_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

زندگی ساده ما و انحطاط آن آقا !

کریم قصیم

24.02.2014

لینک به منبع

زشتگویی شائبه آمیزی که مسعود رجوی طی پیام اخیرش در ۲۰ ام بهمن امسال(۱) این بار خودش علیه منتقدین پاکدامن ( جملگی ضدرژیم ولایت فقیه) و استعفای سیاسی بی خدشه من و روحانی بر زبان آورد تماماً کاربرد و مصرف داخلی دارند، جهت انحراف انظار مجاهدین بحرانزده و خانواده های رنجدیده و سرگشته آنها ست از هیبت منفی و عواقب سهمگین بیلان کار “رهبرعقیدتی” و …

حضرتش ، افشاءشده در خط و خطوط سیاسی بی فایده ی ورشکسته به تقصیر ،/ نه فقط در اثر پرسشها و پیشنهادهای بی پاسخ مانده منتقدان، که زیر آوار عواقب بی خردیهای خویش و رویدادهای فاجعه بار و جانکاه/ ماههاست هیستریک و کف بردهان به خود می پیچد و به جای علت جویی و خطا پذیری و تغییر مسیر….در توجیه مصیبتهای پی درپی مدام بز بلاگردان می جوید و به منتقدان نیک اندیش برچسب و اتهامات (متناسب خودش)می زند!

رویه ای که این «آقا» به ویژه طی سال اخیر پیشه کرده (از تعرض به حقوق بشر افراد خودش/ نامه نویسیهای چاره جویانه به سران رژیم ولایت فقیه /هتاکی بی حدّ ومرزنسبت به منتقدان و دو عضو مستعفی شورا / در تاریخ سیاسی مدرن ایران رویکردی است بی سابقه و انزجاربرانگیز. مسعود رجوی- بدون کمترین سند و مدرک معتبری – قریب ۹ ماهست علیه یک استعفای بی خدشه و سخنهای نیک اندیشانه منتقدان / ازجمله دوعضو مستعفی شورا / بی مهابا تاخت و تاز می کند. او از همان روز بعد از استعفاءعلیه ما کارزاری فوق العاده کثیف مملو از هتاکی و اتهام زنی و لجن پراکنی فرمان داد که هنوز ادامه دارد. چند ماه پیش «امام گونه» علیه ما فتوای «خروج از جبهه خلق» صادر کرد و در پیام اخیرش با دریدگی غیرقابل وصفی همه منتقدان را در «جبهه ولایت» شمرد. آیا عمداً بر این حقیقت چشم بسته که همه منتقدان مورد نظرش یکسره تمام قد علیه رژیم جمهوری اسلامی و سردمدارانش از هرجناح و باندی ایستاده اند و رهرو بی قرار پیکار آزادی مردم ایران بوده و هستند؟ یا این که فرقه گرایانه هرکس را که به «حضرت آقا» و سیاستهای ویرانگرش خرده گیرد با تمام قوا می کوبد ، حال آن که دست خودش را در ارتکاب هر بی خردی سهمگین (ادامه سیاست ماندن در آشوبکده عراق و بله قربانگویی به عوامل رنگارنگ “ارباب بی مروت دنیا”) وهرگونه رابطه بی پرنسیپ و لاس وپاس شرم آوری با راست ترین جناح های جهانی ، همین طور نامه نویسی ننگین به سران جنایتکار و قاتلان دهها هزار مجاهد و مبارز آزادی مجاز و مختار می شمارد و به کسی هم حساب پس نمی دهد. تمام نشانه های افکارعمومی ایرانیان و پیامهای شبکه های اجتماعی هموطنان آزاده و اهل فکرو سنجش عقلی جملگی حاکی از آنند که پلشتی و زشتکاریهای دستگاه و شخص رجوی در بین ایرانیان آزاده واکنشی جز ابراز تآسف و حیرت آمیخته به انزجار نبوده است. با وجود این، «آن آقا» ی با پرنسیپ و محترم و متمدن، یا به تعبیرسینه چاکانش «امام معصوم و بی گناه قرن۲۱ »ی، نیازی سخت و ناگزیر داشته به تبدیل و تحمیل هر انتقاد و استعفاء و منتقد و مستعفی به سوژه و «طعمه» ای درازمدت جهت هجمه سایتهای چماقداران وابسته به «حضرت امام»! آن چه چشمگیر بوده دریدگی و ادبیات چارواداری و لومپنیزیم آشنا… و آن چه یافت می نشده مراعات حرمت همکاری دیرینه و احترام آداب و رسوم مدنی و دموکراتیک جاری درهمین ممالک میزبان بوده است: انحطاط رفتاری «رهبر» نه تنها منشاء بحران بلکه در واکنش به انتقاد و استعفاء ، به نظر رسید جزو ملزومات نجات اس و اساس لرزیده تشکیلات بوده است و ازاین زاویه فواید متعددی داشته و به همین دلائل کارزار شیطانی مزبور تاکنون– این بار با سرمشق کذائی حضرتش-ادامه یافته ، بنا به احتیاجات زیر :

•تهدید و ترساندن اعضای شورا از عاقبت استعفای امن و علنی (هرکاری تحت کنترل وی شدنی ولی خارج ازکنترل حضرت مشمول چنین مجازاتهایی است!)،

•لزوم به خط کردن صفوف بحرانزده تشکیلات و «صدوربحران» به خارج سازمان،- تلاشی عبث ورسواکننده آمران و عاملان،

•تشدید آکسیونیسم کور و بی نتیجه توسط دامن زدن به جوّ التهاب و «توطئه پشت پرده» …. (نمونه: فرمان اعتصاب طولانی و…درآخرآن پایان «پیروز»ی کذایی)،

•همین اعلام تآسیس الکی ۳۰۰ انجمن بی نام و نشان (لابد از افغانیها و عربها و آفریقاییها و… ؟) نیز نیاز همین «مرحله » بحران درونی و مهار عواقب شکستهای تکاندهنده و بی سابقه است.

•اما تب و تاب اصلی حضرتش اساساً برای فرار از پاسخگویی به ایرانیان و علی الخصوص پرهیز از جوابگویی به خانواده های شهداست ،

• فرار دائم از مسئولیت دروغهای شاخدار در باب برپا کردن رده های فلان “ارتش” در ایران و پوچی شگرد تکراری «سال سرنگونی» ، که این بار نیز همه شاهدند سال رو به پایانست و به جای سرنگونی رژیم جهل و جنایت، آن همه فاجعه برای مجاهدین به بار آمده . یعنی ماله کشیدن تشکیلاتی به روی شکستهای فاحش خط و خطوط دروغ رجوی.

•و درنهایت فرار از توضیح سیاسی- خطی علل وقوع آن فاجعه بی سابقه در اشرف و آن جنایت رژیم بر اشرفیان مظلوم و به خون نشسته!

•ورای همه موارد فوق : ادامه پنهان داشتن خط مشی«ضد» امپریالیستی سالهای اخیر حضرت رجوی که دیگر – برغم پنهانکاری ایشان و بانو – پنهان نگهداشتن واقعیتها ی سیاسی هم ازشورا و هم از خانواده های مجداهدین و افکارعمومی ایرانیان درباره کم و کیف روابط خارجی و… – و انگیزه های اصلی و پشت پرده ارسال آن نامه های چاره جویانه به سران رژیم …. که با دریدگی و فرار به جلو توجیه کردند. اهداف و رویکردهای فوق جملگی حاکی از وقوع فساد سیاسی و انحطاط اخلاقی آن آقا و…می کنند! انحطاطی که درآینده با علائم و نشانه های وخیمتر آن مواجه خواهیم شد.

بله ، برای «ماده کردن» تمام هدفهای اخلاقی – انقلابی بالا ، «آقای انحطاط» به گوشت قربانی نیاز داشت و دارد و چه کسانی دم دست تر، کم خطرتر و نقدتر از شماری منتقدین یک لاقبا و آن استعفای پاک و بی خدشه ۸ ماه پیش ما؟ پس فتوا داد موضوع را داغ نگه دارید ، طعمه چرب و سهل الوصولی است! می بینیم که هیچ شرم و حیا مطرح نیست، خودحضرت خط می دهد تا می توانید به دو فرد مستعفی اتهام مالی بزنید و بپرسید….! در پیامش شخصاً این لجن پراکنی را به مریدانش درس می دهد. سقوط ننگین و دریدگی حیرت انگیزی است اما گر نیک بنگریم پی می بریم : انحطاط اخلاقی فکر و رفتار سیاسی و رویکرد تاکتیکی حضرتش چیزی در حد و حدود و برخاسته از فساد استراتژیکی ست که سالهاست پنهانی بدان دست آلوده بوده ولی حتی تاکنون جرأت توضیح و تبلیغ آشکار آن را نداشته است… برای همین نمایشنامه نعل وارونه «رده های…برپا» و «سال سرنگونی» درحالی که درخلوت مشغول «آن کار دیگر» بوده اند و….. دندان زمان گره ها را خواهد گشود! تاریخ داور بی مثالی است!

دراین نوع انحطاط (تاکتیکی/ استراتژیکی) همه کارها مشروع بوده است هرآینه به درد بی درمان «حضرت» (حفظ وسائل و امکانات نیل به قدرت به هر قیمت ) بخورد. پس نمایشنامه ها بسیارمهم و هیچ چیز جز صدای طبل دروغ ، هیاهو و جنجال و و دغلکاری اهمیت نداشته …. گور پدر اخلاق و اصول و حرمت سابقه همکاری و …. قیمت سنگین و سهمگین بازیهای قدرت را دراشرف و لیبرتی خواهند پرداخت و البته در اور و جاهای دیگر مجالس یادبود شهدا برگزارخواهد شد و تازه معلوم است و به تکرار بگویید که مسئول همه جنایتها همان منتقدان «آقای انحطاط» اند!

تصور حضرتش این بوده و هست: از کسی که به قدرت رسد و«پیروز» شود نمی پرسند چگونه؟ اما، مگر قرار است با لشگر

مزدور افغانی وعرب و افریقایی به قدرت رسید؟ مگر ایران لیبی است؟

ایرانیان همه شاهدند: به یاری پرسشها وانتقاد منتقدان، همچنین به یمن استعفای ما ، – که به واقع آزمایش آنها بود – ، دیری است مشت مدعی باز شده و کارش در بین ایرانیان – دیگر حتی با دروغ و دغل هم- پیش نمی رود. حتی بعد از ۸-۹ ماه که از استعفای پاک و بی خدشه من و ما گذشته ، کل و کمال سخنی که این نوع ِ حاضر ِ “امام غایب” بر زبان دارد هنوز دور پرسش پول می چرخد، آنهم با چه ادبیات لومپنی ! چه دیدگاه سخیف و پلشتی ، چه ذهنیّت محدود و فلاکت زده ای! این حدّ از حقارت و درماندگی «رهبر» نیز از نتایج همان دگردیسی «شیطانی» است که آقای شکری در مقاله اخیرش کمی آن را توضیح داده است !

حضرت رجوی، با این درجه رقت انگیز از فهم منطقی و شعور نازل انسان شناسی!/ با چنین ذهن و زبانی که سطح درک و فهم اش از وقایع اتفاقیه یک سال اخیر را نشان می دهد/ این «آقای انحطاط» با چنین «آمادگی و سازوبرگ فکری» عزم سیاست و سیادت بر ملک و ملت باستانی و نسلهای امروز وفرای ایران در سردارد؟ آیا نسل جوان ایران چنین درجه ای از فقرفرهنگی و کسری فکری و فهم انسانی را پذیراست؟ سخت بعیدست !

در نگاه دردناکی به گذشته از این درجه سقوط شآن و شعور حضرتش اعلام تآسف می کنم. برخلاف شایعات ، فقط تصّلب شرائین و کهولت زودرس نمی تواند مسبب این وضعیت رقت بار باشد……گیرم دستش درگنج قارون و چوبدست ارباب بی مروت دنیا ، لزوم شأن فکری و سنجه عقلی را با چه مدرکی جواب می گوید؟

و اما نکته آخر..به تاکید می نویسم: استعفای سیاسی ما از شورا به ندای وجدانمان صورت گرفت. بدان تصمیم آزاد و خارج ازکنترل حضرات مفتخریم. هیچ تار موی آلوده ای در آن استعفاء وجود نداشته است. خدا را بیاورند و جعل وحی هم کنند باز یک حقیقت نورانی وساده باقی می ماند: استعفای ما بی خدشه بوده است. به شهادت استقبال ایرانیان آزاده ، آن استعفای آزاد سیاسی شأن و احترام ماندگاری یافته و هرچه رجوی و دستگاهش بیشتر برآن بتازند ارج و مرتبه اش افزایش می یابد. شاید برای همینست که حضرت آقا ، پس ازقریب ۹ ماه، هنوز نتوانسته آن استعفای سیاسی سالم را هضم کند و هنوز هم مسأله خلص سیاسی را به «چگونه و چه قدر پول؟» می آلاید! البته از کوره همان تراود که در اوست. من و ما ، حیرتزده دربرابر شدّت رذالتها و لجن پراکنیهای دستگاه رجوی، بارها پیشنهاد داده ایم و اکنون نیز – برای آخرین بار- تکرارمی کنیم: هرآینه رجوی جرأت سیاسی و شهامت مدنی آن را دارد اعلام موافقت نماید که گروه مستقلی از جمعیت حقوقدانان و وکلای متشخص ایرانی درخارج کشور جمع شوند و به سیر تا پیاز این استعفاء و به زندگی ساده مالی من و ما و البته نیز به گنج قارون و ریخت و پاشهای میلیونی و مداوم آنها رسیدگی کنند و نتیجه را به ملت ایران گزارش دهند، تاسیه روی شود هرکه در او غش باشد.

فقط محض اطلاع هموطنان آزاده اشاره می کنم: درحال حاضر من – برغم کسالت مفرط جسمی- با کار و زحمت و از دولت سر حرفه پزشکی(خودم و حرفه آموزشی همسرم در آلمان) مخارج زندگی مان را تأمین می کنیم.

۲۲ فوریه ۲۰۱۴ آلمان کریم قصیم

————————————–

(۱) – مسعود رجوی خطاب به ما: «چی، چند، چگونه، چه گرفتی، خود به چند و چگونه فروختی؟»

منبع:پژواک ایران

 

 

________________________________________________________________________________________

کریم قصیم: پاسخگویی محول به بعد از سرنگونی نمی شود. سرنگونی بهانه نیست. رهبران مجاهدین خلق امروز جواب دهند

30.07.2013

لینک به منبع (صفحه فیسبوک)

Karim Ghassim سرنگونی رژیم ضد بشری بهانه نیست ، هدف و محتوای همبستگی ملی ایرانیان است. انتقادات برای بهبودی درون و نما و تآثیربخشی و جایگاه و منزلت مجاهدین و همه ماست. زمان سکوت و صبر فرساینده پایان یافته . همان طور که زمان خودسری این و آن مسئول مقاومت پایان یافته. رهبران باید پاسخگو باشند، در مقابل خلق و افکارعمومی ایرانی نه در برابر خدا – که هرکس در خلوت خود با او راز و نیاز یا منکر و مخالف است – در روی زمین و این دنیا پاسخگویی دائم و جاری و ساری لازمست، همان طور که مایه گذاری و تلاش و کوشش مبارزان موکول به فردا نمی شود پاسخگویی و مسئولیت نیز محول به فردا و بعد از سرنگونی نمی شود. مسئولان باید بپذیرند که قله قاف قدرت آنها برای خدمت به همه است نه برای سیادت بر همه . فهم و قبول و اقرار به اشتباهات از بصیرت و کیاست یک رهبر و مسئول حکایت می کند. ترس از قبول اشتباه بی پایه است. مردم و افکار عمومی بزرگوار و بخشنده است و پذیرش اشتباه به نفع دستگاه مبارزاتی و مقاومت مردم اثر می بخشد. استبداد رآی موجب اشتباه مرکب می شود و تراکم اشتباهات موجب شکست اندر شکست. رهبری مجاهدین اگر به موقع – اواخر ۲۰۰۸ – ارزیابی درستی از توازن قوا در عراق می داشت و تصمیمات بعدی را به اقتضای یک بررسی واقع بینانه از وضعیت توازن قوای دوست و دشمن در عراق/ بعد از خروج آمرکا/ می کرد به احتمال زیاد اکنون از وضعیت مناسبتری برخوردار بود و مجبور نبود – با چشم بستن بر کل و کمال وضعیت عراق – از سلسله «پیروری» سخن گوید در حالیکه کل قوای مقاومت در عراق در پی تحویل سلاح اساساً وارد مرحله دیگری شده بود که در بهترین حالت نامش عقب نشینی سنجیده و برنامه ریزی شده است که در استراتژیهای نظامی انقلاب – ضد انقلاب به هیچ وجه به معنای شکست نیم باشد. ولی زمانی که منکر واقعیات مادی صحنه شویم و کل و کمال شرایط مادی را آوانتوریستی تفسیر به مطلوب کنیم …. بعد ا هم بر اشتباهات چشم بندیم و مرتب دیگران را مقصر و خود را معصوم و بی خطا جلوه دهیم آن گاه روزی می رسد که دیگر انکار شرایط امکان ناپذیر می شود و آفتاب درخشان هم شب تاریک نامیده می شود…. اشتباهات به انکارها و کور بینی تبدیل می شود. برای تصحیح چنین دیدگاه شکست آمیزی است که باید سخن گفت و از افترا و تهمت و برچسب نترسید. منافع انقلاب آزادیخواهانه مردم و جنبش عمومی مردم علیه فاشیسم مذهبی و احیاء بیش از پیش نیرو و ابتکار و توان و استقامت مجاهدین ایجاب می کند دست از انتقاد و مبارزه نشوییم و معایب آشکار را به صدای بلند فریاد کنیم. چه فایده دارد که سالها تغییر توازن قوا را ندیده بگیریم کوه اگر بجنبد اشرف نمی جنبد فریاد کنیم و بعد خودمان پای جابه جایی اجباری را امضاء گذاریم. از تجارب تلخ باید آموخت . شکست و اشتباه و باز هم شکست پیش می آید ولی نیروهای انقلابی درس می گیرند و اشتباهات را تصحیح می کنند و دور باطل اشتباه و شکست را می گسلند و با ادامه مبارزه تصحیح شده به پیروزیهای تازه و تعیین کننده نائل می شوند.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

میز گرد کانون ایران قلم پیرامون جدایی آقایان قصیم و روحانی از " شورای ملی مقاومت " مجاهدین

آقایان قصیم و روحانی و متین دفتری سکوت نکنید، تشکل جدید راه اندازی کنید

 

 

ایران قلم، یازدهم ژوئن 2013

 

 

در ادامه سلسله بحث های بررسی شرایط و وضعیت فرقه مجاهدین خلق ، روز گذشته میزگرد دیگری با شرکت آقایان علی جهانی ، محمد حسین سبحانی ، مهدی سجودی و شهروز تاج بخش در دفتر انجمن ایران قلم در آلمان برگزار شد .
هدف از این میزگرد بررسی جداشدن آقایان دکتر روحانی و دکتر قصیم از شورای فرمایشی رجوی موسوم به" شورای ملی مقاومت" و دلایل و تاثیرات آن بود .
در ابتدای بحث آقای محمد حسین سبحانی با ایراد توضیحاتی پیرامون جدایی آقایان روحانی و قصیم از شورا ، به دلایل مطرح شده در نامه سرگشاده آن دو که ضمیمه استعفانامه شان بود اشاره کردند و با توضیحاتی در باره سابقه شکل گیری شورا به روند جدایی اعضای سابق آن پرداختند .


لازم به ذکر است که در نامه سرگشاده آقایان روحانی و قصیم آمده بود :
ـ " باری، ما در چهارسال گذشته نه تنها در هیچیک از محورهای فوق گشایش و اصلاحی ندیدیم بلکه دردمندانه شاهد انقباض و تکرار اشتباهات نیز بوده ایم….
ــ ادامه مطالبات اصلاحی فوق گاه حتی موجب خشم دوستان مجاهد و طبعاً عذاب ما بوده است. به ویژه که همزمان به پرسشهای مصرّانه افکار عمومی و مسائل مطروحه نیز پاسخ شایسته داده نمی شد.
ــ لازم به یادآوری است که ما، درست یا نادرست، بحث و بررسی مشکلات را به خارج شورا نمی کشاندیم. می کوشیدیم سربسته و درخود، هنگام جلسات بزرگ، بیشتر در نشستهای محدود ولی رسمی، پیشنهادهای مشخصی برای موضوعات مورد اختلاف عرضه کنیم.
ــ اینها نمونه هایی از انبوه مشکلات سالهای اخیرمان بوده اند…. در ماههای اخیر که انواع معضلات جدید به دشواریهای پیشین افزوده شده است:
ــ افشای مسائل شخصی و تعرض غیرقابل دفاع و علنی چند ماه پیش به موضوعی که درحوزه حقوق بشر افراد قرار دارد.
ــ پیامهای (نصیحت و اِنذار !) آقای رجوی خطاب به سران غالب و مغلوب رژیم ولایت فقیه!


مداخله دادن مکرر و بی وجه کمیسیونها و دبیرخانه شورای ملی مقاومت در مسائل ، و بعضاً مشاجراتی ، که آشکارا به ایدئولوژی و تشکیلات و …. سازمان مجاهدین خلق مربوط بوده اند…."
سپس آقای مهدی سجودی به بیان نظر خود در این باره پرداختند و با ذکر خاطراتی از دوران حضور خود در تشکیلات مجاهدین و شیوه برخورد آنها با منتقدین از این منظر موضوع را مورد بررسی قرار دادند و تاکید کردند که شورای ملی مقاومت همان مجاهدین هستند و بسو با جدایی آقایان روحانی و قصیم از این معجون رجوی چیزی باقی نمانده است.
آقای علی جهانی نیز با استقبال از جدایی این دو تن به نقد و بررسی موضوع پرداختند و بحث جبهه همبستگی مجاهدین را مورد کنکاش قرار دادند و اشاره کردند که جبهه معنی خاص خود را دارد که چند گروه و خزب دگر اندیش با یکدیگر اتحاد و ائتلاف سیاسی برقرار می کنند ولی نگاهی به اسامی افراد جبهه همبستگی ملی و شورای ملی مقاومت مشخص می شود که همه اعضای بلندپایه سازمان مجاهدین هستند.
آقای سبحانی در سخنانی خطاب به آقایان روحانی و قصیم و با تقدیر از تصمیم اصولی شان از آنها خواستند که اینک که گام اول را برداشته اند و با جدایی خود از سیستم رجوی راه دیگری را برگزیده اند ، خاموش ننشینند و به سکوت تن ندهند و با ایجاد تشکلی دمکراتیک و با همکاری دوستان و یاران هم عقیده شان چون آقای متین دفتری که سالها پیش از شورا جدا شده بود به راه خود ادامه دهند و اینک که استقلال خود را باز یافته اند صحنه سیاسی ایران را خالی نگذارند و از پا ننشینند .


در ادامه آقای سبحانی به نامه سرگشاده ای که از طرف تحریریه کانون ایران قلم خطاب به آقای مهدی سامع نوشته شده بود اشاره کرده و با خواندن مقدمه این نامه از آقای تاج بخش خواستند به عنوان عضو تحریریه در مورد انتشار این نامه از طرف کانون ایران قلم توضیحاتی ارائه کنند .


در مقدمه این نامه سرگشاده آمده است :
" با شناخت واشراف به روح آزادیخواهی ای که در گذشته از یک چریک فدایی خلق با سابقه درخشان مبارزاتی دیده ایم ، زمان را مناسب می بینیم که به حکم وظیفه روشنگرانه ای که سالهاست بهای آن را با همه چیز خود پرداخته ایم نکاتی را به شما رفیق گرامی یادآور شویم ، باشد که خیرات آزاده گی و آگاهی به مستحکم شدن جبهه خلق و فرارسیدن بهار آزادی منجر شود. شاید و امیدواریم که هنوز عنصر شجاعت و آزادگی یک چریک فدایی در شما باقی مانده باشد. شما نیز بدانید اگر با تکیه بر این شجاعت و آزادگی بر ظلم و استبداد حاکم بر سازمان مجاهدین نه گفتید، در این روزگار آکنده از نامردمیها و بی پرنسیبی ها که داعیان دروغین مبارزه به سوداهای سیاسی ، پا بر اصل الاصول ها میگذارند ، تنها نیستید و هستند کسانی که قدر استقلال و مواضع انقلابی شما را بدانند که در روزگاری که هر که بر در می کوبد شباهنگام ، به کشتن چراغ آمده است ، می خواهند اگرچه حتی نه مشعلی که شعله ای ، که شمعی از آگاهی برفروزند."
سپس آقای تاج بخش به دلایل خطاب قرار دادن آقای مهدی سامع و نیز به طور کلی به جدایی اخیر دو عضو شورا پرداخته و با اشاره به نوع برخورد مجاهدین با منتقدین داخلی و بیرونی ، موضوع را از این زاویه بررسی کردند .
در پایان اعضای شرکت کننده در میزگرد که همگی از جداشدگان فرقه مجاهدین هستند به جمعبندی موضوع پرداختند و بار دیگر با استقبال از جدایی آقایان روحانی و قصیم از شورای رجوی ، از آنها خواستند که کاستی های موضع گیری خود را برطرف کرده و خود سانسوری را کنار گذاشته و شجاعانه به افشاگری بپردازند .
مشروح این میزگرد و فایل ویدیویی آن به زودی در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت .


کانون ایران قلم

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد