_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

مصاحبه انجمن ستارگان با آقای محمد سبحانی در رابطه با هدف از آکسیون ژنو در روز اجلاس سالانه حقوق بشر و آخرین وضعیت افراد اسیر در لیبرتی ( قسمت دوم و پایانی )

http://www.youtube.com/watch?v=Q_RTOpwWtAA

کانون ایران ستارگان

 

11.04.2014

لینک به منبع

لینک به قسمت اول

نسرین ابراهیمی : آقای سبحانی خانم رجوی پولهای کلانی را در اختیار لابی ها و خارجیها قرار می دهد و دفاع می کند از اینکه بچه هایی که در لیبرتی هستند همانجا باقی بمانند , دقیقا هدف ایشان از این حرکت چی هست ؟ چرا همان پولها را خرج این نمی کنند که افراد را از لیبرتی خارج بکنند ؟
آقای سبحانی : بله , شما به نکته درستی اشاره کردید , این پولهایی هست که صدام حسین در سفره مجاهدین گذاشت , پول نفت مردم عراق و به دنبالش بعدها کار قاچاق , پولشویی , ( کماکان در فرانسه هم می دانید که اتهام پولشویی و کارهای تروریستی علیه مریم رجوی هست و دادگاه در مورد آن در حال تصمیم گیری هست ) , ولی در مورد این پولها اینها اساسا مال اعضای سازمان هست و نه مال رهبری آن , می دانید که سازمان مجاهدین در بودجه عراق ردیف داشته و ما به ازای هر نفر پول می گرفته , خوب پول مال اعضاست , شما می دانید که وقتی اعضای سازمان بعد از 20 سال و یا 30 سال از سازمان جدا می شوند , هیچی ندارند , تازه باید زندگی را از صفر شروع بکنند , خوب این اوج بی عدالتی است , این نقض حقوق بشر نیست ؟ خوب اگر شما از راه سالم هم این پول را به دست آوردید که نیاوردید , باز پول مال اعضاست , شما بیاید در مسیر آزادی آنها این پول را خرج کنید , که اونها هم بتوانند در یک مسیر درستی قرار بگیرند و بتوانند در واقع از فرصتهایی که برای زندگی براشون هنوز باقی مانده استفاده بکنند . اخبار و گزارشاتی که از درون لیبرتی می رسه همچنان نقض گسترده حقوق بشر هست , واینکه چرا خانم رجوی با کمکهای پولی که داره ولی این افراد را از عراق خارج نمی کنند ؟ چون سازمان نمی خواد , نمی خواهند این افراد از عراق خارج بشوند و به قول معروف می گویند از این ستون به آن ستون فرجه . حالا شما گفتید پول , همه اون پول که پول خون و غارت ملت ایران است باشه برای رهبری , همه اش مال رهبری ولی اجازه بدهند که افراد آزاد بشوند و بروند زندگیشان را شروع بکنند

نسرین ابراهیمی : هدف مشخص خانم رجوی از نگه داشتن افراد در عراق این هست که تشکیلاتش از هم نپاشه , ولی به نظر من تشکیلات ایشان از هم پاشیده و در عراق نمی توانند بمانند ولی این زور زدن و این تلاش بیش از اندازه برای جلوگیری از انتقال افراد به کشور سوم برای چی هست ؟

خوب درست هست , در محتوا فرمایش شما درست هست . در واقع سازمان صد پاره شده و در واقع اون دیکتاتوری فرو ریخته با ریزش اشرف , ولی به هر صورت می دانید که تمام دیکتاتورها درتوهم به سر می برند , در توهم رسیدن به قدرت , ببینید برای من و شما هست که از اون ساختار ذهنی جدا شدیم سازمان از هم پاشیده ولی رهبری این سازمان هنوز مدعی است و فکر می کنه که در واقع تنها آلترناتیو حکومت ایران است و می تونه همه کار بکنه , و مدعی است که مثل ارتش آزاد سوریه که از گروههای خشونت طلب و یا گروههای دیگه تشکیل شده , می گه که به من هم مثل این ارتش کارهای تروریستی بدهید و بروم داخل و انجام بدهم , گفتم که دیکتاتورها در توهم قدرت بسر می برند , هنوز رهبری این سازمان فکر می کنه که سال آینده رژیم جمهوری اسلامی سرنگون می شه , در صورتی که 30 سال هست که هر سال می گه که سال آینده رژیم سرنگونه ولی خوب نشده , چرا نشده ؟ چون به خاطر اینکه با خشونت , ترور و مبارزه مسلحانه که مردم کنار نمیاند , مردم با یک زبان نرم و مسالمت آمیز و گفتگو حرف صحیح را می پذیرند و غیر از این یعنی حرف نادرسته و بنابراین سازمان مجاهدین در توهم بسر می بره و رهبریش هم به همین ترتیب . درسته که دیگر شانسی در عراق ندارد ولی خوب سازمان فکر می کنه خوب حالا سرمایه گذاری می کنم سر دولت عراق که وقتی عوض بشه و یک دولت سنی میاد روی کار , یک دولتی نزدیک به بقایای صدام مثلا , و با اینها در حقیقت افراد را در درون لیبرتی دلخوش می کنه و می گوید مبارزه ادامه دارد , در صورتی که این مبارزه نیست و این بسته تر کردن حصار ذهنی و فیزیکی برای اون افراد هست که امیدوارم که این حصار هم فکری و هم ذهنی گسسته بشه و این افراد بتوانند به جامعه آزاد برگردند
نسرین ابراهیمی : خیلی ممنونم آقای سبحانی
 

 
 
_______________________________________________________________________________________________________
مصاحبه انجمن ستارگان با آقای محمد سبحانی در رابطه با هدف از آکسیون ژنو در روز اجلاس سالانه حقوق بشر و آخرین وضعیت افراد اسیر در لیبرتی (قسمت اول )

http://www.youtube.com/watch?v=Q_RTOpwWtAA

کانون ایران ستارگان

 

2.04.2014

نسرین ابراهیمی : آقای سبحانی شما امروز با جمع دوستان آمدید به شهر ژنو و امروز اجلاس سالانه حقوق بشر هست ، می خواستم بفرمائید که هدف آمدن شما به اینجا چی هست؟


آقای محمد سبحانی : بسیار سپاسگزارم از شما خانم ابراهیمی ، شما خودتان هم یکی از فعالین حقوق بشر هستید ، متشکرم که به هر صورت در این ضمینه همکاریهای لازم را می کنید ، من هم به نوبه خودم تلاش کردم هر ساله در این آکسیونها و اجلاسهایی که هر ساله هست و مسئله حقوق بشر مورد بررسی قرار می گیرد شرکت بکنم . خوشبختانه ما امسال با شرکت در اجلاس سالیانه حقوق بشر و در حاشیه آن توانستیم با نهادهای حقوق بشر و کمسیاریای عالی حقوق پناهندگان و صلیب سرخ و شخصیتهایی که می توانسته در این زمینه مناسب باشد صحبت بکنیم و شرایطی که در سازمان مجاهدین می گذرد و نقض حقوق بشری که کماکان ادامه دارد به اطلاع افکار عمومی برسانیم و این باعث می شود که به هر حال این شرایطی را تغییر بدهد اگر اجازه بدهید من یک مقدمه و یک توضیح کاملی را راجع به سوالتان بدهم . شما می دانید که خانم مریم رجوی در روزهای گذشته در سویس بود و در واقع با لابیهایی که درست کرده ، با کمک لابی اسرائیل و با زد و بندهایی که داره در این شهر حضور داشت و با باید گفت با کمال وقاحت مطرح می کرد که طبق قانون ماده سوم میثاق حقوق بشر هر کسی حق زندگی آزاد و داشتن امنیت را دارد !!! درسته ، این حرف کاملا صحیح است ، ولی خوب مخاطب این سوال کی هست ؟ مخاطب این سوال می تونه خود خانم مریم رجوی باشه ، آیا واقعا افرادی که در سازمان واین فرقه تروریستی حضور دارند و بیش از ۲۰ یا ۳۰ سال از عمر خودشان اونجا گذراندند ، آیا حق انتخاب زندگی دارند ؟ آیا آنها می توانند ازدواج بکنند ؟ آیا می توانند بچه دار بشوند ؟ آیا می توانند خانواده هایشان را ببینند ؟ آیا از امنیت و آزادی برخوردارند ؟ چرا باید سازمان مجاهدین کماکان اصرار داشته باشه که سازمان در عراق بمونه ؟ خوب شما می دانید که در چند سال گذشته با توجه به اینکه تمام سازمانهای مدافع حقوق بشر ، کمسیاریای عالی پناهندگان ، صلیب سرخ و سازمان ملل ، دولت عراق و همینطور اعضای جدا شده و منتقد و ناراضی مصرانه از سازمان مجاهدین درخواست کردند که عراق جای ماندن نیست ، پس چرا سازمان مجاهدین کماکان اصرار داره که در عراق بماند ؟ چرا باید ۵۳ نفر در اشرف کشته بشوند توسط گروههای تروریستی ؟ ما حمله گروههای تروریستی را به اشرف محکوم می کنیم ، ولی زمینه ساز این حملات کی فراهم کرد ؟ چرا باید ۱۰۰ نفر را به بهانه حفظ اموال در اشرف نگه داشت ؟ سازمان مجاهدین با این سابقه تروریستی و یا با این سابقه مبارزه مسلحانه آیا نمی توانست ارزیابی بکنه و تحلیل داشته باشه که گروههای تروریستی که در عراق وجود دارد و یا گروههای تند رویی که در سال ۹۱ مورد تهاجم مجاهدین قرار گرفتند ، چه شیعه ها و چه کردها ، مطلع هستید که در سال ۹۱ مجاهدین به کمک صدام حسین بسیاری از کردها را مورد قتل و عام قرار داد ، خوب طبیعی است که این گروههای تند رو این تقاطع را داشته باشند که سازمان مجاهدین در عراق نماند ، خوب تحلیل این شرایط و ارزیابی این موقعیت که تهدید امنیتی برای این سازمان وجود دارد در اشرف کار سختی نبو ، چرا فقط ۱۰۰ نفر را در اشرف گذاشتند ؟ خوب این ۱۰۰ نفر چکار می توانستند بکنند ؟ پس مسئول کشتار اون ۵۳ نفر سازمان مجاهدین هست و علاوه بر این می بایست نقش گروههای تروریستی در این مورد مشخص بشه و ما هم مصرانه از دولت آقای مالکی این را خواستیم ، ولی خوب معتقدیم که خود سازمان مجاهدین مقصر هست و زمینه کشتار را فراهم کرده است . من اخبار موثق دارم که سازمان مجاهدین کماکان در لیبرتی نقض حقوق بشر را ادامه می دهد ، همین ماه گذشته بود که کمیساریای عالی پناهندگان در عراق اطلاعیه ای را منتشر کرد و از نقض حقوق بشر در کمپ لیبرتی صحبت می کرد ، اذعان کرد که رهبری سازمان مجاهدین به افراد اجازه نمی دهد به افراد که به صورت خصوصی آزادانه با کمیساریای عالی پناهندگان ملاقات بکنند ، یا اجازه نمی دهند که افراد با خانواده هاشون ملاقات بکنند ، کماکان مغزشویی ادامه دارد و این روند مغزشویی اخلالی در آن وارد نشده است ، این گزارشی هست که خود کمیساریای عالی پناهندگان داده ، این که دیگه اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین نگفتند ، این را یک نهاد حقوق بشری و بین المللی مطرح کرده است ، با توجه به اطلاعات ما هم این هست که در کمپ لیبرتی همچنان نقض حقوق بشر ادامه دارد ، همان اشرف منتها یک اشرف کوچکتر به قول خودشان در لیبرتی راه انداخته اند ، افراد در آنجا مجبورند که ۲ نفره تردد کنند ، حتی خانمها مجبورند که ۳ نفره تردد کنند ، افراد در آنجا حق ملاقات خصوصی با کمیساریای عالی پناهندگان ، یا نهادهای حقوق بشری ندارند ، نمی توانند خانواده هاشون را ببینند ، بسیاری از خانواده ها بیش از ۲۰ سال یا ۳۰ سال هنوز نتوانستند فرزندانشان را ملاقات کنند ، بنابراین ما در اینجا آمدیم و اصرار داریم که با نهادهای حقوق بشر و شخصیتهای حقوق بشری که می توانند در این زمینه کمک بکنند ملاقات کنیم و صحبت بکنیم و شرایط اسیران قربانی در کمپ لیبرتی را به اطلاع آنها برسانیم و اونها فشار بیاورند و از رهبری سازمان مجاهدین بخواهند که در واقع کمپ لیبرتی را ترک بکنند ، کما اینکه آقای جان کری گفتند که اگر افراد این سازمان خودشان را از آن مبرا بدانند و اعمال تروریستی آن را محکوم بکنند طبعا می توانند به کشورهای مختلف اروپایی پناهنده بشوند چرا این روند کند ادامه داره ، خوب خوشبختانه هفته گذشته ۱۱ نفر آمدند ایتالیا و تعدادی هم آمدند آلبانی ، ولی این روند خیلی روند کندی هست و کماکان شرایط برای اسیران در لیبرتی طاقت فرسا هست ، و ما تلاش می کنیم که این وضعیت خاتمه پیدا بکنه

 نسرین ابراهیمی : آقای سبحانی چند روز پیش مریم رجوی آمده بودند ژنو ، و یکسری صحبتها و سخنرانیها داشتند می خواستم بدونم مضمون حرفهاشون چی بوده ؟


آقای محمد سبحانی : ایشان طبق معمول با لابیهایی که درست کردند و انجمنهای خارجی که در واقع دست ساز خودشون هست توانسته کارش را پیش ببرد ، ما باید به این واقعیت اعتراف بکنیم که سازمان مجاهدین با پول هنگفتی که در اختیار داره توانسته خیلی از آدمها را بخرد و کارش را پیش ببرد ، شما می بینید که سازمان مجاهدین ، یا خانم رجوی و یا شخصیتهای دیگه سازمان با هیچ گروه ایرانی دیگر نه ملاقات می کنند و نه در ارتباط هستند و نه تجمعی دارند ، این خودش یک علامت سوال بزرگ است که سازمان مجاهدین چرا فقط می تونه با خارجیها صحبت بکند ، من توضیح هم نمی دهم ولی این یک علامت سوال است . مگر این اپوزسیون ایران نقشی در فعالیتهای سیاسی اجتماعی ایران ندارد ؟ آیا این سازمان مجاهدین است که فقط چون به مبارزه مسلحانه معتقد است می تواند کار را پیش ببرد ؟ خانم مریم رجوی اگر مضمون حرفهاشون را خلاصه عرض کنم این بود که لیبرتی را حفظ کند ، تلاش برای حفظ لیبرتی در عراق ، اصلا مطرح نمی کند که به این افراد در لیبرتی کمک بشود برای خارج شدن از لیبرتی و عراق ، مضمون حرفهاشون لاپوشانی حقیقت بود و به قول خودشون لیبرتی همان اشرف است . مسعود رجوی هم که سالیان است معلوم نیست کجاست و اساسا پاسخگو به این وضعیت نیست ، فقط پیامهای صوتی ارسال می کنه البته این اشکالی نداره ولی خوب می تونه پاسخگو باشه ، چرا مثلا خانم مریم رجوی با خبرنگاران صحبت نمی کنه ؟ من هم می توانم این سوال را مطرح بکنم ، با هر خبرنگاری ، خبرنگار فارسی زبان ، خبرنگارهای رادیوهای خارجی و یا هر کسی که دوست داره ، ولی خوب این اولین گام دمکراسی هستش ، ما نمی توانیم مدعی باشیم که مثلا جمهوری اسلامی نقض حقوق بشر در آن صورت می گیرد ، بله ، صورت می گیرد ، ولی آخه کسی این ادعا را داره باید خودش لایق این بحث باشه ، آیا سازمان مجاهدین که اسکلتش ، ساختارش از نقض حقوق بشر شکل گرفته می تونه لیاقت این رو داره که راجع به حقوق بشر بحثی بکنه ؟ آیا طلاقهای اجباری نقض حقوق بشر نبود ؟ آیا جدایی کودکان از مادران و پدران نقض حقوق بشر نیست ؟ آیا قطع کردن ارتباط خانواده ها با اعضاء نقض حقوق بشر نیست ؟ شما خودتان یک زن هستید ، شرایط زنان در لیبرتی بسیار بسیار تاسف بار تر از مردان هست ، می دونید سازمان در لیبرتی به زنان چی می گوید ؟ سازمان برای اینکه زنان را بترساند و از لیبرتی فرار نکنند و یا به کمیساریای عالی پناهندگان خودشان را معرفی نکنند و تقضای نجات نکنند ، به آنها می گویند اگر از درب لیبرتی خارج شوید شماها دست عراقیها می افتید و مورد تجاوز عراقیها قرار می گیرید و یا مورد هتک حرمت قرار می گیرید ، در واقع تبلیغات دروغینی که حتی مردان هم دچار وحشت می شوند و بترسند و نتوانند لیبرتی را ترک کنند و تصمیم به جدایی بگیرند ، بنابراین صحبتهای خانم مریم رجوی در همین چهارچوب بوده ، ولی من امیدوارم که به کمک سازمانهای حقوق بشر این چرخه معیوب نقض حقوق بشر و خشونت در سازمان مجاهدین در نقطه ای پاره بشه و این اسیران قربانی در لیبرتی بتوانند آزادانه راهشون را انتخاب بکنند ، هر جایی که دوست داشتند بروند ، به دنیای آزاد بیایند و بتوانند ازدواج بکنند و طبعا فعالیت سیاسی هم می توانند بکنند ، با محیط دنیای آزاد آشنا بشوند ، و از اون ساختار فرقه ای جدا بشوند
ادامه دارد
 

http://www.youtube.com/watch?v=Q_RTOpwWtAA

 

____________________________________________________________________

نامه خانم نسرین ابراهیمی به خانم رژین دفورژ همراه با ترجمه انگلیسی

نسرین ابراهیمی

کانون ایران ستارگان

 

31.03.2014

 

 

 

لینک به منبع

لینک به متن انگلیسی

مریم رجوی اگر راست می گوید اجازه دهد فقط یکی از کتابهای شما بین افراد لیبرتی پخش شود!!!!!!!!

با سلام خانم رژین دوفورژ عزیز

من نسرین ابراهیمی هستم یکی از اعضاء جدا شده از سازمان مجاهدین (فرقه رجوی ) که یک دهه کامل عضو این فرقه در پادگان اشرف بودم و با گوشت و پوست و استخوانم ظلم و ستم این فرقه را حس و لمس کرده و چشیدم و به همین دلیل از این فرقه شناخت کاملی دارم . من از طریق وبلاگ شما و هم از طریق اخباری که فرقه رجوی راجع به شما در سایتهایشان منتشر می کردند آشنا شدم . وقتی که صحبتهای شما را در سایتهای فرقه دیدم وبه طور خاص وقتی حمایت شما را و تعریفهای شما را از مریم رجوی , کسی که زندگی زنان و مردان زیادی را نابود کرد شنیدم به واقع متاثر و متاسف شدم از اینکه این فرقه چگونه می تواند با اطلاعات دروغ و با فریب و دورویی یکسری افراد را فریب دهد و از احساست انسانی آنها سوء استفاده کند

خانم دوفورژ عزیز

فرقه رجوی بر پایه دروغ و فریب بنا شده و از روز اول نه تنها به شما بلکه به اعضای خودش هم دروغ گفته و همواره در تلاش هستند که این تشکیلات فرقه ای را با فریب و دروریی و دروغ گفتن به مردم سر پا نگه دارند . آیا مجاهدین (فرقه رجوی) با حقایق تلخ این فرقه شما را هم آشنا کردند ؟ آیا فقط از قهرمانی ۱۰۰۰ زن قهرمان به شما گفتند ؟ آیا به شما نگفتند که این زنان قله های مبارزه ای را درنوردیده و از خانه و زندگی و … خود برای مبارزه گذشتند و …. ؟ البته که این تعریفها و هزاران تعریف دیگر هرانسانی و هر زنی را به خصوص تحت تاثیر قرار می دهد ! همانطور که این تعریف و تمجیدها و این تبلیغاتها به طور خاص در مورد زن , همان ۱۰۰۰ زن قهرمان را گول زد و بعد هم وارد چاه باطلی به نام سازمان مجاهدین خلق کرد و حالا همگی هر چی دست و پا می زنند نمی توانند به این سادگیها از آن نجات پیدا کنند

سازمان مجاهدین خلق ( فرقه رجوی ) که مریم رجوی آن را رهبری می کند خود پایمل کننده حقوق زنان بوده و هست , مگر نباید این سازمان اگر خود را یک سازمان دمکراتیک می داند و اگر خود را حامی حقوق زنان می داند اول این را در درون خودش نشان بدهد و ثابت بکند که توان این را دارد و بعد شعار بدهد که من یک سازمان دمکراتیک هستم ؟ و یا من یک سازمان حامی حقوق زنان هستم . سازمان مجاهدین خلق اینکه به شما گفته اند این زنان خود آزادانه انتخاب کرده اند که از همه چیز خود بگذرند و خلص مبارزه بکنند فقط یک دروغ بزرگ است , مریم و مسعود رجوی که خود ازدواج کردند و خانه و زندگی خود با همه امکانات داشتند اعضاء خود را تحت فشار گذاشتند تا همگی شوهران و زنان خود را طلاق بدهند , مادران هم از فرزندان خود که خیلی از آنها شیرخواره بودند بگذرند و آنها را به خارج از عراق به بهانه جنگ خلیج بفرستند , در پله بعدی هم احساسات مادرانه را ممنوع کردند و کسی حق نداشت نگران وضعیت بچه هایش بشود و یا به آن فکر بکند , ارتباط داشتن با خانواده کاملا ممنوع بود , و البته ارتباط با دنیای خارج از پادگان اشرف ممنوع بود و اگر کسی به خانواده و یا فرزندش و یا شوهر و یا زنش فقط فکر می کرد , در دادگاهای بزرگی که فرقه به اسم جلسه تشکیل می داد شخص را تا سر حد مرگ می ترساندند که دیگر هرگز جرات نکند به خانواده اش فکر کند

مریم رجوی زنان را مجبور و وادار می کرد که نباید چهره های قشنگ داشته باشند و برای اینکه آنها از زندگی در خارج از پادگان اشرف در آینده ناامید کند و آنها را وادار به ماندن در اشرف بکند , می گفت که من چهر های آفتاب سوخته زنان را دوست دارم و دوست ندارم زنی صورت قشنگی داشته باشد و می بایست شما از شدت کار دستهای ضخیم و صورتهای آفتاب سوخته داشته باشید . راستی شما خانم مریم رجوی را دیده اید , صورت خودش چگونه بود ؟ آیا او هم آفتاب سوخته بود با دستهایی ضمخت و یا اینکه ایشان هرگز رنگ آفتاب را به خودش ندیده و با دستهایش تا حالا حتی یک لیوان را هم نشتسته ! پس چگونه است که برای ما چهر ه هایی سوخته و چروکیده را می خواست ولی برای خودش نه ؟ با دستور همین خانم هم تعداد زیادی از زنان عقیم شدند تا برای همیشه آروزی مادر شدن را از آنها بگیرند !!! یا آیا خانم رجوی برابری زن و مرد را فقط در کاری یدی می داند که ما را شبانه روز وادار به کارهای یدی می کرد که خیلی از زنان به خاطر این بیگاریها فلج شدند

آیا شما می دانید که خروج از فرقه رجوی ممنوع بود و به طور خاص اگر زنی قصد داشت فرقه را ترک کند او را سربه نیست می کردند ؟ آیا از آلان محمدی که تنها ۱۶ سال داشت خانم رجوی از این دختر قهرمان هم به شما گفت ؟ آلان محمدی به خاطر اینکه نمی خواست با فرقه رجوی در اشرف بماند سر به نیست شد . آیا شما می دانید که دختران زیادی به خاطر فشارهای بیش از اندازه دست به خودکشی زدند , همانها یی که شما از وقار و کرامتشان صحبت می کنید و می گویید که شما را تحت تاثیر قرار داده اند ؟ به خوبی بیاد دارم که وقتی که اشرف بودیم و کسی مثل یک وکیل یا هر کسی از خارج از عراق وارد کمپ می شد , فضا کاملا فضای امنیتی می شد و مهمان را فقط داخل قرارگاه زنان می آوردند چرا که از مردان می ترسیدند که مبادا کسی حقیقتهای فاجعه بار را به گوشش برساند و آنوقت ما را توجیح می کردند که باید مواظب حرف زدنمان باشیم و نفرات از قبل مشخص بودند که باید چه موقع با مهمان صحبت کنند و باید چه بگویند که مبادا چیزی لو برود و آنوقت آن مهمان فکر می کرد که چقدر همه چیز خوب است و چه سازمان خوبی ولی از ته دل تک تک ماهایی که اطرافش نشسته بودیم خبر نداشت که آرزو می کردیم قطره ای آزادی وجود داشت تا با آن شخص صحبت می کردیم و حقایق این فرقه مافیایی را می گفتیم

خانم دوفورژ عزیز شما به آزادی پوشش زنان اعتقاد دارید , آیا می دانید که همین زنی که شما او ایده آل آمال ایرانی معرفی می کنید به ما می گفت که حجاب اجباری است ! آیا می دانید که اگر ذره ای از موهای ما بیرون بود با چه برخوردهایی مواجهه می شدیم و تا چه حد ما را تحقیر می کردند ؟ آیا می دانید که زنان حق آرایش و داشتن لباسهای رنگی نداشتند و فقط خود مریم رجوی از این حق برخوردار بود ؟ همان زنانی که کرامت و وقار آنها شما را تحت تاثیر قرار داده اند ثانیه به ثانیه آرزو می کنند که در جامعه ای آزاد بتوانند زندگی معمولی خودشان را داشته باشند , آرزو دارند که احساس مادر شدن را بچشند , آرزو دارند که مثل خود مریم رجوی لباسهایی که خودشان دوست دارند بپوشند , آرزو دارند که با پدر و مادرهایشان دیدار کنند و …. کاش می شد که خانم رجوی حقیقتا از مبارزه این زنان هم صحبت می کرد و کلا مبارزه را تعریف می کرد و بعد هم می گفت که این زنان چگونه مبارزه کرده اند ! اولا مریم رجوی به ما می گفت که همگی برای مسعود رجوی هستیم ! فکر و روح و جسم و جانمان باید برای رجوی باشد ! او به ما می گفت که بدون مسعود ما زنان هیچ معنی نداریم و فقط با او معنی پیدا می کنیم ! می گفت که هرزمان که مسعود بخواهد باید جانمان را فدایش بکنیم و ما صاحب داریم و خودمان صاحب جان و خون و نفس خودمان نیستیم ! به ما می گفت که باید از پیش مسعود فقط با کفن بیرون برویم یعنی تا آخر عمر باید با سازمان بمانیم ! و اما مبارزه زنان به راستی چی بود ؟ تا قبل از سرنگونی صدام رجوی زنان را سرگرم می کرد با تانکهایی بسیار قدیمی و در هم شکسته که عراق به مسعود رجوی هدیه داده بود و قرار بود که آقای رجوی با آن چند دانه تانک کشوری به عظمت ایران را با چهار هزار نفر که اغلب آنها بازنشسته بودند فتح کند ! و بعد هم ماها را باد می کردند که هیچ زنی در دنیا نمی تواند روی تانک باشد که شماها هستید و این یعنی پیشرفت زن ! و ما هم باور می کردیم که پیشرفت کردیم و به خورد مغرور می شدیم و گول می خوردیم و بعد از مدتی می فهمیدیم که اینها همه سراب بود و بس ! و بعد هم می بایست کارهای یدی مثل جابه جا کردن بارهای سنگین انجام می دادیم و یا علف کنی کل قرارگاه را می کردیم زیر آفتاب سوزان عراق ! و یا در آشپزخانه کار می کردیم و بعد هم به حدی تناقض و مشکلات وجود داشت و به حدی زنان آرزو می کردند که راهی پیدا شود که از این فرقه نجات پیدا کنند که همگی به همه چیز فکر می کردند الا مسئله مبارزه و سرنگونی و جمهوری اسلامی ! خانم دوفورژ عزیز این حقایق فرقه رجوی است , من فقط اشاره ای کوچک به آنچه که شاهدش بودم کردم ولی هر کدام از ماهایی که در این فرقه بوده ایم دریایی حرف و قصه داریم که هر کلمه اش پر از درد است ! من از شما می خواهم که در مورد فرقه رجوی تحیقق کنید و نگذارید با احساسات انسانی شما بازی کنند , از شما می خواهم که از مریم رجوی بخواهید اجازه بدهد تنها یکی از کتابهای رمان شما بین افراد و اعضای فرقه اش پخش شود ؟ آیا اجازه می دهد ؟ این همان مرز سرخ رجوی هاست و شما خواهید دید که حتی اسم کتابهای شما را آوردن در درون مناسباتشان ممنوع است , همینطور از شما می خواهم خودتان اقدام به پخش کردن یکی از کتابهای رمانتان بین افراد و اعضای فرقه رجوی بکنید ! آنوقت ببینید یک نفر از اعضا با فرقه رجوی می ماند یا نه ؟ این افراد به زور دیکتاتوری , خفقان و دور نگه داشتن آنها از جامعه و انسانهای معمولی توانستند آنها را بدین گونه در چنگ خود بگیرند در غیر این صورت یک نفر برای رجوی نخواهد ماند و برای همین هم کتابهای شما حتی آوردن اسم آن برای اعضاء ممنوع و مرز سرخ است که مبادا آنها را یاد زندگی , خانه و خانواده و شوهر و عشق و ….بیندازد و آنوقت فرقه را ترک کنند

از شما می خواهم که در مورد زنانی که در لیبرتی هستند تحقیق کنید و به آنها کمک کنید ! خیلی از آنها باز نشسته هستند و مریض هستند و باید مریم رجوی را وادار کنید که دست از دورویی و فریب بردارد و اجازه بدهد این افراد به خارج از عراق بیایند و مورد معالجه قرار بگیرند , مریم رجوی از وحشت اینکه این افراد به کشور ثالث بیایند و دست به افشاگری بزنند به هر قیمتی تلاش می کند افراد را وادار به ماندن در عراق بکند ! او ترجیح می دهد که همه آنان توسط گروههای تروریستی کشته شوند و بعد هم آنها را خوراک تبلیغاتی کند و از آنها شهید بسازد ! هر کدام از آنها دنیایی درد و رنج کشیده اند , آنها می بایست به دنیایی آزاد بیایند و آزادانه مسیر خود را خود انتخاب کنند , نباید به مریم رجوی بیشتر از این اجازه داد که از این زنان بیگناه و زندگی باخته سوء استفاده بکند و فقط برای تبلیغ از آنها استفاده کند ! نباید به مریم رجوی اجازه داد از کلمات مقدسی مثل حقوق زنان , برابری زن و مرد , آزادی و برابری و…. سوء استفاده بکند

با احترام

نسرین ابراهیمی

سوئیس

 

______________________________________________________________________________________

متن صحبتهای خانم ابراهیمی درجلسه "نقد و بررسی استثمار زنان توسط مسعود و مریم رجوی"  در سمینار 8 مارس 2014 در دوسلدرف آلمان

 

نسرین ابراهیمی

کانون ایران ستارگان

 

25.03.2014

 

 
برای شنیدن نوار ویدئوئی صحبتها اینجا را کلیک کنید

متن صحبتهای خانم ابراهیمی در سمینار 8 مارس2014

خیلی خوشحالم سالگرد تشکیل انجمن زنان را تبریک می گم همچنین تشکیل انجمن زنان، البته خیلی خوشحالم که که خانم معینی و خانم حمیرا را برای اولین بار می بینم و تبریک می گم که پیوستند به این انجمن و من وقتی که آمدم و این خانم ها را دیدم بسیار خوشحال شدم و این نشونگر این است که این انجمن به حق است و انشالله که خانمهای دیگر هم به زودی می پیوندند و دوستان خودمون در لیبرتی و در عراق امیدورام که بشه بهشون کمک کرد از اون وضعیت بیایند بیرون و انشالله یک روزی آنها را هم در کنار خودمان داشته باشیم

قبل از هر چیزی حقیقتا من دلم می خواست صحبتمون راجع به زنان ایران می بود ولی متأسفانه یکسری مسائل هست که بعضا اجبار می شه روی یک مسئله مشخص صحبت بکنه، احساس مسئولیت بکنه که ترجیحا در رابطه با زنان تشکیلات که در لیبرتی هستند صحبت کنیم کسانی که به نظر من و با تجربه ای که تک تک ما داشتیم  اونها بیشتر از هرکسی محتاج این کمک هستند و اینکه در موردشون صحبت بشه و مشکلاتشون بیرونی و رسانه ای بشه چرا که همانطور که خودتون هم گفتید و هر کس که این فرقه را می شناسه کمابیش می دونید که اینها را در یک محیط به شدت تنگ نگهداشته و روی آنها تبلیغات می کنند جوری که وانمود می کنند ه ا ینها نه تنها هیچ مشکلی ندارند بلکه بهترین ها را دارند

بهرحال اینها اینها مورد ستم مضاعف قرار گرفته اند چرا که خیلی ها از دنیای اینها خبر ندارند که بر اینها چی گذشته واصلا ارتباطی با دنیای بیرون ندارند و برای همین فکر می کنم که بر ما است و کسانی که  از اینها خبر دارند بیایند و صحبت بکنند و به همه دنیا بگن که چه بلاهائی برسرشون دراومده و قبل از هر کسی من به نظرم اینها محتاج کمک هستند

من سعی می کنم که صحبتهامو کوتاه بکنم و اشاره بکنم به سخنرانی اخیر مریم رجوی راجع به همین 1000 زنی که همیشه می گه 1000 زن قهرمان و 1000 زن  اشرفی اما هر سال ایشون عادت دارند در روز زن  می آیند، با صحبتهای تکراری اما هر بار با یک ست جدید لباس گرانقیمت می آیند به قول خانم زری یکسری صحبتهای قشنگ را تحویل می دهند اما امان از اینکه هیچوقت به حقیقت و اون واقعیتی که در مناسباتشون هست هرگز نه تنها اشاره نکرده بلکه همیشه بر فریب و دروغگوئی و دروئی و دوگانگی بوده

ایشون در جائی از صحبتهاشون می گه: برابری یک آرمان زنده و جوشان و رزم آوراست زیراهر روز و هر ساعت نابرابری و تحقیر در کار شلاق زدن بر گرده زنان در تمام گیتی است زیرا که هنوز اکثریت عظیمی از زنان هنوز صاحب جسم و جان وعاطفه و اندیشه و سرنوشت خود نیستند

به قول خانم سلطانی، در شگفت هستیم وقتی این صحبت ها را از مریم رجوی می شنویم ما که اونجا بودیم و واقعیت دردناک درون فرقه سرکوبگر و ظالمشون را دیدیم و با پوست و استخون خودمون چشیدیم و حس کردیم که حقیقت چی است واقعیت این است که وقتی که این مدل حرفها می شنویم هم تحت فشار قرار می گیری و هم خیلی جاها تهوع آوره.

ایشون وقتی که می گه هنوز اکثریت عظیمی از زنان صاحب جسم و جان و اندیشه خود نیستند، من دلم می خواد اینجا اشاره بکنم به این که خانم رجوی احتمالا یا فراموش کردند که در داخل سازمان چی بوده و هست و یا اینکه این تعداد زن را آدم حساب نمی کنند، همون هزار زن قهرمان را اصلا زن به حساب نمی آورند برگردم به این که در فرقه خودشون چگونه بود و هنوز هست

ما در سازمان عطف به فقط مسائل زنان، قبل از هر چیزی خون و نفسمان برای رهبری و مسعود رجوی بود بارها مریم رجوی برای ما نشست گذاشته بودند و می گفتند که خون و نفس شما مال رهبری  است و او هست که تصمیم می گیره کجا خون ما ریخته بشه حتی خیلی اوقات که مثلا کسی عصبانی بود، از اینطرف قضیه هم اینا سوء استفاده می کردند، می گفت که خودم را می کشم می گفتند که مگر تو صاحب جان خودت هستی، جون مال تو نیست مال رهبری اس و هر جا که رهبری صلاح بدونه اون خون ریخته می شه.

یا اگر کسی خسته کار بود و نمی تونست کار بکنه گفته می شد که باید کار کنی نفس و جون تو مال رهبری است پس چگونه است که مریم رجوی می گه هنوز اکثر زنان صاحب جون خوشون نیستند

عاطفه و اندیشه ما کجا صاحب عاطفه و اندیشه خودمان بودیم، وقتی که به ما گفته می شد که عاطفه های شما همه باید کانالیزه بشه به طرف رهبری و باید مال رهبری باشه به ما گفته می شد که حق ندارید به خانواده خودتون محبت داشته باشید، احساس و عاطفه داشته باشید، پدر خودمون، مادر خودمون و بچه مون، شوهرمون همه عاطفه ها باید قطع می شد و سوزانده می شد و فدای مسعود رجوی باید می شد. فراموش کرده که بارها و بارها این را به ما می گفت و از ما می خواست

اما سرنوشت، خانم رجوی کدام سرنوشت، مگه ما میتونستیم که اون سرنوشتی که خودمون می خواستیم را برای خودمان رقم بزنیم مگه می شد، اگر کسی دنبال این بود که برای خودش آینده ای رقم بزنه غیر ازاونکه شما برای ما تعیین کرده بودید، چه به روزگار ما می آوردید.....

شما فراموش کردید آلان محمدی و فائزه اکبریان را، آلان محمدی دختر16 ساله ای که شما گولش زده بودید آورده بودید که پدر و مادرش را ببیند در اشرف، و وقتی که نمی خواست بمونه اونجا و خیلی هم سازمان شما را نمی شناخت و اگر هم بیرون می آمد خیلی جای نگرانی نبود که حالا چیزی از شما بخواهد افشاء بشه ولی شما باهاش چکار کردید

جاهای مختلف گفته می شه خودکشی کرد ولی اون چیزی که من بعنوان همرزم آلان دیدم و کنارش بودم شما سر به نیستش کردید برای اینکه بتونید از نصرت استفاده کنید،

توضیح اینکه: نصرت شمس حائری دختر آقای شمس حائری فقید خدا رحمتشون کنه که از منتقدین و جدا شدگان فرقه رجوی بود و رجوی بخاطر اینکه پدرش منتقد سازمان بود فامیلش را عوض کرده و بر اساس فامیلی مادرش به او نصرت نظری می گفتند

 چون رجوی اصرار داشت که نصرت  را نگهدارد تا بر علیه پدرش سوء استفاده کنند بخاطر نصرت و نگهداشتن او آلان را که از دوستان صمیمی نصرت بود و می خواست که برود و رجوی فکر می کرد که تأثیر منفی بر روی نصرت می گذارد و اگر آلان می رفت نصرت هم با او می رفت و این دوستی را نمی توانستند قطع کنند، بنابر این آلان را از بین بردند

ما در کشورهای آزاد داریم می بینیم زنهائی که دارند دنیا را اداره می کنند و خیلی پیشرفته اند ولی نه با تعاریفی که رجوی بهش معتقد هست و می گه که بر اساس این تعاریفه که زن می تونه پیشرفت بکنه و مسئولیت بپذیرد خوب اینجا کجا زنهائی که دارند دنبا را اداره می کنند کدام آمدند اول شوهرانشان را طلاق دادن بعد احساس و عواطفشون را ازشون گرفتن و بعد اومدن مسئولیت پذیر شدن و بعد تازه یکی هم پیدا بشه بنام رهبری که تو اون ذوب بشن وبعد بتونند به اون نقطه برسند به ما می گفتند که زنان باید در رهبری ذوب بشن و بعد می تونند نه روی پای خودشان و روی پای خودشون هیچی نیستند

خوب سوآل اینجاست که یک نوع برده داری هست و اینها هیچ ارزشی برای زن قائل نیستند که حتما باید یکی باشه و خود مریم رجوی هیچوقت نمی دونم به این فکر کرده است، همیشه می گفت من به خودی خودم هیچی نیستم و از مسعود است و چون در او ذوب شدم این هستم، اعتقادش به این بود که زن به خودی خودش و به تنهائی نمی تونه و به جائی نمی رسه و باید یکی باشه حالا اون اسمش را گذاشته رهبری نتیجه اینکه خود مریم رجوی هم هیچوقت برای خودش نه ارزشی قائل بوده و نه برای زنهای دیگر، ارزش اونها فقط به میزان فداکاری هست که برای رجوی حاضر بودن بکنند

 

_________________________________________________________

حرفها, دروغها, شعارها و ادا و اطوارهای تکراری یک زن بی سواد و عقده ای هرساله در گرامیداشت روز زن

نسرین ابراهیمی

کانون ایران ستارگان

 

05.03.2014

 

لینک به منبع

حرفها , دروغها , شعارها و ادا واطوارهای تکراری یک زن بی سواد و عقده ای هر ساله در گرامیداشت روز زن به واقع تهوع آوراست , اگر کسی سخنرانی مریم رجوی را خوانده باشد می بینید که هر ساله فقط آخر صحبتهایش تغییر کرده است اون هم اسامی جدیدی از زنانی که او و شوهرش به قربانگاه فرستاده اند جدید است وگرنه تمام صحبتها تکراری و به قول معروف کپی پیست از روی نوشته های سال قبلش است

روز زن که یک روز بزرگ برای تمامی زنهای عالم است به واقع صحبت کردن مریم رجوی در این روز برای کسانی که این زن را به خوبی می شناسند و برای کسانی که در تشکیلاتی بودند که این زن و شوهرش رهبری کردند به واقع درد آور است . به قسمتهایی از سخنرانیهایش توجه کنید و عمق فاجعه را ببینید

برابری، یک آرمان زنده و جوشان و رزم آور است. زیرا هر روز و هر ساعت، نابرابری و تحقیر، در کار شلاق زدن بر گرده زنان در تمام گیتی است. زیرا که هنوز اکثریت عظیمی از زنان، حتی صاحب جسم و جان و عاطفه و اندیشه و سرنوشت خود نیستند

این جمله قبل از هر چیز مرا یاد سخنرانیهای مسعود رجوی می اندازد که بسیار کلمات زیبا و خیلی اوقات فهم آنها سخت بود و می بایست خیلی عمیق فکر می کردی و متوجه می شد ی که رجوی چی می گوید ! بعدها وقتی که از اشرف فرار کردم و کتابهای مختلف را دیدم و نوشته های آدمهای بزرگ مثل پروفسورها , دانشمندها و نویسنده های زبر دست و …. را دیدم , متوجه شدم که مسعود رجوی این کتابها را می خوانده و بعد هم برای ما خرج می کرده و ما فکر می کردیم به به چه رهبر چیز فهمی داریم و چقدر هم سواد دارد ! نگو که همه حرفهایش از دیگران بود و خودش از خودش چیزی نداشت

حال مریم رجوی هم همین است , این جمله ای زیباست ولی زن بی سواد و عقده ای مثل مریم رجوی که خود ضد برابری است و این را در عمل ثابت کرده است, فقط این جمله را حفظ کرده وبرای دیگران خرج می کند و پز می دهد و البته هر سال تکرارش می کند , ولی بدون شک نه معنی آن را می داند و نه تا به حال بهش فکر کرده است

مریم رجوی : هنوز اکثریت عظیمی از زنان , حتی صاحب جسم و جان و عاطفه و اندیشه و سرنوشت خود نیستند ! به حق که این جمله قبل از هر کسی برای زنان عضو فرقه رجوی گفته شده است . من نمی دانم با چه رویی این زن می تواند بگوید که هنوز اکثریت عظیمی از زنان حتی صاحب جسم و جان و عاطفه و اندیشه و سرنوشت خودنیستند !!!!!! مگر در تشکیلات فرقه خلاف این بود ؟ خانم رجوی مگر زنان در تشکیلات شما صاحب جسم و جان و عاطفه و اندیشه و سرنوشت خود هستند ؟ نکند فراموش کردی که برای ما نشست می گذاشتی و می گفتی که شما ها همگی صاحب دارید ! شماها مال رهبری هستنید ! مال خودتان نیستید ! خون و نفس شما مال رهبری است یعنی مال مسعود است ! عواطف شما نمی تواند برای خانواده تان باشد ! همه عاطفه ها باید مال رهبری باشد ! حتی می گفتید که نه تنها به بچه و شوهر و مادر و پدر و … نمی توانیم عاطفه و احساسی داشته باشیم بلکه برای همرزم خودمان هم عاطفه ممنوع بود ! آیا سر پیری فراموشی گرفته اید که ساعتها و ساعتها در قرارگاه پارسیان به ما می گفتید که فکر ما باید مال مسعود باشد ! و باید خودمان را به او بسپاریم و هر چه او گفت باید انجام بدهیم و اوست که سرنوشت ما را مشخص می کند ! اوست که مشخص می کند کی ما باید بمیریم ! زمان ریخته شدن خون ما دست مسعود است ! آیا این را بارها و بارها و بارها به ما نگفتید ؟ پس چگونه شرم نمی کنید وقتی که از این صحبت می کنید که هنوز اکثریت زنان صاحب جسم و جان … خودشان نیستند , آیا زنان داخل تشکیلات شما جزو انسانها حساب نمی شوند ؟ مگر ما در تشکیلات فرقه ای و ظالم شما حقی هم داشتیم ؟ مگر به ما نمی گفتید که همه حقها مال رهبری است ؟ مگر به ما نمی گفتید که اگر مسعود به شما گفت بمیرید باید بمیرید ؟ راستی مگر به ما نمی گفتید که مسعود شوهر همه شماهاست ؟ در کجای عالم یک مرد این همه زن می تواند داشته باشد ؟حتی از ما نمی پرسیدید که آیا ما با این موافق هستیم یا نه و تو فقط اعلام می کردید که باید اینطوری و آنطوری باشد و باشید

حقیقت این است که تشکیلات و افکار شما در سالهای ما قبل تاریخ است و فقط با لباسهای رنگی و جملات زیبایی که از دیگران حفظ می کنید می خواهید سر دیگران شیره مالیده و افکار عقب مانده خودتان را به خورد دیگران بدهید

در جای دیگر از آزادی و دمکراسی که زنان ندارند و از تحقیر و ستمی که بر آنها می شود صحبت کرده اید ! آیا آن آزادی و دمکراسی که شما از آن صحبت می کنید در داخل تشکیلات شما وجود داشت که حالا با افتخار از این صحبت می کنید ؟ مثلا آیا ما آزاد بودیم که افکار خودمان را بیان کنیم ؟ یا ما آزاد بودیم که انتقادات و پیشنهادای خودمان را بیان کنیم ؟ آیا اگر افکار ما سر سوزنی با خود شما و با مسعود متفاوت بود می شد در مناسبات شما زنده ماند ؟ آیا سربه نیست شدن در انتظار ما نبود ؟ آیا در نشستهایی که وحشیانه به افراد می تاختید طرف را له نمی کردید ؟ آیا اگر روسری ما مقداری عقب می رفت ما را به باد تهمت و ناروا نمی گرفتید ؟ آیا زن می توانست در تشکیلات شما آرایش داشته باشد ؟ نمی دانم شما با چه رویی از تحقیر و ستم بر زنان در دنیا صحبت می کنید در صورتی که در تشکیلات شما زن را تا اعماق وجودش تحقیر می کنند . ستم و تحقیر از این بیشتر که در تشکیلات شما زن نباید خودش از خودش چیزی داشته باشد و می بایست کامل برای رهبری باشد! تحقیر از این بیشتر که به ما می گفتید که زن در سازمان خودش فقط یک زن است که می بایست کنج خونه بشیند و بچه داری کند ولی در سازمان زمانی زن معنا پیدا می کند که در رهبری ذوب می شود ! آیا تعریف شما از زن و تعریف شما از برابری و آزادی و دمکراسی و …. این است که زنان عالم در صورتی معنا پیدا می کنند که در رجوی ذوب شوند وگرنه زن همانی است که کنج خانه باید بشیند و بچه داری کند ؟ چگونه از ستم صحبت می کنید وقتی که خود شما بالاترین ستم را در حق زنان تشکیلاتتان کردید ؟ مگر بچه های شیر خواره را از مادرهایشان جدا نکردید ؟ مگر زن و شوهرها را از هم جدا نکردید ؟ مگر عاطفه ها را از مادرها نکشتید ؟ متاسفانه تعریف شما از زن اشتباه بود و هست . شما در تشکیلات خودتان به ما می گفتید که برای اینکه با مردان برابری کنیم باید کارهای اونها را انجام بدهیم , کارهای خشن , و نباید صورتهای ظریف داشته باشیم و باید جلوی آفتاب بسوزیم و نباید به فکر قیافه هامون باشیم !!! چرا که یک زن واقعی اگر بخواهد با مردان رقابت کند این است ! آیا زنان اروپایی یا آمریکایی و یا … خانم هایی مثل آنجلا مرکل و دیگران که دنیا را اداره می کنند برای رسیدن به این نقطه و برای رقابت با مردان و به دست آوردن حق خود از شوهر های خود طلاق گرفتند و آچار به دست گرفتند و کارهای سخت یدی را انجام دادند و بعد هم خود را عقیم کردند و عاطفه ها و احساسات را خشکاندند و بعد هم به این نقطه رسیدند !! آیا مراحلی که یک زن می تواند ارتقا پیدا کند در دستگاه شما این است ؟​ما شنیده بودیم که یکسری مردان در حق زنان ظلم می کنند ولی نشنیده بودیم که زنی خود در حق زنان ظلم کند و بعد هم ادعای حمایت از حقوق زنان را بکند !!! متاسفانه شما به عنوان یک زن نتوانستید سفت و محکم و مثل همه زنان موفقی که در دنیا شاهد هستیم حامی حقوق زنان باشید و فقط خود را بازیچه یک مرد مریض و بیمار به نام مسعود رجوی کردید و همانند یک عروسک خیمه شب بازی تو را بازی داد وتو هم زنان تشکیلات را مجبور کردی که برای رجوی باشند . اگر تو حامی حقیقی حقوق زنان بودی می بایست در مقابل رجوی می ایستادی و از حقوق واقعی آنها دفاع می کردی . از مادرهایی که بچه هایشان را از آنها به زور گرفتید و تا دخترانی که عاطفه ها و احساساتشون را از آنها گرفتید و تا از قیافه انداختن زنان و تا عقیم کردن و … ولی حالا هم که آخر عمری و با تشکیلات به گل نشسته برای تغییر این همه کثافت کاری دیر است ولی حداقل بهتر است روز زن را سکوت کرده و به قول خودتان شرم کنید

نسرین ابراهیمی

ایران ستارگان

 

__________________________________________________________________________________

آقای منصور قدرخواه نمی شود هم با یک گروه مافیایی و فاسد بود و هم ادعای استقلال هم ادعای حمایت از حقوق بشر را کرد

نسرین ابراهیمی

کانون ایران ستارگان

 

26.02.2014

لینک به منبع

اخیرا منصور قدرخواه عضو شورای دست ساز رجوی که خود را کارگردان و نویسنده و هنرمند می داند مستندی را به نام “تولد ترور” در دست ساخت و تهیه دارد

اینجا لازم می دانم که نکاتی را به آقای منصور قدرخواه یادآوری کنم

اولا من شخصا برای هنرمندان یا هر کسی که به حقوق بشر احترام می گذارند و دغدغه فکریشان حمایت از حقوق انسانهاست احترام قائل هستم و با تمام وجودم از آنها دفاع و تا جایی که بتوانم به آنها کمک می کنم , ولی نه کسانی که خود حمایت می کنند از گروههای ضد مردمی و گروههای منفور و فاسد . نمی شود که شما هم ادعای حمایت از حقوق بشر بکنید و هم با یک گروهی که خود سرتا پا ضد حقوق بشر است همکاری کنید

متاسفانه امروزه کلمات مقدسی مثل حقوق بشر , آزادی , برابری و ….برای کسانی مثل مسعود رجوی فقط ماسکی است که به صورتشان می زنند و زیر آن تا در توان دارند علیه حقوق انسانها و علیه آزادی و برابری می جنگند

آقای منصور قدرخواه اولا اگر شما خود را هنرمند و کارگردان و نویسنده می دانید , چگونه شما فقط برای یک گروه هستید آن هم گروهی به منفوریت فرقه رجوی که هیچ کس نیست که خبر از منفور بودن این گروه نزد مردم ایران نداشته باشد ؟

دوم اینکه ارزش یک هنرمند به مردمی بودن آن است و هنرمندی هنرمند است که برای مردم باشد

اما سوال اینجاست که شما که خود را هنرمند و حامی حقوق بشر می دانید , آیا بهتر نیست که یک مستند از نقض حقوق بشر و جنایت و … در فرقه رجوی را بسازید ؟ شما کسی هستید که بارها و بارها در دفاع از جنایات فرقه سخنرانی کردید ؟ شما نه اینکه فرقه و جنایتهایش را نشناسید , بلکه حمایتهای مالی فرقه متاسفانه شما را مجبور به بستن چشمهایتان بر ظلم و ستم و جنایات فرقه کرده است و حالا به یک دفعه حامی حقوق بشر شده اید

شما چرا مستندی از طلاق اجباری در فرقه نمی سازید که رجوی همه افرادش را مجبور به طلاق زن و شوهرهایشان کرد و بعد هم همه زنها را در محرمیت خودش قرار داد؟

یا چرا مستندی از جدا کردن بچه های شیر خوار از مادرهایشان نمی سازید که رجوی به بهانه جنگ همه بچه ها را از مادرها جدا کرد و روانه اروپا کرد و معلوم نیست که چه بر سر اون بچه ها آمد ؟

چرا از زندانهای رجوی مستند نمی سازید که رجوی برای حفظ تشکیلاتش و برای به زور نگه داشتن افراد در فرقه اش , افراد را زندانی و شکنجه می کرد و تعدادی هم زیر شکنجه جان خودشان را از دست دادند ؟

آیا شده شخص خود شما از تمامی خانواده ات برای حداقل چند ماه بی خبر باشی ؟ ولی پس چگونه است که در فرقه رجوی سالیان سال است که افراد نه ازخانواده خبری دارند , نه از پدر و نه از مادر و نه از جامعه بیرون . در فرقه رجوی , رجوی عشق به خانواده را حرام کرده بود و همه عواطف و عشقها می بایست برای این مرد مریض می بود , آیا نباید از این مستند ساخت ؟

اگر شما حامی حقوق بشر هستید , آیا این افراد اسیر که رجوی به زور مغزشویی و تهدید آنها را نگه داشته است حقوق بشر شامل حال اینها نمی شود ؟ مگر تعریف شما از حقوق بشر چی هست ؟

به نظر شما نباید از زندگی دختران و زنان مظلومی که رجوی دستور عقیم کردن آنها را داد مستند ساخت ؟ یا نباید از زندگی دخترانی مستند ساخت که تنها ۱۳ یا ۱۴ سال داشتند و به بهانه دیدار خانواده به اشرف آورده شدند و بعد هم راههای خروج را بر آنها بستند و به زور نگه داشتند و کسانی که اصرار داشتند که نمی خواهند در مناسبات تشکیلاتی فرقه بمانند مثل آلان محمدی ۱۶ ساله سر به نیست می شدند ؟

شما از آنجا که اسم هنرمند روی خودتان گذاشتید می بایست با مردم صادق باشید , خیلی از هنرمندان ایرانی از مسائل مختلفی مثل مشکلات اقتصادی ؛ نقض حقوق بشر و چیزهای مختلف دیگر مستند می سازند ولی کار آنها صادقانه و برای مردم است . ولی شما آقای قدرخواه به مردم پشت کردید و با گروهی رفتید که خود سالیان سال است علیه حقوق بشر می جنگد و فقط از اسم آن سوء استفاده می کند

شما در صحبتهایتان گفتید که هزینه مستندتان را از طریق سرمایه گذاری !! فروش سهام !!! و یکسری کمکهای دیگه تهیه می کنید ! برای هر کسی روشن است که خود فرقه تمام این هزینه را پرداخت خواهد کرد و این مستند هم درخواست خود فرقه است . به خوبی به یاد دارم وقتی که کسانی از این به اصطلاح هنرمندان شورایی می خواستند کاری را انجام بدهند و یا کنسرتی را بگذارند, خود فرقه بارها و بارها در نشستهایشان می گفتند که از الف تا یای این قضیه را خود سازمان حل می کند و حتی نفراتی که در این کنسرت هستند را سازمان جمع آوری می کند و روزها و ماها به خاطر آن کار می کند . خود رجوی بارها و بارها در نشستهایش می گفت که ما هزینه های شورایی ها را از سیر تا پیاز را می دهیم, به طور خاص از به اصطلاح هنرمندان شورایی می نالید که فرقه می بایست تا می تواند در حلق آنها بریزد تا آنها را نگه دارند و بتوانند استفاده خودشان را بکنند

آقای قدرخواه نمی شود هم با یک گروه مافیایی و فاسد بود و هم ادعای استقلال کرد و هم ادعای حمایت از حقوق بشر ! بهتر است کلمات گنده گنده را دنبال خود نکشید و شما هم از دیگرانی که از این فرقه خطرناک جدا شده و فاصله گرفتند بیاموزید و از مردم خود و از حقوق مردم خود حمایت کنید

هنرمند خود را نمی فروشد

نسرین ابراهیمی

کانون ایران ستارگان

۲۶٫۰۲٫۲۰۱۴

 

___________________________________________________________

سرعت گرفتن انقراض فرقه مجاهدین خلق و افزایش هذیان گویی رجوی

نسرین ابراهیمی

کانون ایران ستارگان

 

31.01.2014

لینک به منبع

تجربه نشان داده است که هر چه فرقه رجوی به سمت نابودی و انقراض پیش می رود ، رهبرانش بیش از پیش به هذیان گویی و چرت و پرت و گویی و دست و پا زدن می افتند

از روزی که وارد همکاری با این فرقه شدم تا به الان که از آنها جدا شدم ، رهبری نادان این فرقه در تمام شکستهایی که فرقه داشت برای پاکیزه نگه داشتن خود و انداختن تقصیر به گردن دیگران و در بردن خود همواره با کلمات بازی می کرد و همیشه فیل هوا می کرد و بعضی اوقات با شلوغ کاری و گردوخاک به پا کردن کاملا نقش خودش را در تمام خرابکاریها بی رنگ می کرد ، یک روز ارتش آزادیبخش را منحل می کرد و یک روز تاسیس می کرد ، یک روز از همه می خواست که تناقضاتشان را بگویند و یک روز بقیه را وادار می کرد که هر کسی تناقضاتش را گفت بهش فحش و بد بیراه بدهید ، یک روز بند “د” و یک روز بند “ب” و یک روز سال میشد سال مریم و سال می شده سال سرنگونی و یک روز هم همه می بایست از هم مثبت می گفتند و یک روز همه می بایست از هم متنقر می بودند و یک روز مظلوم نمایی می کرد و می گفت که شماها من را به تهران نبردید. رجویها حالا از تاسیس موسسان پنجم صحبت می کنند !!! باز فیلم بازی کردن و مظلوم نمایی کردن و خود را خوب نشان دادن و فریب و دورویی و دروغ و …. اولا ظاهرا رجویها بر اثر پیری فراموش کرده اند که اشرف خیلی وقت است که در دست سربازان عراقی است و دوم اینکه اربابانشان هم که نیستند ، نه صدام و نه آمریکا و سوم اینکه اینها کلا معنی ارتش آزادیبخش را نمی دانند برای همین چپ و راست منحل می کنند و تاسیس می کنند ، ارتش آزادیبخش در هر کجای دنیا معنی و مفهموم خودش را دارد ، آن را با سلاح و وسایل زرهی و تجهیزاتش می شناسند ، به سربازان زبده و سرحالش می شناسند و … حالا خوب است که ارتش آزادیبخشی که رجویها باز منحل کردند و تاسیس کردند را نگاه کنیم و از رجویها سوال کنیم به راستی کدام ارتش را می گویید ؟ همان که نه جا دارد و نه مکان ، نه سلاح دارد و نه تجهیزات و نه نیرو . سلاحهایی که صدام حسین هدیه داد که سربازهای آمریکایی همه را منفجر کردند و شما گفتید حالا بعد از مدلهای جدیدش را به ما می دهند و وقتی سربازهای آمریکایی از عراق رفتند سلاحهاشون را برای ما جا می گذارند و می روند که این هم که نشد ، اشرف را هم که عراقیها از شما گرفتند و مکان و جایی هم که ندارید هیچ تازه آواره و دربه در هم که هستید و همه به دنبال التماس از کشورهای مختلف برای پذیرش نیروهایتان در این کشورها هستیم ، نیرو هم که به واقع خیلی وقته نداشتید ، خیلی ها که فرار کردند و افراد باقی مانده هم که بالای ۵۰ سال سن هستند و اغلب بازنشته و مریض و بیمار . پس نتیجه می گیرم که رهبران نادان و همیشه شکست خورده این فرقه به هزیان گویی به دلیل شکستهای پی در پی افتاده و حال با این چرت و پرتها می خواهند باز افراد گرفتار در لیبرتی را مجبور به ماندن به فرقه بکنند و از طرفی بگویند که ما که منحل کردیم و گفتیم هر کسی برود پی کار خودش ولی کسی نرفت ! ولی آیا این حقیقت دارد ؟ طبق معمول و با تجربه ای که سالیان داشته ایم مگر نه این است که اول رجوی ساعتها و و روزها و ماها برایمان نشست می گذاشت و مغزشوییمان می داد و کاری می کرد که کسی جرات نکند تکان بخورد و بعد در آخر می گفت حالا اگر کسی می خواهد از ما جدا شود بشود

رجویها پایه تشکیلات فرقه ایشان را بر روی شعارهای پوچ و خالی بنا کردند ، همیشه سعی کردند که این فرقه را با شعارهایی که به هیچ عنوان حقیقت ندارد نگه دارند و اینجوری به اعضا و هواداران روحیه بدهند و همانند آمپول مسکن ، تا اثر شعار تمام می شود سریع شعار بعدی را آماده می کنند و ماه به ماه اینگونه افراد را سالیان سال است با این شعار ها و دروغها فریب داده و نگه داشته اند

حال با شعار تکثیر اشرف می خواهند آب ریخته را به جوی برگردانند ! می گویند هر اعتراض و هر تحسن و هر نشست با خارجیها و … خود یک اشرف به حساب می آید !!! حالابا شعار تکثیر اشرف باز به می خواهند ببیند چقدر می توانند از بقیه عمر نفرات را بدزند

رجوی همیشه می گفت که شرم برای مجاهد است و مجاهد باید شرم داشته باشد ، خوب است که یکبار هم شده رجوی این را به خودش بگوید و شرم کند . تا کی با کلمات بازی کردن ، و تا کی دروغ و فریب ؟ خوب است رجوی به قول خودش شرم کند و به جای بازی کردن با کلمات پوچ و خالی ، مقداری از پولهای نفت صدام که به اسم تک تک همین اعضا ء می گرفت حال مقداری از همانها را که همه جای اروپا با آن سرمایه گذاریهای کلان کرده است را خرج خود همین بدبختهای عمر باخته بکند و آنها را از عراق خارج کند

اگر رجوی یک صدم این خرجی که تا الان برای نگه داشتن افراد در عراق کرده بود را خرج انتقال آنها به کشورهای اروپایی کرده بود را می کرد تا الان همه این اعضا در اروپا بودند ولی رجوی عزم جزم کرده که از همگی آنها شهید بسازد و همگی را در عراق دفن کند

ولی رجوی ها باید بدانند و خوب است که تجربه گروهها و دیکتاتورهای قبلی که حال همگی سرنگون شده و نیستند را استفاده کنند که با شعار و با دروغ و دغل و فریب شاید چند صباحی ماند ولی این همیشگی و پایه دار نبوده و نیست

برای همین فرقه تو همیشه در گنداب و منجلاب بوده چون هیچ یک از کارها و برنامه های این فرقه انسانی و درست نبوده

نسرین ابراهیمی

کانون ایران ستارگان

 

_____________________________________________________________________________________________

نقد و بررسی بخش اول مصاحبه سایت نیم نگاه با خانم نسرین ابراهیمی عضو جداشده از سازمان مجاهدین خلق ساکن سوئیس ـ قسمت اول

بهار بهاری، نیم نگاه

02.01.2014

 

بهار بهاری : نقد و بررسی بخش اول مصاحبه سایت نیم نگاه با خانم نسرین ابراهیمی عضو جداشده از سازمان مجاهدین خلق ساکن سوئیس ـ قسمت اول

لینک مرتبط :
مصاحبه با خانم نسرین ابراهیمی عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق

به نام حق

خروج از دنیای سیاه و تاریک مجاهدین و شنا کردن برخلاف جریان مسخ آدمی و پی بردن به تهی بودن احساسات انسانی و آزادی بشری در بخش اول این مقاله به شکل کمرنگی خودنمائی میکند اما نگارنده این سطور به عنوان زنی آزاد به لحاظ اجتماعی و تحصیلکرده که میتوانم خود را ناخدای کشتی بسیار کوچکی دراقیانوس بسیار پهناور عرصه تعلیم و تربیت و دانش این مرزو بوم بدانم برخود واجب دیدم چند سطری بنگارم تا شاید اندکی از روزنه دید خود در معرفی جامعه زنان ، قوانین، مرزها و ظلم سازمان به قشر زنان کمکی کرده باشم من ابتدا بر نوشته دختر خوبم (خانم نسرین ابراهیمی) گذر و نظری می اندازم سپس به ساختار کلی سازمان و نقش رهبریت فرقه ای آن می پردازم.

دختر بسیار خوب من پس از برخورد مسئولین مدرسه خود در ارتباط با پوشش رسمی آآآآآاموزشگاهی و برخورد سنتی پدر خود با نوع پوشش و رفتار او “سر به طغیان” میگذارد و رفتن را بر ماندن و ساختن و درست کردن ارجح میداند!!! اینکه در آن سن که احتمالا سال دوم در مقطع راهنمائی بوده اند چگونه این جسارت را داشته اند که اصولا به فکر فرار باشند و نقشه و برنامه طراحی کنند تا به سراب ذهنی شان برسند که خود جای شگفتی دارد!! عملی کردن این نقشه که خود مراحل پیچیده تری دارد و ممکن است دور از ذهن هم بنظر برسد!!! نویسنده این نوشتار با توجه به شخصیت شناسی دختران در این سن کاملا اشراف دارم که سنی بسیار حساس و خطرناک میباشد و تمامی تصمیمات نابخردانه و جسورانه در این سن گرفته میشود اما نکته اینجاست کسی که در این سن به این راحتی تسلیم قوانین رایج جامعه و خانواده نمیشود روحیه مبارزه طلبی و ستیزه جوئی و استقلال طلبی دارد بدون شک!!! میتوانست برای رسیدن به آزادی فردی و تمایلات درونی خودش در برابر جامعه نرمش ، بردباری ، مبارزه جوئی و حق طلبی را پیشه کند حتی در برابر خانواده و بخصوص پدرش!!! کاری که بسیاری از زنان و دخنران مادر جامعه مردسالار و خانواده های سنتی انجام دادند و نهایتا موفق شدند درست در سن نسرین عزیزم.

و امروزه در بسیاری از شهرستانها و روستاهای دور افتاده می بیینم دخترکان دیروز زنان امروز و موفق شهر و روستای ایران عزیز و حتی در دل اروپا و قلب امریکا هستد که اخبار آن را دائما در اینترنت می بینند… درست همین زمان که ایشان از فضای بسته میگویند من و بسیاری از همکاران و همراهان من با بهترین پوشش در محل کار و شهر درحال گذران زندگی پربار و پرمسولیت خویش بودیم…

خانم نسرین ابراهیمی پس از رهایی از اسارت دارودسته رجوی ـ پاریس

نسرین عزیزم از پدری که میشناخته فرار کرده و خود را به نقل خودش به دست آدمی سپرده که نمیشناخته!!! باز طبق گفته خودش وارد جریانی شده که حتی اولین نت از موسیقی گنگ آنها را هم نمیدانسته!!! و این همان داستان تکراری “از چاله به چاه افتادن است”… آنهم برای دخترکی ۱۴ ساله که به نقل از خودش و به طبع سنش کمترین درک و شناخت سیاسی نداشته و خانواده او هم همچنین و این تازه اول داستان است گوشت برای شکم گربه!!!

سازمان (مجاهدین) برای رسیدن به چنین طعمه هائی له له میزند مانند یک سگ هار ، نسلی از دختران و پسران ، مردان و زنان را به سراب خوشبختی و وادی ناامن شهر متعفن اشرف وخیالات پوسیده انقلابی خود می کشد!!! هرکس را به نوعی ، هریک را به طریقی که آخر همه به دنیای خیالی و رنگارنگ پر از کذب و ریای رهبر فاسد یک فرقه ختم میشود. سازمان پوشالی مجاهدین …

اغلب فرقه ها از یک فرمول کلی در ساختار تشکیلاتیشان پیروی می‌کنند بر اساس سه شاخص میتوان فرقه‌ای بودن یک جریان را تشخیص داد.

۱- سرکرده یا بنیانگذار فرقه ۲- ساختار تشکیلاتی (روابط سرکرده و اعضای فرقه) ۳- نصب دستگاه فکری فرقه در ساختار اندیشه‌ای افراد جذب شده (نصب نرم‌افزار فرقه‌ای)…

آنچه در ادامه مصاحبه خانم ابراهیمی به نظر میرسد ، دقیقا تطبیق کامل یک فرقه و رهبری آن است. بدین ترتیب که یک فرمول کلی در ساختار تشکیلات دارد.

جذب نیروهای عاصی و خسته از جریان زندگی خصوصی و اجتماعی خود.. برای این سه شاخص :

۱- سر کرده فرقه ( مسعود رجوی) که بنیانگذارش در فرقه رجوی کسان دیگر بودند و رجوی را به دلیل فکار التقاطی تنها گذاشتند. ۲ـ ساختار تشکیلاتی که حاکی از روابط رجوی با اعضا ( در این مقاله هدف زنان است )۳ – نصب دستگاه فکری فرقه در ساختار اندیشه افراد جذب شده ،

که در این مقاله همان زنان و بکار گماردن آنها در کارهای مردانه ، اعمال خشونت و بهره برداری کلفت گونه و بهره کشی از آنان به عنوان ” نصب یک نرم افزارفرقه ای ” است …

حال جای سوال در تسلیم بدون قید و شرط این دختران و زنان عصیانگر و آزادی طلبی است که تن به هر آنچه نباید دادند برای رسین به کدام هدف؟ جه بدست آوردند؟ و چه ارزشهائی را از دست دادند؟

بیاد دارم در ملاقات با خانواده ، دختران و زنان مجاهد در ایران وقتی متوجه میشدند برای پرس و جو در باره دخترانشان آمده ایم! از گفتگو با ما خودداری میکردند و دختران خودشان را مایه ننگ میدانستند! و در پی آنها رفتن و باز گرداندن آنها را از سازمان و تلاش برای گرفتن خبر از آنها را برای خودشان منع میکردند و چه بسا در بین هر ۲۰ نفر خانواده ، مردان گرفتار در شهر پوشالی اشرف ۱ نفر از خانواده این زنان و دختران مایل به بازگشت و اطلاع یافتن از عزیزانشان نبودند براستی چرا؟

و این زنان و دختران قربانی امیال رجوی و عروسک خیمه شب بازی اش مریم چگونه می توانستند از مخوف ترین زندان فکری و جسمی دنیای معاصر و کثیف ترین فرقه رذل دوران رهائی یابند …؟؟؟

ادامه دارد …

پایان بخش اول نقدی بر گفتگوی سایت نیم نگاه با نسرین ابراهیمی

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درِ قفس را باز کنید پرنده میخواد بپره!


م ـ افتخاری

13.12.2013

 

عکس دلخراشی را که می بینید متعلق به مریم صنوبری است.
همان دختری که به مانند یک فرشته زیبا و گل سرخ تازه شگفته، با چهره ای شادآب و صوتی کم نظیر سرود میخواند و میخواست که ” درِ قفس را باز کنند چرا که پرنده میخواهد پرواز کند”.

سپس ده دختر هم سن و سال خودش در میان ادامه ابیاتش این قطعه را چنان با آوایی دل انگیز، لطیف و آهنگی محزون تکرار میکردند که دل هر انسانی با شنیدنش به درد میامد.

سال یک هزار و سیصد و شصت وشش بود و آوای او در سالنی متعلق به سازمان مجاهدین، در کمپ اشرف، در کشور عراق برای اعضا،، در تجمعی با حضور مسعود رجوی پخش میشد که هنوز هم در گوشم می پیچد.

جملات فوق را خانمی برایم تعریف نمود که استادی سرشناس در یکی از دانشگاههای معروف در یکی از کشورهای اروپای غربی است.

او ادامه داد وگفت:

پدر مریم صنوبری نیز صوت خوشی داشت و دو سال قبل از آن در مراسم جشن عروسی مسعود رجوی و مریم عضدانلو در قلعه ای متعلق به مجاهدین، در دهکده اورسوراواز، در حومه پاریس شعرهایی در وصف آنها میخواند. ازدواجی که راز و رمزش را خودشان دو نفر میدانستند و برای دیگران سراسر ابهام زا، بر خلاف شئونات اخلاقی و اجتماعی و انتقاد برانگیز بود. بخصوص اینکه بنا به مصلحت باید خانم مریم عضدانلو از شوهرش مهدی ابریشمچی جدا شده تا با مسعود ازدواج تشکیلاتی و عقیدتی نماید و نام فامیل ایشان را به روی خودش بگذارد.

مریم صنوبری و من، دونفر از هشتصد نوجوان و کودکانی بودیم که در دو مدرسه مجاهدین که یکی در کمپ اشرف و دیگری در شهر کرکوک قرار داشت مشغول تحصیل بودیم. مدرسه را پانسیون میگفتند، چرا که همه ما بطور شبانه روزی در همان ساختمان زندگی میکردیم و فقط اجازه داشتیم تا هفته ای یک بار و آنهم شب های جمعه والدین خود را ببینیم.

رویا درودی هم که چندروز پیش در سن سی و هفت سالگی در کمپ پناهندگی در کشور آلبانی فوت کرد از آن جمله بود.

در آن دوران وجود جوانان و کودکان باعث ترنم آن محیط بسته تشکیلاتی، و دیدن چهره مهربانشان باعث بالابردن روحیه ی اعضا میگردید، تا اینکه جنگ خلیج شروع و آمریکا حمله هوایی به عراق را برای جلوگیری از تصاحب کشور کویت توسط صدام حسین شروع نمود. و این بهانه ای برای به اجرا گذاشتن طرحی توسط رهبران مجاهدین گردید که بعد ها مشخص شد که آنها از مدتها قبل، آن را در سرشان پرورانده ، و منتظر فرصت و بهانه ای مناسب برای به اجرا گذاشتنش بودند. و آنهم طرح جدا نمودن این فرزندان از والدینشان بود.

رهبران مجاهدین توانستند به بهانه حفظ و حراست اطفال از صدمات وارده از بمب باران احتمالی، این کودکان و نو جوانان را از والدینشان جدا نموده و به کشورهای اروپایی و آمریکا اعزام کنند. آنها حتی بچه های شیرخوار را از پستان مادرشان جدا نمودند و به همراه دیگران فرستادند. پس از رسیدن به کشورهای دیگر بعضی را به یتیم خانه ها و برخی دیگر را به هوادارانشان سپردند و باقیمانده را نیز در خانه های تیمی که در چنین کشورهایی تشکیل داده بودند با مشخصات جعلی محبوس نمودند.

آنچه بر سر هرکدام از آنها آمده است داستان های غم انگیزی دارد: بسیاری مورد تجاوز قرار گرفتند و اغلب روانی و افسرده شدند و خیلی ها را سازمان مجاهدین مجددن به عنوان عضو ارتش آزادی بخش به عراق بازگرداند که از آنجمله مریم صنوبری و رویا درودی بودند.

تعداد اندکی هم توانستند از خانه های تیمی مجاهدین در این کشورها بگریزند و خودشان را نجات بدهند که من یکی از آنها هستم. خوشبختانه به فامیل هایم وصل شدم و موفق به ادامه تحصیل گردیدم.

رهبران مجاهدین پس از متواری نمودن فرزندان اعضا اقدام به اجرای طلاق های اجباری و درهم شکستن کانون خانوادگی آنها را نمودند. سپس به این میزان هم بسنده نکرده و هرگونه ارتباط آنها با جهان خارج از قرارگاه اشرف منجمله ارتباط با فامیل ها را قطع و ممنوع نمودند.

خانم استاد در جامعه شناسی، بسیار تعریف ها برایم نمود و از جمله گفت که در آن زمان رهبران مجاهدین چطور از احساس و عاطفه های کودکانه آنها در جهت خواندن سرود های خشونت بار – به اصطلاح انقلابی – در جهت آموزش آنها برای انجام ترور هایی پیش بینی شده و آموزش و مغز شویی در جهت تعریف و تمجید از مسعود و مریم رجوی سوء استفاده میکردند و سعی در خالی نمودن احساسات و عاطفه های لطیف کودکانه و برانگیختن کینه و نفرت نسبت به والدین و جامعه، و سمت و سو دادن تمامی عشق و علاقه آنها به این دو نفر می نمودند.

اکنون وقتی به این تصویر مریم صنوبری که صدمین روز اعتصاب غذا در کمپ لیبرتی را میگذراند نگاه میکنم او را به مانند پرنده ای بال و پر شکسته در کنج قفسی می بینم که جغدی شوم در تاریکی شب کنارش ایستاده و پیام رسان مرگش به مریم رجوی است. مریمی که در پوششی شاهانه و لباسی فاخر بر تخت سلطتنی نشسته و با تخیلات خودش به عنوان رییس جمهور برگزیده مشغول است. او با پوشاندن چهره دیو سیرت خودش با جراحی و استفاده از دیگر روش های امروزی بمانند گرگی درنده انتظار مرگ مریم صنوبری را میکشد تا عکسش را در قابی مزین نموده و در کنار عکس هایی از بقیه کشته شده ها در سالن کنفرانس مسخره بین المللی اش که هر از گاهی با یدک کشیدن پسوند رییس جمهور برگزیده مقاومت بر قرار میکند، برای ادامه عمر ننگین خودش و جذب پیر و پاتال های بازنشسته و جنگ طلب آمریکایی و اسراییلی به نمایش بگذارد و با ناز، غمزه و عشوه از آنها طلب حمایت کند.

و از این برگزیده باید سئوال کرد که آیا مقاومت آن است که تو قفس بسازی و باعث مرگ جوانانی مثل مریم صنوبری و رویا درودی شوی و آنها را از درس و تحصیل در دانشگاه به اردوگاه کار اجباری خودت در عراق بکشی، و یا آن است که آنها را آزاد کنی تا بمانند این خانم، استاد دانشگاه شوند تا علاوه بر خدمت به جامعه از لذایذ طبیعی که حق هر انسانی است بهره مند گردند؟

افسوس که میدانم کسانی مثل مسعود و مریم رجوی بمانند گرگان گرسنه و هاری هستند که فقط توانایی در فریب گوسفندانی را دارند که به آنها اعتماد میکنند، و تنها قادر به ساختن ربات هایی از آنها هستند، چرا که خودشان قبل از آن تبدیل به ربات هایی بی احساس، بدور از عاطفه انسانی و غیر قابل تغیر گردیده اند.

و افسوس و هیهات از مریم صنوبری وامثالهم که برای رهایی دیگران از قفس سرود میخوانند و این در صورتی است که اجازه میدهند تا شارلاتانهایی مثل مسعود و مریم رجوی از سادگی و ساده لوحیشان برای نگهداشتن در قفس و شکستن بال و پرشان سوء استفاده کنند.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یادداشت، وبلاگ آقای آرش صامتی پور

آرش صامتی پور، وبلاگ صامتی پور

09.12.2013

لینک به منبع

لس آنجلس ۱۹۹۹

این تصویر بتازگی از طرف دوستی قدیمی به دستم رسیده. تاریخش مال ۱۹۹۹ و قبل از اعزام ما به اشرف است.

مکان هم لس آنجلس و در میان جمعی از اعضا و هواداران مجاهدین.

انمی که با دایره ی قرمز مشخص کرده ام خانم آزاده رضایی مسئول ارشد مجاهدین در ایالات متحده است

اگر خاطرات و آنچه بر خودم گذشته را بتوانم در درجه نخست به فرزندم و بعد به نسل بعدی جوانان ایرانی منتقل کنم، شاید آنها تجربه ما را تکرار نکنند.”

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجاهدین خلق چه می گویند و چه می نویسند (اول نوامبر ۲۰۱۳)

02.11.2013

بهزاد علیشاهی، کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی

لینک به کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی

لینک به قسمت اول و دوم

مجاهدین خلق چه می گویند و چه می نویسند (اول نوامبر ۲۰۱۳)

http://youtu.be/p8xL87LkMnM

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

متدولوژی متداول مجاهدین

19.07.2013

بهزاد علیشاهی، کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی

بهزاد علیشاهی-

دانلود فایل متنی مطلب

metodologi

 

مجاهدین برای پیش برد کارهایشان از یک روش ثابت وحالا دیگر نخ نما استفاده میکنند برای آنها مهم نیست که این شیوه به نتیجه میرسد یا نه , بعد از سالیان حالا دیگر استفاده از شیوه ثابت مهم تر از نتیجه است چرا که خودی ها به نتیجه بخشی آن طبق رسم تایید و تملق اذعان میکنند و غیرخودی ها هم هرچه بگویند از نظر آنان یاوه ای بیش نیست , بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن حالا دیگر این شیوه ها تقدسی دارد که هیچ فرد تشکیلاتی نمیتواند و نباید آنها را زیر پا بگذارد , از نظرگاه دیگر هم میتوان گفت که سازمان چاره دیگری هم بجز استفاده از این شیوه ها ندارد, اما بررسی کوتاه این شیوه ها

یکم –در مواقع شکست ایدئولوژیک

روشها – ندیده گرفتن شکست

مانور روی شکست رقبا

عمیق بودن موضوع ایدئولوژیک و خارج از سطح فکر بقیه بودن

مشخص شدن نتیجه سالها بعد مشخص خواهد شد

اذعان افراد به پیروزی و کسب نتایج غیر قابل دید و لمس مثل تحولات درونی و روحی و غیره تحت القائات ذهنی

تفسیر قرآن و پیام مسعود رجوی مبنی بر پیروزی بزرگ و فتح الفتوح و درنهایت برگزاری جشن

دوم –در مواقع شکست نظامی

روشها -  بالابردن آمار تلفات طرف مقابل

نقل قول از شگفت زدگی ناظران بیطرف و خارجی که عمده آنها جعل و دروغ است

نشست مسعود رجوی و تفسیر قرآن و توجیه و اعلام پیروزیهای غیرقابل دید,فتح الفتوح ,حماسه  و در نهایت جشن پیروزی

سوم –در مواقع شکست سیاسی

روشها – مظلوم نمایی و نالیدن از مماشات

برگزاری تحصن و تظاهرات و اعتصاب غذا و خودسوزی تا جایی که اصل موضوع فراموش و خود این حرکتها اصل

تلقی شود

واداشتن اعضای شورا به نوشتن مقاله و سخنرانی با موضوع مظلومیت سازمان و استفاده از نمونه های تاریخ

به میدان آوردن پارلمانترهای اسبق با تزریق مقادیر هنگفت پول

در صورت عمیق بودن شکست قصه پردازی کشف و افشای یک مرکز هسته ای برای انحراف اذهان و نیروها

جشن پیروزی بخاطر انعکاسات بین المللی و فراموش کردن اصل موضوع

چهارم –روش نگه داری نیرو

روشها –مغرشویی

القائات ذهنی

کار و نشست و اجازه ندادن به نیرو برای تفکر

معلق نگه داشتن در هوا و زمین و ایجاد انتظار برای تحولات بعدی

کنسروی کردن

نگه داری در آب و نمک

ترشی انداختن

فریزری کردن

در نهایت کشتن و نگه داری بصورت شهید (تاکسی درمی)

پنجم – روش برخورد با منتقد

روشها – ندیده گرفتن

تهمتهای مزدور و بریده و مواجب بگیر

مقاله نویسی تشکیلاتی و تکرار تهمت و فحاشی و ساختن و بافتن ضعفهای فردی و اخلاقی و …

ساختن سند و مدرک  و دستخط و اعتراف نامه و عکس

زشت و سیاه وسفید و کدر کردن عکسهای شخص مربوطه

یجاد مزاحمت و ضرب و جرح و کتک کاری و ترور شخصیتی و در صورت امکان فیزیکی

مقطع مقطع کردن حرفهای شخص مربوطه تا جملاتی را که میخواهند به او نسبت دهند

ساختن یک لقب برای او و تبلیغات روی این که به این لقب معروف است

استناد کردن به نوشته هایی که برعلیه او نشر دادن بعنوان سند

تهدید و شکایت و پرونده سازی

ششم –روش جذب حامی خارجی

روشها – درخواست استخدام با پول هنگفت

تحت تاثیر قرار دادن شخص با دروغ بافی وابستگان فرقه از زندان و شکنجه و کشته شدن اقوامشان

فرستادن نامه و کمک مالی از قول مردم حامی مجاهدین برای شخص مربوطه

آوردن نفرات هوادار برای تشویق و تملق و چاپلوسی از فرد استخدام شده

هفتم – روش نگه داری حامی خارجی

روشها – تداوم اقدامات هنگام جذب

گرفتن فیلم و سند هنگام پرداخت پول و درخواست سخنرانی و رائه متن دیکته شده

هشتم – مقاله نویسی

روشها – انتخاب نفر مقاله نویس با توجه به وابستگی یا آشنایی او با  کسی که مقاله علیه او قرار است صادر شود

سفارش مقاله به شخص انتخاب شده یا نوشتن با نام او

استفاده ازیک بیت شعر یک ضرب المثل وکلمات توهین آمیز و کلیشه ای

ثبت مقاله به عنوان یک سند

نهم – راه انداختن انجمن و سایت

روشها – ساختن یک اسم مستعار اغلب زنانه بعنوان مسئول انجمن

ساخت یک سایت برای کپی مطالب دیگر سایت ها

نوشتن نامه تبریک و تسلیت وهمدردی و امضا در صورت لزوم توسط انجمن مربوطه

غالب کردن انجمن مربوطه به اعضا بعنوان حامیان مردمی و بین المللی

دهم – نطق های مریم رجوی

روشها – جیغ زدن و شعار دادن بجای پرسش و پاسخ و گفتگو

صدور بیانیه چند ماده ای و گنجاندن نکاتی در باره زنان و آزادی و …که هیچ کدام را در اشرف عملی نکرده اند.

چند جمله به زبان خارجی خواندن از روی نوشته ای با فونتیک فارسی

تکرار یک جمله ای که خودش خوشش آمده سه بار پیاپی و دست زدن نفراتی که باید دست بزنند

وعده پیروزی نزدیک دادن و نام بردن از مسعود رجویی

یازدهم – نطق وپیام مسعود رجوی

روشها – اعلام پیام با مارش نظامی و یک سمفونی کلاسیک

خواندن پیام با صدای کلفت و بلند و همراهی مارش

نشان دادن رفرنس و نکات اشاره شده لابلای پیام

بکارگیری کلمات قلمبه سلمبه برای نشان دادن سطح آگاهی

اشاره به خاطراتی از گذشته که همه بدانند مسعود زمانی مطرح بوده

تمسخر بقیه برای بالا بردن شخص خودش

اعتراف به اشتباه بخاطر رئوف بودن و دلرحم بودن و درخواست از بقیه که شما چنین نباشید

تهدید مخالفین به افشاگری و کنارگذاشتن دلرحمی

بکارگیری کلمات آهنگین  ومصرف چند خط شعر شاملو

تلاش برای قبولاندن زورکی که پیش بینی هایش درست از آب در آمده

استفاده از قرآن برای حفظ وجه مذهبی شخصیتش که روزی قرار بود امام زمان باشد

استفاده از اصطلاحات و اخبار روز برای نشان دادن زنده بودن و به روز بودنش

مشخص کردن زمانی برای تعیین تکلیف شدن خیلی چیزها برای وادار کردن اعضا به سکوت تا آنموقع

دوازدهم – شیوه تحلیل مسائل بین المللی

روشها – اعتقاد به اینکه همه مسائل جهان بخاطر حضور مجاهدین است

اعتقاد به اینکه همه مسائل جهان در جهت به قدرت رسیدن مجاهدین پیش میروند

اعتقاد به اینکه هر چیز و هرکسی علیه جمهوری اسلامی است دوست مجاهدین است حتی سیل و زلزله

منفی و تار دیدن جامعه ایران و مثبت و روشن دیدن مناسبات اشرف و لیبرتی

سیزدهم –نحوه انعکاس خبری

روشها – بایکوت خبرهایی که برایشان سودمند نیست

استفاده از عکسهای جعلی برای حس دادن بیشتر به خبرهای جعلی

ساختن خبرهای اعتراضی توسط خودشان و ساختن عکس و فیلم در لوکیشن های مشابه و انتشار آن

انتشار خبر در یکی از سایتها و نقل قول خودشان از خودشان بعنوان منبع

چهاردهم – شیوه تحلیل مسائل داخلی

روشها – مردم حامی مجاهدین هستند و همه منتظر آمدن آنها نشسته اند

همه به دستورالعملهای مجاهدین کاملا گوش کرده و آنها را اجرا میکنند

مردمی که با مجاهدین مخالفند مزدورند وباید کشته شوند

قهرمانان کشور , بازیگران و هنرپیشه ها , نوابغ و دانشمندان و همه کسانی که در انتخابات رای میدهند دشمن هستند.

اعراب خلیج , اسرائیل وآمریکا وعربستان  ملاک تشخیص منافع ملی و تحلیل مسائل داخلی کشورهستند

پانزدهم – روش پولشویی و سفید سازی

روشها – همیاری و کمک های برنامه ریزی شده هواداران

انجمن خیریه و بنیاد و سازمان دست ساز

نمایشگاههای هنری و فروش نمایشی آثار

اداره کازینو و قمارخانه و فروشگاه در اروپا و آمریکا توسط هواداران

کلاهبرداری های اینترنتی وحسابهای مجازی

مبادلات بین بانکی

بازار بورس

شانزدهم –روش برنامه سازی در تلویزیون ورادیو

روشها- برنامه ها باید به مذاق دوستان فرقه خوشایند باشد هرچند آنها فارسی بلد نباشند یا نگاه نکنند

برنامه ها باید شأن و مقام و ابهت و عظمت رهبری فرقه را بالا ببرد

برنامه ها باید ناقض اصول پایه ای فرقه نباشند

هیچ برنامه ای نباید به اجازه انعکاس به نظرات مخالف و منتقد بدهد

همه برنامه ها باید در کنترل کامل و در تایید تحلیل های روز فرقه باشند

مخاطب برنامه ها مردم نیستند پس نباید انعکاس نظرات آنها یا در جهت خواست آنها باشند

مخاطب برنامه ها اعضا و هواداران هم نیستند پس نباید در جهت ارتقای سواد و اطلاعات آنها باشند

مخاطب برنامه ها صرفأ رهبری فرقه بوده و باید نشاندهنده پیروزی پیش بینی او وموفقیت هایش باشد

هفدهم – عکس العمل در قبال پیروزی

روشها – چون مورد خاصی در سابقه نیست لاجرم روش کار در اینمواقع قابل ارزیابی نبود

احتمالا مارش نظامی ,تکان دادن پرچم و جیغ زدن وپیام مسعود و بکارگیری همه روشها باهم  مد نظر خواهد بود.

هجدهم –روش گرفتن انعکاس خبری

روشها – خریدن خبرنگار یا رسانه ویا درج آگهی بجای انعکاس

جازدن یکی از سایتهای خودشان بعنوان منبع خبر برای پخش انعکاس

فیل هوا کردن برای فریب خبرنگاران ( مثل کشف مراکز هسته ای , خمپاره باران لیبرتی ,جلسات مریم و…)

نوزدهم – روش برگزاری نشست های داخلی

روشها – برنامه ریزی نشستها با شروع از لایه بالاتر برای اینکه به پایینی ها بگویند که اینها قبول کردند شما چه میگویید

برنامه ریزی نشستها با شروع از لایه بالاتر برای اینکه به آنها بگویند اگر نپذیرید افت رده خواهید داشت وبه لایه پایین میروید.

تهدید و شانتاژ برای تایید هر چه بیشتر و زودتر اعضای حاضر در نشست

ادامه دادن نشست بصورت کسالت آور و فرسایند تا همه برای تمام شدن و نجات خود با شوق و اشتیاق مطالب نشست را تایید کنند.

گره زدن وقوع یک تغییر یا یک چشم انداز را به نتایج نشست

تشویق کسانی که مطالب را تایید میکنند و دادن رده و مقام تشکیلاتی به آنها برای تشویق بقیه

تحقیر و توهین و حتی کتک کاری کسانی که مشتاقانه تایید نمیکنند برای عبرت گیری بقیه

بیستم – روش برگزاری جلسات بزرگ

روشها – جلسات بزرگ عموما در اروپا متصور است چرا که در داخل مجاهدین تعداد سالیان سال است که محدود است و مثلا در عراق سی و چند سال است بین سه تا چهار هزار نفر حاضرند وامکان نشست بزرگتر از آن نیست .

پول دادن و استخدام کارگر و شرکت دادن آنها در نشست

وعده غذا و هتل و تفریح مجانی در پاریس

داستانسرایی برای کسانی که نه ایرانی هستند و نه از وقایع ایران با اطلاع هستند و شرکت دادن آنها

شرکت دادن دانشجویان لهستانی که توان مالی مسافرت ندارند و برای مسافرت سه روزه حاضرند چند ساعت در سالن بنشینند.

دعوت از کلوپهای مختلف مثل موتورسواران , همجنسبازان , ورزشکاران و.. با قول تامین بخشی از هزینه های آنان

استخدام سیاهی لشکر از شرکتهایی که برای بازی در این فیلم و سریال این نفرات را در اختیار دارند

استخدام مستخدم برای خدمات سالن به تعداد زیاد و بعد درخواست از آنها برای پوشیدن تی شرت عکس دار و نشستن و تکان دادن پرچم وعکس رهبران

بالابردن آمار حاضرین با فرمول ضربدر ده و بیست و سی و صد به فراخور نیاز سیاسی ونه محل جلسه

بیست و یکم –روش جذب نیرو

روشها – کاریابی

فراری دادن مجرمان با پذیرش در مکانهای فرقه ای مثل اشرف و لیبرتی

درخطر انداختن هواداران سابق و خانواده هایشان برای ایجاد روحیه استیصال و ناچاری برای پیوستن آنها

وعده های پیروزی و حمایت های بین المللی

استفاده از آیات قرآن , مطالب مارکس و لنین و مائو , زندگینامه چگوارا , اصول دمکراسی نوین , اصول سنتی مذهبی , لائیک وسکولاریته , نشان دادن تصاویر زنان و دختران در اشرف و لیبرتی , استفاده از حس انتقام , خشم , کینه , بکارگیری کلمات غیرت و غرور و مردانگی  و هرچیز دیگری که ممکن کسی را تحت تاثیر قرار دهد .

دانلود فایل متنی

metodologi

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چرا رهبری فرقه رجوی از جدا شدگان و منتقدین متنفر است؟

 

حسن پیرانسر ، پاریس15یولی2013

حسن پیرانسر ، پاریس

اینروزها رجوی افسارپاره کرده است ، البته مدتی است که این رهبر مالیخولیایی  و دیوانه سکس !و قدرت !،افسار پاره کرده است و به لجن پراکنی و تهمت و اتهام زدن بر علیه هر جنبنده ای که دهان بر انتقاد علیه او وزنان حرم او و شهوات جنسی او بگشاید، اقدام میکند ، حالا باید دید دلیل و دلایل این مارک زدن ها  چیست.

رجوی چون بخوبی آگاه است و میداند که هیچ جایگاهی در بین ایرانیان ،چه در ایران و چه در خارج، ندارد میخواهد برای خود بزرگ بینی و اینکه نشان دهد که او و فرقه اش اپوزیسیون دولت وقت ایران است مجبور است بدین طریق خود را مطرح کند که تمام دنیا ماموران جمهوری اسلامی ایران و عضوی از سپاه پاسداران  هستند و میخواهند فرقه رجوی را افشا و نابود کنند. و از اینطریق به خود و فرقه اش مشروعیت سیاسی و ماندگاری بدهد و بگوید که ما در بین اپوزیسیون های موجود  نامبر وان هستیم چون دشمن زیاد داریم.!!!!

رجوی بخوبی میداند که تنها کسانی که یک زمان با او و فرقه اش بوده اند ، تنها کسانی هستند که میتوانند مناسبات کاملا سرکوبگرانه و دیکتاتوری و فرقه ای او را افشا کنند، همین جدا شدگان با سوابق طولانی هستند. پس او ضروری میداند که با مارک زدن و تهمت و لجن پراکنی و حتی حذف فیزیکی آنها رااز صحنه حذف  و دورکند، ولی رجوی باید بداند که جدا شده20 الی 25 ساله چیزی برای از دست دادن ندارد که خودش را از صحنه حذف کند چون او تمامی لذایذ زندگی و عمر مفید خود را از دست داده است.

رجوی خود را امام حسین میداند و فرقه اش را حسینی و و رهرو او میداند  پس هر کسی که با او و فرقه اش ستیز کند دشمن امام حسین و شهدای کربلا میداند . حالا از این مردک کلاش و مالیخولایی و زن باز باید پرسید که  اگر تو امام حسین زمان هستی!! و مریم حضرت فاطمه!! است  پس چرا مخفی شده ای و از ترس جان مرئی نمی شوی؟!! مگر امام حسین مخفی شد؟!! حال آدم از اینهمه شیادی و عوامفریبی بهم میخورد . تو حال آدم را بهم میزنی و آدم شرم میکند که بگوید در سازمان و فرقه تو عضو بوده است.

در پایان باید بگویم که جداشده زنده است و نفس میکشد تا روزیکه مسعود و مریم رجوی در یک دادگاه به محاکمه کشیده شوند و در انروز من و سایر جدا شدگان با خوشحالی و مسرت در دادگاه شرکت خواهیم کرد و شهادت خواهیم داد و انروز دورنیست.

پس به رجوی باید گفت ماامضا خون و نفس به وجدانهای خود داده ایم تا تو را به دادگاه خلق بکشانیم تا پاسخگوی اعمال خود و جنایاتت باشی و تا آنروز ما ساکت نخواهیم نشست.

با افتخار

حسن پیرانسر/ پاریس

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فعالیت جوانان فرقه ستیز فرانسوی ، فرقه مجاهدین را در خیمه شب بازی ویلپن پاریس رسوا کرد

 

 

تحریریه ایران قلم، بیست و ششم ژوئن 2013

 

براساس اخبار موثق دریافتی از افراد شرکت کننده در خیمه شب بازی فرقه رجوی در سالن ویلپنت پاریس ، تعدادی از جوانان شجاع فرانسوی در هنگام سخنرانی مریم رجوی اقدام به پخش بروشورهای افشاگرانه علیه فرقه رجوی کرده اند.
 

Benachrichtigungssymbol

http://www.youtube.com/watch?v=l_gn5rwvDGg


همانطور که همگان در جریان هستند رجوی در سی خرداد سال شصت خشونت و مبارزه مسلحانه را آغاز کرد که نتیجه آن هم کشته و مجروح شدن تعداد کثیری از دو طرف گردید و از آن تاریخ به بعد فرقه رجوی همه ساله این سالروز ترور و خشونت را گرامی می دارد. مسعود رجوی سعی کرده همه ساله با افزودن مناسبت های دیگری به این روز آنرا از اهمیت خاصی برخوردار کند ؛ مناسبت هایی مثل سالگرد طلاق های اجباری، ازداوجش با مریم رجوی ، تاسیس ارتش به اصطلاح ارتش ازادیبخش، تقدیس خودسوزی های پاریس در ژوئن 2003 ، و آزادی مریم از بازداشتگاه پلیس فرانسه در پاریس. اما شاهد هستیم که هر سال این مراسم و نمایش رسوا بی رونق تر از سال قبل برگزار می شود. در همین رابطه امسال هم فرقه رجوی از ماهها قبل برای برپایی این خیمه شب بازی تدارک خود را شروع کرده بود و همچنین امسال برای فرقه مجاهدین برگزاری این نمایش بسیار حیاتی و حیثیتی بود ، بدلیل اینکه سازمان مجاهدین در عراق در استانه فروپاشی و نابودی کامل قرار گرفته است و می خواهد بدین طریق وانمود کند که هنوز هست و می تواند این مراسم را برپا نماید . اما امسال هم بسیار بی رونق تر از سالهای قبل این نمایش مسخره بر پا شد، چرا که در چند اکسیون اعتراضی علیه فرقه تروریستی مجاهدین که در آلمان و فرانسه برگزار شد، فرقه رجوی را بیش از گذشته رسوا کرد.

بویژه فعالیت جوانان فرانسوی و پخش بروشور در داخل سالن ویلپنت پاریس به هنگام نمایش خیمه شب بازی رجوی ها ، این فرقه را دچار شوک شدید کرد. این جوانان فرانسوی شجاع که مخالف فرقه گرایی می باشند فعالیت خود را در قالب یک فیلم ویدئویی در یوتیوب به زبان فرانسوی به نمایش گذاشته اند. در دقایق 5.20 و 5.40 این فیلم حدود 7 دقیقه ای جوانان فرانسوی در حالیکه مریم رجوی مشغول بیان رویاهای خود می باشد و دعوت شوندگان آمریکایی هم با آنچه در جیب گذاشته اند به رجوی در دل می خندند، اقدام به پخش بروشورهای افشاگرانه در داخل سالن ویلپنت پاریس می کنند.

در سخنانی که جوان فرانسوی در این ویدئوی افشاگرانه بیان می کند به نقض حقوق بشر در این فرقه و همچنین ساختار فرقه گرایانه سازمان مجاهدین اشاره می کند. این فیلم را در آدرس زیر در یوتیوب می توانید مشاهده کنید.

http://www.youtube.com/watch?v=l_gn5rwvDGg

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه ایران قلم با آقایان محمد حسین سبحانی بهزاد علیشاهی در آکسیون اعتراضی علیه فرقه مجاهدین در میدان تروکادرو پاریس

 

 

ایران قلم، بیست و ششم ژوئن 2013

 

Benachrichtigungssymbol

 

شهروز تاجبخش:
اقای سبحانی سلام خدمت شما امروز جدا شدگان و منتقدین سازمان مجاهدین در میدان تروکادروی پاریس تجمع اعتراضی برگزار کردند که همانطور که شاهد بودیم از استقبال زیادی هم مواجه شد.میخواستم از شما به عنوان یکی از برگزار کنندگان این تجمع و گروهها و انجمن های مختلفی که امروز اینجا هستین . هدفتون رو برای بینند گان ما بیان کنید.

مجمد جسین سبحانی:
خیلی ممنونم از شما و بیننده گان گرامی هدف از انجام این اکسیون اعتراض به سازمان تروریستی مجاهدین هستش و در واقع بدین صورت میخواهیم اعتراض خودمان را به رهبری و سیاستهای او برسانیم چرا که هنوز تعداد زیادی اسیر هستند و در لیبرتی به سر میبرند.ما بستگان و نزدیکانمون فرزندانمان انجا هستند و خاسته و هدف ما ازادی این اسیران هست.در وحله دوم میخواهیم به مردم فرانسه و دنیا این موضوع را برسانیم که رهبری سازمان که این فرقه را رهبری میکنند در فرانسه هستند و این حضور در اورسورواز تهدیدی برای مردم فرانسه و مردم اروپا هستش،به این دلیل که در سال ۲۰۰۳وقتی مریم رجوی دستگیر شد چندین نفر دست به خود سوزی زدند و این کار فقط از دست یک فرقه تروریستی بر میاید.بنابراین ما هشدار میدهیم سازمان مجاهدین نمیتواند پشت یک نقاب دمکراسی دروغین پنهان بشه در عین حالی که خودش یک رهبری مادام العمر دارد در هالی که مریم رجوی خود را رییس جمهور خود خوانده مردم کرده و چرا باید انسانهایی که به مدت حتی ۴۰سال که اسیر و زندانی این رهبری خود ساخته هستند هنوز ازاد نشوند و رهبری سازمان بگوید نباید انها ازاد شوند،چرا سازمان اسرار داراد که باید انها در عراق بمانند چرا یک مبارزه مسالحت امیز شروع نمیکند چرا مسعود رجوی هنوز بر طبل جنگ و خشوند میکوبد مسعود در اخرین پیام خود خطاب به همه دنیا گفت که ما بموقع خود بازهم سلاحهایه خود را بدست خواهیم گرفت ما اجازه نخاهیم داد و روشنگری خواهیم کرد که ا یران سوریه نیست که سازمان خود را مشابه سازی کند و خود را ارتش ازادی ایران بنامد و بیاد همون بلایی که سر مردم سوریه امد بر سر مردم ایران بیاورد،بنابراین ما از جوامع جهانی و حقوق بشری میخواهیم که افرادی که در عراق و لیبرتی هستند ازاد شده و به کشورهای ازاد بیان سازمان مجاهدین این حق را ندارد که این افراد را بیشتر از این قربانی کند.
در اینجا به نکته دیگری اشاره میکنم واز حمایت های شرکت کننده گان از اقایان روحانی قصیم ویغمایی و مصداقی و خانم اقبال سایر جدا شدگانی که جدیدا از سازمان جدا شده اند را اعلام میکنم و ازعزم انها برای رسیدن به ازادی حمایت میکنم و از افراد باقی مانده در شورای ملی ساخته رجوی که انگشت شمار هستند می خواهم انها نیز اراده و شهامت داشته باشند و از این شورای ننگین رجوی جدا شوند و به فعالیت سیاسی خود جدا و دور از سلطه رجوی ادامه دهند و کمک کنند به افراد اسیر که هم اکنون در لیبرتی هستند ما هم به توان خودمان از هیچ کمکی برای ازادی اسیران دست فرقه رجوی دریغ نخواهیم کرد.

شهروز تاجبخش:
بله تشکر میکنم از شما اقای سبحانی در اخر یک سوال از شما داشتم و اینکه به نظر شما نتیجه این اکسیونها و اعتراضات چه خواهد بود؟

محمد حسین سبحانی:
بله صد در صد نتیجه خواهد داشت شما ببینید ما فقط تعداد محدودی هستیم که با انرژی گزاشتن کم کم داریم گسترده تر میشویم و از پول جیبی خود و خانواده هامان زده و دست به چنین اعتراضاتی میزنیم و روشنگری میکنیم.جدا شدن اقایان روحانی و قصیم دقیقا از اثار این تلاشهاست حرفهایی که در بیانیه این اقایان بود دقیقا همین گفته ها روشنگری های افراد جدا شده طی ۱۰ سال اخیر بوده است پس بدون تردید حتما هم تاثیرات سیاسی و هم روشنگرانه بر روی نسل جوان امروز دارد که اسیر این فرقه نشوند ما خودمان زمانی اسیر فرقه شدیم که ۱۷ یا ۱۸ سال داشتیم و الان ۵۰ سالمان است من ایمان دارم بی دلیل نخواهد بود این تلاشها و خیلی هم امید به ادامه این راه دارم.
خیلی ازتون ممنون هستم و آرزوی پیروزی براتون دارم.

 

تاجبخش:
منم از شما سپاسگزارم
 

 

مصاحبه ایران قلم با آقای بهزاد علیشاهی در آکسیون اعتراضی علیه فرقه مجاهدین در میدان تروکادرو پاریس
 

Benachrichtigungssymbol


شهروز تاجبخش :
درخدمت آقای بهزاد علیشاهی هستیم فعال حقو ق بشر ومنتقد سازمان مجاهدین خلق .آقای علیشاهی با عرض سلام خدمت شما میخواستم بدانم دلیل تجمع شما اعضا سابق سازمان مجاهدین در میدان تروکادروپاریس چیست لطفاً برای بینندگان ما توضیح مختصری بدهید.

بهزاد علیشاهی: ما در‌واقع اینجا جمع شده‌ایم که بگوییم سازمان دارد چه اعمالی انجام می‌دهد
درواقع سازمان مجاهدین داردخودش را بجای یک سازمان سیاسی جا می‌زند درصورتی که مطلقاً یک سازمان سیاسی نیست بعضی‌ها می‌آیند می‌گویند چرا شما به رژیم جمهوری اسلامی انتقاد نمی کنیداین سازمان اصلاسیاسی نیست که بشود مقایسه‌اش کرد به نفع جمهوری اسلامی
یا علیه جمهوری اسلامی اصلاً این یک سازمان سیاسی نیست. ما اینجا جمع شده‌ایم بگیم این سازمان با این کارهایش مثلاً فردا تو پاریس جلسه دارد یک تعداد زیادی سودانی لهستانی وعرب یک تعدادی که اصلاً نمی‌دانند برای چی آمده‌اند فکر می‌کنند برای تفریح تو پاریس آمده اند.
دو ساعت هم باید برای توی سالن جمع بشون ازاین ها فیلم می‌گیرند به اسم مردم ایران خودشان را می‌خواهند بجای مردم ایران جا بزنند خودشان را اپوزیسیون جا بزنندسازمانی که تروریست ست سازمانی که قاچاق انسان می‌کند سازمانی که پولشویی می‌کند سازمانی که تو جنایت دست دارد سازمانی که اعضای خودش را شکنجه کرده اصلاً هدف سیاسی نیست سازمانی که منافعش در طول تاریخش با منافع مردم ایران روی هم نبوده الان نگاه کنید تیم ملی برنده شده یک دونه تبریک نمی‌گوید در صورتی که مردم در سراسر ایران خوشحالند جشن گرفتند منافعش با منافع مردم گره نخورده.
ما آمده‌ایم اینجا بگوییم که این سازمان یک فرقه ست بسته ومحدود است که بشناسنش خوشبختانه الان ما به خیلی ازکسانیکه برای فردا آمده‌اند صحبت کردیم تازه فهمیدند برای چی آمده‌اند وازرسانه ها وفیلم برداران همه بازتاب می‌دهند که این حرکت فردای آن‌ها به چه مقصودی است.

تاجبخش:
خیلی ممنون شما فکر می‌کنید این حرکت‌های افشا گرانه چه تأثیری می‌تواند درروشن کردن اهداف سازمان مجاهدین داشته باشد؟

بهزاد علیشاهی:
بنظر من خیلی.قبلاً که این حرکتها نبود یا کمتر بود مجاهدین با دست بازبه هر پارلمانتری مراجعه می‌کردند آن‌ها را می‌پذیرفتند بعنوان کسی که یک دعوای سیاسی با جمهوری اسلامی دارندومی توانستند مراجعه کنند .ولی الان به هرکسی نزدیک می‌شوند یک استپ ویک دست روبروی آن‌ها است می‌بینند که منتقدانی دارند نا چارند به حرف این منتقدان هم گوش بدهند می‌فهمند این‌ها هم مخالفینی دارند می‌فهمند که این‌ها نماینده مردم ایران نیستنددر واقع یک تور تشکیل داده‌اند آن اهرمی که مجاهدین می‌خواستند داشته باشند ازدستشان گرفتیم ولی هزینه هنگفتش روی دستشان مانده است.


تاجبخش:
بله خیلی ازوقتی که در خدمت ما گذاشتید

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه ایران قلم با آقای مهدی خوشحال و خانم بتول سلطانی در آکسیون اعتراضی علیه فرقه رجوی در میدان تروکادرو پاریس

 

 

ایران قلم، بیست و پنجم ژوئن 2013

 

مصاحبه ایران قلم با آقای خوشحال در آکسیون اعتراضی علیه فرقه رجوی در میدان تروکادرو پاریس
Benachrichtigungssymbol

لینک فیلم در یوتوب


در خدمت آقای مهدی خوشحال هستیم از اعضای سابق و منتقدین سازمان مجاهدین خاق.اقای خوشحال ازتون ممنونم که وقتتون رو در اختیار ما قرار دادین با عرض سلام خدمت شما میخواستم دلایل تجمع امروزتون رو آنجا در پاریس توضیح بدین.
خیلی ممنونم از شما و سلام عرض میکنم خدمتتون وخدمت شنونده گان.ما امروز در میدان تروکادرو در پاریس جمع شدیم و امروز مصادف با سالروز 31 خرداد سالروز آغاز مبارزه مسلحانه مجاهدین با جمهوری اسلامی هست.البته فقط در فرم و ظاهر.ما قربانیان زیادی از این جنگ مسلحانه در سراسر جهان میشناسیم سازمان و تشکیلاتی که 32 سال پیش این جنگ را اعلام کرده و هنوز هم این را ادامه داده و به درازا میکشد.این یک جنگ فرسایشی است که فقط خون میریزد و تبدیل به دکان و نون دونی سیاسی شده است.
شما نگاه کنید جنگ اول و دوم جهانی هم اینقدر طول نکشیده که اینها طولش دادند.جنگ ایران و عراق هم فقط ۸سال طول کشید و مردم ایران و عراق هم با هم در صلح هستند.جنگ سازمان با ایران یک جنگ سیاسی نبوده است.یک جنگ ایدولوژیک بوده که فقط اهداف ومنافع رهبران مهم بوده است.جنگ سازمان فقط در فرم با دولت است جنگ اصلی با مردم ایران است مردمی که میخواهند بدون پرداخت بهای سنگین خون به سرمنزل مقصود برسند.
به عنوان کلام اخر شما هدف و خواستتون از این اعتراضها چیست و چه پیامی را میخواهد به گوشها برسانید؟
ما روشهای مختلفی برای ابراز اعتراض خودمان داریم ما میخاهیم به لابیهای سازمان به هواداران وبه مردم جوامع بگوییم که سازمان مجاهدین همان گونه که خودش میگوید یک سازمان سیاسی نیست و تروریست هستند اهداف تروریستی و خشونت طلبانه دارد و هر روز بیشتر از روز قبل از اعضای خود قربانی میگیرد.
خیلی ازتون ممنون هستیم که وقتتون را در اختیار ما قرار دادید،موفق باشید.

 

 

مصاحبه ایران قلم با خانم سلطانی در آکسیون اعتراضی علیه فرقه رجوی در میدان تروکادرو پاریس

Benachrichtigungssymbol

لینک فیلم در یوتوب


سلام می کنم خدمتتون خانم سلطانی میبینیم که یک تجمع اعتراضی برگزار کردید در پاریس میخواستم لطف کنید توضیحاتی بدهید پیرامون دلایل برگزاری این تجمع اعتراضیتون .
خواهش میکنم من هم سلام میکنم به همه مردم ایران و به شما ، اینجا ما الان جمع شدیم به خاطر اینکه این سازمان همه ساله افراد خودش رو از کشور های مختلف جمع میکنه در واقع هم افراد خودش و هم پناهندگانی که از کشور های مختلف آمدند جمع میکنه و به عنوان سیاهی لشگرهای خودش در ویلپنت اینها رو نمایش میده که بگه من این همه هوادار دارم . من به عنوان کسی که ۲۰ سال در تشکیلات این سازمان بودم و میدونم دقیقا از روابط و اهداف و کارکردهای این سازمان ، میخوام اینجا به این مردم و به مردم فرانسه این آگاهی رو برسونم که متاسفانه اینها اپوزیسیون واقعی مردم ایران نیستند و نمی تونند آزادی رو برای مردم ایران بیارند و مردم ایران دیگه خشونت و فشار و اون آزادی از نوعی که ارتش آزاد سوریه میخواد برای سوریه بیاره مردم ایران این نوع آزادی و این نوع حکومت رو نمی خوان و اینها اپوزیسیون واقعی مردم ایران نیستند

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بیانیه پایانی شرکت کنندگان در آکسیون اعتراضی علیه فرقه تروریستی در پاریس

( فارسی و فرانسه )

ما خواستار آزادی اسیران فرقه رجوی از اشرف و لیبرتی هستیم

 

 

ایران قلم، بیست و سوم ژوئن 2013

 

ما فعالین حقوق بشر و جداشدگان از فرقه تروریستی مجاهدین خلق که رهبری آن در پاریس مستقر می باشد با هدف نفی خشونت ، تروریسم و فرقه گرایی و کمک به نجات اسیران دربند رجوی در این گردهمایی شرکت کرده ایم.

سازمان مجاهدین خلق مستقر در اوورسورواز فرانسه طي يك پروسه طولانی در سه دهه گذشته و با تاكيد بر دو محور ايدئولوژيك و نظامی خود ، به فرقه ای مذهبي – تروریستی تبدیل شده که بیش از سه دهه اعضای خود را در یک سیستم بسته مافیایی تحت مغزشویی قرار داده  و ازاین جهت به یکی از اصلی ترین ناقضان حقوق بشر بدل گشته است که کمترین پایگاه توده ای و جایگاه سیاسی در میان ایرانیان ندارد .

این روزها سازمان مجاهدین در تنگناهای بسیاری دست و پا میزند که شاید به نوعی مکافات اعمال غیر اصولی سالیان گذشته اش می باشد : رهبر این جریان آقای مسعود رجوی بیش از ده سال است که تحت تعقیب قرار دارد و خفیفانه در خفا به سر میبرد ، پرونده مریم رجوی بر سر قضایای ۱۷ ژوئن در ارتباط با پولشویی و اعمال تروریستی هنوز در دادگاههای فرانسه باز است و موج ریزش نیرو در بالاترین سطوح ، تشکیلات مجاهدین را در بر گرفته است .
 

 

ما از کلیه انجمن ها و کانونهای مدافع حقوق بشر و کارشناسان امور فرقه گرایی و ضد تروریسم ، خانواده های قربانیان که در برگزاری این گردهمایی بزرگ فعالانه شرکت داشته اند، سپاسگذاری می کنیم و با توجه به اینکه بخش گسترده ای از حاضرین را اعضای جداشده از سازمان مجاهدین خلق ، پشتیبانان آنها و خانواده های قربانیان تشکیل می دهند ، محورهای این بیانیه مبنای هماهنگی فعالیت های امضا کنندگان خواهد بود.

 

۱‌ـ از دولت عراق ، آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا درخواست داریم نسبت به اعضای مجاهدین که در قرارگاه اشرف حضور دارند احساس مسئولیت کرده وامکان انتقال انفرادی آنان را به کشور های ثالث فراهم آورند ، از رهبران مجاهدین می خواهیم که درخواست انتقال فوری از عراق را در راس خواسته های خود قرار داده و تمام امکانات حقوق و مالی خود را در این مسیر بکار گیرند. قربانیان فرقه رجوی می بایست امکان انتخاب سرنوشت خود را به عنوان یک انسان آزاد داشته باشند جا در هر کجا و هر طور که می خواهند زندگی کنند .

 

 

۲ـ ما ضمن حمایت از جدایی آقایان کریم قصیم و محمد رضا روحانی از شورای ملی مقاومت و ازج نهادن بر انتخاب آگاهانه و آزادانه ایشان و محکوم کردن اتهام زنی از سوی مجاهدین علیه آنان و خانم عاطفه اقبال و آقایان یغمایی و مصداقی ، از دیگر اعضای شورای فرمایشی رجوی و منتقدین نیز می خواهیم که با تأسی به دوستانشان با جداشدن از جریانی که ننگ ایران و ایرانی است ، استقلال خود را نشان داده و در راستای آزادی و آبادی ایران عزیز در قالب  تشکلی دمکراتیک و اخلاق مدار به فعالیت های خود ادامه دهند .

 

۳ـ ضمن محکوم کردن نمایش تبلیغاتی مجاهدین در ویلپنت پاریس که قرار است روز 22 ژوئن 2013 با صرف هزینه های گزاف و پرداخت پول های باد آورده به سیاستمداران اجیر شده در ازای دقایقی سخنرانی و با جمع کردن سیاهی لشگر از گوشه و کنار شکل می گیرد تا مجاهدین را نیروی تغییر در ایران قالب کند ، خاطر نشان می کنیم که سازمان مجاهدین آلترناتیو دمکرات رژیم ایران و بدیلی برای آن نیست بلکه خود مهمترین عاملی است که روند پیشرفت دمکراسی در ایران را با اَعمال خشونت آمیز و تروریستی و سنگ اندازی های داخلی و بین المللی در این مسیر به تعویق انداخته است .

 

 

۴ـ مریم رجوی رهبر فرقه مجاهدین خلق که در اوورسورواز فرانسه مستقر می باشد ، در صدد است به هر قیمت وهمچنان ساختار این فرقه تروریستی را حفظ کند در این راستا و پس از انتقال اولین دسته از نفرات مستقر در لیبرتی به کشور آلبانی ، با اعزام سرسپردگان تشکیلاتی اش از قلعه اوورسورواز در فرانسه تلاش دارد که همچنان نفوذ فرقه ای را بر افرادی که به دنیای آزاد رسیده اند ادامه دهد و حفظ کند ، ما ضمن محکوم کردن این تلاشهای ضد بشری از مجامع جهانی ذیربط از جمله کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و اداره پناهندگان کشورآلبانی خواهان جلوگیری از این اِعمال فشارهای مجرمانه هستیم و درخواست داریم که امکان ارتباط آنها با خانواده هایشان و نیز دسترسی آزاد و بی قید و شرط به اطلاعات و اخبار را برایشان فراهم نماید .

 

در پایان بار دیگر ضمن محکوم کردن فعالیتهای ضد ایرانی مجاهدین خلق در عرصه بین المللی وسرکوبی و اِعمال فشار براعضای اسیر در اشرف و لیبرتی ، خواهان آزادی تمام ناراضیان فرقه رجوی و حفظ کرامت منتقدین بی عدالتی و ظلم می باشیم و در این راه تا محقق شدن اهداف انسانی مان از پای نخواهیم نشست.

 

کمیته برگزار کننده گردهمایی پاریس

21.06.2013

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

La déclaration des  participants à l'action et de la Convention de Paris

 

Nous demandons la liberation  des otages d 'ashraf et la camp de libertee

 

Nous les activistes de droit de l'homme et les anciens membres de MKO, qui est basée à Paris, avec l'objectif de la violence, et le terrorisme, le sectarisme et aider à sauver les captifs captive.Radjavi ont participé à cette réunion.

MKO Basé à Auvers-sur-Oise au cours d'un long processus, au cours des trois dernières décennies l'accent mis sur la base idéologique et militaire est devenu  une Culte religieux -  terroriste, dans un système fermé qui a plus de trois décennies de lavage de cerveau de cette façon est devenu l'un des plus grands violateurs des droits de l'homme et au statut politique parmi les plus bas.

Ces jours-ci de nombreux membres de MKO cherche un moyen pour effacer le sombre passé.

M. Massoud Radjavi, leader au cours des dix années a été  poursuivis il est dans la clandestinité.

Cas juridique de  Mariam Radjavi le 17 Juin dans le cadre d'affaires de blanchiment d'argent et  le terrorisme est toujours en cours, Et perte des membres le plus haut niveau.

Nous remercions des associations et des organisations des droits de l'homme et les experts de sectarisme et les Familles des victimes qui a participé activement à ce grand événement.

Et étant donné qu'une grande partie des membres sont des anciens membres et familles des victimes les sujets seront signataires de la présente les activités de coordination à base.

 

1-.Nous demandons de l’Irak et l’Amériques et l'Union Européenne, vis à vis  des  membres du MKO dans le camp d'Ashraf  donne  la possibilité de les transférer vers des pays tiers et nous demandons des leaders Moudjahidins de transfert immédiat et tous les équipements financier et  juridique 

Les victimes de sectes devraient avoir l’autorité de  choisir leur propre destin comme un homme libre ou ils le veulent vivre.

 

2-Nous soutenons la séparation de Monsieur Ghasim et Monsieur Rohani du Conseil Résistance Nationale et de respecter leur choix libre et éviter des accusations par Moudjahidine.

Nous soutenons la séparation de Mohammad Reza Rohani de NCIR et Dr. Ghasim et nous appuyons sur leur choix libre et éclairé et  de condamner des accusations par les moudjahidines et aussi par Mariam Radjavi. Et nous exigeons la libération de tous les dissidents, et nous demandons aussi de Madame Atefé éghbali et Monsieur Yaghmai et Monsieur Mesdaghi et d'autres membres du Conseil montrent leur indépendance et pour  la liberté et la prospérité de l'Iran.

 

3_Nous condamnons la réunion des  moudjahidin à Paris est prévue pour le 22 Juin, 2013, par des dépenses exorbitantes. Pour Les politiciens engagés, seulement pour leurs présences ou deux minutes de discours. Nous vous rappelons que le MKO  n’est pas une alternative démocratique pour l’avenir de l’Iran au contraire ils peuvent empêcher la route de la démocratie.

 

4-Chef MKO Mariam Radjavi, qui est basé en France Auvers-sur-Oise veulent  garder et entretenir cette secte et pour cela transfert leur membres en Albani pour déployé en Albani. L’organisation a envoyé ses  membres à l’Albani pour  continuer la  garde de ce culte.

Nous condamnons ces efforts inhumains et nous demandons de la communauté internationale, de faire pressions sur ses organismes criminels.

Nous demandons que ses otages puissent contacter librement leur  famille et ainsi aux informations  des journaux la télévision et l’internet et l'accès libre et  aux informations.

 

Nous condamnons une fois de plus les activités de MKO sur la scène internationale et la pression sur les captives dans les camps d’Ashraf et la liberté.

Mariam Radjavi tente de maintenir à tout  prix  la structure de la secte terroriste et nous condamnons ses efforts inhumains et nous demandons de l’agence des refugies du HCR des nations unies et aussi le centre des refugies en ALBANI.

Une fois de plus nous condamnons les activités inhumaines de cette secte et aussi leurs activités anti-iraniennes des MKO sur la scène internationale et aussi la répression sur les membres qui sont considérée comme les otages dans les camps d’Ashraf et Liberté et nous exigeons aussi les libérations de toutes les dissidentes de cette secte et pour arriver à notre objectif nous ne cesserons pas.

 

La réunion du Comité d'Organisation à Paris

21.06.2013

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگزاری اکسیون اعتراضی و افشاگرانه علیه فرقه مجاهدین در میدان تروکادرو پاریس

 

 

ایران قلم، بیست و دوم ژوئن 2013

 

به دنبال سلسله آکسیون های افشاگرانه اعضای سابق و منتقدان فرقه تروریستی مجاهدین خلق، روز جمعه ۲۱ یونی ۲۰۱۳ در میدان تروکادرو شهر پاریس تجمع اعتراضی بزرگی توسط ایرانیان آزاده و جدا شدگان از این سازمان و خانواده های قربانیان فرقه رجوی برگزار گردید .


در این آکسیون که با استقبال گسترده شهروندان فرانسوی و ایرانی روبرو شد ، شرکت کنندگان با برپایی میز کتاب و توزیع بروشورهایی به زبان فرانسه و فارسی ، به افشای ماهیت فرقه ای مجاهدین پرداختند .برگزار کنندگان با اعتراض به رهبری مجاهدین در رابطه با پافشاری بر ماندن در عراق و جلوگیری از خروج افراد خواستار آزادی اعضای اسیر در تشکیلات مجاهدین شده و با تاکید بر ضرورت انتقال آنها به کشورهای ثالث ، از سازمانهای حقوق بشری خواستند که برای حل مسالمت آمیزو فوری این مسئله اقدام کنند .

 


لازم به ذکر است که همچون بارهای پیش مسئولین فرقه رجوی که دستور تشکیلاتی برهم زدن این آکسیون آرام و قانونی را داشتند با اعزام نفرات خود به میدان تروکادرو، محل تجمع جداشدگان مترصد فرصتی برای اخلالگری بودند که با هوشیاری برگزار کنندگان و هشدارهای جدی پلیس به مسئولین فرقه مجاهدین ناکام ماندند .


منتقدین مجاهدین با افشاگری حول سابقه فعالیت های فرقه رجوی و دستگیری مریم رجوی در فرانسه به اتهام هدایت اعمال تروریستی و پولشویی ، این اقدامات را محکوم کرده و به نقد گذاشتند . در همین راستا خبرنگار هایی از شبکه های فرانسوی به تهیه گزارش از این تجمع و انجام مصاحبه با شرکت کنندگان پرداختند .
 


انجمن های شرکت کننده در این آکسیون افشاگرانه ضمن حمایت از جدایی آقایان روحانی ، قصیم ، وفا یغمایی و مصداقی از شورای دست ساز رجوی و محکوم کردن اتهام زنی مجاهدین به ایشان ، روند غیر دمکراتیک و دیکتاتوری حاکم بر فرقه رجوی و جریان های وابسته را به نقد عموم گذاشتند .

در حاشیه این مراسم با توجه به اینکه فرقه رجوی فردای روز این تجمع به بهانه سالگرد مبارزه مسلحانه و تروریستی مجاهدین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ قصد برگزاری نمایش سالانه خود در ویلپنت پاریس را داشت و برای مشروع نشان دادن خود طبق رسم هرساله این نمایش ، پناهجویان از ملیت های مختلف را که با وعده گردش و تامین هزینه سفر فریب خورده بودند به پاریس گسیل کرده بود . شماری از این افراد با مواجه شدن با تجمع منتقدین به سمت آنان آمده و خواهان توضیحاتی پیرامون هدف این آکسیون بودند ، برگزارکنندگان نیز با استقبال از این موضوع به افشاگری پرداخته و روشنگری های آنان بسیار بر بازدید کنندگان تاثیر گذاشت ، در یک نمونه خانواده ای ایرانی که از آلمان به پاریس آورده شده بود پس از صحبت با جداشدگان اظهار داشت که از ماهیت مجاهدین بی اطلاع بوده و فریب تبلیغات دروغین آنها را خورده اند . در مواردی دیگر افرادی غیرایرانی از ملیت های دیگر شامل پناهجویان سوری ، آفریقایی ، کرد عراقی و شهروندان کشورهای اروپای شرقی به نزد برگزارکنندگان آکسیون آمدند و در پاسخ به این پرسش که دلیل همراهی شان با نفرات فرقه مجاهدین و شرکت در نمایش ویلپنت چه بوده است با ذکر اینکه هیچ شناختی از مجاهدین و دلیل برگزاری گردهمایی نمایشی ویلپنت ندارند ، میگفتند که تنها به آنها قول تور پاریس گردی ! و پرداخت پول در ازای شرکت در آن مراسم را داده اند . و اینچنین فرقه مجاهدین و در راس آن مسعود و مریم رجوی برای سرپوش گذاشتن بر اینکه هیچگونه پایگاه مردمی در میان ایرانیان ندارند سعی میکنند که با جمع آوری سیاهی لشگرهای غیر ایرانی خود را در چشم جریانهای جنگ طلب غربی برای مزدوری بیارایند .

 


در پایان این آکسیون افشاگرانه و اعتراضی با قرائت قطعنامه پایانی که به امضای انجمن های برگزار کننده و حمایت کننده از جمله انجمن های ایران قلم ، یاران ، آریا ، آوا ، زنان ، ایران سبز و فانوس رسیده بود ، بار دیگر سیاست های جنگ طلبانه فرقه رجوی درعرصه خارجی و فشار و خفقان درون تشکیلاتی بر اعضای اسیر محکوم شد و شرکت کنندگان خواهان انتقال نفرات ساکن در کمپ لیبرتی به کشورهای ثالث شدند .
خبرها و فیلم های تکمیلی این تجمع در روزهای آینده در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت .

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه با خانمها بتول سلطانی و زهرا میرباقری در آکسیون کلن - آلمان

 

 

ایران قلم، بیست و یکم ژوئن 2013

 

روز چهارشنبه ۱۹ یونی ۲۰۱۳ درشهر کلن آلمان آکسیون افشاگرانه و اعتراضی منتقدان ،اعضای جداشده مجاهدین برگزار شد .در این گردهمایی که با استقبال شهروندان آلمانی روبرو گشت ، با برپایی میز کتاب و توزیع بروشورهای روشنگرانه میان شهروندان ، سیاست های مخرب رهبران فرقه رجوی افشاء و به نقد عموم گذاشته شد .

 

لینک در یوتوب

 مصاحبه خانمها بتول سلطانی و زهرا سادات میرباقری حول این آکسیون و وضعیت اخیر فرقه رجوی

Benachrichtigungssymbol

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاجبه با آقایان محمد سحانی و مهدی خوشحال و مهدی سجودی و شهروز تاج بخش در آکسیون کلن - آلمان

 

 

ایران قلم، بیست و یکم ژوئن 2013

 

روز چهارشنبه ۱۹ یونی ۲۰۱۳ درشهر کلن آلمان آکسیون افشاگرانه و اعتراضی منتقدان ،اعضای جداشده مجاهدین برگزار شد .شرکت کنندگان در این آکسیون با انجام مصاحبه هایی به توضیح پیرامون وضعیت کنونی فرقه رجوی در سراشیب سقوط و سرنگونی پرداختند .

 

لینک در یوتوب

مصاحبه آقایان سبحانی ، خوشحال ، سجودی و تاج بخش
Benachrichtigungssymbol

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آکسیون اعتراضی علیه فرقه تروریستی مجاهدین در شهر کلن آلمان
 

 

تحریریه ایران قلم، بیستم یونی 2013

 

 

بنا به گزارش خبرنگار ایران قلم ،روز گذشته شهر کلن آلمان شاهد آکسیون افشاگرانه و اعتراضی منتقدان ،اعضای جداشده مجاهدین و نمایندگان خانواده های اعضای اسیرمجاهدین خلق در کمپ لیبرتی بود . در این آکسیون که با شرکت انجمن های حقوق بشری و فعالان سیاسی و منتقد سازمان مجاهدین برگزار گردید ، با برپایی میز کتاب و توزیع بروشورهای روشنگرانه میان شهروندان آلمانی ، سیاست های مخرب رهبران فرقه رجوی افشاء و به نقد عموم گذاشته شد .

 

شرکت کنندگان در این آکسیون با انجام مصاحبه هایی به توضیح پیرامون وضعیت کنونی فرقه رجوی در سراشیب سقوط و سرنگونی پرداختند .

 

 

همانطور که می دانید طی روزهای آینده مجاهدین برآنند که همچون سالهای پیش با به راه انداختن نمایش تبلیغاتی دیگری در ویلپنت پاریس بار دیگر با کشاندن سیاهی لشگرغیر ایرانی و هزینه های هنگفت برای خرید سیاستمداران بازنشسته جهت سخنرانیهای چند دقیقه ای، به زعم خود قدرت پوشالی تشکیلاتشان را به نمایش بگذارند و بار دیگر خود را به جریانهای جنگ طلب آمریکایی عرضه کنند .

 

از سوی دیگر موج فزاینده ریزش نیرو در تشکیلات فرقه و شورای موسوم به ملی مقاومت ، بحران بی سابقه ای را رودرروی رهبران فرقه قرار داده است ، بحرانی که راه خلاصی از آن نیست و به فروپاشی محتوم مجاهدین راه خواهد برد .

 

 

افراد و انجمن های شرکت کننده با تاکید بر ضرورت توجه سازمانهای بین المللی به مسئله اعضای اسیر در لیبرتی و انتقال آنها به کشورهای ثالث به ادامه تلاشهای خود تا آزادی یکایک اسیران تشکیلات رجوی پای فشردندوشهروندان المانی ازاین اکسیون واهداف انجمن های برگزارکننده اکسیون حمایت کردند

 

 

خبرهای تکمیلی و فیلم های ویدیویی این آکسیون در روزهای آینده به اطلاع می رسد .

 

تحریریه ایران قلم

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه دفتر کانون ایران قلم در پاریس به نخست وزیر آلبانی

پناهجویان پناهنده به کشورتان را دریابید

 

 

دفتر کانون ایران قلم، اول یونی 2013، پاریس

 

جناب آقای سالی بریشا نخست وزیر محترم کشور آلبانی، با احترام ما گروهی از جدا شدگان از سازمان مجاهدین خلق ایران که از مقرهای این سازمان در عراق و مشخصا اشرف و لیبرتی بیرون آمده ایم و اکنون در فرانسه هستیم نگران وضعیت دوستانمان که اخیرا در دو سری از کمپ لیبرتی به کشور شما منتقل شده اند هستیم. رهبری سازمان مجاهدین خلق ابران با ترفندها و بهانه های مختلف از اعلام اسامی افرادی که از کمپ لیبرتی در عراق به کشور شما منتقل می شوند خودداری می کند و مانع اعلام آن از سوی سازمان ملل و طرفهای درگیر موضوع می شود در حالیکه خانواده های ساکنان لیبرتی در ایران و خارج حق دارند از سرنوشت فرزندانشان بعد از دهها سال بی خبری مطلع شوند و هدف رهبری سازمان از جلوگیری از انتشار اسامی محروم کردن خانواده ها از ارتباط با فرزندانشان برای بیرون آوردن آنان از اسارت این سازمان می باشد سازمانی که مدتها است که دیگر نه یک نیروی سیاسی بلکه یک سکت و فرقه به شمار می رود. از طرف دیگر رهبری سازمان مانع دستیابی افراد منتقل شده به وسایل ارتباطی و تماس با خانواده هایشان می شود و تنها که خودسان را از تشکیلات این سازمان جدا کرده اند توانست اند به وسایل ارتباطی دست یابند. ما با دوستانمان در آلبانی که مخالف رهبری این سازمان بودند و بلافاصله بعد از رسیدن به آلبانی از این سازمان جدا شده اند در تماس هستیم. آنها می گویند که رهبری سارمان شخصی به نام حسن نایب آقا را به عنوان نفر در تردد و فردی به نام محمود هاشمی را به عنوان نفر ثابت ار فرانسه به آلبانی برای اداره امور تشکیلاتی آنجا فرستاده و آنها هرگونه ارتباط با خانواده و بیرون را برای افراد تشکیلاتی که می خواهند همچنان در تشکیلات سازمان باشند ممنوع کرده اند.

 


لذا ما خواست انتقال یافتگان از عراق بعنی پناهجویان ایرانی به کشورتان را که مهمانان مردم آلبانی هستند مبنی بر راه ندادن شکنجه گران و سرکوبگران این فرقه به محل استقرار پناهندگان و به این کشور به اطلاع آنجناب به عنوان رییس دولت آلبانی می رسانیم زیرا آنها از فرانسه می آیند و نماینده ساکنان لیبرتی در عراق نیستند و هدفشان جلوگیری از ارتباط پناهندگان با خانواده هایشان در داخل و خارج ایران و با دنیای بیرون مانند آنچه در لیبرتی حاکم است می باشد.


دفتر کانون ایران قلم در پاریس
قربانعلی حسین نژاد و غفور فتاحیان

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامۀ مسئولین دفتر کانون ایران قلم در پاریس به آقای پاسکال دگویم نمایندۀ پارلمان فرانسه

 

 

تحریریه ایران قلم، اول یونی 2013

 

جناب آقای پاسکال دگویم Pascal Deguilhem نمایندۀ مجمع ملی فرانسه،


ما اعضای دفتر انجمن ایران قلم در پاریس که دهها سال متمادی در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق بودیم و اکنون در نتیجۀ تحولات عراق و ورود سازمان ملل به موضوع حضور این سازمان در عراق موفق به خروج از این تشکیلات شده و از سازمان نامبرده جدا شده ایم به اطلاع شما می رسانیم که این سازمان دیگر نه یک سازمان سیاسی بلکه یک فرقۀ (سکت) ارتجاعی و خرافی ضد انسانی و ضد آزادی است و هدفش از برگزاری تجمعها و تبلیغات با هزینه های گزاف غارت شده از نفت عراق در زمان صدام حسین و با سوء استفاده از موقعیت اجتماعی شخصیتها و نمایندگان مردم دیگر کشورها از جمله شخص جنابعالی در فرانسه تثبیت رهبری فرقه و تلاش برای نگهداری اسرا و قربانیان این فرقه در جهنم عراق برای حفاظت از رهبران این فرقه و جلوگیری از فروپاشی آن می باشد.

 


17 ژوئن ۲۰۰۳ که رهبران این سکت شما را به شرکت در مراسمی به مناسبت سالگرد آن در فرانسه دعوت کرده اند یک سرفصل تاریخی ضد تروریستی است که ماسک حقوق بشر رهبری مجاهدین را از چهره آنها برداشت و آنها را در دنیا بار دیگر به بدنامی ثبت کرد و ثابت کرده است که مجاهدین چه در عراق و چه در غرب به استراتژی خشونت همچنان پایبند هستند و استعداد اقدامات تروریستی را دارا میباشند. شرکت جنابعالی به عنوان یک شخصیت فرانسوی مهر تأیید بر اقدامات تروریستی این فرقه می باشد. سازمان مجاهدین بدلیل محروم کردن عده ای از زندگی و آزادی عمل و به اسارت درآوردن آنها در اردوگاه اشرف کارنامه مثبتی از خود بجا نگذاشته است مضاف بر آن همچنان بر طبل خشونت می کوبند که جز فرو رفتن در انزوای بیشتر در بین ایرانیان و دیگران چیز دیگری برای آنها نداشته است.


حوادث ۱۷ ژوئن صرفنظر از ابعاد حقوقی و قضایی آن نقطه عطفی در تاریخچه مجاهدین خلق محسوب می شود.همزمانی این اقدام ضد تروریستی فرانسه در 17 ژوئن 2003 با سالگرد آغاز ترور و خشونت و به قول مجاهدین مبارزه انقلابی مسلحانه در 20 ژوئن 1981 ، چند سالی است که بهانه جدید این فرقه برای عرض اندام در محافل غربی با به راه انداختن گردهمایی و همچنین گرامی داشت ترور و خشونت می باشد.


قرار است در روز۲۲ ژوئن گردهمایی فرقه مجاهدین خلق در فرانسه و در ویلپنت پاریس برگزار گردد این در حالی است که از یکماه پیش مقاطعه کاران و پیمانکاران نیرویی سازمان مجاهدین در کشورهای اروپایی با سرک کشیدن به کمپ های پناهندگی و تجمعات ایرانی و حتی دانشگاهها درصدد جذب افراد با توجیه اعزام دو روزه آنان به فرانسه و پرداخت هزینه اقامت و خوراک و ایجاد تور تفریحی بعد مراسم میباشند . همچنین براساس اخبار موثق دریافت شده از تشکیلات مجاهدین در اروپا شل کردن کیسه پول های عربستانی و اسراییلی برای به صندلی نشاندن سیاستمداران بازنشسته و بدردنخورامریکایی و اروپایی همچون نوت کینگریچ ، جان بولتون ، مایکل مولکسی ، پاتریک کندی ، رودی گیلویانی و... برای شرکت درنمایش تبلیغاتی مجاهدین در دستور کار رهبری فرقه مجاهدین در اوورسورواز فرانسه قرار دارد.


این گردهمایی با بزرگداشت 20 ژوئن 1981 و شروع اقدامات تروریستی و خشونت طلبانۀ رهبری این فرقه در ایران شکل گرفته و رهبری این فرقه سعی دارد در سراشیب سقوط ، اضمحلال و سرنگونی و در حالیکه کمترین آبرو و مشروعیتی در داخل ایران ندارد و بسیاری از ایرانی های مقیم خارج، به دلایل مختلف سیاسی، عقیدتی و فرهنگی، در این گردهمایی ها شرکت نکرده و نمی کنند، با استفاده از مشروعیت و موقعیت شخصیتهای خارجی امثال شما اهدافش و در رأس آنها نگهداری اسرا و قربانیانش در عراق با اخلال و کارشکنی در تلاشهای سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان و برخی دولتهای اروپایی برای بیرون آوردن این قربانیان از جهنم تروریستی عراق را محقق کند، لذا شرکت شما در اینگونه مجامع فرقه ای به چهره و موقعیت اجتماعی شما بویژه در میان ایرانیان و اپوزیسیون سالم ایرانی آسیب وارد کرده و شما را در نتایج عملکرد رهبری این فرقه در قربانی کردن افرادش در عراق سهیم می سازد.


علی حسین نژاد
غفور فتاحیان
مسئولین دفتر کانون ایران قلم در پاریس

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگاهی به گردهمایی آتی مجاهدین در ویلپنت پاریس

۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ یک سرفصل تاریخی ضد تروریستی است که ماسک حقوق بشر مجاهدین را از چهره آنها برداشت


از یکماه پیش مقاطعه کاران و پیمانکاران نیرویی سازمان مجاهدین در کشورهای اروپایی با سرک کشیدن به کمپ های پناهندگی و تجمعات ایرانی و حتی دانشگاهها درصدد جذب افراد با توجیه اعزام دو روزه آنان به فرانسه و پرداخت هزینه اقامت و خوراک و ایجاد تور تفریحی بعد مراسم میباشند


شل کردن کیسه پول های عربستانی و اسراییلی برای به صندلی نشاندن سیاستمداران بازنشسته و بدردنخورامریکایی و اروپایی همچون نوت کینگریچ ، جان بولتون ، مایکل مولکسی ، پاتریک کندی ، رودی گیلویانی و... برای شرکت درنمایش تبلیغاتی مجاهدین در دستور کار رهبری فرقه در اوورسورواز فرانسه قرار دارد.

 

 

تحریریه ایران قلم، بیست و نهم مای 2013

 

سقوط صدام حسین ، خلع سلاح و خنثی سازی مجاهدین توسط نیروهای ائتلاف در عراق و در پی آن حمله پلیس فرانسه به مقر اصلی مجاهدین در اوورسوراوآز(۱۷ژوئن ۲۰۰۳ ) فصل جدیدی را در تاریخچه فرقه مجاهدین خلق به ثبت رساند.اخطاری که کشورهای غربی با پیشآهنگی دولت وقت فرانسه بر تحمل ناپذیری اعمال تروریستی تاکید کرده و آنها را درمسیر قوانین اجتماعی_سیاسی کشورهای اروپایی قرار دادند.


اما همان ایام در قرارگاه اشرف – عراق ،نیروهای خلع سلاح شده و سرخورده تشکیلات مجاهدین بی هیچ چشم انداز و سرخورده ونا امید از دستگیری مریم رجوی در فرانسه اجسام متحرکی بودند بسوی روزنه ای برای برون رفت و جان گرفتن! تشکیلات وقت مجاهدین در عراق با مسئولیت مژگان پارسایی طراحی یک خودسوزی جمعی را در دستور کار قرار داده بودند و مترصد لحظه ای بودند که مریم رجوی به ایران مسترد شود. تشابه سازی عاشورایی مجاهدین برای دست یازیدن به چنین اعمالی سابقه دیرینه ای دارد و تنها نمود مجاهدین نمی باشد. تشکیلات سازمان نیروهای خود را شب ها در محل های مشخص شده و خیابان اصلی قرارگاه اشرف گرد آورده و پیت های بنزین در برابر نیروهای آمریکایی خود نمایی میکرد. تهدیدی که حتی با خود سوزی اعضای مجاهدین در اروپا جامه عمل نپوشید چرا که نیروهای آمریکایی مستقر در قرارگاه اشرف با آگاهی از چنین مسئله ای به مجاهدین و رهبرانشان اخطار جنگی داده بودند!


گذشت زمان حکم دیگری را به رهبران مجاهدین القاء کرد ،مریم رجوی و اعضای مجاهدین بصورت مشروط و محدود آزاد شده و به خانه های مانیتور شده خود بازگشتند .
اروپایی ها و بطور مشخص سخنگوی دولت فرانسه، در همان ایام گفتند؛"متاسفانه! این اعمال چیزهای زیادی درباره طرز فكر رهبری آنان برایمان آشكار می كنند."
این تنها پایان ماجرا نبود بلکه دولت فرانسه همچنان فعالیتهای مشکوک مجاهدین را زیر نظر داشته و دارد و هنوز مجاهدین در این ماجرا از پیگرد قضایی رهایی نیافتند.

 


۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ یک سرفصل تاریخی ضد تروریستی است که ماسک حقوق بشر مجاهدین را از چهره آنها برداشت و آنها را در دنیا بار دیگر به بدنامی ثبت کرد و ثابت کرده است که مجاهدین چه در عراق و چه در غرب به استراتژی خشونت همچنان پایبند هستند و استعداد اقدامات تروریستی را دارا میباشند. سازمان مجاهدین بدلیل محروم کردن عده ای از زندگی و آزادی عمل و به اسارت درآوردن آنها در اردوگاه اشرف کارنامه مثبتی از خود بجا نگذاشته است مضاف بر آن همچنان بر طبل خشونت می کوبند که جز فرو رفتن در انزوای بیشتر در بین ایرانیان و دیگران چیز دیگری برای آنها نداشته است.


حوادث ۱۷ ژوئن صرفنظر از ابعاد حقوقی و قضایی آن نقطه عطفی در تاریخچه مجاهدین خلق محسوب می شود.همزمانی این اقدام ضد تروریستی فرانسه در 17 ژوئن 2003 با سالگرد آغاز ترور و خشونت و به قول مجاهدین مبارزه انقلابی مسلحانه در 30 خرداد 1360 ، چند سالی است که بهانه جدید این فرقه برای عرض اندام در محافل غربی با به راه انداختن گردهمایی و همچنین گرامی داشت ترور و خشونت می باشد.


در این میان قرار است در روز۲۲ ژوئن گردهمایی فرقه مجاهدین خلق در فرانسه و در ویلپنت پاریس برگزار گردد . این در حالی است که از یکماه پیش مقاطعه کاران و پیمانکاران نیرویی سازمان مجاهدین در کشورهای اروپایی با سرک کشیدن به کمپ های پناهندگی و تجمعات ایرانی و حتی دانشگاهها درصدد جذب افراد با توجیه اعزام دو روزه آنان به فرانسه و پرداخت هزینه اقامت و خوراک و ایجاد تور تفریحی بعد مراسم میباشند . همچنین براساس اخبار موثق دریافت شده از تشکیلات مجاهدین در اروپا شل کردن کیسه پول های عربستانی و اسراییلی برای به صندلی نشاندن سیاستمداران بازنشسته و بدردنخورامریکایی و اروپایی همچون نوت کینگریچ ، جان بولتون ، مایکل مولکسی ، پاتریک کندی ، رودی گیلویانی و... برای شرکت درنمایش تبلیغاتی مجاهدین در دستور کار رهبری فرقه مجاهدین در اوورسورواز فرانسه قرار دارد.


البته سازمان تلاش دارد به طریقی در غرب برای حفظ نام مجاهدین در عرصه مسائل مرتبط با ایران بکوشد و برای تاثیری بیشتر از این در مجامع اروپایی به واسطه حذف شدن حیثیت نداشته خود چندان امیدوار نمی باشد زیرا در سالهای بعد از ۲۰۰۳ جمع جداشدگان و اعضای سابق سازمان در زمینه افشاگری ماهیت ضد حقوق بشری اقدامات بایسته را در زمینه ملاقات تاثیرگزار با مقامات و مسئولین و فعالان حقوق بشری و نهادهای ذیربط بین المللی اروپایی بعمل آورده اند .


اینک این گردهمایی آنهم همزمان با اعزام ۱۲ تن از ساکنان لیبرتی به کشور آلبانی و تسلیم رجوی در برابر خواست جهانی برای انتقال اعضای اسیر در لیبرتی به کشور ثالث ، جز خودفریبی و استفاده تبلیغی در بین جمع اعضای تعیین تکلیف نشده اشرف و ترانزیت دستاوردی نخواهد داشت و این بار هم گرهی از مشکلات مجاهدین را باز نخواهد گشود . ضمن اینکه جبهه افشاگری علیه گروه تروریستی مجاهدین اقدامات ممکنه را برای نمایاندن چهره نظامی و ضدانسانی مجاهدین را بعمل خواهد آورد . این گردهمایی البته با نگاهی به بزرگداشت سی خرداد سال ۶۰ و شروع اقدامات تروریستی آنان شکل گرفته و سعی دارد در شکاف تضاد نئومحافظه کاران و دمکرات های امریکایی ودر آنسو دولت اسراییل توانایی های مسلحانه خود را یادآورشده و نگاه پرلطف همیشگی آنان را در صورت اتخاذ هر تصمیم انتاگونیستی علیه دولت و مردم ایران بطلبد .
هرچند واقعیت این است که فرقه مجاهدین در سراشیب سقوط ، اضمحلال و سرنگونی قرار گرفته است و مواضع ضد ایرانی مجاهدین و عملکرد گذشته این فرقه کمترین آبرو و مشروعیتی برای رجوی باقی نگذاشته است و بسیاری از ایرانی های مقیم خارج، به دلایل مختلف سیاسی، عقیدتی و فرهنگی، در این گردهمایی ها شرکت نکرده و نمی کنند .
در این باره باز هم سخن خواهیم گفت.


تحریریه ایران قلم
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیدار هیأتی از کانون ایران قلم با مسئولین دفتر کمیساریای عالی ملل متحد در پاریس

 

 

ایران قلم، بیست و هشتم مای 2013

 

روز گذشته هیأتی از کانون ایران قلم شامل آقایان قربانعلی حسین نژاد و غفور فتاحیان ضمن دیدار با مسئولین دفتر کمیساریای عالی امور پناهندگان ملل متحد در پاریس در محل این دفتر در پایتخت فرانسه نامه اعضای این کانون شامل گروهی از جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق و خانواده های برخی ساکنان کمپ لیبرتی در عراق به رئیس کمیساریای عالی امور پناهندگان ملل متحد در ژنو آقای آنتونیو گوترز را مبنی بر درخواست اعمال فشار بر رهبری این سازمان بویژه مریم رجوی در پاریس برای لغو دستور داخلی خود مبنی بر تحریم مصاحبه با کمیساریا توسط ساکنان کمپ لیبرتی در بغداد و فکر کردن به انتقال به کشور ثالث تسلیم مسئولین دفتر کمیساریا در پاریس کردند. مسئولین دفتر ضمن استقبال از اعضای هیأت کانون ایران قلم قول دادند که نامه را به رئیس کمیساریا در ژنو آقای گوترز برسانند.

نامه کانون ایران قلم
 


جناب آقای آنتونیو گوترز رئیس کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد – ژنو،
اینجانبان گروهی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) و ساکنان سابق کمپ اشرف در عراق که با همدیگر جمعیتی به نام کانون ایران قلم را تشکیل داده ایم و برخی از ما نیز در این یک سال اخیر از کمپ لیبرتی و از عراق به کمک کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و یونامی بیرون آمده ایم و بعضا نیز افرادی از خانواده هایمان هنوز در کمپ لیبرتی می باشند شاهد بودیم و تأکید می کنیم که جز رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) و در رأس خارجی آن مریم رجوی هیچکس خواستار و مشوق باقی ماندن ساکنان کمپهای اشرف و لیبرتی در عراق نیست و همۀ ایرانیان و خانواده های ساکنان کمپ لیبرتی خواستار انتقال عزیزان خودشان از عراق به کشورهای ثالث هستند.
ما با بسیاری از دوستانمان در سالیانی که در قرارگاههای مختلف سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) از جمله در کمپهای اشرف و لیبرتی بودیم صحبت می کردیم و با فضای حاکم بر کمپ لیبرتی و ساکنان آن به علت حضورمان در آنجا و یا ارتباط و تماسی که با دوستان جدا شده مان در این سالیان بویژه ماههای اخیر داشته و داریم به طور کامل آشنایی و به آن اشراف داریم لذا به اطلاعتان می رسانیم که اکثریت قریب به اتفاق ساکنان کمپ خواستار خروج و رهایی از جهنم عراق و رفتن به کشورهای ثالث می باشند و هرگز نمی خواهند به کمپ اشرف برگردند.
مسعود رجوی رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) به همۀ افراد کمپ لیبرتی طی پیامی داخلی دستور ایدئولوژیک تشکیلاتی داده که همه باید تعهد بدهند که در عراق بمانند و هرکس هوس کشور ثالث بکند یا چنین آرزویی از ذهنش بگذرد باید این را به عنوان یک «فاکت» بورژوازی زدگی و زندگی طلبی بنویسد و جلوی جمع در نشست یکان خودش آن را بخواند تا مورد تحقیر و تمسخر و توهین و تهمت قرار بگیرد و این گرایش را به عنوان «ویروسی» که همه گیر شده توصیف کرده است!. در کمپ اشرف هم که ما همه سالیان طولانی در آنجا بودیم بویژه بعد از سرنگونی رژیم سابق عراق شاهد بودیم که اکثر افراد اشرف همچون خانواده هایشان و ایرانیان مخالف رژیم در خارج خواستار خروج از عراق و رفتن به کشورهای ثالث بودند و این خواسته را پنهانی به همدیگر می گفتیم ولی هیچکس از ترس رهبران سازمان جرأت علنی کردن این خواسته را نداشت.
اکنون در کمپ لیبرتی رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) با صدور دستورات ایدئولوژیک تشکیلاتی و خیانت خواندن هر گونه سرپیچی از این دستورات افراد را وادار می کنند که از رفتن به مصاحبۀ انفرادی با کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد (UNHCR) خودداری کنند و در صورت برخورد افراد کمیساریای پناهندگان سازمان ملل با آنها به بهانۀ «یا همه یا هیچکس» در حقیقت بگویند ما می خواهیم در عراق بمانیم. و در همین راستا رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) سالها است که هرگونه دیدار با افراد خانواده را حتی در داخل سازمان ممنوع و تحریم کرده و مانع هر گونه ارتباط افراد با دنیای بیرون می باشد، در حالیکه بسیاری از دوستان ما بویژه آنها که خانواده هایشان در کشورهای اروپایی یا آمریکا و کانادا هستند می گفتند اگر خانواده هایشان سراغ آنها بیایند و با آنها دیدار کنند همراه آنها بیرون می روند.
لازم به یادآوری است که طبق أمار اعلام شده از سوی یونامی (هیأت نمایندگی سازمان ملل متحد در عراق) و لیستی که خود سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) تسلیم یونامی کرده است 950 نفر از افراد کمپهای اشرف و لیبرتی دارای مدارک پناهندگی و اقامت سالیان در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا هستند. این افراد غالبا تحصیلات خودشان را در این کشورها به دستور رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) در سالهای دهۀ 80 قرن گذشته رها کرده و به عراق رفته و آنجا مانده اند و در حقیقت با انواع ترفندهای فرقه ای و تشکیلاتی رهبری این سازمان و در حالیکه ارتباطشان به طور کامل با جهان خارج و حتی افراد خانواده شان از بیش از 25 سال پیش تا کنون قطع شده است و همانند بقیۀ افراد بدون همسر و فرزند می باشند در عراق گیر افتاده اند.
از نظر رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) هر گونه ارتباط با افراد خانواده فرد را تشویق به جدا شدن از سازمان می کند و به این علت و برای بی خبر نگهداشتن افراد از اخبار و اوضاع بیرون سازمان و اطاعت محض و مطلق آنها از رهبری و حرفها و خطوط و تحلیلهای سیاسی و فرقه ای او هر گونه تماس انترنتی و تلفنی و مراسلاتی و استفاده از تمام وسایل ارتباط نوین وحتی داشتن رادیو و گوش دادن به آن و مطالعۀ ازاد کتاب و حتی ارتباط و صحبت آزادانه با همدیگر بکلی برای افراد سازمان ممنوع است و وسایل مدرن ارتباطی تنها در اختیار مسئولان بالا و رهبران سازمان قرار دارد.
رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) علیرغم هشدارهای مکرر نیروهای اپوزیسیون ایرانی و منتقدین و ایرانیان دلسوز در خارج کشور تمام تلاششان و لابی گیری هایشان در جهت نگهداشتن قربانیان خود در عراق این کشور سراسر قتل و ویرانی بوده و می باشد به جای اینکه این تلاشها رو به کشورها و دولتها برای اعمال فشار بر آنان جهت پذیرفتن این افراد به عنوان پناهنده و بیرون بردن آنها از عراق باشد.
ما گروهی از جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) ضمن استقبال از پذیرش دولت آلبانی مبنی بر پناه دادن به 210 نفر از افراد ساکن کمپ لیبرتی و انتقال 14 نفر از آنان به کشور مذکور تأکید می کنیم که تنها راه تضمین انتقال بقیۀ افراد کمپ به کشور آلبانی و و دیگر کشورهای ثالث اعمال فشار بر رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) و در درجۀ اول به مریم رجوی مقیم فرانسه برای لغو دستور ایدئولوژیک تشکیلاتی ممنوعیت و تحریم مصاحبه با UNHCR و رفتن به کشور ثالث و حتی فکر کردن به آن و خیانت دانستن آن می باشد و الا رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) تنها افرادی را که اجازۀ مصاحبه و انتقال به کشورهای ثالث خواهد داد که به علل مختلف خودش خواستار انتقال آنان به از عراق می باشد و بقیۀ افراد همچنان از ترس خوردن برچسب خیانت و لغو دستور رهبری یعنی به اجبار از مصاحبه و یا حتی در صورت مصاحبه از رفتن به کشور ثالث خودداری خواهند کرد.

اعضای کانون ایران قلم (گروهی از جدا شدگان از سازمان مجاهدین خلق ایران - MEK )
27 مه 2013


رونوشت به:
دبیر کل ملل متحد آقای بان کی مون
نمایندۀ دبیر کل ملل متحد در عراق و رئیس یونامی آقای مارتین کوبلر
وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ آمریکا
نخست وزیری عراق
وزارت حقوق بشر عراق
پارلمان اروپا
دفتر کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل متحد در عراق
دفتر پروژۀ اشرف – لیبرتی کمیساریای پناهندگان ملل متحد مستقر در لیبرتی
دفتر کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ در عراق
سازمان عفو بین الملل
دیدبان حقوق بشر
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تبریک کانون ایران قلم بمناسبت تشکیل کانون ایران ستارگان

 

 

ایران قلم
25.04.2013

 

بدنبال گسترش انجمن های حقوق بشری توسط فعالین حقوق بشری و رها شدگان از فرقه رجوی که در راستای رهایی سایر قربانیان گرفتار در فرقه رجوی و افشاگری در مورد عملکرد فرقه گرایانه این فرقه تشکیل گردیده اند، انجمن ستارگان ایران نیز در کشور سوئیس آغاز بکار کرد.
کانون ایران قلم ضمن تبریک به تاسیس کنندگان این انجمن بخصوص خانم نسرین ابراهیمی ؛ اعلام می کند درحالی که مریم رجوی با تمام توانش سعی در ادامه اسارت نیروها در عراق را دارد و در این راستا خواستار برگشت نیروها از کمپ موقت لیبتری به اشرف گردیده است ؛ و همچنین در حالی که سران فرقه نه تنها هیچگونه همکاری با کمیساریای عالی پناهندگان در جهت حل و فصل ریل پناهندگی نیروها نمی کنند بلکه از هیچگونه کار شکنی و سنگ اندازی فروگزار نمی کنند تا هر بیشتر نیروها را در اسارت خویش داشته باشند ؛ در چنین شرایطی تشکیل بموقع کانون ستارگان که با اهداف والایی همچون تلاش برای رهایی دوستان قدیمی خود از اسارت این فرقه تروریستی و روشنگری علیه عملکرد فرقه گرایانه سازمان مسعود و مریم راه اندازی شده است جای بسی خوشحالی دارد .
لذا کانون ایران قلم ضمن تبریک به گردانندگان این انجمن ، آمادگی خود را برای پشتیبانی و همکاری های مشترک اعلام می دارد و برای آنها در جهت رسیدن اهداف والایی که در پیش دارند آرزوی موفقیت می کند. با امید به اینکه هر چه زودتر به اهداف خودشان برسند.


هیئت تحریریه کانون ایران قلم

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده کانون ایران قلم به آقای رمی پاگانی شهردار ژنوـ سوئیس

 

 

ایران قلم
04.04.2013

 

آقای رمی پاگانی شهردار ژنو


در سایت های وابسته به سازمان مجاهدین خلق (PMOI/MEK) آمده که مریم رجوی در سخنرانی در یکی از تالار های شهرداری ژنو در سوئیس خود را «مقاومت ایران» خوانده و خواستار استمرار اقامت در محل مغزشویی این فرقه ، قلعه اشرف ، در عراق شذه است .
به همین دلیل در روند فعالیت های کمیساریای عالی پناهندگان اخلال می کند و از جامعه بین المللی خواسته نظیر آنچه در مورد سوریه عمل شده برای تغییر رژیم در تهران «به رسمیت بشناسند» و با تأکید بر اینکه «دولت فرانسه یک نقش پیشگام در شناسائی مقاومت سوریه ایفا کرده باید ابتکار عمل یک سیاست جدید در اتحادیه اروپا را به دست گیرد» و از اتحادیه اروپا خواست «مقاومت ایران برای تغییر رژیم را به رسمیت بشناسند».
ما نویسندگان این نامه سرگشاده، از کانون ایران قلم در اروپا هستیم که توسط جدا شدگان از فرقه مجاهدین خلق و با اهداف حقوق بشری و کمک به پناهجویان ایرانی تشکیل شده است. هر یک از ما بیش از دو دهه تجربیات تلخ را در فرقه رجوی در عراق گذرانده ایم و از قربانیان و شاهدان حکومت دروغ و ترور و تحقیر توسط رهبری این فرقه مسعود رجوی و مریم رجوی بوده ایم.علیرغم سیاست لابی گری و صرف هزینه های هنگفت توسط رجوی برای خرید حمایت سیاسی در بین سیاستمداران غربی و علیرغم ترور شخصیتی که این فرقه بر علیه منتقدان ایرانی و غیرایرانی خود اعمال کرده و می کند، ما آماده روشنگری هرچه بیشتر نسبت به تمامی کارکردهای حیله گرانه این فرقه هستیم و ضمن هشدار نسبت به عواقب نزدیکی به این فرقه ضددمکراتیک ، توجه شما را نسبت به چند موضوع کلیدی جلب می کنیم.

 


آقای رمی پاگانی، ، شهرداد محترم ژنو


ــ اساسا سازمان مجاهدین خلق و تشکل پوششی آن تحت عنون شورای ملی مقاومت هیچ جایگاهی بین اپوزیسیون ایران ندارد و همه نیروهای چپ، اخزاب ملی گرا، سلطنت طلبان و نیروهای ملی و مذهبی ، اتحاد جمهوری خواهان و گروه های لائیک و سکولار از سازمان مجاهدین به عنوان یک فرقه تما عیار یاد می کنند. همچنین فرقه رجوی در ایران پایگاه اجتماعی ندارد و این واقعیت بیش از پیش خود را در سلسله تظاهرات بزرگ مردم ایران در پی انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری نشان داد. همچنین، رجوی به دلیل ایفای نقش ستون پنجم صدام حسین در جنگ با ایران نیر به شدت در میان ایرانیان منفور است و تلاش های او را برای دست یابی کمک های برخی سیاستمداران غربی، دور جدیدی از مزدوری می دانند.


- محققان و نویسندگان ایرانی و غیرایرانی مختلفی تاکنون کتاب ها و مقالات افشاگرانه بسیاری در مورد جنبه های تاریک و مخوف این فرقه نگاشته اند و به عنوان نمونه گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر و همچنین گزارش RANDدر باره سرکوبی اعضا و کادرهای فرقه در پادگان های آن در عراق بسیار تکان دهنده بوده اند.


- کیش شخصیت خداگونه و توتالیتاریسم رجوی آن هم در قرن بیست و یکم برای هر جامعه ای مخاطره انگیز است. وی برای دستیابی بر حاکمیت از هر وسیله غیراخلاقی و ضدانسانی سود می برد. وی در نشست های داخلی بعد از تظاهرات مردم ایران می گفت که در صورت پیروزی جنبش سبز و روی کار آمدن رفرمیست ها ، او از طریق نیروی مسلح سازمانش حکومت رفرمیستی را با الگوی قیام لنین علیه دولت کرنسکی در روسیه سرنگون خواهد کرد.همچنین، ضدیت رجوی با تمامی شخصیت ها و سازمان های اپوزیسیون جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران، دلیل قاطعی بر تمامیت خواهی رجوی هاست. بنابراین، وقتی رجوی فرقه توتالیتر خود را با ائتلاف شکل گرفته در سوریه مقایسه می کند، به دروغ و نیرنگ بزرگی مبادرت می ورزد.


- برای عمق فساد رهبری این فرقه کافی است بدانید که مسعود رجوی بیش از 40 سال است که خود را رهبر بلامنازع می داند که تنها به خدا پاسخگوست و از طرف دیگر، مریم رجوی نزدیک به 20 سال است که رئیس جمهور «شورای ملی مقاومت» دست ساز رجوی است ؛ که در واقع رئیس جمهورهای مادام العمر و دیکتاتور خاورمیانه مانند صدام حسین و قذافی را تداعی می کند.


واقعیت این است که به دلیل ماهیت مذهبی – فرقه ای سازمان مجاهدین خلق، پشتیبانی از این فرقه توسط بعضی از سیاستمداران اروپایی، تبعات بسا فاجعه بارتری از پشتیبانی امریکا از اسامه بن لادن در افغانستان در بر خواهد داشت.بنابراین باید هر چه بیشتر از این فرقه که بر بنیان یک سکت مذهبی و تمامیت خواه بنا شده، فاصله بگیرند. ما به عنوان قربانیان مستقیم این فرقه نسبت به این عواقب هشدار داده و اعتراض خود را اعلام می کنیم و خواستار ملاقت حضوری با جنابعالی هستیم تا مستندات خود را ارائه دهیم.


با تشکر
کانون ایران قلم
04.04.2013
 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد