_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون قلم"
Gottlob Frege 1848 – 1925روسيا روشناز تست هاي هوش تا منطق رياضي و فلسفه سفسطه . --------------------------------------------------------------- كوشش براي آمريكايي نمودن فلسفه روشنگر. پيش بسوي جدايي منطق كذائي از قلسفه انقلابي! يا مهدي ! كمي عقل از آسمان پايين بنداز !.گندكاريهايي كه اروپابخاطردو جنگ جهاني و جنگهاي صليبي پيش آورد موجب شد كه فلسفه سرخورده از ايدههاي عصرروشنگري،يسوي منطق و رياضيات برود.حتاامروزه فيلسوفاني يافت ميشوند كه علم منطق را تنها فلسفه حقيقي ميدانند.دريك بيوگرافي كوتاه بايد تاآنجا كه ممكن است به : اثر،تاثير، وزندگي فردموردنظرپرداخت. واماپيرامون خودمان!؛ يكي ازدلايل اختشاش فكري ويابي علاقه گي قشرجوان بعضي ازكشورهاي اطراف، به فلسفه اجتماعي انساني انقلابي و روشنگر،اين است كه درنظام آموزشي و دانشگاهي اينگونه جوامع غيراز نفوذ فلسفه عربي اسلامي،علم منطق را كه مجموعه اي از سفسطه گرايي قرون وسطايي و يا رياضي زده گي آمريكايي است نيز بعنوان رشته فلسفه درفضاي فرهنگي اينگونه كشورها تبليغ ميكنند تاازآشنايي نسل جوان بافلسفه روشنگراجتماعي جلوگيري كنند. ويا مثلا “تست هوش“ را بخشي ازامتحان كنكوردانشگاه نمودن! آنها،مطالبي هستند كه قبلا درنظام آموزشي آمريكاسالها به محك آزمايش در آمده.اينگونه تست هوش ها نه تنها نميتوانند نبوغ و استعداد شركت كننده را نشان دهند بلكه غالبا بازيهاي تصويري يا عددي هستند كه كودكان دربعضي از كشورهاي سرمايه داري سالها مي آموزند و طبق عادت،تجربه وياآشنايي قبلي، قادر به حل سريع آنان هستند، ولي براي كسيكه نخستين بارباآنان روبرو ميشود،ولو اينكه انساني بااستعداد نيزباشد،معمولا مسئله برانگيز مي باشند.ازجانب ديگر قبلااز مطالعه الفباي علم منطق صوري ومجازي آشنايي داريم. مثلا افلاتون گفته بود كه اعداد رانبايد باهم جمع و ضرب كرد چون مثلابادرنظرگرفتن اسم خاص و عام، سه سيب با دو گلابي ميشوند پنج ميوه.يامثلا درغرب،ستاره صبح و ستاره غروب، دو نوع ظاهر شدن و معني كردن يك ستاره، يعني ونوس هستند. درمنطق رياضي فرگه ثابت ميشود كه دو به اضافه دو ضرورا بايدچهار بشود. يا سفسطه بازيهايي مانند اگر اصفهان بخشي از ايران باشد و ايران،بخشي از آسيا، پس اصفهان بخشي از آسيا است.و يا انسان،موجودي است مردني، سيروس خان،انسان است،پس سيروس خان،مردني است.ياميرزا آقاي كاشاني گويد كه كاشانيان دروغگو هستند، پس ميرزاآقا هم دروغگو است،درنتيجه كاشاني ها راستگو هستند، پس خود جناب ميرزاآقا هم راستگو است. و به همين روال ،…آشنا هستيم. فرگه ، فيلسوف،رياضي دان، منطق دان آلماني،پايه گذار منطق مدرن، تئوريسن ارقام، تحليل گر و مفهوم شناس زبان، رياضي داني بود كه از نظر سياسي، سنت گرا بود ولي موجب تكان علايق فلسفي جوانان به علم منطق شد. او موجب تحول علم منطق و فلسفه زبان نيزاست . وي ميگفت كه رياضيات مطلق، دست دراز منطق نيست.اوانواع جديد استفاده ازدلايل منطقي باكمك فرمولهاي رياضي رامطرح نمود،گرچه تاآغازقرن بيست ناشناخته ماند. فرگه در نخستين اثر خود،پايه گذار سيستم منطقي مدرني است كه ازيك زبان رسمي يا رياضي تشكيل شده.ماركسيست ها بجاي منطق بورژوايي سفسطه گر،داراي ديالكتيك فلسفي خاص خودهستند!. منطق رياضي فرگه ريشه درسال 1879 دارد. بعداز كانت،غرب فكرميكرد كه علم منطق به نقطه تكامل خودرسيده است،ولي ازطريق فرگه،درعلم منطق يك تحولي نو،پيش آمد.رونق علم رياضي درقرن 19 باعث دوشاخه درعلم منطق يعني:فرماليسم و پوزيويتيسم شده بود.سرانجام فرگه به منطقي كه اززمان ارسطو حاكم بود،پايان داد و موجي “منطق كمي“ شد كه از مقوله هايي مانند: همه، بعضي، هيچكدام، وغيره استفاده ميكرد.اهميت رياضيات براي منطق باعث شد كه: منطق و رياضيات باهم تشكيل آلياژي دررشته هاي جنبي بدهند. فرگه دراثري ازخود نشان ميدهد كه منطق،پايه رياضيات است و مفاهيم رياضي باكمك علم منطق بايد تعريف شوند.اوباورود “كميت هاي رياضي“ باعث ترقي و تحول جديدي درمقابل منطق سنتي كلاسيك شد. ولي درپايان بعداز شكست “ منطق گرايي رياضي“ اوسراغ اصول فلسفه زبان و اصول منطق رفت و به رد تئوريهاي تحليلي نخستين ارسطوپرداخت. فرگه ، يكي ازپايه گذاران كلاسيك فلسفه زبان نيز است و روي نمايندگان مهم فلسفه زبان مانند: كارناپ،راسل، ويتگنشتاين،اثرگذاشت.وي پيش از هوسرل گفته بود كه روانشناسي گرايي بايدخودرااز گفتمان منطق كناربكشاند.انتقاداواز روانشناسي گرايي روي هوسرل تاثير مهمي گذاشت و هوسرل،انتقادازروان شناسي گرايي درفلسفه منطق و فلسفه رياضي خودرا متكي به فرگه بود.مفاهيم اصولي و پايه اي فلسفي مانند: هويت،و وجود رااوبه زير طرح يك تحليل منطقي راديكال برد وازطريق چند معني بودن زبان عاميانه وروزمره،موجب آزادشدن معاني جديد شد.فرگه يك زبان علمي دقيق دررابطه با روابط فلسفي منطقي: اسم خاص، علامت،مفهوم، قضاوت،حكم،جمله،معني، وغيره را باعث گرديد. درآغاز قرن گذشته نخستين قدرداني و اعاده حيثيت راراسل ازفرگه نمود . انقلاب فرگه درعلم منطق درقرن بيست شناخته شد. فرگه ميان معني و مفهوم فرق قائل بود.وي ميگفت كه اهميت يك جمله در ارزش حقيقت داشتن،آن است. در سيستم فرگه، نه محتوا و دلايل مهم هستند بلكه فرم آن مورد تحليل قرارميگيرد.سرانجام تحول زباني درچهارچوب فلسفه تحليلي موجب يك نظريه جامع و عمومي شد، ولي راسل درسال 1903 اهميت اورا براي منطق و فلسفه مطرح نمود و تضادهاي نظراتش رانشان داد. نظريه ارقام بعنوان وسيله شناخت اوبازگشتي به نظرات كانت بود.با بعضي ازآثار فرگه،و نقدهاي راسل، دوره اي جديد درتاريخ منطق آغاز شد.نتايج كارانقلابي فرگه در علم منطق در قرن بيست با كمك معرفي راسل،مورد توجه قرار گرفت. يوهان گوتلب فرگه بين سالهاي 1848 و 1925 ميلادي درشمال شرقي آلمان در بندر ويسمار زندگي نمود. اودردانشگاه،فلسفه،رياضي،فيزيك و شيمي خوانده بود. موضوع دكترا و پاياننامه استادي وي،هر دو پيرامون علوم رياضي بودند. از جمله آثار فرگه : اصول حساب – كاربرد،معني،مفهوم- تحقيقات منطقي- نوشته هاي بجا مانده- مقالاتي پيرامون منطق و فلسفه زبان- مكاتبات علمي- پيرامون مفهوم و شيئ ،هستند. كتاب نوشته هايي پيرامون معني و مفهوم او، موجب آغاز يك دوره جديد درتاريخ منطق گرديد .
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |