_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran-ghalam@hotmail.com
مروری بر کارنامه سیاه وخیانت بار رجوی
علی جهانی
17.05.2012 بعد از اینکه بنیانگذران سازمان بر اثر ایستادگی و مقاومت خودشان در بیدادگاههای رژیم شاه اعدام شدند و رجوی به سبب دو وِیژگی بارز و شاخصی که داشت یعنی قدرت طلبی و هوسرانی توانست رهبری این سازمان را برباید . در اینجا مروری می کنیم به کارنامه سیاه و سراسر خیانت باری که رجوی تا به امروز داشته است.
یکم: همانطور که همگان می دانند رجوی بر اثر لو دادن و خیانت به رهبران این سازمان اعدام نشد و بعدش هم که انقلاب مردم ایران در بیست و دو بهمن سال پنجاه و هفت پیروز شد و ایشان به همت همین مردم از زندان شاه آزاد شدند و خود را رهبری این سازمان اعلام کردند و در این راستا برای رسیدن به مطامع شیطانی خودش و ارضای قدرت طلبی اش نه تنها با زیر پا گذاشتن اصول سازمان و یا بعضا صد و هشتاد درجه تغییر دادن این اصول که توسط بنیانگذاران این سازمان جهت مبارزه با رژیم شاه تدوین شده بود سعی کرد رهبری این سازمان را از حالت جمعی بودن در بیاورد و منحصر به فرد خودش کند بلکه این سازمان را به شکل یک فرقه و یک باند ما فیایی و تروریستی در آورد که دیگر نه تنها یک سازمان انقلابی که تکیه اش به مردم باشد نبود بلکه با تکیه به قدرتهای خارجی و سرویسهای امنیتی غربی عملا در مقابل مردمی که به دروغ سنگ حمایت از آنان را به سینه می زد ایستاد .بله رجوی با خیانت به رهبری این سازمان کارنامه خیانت بارش را آغاز نمود .
دوم: بعد از اینکه رجوی بر اثر ویژگی قدرت طلبی اش و فقدان رهبری این سازمان خودش را به عنوان رهبر این سازمان به دیگر اعضای سازمان غالب کرد با تبلیغات دروغین اعلام کرد که ما اسلام انقلابی و بردبار را نمایندگی می کنیم و ضد امپریالیستی و حامی خلق قهرمان هستیم و خلاصه با این قبیل شعارهای پر زرق و برق توانست آنموقع تعدادی از جوانان پر شوری مثل مرا بفریبد و بقول معروف یک رشد بادکنکی کرد و به همین دلیل امر بر رجوی مشتبه شد و احساس قدرت نمود .لذا در سی خرداد سال شصت بطور خودسرانه و ابلهانه اعلام مبارزه مسلحانه نمود و این تصمیم کودکانه را هنگامی گرفت که نیروهای بخت برگشته نه تنها هیچ اطلاعی و نقشی در این تصمیم گیری نداشتند بلکه هیچگونه آمادگی برای اعلام این فاز از طرف رجوی را نداشتند و در واقع نیروها را بی دفاع وارد قتلگاه کرده و در مقابل حکومت قرار داد و بعدش خودش هم فرار را بر قرار ترجیح داد وبه فرانسه گریخت .بله بدینوسیله بعد از ربودن رهبری این سازمان و به دم تیغ فرستادن و آواره کردن نیروهای بی دفاع خیانتش به نیروها را کلیک زد.
سوم: بعد از فرار به پاریس رجوی با را ه اندازی شورای به اصطلاح ملی مقاومت و ازدواج سیاسی بقول خودش با دختر آقای بنی صدر و با وعده و وعیدهای دروغین که رژیم شش ماهه سرنگون می شود توانست عده ای را دور خودش جمع کند و بدینوسیله می خواست آن افتضاح فرارش از ایران و بی دفاع گذاشتن نیروها و شکست خودش را بپوشاند ولی دیری نپائید که دست رجوی رو شد و همه ی کسانی را که دور خودش تحت عنوان شورای ملی مقاومت جمع کرده بود پراکنده شدند از جمله آقای بنی صدر و قاسملو و این هم خیانتی بود که به شورائی ها کرد که اکنون فقط نامی ازش باقی مانده و افرادش همه از نفرات سازمان هستند.
چهارم: بعد از این شکست فضاحت بار و رو شدن دست رجوی و آشکار و بر ملا گشتن دورغهای رجوی از آنجائیکه موجودیتش را در خطر می دید لذا اینبار سعی کرد با راه اندازی ازدواج ایدئولوژیکی و در آوردن مریم از چنگ مهدی ابریشم چی و انحلال دفتر سیاسی سازمان خودش را رهبر بلا منازعه و بقول خودش رهبر عقیدتی اعلام کند و همه شکست های پی در پی را که تا کنون متحمل شده را به گردن دفتر سیاسی بیندازد و خودش را بی گناه و پاک معصوم جلوه دهد و بدینوسیله خیانتش را به نفرات رده بالای سازمان شروع کرد.
پنجم: اما رجوی که عطش قدرت طلبی هایش که با این چیزها بر طرف نمی شد لذا تصمیم گرفت با صدام که دشمن مردم ایران بود قرارداد صلح امضاء کند و بعدش هم برای مزدوری به عراق رفت تا بدینوسیله خیانت به مردم را آغاز کند و اوج این خیانت به مردم ایران هم شرکت در جنگ ایران وعراق به نفع صدام و کشتن سربازان بی گناه در مرز ایران و عراق تحت عنوان عملیات سرنگونی بود وباز اوج این خیانتها به مردم ایران تحت عنوان عملیات سرنگونی عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان که بهتر است بگوییم دروغ جاویدان بود که منجر به کشته و مفقود شدن هزاران تن گشت و رجوی در این به اصطلاح عملیات شکست نظامی سختی را متحمل شد و مسئولیت این شکست هم به عهده خودش بود چون خودش را فرمانده کل به اصطلاح ارتش آزادی بخش که چیزی جز یک نیروی کوچک پارتیزانی نبود که در خدمت و مزدوری صدام در آمده بود و مردم ایران هیچگاه این خیانت رجوی را فراموش نمی کنند.
ششم: بعد شکست نظامی فضاحت بار رجوی در جنگ و اوج گرفتن نا رضایتی بین نیروها در سازمان و ریزش نیروها رجوی باز موجودیتش را در خطر دید لذا این بار در سلسله خیانت هایش سراغ خیانت به کانون خانواده رفت و با راه اندازی خیمه شب بازی تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیکی همه را وادار به طلاق اجباری نمود و بچه های خردسال را آواره خارج کشور نمود و همه عشق و عاطفه را در افراد کشت و گفت همه باید به من و مریم عشق بورزند و مریم هم اعلام کرد خانواده کانون فساد هست و یا مهدی ابریشم چی شوهر سابقش هم گفت کانون خانواده را باید منفجر کرد و بدتر از همه شان خود رجوی خانواد های شریف و محترم قربانیان را مزدور خطاب کرد و از ملاقات شان با عزیزان گرفتارشان در این قلعه جلوگیری میکند و هنوز بعد نزدیک به سه سال که در جلوی درب این قلعه در تحصن بسر می برند موفق به دیدار با عزیزانشان نشده اند و سران فرقه و بویژه رجوی ها از این امر جلوگیری کرده و مانع تراشی می کنند بله این هم یکی دیگر از سلسله خیانتهای رجوی خائن هست که هیچگاه مردم ایران نه تنها فراموشش نمی کنند بلکه هرگز رجوی را بخاطر این حق کشی نمی بخشند.
هفتم: از جمله دیگر خیانتهای رجوی می توان به خیانتش به مردم شریف عراق اشاره کرد که این خیانت ها با غصب مزارع کشاورزی مردم شریف و زحمتکش استان دیالی شروع شد تا به آنجا پیش رفت که وقتی در جنگ اول خلیج که صدام وارد خاک کویت شده بود و داشت سقوط می کرد و رجوی دید با سقوط صدام و از دست دادن این تکیه گاه اصلی خودش موجودیت خودش و اندیشه پوشالی فرقه گرایانه اش نیز به خطر می افتد لذا به یاری صدام این پدر خوانده خودش شتافت و در این راستا در کردکشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق شرکت کرد و خلاصه بدینوسیله خیانتش را به مردم عراق شروع کرد و مورد خشم و نفرت مردم عراق قرار گرفت طوری که مردم عراق از مجاهدین خلق تحت عنوان مزاحمین خلق نام می برند.
هشتم: یکی دیگر از فرازهای کارنامه سیاه و خیانت بار رجوی خیانت به گروههای سیاسی هست زیرا رجوی با تبدیل کردن سازمان مجاهدین به سازمان مسعود و مریم و تبدیل شدن از یک سازمان انقلابی و سیاسی و مردمی که تکیه اش به مردمش هست به یک فرقه مذهبی خطرناک و یک باند مافیای و تروریستی که تکیه اش به قدرت های خارجی است و در خدمت سرویس های اطلاعاتی و امنیتی غربی قرار دارد و نه تنها مردمی نیست بلکه در مقابل و برعلیه مردمی که به دروغ سنگ حمایت از آنان را به سینه می زند ایستاده است و بعد ش هم با کمال وقاحت و پر روئی خودش را نه تنها آلتر ناتیو بلکه تنها آلتر ناتیو می داند و در این راستا زیراب همه گروهای سیاسی را می زند و سعی می کند مردم را در مقابل آنان قرار دهد که البته در این زمینه هم شکست خورده ورا ه به جائی نبرده است.
این مختصری از سلسله خیانت های رجوی بود که بیان کردم تا خوانندگان عزیز را با گوشه ای از کار نامه سراسر خیانت و جنایت و سیاه رجوی آشنا کنم و در پایان با ید عرض کنم که علی رغم همه این خیانت هایی که رجوی مرتکب شد تا بقای خودش را تضمین کند نه تنها چنین نشد بلکه به نابودی خودش و اندیشه کثیفش سرعت بیشتری بخشید و لذا همگان شاهد هستند که بعد سقوط صدام که تکیه گاه اصلی رجوی بود دیگر این فرقه هم با شتاب وصف نا پذیری به سمت دره نابودی میرود و در این راستا دیدیم که علی رغم همه دست و پا زدن هایش نتوانست جلوی نابودیش را بگیرد و باز همه شاهد هستند که چطور بعد سقوط صدام سعی کرد خودش را به آمریکا آویزان کند و به صورت اپوزیسیون دولت عراق عمل می کرد اما ابتدا مجبور شد سلاح را ترک کند و بعدش هم علی رغم همه تلاش ها و دست و پا زدن ها و به کشتن دادن عده ای بی گناه از قربانیان گرفتار در قلعه اشرف که آنان را بی دفاع در مقابل ارتش عراق قرار داد تا ضحاک وار از خون آنها بمکد و به حیات ننگین و خائنانه اش ادامه دهد و همچنین در این راستا بود که چون دیگر از ارباب جدیدش یعنی آمریکا نا امید گشته بود سعی کرد که تا مقامات سازمان ملل و نماینده این سازمان در عراق را متقاعد کند تا اشرف را حفط کند که خوشبختانه نه تنها نتوانست مقامات دست اندر کار این جابجائی را در عراق بفریبد بلکه آنان اصلا سران فرقه را طرف حساب قرار نمی دهند و سران فرقه و بطور خاص رجوی ها از این بابت مستمرا به سوز و گداز می پردازند از جمله همین تازگی ها که جناب آقای مارتین کوبلر به ایران رفته تا با خانواده های قربانیان گرفتار در این قلعه دیدار و گفتگو نماید سران فرقه به سوز و گداز پرداخته اند . ولی با وجود همه اینها اکنون مجبور به ترک خاک شده است و اکنون علی رغم انواع و اقسام بهانه تراشی ها مطلع شدیم که پنجمین گروه چهارصد نفره به کمپ موقت ترانزیت رفتند و می رود تا با بسته شدن این قلعه بساط فرقه گرائی رجوی هم از عراق برچیده شود و رجوی هم علی رغم این کارنامه سیاه و ننگینش که سعی کرد خودش را حفظ کند آخرش به سوراخ موش خزیده تا خودش را حفظ کند اما همانطور که پدر خوانده اش صدام را از سوراخ موش بیرون کشیدند ایشان هم حتما چنین سرنوشتی خواهد داشت و او را از این سرنوشت گریزی نیست.
به امید آنروز و به امید آزادی همه اسیران گرفتار در قلعه اشرف
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از انقلاب ایدئولوژیکی تا کمپ ترانزیت
علی جهانی
07.05.2012
قبل از اینکه وارد بحث اصلی شوم لازم می بینم که مقدمتا به یک نکته مهم اشاره کنم و آن هم اینست که تمامی کج روی های سازمان از هنگامی شروع شد که مسعود رجوی بعد از اینکه رهبران سازمان را لو داد و آنان در زندانهای شاه اعدام شدند خودش را بعنوان رهبر این سازمان معرفی و به دیگر اعضای سازمان تحمیل کرد .و اوج این کج روی ها هم زمانی بود که رجوی در زمان جنگ ایران عراق به عراق رفت تا به مزدوری برای صدام دیکتاتور سابق عراق بپردازد و بقول خودش از شکاف جنگ سوء استفاده کند و به حیات خفیف خائنانه اش ادامه دهد .لذا همگان شاهد بودند که در این راستا از هیچ جرم و جنایتی علیه مردم ایران و مردم شریف عراق و حتی مخالفان و ناراضیان داخل تشکیلات مخوف و تار عنکبوتی و استالینی دریغ نکرد.که در این رابطه می توان به کشتن سربازان بی گناه در مرز ایران و عراق در زمان جنگ ایران وعراق تحت عنوان عملیات علیه حکومت ایران اشاره کرد و همچنین به کردکشی و شرکت در سرکوب شیعیان جنوب عراق برای یاری رساندن به صدام در زمان جنگ اول خلیج که صدام وارد کویت شده بود می توان اشاره کرد و اذیت و آزار مخالفان و ناراضیان در سازمان با دایر نمودن زندانها در داخل اشرف که اوج اینها هم در سال 73 بود .آری رجوی به پشتوانه پدر خوانده خودش یعنی صدام در اوج قدرت نمائی بود و برای خودش جولان می داد که سال 67 اعلام آتش بس بین ایران وعراق شد و دیگر رجوی نمی توانست تحت عنوان عملیات به کشتن سربازان بی گناه بپردازد .لذا طبق معمول از شکاف باقی مانده تا زمان اجرای آتش بس استفاده کرد و تحت عملیات سرنگونی همه نیروها را وارد جنگ کرد که حاصل این کار ابلهانه اش کشته و مفقود شدن بیش از هزارن تن از نیروها بود و این امر موجب نارضایتی شدید در سازمان گشت.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بی خانمان شدن یا از دست دادن
ظرف فرقه گرائی؟
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چرا سازمان مجاهدین به ورطه
سقوط و نابودی افتاد؟
علی جهانی
به نظر من که یکی از قربانیان این
فرقه بودم و به مدت بیست سال بهترین دوران عمرم را در این تشکیلات مخوف تلف
کردم علت اصلی وضعیت فلاکت بار کنونی این فرقه بر می گردد به رهبری نا
شایست و نالایق و خائن این سازمان که در این رابطه اگر به کارنامه سیاه و
سراسر خیانت بار و جنایت رجوی نگاه کنید متوجه خواهید شد که چرا این سازمان
به این روز فلاکت بار افتاده است که اگر در حال حاضر بخواهد به حیاتش ادامه
دهد بهترین شقش اینست که باید پشت سر همه گروههای سیاسی قرار گیرد و از
ادعای تنها آلترناتیو به اجبار دست بردارد و بقول معروف از بالای قله به ته
دره نقل مکان نماید .
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تبریک کانون ایران قلم بمناسبت تشکیل انجمن یاران مان در فرانسه - پاریس
14.04.2012 تحریریه کانون ایران قلم
کانون ایران قلم ضمن ابراز خوشوقتی تشکیل انجمن یاران که متشکل از اعضای جوان و تازه رها شده از تشکیلات رجوی در کشور فرانسه – پاریس میباشد را تبریک میگوید و در شرایط سیاسی حاضر وهمزمان با امکان حضور تشکیلات رجوی در اروپا بویژه در فرانسه ، تشکیل این انجمن را به عنوان تصمیمی درست و به موقع از سوی یاران مان در فرانسه ارزیابی میکند.
با نقل مکان قریب به 400 تن از اعضای اسیر و گروگان فکری مجاهدین از اصلیترین مقر نیروهای سازمان مجاهدین در خاک عراق بعد از ربع قرن دوران جدیدی در رویارویی مردم ایران با مجاهدین وابسته و رجوی جنایت کار آغاز شده است.
این دوران که شاخص اصلی آن غلط کردنهای غلیظ رجوی در برابر تاریخ ایران زمین با کوتاه آمدن از شعار ارتش آزادیبخش !! آن هم در خاک عراق میباشد از فوریه سال 2012 آغاز شده و استواری و پایداری خانوادههای این اسیران نقشی جدی در این امر داشته است . شکست اندیشههای بیمارگونه رجوی در استثمار جوانان ایرانی نه تنها به عنوان یک شکست استراتژیک و فراموشی ناپذیر در برابر دیدگان مردم آزاده ایران و فعالین حقوق بشر و بویژه رها شدگان از کمند ایدئولوژی خانمان سوز رجوی ارزیابی میشود بلکه سرافکندگی نیرویی که دشمنان مردم ایران را تغذیه کرده و میکند را باعث شده است.
لازم به یادآوری است که اعضای «انجمن یاران » نسل جدیدی از رها شدگان از سازمان مجاهدین میباشند که طی سالهای دهه 70 تا 80 با انواع دروغها و شانتاژ های روحی و روانی جذب و قربانی این تشکیلات جهنمی شده بودند که تنها یکی از این شانتاژها ایجاد شغل مناسب در اروپا به عنوان کار در رادیو و تلویزیون این سازمان بوده است.
از دیگر ویژگیهای « انجمن یاران » حضور در قلب دشمن یعنی فرانسه – پاریس به عنوان اصلیترین پایگاه این سازمان تروریستی در اروپا میباشد ، بی تردید حضور این جداشدگان با عزمی جزم و اراده ای پولادین خاری در چشمان رجوی ها و اعضای ستاد رهبری کننده این سازمان است که پیوسته در حال فریب اعضا و نمایندگان کشورهای اروپایی و آمریکایی بوده تا حقایق انکار ناپذیر و نقض مداوم حقوق بشر توسط این تشکیلات جهنمی به فراموشی سپرده شود.
واقعیت انکار ناپذیر اینکه « یاران» شهامت بسیاری از خود نشان داده که در قلب دشمن ایران و ایرانی به افشای ارتجاعی ترین ایدئولوژی تاریخ معاصر ایران که ویژه خاص الخاص مجاهدین است کمر همت بسته اند.
کانون ایران قلم ضمن قدردانی از تلاشهای خستگی ناپذیر این عزیزان با اعلام آمادگی برای هر گونه همکاری و همچنین در اختیار قرار دادن تجربیات خود به دوستان جدید مان اعلام آمادگی میکند .
باشد که در راستای افشای ایدئولوژی استثمارگرانه مجاهدین که با پز ترقی خواهی و انقلابی نمایی سعی در فریب جوانان ایرانی دارد قدمهای شایسته ای برداشته و با در اختیار قراردادن تجربیات گرانقدر خود نقش بی جایگزین خود در افشای اسلام دروغین مجاهدین ایفا نماید.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تبریک خانم سلطانی به مناسبت
تشکیل انجمن یاران در فرانسه
12.04.2012
تشکیل انجمن یاران در فرانسه متشکل از آقایان سعید ناصری ، غفور فتاحیان ، علیرضا نصراللهی ، محمود سپاهی و همایون کهزادی را تبریک می گویم. این اقدام مایه افتخار و شادی است چرا که همچنان سایر نفرات تحت ستم تشکیلاتی در بند و اسیر و از پایه ای ترین حقوق انسانی محروم. آنچه وظیفه خودم و سایر جدا شده ها می دانم تلاش و کمک به همدیگر است و ایستادن در برابر تشکیلاتی که به اسم آزادی هستی مان را ربود و هنوز هم اهریمنانه مشغول بهره برداری از انسانهائی در سراسر جهان و بطور خاص در لیبرتی و اشرف و اورسورواز است. و این در حالی است که سران این تشکیلات در انتظار رسیدن به قدرت از قبل حمله به ایران مشغول سورچرانی های و ضیافت های خود هستند و فقط منتظر فرصت هستند تا با تصاحب قدرت به آرزوهای خود برسند.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نمایندگان دلسوز مردم ایران یا اجیر شدگان و مزدبگیران در سورچرانیهای مریم رجوی؟ اجیر شدگان و مزدبگیران در سورچرانیهای مریم رجوی را بهتر بشناسید
03.04.2012
در اخباری که از سیمای رجوی در تاریخ 29.03.2012 پخش می شد. آنها مثل همیشه مشغول سورچرانی بودند و نمایندگان اسبق و معلوم الحالی که دار و دسته رجوی با هزار مصیبت و هزینه آنها را تشویق به صحبت کرده بودند حدودا 15 نفری از افراد و از کشورهای مختلف که با فرقه رجوی همکاری می کنند، به تعریف و تمجید از مریم رجوی که سیاست جنگ پرداختند ، یکی هم به نام مک گلاسکی بود که خود را از فرماندهان حفاظت اشرف معرفی شد و خیلی بدون مقدمه و بی ربط به نام من اشاره کرد و آنچنان ناشیانه مطالب صد بار قرقره شده از گلوی مجاهدین را از حفظ بیان کرد که مریم رجوی را آنچنان به تشویق و تحسین وادار کرد که گوئی آن آمریکائی با صحبت بر علیه من بر زخم دل مریم خانم را از رسوا شدن دکان هرزه درائی و فاسقه کاری برای شوهر جنایتکارش سخت به درد آمده بود مرحم می گذاشت. بسیاری از کسانی که این برنامه را دیده اند اولین سوالی که برایشان پیش آمده است اینکه آخر چرا باید یک نظامی آمریکایی دلش برای مردم ایران بسوزد و یا چرا باید مدعی باشد که افراد جداشده از فرقه مجاهدین از جمله من که هیچ شناختی وی ندارد آدم های خائن و خیانت کاری هستند؟ کوس رسوائی و خرید افراد و تغذیه و تبلیغ سورهای مریم رجوی که از دسترنج خون و زحمات یک نسل همه چیز به غارت رفته است همه جا صدایش شنیده می شود و این تشکیلات چاره دیگری جز این اراجیف و لاتائلات ندارد.
تا ببینیم تا کی با این شیوه می تواند به حیات خود ادامه دهد اما مطمئن باشد که نه تنها جائی در تاریخ مبارزات این میهن ندارد بلکه همچون کاخ ابن زیاد لعنتگاه آیندگان خواهد شد. در ضمن باید خطاب به این مقامهای اسبق بگویم که اگر فکر می کنند با نشخوار این اراجیف می توانند کثافتکاری های خود را در همدستی با این تشکیلات در زندانی و محبوس کردن نفرات جدا شده در تیف و یا همکاری رذیللانه با با این گروه در تفتیش بدنی و همینطور بستن راه فرار و خروج اسیران و حفظ تشکیلات رجوی در عراق به مدت چندین و چند سال با وجودیکه این گروه در لیست سیاه آمریکا بود و سیاست دو درگی می توانند جنایات خود را در عراق و بخصوص بخصوص در رابطه با همدستی با سران این تشکیلات ماستمالی کنند زهی خیال باطل است و همچنین بستن چنین اتهاماتی نمی تواند توجیه دریافت هزینه های کلان برای فقط گفتن یک جمله بر علیه منتقدان این تشکیلات باشد. باز هم لازم به توضیح است که این تشکیلات عاجز از صحبت مستقیم و بی واسطه و درمانده از موضعگیری مستقیم راجع به این جانب می باشد چرا که اگر مستقیم وعلنی به این مسئله بپردازد جز ضرر چیزی عایدش نخواهد شد لذا این مزخرفات را می دهد تا مزدورانش نشخوار کنند .
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |