_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

انقلاب ایدئولوژیکی مجاهدین قسمت هشتم

26.09.2010

حامد صرافپور، کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی
http://www.cibloggers.com/?p=5612

 

 

لینک به قسمت اول و دوم

لینک به قسمت سوم

لینک به قسمت چهارم

لینک به قسمت ششم و هفتم

 

بند ر: ریاست جمهوری

هنوز چندی از نشست بند ش انقلاب نگذشته بود که نشستی مهم در بغداد برگزار شد. این نشست در سالن موسوم به بهارستان انجام شد که مخصوص نشستهای شورای ملی مقاومت و به شکل نمادینی از مجلس شورای ملی ساخته شده بود. نشستی با حضور اعضای شورای ملی مقاومت دست چین شده توسط آقای رجوی. چندی قبل از آن مسعود رجوی تصمیم گرفته بود شورای ملی مقاومت را هم به طور کامل تحت تسلط خود قرار دهد تا بهتر از گذشته بتواند بر تصمیم گیریهای آن تسلط داشته باشد. به همین خاطر تعدادی از اعضای شورای رهبری سازمان به همراه برخی از مردان مسئول قدیمی را وارد این نهاد نموده بود. در این نشست اساس کار معرفی یک رئیس جمهور بود. رجوی بعدها اشاره کرد که اینکار بعد از چندین سال حضور در عراق به لحاظ سیاسی ضروری است چرا که صاحبخانه (صدام) به ما نگاه می کند که چکار می خواهیم بکنیم و اگر نتوانیم دولت خود را معرفی نماییم ما را جدی نمی گیرد. البته ضرورتهای دیگری هم عنوان نمود از جمله در ارتباط با روابط خارجی و داخلی.

به هرحال در این نشست ساعتها در مورد رئیس جمهور شدن مریم رجوی بحث و مجادله شد. یکی از مخالفان جدی این موضوع که در نشست ساکت به نظر می رسید آقای متین دفتری بود که رجوی در پایان رأی گیری او را هم با کلک وادار به موضع گیری نمود (این نکته را خودش در نشست به ما گفت که عمداً از او خواسته صحبت کند تا موضع خود را واضح بیان کند). البته در این نشست آقای هزارخوانی هم به صورت نه چندان تیز و واضح ولی اشاره نمود که اینکار می تواند یک خودکشی سیاسی باشد. تا جایی که به نظر می رسید خود مریم به هیچوجه راضی به قرار گرفتن در این پست نبود. بعدها خودش می گفت دوست دارد در میان مجاهدین باشد و اینکار او را در موضعی قرار می دهد که ناچار است عضویت خود در سازمان را به حالت تعلیق در آورد…. اینکه آیا چیز دیگری در درون او بود یا نه، برای من مهم نیست. آنچه خودش بیان نمود همین موضوع بود و نکاتی از این قبیل که شایستگی و توان کار در این موضع مسئولیت را ندارد… و هنگام پذیریش نهایی نیز اعلام نمود تنها با اتکا به حضور مسعود رجوی این مسئولیت را خواهد پذیرفت.

بدنبال این نشست، اعضای کابینۀ آیندۀ مریم رجوی نیز معرفی شدند که شامل تعدادی کمیسیون مختلف از جمله کمیسیونهای: زنان، صلح، مذاهب، دانشگاهها، آموزش و پرورش، طرحهای دفاعی و استراتژیک، ملیتها، صنایع، امنیت و ضد تروریسم، خارجه، قضایی، فرهنگ و هنر…. بود. آنچه واضح بود اینکه کمیسیونهای کلیدی تماماً در اختیار خود مجاهدین قرار داشت و تنها کمیسیونهایی که زیاد استراتژیک نبود در اختیار اعضای غیر مجاهد این شورا قرار گرفت که از جمله کمیسیون زنان (که بعدها به خاطر جدا شدن خانم متین دفتری از شورا در اختیار یک خانم مجاهد قرار گرفت) و کمیسیون قضایی (که بعد به خاطر جدا شدن آقای متین دفتری به شخص مجاهد دیگری واگذار شد) و کمیسیون صنایع و فرهنگ و هنر….

مهرماه 1372 که مصادف بود با انتخاب مریم به عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین، کلیه نفرات به قرارگاه باقرزاده فراخوانده شدند. هروقت مجاهدین به این قرارگاه منتقل می شدند نشان از نشستی با حضور رهبری سازمان داشت. اینبار اما مسئله متفاوت بود. در آنجا پیش از شروع نشستها نکتۀ دیگری مطرح شد. فرماندهان رسته ها و یکانهای مختلف ساعاتی قبل از آغاز مراسم، نیروهای خود را گردآورده و رسماً ابلاغ نمودند که خبر بسیار مهمی در پیش است اما پیش از آن نشست اگر کسی به هر دلیلی تصمیم گرفته از سازمان جدا شود، همین الان مطرح نماید وگرنه بعد از این نشست، دیگر به کسی اجازه داده نخواهد شد که چنین تصمیمی بگیرد! نکتۀ مهم و قابل توجهی بود. اولین بار بود که چنین تیز و مشخص چنین نکته ای مطرح می شد. همه بسیار کنجکاو شده بودند بدانند خبر چیست؟

خبر چیزی نبود جز اعلام ریاست جمهوری مریم توسط شورای ملی مقاومت رجوی. ابتدا ویدیوی جلسه شورا، در سالن اجتماعات پخش گردید. بعد از آن، مراسم اصلی برگزار گردید که در واقع یک جشن بزرگ و مفصل بود. جشنی که با شکوه هرچه تمامتر برگزار شد و در آن خود مسعود رجوی مشغول پخش نقل و شیرینی گردید. در این نشست و مراسم بزرگ، ابتدا مریم بسیار گرفته و درخود به نظر می رسید و به قول مجاهدین بسیار متناقض بود، اما مدتی بعد که مسعود سخنرانی کرد و نفرات هم او را تشویق کردند که دستگاه خود را «بچرخاند»، بالاخره او توانست برخود مسلط شود و از حالت درخود بودن بیرون بیاید. از آن پس صحبتهای زیادی سر مسئلۀ ریاست جمهوری او انجام شد و در پایان هم ساعاتی به رقص و آواز و پایکوبی گذشت و مسعود رجوی مدام نقل و شیرینی روی سر مریم و نفرات حاضر می ریخت.

نکتۀ دیگری که نیاز است اشاره کنم اینکه مسعود همانجا به این مسئله اشاره کرد که ممکن است با پخش خبر ریاست جمهوری مریم عضدانلو، ایران با عراق وارد جنگ شود (لازم به تذکر است که این گفته را مستقیم از قول خودش نگفت، بلکه به صورت سوال طرح کرد). وی همچنین گفت که خبر برگزیدن مریم به ریاست جمهوری، تنها توسط خودش و در زمان مناسب اعلان رسمی خواهد شد و به اعضای شورا هم این موضوع را ابلاغ نموده است. در پایان نشست تمامی افراد به قرارگاههای خود بازگشتند اما به دلیل این انتخاب، جشن ها تا چندین روز ادامه داشت.

هنوز چند هفته نگذشته بود که رسانه های مجاهدین، بویژه رادیو مجاهد و سیمای مقاومت به طور پی در پی اعلام نمودند که بزودی خبر بسیار مهمی از طرف آقای رجوی پخش خواهد گردید. خبر چیزی نبود جز اعلان برگزیدن مریم به عنوان رئیس جمهور آیندۀ ایران! همزمان در بخشهای مختلف قرارگاه اشرف جشنهای کوچکی برگزار شده بود و همه منتظر شنیدن خبر بودند. پس از اعلان این خبر که با هیاهوی زیاد تبلیغاتی هم همراه شده بود، اعلام شد که مریم رجوی به پاریس منتقل شده است.

بلافاصله بعد از این خبر، سفارت فرانسه در تهران مورد تهاجم واقع شد و اعتراضاتی هم صورت گرفت. آنگونه که مسعود رجوی بعدها گفت، وی فقط نگران این مسئله بود که مبادا دولت فرانسه مریم را بخاطر فشارهای دولت ایران، دستگیر و به ایران مسترد کند… اما وقتی فرانسه اعلام کرد که وی پناهندۀ فرانسه است خیالش راحت شده بود.

اعلام ریاست جمهوری مریم، در درون مجاهدین نیز بازتابهای زیادی داشت. مریم به هنگام خروج از عراق، خانم شهرزاد صدر را به عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین و خانم عذرا علوی طالقانی را نیز به عنوان جانشین فرماندۀ کل ارتش آزادیبخش رجوی معرفی نمود که با مراسم خاصی همراه بود. ناگفته نماند که همزمان تعدادی دیگر از مسئولیتها را هم مشخص کرد و در اختیار اعضای شورای رهبری مجاهدین قرار داد. از جمله رئیس ستاد ارتش و معاونتهای پرسنلی و تشکیلاتی و غیره…. این تغییر و تحولات به عنوان بند دیگری از انقلاب ایدئولوژیکی مطرح گردید که تمام مجاهدین موظف بودند به آن گردن نهاده و بیش از گذشته به مسئولیتهای خود بپردازند.

همزمان با انتقال مریم عضدانلو به فرانسه، بخش زیادی از اعضای مجاهدین نیز در راستای تقویت بخش سیاسی به اروپا اعزام شدند. این نقل و انتقال به آرامی صورت می گرفت و به مرور یک احساس رقابت و غبطه خوردن در میان نفرات موجود در اشرف به وجود می آورد. در این میان تنی چند از مسئولین قدیمی سازمان که وارد بحثهای انقلاب هم نشده بودند جهت دور کردنشان از مناسبات درونی به نقاطی نامعلوم انتقال داده شدند. مسعود رجوی در یکی از نشستهای خود اعلام نمود: «مریم یک سلاح ضد بورژوازی بود و ما او را به خط مقدم مبارزه با بورژوازی فرستادیم». به یاد داشته باشیم که پیش از این، از انقلاب مریم به عنوان سلاحی برای سرنگونی و بعدها هم سلاحی ماورای سرنگونی و در راستای رسیدن به رهایی و گذار از دنیای مردسالار و یک سلاح ضد استثمار جنسی نامیده شد و به همین علت هم گفته شد مجاهدین می بایستی برای رسیدن به آن آرمان، «طلاق علی الدوام» داده و برای همیشه فکر ازدواج را از سر بدر نمایند. اینک انقلاب مریم تبدیل به یک سلاح ضد بورژوازی شده و مریم نیز به عنوان پیشتاز این نبرد، به خط مقدم مبارزه علیه بورژوازی منتقل شده بود.

پیش از آن، مسعود رجوی طی بحثهای مبسوطی از توطئه های رژیم سخن گفته بود. چندی پیشتر از آن سخن از نفوذی در میان مجاهدین و ضربه هایی که از این طریق مقاومت خورده است بود و اینکه برخی از جداشده ها که به خارج اعزام شده اند، در خدمت وزارت اطلاعات قرار گرفته و تبدیل به طعمه شده اند… اما نکته ای که قابل توجه بود اینکه مسعود رجوی بحثی را بعدها باز نمود در مورد «طعمه». وی شرح مفصلی داد در مورد تک تک اعضای مجاهدین و اینکه تهدید مجاهد خلق این است که جذب بورژوازی شود. از دید او هیچ مجاهدی در صورت جدا شدن از سازمان به سمت ارتجاع و رژیم نخواهد رفت، بلکه بزرگترین تهدید یک مجاهد همانا جذب شدن به دستگاه بورژوازی است و به همین دلیل در این مرحله تنها چیزی که «حرز» مجاهد خلق است، انقلاب مریم و برترین سلاح ضد بورژوازی نیز چیزی نیست جز همین سلاح استراتژیکی مریم عضدانلو.

به این ترتیب، رجوی به صراحت اعلام کرد که از این پس به خاطر حضور مریم در دل بورژوازی نمی تواند کوچکترین خللی را از مجاهدین در امر انقلاب تحمل نماید چون هر ضربه ای قبل از همه به مریم آسیب خواهد زد… به نظر می آمد که مسعود رجوی کم کم آماده می شد تا اقداماتی را در داخل اشرف انجام دهد. یادمان باشد که پیش از آن و هنگام ابلاغ رسمی ریاست جمهوری مریم به همه اعلام کرده بود هرکس قصد جداشدن داشته باشد همین الان بگوید وگرنه بعد از این نخواهد توانست چنین درخواستی را بپذیرد… و اینک به نظر می آمد برنامه های گسترده ای را در نظر دارد پیاده کند تا (به قول خودش)، دستگاه تشکیلاتی اش در برابر ضربات مصون شود.

در همین دوران بحث «محفل زدن» نفرات معضل دیگری بود که رجوی می باید با آن نیز گلاویز می شد. «محفل» به معنای گفتگوی خصوصی دو یا چند نفر در داخل مناسبات بود. هر نوع گفتگویی خارج از کادر تشکیلات و مسائل اجرایی و نیرویی و… از نظر سازمان به عنوان محفل نامیده می شد که البته نیروها از آن پرهیز داده می شدند. ناگفته نماند که تا قبل از این دوران، برخورد جدی با محفل صورت نمی گرفت و فقط ضد ارزش بودن آن در درون مناسبات مطرح می شد و اینکه نیروها باید فقط از طریق کانالهای تشکیلاتی با هم در تماس باشند. همچنین یادآوری می کنم که رجوی پیش تر از آن در مورد خانواده ها گفته بود که «خانواده یکی از نقاطی است که در آن بسیاری از اطلاعات رد و بدل می شود و زن و شوهر چون خود را به هم نزدیک می بینند به خود اجازه می دهند که از کارهای خود باخبر باشند» و به همین جهت گهگاه این کار را نادرست می خواند و از آن به بدی یاد می نمود و بعدها از اینکه دیگر خانواده ای نیست که در آن زن و شوهرها مسائل سازمانی را با هم تبادل کنند ابراز خوشحالی می کرد.

در پاییز و زمستان 1372 و بعد از انتقال مریم به فرانسه، مانور نظامی سه مرکز فرماندهی ارتش که شامل مراکز 10 و 11 و 12 می شد انجام گرفت. این مانورها در حد خود بی نظیر بود و در آن از تمامی آموزشهایی که طی چند سال گذشته داده شده بود بهره برداری می شد. برای اولین بار هلی کوپترهای می 8 و هیوز در مانورهای مراکز نظامی بکار برده شد که کار آنها هلی برد نیروها و نیز کنترل و فرماندهی از بالا بود. هدف اصلی این مانورها از یک طرف آزمون کارآیی نظامی فرماندهان مراکز بود و از طرفی تبلیغ برای موقعیت سازمان به دلیل حضور مریم در خارج از کشور. مانورها تحت نظارت افسران عالیرتبه عراقی انجام می شد و کار آنها تأیید فرماندهان نظامی این مراکز بود. رئیس ستاد هر مرکز که حکم فرمانده صحنه را در عملیاتهای احتمالی برعهده داشت، در این آزمونها تحت نظارت چندین سرتیپ و سرهنگ ارتش عراق قرار می گرفتند. هرسه مانور با موفقیت انجام شدند و مسئولین آموزش، هرسه رئیس ستاد را (رقیه عباسی رئیس ستاد مرکز فرماندهی 12، مهری حاجی نژاد رئیس ستاد مرکز فرماندهی 11، معصومه پورمحمدی رئیس ستاد مرکز 10) به عنوان قبولی در مانور مورد تأیید قرار دادند.

سال 1373 برای مجاهدین سال خوبی نبود، هرچند که مسعود رجوی تلاش می کرد پیروزیهای خود در عرصۀ سیاسی را بزرگ کند (که البته طی سه سال حضور مریم در اروپا زیاد هم خارج از واقعیت نبود و مجاهدین در این سه سال توانستند اعتماد بسیاری را به خود جلب نموده و بسیاری از هموطنان ایرانی خارج کشور و از جمله تعدادی از هنرمندان محبوب را به سوی خود بکشانند و همچنین صدها ملاقات سیاسی در کشورهای مختلف اروپایی داشته باشند و گردهمایی های بزرگی را برپا نمایند)، اما آنچه مهم بود اینکه در درون اشرف وضعیت روحی افراد رو به افول بود و در کنار این مسئله، وضعیت رفاهی مناسبی هم وجود نداشت که بخش عمدۀ آن ناشی از تحریمهای اقتصادی عراق و بخشی هم بخاطر مخارج هنگفتی بود که برای حضور مریم در اروپا هزینه می گردید (البته به موازات این مخارج، رجوی در پی تحکمی قدرت مالی-اقتصادی خود نیز بود. و به خوبی می دانست که برای ادامۀ حیاتش باید وارد معاملات کلان اقتصادی شود و به همین خاطر در هرکجا که امکانش داشت چه در اروپا یا آمریکا و یا کشورهای عربی خلیج سرمایه گذاری می کرد). در رابطه با وضعیت رفاهی نیروها باید از وضعیت غذایی و پوشاک و بهداشتی یاد نمود. غذا به شدت جیره بندی شده بود و گاه و بیگاه بر سر گرفتن غذا کدورتهایی هم بین افراد با مسئولین صنفی هر قسمت پیش می آمد (البته این درحالی بود که سازمان ماهانه میلیونها دلار از استخبارات عراق دریافت می کرد و با شرکت در قاچاق نفت به کشورهای دیگر نیز درآمدهای کلانی به جیب می زد. فیلمهای سرّی آن بعد از اشغال عراق توسط آمریکا کشف و علنی شد که در آن مسعود رجوی بر سر مقدار نفتی که باید قاچاق کند و نیز سودی که از آن باید دریافت کند با مسئولین عراقی چک و چانه می زند). همچنین به لحاظ امنیتی و حفاظتی هم مسائلی پیش آمد که در وضعت روحی افراد تأثیر می گذاشت که بعد به آن اشاره می کنم از جمله اینکه در مسیر بغداد-خالص چند نفر ترور شدند و در یک حادثۀ رانندگی هم خانم نسرین پارسیان عضو شورای رهبری مجاهدین جان باخت.

این موارد موجب شد که در ارتش رجوی بخش حفاظتی دیگری به نام «حفاظت ترددات» بوجود آید که به اختصار «ح.ت» نامیده شد. وظیفۀ این سیستم اسکورت کردن سوژه ها هنگام خروج از اشرف تا رسیدن به مقصد بود. بزودی این دستگاه در تمامی ستادها و مراکز فرماندهی مستقر شد که البته مقر اصلی آن در اشرف و ستاد فرماندهی آن بود. فرماندهی ح.ت مدام اخبار مربوط به تحرکات نیروهای مختلف در عراق را از طریق استخبارات دریافت می کرد و هنگام تردد سوژه ها این اطلاعات را در اختیار آنان قرار می داد. به موازات تأسیس این سیستم، مدیریت دیگری نیز در ارتش تشکیل گردید که اساساً حول کشاورزی متمرکز بود. از آن پس، سازمان با تشکیل این مدیریت، توانست چند هدف را دنبال کند که مهمترین آن سرگرم کردن بخش زیادی از نیروها در کار کشاورزی بود. تمامی ستادها و مراکز مختلف موظف بودند در درون خود یک بخش کشاورزی داشته باشند و برای اینکار نیرو اختصاص داده و تولیدات کشاورزی خود را به بخش اداری ارتش منتقل کنند. در این رابطه سازمان ارتباط نزدیکی با وزارت کشاورزی عراق برقرار نمود. به این ترتیب رجوی با زیرکی خاص خود بخشی از نیروها را سرگرم کارهای کشاورزی و حفاظتی نمود که در کوتاه مدت تأثیر خوبی هم داشت.

هرچند که رجوی موفق نشد منافع اقتصادی چندانی از این کار به جیب بزند، اما سرگرم کردن ارتشی که عملاً جنگی در چشم انداز ندارد، کار مهمی بود. با اینحال به دلیل وجود تولیدات کشاورزی، حجم خریدهای ارتش نیز پایین می آمد و این در پایین کشیدن هزینه ها موثر بود. نکتۀ قابل توجه اینکه این سال برای کشاورزان عراقی به خاطر حجم زیاد بارش باران سال بسیار خوبی بود. همین مسئله موجب رویش مقدار بسیار زیادی بوته های «پنیرک یا توله» در سطح اشرف گردید و در ادامه باعث شد مسئولین سازمان به فکر استفاده از آن بیفتند. در نتیجه برای چند مدت، و یک حدود یک ساعت در روز، تمامی نیروهای رزمی وظیفه داشتند این بوته های وحشی علف را چیده و به آشپزخانه بفرستند که از آن یک غذای بسیار ساده تولید کرده و برخی شبها به عنوان شام صرف کنند! این شام تشکیل شده بود از مقدار زیادی پنیرک به همراه چند دانه تخم مرغ برای هر دیگ. عجیب اینکه در همین ایام، هزینه های هنگفتی خرج سفرهای مریم رجوی به دیگر کشورهای اروپایی می شد و همزمان نیز میلیونها دلار بابت قاچاق نفت و فروش اطلاعات نظامی ایران، از استخبارات عراق دریافت می گردید. البته در اشرف گفته می شد که سازمان پول ندارد و باید سختی ها را تحمل نمود. گاه گفته می شد که مردم ایران در فقر و گرسنگی هستند و شما اینجا غذای خوب می خورید!! (از آنجا که در اشرف هیچ رسانه و نشریه و ارتباط تلفنی و پستی وجود نداشت و در کل ارتباط با خانواده ها امکانپذیر نبود، هر چیزی که گفته می شد را ناچار می پذیرفتیم).

بزرگترین رخداد این سال، قرار گرفتن نام مجاهدین در لیست تروریستی ایالات متحده بود. چندی پس از اعلان این خبر، سه موشک کشتار جمعی اسکاد بی از سوی ایران به داخل اشرف شلیک گردید که ترس و وحشت زیادی در بین مجاهدین بوجود آورد. همان لحظه مسعود رجوی هم یک بیانیه داد و آماده باش اعلام شد. البته قبل از آن هم شلیکهای مختلفی به داخل اشرف انجام گرفته بود، برای نمونه یک شلیک با موشکهای مینی کاتیوشا و یک شلیک هم با خمپاره انداز 120 میلی متری. اما اینبار شلیک با سلاحی ممنوعه بود. آمریکا هم این خبر را تأیید نمود و روز بعد خبرنگاران به داخل اشرف آمده و گودالهای عظیم ناشی از انفجار این موشکها را بررسی نمودند. خسارت جانی به کسی وارد نیامد اما خسارتهای سنگینی به ساختمانها و خودروها وارد شد. بلافاصله هم مسعود رجوی با یک بیانیه بیرونی این تهاجم را «بهار استراتژیک مجاهدین» نامید و از آن به عنوان شکست توطئۀ وزارت خارجه آمریکا نام برد. بعدها هم طی نشستهایی که می گذاشت از سلاح برتر دیگری نام می برد به نام «مریم». او می گفت اگر چه رژیم سلاح اسکاد بی در اختیار دارد، اما برترین سلاح که همانا انقلاب مریم است در دست مجاهدین است و مجاهدین موشک استراتژیک مریم را به قلب بورژوازی پرتاب نموده اند.

روزهای سختی آغاز شده بود که عملاً چندین مسئله دست در دست هم داده بودند، از یک طرف مریم رجوی به اروپا رفته بود و بخش زیادی از نیروها را نیز با خود همراه کرده بود، این یک دلسردی را بین بخش عمده ای از نیروهای باقیمانده در اشرف ایجاد می کرد. پس از آن، تشدید ترور در جاده ها بود و آنگاه قرار گرفتن مجاهدین در لیست تروریستی و بعد هم یک تهاجم موشکی که از این پس می توانست باز هم بدون محدودیت انجام گیرد. مجموع این عوامل تأثیر مخربی در روحیه افراد می گذاشت که دیگر با شعارهای مسعود رجوی حول داشتن موشک استراتژیک مریم نمی توانست جبران شود. از طرفی هم حضور برخی از جداشدگان در خارجه و افشاگریهای آنان، دست و پای مریم رجوی را تا حدودی می بست. در این رابطه واکنشهای سازمان نسبت به آنها نشان از یک معضل داشت که برای سازمان در بخش سیاسی ایجاد شده بود. این عوامل دست در دست هم می دادند تا ریزش نیروها را تسریع کند. لاجرم نیاز بود مسعود رجوی دست به اقدامی جدی بزند تا دستگاهش دچار فروپاشی از درون نشود.

پیش از ادامه این بحث، گذری می کنم بر یک مانور بزرگ که در این ایام انجام گرفت:


مطالب در ارتباط:

ــ اعلام جدایی آقای روح الله تاجبخش از فرقه مجاهدین در همبستگی با خانواده های دردمند اسیران قلعه اشرف ( روح الله تاجبخش )

ــ  کتاب " پیکر زخمی " منتشر شد ( بتول ملکی )

ــ علیرضا عینکیان از فرقه مجاهدین فرار کرد، گریزی دیگر از پادگان فرقه ای اشرف ( بنیاد سحر )

ــ  نامه ای از زبان یک تیرباران شده سال 1350 به مسعود رجوی ( میلاد آریایی )

ــ آمدم،حلقه به در کوفتم و برگشتم ( آریا ایران )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی ( آرش رضایی )

ــ نامه بنیاد خانواده سحر به دبیر کل ملل متحد ( بنیاد سحر )

ــ شعری برای زن دلاور ایرانی خانم بتول سلطانی عزیز ( فرزاد فرزین فر )

ــ ترجمه کتاب فرقه ها درمیان ما منتشر شد ( ابراهیم خدابنده )

ــ پیام خانم بتول سلطانی به قربانیان اسیر در قلعه اشرف در مورد تجاوز های جنسی ، ایدئولوژیک مسعود رجوی ( ایران قلم )

ــ شکست اخلاقی آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال تروریسم ( فرزاد فرزین فر )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی - قسمت اول ( آرش رضایی )

ــ سوز و گداز  فرقه مجاهدین از روشنگری های فعالین حقوق بشر ( بتول سلطانی )

ــ خروج آمریکاییان از عراق و نگرانی رو به افزایش مجاهدین ( میلاد آریایی )

ــ خاطرات  مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت دوم ( مهرداد ساغرچی )

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ غبار روبی از رای دادگاه کلمبیا در مورد سازمان مجاهدین ( بهار ایرانی )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )

لینک به گزارش بیست و سوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه با آقای مصطفی محمدی از کانادا  و رضا صادقی از فرانسه

لینک به گزارش بیست و دوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن سخنرانی خانم نلی توماسینی فعال حقوق بشر از هلند

لینک به گزارش بیست و یکم سمینار پاریس ـ مصاحبه آقای بهزاد علیشاهی با آقای ایوب کردرستمی و خانم فریده براتی در حاشیه سمینار پاریس

لینک به گزارش بیستم سمینار پاریس ـ متن و فیلم مصاحبه با خانم حوریه محمدی  و آقایان بهادر خرمی و سعید حضرتی

لینک به گزارش نوزدهم سمینار پاریس ـ متن کامل سخنرانی خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی  + بخشی از فیلم های سمینار برای داونلود

لینک به گزارش هجدهم سمینار پاریس ـ سخنرانی خانم بتول سلطانی  + تماس خانم عبداللهی مادر یکی از قربانیان از مقابل  قلعه اشرف با سمینار پاریس  

لینک به گزارش هفدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزارکننده سمینار پاریس به دکتر نوری المالکی نخست وزیر عراق

لینک به گزارش شانزدهم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه آقای میلاد آریایی با خانم سعیده جابانی

لینک به گزارش پانزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقای آنتوان گسلر نویسنده و پژوهشگر سوئیسی  در سمینار پاریس

لینک به گزارش چهاردهم سمینار پاریس ـ حضور هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس در دفتر سازمان دیدبان حقوق بشر در پاریس

لینک به گزارش سیزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقایان مسعود جابانی و شمس حائری در سمینار پاریس

لینک به گزارش دوازدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزار کننده سمینار پاریس به وزیر دادگستری فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش یازدهم سمینار پاریس ـ سری دوم از عکس های سمینار پاریس

لینک به گزارش دهم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار پاریس به سفیر آمریکا در فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به قسمت نهم سمینار پاریس ـ سری اول از عکس های سمینار پاریس

لینک به قسمت هشتم سمینار پاریس ـ فیلم  کوتاهی از  برگزاری گردهمایی پاریس در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی در عراق

لینک به گزارش هفتم سمینار پاریس ـ ملاقات هیئتی از شرکت کنندگان در سمینار پاریس با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر

لینک به گزارش ششم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار بزرگ پاریس به دبیر کل سازمان صلیب سرخ جهانی با اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش پنجم سمینار پاریس ـ هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس با نهادهای بین المللی دیدار خواهد کرد

لینک به گزارش چهارم سمینار پاریس ـ آکسیون اعتراضی در حمایت از قربانیان فرقه مجاهدین در شهر پاریس

لینک به گزارش سوم سمینار پاریس ـ قطعنامه شرکت کنندگان در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ، کمپ اشرف ـ عراق

لینک به گزارش دوم سمینار پاریس ـ فعالان حقوق بشر خارجی و ایرانی رهبری فرقه مجاهدین را متهم می کنند

لینک به گزارش اول سمینار پاریس ـ حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ( کمپ اشرف ـ عراق

 

________________

قرائت قطعنامه سمینار پاریس  توسط آقای محمد حسین سبحانی

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=eErhoG7fmDQ

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=6x5zTeg_t2Q

قسمت سوم

http://www.youtube.com/watch?v=6RWEnw8QbB4

_______________________________________________________________________

سخنرانی آقای مسعود خدابنده

http://www.youtube.com/watch?v=xqBmEt5yWQo

 

_____________________________________________________________________-

سخنرانی آقای مصطفی محمدی در سمینار پاریس

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=uB2rD5zSOlc

 

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=B7VrWkWjfww

_____________________________________________________________________

 

سخنرانی خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی

 

برای مشاهده فیلم در یوتیوب بر روی دو آدرس زیر کلیک کنید ـ قسمت اول

 

http://www.youtube.com/watch?v=_zcWmc9uLGU

 

http://www.youtube.com/watch?v=XGTl4Y_lCd8

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد