_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

info@iran-ghalam.de

iran-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

فرقه ها، تشکلات موازی و مکانیزم های کنترل از راه دور ـ قسمت سوم و چهارم

01.08.2008

منبع: Mojahedin.ws

گروه تحقیق و پژوهش

در بخش دوم این مقالات به اجمال به تشکیلات پوششی شورای ملی مقاومت به عنوان یکی از محوری ترین تشکیلات موازی اشاره کردیم. اشاره شد به دلیل بافت خاص این تشکل آن گونه که باید و شاید مناسبات ویژه و خاص مجاهدین بر این تشکیلات اعمال نمی شود. با این حال بخشی از تناقضات ساختاری شورا با تشکل هایی که به طور مشخص از دل مجاهدین برآمده اند، ناشی از خواست عامدانه و آگاهانه رهبری مجاهدین برای نمایش در نزد غرب است.

اما مجاهدین به موازات این تشکیلات به اصطلاح فراجناحی ناگزیر بودند تا ظرف اشرف را به انحاء مختلف به غرب و در مناسبات اعضای اروپایی خود به خصوص که تحت پوشش های مختلف فعالیت می کردند تسری دهند. در انجام این مهم با یک مشکل اساسی مواجه بودند. اینکه اعضای اروپایی سازمان به دلیل تعاملات و مختصات زندگی شان در غرب و تاثیرات ناخواسته ای که از مناسبات آنجا می گرفتند، در مقایسه با افرادی که در ظرف اشرف تحت کنترل روزانه بودند، از کیفیت تبعیت پذیری متفاوتی برخوردار بودند. اعضای اروپایی سازمان که بعضا حتی از قرارگاه اشرف به عنوان ماموریت به غرب می رفتند، خطر استحاله و بازگشت به مناسبات به اصطلاح بورژوازی را همراه داشتند. مجاهدین برای جلوگیری از ابتلای اعضای شان به این مناسبات از اهرم های مختلف استفاده می کردند. به تعبیر یک عضو جداشده مجاهدین اشرف به مثابه یک آزمایشگاه و افراد آن به موش های آزمایشگاهی تعبیر می شدند که مدام در معرض انواع آزمایشات رجوی برای انقیاد و تسلیم پذیری بیشتر بودند. یک عضو سابق در این رابطه می گوید:

 

"پادگان اشرف تبدیل به آزمایشگاه تئوری های رجوی و اعضاء تبدیل به موش های آزمایشگاهی شده اند." (1)

 

پادگان اشرف تبدیل به آزمایشگاه تئوری های رجوی و اعضاء تبدیل به موش های آزمایشگاهی شده اند.

 

طبیعی است افراد اشرف با فاصله گرفتن از این میدان آزمایشگاهی می توانستند مشکلاتی را برای مجاهدین خلق کنند. بنابراین برای جلوگیری از این پی آمدها باید به اهرم ها و مکانیزم های خاصی متوسل شوند. آنچه در این خصوص دنبال خواهیم کرد، درک و شناخت چگونگی این مهم خواهد بود که مجاهدین از چه روش هایی برای کنترل اعضای خارج از ظرف اشرف و به طور مشخص در اروپا و در مقر اورسورواز استفاده نموده و می کنند.

در اینجا به نقل از اعضای جداشده عمده این اهرم ها را کلاسه و درباره آنها توضیح می دهیم. این اهرم ها در واقع چیزهای تازه ای نیستند. شاید در موضوعات و مباحث مختلف به انحاء مختلف درباره آنها بحث کرده ایم. اما تفاوت شان در این است که این اهرم ها در بیرون از اشرف و به دور از چشمان نظارتی به صورت خودانگیخته باعث کنترل افرادی می شود که علی الظاهر در مناسبات آزاد آنها را از هر گونه تعامل و به اصطلاح رابطه با بیرون از ظرف ایدئولوژیک خود منع و محافظت می کند. ابتدا به ساکن این اهرم ها را دسته بندی می کنیم:

1- کانالیزه کردن منابع اطلاعاتی

2- تعطیل کردن فکر و تحلیل

3- اعمال شیوه های جاسوسی

4- سلب اعتماد تشکیلاتی از اعضاء نسبت به یکدیگر

5- شیوه زندگی جمعی

6- دور کردن فرد از مطالعه و امکانات ارتباطی و تبدیل آن به یک ضد ارزش در مناسبات

7- ایجاد حس تنفر و بیزاری از افراد و مناسبات عادی. با عناوین و برچسب های مختلف ایدئولوژیک و سیاسی و ...

8- گزارش نویسی روزانه

9- روش بایکوت افراد برای تسلیم کردن

10- اعمال کنترل تشکیلاتی با همراه کردن نفر بویژه اعضای شورای رهبری

 

نکته حائز اهمیت اینکه پس از استقرار سازمان در عراق و به موازات تثبیت قرارگاه اشرف به مثابه ظرف ایدئولوژیکی مجاهدین، این مکان دقیقا به همان ظرف ایدئولوژیک آزمایشگاهی تبدیل می شود. به این معنی که افراد اروپایی سازمان به محض تخطی و یا بروز کمترین گرایشات به اصطلاح لیبرالی و یا کوچکترین خطا و یا لغزش های معمول از جمله تعامل با دنیای بیرون، کنجکاوی و واکنش هایی از این دست مواجه می شوند، بلادرنگ افراد را با انواع بهانه ها و یا حتی به صراحت با عناوین خاص تشکیلاتی به اصطلاحا جهت بازپروری و آب بندی شدن مجددا به اشرف مسترد می کنند.

در اظهارات جداشدگان آمده است بعضا حتی افرادی که به این دلایل از غرب به اشرف اعزام شده به دلیل بی اعتمادی نسبت به آنها هیچگاه به اروپا بازگردانده نشده اند. در این میان یکی دیگر از مشکلات سازمان، ضرورت برخوردهای دوگانه اعضایی است که در فاز به اصطلاح دیپلماسی سازمان ناگزیرند لیبرال منش زندگی کنند، در حالی که همین افراد ناگزیرند در مناسبات درونی دقیقا بر اساس الگوها و مدل یک مجاهد اشرفی زندگی کنند. مسعود بنی صدر در کتاب خاطرات یک شورشی اش به دلیل موقعیت تشکیلاتی خاصی که دارد به تناقضات و مشکلات برآمده از دل این تناقضات به تفصیل پرداخته است. وی در بخشی از کتاب خود می نویسد:

 

"در نشست های سیاسی، قرار بر این بود که در تماس های بیرونی و ملاقات های دیپلماتیک تا حد ممکن به عنوان یک لیبرال و یک بورژوا عمل کنیم. این همان جنبه ای از شخصیت من بود که طی هفت سال گذشته تلاش کرده بودم تا از آن فاصله بگیرم. تا مجاهد بشوم. حال باید دو شخصیت می داشتم که به نوعی به زندگی دوگانه شبیه می شد." (2)

 

این دوگانگی ها و تناقضات در اشکال دیگری نیز بر اعضای اروپایی سازمان حاکم است. نمونه زیر در کنار فاکت خود بنی صدر نشان می دهد که مکانیزم های مورد اشاره که بعدها درباره یک یک آنها توضیح خواهیم داد، چه نقش و تاثیر تعیین کننده ای بر روند تغییر افراد بازی می کنند. این نمونه ها همه در بیرون از ظرف اشرف و صرفا از طریق شیوه های کنترل از راه دور اعمال می شود. بنی صدر تناقضات درونی یک دوست و داوطلب عضویت را این گونه بیان می کند:

 

"یک مرد می بایستی دوست دخترش را رها می کرد تا به یک هوادار تمام وقت تبدیل شود. او سرش را بر شانه من گذاشت و در حالی که می گریست گفت: چقدر دوست دخترش را دوست دارد. اما با طرز تفکر او نسبت به سازمان نمی توانست با او ازدواج کند. فرد دیگری نه تنها می بایست از برادرش که در سفارت ایران کار می کرد فاصله می گرفت، بلکه قول می داد که اگر لازم باشد او را خواهد کشت." (3)

 

ادامه دارد

منابع

 

1-     کتاب مرداب.بخش دوم. نوشته هادی شمس حائری. انتشارات خارج کشور. ص 48.

2-     کتاب خاطرات یک شورشی. نوشته مسعود بنی صدر. انتشارات خارج کشور. برگردان فارسی. ص 271.

3-     همان. ص 254.

------------------------

 

فرقه ها، تشکلات موازی و مکانیزم های کنترل از راه دور ـ قسمت چهارم

در بخش سوم این مقالات عوامل و مکانیزم هایی که باعث کنترل اعضای سازمان در بیرون از ظرف اشرف می شود را به اختصار اشاره کردیم. در ادامه ضمن تبیین هر یک از این عوامل اظهارات اعضای جداشده در این خصوص را دنبال خواهیم کرد. ابتدا یک بار دیگر این عوامل را یادآور می شویم:

 

1- کانالیزه کردن منابع اطلاعاتی

 

2- تعطیل کردن فکر و تحلیل

 

3- اعمال شیوه های جاسوسی

 

4- سلب اعتماد تشکیلاتی از اعضاء نسبت به یکدیگر

 

5- شیوه زندگی جمعی

 

6- دور کردن فرد از مطالعه و امکانات ارتباطی و تبدیل آن به یک ضد ارزش در مناسبات

 

7- ایجاد حس تنفر و بیزاری از افراد و مناسبات عادی. با عناوین و برچسب های مختلف ایدئولوژیک و سیاسی و ...

 

8- گزارش نویسی روزانه

 

9- روش بایکوت افراد برای تسلیم کردن

 

10- اعمال کنترل تشکیلاتی با همراه کردن نفر بویژه اعضای شورای رهبری

 

1- کانالیزه کردن منابع اطلاعاتی

 

یکی از روش های کنترل اعضاء هم در درون مناسبات اشرف و هم در خارج (مقر اورسورواز و ...)  از آن کانالیزه کردن منابع اطلاعاتی و به اصطلاح ورودی های مجاهدین است. ظاهرا مجاهدین از تمامی دستاورهای رسانه ای و اطلاع رسانی اعم از نوشتاری، گفتاری، تصویری، دیجیتالی، ماهواره ای و ... استفاده می کنند. این رویکرد در ماهیت خود دچار یک تناقض بنیادی است. به این دلیل که فلسفه وجودی کثرت گرایی در عرصه ارتباطی جمعی، چه به لحاظ مدیای این وسایل و چه به لحاظ تنوع منابع تولید کننده اش، جلوگیری از انسداد و انحصارطلبی در حوزه اطلاع رسانی است. برآیند این منابع و ابزارها به مخاطب قدرت انتخاب و تشخیص نسبی صحت و سقم اتفاقات و رویدادها را می دهد. مجاهدین ظاهرا از تمامی ظرف و امکانات رسانه ای در گسترده ترین شکل ممکن استفاده می کنند، اما همه این امکانات علیرغم تنوع شان از یک مرکزیت تبعیت می کنند. تمامی این ابزارهای به ظاهر متنوع و به روز اطلاعات را حتی با یک نوشتار و نثر واحد به تمامی این ظرف ها تزریق می کنند. جالب اینکه حتی خروجی های شورای ملی مقاومت که ظاهرا به ادعای مجاهدین تشکلی مستقل است دقیقا همان اطلاعاتی است که به عنوان سازمان مجاهدین خلق منتشر می شود. آن سینگلتون عضو پیشین مجاهدین در این خصوص می گوید:

 

"در داخل خود عراق، شانسی برای دسترسی به اطلاعاتی به جز آنچه مجاهدین در بولتن روزانه و برنامه های تلویزیون مداربسته شان پخش می کردند وجود نداشت."  (1)

 

هادی شمس حائری درباره تخطی افراد اشرف از یک قانون عام نوشته شده که بی اعتنایی به منابع غیر رسمی و غیر سازمانی است این گونه می گوید:

 

"به جهت بی خبر بودن اعضاء از اخبار و رویدادهای سیاسی، اعضاء سازمان از تحولات روز بی اطلاع و فاقد حداقل بینش سیاسی هستند. در پایگاه های شهری نیز به افراد اجازه نمی دهند تا با بیرون رفت و آمد كنند و اگر بفهمند كسی با گروه های سیاسی ارتباط دارد، كار او را فوراً عوض می كنند تا ارتباطش قطع شود."  (2)

 

همین عضو جداشده در خصوص استفاده احتمالی اعضای اشرف از هر منبع خبری غیر تائید شده از جمله استفاده از رادیو برای دسترسی به منابع آزاد در اشرف می نویسد:

 

"گوش كردن به رادیوهای بیگانه ممنوع بوده و كلیه رادیوهای شخصی افراد را جمع آوری كرده بودند. اخبار و تفسیرهای سیاسی فقط از كانال سازمان به اطلاع افراد می رسید و منابع دیگر كسب خبر ممنوع بود."  (3)

 

گوش كردن به رادیوهای بیگانه ممنوع بوده و كلیه رادیوهای شخصی افراد را جمع آوری كرده بودند. اخبار و تفسیرهای سیاسی فقط از كانال سازمان به اطلاع افراد می رسید و منابع دیگر كسب خبر ممنوع بود

 

علی رضوانی یکی دیگر از اعضای جداشده سازمان در گزارشی که برای کریستوفر جرج مدیر اجرایی سازمان میدل ایست واچ درباره نقض حقوق بشر در مناسبات داخی مجاهدین می نویسد، به اعمال این شیوه به عنوان مصادیق زیر پا گذاشتن حقوق فردی اشاره و تاکید می کند:

 

"كلاً ما در فضای بسته و به دور از مردم و جامعه ایران زندگی می كردیم، افكار و نقطه نظرات سایر دیگراندیشان به ما نمی رسید، امكان دسترسی به نشریات سایر گروه ها نبود و به عبارتی ممنوع بود. نشریات سایر گروه ها نبود و به عبارتی ممنوع بود، گوش دادن به اخبار رادیوها وجود نداشت چون داشتن رادیو ممنوع بود، گوش كردن به هر نوع موسیقی در درون سازمان مجاهدین حرام و ممنوع بود. اخباری كه ما گوش می كردیم فقط از كانال بولتن خبری سازمان مجاهدین خلق ایران و رادیو صدای مجاهدین بود، هفته ای یك بار كوله پشتی نظامی افراد را چك و كنترل و بازرسی می كردند، یادداشت ها را جمع می كردند و پس از بررسی آنها را می سوزاندند."  (4)

 

بخش جالب توجه این سیستم کنترل و کانالیزه نمودن منابع اطلاعاتی بر روی اعضای خارج کشوری سازمان است. ظاهرا حضور اعضای سازمان در کشورهای اروپایی و با وجود کثرت منابع و در دسترس بودن آنها، بواسطه نگرش القایی تحریم و تلقی دشمن به این منابع حتی علیرغم امکان دسترسی و در صورت ضرورت و فرمان تشکیلات برای مطالعه نیز تفاوتی در نگرش و تلقی این افراد حاصل نمی کند. آن سینگلتون در این باره می نویسد:

 

"این عمل (کانالیزه کردن منابع اطلاعاتی و خبری) حتی در بخش دیپلماسی که پرسنل اش به طور طبیعی مجبور بودند به هر گونه رسانه ای در خط کاری شان دسترسی داشته باشند، موثر واقع شد. وقتی رهبران ارشد، سازمان هایی مثل عفو بین الملل را منحرف و غیرقابل اطمینان می خواندند، همان وقت روزنامه های عادی و برنامه های رسانه ها بی چون و چرا غیرقابل اتکا بودند. این امر به اعضایی که به این رسانه ها دسترسی داشتند اجازه می داد با آنان با تحقیر رفتار کنند و به دنبال کسب خبر و عقاید از این منابع نباشند. علاوه بر این، کار مونیتورینگ این رسانه ها به هوادارانی منتقل شده بود که اعضا، با عقاید و ایده هایشان با تحقیر ناگفته ای برخورد می کردند." (5)

 

شیوه تحریم رسانه های خارجی و آزاد به طور مکمل کارکرد و تاثیری همسو با روش کانالیزه کردن اطلاع رسانی در مناسبات درونی سازمان دارد. پیش تر اشاره کردیم شیوه بایکوت و القا توهم دشمن پنداری در عرصه رسانه ای یکی از روش های جلوگیری از انتشار و استفاده از این منابع است. در همین رابطه می توان به موضع گیری های سازمان در قبال برخی رسانه ها و منابع خبری معتبر و جهانی اشاره کرد که تحت القائات سازمان امکان هر گونه احتمالی در استفاده و ارجاع به آنها از سوی اعضای خارجی سازمان به صفر می رسد. در این خصوص سینگلتون ضمن تبیین مکانیزم این شیوه به نمونه هایی از منابع خبری بایکوت شده سازمان اشاره و می نویسد:

 

"این ایده افراطی گسترش یافت تا دنیای خارج را هم به طور كلی تحت پوشش قرار دهد. به روزنامه ها و رسانه نمی شد اعتماد كرد چون همگی مغرض بودند. به "بنگاه سخن پراكنی بریتانیا" آیت اله بی بی سی می‌گفتند چون اجازه نمی دادند كه مجاهدین در مصاحبه هایی كه با آنان داشتند دخل و تصرفی داشته باشند. این دشمنی‌ها وقتی تشدید شدند كه بی بی سی شروع كرد به گزارش كردن تغییراتی كه در طول سال ها در ایران رخ می داد. همین طور، به جان سیمپسون، گزارشگر بی بی سی، نام آیت اله سیمپسون را داده بودند چون او با آیت اله خمینی، در هواپیمایی كه او را در فوریه 1979 به ایران می آورد، مصاحبه كرده بود. واقعیت چنین مصاحبه ای كافی بود تا او در چشم مجاهدین به مدافع رژیم و عمالش تبدیل شود!"  (6)

 

به نظر می رسد در حال حاضر مقابله و تحریم و منقطع کردن افراد از خیل رسانه های خبری جهان کاری سخت و تقریبا غیر ممکنی به نظر برسد. اما به نظر می رسد مجاهدین موفق شده اند با اتخاذ ترفندها و شیوه های کاملا فرقه ای ارتباط اعضای شان را با این حجم از وسایل ارتباط جمعی قطع کرده و خود به عنوان تنها مرجع اطلاع رسانی با در اختیار گرفتن تمام ظرف ها و قالب های موجود کنترل ویژه و منحصری را بر روی افراد خود اعمال کنند. در ادامه به تبیین سایر عوامل کنترل خواهیم پرداخت.

 

منابع

 

1- کتاب ارتش خصوصی صدام، نوشته آن سینگلتون. انتشارات خارج کشور.

2- کتاب مرداب، نوشته هادی شمس حائری. انتشارات خارج کشور. بخش ممنوعیت خواندن كتاب و نشریات و جلوگیری از تجمع افراد.

3- همان. ص 125.

4- گزارش نقض حقوق بشردرفرقه رجوی - نوشته علی رضوانی. گزارش به آقای كریستوفر جرج  مدیر اجرایی سازمان میدل ایست واچ شعبه آمریكا درباره نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین خلق

5- کتاب ارتش خصوصی صدام، نوشته آن سینگلتون. انتشارات خارج کشور.

6- همان.

 

مطالبی دیگر از  سایت مجاهدین WS:

ــ انگلستان، کماکان در چالش خارج کردن نام مجاهدین از لیست تروریستی

ــ فرقه ها، تشکلات موازی و مکانیزم های کنترل از راه دور ـ (2)

ــ فرقه ها، تشکلات موازی و مکانیزم های کنترل از راه دور (1)

ــ فرقه ها از اعضای خود چه می خواهند؟ (3)

ــ فرقه ها از اعضای خود چه می خواهند؟ (2)

ــ فرقه ها از اعضای خود چه می خواهند؟ (1)

ــ  کارکردهای متفاوت پروسه خوانی در فرقه های سیاسی ـ قسمت ششم   

ــ کارکردهای متفاوت پروسه خوانی در فرقه های سیاسی ـ قسمت چهارم و پنجم 

ــ  کارکردهای متفاوت پروسه خوانی در فرقه های سیاسی ـ قسمت دوم و سوم  

ــ کارکردهای متفاوت پروسه خوانی در فرقه های سیاسی ـ قسمت اول

ــ  خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها (2) و (3)

ــ نقش کاتالیزورها در رهبری فرقه ها

ــ خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها (1)

 

مطالب در ارتباط:

ــ استخدام سیاهی لشگر از آژانس های سینمایی برای شرکت در تظاهرات مجاهدین ( نسرین بصیری )

ــ فواید گفتگوی صلح با ایران ( لو فیگارو )

ــ سخنرانی مسعود رجوی قبل از آغاز عملیات " فروغ جاویدان" ( سایت ایران قلم )

ـ نقدی بر "اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین و ارتش آزادی"  قسمت سوم ( جواد فیروزمند )

ــ نقدی بر "اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین و ارتش آزادی" قسمت دوم  ( جواد فیرزومند )

ــ ملاقات نماینده سازمان مجاهدین خلق و سفیر دولت اسرائیل در ایتالیا ( سایت ایران قلم )

ــ نقدی بر "اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین و ارتش آزادی" ـ  قسمت اول  ( جواد فیرزومند )

ــ جغدهای جنگ طلب ( سایت ایران قلم )

ــ گزینه اسرائیلی آمریکا در برخورد با ایران ( رادیو بی بی سی )

ــ  یک گردان از ارتش عراق پیرامون پادگان مجاهدین در این کشور مستقر شد ( سایت ایران قلم )

ــ چگونه مجاهدین روسها و اکرائینی های تبعیدی در آلمان را برای پانزده اویرو به پاریس بردند ( یونگه ولت آلمان )

ــ نامه به سناتور سناتور آني ژارو- ورنيول و سناتور ايو دوژ  ( کانون ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی، عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق، به نخست وزیر انگلستان (بنیاد سحر )

ــ آیا گوبلز ایرانی از گوبلز آلمانی چیزی کم دارد؟ ( سایت ایران قلم )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد