_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

آتوسا سلطان زاده

فيلسوف شرق درفرهنگ غرب .

  ----------------------------------------

 

هشتصدسال گفتمان فرهنگ ها .

ابن رشد ، واسطه ـ ياالتقاتي و غرب زده ؟

نگاهي سكولار به فيلسوف مسلمان !

عبدل وليد  محمدبن  احمدبن  محمدبن  ابن رشد (تامام ، بستا !).

 

     آورس Averroes  1126 – 1198  . .

 

 نام لاتين ابن رشد ، فيلسوف عرب سدههاي ميانه ،آورس، معروف به ارسطوي عربي است. او دراندلس درجنوب اسپانيا درقرن 12 ميلادي بدنيا آمد و در تبعيد در مراكش درزمان خليفه ال منصور درگذشت . ابن رشد مسلمان عرب،كاري را كه ابوعلي سيناي ايراني آغاز كرده بود،ادامه دادتا درسهاي دوره باستان ارسطو را براي مردم زمان سده هاي ميانه قابل دسترسي نمايد.او، فيلسوف، دين شناس، حقوقدان و پزشك بود. . بقول ماركسيست ها او در سنگري ديگر مي بايست به مبارزه با فلسفه ارتجاعي و عرفاني غزالي (1058 1111 ميلادي ) ميكرد. وي درسن 18 سالگي به مراكش رفت تابا خليفه ابويوسف شخصا آشناگردد و درسال 1182 پزشك خصوصي خليفه ال منصور گرديد.

ابن سينا(آوسينا)، فيلسوف و پزشك ايراني، مهمترين پيشگام و معلم ابن رشد در فلسفه اسلامي-عربي ، و ميمندي، فيلسوف شرقي-يهودي ، همعصر اوبودند. ابن رشد كتاب “لت و پاره كردن نظرات غزالي“ خودرا ضدكتاب “لت و پاره نمدن عقايد فيلسوفان“ غزالي منتشر كرد و درآنجا به دفاع از نظرات ابوعلي سينا پرداخت. اودرآن كتاب نه تنها به دفاع ازمتافيزيك خود بلكه بطورآشكار به دفاع از بازگشت به نظرات ارسطو عليه مكتب نوافلاتوني حاكم پرداخت.ال غزالي،فيلسوف ايراني الاهيات،يك نسل بعداز ابوعلي سينا،كتاب جنجال برانگيز خود را عليه اونوشته بود.منقدين غرب امروزه آثار ابن رشد را بخشي ازآثار مبارزاتي عليه دين و خداشناسي ال غزالي بحساب مي آورند. ابن طفيل(ابوباقر) تحت تاثير نظريه “دين طبيعي“ ابن رشد،رمان مشهور خودرا كه شباهتي بارمان امروزي “رابينسون كروزه“ دارد، نوشت، كه در عصر روشنگري اروپا موردتوجه خاصي قرارگرفت، چون نظريه دين طبيعي ،آنزمان بسيارمحبوب بود. قهرمان رمان در روي يك جزيره پرت افتاده به تنهايي زندگي ميكند و باتوجه به تحولات طبيعي به شناخت خاصي ميرسد و بعد از بازگشت اجباري به ميان جامعه و مردم، به دليل خرافات ديني آنان، دچار تعجب و سر خورده گي ميگردد.

  ابن رشد، همچون ارسطو، روح را ابدي نميدانست و ميگفت كه فلسفه ارسطو بالاترين حقيقت است، گرچه ساير تحصيلكردههاي اواخر دوره باستان،ارسطو را با عينك نوافلاتوني حاكم مي ديدند. تمام آن نظراتي را كه علماي قرون وسطاي غرب درباره ارسطو جديدا آموختند،آنهارا مديون ابن رشد هستند. براي فهم بهتر نظرات ارسطو كه باكمك طبيعت به تفسير دين و جهان مي پرداخت، او به رد فلسفه نوافلاتوني حاكم، همت گماشت. و زمانيكه غرب و مسيحيت دنبال فلسفه نو افلاتوني بودند، اعراب، طبيعتگرايي ارسطورا در مدارس شان تدريس مي نمودند. اشاعه ابن رشدگرايي و جنبش هاي مخالف آن،باعث تشكيل نظراتي مترقي تر دراواخر دوره مدرسين(اسكولاستيك) گرديد. 10 سال بعداز مرگ ابن رشد در مراكش،غالب آثار و تفاسير او پيرامون ارسطو، ازعربي به لاتين براي اروپائيان ترجمه گرديدند.

به روايت تاريخ سيرانديشه، جهان اسلامي-عربي،ازقرن 13ميلادي به بعد ،فضاي غرب و مسيحيت را بافلسفه ارسطوآشنا نمود.در دوره قرون وسطا در قرن 13 يك جريان ماترياليستي لاتيني باتكيه برنظرات ابن رشد بوجودآمد كه آنرا امروزه مكتب “ابن رشدگرايي“ مي نامند. اين مكتب نه تنها موجب يك جنبش دهقاني درغرب بلكه شورش دانشجويان دانشگاه پاريس عليه دگمهاي حاكم كليسايي شد.

  ابن رشد، فلسفه را دوست و خواهر دين ميدانست و ميگفت چنانچه فرهنگهاي دوره باستان حقيقتي رامطرح كرده باشند، نه تنها بايدآنرا پذيرفت بلكه بايد خوشحال بود وازآنان تشكر كرد. چون وي ميگفت كه بعد از مرگ روحي وجود ندارد، در بعضي محافل ابن رشد را هومانيست ميدانند تا مذهبي. ابن رشد در جواب پرسش متافيزيكي حاكم كه جهان ازلي؛ بدون آغاز و يا در يك زمان خاص خلق شده است،آن را ازلي دانسته و همسن خالق؛ يعني به رد نظريه آفرينش جهان در اديان پرداخت، جوابي كه براي اديان اسلام و مسيحيت غيرقابل پذيرش بود. درنظر ابن رشد،جهان ابدي است و فقط در فضا و حجم محدود است و نه در زمان. اوميگفت كه فيلسوف،انسان محقق و متفكري است كه نقش خاصي را در معرفي جهان به عهده ميگيرد، فيلسوف مافوق تودهها قراردارد كه حقيقت را معمولا فقط در تصاوير ساده اديان عاميانه مي جويند.براي او در اين رابطه، فلسفه ميتواند يك دين طبيعي باشد.بدليل اينگونه نظرات اواز اسلام بنيادگرا فاصله گرفت و مي بايست از شهر قرطبه اندلس به مراكش تبعيد ميشد و سرانجام درآنجا نيز درگذشت. بعدها ابن رشد گرايان، خلاف نظرات او يك حقيقت دوئاليستي را مطرح نمودند كه ميگفت ممكن است موضوعي ازنظرفلسفي حقيقت داشته، ولي از نظر ديني غلط باشد. وي ميگفت كه فيلسوفان نبايد همچون زبان تودهها و زبان عاميانه مردمي،جهان را محصول خلق خدابدانند،چون حركت و جنبش ازلي،ازماده تشكيل شده و تنها امكان عمومي هستي،ماده است و فرمي غيراز ماده نمي توانست وجودداشته باشد.روشنفكري فردي هم پديده اي است جهاني و ازلي و نه فردي.خدا نيز يكي از روشنفكران تاريخ جهان، مثل من و شما ! بوده. براساس هستي، تنها يك اصل وجودداشته كه اصل “وحدت نظم“ نام دارد . ابن رشد، خود از مكتب مدرسين است. آزادانديشان آندوره مانند هواداران مكتب اسكولاستيك، جنبش ابن رشد گرايي را تحت تاثير خودقرار دادند. اين جنبش به رد ابدي بودن روح نيز پرداخت.

  راسل مدعي شد كه اعداد و ارقام را نه اعراب بلكه هنديها كشف كردند كه از طريق ايرانيان به ميان فرهنگ عرب و غرب وارد شده اند. آثار ابن رشد نشان ميدهند كه چگونه شرق كوشيد تادين را با دانش زمان آشتي دهد. از زمان تشكيل حكومت خلفا در دمشق درقرن هفتم ميلادي،مسلمانان كوشيدند تا بادانش يوناني آشنا شوند. افكار يونان باستان بيشتر يك دين طبيعي بود تا ديني متافيزيكي مانند اسلام و مسيحيت . ابن رشد درآغاز زمان خليفه يعقوب ال منصور از احترام خاصي برخوردار بود و گرچه روي تمام علوم سدههاي ميانه اثر گذاشت، بعدها به اتهام تبليغ فلسفه باستان و به ضرر اسلام،اورا به شهر ديگري تبعيد كردند. چون عقلگرايي اورا تحقيري براي قوانين ديني و وحي يي ميديدند.به اين دليل درزمان تبعيد،آثار او همراه ساير كتابهاي منطقي و فلسفي سوزانده شدند.

 تاثير افكار ابن رشد نه تنها در سدههاي ميانه بلكه به دوره نوزايي اروپا نيز رسيد، و ترجمه آثارش اثر مهمي روي تحول انديشه مسيحي و يهودي ازخود بجا گذاشت، و بعداز مرگ، غالب آثارش به زبان لاتين ترجمه شدند. به ادعاي مور

خين غرب، نقش ابن رشد براي فلسفه مدرسين  مسيحي مهمتر از نقش او براي فلسفه اسلامي بود. در قرون بعدي متفكران مكتب “ابن رشدگرايي“ موجب شاخه هاي مترقي ديگر در ساير علوم در غرب گرديدند.

 آورس يا عبدل وليد محمدبن احمدبن محمدبن ابن رشد ! بين سالهاي

1126 و 1198 ميلادي زندگي نمود. اجدادوي از قضات مهم دربار خلفا بودند . وي در نوجواني علاقه خاصي به رياضيات،نجوم و فلسفه داشت . او خالق آثاري پيرامون حقوق، دين و علوم پزشكي است . امروزه تفسير روانشناسانه او از دين را موجب خشم مقامات كليسا در قرون بعدي عليه او ميدانند.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد