_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

شاملو و مجاهدین

 

(اگر مجاهدین می خواهند شاعری اینگونه صریح و بی پرده و پروا را در حصار جزمیت های خودشان به بند و انحصار بکشند، پیش از هر چیز پرده بر حماقت و جهل و فریبکاری خود دریده اند)

 

14.05.2007

سایت ایران اینترلینک

نامه ای از خانم روشنک ابتهاج

 

با سلام

وقتی برنامه سیمای آزادی را دیدم دیگر قلمم طاقت نیاورد و مرکب بر روی برگ جاری شد. مجاهدین سال هاست پی به ضرورت و اهمیت سوء استفاده از نام و اعتبار شخصیت های پر آوازه سیاسی و هنری برده اند. این رویکرد الزاما نه همراه با ارج نهادن به اعتبار و ارزش قائم به ذات آنها، که در راستای هدف استفاده ابزاری از هر امکانی برای جلب و جذب نیرو و کسب مشروعیت و پرنسیب بوده است. ایستادن در پشت نام و اعتبار شخصیت های ملی و سیاسی و دینی به نسبت شخصیت های هنری از قدمت و سابقه دورتری برخوردار است. مصدق، ستارخان، باقرخان و .... به دلایل مشخص سیاسی همواره در معرض سوء استفاده مجاهدین بوده و هستند. به همین سیاق شخصیت های سیاسی معاصر و در قید حیات که در معرض توجه روشنفکران و بعضا مردم بوده، به کرات ابزار و وسیله تبلیغاتی مجاهدین شده اند. طی سالها اخیر و از میان شخصیت های سیاسی می توان به هدایت الله متین دفتری اشاره کرد که به صرف وابستگی نسبی به مصدق مجاهدین مدت متمادی او را به ابزاری برای مصدق بازی تبدیل کرده بودند. اعضای جداشده از شورای ملی مقاومت دقیقا بر این نوع تنظیم رابطه ها تاکید داشته و به فراخور درباره آنها افشاگری کرده اند. در این مورد بخصوص می توان به علی اصغر حاج سید جوادی و پروسه ای که از بدو تلاش سازمان برای جذب و کسب حمایت او تا عضویت در شورای و متعاقب آن جدایی از آنها پشت سر گذاشت، اشاره کرد. مجاهدین با درک موقعیت اجتماعی این نوع شخصیت ها تلاش می کنند با جلب و جذب و تحت هژمونی درآوردن آنها حس سمپاتی طرفداران آنها را نیز نسبت به سازمان برانگیزند. همچنین با انگیزه هایی مشابه در پی جذب و سوء استفاده از نام و اعتبار هنرمندانی بر آمدند که هیچ مشروعیتی برای هنر آنها قائل نبودند. به این دلیل که در آموزه های ایدئولوزیکی مجاهدین اساسا هنر جایگاهی جز یک حربه تبلیغاتی و تهییج کننده برای ماجراجویان جوان ندارد. تعابیر ایدئولوژیک مجاهدین و جریان های مشابه، از موضوع هنر و هنرمند، که منجر به تقسیم بندی کلیشه ای هنر مقاومت و هنر لیبرالی گردیده، بر درک منحصر مجاهدین و ... از این مقوله تاکید دارد.

مضاف بر اینکه وضعیت اندک هنرمندانی که طی این سالها به مجاهدین پیوند خوردند و نتوانستند چارچوب جزمیت های ایدئولوژیک و سیاسی را تحمل و در نهایت جدا شدند، گواه تعارضات حل ناشدنی میان اندیشه گرایی صرف و جزمیت در تقابل با دنیای شخصی هنرمند است. به عنوان مثال می توان به اشعار رحمان کریمی اشاره کرد که یکسره به مدح و ستایش رجوی درآمده و او را به یک مدیحه سرای تمام عیار تبدیل کرده است. این نگرش جزمی و ایدئولوژیک، از اساس مشروعیتی برای تخیل و ذهنیت هنرمندانه قائل نیست. شاعر در بند این جزمیت ها یکسره در اسارت و قید واژه هایی است که یا بوی خون و خشونت و تنفر و کینه و پرخاشگری کور می دهد و یا روی دیگر سکه اش در مدح و ستایش محصور و محبوس شده است. جالب اینجا است که منتقدین در ارزیابی و نقد شعر معاصر، این بلیه را پاشنه آشیل تلقی و یکی از دلایل پس رفت شعر امروز را در این رویکرد جستجو می کنند. عجالتا در این مجال کاری به صحت و سقم و میزان این تاثیرپذیری در تلاشی یا شکل گیری شعر امروز ندارم، اما این اشاره صرفا از باب تاکید بر دنیای پاردوکسیکال ذهنیت هنرمندانه و بند و زنجیرهای هنر موسوم به ایدئولوژیک بود. با نگاهی گذرا و اجمالی به پرونده این شاعران به سهولت می توان دریافت که تاریخ مصرف این نوع شعر و شاعران آن که عمدتا از دل مناسبات سیاسی و تشکیلاتی و یا متاثر از انها سربرآورده اند، به پایان رسیده است. با این حال مجاهدین در طی سالهای اخیر تلاش های دامنه دار و سازمان یافته ای را برای جلب و جذب شاعرانی که به لحاظ ارزش های هنری دارای موقعیت خاص در نزد مردم و روشنفکران هستند، نموده اند. یکی از این نمونه ها تلاش سازمان مجاهدین برای جلب و جذب زنده یاد احمد شاملو بود. اعتبار جهانی او که به واسطه ترجمه اشعارش به چندین زبان زنده دنیا و متعاقبا برگردان اشعار بزرگترین شعرای معاصر جهان از جمله مات هاوزن، لورکا، و ... به زبان فارسی و همچنین تسلط بی چون و چرای او بر فرهنگ شفاهی و درک قابلیت های گسترده زبان فارسی و ...حاصل شده بود، او را بیش از دیگران در کانون توجه مجاهدین قرار داده بود. تا جایی که در اواخر دهه هفتاد و همزمان با سفر شاملو و دولت آبادی به هلند که به قصد شرکت در مراسم شعرخوانی اتفاق افتاده بود، مجاهدین به خود جرات دادند تا عضویت وی در شورای ملی مقاومت و یا حداقل حمایت از شورا را درخواست کنند. اگر چه مجاهدین از محتوای موضع گیری شاملو در قبال مجاهدین چیزی به بیرون درز نکردند، اما برخورد سرد و بایکوت شاملو حاکی از این بود که صرفنظر از پاسخ نه او به این فراخوان، لحن پاسخ شاملو چندان به مذاق مجاهدین خوش نیامده است. این را می شد از موضع سکوت و انفعالی که مجاهدین بعد از این ملاقات در قبال شاملو داشتند دریافت. این سکوت حتی تا مدت زمانی بعد از مرگ شاملو نیز ادامه یافت. جالب اینجا بود که مجاهدین حتی زمانی که پزشکان مرگ قریب الوقوع او را اعلام کرده بودند و این، خبر روز تمامی سایت های فارسی و حتی انگلیسی و اسپانیایی و فرانسوی زبان بود، مجاهدین در قبال او کماکان سکوت و انفعال پیش گرفته بودند. اما در یکی دو سال اخیر به تناوب تلویزیون مجاهدین اقدام به خوانش و پخش صدا و تصاویر شاعر می کند. اشعاری که پخش می شود محدود به چند شعر مشخص از مجموعه کاشفان فروتن شوکران است که شاملو در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 درباره چند فعال سیاسی که اعدام شده اند، سروده است.

 

گزینه کردن این چند شعر از میان مجموعه اشعار شاملو که عمده ترین بخش آنها را عاشقانه ها و اشعار فولکوریک شامل می شود، در نوع خود نشان از عدم اعتقاد و باورمندی مجاهدین به ذات و جنس شعر شاملو می کند. شاملو پیش از انکه یک شخصیت سیاسی باشد، یک آرمانگرا بود که اما به همین دلیل، شعر او هیچگاه در بند و بست های معمول سیاسی و حزبی و ایدئولوژیک محصور نشد. مجاهدین که در زمان حیات شاملو تنها در پی سوء استفاده از نام و اعتبار او بودند و در این راستا با بی مهری و بی اعتنایی او مواجه شدند اما با گذشت مدت زمانی از مرگ او و به اصطلاح افتادن آب ها از آسیاب، دور و روش تازه ای را جهت سوءاستفاده از نام، مجبوبیت و اعتبار او پیش گرفتند. سیاست گام به گام انها در جهت محقق کردن این هدف در روزهای اخیر تا جایی پیش رفته اند که با نصب عکس بزرگی از او در قرارگاه اشرف و زیر عکس اشرف ربیعی حالا یک پا مدعی طرفداری او از مجاهدین شده اند. تماشای این منظره از تلویزیون فرقه مجاهدین برای کسانی که شاملو و شعر و اندیشه ها و سمت و سوی او را می شناسند معنایی جز حرمت شکنی و فرصت طلبی از اعتبار یک شاعر فراوطنی را تداعی نمی کند. اما در عین حال مسکوت گذاشتن این اقدام حداقل برای نسلی که آنگونه باید و شاید از شخصیت و فردیت او اطلاع کافی ندارند موجب سوء تفاهم می شود. روی سخن من به هیچ وجه با مجاهدین و اقدام مذبوحانه آنها نیست که این سیاق و عادت و رسم سال های دور و نزدیک آنها است، که روی سخنم با کسانی است که به لحاظ تعلقات فکری و روحی و حتی حقوقی مسئول دفاع از شاملو در مقابل فرصت طلبانی هستند که به دور از هر گونه باور و اعتقاد به ارزش های قائم به ذات این شاعر ملی و نادیده انگاشتن ابتدایی ترین اصول اخلاقی و پرنسیب ها غیر مستقیم به تخریب وجهه اجتماعی و سیاسی شاعری بر آمده اند که در طول حیاتش به شدت از هر گونه تعامل و نزدیکی با این فرقه اجتناب می کرد. شاملو صرفنظر از هر مرزبندی و موضع سیاسی که داشت، و علیرغم همه امکانات و منزلت و فرصت هایی که برای خروج از ایران و برج عاج نشینی در فرنگ داشت، بی هیچ توقعی در گوشه سویت آرام و کوچکش و در کنار آیدا که گیر اول و آخر ایدئولوژیک مجاهدین تعبیر می شود، هستی را از منظر همه زیبایی ها و شکوه و فراز و نشیب هایش می دید و برای هر لحظه از آفرینش و برای مردمش از علی کوچولویش گرفته تا آدمهایی که هر یک به نوعی بخشی از شکوه و عظمت تاریخ دیارش را به خود اختصاص می دادند، می سرود. و بی توقع از همه کج مداری های روزگار، تا آخرین لحظات زندگی اش در این خاک و میان این کوچه پس کوچه های قدیمی ماند و عاقبت بر دوش مردمش در گوشه ای از این تربت آرمید. او هم مثل مردمش برای خود خلقیاتی داشت. خودش را اینگونه تعریف می کرد:

 

"براى خودم خلقياتى دارم درست مثل باقى مردم. مثل بسيارى ديگر زير بار زور و بايدو نبايد و اين‏جور حرف‏ها نمى‏روم، دست احدالناسى را نمى‏بوسم، جلو انى نه مصلحتىنه غرض و مرضى." *

 

اینکه آدمی با این خلقیات تن به برده داران ایدئولوژیک ندهد، بدیهی و ساده است. حالا هر چقدر هم این ستایشگران دروغین و فرصت طلب می خواهند، بر طبل ستایش و سرقت این شاعر بکوبند. او انگار دست همه داعیان را از پیش خوانده است آنجا که می گوید:

 

"كدام ديوانه‏ ایی به خودش اجازه داده متوقع باشد كه هر چه گفت دربست در جامعه موردقبول افرادى قرار بگيرد، آن هم به اين صورت كريه كه حتا بروند طورى تعبير و تفسيرش كنند كه با پسندشان جور در بيايد؟" **

 

اگر مجاهدین می خواهند شاعری اینگونه صریح و بی پرده و پروا را در حصار جزمیت های خودشان به بند و انحصار بکشند، پیش از هر چیز پرده بر حماقت و جهل و فریبکاری خود دریده اند.

---------------

* و **:  مصاحبه شاملو با ناصر حریری. مجموعه آثار شاملو. جلد دوم.

روشنک ابتهاج

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد