_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

بررسی تطبيقی فرقه های التقاطی بعد اسلام در ايران

 

24.05.2007

دکتر عباسی

مقاله ارائه شده در همايش رابطه فرقه و تروريسم در دانشگاه اصفهان

 

مقدمه
يکي از شيوه هاي رايج و در عين حال مفيد و دقيق در ارزيابي و شناخت جريان ها و نحله های اجتماعي و سياسي و حتي فکري و فرهنگي مقايسه تطبيقي آنها با ديگر جريان ها مخصوصا" حرکت ها و سيستم هاي مشابه خويش در طول تاريخ است که اين مقايسه علاوه بر شناخت واقعي نه تنها سير حرکت احتمالي سيستم و جريان مورد نظر را در موقعيت هاي مختلف زماني و مکاني را به طور نسبي پيش بيني مي نمايد بلکه گوشه ها و زوايايي را آشکار مي سازد که گاه برا ي افراد درون سيستم و مطلع از اسرار آن نيز پنهان است زيرا در اين مقايسه تطبيقي مي توان از آثار و عوارض مخرب عنصر حب و بغض و غرض ورزي در تحليل در امان ماند و صرفا" دو سيستم متشابه را کنار هم قرار داده و قضاوت را بر عهده نگاه و برداشت همگان گذاشت .
نکته بسيار مهم در چنين مقايسه و ارزيابي اين است که بهتر و بلکه لازم مي باشد در مرحله اول به شناخت و دسته بندي ويژگي هاي بنيادين و تاثير گذار که ماهيت و جهت گيري اصلي آن سيستم را تشکيل مي دهد پرداخته و سپس با اطمينان کامل از اشتراک اين ويژگي هاي ماهيتي در تمامي نمونه ها به بررسي و کنکاش اقدام نمود و صرفا" رفتارهايي را مبناي قضاوت قرار داد که علاوه بر ايفاي نقش و شناسه اصلي در عملکرد آن سيستم کاملا" معلول و زاييده خصلت و ويژگي مشترک و مورد بحث فرقه اي باشد و نه اين که آن رفتار به واسطه قرار گرفتن در موقعيت خاص و منحصر به فرد و يا به شکل تصادفي و غير مرتبط با آن ويژگي مشترک صورت گرفته باشد .
رعايت نکات ذکر شده در موضوع مورد بحث نيز کاملا" ضروري است ، براي مثال سازمان مجاهدين خلق و به تبع آن شوراي ملي مقاومت که در اصل يک واقعيت با دو اسم و عنوان هستند (1) را مي توان يکي از جريان ها و حرکت هاي سياسي ايران در طول چهار دهه اخير دانست که هر چند نتوانست آن گونه که خود انتظار داشت تاثير مهم و شگرفي بر مسير اوضاع و تحولات ايران قبل و بعد از انقلاب اسلامي بر جاي نهد اما دست به رفتارهايي زد که عليرغم فقدان نتيجه و بهره مناسب براي خود , طرف مقابل را در وضعيت خاصي قرار داد و از سوي ديگر با توجه به حضور اين گروه سطح جهاني و خارج از ايران و حمايت هاي گسترده آشکار و پنهان دشمنان جمهوري اسلامي ايران اعم از دولت هاي ليبرال دموکرات ( همچون آمريکا ) و يا فاشيستي و ارتجاعي ( همچون رژيم بعثي عراق ) از آن و تحولات و حوادث مهم جهان در سال هاي آغازين هزاره سوم ميلادي مانند گسترش وسيع تروريسم همزمان با رشد نظريه هاي اومانيستي و حامي حقوق بشر و دموکراسي گرا و نظريات خاص اين گروه در رابطه با اين موضوع ها چه در حيطه نظري و چه در بخش رفتارهاي عملي ، لزوم بررسي هرچه عميق تر و دقيق تر سازمان مجاهدين خلق را موجه تر مي سازد و چنانچه گفته شد يکي از بهترين و اطمينان بخش ترين شيوه ها براي اين مهم استفاده از بررسي تطبيقي با ديگر حرکت ها و حتي نهضت هاي سياسي ، اجتماعي در طول تاريخ مي باشد تا بتوان فارغ از بدگويي هاي مخالفان و تبليغات اغراق آميز هواداران و اتهام ايجاد فضاي فكري انتزاعي به ماهيت و زواياي سازمان مجاهدين خلق و نيز رفتارهاي ارادي و غير ارادي يا به بيان بهتر گريز ناپذير اين سيستم سياسي و فکري پی برد و با اطمينان و دقت بيشتري پيرامون آن به قضاوت نشست .
البته لازم به تدکر است به جهت رعايت برخي معذورات همچون کمبود وقت و نيز شاخص هاي يک مقاله و تمايز آن با يک پژوهش و کتاب مفصل و همچنين فقدان منابع معتبر براي برخي از دوره هاي تاريخ ، سعي شده است صرفا" برخي از جريان هاي سياسي ، فکري و حتي اجتماعي و نهضتي به عنوان نمونه و نه به شكل كامل و فراگير مورد بررسي قرار گيرد که در دوران تاريخ مکتوب ايران زمين و مناطق مرتبط با آن به باشند، يعني دوراني که خارج از دوران باستاني و اسطوره اي و منابع حدس گونه و غير معتبر است و علاوه بر اين در معرض نگاه و نگارش مورخان و ديگر گزارشگران بوده و سنخيت بيشتري با دوران کنوي و گروه مورد نظر دارد که دقيقا" همزمان با دوران آغازين اسلامي به بعد مي باشد که هم از لحاظ زماني دوراني کاملا" تاريخ و قابل دسترسي از نظر منابع و متون است و هم عاري از اسطوره ها و افسانه ها و خيالبافي است و در نتيجه دور از تهمت هاي اين چنيني است و از سوي ديگر با ويژگي مورد ادعا و تعصب سازمان يعني دين خواهي به شکل اعم و اسلام محوري به شکل اخص نزديکي بوده و در مقطعي کاملا" مشخص و متمايز و نه سر درگم و مبهم قرار داشته باشد تا بهتر مورد ارزيابي قرار گيرد .
در ضمن لازم به تذکر است به اين دليل که سازمان مجاهدين خلق خود را علاوه بر يک گروه سياسي ، حرکت و جرياني فکري و فرهنگي مي داند و داعيه رهايي بخشي و انقلابي گري نيز دارد سعي شده است تا آن دسته از حرکت هاي سياسي در طول تاريخ تکيه شود که با زیر بناي فکري و عقيدتي و با حمايت و پشتوانه وسيع اجتماعي و توده اي و به شکل نهضت و با داعيه رهايي و سعادت انساني به ميدان آمده اند هر چند در اين بررسي مشخص مي گردد که سازمان مجاهدين خلق در ميان اين نهضت ها از کمترين حمايت توده اي برخوردار بوده چرا که برخي از اين نهضت ها توانستند خيل عظيم مردم از هر طبف و گروه اجتماعي را به حرکت درآورند اما سازمان مجاهدين خلق تنها چندين هزار هوادار که بسياري نيز به هر دليل در ميانه راه ، جدا شدند و از سوي سازمان لقب بريده دريافت نمودند را توانست به شورش وا دارد که از اين زوايه سازمان در پايين ترين حد حمايت توده اي از نهضت هاي مورد بررسي قرار ميگيرد .
نكته بسيار مهم و قابل توجه در اين گفتار رعايت حد و مرز يك فرقه همچون بابكيه يا اسماعيليه نزاري با مذهب الهي شيعه و يا حتي مذاهبي مانند اهل سنت مي باشد و اين كه هر مذهب و تفكر خاصي به اشتباه فرقه و نحله تلقي نگردد و به اصطلاح شهرستاني در ملل و نحل مرزبندي تفاوت بين ملل و نحل محفوظ باشد زيرا علاوه بر عنصر وحي و الهام الهي كه يك بحث كلامي و فلسفي و معرفتي است و اساس دين اسلام يا مذهب شيعه محسوب مي گردد و فرقه فاقد آن است عناصر ديگري وجود دارد كه مرز بين يك فرقه با مذهب را آشكار مي سازد كه از آن زمره مي توان به التقاط , خشونت گرايي , كاست و وجود فضاي انحصاري , استحاله فكري و عقيدتي پس از گذشت دوراني كوتاه, نبود روند مستقيم و ثابت در تعاليم و پنهاني بودن آن ها ( از حيث خود تعاليم و نه مسائل امنيتي و حفاظتي ) , مبنا بودن دستاوردهاي مادي و بهانه و پوشش بودن معنويت و شيوه و جايگاه خاص امامت و رهبري و زعامت ديني و ... اشاره نمود كه براي مثال شيعه در طول هزار و چهارصد سال با شعار "حلال محمد حلال الي يوم القيامه و حرام محمد حرام الي يوم القيامه "(2) احكام و باورهاي ثابتي را محفوظ دانسته اما تمامي فرقه ها پس از چند سال و حداكثر با تغيير رهبر دچار دگرگوني هايي چون انقلاب ايدئولوژيك , نسخ شريعت و ... مي شوند .

1- ويژگي هاي ماهيتي و تاثير گذار سازمان مجاهدين خلق ايران
آنچه از مجموع مواضع تبيين شده توسط بنيانگذاران و مسئولان سازمان مجاهدين خلق ايران از ابتداي تاسيس در سال 1344 تا به اکنون و همچنين بيانيه ها ، جزوه ها و کتاب هاي آموزشي و تبليغي سازمان درک مي گردد اين است که سازمان مجاهدين خلق ايران گروهي است با ماهيت ايدئولوژيکي( ايدئولوژي محور ) ، با رفتارهاي انقلابي با هدف برانگيختن توده هاي پايين جامعه در يک نهضت و يا انقلاب فراگير و ايجاد جامعه اي بدون طبقه و همسطح و يکسان و فاقد هر گونه عامل يا عوامل متضاد که در اين راه از تمامي امکانات و شيوه هاي ممکن از جمله مبارزه چريکي ، مسلحانه و خشن بهره مي برد و ضمن اين که هواداران بايستي داراي دو عنصر بسيار مهم راز داري و رعايت مسائل امنيتي و اطلاعاتي و همچنين رعايت کامل فرمانبرداري سازمان و اطاعت کامل از مقام مافوق بدون ايراد هر گونه سئوال و شبهه مي باشد که اين ويژگي در سال هاي اخير به اطاعت کامل از رهبري و ارتقاي فوق تصور مقام او تبديل شده است و ضمنا" ورود اعضاء به اين گروه با رعايت کامل اصل گزينش و تاييد صلاحيت صورت مي گيرد که همين مسئله آن را از يک حزب فراگير متمايز مي سازد و به قول خود براي مکتبي ، مسلحانه تشکل مي يابند که البته اين تشکل در قالبي محفلي و بسته انجام مي گيرد .
ساختار سازمان مجاهدين خلق از لحاظ ماهيتي و کيفي ، ساختاري است کاملا" ايدئولوژيکي که اين ايدئولوژيکي و باور عقيدتي التقاطي است از ايدئولوژي اسلامي و فلسفه مارکسيستي که بنابر اعتقاد بسياري از متخصصان و اعضاي قديمي و با سابقه و همچنين شهادت آثار و نگاشته هاي درون تشکيلاتي ، افکار و عقايد مارکسيستي بخش پررنگ تر را تشکيل مي دهد و باورهاي اسلامي بخش کمرنگ او مخصوصا" با توجه به نقش زير بنايي اصول و مفاهيمي چون تضاد ، طبقه ، مساوات اقتصادي و اصل اقتصاد ، مبارزه و 000 در نزد سازمان مجاهدين خلق کاملا" مي توان به نقش اصلي و زير بنايي مارکسيسم در آن پی برد در حالي که حتي با اندکي تامل مي توان دريافت که وجود تفکر اسلامي در سازمان اولا" به صورت ناقص و گزينشي و تنها با تکيه بر احکام اجتماعي و سياسي و حذف مسائل فردي و حقوقي و عبادي آن پايه ريزي شده و ثانيا" استفاده سازمان بيشتر پاره اي از اصطلاحات و مفاهيم اسلامي همچون شهادت ، رهبري ، جهاد ، امر به معروف و نهي از منکر و 000 بوده که اين گونه اصطلاحات کاملا" براساس تفسير به راي و سليقه مسئولان سازمان معنا مي دهد و بيشتر قالبي است براي توجيه رفتارهاي سازمان و لذا در اين راستا بسياري از مفاهيم و آداب مذهبي با حربه ارتجاع و واپس گرايي و قشري مآبي سرکوب شده و اسلام به پيرايه اي براي جلوه يافتن مارکسيسم با رنگ و لعاب ديني تبديل مي شود . در هر حال هدف از اين بحث معرفي اجمالي ويژگي هاي برجسته ماهيتي در سازمان مجاهدين خلق است و نه کنکاشي مفصل و همه جانبه راجع به ايدئولوژي و تفکر مجاهدين خلق و آنچه که مسلم و واضح است و نيازي به اثبات ندارد وجود برجسته عنصر التفاط در ايدئولوژي آنان مي باشد که البته منظور از کلمه التقاط دشنام و توهين نيست بلکه التقاط مناسب ترين واژه اي است که امتزاج و اختلاط دو يا چند ايدئولوژي و عقيده و فرهنگ در يک تفکر و زير بناي فکري را حکايت و بيان مي نمايد و مثبت يا منفي بودن التقاط بسته به نظر و قضاوت افراد تفاوت مي کند چنانچه بسياري از افراد معتقدند التقاط روش بسيار مفيد و پسنديده اي براي انتخاب وجمع نکات مثبت از افکار و انديشه هاي مختلف و حتي متضاد است وگروهي نيز آن را در مسائل ديني و مذهبي مضر و مصداقي از انحراف و تحريف مي دانند .ظاهرا" ايدئولوگ ها و پايه ريزان اصلي تفکر مجاهدين خلق از دسته اول بوده اند و اعتقاد داشتند که مي توان با کنار هم گذاشتن و جمع و حتی ادغام نکات مثبت مارکسيسم با عقيده اسلامي يک انديشه پوياي مذهبي و انقلابي را بنا نهاد و به اسلام قابليت تاثير گذاري و اجتماعي و سياسي و مبدل شدن به موتور محرک انقلاب عليه طاغوت داد ولذا اصل اين التقاط نيز از آنجا آغاز گرديد که آنان اصل عقايد و احکام اسلامي را به تنهايي براي اين مهم کافي نمي دانستند و از سوي ديگر به دليل تحولات و اوضاع سياسي جهان در آن دوران و پويايي ظاهري انديشه چپ و جبهه گيري آن در برابر استعمار و سرمايه داري ، مارکسيسم و کمونيسم را منهاي آن بخش که به نفي خداوند و دين مي پرداخت عنصر و زير بناي مفيدي يافته بودند و به همين دليل به التقاط مارکسيسم و اسلام دست يازيدند که اين روند به گزينش برخي فاکتورها و ويژگي هاي انقلابي مارکسيستي ختم نگرديد و به آنجا رسيد که حتي آيات قراني و روايات در راستاي مطابقت و تاييد تفسير گشت و حتي بخش هايي از مجاهدين مانند گروه پيکار کاملا" اسلام را کنار نهاده و عليه آن موضع گرفتند و ديگر بخش ها هم حداقل به حذف آنچه که تعاليم قشري و ارتجاعي اسلامي مي خواندند رضايت دادند و علاوه بر اين به دليل نا آشنايي کامل با تاريخ و فلسفه مارکسيسم و فقدان جامع نگري در اين مقوله هاي علمي و آينده مارکسيسم در جهان ، برخي مفاهيم کليدي ماترياليستي همچون ديالکتيک ، تضاد ، پرولتاريا و 000 از همان آغاز به طور کامل و چشم بسته پذيرفته شد و نه تنها توجهي به ضديت آنها با اسلام نگرديد بلکه مداوم ادعاي انطباق صددرصد اين واژه ها و معاني با توحيد تکرار گرديد .
در هر حال مي توان نخستين و دومين و سومين و چهارمين ويژگي تاثير گذار در ماهيت سازمان مجاهدين خلق را برپايي آن بر محور ايدئولوژي و وجود عنصر التقاط در آن ايدئولوژي با آميخته گشتن از اسلام و مارکسيسم دانست که هر کدام از اين 4 ويژگي يعني ايدئولوژي محوري ، التقاطي گري ، اسلام خواهي و مارکسيسم گرايي تاثير خاص خود بر سازمان مجاهدين خلق را به همراه داشته و دارد .
پنجمين خصلت بسيار مهم سازمان مجاهدين خلق که صرفا" از مارکسيسم يا اسلام اخذ نگرديد بلکه معلول شرايط اختناق آميز کشور در دهه 1340 شمسي دارد و اتفاقا" همين ويژگي آنان را به انتخاب و پيروي از مارکسيسم سوق داده است ، وجود مشي انقلابي گري و مبارزاتي مي باشد که به ادعاي تمامي رهبران و اعضاي سازمان اين مبارزه نه به شکل محافظه کارانه و آرام بلکه به شديدترين شکل ممکن و در قالب ممکن مي باشد زيرا که اوضاع سياسي کشور چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامي راه هر گونه مبارزه آرام و مسالمت آميز را مسدود نموده است و لذا تنها راه نجات مبارزه مسلحانه مي باشد که آن نيز در قالب تمامي راه هاي ممکن از جمله ترور و اعدام است که مدعاي اخير نه تنها در کلام و ايده هاي رهبران سازمان متجلي است بلکه عملکرد آنان در قبل از انقلاب اسلامي و همچنين در دوران انقلاب و برخورد با بازمانده ها و منسوبان رژيم پهلوي و نيز حوادث سال هاي 1360 به بعد همچون تظاهرات مسلحانه 30 خرداد و بمب گذاري هاي مختلف مسئولان و نيروهاي موسوم به حزب الله و خاص انقلاب و همچنين همکاري با رژيم بعثي عراق در ابعاد اطلاعاتي ، انسانی و تدارکاتي و در نهايت انجام عمليات موسوم به فروغ جاويدان در سال 1467 که هجوم تمام عيار به خاک ایران و به کام دشمن ميهني و به کام دشمن ميهني کشور بود ، بيانگر و شاهد اين مسئله نيز بهره بردن از تمامي امکانات موجود براي مبارزه مسلحانه عليه رقيب يا دشمن خويش و تمسك به قاعده هدف وسيله را توجيه مي كند مي باشد .
ويژگي ششم سازمان مجاهدين خلق كه پا به پاي ايدئولوژي آن در حركت است و مداوم نيز تشديد گرديده و هم به نوعي معلول اينگونه ايدئولوژي است . و هم بر روي ايدئولوژي تأثير نهاده و آن را به سمت و سوهاي خاص و بسيار شگرفي سوق داده است و به بيان بهتر در تعامل و ارتباط تنگاتنگ اثربخشي بر روي يكديگر مي باشند . خصلت فرقه اي سازمان مجاهدين خلق است كه نقطه آغازين آن محفلي و بسته بودن سازمان در ابتداي تأسيس مي باشد و به مرور و در دوران هاي مختلف و با استفاده از راهكار خاص خود در روندي خودآگاه و گاه نيز ناخودآگاه كه ناشي از اتخاذ برخي افكار و شيوه هاي خاص بود ، بوجود آمد و اين ويژگي به همراه نوع ايدئولوژي و التقاطي بودن آن و همچنين مشي و هدف انقلابي تأثير بسيار مهم در رفتارها و عملكرد سازمان مجاهدين خلق داشته و دارد (3).

2- نگاهي تطبيقي به پاره اي از فرقه هاي دوران اسلامي
با عنايت به ويژگي هاي مهم و راهبردي مورد اشاره در سازمان مجاهدين خلق لازم است تا با جستجويي استقرايي و تطبيقي در يك دوره هزار و چند ساله به بررسي جريان ها و نهضت هاي سياسي ، اجتماعي كه داراي ويژگي هايي مانند سازمان مجاهدين خلق بوده اند پرداخت تا در نهايت بتوان مقايسه اي تطبیقی میان کارنامه و فرجام آن نهضت و سازمان مجاهدین خلق ارائه داد مقايسه اي كه بتواند ماهيت و خط سير سازمان را به ميزان فراتر و دقيق تري آشكار سازد و احتمالاً نخبگان و مسئولان و حتي مردم چه در داخل ايران و چه خارج اعم از ايرانيان مقيم خارج از كشور يا مسئولان نهادهاي ديپلماسي ، قضائي و تصميم گيري كشورهاي بيگانه ، بهتر بتوانند پيرامون اين گروه اظهارنظر و تصميم گيري نمايند .
در اينجا لازم به تذكر است كه مجدداً تأكيد گردد در يك پژوهش تاريخي ، اطلاق نام هايي چون التقاط ، فرقه ، محفلي ، كاست و ... به معناي ارزش گذاري مثبت يا منفي نبوده و صرفاً نام و اصطلاحي است براي شناخت هر چه بهتر ماهيت يك سيستم ، كما اينكه ديگر اسامي نيز چنين است و قضاوت و ارزش گذاري تنها بر عهده كساني است كه به دنبال انتخاب راه خويش مي باشند .
از زمره دوران هايي كه در تاريخ ايران و اسلام شاهد شكل گيري نهضت هاي فراوان بزرگ و كوچك و محلي يا در مناطق بزرگي از جهان اسلام بوده ، دوران خلافت عباسي يا قرن دوم هجري به بعد مي باشد كه در دلايل گوناگوني همچون رشد و رواج افكار و عقايد گوناگون خودي و بيگانه در دنياي اسلام و همچنين تضارب , تعامل و تقابل اين آرا با يكديگر و زمينه هاي خاص سياسي و اجتماعي (كه در جاي خود نياز به بحث مفصل دارد ) ريشه داشت .
خصيصه بسيار مهم و عمده اين نهضت ها وجود عنصر التقاط و ناهمگوني فكري ، عقيدتي و مذهبي در آن و همچنين استفاده شديد از اعتقادات مذهبي براي رسيدن به اهداف مي باشد تا آنجا كه خود اين نهضت گاه به فرقه هاي نو و تازه اي در دين تبديل مي گشتند و رهبر آن نيز داراي مقامي در حد امام و پيامبر و گاه خدا يا چيزي شبيه به آن و جالب آن كه التقاط فكري آنها دامنه وسيعي نيز مي يافت و در بسياري موارد شامل اعتقادات اسلامي (بيشتر با گرايش زيدي و فرق مرتبط با آن مانند رزاميه و راونديه و کيسانيه و خوارج ، زردشتي ، مزدكي ، غالي گري و اعتقاداتي مانند حلول و تناسخ و روح گرايي و ادعاي مهدي بودن مي گرديد و در ميان هواداران آنان نيز از رزامي و كيساني و خارجي و زردشتي و مزدكي ، زيدي ، راوندي ، خرمي ، غلاه(غاليان ) ، و دهقانان و پيشه وران بخصوص بردگان و اقشار ضعيف جامعه يافت مي گشتند و جالب آن كه اين افراد اكثراً بازيچه دست كساني مي شدند كه خود زماني از سپهسالاران و وابستگان خلافت وقت بودند و به دليل از دست دادن منافع یا بدست آوردن موقعيت برتر و كسب استقلال سر به شورش برداشته بودند و از آرمان هاي والاي ملي و مذهبي را سود مي جستند
از نمونه فرقه هاي مورد نظر مي توان به قيام المقنع يا پيامبر نقابدار كه در اواخر نيمه اول قرن دوم هجري (148-147 هجري) به وقوع پيوست اشاره كرد كه مختصر تأملي در آن جالب و خواندني است . اين فرد كه قيام خويش را در منطقه ماوراءالنهر و خراسان آغاز كرد ، در آغاز كار به شغل لباسشوئي مشغول بوده و بعد دبير عبدالجبار خليفه ابومسلم خراساني گرديد و در جنگ يك چشمش آسيب ديد و به اين دليل همواره نقابي بر روي مي نهاد ، هر چند كه بسياري نيز گذاشتن اين نقاب را به دليل ديگري يعني ادعاي خدايي او نسبت مي دهند و اين كه خدا را نمي تواند ديد و بايستي از چشم مردم پنهان باشد ، علاوه بر اين كه همين پوشاندن چهره براي او نوعي برتري و قداست مي ساخت .
در هر حال مقنع كه از سرهنگان ابومسلم بود بعد از قتل او نخست ادعاي پيامبر كرد و به زندان افتادو پس از رهايي به مرو آمد و با گردآوردن ياران ابومسلم ادعاي تازه اي يعني حلول روح خدايي در خود پس از حضرت آدم(ع) و پيامبر اكرم محمد (ص) و ابومسلم خراساني نمود و به همين دليل روي خود را از مردم با نقابي زرين پنهان نمود و آئين خود را كه فرقه اي بود التقاطي گسترش داد و با كمك علوم رياضي و شعبده ادعاي اعجاز نيز مي نمود .
هر چند خود مقنع در آغاز از رزاميه يكي از فرق غالی مسلمان بود ، در ميان هواداران روستائيان منطقه و (بندگان آزاد شده) بودند كه شامل رزاميه برخي فرقه هاي غالي شيعه ، تركان خلجي مشرك و كافر آسياي مركزي و مانویان و زنادقه ، زردشتيان , مزدكيان و خردمدینان حضور داشتند و با لباس سفید که شعار آنان بود نزدیک به 14 سال در حوالی موجب هراس مسلمانان و به قتل و غارت مسلمانان و ضبط و غارت اموال و زنان آنان و تخریب مساجد اقدام می نمودند و سرانجام پس از غارت شهرها و روستاهای خراسان و کشتن نمازگزاران و موذنان و غرات راهها و تخریب کشتزارها و قتل و اسارت مردمان به دست سعید حرشی امیر هرات در محاصره افتادند و مقنع نیز چون خود و یارانش را در محاصره دید زنان خود را که بیش از 200 نفر بودند با زهر هلاک کرد و خود را به تنوری انداخت و سوخت و این شورش که شباهت بسیاری به شورش سنباد و اسحاق ترک در همان حوالی داشت نابود گردید و خصیصه مهم آن را مي توان التقاطی بودن از عناصر ناهمگون دینی و مذهبی و فرقه ای بودن و دست یازیدن به مبارزه خشن تا حد قتل و غارت و... دانست (4) .
پيدايش قيام هاي فرقه اي و التقاطي در ايران به اينجا ختم نگرديد و تقريباً در همان حوالي قيام مقنع فردي به نام استاپس در 150 هجري در نواحي سيستان سر به عصيان برداشت كه او نيز آئينه تمام عيار التقاط بود ، در باطن زردشتي بود و ادعاي مسلماني داشت . و بعد قيام خود نيز درصدد برآمد مانند بهافرید در آیین مزدیستی جديد نظر كند و لذا خود را موعود زردشت ناميد ولي عليرغم پيوستن گروه زيادي به او در محاصره سپاه خليفه اسير و سپس به امر منصور عباسي گسسته شد و پس از او نيز چندين قيام با صبغه التقاط فرقه اي در آن نواحي به وقوع پيوست كه البته هيچ كدام نتوانستند نتيجه اي بدست بياورند گرچه در آغاز هواداران زيادي داشتند و از هيچ گونه خشونتي نيز فروگذار نبودند تا آنجا كه گاه عليرغم ادعاي مسلماني و وابستگي به خوارج ، مساجد را خراب مي كردند و كودكان را در مكتب ها سر مي بريدند (5 ).
همين شدت عمل حركت هاي فرقه اي در قيام بابك خرمدين كه فرقه اي مهم در دين زردشت و آن فرقة مزدكي محسوب مي گرديد و تا حدي نيز التقاطي بود از اديان پيش از اسلام و به همين جهت زردشتي ها آن را زندقه مي خواندند ، با شدتي هر چه تمام تر اجرا شد و كار به آنجا رسيد كه اين فرقه متهم به استراك در زن و مال و به اصطلاح نوعي آئين بلشویکی و مارکسیستی باستانی توسط غیر مسلمانان سرکوب گردید زیرا قتل و غارت زيادي در بين مسلمانان به راه انداخت بلكه موجب آزار مجوسیان نيز بود و علاوه بر آزار نوعي تحريك در دين هم محسوب مي گشت و جلسه اي كه پس از قتل بابك در 223 هجري كه بيش از 20 سال از عمر حكومت را به خود مشغول كرده بود به فردي به نام مازيار از شاهزادگان مازندران با ياران خويش كه به سرخ علمان شهرت داشتند در حوالي 224 هجري همين مسير را به شكل تندتري دنبال نمود و با اعلام آئين خرم دینی (از فرقه هاي زردشتي كه نزد آنان محسوب مي شود) به غارت اموال مسلمانان و و يراني مساجد و حتي برج و باروی شهرهايي چون آمل و ساری و گرفتن خراج با زور و شدت از مردم و قتل مخالفان اقدام نمود و جالب اينكه اين حركت نيز علاوه بر فرقه اي بودن ، التقاط نيز بود . زيرا در بين پيروان او نه تنها مزدكيان بلكه زردشتي و ديگر ناراضيان از حكومت از هر مذهبي حضور داشتند تا اين كه او با خيانت برادرش کوهیار به اسارت درآمد و توسط معتصم عباسي اعدام شد . (6 )
از ديگر كساني كه مي توان آنان را در زمرة بنيانگذاران حركت هاي خشن فرقه اي در قرن هاي آغازين تمدن اسلامي دانست خوارج بودند كه از زمان جنگ صفين پيدا شدند و به شكل فرقه اي جدا از ديگر مسلمانان در اعتقاد و رفتار عمل كردند و خود نيز خويشتن را اينگونه و به شكل يك فرقه مي دانستند و حركت هاي خشن آنان در طول تاريخ آن دوران مشهور است و حتي كشتن زن حامله نيز مي رسيد و اين افراد در ايران نيز به سخت گيري و افراطي گري مشهور بودند و با عدم سازش و تسليم و مخالفت با همگان را كافر و كشتن مخالفان را واجب مي دانستند و به فرقه هايي همچون اباضيه ، ازارقه ، عجارده ، ثعالبه ، صفريه و نجدات تقسيم مي گرديدند كه همگي در نزد مسلمانان بدنام و بدسابقه و وحشتناك بودند و به همين جهت در نزد مورخان به "پيورتين" هاي اسلام مشهور گرديدند ,گرچه كه شعارهاي جذاب و زيبايي نيز مي دادند اما جالب اين كه همين گروه و فرقه تند و خشن و افراطي پس از دهها سال به فساد گراييده و با نوعي محافظه كاري و استحاله به رفتارهايي همچون تقيه نيز روي آوردند كه در آغاز خود مخالف آن بودند . (7)
نكته مهمي كه كاملاً با بحث كنوني مرتبط مي باشد اين است كه تمامي نهضت هاي يادشده نه تنها التقاطي بودند و همگان به اين ويژگي آنها باور داشتند بلكه فرقه اي نيز بودند و در آن روزگار اسامي فرقه اي همچون خوارج ، بابكيه ، سنباد و مقنعيه كاملاً رايج و قابل درك و شناخت شده بود . (8)
از ديگر نهضت هاي بسيار مهم فکری سياسي و اجتماعي در سرزمين هاي اسلامي مخصوصاً ايران و عراق و شبه جزيره عربستان مي توان به اسماعيليه اشاره نمود كه عليرغم شهرت فراوان و توجه صاحب نظران به شباهت هاي آن با سازمان مجاهدين خلق ، كمتر موشكافي و بررسي شده و تنها به فرقه اي از آن كه اسماعيليه نزاري الموت هستند و از قهرمانان ترور سياسي در ايران اشاره شده و فرقه هاي مهم تري از آن مانند قرامطه مورد غفلت قرار گرفته است و همگي آنها داراي اشتراك هاي بسيار با سازمان مجاهدين خلق مي باشند .
اسماعيليه بدليل داشتن اعتقادات خاص هم در ميان شيعه و هم اهل سنت فرقه اي خاص شناخته مي شدند و خود داراي انشعاب هاي متعددي بودند و از سويي به دليل استفاده از عنصر تأويل و مخالفت با ظاهر در احكام و مسائل نيز مورد توجه و علاقه ديگر مذاهب و عقايد غيراسلامي قرار مي گرفتند و همين ويژگي كه براي مثال جذب بقاياي مذاهب ثنوي در مذاهب فارس و جبال وری و مازندران را به دنبال داشت ، ارمغان آور نظر التقاطي در بين آنها بود كما اينكه خود آنان نيز از التقاط براي جذب ديگر عناصر به خود استقبال مي نمودند و از سوي ديگر حمايت شعوبيه (كه جرياني ضد عرب بود) از آنان ، اسماعيليه را به جايگاه يك نهضت ارتقا ميداد . (9)
امامان آغازین اسماعیلیه به دلیل وحشت از حکومت وقت پنهان و مخفی بوده و به همین جهت تا چند نسل به ائمه مستور ( پنهان از دید ) مشهور گشتند که این مسئله در نسلهای بعد نیز گاه گاهی اتفاق می افتاد و آنان برای تقدیس بیشتر بسیار کم در میان مردم و حتی طرفداران خود ظاهر می گشتند که نمونه مهم دسته اخیر حسن صباح است هرچند که با ظهور دولت فاطمی که از آنان بود از ستر و پنهانی اولیه در آمده بودند (10)
آن دسته از اسماعيليه كه در ايران حضور داشتند و به نزاري مشهور بودند كم كم چنان به نحله افراطي نزديك شدند كه حتي خليفه فاطمي مصر را نيز قبول نداشتند و براي جذب بقاياي مانوريان ، مزدكيان ، زردشتيان و ثنويان ايران به سوي افكار خاص روي آورده و به فرقه اي التقاطي تبديل شدند و براي دستيابي به مقاصد خود ترورهاي سياسي مختلفي چون قتل ملك شاه سلجوقي ، خواجه نظام الملك طوسي ، خلفاي بني عباس و ... را در پيش گرفته و حتي گهگاه به حربه هايي مانند نسخ و انقلاب در شریعت در زمان حسن دوم روي آوردند كه بسيار شبيه انقلاب هاي ايدئولوژيك مجاهدين خلق مي باشد و بررسی آنها محتاج مقاله اي خاص مي باشد و سرانجام در افول قرار گرفته و به دليل اضمحلال و اين استحاله دروني و نيز عدم مقبوليت بيروني توسط مغولان نابود شد و اين نابودي مورد خرسندي مسلمانان نيز قرار گرفت (11 )
قرامطه نیز فرقه اي كاملاً افراطي و منفور و موحش در ميان مسلمانان بودند كه دعوت آنان از سال 264 هجري به دست حسين الدهداري در عراق شروع شد كه صمدان بن الدسعت معروف به قرمطویه آن را آشكار كرد . پايگاه آغازين آن در اصفهان و اهواز و سواد كوفه بود و اكثراً قبطی ها و اعراب پيرو آن بودند اما جالب آن كه رهبران آن يعني كردويه و ابوسعيد جنايي هر دو ايراني بودند و اعراب و نبطی های عراق را جهت شورش ضد سنی و ضد عربي به كار مي گرفتند و كار اصلي آنان نيز معطوف گشته بود به قتل نفوس و قطع راهها و غارت كاروان ها در حوالي شام و شمال عراق آن هم به اسم دعوت مذهبي و سرانجام قرامطه حدود دعوت خويش را به نواحي بحرين و يمامه گسترش داد و آنجا هم موجب آزار قافله هاي حج و سپاهيان بغداد مي گرديد . (12)
پس از قتل ابوسعيد جنايي در 301 ، فرزندش ابوطاهر قرمطي به قدرت رسيد و اين رهبر قرامطه پس از آن كه مدتها راه حج را به خطر افكند در سال 317 هجري در موسم حج به مكه حمله نمود و به قتل و اسارت حجاج در حرم شريف اقدام نمود و تا آنجا پيش رفت كه چاه زمزم را با نعش كشته ها پر نمود و سنگ حجرالاسود و خزائن الكعبه را به غارت برد و اين سنگ تا 22 سال بعد كه خليفه فاطمي مصر وساطت نمود توسط فرزندان ابوطاهر به مسلمانان باز پس داده شد ( 13)
در هر صورت مذهب قرمطی تا جايي پيش رفت كه اسماعيليه نيز خود را از انتساب به آن مبرا مي كردند و در اين فرقه نيز التقاط چنان ريشه دواند كه آميزه اي بود از عقايد غيراسلامي و آرمان هاي ضدقدرت و با صبغه مزدكي ، ثنوي و گنوسي و چنان وحشتي در دل حكومت انداخته بود كه مجرد اتهام انتساب به آن براي توجيه توقيف و قتل افراد كافي بود و عقايد غيراسلامي نيز براي جلب معتقدان به آن عقايد انتخاب گرديده بود و از سوي همگان فرقه اي التقاطي شناخته شده است . (14)
روند بوجود آمدن فرقه هاي التقاطي در قرن هاي اخير نيز به شدت ادامه يافت و نمونه هايي همچون وهابيت و بابيت و بهائيت از آن زمره است و مخصوصاً وهابيت با ارائه چهره خشن القاعده اهميت خاصي يافت .
براي مثال فرقه بابيه كه در زمان محمدشاه قاجار ايجاد شد ، خود التقاطي بود از افكار اسماعيليه ، شيخيه و صوفيه كه در مكتب تشيع ايجاد شد و تا جايي رفت ك در بهائيت نه تنها تبديل به فرقه اي از شيعه گرديد بلكه راه خويش را نيز از آن و حتي اسلام جدا نمود و به پيامبر و كتابي غير از محمد (ص) و قرآن معتقد گرديد و بعدها نيز با انشعابي كه از آن به بهانه پيامبري فرد جديدي به نام حسينعلي نوري صورت گرفت بهائيت بوجودآمد که البته این روند فرقه سازی باز هم با تشکیل اولین توسط یحیی صبح ازل راه خود را ادامه داد.
علاوه به التقاطی بودن ، نکته مهم در این چند فرقه ،‌ارتباط با استعمارگران انگلیسی و روسی و هدایت توسط آنان می باشد ضمن این که بابیه شاهد چیزی شبیه به یک انقلاب ایدئولوژیک بود که در آن احکام شریعت اسلامی از جمله حلال و حرام نسخ گردید که همین مسئله موجب جذب بسیاری از افراد لاابالی بود.
البته بابیه با استفاده از مشکلات اقتصادی و اجتماعی آن روز کشور ، تبدیل به موج خروشان اما زود گذر اجتماعی شد که اکثر حامیان آن را گروه های بسیار پایین اقتصادی و اجتماعی تشکیل می دادند و در بسیاری از نقاط کشور دست به آشوب و حتی غارت زدند و حتی بر خلاف چهره به ظاهر ملایم امروزبه قتل های فجیع و فراوانی را ترتیب دادند که از آن زمره می توان به قتل ملا محمد تقی برغانی مشهور به شهبد ثالث در قزوین و در هنگام نماز با ضربات قداره و ترور ناموفق ناصرالدين شاه قاجار و توطئه نافرجام قتل اميركبير و يا حتي قتل يك پیر زن بي دفاع در شهر یزد در زمان محمد رضا پهلوی اشاره کرد که گناه اولی تکفیر حجاب و گناه دومی نفرین کردن به بهائیان بود( 15).
وهابیت نيز با چهره بسیار خشن و سخت به میدان آمد، این تفکر که در میان اهل سنت نیز فرقه محسوب می گردد و حتی زمانی رهبر آن ابن تیمیمه توسط فقهای بزرگ اهل سنت تکفیر گشت . درسه قرن اخیر توانست حمایت بلادرنگ و همه جانبه استعمار و قدرت های غربی و آمریکا را کسب نماید و جالب اینجاست که خود وهابی ها ،‌با شعار سلفی گری ادعای بازگشت به سیره نبوی را داشته و دارند و بسیاری را نیز به جرم دارا بودن افکار نو در دین و مذهب تکفیر کرده و به قتل رسانیده اند.
بر خلاف آنچه مشهور گشته مخالفت وهابیت تنها با شیعه نبوده است بلکه سالها پیش همین وهابیون بودند که با حمله به کاروان حجاج مصری در حوالی مکه ،‌قتل عام وسیعی در میان این حجاج سنی مذهب به راه انداخته که تنها دلیل آن یک سنت قدیمی بود که طلوع ماه ذی الحجه و فرا رسیدن موسم حج را با شادی و هلهله همراه می نمایند و به همین جهت سالها روابط وهابیت و مصر خدشه دار بود و حجاج سنی مذهب مصر که موطن الازهر عالی ترین مقام اختای اهل سنت نیز هست از حج محروم بودند و به این حادثه باید قتل عام اعضای افوال المسلمین در مسجد الحرام را که در سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود را اضافه نمود و تنها بهانه این عمل هم حفظ قداست مسجد الحرام با سلاح قتل و خونریزی بود و بعد ها نیز که همگان شاهد قتل عام وسیع حجاج ایرانی در سال 1366 شمسی بودند.
شاید امروزه را بتوان دوران کمون وهابیت و تقسیم آن به دو شاخه دانست ، شاخه ای که هنوز به دنبال اقدام های تند و خشن است و القاعده نماینده آن به شمار می رود و بر خلاف ادعاهای فعلی شیوخ عربستان در ابتدای کار با پول و حمایت همین افراد به علاوه آمریکاو انگلستان متولد گردید و رشد یافت و به نظر بسیاری هنوز هم این کمک از سوی برخی بخشهای تند روی وهابی ادامه دارد و بخشی که پس از مواجهه با مقاوت شیعیان و گروه های متعادل و معتدل اهل سنت همچون شافعی ها و همچنین ارتباط فراوان با دنیای لیبرال و سرمایه داری عرب دچار استحاله شدند و بیشتر به دنبال تبلیغات مذهبی و رفتارهای خاص سیاسی با زور و لطف پول های هنگفت هستند که بخش اخیر،‌عمده وهابیت را تشکیل می دهد علاوه به این که پیدایش متفکران و روشنفکران نوین اهل حجاز این بخش را نیز دچار نوعی تزلزل نموده است .
از دیگر رفتارهای بسیار تند وهابیون ،‌حمله غافلگیرانه و وحشیانه به شهرکربلا و حرم مطهر حضرت ابا عبدالله الحسین در دوران سلطنت فتحعلی شاه قاجار در ایران است که این اقدام در سایه ضعف دولت عثمانی در مرزهای جنوبی صورت گرفته و در نتیجه آن در هنگامی که شهر به دلیل رفتن مردم در عید غدیر به زیارت امیرمؤمنان در نجف اشرف عمده جمعیت خویش را از دست داده و بی پناه بود به آنان حمله کرده و بسیاری از سالمندان و کودکان و زنان از جمله علمای بزرگی مانند ملا عبدالصمد همدانی را به قتل رساندند و ضمن هتاکی تمام نسبت به ساحت مقدس حرم حضرت اباعبدا... الحسین(ع) و وارد نمودن اسب های خویش به داخل حرم شریف ،‌ خزاین و نفایس قیمتی آن را نیز به سرقت بردند که تأثیر بسیار دردناک در مناطق عراق و ایران بر جای نهاد ( 16 ).
اکنون و با عنایت به ارائه نمونه های گوناگون از نهضت های فرقه ای در طول 1400 سال اخیر تاریخ اسلام (البته توجه شود که این محمل تنها منحصر به دین اسلامی نیست و در میان یهود ،‌مسیحیت و ادیان غیر الهی همچون سینتو و بوداییسم نیز چنین مسائلی وجود دارد که می تواند به ویژگی های مشترک و تأثیر گذاری در تمامی این فرقه ها پی برد که برخی در آغاز مقاله مورد اشاره قرار گرفت و در اینجا یکبار دیگر به همراه دانسته های جدید مرور می گردد.
1. فرقه ای بودن به معنای نوعی نگرش خاص در دین ، مذهب یا اعتقادات به شکل اعم ، که آن نگرش در نزد اکثریت انحراف تلقی شده و اعضای فرقه نیز اکثریت را گمراه می دانند.
2. التقاطی بودن که ناشی از دو چیز است .الف) نگرش جدید به فکر غالب و ادعای نو آوری به اصطلاحات و استحاله ب) استفاده از ابزار التقاط برای جذب افراد خنثی و یا نیروهای سرگردان جامعه و رونق اجتماعی که این هدف از التقاط هم می باشد . و نتیجه آن انحراف بیشتر از اصول است .
3. وجود عدم تعادل و رویه ثابت و توازن نظری و شخصیتی به دلیل استفاده از التقاط .به این معتا که التقاط فرقه ای به شکل کنار هم نهادن عناصر متضاد فکری و فرهنگی است که محصول آن عدم توازن و تعادل می باشد و آفرینش رفتارهای غیر عادی از جمله خشونتهای خاص
4. تفکر فرقه ای و مخالفت با اکثریت و بالعکس و همچنین وجود عدم توازن و تعادل ناشی از التقاط موجب می گردد رفتارهای خشن و تند علیه اکثریت حتی به شکل قتل و غارت افراد عادی موجه و جایز شمرده شود.
5. استقبال اولیه اجتماعی از این نهضت ها و سپس افول و سر انجام ریزش نیرو پس از مشاهده عملکرد آنها
6. وجود شعارهای تند و فریبنده .
7-استحاله و انحراف تدریجی این گونه نهضت های فرقه ای التقاطی از مسیر و شعارها و اهداف آغازین خویش پس از مواجهه با مشکلات و همچنین پیر شدن نهضت که این مسئله ناشی از تند روی اولیه ،‌خستگی در نتیجه تند روی و التقاط موجود می باشد زیرا این التقاط همیشه دریچه ای به سوی استحاله باز می نماید و اصل التقاط به معنای عدم پایبندی به اصول است .
8-دست یازیدن به انجام تحولات و تغییرات شدید فکری و مذهبی و دینی که گاه بطور کامل یعنی 180درجه با اصل ماهیت اولیه تفاوت دارد که این مسئله به عنوان نوعی نو آوری و تاکتیک مطرح می گردد و نمونه آن نسخ شریعت در نزد قرامطه و نیز نسخ شریعت توسط اسماعیلیه نزاری ایران در زمان حسن دوم ( علی ذکره السلام ) و همچنین نسخ شریعت توسط قره العین بابی و سلفی گری وهابیت و همچنین انقلاب های ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق می باشد .
به نظر می رسد هدف از این رفتارها ،‌تشدید علایم فرقه ای ، مبارزه با مشکلات و شکست ها و تقویت رهبری باشد وتبدیل افراد به اعضای فرقه ای کاملا متمایز و ناتوان از هر گونه بازگشت یا حتی نگاه به عقب.
برای مثال نسخ شریعت در زمان حسن دوم در اسماعیلیه برای مقابله با مشکلات و جذب و حفظ نیروها بود که در طی آن افراد مجاز به آشامیدن مسکرات گردید و در سازمان مجاهدین خلق نیز به قول مسعود بنی صدر عضو ارشد شورای ملی مقاومت ، پس از هر شکست متوسل به انقلابهای ایدئولوژیک می گردید که چون قسمت های مختلف یک مجموعه تلویزین به شکل :‌الف،ب ،‌ج، د،‌ و .. اجرا می گردید( دولت اسماعيلي اثر هاجسن و بني صدر , مسعود : خاطرات يك شورشي ايراني ).
8-اعطای مقام خاص و ماورایی به رهبران فرقه ها که این مقام و رای انسان است و هدف از آن محکم تر کردن یوغ سرسپردگی است و نمونه های آن .
پیامبری و خدایی المقنع و نقاب صورت او .
امامت داعیان اسماعیلیه
امامت و پیامبری محمد علی باب و .. حسینعلی نوری
امامت و رهبری خاص مسعود رجوی
اولی الهی بودن خاندان سعودی بدون هر امتیاز خاص

يادداشت ها
1- رجوع شود به گزارش وزارت امور خرجه و كنگره آمريكا پيرامون شوراي ملي مقاومت ايران : مرزبان , رضا : بال شكسته و همچنين مقاله شوراي ملي مقومت اثر آصف.
2- اين جمله علاوه بر اين كه در احاديث و كتاب هاي متعدد فقهي آمده در نزد شيعه و علماي آن نيز كاملاً رايج و مشهور مي باشد .
3- رجوع شود به تاريخچه سازمان مجاهدين خلق ايران و شوراي ملي مقاومت ايران
4- متحده , روي : خلافت عباسيان در ايران , ص 60-59 , تاريخ ايران از فروپاشي دولت ساسانيان تا آمدن سلجوقيان , پژوهش دانشگاه كمبريج , جلد چهارم , ترجمه حسن انوشه , تهران , اميركبير , 1372 و باسورث , ك.ا : طاهريان و صفاريان , ص 95 آمورتي , ب.س, ملل و نحل , ص 434-430 و 448-441 ,همان و زرين كوب , عبدالحسين : تاريخ ايران بعد از اسلام , ص 408-406 , تهران , اميركبير , 1371 و همان , تاريخ مردم ايران , ج 2 , ص 66-63 , تهران , اميركبير , 1371.
5- تاريخ ايران بعد از اسلام ص 456 و خلافت عباسيان در ايران , ص 59 و طاهريان و صفاريان , ص 95 و ملل و نحل , ص 429 .
6- خلافت عباسيان در ايران , ص 69-68 و طاهريان و صفاريان , ص 89-85 و 95 و مادلونگ , و : سلسله هاي كوچك شمال ايران :ص 179-176 ,تاريخ ايران از فروپاشي دولت ساسانيان تا آمدن سلجوقيان , پژوهش دانشگاه كمبريج , جلد چهارم , ترجمه حسن انوشه , تهران , اميركبير , 1372 , و ملل و نحل , ص 425 و 428 و 438-432 و 443-442 و 448-445 و تاريخ ايران بعد از اسلام , ص 461-460 و تاريخ مردم ايران , ج 2 , ص 72-68
7- تاريخ ايران بعد از اسلام ص 365-364 و تاريخ مردم ايران , ج 2 , ص 149-147 و زرين كوب , عبدالحسين : فتح ايران به دست اعراب و پي آمد آن ,ص 37-36
8- تاريخ مردم ايران ، ج 2/ص153
9- تاريخ مردم ايران ، 2/153
10- تاریخ مردم ایران ج2 153 – 154
11- مردم ايران ، 2 ص 155-154 و تاريخ ايران کمبریج ج 5 ,بخش تاريخ سياسي دودماني ايران اثر باسورث و ايلخانان اثر بويل و دولت اسماعيلي اثر هاجسن.
12- تاريخ مردم ايران ، ج 2 ص 156-155.
13- تاريخ مردم ايران ، ج 2 / ص 156-154.
14- تاريخ مردم ايران ، ج 2 ، ص 156 .
15- شميم , علي اصغر : ايران در دوره سلطنت قاجار , ص 152-151 , تهران , مدبر , 1375 و خاطرات دكتر مهدي حائري يزدي به كوشش حبيب لاجوردي , ص 59-57 , تهران , نادر , 1382 و اعتماد السلطنه : تاريخ منتظم ناصري , ج 3 , ص 1696-1695 و 1672-1670.
16- خوانساري , محمد باقر : روضات الجنات , ج 4 , ص 406-402و سجادي , صادق : آل سعود , دائره المعارف بزرگ اسلامي , ج 2, ص 39-34 , بنياد دائره المعارف بزرگ اسلامي , به كوشش كاظم موسوي بجنوردي .

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد