نیک از عهده‌ی هر شخصی بر می‌آید.

بهروز ریحانی ۱۱ شهریور ۱۳۹۲

منبع:پژواک ایران

.

محمد ب، وبلاگ باند رجوی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

کشتار ساکنان اشرف، به هر دلیل و بهانه ای محکوم است

روز گذشته، دهم شهریورماه با یک خبر شوکه کننده مواجه شدم. قتل عام ساکنان اشرف که حدود هشتاد نفر می شدند، توسط نیروهای عراقی!

این خبر وقتی بسیار برایم تأثربرانگیز شد که اسامی کشته شدگان را یکی یکی مرور کردم. کسانی که سالیان سال با آنها زندگی کرده بودم و خاطرات تلخ و شیرینی با تک تک آنها داشتم. راستی در این جریان بایستی چه کسی را تقبیح کرد؟ دولت عراق؟ سازمان مجاهدین؟ سازمان ملل؟ دولت آمریکا؟…

دولت عراق از قبل از شروع ماه رمضان هشدار داده بود که تا آخر این ماه فرصت می دهد که اشرف را تخلیه کنند. دولت عراق هشدار داد که به سازمان ملل خاطرنشان کرده است که برای عملی کردن این خواسته دست به هرکاری خواهد زد.

در آن زمان اعلام خطرهای زیادی از طرف منتقدان سازمان و جدا شدگان صورت گرفت ولی متاسفانه گوش شنوایی نبود. رهبری سازمان، سرسختانه خواستار نه تنها ماندن آن هشتاد نفر در اشرف که بازگرداندن سه هزار نفری که به لیبرتی رفته بودند نیز به اشرف شد.

راستی این قانون کجا تصویب شده و طبق کدام اصولی است که در یک کشور خارجی به مدت یازده سال بنشینید و نه تنها به خواسته های میزبان که خواهان خروج هست توجه نکنید بلکه جا و محل را نیز خودتان مشخص کنید و از طرفی برای صاحبخانه شاخ و شانه هم بکشید؟

بالاخره روز دهم شهریور دولت عراق (البته بصورت غیر رسمی) تهدید خود را عملی کرد. هم دولت عراق به خواسته خود رسید و هم رهبری مجاهدین. دولت عراق به تخلیه اشرف که می خواست رسید و رهبری مجاهدین هم به کشتار تازه و خونهای سرخ تازه ای که لازم داشت تا مظلوم نمایی کرده و بن بست سیاسی و تشکیلاتی خود را بشکند، رسید.

رجوی چنانچه از خون صدها و هزار نفر دیگر هیچگونه اخمی به ابرو نیاوره برای این شصت نفر نیز هرگز ناراحت نخواهد شد و آن را لازمه ادامه مبارزه می داند و می گوید «راه مجاهدین همیشه با خون باز شده است» آنچه برای رجوی مهم است حفظ جان خود می باشد جان صدها انسان دیگر در مقابل او هیچ ارزشی ندارد.

در این میان تنها ضرر کننده و زیان دیده کسانی هستند که در بامداد دهم شهریور جان خود را از دست دادند و فدای سرکشیهای احمقانه و نابخردانه رهبری خود شدند.

قطعا این عمل وحشیانه دولت عراق مردود، محکوم و قبیح است ولی آیا رهبری سازمان که بارها ضرب شصت دولت عراق را چشیده و لمس کرده بود، نمی توانست از این فاجعه جلوگیری کند؟ آیا اموال اشرف در مقابل جان این افراد باارزشتر بود؟

تمامی کسانی که مسائل مجاهدین را دنبال می کنند بخوبی می دانستند و یقین داشتند که فاجعه ای در راه است. قطعا خود رجوی نیز چنین فکر میکرد. همه هشدارها از طرف کسانی که دلشان برای ساکنان بی دفاع می سوخت، داده شد ولی متاسفانه هیچ گوش شنوایی نبود و چنین شد که نباید میشد….

چند پیام دیگر در محکومیت کشتار امروز در کمپ عراق جدید , سابقا اشرف

02.09.2013

کانون آوا، اول سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

رجوی فقط خون می خواهد

بقرار اطلاع خبرگزاریها سحرگاه امروز پادگان اشرف بعد از اولتیماتومهای فراوان مورد یورش نیروهای انتظامی عراق قرارگرفت. ماموران حکومتی که حکم قضایی تخلیه را دراختیارداشتند، دربدو ورود با مقاومت گسترده حدود ۱۰۰ نفر از اعضای مجاهدین که بدستور رجوی هنوز در پادگان اشرف باقی مانده بودند، روبروشدند. در درگیری حاصله تا بحال بیش از ۵۲ نفر از مجاهدین کشته شده اند. از سرنوشت بقیه افراد هنوز اطلاعی در دست نیست.

این حادثه تاسف انگیز در حالی اتفاق افتاد که از ماه های پیش شواهد آن کاملا معلوم بود. در حالی که تعداد بمب گذاری ها در بغداد روبه افزایش گذاشته و امنیت داخلی عراق حتی برای حکومت قابل تامین نبود، رهبری مجاهدین و بالاخص مسعودرجوی با بلاهت تمام بر طبل جنگ و درگیری کوبیده و خواستار انتقال افراد از کمپ لیبرتی به اشرف شده بود. از طرف دیگر حکم تخلیه اشرف از یکسال پیش توسط قوه قضاییه عراق صادر شده و دولت عراق مترصد اعمال حاکمیت قانونی بر بخشی از خاک خود بود. آقای رجوی از قبل در جریان این حمله بوده و مسئول مستقیم این خونریزی می باشد.

کانون آوا تاسف عمیق خودرا از کشته شدن بی حاصل قربانیان فرقه اعلام می دارد و برانتقال سریع افراد مستقر در لیبرتی به خارج از عراق اصرار می ورزد.

رجوی خون می خواست و به ارزویش رسید.

-

تحریریه ایران فانوس، اول سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

کشتار در اردوگاه اشرف محکوم است

سحرگاه امروز اول ماه سپتامبر، نیروهای عراقی به اردوگاه اشرف که بیش از ۸۰ تن مجاهد خلق در آن سکونت داشتند، حمله کرده و در اثر این حمله دهها تن کشته شدند.

از نظر ما حمله به اردوگاه اشرف و کاربرد خشونت به هر دلیلی که صورت گرفته باشد، محکوم است به ویژه در مورد کسانی که قادر به دفاع از خود نبوده اند.

مجاهدین اذعان دارند که قربانیان اخیر در راستای دفاع از اموال اردوگاه اشرف، جان خود را از دست دادند. اما این یک دروغ آشکار است. مجاهدین در گذشته و به دفعات در مقابل اموال شان، جان اعضای خود را ترجیح داده اند. اما این بار داستان به گونه ای دیگر است. آنها در سال ۱۳۶۴ زمانی که در منطقه کردستان عراق به سر می بردند، در اثر درگیری لفظی با گروه طالبانی، همه پایگاههای خود در منطقه گلاله را منفجر کرده و اعضای خود را بدون درگیری و تلفات، به عقب نشینی وادار کردند.

اما این بار گویا منافع رهبری مجاهدین به ویژه مسعود رجوی، چنین ایجاب می کند تا تعدادی را سپر بلای خود کند و یا اقدام به رد گم کردن در ارتباط با مخفیگاه خود کند.

بدین سبب و بدلیل نیازمندی خون و ترجیح دادن اموال به خون اعضاء، رهبران مجاهدین مریم و مسعود رجوی را محکوم می کنیم و اذعان می کنیم که آنان هر چه زمان می گذرد در راستای گره گشایی و استفاده ابزاری از جان اعضاء، کوتاهی نمی کنند.

تحریریه ایران فانوس

-

مهرداد ساغرچی، ایران فانوس، اول سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

جنایت کشتار افراد بی دفاع در اشرف

بار دیگر افراد بی دفاع در کمپ اشرف به خاک و خون کشیده شدند. این جنایت در شرایطی انجام شد که دولت و حاکمیت عراق میدانست که این اقدام اولا غیر قانونی و غیر انسانی است و ثانیا شرایط را برای کسانی که در سازمان هستند برای خروج مشکل خواهد کرد. این اقدام یک جنایت نابخشودنی در مرحله اول برای دولت و حاکمیت عراق است. این شرایط البته که از قبل برای هر کس قابل پیش بینی بوده است. پیشتر از همه برای رهبری مجاهدین که میدانستند حکومت شیعی عراق متحد عملی حکومت شیعی ایران است و اینکه آنها برای منافع خودشان از هیچ حرکتی فروگذار نخواهند. پس باید سوال کرد چرا رهبری مجاهدین حاضر شد دوباره چنین قربانی شدن افراد را نظاره گر باشد. سوال اینجاست این لیست بالا بلند مسئولین تراز اول سازمان دیگر هرگز نه برای سازمان ساخته میشوند و نه اینکه توجیهی برای کشته شدن آنها خواهد بود. الا اینکه بگوییم خودشان خوب میدانستند که سرنوشت افراد در اشرف چه میشود. آیا مگر نمیشد چند ماه قبل همه افراد مستقر در اشرف را به کشور آلبانی منتقل کرد؟

حال ضمن محکوم کردن هرگونه حمله به غیر نظامیان از سازمان ملل و همه ارگانهای حقوق بشری تقاضا داریم که نگذارید این خونریزیها ادامه پیدا کند و در خروج ساکنان کمپ به محل امن و نهایتا انتقال به کشور سوم اقدام فوری کنند.

سازمان مجاهدین میخواهد با درخواست های بزرگ از قبیل خروج دستجمعی و انتقال به یک کشور شرایط را برای مراحل اجرائی کار مشکل کند. لذا تقاضا داریم که افراد به صورت تک به تک به کشورهای آزاد جهان منتقل شوند. این کار با همکاری ملل متحد و کمیساریا پناهندگان عملی است.

از کشورهای اروپایی به خصوص کشور آلمان و صدراعظم آلمان درخواست داریم که برای انتقال افراد و همینطور رسیدگی فوری به مجروحان مداخله کرده و با انتقال بخشی از این افراد از جان این افراد حفاظت کند.

این افراد اساسا به زور توسط قوانین سر سخت فرقه ای در سازمان نگاه داشته شده اند. این افراد از ترس و هراس چیزهایی که فرقه برای آنها ساخته است قدرت تصمیم گیری و شهامت خروج را ندارند و به جز با دخالت حکومتهای غرب و برداشتن چتر تشکیلاتی فرقه از بالای سر افراد میسر نیست.

این تهدید برای سایر ساکنان کماکان وجود دارد و تقاضا داریم که هر چه سریعتر اقدامات خودتان را انجام دهید.

مهرداد ساغرچی

آلمان / اول سپتامبر۲۰۱۳

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فاجعه انسانی کشته شدن نزدیک به ۴۴ تن که اکثرا از فرماندهان نزدیک به رجوی بوده اند را محکوم می کنیم

02.09.2013

زنان ایران

لینک به منبع

تا ساعت ۸ بامداد یکشنبه به وقت محلی، ۱۹تن از کشته شدگان در اشرف، شناسایی شده اند. این نفرات عبارتند از زهره قائمی، همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین، گیتی گیوه چیان از اعضای ارشد شورای رهبری سازمان مجاهدین و مسئول حفاظت اطلاعات و امنیت رجوی، میترا باقر زاده از فرماندهان ارشد شورای رهبری، ژیلا طلوع از اعضا و فرماندهان شورای رهبری، فاطمه کامیاب از فرماندهان حفاظت رجوی، مریم حسینی از اعضا و فرماندهان شورای رهبری، مجید شیویاری از نفرات کلیدی امنیت، عبدالعظیم نارویی از مسئولین، حسن جباری، سعید اخوان، رحمان منانی، حسین رسولی از نفرات کلیدی امنیت، علی اصغر مکانیک،ابراهیم اسدی، مهدی فتح الله نژاد از مسئولین، علیرضا خوشنویس از مسئولین و محمد رضا صفوی، شهرام یاسری از مسئولین، سید علی سید احمدی، کورش سعیدی از مسئولین ،حمید باطبی، احمد بوستانی، احمد وشاق از فرماندهان حفاظت رجوی، قاسم رضوانی، قباد سعیدپور، ناصر سرابی، حسین مدنی از مسئولین و مترجم زبان انگلیسی، اردشیر شریفیان، فریبرز شیخ الاسلام، ذکریا پورمحمدی، یاسر حاجیان، حسن غلام پور، ناصر حبشی، محمد علی محمودی، حمید صابری، علی فیض

قاتل کشته شدگان اخیر، سازمان مجاهدین خلق به رهبری رجویها ا ست، آنها هستند که ۱۰ سال است بر طبل جنگ و ماندن در عراق می کوبند و همیشه شعارشان این بوده اشرف پایدار! چو اشرف نباشد تن من مباد!

دولت عراق بیش از یکسال است که به اینها مشخصا در رابطه با اشرف اولتیماتوم داده است که بایستی اشرف را ترک کنند. و از طرف دیگر سازمان یکسره بر عکس فریاد جنگ و حتی برگشت سایر نفرات را نیز می داد.

توجه کنید که ۱۰۰ نفر از کسانی که واقعا انتخاب رهبری بوده اند که اینها باید از بین بروند و همانگونه که در لیست هم مشاهده می شود همه از اعضای نفرات حفاظت و امنیت رجوی بوده اند بنابر ا ین تصمیم گرفته شده که این افراد باید کشته شوند وگرنه کیست که نداند اشرف جای ماندن نیست، آنوقت این سازمان جنایتکار این عده اندک را نگهداشته که اموال بفروشند!

باید به رجویها گفت: شما که اینقدر برایتان مال مهم است نه جان افراد پس چگونه است که مریم قجررجوی ۲۶۰ هزار دلار را به مصر برای هدفی نامعلوم کمک می کند آنوقت جان افرادی که همه سابقه های طولانی و از نفرات حفاظت و امنیت و اطلاعات او هستند را در اشرف برای فروختن اموال اسقاطی نگه می دارد واقعا کجا هستند دادگاههای عادلانه تا از این شیادان و قاتلان انسان حساب بکشند!

افسوس که فریاد رسی برای این نفرات نیست. مجامع بین المللی و افکار عمومی از کسانی که در باطلاق مانده اند می خواهند که خودشان فرار کنند و از طرف دیگر رجویها مدعی می شوند که داوطلبانه در اشرف یا لیبرتی مانده اند، اما ما به شمامی گوئیم آنها نمی توانند قبل از هرچیز بخاطر اینکه مغز و روحشان آزاد نیست و در اسارت این سکت هستند تصمیم بگیرند و همه چیزشان هر لحظه زیر کنترل است.

امیدواریم که کسی به صدای ما جدا شدگان از این سکت گوش بدهد.

افسوس از این سکوت و بی عملی که این تشکیلات باز هم با خرج کردن پولهای حاصل از نفت مردم عراق و خریدن پارلمانترها همچنان در خارج کشور مریم رجوی مشغول اروپا گردی است و رایزنی برای رسمیت بخشیدن به دیکتاتوری رجوی و ماندن درعراق و برگشت به اشرف نه آزادی و پناهندگی واقعی نفرات و باز هم امروز تنها مرگ و جراحت نصیب این افراد می شود.

اعضای انجمن زنان

اول سپتامبر۲۰۱۳

رونوشت به
وزارت خارجه آمریکا
دبیرکل سازمان ملل متحد آقای بان کی مون
صلیب سرخ
دفتر یونامی در بغداد
کمیساریای عالی پناهندگان
پارلمان اروپا

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد